-
رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
حالا من دوباره نیاز به کمک دارم
اون روز با گل وشیرینی رفتم دفترش(روز قبلش روز معلم بود) اولش خیلی تحویل نگرفت ولی بعدش نزدیک 3 ساعت!!!با هم حرف زدیم
می گفت مطمئنه که کار من نیست ولی از اینکه توی این مدت کاری نکردم خیلی ناراحت بود خیلی (نمیتونم جزئیات رو بنویسم طولانی و در نهایت قفل میشه !)
خلاصه کلی دردل کردیم و بعد از اون روز تقریبا هر وقت دانشگاست میرم دفترش
امروز دوباره رفتم پیشش میخواستم یه جوری بحث ریحانو باز کنم ولی وقتی رفتم نتونستم چیزی بگم اصلا نمیدونستم از کجا شروع کنم
درست همون موقع ریحان اومد !
وقتی منو دید سلام کرد و بعد رفت پیش پدرش اون لحظه دوباره همه اون حدسها و احتمالات و اون نگاهها و خلاصه هراتفاق بدی که ممکن بود رو تو ذهنم مرور کردم (اولین بار بود که از دیدن ریحان خوشحال نشدم دلشوره عجیبی داشتم وای !!)
ریحان خدافظی کرد و رفت (اخه الان وقت اومدن بود؟؟؟)
استاد بهم نگاه کرد منم سعی کردم خونسرد باشم با یه لبخند کوچولو گفتم بله خانم م (همون ریحان خودمون ) خیلی با استعدادن بعضی وقتا سرکلاسشون میرم بله
استاد گفت اره اتفاقا ریحان میگفت یکی از اسیستا تو رو میشناسه خیلی ازت تعریف میکنه کلی فکر کردم تا فهمیدم تویی اخه اسمتم یادش رفته بود
!!!!!
بقیه اشو دیگه یادم نیست اصلا یادم نیست چه جوری با هم خدافظی کردیم
همش به این فکر میکنم که ریحان دقیقا به پدرش چی گفته ؟؟ همینایی که استاد گفتو گفته ؟ یا بیشتر ؟
مثلا گفته که من بهش علاقه دارم ؟ گفته سر کلاس همه حواسم به اونه ؟
وای !! مثلا گفته که این پسره بیشعور !! خیلی بد به من نگاه میکنه ؟!!!!
چند بار راجع به من باهاش حرف زده ؟ صحبتشون چقدر طول کشیده ؟
دقیقا کی با استاد حرف زده ؟ قبل از اولین باری که استادو دیدم ؟ یا بعدش ؟ کی ؟
دلم میخواد خانوما جزیی تر جواب بدن که ممکنه این قدر ریز راجع به من با پدرش حرف زده باشه ؟؟؟
استاد هیچ واکنش خاصی نشون نداد یعنی نتونستم هیچ حدسی بزنم !
چی کار کنم ؟ کی با استاد حرف بزنم ؟ اصلا در حال حاضر این کار درسته ؟
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
سلام برادر عزیز
از اینکه می بینم رابطتون با استاد خوب شده و بی گناهیتون ثابت شده خیلی خوشحالم.
به نظر من هنوز واسه ی مطرح کردن مساله ریحان شاید یه کم زود باشه و باید بیشتر به استاد نزدیک بشی تا فکر نکنه قصدت از این عذرخواهی صرفا ریحان بوده اما در مورد اینکه ریحان با پدرش در مورد شما صحبت کرده باشه بعید میدونم چون خانومها تو این زمینه حجب و حیا دارن و حتی اگه متوجه علاقه ی شما شده باشه با پدرش درمیون نخواهد گذاشت و منتظر میمونه تا خود شما اقدام کنید( خصوصا با تعریفایی که از ریحان خانوم داشتین به نظر دختر زرنگی میاد که بی گدار به اب نمیزنه)
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
سلام. در همین حد که اومدی و خلاصه برامون تعریف کردی، خیلی خوشحالمون کردی.
خوشحالم که بالاخره تونستی با استفاده از توانایی های خودت این رابطه رو ترمیم کنی و به روز اولش برگردونی.
در مورد سوالی که پرسیدی، که ممکنه چقدر راجع به شما با پدرش صحبت کرده باشه، بنظرم برای دخترای مختلف فرق میکنه.من دختری رو میشناسم که ریزترین مسائلش رو هم با پدرش در میون میذاره. اما بین این همه دختری که میشناسم، یه دونه فقط اینجوریه. پس فکر میکنم معمولا دخترا اینجوری نیستن. و راجع به مسائل ریز احساسیشون با پدرشون صحبت نمیکنن. (به هزار و یک دلیل)
این از جواب سوالی که پرسیده بودی.
اما من متوجه نمیشم که اینا چه تاثیری توی روند خواستگاری شما داره؟!! باور کن داری زیادی به خودت سخت میگیری. (مثل قبل از اینکه بری پیش استادت و هی همه جزییات رو میدیدی و با ترس از همه ی اون جزییات صحبت میکردی.)
برای انجام یه کار یا گرفتنِ یه تصمیم، باید فکر کرد و سبک و سنگین کرد. اما اینایی که الان توی ذهن شماست، اسمش سبک سنگین کردن نیس. یه سری تفکرات که چندان مهم هم نیس، جای تفکرات اصلی رو توی ذهنت گرفته. تفکراتت رو یه مرور بکن و اونایی که اضافیه بیرون بریز تا دیدت باز بشه و راحت تر ببینی چه کاری باید انجام بدی.
در مورد زمانِ گفتن، بنظرم یه خورده بگذره بهتره. اما واقعا نمیدونم چقدر.
امیدوارم کمکی کرده باشم. موفق باشی.:72:
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
نمیدونم چی کار کنم
ریحان اصلا قابل پیش بینی نیست
روابط ما به 3 بخش تقسیم میشه
اول : با اینکه داشتم بهش علاقمند میشدم رفتارم خیلی عادی بود بهش خیلی کمک کردم اونم استقبال میکرد به بهانه درس و کلاسش خیلی باهاش حرف زدم
خیلی مهربون تر بود و هر از گاهی میومد دفترم (البته اونموقع بحث مسابقه اشم بود )
دوم :کاملا بهش علاقمند شدم و تصمیمم برای ازدواج قطعی شد خب رفتارم خیلی تابلو بود نمیتونستم خودمو کنترل کنم وقتی میدیدمش یادم میرفت چی میخوام بگم دلم میخواست تنها بودیمو من فقط نگاش میکردم :310:(الان که یادم میاد از خودم بدم میاد ) رفتار اونم عوض شد دیگه اصلا دفترم نمیومد حتی وقتی میخواستم یه کتاب بهش بدم به یه بهانه ای دوستشو فرستاد خیلی کوتاه باهام حرف میزد و همش سعی میکرد بحثامون دونفره نباشه
(خیلی حرصم داد:300:)
سوم :نیم ساعت اخرو میرم سر کلاسشون (بی معرفت یه سلامم نمیکنه !) تمام تلاشمو میکنم که خیلی بهش فکر نکنم مخصوصا سر کلاس اونم که اصلا نگام نمیکنه خیلی وقته بیشتر از چند کلمه باهاش حرف نزدم
فکر کنم اگه همین روند و ادامه بدم خوب باشه
میترسم این کاراش نشونه بی علاقگیش باشه :302:
دلم میخواد تکلیفم زودتر معلوم شه خیلی کلافه ام
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
اگه دوست داشتین یه چیزی بگین :72:
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
تا دوستان دیگه سرشون خلوت بشه و تشریف بیارن،
نقل قول:
میترسم این کاراش نشونه بی علاقگیش باشه
بنظر من اگه علاقه ای هم باشه نباید جوری رفتار کنه که شما متوجه بشی.
کار درست رو داره ریحان خانم انجام میده. شما نسبتی با ایشون نداری که بخواد با شما رفتاری داشته باشه که نشون دهنده ی علاقش باشه.
اگه تصمیمت جدیه، که میدونم هست، به محض اینکه شرایط رو مساعد دیدی اقدام به خواستگاری رسمی کن.
تازه بعد از خواستگاریه که شما باید روی حس ایشون نسبت به خودت فکر کنی. اون موقع همه چیز معلوم میشه و از بلاتکلیفی در میای.
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
کی از احساس حرف زد؟
من ابراز علاقه نمیخوام
اما این رفتارشم اصلا درست نیست
خب حداقل باید مثل قبل رفتار میکرد
حالا منم میگم تابلو بودم ولی نه اینقدر که اینجوری باهام رفتار کنه
یه جورایی داره بهم توهین میکنه نمی تونم تحمل کنه همش 19 سالشه ولی ببین چه جوری داره با اعصابم بازی میکنه
زندگی برام نذاشته
دختره پررو تو راهرو منو میبینه سلام نمیکنه !انگار نه انگار منو ندیده!!!
دارم باهاش حرف میزنم مثلا نشنیده سرشو میندازه پایین میره!!!!
دیگه از حدش گذشته اصلا این همه صبر از من بعید بود !
عشق و عاشقی یه طرف احترام و ملاحظه هم طرف دیگه
حالشو میگیرم نمره پروژشون بامنه :82:
از هفته بعد کرکسیوناشون شروع میشه یه کاری میکنم که فکر و ذکرش بشه پروژش :300:
فکر میکنه اینجوری میتونه نمره مفت بگیره کور خونده پوستشو میکنم!
