-
شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
سلام امیدوارم همگی خوش باشید
یه مشکل خیلی جدی برام پیش اومده وخیلی از بیان این موضوع خجالت میکشم چون تا حالا همچین چیزایی من تو زندگی مجردیم با پدر و مادرم ندیده بودم به خدا .شوهرم رفته بازداشتگاه به خاطر خلافی که نمیتونم بگم یعنی هنوز به طور کامل مشخص نیست حالا من موندم با یه خانواده ی شوهری که خیلی حالشون از من بهم میخوره چشم دیدن منو هم ندارن
کمکم کنید من چیکار کنم یعنی اگه جرم شوهرم معلوم شه من باید طلاق بگیرم؟
یانه؟باید بگم جرم شوهرم خیلی بده یعنی جرمی نیست که بشه ازش گذشت یعنی مثلا تصادف و چک و اینجور چیزا نیست کاری عمدی بوده
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
سلام دوست خوبم. قبل از هر چيز نياز هست شما خونسردي خودتونو حفظ كنيد. به هر حال اون الان در رنجه و بيشتر از هر وقت ديگه اي به كمك شما احتياج داره. بهتره طي ملاقاتي (درحالي كه خونسردي خودتون رو حفظ كردين) ازشون توجيه بخواين و بهشون فرصت دفاع كردن از خودشون رو بدين. اگر توجيهشون قابل قبول بود، سعي كنيد از خانواده همسرتون بخواين جهت گرفتن وكيل با شما همكاري كنند. به هر حال وظيفشونه اين كار رو انجام بدن. اما اگر دليل قانع كننده اي واسه كارشون نداشتن، بهتره تظاهر كنيد كه خيلي از دستش ناراحتين و قصد داريد تنهاش بذارين، (اما فقط به عنوان يه برخورد و يه تهديد واسه پيشگيري از تكرار مجدد). كلا به طلاق فكر نكنيد. سعي كنيد مسئله رو ريشه يابي كنيد و به حل مشكل بپردازين و به همسرتون هم در حل اين مشكل كمك كنيد.
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
سلام دوست عزيز
گاهي در مسير زندگي اتفاقاتي مي افتد كه سهم ما نيست ولي اتفاق مي افتد . تو خجالت نكش .
در حال حاضر به فكر شرايط روحي خودت باش كه بسيار اسيب پذير خواهي بود .
زمان بده و سعي كن در اين زمان قضاوتي نداشته باشي . اجازه بده همه چيز روشن شود بعد تصميم بگير كه چه بايد بكني
در حال حاضر از خودت مراقبت كن كه اسيب نبيني و نكته ي بعد ي خانواده ي همسرت است . اجازه بده و طي زمان خواهي ديد كه واكنش آنها نسبت به مشكل فرزندشان چيست . زمان . زمان . زمان .
همسر تو هم در شرايط فعلي آسيب پذير است . اما اگر كاري كرده كه بايد هزينه ي عملش را بپردازد و اگر نكرده سر بي گناه بالاي هيچ داري نمي رود .
و اگر دوست داري از مشكل همسرت و چرايي ايجاد مشكل و ....نوع مشكل صحبت كن .
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
دوست عزيز من نميدونم كه شما و همسرت قبلا مشكل داشتين يا نه اما اگه مشكل نداشتين نبايد صرفا به خاطر اتهامي كه متوجه همسرت شده و هنوز محرز نشده حرف طلاق رو پيش بكشي و از طرفي اگه با هم مشكل داشتين از قبل و به فكر طلاق بودي و اين قضيه هم مزيد بر علت شده بايد بگم كه برخي از جرايم هستند كه اگه زوج مرتكب اونهابشه به زوجه اجازه داده ميشه كه طلاق بگيره و بره پي زندگي اش ....اگه دوست داري قضيه رو بگو تا بيشتر بتونم كمكت كنم...
ضمنا دليلي براي خجالت تو نميبينم!!!
