-
فوبیا و اضطراب اجتماعی
سلام به همگی
من این مشکل رو دارم وبایدبگم بدون هیچگونه اغراقی زندگی آدم روجهنم میکنه.توی کلیه جوانب زندگی اثرات منفی داره.نه میشه درس خوند نه کار کرد نه روابط اجتماعی و ....کلا زندگی فرد تعطیل میشه. البته من خیلی دنبال درمان رفتم ولی هیچ نتیجه ای نگرفتم.
آیا کسی اینجا نتیجه موفق درمان رو داشته یا تجربه ای در این زمینه دارد؟
ممنون میشم راهنمایی کنید
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
با خوش آمد گویی به همدردی.
اولین قدم تو درمان اختلالات روانی خواستن خود فرده.به غیر از روش های درمانی دارو یا مشاوره خودت چقدر تلاش
کردی وارد اجتماع بشی؟اینکه منتظر بمونی درمان شما رو خود به خود به یه آدم دیگه تبدیل بکنه وقت تلف کردنه،
خودت باید تو تغییر این وضعیت نقش اول داشته باشی.عوامل دیگه به عنوان تسهیل کننده نقش شما هستن.
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
فرهنگ27 عزیز
بیمارانی که فوبیا دارند دست خودشون نیست منم داشنم و دارم اما الان بهتر شدم.
به یک روانپزشک مراجعه کنید.برای شما یکسری داروها تجویز میکنند که به مرور زمان فوبیا در شما کمتر میشه.
فکر کنم سنتون هم 19-20 باشه درسته؟
داروهایی مثل سرترالین(آسنترا)فوبیا رو کم کم از بین میبره.پزشک اگر با سرترالین(آسنترا)شروع کنه عوارضش نسبت به سایر داروهای ضد اظطراب و فوبیا و افسردگی بسیار کمتره.فقط عوارضی که این داره داره اینه که میل جنسی رو کاهش میده.
داروی فلووکستین هم داروی خوبیه ولی اگر با سرترالین شروع کنه خوبه.
در کنار سرترالین هم 20 تا 40 میل ایندرال(پرانول)میتونه میزان اظطراب رو کاهش بده
پس پیشنهاد من اینه که اگر پیش روانپزشک میرید بهشون بگید میتونید سرترالین مصرف کنید یا نه.با تشخیص ایشون عمل کنید و خودسر دارو مصرف نکنید.
مشکل شما حل بشه هرچند بیماری بدی است و منم یه خرده مشکل دارم هنوز:72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
شما چرا بیماران روانیو بی اراده می دونی؟تو ماجرای سابینا م طرفو بی اراده می دونستی ولی دیدیم که اون آدم
بی اراده چطور روابط بین المللی داره.ترسش دست خودش نیست ولی مغلوب و غالب شدن بر ترسش دست خودشه،
درمان بیماری روانی درصد زیادیش بستگی به رفتار فرد داره،با دارو خوردن و دست رو دست گذاشتن درمان نمی شن.
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
شما چرا بیماران روانیو بی اراده می دونی؟تو ماجرای سابینا م طرفو بی اراده می دونستی ولی دیدیم که اون آدم
بی اراده چطور روابط بین المللی داره.ترسش دست خودش نیست ولی مغلوب و غالب شدن بر ترسش دست خودشه،
درمان بیماری روانی درصد زیادیش بستگی به رفتار فرد داره،با دارو خوردن و دست رو دست گذاشتن درمان نمی شن.
کسی که بیماری روانی نداشته باشه نمیتونه موقعیت و شرایط بیمار رو متوجه بشه!فکر میکنی سرما خوردگیه که آبمیوه بخوریم تا خوب بشیم؟خود روانپزشکها هم چند بار دارو رو عوض میکنند تا بهترین جواب رو بگیرند.
توی ماجرای سابینا اطلاعات ناقص داده شده بود و اونجایی که من پست دادم که با این حساب اون شخصیت قبلی در ذهن من عوض بشه بخاطر صحبتهای بیشتری بود که سابینا میکرد پس من یکدفعه نظرم عوض نمیشه برادر:300:
شما چند نفرو درمان کردید که درصد تعیین میکنید؟و من حرفی از دست رو دست گذاشتن گفتم یا گفتم ایشون به روانپزشک مراجعه کنند؟:160:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
بازم می گم،درمان بیماریه روانی به خواستن فرد بستگی داره دارو کمک کنندست.
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
با خوش آمد گویی به همدردی.
اولین قدم تو درمان اختلالات روانی خواستن خود فرده.به غیر از روش های درمانی دارو یا مشاوره خودت چقدر تلاش
کردی وارد اجتماع بشی؟اینکه منتظر بمونی درمان شما رو خود به خود به یه آدم دیگه تبدیل بکنه وقت تلف کردنه،
خودت باید تو تغییر این وضعیت نقش اول داشته باشی.عوامل دیگه به عنوان تسهیل کننده نقش شما هستن.
ممنون از جوابتون
در مورد اینکه چقدرتلاش کردم وارد اجتماع بشم باید بگم که من همه جور کاری کردم برای غلبه بر مشکل.الان بیشتر طول روزو بیرون از خونه هستم چون کارم ایجاب میکنه.انواعو اقسام کارها رو هم انجام میدم.اینکه فکر میکنید من توی اجتماع نیستم اشتباهه.لیسانسممو گرفتم ولی دیگه بیخیال فوق شدم چون با این مشکل اصلا نمیشه فوق خوند.مشکل من اینه که همیشه خارج از خونه اضطراب دارم ولی تا حالاباعث نشده که از اجتماع کناره گیری کنم تمام سعیمو میکنم که تو اجتماع باشم حتی با وجود اینکه خیلی عذاب آوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط footer2
فرهنگ27 عزیز
بیمارانی که فوبیا دارند دست خودشون نیست منم داشنم و دارم اما الان بهتر شدم.
به یک روانپزشک مراجعه کنید.برای شما یکسری داروها تجویز میکنند که به مرور زمان فوبیا در شما کمتر میشه.
فکر کنم سنتون هم 19-20 باشه درسته؟
داروهایی مثل سرترالین(آسنترا)فوبیا رو کم کم از بین میبره.پزشک اگر با سرترالین(آسنترا)شروع کنه عوارضش نسبت به سایر داروهای ضد اظطراب و فوبیا و افسردگی بسیار کمتره.فقط عوارضی که این داره داره اینه که میل جنسی رو کاهش میده.
داروی فلووکستین هم داروی خوبیه ولی اگر با سرترالین شروع کنه خوبه.
در کنار سرترالین هم 20 تا 40 میل ایندرال(پرانول)میتونه میزان اظطراب رو کاهش بده
پس پیشنهاد من اینه که اگر پیش روانپزشک میرید بهشون بگید میتونید سرترالین مصرف کنید یا نه.با تشخیص ایشون عمل کنید و خودسر دارو مصرف نکنید.
مشکل شما حل بشه هرچند بیماری بدی است و منم یه خرده مشکل دارم هنوز:72:
قبلا پیش روانپزشک رفتم.سرترالین که اصلا بهم نمیسازه الان سیتالوپرام20 و پروپرانول10 روزی 2 تا با کلدیازپوکساید مصرف میکنم ولی تاثیر زیادی نداره.(سنمم 23 میباشد)
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
بازم می گم،درمان بیماریه روانی به خواستن فرد بستگی داره دارو کمک کنندست.
ممنون از کمکتون:72:
نقل قول:
قبلا پیش روانپزشک رفتم.سرترالین که اصلا بهم نمیسازه الان سیتالوپرام20 و پروپرانول10 روزی 2 تا با کلدیازپوکساید مصرف میکنم ولی تاثیر زیادی نداره.(سنمم 23 میباشد)
قبلا؟مگه الان نمیری؟
برای درمان این بیماری ها حداقل 2سال مصرف دارو باید انجام بشه.توی چند ماه خوب نمیشید.
در سن شما ایندرال نباید 2 تا 10 مصرف بشه چون تاثیرش صفره.اما پزشکتون بخاطر کلدیازپوکساید که براتون تجویز کرده ایندرال رو دوز بسیار پایین داده که برای 10-11 ساله ها تجویز میشه.
کلدیازپوکساید داروی بدی نیست اما عوارضش زیاده.
سیتالوپرام20 بد نیست
اما چرا سرترالین بهتون نساخته؟توضیح بدید؟با چه دارویی با هم میخوردید؟شاید تداخل داره
بگید چطوری بهتون نساخته(کامل توضیح بدید) و بگید که با اون چه داروهایی مصرف میکردید؟ و مجموعا چه مدت مصرف کردید؟:72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط footer2
قبلا؟مگه الان نمیری؟
برای درمان این بیماری ها حداقل 2سال مصرف دارو باید انجام بشه.توی چند ماه خوب نمیشید.
در سن شما ایندرال نباید 2 تا 10 مصرف بشه چون تاثیرش صفره.اما پزشکتون بخاطر کلدیازپوکساید که براتون تجویز کرده ایندرال رو دوز بسیار پایین داده که برای 10-11 ساله ها تجویز میشه.
کلدیازپوکساید داروی بدی نیست اما عوارضش زیاده.
سیتالوپرام20 بد نیست
اما چرا سرترالین بهتون نساخته؟توضیح بدید؟با چه دارویی با هم میخوردید؟شاید تداخل داره
بگید چطوری بهتون نساخته(کامل توضیح بدید) و بگید که با اون چه داروهایی مصرف میکردید؟ و مجموعا چه مدت مصرف کردید؟:72:
چرا الان هم میرم سر خود که نمیشه دارو مصرف کرد.من الان بیشتر از 2 ساله که مصرف میکنم ولی تنها تاثیری که داشته این بوده که شاخص افسردگیمو از بین برده چون افرادی که فوبی اجتماعی دارند به مرور افسردگی هم میگیرند.
سرترالین رو وقتی میخوردم اضطرابم بیشتر میشد به خصوص در ناحیه صورت لرزشم بیشتر میشد طوریکه میخواستم فرار کنم.البته سرترالین دارویی که معمولا به همه میسازه ولی به من نمی ساخت
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
بله 100% افسردگی میاره.
سرترالین رو با نام تجاری آسنترا حتمن مصرف کنید!چند میلی بهتون دادند؟
لرزش درسته ولی شاید از هر 500 تا بیمار یکی اینطوری بشه.شما دوز ایندرالتون کمه.داروی پر اثر و بسیار کم عوارضیه.