شما هم موافقین ؟
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
سلام خارپشت گرامی:
قبل از هر چیز من تاپیک شما رو از اول مطالعه کردم ..ارام ارام پیش رفتم تا ببینم دقیقا چه چیزی در ذهن شماست (آشنای دیروز ) مسلمان خیلی خوب شما رو هدایت کردندو علی رغم گاها تندروی های موجود در تاپیک تا حدودی تاپیک رو به سلامت هدایت کردند ولی چیزی که در ارسال های شما تک به تک مشخص هست و همین طور این ارسال آخر که محرکی بود که هرچند ناچیز منم نظرمو بگم...به نظر من شما کاملا دچار عدم کنترل احساس هستید و دارای رفلکس های انفجاری در شرایط احساسی برای همین هست که علی رغم اینکه فردی چالش برانگیز در مباحث سیاسی خودتون هستید ولی در مباحث احساسی از منطق دور می شید و کاملا در چنگال احساسات خودتون اسیر می شید..به نظر من جدا از بحث آرام شدن استاد و بخشیدن شما ...شما بهتره از تالار و مکان های آموزشی اون برای ساختن خودتون بیشتر بهره بگیرید..ببینید من با گفتن این صحبت ها نه قصد عیب گویی دارم نه هیچ قصد دیگر ..من فکر می کنم اگر خانم مقابل شما حتی به شما علاقه مند باشد هم اگر بعدا در رابطه نزدیک تر با شما این قبیل انفجارهای احساسی و گاها دور از منطق رو ببینن ازرده خواهند شد و مطمئنا شما همچین هدفی ندارید..
دوست من اینکه دختر خانم مورد نظر به شما بی محجلی می کند نه به معنای بی احترامی به شخصیت شماست و نه خدای نکرده کوچک کردن شما ..خیلی از خانم ها در چهارچوب احترام در موقع قرار گرقتن کنار کسی که دوستشون داره سعی می کنند دورتر باشند تا راحت تر فکر کنند در ثنی در ایران که قصد آقایون تا قبل از خواستگاری مشخص نیست خیلی از خانم ها از این حربه استفاده می کنند تا اسیر چنگال احساسات نشوند ..پس چه خوبه شما به جای حلاجی کردن هر رفتار ایشون و برداشت های شخصی و پر و بال دادن به اون ها سعی کنید کنترل احساس خود را بدست گیرید.فردی که حقیقتا عاشق باشد نمی تواند پستی چون ارسال قبلی شما را بزند ..من شما رو دعوت می کنم به واکاوی احساسی که به خانم مورد نظر دارید.بالا بردن مهارت های فردی و ارتباطی..کنترل ذهن و مهار احساسات انفجاری و در نهایت تصمیم گیری...که برای تک تک این موارد در تالار بسیار مقاله ها موجود هست...شاید ما آدم های بسیار برجسته ای در دنیا باشیم ولی مهارت زندگی کردن به هیچ یک از این ها وابسته نیست...
شما به جای برداشت از اینکه دختر خانم مورد نظر راجع به شما چه فکر می کند سعی کنید با مهار احساس خود و انجام دادن عکس العمل های منطقی ایشان را درک کرده و عشق حقیقی لمس کنید و در کنارش قضیه رفع کدورت با استاد را هم پیش ببرید....
امیدوارم موفق و موید باشید...:72:
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
شما کاملا دچار عدم کنترل احساس هستید و دارای رفلکس های انفجاری در شرایط احساسی برای همین هست که علی رغم اینکه فردی چالش برانگیز در مباحث سیاسی خودتون هستید ولی در مباحث احساسی از منطق دور می شید و کاملا در چنگال احساسات خودتون اسیر می شید.
1_انفجار؟؟؟!!! نه دیگه به اون صورت!
2_ببخشید متوجه نشدم من چالش برانگیزم یا بحثای سیاسی ؟!
3_بله من کاملا اسیر چنگالو از این حرفام . . .
در ثنی در ایران که قصد آقایون تا قبل از خواستگاری مشخص نیست خیلی از خانم ها از این حربه استفاده می کنند تا اسیر چنگال احساسات نشوند
4_بله اون به هیچ وجه اسیر چنگالو از این حرفا نیست
5_حربه ریحان=بی توجهی و گاها بی احترامی به من
6_ تلفیق گزینه های 3 4 و 5 =حربه من=بی توجهی و گاها سختگیری به ریحان (دانشجو باید پوست بندازه :300:)
فردی که حقیقتا عاشق باشد نمی تواند پستی چون ارسال قبلی شما را بزند
7_جمله بالا =من عاشق حقیقی نیستم! (نمیدونم شاید !)
شما به جای برداشت از اینکه دختر خانم مورد نظر راجع به شما چه فکر می کند سعی کنید با مهار احساس خود و انجام دادن عکس العمل های منطقی ایشان را درک کرده و عشق حقیقی لمس کنید و در کنارش قضیه رفع کدورت با استاد را هم پیش ببرید....
8_من احساسمو مهار میکنم +من منطقی میشم +من استاد و راضی می کنم =من عشق حقیقی رو درک میکنم (گارانتی هم داره؟)
و در اخر اینکه من اصلا قصد اذیت کردنشو ندارم (ریحانو نمیدونم)فقط میخوام منطقی باشم
هیچوقت هم ادعای داشتن عشق حقیقی رو نکردم
این اولین عشقیه که تجربه میکنم نمیدونم اسمش چیه
تا حالا هم هیچوقت مجبور نبودم احساسمو کنترل کنم چون اصلا وجود نداشت
بله درسته باید مهارتمو بیشتر کنم
به شدت سپاسگذارم
بازم تاپیکمو دنبال کنید به کمکتون نیاز دارم :72:
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
سلام
آقا من هم نظر بدهم
نقل قول:
استاد گفت اره اتفاقا ریحان میگفت یکی از اسیستا تو رو میشناسه خیلی ازت تعریف میکنه کلی فکر کردم تا فهمیدم تویی اخه اسمتم یادش رفته بود
خوب از این من می فهمیم که ریحانه خانم فقط برای پدر از یک پسر مقدمه سازی کردند، برای اینکه تابلود نشه گقتند اسمش یادم نمیاد ، نگه میشه با این همه تعریف اسمت یادش رفته باشه :163:
بعد احتمال می دهم استاد شما هم یک گوشزدی در مورد شما به دخترشون کرده باشند که حواسش جمع باشه ، و عاقلانه فکر و عمل کنند ، الان هم توپ تو زمین شماست :300:
حالا میخوای شوت کنی !! سانت بکشی ، استاد رو دریبل کنی و یا پاس بدی با خودته
بازی جوانمردانه یادت نره
بازی هم که چند دقیقه هست :300::300::300:
90 دقیقه
موفق باشی
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
مرسی از تحلیلت محسن جان
ایول خودمم همین نظرو دارم
فک کن! کلی با بابات بحث کنی بعد بگی نه اسمش یادم نیست !!! (البته ریحان دروغ نمیگه طفلی هل شده یه چیزی گفته حالا شما چرا مو رو از ماست میکشی بیرون؟)
تحلیلای در پیت سیاسیتو (یزید و شمر و . . . :311:) اینقدر واضح جار زدی که فرشته مهربون تاپیکمو منحل کرد
حالا اینجا که مغزم کشش نداره با کنایه و اشاره حرف میزنی
من منتظر یه پنالتی جانانه ام !!!
یعنی میگی استاد زیراب منو زده ؟؟؟
زیر اب زنی که تا حالا جرم ما بود!
درست حرف بزن ببینم چی میگی ؟؟[size=large]
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
مسلمان بی معرفففففففت
حالا که پر رنگ شدی یه سری به ما بزن !
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
با سلام
الان با شدت این احساسات پارادکسیکال نمی توانی خوب فکر کنی یا رفتار کنی.(منظورم احساسات نهفته درون شما نسبت به دختر و پدرش).
در ضمن اگرچه خودتون فکر می کنید منطقی این دختر را انتخاب کرده اید. ولی بیشتر یک احساس انفجاری غیر قابل کنترل نسبت به او دارید.(بحث با استادتون نیز ریشه اش بیشتر به احساس محوری شما بر می گرده تا نوع تفکر و نگرشتون)
به هر حال برای اینکه بهتر تصمیم بگیرید پیشنهاد مشاوره حضوری برای شما دارم و در محل سکونت خود اقدام عملی کنید. خیلی به این چند خط راهنمایی های اینجا دلخوش نباشید. اینها می تواندمسکن موقت برای مشکلات احساسی باشد. لیکن حل و فصل آنها بسیار زمان بر و سخت تر از این حرفهاست.
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
با سلام
الان با شدت این احساسات پارادکسیکال نمی توانی خوب فکر کنی یا رفتار کنی.(منظورم احساسات نهفته درون شما نسبت به دختر و پدرش).
در ضمن اگرچه خودتون فکر می کنید منطقی این دختر را انتخاب کرده اید. ولی بیشتر یک احساس انفجاری غیر قابل کنترل نسبت به او دارید.(بحث با استادتون نیز ریشه اش بیشتر به احساس محوری شما بر می گرده تا نوع تفکر و نگرشتون)
به هر حال برای اینکه بهتر تصمیم بگیرید پیشنهاد مشاوره حضوری برای شما دارم و در محل سکونت خود اقدام عملی کنید. خیلی به این چند خط راهنمایی های اینجا دلخوش نباشید. اینها می تواندمسکن موقت برای مشکلات احساسی باشد. لیکن حل و فصل آنها بسیار زمان بر و سخت تر از این حرفهاست.
1_احساسات پارادکسیکالی که جناب مدیر گفتن منظورشون تناقض موجود در عشق و نفرت من نسبت به (به ترتیب) ریحان و پدرش بود که عملا من از کسی متنفر نبودم فقط یه سوتفاهم بود که برطرف شد
2_احساسات من اونقدرها هم انفجاری نیست فقط یه خورده غیر قابل کنترله
خب چیکار کنم تا حالا به کسی علاقمند نشده بودم
من ریحانو دوست دارم گفتم که نمیخوام اذیتش کنم بیمار که نیستم فقط میخوام جدی تر باهاش برخورد کنم یه مقدارشو شوخی کردم خیلی سخت نمیگرم بهش
3_احساس محوری من باعث بحث با استاد بود ؟؟؟!!