مگه شما مرتكب اون عمل شدي كه خجالت مي كشي!؟
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
عزیزم تا نگی مشکل چیه که ما نمیتونیم درست راهنماییت کنیم
خجالت نکش ما تو رو فقط با یه نام کاربری میشناسیم و کسی تو رو نمیشناسه
مشکلت رو بگو تا دوستان کمک کنن
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
یادته گفتی برای طلاق استخاره کردی؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شاپرک جون
من به استخاره با قرآن توسط یک فرد مومن اعتقاد دارم و حالا که جواب استخاره طلاقم بد اومده نمیتونم طلاق بگیرم .ونمیتونم حتی به طلاق فکر کنم مشکل اینه که به زندگی با این مرد نامرد هم نمیتونم فکر کنم خیلی دلم ازش پره
شاید حکمتش این بود که صبر کنی تا اتفاقی مثل این بیافته و مسیر را برای طلاقت هموار کنه.
اما! این در صورتیست که شما همه فکراتو کرده باشی و مصمم به طلاق باشی.
در غیر اینصورت فکر طلاق رو دیگه برای همیشه کنار بگذار و مرتب تکرارش نکن! همتت رو بگذار برای اصلاح زندگیت. و در این فرصت پیش آمده نشان بده که چقدر برای همسرت و زندگیت ارزش قائلی و ازش تا میتونی حمایت کن. این یکی از اون فرصتهاییست که زن و شوهر برای هم محک میخورند و میتونه نقطه عطفی توی زندگیتون باشه. بر خودت مسلط باش و ببین چه استفاده ای از این شرایط میشه کرد.
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
سلام دوستان نمیدونید چقد خوشحال شدم از این همه را هنماییتون امیدوارم خدا بهترینارو براتون بخاد
راستش من خیلی هول هولکی نوشتم داستان از این قراره که چند ماه پیش حدودا 4ماه شوهرم خیلی دیر میاومد خونه خیلی وقتی هم علتو ازش میپرسیدم میگفت سرم شلوغه منم باور میکردم ولی بعدا شدیدا بهش شک کردم خلاصه شب وروز ما فقط دعوا بود که چرا دیر میای و اونم در جوابم کارشو بهونه میکرد خلاصه خودم دست به کار شدم و رفتم تعقیبش ولی چیز زیادی دستگیرم نشد چون یه بار دیر به محل کارش رسیدم و رفته بودم یه بارم وسظ راه ازانس ماشینشو گم کرد مرتب بهم دروغ میگفت دیگه خسته شده بودم از ادمایی که باهاشون میگشت متنفر بودم چندین بار گفته بودم از دوستاش خوشم نمیاد ولی گوش نمیداد......
تا اینکه تا تقریبا 2ماه پیش که تاپیکی زدم که شوهرم یهو اومد خونه و گفت که پلیسا دنبالشن و رفت (من پلیسو تو تاپیکم نگفتم ولی الان برای راهنمایی درست تر بیان میکنم) تا چند روز پیشم همیشه فراری بود چند روز بود چند روز نبود
پلیسا ریختن خونمون و به دلیل طراحی مسلحانه یک دزدی گرفتنش
نمیدوم چی بگم فقط در جواب دوستان عزیزم کارش به نظرم انقد بد بوده که حتی نشه وکیل گرفت
من چطور میتونم نشون بدم که ناراحتم چی بهش بگم
وقتی ریشه یابی میکنم مشکل از خوشه نه من که تا وقتی خونه بابام بودم یه نون حروم نخوردم
چشم گوش به حرف زمان میدم و صبر میکنم
من زندگیمو دوست دارم نمیتونم به طلاق فکر کنم
کاش میتونستم حمایتش کنم ولی کارش خیلی بد بوده (هنوز دادگاه حکمی نداره من مطمئن نیستم اون.....)
یعنی این کار حمایت میخاد؟
خیلی دلم از زمونه گرفته بعد خدا از شما کمک میخام
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
امیدوارم که مشکلتون زودتر حل بشه.
ببینید به غیر این خلاف با سایر خصوصیات همسرتون مشکلی ندارین.