با دکتر مشورت کنید تا 2 تا 20 بخورید در روز.
اگر سرترالین خارجی با نام تجاری که گفتم رو مصرف نکردید به پزشکتون پیشنهاد بدید.
سرترالین بهترین دارو برای فوبیا و اظطرابه:72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
:302:سلام
تاپیک تون درد دل من رو تازه کرد..منم این مشکل رو داشتم.... فقط خدا میدونه من چی کشیدم...شاید بهترین لفظی که بتونم به کار ببرم اینه که بال بال زدم!!!!!! مُردم ...آقا مُردم..:302:. البته هنوز هم گاهی دچار این حالات می شم ولی خودم فکر می کنم تا حد زیادی بهترم...اتفاقا به نظر من خودت رو سرگرم کن ...اینکه می گی نمی خوایی فوق بدی چون این مشکل رو داری به نظرم کار درستی نیست... چون هرچی بیشتر مشغله ی فکری داشته باشی بیشتر این درد رو فراموش می کنی... حالا من نمی گم حتما برو فوق بخون ولی سعی کن فکر و خیال نکنی...یعنی فرصت خالی برای خودت نذار که بری توی فکر. باور کن من رفتم پیش یه روانشناس که اگه بگم خیلی هاتون می شناسیدش می دونی بهم چی گفت...گفت مشکلت فوبیاست... چاره ات هم فقط روانپزشکه... دیگه هم با این قیافه نیا پیش من...در ضمن این مشکل داره روی چشمات اثر میذاره!!!!
ولی من به دلایلی هیچ وقت نرفتم پیش روانپزشک... البته خیلی دوست داشتم برم ولی نشد... مخصوصا برای یک خانوم این مشکل به نظرم خیلی حادتره!!!
من رفقای چند سال قبلم رو توی خیابون میدیدم باهام احوالپرسی میکردن ولی من فرار می کردم و میرفتم!!!! فکرش رو بکن چقدر زشت و عجیب و شاید برای خیلی ها خنده دار:311:
بیین من چندتا توصیه برات دارم:
1. مسئله رو در ذهنت خیلی بزرگ نکن برای خودت... باور کن من چند روز پیش تلفنی با یک استاد دانشگاه حرف میزدم ... این آقا دکترا دارن و مشهورن به اینکه از بهترین های ایران در رشته ی خودشون هستن. این آقا اولش خوب حرف میزد اما بعد چند دقیقه چنان زبونش گیر می کرد که اصلا نمی تونست حرف بزنه! باور کن انقدر اعصابم خورد شد که قیافه ام پشت گوشی دیدنی بود... البته من نمیدونم اون چه مشکلی داشت اما به نظر من اومد که ایشون دچار اضطراب می شه.
2. خودت رو به اون راه بزن!!! یعنی سعی کن خودت رو خیلی چرب زبان و اجتماعی جلوه بدی! امیرالمومنین یه سخنی دارن به این مضمون که هرکس ادای جماعتی رو دربیاره از اون جماعت به حساب میاد. البته من نمیدونم شما دقیقا چه جوری هستی؟! اما من اینجوری ام که گاهی دچار حالات اضطرابی میشدم اون هم خیلی شدید!
ولی وقتی که کمی راحت تری یعنی مثلا با کسانی که راحت تر میتونی ارتباط برقرار کنی خیلی کلاس بذار...الکی ....کی به کیه؟!... اصلا تو آینه با خودت حرف بزن و حتی چرب زبانی کن...این راه حلی بود که اون روانشناس به من خیلی تاکید کرد انجام بدم..البته من خیلی انجامش ندادم.... یا با کسانی که به نظرت باهاشون مشکل داری در آینه کل کل کن...البته منظورم از اینکه می گم کل کل کن اینه که حرف بزن وگفتگو کن.
میدونی منشی مشاوری که من میرفتم پیشش یه بار چی به من گفت؟؟ گفت شما خیلی با متانت رفتار میکنی( منظورش شیوه ی صحبت کردن بود) و به همین خاطر بزرگتر از سنت به نظر میای؟! طرف نمیدونست مشکل من چیه ؟!
هیچ کس از دل آدم خبر نداره!
3. کاکائو و شیرینی جات رو تا جایی که میتونی نخور....... کلا غذاهایی که روی اعصاب تاثیر منفی میذاره نخور.
4. بیکاری بیش از حد هم که منشأ هر مرَضیه!!!
این چیزایی بود که به ذهنم می رسید. این رو هم بدون که تو تنها نیستی خیلی ها از این مشکل رنج میبرن اما به روی خودشون نمیارن! من خودم با اینکه از خیلی از دور و بری هام به جرأت می گم حداقل در ظاهر برتر بودم خودم رو به خاطر این مشکل کمتر از همه میدیدم و احساس بدبختی می کردم. یه بار دیگه داغون شدم و بادوستم درد دل کردم. دیدم اون هم تا حدی با این مشکل دست به گریبانه. بعد فهمیدم یکی دیگه از دوستانم هم این مشکل رو تا حدی داره! تازه هرکسی یه عیبی داره! به خاطر این مشکل خیلی خودت رو سرزنش نکن بلکه به فکر رفعش باش.
امیدوارم مشکل شما و البته خودم به طور کامل حل بشه!
ان شاء الله....
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط چشم بارانی
:302:سلام
تاپیک تون درد دل من رو تازه کرد..منم این مشکل رو داشتم.... فقط خدا میدونه من چی کشیدم...شاید بهترین لفظی که بتونم به کار ببرم اینه که بال بال زدم!!!!!! مُردم ...آقا مُردم..:302:. البته هنوز هم گاهی دچار این حالات می شم ولی خودم فکر می کنم تا حد زیادی بهترم...اتفاقا به نظر من خودت رو سرگرم کن ...اینکه می گی نمی خوایی فوق بدی چون این مشکل رو داری به نظرم کار درستی نیست... چون هرچی بیشتر مشغله ی فکری داشته باشی بیشتر این درد رو فراموش می کنی... حالا من نمی گم حتما برو فوق بخون ولی سعی کن فکر و خیال نکنی...یعنی فرصت خالی برای خودت نذار که بری توی فکر. باور کن من رفتم پیش یه روانشناس که اگه بگم خیلی هاتون می شناسیدش می دونی بهم چی گفت...گفت مشکلت فوبیاست... چاره ات هم فقط روانپزشکه... دیگه هم با این قیافه نیا پیش من...در ضمن این مشکل داره روی چشمات اثر میذاره!!!!
ولی من به دلایلی هیچ وقت نرفتم پیش روانپزشک... البته خیلی دوست داشتم برم ولی نشد... مخصوصا برای یک خانوم این مشکل به نظرم خیلی حادتره!!!
من رفقای چند سال قبلم رو توی خیابون میدیدم باهام احوالپرسی میکردن ولی من فرار می کردم و میرفتم!!!! فکرش رو بکن چقدر زشت و عجیب و شاید برای خیلی ها خنده دار:311:
بیین من چندتا توصیه برات دارم:
1. مسئله رو در ذهنت خیلی بزرگ نکن برای خودت... باور کن من چند روز پیش تلفنی با یک استاد دانشگاه حرف میزدم ... این آقا دکترا دارن و مشهورن به اینکه از بهترین های ایران در رشته ی خودشون هستن. این آقا اولش خوب حرف میزد اما بعد چند دقیقه چنان زبونش گیر می کرد که اصلا نمی تونست حرف بزنه! باور کن انقدر اعصابم خورد شد که قیافه ام پشت گوشی دیدنی بود... البته من نمیدونم اون چه مشکلی داشت اما به نظر من اومد که ایشون دچار اضطراب می شه.
2. خودت رو به اون راه بزن!!! یعنی سعی کن خودت رو خیلی چرب زبان و اجتماعی جلوه بدی! امیرالمومنین یه سخنی دارن به این مضمون که هرکس ادای جماعتی رو دربیاره از اون جماعت به حساب میاد. البته من نمیدونم شما دقیقا چه جوری هستی؟! اما من اینجوری ام که گاهی دچار حالات اضطرابی میشدم اون هم خیلی شدید!
ولی وقتی که کمی راحت تری یعنی مثلا با کسانی که راحت تر میتونی ارتباط برقرار کنی خیلی کلاس بذار...الکی ....کی به کیه؟!... اصلا تو آینه با خودت حرف بزن و حتی چرب زبانی کن...این راه حلی بود که اون روانشناس به من خیلی تاکید کرد انجام بدم..البته من خیلی انجامش ندادم.... یا با کسانی که به نظرت باهاشون مشکل داری در آینه کل کل کن...البته منظورم از اینکه می گم کل کل کن اینه که حرف بزن وگفتگو کن.
میدونی منشی مشاوری که من میرفتم پیشش یه بار چی به من گفت؟؟ گفت شما خیلی با متانت رفتار میکنی( منظورش شیوه ی صحبت کردن بود) و به همین خاطر بزرگتر از سنت به نظر میای؟! طرف نمیدونست مشکل من چیه ؟!
هیچ کس از دل آدم خبر نداره!
3. کاکائو و شیرینی جات رو تا جایی که میتونی نخور....... کلا غذاهایی که روی اعصاب تاثیر منفی میذاره نخور.
4. بیکاری بیش از حد هم که منشأ هر مرَضیه!!!
این چیزایی بود که به ذهنم می رسید. این رو هم بدون که تو تنها نیستی خیلی ها از این مشکل رنج میبرن اما به روی خودشون نمیارن! من خودم با اینکه از خیلی از دور و بری هام به جرأت می گم حداقل در ظاهر برتر بودم خودم رو به خاطر این مشکل کمتر از همه میدیدم و احساس بدبختی می کردم. یه بار دیگه داغون شدم و بادوستم درد دل کردم. دیدم اون هم تا حدی با این مشکل دست به گریبانه. بعد فهمیدم یکی دیگه از دوستانم هم این مشکل رو تا حدی داره! تازه هرکسی یه عیبی داره! به خاطر این مشکل خیلی خودت رو سرزنش نکن بلکه به فکر رفعش باش.
امیدوارم مشکل شما و البته خودم به طور کامل حل بشه!
ان شاء الله....
ممنون از وقتی که گذاشتی
کاملا درک میکنم که چی کشیدین چون خودم هم تجربه کردم،این مشکل بدون اینکه کسی متوجه بشه فرد رو داغون میکنه و قسمت سختش هم اینه که به این راحتیا نمیشه به دیگران در موردش توضیح داد.البته من چون کار میکنم وقت آزاد ندارم ولی فوق لیسانس یه چیز دیگست دائما باید کنفرانس بدی که اصلا نمیشه.البته به نظر من برای مرد ها سخت تره چون باید مسوولیتهای بیرون از خونه رو به عهده بگیرن ولی برای خانمها هم به همون اندازه سخته.