اینو کاملا قبول دارم البته در برهه زمانی بعد انتخابات
اون بدتر از من بود اصلا همه اینجوری بودن! اگه غیر این بود که این مسائل پیش نمیومد
اما قبل از اون اصلا احساس مطرح نبود کاملا عقلانی
اصلا عمده ترین بحثمون در مورد جایگاه عقل بود:310:
هیچوقت فکر نمیکردم اینجوری از دستش بدم :302: عقلمو میگم
4_چشم پیش مشاورم میرم
5_فقط موندم این که میگید حل و فصل مشکلات احساسی من سختتر از این حرفاست یعنی چی؟ اخه چرا؟
تو همین تالار ببینید
خودکشی- خیانت -دران واحد با چند نفر بودن - عاشق یه زن شوهردار شدن - روابط ازاد قبل از ازدواج - صیغه و کوفت و . . .
حالا این منم که احساس انفجاری دارم !!!!
با اینا کلی همدردی میکنید قربون صدقشون میرین که وضعو از اینی که هست خرابتر نکنن
نوبت من که میشه همه میشن انتی احساس و منطقی
چیکار کنم نمیتونم برم خواستگاریش دوسشم دارم
واقعا مشکل من اینقدر حاد ؟؟؟
چیکار کنم برای کنترل احساسم؟
در حال انفجار یعنی یه روزی منفجر میشه درسته؟
خب من یه سوپاپ اطمینان میخوام!ولی ریحان کوچکترین حرکتی مبنی بر علاقش به من نمیکنه
به ریحان که امیدی ندارم کمکم کنه بگین با خودم چیکار کنم
میترسم همه چی خراب بشه
تا یه ماه پیش خیلی امیدوار بودم حتی به خونه هم فکر کردم :310:
اینقدر سرزنشم نکنید من گناهی نکردم حداقل به واسطه سرسختی ریحان !
بگین چیکار کنم:303::303::303:
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
خارپشت عزیز دوستان در مورد دیگران همدردی می کنند چون برخی اوقات موضوع حاده و باید با مسکن از دردهای سخت پیشگیری کرد. در مورد برخی هم همدردی می کنند چون اصلا مساله حاد نیست و یه مسکن باعث می شه دوران نقاحت سپری بشه!
اما در مورد شما نه اونقدر شرایطت حاده که کسی فکر کنه اگر جوابت را نده مثلا می ری خودت را می کشی!
و نه اونقدر مساله ات راحته که فقط مسکن مساله ات را حل کنه!
البته من این انتقاد را می تونم بپذیرم که با یک جمله ی «شما باید مشاوره حضوری داشته باشی» کسی را کامل از کمک گرفتن از تالار محروم نکنیم.
منظورم چیه؟
شما به نوعی خودت هم متوجه مساله ات هستی اما شدت احساسات بهت این اجازه را نمی ده درست تصمیم بگیری
این که توی این مدت توی تالار فعال شده ای و شروع کرده ای با تجربیات خودت دوستان را راهنمایی کردن نشانه ی خوبیه که کم کم مهارت کنترل احساساتت را به تو بر می گردانه.
پاسخ مفصل شما را انشاء الله امشب خواهم نوشت.
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
اومدم حرف آقاي محسنو تفسير كنم يادم اومد يه بار قبلا در مورد آقاي كيوان اينكارو كردم نتيجه همچين جالب نبود بي خيال شدم.:310:
آقاي خارپشت نه به اونكه ميگفتي يكسال طول ميكشه استاد منو ببخشه نه حالا كه اينقدر عجله داري. يه كمي صبر كن و فعلا به ريحان خانم فكر نكن سر كلاسش نرو خودتو باهاش روبرو نكن اينجوري منطقي تر ميشي و از شدت احساساتت كم ميشه معلومه كه اگر هرروز و شب ببينيش بهش فكر ميكني. هر آنچه ديده بيند دل كند ياد واقعا درسته.
درضمن برادر عزيز تو اگه واقعا عاشقي حتي اگر معشوقت بهت جواب رد داد نبايد پاپس بكشي اما شما هنوز نه به داره نه به باره (يا نميدونم نه به باره نه به داره!) ميگين چرا ريحان به من بي توجهي ميكنه؟! اون الان در سنيه كه منم تجربه كردمش كه حتي وقتي كسي رو هم دوست داريم آزارش ميديم :D ولي بعدا كه عاقلتر ميشيم كرك و پرمون ميريزه ديگه از اين لوس بازيا خبري نيست.
از بي توجهي يا انتقاد ديگران و ... ننال و سعي نكن خودتو تبرئه كني كه من كه كار بدي نكردم و من فقط ... بعضيها خيانت ميكنند شما اونجوري باهاشون برخورد ميكنيد ...
مبناي درست يا غلط بودن كاري برخورد ديگران نيست و اينجا هم هيچكس شما رو مقصر عنوان نكرد فقط هر كس درحد دانشش خطرها و آفتهاي احتمالي رو بهت ميده تا با اطمينان تصميم بگيري و موفق بشي. :72:
آخ جون آقاي مسلمان اون گاوش يا گوزنش يا نميدونم چي چي بودش رو عوض كرد! به اين ميگن انعطاف پذيري! :227:
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
ببخشید من یه مدته همش یادم میره چی میخوام بگم مجبورم با شماره بگم:72:
1_این محسن چرا اینجوریه یه چیزی میگه میره ! واسه همینه تا حالا بی یار مونده :311: بابا درست حرف بزن ملت بفهمن چی میگی !
2_بله متاسفانه من خیلی عجولم
اما دیگه نمیتونم سر کلاسشون نرم پروژهاشون با منه (استادشونم از خداخواسته همه چیو سپرده به من)
3_وقتي كسي رو هم دوست داريم آزارش ميديم
واقعا نمیدونم چی بگم!:300:
یعنی به نظر شما این رفتارش طبیعیه ؟
خب یه سوال اساسی برای اماده کردن پروژهاشون چی کار کنم ؟
اول اینکه بهش سخت بگیرم تا فکر نکنه خبریه !!
دوم اینکه بیشتر بهش کمک کنم شاید دلش نرم شه
سوم اینکه خیلی عادی مثل بقیه باهاش رفتار کنم البته این نمیشه ولی سعی خودمو میکنم
4_میدونید من به اندازه کافی دارم رنج میکشم
بعد یکی بیاد بهت بگه که عاشق نیستی ! یا بگه الانه که منفجر بشی ! یا بگه مشکلت اونقدر اساسیه که عمرا حل بشه !
چه حسی بهتون دست میده ؟؟:302:
5_مسلمان جون خیلی خوشتیپ تر شدی ! دوست دارم :72::72:
6_خانوم یاسا تو تاپیک قبلیم هم بهم کمک کردین
راستی شما یه تاپیک دارین با عنوان "خجالت از ابراز عقیده"
ممکنه با ریحان سر یه همچین مسائلی صحبت کنیم میخوام قبلش با شما راجع عقایدتون صحبت کنم
توی همون تاپیک سوالامو بپرسم اشکالی نداره ؟
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
بعد میگه من عجول نیستم
24 ساعت از پست من نگذشته میگه این محسن میاد یک چیزی میگه و میره
بابا من می خواهم زن بگیرم
بیکار نیستم که صبح تاشب واسه تو بشینم و آسمون ریسمون ردیف کنم ، البته چند وقتیه که بصورت حرفه دارم برای زندگی آینده تحقیق می کنم و کار سومم رو خیلی کم کردم :311:
من موندم با این IQ چی به بچه های مردم یاد می دی :311:
حالا درس چی می دی نگو کامپیوتر که کلامون میره تو هم :160:
خوب عزیزم منظورم اینه که باید رابطه رو با استاد درست کنی !!
یادش بخیر ما یه استادی داشتیم من یک بار به من گفت چرا زن نمی گیری ،گفتم دنبال دختر چادری قد بلند می گردم ،پیدا نمی کنم ،گفت یک کمی صبر کن بعد بیا دختر من رو بگیر به شوخی گفتا ؛بعد تو جشن دانشجویی جلوی همه ،خانواده خودش هم بودند گفت این آقا یک خانم بلند قد پیدا نمی کنه باهاش ازدواج کنه :163: آبروی من رو برد من بروش نیاوردم ،
اما پارسال رفته بودم دانشگاه ،دیدمش گفت دخترم می گفت ،اون آقا قد بلند هنوز ازدواج نکرده :310: من هم فقط خندیدم :311:
قرض که دل استاد رو بدست بیاری همه چیز رو میسپاره دست دختر خانومشون ،و دختر خانم هم ببینند بابا ok هستش ok میدن
هی می خواهم یک مثال برات بزنم همش 30یا30 از آب در میاد از خیرش می گذرم :310:
اما فکر کنم شما باید بیشتر در مورد مواضعتون و دفاع از اونها و تاثیر اون بر روابط شما با استاد فکر کنید ، بعد که استادتون هم به تفکر شما ایمان آوردند بعدش ،بعد اون می تونین نظرش رو درباره اینکه اربابت بشه و تو غلامش رو بپرسی :227::227:
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
بله متاسفانه من خیلی عجولم
خب یه سوال اساسی برای اماده کردن پروژهاشون چی کار کنم ؟
اول اینکه بهش سخت بگیرم تا فکر نکنه خبریه !!
دوم اینکه بیشتر بهش کمک کنم شاید دلش نرم شه
سوم اینکه خیلی عادی مثل بقیه باهاش رفتار کنم البته این نمیشه ولی سعی خودمو میکنم
یکم بیشتر از خیلی عجولید. می دونم الان دارید به این فکر می کنید که اسم بچتون چی باشه :) (شوخی بود)
نه کار دوم و نه کار اول بلکه کار سوم. اصلا چه معنی داره TA عاشق یکی از بچه ها بشه و الکی تو پروژه بهش کمک کنه. آخرشم یه بیست بده بهشو :324:
احتمالا ریحان متوجه احساس شما به خودش شده ولی منتظر اقدام عملی از سمت شماست. به وقتش که اقدام کردید (البته به وقتش) رفتارش هم باهاتون بهتر میشه.
