-
واقعا مشكلم داره جدي ميشه
سلام دوستاي خوبم
فقط اينجا ميتونم دردودل كنم فقط اينجا به هيچكس نميتونم حرفي بزنم
ميرم سر اصل موضوع چون تمام بدنم داره ميلرزه و دارم گريه ميكنم
پريشب ما مهمون داشتيم خب مسلما نسبت به وقتيكه كسي نيست سرم شلوغتر بود بايد به مامانم كمك ميكردم و پذيرايي ميكرديم شوهرم پيام داد كه خيلي سرگرمي كه به من پيام نميدي ولي معلوم بود واقعا حوصله نداره و داره الكي بهم گير ميده همينطوري گذشت تا آخر شب ، وقتي خواست بخوابه به من زنگ زد داشتم حرف ميزدم در مورد زندگي بعدا خودمون ديدم گفتش كه من چه ميدونم بعدا چيكار ميكنيم و اينهمه الكي حرف ميزني منم گفتم باشه حرفاي من الكيه خب تو حرف بزن من گوش ميدم ، گفت خداحافظ و قطع كرد منم پيام دادم كه خيلي برات بي ارزشم كه باهام حرف نزدي ديدم جواب داد حوصله ندارم شب بخير
منم ديروز بهش پيام ندادم گفتم خب حتما بازم حوصله نداره تا خودش سرحال بياد اس ميده ديدم نه اصلا خبري ازش نيست ديروز ديشب امروز صبح ، خودم بهش پيام دادم كه حالا ديروز من اس ندادم نميشد تو پيام بدي و يه حالي ازم بپرسي ديدم نوشت گورتو گم كن همونجايي كه ديروز بودي و مرده شور ...
و گفتش كه الان تو اومدي دنبال من ، من كه كاري باهات نداشتم تو به من پيام دادي
بالاخره دعوامون شد و گفت كه تو خيلي بدي و من نميتونم باهات زندگي كنم ، منم گفتم باشه پس حالا كه من اينقدر بد شدم مجبورت نميكنم كه باهام زندگي كني گفتم باشه .
منم گوشيم رو خاموش كردم و فقط گريه ميكردم ديدم زنگ زد به تلفن محل كارم كه گوشيت رو روشن كن پيام رو بخون خداحافظ ، روشن كردم ديدم نوشته خداحافظ براي هميشه موفق باشي بدكردي با من
منم گوشيم رو خاموش كردم و اول جواب ندادم
دوباره زنگ زد محل كارم و گفتش كه وسايلت رو ميفرستم برو دنبال طلاقت و هركاري ميخواي بكن اصلا باورم نميشه يعني اينقدر ازم متنفر بوده و من خبر نداشتم كه خيلي راحت ميگه برو دنبال كاراي طلاقت و بعد از منم دوباره ازدواج كن ؟
واقعا دارم كلافه ميشم توروخدا كمكم كنين
خواهش ميكنم راهنمائيم كنين
من دختر بدي نيستم كه جوابم اين باشه ،بعد از هرجروبحثي زود ميگه نميتونم باهات زندگي كنم و هرچي حرف از دهنش درمياد به من ميگه بهم توهين ميكنه ميگه معلوم نيست من نيستم داري چيكار ميكني كجا ميري .
دوستاي خوبم كمكم كنين ديگه طاقت ندارم
:302::302::302:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
به نام خدا
سلام
فكر ميكنم اخلاق اين برادر گرامي دست ما اومد ،هنوز دست شما نيومده ؟
خب با هم به دستش مياريم :
در ابتدا بايد نقد بشي كه هر چند اومدي مسائل رو بسازي و خيلي خونسرد و مهربون صحبت كني اما صحبت هايي كه كردي هر شخصي رو تحريك ميكنه و بهش رخصت ميده :
با من مرور كن حالاتي كه پيش اومده رو :
نقل قول:
پريشب ما مهمون داشتيم خب مسلما نسبت به وقتيكه كسي نيست سرم شلوغتر بود بايد به مامانم كمك ميكردم و پذيرايي ميكرديم شوهرم پيام داد كه خيلي سرگرمي كه به من پيام نميدي ولي معلوم بود واقعا حوصله نداره و داره الكي بهم گير ميده همينطوري گذشت تا آخر شب ، وقتي خواست بخوابه به من زنگ زد داشتم حرف ميزدم در مورد زندگي بعدا خودمون ديدم گفتش كه من چه ميدونم بعدا چيكار ميكنيم و اينهمه الكي حرف ميزني منم گفتم باشه حرفاي من الكيه خب تو حرف بزن من گوش ميدم ، گفت خداحافظ و قطع كرد منم پيام دادم كه خيلي برات بي ارزشم كه باهام حرف نزدي ديدم جواب داد حوصله ندارم شب بخير
خواهر گرامي : به نظر اين حقير چند نكته رو بايد دقت كني :
1 ـ در زماني كه همسرت مستقيم يا غير مستقيم درخواست همدردي ميكنه او رو رها نكن و به فريادش برس .
2 ـ وقتي قطع كرد يا قطع كردي به همديگه زمان فكر كردن و آروم شدن بديد و سريعا واكنش نشون نديد .
3 ـ چنانچه يكي واكنش نشون داد حتما طرف مقابل بايد كنترل كنه و كوتاه بياد مگر نه بدتر ميشه .
4 ـ هيچ موقع به طرف مقابلت ، براي خودت قيمت نده ، هيچ وقت نگو يعني من برات ارزش نداشتم ! چون قيمت گذاري باعث ميشه تا شخص مقابل هم براي تو قيمت بذاره و اينطوري ذلت به بار مياد .
وقتي حوصله نداره ، به راحتي ميتوني بنويسي يا بگي : دوستت دارم شبت بخير و بگيري بخوابي .
و از كش دار شدن بحث حداقل در اون زمان توي ذهن طرف مقابل جلوگيري كني . در واقع طرف مقابل رو با خودش تنها ميگذاري تا بتونه با كلمه دوستت دارم گفتگويي داشته باشه .
گوشيت رو روشن كن و اجازه نده اين مدل روابط در زندگي ات باب بشه . جواب هاي منطقي و درست بنويس و فعلا به هيچي فكر نكن . كاملا ميتوني كنترل زندگي رو در اختيار بگيري .
بلند شو و بايست . گريه هم نكن .
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
ممنونم برادر خوبم
ولي چيكار كنم ؟ چرا موضوع طلاق رو مطرح كرد ؟
طبق چيزائي كه همينجا ياد گرفتم الان چند وقته كه هرجروبحثي پيش مياد من سريع كوتاه ميام و حرفي نميزنم و بحث رو عوض ميكنم كه موضوع كش دار نشه ولي در مقابل شوهرم اينكارو كرد .
بهش پيام ميدم ميگم سلام فدات شم خسته نباشي و از اين حرفا ، ميگه اه چقدر تكراري ، بابا يه حرف ديگه بزن .
