-
شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
با سلام خدمت دوستان عزيزم
مسئله من برسر رفتار شوهرم با من مواقع اختلاف و درگيري و تو متن زندگيه.
هر وقت ما با هم دعوا مي كنيم ايشون سر حرفش وايميسته و حاضر نيست اشتباهشو بپذيره و كوتاه نمياد تا من برم و از دلش درآرم. من هم به شدت بهش وابسته هستم و از قهر متنفرم. من برونگرا و ايشون درونگراست. موقع دعوا اغلب من داد و بيداد رو شروع مي كنم و اون بعد از من شروع ميكنه.وقتي گريه ميكنم نمياد ازم دلجويي كنه و انگار با اين كارش ميگه گريه كن تا حالت جا بياد.گاهي وقتي عصباني ميشم خودمو ميزنم كه بازم نمياد دستمو بگيره وايميسته نگام ميكنه و پوزخند ميزنه. تا حالا دستش روي من بلند نشده و از اين كار متنفره.
احساس ميكنم همش ميخواد منو تربيت كنه. مثلا يه بار 40 روز منو برد گذاشت در خونه بابام و نيومد دنبالم تا درس عبرت بشه برام و ديگه اشتبامو تكرار نكنم. و يا اينكه ما يه دوست خانوادگي داريم كه خيلي شوخه و با بچههاش بزرگ شدم. ما با هم بسيار رفت و آمد ميكنيم ولي شوهر من يه بار باهامون اومد سفر و ديكه از اون به بعد نذاشت باهاشون ارتباط داشته باشيم و اين برام سخته با اينكه 90% گوش به حرفش كردم ولي خانواده و پدر و مادرم زياد با اينها رفت و آمد دارن و من نميتونم توي مراسمهاشون برم و تقريبا دارن ميفهمن كه شوهرم نميخواد. گاهي هم من تنها ميرم و اون نمياد.
يه هفته پيش با هم دعوامون شد و تو خيابون بوديم كه من از ماشين پياده شدم ساعت 11 شب بود. فكر كردم مياد دنبالم ولي نيومد و زنگ زد به موبايلم كه تا 20 دقيقه ديگه خونهاي وگرنه ديگه جاي تو توي اين خونه نيست. منم دست از پا دراز تر برگشتم. فرداش رفتم سمتش و بغلش كردم كه تموم بشه قهر كه پسم زد و پس فرداش هم سالگرد ازدواجمون بود و من تا 11 شب سالگرد ازدواج تو خونه ارايش كرده و لباس مرتب پوشيده منتظر بودم كه بياد ببوسدم و ماجرا تمومبشه و كادوهامونو به هم بديم كه نيومد و من خودم كادوشو دادم ولي بهش اعتنا نكرد و بازش هم نكرد. ديگه باهاش حرف نزدم. بعد از چند روز با هم حرف زديم ولي بدون اينكه به موضوع اصلي بپردازيم. صحبتهاي معمولي تا به حالت عادي برگشتيم. حالا باز با هم قهريم سر موضوعي كه توي تاپيك "دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم " نوشتم. الان باز نميدونم چيكار كنم. لطفا كمكم كنيد. ممنون.
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
لولنی هارت
شما یه تاپیک دیگه هم امروز باز کردید که خیلی خوب داره میره جلو، حتی مدیر همدردی هم اومدن تاپیکتون و براتون پست آموزنده زدن
با توجه به این که این مشکلتون هم در امتداد مشکل قبلی هست بهتره از طریق همون تاپیک دنبالش کنید که بهتر راهنمایی بشید. اینطوری نظرات دوستان هم پراکنده میشه و شما نمیتونید بهره لازم را ببرید.:72:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سابيناي عزيز
مشكلي كه من در تاپيك قبلي مطرح كردم مشكل كلي بود كه همه زندگيمو تحت تاثير قرار داده. ولي اين يكي مشكل جزيي تر از اونه كه براي پرداختن به مشكل اصلي بايد اين مرحله را بگذرونم. الان نميدونم چطور اين قهر و دعوا رو فيصله بدم.
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
شما مشکلت خیلی شبیه منه. اینکه شوهرامون ما رو خیلی به حساب نمیارن کارهایی که الان گفتی در مواقع دعوا با شوهرت میکنی خیلی شبیه کارهای منه ... میدونی دلیل رفتارهای همسرامون خودمون هستیم ... که یک جورایی بهشون رو زیاد دادیم. پیش خودشون فکر میکنند هر کاری بکنیم بازم بر میگیرده همین جا ...
میدونی مردها وقتی مطمئن بشن که همسرشون دوستشون داره دیگه اصلا همسرشون رو نمیبینند.اما وقتی یکم احساس خطر کنند اونوقت به تکاپو میفتند.
مییدونم خیلی سخته (چون مثل خودمی) که بخوای از وابستگیت کم کنی...من و تو حتی طاقت قهر رو هم نداریم که بیان نازمون رو بکشن و همیشه خودمون میریم منت کشی...ولی به خدا اشتباهه ...
منم شوهرم مثل شوهر تو برخورد میکنه اما توی دوران نامزدی این طور نبود چون مطمئن نبود که من مال اون هستم ...یادمه با کوچکترین ناراحتیم میومد عذرخواهی میکرد اما حالا چی؟؟؟؟؟
شوهر من هم توی مهمونی ها دنبالم نمیاد ولی الان تهدیدش کردم که اگر باهام جایی نیاد منم دنبال اون جایی نمیرم(هرچند به زور منو میبره) یا به دهنش تلخش میکنم
توی ایران همینه خانومها از جدایی و تنهایی و طلاق میترسند اونقدر که حتی خودمون هم یادمون میره آدم هستیم و به محبت احتیاج داریم . همه ی زندگیمون شده صرف اینکه شوهرمون چی میخواد...
اونقدر کلاسهای مختلف برو و سرخودتو گرم کن که اصلا فرصت اینکه بشینی و به شوهرت فکر کنی نداشته باشی...بذار برای یکبار هم که شده شوهرت بترسه که ممکنه تو رو از دست بده...
تا کی باید حسرت بخوریم؟ حسرت بقیه زوجهایی که زندگی عاشقانه دارند؟!
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
lonely heart
سلام
آمده ام تا از اول شروع كنيم و خيلي جزيي به مسائل بپردازيم . پس بايد از يك جايي شروع كنيم . و اگر بخواهيم به نقطه سر خط برويم بايد سر دوربين را به سمت تو بگيريم و به همسرت كاري نداشته باشيم .نه اينكه همسرت بي عيب و نقص باشد . نه . اما اول تو . اين كار چه سودي دارد ؟!چرا بايد سر دوربين را به سمت خود بگيريم ؟!
سود اين كار اين است كه ابتدا ما ببينيم خودمان چه روحيات و اخلاقيات و شخصيتي داريم تا بعد بخواهيم به مرد ديگري كه رو به روي ماست بپردازيم .
پس نازنين شما هم بايد اينكار را بكني . در هر اتفاق و رويداد ي كه در زندگي ات اتفاق مي افتد به جاي اينكه فكر كني ديگران چه مي كنند به خودت نگاه كن و ببين خودت چرا اينكار را كردي ؟ چرا اينگونه فكري كردي ؟ چرا اينگونه احساس كردي . داستان زندگي زناشويي يك داستاني است كه دو سو دارد . يك سويش تو هستي و يك سويش او .
در بسياري از موارد به اين دليل كه سر دوربين ما به سمت بيرون است از خود غافل مي شويم در حالي كه ممكن است مشكل در خود ما باشد و در نتيجه راه حل هم دست ماست .
حال امروز شما از اختلاف و قهر با همسرت صحبت مي كني . بايد ببيني زمينه هاي اختلاف برانگيز بين شما و همسرت كه منجر به اين قهر هامي شود كجاست . ريشه اختلاف را پيدا كن . ببين كجاي كارت باعث حساسيت همسرت ( رابطه ات ) مي شود كه با التيماتوم به تو مي گويد اگر تا بيست دقيقه ي ديگر خانه بودي ......
نظرخودت در مورد همين بندي كه در بالا آورده ام چيست . به نظرم بهتر است اين مسئله بررسي بشود . علت دعوا . چرايي اش . چرايي رفتن تو . چرايي حرف او . چرايي برگشت تو و....
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام
منم گاهی این مشکلو دارم
می دونی ما خانوم ها وقتی به اینجا می رسیم که هیچ ناز کشی نداریم کارمون می شه بهانه گیری و گریه مثل خود من که این جز دور کردن شوهرهامون هیچی برامون نداره ما باید بتونیم با صلاح خود مردا برخورد کنیم و تو دعواهامون مثل اونا محکم باشیم و گریه زاری راه نندازیم تا توقع منت کشی نداشته باشیم
راستی حتما به مراجع قانونی اطلاع بده تا بتونی به شوهرت این مسئله رو ثابت کنی که ....