اتفاقا من هم از همین روش پررو بازی استفاده میکنم.مثلا اگر برای اولین بار وارد یه کلاس جدید بشم خیلی سریع سر حرفو با بقیه باز میکنم و با همه خودمونی میشم ولی به دلایلی دوست خیلی صمیمی ندارم.خیلیا منو فرد پررویی میدونند ولی این فقط ظاهر قضیه است.با وجود اینکه به نظر خودم از لحاظ تیپ و ظاهر مشکلی ندارم ولی این اضطراب باعث شده خیلی از زندگی عقب بمونم.
امیدوارم مشکل هممون درمان بشه
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط footer2
بله 100% افسردگی میاره.
سرترالین رو با نام تجاری آسنترا حتمن مصرف کنید!چند میلی بهتون دادند؟
لرزش درسته ولی شاید از هر 500 تا بیمار یکی اینطوری بشه.شما دوز ایندرالتون کمه.داروی پر اثر و بسیار کم عوارضیه.
با دکتر مشورت کنید تا 2 تا 20 بخورید در روز.
اگر سرترالین خارجی با نام تجاری که گفتم رو مصرف نکردید به پزشکتون پیشنهاد بدید.
سرترالین بهترین دارو برای فوبیا و اظطرابه:72:
اگر اشتباه نکنم شما هم این مشکل رو دارید.الان هم دارو مصرف میکنید؟با چه دوزی ؟
و تا چه اندازه تو رفع مشکلتون تاثیر داشته؟
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ki@rash
نقل قول:
نوشته اصلی توسط footer2
بله 100% افسردگی میاره.
سرترالین رو با نام تجاری آسنترا حتمن مصرف کنید!چند میلی بهتون دادند؟
لرزش درسته ولی شاید از هر 500 تا بیمار یکی اینطوری بشه.شما دوز ایندرالتون کمه.داروی پر اثر و بسیار کم عوارضیه.
با دکتر مشورت کنید تا 2 تا 20 بخورید در روز.
اگر سرترالین خارجی با نام تجاری که گفتم رو مصرف نکردید به پزشکتون پیشنهاد بدید.
سرترالین بهترین دارو برای فوبیا و اظطرابه:72:
اگر اشتباه نکنم شما هم این مشکل رو دارید.الان هم دارو مصرف میکنید؟با چه دوزی ؟
و تا چه اندازه تو رفع مشکلتون تاثیر داشته؟
درود
موثرترین دارو سرترالین است که تا 150 میل مصرف میکردم که سه سالی میشه کمترش کردم و رسید به 100 بعد 75 و الان 50 و مجموع 100 در 24 ساعت.شب 50 میل و روز 50 میل
فلووکستین 20 میلی شب مصرف میکنم.
روز همراه با سرترالین 25 میل نورتریپتیلین مصرف میکنم.
نمیتونم هنوز راهکار دقیقی بدم که کاملن رفع بشه ولی دارو های بالا مخصوصا سرترالین(آسنترا) خیلی تاثیر داره!!
ایندرال(پرانول)هم در طول 24 ساعت حدود 60-80 میل مصرف میکنم.
بدون این داروها هرجا که حرف بخوام بزنم صدام میلرزه میترسم و غیره
ولی بازم میگم سرترالین با نام تجاری آسنترا ولاغیر:72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
[quote=footer2]
[quote=ki@rash]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط footer2
درود
موثرترین دارو سرترالین است که تا 150 میل مصرف میکردم که سه سالی میشه کمترش کردم و رسید به 100 بعد 75 و الان 50 و مجموع 100 در 24 ساعت.شب 50 میل و روز 50 میل
فلووکستین 20 میلی شب مصرف میکنم.
روز همراه با سرترالین 25 میل نورتریپتیلین مصرف میکنم.
نمیتونم هنوز راهکار دقیقی بدم که کاملن رفع بشه ولی دارو های بالا مخصوصا سرترالین(آسنترا) خیلی تاثیر داره!!
ایندرال(پرانول)هم در طول 24 ساعت حدود 60-80 میل مصرف میکنم.
بدون این داروها هرجا که حرف بخوام بزنم صدام میلرزه میترسم و غیره
ولی بازم میگم سرترالین با نام تجاری آسنترا ولاغیر:72:
چقدر دوز داروهاتون بالاست.البته منم فکر میکنم باید دوز داروهامو پزشک بیشتر کنه.در مورد پرانول یعنی در طول روز 4 تا 20 میخورید؟فلوکستین رو با سرترالین با هم مصرف میکنید؟
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
[quote=ki@rash]
[quote=footer2]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ki@rash
نقل قول:
نوشته اصلی توسط footer2
درود
موثرترین دارو سرترالین است که تا 150 میل مصرف میکردم که سه سالی میشه کمترش کردم و رسید به 100 بعد 75 و الان 50 و مجموع 100 در 24 ساعت.شب 50 میل و روز 50 میل
فلووکستین 20 میلی شب مصرف میکنم.
روز همراه با سرترالین 25 میل نورتریپتیلین مصرف میکنم.
نمیتونم هنوز راهکار دقیقی بدم که کاملن رفع بشه ولی دارو های بالا مخصوصا سرترالین(آسنترا) خیلی تاثیر داره!!
ایندرال(پرانول)هم در طول 24 ساعت حدود 60-80 میل مصرف میکنم.
بدون این داروها هرجا که حرف بخوام بزنم صدام میلرزه میترسم و غیره
ولی بازم میگم سرترالین با نام تجاری آسنترا ولاغیر:72:
چقدر دوز داروهاتون بالاست.البته منم فکر میکنم باید دوز داروهامو پزشک بیشتر کنه.در مورد پرانول یعنی در طول روز 4 تا 20 میخورید؟فلوکستین رو با سرترالین با هم مصرف میکنید؟
درود
پرانول یکسال 150 میل مصرف میکردم در طول 24 ساعت.الان زیر 100 شده.
شب فلووکستین با سرترالین با هم و روز نورتریپتیلین و سرترالین باهم.:72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
امروز دکترم داروهامو افزایش داد.پروپرانول 2 تا 20 ،سیتالوپرام 40،کلودیازپوکساید3 تا 5 . امیدوارم نتیجه بده.
سوال:توی تهران مرکزی برای گروه درمانی فوبیای اجتماعی وجودداره؟
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
فوبیا اجتماعی مرکزی نداره.
شما باید دارو مصرف کنین تا 2 سال خودش به تدریج کاهش پیدا میکنه
هرچقدر اظطراب شما بالاتر باشه فوبیاتون بیشتر میشه.
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
سلام
میشه در مورد فوبیاتون بیشتر توضیح بدین؟یعنی که بیشتر چه زمانهایی دچارش میشین یعنی در مواجهه با چه شرایطی میاد سراغتتون؟ و چه حالاتی در شما به وجود میاد که اذیتتون میکنه؟لرزش؟در چه قسمتهایی از بدن؟
خوب راستش در مورد دارو که خودتون رفتین و دکتر بهتون دارو داده اما میخواستم یه پیشنهادی بدم که در کنار دارو از روشهای ارام کردن خودتون هم استفاده کنین که بهترین نتیجه رو بگیرین
در اینجا من براتون یه لینک هایی رو میذارم که اول روشهای ریلکس کردن رو میکه و در کنارش میگه که از روش حساسیت زدایی منظم استفاده کنین
امیدوارم که کمکتون کنه:72:
http://www.mavara.in/index.php?PHPSESSID=e027b30eec2ec131ae7a221b4b09c6 18&topic=661.0
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=34235
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بیرنگ
سلام
میشه در مورد فوبیاتون بیشتر توضیح بدین؟یعنی که بیشتر چه زمانهایی دچارش میشین یعنی در مواجهه با چه شرایطی میاد سراغتتون؟ و چه حالاتی در شما به وجود میاد که اذیتتون میکنه؟لرزش؟در چه قسمتهایی از بدن؟
خوب راستش در مورد دارو که خودتون رفتین و دکتر بهتون دارو داده اما میخواستم یه پیشنهادی بدم که در کنار دارو از روشهای ارام کردن خودتون هم استفاده کنین که بهترین نتیجه رو بگیرین
در اینجا من براتون یه لینک هایی رو میذارم که اول روشهای ریلکس کردن رو میکه و در کنارش میگه که از روش حساسیت زدایی منظم استفاده کنین
امیدوارم که کمکتون کنه:72:
http://www.mavara.in/index.php?PHPSESSID=e027b30eec2ec131ae7a221b4b09c6 18&topic=661.0
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=34235
راستش من تقریبا تمام اینترنت رو در مورد فوبی اجتماعی گشتم وشاید مقاله یا روش درمانی نمونده باشه که نخوانده باشمش.حتی سایتهای خارجی هم رفتم و تجربیات افرادی که توی آمریکا این مشکل رو دارند هم مطالعه کردم.الان به این نتیجه رسیدم که اگر فوبی اجتماعی فرد از نوع فراگیر باشه رواندرمانی خیلی تاثیری نداره.
ممنون در مورد لینکهایی که گذاشتین اما کلیه این روشها رو قبلا زیر نظر روانشناس امتحان کرده بودم.ریلکسیشن،حساسیت زدایی منظم،غرقه سازی،خود هیپنوتیزم و .... همه رو انجام دادم و نتیجش مثل آب تو هاونگ کوبیدن بوده و بعد از اینکه همه این کارها رو انجام بدی و هیچ نتیجه ای نگیری روحیت بیشتر خراب میشه
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
بله کیارش عزیز درست میگه.اون مقالات برای فوبیا نیست.برای حضور نداشتن در جامعه و گوشه گیریه.فوبیا چیزی فراتر از حس بیرون نرفتنه.و همون طور که کیارش گفت با روان درمانی و روانشناس قابل رفع نیست.
کیارش عزیز خوبه که دوز داروت رو زیاد کرده روانپزشکت.
بعد از سه ماه حضورت بهتر میشه.
یکی از عواملی که من توی این تجربم چون بیماریمم هست بهش رسیدم اینه که استرس اگه داشته باشی فوبیات بدجور میشه!دست لرزیدن یا لکنت زبان و اینها باعث تشدید فوبیا میشه و حتی جلوی حضورتو میگیره اگر شدت داشته باشه.