پيام عاشقانه براش ميفرستم ميگه باز اينارو كي برات فرستاده
از زندگي آينده ميگم ميگه اه اينهمه حرف الكي نزن
واقعا به هر سازيش ميرقصم ولي ديگه موندم نميتونم گريه نكنم واقعا دارم از ناراحتي منفجر ميشم
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
اولا اينا كه مينويسيم رو محبت كن و با خونسردي بخون ، حالا اگه الان خيلي ناراحتي بعدا با خونسردي بخون ، هيچ موقع در مواقع احساسي مطلبي رو نخون و ياد نگير چون نتيجه اش اين ميشه كه ياد ميگيري همش كوتاه بياي .
زندگي رو ميشه مثل يك زمين شخم خورده در نظر گرفت : تا حالا روي زمين شخم خورده راه رفتي ؟ يه جا پات ميره توي خاك يه جا نميره و بالاي خاك ميمونه ، يه مدت كه راه بري توي همچين زميني ، تازه ياد ميگيري چطور قدم برداري ،در همين حالا كه ياد گرفتي ، يه دفعه يه مار يا عقرب جلوي راه ميبيني مجبوري دوباره از يه مسير ديگه بري و باز هم زندگي پستي بلندي خودش رو نشون ميده .
خب حالا با اين فرض خودت رو آماده كن :
نقل قول:
ولي چيكار كنم ؟ چرا موضوع طلاق رو مطرح كرد ؟
طبق چيزائي كه همينجا ياد گرفتم الان چند وقته كه هرجروبحثي پيش مياد من سريع كوتاه ميام و حرفي نميزنم و بحث رو عوض ميكنم كه موضوع كش دار نشه ولي در مقابل شوهرم اينكارو كرد .
بهش پيام ميدم ميگم سلام فدات شم خسته نباشي و از اين حرفا ، ميگه اه چقدر تكراري ، بابا يه حرف ديگه بزن .
پيام عاشقانه براش ميفرستم ميگه باز اينارو كي برات فرستاده
از زندگي آينده ميگم ميگه اه اينهمه حرف الكي نزن
موضوع طلاق ، يه چيزيه كه الكي مطرح ميشه ، ميخواي ديگه مطرح نشه ؟ يعني ميخواي جلوي دهن همسرت رو بگيري ؟ خب نميشه كه تو فقط اختيار خودت رو داري : پس بيا هيچ وقت از دهن تو در نياد : يعني وقتي او ميگه طلاق بگير تو سري استقبال نكن و البته منكر هم نشو كه بخواد چكش كنه روي سرت . ساكت شو . مثل انسان هايي كه به فكر ميرن . آدم هايي كه ميخوان تصميم بگيرن ، اشخاصي كه با يه جمله ، ميخوان نشون بدن كه خب پس اين يك موضوع فكر كردني هست . اما هيچ وقت جواب فكرهايي كه كردي رو بروز نده .
تا اينجاي كار ، فقط تونستي تحمل كني . اما هميشگي نيست چون باز هم تحريكت ميكنه تا جواب بدي . در واقع شما دوتا تا به امروز خودتون اين رابطه رو ساختين و گلگي كردن ازش بي مورد هست . ميخواهي رابطه را اصلاح كني ؟ خب بايد صبور باشي و تنها بدوني كه بايد سهم خودت رو بسازي .سهم طرف مقابل حقش براي او محفوظ هست ميتونه هيچ وقت عوضش نكنه .
ياد بگير كه هميشه به سهم خودت قانع باشي و در سهم خودت مسئوليت رو قبول كن .
خب تا امروز شده هر چي شده . ميخواهيم به روابط آينده پر و بالي بديم كه تو بتوني كاملا اروم و منطقي با مسائل راحت و سخت برخورد كني .
نقل قول:
بهش پيام ميدم ميگم سلام فدات شم خسته نباشي و از اين حرفا ، ميگه اه چقدر تكراري ، بابا يه حرف ديگه بزن
همين مثال رو در نظر بگير : در اينجا به نظر من تو انتظار داشتي كه او هم دقيقا همين برخورد رو با تو بكنه : اما الزاما قرار نيست خوشحالي تو ، جوابش خوشحالي بقيه هم باشه . تو بايد هر لحظه آمادگي و انتظار هر برخوردي رو داشته باشي و بايد در مدت سه ماه يا 5 ماه يا يك سال آينده ياد بگيري كه اصلا هدف و اصل بناي زندگيت چي هست و چطور بايد هر تهديدي در زندگي رو به فرصت تبديل كني .
پس همين حالا هم ياد بگير چطور اين تهديد رو به فرصت تبديل كني .
اما چه كني : مطالعه كن و بخش هاي موفقيت و شخصيت رو بخون . بيشتر روي خودت كار كن . تو كه به سمت كمال حركت كني ، خود به خود همسرت هم دنبالت مياد .
صبور باش و گوشيت رو روشن كن ، بذار زنگ بزنه ، اس ام اس بزنه ،كلا اون ميخواد كنارت باشه ، دوري داره اذيتش ميكنه ، دركش كن .
اما اگر اينطور هم نباشه ، تو به ساختن خودت ادامه بده ، در اخر چيزي داري كه بايد داشته باشي .
انقدر هم حرص نخور ، درست ميشه . تمركز كن ،چشماتو ببند ، دل بده به خدا .
يه سئوال هم ازت خودت بپرس :
من چطور آدمي هستم و چه اخلاق هايي دارم كه همسرم رو اذيت ميكنه و خودم لذت ميبرم .
يا بپرس :
چه چيزي در زندگي من باعث شده تا لحظات شيرين ، تكرار نشوند .
و چگونه لحظه شيرين خلق كنم .
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
ممنون از راهنمائيهاي خوب شما
ولي الان چيكار كنم براي شروع ؟ مطمئنم نه ديگه زنگ ميزنه نه پيام ميده چون چندبار ازم خداحافظي كرد ، بخدا من خيلي سعي كردم همون چيزي باشم كه اون ميخواد خيلي تلاش كردم ، حتي حاضر شدم جشن عروسي نداشته باشم و برم شهر اونا براي عروسي ولي خيلي راحت ميگه وظيفه ي خودت و خونواده ات هستش كه بياي پس ديگه هيچي نگو ، الان ديگه منم بهش پيام ندم ؟ هيچكاري نكنم ؟
شرايط خيلي بدي رو دارم ميگذرونم خيلي بد از همه نظر درس خونه كار اينم شوهرم
من هيچوقت كاري رو كه ميدونم همسرم دوست نداره عمدا بخاطر اينكه اذيتش كنم انجام ندادم ولي وقتي ناراحتم يا عصباني اصلا سعي نميكنه يك كم آرومم كنه تازه هرچي حرف از دهنش درمياد بهم ميزنه بعد در حاليكه من تمام بدنم داره ميلرزه حتي صدام هم ميلرزه و گاهي اوقات گريه ميكنم همسرم با خونسردي و يه لحني كه تقريبا با خنده همراهه باهام حرف ميزنه و مسخره ام ميكنه
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
ببين بازم نگرفتي :
اين همه مطالب براي اينه كه تو بدوني چگونه برخورد كني : خب اگر الان نميدوني چطور برخورد كني : مثلا 4 ساعت صبر كن و بعد بيا بگو ميخوام اينكارو كنم : يا بگو هنوز 4 ساعت شد و من نميدونم بايد چيكار كنم : باز به خودت مهلت بده ولي وقتي تصميم گرفتي چيكار كني اول اين رو بدون كه انتخاب خودت هست و بايد محكم هر چي شد هم تحمل كني .