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خاله سوسکه
میدونی مردها وقتی مطمئن بشن که همسرشون دوستشون داره دیگه اصلا همسرشون رو نمیبینند.اما وقتی یکم احساس خطر کنند اونوقت به تکاپو میفتند.
نميدونم خاله سوسكه تا چه حد بايد احساس خطر كنه تا به تكاپو بيفته. من بارها از شوهرم البته توي دعوا بر سر استادش شنيدم كه گفت از تو ميگذرم ولي از اون نه! و اينكه من عاشق استادم هستم. در مورد اون جريان كه گفتم 40 روز منو خونه پدريم گذاشت و رفت هم من احساس خطر كردم چون واقعا نميخوام جدا بشم و احساس ميكردم اون براش مهم نيست. نه كه مهم نباشه ولي اونقدر يكدنده و لجبازه كه حاضره براي موندن سر حرفش از جون خودش هم بگذره.
مییدونم خیلی سخته (چون مثل خودمی) که بخوای از وابستگیت کم کنی...من و تو حتی طاقت قهر رو هم نداریم که بیان نازمون رو بکشن و همیشه خودمون میریم منت کشی...ولی به خدا اشتباهه ...
من منتكشي نمي كنم بلكه توي حرف زدن و لوسبازي زنونه قهرو فيصله مي دم. مثلا وقتي فيگور قهر و عصبانيت گرفته ميرم مي شينم روي پاش و خودمو لوس ميكنم...ولي ديگه احساس ميكنم داره به غرورم برميخوره و اينكارو تكرار نميكنم . كلا مسئوليت رابطه رو من به دوش ميكشم حتي مسئوليت روابط زناشوييمون و من بايد پيش قدم بشم.
شوهر من هم توی مهمونی ها دنبالم نمیاد ولی الان تهدیدش کردم که اگر باهام جایی نیاد منم دنبال اون جایی نمیرم(هرچند به زور منو میبره) یا به دهنش تلخش میکنم
ببين عزيزم توي اين زمينه من نميتونم اينكارو بكنم چون همسرم اصلا براش مهم نيست كه مهموني فاميلهاي اونا رو هم نريم كلا اجتماعي نيست و اصلا ميتونم بگم دوست صميمي نداره .. اصلا دوست نداره. فقط آشناي كاري از هيچكس براي رفت وآمد و معاشرت خوشش نمياد. اتفاقا من جديدا خونه فاميلهاي اون هم تنها ميرم و تقريبا فاميل خودش هم متوجه شدن كه كوتاهي از همسرمه
تا کی باید حسرت بخوریم؟ حسرت بقیه زوجهایی که زندگی عاشقانه دارند؟!
من حسرت نميخورم. چون زندگي عاشقانه و روابط ما توي دوران عقد و اوايل زندگي زبانزد همه بود. به هر حال كسي بدون مشكل نيست. همه يه جوري دارن زندگيشونو ميسازن. مخصوصا توي اين سايت كه ميام تازه خيلي به زندگيم اميدوار مي شم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
lonely heart
سلام
آمده ام تا از اول شروع كنيم و خيلي جزيي به مسائل بپردازيم . پس بايد از يك جايي شروع كنيم . و اگر بخواهيم به نقطه سر خط برويم بايد سر دوربين را به سمت تو بگيريم و به همسرت كاري نداشته باشيم .نه اينكه همسرت بي عيب و نقص باشد . نه . اما اول تو . اين كار چه سودي دارد ؟!چرا بايد سر دوربين را به سمت خود بگيريم ؟!
سود اين كار اين است كه ابتدا ما ببينيم خودمان چه روحيات و اخلاقيات و شخصيتي داريم تا بعد بخواهيم به مرد ديگري كه رو به روي ماست بپردازيم .
پس نازنين شما هم بايد اينكار را بكني . در هر اتفاق و رويداد ي كه در زندگي ات اتفاق مي افتد به جاي اينكه فكر كني ديگران چه مي كنند به خودت نگاه كن و ببين خودت چرا اينكار را كردي ؟ چرا اينگونه فكري كردي ؟ چرا اينگونه احساس كردي . داستان زندگي زناشويي يك داستاني است كه دو سو دارد . يك سويش تو هستي و يك سويش او .
ممنون از شما كه قبول زحمت كرده و منو راهنمايي ميكنيد. مشكل اصلي من ناتواني در كنترل و مديريت خشممه. وقتي به يه جايي برسم كه عصبانيتم اوج بگيره يا چيزيو مي شكونم يا داد و بيداد ميكنم و صدامو بالا ميبرم و يا قبلا خودمو ميزدم. و اين اعمال من باعث ميشه كه بعد از جر و بحث و دعوا حتي اگه موضوع اصلي تقصير از من نبوده ولي احساس گناه بكنم و براي فيصله دادن ماجرا پيشقدم بشم.
حال امروز شما از اختلاف و قهر با همسرت صحبت مي كني . بايد ببيني زمينه هاي اختلاف برانگيز بين شما و همسرت كه منجر به اين قهر هامي شود كجاست . ريشه اختلاف را پيدا كن . ببين كجاي كارت باعث حساسيت همسرت ( رابطه ات ) مي شود كه با التيماتوم به تو مي گويد اگر تا بيست دقيقه ي ديگر خانه بودي ......
ما سر يه مسئله خيلي كوچيك با هم بحثمون شد ولي از اونجاييكه من ميخواستم صحنه دعوا رو ترك كنم چون ميترسيدم صدام بالا بره بدون فكر از ماشين پياده شدم و بعد كه فكر كردم ديدم شوهرم آدمي نبود كه من بخوام اينجوري قهر كنم و انتظار داشته باشم بياد سراغم. چون پارسال يه شب ساعت 1 نيمه شب منو دم در خونه بابام گذاشت و من نرفتم داخل باهاش تماس گرفتم كه توي كوچه موندم و منتظرم برگردي ولي نيومد سراغم.
احساس مي كنم ميخوا با اينكارش قدرت خودشو نشون بده و مرد بودنشو ثابت كنه.
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
ما همچنان با هم قهريم. جواب سلام و خداحافظي منو نمي ده و اصلا به من نگاه نميكنه. من هم ديگه بهش سلام نمي كنم و حرف نميزنم. فكر كنم اگه بخواد به همين وضع پيش بره قهرمون خيلي طول بكشه و از طرفي اين دفعه خيلي عصبانيه چون به مقدساتش توهين شده به عشقش ...
نميدونم چطور اين ماجرا رو فيصله بدم. اغلب ميرم بيرون از خونه تا كمتر با هم مواجه بشيم و اعصابمون راحت باشه. پريشب تا ساعت 11 شب رفتم خونه يكي از اقوام و ديشب همسرم تا 12 شب نيومد خونه. انگار بخواد متقابل به مثل كنه. مادر و پدرم از مسافرت اومدن و دارم ميرم ديدنشون و ازشون ميخوام كه سكوت كنن. امشب هم فقط براي خواب ميام خونه. نميتونم جو قهر و سنگين توي خونه را تحمل كنم. موندنم تو خونه نه تنها فايده اي نداره بلكه ضعيفم مي كنه و عصبي ميشم.
كسي مي تونه كمكم كنه توي اين شرايط بهترين كار چيه؟ :325:
1-بمونم خونه و اون كه از اتاقش بيرون نمياد و تحمل كنم؟
2-برم بيرون و سعي كنم باهاش خيلي مواجه نشم تا از غارش بياد بيرون و خود به خود اوضاع ok بشه؟
3-برم باهاش حرف بزنم كه البته كمي از برخوردش ميترسم؟
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
بنظر من راه چهارم رو انتخاب كنيد: بمونيد منزل و رفتارتون عادي باشه (مثل مواقعي كه آشتي هستين و همه چيز رو به راهه) باهاش صحبت كنيد ولي نه راجع به مشكلات در حال حاضرتون! اجازه بدين ايشون هم براي همچين صحبتي آماده بشن و از فضاي قهر دربيان! در قهر و ناراحتي حرفي هم اگر رد و بدل بشه منطق توش كمه! اگر جواب نداد عصبي نشين ادامه بدين اگر وانمود كرد نميشنوه باور نكنيد چون حتما داره با دقت گوش ميده (اينو يه جايي خوندم اين فيلم مردهاست!!) حتما حتما بهش سلام كنيد اينطور وانمود نكنين كه دارين شما هم مقابله به مثل ميكنيد!!! مگه ايشون نيستن كه قهر كردن؟ شما چرا سلام نكنيد؟ اگر ايشون دارن راه اشتباه ميرن با اشتباه شما زندگيتون ميشه دوتا اشتباه! درست كردن يه اشتباه هم كه آسون تره!