نقل قول:
آخ جون آقاي مسلمان اون گاوش يا گوزنش يا نميدونم چي چي بودش رو عوض كرد! به اين ميگن انعطاف پذيري! 227
بابا گاو لینوکسه اتفاقا خیلی هم قدرتمند نشونتون می داد. هر وقت یه متنی ازتون می خوندم با تصور یه صدای کلفت و ترسناک ازتون می خوندم :311:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsen2
حالا درس چی می دی نگو کامپیوتر که کلامون میره تو هم :160:
یه آمار بگیرید ببینید این سایت چند تا کامپیوتری داره؟ بگو چرا همه داغونن. کامپیوترین دیگه. به قول بچه فقط صفر و یک حالیشون میشه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lifeisbeautiful
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
بله متاسفانه من خیلی عجولم
خب یه سوال اساسی برای اماده کردن پروژهاشون چی کار کنم ؟
اول اینکه بهش سخت بگیرم تا فکر نکنه خبریه !!
دوم اینکه بیشتر بهش کمک کنم شاید دلش نرم شه
سوم اینکه خیلی عادی مثل بقیه باهاش رفتار کنم البته این نمیشه ولی سعی خودمو میکنم
یکم بیشتر از خیلی عجولید. می دونم الان دارید به این فکر می کنید که اسم بچتون چی باشه :) (شوخی بود)
نه کار دوم و نه کار اول بلکه کار سوم. اصلا چه معنی داره TA عاشق یکی از بچه ها بشه و الکی تو پروژه بهش کمک کنه. آخرشم یه بیست بده بهشو :324:
احتمالا ریحان متوجه احساس شما به خودش شده ولی منتظر اقدام عملی از سمت شماست. به وقتش که اقدام کردید (البته به وقتش) رفتارش هم باهاتون بهتر میشه.
نقل قول:
آخ جون آقاي مسلمان اون گاوش يا گوزنش يا نميدونم چي چي بودش رو عوض كرد! به اين ميگن انعطاف پذيري! 227
بابا گاو لینوکسه اتفاقا خیلی هم قدرتمند نشونتون می داد. هر وقت یه متنی ازتون می خوندم با تصور یه صدای کلفت و ترسناک ازتون می خوندم :311:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsen2
حالا درس چی می دی نگو کامپیوتر که کلامون میره تو هم :160:
یه آمار بگیرید ببینید این سایت چند تا کامپیوتری داره؟ بگو چرا همه داغونن. کامپیوترین دیگه. به قول بچه فقط صفر و یک حالیشون میشه.:311:
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsen2
بعد میگه من عجول نیستم
24 ساعت از پست من نگذشته میگه این محسن میاد یک چیزی میگه و میره
بابا من می خواهم زن بگیرم
بیکار نیستم که صبح تاشب واسه تو بشینم و آسمون ریسمون ردیف کنم ، البته چند وقتیه که بصورت حرفه دارم برای زندگی آینده تحقیق می کنم و کار سومم رو خیلی کم کردم :311:
اره عجولم نمیخوام مثل بعضیا بعد از 2 سال یه تاپیک باز کنمو دوباره بگم ای مردم من بی یارم !
من موندم با این IQ چی به بچه های مردم یاد می دی :311:
حالا درس چی می دی نگو کامپیوتر که کلامون میره تو هم :160:
کامپیوتر ! عمرا
خوب عزیزم منظورم اینه که باید رابطه رو با استاد درست کنی !!
یادش بخیر ما یه استادی داشتیم من یک بار به من گفت چرا زن نمی گیری ،گفتم دنبال دختر چادری قد بلند می گردم ،پیدا نمی کنم ،گفت یک کمی صبر کن بعد بیا دختر من رو بگیر به شوخی گفتا ؛بعد تو جشن دانشجویی جلوی همه ،خانواده خودش هم بودند گفت این آقا یک خانم بلند قد پیدا نمی کنه باهاش ازدواج کنه :163: آبروی من رو برد من بروش نیاوردم ،
اما پارسال رفته بودم دانشگاه ،دیدمش گفت دخترم می گفت ،اون آقا قد بلند هنوز ازدواج نکرده :310: من هم فقط خندیدم :311:
فقط خندیدی ؟؟؟؟ ببین با خندیدن و صبر و حوصله زن میگیری یا نه!!
عجب استاد باحالی داشتین !
قرض که دل استاد رو بدست بیاری همه چیز رو میسپاره دست دختر خانومشون ،و دختر خانم هم ببینند بابا ok هستش ok میدن
دل استاد تو دستمه دل خودمو گم کردم فهمیدم مبادله پایاپای دل من در مقابل دل استاد
هی می خواهم یک مثال برات بزنم همش 30یا30 از آب در میاد از خیرش می گذرم :310:
اما فکر کنم شما باید بیشتر در مورد مواضعتون و دفاع از اونها و تاثیر اون بر روابط شما با استاد فکر کنید ، بعد که استادتون هم به تفکر شما ایمان آوردند بعدش ،بعد اون می تونین نظرش رو درباره اینکه اربابت بشه و تو غلامش رو بپرسی :227::227:
حرفشم نزن چون:
1_نه من اونقدر پستم که یه شبه همه چیزمو زیر سوال ببرم نه استاد اونقدر گاگوله که باورش بشه
2_من استادو خوب میشناسم از اینکه کسی موافقش باشه لذت نمیبره
برعکس مخالفتی که زمینه بحثو فراهم کنه دوست داره
براش مهم نیست هرکس چه نظر یا عقیده ای داره اینکه این عقیده چطوری به وجود اومده براش مهمه
هیچوقت سعی نمیکنه نظرتو عوض کنه برعکس زوایای دیدت رو زیاد میکنه و انتخاب رو به خودت واگذار میکنه
هیچوقت با قطعیت تمام حرف نمیزنه همیشه تو حرفاش این احتمال رو میده که نظر طرف مقابلش هم میتونه درست باشه
فقط نوع نگاه به قضایا براش مهمه و نه نتیجه ( اما 2 سال پیش کاملا برعکس عمل کرد یه نقطه رو در نظر گرفت وبرای رسیدن بهش . . . بگذریم )
اره اتفاقا دو تا دختر دارم که اسم هردوشونم انتخاب کردم نمیدونم ریحان نظرش چیه ولی من هرچی دلم بخواد صداشون میکنم
اقدام عملی هم میکنیم در حد . . .:310:
صداش خیلی کلفته اره بچه میترسونه !!
اتفاقا مسلمان هم صفر ویکیه نمیدونم داغونه یا نه ولی فکر کنم از من وشما سالمتره
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsen2
هی می خواهم یک مثال برات بزنم همش 30یا30 از آب در میاد از خیرش می گذرم :310:
اما فکر کنم شما باید بیشتر در مورد مواضعتون و دفاع از اونها و تاثیر اون بر روابط شما با استاد فکر کنید ، بعد که استادتون هم به تفکر شما ایمان آوردند بعدش ،بعد اون می تونین نظرش رو درباره اینکه اربابت بشه و تو غلامش رو بپرسی :227::227:
فکر کنم بازم عجله کردم
فکر کردم منظورت اینه که در مقابلش کوتاه بیام
الان که تشکر مسلمان رو دیدم متوجه اشتباهم شدم
اره باید همین کارو کنم
محسن تو راست میگی من خیلی عجولم :316:
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
اتفاقا مسلمان هم صفر ویکیه نمیدونم داغونه یا نه ولی فکر کنم از من وشما سالمتره
منظورم اقای محسن بود که بی یار مونده :). نه کامپیوتری نیستید کامپیوتریا بیش از اندازه صبورن. و مشکلشون از این صبوریه زیادیه :)
کامپیوتریا ناراحت نشن هر چی بد بگم بهشون به خودم هم برمیگرده :160:
آقای مسلمان احتمالا جزء استثناها باشه. باید پیششون شاگردی کنیم.
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
خارپشت عزیز
در مورد این که دوستان می گن عشق با پستی که شما زدی کاملا در تضاده کاملا حرف ایشان را تائید می کنم!
یه عاشق واقعی فقط خوبی و خوشبختی معشوق را می خواهد حالا حتی اگر این خوشبختی در کنار شخص دیگری فراهم بشه! اصولا این نوع از علاقه که با ایثار معنی می شه را عشق می نامند و نهایت آن که مقام فنای الهی است تنها و تنها مختص خداست.
ای که جمله من شدی ای من درآ
اما علاقه ای که نقطه ی مخالف ایثار درش باشه را عشق نمی شه نامید بلکه خودخواهی است!
البته جمله ی فوق کاملا به صورت قاعده ای عمومی بیان شده و به موضوع شما برنمی گرده
اما این که شما ریحان خانم به شما سلام نمی کنه با شما صحبت نمی کنه و ...
خارپشت عزیز احساسات پارادوکسیکال یعنی همین!
شما به ریحان خانم به خانم نجابتش و حفظ حریم رابطه اش علاقه مند شدی و اصلا مهمترین چیزی که از شخص ایشان می دانید همین است! این که نجابت ایشان بهشون اجازه نمی ده در چشم شما نگاه کنند.
از طرف دیگر دوست داری که ایشان شما را دوست داشته باشه و در مورد شما استثناء قائل بشه و نجابتش را بگذاره کنار! به شما سلام کنه (مگه به مردهای نامحرم دیگه سلام می کنه؟) به شما کم محلی نکنه (مورد توجهش باشید ؟) و ...
این یعنی تضاد!