هيچ تضميني هم نيست كه همه چيز خوش و خرم باشه ولي مطمئن باش صبوري رو تحمل كن و عالي برخورد كن .
باب ميل خودت باش خودش درست ميشه همه چيز .
يك خانم چگونه بايد باشد ؟ همين رو بدوني كفايت ميكنه .
از حالا به بعد تا 4 ساعت فكر كن و مطالعه كن مطالب ها رو . حالا اينجا نشد توي گوگل بزن مطالب موفقيت رو بخون .
شروع كن و با خودت ارتباط برقرار كن و اول از همه خودت رو آروم كن تا نوبت به شوهرت برسه .
در مورد تمام تلاش هايي هم كه كردي به عنوان برادر كوچيكت : بهت خسته نباشيد ميگم ، درسته كه سخته ولي شيرينه كه براي زندگي خودت تلاش كني مگه نه ؟
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
اره همه ي حرفاي شما درست ولي الان نميدونم چيكار كنم واقعا نميدونم
اينو ميدونم كه بايد روي خودم كار كنم و حتما هم همين كارو خواهم كرد چون من واقعا همسرم و زندگيم رو دوست دارم ولي الان بايد منتظرش باشم يا اينكه بهش پيامي چيزي بدم ، در اين مورد نميدونم بايد چيكار كنم .
الان نه ميتونم درس بخونم نه ميتونم خوشحال باشم نه هيچ كاري ديگه ، حتي نميتونم غذا بخورم فقط سرم داره از درد ميتركه و حالم خرابه .
صبح فقط از اين ناراحت شدم كه بهش پيام دادم گفت من دنبالت نيومدم تو بودي پيام دادي ولي من دوست داشتم آروم و منطقي باهم حرف بزنيم ولي نذاشت و حرفايي بهم زد كه هنوزم يادشون ميوفتم گريه ام ميگيره
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
عزیزم سلام
همسرت هنوز تو همون حالت عصبانی و دلخوریه عجله نکن شما فعلا کاری نکن فقط صبر کن نه اس ام اس بزن و نه زنگ فعلا بهش مهلت بده اروم بشه فقط صبرکن خانومی:72:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
مرسي دوست خوبم
ولي فكر ميكنم اصلا براش مهم نيستم اصلا ، نميشه با يه پيامي چيزي اين جوي رو كه بوجود اومده عوض كنم بعد ديگه كاري نداشته باشم بيام اينجا براي اينكه بيشتر روي خودم كار كنم فقط الن دوست دارم جو عوض شه
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
دوست عزیزم سلام
ناراحتم از اینکه ناراحتی .منم برای فرار از غصه هام به همدردی اومدم چه بار اول چه الان.اولین باره دارم واسه کسی پست میدم همیشه فقط میخوندم چون واقعا میترسم از اینکه نظری که میدم درست نباشه.اما الان فقط و فقط برای آروم کردنت نوشتم منم مثل تو .پر از غصه.شاید مشکل به ظاهر جدی نداشته باشم اما 2 هفته مونده به عروسی هنوز مرردم که خوشبخت میشم یا نه.شوهرم خوبه و مهربونه اما ایده آل من نبوده همیشه احساس کردم من باید کنار بیام با خودم اون که دردی نداره گفتم عیب نداره من میگزرم تا به اونم فشار نیاد با هم خوش باشیم پرتوقع نباشم مثل تو .از یک سری خواسته هام گذشتم که همه چی خوب باشه اما نشد مثل تو . بدتر شد و اونا احساس کردن وظیفه بوده نه لطف من . مثل تو .راه هر دومون از اول اشتباه بوده منم الان با شوهرم قهرم .با کمال پر رویی به من زنگ نمیزنه من چون زنگ نمیزنه ناراحت نیستم تو هم نباش.دیگه نمیخوام بترسم نکنه بقیه بفهمن آبروم بره تو هم نترس.باش. محکم و قوی باش . سفت واستا .هر چی میخوای بگو نزار تو دلت بمونه منم میگم .با هم جلو میریم .بزار بفهمن .من زنگ نمیزنم تو هم نزن .منم مثل تو مطمئنم زنگ نمیزنه اما بزار یه کم فکر کنن .یه کم براشون سوال بشه که اون الان داره به چی فکر میکنه. چرا همیشه ما فکر همه جا رو بکنیم .فردا جهیزیه ام رو میبرن امروز صبح کلی گریه کردم واسه یه دست مبل.ببین من چقدر خودم رو پایین آوردم و اون چه قدر خودش رو بالا آورده که من می خوم با یه دست مبل ازش کم نیارم . منی که اول مطمئن نبودم لیاقت منو داره یا نه .که فکر کردم با یه دست مبل بزرگ میشم. تو این کار رو نکن.بابام ازم ناراحته و من دارم میمیرم از غصه.اما از اینکه شوهرم ناراحته ناراحت نیستم. مقصر کیه نمیدونم اما یه اشکالاتی تو زندگی من و تو هست که باید درست بشه.با هم درستش میکنیم .نترس شوهرت طلاقت نمیده اینو گفته که واکنش تو رو ببینه خواسته ببینه چقدر مخوایش.ببخشد طولانی نوشتم اما فکر کن منم خواهرتم که میخوام بهت کمک کنم تو هم به من کمک کنی.:46: واسم دعا کن گلم من واسه تو دعا میکنم:46:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
ممنون از اينكه منو راهنمائي كردي
برات آرزوي خوشبختي ميكنم ، ولي نميدوني چه حال و روزي دارم ، آخه ميدوني چيه ؟ من بشدت از قهر كردن متنفرم و دوست دارم هميشه اگه اختلافي هست با صحبت كردن رفع بشه باهم حرف بزنيم اگه من مقصرم قبول كنم همسرم مقصره قبول كنه اشتباه كرده ولي همسرم فقط ميگه من هيچ مشكلي ندارم و عالي هستم تو بدي تو خوب نيستي تو تو تو .....
الانم دوست ندارم اين وضعيت ها و قهركردنا طولاني بشه چون اصلا توان اين موضوع رو ندارم نسبت به قهركردن خيلي حساسم ، ميترسم اين موضوع زمينه ساز قهرهاي طولاني تر بشه
:302:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
]عزيزم آروم باش من نميتونم واسه تصميم گيري الان راهنمايي خوبي بكنم
ولي در كل اينو مطمئنم كه همسرت خيلي دوستت داره و به رفتارت حساس شده پس هيچوقت فكر نكن كه دوستت نداره .
من احساس ميكنم شوهر شما فكر ميكنه شما بهش زياد توجه نداري و ديگران رو ترجيح ميدي مثلاً اون شب
مهموني دوست داشته كنار شما باشه (با توجه به اينكه گفتي تو يه شهر ديگه است ) ولي ظاهراً شما پيش
مهمونا بودي و به اون زنگ يا پيامك ندادي و اين موضوع اونو نگران و ناراحت كرده يعني يه جوري حرصش دراومده كه
كنار خانوم خوبش نيست و خانومش داره از مهمونا پذيرايي و به اونا رسيدگي ميكنه و مهربونياشو نثار مهمونا ميكنه.