يكم هم محبت رو چاشني كارتون بكنيد فكر كنم اثر معجزه آسايي داشته باشه همه آدم ها با محبتِ بدون توقع، نرم ميشن! اگر ايشون از اتاقشون بيرون نميان خب شما برين (البته نه براي دعوا) بنظرم اصلا رابطه تون رو كم نكنيد حتي بيشتر از مواقع ديگه باشه تا يخ ايشون آب بشه و آشتي كنن طي روز باهاشون تماس بگيرين ازشون راجع به مسائل مشتركتون مشورت بخواين يا خواسته هاتون رو پاي تلفن بگيد! اگر برخوردشون سرد بود نااميد نشين هميشه كه نميتونن به اين شيوه ادامه بدن بالاخره با محبت هاي شما كوتاه ميان!
يه چيزي خيلي بنظر من عجيب اومد البته من مجردم شايد براي خانمهاي متاهل طبيعي باشه ولي براي من خيلي غيرقابل هضمه همسرتون هميشه اجازه ميدن شما تا ديروقت بيرون از خونه باشيد؟؟؟!!!
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام
شوهر من هم موقع قهر کاملا شبیه شوهر شماست منم رفتارم مثل شماست. می دونی الان چه احساسی دارم حالم از اینکه این قدر ضعیفم به هم می خوره. رفتار من باعث شده شوهرم آدم لوسی بشه چون می دونه من همیشه میام برام آشتی. البته من تو غربتم و همین تنهایی اینجا هم باعث می شه من تحمل قهر نداشته باشم ولی شما که نیستی. به نظر من اصلا اهمیت نده همین طور قهر باش مطمين باش اون میاد به این رفتار عادت کنه تا آخر عمر باید تحمل کنی!
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
عزيزم
راه حل مشكل در رو به رو شدن با مشكل است نه فرار از آن .
پس بهتر است در فضاي خانه ات بماني و با اين فرار و گريزها دامنه ي قهر را گسترده تر نكني . رفتارت عادي باشه و به زندگي ات برس . كارهاي روزانه ات را انجام بده و روي قهر همسرت هم متمركز نباش . چند روز كه شما عادي برخورد كني ايشان هم آمادگي گفتگو پيدا خواهد كرد و بعد با هم به حل مشكل بپردازيد /
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام lonely heart عزیز
آخی تو هم مثل من lonely هستی؟ :46:
باورت نمی شه که من هم همین مشکل رو دقیقا داشتم، بعد از ازدواج یه مدتی بیکار بودم و توی خونه بودم و تا دلت بخواد وقت آزاد داشتم که رفتار شوهرم رو موشکافی کنم، شوهر من هم بعد از قهر نمی اومد آشتی و همیشه من آشتی می کردم، یادمه حتی گاهی براش غذا هم درست نمی کردم توی دنیای خام خودم فکر می کردم با این کار میاد آشتی می کنه ولی این کار باعث شد آشپزیش خوب بشه :311:
من تجربیات خودم رو می نویسم و نمی دونم که برای رابطه شما هم جواب بده یا نه.
یادمه یکبار اصلا برای آشتی نرفتم جلو و قهرمون داشت طولانی می شد، (چون حق با من بود و خیلی به غرورم برمی خورد اگه برای آشتی پا پیش می ذاشتم) با هم فقط سر موضوعات مهم حرف می زدیم ولاغیر، این وضعیت خیلی عذابم می داد ولی تحمل کردم، توی خونه هم خیلی به خودم می رسیدم، مثل همیشه یکمی هم بیشتر حتی!!! تا اینکه به نظرم عادتش شکست و فهمید که این دفعه دیگه از این خبرها نیست، اومد برای آشتی ولی راستش رو بخوای خیلی هم جالب نیومد!!! :163: من هم بهش گفتم "عجب که یکبار برای آشتی پا پیش گذاشتی" این حرف رو شنید خیلی جا خورد، شاید خیلی ها بگند که نباید این حرف رو می زدی ولی بعدش در مورد تاثیر ازخودگذشتگی با هم حرف زدیم و الان بیشتر وقتها که بینمون شکرآب می شه اون می یاد جلو و آشتی می کنه!!!
به نظرم اگه این فقط یه عادت باشه و شوهرت قلبا دوستت داشته باشه که حتما هم همین هست، می تونی تغییرش بدی خانمی. دوران دلخوری باید طی بشه تا هر دو طرف فرصت کافی برای فکر کردن به مساله مورد بحث رو داشته باشند، مردها چون از صبح تا بعداز ظهر کار می کنند و مشغولند فرصت کافی برای فکر کردن به موضوع رو ندارند ولی خانمها... خودت که می دونی تفاوت ذهن زنها و مردها چیه!!! :163: وقتهایی که قهر می کنید یکمی بهش فرصت بده تا بتونه خوب فکر کنه ولی عادی باش و بداخلاقی نکن. قهر بودن با (ببخشید) دشمن بودن فرق می کنه!!!! :311:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
اي خدا ديگه داره شورشو در مياره.
سلام مي كنم جواب نمي ده. مي گم شام ميخوري؟ جواب نميده اصلا نگام نميكنه. الان هم رفته توي اتاقش و درو بسته. يعني اينقدر ازم متنفره؟ امروز 4امين روز قهر كردنشه. از اين اخلاقش متنفرم. خدايا بهم صبر بده:316:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
آرام باش و ذهنت را از تمركز بر او و كارهاي او دور كن .
برو كتاب بخوان . برو موسيقي گوش كن ....
از زندگي ات لذت ببر و فعلا زن خانه باش . مهم اين نيست كه او چگونه رفتار مي كند مهم تو هستي كه مي خواهي به نتيجه ي درست برسي و زندگي را مديريت كني .
فكر كن اين كوچولويي كه قهر كرده نياز مند رفتار بالغانه است . خودت را از فضاي احساسات دور نگه دار. تا اينجا درست عمل كرده اي به غير از اينكه احساسات را داري وارد ماجرا مي كني . اين قسمتش را حذف كن .
به زودي لحظات خوب و شيريني را تجربه خواهي كرد . موفق باشي دختر عاقل و بادرايت .
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
عین شوهر من اون اوایل................
اصلا ناراحت نباش
تا همین حد کافیه، بیشتر نازش رو نخر، خودش پشیمون می شه :163:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام
امروز همش به اين فكر ميكردم كه چطوري ميتونم فضاي خونه رو از اين حالت خشك و تلخ و يخ دربيارم بدون اينكه منت كشي كنم . چند تا راه حل به ذهنم رسيد:303:
1- امشب كلي خوشگل كنم و غذاي مورد علاقشو درست كنم ولي كاملا عادي رفتار كنم
2- مهمون دعوت كنم يه زوج دوست مشتركمون و شام درست كنم
همونطور كه قبلا گفتم غذايي كه من بپزمو نميخوره و بهم نگاه هم نمي كنه كه ببينه اصلا چي پوشيدم يا چه نوع آرايشي دارم و در ضمن اصلا اهل سكس نيست كه بتونم با جاذبههاي زنونم رامش كنم.:302: نمي دونم راه حل اول جواب ميده يا نه. البته شوهرمو مي شناسم و مي دونم قرار نيست به اين زوديا حرف بزنه و آشتي كنه شايد يه ماه يا بيشتر طول بكشه.
به نظرتون چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
عزیزم ارتباط با زوجهای موفق یکی از بهترین راهکارها برای افزایش مهارت زوجینه ولی به اخلاق شوهرتون هم بستگی داره، بعضی مردها دوست ندارند همسرشون بدون هماهنگی مهمون دعوت کنه و فکر کنم البته هیچ خانمی دوست نداره شوهرش بدون هماهنگی مهمون دعوت کنه!!! :163:
اینکه به خودت برسی البته خیلی عالی و خوبه و باید همیشه به خودت برسی، می تونی یه موزیک شاد هم بذاری و حتی اگه دوست داشتی برقصی :163: :227: :227:
این که می گی شوهرت اهل سکس نیست یکمی عجیبه منظورت چیه؟ هر مردی به طور طبیعی نیازهای جنسی داره!!
فقط بهت اخطار می کنم خیلی نازش رو نخر بذار اون هم بیاد جلو
ضمنا یک ماه برای قهر خیلی زمان طولانی و زیادیه، نه؟؟
راستی من یه راه دیگه هم بلدم که اگه امشب جواب نگرفتی بهت می گم :163:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
به آسمان تنها شوهر من ادم لجبازيه و سر حرفش وايميسته حتي از يكماه هم ممكنه بيش تر طول بكشه!