اگه طلاق گرفتین وضعتون بهتر میشه؟ میتونین دوباره ازدواج کنین؟
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
به نظر من اخلاقای دیگه شوهرم انقدی بد نبوده که قابل حل نباشه اگه طلاق بگیرم میدونم افسرده میشم اصلا از ازدواج مجدد متنفرم نمیتونم بهش فکر کنم
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
بچه هم دارید؟
به نظر تا معلوم شدن حکم صبر کنید و تنهاش نزارید
به طلاق هم فعلاً اصلاً فکرشم نکنید
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
نه من بچه ندارم
امروز از خانواده شوهرم شنیدم که میخان سند بزارن و بیارنش بیرون ولی چون امروز دیر اقدام کردند فردا بعد از حظور در دادگاه بیرون میاد نمیدونم چی بگم بهش از جریان کاراش هم فعلا خبر ندارم
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
خانوم شاپرک
نمیدونم چی بگم ولی اینو میدونم که بعد از هر سختی ارامشه
فان مع العسر يسراً، ان مع العسر يسرا
پروردگارا تو خود گواهي بر من چه ميگذرد.
تو خود اين معرفت را به من عنايت كردي كه آسانيهاي بعد از سختيها را در ظرف دورة فاني زندگي خود در دنيا نپندارم، بلكه براي رسيدن به موهبت بزرگ تو كه همانا «آرامش در سكينت قلبي» است، اين گونه تصور كنم كه دنياي فاني حادثه و ماجرايي است سخت و طاقتفرسا و ما انسانهاي ناتوان بايستي مهياي گذشتن و عبور كردن از اين ورطة هولناك باشيم.
اينكه گاهي اوقات به صورت مقطعي پس از سختي، آساني ظاهر ميگردد، از يك طرف آزمايشي است كه خداوند از ما ميكند تا معلوم گردد مدعيان دين و آيين خدا چه كساناند. (... و لما يعلم الله الذين جاهدوا...) و از طرفي، لطف و مرحمت خداست بر اينكه در حركت در راهش نبريم...)
از دلنوشتههاي امير شهيد صياد شيرازي
فقط خدا ! چاره درد هممون فقط خودشه
خودتون رو نبازید هیچوقت بنده های خودشو تنها نمیذاره اصلا مگه غیر این میشه !
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
من تا الانشم به خدا توکل کردم و از این به بعدم به خدا توکل میکنم اما نمیشه که همینطور بنشینم باید چیکار کنم نمیدونم
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
منظورتون اینه که بعد از ازادی موقت شوهرتون باید باهاش چه رفتاری داشته باشین ؟
من نظر شخصی خودمو میگم کارشناسان بیشتر میتونن کمکتون کنن
به نظر من در حال حاضر شوهرتون خودش متوجه اشتباهش و خیال خامش شده
پس لازم نیست شما بیشتر از این ازارش بدین و سرزنشش کنید
الان از نظر روحی وضعیت خوبی نداره
شما گفته بودین شوهر خوبی براتون بوده پس با وجود اشتباه بزرگی که داشته حالا باید پشتش باشین
حداقل باید خیالش از جانب شما راحت باشه
نمیدونم فکر کنید ببینید شوهرتون لیاقتشو داره؟
به خاطر یه اشتباه نمیشه خوبیهای یه نفرو نادیده گرفت
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
عزيزم درك مي كنم كه در چه شرايطي هستي
اما هيچ كاري نكردن در اين شرايط خيلي بهتر از كاري كردن است . دركنارش باش.
به چندين دليل
فضاي زندگي ات را با فضاي قضايي اشتباه نگير . تو نه قاضي هستي و نه قرار است كه محكمه دادگاه راه بيندازي . فقط قرار است زن اين مرد باشي .
رفتار احساسي نداشته باش . نه برايش خودت را به غش و صعف بزن نه از جايگاه خشم و عصبانيت رو به رو شو . هماني باش كه هستي . اما كاملا بالغانه و سئوال و جوابهاي بالغانه از ش داشته باش . .