مساله ی بعد:
دوست داشتن و خودخواهی کاملا در تضاد هستند! این که حق انتخاب را از کسی بگیری و بخواهی مجبورش کنی که تو را انتخاب کنه خودخواهی است نه دوست داشتن!
دوست داشتن یعنی این که جوری باشی که اون هم دوست داشته باشه که تو را انتخاب کنه نه این که با قهر، سخت گیری، دعوا یا هر کار دیگری بخواهی مجبورش کنی تو را دوست داشته باشه!
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
مسلمان عزیز قرار بود دیشب برام مفصل بنویسی
اما امروز صبح کوتاه وتلخ نوشتی ! اشکالی نداره توضیح میدم
گفتی عشق یعنی علاقه ای که با ایثار همراهه
یه مدته که معنای کلمات رو نمیفهمم نمیدونم علاقه یعنی چی! نمیدونم ایثار یعنی چی ! و هنوز نمیدونم عشق یعنی چی !
قبلا گفتم بازم میگم هزار بار میگم به ریحانم میگم من عاشق نیستم به خدا نیستم لازم نیست تو ثابت کنی خودم میدونم
تو عاشق شدی چند سال قبلو میگم چی دیدی که عاشق شدی صیرت وصورت فرشته گونه؟! نهایتش اینه دیگه
اصلا اون دخترو از کجا شناختی ؟چطور میتونی ادعا کنی عاشقشی ؟ حاضری براش جون بدی؟؟؟؟؟؟؟
این سوالا رو از خودمم پرسیدم جواب میدم
نه من حاضر نیستم جونمو برای ریحان بدم نه تنها جونمو بلکه خیلی چیزای دیگرو
یه مثال میزنم یه مثال بی رحمانه برام مهم نیست چی راجع به من فکر میکنی
فرض کن دختری که عاشقش بودی بیاد وبگه حاضره باهات ازدواج کنه اما مثلا سرطان داره یا تمام بدنش سوخته یا صورتش یا بگه که نمیتونه راه بره
نمیخواد جون بدی فقط باهاش ازدواج کن ! این کارو میکنی ؟؟ هیچوقت!!
با منطقی که از تو و هر ادم عاقلی سراغ دارم هیچوقت این کارو نمیکنی
و اما خودم
چرا باید این کارو کنم ؟ بیا ببینیم چرا من ریحانو دوست دارم
چون خوشگله! چون دختره! چون جسم و روحش پاکه!چون باهوشه !
همین نه بیشتر !!!!!!
خیلی وقته معنای کلماتو نمیفهمم پس سرزنشم نکن بیا واژه ها رو دوباره معنا کنیم !
عشق یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عاشق کیه؟؟؟
وقتی موجودی باشه که فراتر و کامل تر از تو باشه وقتی موجودی باشه که هیچوقت اشتباه نمیکنه وقتی موجودی باشه که هیچوقت فقط وفقط خودشو نبینه این موجود هرجه که باشه سزاوار عشق ورزیدنه
ریحان هیچ برتری نسبت به من نداره جز همون معیارای خودخواهانه احمقانه
وقتی قراره ریحان منو روی ترازوی خودخواهانه معیاراش بذاره وقتی قراره منو با بقیه خواستگاراش مقایسه کنه وقتی قراره بدون هیچگونه احساسی با عقلش منو بسنجه و نه منو بلکه درامدمو! ظاهرمو! تحصیلاتمو!خونوادمو!
و من فقط این نیستم که فقط این میسوزه توی یه تصادف توی یه حادثه !
من منم با تمام افکارم با تمام احساسم با تمام دونسته هام با تمام تجربه هام وبا تمام اشتباهاتم
منم برای خودم ترازو دارم من عاشق نیستم
بله ایثار ! خیلی خوبه خیلی قشنگه اما کی ؟
وقتی با کسی ازدواج کنم حتی اگه به اندازه ریحان دوسش نداشته باشم و فقط یه روز پعد از ازدواجمون همسرم سلامتیشو از دست بده یا معلول بشه تا اخر عمرم ایثار میکنم نه چون عاشقشم چون در مقابلش مسئولم شاید تو این مدت عاشقشم بشم
عاشق لحظه هایی که باهاش هستم عاشق انسی که باهاش گرفتم عاشق ریزترین زیبایی های جسم و روح وفکرش
تازه اینم عشق نیست قشنگ تر از یه عشق اتشینه
عشق دردسره ناارومیه سختی و عذابه در حالی که این انسی که بعد از چند سال ایجاد میشه سرشار از ارامش و جاودانگیه حتی اگه معشوقم معلول باشه
ممکنه ممکنه کسی همون ابتدا عاشق یه انسان معلول بشه پس قطع یقین چیزی فرای ظاهر رو دیده پس عشقش قابل احترامه وباورکردنی
اما اگه با همین معیارای دو دو تا چهارتایی انتخاب کنیم و بعد از مدتی احساس علاقمندی کنیم حق نداریم قبل از ازدواج بگیم عاشق اون معشوق شدیم
چون حقیقت نداره بلکه معشوق یه ظرفه وما عاشق داشته هاش شدیم
و زشت ترین قسمتش اینجاست که خیلی از اون چیزایی که معشوق داره عملا خودش هیچ نقشی در کسبش نداشته مثلا زیبایی خانواده ملیت مذهب نوع تربیت و . . .
مثلا ریحان !!!!! توی این 19 سال چیکارکرده ؟ خیلی راحت تو پر قو بزرگ شده خیلی زحمت کشیده باشه یه سال کنکورشو نشسته درس خونده بهترین خانواده بهترین موقعیت بهترین امکانات
بله فوق العاده است منم دوسش دارم نگاهشو حرف زدنشو طرز فکر کردنشو نوع برخوردشو با مسائل همه رو دوست دارم
ولی چرا من باید بگم عاشقم ؟؟
انتخاب من انتخاب ریحان انتخاب توی مسلمان عاقلانه است و عقل خودخواهه!!! وظیفه صیانت از همه چیز من رو داره من! من!
هممون خودخواهیم عقل سلیم خودخواهه
و اساسا ازدواج یعنی در شروع کسی رومتناسب با خودم رو برای خودم بخوام و بعد از مدتی باهاش احساس یکی بودن بکنم حالا ممکنه عاشق بشم عاشق یه ادم جدید یه ادم که برای من قلبش میتپه و چون برای من ! پس قلب منم متقابلا و عاشقانه میتپه
بعد از ازدواجه که شاید داشته های مادیمون اسم و رسممون دیگه برامون عادی میشه وحالاست میتونیم خودمون رو نشون بدیم جدای از همه چیز اینجا ایثار معنا پیدا میکنه شاید اگه راهشو درست طی کنیم جون دادن اسون میشه !
واماعشق خارج از جنسیت و محدوده ازدواج فقط وقتی ایجاد میشه که معشوقم (زن یا مرد) در همه چیز یا در یک مورد خاص ویژگیها و برتریهایی نسبت به من داره و این عشق انگیزه ای میشه برای رسیدن به اون برتری ویا نه این عشق یه احترام عجیب رو نسبت به معشوق در من ایجاد میکنه
و اگر در همه چیز از من کامل تر و والا تر باشه بی چون و چرا ازش تبعیت میکنم عقل خودخواهمو به زیر میکشم و برای معشوقم جون میدم ! اینجاست که تضاد عقل وعشق دیگرانو متحیر میکنه و من دیوانه نامیده میشم و احمق و خشک مغز
چرا؟ چون عاشق شدم و به عشقم ایمان اوردم و به ضعف های عقلم
چون دیگه نمیپرسم چرا ؟ چون دنبال جواب نیستم فقط میخوام رضایت معشوقمو کسب کنم
درضمن من هیچوقت نخواستم ریحان نجابتشو به خاطر من کمرنگ کنه
ما با هم رابطه خوبی داشتیم بله اون به من سلام میکرد
من استادش نیستم ولی خیلی بیشتر از یه استاد بهش کمک کردم
من گدای محبت و احترامش نیستم
فقط نگرانم
که چرا رفتارش اینقدر تغییر کرده
که نکنه از من بدش بیاد
ریحان تو این 2 ماه خیلی ازارم داد
دلم میخواست برمو دیگه تا اول مهر نرم دانشگاه
ندیدنش برام از تحمل بی توجهیش اسونتره
اگه مطمئن بودم ریحان دوسم داره حاضر بودم تا هر وقت که بخواد صبر کنم
اما الان این صبر داره داغونم میکنه
در مقابل ریحان احساس ضعف میکنم در مقابل هجوم بی توجهیش هیچ سلاحی برای دفاع از خودم ندارم
همه چیو سپردم به خدا :72:
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
خوب خارپشت عزیز خوشحالم از این نوشته ی عاقلانه ات!
اول یه عذرخواهی بابت دیشب بهت بدهکارم دیشب شش تا مهمان از قم و شیراز داشتم و حسابی سرم شلوغ بود. تو را یادم نرفته بود اما آخوند و جامعه شناس و کتابفروش و آینده شناس و ... همه جمع شده بودند و مجالی واسه سرزدن به همدردی نبود.
صبح هم توی محل کارم نمی تونم خیلی بنویسم طبعا از بدقولی خودم عذر خواهی می کنم
اما اتفاقا من و همه ی دوستان هم می خواستیم تو را به همین جا برسونیم یعنی این که با عقلت انتخاب کنی و نه با عشق! چون عشق کور است و انسی که خودت بهش اشاره کردی بعد از ازدواج ایجاد می شه و قرآن ازش تعبیر به "مودة و رحمة" می کنه هدف مورد نظر است.
دقیقا ازت می خوام توی ترازوی عقل با معیارهای صحیح همسرت را انتخاب کنی. نه این که اول انتخاب کنی و سپس ترازو را انتخاب کنی!