سرترالین را که برایت تجویز کرده اسمش آسنترا است دیگه؟سرترالین فقط آسنترا بخورید
حتما این باشه که نوع خارجیش است:
Asentra (Sertraline
http://www.docsimon.com/article_imag...type=3&id=6333
بصورت آزاد قیمتش 27 هزار تومان بود.یا 28.دانه ای 1000 تومان.اما اگر بیمه هستید این نوع را بگیرید چون تاثیرش فوق العادست.
همون طور که گفتم بعد از سه ماه بهتر میشی و اوجش یکساله که دیگه خیلی از مشکلاتت رفع میشه:104:
بازم میگم تجربم میگه:جلوی استرس را بگیر هر طور که شده.پرانول تاثیر خوبی داره و ضررش کمه.
سوالی داشتی بپرس خوشحال میشم کمکت کنم داداش گلم :72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
سلام:72:
دوست عزیزم به امید خدا حتما بعد از مصرف دارو ها حالتون بهتر خواهد شد.و البته شنیدم که زمانبر هست یعنی ناامید نشید و صبور باشین و مطمئن باشید که خوب میشید.و البته از روشهای ریلکس هم در کنار دارو استفاده کنین چون این ها حتی برای ادمهای که هیچ مشکلی از این قبیل هم ندارن مفید هست.
اما از شما و فوتر میخوام که اگه میشه خواهشا یه کمی بیشتر در مورد این فوبیا و حالاتی که بهتون دست میده بگین.اخه من هم گهگاهی که توی جمع هستم و میخوام که یه حرف بزنم یا با ادمی که باهاش رو در بایسی دارم میخوام حرف بزنم یه حالاتی مثل لرزش دست و یا گهگاهی لرز ش خفیف صورت بهم دست میده و خیلی هیجان زده میشم ...یعنی این اسمش فوبیا اجتماعی هست و منم باید برم دکتر و احتمالا دارو مصرف کنم؟؟؟البته باید بگم من یه مقدار دچار افسردگی هم هستم...
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
فکر کنم این مطلب بهتون کمک کنه " گل بیرنگ" عزیز
برای همه دوستان خوبم که دچار این بیماری شدن ، ارزوی سلامتی دارم.:72:
مقدمه :
ترس، ملموس ترین و تکراری ترین واقعیتی است که بشر از بدو تولد تا لحظه ی مرگ پیوسته با آن دست به گریبان است.روبه رو شدن با ترسها در هر مرحله از زندگی به عنوان یک عامل طبیعی و نه بازدارنده ، موجب به عهده گرفتن مسیولیت ها و قدم گذاشتن به راهی است که نیل به آن اهدافمان را ممکن می سازد.
ترس میتواند در سه سطح ما را از پای در آورد :
سطح اول:
داستان ظاهری ترس است.این سطح از ترس به دو بخش تقسیم می شود:1)ترسهایی که لزوماً اتفاق می افتد مثل :ناتوانی،تنهایی،مرگ و....
2) آنهایی که نیاز به عملکرد دارد مثل: تصمیم گیری،کم کردن وزن، رانندگی کردن و....
سطح دوم :
ترس وابسته به بخش درونی ذهن است،نه موقعیت بیرونی آن:این ترسها بر روی احساس شما و توانایی تان برای تاب آوردن در این دنیا منعکس شده و تأثیر می گذارد.مثل: درماندگی،طرد شدن،موفقیت، شکست و....
سطح سوم:
مرحله ی سوم ترس زیر بنا و اصول اساسی قضیه است.بزرگترین مرحله ی ترس و حالتی که کاملاً وجودتان را احاطه می کند.(من نمی توانم تحمل کنم )
عمق هر یک از ترسهای شما ترس از آن است که شما نتوانید به راحتی از عهده ی مشکلاتی که در زندگی برایتان پیش می آید برآیید.تنها راه خلاص شدن از ترس تصمیم به انجام آن و روانه شدن برای عملی کردن کاری است که از انجامش می ترسیم.
فوبیا چیست؟؟؟؟
هراسهای محدود کننده و مبالغه آمیز هستند.همه ی ترسها ناشی از به مبالغه گرفتن نگرانی ها و سؤالات نرمال هستند.نشانه های آماج در فوبیاها ترس از چیزها و حوادث است.بیماران فوبیایی می خواهند مطمین شوند که همه چیز امن و همه جا امان است. ترس این گروه از بیماران غیر منطقی است.مسیله ی بیماران فوبیایی ادراک و استنباط آنها است.
220نوع فوبیا و وسواس شناسایی شده اند،هر شخص ممکن است به 12تا 15 نوع فوبیا و وسواس دچار باشند که به مواردی از آنها اشاره می کنیم:
فوبیای شماره 1):ترس از سخنرانی کردن در برابر جمع.
فوبیای شماره 2):ترس از مردن.
فوبیای شماره 3):ترس از بیمار شدن.
فوبیای شماره 4):ترس از پرواز با هواپیما.
فوبیای شماره5):کلسترو فوبیا (ترس از فضای بسته )
فوبیای شماره 6):آگرو فوبیا (ترس از محیط های باز و بازاری)هما در عمل ترس از قرار گرفتن در محیطی است که ایمنی و امن نباشد.
فوبیای شماره 7):ترس از گرفتار شدن به حمله ی وحشت.
فوبیای شماره :فوبیای اجتماعی (مبتلایان بهاین نوع فوبیا از آن می ترسند که در محیط های اجتماعی و در حضور دیگران بی صلاحیت به نظر برسند و خجالت زده شوند.
بعد از این موارد به فوبیاهای ساده می رسیم:ترس از سگ،گربه، حشرات، عنکبوت، مار، خفاش، آمپول زدن، دکتر و...از جمله نمونه های فوبیایی هستند که میتوان به آن اشاره کرد.و گروهی از بیماران هستند که حتی از ملخ، کرم و مگس نیز می ترسند.
شخصیت فوبیاها:
چه کسانی گرفتار فوبیا و وسواس می شوند؟؟؟؟؟؟
امیدوارم کمربند خود را محکم بسته باشید تا از تعجب از روی صندلی سقوط نکنید. اشخاص به شدت هوشمند،بافراست،خیال پرداز، خلاق، دلسوز، علاقه مند، همدل، با احساس مسیولیت شدید و موفق کسانی هستند که با اختلال اضطرابی رو به رو می گردند.با فکر و خیال هایی که به سرمان می زند باید به شدت باهوش و خلاق باشیم که سناریوهای وحشتناک تخیلی را به ذهنمان راه دهیم،(که فوبیایی ها اینگونه هستند).فوبیایی ها انسانهایی خوب و مهربان هستند.اضطرابی ها شوهران و زنانی با همّیت، عشاقی خلاق و بدعت گزار،شهروندانی با وفا و صمیمی و کارکنانی با وجدان هستند،اما به لحاظ ژنتیکی با خواصی متولد می شوند که گرفتار اختلالات اضطرابی می گردند.
باورهای بیماران فوبیایی:
همه ی بیماران فوبیایی و وسواسی در سه اسطوره ی ویرانگر سهیم هستند:
1):من تنها کسی هستم که با این مشکل رو به رو می باشم.(این باور صد در صد اشتباه است و تنها در امریکا 45میلیون بیمار مضطرب زندگی می کند.
2):دیوانه ام و یا عقلم را از دست خواهم داد. (واقعیت این است که بیماران فوبیایی عقلشان را از دست نمی دهند .نکته ی جالب در بیماران اضطرابی این است که همه ی آنها عاقل و هوشیارند.)
3):مشکل من به قدری جدی، به قدری منحصر به فرد و به قدری مزمن است که من علاج ناپذیر هستم.(نتیجه ی ناشی از این اسطوره، افسردگی، احساس یأس و درماندگی و نومیدی است.) 60درصد بیماران فوبیایی افسرده می شوند.
روش های برخورد با فوبیا:
در بخش اول برخورد با فوبیا باید دانست که اضطراب رابطه ای با بی عقلی و نداشتن شجاعت ندارد، نشانه ی ضعف یا بلوغ نیست.اضطراب با زن های شما رابطه دارد و علاج پذیر است.
بخش دوم برخورد با فوبیا به رفتار درمانی شناختی ارتباط دارد.به کمک رفتار درمانی شناختی می توانیم اندیشه ها و باور هایی را که به اضطراب دامن می زند شناسایی کنیم و از ناخشنودی و افسردگی فاصله بگیریم و سر انجام باید گفت که مهم ترین بخش برنامه ی درمان اضطراب،حساسیت زدایی سیستماتیک است که گاه به آن حساسیت زدایی تجربی هم می گویند. لفظ تجربی هم به این معنا است که نمی توانید با فکر کردن و تصور کردن به درمان برسید،باید این را در زندگی حقیقی تجربه کنید.
سه نکته ی مهم که باید بدانید:
1):همه ی فوبیا ها و وسواس ها علاج پذیرند.(اگر همه ی فوبیا ها به توصیه ها عمل کنند درمان بسیار ساده ای خواهند داشت.)
2):افراد با اختلال و اضطراب متولد می شوند: ژنتیک در بروز اختلالات اضطرابی نقش اساسی دارد.اضطراب در خانواده از نسلی به نسل دیگر می رسد ،موضوع نداشتن شجاعت، قدرت اراده و یا توانمندی های اخلاقی مطرح نیست،اضطراب ناشی از روشهای بد در تربیت فرزندان هم نیست،افراد با استعداد مضطرب شدن متولد می شوند؟؟؟؟ انسانها حساسیت بیولوژیایی دارند که منجر به اختلالات اضطرابی در آنها شده است.
3):انسانها آموزش ندیده اند:اختلالات اضطرابی آنقدر ها وحشتناک نیستند،اما اشکال اینجاست که کسی به درستی افراد را آموزش نداده تا با اضطراب خود رو به رو شوند.