نكته ي اصلي اينكه فكر نكن كه با اين مسئله بايد اتفاق خاصي بيفتد و تو بايد كار خاصي بكني . زنش باش تا طي زمان و بر مبناي شرايط بتواني تصميم درست بگيري .
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
هنوز شوهرم نیومده همش میگن قاضی تبرئش کرده و میاد ولی هنوز نیومده
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
سلام شاپرك عزيز
ايشالا هر چه زودتر مشكلاتتان درست مي شود.مشكلات در زندگي همه هست.ايشالا كه همسرتان گناهگار نيست و يك روز همه اين ها خاطراتي مي شود كه براي نوه هايتان تعريف مي كنيد.البته من نمي گويم چشمتان را روي همه چيز ببنديد.ولي فعلا چه مي شود كرد به جز صبر كردن.برايتان آرزوي شادي مي كنم
:72:
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شاپرک جون
سلام دوستان نمیدونید چقد خوشحال شدم از این همه را هنماییتون امیدوارم خدا بهترینارو براتون بخاد
راستش من خیلی هول هولکی نوشتم داستان از این قراره که چند ماه پیش حدودا 4ماه شوهرم خیلی دیر میاومد خونه خیلی وقتی هم علتو ازش میپرسیدم میگفت سرم شلوغه منم باور میکردم ولی بعدا شدیدا بهش شک کردم خلاصه شب وروز ما فقط دعوا بود که چرا دیر میای و اونم در جوابم کارشو بهونه میکرد خلاصه خودم دست به کار شدم و رفتم تعقیبش ولی چیز زیادی دستگیرم نشد چون یه بار دیر به محل کارش رسیدم و رفته بودم یه بارم وسظ راه ازانس ماشینشو گم کرد مرتب بهم دروغ میگفت دیگه خسته شده بودم از ادمایی که باهاشون میگشت متنفر بودم چندین بار گفته بودم از دوستاش خوشم نمیاد ولی گوش نمیداد......
تا اینکه تا تقریبا 2ماه پیش که تاپیکی زدم که شوهرم یهو اومد خونه و گفت که پلیسا دنبالشن و رفت (من پلیسو تو تاپیکم نگفتم ولی الان برای راهنمایی درست تر بیان میکنم) تا چند روز پیشم همیشه فراری بود چند روز بود چند روز نبود...
پلیسا ریختن خونمون و به دلیل طراحی مسلحانه یک دزدی گرفتنش
نمیدوم چی بگم فقط در جواب دوستان عزیزم کارش به نظرم انقد بد بوده که حتی نشه وکیل گرفت
من چطور میتونم نشون بدم که ناراحتم چی بهش بگم
وقتی ریشه یابی میکنم مشکل از خوشه نه من که تا وقتی خونه بابام بودم یه نون حروم نخوردم
چشم گوش به حرف زمان میدم و صبر میکنم
من زندگیمو دوست دارم نمیتونم به طلاق فکر کنم
کاش میتونستم حمایتش کنم ولی کارش خیلی بد بوده (هنوز دادگاه حکمی نداره من مطمئن نیستم اون.....)
یعنی این کار حمایت میخاد؟
خیلی دلم از زمونه گرفته بعد خدا از شما کمک میخام
با توجه به اينكه جرم همسرت (اگه محرز بشه و ثابت بشه كه همسرت مجرم بوده كه البته باز هم فرق داره كه به عنوان مباشر جرم گرفتنش يا معاونت در جرم و ...) جرم سنگيني هست و احتمالا حبس خواهد داشت شما ميتوني با مراجعه به دادگاه و ارائه ي دلايل عسر و حرج رو پابت كني و سه سوته طلاق بگيري اما من پيشنهاد ميكنم كه صبر كني تا ببيني چه وضعيتي پيش مياد براي خراب كردن هميشه وقت هست اما براي ساختن گاهي دير ميشه!!
ان شاالله ختم به خير ميشه...بد به دلت راه نده:46:
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
نمیدونی چقد دلم برات تنگ شده شوهر عزیز من نمیدونی چقد بی تو تنهام
دارم میمیرم
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
خدارو شكر عزيزم پس مشخصه كه جرمي متوجه همسرت نبوده كه تبرئه شده!!