راستی در مورد من و آواتارم هم بحث شده بود. خانم life is beautiful شما من را یاد یکی از خانم های همکلاسی ام می اندازید! به سایتی که همکلاس هایم تویش ثبت نام کرده بودند نفوذ کردم و پسوردهاشون را دزدیدم. پسورد یکی از خانم های همکلاسی "زندگی زیباست" بود!
به هر حال همه ی کامپیوتری های صفر و یکی نیستند. خیلی ها فازی هستند اصلا واسه همینه که edge filter می زنیم تا تندی و سختی ها نرم و لطیف بشن!
اما در مورد نحوه ی برخورد با خانم ریحان در کلاس و پروژه شون :
به نظرم سعی کن رفتارت کاملا عادی باشه لزومی به انعطاف خاصی در مورد ایشان نیست همون جور که سخت گیری بیشتر هم در مورد ایشان درست نیست.
خارپشت عزیز فکر می کنم سنت در حدود 24 الی 25 باشه درسته؟
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
نه مسلمان گفتم که 8 سال وارد دانشگاه شدم
26 سالمه
من با عقلم انتخاب کردم
اما مطمئن نیستم که ریحان هم با عقلش منو انتخاب کنه
ترسم از اینه که سر همون مسائلی که با پدرش داشتم مشکل پیدا کنیم
اگه باهاش ازدواج کنم میتونیم با هم کنار بیایم
اما ممکنه اون نخواد ریسک کنه
صحبت با پدرش هم فایده ای نداره اون حتی از پدرشم در این مورد راضی نیست
از سیاست بدش میاد شاید به خاطر اتفاقاتی که افتاد زده شده
میخواستم بهش نزدیک شم تا با دلش منو انتخاب کنه
اما اون دستمو خوند ازم فاصله گرفت
دوست داشتن واگیر داره ریحان خیلی محتاطه
تمام این مدت همه اینا رو میدونست ومیدونستم اما نمیخواستم حتی اینجا اینارو بنویسم
ریحان منو نمیخواد .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. ......................
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
خوشحالم که با منطق داری جلو میری
اما تعریف من از عاشقی بسیار با تو فرق می کند
نمی دونم وبلاگ یادداشتهای امپراطور رو دیده باشی یا نه
یک عاشق به تمام معنا از نظر من
خدا بیامرزتش وقتی آخرین پستش رو می خوندم چقدر حالم گرفته شد
یادداشتهای امپراطور
پندهای عاشقانه به زبان ساده ...!
خوشا عاشقی ...!
راز عاشقی !
و این پست که فکر کنم یکسال بعد از شهادتش از طرف فکر کنم دوستش و یا دخترش انتشار یافت
چه خوش است ، عاشقی را روحش شاد
گلنار کجاست ؟ ( عیدی برای امپراطور )
اینها رو می دهم بخونیا نه اینکه فردا واسه من عاشق بشی:310::310: چون حس کردم نسبت به عشق خیلی خامی
یا علی
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
احساس من به تو فراتر از احساس مرد به یک زن است ...باور کن هیچ وقت به زنانه بودن تو فکر نکرده ام ...می توانی بفهمی چه می گویم ؟ اگر هم شیطان در همان دوره جوانی و عاشقی و شیدائی من در جلدم می رفت و تو را در آغوش خود فرض میکردم از شدت خجالت و شرم عرق میکردم و مدتها جرات نمی کردم به صورتم در آینه نگاه کنم ...گوئی گناه کبیره مرتکب شده ام ...تو برای من یک حسرتی ...یک آرزوی محال ...یک اوتپیای نارسیدنی ...یک تصویر گمشده در مه ...یک درد ناتمام ...تو برای من همه چیزی و هیچ چیز هم نیستی ...چطور بگویم گلنار جان ؟ چطور بگویم که تو کیستی در قلب من ؟ عزیز گمشده ! همه فضیلت تو در همین ناپیدائی توست ...تمام شکوهت در همین نبودنت خلاصه شده ...تمام عظمت عاشقانه تو در همین سکوتی است که از همان اول بینمان سایه انداخت و هیچ وقت ترکی هم بر نداشت ...تو برای من در این جهان معنائی نداری ...همیشه در آن سوی حیات برایم قابل شناسائی بوده ای ...میدانی در آغاز در کنارم احساست کردم ..آن عکس در تنه درخت سند این حس است ...از روزی که عشقت را باور کردم در میان خواب و بیداریم قرار گرفتی ...گاه در زمین بودی و کنارم و گاه در آسمان می رفتی و در رویایم ...حالا سالهاست که زمین را ترک کرده ای و به آسمان رفته ای ...و در رویای ناب و خیال دورم سکنا گرفته ای .
محسن جان این عشق به گلنار نیست
این قابلیت عاشقه در خیالپردازی عاشقانه
ادمای عاشق به همه چیز عشق میورزن
برای عاشق شدن لازم نیست حتما معشوق وجود داشته باشه
این عشق کشنده است بهای این عشق خونه
انتهای این عشق وصل نیست قربانی شدن عاشقه
دقیقا مثل سزار
حکایت من خیلی سطحی تر از این حرفاست
برای اینجور عاشقی نیازی به ریحان ندارم
ریحان یه وسیله است هدف نیست
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
این تاپیک از نظر وزن مشاوره ای دارد ضعیف و ضعیف تر می شود
مراجع گرامی ،
راهنمائیهای اساسی به شما داده شده ، پستهای شما بیشتر جنبه حال دل بیان کردن را دارد . بهتره کمتر پست بزنید و بیشتر به راهنمائیها توجه کنید . ظرفیت تاپیک های مشاوره ای شاگرد پروری نیست ( اساساً در دنیای مجازی این امر مشکل است ) لذا توصیه می کنم از دوز احساساتتون بکاهید و خودخواهی را مهار زنید و با روش تأخیری عمل کنید تا بهتر نتیجه بگیرید .
پاورقی
=====
در صورت ادامه روند گفتگوی بین فردی ( این روند دقیقاً نفعی برای جناب خارپشت ندارد )که از وزن مشاوره ای می کاهد تاپیک قفل خواهد شد
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
این تاپیک از نظر وزن مشاوره ای دارد ضعیف و ضعیف تر می شود
مراجع گرامی ،
راهنمائیهای اساسی به شما داده شده ، پستهای شما بیشتر جنبه حال دل بیان کردن را دارد . بهتره کمتر پست بزنید و بیشتر به راهنمائیها توجه کنید . ظرفیت تاپیک های مشاوره ای شاگرد پروری نیست ( اساساً در دنیای مجازی این امر مشکل است ) لذا توصیه می کنم از دوز احساساتتون بکاهید و خودخواهی را مهار زنید و با روش تأخیری عمل کنید تا بهتر نتیجه بگیرید .
پاورقی
=====
در صورت ادامه روند گفتگوی بین فردی ( این روند دقیقاً نفعی برای جناب خارپشت ندارد )که از وزن مشاوره ای می کاهد تاپیک قفل خواهد شد
منم دقیقا همینو میخواستم بگم
دوستان میخواستن ثابت کنن که من عاشق نیستم من خودخواهم من در مورد عشق خامم! من دارای احساسات پارادوکسیکالم !
دوستان دارن شاگرد پروری میکنن!!
بله اینجا کلاس درس نیست دوستان بیشتر دقت کنن
سعی کنید با دادن راهکار مناسب مشکل منو حل کنید
اما در مورد گفتگوی بین فردی این منم که باید از شما گله کنم
چرا خیلی از دوستان به تاپیک من سر نمیزنن
و بیشتر وقتی رو که توی تالارن درگیر صندلی داغ و مشاعره و سرگرمی هستن؟؟؟
بعضی از دوستان که بعد از اینکه جواب پستشون رو میدم انگار بهشون بر میخوره
دیگه سر نمیزنن
شایدم فکر میکنن اب در هاون کوبیدنه!! در حالی که من خیلی محترمانه و عاجزانه درخواست کمک کردم
برای خودمم خیلی سخته این احساس نیاز اما چون اینجا همه گمنامن تحمل میکنم
دلم میخواست مشکلم زودتر حل شه تا دیگه مزاحمتی هم برای شما نداشته باشم
چرا تنها کمکتون اینه که منو به مشاور ارجاع بدین
مشاوره هم رفتم 2 جلسه فایده ای نداشت اصلا نمیفهمید من چی میگم
انگار مشکلم خیلی باور نکردنیه یا خیلی پیش پا افتاده است
فرشته مهربان این تاپیک جای کیو تنگ کرده همونطور که گفتین تعداد کسایی که اینجا نظر میدن زیاد نیست پس وقت کسی رو هم نمیگیره
چه اشکالی داره من حال دلمو بیان کنم اصلا فکر کنید یه تاپیک باز کردم واسه درددل
چرا اینقدر به قفل کردن تاپیک من علاقمندین؟چرا اینقدر در حق من نامهربونی میکنین ؟
بذارید به صفحه 10 12 برسه بعد قفلش کنید :72:
مسلمان عزیز وقتی میگن گفتگوی بین فردی
یعنی خودتو خودم
حالا هی تشکر کن ببین به کجا میرسی!