اجتناب:
بیماری همه ی فوبیا ها و وسواسها اجتناب کردن است.اولین باری که تحت تأثیرهراس،از چیزی اجتناب می کنید شروع بیماری است . وقتی بیماری شروع می شود،زندگی فرد را مختل می کند.اجتناب تمرین کردن ترس است و بر دامنه ی هراس می افزاید. هر گاه از صحنه ی هراس برانگیز اجتناب می کنید یک امر منفی را تقویت می کنید این پدیده روانی است که ندانسته بر هراس شما می افزاید. وقتی فوبیا یا وسواس شروع می شود، اگر درمان نگردد بد و بدتر می شود.از فرایندی تبعیت می کند که به آن فراگیر شدن یا تعمیم یافتن می گویند و به عبارت دیگر بر دامنه و شدت آن افزوده می شود. تنها راه غلبه بر فوبیا یا وسواس از طریق موفقیت های تکراری و تجربه کردن موفقیت است و موفقیت در اینجا به این معنا است که خود را به عمد و قصد در معرض هراس قرار بدهید. راه میانبری وجود ندارد، بنابراین اگر در معرض درمان های رفتاری، شناختی و برنامه های درمانی حساسیت زدایی تجربی و آموزش های روانی قرار نگرفته اید به درستی درمان نشده اید.
حتمأ می پرسید راه درمان چیست ؟؟؟ اجتناب نکردن
تهیه کننده : خانم شمیم جعفری
دانشجوی کارشناسی روانشناسی عمومی
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بیرنگ
سلام:72:
از شما و فوتر میخوام که اگه میشه خواهشا یه کمی بیشتر در مورد این فوبیا و حالاتی که بهتون دست میده بگین.اخه من هم گهگاهی که توی جمع هستم و میخوام که یه حرف بزنم یا با ادمی که باهاش رو در بایسی دارم میخوام حرف بزنم یه حالاتی مثل لرزش دست و یا گهگاهی لرز ش خفیف صورت بهم دست میده و خیلی هیجان زده میشم ...یعنی این اسمش فوبیا اجتماعی هست و منم باید برم دکتر و احتمالا دارو مصرف کنم؟؟؟البته باید بگم من یه مقدار دچار افسردگی هم هستم...
درود
گل بیرنگ عزیز فوبیا اجتماعی با استرس و اظطراب مرتبطه ولی یکی نیست.استرس زیاد فوبیا میاره.
فوبیا هم استرس میاره.
استرس افسردگی میاره و دقیقا همه شون به هم مرتبطن!!
فوبیا یعنی حوصله گردش با دوستاتو نداری.حوصله مهمانی رفتنو نداری.یا از شکل و ریخت و شخصیت خودت خوشت نمیاد و خودتو سرزنش میکنی که برم اونجا همه نگاهم میکنند.منو خوار میکنند.نمیتونی توی یه جمع صحبت کنی.منو من میکنی(meno men).میترسی مسخره بشی.فکر میکنی حرفی برای گفتن نداری.خجالت میکشی بری تو خیابون.فکر میکنی همه دارن تورو زیر نظر میذارن.همین عوامل باعث میشه بشینی تو خونه که افسردگی میاره.که کاملن مرتبطن با هم.
و همینطوور استرس میاره که باز استرس تبدیل میشه به افسردگی و خودخوری.
روان درمانی تا قدری جواب میده اما روانپزشک با یه سری دارو ضعیف میتونه استرست رو کم کنه که یه جا حرف میزنی قرمز نشی.خونسرد باشی.و خیلی چیزای دیگه که همین سرترالین بهترین داروئه!
تو سال 2007 بیشتر از 30 میلیون نسخه توی آمریکا پرمصرف ترین دارو ضد افسردگی و اضظراب شناخه شده!!!!
سوای داری بپرس کمکت کنم:72::104:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بیرنگ
سلام:72:
دوست عزیزم به امید خدا حتما بعد از مصرف دارو ها حالتون بهتر خواهد شد.و البته شنیدم که زمانبر هست یعنی ناامید نشید و صبور باشین و مطمئن باشید که خوب میشید.و البته از روشهای ریلکس هم در کنار دارو استفاده کنین چون این ها حتی برای ادمهای که هیچ مشکلی از این قبیل هم ندارن مفید هست.
اما از شما و فوتر میخوام که اگه میشه خواهشا یه کمی بیشتر در مورد این فوبیا و حالاتی که بهتون دست میده بگین.اخه من هم گهگاهی که توی جمع هستم و میخوام که یه حرف بزنم یا با ادمی که باهاش رو در بایسی دارم میخوام حرف بزنم یه حالاتی مثل لرزش دست و یا گهگاهی لرز ش خفیف صورت بهم دست میده و خیلی هیجان زده میشم ...یعنی این اسمش فوبیا اجتماعی هست و منم باید برم دکتر و احتمالا دارو مصرف کنم؟؟؟البته باید بگم من یه مقدار دچار افسردگی هم هستم...
در مورد حالاتی که به فرد دست میده میشه به لرزش در صدا و دست و صورت،تعرق بیش از حد،پرش عضلات صورت،هنگ کردن فکر و ... اشاره کرد.البته فوبی اجتماعی 2 نوع کلی داره.فوبی اجتماعی فراگیر و فوبی اجتماعی در موقعیتهای خاص.کلا فرد وقتی میره پیش دکتر که این مشکل زندگیش رو مختل کنه و حتی عوارض جسمی به وجود بیاره.
در مورد شما آیا افسردگیتون به خاطر همین مورده یا دلیله دیگه ای داره؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط eng.aydin
اجتناب:
بیماری همه ی فوبیا ها و وسواسها اجتناب کردن است.اولین باری که تحت تأثیرهراس،از چیزی اجتناب می کنید شروع بیماری است . وقتی بیماری شروع می شود،زندگی فرد را مختل می کند.اجتناب تمرین کردن ترس است و بر دامنه ی هراس می افزاید. هر گاه از صحنه ی هراس برانگیز اجتناب می کنید یک امر منفی را تقویت می کنید این پدیده روانی است که ندانسته بر هراس شما می افزاید. وقتی فوبیا یا وسواس شروع می شود، اگر درمان نگردد بد و بدتر می شود.از فرایندی تبعیت می کند که به آن فراگیر شدن یا تعمیم یافتن می گویند و به عبارت دیگر بر دامنه و شدت آن افزوده می شود. تنها راه غلبه بر فوبیا یا وسواس از طریق موفقیت های تکراری و تجربه کردن موفقیت است و موفقیت در اینجا به این معنا است که خود را به عمد و قصد در معرض هراس قرار بدهید. راه میانبری وجود ندارد، بنابراین اگر در معرض درمان های رفتاری، شناختی و برنامه های درمانی حساسیت زدایی تجربی و آموزش های روانی قرار نگرفته اید به درستی درمان نشده اید.
حتمأ می پرسید راه درمان چیست ؟؟؟ اجتناب نکردن
تهیه کننده : خانم شمیم جعفری
دانشجوی کارشناسی روانشناسی عمومی
مطلب خوبی بود ولی با این قسمت اجتناب کردنش مخالفم.چند وقت پیش مقاله ای میخوندم در مورد همین موضوع که گفته بود فوبی اجتماعی نسبت به سایر فوبی ها مشکل معما گونه ایه و برای همین درمانش پیچیده تره.همانطور که شما هم گفتید بیمارهای فوبیایی بصورت آگاهانه از موقعیتهایی که دچار اضطراب میشند اجتناب میکنند وهمین سبب جلوگیری از درمان میشه اما افرادی که فوبی اجتماعی دارند از موقعیتها اجتناب نمیکنند و در اون موقعیت میمانند چون وضعیت زندگی اینطور ایجاب میکنه.نمیشه که نشست تو خونه و بیرون نرفت.ولی مثلا کسی که ترس از ارتفاع داره اصلا سمت ارتفاع نمیره که بخواد دچار اضطراب بشه چون میدونه اگه بره براش آزار دهندست
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
درود
بله kiarash جان افسردگیم بخاطر استرس زیاد و فوبیاست.نشتن در خانه فوبیا بوجود میاره و در نتیجه باعث افسردگی میشه.ترس با فوبیا کمی فرق داره.فوبیا یکجور کناره گیری از فعالیت های اجتماعیه.کسی که توی اجتماع میره و با همه صحبت میکنه و فعالیت میکنه نمیشه گفت فوبیا داره.بیشتر میشه گفت استرس داره.استرس و اظطراب.که با دارو قابل درمانه
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
مرسی برای راهنمایی ها
راستش در مورد بنده افسردگی من به این دلیل استرس و ... نیست بلکه به دلیل مشکلات دیگری هست که به تعدادیشون در تاپیک های قبلم اشاره کرده ام.
اما میخواستم بدونم شما که برای فوبیا پیش دکتر رفتین اونها نگفتن که تاثیر این دارو ها به چه شکل هست ؟یعنی ایا اثر اونها موقت هست یعنی تا زمانی که مصرف شود خوب هست و اگه اونها رو قطع کنید دوباره مشکل فوبیا برمیگردد؟؟؟اخه شنیدم در مورد بعضی داروهای ضد افسردگی به شکل موقت هست و به محض قطع کردن دوباره افسردگی برمیگردد
ممنونم:72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بیرنگ
مرسی برای راهنمایی ها
راستش در مورد بنده افسردگی من به این دلیل استرس و ... نیست بلکه به دلیل مشکلات دیگری هست که به تعدادیشون در تاپیک های قبلم اشاره کرده ام.
اما میخواستم بدونم شما که برای فوبیا پیش دکتر رفتین اونها نگفتن که تاثیر این دارو ها به چه شکل هست ؟یعنی ایا اثر اونها موقت هست یعنی تا زمانی که مصرف شود خوب هست و اگه اونها رو قطع کنید دوباره مشکل فوبیا برمیگردد؟؟؟اخه شنیدم در مورد بعضی داروهای ضد افسردگی به شکل موقت هست و به محض قطع کردن دوباره افسردگی برمیگردد
ممنونم:72:
ببینید روانپزشکی خیلی پیچیده ست.برخی از داروهای ضد افسردگی موقتیه برای بیماری های مقطعی.مثلا طرف ار کارش بی کار میشه.پزشک از سه تا شش ماهه تجویز میکنه تا از اون حال و هوا بیاد بیرون.
برخی ها مشکل خانوادگی دارند که روشون تاثیر گذاشته که ممکنه دو تا سه سال نیاز باشه مصرف کنند.
برخی دیگه مشکلات روحی دارند از بچگی و گوشه گیر هستند که براشون برای پنج سال تجویز میشه.
برخی ها هم که ممکنه عزیزترین کسشون ازشون جدا بشه یا به هر حال از دستش بدند ممکنه تا آخر عمر احتیاج به مصرف داشته باشند.
پس بستگی به نوع افسردگی و علل اونه.
علائم موقتی برای این داروها هست که مشترکه در بین 90% داروهای ضد اظطراب و افسردگی.