نگران نباش ان شاالله همه چي درست ميشه فقط هر طور هست هواي همسرت رو داشته باش و بذار بفهمه كه تنهاش نميذاري...
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
سلام به همه بچه های همدردی خیلی دوستون دارم
امروز شوهرم اومد میگفت عفو شده
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شاپرک جون
سلام به همه بچه های همدردی خیلی دوستون دارم
امروز شوهرم اومد میگفت عفو شده
خدا رو شکر:72::72::72::72::72:
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
عزيزم تبرئه شدن با عفو شدن فرق داره ها...تبرئه يعني به كل جرمي متوجه فرد نبوده اما عفو يعني فرد مجرم بوده و جرم محرز شده اما بخشيدن و از گناهش گذشتن...
احتمالا منظور شما هم تبرئه است نه؟
اگه اين طوره كه خب خيلي خوبه...خداروشكر:72::323:
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
اره فکر کنم تبرئه ست باید ازش بپرسم
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
به خدا توکل کن و اینقدر زود به طلاق فکر نکن مگه نزدیک خانواده شوهرت زندگی میکنی؟:323:
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
حتما گل رز عزیز بله من نزدیک خانواده شوهرم زندگی میکنم
راستی از شوهرم پرسیدم و مطمئن شدم که تبرئه شده
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
خیلی خوشحالم که این خبر را می شنوم
:326:
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
سلام یک خبر جدید دارم
طی تحقیقاتی که داشتم فهمیدم شوهرم وقتی بازداشتگاه بوده از اونجایی که شوهرم با یکی از همون دزدا توی یک اتاق بودن شوهرم نقشه کشیده بوده و از دزده خاسته بوده تا در این ماجرا شوهر من را بیگناه جلوه دهند در عوض شوهر من خرج زن و بچه دزده را بدهد (نمیدونم بهش میگن فکر کنم تبانی اگه اشتباه نکرده باشم)
(باید بگم در این ماجرا یکی از دزدا پسرخاله و یکی دیگر پسر عمه شوهر من هست)واینی که تو زندان با هاش بوده پسر عمش بوده.تمام این ماجرا رو امروز فهمیدم
تا الانم شوهرم به من چیزی نگفته بوده و من این حرفا رو از شاکی این ماجرا فهمیدم
همسر دزده رفته پیش شاکی این ماجرا وجریان رو براش تعریف کرده بوده و منم فهمیدم نقشه شوهرم چی بوده
الان که فکر میکنم فهمیدم چرا شوهرم بی دلیل رفته بود دادگاه تا بپرسه نکنه دوباره دزدا نظرشونو عوض کنن و بگن که شوهر منم بوده.میخاسته خیالش راحت شه اگه خرج زن و بچه دزد را ندهد دوباره دزده برخلافش حرف نزنه
شوهر من به زور خرج من را میده حالا میخاد خرج یکی دیگه هم بده.دارم دیونه میشم
همه میگن در طراحی نقشه سرقت شرکت داشته است.
برای فهمیدن حقیقت با کلی تلاش شماره همسر اون دزد رو پیدا کردم و باهاش قرار گذاشتم تا فردا باهم صحبت کنیم
یعنی راستشو بهم میگه؟من از کجا باید بفهمم؟شوهرم که یه چیزی راستشو بهم نمیگه
امروز جلوی در وایساده بودم دیدم یه نفر اومد با شوهرم حرف بزنه به خاطر من شیشه ماشین رو داد بالا تا نشنوم تا مرد رفت شیشه رو داد پایین نمیخاست بفهمم ببینید چقد منو غریبه حساب میکنه وقتی ازش علتو خاستم خنده تحویلم داد همه فامیلای شوهرم دزدن پسر خاله و پسر عمه.......