در مورد سكس هم اغلب من شروع ميكنم. كه اين هم يكي ديگه از مسائل و مشكلات منه كه خوب اينو توي اين تاپيك مطرح نمي كنم. ولي من هر شب بايد برم خودمو توي بغلش جا بدم. هر دفعه هم بهش مي گم كه مي خوام بغلم كني ولي از بس خسته هست سرش به بالش نرسيده خوابش ميبره. انرژيش به نسبت من خيلي كمه و حتي توي مسافرت هم ما با هم رابطه نداريم. .. بگذريم...
آسمان تنها اگه مي شه راه حلتو بگو شايد بهتر از راه حلهاي من باشه مرسييييييييييييي:72:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
عجله نکن راه خودت رو امشب امتحان کن، اصلا فکر کن هیچ راه دیگه ای وجود نداره، راهی که من بلدم ممکنه روی همه مردها جواب نده!!! :72:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام
زنگ زدم به دوستمون كه رفته بودن مسافرت. در مورد اينكه غذا بپزم و خوشگل كنم هم فكر كنم نتيجه اي نميگيرم چون اون ديروقت مياد و مي ره توي اتاقش.
راه حل جديدي داري؟:325:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
عزیزم آدمی که از سرکار میاد خسته ست و احتیاج به استراحت داره، ولی گرسنه اش می شه بالاخره دیگه!!!
خودش غذا درست می کنه؟؟
یه غذایی درست کن که بوی خوشش همه خونه رو پر کنه یه اودکلن خوب هم بزن همونی که اون هم دوست داره ;-)
نظر من اینه که همین روش خودت برای امشب خوبه، ضمنا باید خیلی سرحال و شاداب به نظر برسی :72:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
قلب تنها نیومدی دیگه کجایی؟ بیا تعریف کن ببینم چی شد بالاخره؟ :303:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام به همه
ديشب غذاي مورد علاقه شوهرمو درست كردم البته با عشق چون واقعا دوسش دارم. بعد هم لباسي كه دوست داره پوشيدم و صورت و موهامم اونجوريكه اون دوست داره آرايش كردم. خونه مثل دسته گل تميز و خلاصه همه چيز آماده بود براي اينكه يه مرد بخواد يه كم دلش نرم بشه و دست از لجبازيش برداره ولي...بايد 8.5 خونه ميومد تا 11 منتظر شدم و گرسنه موندم. نيومد. لباسمو عوض كردم. راحتي پوشيدم برا خواب. شاممو خوردم و براي خواب آماده شدم. 12 بودكه اومد داشتم ظرف شاممو ميشستم. بدون توجه و سلام رفت لباسشو عوض كرد. منم رفتم روي مبل دراز كشيدم . رفت سر يخچال و براي خودش سوسيس درست كرد. گفتم من شام پختم نميخوري؟
اصلا به روي خودش نيورد. همونجا سر گاز غذاشو خورد رفت تو اتاقش و درو بست!!!!:302:
ميبينيد چه لجباز و يه دنده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امروز بابام گفت مي خواد باهاش حرقف بزنه ولي من موافقت نكردم ترسيدم روي بابامو زمين بندازه
چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:316:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
ای بابا!
می دونی مشکل بعضی تازه دامادها چیه؟ به شدت از واژه زن ذلیل می ترسند :303: این مشکل متاسفانه در ادارات ما خیلی خیلی زیاده!!! تا یک نفر می خواد زود بره خونه یا با خانمش صحبت کنه بهش برچسب می زنند که "زن ذلیل" شدی و از این حرفها!!!
متاسفانه بعضی همکارهای حسود هم به این فرهنگ زشت دامن می زنند و دوست داشتن و عشق رو زن ذلیلی می دونند!!!
در هر حال ممکنه رفتار همسر شما هم به دلیل محیط کارش باشه، البته این یه حدسه! :303:
قهر طولانی اصلا خوب نیست ولی برای زوجهای جوون پیش میاد، ما هم قهر طولانی داشتیم و البته بهت گفتم که بیشتر من خسته می شدم و پیش قدم می شدم.
ببینم اگه بهش زنگ بزنی وقتی توی کارخونست ناراحت می شه؟
قلب تنها سعی کن خانوادت رو دخالت ندی، مشکل شما مساله حادی نیست که خانواده ها داخل شوند! این کار فقط شوهرت رو لجبازتر می کنه! مشکل شما نداشتن مهارتهای کافیه که باید کسب کنید باید صبور باشی و راهنماییش کنی. بهت می گم چه جوری :303:
عزیزم این مطالب رو برات پیدا کردم، حتما بخونش و ببین چقدرش رو انجام می دی، بعدش هم بهت می گم چی کار کن ;-)
چگونه در دل شوهر راه یابیم؟
نشاط، سرزندگی و خوشرویی شما اگر همراه با حوصله و صبوری باشد، باعث می شود که شوهرتان خوشبخت ترین مرد عالم باشد. مردی که خسته و کوفته از فشار محیط کار به خانه می آید، در پی مکان امنی است تا تجدید قوا کند.
۶ – وقتی زن رنجیده می شود چه می کند؟
- به شوهرش بی احترامی می کند و دانسته یا ندانسته او را نزد دیگران تحقیر می کند.
- هیچ یک از کارهای اشتباه خویش را نمی بیند و منطق و انصافش را نسبت به شوهر از دست می دهد.
- به خواسته های شوهر ترتیب اثر نمی دهد و ناخودآگاه سعی می کند او را عصبانی کند.
- به حسودان و معاندان میدان می دهد تا از شوهرش انتقاد کنند.
- با کوچکترین چیزی جنجال به پا می کند، خانه را به خوبی اداره نمی کند، با مهمان ها بدرفتاری می کند و…
و با این شرایط روحی زن، فضای خانه متشنج و زندگی در آن برای همگان سخت می شود.
و اما راه چاره چیست؟ حتی زوج هایی که عاشق یکدیگر هستند گاهی در برخورد با یکدیگر دچار رنجش می شوند، زیرا به طور طبیعی وقتی کسی را دوست داریم از او توقعاتی داریم و گاهی از او بیش از دیگران توقع داریم، هنگامی که انتظارات مان برآورده نمی شود می رنجیم. البته رنجش امری طبیعی است اما باید مراقب باشیمهرگز و تحت هیچ شرایطی رنجش خود را از همسر پوشیده نداریم، زیرا:
«رنجش های کوچک همچون طاعون، عشق را نابود می کند.» (لئو.اف. بوسکالیا)
رنجش های کوچک در روحمان انباشته می شود و سرانجام به آستانه انفجار می رسیم. در این مرحله است که جرقه ای می تواند آتش خشم بی پایان ما را شعله ور کند. داد و فریاد راه می اندازیم، بد و بیراه می گوییم، ناله و شیون سر می دهیم و ارتباط را خراب می کنیم.
در اینجا قصد داریم شما را با دو فن مهم آشنا کنیم:
۱ – فن گفتگو: اوایل ازدواج همه کوتاه می آیند، اغماض می کنند، از یاد می برند، می بخشند و زود آشتی می کنند. اما پس از مدتی هیچ یک کوتاه نمی آیند، اغماض نمی کنند، از یاد نمی برند و نمی بخشند. همه چیز از زیر ذره بین رد می شود، زود می رنجند و می رنجانند. بعد هم می گویند چرا من برای آشتی پیشقدم شوم. متأسفانه این روند به مرحله ای می رسد که زوج نتیجه می گیرند حرف زدن فایده ای ندارد. «او که اصلاً به حرفم گوش نمی دهد، تا حالا چند بار امتحان کرده ام، او خودخواه است و حرف، حرف خودش است.»
ممکن است شما با هم صحبت نکنید اما زندگی مشترک همچنان ادامه دارد. ناگزیر برای شناخت طرف مقابل و خواسته های او به حدس و گمان متوسل می شوید و مشخص است که این شناخت نمی تواند درونی و عمیق باشد.
همسر رنجیده می کوشد حقانیتش را ثابت کند. معتقد است رفتاری به دور از عدالت با او شده. اگر طرفین قدمی برای رفع رنجش خود برندارند مدام بر میزان آن افزوده می شود و کار به قهر می کشد. در تمامی مراحل فوق هم صحبت شدن می توانست درهای آشتی را بگشاید. گاه خجالت باعث می شود برای رفع دلخوری قدم پیش نگذاریم. گاه از واقعیت فرار می کنیم و مشکل را رها می سازیم، گاهی هم مایلیم دیگران را شبیه خود کنیم. اما باید دست از خودخواهی برداریم. باید بپذیریم یک رابطه مورد پسند بر حس احترام به عقیده و گفتار طرف مقابل استوار است.