به نظر من سعي كن با محبت بهش نشون بدي كه اونو هميشه به همه ترجيح ميدي .
اگه حرف طلاق زده منتظر اين بوده كه تو بگي نه من تورو دوست دارم و به هيچ وجه ازت جدا نميشم ( يه جوري منت كشي و ناز كشي )
شوهرت بچه شده و دوست داره قهر كنه كه منتشو بكشي مطمئن باش دلش واست تنگ شده و به محبتت نياز داره كه اينجوري ميكنه و ميخواد مطمئن بشه دوستش داري .
پس گوشيتو خاموش نكن و با اين كار بيشتر واسه اين غر غرا تحريكش نكن . [/size]
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
ممنون از شما دوست خوبم نيكا . امين
باور كن كه من هيچ وقت به همسرم بي توجهي نكردم هيچوقت ، اون شب هم كه مهمون داشتيم مثل هرشب تا همسرم از محل كارش ميره خونه و كاراي شخصيش رو انجام ميده و شام ميخوره حول و حوش 11:30 شب بهم اس ميديم اون شب 11:20 دقيقه بود كه اس داد ولي من واقعا فراموشش نكرده بودم و هميشه و در همه حال بهش ثابت كردم كه هيچكس به اندازه ي همسرم برام مهم نيست من خيلي دوستش دارم واقعا عاشقشم ولي خيلي ناراحت ميشم از اينكه هربار با يه جروبحث حرف طلاق رو پيش ميكشه و باهام قهر ميكنه .
بازم ممنون از اينكه با راهنمائي هاي خوبتون آرومم ميكنين
الانم اگه بدونم با پيام دادن من اوضاع آروم ميشه و واقعا اينطوريه كه شما حدس ميزنين اصلا آدم مغروري نيستم بهش پيام ميدم ، ولي نميدونم واقعا كار درستيه يا نه
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
دوست عزیز
اینکه همسر شما دنبال کسب محبت از شماست در این شکی نیست اما الان وقتش نیست اس بدید یا زنگ بزنید بزارید یه کم اروم شه چون اقدام شما الان باعث میشه یه جوابی بهت بده که بیشتر ناراحت میشی لذا بزار یه کم بگذره اول به خودت مسلط باش خودت سعی کن اروم باشی و اجازه بده همسرت هم تو این فاصله قدری اروم بشه
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
وقتی رفتید سر زندگی مشترکتون، قبل از اینکه مشکلی به وجود بیاد، یه مدت برید مشاوره.
الان هم شروع کنید بد نیست. هر وقت رفتید شهر همسرتون، ادامه اش را با یک مشاور دیگه می رید.
مشکل جدی ندارید، اما خرده مشکل تا دلت بخواد دارید. باید روی اخلاقهای همسرتون و رفتارها و عکس العملهای شما کار بشه.
شما هفته ای یه تاپیک دارید.
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
آرام عزیز من نخواستم تایپیک جدا باز کنم و با اجازه ایلارا میخوام همین جا مشکلم رو بگم چون احساس میکنم شبیه به هم هستیم .من نمینویسم اما مثل آیلارا خرده مشکل زیاد دارم با شوهرم راحت نیستم و دوست نیستیم معمولا چیزهایی رو که میخوام ازش اول به کل میگه نه نمیشه اما و قتی کار بالا میگیره مجبور میشه با خانواده اش مشورت کنه و اگه اونا موافقت کنن راضی میشه در غیر این صورت محاله.کلا خانواده اش رو خیلی قبول داره و منو هیچی.
امکان رفتن به مشاوره رو هم نداریم چون مطمئنم اگه بگم بیا بریم نمیاد میشه منم راهنمایی کنید یا یه تایپیک جدا باز کنم واقعا میخوام واسه حل این قضیه وقت بزارم ممنون.
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
ببخشيد دير اومدم ممنون از همه ي دوستاي خوبم
همسرم تقريبا يكساعت پيش اس داده بود كه سلام خسته نباشي تو كه ميدوني من با چه عشقي دارم اين زندگي رو درست ميكنم پس چرا كاري ميكني حرفي بزنم كه اصلا دوست ندارم ، چون اسش دير برام ارسال شد فكر كرده بود گوشيم خاموشه زنگ زد محل كارم گفتش كه سلام گوشيت رو روشن كن ، منم اس دادم كه دوست دارم وقتي عصباني ميشم ارومم كني و از اين حرفا .
درسته كه همسرم اس داد و باهام حرف زد ولي ميخوام واقعا خودم رو اصلاح كنم در مورد ايرادهائيكه فكر ميكنين و حدس ميزنين بهم راهكار بدين ، براي حفظ زندگيم همه ي تلاشم رو ميكنم .
منتظر راهنمائي هاي خوب دوستاي عزيزم هستم:72:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
آیلار جان،
حرفهایی که زده می شه و حرمت هایی که از بین می ره را نادیده نگیر. نذار همسرت و خودت به این بی حرمتیها عادت کنید.
یه مقدارش به شرایط خانوادگی افراد بستگی داره و شاید برای بعضیها هضمش آسون باشه ولی خب یکی دو تا از حرفهایی را همسرتون به شما زده را اینجا نوشتید و من واقعا تعجب کردم !! نذارید براش عادی بشه که بگه برو گورت را گم کن و ...:163:
*******************
دوست عزیز، با من بمان ...
به نظرم بهتره یک تاپیک جدا باز کنید. اینطوری می تونید از راهنمایی های دوستان بیشتر بهره مند بشید.
من کارشناس نیستم ولی یه حرف دوستانه و غیرکارشناسی می خوام بزنم. چرا اسمت را گذاشتی با من بمان؟ نگرانی از رفتنش؟ می ترسی؟
بهتر نیست این وابستگی را حتی در حد این اسم از بین ببری؟ اولین گام را بردار. به نظرم اسمت را عوض کن و با یه اسم خوشگل، یه تاپیک جدا بزن و سعی کن با کمک دوستان زندگیت را قشنگ تر از اونی که الان هست بکنی. :72:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
سلام عزیزم،
ببینید شما اصلا مهارتهای کلامی ندارید و خیلی احساس محور هستید. امیدوارم ناراحتتون نکرده باشم. منم اوایل ازدواج اینطوری بودم. در ضمن اصلا از خصوصیات مردها خبر نداری. باید در این زمینه ها مهارتها و اطلاعاتتون رو بالا ببرید.
در همین مثال از تجربه خودم می گم.
"ميرم سر اصل موضوع چون تمام بدنم داره ميلرزه و دارم گريه ميكنم"
اولا هر حرفی تو دعوا زده می شه رو نباید جدی بگیری ، چون کسی که عصبانیه ممکنه حرفهایی رو بزنه که اصلا تو دلش نباشه.