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
سلام با یه عالمه خبر جدید اومدم
امروز با همسر دزده قرار داشتم و فهمیدم تا الان در دروغهای شوهرم قرق بودم چقد این نامرد ارازل بوده من خبر نداشتم
خلاصه تمام حرفاش :من ازش خاهش کردم تا تمام حرفا رو بدقت و حقیقت بگه چون برام سرنوشت ساز ه
اون دورانی که شبا دیر می اومده نقشه دزدی میکشیده و میشستن با پسرعمش شیشه میکشیدن
شوهرم یک معتاده
شوهرم یک دزده خیلی زرنگه با اینکه تمام جریان رو اون نقشه کشیده هنوز اونطور گیر نکرده و من خیلی ازین بابت ناراحتم
بهم گفت که تو زندان به شوهرش(پسر عمه شوهرم) گفته اسم منو نیار من خرج زنو بچتو میدم
الان بدون اینکه شوهرم به من بگه زن دزده با شوهرم در ارتباطه شوهرم تا رای دادگاه و قاضی میخاد طوری نشون بده که میخاد خرج زنو بچه دزده رو بده ولی تا الان یه قرون هم خرج نکرده
منم به زن پسر عمش گفتم خیالت راحت هزار تومن هم بهت نمیده گفتم من که زنشم واسم خرج نمینه
گفت خودم میدونم شوهرم گول شوهرتو خورده
حالا برای بار دوم شوهرش تو دادگاه میخاد اسم شوهر منو بیاره تا اگه خدا بخاد شوهرم بره اب خنک بخوره
خدا جای حق نشسته و نمیزاره ظلمی رو زمین بمونه
منم به زنه دزده قول دادم تمام همکاریمو کنم تا نشون بدم شوهرم یک خلافکاره
تا الانم هیچی خبر نداشتم همه اطلاعاتو زن همین دزه بهم گفت
من میخام تمام سعیمو کنم تا نزارم شوهر دزدم ول ول تو کوچه ها بگرده و زبونشم برای من دراز باشه
اشتباه که نمیکنم؟
به خودم میگفتم چرا شبا (ساعت 1 نصفه شب)نمیخابه و میشینه تخمه میشکنه و تلوزیون نگاه میکنه انگار که سر شبه تازه فهمیدم چون شیشه میزنه
چقد من ساده ام میخام بره زندان تا پدرشو دربیارم
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
مطمئنی همه اینا راست بوده؟تا مطمئن نشدی اقدام نکن.به نظرم اگه راست باشه تحمل اعتیادش صبر بیشتری از خلافش می خواد.امیدوارم بتونی با این مشکل کنار بیای .تمام سعیتو در اصلاح شوهرت بکن اگه دیدی اصلا قصد تغییر نداره یه مدت تنهاش بذار و اگه باز موثر نبود خودتو نجات بده.واصلا هم نگو از ازدواج مجدد متنفرم.تو اقوام ما بوده کسی که برای اصلاح شوهرش تلاش کرده اما وقتی موثر نبوده جدا شده الانم یه ازدواج موفق داشته.
اگه هم نخواستی دوباره ازدواج کنی بهتر از زندگی با یه معتاده
ببخشید این جور تلخ صحبت می کنم اما همه اینا بعد از سعی و تلاش برای اصلاح شوهرته.امیدوارم شوهرتم ازین وضعش خسته شده باشه بخواد خودش عوض شه.
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
با اثبات اعتياد و جرمش در دادگاه راه طلاق براي تو هموار تر خواهد شد...اما مراقب باش كه همسرت كينه ي تورو به دل نگيره يعني زياد خودت رو ننداز وسط چون بعدها كه عفو خورد يا حبسش تموم شد مياد و پيدات ميكنه و ...
تو كاريت نباشه بذار قانون تكليفش رو روشن كنه...زن پسر عمه ميره حرف تورو چهارتا هم ميذاره رووووووش و به شوهرت ميگه اون وقت مشكلاتت زياد ميشه...تو اگر ميبيني نميتوني با اين مرد زندگي كني (كه معلومه نميتوني) برو دادگاه خانواده و به استناد پرونده اي كه در دادگاه كيفري در جريان هست دادخواست طلاق بده....همين....فقط خودت رو از ماجرا بكش بيرون....