«پیش از ازدواج چشم ها را خوب باز کنید و بعد از آن، کمی آنها را روی هم بگذارید.» (فرانکلین)
باید همسرمان را همان طور که هست قبول کنیم. برای این که به خواسته های منطقی مان توجه کند باید به خواسته اش احترام بگذاریم. باید به شیوه پسندیده ای با او حرف بزنیم. اگر با او حرف نزنیم از کجا بداند که ما چه خواسته ای داریم. آنها که معتقدند از گفتگو نتیجه ای نمی گیرند باید بدانند با شیوه حرف زدن، آشنایی کافی ندارند.
وقتی با همسر خود درددل کردیم و کدورت ها رفع شد آنگاه به این نکته پی می بریم که:
«آنچه استحقاق نگرانی و تشویش را داشته باشد، هرگز وجود ندارد.» ( پلاتو)
۲ – فن رفع دلخوری: در زندگی زناشویی دلخوری ها، شکایات و مشاجره ها فراوان است، اگر چنین نباشد باید نگران بود زیرا به یقین رابطه زوج به سردی می گراید، نسبت به همسر بی اعتنا می شوند و یکدیگر را دوست ندارند زیرا از هم نمی رنجند. هر گفتگویی شیوه ای دارد که اگر به همه نکاتش توجه شود پایانی خوش خواهد داشت.اکنون راه های گله گذاری خوب را شرح می دهیم تا بتوانید این مرحله حساس را درست طی کنید:
- پیش از صحبت سعی کنید خود را جای همسرتان بگذارید. با این کار بهتر به مشکلات او پی می برید.
- پیش از صحبت با همسر، هرگز موضوع را با دیگران مطرح نکنید، زیرا ممکن است گفته هایتان را به او تحویل دهند و او را علیه شما بشورانند.
- در ابتدای صحبت تأکید کنید قصد شما از مطرح کردن رنجش، رفع سوءتفاهم است. زیرا قهرهای طولانی و جدال بیهوده است و راه به جایی نمی برد.
- سعی کنید از نکات مثبت کارهای اخیر او یا آنچه از او پسندیده اید ذکری به میان آورید تا فضای مذاکره صمیمی شود.
- تأکید کنید ممکن است مقصر این ماجرا خودتان باشید. بنابراین محض رفع دلخوری اقدام به صحبت کرده اید. اگر تقصیری داشته اید حتماً آن را به زبان آورید و از همسرتان پوزش بخواهید. این کارتان جو گفتگو را بهبود می بخشد و همسرتان فکر نمی کند محاکمه ای در کار است. در ضمن او نیز آماده پذیرفتن اشتباهاتش می شود.
- ضمن حل مسائل سعی کنید حرفهایتان را با زخم زبان، کنایه، تحقیر و تمسخر بیان نکنید. زیرا وضع از آنچه هست بدتر می شود.
- هرگز همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید و مزایای آنها را به رخش نکشید. اگر می خواهید مقایسه ای در کار باشد سعی کنید او را با خودش، یعنی خطای احتمالی اش را با رفتار خوب خودش در موقعیتی دیگر مقایسه کنید.
- از دلخوری ها و رنجش های کوچک شروع کنید و از گذشته های دور یاد نکنید. پس از رفع دلخوری او را وادار نکنید به گناهش اعتراف کند و از شما عذر بخواهد. این امر غرورش را از بین می برد و جری اش خواهد کرد.
- از یکدندگی بپرهیزید و لجبازی نکنید. اگر موردی در آن جلسه حل نشد، گفتگو را به بعد موکول کنید.
- هنگام گفتگو اگر همسرتان خواست حرفی بزند مانعش نشوید و سراپا گوش باشید. فرصت دهید تا اظهار نظر کند. با این رفتارتان ثابت می کنید او نیز دارای حق و حقوقی است. از طرفی همسر شما با حرف زدن تخلیه روانی می شود. وقتی گفته هایش تمام شد آرامش و راحتی زیادی احساس خواهد کرد و پیش خود خواهد گفت: «من هم حرفم را زدم» به این ترتیب امکان آشتی و رسیدن به تفاهم فراهم می شود.
- به هر شکل که می توانید رفع دلخوری را جشن بگیرید- با هدیه دادن شاخه گلی یا هر چیز جزئی مورد نیاز طرف مقابل- خانم می تواند کیک یا شیرینی بپزد، آقا می تواند دعوت به عصرانه یا شامی در بیرون از منزل کند و…
همیشه به یاد داشته باشید که آشتی های اجباری که در آن هیچ کدام از طرفین در خود تغییری نمی دهند بنیانی سست دارد.
«بعد از یک سال زندگی زناشویی دیگر زن و مرد به فکر زیبایی صورت هم نمی افتند و برعکس فقط متوجه خلق و خو و رفتار یکدیگر می شوند.» (ساموئل اسمایلز)
۷ – مراقب حساسیت های شوهرتان باشید
برای همسر خود ارزش و احترام قائل باشید، سخنش را قطع نکنید. اگر در محافل احترام لازم را به او نگذارید نباید انتظار داشته باشید دیگران برایش ارزش قائل شوند. همواره باید در کنار شوهرتان باشید نه در مقابل او؛ اگر چنین کردید باید تاوان خطاهایتان را هم بپردازید. اگر کسی بی احترامی ببیند به کسانی رو می آورد که تحسین و تشویقش می کنند.
اگر در مجالس کسی به شوخی شوهرتان را دست انداخت، از شوهر خود حمایت کنید. در مهمانی ها مراقب شیطنت های اطرافیان باشید؛ معمولاً بی غرض نیستند. زندگی سعادت بار، ناشی از مراقبت های زوجین است. مردان هر ضعفی داشته باشند مایلند مورد محبت و احترام همسرشان واقع شوند. مواظب باشید به دام آدم های حسود و دو به هم زن نیفتید که رهایی از شر آنها آسان نیست.
اگر همسرتان عیبی دارد مواظب باشید در هیچ شرایطی با دیگران در میان نگذارید. «چرخ زندگی باید به دست خودتان بچرخد، آن را به دست دیگران ندهید که در جهت منفعت و مصلحت شما نمی چرخانند.»
۸ – سنگ صبور شوهر باشید
نشاط، سرزندگی و خوشرویی شما اگر همراه با حوصله و صبوری باشد، باعث می شود شوهرتان خوشبخت ترین مرد عالم باشد. مردی که خسته و کوفته از فشار محیط کار به خانه می آید پی مکان امنی است تا تجدید قوا کند.
سعی کنید غمخوار شوهر باشید و در ناراحتی هایش شریک باشید. وقتی از سختی ها و مشکلات می گوید فقط گوش کنید، او در این لحظه محتاج پند و اندرز نیست. هیچ گاه از اشتباهات یا اعتراف هایش چماقی علیه او نسازید و اسیر جملاتی مثل «من که گفته بودم این کار را نکن» نشوید. پس ملکه ذهن خود کنید که شوهرتان به شدت به شما نیاز دارد و نباید کاری کنید که از شما فاصله بگیرد.
«خداوند شایستگی زن را در قلب او قرار داده است.» ( لاما رتین)
۹ – شکم مرد، دروازه قلب اوست
مردها دو گروه هستند: گروه اول مردهایی هستند که خیلی کم غذا می خورند اما به کیفیت آن و نحوه چیدن میز بسیار اهمیت می دهند. این دسته از مردها معمولاً یکی – دو غذا را خیلی دوست دارند. پختن غذاهای مورد علاقه شوهرتان ابراز غیرمستقیم مهر و محبت به اوست. با این کار به او می گویید: « تو برای من مهم هستی و خواسته هایت در درجه اول اهمیت قرار دارد. به خاطر توست که غذای مورد علاقه ات را پختم و در چیدن میز نهایت سلیقه و حوصله را به خرج دادم.»
گروه دوم مردان شکم پرست هستند و دوست دارند غذاهای چرب و سرخ کرده بخورند. حتی اگر با شوهرتان قهر هستید، باز هم از شکم او نزنید. اما اگر شوهر اضافه وزن یا سوء هاضمه داشت چه باید بکنید؟
اگر می بینید غذای چرب و سرخ کرده سلامتی او را به خطر می اندازد از آن صرف نظر کنید و به تدریج به غذاهای رژیمی روی بیاورید. زیرا سلامتی شوهرتان از هر چیز دیگری مهمتر است. ولی برای این که سروصدای شوهر شکم پرست تان در نیاید به او وعده بدهید هفته ای یکی- دوبار غذاهای مورد علاقه اش را خواهید پخت. مطمئن باشید دلخوری همسرتان موقتی خواهد بود زیرا پس از مدتی به این گونه غذاها عادت می کند. ممکن است در ظاهر حرفی نزند اما وقتی می بیند مراقب سلامتی اش هستید در باطن شما را ستایش می کند.