"پريشب ما مهمون داشتيم خب مسلما نسبت به وقتيكه كسي نيست سرم شلوغتر بود بايد به مامانم كمك ميكردم و پذيرايي ميكرديم شوهرم پيام داد كه خيلي سرگرمي كه به من پيام نميدي ولي معلوم بود واقعا حوصله نداره و داره الكي بهم گير ميده "
الکی پیش قضاوت نکن. همسرت دلش برات تنگ شده بوده. می تونستی پیام بدی هیچ سرگرمی ای نمی تونه منو از یاد تو دور کنه. ای کاش الان پیشم بودی تا... . خیلی دوست دارم عزیزم.
در ضمن تمی دونم چرا تازگیها مد شده با اس مردم با هم ارتباط برقرار می کنن. 70 درصد پیامی که ادم به طرف مقابلش می ده از طریق دیدن حرکات بدن است (حد اقل در مورد اقایون). اگر پیشش نیستی 29 درصد باقیمانده از لحن حرف زدن منتقل می شه. 1 درصدباقیمانده از کلماتی که به کار برده می شه. ببینید یک حرف رو می شه با هزار لحن زد و وقتی که اس می دید طرفتون با توجه به حالی که خودش داره اونو می خونه.
"همينطوري گذشت تا آخر شب ، وقتي خواست بخوابه به من زنگ زد داشتم حرف ميزدم در مورد زندگي بعدا خودمون ديدم گفتش كه من چه ميدونم بعدا چيكار ميكنيم و اينهمه الكي حرف ميزني منم گفتم باشه حرفاي من الكيه خب تو حرف بزن من گوش ميدم ، گفت خداحافظ و قطع كرد منم پيام دادم كه خيلي برات بي ارزشم كه باهام حرف نزدي ديدم جواب داد حوصله ندارم شب بخير "
می تونستی بگی عزیزم الان دوست داری در مورد چی باهات صحبت کنم. می خواهی یه جک بگم حوصلت بیاد سر جاش. همونطور که دوستمون گفتن نباید برای خودت ارزش بذاری.
منم ديروز بهش پيام ندادم گفتم خب حتما بازم حوصله نداره تا خودش سرحال بياد اس ميده ديدم نه اصلا خبري ازش نيست ديروز ديشب امروز صبح ، خودم بهش پيام دادم كه حالا ديروز من اس ندادم نميشد تو پيام بدي و يه حالي ازم بپرسي ديدم نوشت گورتو گم كن همونجايي كه ديروز بودي و مرده شور ...
و گفتش كه الان تو اومدي دنبال من ، من كه كاري باهات نداشتم تو به من پيام دادي
اولا اصلا نباید اس می دادی. باید صبر می کردی خودش از تو لاک خودش بیاد بیرون. به مردها باید فرصت بدی خودشون با خودشون کنار بیان .
بعدم حالا که اس دادی نباید گله می کردی تا مطمئن نشدی که اون سر حاله. گلگی ها رو بذار وقتی میری پیشش. باید یه شوخی ای. یه شعری. یه چیزی که سر حالش بیاره براش می فرستادی.
"بالاخره دعوامون شد و گفت كه تو خيلي بدي و من نميتونم باهات زندگي كنم ، منم گفتم باشه پس حالا كه من اينقدر بد شدم مجبورت نميكنم كه باهام زندگي كني گفتم باشه .
منم گوشيم رو خاموش كردم و فقط گريه ميكردم ديدم زنگ زد به تلفن محل كارم كه گوشيت رو روشن كن پيام رو بخون خداحافظ ، روشن كردم ديدم نوشته خداحافظ براي هميشه موفق باشي بدكردي با من
منم گوشيم رو خاموش كردم و اول جواب ندادم
دوباره زنگ زد محل كارم و گفتش كه وسايلت رو ميفرستم برو دنبال طلاقت و هركاري ميخواي بكن"
این بچه بازی ها چیه. تو دعوا که حلوا خیر نمی کنن. وقتی اون داره حرفهای منفی می زنه نباید نو هم باهاش همراهی کنی. اون داره مثل بچه ها خودشو لوس می کنه شما هم داری به این لوس کردنش با لجبازی پر و بال می دی.
" اصلا باورم نميشه يعني اينقدر ازم متنفر بوده و من خبر نداشتم كه خيلي راحت ميگه برو دنبال كاراي طلاقت و بعد از منم دوباره ازدواج كن ؟ "
بازم که پیش داوری کردی.
"واقعا دارم كلافه ميشم توروخدا كمكم كنين
خواهش ميكنم راهنمائيم كنين
من دختر بدي نيستم كه جوابم اين باشه ،بعد از هرجروبحثي زود ميگه نميتونم باهات زندگي كنم و هرچي حرف از دهنش درمياد به من ميگه بهم توهين ميكنه ميگه معلوم نيست من نيستم داري چيكار ميكني كجا ميري ."
اینقدر دست و پاتو گم نکن. اون کار بدی کرده. بهش فرصت بده با خودش فکراشو بکنه و پی به کار بدش ببره.
امیدوارم با حرقام ناراحتت نکرده باشم. به عنوان یک خواهر دوست دارم از تجربیاتم بهت کمکی کرده باشم و یک تلنگری زده باشم تا بری مهارتهاتو افزایش بدی.
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
همسرم تقريبا يكساعت پيش اس داده بود كه سلام خسته نباشي تو كه ميدوني من با چه عشقي دارم اين زندگي رو درست ميكنم پس چرا كاري ميكني حرفي بزنم كه اصلا دوست ندارم ، چون اسش دير برام ارسال شد فكر كرده بود گوشيم خاموشه زنگ زد محل كارم گفتش كه سلام گوشيت رو روشن كن ، منم اس دادم كه دوست دارم وقتي عصباني ميشم ارومم كني و از اين حرفا .
اینجا قشنگ تر این بود میگفتی :من دوست ندارم همسر نازنینمو ناراحت کنم بالاخره بین همه زن و شوهرا سوء تفاهم پیش میاد اما چه خوبه وقتی عصبانی میشیم حرفی از طلاق و جدایی نزنیم تو که میدونی من قلبم نازکه زود میشکنه .
از طرف دیگه همسرت به تو و زندگیتون علاقه منده پس در جواب این که میگه : تو که میدونی من با چه عشقی دارم این زندگی رو درست میکنم بگو : همین باعث شده من انقد دوستت داشته باشم و واقعا از این بابت ازت ممنونم.
درسته كه همسرم اس داد و باهام حرف زد ولي ميخوام واقعا خودم رو اصلاح كنم در مورد ايرادهائيكه فكر ميكنين و حدس ميزنين بهم راهكار بدين ، براي حفظ زندگيم همه ي تلاشم رو ميكنم . :104:
منتظر راهنمائي هاي خوب دوستاي عزيزم هستم:72:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
سلام
ممنون از همه ي دوستاي خوبي كه منو راهنمائي كردن
deljoo-deltang عزيزم
من اصلا از حرفائيكه شما زدين ناراحت نشدم ، چرا بايد ناراحت بشم ؟ من واقعا دوست دارم بدونم رفتار صحيح چيه ، در اين مواقع بايد چيكار كنم چطوري برخورد كنم ، از دوستاي عزيزم هم چنين برادر خوبم m25teh خواهش ميكنم به من بگن توي اين تالار از كدوم قسمتها ميتونم برم و مطالبي در مورد افزايش همين مهارتها پيدا كنم و چطوري بايد خودم رو اصلاح كنم .