بازم ميگم نميخواد تماااااااااام تلاشت رو بكني كه جرم همسرت ثابت بشه يا مثلا بره اب خنك بخوره....در حال حاضر به علت ازدحام در زندان ها بعد از يكي دو سال طرف رو ازاد ميكنند چون جا ندارن!!!!اون وقت تو مي موني و يه مرد زندان رفته و معتاد و كينه اي كه در به در دنبالت ميگرده....
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
شاپرک جون متاسفم
ولی من هم با حرف سنا موافقم، خودت رو از این زندگی بکش بیرون...
تو هم مثل بقیه انسانها حق داری یه زندگی بی دردسر و سالم داشته باشی، نه اینکه شب تا صبح از ترس اینکه مامورها بریزند توی خونه و شوهرت رو ببرند، آسایش نداشته باشی... یا بچه هات رو با نون حرام بزرگ کنی یا بچه هات مجبور باشند برای دیدن باباشون تا زندان برند!!!
خوب به این چیزها فکر کن، معمولا آدمهای خلافکار به راحتی اصلاح نمی شوند!
خیلی خوبه که بچه ندارید و این یک برگ برندست که دیگه هرگز بعد از طلاق نبینیش...
آرامه نوشته:
نقل قول:
تمام سعیتو در اصلاح شوهرت بکن
مگه این خانم کانون اصلاح و تربیت باز کردند!! چرا فکر می کنید زنها باید نجات دهندگان زندگی باشند؟؟؟
نقل قول:
در حال حاضر به علت ازدحام در زندان ها بعد از يكي دو سال طرف رو ازاد ميكنند چون جا ندارن!!!!ا
این رو نمی دونستم، چه ترسناک ....... جامعه شده پر از مجرم و خلافکار.....
دست گلشون درد نکنه!!!
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
lonely sky منم نگفتم کانون اصلاحه اما اون مرد همسرشه اگه حتی یک هزارم در صد هم احتمال تغییر باشه نباید به همین راحتی گفت طلاق.لا اقل این طور بعدها که جدا شد و تو تنهاییاش به گذشته فکر کرد نمی گه کاش سعی می کردم درستش کنم کاش این کارو می کردم .....و...چون بعد طلاق همه اطرافیان دانای کل می شن هی بهش می گن تو نباید جدا می شی تو باید صبر می کردی.این طور بهتره از کجا معلوم شاید یک هزارمه جواب داد من که دعا می کنم
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
شاپرک خیلی احتیاط کن، بچه هایی که شارژ دارن لطفا کارشناس ها رو خبر کنن
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
:323: خداجونم شکرت که من این همه دوست دلسوز اینجا دارم ممنونم از همتون که تنهام نمیزارید
از راست بودن تمام اطلاعاتی که گرفتم مطمئنم 3نفر که کاملا در این جریانات حضور داشتند (دزدا)همین ادعا را میکنند
من خودم همه این 4نفر را با هم دیده بودم .دی ماه بود که شوهرم دیر می اومد و من کلی غصه میخوردم و خیلی باهاش صحبت میکردم وظیفه مادرش که اهل کردن بچش بودو انجام میدادم از همون روزا تا الان مشکل داریم
شوهر من 17اسفند که دزدی انجام شده بود و من تاپیکی هم در همین موضوع زدم نمیدونم شوهرم از کجا فهمیده بود که فرار کرده بود چون پلیسا هر 3تا دزدا رو گرفته بودن
شوهرم میگفت وقتی که بچه بوده داییش بهش مشروب داده بود خرده و درسن نو جوانی تریاک میکشیده اما وقتی 17سالش بود رفت کربلا و ترک کرد
الانم که شیشه ....
باشه من کاری ندارم فقط امیدوارم تا شوهرم که انقد هم مغرور شده از کاراش به سزای کاراش برسه
اره به خدا منم حق دارم زندگی اروم داشته باشم یا حداقل بچه ای نداشته باشم که پدرش خلافکارو معتاده...