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
:46: خارپشت عزیز چرا حالا اینقدر زود ناراحت می شی؟
شما ناراحت نباش اصلا اگه تاپیک شما قفل شد و شما هنوز هم احساس می کردی من می تونم کمکی بهت بکنم خودم یه تالار گفتمان راه می اندازم فقط برای شما! خوبه؟:72:
نگاه مدیران این تالار به تالار بیشتر نوعی محیط تخصصی است که وزن پست ها مشخص شود و ارزش علمی تالار بالا برود برای این مساله به آقای سنگتراشان پیشنهادی هم دادم که چون ساختار تالار عوض می شد نپذیرفتند، اما نگاه شما به تالار همان کلمه ی "همدردی" است که انتظار محیطی برای درد دل و آرام شدن داری. این باعث نوعی تضاد در نوع نگاه شما به تالار و مدیران تالار می شه
(مدیران تالار حرف من را قبول ندارند؟)
علت این که از خانم فرشته مهربان تشکر کردم این بود که واقعا من دیگه نمی دونم چه کمکی می تونم بهت بکنم الان به نظرم مهمترین حرف هایی که می شد گفته بشه زده شده و دیگه حرفی برای گفتن به شما ندارم! مگر این که سوال جدیدی داشته باشی؟
قبلا هم بهت گفته ام که مقداری بیشتر رابطه ات را با استاد ترمیم کن و بعد هم از طریق خانواده اقدام رسمی کن اما شما می خواستی خودت با استاد صحبت کنی یعنی اقدام رسمی را قبول نداری ؟
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
حال ندارم بنویسم
دیروز خیلی وقتم گرفته شد به کارام نرسیدم امروز امروز روز مزخرفی بود
وقتتو میگیرم مسلمان منو ببخش
مسلمان
باور کن مغزم قفل کرده نمیتونم فکر کنم
همونطور که گفتم ریحان نمیخواد با من ازدواج کنه
اما مطمئنم تا 2 ماه قبل بهم علاقه داشت حداقل یه احساس خوب
با شروع ترم ما باهم اشنا شدیم یعنی تقریبا بهمن ماه 4 ماه پیش
احساسم اینه که ریحان 2 ماه پیش با پدرش صحبت کرده و احتمالا اونموقع پدرش برام سنگ تموم گذاشته !!
شاید از من ترسیده !
اقدام رسمی ؟؟؟؟
یعنی مامانم اینا :311:
خب یعنی چی ؟ بالاخره باید با پدرش صحبت کنم دیگه !
فکر نمیکنم خیلی موافق این باشه که برم خونشون
بعدم تقریبا خونواده منو میشناسه پدرم و برادرم چند بار همدیگرو دیدن و از نزدیک صحبت کردن البته تقریبا 2 3 سال قبل
استاد تقریبا موضوعو میدونه اما به روی خودش نمیاره
نمیدونم نظرش چیه
خسته شدم از این بزرخی که واسه خودم درست کردم
میخوام همین شنبه کارو یه سره کنم
با استاد حرف میزنم
راستی فردا هم قراره مهرداد بیاد برای امر خیر:43:
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی
فکر کنم این شرح حال شما و ریحان خانم باشه.
نگران نباشید. تا شما اقدامی نکنید نباید انتظار هیچ عکس العمل مثبتی رو از ریحانه خانوم داشته باشید.
شرح حال ریحانه خانوم منو یاد دوران مجردی خودم میاندازه.
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مسلمان
از طرف دیگر دوست داری که ایشان شما را دوست داشته باشه و در مورد شما استثناء قائل بشه و نجابتش را بگذاره کنار! به شما سلام کنه (مگه به مردهای نامحرم دیگه سلام می کنه؟) به شما کم محلی نکنه (مورد توجهش باشید ؟) و ...
این یعنی تضاد!
باز هم سلام آقاي خارپشت اگر اجازه بدند (آقاي مسلمان) ميخواستم يه كمي با اين نظر مخالفت كنم. :72:
سلام و احترام به هر فرد ديگري همجنس و غير هم جنس از نوع كنار گذاشتن نجابت نيست و توهين به غير همجنس و بي محلي و جواب سلام ندادن و ... هم نشانه ي نجابت نيست! البته در فرهنگ ما متاسفانه در اين مورد كمي اغراق آميز برخورد ميشه. اما به هرحال "ادب" حكم ميكنه كه زماني كه فردي چه پسر چه دختر با ما آشنايي داره و يا در مسايلي به ما ياري رسونده در برخورد با اين فرد سلام كرده و هميشه هم احترام فرد رو حفظ كنيم.
البته من ريحان خانم رو نميشناسم و در مورد ايشون حرف نمي زنم اما كلا با توجه به شناخت نسبي كه از خودم و هم جنسهام دارم بي محلي و يا اون "آزار دادن" كه قبلا گفتم و آقاي خارپشت در موردش به مشكل برخورد منظورم آزاري واقعي و از سر بدجنسي نبود. شايد درست منظورم رو نرسوندم.
منظورم اين بود كه خانمها با توجه به حياي باطني كه دارند اصولا دلشون نميخواد به مردي (بدون اطمينان از نيت و قصد قطعي فرد) زياد نزديك شند و حتي براي اينكه پسر مذكور متوجه احساسات اونها نشه (علاقه و يا ...) اتفاقا برعكس سعي ميكنند با فرد سردتر از بقيه برخورد كنند اما اين "غريزي" و "ناخودآكاهه" نه از سربدجنسي يا تربيتي و ...
بنابراين توقع شما براي برخورد مهربانانه و يا عاشقانه ي ايشون با شما توقعي نابجاست :305:
اما توقع شما براي برخورد محترمانه و انساني ايشون كاملا به جاست :72:
اما اگر ايشون چنين برخوردي را با شما ندارند خيلي محل ايراد نيست چون همونطور كه گفتم ايشون سنشون كمه و مطابق همون احساسات ناخودآگاهش برخورد ميكنه و از طرفي "غرور"ي هم كه در ذات خانمها وجود داره تا حدي مسبب اين رفتارها يا نازكردنها و ... ميشه كه البته با گذشت زمان كه سن خانمها بيشتر ميشه اين رفتارها كمرنگ ميشه.
راستي آقاي green هم تاپيكي داشتند كه شايد به دردتون بخوره اما حالا لينكشو ندارم اگر خواستيد پيداش ميكنم.
ازم پرسيديد ميتونيد با من در مورد مسائل سياسي و... بحث كنيد جوابم: نه! حوصله شو ندارم و تالار هم اجازه ي اينكارو نميده مگر اينكه دوتايي بريم انجمن از مابهترون كه من فعلا به خنسي خوردم :D
از پست قبليتون خيلي خوشم اومد آقاي خارپشت به خاطر احساسات پاك و رقيقت.
آره درست حدس زدي و درست تحليل كردي و به نظر صحبت آقاي مسلمان در مورد عشق ايده آل گرايانه است و در زندگي حقيقي مجالي براي پرداختن بهش نيست
اما سخت نگيريد. چرا شما بچه مذهبيا اينقدر زندگي رو به خودتون سخت ميگيريد؟
به خدا اون خدايي كه من دركش كردم مهربونتر از اين حرفهاست و محبتي كه از سرخودخواهي هم باشه براش ارزشمنده وگرنه ما در دينمون نداشتيم كه اگر عروس فلان عيبو داشت ميشه راحت طلاقش داد و ...
اين نشون ميده خدا دركت كرده ... ميدونه چي ميخواي و نيازهاتو به عنوان يه مرد ميشناسه و قبول داره و هيچ وقت قرار نيست سرزنش شي كه ...
دختري رو بخواه كه زيبائه يا باهوش يا ... حتي اگر هيچ كدومش اكتسابي نيست چون اين حق توئه و چون خداي مهربون خودش اين حقو به تو داده و خداي مهربون در اين راه كمكت ميكنه و هرگز تو رو به خاطر اين عشق كه اسمشو ميذاري خودخواهانه و غير عارفانه (شما و يا آقاي مسلمان) شماتت نميكنه...
اما فقط يادت باشه افراط نكني در اين خودخواهي كه من در شما افراط نميبينم ...
يا حق
منظورم از پست قبلي پست 24 ات بود! بازم نتونستم ويرايش كنم به خاطر عقب و جلو شدن ساعت سايت! آخر خودمو ميكشم :302::302:
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
صبر کنین خانوم یاسا
خواهش میکنم
همونطور که قبلا هم گفتم من فعلا نمیتونم راجع به ریحان با کسی صحبت کنم
وقتی اون تاپیکتون رو خوندم واقعا احساس کردم ممکنه ریحان بعد از صحبت با پدرش راجع به نظرات یا فعالیتای خاص من دیدگاهش در مورد من عوض شده باشه
اصلا نمیخوام بحث سیاسی کنم
خودمم خسته ام خیلی وقته (البته پشیمون نیستم هر چند این روزا اخبار خوشی به گوش نمیرسه )
فقط میخوام نظر شما رو راجع به علایقتون و انتظاراتتون بشنوم
شما گفتین مذهبی هستین و نظرات سیاسیتون با خواستگاراتون متفاوته هرچند که خیلی ادم سیاسی نیستین
خب دقیقا خصوصیات ریحانه
میخوام بدونم شما به عنوان یه دختر از خواستگارتون چه انتظاری دارین ؟
خواهش میکنم بهم کمک کنین
خواهش میکنم
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
يه كمي صبر داشته باشين خارپشت گرامي!
(البته اينو بايد يكي به خودمم بگه :D چون فكر كنم خودمم دچار همون احساسات پارا نمي دونم چي چي كه جناب مدير فرمودند هستم)
اجازه بده بري خواستگاري آشنا شي و ... بعد از خود ايشون انتظاراتشو بپرس چرا از من ميپرسي؟ آدمها با هم فرق ميكنند اما احتمالا چون پدر ايشون هم مثل شما اهل بحثه مثل من از هر چي بحث و نظره خسته شده شايد يه خونه ي آروم ميخواد پر از آرامش و احساسات و فداكاري و عشق ... :43: محيطي كه توش فرزندان سالمي رو با عشق بشه بزرگ كرد اما ...
شما باز هم بايد از خودش بپرسي!
...
صبر كن... صبر!
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
میخواستم بهش نزدیک شم تا با دلش منو انتخاب کنه
اما اون دستمو خوند ازم فاصله گرفت
دوست داشتن واگیر داره ریحان خیلی محتاطه
تمام این مدت همه اینا رو میدونست ومیدونستم اما نمیخواستم حتی اینجا اینارو بنویسم
ریحان منو نمیخواد .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. ......................