1-افت فشار
2-خواب آلود بودن بویژه در 45 روز شروع دارو
3-اضافه وزن
4-شل شدن عضلات و ضعیف شدن بدن
5-خستگی زودتر از حالت عادی.
علائم دائمی که ممکنه بوجود بیاد که بازم میگم بستگی به نوع بیماری داره.مثلا من تا 5تا10 سال دیگر باید مصرف کنم.
داروهای افسردگی رو اگر قطع کنی 2 ماه طول میکشه تا عوارضش مشخص بشه و میتونه دوباره افسردگی و اظطراب برگرده.
ببینید داروهای افسردگی باعث میشه جریان فکری شما را عوض کنه.در واقع مثلا شخصی که عزیزترین کسشو از دست داده تا 1-2 سال شاید بخواد خودکشی کنه!داروی ضد افسردگی تجویز میشه تا روند عادی زندگیش رو در پیش بگیره.و پس از مدتی قطعش میکنند.
اما مثلا شخصی که درخانواده شون همیشه درگیری و بحث هست و کلا در همون مشکل وجود داره و ریشه حل نشده اگر دارو قطع بشه دوباره بیماری برمیگرده چون علت و دلیل رفع نشده.
سئوالی داشتی بپرس
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
مرسی footer2 عزیز
اما من در سوالی که پرسیدم منظورم فقط در مورد بیماری فوبیا بود(نه افسردگی)و قرصهایی که برای این بیماری فوبیا و برطرف شدن اون تجویز میشه اثرشون به چه شکل هست
مثلا در مورد ki@rash که دکتر این قرص ها رو براش نوشته ایا اگه مثلا یه مدت که براش تعیین شده بخوره و ایشالا خوب بشه بعدش که قطع کرد ممکنه که دوباره برگرده ؟ یا اینکه یه مدت که تعیین کرده بخوره برای همیشه این مشکلش حل میشه؟
:72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بیرنگ
مرسی footer2 عزیز
اما من در سوالی که پرسیدم منظورم فقط در مورد بیماری فوبیا بود(نه افسردگی)و قرصهایی که برای این بیماری فوبیا و برطرف شدن اون تجویز میشه اثرشون به چه شکل هست
مثلا در مورد ki@rash که دکتر این قرص ها رو براش نوشته ایا اگه مثلا یه مدت که براش تعیین شده بخوره و ایشالا خوب بشه بعدش که قطع کرد ممکنه که دوباره برگرده ؟ یا اینکه یه مدت که تعیین کرده بخوره برای همیشه این مشکلش حل میشه؟
:72:
در مورد فوبی اجتماعی در اکثر موارد بعد از قطع مصرف دارو بیماری دوباره برمیگرده:302:
اما از طرفه دیگه چاره ای جز خوردن دارو نیست.اگر رواندرمانی واقعا تاثیرگذار باشه قطعا گزینه مناسب تریه ولی دلایل زیادی وجود داره که آدم کلا بیخیال روانشناس میشه.یکی اینکه هزینه هر جلسه رواندرمانی زیاده،ثانیا دوره شروع اثرات درمانی طولانی مدته مثلا باید 6 ماه کلیه کارهایی که رواندرمان میگه انجام بدید،حالا حسابشو بکنید بعد از این همه مدت اگر فرد هیچ نتیجه ای نبینه چه حالی به آدم دست میده من که فعلا بیخیال رواندرمانی شدم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط footer2
درود
بله kiarash جان افسردگیم بخاطر استرس زیاد و فوبیاست.نشتن در خانه فوبیا بوجود میاره و در نتیجه باعث افسردگی میشه.ترس با فوبیا کمی فرق داره.فوبیا یکجور کناره گیری از فعالیت های اجتماعیه.کسی که توی اجتماع میره و با همه صحبت میکنه و فعالیت میکنه نمیشه گفت فوبیا داره.بیشتر میشه گفت استرس داره.استرس و اظطراب.که با دارو قابل درمانه
footer2 عزیز فوبی اجتماعی و اضطراب اجتماعی هر دو یک بیماری هستند.طبق تجربه خودم باید بگم شما هم احتمالا میتونی از خانه خارج بشی و مثلا بری دانشگاه یا مدرسه و ... ولی فقط در این جور مواقع حس بدی داری که فوقالعاده عذابت میده و با خودت میگی کاشکی نمیومدم.باید بگم این مشکل طوریه که هر چی بیشتر از موقعیتهای مختلف فرار کنی محدوده زندگی کوچکتر میشه
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بیرنگ
مرسی footer2 عزیز
اما من در سوالی که پرسیدم منظورم فقط در مورد بیماری فوبیا بود(نه افسردگی)و قرصهایی که برای این بیماری فوبیا و برطرف شدن اون تجویز میشه اثرشون به چه شکل هست
مثلا در مورد ki@rash که دکتر این قرص ها رو براش نوشته ایا اگه مثلا یه مدت که براش تعیین شده بخوره و ایشالا خوب بشه بعدش که قطع کرد ممکنه که دوباره برگرده ؟ یا اینکه یه مدت که تعیین کرده بخوره برای همیشه این مشکلش حل میشه؟
:72:
خواهش میکنم.
ببینید فوبیا یک بیماری شخصیتی و روحیه.نمیشه گفت قرص یا دارو خورد و برطرف بشه.چطور بگم،مثل سرماخوردگی یا بدن درد نیست یا سر درد نیست.طرز نگرش و زندگی شخص باید تغییر کنه.داروها کمک میکنه تا شکل و سبک زندگی تغییر کنه و مثل سایر افراد جامعه بشه.
داروهایی که برای فوبیا تجویز میشه تقریبا همان داروهای ضد افسردگی و ضد اظطرابه چرا که داروها هر سه علائم رو خفیف میکنند.
بهترین دارویی که برای فوبیا تجویز میشه و خوب جواب میده داروی سرترالین(آسنترا) است که عکسش را قرار دادم.این دارو را باید حداقل دو سال مصرف کرد.
من خودم قبل از مصرف این داروها جرات نداشتم برم مغازه خرید کنم!همه چیز از دستم میوفتاد.خیس عرق میشدم.توی جمع نمیرفتم فکر میکردم کم میارم.خودمو بدبخت میدونستم.و هزار مشکل دیگه.
الان دو سه ساله مصرف میکنم نوع نگرشم عوض شده.عنایت کن.نوع نگرشم.یعنی حالا میگم اصلا ترسی ندارم.میرم خرید میکنم.یه خورده پر رو شدم و مثل بقیه توی جمع میرم.حدود70% بیماریم برطرف شده.
وقتی که بیوفتی توی راه و سبک جدید زندگی و بفهمی(توجه کنید تاکید میکنم بفهمید که میتونید عوض بشید)و چون این داروها این خاصیتو دارند که شمارو به اون راه هدایت کنند و به جامعه بفرستند،حتی اگر بعد از مدتی البته حتمن زیر نظر پزشک دارو کمتر بشه و در نهایت قطع بشه ممکنه 10% عوارض برگرده ولی دیگه میتونید برید خرید.چون ترستون ریخته!شجاع میشید!دیگه خودتونو نمیبازید.
من تا 200 میل سرترالین(آسنترا) مصرف میکردم در اوج مشکلم.این دارو نه مثل سایر داروها اضافه وزن میاره و نه خیلی ضعیف میکنه یا صورت رو درب و داغون میکنه.
مثلا داروی فلوکستین یا فلوکسامین روی چهره تاثیر میذاره.
ولی سرترالین(تاکید میکنم حتمن آسنترا)داروی بسیار خوبیه.
من بعد از دو و نیم سال سرترالین را تحت نظر پزشک ابتدا 150 میل و بعد 100 میل کم کردم و در نهایت به 75 میل کاهش پیدا کرد و برای شش ماه به 50 و در نهایت به 0 رسید.
حالات عصبی من برگشت ولی نه به شدت قبل!روم میشد صحبت کنم.به خودم اعتقاد و ایمان داشتم.فهمیدم که الکی میترسیدم.
ولی بخاطر یک مشکل عاطفی که برایم پیش آمد یکسری عوارض افسردگی برگشت که مجبور شدم زیرنظر پزشک با 50 میل ادامه بدم که الان 50 میل میخورم.
در کل این دارو با دوز درست پس از دو سال خیلی تاثیر داره و بیماری را تا 70% کاهش میده.
پس از کم کردن دوز یا حذفش عوارضی برمیگرده ولی بسیار خفیف.
سئوال دیگه ای داشتی بپرس:72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
سلام جناب فوتر من حدود 4سال قبل آسنترا مصرف ميكردم هفته اول 50 ميلي بعد روزي 100 ميلي كه تا 1سال ادامش دادم جون آخرها احساس ميكردم كه ديگه اون اثرسابق رو نداره يعني اون راحتي و شادي كه قبلا داشتم كم شده بود اين بود كه ديگه قطعش كردم كه حدود 2 هفته اي عوارضاشي از قطع ناگهاني دارو رو داشتم مثل سرگيجه و احساس سبكي سر فكر مي كردم مغزم داخل يك مايع شناوره/ بعد خوب شد و به حالت نرمال خودم برگشتم وديگه دارو نخوردم علائمم خيلي نسبت به گذشته بهتر سد اما رفع نشده و فكر مي كنم كه اگه باز يك كم خودم رو قلقلك بدم يعني تو شرايط استرس زا خودم رو قرار بدم 2باره تا حد مرگ شايد دچار استرس بشم/ اما تاكيد ميكنم كه اين شرايط نسبت به گذشته هم كمتر شده يعني در بعضي موقعيتهايي كه قبلا دجار فوبي مي شدم الان نميشم(احساس مي كنم منطقي تر شدم)وهم شدت استرسم كمتر شده اما مشكلم رفع نشده واحساس آزادي نمي كنم جديدا رشته اي قبول شدم كه مجبورم هر 3هفته يك بار يك كنفرانس بدم و اين من رو نگران كرده كه آيا اين رشته رو برم يا انصراف بدم و نكنه دوباره علائمم تشديد بشه . مي خوام اگه تصميم به رفتن داشتم 2باره دارودرماني رو شروع كنم من شنيدمzoloftازasentraبهتره. مي تونين در مورد اين نوع از سرترالين از پزشكتون سوال كنين. ضمنا ميخواستم بدونم كه دقيقا دوز داروتون رو چطور در طول اين مدت تغيير ميدادين. و جطور فهميدين كه مي تونين دوزش رو كم كنين؟ممنون موفق باشين
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بيتانا
سلام جناب فوتر من حدود 4سال قبل آسنترا مصرف ميكردم هفته اول 50 ميلي بعد روزي 100 ميلي كه تا 1سال ادامش دادم جون آخرها احساس ميكردم كه ديگه اون اثرسابق رو نداره يعني اون راحتي و شادي كه قبلا داشتم كم شده بود اين بود كه ديگه قطعش كردم كه حدود 2 هفته اي عوارضاشي از قطع ناگهاني دارو رو داشتم مثل سرگيجه و احساس سبكي سر فكر مي كردم مغزم داخل يك مايع شناوره/ بعد خوب شد و به حالت نرمال خودم برگشتم وديگه دارو نخوردم علائمم خيلي نسبت به گذشته بهتر سد اما رفع نشده و فكر مي كنم كه اگه باز يك كم خودم رو قلقلك بدم يعني تو شرايط استرس زا خودم رو قرار بدم 2باره تا حد مرگ شايد دچار استرس بشم/ اما تاكيد ميكنم كه اين شرايط نسبت به گذشته هم كمتر شده يعني در بعضي موقعيتهايي كه قبلا دجار فوبي مي شدم الان نميشم(احساس مي كنم منطقي تر شدم)وهم شدت استرسم كمتر شده اما مشكلم رفع نشده واحساس آزادي نمي كنم جديدا رشته اي قبول شدم كه مجبورم هر 3هفته يك بار يك كنفرانس بدم و اين من رو نگران كرده كه آيا اين رشته رو برم يا انصراف بدم و نكنه دوباره علائمم تشديد بشه . مي خوام اگه تصميم به رفتن داشتم 2باره دارودرماني رو شروع كنم من شنيدمzoloftازasentraبهتره. مي تونين در مورد اين نوع از سرترالين از پزشكتون سوال كنين. ضمنا ميخواستم بدونم كه دقيقا دوز داروتون رو چطور در طول اين مدت تغيير ميدادين. و جطور فهميدين كه مي تونين دوزش رو كم كنين؟ممنون موفق باشين
درود بر شما
ببخشید که باید از آخر شروع کنم،.