۱۰ – چگونه مرد را در انجام کارهای خانه شرکت بدهید
بیشتر مردانی که از زیر بار کار خانه، شانه خالی می کنند مدعی هستند همسرشان کار آنها را قبول ندارد و مدام ایراد می گیرد. «هر وقت می خوای کمک کنی کار منو زیادتر می کنی» ،«بلندشو برو پی کارت، تو بلد نیستی سبزی پاک کنی»، «مزاحم نشو. تو کار نکنی بهتر است» و بعد همین خانم پیش مشاور می آید و می گوید: «شوهرم مسئولیت پذیر نیست و کمکم نمی کند.» بنابراین خانم های محترم چاره ای ندارند جز انتخاب راه هایی که امکان همکاری مردان را در خانه بیشتر می کند.نکات زیر شما را در این مهم یاری می دهد:
- به مرد فرصت دهید کارهایی را انجام دهد که به آنها علاقه مند است.
- غـُرغـُر کردن و نالیدن از فشار کار، چاره درد نیست. ببینید چگونه می توانید شوهرتان را به کار تشویق کنید.
- اگر شوهرتان کاری را ناشیانه انجام داد ملامتش نکنید وگرنه قهر می کند و دیگر دست به سیاه و سفید نمی زند. هر کار خوب او را تحسین کنید تا به انجام باقی کارها ترغیب شود.
- به تدریج شوهرتان را متوجه کنید به کمکش نیاز دارید و این کمک، وظیفه اوست.
- برای مرد تکلیف تعیین نکنید که کدام کار وظیفه اوست. مردان دوست ندارند تحت قید و بند در آیند. بگذارید به میل خود سهمی از کار خانه را به عهده بگیرند. به شوهرتان فرصت دهید وظیفه اش را انجام دهد، اگر آن را از یاد بُرد یا تنبلی کرد جنجال راه نیندازید و صبوری و متانت به خرح دهید. «اگر به عشق اجازه دهید آزادانه جاری می شود و بر هر مانعی غالب خواهد شد» ( برایان ال.وایز.دی)
راحله فروغی
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
قلب تنها جان این سایت رو هم واست پیدا کردم:
چرا قهر و آشتی می کنیم؟
اگه نتونستی بازش کنی بهم بگو مطالبش رو برات بذارم، من واقعا دوست دارم تو مشکلت حل بشه.
:72: :303:
خانمی من یه روشی رو بهت می گم که باید در اجراش خیلی خیلی دقت کنی وگرنه اصلا جواب نمی گیری و ممکنه اوضاع بدتر بشه.
کاری که می کنی اینه که امشب می شینی یه نامه براش می نویسی ولی خیلی خیلی خیلی باید مواظب باشی که چی می نویسی! ازش گله نمی کنی بهش برچسب نمی زنی و ....
توی نامه از دلتنگیهات می نویسی و اینکه چقدر دوست داری کنارت باشه و تنهات نذاره، جملاتت باید خیلی عاشقانه و ادبی باشه، به چیزای خوب تشبیهش کن به چیزایی که دوست داره و بهش حس مردونه می ده. از روزایی براش بنویس که خیلی هم رو دوست داشتید و بگو نمی دونی چرا این اتفاقات می افته و دوست نداری اون رو اینطوری دلخور ببینی.
خلاصه باید حرفهات رو بنویسی ولی نه همش نه انتقاد و نه حتی منت کشی!!! می دونم کار سختیه ولی فرصت داری که انجامش بدی. آخر نامه ات هم بنویس منتظرت هستم!
می گی که شوهرت شب میاد خونه و یه راست می ره توی اتاقش و می خوابه! خوب بالاخره یه جایی هست که مطمئنی حتما قبل از خواب بهش سر می زنه، مگه نه؟ نمی دونم مثلا دستشویی یا آشپرخونه، باید نامه رو یه جایی بذاری که مطمئنی برش می داره و می بیندش. مثلا بچسبونیش روی آینه دستشویی.
خودت هم راحت برو بخواب و به هیچی فکر نکن.
می تونی چند تا برچسب هم جاهای دیگه خونه بزنی، مثلا روی ظرف غذاش بنویسی، من مخصوص شما تهیه شدم، لطفا من رو میل کنید. یا روی در یخچال بنویسی: خوردن سوسیس دو شب پشت سر هم باعث مریضی می شه!!! و خلاصه به ابتکار خودت بستگی داره شکلک بکش و از این کارها، :163:
امیدوارم با این کار نتیجه بگیری :43:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
آسمان تنها ممنون عزيزم برام كلي وقت گذاشتي
بايد روي پيشنهادت خوب فكر كنم نمي خوام تصور كنه خودمو مقصر مي دونم و الان ميخوام اشتي كنم.
البته از اينكه اينقدر قهرمون طولاني ميشه هم بدم مياد و باعث سردي بيش تر مي شه. امشب هم شوهرم دير اومد خونه. ساعت 11. نميدونم اصلا كجا ميره چون توي اين شهر پدر و مادرش هم نيستن دوست صميمي هم نداره كه بخواد هر شب تا دير وقت اونجا بمونه.
فردا روي نظرت وقت ميذارم. ممنون:72:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
نقل قول:
امشب هم شوهرم دير اومد خونه. ساعت 11. نميدونم اصلا كجا ميره چون توي اين شهر پدر و مادرش هم نيستن دوست صميمي هم نداره كه بخواد هر شب تا دير وقت اونجا بمونه.
من فکر کردم شوهرت اضافه کاری می مونه!!! یعنی اداره هم نبوده؟؟؟ هرچه سریعتر باید به این قهر پایان بدی، تا اوضاع بدتر نشده.
عزیزم من بهت تاکید کردم که توی نامه منت کشی نکن، ولی اگر بدونی مردها دوست دارنداحساس کنند که تکیه گاهند، این احساس باعث غرورشون می شه، استفاده از جملاتی مثل:"بدون تو زندگیم بیرنگه" و .... :163:
ضمنا اگه زندگیت رو دوست داری یکمی از غرورت بیا پایین تا اوضاع بدتر نشده! راستی چه کار کردی دختر که اینقدر از دستت ناراحته؟ اصلا دعواتون سرچی بوده؟ اون مقصره یا تو؟ شاید هم سوء تفاهمه؟؟؟:303:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام خوبی ؟؟؟
قلب تنها به نظرت به جای اینکه هی باهم از این کارا بکنید و اینکه هی اینده رو پیش بینی کنید و بگید اگه اینطوری شد ..اگه اینطوری نشه ..فلان بمان ...
بهتر نیستقشنگ وقتی اومد از سرکار لباساشو که عوض کردو شامشم خورد بری توی اتاقش بهش بگی که مثلا ما ادم بزرگیم ...ناراحتی ها رو بهتر نیست بگیم !! اینطوری با قهر چیزی درست نمیشه ...! حالا چه من مقصر چه تو بالاخره با حرف نباید این مسگلو رفع کنیم مثل تمام مشگلاتی که باهم حل کردیم ...
خیلی با لحن ملایم صحبت کن ...طلب کارانم نباشه ...خیلی راحت یه جوری با کلمات صحبت کن که بفهمه هر چی دلخوری و ناراحتی داره بهتره بگه ...بگو مثلا ازدواج کردیم که خوشحال باشیم نه اینکه مایعه عذاب همیدگه ...
حرفاتو بگو ...اگه شروع به جواب دادن کرد ..وسط حرفش نپر هرچی هم میگفت فقط بزار بگه ..تا خالی بشه ...و بعد همینطوری بحثو اروم جلو ببر هرچند اگه همش گفت تو مقصری ( دقت کن فقط تو باید از اون حالت درش بیاری )
اگرم وقتی حرفاتو زدی و دیدی جواب نداد ...بهش این جمله رو بگو ...من منتطقی این حرفا رو زدم ...بهتره تو هم بشینی روی این حرفام فکر کنی و به این نتیجه برسی که بهترین راه حل تو زندگی صحبت کردنه ...اینو بگو و بیا از اتاقش بیرون ....وقتی هم داری از اتاقش میای بیرون درب اتاقشو اروم ببند !!
این کارو بکن ...مطمین باش جواب میگیری ....فقط صبور باش ... و عجله نداشته باش برای جواب گرفتن !
به امید روزهای شیرین
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام بجهها از راهنمايي همه ممنون.
امروز صبح كه از خواب پا شدم البته دير بيدار شدم ساعت 10 ديدم شوهرم نيست. رفتم در خونه يكي زا دوستاش كه ديدم ماشينش اونجا هم نيست. رفتم خونه مامان و بابام و تا عصر اونجا بودم. تازه اومدم خونه و شوهرم تو اتاقشه و بيرون نمياد و جواب سلام من هم نداد.