ممنون:72:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
این لینکها شاید خوب باشه:
http://www.hamdardi.net/thread-9346.html
http://www.hamdardi.net/thread-3525-post-30386.html#pid30386
و در مورد اس نزدن برای حرفهای جدی
http://www.hamdardi.net/thread-515.html
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
سلام خواهر عزيز
من تقريبا همه نظرات رو خوندم ولي نفهميدم شما چند وقت هست كه ازدواج كرديدو از كي قراره با هم زندگي كنيد...؟
نميدونم چرا اكثر دوستان سعي دارن به شما تلقين كنن كه مشكل خاصي نيست و همه چي به زودي (مثلا با يادگيري مهارتهاي كلامي!!!!!!)درست ميشه!
هنوز سر خونه زندگيتون نرفتين ،بارها حرف از طلاق و جدايي زده!؟ اينها اصلا نشونه هاي خوبي نيست!
جرا همسرتون انقدر به خودشون مطمئن هست ،كه به راحتي به شما توهين ميكنن!؟
البته ما چون فقط حرفاي يه طرف ماجرا(شما)رو ميشنويم ،نميتونيم با قاطعيت قضاوت كنيم...
ولي آدم ازدواج ميكنه كه در كنار همسرش به آرامش برسه،نه اينكه از همون اول بحث و توهين و قهر...!!
من احساس ميكنم شما دچار يه جور عدم اعتماد به نفس هستي و همسرتون به نوعي خودش رو بالاتر از شما ميبينه و يه جورايي احساس ميكنه با ازدواج با شما داره به شما لطف ميكنه!! فكر ميكنه شما رو هر وقت بخواد ميتونه داشته باشه! شما بايد اين احساس رو در همسرتون از بين ببرين!
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
سلام
ممنون از راهنمائيهاي دوستان خوبم
من و همسرم الان عقد هستيم و قراره اگه خدا بخواد تابستون زندگيمون رو شروع كنيم ، در مورد موضوعي كه آقا مهرداد اشاره كردن درسته من تقريبا اعتماد به نفسم پائينه خودم قبول دارم
ضمناً از دوستاي عزيزم معذرت خواهي ميكنم اگه تقريبا ديردير ميام اينجا سر ميزنم ، آخه سركار ، يه مقدار كار زياد شده و از طرفي هم امتحاناي دانشگاه داره شروع ميشه و دارم خودم رو آماده ميكنم :72:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
سلام به دوستاي خوبم
همونطور كه قبلا عنوان كرده بودم به اصرار زياد همسرم بيني ام رو عمل كردم در شرايطي كه مدام به همسرم ميگفتم الان شرايطي نيستش كه بخواي پول براي عمل من بدي و بهتره اين پول رو به شكلي ديگه خرج كنيم براي زندگيمون ، ولي موافقت نكرد و گفتش كه يه مقداري رو كه كم داريم تو بذار ، منم هرچي گفتم واقعا من شرايط اينكار رو ندارم و اگه بخوام براي اينكار پول بدم مقداري از وسايلي رو كه بايد بخرم براي جهيزيه نميتونم تهيه كنم ولي همچنان مخالف بود و ميگفت اينكار حتما بايد بشه - عمل بيني - و تو بايد مقداري پول كه من كم دارم براي عمل كنار بذاري .
موقع عمل كه شد گفتش كه تو كامل پول عمل رو بده بعد با هم حساب ميكنيم و تا يكي دو ماه آينده پولت رو برميگردونم ، منم قبول كردم و رفتم و عمل كردم . حالا بخاطر اينكه من اون پول رو گذاشتم و نزديك عروسي هستيم پول كم دارم و اگه اون پول رو داشتم اينقدر توي فشار نبودم خيلي خيلي تحت فشارم . ديروز اين موضوع رو به شوهرم گفتم ، در جواب گفتش كه اصلا ميدوني چيه ؟
من بقيه ي اون پولم بهت نميدم ، به من ربطي نداره ، يه پولي داشتي رفتي دماغت رو عمل كردي و به من مربوط نيست هركاري ميخواي بكن بعدشم گفت كه اصلا حوصله ات رو ندارم و به من زنگ نزن .
ديروز عصر چندبار بهش زنگ زدم ولي قطع كرد و از ديروز تا حالا اصلا نه بهم زنگ زده و نه پيامي داده هيچي .
واقعا ناراحتم ، اصلا نميتونم باور كنم دوستم داره ته ته دلم يه جوريه ، همش فكر ميكنم عاشقم نيست نميدونم واقعا نميدونم چي بگم
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
سلام خانوم... مبارك باشه!
خواهر گلم... فكر كنم يه جاي كار مشكل داره... يا بد مطرح كردي! يا زمان بدي مطرح كردي...
باور كن دوستت داره...
اين ذهنيت رو از خودت دور كن تو اين موقعيت حساس!
اون چيزي كه شوهرت گفته يه عكس العمل مردانه است به عمل زنانه شما...
شكيبايي كن! ديدي كه از صبر كردن ضرر نكردي...
حالا يه زنگ بزن بگو : بابيت طرز برخوردم ديروز خيلي متاسفم... نمي خواستم ناراحتت كنم! آروم مي شه ...
بعد مي خواد حرف بزنه... خوب گوش كن! بذار خالي شه... انكار نكن احساساتش رو... بگو مي فهمم چي مي گي منم نبايد اينطور مي گفتم.. فشار روي منم زياده! به تو تكيه مي كنم و بهت اطمينان دارم... همين!
نصيحتش نكن.. انتقاد ازش نكن... سرزشش نكن!
ببين آيلارا! شما يا همديگر رو دوست داريد كه مي خواهيد ازدواج كنيد... يا دوست نداريد! اگر دوست نداريد... كه هيچي ! نه تو پسر مردم رو اذيت كن و نه ايشون شما رو....
اگر دوست داريد... كه من فكر مي كنم دوست داريد! هيچ وقت سر يه همچين مشكلات كوچيكي غصه نخور
خواهر عزيزم..
مردها با زنها تفاوتهايي دارند... مثل هم فكر نمي كنند... مثل هم گله نمي كنند... مثل هم قهر نمي كنند..
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
سلام
ممنون از اينكه مثل هميشه منو خوب راهنمائي كردين ، توي تمام تاپيكهايي كه داشتم البته بيشتر اونا به من گفته شد زنگ بزن ، ولي آخه پس من چي ؟ احساساتم ، شخصيتم ، بدترين حرفارو بهم ميزنه با يه جروبحث ساده و به قول شما كوچيك ، همونطور كه گفتم من ديروز بهش زنگ زدم چند بار ولي قطع ميكرد ، حالا من بهش زنگ بزنم بگم متاسفم ؟
در مورد دوست داشتن و نداشتن بايد بگم من واقعا عاشق شوهرم هستم خيلي دوستش دارم و از طرف خودم مطمئن هستم ، چرا بايد با زندگي و آبروي يه پسر و خونواده اش بازي كنم ؟ پس دوستش داشتم دارم و خواهم داشت .