[/quote]
برادر عزیز سلام
در مورد اینکه گفتین خواستم بهش نزدیک شم تا منو با دلش انتخاب کنه خواستم بگم نظر من اینه اگه این کارو نمیکردید الان یه رابطه ی عادی بینتون برقرار بود و بی احترامی هم ازشون نمیدیدید
یعنی اگه دستتونو نمیخوند خیلی بهتر بود
با نظر یاسا در مورد اینکه باید انسان با افراد محترمانه برخورد کنه موافقم اما این تا زمانی ست که روابط صرفا رابطه ی عادی میان دو نفر باشه که به هر دلیلی باهم آشنایی دارند اما زمانی که خانمها احساس کنن طرف مقابل رابطش رنگ و بوی دیگه ای از نوع عشق و علاقه گرفته سنگین تر برخورد میکنن
در مورد اقایون فکر میکنم از رفتار ظاهریشون میشه فهمید که آیا خواهان وارد شدن در این رابطه ی عشقی هستن یا نه اما در مورد خانمها ( خصوصا مذهبیها که فکر میکنم ریحان خانوم هم اینگونه است) حتی اگه در دل تمایل داشته باشن تا وقتی اقدام رسمی از طرف اقا پسر نشه در ظاهر نشون نمیدن که حالا یا ناز کردنه یا غرور یا هرچیز دیگه که در هر صورت من میپسندم چون معتقدم اگه ایشون هم مثل شما در ظاهر نشون بدن که علاقه مندند اقدام رسمی قطعا از طرف شما به تعویق خواهد افتاد
من نمیخوام به شما اطمینان کامل بدم که شما رو میخواد فقط خواستم بگم از ظاهر خانوما نمیشه فهمید که تو دلشون چه حسی نسبت به طرف مقابل دارن لذا نه کاملا دلخوش باشید و نه دلسرد یه رفتار عادی و طبیعی مثل رفتاری که باهمه دارید با ایشون هم داشته باشید تا زمان اقدام رسمی برسه.
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
خارپشت گرامی
ریحان و استادو رها کن، یه فکری به حال احساساتی بودن شدیت بکن .
ریحان کار بسیار خوبی می کند که فاصله گرفته ، وقتی بوی عواطف رو شنیده فاصله گرفته و این یعنی عقلانیت ، اگر هم شما را نخواهد که مختار است .
چرا شما فقط به خواست خودت توجه داری ؟؟ ، اینها احساساته نه علاقه عقلانی ، چون در علاقه عقلانی خودخواهی نیست .
بهتون راهکار عملیاتی داده شده و شما فقط لازمه عمل کنید کاری که متأسفانه نمی کنید . مثلاً دوز احساساتتون را چقدر سعی کردید پایین بیارید . ( در همین تالار و در رابطه با تاپیکتون عملیاتی کنید ).
دوستان در تالار همدردی هیچ اجباری از سوی هیچ کس ندارند که کسی را راهنمایی بکنند یا نه . این اعتراض به نوعی طلبکارانه شما هم حکایت از همون خودخواهی داره .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
راهنمائیهای اساسی به شما داده شده ، . بهتره کمتر پست بزنید و بیشتر به راهنمائیها توجه کنید .
توصیه می کنم از دوز احساساتتون بکاهید و خودخواهی را مهار زنید و با روش تأخیری عمل کنید تا بهتر نتیجه بگیرید .[/color]
پاورقی
====
تنها دوستان کارشناس در صورت تشخیص اینکه راهنمایی تازه و ناگفته ای نیازه اجازه دارند در این تاپیک پست بزنند .
پستهای دیگر دوستان حذف خواهد شد .
.
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
خارپشت گرامی
ریحان و استادو رها کن، یه فکری به حال احساساتی بودن شدیت بکن .
؟؟؟؟؟ لطفا بیشتر توضیح بدین (من منتظرم )
ریحان کار بسیار خوبی می کند که فاصله گرفته ، وقتی بوی عواطف رو شنیده فاصله گرفته و این یعنی عقلانیت ، اگر هم شما را نخواهد که مختار است .
بله ریحان خیلی عاقله ! شکی درش نیست !
چرا شما فقط به خواست خودت توجه داری ؟؟ ، اینها احساساته نه علاقه عقلانی ، چون در علاقه عقلانی خودخواهی نیست .
خودخواهی؟؟؟!!!! خدای من !!!!!!
من ریحانو با عقلم انتخاب کردم
همین عقل خودخواه ریحان رو دوست داشتنی شناخت
و من رو به دوست داشتنش ترغیب کرد
وقتی کسی رو دوست داری برای رسیدن بهش تلاش میکنی
ایا اسم این خودخواهیه ؟؟
بهتون راهکار عملیاتی داده شده و شما فقط لازمه عمل کنید کاری که متأسفانه نمی کنید . مثلاً دوز احساساتتون را چقدر سعی کردید پایین بیارید . ( در همین تالار و در رابطه با تاپیکتون عملیاتی کنید ).
بعضی وقتا در گفتگوی بین فردی احساساتی میشم دست خودم نیست
باشه خودمو کنترل میکنم
دوستان در تالار همدردی هیچ اجباری از سوی هیچ کس ندارند که کسی را راهنمایی بکنند یا نه . این اعتراض به نوعی طلبکارانه شما هم حکایت از همون خودخواهی داره .
پس چرا کسی رو که دوست داره برای من پست بذاره از این کار منع میکنید
ایا همون قسمتهای سرگرمی تالار که گفتم در جهت غنای علمی تالاره ؟
ایا برای نزدیکی و صمیمیت بیشتر اعضا نیست ؟
چه اتفاقی میفته اگر من با بعضی دوستان راجع به احساساتم حرف بزنم ؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
راهنمائیهای اساسی به شما داده شده ، . بهتره کمتر پست بزنید و بیشتر به راهنمائیها توجه کنید .
توصیه می کنم از دوز احساساتتون بکاهید و خودخواهی را مهار زنید و با روش تأخیری عمل کنید تا بهتر نتیجه بگیرید .[/color]
پاورقی
====
تنها دوستان کارشناس در صورت تشخیص اینکه راهنمایی تازه و ناگفته ای نیازه اجازه دارند در این تاپیک پست بزنند .
خوشحال میشم دوستان کارشناس هم بهم کمک کنن ولی باید بهشون بگین به تاپیکم سر بزنن
پستهای دیگر دوستان حذف خواهد شد .
.
برای چی ؟چرا؟(من منتظر جوابم )
خانم فرشته مهربان خواهش میکنم به سوالم جواب بدین !
داستان چیه؟ چرا میخواین تاپیکمو قفل کنین ؟
-
RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش
نگران نباشید. تا شما اقدامی نکنید نباید انتظار هیچ عکس العمل مثبتی رو از ریحانه خانوم داشته باشید.
شرح حال ریحانه خانوم منو یاد دوران مجردی خودم میاندازه.
اما اگر ايشون چنين برخوردي را با شما ندارند خيلي محل ايراد نيست چون همونطور كه گفتم ايشون سنشون كمه و مطابق همون احساسات ناخودآگاهش برخورد ميكنه و از طرفي "غرور"ي هم كه در ذات خانمها وجود داره تا حدي مسبب اين رفتارها يا نازكردنها و ... ميشه كه البته با گذشت زمان كه سن خانمها بيشتر ميشه اين رفتارها كمرنگ ميشه
از پست قبليتون خيلي خوشم اومد آقاي خارپشت به خاطر احساسات پاك و رقيقت.
آره درست حدس زدي و درست تحليل كردي و به نظر صحبت آقاي مسلمان در مورد عشق ايده آل گرايانه است و در زندگي حقيقي مجالي براي پرداختن بهش نيست
اما سخت نگيريد. چرا شما بچه مذهبيا اينقدر زندگي رو به خودتون سخت ميگيريد؟
شما باز هم بايد از خودش بپرسي!
...
صبر كن... صبر!
در مورد اقایون فکر میکنم از رفتار ظاهریشون میشه فهمید که آیا خواهان وارد شدن در این رابطه ی عشقی هستن یا نه اما در مورد خانمها ( خصوصا مذهبیها که فکر میکنم ریحان خانوم هم اینگونه است) حتی اگه در دل تمایل داشته باشن تا وقتی اقدام رسمی از طرف اقا پسر نشه در ظاهر نشون نمیدن که حالا یا ناز کردنه یا غرور یا هرچیز دیگه که در هر صورت من میپسندم چون معتقدم اگه ایشون هم مثل شما در ظاهر نشون بدن که علاقه مندند اقدام رسمی قطعا از طرف شما به تعویق خواهد افتاد
چرا میخواین پستای دوستان رو حذف کنین
چرا فکر میکنین فقط من اشتباه میکنم
رفتار ریحان هم غلطه !
برای همین منو خسته ونگران کرده
ولی الان احساس بهتری دارم
از همتون ممنونم
نگاه مدیران این تالار به تالار بیشتر نوعی محیط تخصصی است که وزن پست ها مشخص شود و ارزش علمی تالار بالا برود برای این مساله به آقای سنگتراشان پیشنهادی هم دادم که چون ساختار تالار عوض می شد نپذیرفتند، اما نگاه شما به تالار همان کلمه ی "همدردی" است که انتظار محیطی برای درد دل و آرام شدن داری. این باعث نوعی تضاد در نوع نگاه شما به تالار و مدیران تالار می شه [size=x-large]
مسلمان عزیز شما هم همچنان به افزایش غنای تالار بیاندیشید
و به ضد و نقیض های شخصیت پارادوکسیکال من!
که چه شده مرا که اینچنین با همه چیز در تضادم
چنانکه پیشنهاد جدیدی به ذهنتان خطور کرد صندلی داغش را بیشتر کنید تا غنی تر شود این تالار بزرگ و بزرگوار
تشکر فراموش نشود احیانا