آسمان تنها من ايندفعه با شوهرم اساسي دعوامون شد سر استاد معنوي ايشون كه من قبولش ندارم و توي دعوا بهش توهين كردم و حتي زنگ زدم به اون آقا و داد زدم كه چرا دست از سر زندگي ما برنميداري؟؟؟:97:
كه شوهرم در دهن منو گرفت و به هم گلاويز شديم. دعواي خيلي بدي بود...حتي من زدم توي گوش شوهرم:163:
از اينكار متنفره...اون منو نميزنه هيچ وقت ولي ايندفعه اونقذر با حرص در دهنمو گرفت و دستامو كشيد و هلم داد كه زير گلوم سياه شد و دستم كبود...
خوب من حق ميدم كه عصباني باشه ولي نه اينقدر كينه اي. اون كلا اينطوريه. الان هم ميترسم برم باهاش حرف بزنم. هنوز خيلي عصبانيه و احساس ميكنم اين عصبانيت كم نمي شه چون به مقدساتش توهين كردم. براي مشرف شدن بيشتر به اين موضوع استاد معنوي شوهرم به تاپيك http://www.hamdardi.net/thread-16337.html مراجعه كن.
الان يه هفته هست باهام قهره. نامه هم ميدونم جواب نمي ده قبلا اينكار هم كردم يا نميخونه و يا مي خونه و اعتنا نميكنه.
دلم براش تنگ شده. خيلي. خيلي.
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
وای خدای من قلب تنهایی من نمی دونستم یه داره زیر گوش شوهرت بهش خط می ده!!!! من حدسم این بود که همکارای اداره اش دارند بهش خط می دهند ولی این آقا خیلی خیلی خطرناکه، چه بسا که قصدش از این کارها و هدایت شوهر شما به سمت یک خانم دیگه اخاذی باشه، باید هر چه سریعتر پای این مرد رو از زندگیت کوتاه کنی....:163:
من فکر می کنم شوهرت رو افسون کرده و معلوم نیست که ارتباط شوهرت با اون زن در چه وضعیتیه!!! :163:
هر طور شده باهاش صحبت کن، هر طور شده باید به این قهر خاتمه بدی و باهاش صحبت کنی، شما در زندگیت و برقراری ارتباط صحیح با همسرت دچار خطاهایی شدی ولی هنوز هم دیر نشده و می تونی جبران کنی.
خودت شوهرت رو بهتر می شناسی، ببین چطوری می تونی باهاش آشتی کنی، فکر کنم مجبوری این دفعه غرورت رو بشکنی ولی شاید ارزشش رو داشته باشه.
موفق باشی.:72:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
الان رفتم توي اتاقش خوابيده بود. بغلش كردم ولي روشو اونور كرد. كلي بهش حرفاي عاشقونه زدم گفتم بهت احتياج دارم. گفتم دوست دارم و دلم برات تنگ شده. گفتم برات غذايي كه دوست داري پختم گرم كنم بخوري؟ كلي نوازشش كردم وليدوبار دستمو زد كنار با عصبانيت و روشو اونور كرد و اصلا اعتنا نكرد انگار ازم متنفر باشه. ميدوني اين دفعه خيلي عصبانيه.
وقتي ديدم اينقدر عصبانيه و هنوز از من بدش مياد از كنارش پا شدم و گفتم هر وقت تصميم گرفتي مثل دو تا ادم بالغ با هم حرف بزنيم بيا من آمادهام. بعد در اتاق رو اروم بستم. خيلي اين بچه لجبازه. دقيقا مثل بچهها داره عمل ميكنه. غذاي منو نمي خوره و چند باريكه لباس شستم اومده لباساي خودشو از ماشين لباسشويي دراورده و چهن كرده ولي مال منو نه...امروز اومدم خونه لباساي خودشو از رختاويز جمع كرده بود و لباساي من كه خشك شده بود باد همه رو انداخته بود زمين و خاكي شده بود و اونم دست نزده بود!! اينجور بچه لجبازيو بايد چيكار كرد؟
باز هم غرورمو زير پا گذاشتم. باز هم رفتم سمتش و بغلش كردم. ولي....
كار ما برعكس شده دعوا و قهر و بعد من بايد نازشو بخرم و اون ناز كنه.
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
عزیزم کار بسیار درستی کردی، مردها هم گاهی نیاز دارند که نازشون رو بخری!!:163:
نگران نباش، امشب برو پیشش بخواب و اگه لازم بود باز هم نازش رو بخر، باید هرطور شده از اون مرد سودجو دور نگهش داری، هر کاری که فکر می کنی لازمه تا بهت برگرده انجام بده، فقط مواظب باش که تا آشتی کرد، شروع نکنی به انتقاد و شکایت که همه چیز رو خراب می کنی:303:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
نه عزيزم اينكه شما فكر كني من با نزديك شدنم اونو از اون اقا دور نگه ميدارم اشتباهه. اون آقا سه ساله با شوهرم در ارتباطه. و قرار نيست با نزديك شدن من اون محو بشه. بايد يه برنامه استراتژيك براي اين هدفم بريزم.
فكر كنم براي امشب بسه. ديگه نبايد بهش نزديك بشم. مرسي از لطفي كه بهم داري آسمان تنها.:72:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
زود جا می زنی قلب تنهایی! هنوز به قدرت خودت به عنوان یک زن اعتقاد نداری :305:
اینطوری بخوای پیش بری کنترل زندگیت از دستت خارج می شه!! من نگفتم با نزدیک شدنت اون مرد محو می شه!! در هر حال از ما گفتن بود، تصمیم گیرنده شمائید!
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام.:302:
از دست اين مرداي لجباز. ديشب رفتم كنارش توي اتاق كار روي زمين خوابيدم. پشتشو كرد بهم و ازم فاصله گرفت. بوسيدمش كه منو كنار زد با عصبانيت انگار جذامي باشم! ساعت 4 صبح هم از كنارم پا شد و رفت توي هال خوابيد و صبح هم جواب سلام منو نداد. اين از ديشب. از من محبت و كلمات عاشقانه و نوازش از اون عصبانيت رفتاري و نه كلامي و پس زدن من...
مدتيه دارم فلوكسيتين مصرف مي كنم و فعلا اعصابم آرومه وگرنه نميتونستم تحمل كنم. به نظرتون حالا بازم برم سمتش و نازشو بخرم؟ ديگه چيكار كنم؟:325:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
قلب تنهای عزیزم..
شوهر من هم آدم بد قهریه .. اما وقتی کسی میاد خونمون قهرشو بروز نمیده و همین باعث میشه ما آشتی کنیم .. اگه شوهر تو هم اینطوره یه مهمون دعوت کن خونتون.. البته مهمونی که ایشون از دیدنش ناراحت نشن.. مثلا بابا و مامان خودشو ..
سرتو با کارای دیگه گرم کن .. قرصها اعتیاد آورن.... منم یه مدت قرص مصرف میکردم و بعد خیلی سخت تونستم ترکش کنم..
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
باز هم می گم که کارت درست بود، ضمنا سعی کن قرصها رو کنار بذاری.
شوهرت هم بالاخره یخش باز می شه!! ولی به نظر من اگه دوباره خواست توی غار تنهاییش فرو بره یکمی بهش مهلت بده و بذار تنها باشه و با خودش فکر کنه.
در هر حال من فکر کنم بد نبود اگه برای کمک به فکر کردن بهترش یه نامه یا ایمیل براش می ذاشتی.
باز هم می گم ما توی شرایط تو نیستیم و خودت بهتر می دونی که کار درستتر کدومه، ولی سعی کن سریعتر به قضیه خاتمه بدی.
موفق باشی :72:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
دوستان سلام.
ما همچنان قهريم!! 10 روزه كه قهريم! ديروز كه نتونستم وارد تالار بشم و از خودم بگم. پريشب از سر كار كه اومد خونه براش چاي ريختم و بهش سلام كردم جواب سلاممو نداد و چاي هم نخورد. رفتم توي اتاقش بوسيدمش و گفتم من اونروز يه كم عصبي بودم اگه چيزي گفتم معذرت ميخوام و ديگه تمومش كن بيا من دوست دارم و ...