zoloft-asentra و نامهای دیگر نامهای تجاری داروی سرترالین هستند.آسنترا روی من بهتر از زولوفت جواب داد.البته من 3 سالی میشه که آسنترا مصرف میکردم و حدود 2 ماه زولوفت.احتمالا چون زود قطع کردم (داروی دیگری دکتر تجویز کرده)اثرش را ندیدم.
ولی در مجموع Zoloft بهتر از Asentra هست به این دلیل که از خارج مستقیما وارد میشه و توش دستی نمیبرند.منظور توی بسته هست.و اشخاص زیادی Zoloft را تایید کردند اما Asentra را نه.
بخاطر کمیاب بودن Zoloft معمولا Asentra را تجویز میکنند.اگر Zoloft رو از نزدیک ببینید کیفیت بسته بندی و مهر و غیره را میتوانید مشاهده کنید.پس با توجه به بررسی که من کردم Zoloft اثرش قطعا بهتره.
سرترالین بستگی به بیماری شخص داره که تجویز میشه.معمولا برای اظطراب فراگیر تجویز میکنند ولی در واقع جز ضد افسردگی های بازجذب اختصاصی سرتونین هست.که هم باعث کاهش شدید اظطراب میشه و هم باعث رفع علائم فوبیا که همون جمع هراسی هست که در موقع کنفرانس ها و غیره نیز شایع است.
من به شما همین دارو را پیشنهاد میکنم که مصرف کنید.ولی بنابر تجربه کنم حتما پیشنهاد میکنم همراه با سرترالین(Zoloft)از قطع Propranolol نیز استفاده کنید.
نحوه مصرف هم صبح پس از بیدار شدن بلافاصله سرترالین را + یک قرص 20 میلی پروپرانولول مصرف کنید تا نتیجه بسیار مطلوب تری بگیرید.همچنین عصر نیز یک قرص 20 میلی گرم دیگر از پروپرانولول مصرف کنید.
پروپرانولول تا روزی 160 میلی گرم نیز مشکلی ایجاد نمیکند فقط باعث افت فشار میشود که طی مصرف اثراتش کم میشه و به این خاطر که سرترالین کمی فشار خون را بالا میبرد بهتره که باهاش مصرف کنید چون خاصیت ضد اظطراب و ترس رو کاهش میده.
دوز قرص سرترالین برای بیماری اظطراب بسته به سن شخص و نوع اظطرابش داره ولی 50 میل گرم ناچیزه و میتونه تا روزی 150 میلی گرم بدون مشکل ادامه داشته باشه.
اما از عوارض شایع سرترالین کاهش بسیار شدید میل جنسی میباشد که بیشتر در آقایان نمایان میشه ولی در خانم ها هم کم نیست.
نسبت به سایر دارو های دیگر در گروه خودش هم کم عارضه ترین دارو هست ولی مورد بالا رو قطعا داشته و خواهید داشت.
پرانتز:(اگر متاهل هستید مصرف داروی بوپروپیون که یک داروی ضد افسردگی هست طبق نظر پزشکتون میتونه باعث میل بیشتر جنسی شما بشه که عارضه فوق رو تا قدری رفع میکنه)
نکته دیگری که لازم دونستم بنابر تجربم بگم:
سرترالین را دو نوبت مصرف نکنید.بهترین موقع فقط صبح وقتی که از خواب بیدار میشوید با یک پروپرانولول میباشد.شب مصرف نکنید که باعث بی قراری میشود و نتیجه عکس میدهد.
سئوال دیگری داشتید بپرسید.:72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
سلام راستش منم مثل شما تحت نظر دکتر روانپزشک هستم داروی سرترالین رو هم مصرف میکنم البته مشکل من افسردگی دوقطبیه اما گاهی جاهای شلوغ دچار حالات وحشت و استرس میشم تو این حالات مصرف آلپروزولام خیلی برام خوب بوده به نظر من شما یاید درمانتون تکمیل کنید چون درمان بیماریهای روحی زمان میبره و منم الان بعد از چند سال مراجعه به دکتر خیلی نتیجه گرفتم امیدوارم بهتر بشید
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ghalam63
سلام راستش منم مثل شما تحت نظر دکتر روانپزشک هستم داروی سرترالین رو هم مصرف میکنم البته مشکل من افسردگی دوقطبیه اما گاهی جاهای شلوغ دچار حالات وحشت و استرس میشم تو این حالات مصرف آلپروزولام خیلی برام خوب بوده به نظر من شما یاید درمانتون تکمیل کنید چون درمان بیماریهای روحی زمان میبره و منم الان بعد از چند سال مراجعه به دکتر خیلی نتیجه گرفتم امیدوارم بهتر بشید
درود
بله مخصوصا سرترالین اثراتش توی دراز مدت نمایان میشه.نظر من اینه که بعد از 100 روز تازه اثرش احساس میشه و تا قبل از این مدت مثل گچ و داروی خواب آور هست.
در مورد آلپرازولام هم که با اسم زاناکس یا زانکس معروفه قاعدتا نباید با سرترالین مصرف بشه.ولی من افرادی رو میشناسم که مثل شما از آلپرازولام همراه با سرترالین استفاده میکنند.
اما پیشنهاد اینه که سرترالین رو هر روز صبح به همراه پروپرانولول 20 میلی گرم مصرف کنید و عصر ها هم 20 میل دیگر پروپرانولول و شب نصف آلپرازولام و دوز سرترالین که پزشک تجویز میکنه.
سرترالین توی روز خوب جواب میده و آلپرازولام توی شب که برای دیرخوابی و حفظ آرامش تجویز میشه.
اما پروپرانولول + سرترالین معجزه میکنه برای روز.:72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بيتانا
سلام جناب فوتر من حدود 4سال قبل آسنترا مصرف ميكردم هفته اول 50 ميلي بعد روزي 100 ميلي كه تا 1سال ادامش دادم جون آخرها احساس ميكردم كه ديگه اون اثرسابق رو نداره يعني اون راحتي و شادي كه قبلا داشتم كم شده بود اين بود كه ديگه قطعش كردم كه حدود 2 هفته اي عوارضاشي از قطع ناگهاني دارو رو داشتم مثل سرگيجه و احساس سبكي سر فكر مي كردم مغزم داخل يك مايع شناوره/ بعد خوب شد و به حالت نرمال خودم برگشتم وديگه دارو نخوردم علائمم خيلي نسبت به گذشته بهتر سد اما رفع نشده و فكر مي كنم كه اگه باز يك كم خودم رو قلقلك بدم يعني تو شرايط استرس زا خودم رو قرار بدم 2باره تا حد مرگ شايد دچار استرس بشم/ اما تاكيد ميكنم كه اين شرايط نسبت به گذشته هم كمتر شده يعني در بعضي موقعيتهايي كه قبلا دجار فوبي مي شدم الان نميشم(احساس مي كنم منطقي تر شدم)وهم شدت استرسم كمتر شده اما مشكلم رفع نشده واحساس آزادي نمي كنم جديدا رشته اي قبول شدم كه مجبورم هر 3هفته يك بار يك كنفرانس بدم و اين من رو نگران كرده كه آيا اين رشته رو برم يا انصراف بدم و نكنه دوباره علائمم تشديد بشه . مي خوام اگه تصميم به رفتن داشتم 2باره دارودرماني رو شروع كنم من شنيدمzoloftازasentraبهتره. مي تونين در مورد اين نوع از سرترالين از پزشكتون سوال كنين. ضمنا ميخواستم بدونم كه دقيقا دوز داروتون رو چطور در طول اين مدت تغيير ميدادين. و جطور فهميدين كه مي تونين دوزش رو كم كنين؟ممنون موفق باشين
با سلام
به نظر من این سوال که آیا این رشته رو برید یا انصراف بدید بستگی به خودتون و آیندتون داره.ولی من هم به خاطر همین شرایط کلا فوق لیسانس رو بیخیال شدم چون با یک همچین مشکلی فرد نمیتونه کنفرانس بده و بدتر روحیش خراب میشه مگر اینکه از دارو درمانی استفاده کنه
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
دوستانی که ا زخانواده ssri دارو تجویز می کنند ..دارو رو فقط روانپزشک با توجه به سن و وزن و تحمل فرد و میزان
افسردگی و ترس از اجتماع واحتما ل خودکشی تجویز میکنه .
اینجوری نیست که اگ رروانپزشک برای من paxil ( پاروکستین ) تجویز کرد من به شما پیشنهاد بدم ..