ولي متاسفانه از احساس همسرم نسبت به خودم اصلا مطمئن نيستم بخدا از ناراحتي دارم گريه ميكنم ازتون ناراحت نشدم فقط از اون جمله دلم خيلي گرفت
نقل قول:
ببين آيلارا! شما يا همديگر رو دوست داريد كه مي خواهيد ازدواج كنيد... يا دوست نداريد! اگر دوست نداريد... كه هيچي ! نه تو پسر مردم رو اذيت كن و نه ايشون شما رو....
هميشه فكر ميكنم دوستم نداره نميدونم چرا ولي اصلا بهم اعتماد نداره و اين براي مني كه همه ي دين و دنيامه خيلي سخته ، ميگه توي اين دوره به نزديكترين شخص هم نميشه اعتماد كرد ، هروقت باهم بيرون يا جائي ميريم اصلا به كسي كه توجه نميكنه منم ، ميريم چيزي بخوريم مثلا تا وقتي كه ميخوايم بلندشيم بيايم صورتش به طرفي ديگه ست و اين ور و اون ور رو نگاه ميكنه .
هركس ديگه اي غير از من كه باهاش حرف ميزنه همچين بهش گوش ميده كه حسوديم ميشه بعد من كه حرف ميزنم هر حرفي تنها باشيم توي جمع باشيم فرقي نداره حرف جدي بزنم يا شوخي ، زود ميگه بي نمك چقدر بي نمكي ، ميدوني من چقدر خرد ميشم واقعا حس ميكنم شخصيتم رو از دست دادم همه چيزم رو .
حالا اينكارا يعني عشق ؟ يعني دوست داشتن ؟
وقتي مياد خونمون فقط حواسم به اينه كه ببينم چيزي نياز نداره چيزي نميخواد ، ولي اون جلوي خونواده ام خردم ميكنه و حس ميكنم بقيه مخصوصا يكي از خواهرام يه جوري نگام ميكنه .
عشق اينه كه با يه جروبحث كوچيك هرچي حرف از دهنش درمياد بزنه و منو له كنه ؟
از شرايط زندگيم كاملا آگاهه ، ميدونه كه مثلا بيشتر يا بهتر از چيزيكه براي جهيزيه گرفتم نميتونم ببرم ميدونه چقدر بهم فشار و استرس وارد ميشه بعد گير ميده چرا فلان چيز رو نمياري بايد حتما داشته باشيم وگرنه نميشه وقتي مي بينم كه منو درك نميكنه و داشتن اون وسيله براش مهم تر از منه ، بايد باور كنم عاشقمه دوستم داره
اينكه باهام طولاني قهر ميكنه و جوابم رو نميده بدتر به اين حسم دامن ميزنه كه دوستم نداره .
هميشه يه جورايي بهش زنگ ميزدم پيام ميدادم ولي باور كنين ايندفعه نميتونم تازه با وجوديكه ديروزم جوابمو نداد نميدونم بايد چيكار كنم :302::302::302::302::302::302::302:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
خواهر گلم...
آروم باشيد... هر چند معتقدم : بهترين چيز رسيدن به نگاهي است كه از حادثه عشق تر است...
چقدر اذيت شديد... فكر مي كنم اصلا احساس خوبي نداريد كه اونطور با شما حرف مي زنه و اين رو به نوعي بي احترامي به خودتو قلمداد مي كنيد و سعي مي كنيد اين احساس رو دور كنيد اما نمي شه!
دقيقا حق با شماست...
منظورم اين نبود كه دلت بگيره... منظورم اين بود كه همين حرفها رو بزني... بگي كه عاشقشي!!!!
اما چند تا نكته:
فكر مي كنم شوهرت هم دوستت داره... اين كارهايي كه مي كنه شايد عمدا نباشه و نوع رفتارش اينطوري باشه! شما بايد با مهارت اين نوع رفتار رو اصلاح كني... دقت كردي با مهارت! البته شايد نتوني همه رفتارهاش رو اصلاح كني...
تو بايد بهش توضيح بدي كه اين رفتارها موجبات سو تفاهم اطرافيان رو فراهم مي كنه! اونها فكر مي كنن شما من رو مسخره مي كنيد... در صورتيكه من مي دونم اينطور نيست!!!! ( جمله آخريه خيلي مهمه!)
شوهر شما، شخصي هست كه لياقت عشق شما رو داشته! آدم مهميه!!! كم كسي نيست! با اين ادم نبايد نا مهربون بود...
مطمئنا ايشون شما رو دوست داره.. ولي كمي كم تجربه است! ديد شما باز تره و مي توني انعطاف بيشتري نشون بدي... و با مهارتهايي كه كسب كردي و خواهي كرد... ايشون رو هدايت كني
به چيزهايي كه راجع به جهيزيه و اسباب و اثاثيه پيش مي آد توجهي نكنيد... و قاطعانه بگيد همين رو دارم!
بدون اينكه بگيد نمي تونم.. فشار اقتصادي بهم مي آد... پول ندارم و يا چيزهاي مشابه! بگو همين رو دارم و اميدوارم چيزهاييكه شما دوست داريد رو زير يك سقف بخريم...
با توضيحاتي كه دادي مي توني در زنگ زدن درنگ بيشتري كني... كمي صبر كن.. شكيبايي كن! اما وقتي زنگ زدي يا زنگ زد... مواردي كه گفتم رو لحاظ كن...
از دادن اس ام اس جدا خودداري كن... چون نمي تونه در اين مواقع بيانگر تمامي احساسها باشه...
غصه نخور... به اين مي گن زندگي! فراز و نشيب داره...نبايد اذيت بشي!
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
ممنون از راهنمائي خوبتون
هميشه از خدا ميخوام بهم صبر بده براي اينطور رفتارا ولي واقعا گاهي اوقات نميتونم حس ميكنم دارم كم ميارم ، من توي زندگيم خيلي مشكلات داشتم خيلي خيلي ، از جروبحث و دعوا و اين حرفا هم خوشم نمياد بخاطر همين هميشه سعي ميكنم نذارم قهركردنامون طولاني بشه ولي حس ميكنم داره ازم سوء استفاده ميشه درسته شوهرمه و اين حرفا توي زندگي زناشوئي معني نداره ولي بالاخره منم آدم هستم ، بهم ميگه من ميدونم اگه باهات قهر كنم تو طاقت نداري و از غصه دق ميكني ، اينه معني زندگي زناشوئي و نتيجه ي گذشت واقعا ؟
و فكر ميكنم بخاطر اين اخلاقي كه ميدونه من دارم بخاطر كوچكترين مسئله اي زود عصباني ميشه و هرچي حرف از دهنش درمياد ميزنه چون با خودش فكر ميكنه بذار بگم بابا اين كه عاشق منه و دوباره بهم زنگ ميزنه
واقعا كلافه ام ، توي خونه خيلي ساكت و گوشه گير شدم ، باوجوديكه ميدونم فرصت كوتاهي دارم كه در كنار خونواد ه ام باشم و بايد نهايت استفاده رو ببرم ولي نميتونم خيلي عصبي شدم خيلي زودرنج ، حس ميكنم اون دختر مقاوم قبل نيستم طاقتم خيلي كم شده .