ارامه جان میدونم که شما فکر عذاب وجدان بعد طلاق منو هم کردی و خیلی ازت ممنونم ولی من تلاشمو کرده بودم
تو این 1سال عروسیم چیزی جز حرس نخوردم فکر میکردم سیگار میشه حالاهم که تمام عوارض مصرف شیشه رو میبینم حتی خودش به داداش دزده گفته بوده که :داداشت شیشه مصرف میکنه توهم میزنه اسم منو اورده من نمیگم نمیکشم .میکشم ولی نه تا حدی که توهم بزنم
همون داییش که تو بچگیش به شوهرم مشروب میداده از تمام جریانات خبر داشته
چشم دوستان گلم من احتیاط میکنم و بنابر دستورات خانوادم نشستم تا روز 31که دادگاهیشونه و تکلیف شوهر منم روشن میشه .خدایا نزار زرنگ بازی در بیاره اخه هرروز واسه من پروتر میشه
من تمام سعیمو کردم تا نخام روزی جداشم به خاطر زندگیم تلاش کردم
یا حداقل برای اینکه برنگردم تو خونه پدری که همش مادرمو میزنه و همش دعوا و دادو بیداده سعی خودمو کردم
تو خونه پدرم هیچ وقت رنگ خوشبختی دیده نمیشد ولی انگار مجبورم که دوباره اونجا برگردم ولی نه حالا
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
شوهرم اسم همسر دزده رو تو گوشیش با اسم علی اقا سیو کرده.اگه مشکوک نبود چرا همیشه گوشیشو از من قایم میکنه وقتی میره حموم نمیدونم کجا گوشیشو قایم میکنه تازگیا از وقتی از زندان اومده نماز میخونه.گوشیشو میزاره تو جیبش نماز میخونه......
چرا به من نمیگه با زن دزده در تماسه
تازه میخان با زن دزده 2تایی باهم برن دادگستری زن دزده گفته بود
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
شاپرك جان
تجسس نكن . زندگي تو به اندازه ي كافي حكايت و ماجرا دارد و بيش از اينش به خودت اسيب مي زني .
در ضمن به قول قديمي ها شايد منزل پدري هفت خم خسروي زهر باشد اما هر چه كه باشد گاهي خيلي بهتر از اين زندگي است كه شايد به مرور تو را هم آلوده و شريك جرم بكند .
به هر ترتيب بايد علتهاي انتخاب اين زندگي را در خودت ريشه يابي كني . شايد مهم ترينش فرار از همان هفت خم خسروي زهر باشه . امااز چاله به چاه افتادي عزيزم .
درسته كه تلاشت را براي ادامه ي زندگي ات كرده اي ولي يادت باشه اين نوع زندگي معني برنده بودن هم شايد ندهد .
غزاله حقوق مي خونه و تو در حال حاضر نيازمند راهنمايي حقوقي هم هستي پس بهتره به حرفهاي غزاله توجه كني و به لحاظ روحي از خودت مراقبت كني .
-
RE: شوهرمو گرفتن الان نمیدونم چیکار کنم
عزيزم شك نكن كه براي اعتراف گرفتن از يه مجرم راه هاي وحشتناكي وجود داره و اگه همسرت واقعا با اون سه نفر بوده اونها حتما لوش ميدن....قاضي هاي دادگستري زرنگتر از اوني هستن كه يه مجرم بتونه سرشون رو شيره بماله مخصوصا اعتياد رو كه سه سوته تشخيص ميدن...پس خيالت راحت باشه كه كسي نميتونه از مجازات جرمي كه كرده فرار كنه....
شما به فكر خودت و زندگي زناشويي ات باش....فكراتو بكن ودادخواست طلاق بده...مراقب باش تا مراحل نهايي كارات توي دادگاه خانواده نذار همسرت از ماجرا بويي ببره كافيه فرار كنه و بره جايي خودشو پنهان كنه ديگه دستت بهش نميرسه چون معمولا اينجور ادما پاتوق هايي براي مواقع ضروري دارن كه بهش پناه ببرن....