جدای از اینها مشکل تمام انسانهایی که دچار فوبیای اجتماعی هستند به چسبندگی دوپامین به پلاسمای خون
بستگی داره و مقدا دوپامین در مغز ...
داروهای دوپامنرژیک سریعترین و بهترین کمک برای افراد مبتلا به فوبیای اجتماع یهستند..
نه داروها ی که باعث عدم باز جذب سروتونین می شوند..
یکی از دلایل بالا رفتن اعتماد به نفس افراد که از مت آمفتامین استفاده م یکنند به دلیل جلوگیری از عدم باز جذب
دوپامین و بالا رفتن غلظت دوپامین د رپلاسمای خون انسان که باعث میشه فرد اعتماد به نفس زیاد یپیدا کنه
و فردی کاملا اجتماعی بشه
لطفا سروتونین مغز رو با داروهای ssri دستکار ی نکنید :72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط saeed teh
دوستانی که ا زخانواده ssri دارو تجویز می کنند ..دارو رو فقط روانپزشک با توجه به سن و وزن و تحمل فرد و میزان
افسردگی و ترس از اجتماع واحتما ل خودکشی تجویز میکنه .
اینجوری نیست که اگ رروانپزشک برای من paxil ( پاروکستین ) تجویز کرد من به شما پیشنهاد بدم ..
جدای از اینها مشکل تمام انسانهایی که دچار فوبیای اجتماعی هستند به چسبندگی دوپامین به پلاسمای خون
بستگی داره و مقدا دوپامین در مغز ...
داروهای دوپامنرژیک سریعترین و بهترین کمک برای افراد مبتلا به فوبیای اجتماع یهستند..
نه داروها ی که باعث عدم باز جذب سروتونین می شوند..
یکی از دلایل بالا رفتن اعتماد به نفس افراد که از مت آمفتامین استفاده م یکنند به دلیل جلوگیری از عدم باز جذب
دوپامین و بالا رفتن غلظت دوپامین د رپلاسمای خون انسان که باعث میشه فرد اعتماد به نفس زیاد یپیدا کنه
و فردی کاملا اجتماعی بشه
لطفا سروتونین مغز رو با داروهای ssri دستکار ی نکنید :72:
میزان و نوع فوبیا و اضظراب رو پزشک تشخیص میده.ولی میزان دوپامین به تنهایی اگرکنترل بشه کارساز نیست.
میزان دوپامین وقتی که غلظتش زیاد میشه احساس رضایت رو در فرد بالا میبره ولی سرتونین احساس پوچی و استرس رو کاهش میده.از اونجایی که فوبیا به اضطراب هم مربوط میشه دارو ترکیبی تجویز میشه.
ولی اکثر اوقات از خط اول درمان که SSRI هست برای رفع اضطراب استفاده میکنند تا ببینند پس از 2 ماه وضعیت بیمار به چه شکل در میاد و در صورتی که با رفع اضطراب هنوز هم علائم دوری از جمع وجود داشته باشه از داروهای جذب دوپامین استفاده میکنند.
به هر حال باید پزشک تجویز کنه و ما فقط راهنمایی در خصوص این بیماری رو کردیم:72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط footer
نقل قول:
نوشته اصلی توسط saeed teh
دوستانی که ا زخانواده ssri دارو تجویز می کنند ..دارو رو فقط روانپزشک با توجه به سن و وزن و تحمل فرد و میزان
افسردگی و ترس از اجتماع واحتما ل خودکشی تجویز میکنه .
اینجوری نیست که اگ رروانپزشک برای من paxil ( پاروکستین ) تجویز کرد من به شما پیشنهاد بدم ..
جدای از اینها مشکل تمام انسانهایی که دچار فوبیای اجتماعی هستند به چسبندگی دوپامین به پلاسمای خون
بستگی داره و مقدا دوپامین در مغز ...
داروهای دوپامنرژیک سریعترین و بهترین کمک برای افراد مبتلا به فوبیای اجتماع یهستند..
نه داروها ی که باعث عدم باز جذب سروتونین می شوند..
یکی از دلایل بالا رفتن اعتماد به نفس افراد که از مت آمفتامین استفاده م یکنند به دلیل جلوگیری از عدم باز جذب
دوپامین و بالا رفتن غلظت دوپامین د رپلاسمای خون انسان که باعث میشه فرد اعتماد به نفس زیاد یپیدا کنه
و فردی کاملا اجتماعی بشه
لطفا سروتونین مغز رو با داروهای ssri دستکار ی نکنید :72:
میزان و نوع فوبیا و اضظراب رو پزشک تشخیص میده.ولی میزان دوپامین به تنهایی اگرکنترل بشه کارساز نیست.
میزان دوپامین وقتی که غلظتش زیاد میشه احساس رضایت رو در فرد بالا میبره ولی سرتونین احساس پوچی و استرس رو کاهش میده.از اونجایی که فوبیا به اضطراب هم مربوط میشه دارو ترکیبی تجویز میشه.
ولی اکثر اوقات از خط اول درمان که SSRI هست برای رفع اضطراب استفاده میکنند تا ببینند پس از 2 ماه وضعیت بیمار به چه شکل در میاد و در صورتی که با رفع اضطراب هنوز هم علائم دوری از جمع وجود داشته باشه از داروهای جذب دوپامین استفاده میکنند.
به هر حال باید پزشک تجویز کنه و ما فقط راهنمایی در خصوص این بیماری رو کردیم:72:
ارتباط بین اجتماعی بودن و دوپامین بسیار شناخته شده است. سوء استفاده از مواد دوپامینرژیک مثل آمفتامینها جهت بهبود عملکرد اجتماعی، افزایش اطمینان و اعتماد به نفس بسیار رایج است. در یک مطالعه جدید ارتباط مستقیمی بین موقعیت اجتماعی افراد و میزان چسبندگی گیرندههای دوپامین نوع دوم و سوم (D2/3 binding affinity) در استریاتوم(striatum) یافت شده است. [۱] برخی از مطالعات نیز دقیقا کاهش میزان چسبندگی گیرندههای نوع دوم دوپامین را در استریاتوم افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی نشان می دهد. [۲] برخی مطالعات دیگر به غیرطبیعی بودن میزان ترانسپورترهای دوپامین(dopamine transporter) در استریاتوم افراد مبتلا اشاره کرده اند. [۳] [۴] هر چند برخی از محققین نیز نتایج متفاوتی بدست آورده اند.[۵] ولی شواهد بسیاری بر نوعی ناهنجاری در سیستم دوپامینرژیک مبتلایان تاکید می کند. به عنوان مثال نقص در تمرکز، خستگی، بی علاقگی به امور روزمره و روابط اجتماعی، کاهش اعتماد به نفس و ... در مبتلایان دیده می شود. مبتلایان نیز داروهای دوپامینرژیک را موثرترین داروها در برخورد کوتاه مدت با این اختلال می پندارند. برخی تحقیقات نیز میزان بالای شیوع اضطراب اجتماعی در بین بیماران مبتلا به پارکینسون و شیزوفرنی را نشان می دهد. در یک مطالعه اضطراب اجتماعی در 50 درصد از مبتلایان به پارکینسون تشخیص داده شده است.[۶] مطالعات دیگری نیز نشان داده اند برخی آنتاگونیستهای دوپامین(dopamine antagonists) مثل هالوپریدول ممکن است در افراد غیرمبتلا علائم اضطراب اجتماعی ایجاد کند. [۷] که نقش دوپامین در اضطراب اجتماعی را پررنگ تر می کند.:72:
منبع:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D9%BE%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86
جلوگیری از بازجذب سروتونین بیشتر به افسردگی کمک میکنه تا اظطراب دوست عزیز:72:
باز هم اگر احتیاج بود منیع موثق براتون آماده می کنم :72:
دوست عزیز فرمایشات شما هم درسته روانپزشکان برای دفعات اول با تجویز داروهای ssri سعی دارند اضطراب
افراد رو کاهش بدهند اما هیچ رابطه مستقیمی بین سروتونین و اظطراب اجتماعی وجود نداره بلکم فقط در افسردگی
کاربرد داره...یکی از دلایل دیگش هم کم عارضه بودن داروهای ssri هست :72:
بیمار باید حداقل 40 روز یه دارویی مثل سیتالوپرام رو بخوره تا اضطراب اجتماعیش کاهش پیدا کنه
که هم اشتها هم خواب دچا راختلال میشه ...و خواب آلودگی بعضا جزو عوارض همیشگی داروهای ssri هست
مخصوصا فلوکسامین ( لووکس ) و پاروکستین بیشترین میزان خواب آلودگی رو دارند و فلوکستین کمترین..
فلوکستین هم که خودش به صورت اشتباه توسط متخصصان تغذیه برای لاغری و کم شاتهایی تجویز میشه
:72:
کاهش سطح سروتونین مغز از علل اصلی افسردگی است لذا داروهای ضد افسردگی متعدد بر این اساس ساخته شده اند مانند لیگاندهای گیرنده 5HT1، لیگاندهای گیرنده 5HT2، لیگاندهای 5-HT3 گیرنده, 5-HT4 گیرنده, 5-HT5A گیرنده, 5-HT6 گیرنده, 5-HT7 گیرنده، مهارکننده های بازجذب سروتونین و مهارکننده های آنزیمMAO (آنزيم تخريب كننده سروتونين در مغز). از معروفترین داروهای افسردگی این گروهها فلوکسیتین، سرترالین، فلووکسامین و سلژلین هستند.
منبع:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%AA%D9%88%D9%86%DB%8C%D9%86
:72:
-
RE: فوبیا و اضطراب اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط saeed teh
دوست عزیز فرمایشات شما هم درسته روانپزشکان برای دفعات اول با تجویز داروهای ssri سعی دارند اضطراب
افراد رو کاهش بدهند اما هیچ رابطه مستقیمی بین سروتونین و اظطراب اجتماعی وجود نداره بلکم فقط در افسردگی
کاربرد داره:72:
:72:
منم کاملا با این حرف شما موافقم.ssri ها بیشترروی شاخصه افسردگی فرد تاثیر میذاره ولی روی اضطراب اجتماعی خیلی تاثیر خاصی نداره.حداقل برای من که اینجوری بوده.البته اگراضطراب فرد خفیف باشه ssri ها بهترین گزینه است ولی وقتی شدید باشه بی نتیجه است.البته داروهای دوپامینرژیک اعتیاد آوره و نمیشه خیلی ازشون استفاده کرد