باز هم پسم زد و گفت ولم كن!!:163:
از اتاقش اومدم بيرون و به حال خودش گذاشتمش. رفتم دنبال خريد و .. اومدم شامو آماده كردم. سفره رو خيلي شيك چيدم ولي خوابش برده بود. بيدارش كردم گفتم شام برات درست كردم بيا بخور پشتشو كرد بهم و نيومد فكر كردم متوجه نشد باز صداش زدم كه گفت نميخوام و باز خوابيد!:302:
شامو تنهايي خوردم ولي خيلي عصباني بودم. خيلي لجم گرفته بود ديگه داره شورشو در مياره . واقعا من مستحق اين رفتار نيستم. مگه چيكار كردم؟؟؟؟؟
ديشب ساعت 9 شب رفتم مهموني توي همون بلوك ساختمونمون خونه پسر عمم و تا ديروقت موندم. چند تا از خانوما با هم فيلم تماشا كرديم و نقد كرديم. وقتي اومدم خونه بهش سلام نكردم. اونقدر ناراحتم از دستش كه نمي خوام باهاش حرف بزنم. به مادرم تلفن زدم و. جوريكه شوهرم بفهمه گفتم كه كجا بودم و چه خبر بوده و مهموني زنونه بوده كه جاي شك پيش نياد.
خلاصه الان من هم از دست اين لجاجت و كينه شتريش به تنگ اومدم. ديگه اصلا نميخوام باهاش حرف بزنم.
برادرم از تهران اومده كه باهاش حرف بزنه. دادشم از من 3 سال كوچيك تره ولي خيلي آروم و منطقيه. نميدونم آيا درسته اين كار يا همينجوري بذارن بمونه كه شايد تا چند ماه هم طول بكشه...:325::325:
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام قلب تنهای عزیز
میدونم که واسه یه زن که تموم امیدش به شوهرشه هیچ چیزی بدتر از کم محلی یا بی محلی کردن نیست.
شاید من زندگی خودم پر از مشکل باشه و نتونم درست شما رو راهنمایی کنم ولی اینو میدونم که شما هم نباید اینقدر پاش پیش بزاری .بزار اگر مقصر اونه خودش مسئولیت اشتباهشو بپذیره و پیش قدم بشه حتی اگر طول بکشه و مدت زیادی با هم قهر باشین ، ولی اگر شما مقصرین با همون روش هایی که می دونی روی شوهرت تاثیر داره ارومش کنی ولی اگر میبینی داره اصرار بر ادامه ماجرا میکنه تو هم دیگه اصرار نکن و بزار تو این حال و هوا بمونه تا خودش خسته بشه ... نترس تو چیزیت نمیشه فقط سعی کن تو این مدت فقط به خودت برسی و اصلا به ماجرا فکر نکنی و فکر کن که اصلا خونه نیست و ریلکس باش و خودتو بدون مشکل نشون بده مطمئن باش اگر ببینه تو داری اصرار میکنی بیشتر بی توجه میشه . این واسه شما نقطه ضعف شده و شوهرت هم خوب داره ازش سوء استفاده میکنه نزار این جور ادامه پیدا کنه. مطمئنا شما با کوچیک کردن خودت شوهرتو بیشتر مسمم میکنی که به روشش ادامه بده
راستی اینو هم بگم که صحبت کردن داداش کوچکتر شما با شوهرت اونم به خاطر مشکلات روزمره شما اصلا به صلاح نیست و مطمئنا شوهرتون بیشتر از دست شما ناراحت میشه اگر بفهمه که خانوادتون در جریان اتفاقات زندگیتون هستن
امیدوارم زودتر زندگیت به ارامش برسه
-
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام قلب تنها
داستانهاي شما رو كامل خوندم...
مي تونم بپرسم الان تو چه موقعيتي هستيد؟ قهر تموم شد؟ وضعيت شوهرتون با اون آقا، و اون خانومي كه با ايشون در ارتباطند!؟ مشكل حل شده؟
خيلي خلاصه در چند خط بنويسيد شايد بتونيم هم فكري كنيم و قلب تنهاي شما كه كمي هم زخمي شده، هم از تنهايي در بياد و هم جراحتاش دونه دونه آروم بشه...
با عرض معذرت نتونستم متن بالا رو ويرايش كنم...
اما متوجه شدم كه قهرتون ادامه داره... و موضوع كاملا غم انگيز و ناراحت كننده است
چند تا كار بايد خيلي سريع انجام بديد!
اول:آروم باشيد! هيچ اتفاقي حادث نشده!
مطمئن باش شوهرت رو از دست نمي دي...
شوهر شما آدم احساسي و هيجاني هست كه توسط يك يا دو نفر تاييد شده و توانسته يك گروه مناسب رفتارهاي خودش در جامعه پيدا كنه! (تحويلش گرفتن... فكر كرده خبريه!)
دوم: اوضاع خونه رو تحت كنترل خودت بگير و اجازه بده همه چيز بر گرده به شرايط عادي... زندگي خودت رو بكن!
سوم: تا الان هم زيادي اصرار كردي... چه اصراريه با شوهرت آشتي كني! بذار قهر باشه... نترس! خواهش مي كنم نترس! طولاني نمي شه! براي رهايي از فكر،يه كتاب بخون... بذار آرامش بگيري!
چهارم: روي مهارتهاي فرديت كار كن... خشمت رو كنترل كن! عجولانه تصميم نگير...
پنجم: فعلا تحت هر شرايطي معذرت خواهي! كار بدي كردم! و هرچيزي در اين رابطه ممنوعه!
به زودي اوضاع اروم مي شه...
امر و نهي كردن راه بيرون كردن ايشون از اون گروه نيست... با داد و بيداد هم كه داستان اينطوري مي شه!
چي كار بايد كرد؟ تاييدش كنيد... بذاريد اوضاع مدتي تحت كنترل شما در بياد! بعد با سياست دورش كنيد!!! گاهي اوقات كاسه داغ تر از آش شدن بهتره!
بايد اعتماد به نفس رو در شوهرت زنده كني و در شرايطي كه ديگه دعوا نمي كنيد... او رو به كارهاي ديگه بدون موضع گيري در مقابل استادش سوق بدي... و وارد گروههاي ديگه كني! حتي گروه دوستان... موجب بشي او احساس اهميت كنه و تاييدش كني! روي چيزايي كه استعداد داره وقت و سرمايه احساسي بذاري...حتي اگر اين استعداد خوب صحبت كردن باشه!!! تاييد شما بصورت عاشقانه و بردن شوهرت به محيط هاي بهتر جهت تاييد شدن... موجب مي شه كه كم كم احساس كنه خودش يه استاده! بايد بدونه كه شما در مقابل استادش قرار نداري!
با عرض معذرت نتونستم متن بالا رو ويرايش كنم...
اما متوجه شدم كه قهرتون ادامه داره... و موضوع كاملا غم انگيز و ناراحت كننده است
چند تا كار بايد خيلي سريع انجام بديد!
اول:آروم باشيد! هيچ اتفاقي حادث نشده!
مطمئن باش شوهرت رو از دست نمي دي...
شوهر شما آدم احساسي و هيجاني هست كه توسط يك يا دو نفر تاييد شده و توانسته يك گروه مناسب رفتارهاي خودش در جامعه پيدا كنه! (تحويلش گرفتن... فكر كرده خبريه!)
دوم: اوضاع خونه رو تحت كنترل خودت بگير و اجازه بده همه چيز بر گرده به شرايط عادي... زندگي خودت رو بكن!
سوم: تا الان هم زيادي اصرار كردي... چه اصراريه با شوهرت آشتي كني! بذار قهر باشه... نترس! خواهش مي كنم نترس! طولاني نمي شه! براي رهايي از فكر،يه كتاب بخون... بذار آرامش بگيري!
چهارم: روي مهارتهاي فرديت كار كن... خشمت رو كنترل كن! عجولانه تصميم نگير...
پنجم: فعلا تحت هر شرايطي معذرت خواهي! كار بدي كردم! و هرچيزي در اين رابطه ممنوعه!
به زودي اوضاع اروم مي شه...
امر و نهي كردن راه بيرون كردن ايشون از اون گروه نيست... با داد و بيداد هم كه داستان اينطوري مي شه!
چي كار بايد كرد؟ تاييدش كنيد... بذاريد اوضاع مدتي تحت كنترل شما در بياد! بعد با سياست دورش كنيد!!! گاهي اوقات كاسه داغ تر از آش شدن بهتره!
بايد اعتماد به نفس رو در شوهرت زنده كني و در شرايطي كه ديگه دعوا نمي كنيد... او رو به كارهاي ديگه بدون موضع گيري در مقابل استادش سوق بدي... و وارد گروههاي ديگه كني! حتي گروه دوستان... موجب بشي او احساس اهميت كنه و تاييدش كني! روي چيزايي كه استعداد داره وقت و سرمايه احساسي بذاري...حتي اگر اين استعداد خوب صحبت كردن باشه!!! تاييد شما بصورت عاشقانه و بردن شوهرت به محيط هاي بهتر جهت تاييد شدن... موجب مي شه كه كم كم احساس كنه خودش يه استاده! بايد بدونه كه شما در مقابل استادش قرار نداري!