از خداميخوام كمكم كنه :323:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
با سلام و تبريك به مناسبت فرارسيدن روزمادر و روززن
دوشنبه شب شوهرم بهم پيام داد و روز زن رو تبريك گفت و ديگه خبري ازش نشد ، آخرشب بهش پيام دادم و حالشو پرسيدم گفتش كه به خوبيه تو نيستم گفتم من بدون تو اصلا خوب نيستم گفتش كه اره معلومه كه بدون من خوب بهت خوش ميگذره كه هيچ سراغي ازم نميگيري ، گفتم من كه چندبار بهت زنگ زدم ولي قطع كردي گفتش كه يعني فقط بايد چندبار زنگ ميزدي و همين . انتظار داشته تا صبح بشينم زنگ بزنم و قطع كنه و خردم كنه ، اون شب گذشت تا ديروز باز يه پيام تبريك داد و اصلا زنگ نزد باهام حرف بزنه و تلفني بهم تبريك بگه .
بعدازظهر يه جشني بود بخاطر روز مادر و روز زن برگزار كرده بودن قرارشد با مامان و خاله اينا بريم اونجا اينم بگم فقط خانوما بودن ، به شوهرم گفتم بعدازظهر ميخوايم بريم اونجا و من زودتر كار رو تعطيل ميكنم كه بريم اونجا ، قرارشد من از سركار برم خونه خاله اينا چون خونه ي خاله به جائيكه ميخواستيم بريم نزديكتره و مامان اينام همونجا بودن ، قرار شد منم برم اونجا كه همه با هم بريم ، بعدازظهر كه كارم تموم شد و خواستم برم بهش پيام دادم كه من تعطيل كردم و دارم ميرم وقتي هم كه رسيدم خونه خاله اينا باز بهش پيام دادم كه خونه ام آخه بايد گزارش لحظه به لحظه بدم وگرنه بيا و ببين ، گفتم من خونه ام ولي اصلا نميدونستم كه بايد بگم اول اومديم خونه ي خاله بعد ميريم اونجا .
ديگه آماده شديم و درحال رفتن بوديم كه پيام داد كجائي ؟ گفتم داريم ميريم ، گفتش كه چقدر دير ، گفتم تا خاله اينا آماده شدن يك كم طول كشيده ،گفت مگه اونجا بودين ؟ گفتم آره خب اينجا نزديكتره از اينجا اومديم بريم ، كه شروع شد ، فكر كردي من ... چرا بهم دروغ گفتي ؟ چرا نگفتي خونه ي خاله و فقط گفتي رسيدم خونه ، چرا اينطور و چرا اونطور ؟ يعني يك كاري كرد البته با اس ام اس ، اصلا زنگ نزد يك كاري كرد كه داشتم از غصه ميتركيدم آخه فقط يه ديروزي رو من زودتر از سركار اومدم كه برم يك كم روحيه ام عوض شه ، واقعا اگه بخاطر اين نبود كه مامان اينا متوجه ميشن برميگشتم خودم ميرفتم خونه ، يعني داشتم دق ميكردم هرچي بهش پيام ميدادم اصلا جواب نميداد فقط ميگفت به خوش گذرونيت برس ، ميگم بابا من بدون تو هيچ جا بهم خوش نميگذره امروزم اومدم يك كم حال و هوام عوض شه ، اصلا انگار نه انگار ، و ميگفت تو دروغگوئي ، گفتم بخدا من هيچوقت بهت دروغ نگفتم و نميگم فقط به اين فكر نكردم كه بايد ميگفتم از كجا ميخوايم بريم و اگه باعث ناراحتيت شدم ببخشيد ولي بازم جوابمو نداد ، گفتم باهام قهرنكن جواب داد من ديگه هيچ كاري باهات ندارم حوصله دروغاتوندارم و خداحافظ .
واقعا همش به اين فكر ميكردم كه چرا بايد اينطوري باشه اگه قرار باشه هرروز بخاطر يه موضوع جديد اينطوري باهام رفتار كنه كه من سكته ميكنم ، باز آخر شب گفتم اشكال نداره من مقصر بودم و بهش پيام بدم ، يه اس بهش دادم يه اس خالي داد ، دوباره وقتي خواستم بخوابم اس دادم بازم اس خالي داد ، امروز صبح بهش پيام دادم بازم يه پيام خالي داد ، واقعا نميدونم بايد چيكار كنم ؟:316:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
آیلار عزیز،
من تو پست یکی یه دونه هم این مسئله رو گفتم، فکر نمی کنی که دیگه زیادی داره غرورت زیرپا گذاشته می شه؟ عزت نفس و غرور در حد درستش لازمه شخصیته آدمه.
آقایون و یا خانومها اگر بیشتر از اونچه باید بهشون توجه بشه دفع می کنند طرف مقابل رو. مهر و محبت و گذشت و صبر لازمه هر زندگیه، ولی چقدر؟ به چه قیمتی؟
فکر کردی که با این رفتارها چقدر ممکنه تو زندگیه آینده دچار مشکل بشی؟
من اگر جای تو بودم یه مدت رهاش می کردم، طوری رفتار می کردم که اگر هم جدا بشیم از نظر من مسئله نیست، نذار فکر کنه که از ازدست دادنش می ترسی .
نذار بهت توهین کنه، خواهش می کنم اجازه ندین بهتون توهین بشه، اجازه نده هر جور دلش می خواد باهات رفتار کنه، هیچ فکر کردی چندسال قراره باهاش زندگی کنی؟
از مشاور کمک بگیر سعیت رو بکن که رابطه رو درستش کنی و اگر نشد .....
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
سلام و باتشكر از شما دوست خوبم
اره خب در مورد رفتار قبلي همسرم بعدازاينكه بهش زنگ زدم و جوابمو نداد ديگه باهاش تماس نداشتم تا بهم پيام تبريك روز زن رو داد ولي در مورد موضوع ديروز با خودم ميگفتم نكنه تقصير من بوده و بايد ميگفتم هرچند ته دلم بهم نهيب ميزد كه حالا از هرجا كه ميخوايم بريم خونه ي ما يا خونه ي خاله چه فرقي داره كه يه روز خوب رو برام اونطوري خراب كنه ، تقريبا نيم ساعت پيش زنگ زد و خيلي خوب باهام حرف زد و از درسام پرسيد ببينم خوندم يا نه آخه چندروز ديگه امتحاناي دانشگاه شروع ميشه خوب باهام حرف زد و گفتش كه ديشب از ناراحتي تا ساعت 4 خوابم نبرده و فكر ميكردم دارم خفه ميشم .
وقتي پيش هم هستيم اين مشكلاتمون خيلي خيلي كمرنگ ميشه ولي همينكه دور شد اصلا ظاهرش نشون نميده كه ناراحته از رفتن ولي همينكه رفت شهر خودشون و پاش رسيد به خونشون اين رفتاراش شروع ميشه و اينكارارو ميكنه :316:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
واه
شوهرت خودشم نمیدونه چی میخواد
بعضی وقتا اینقدر استرس و مشکلات تو قبل از ازدواج و بعدش برای ما زیاد میشه که باعث میشه آدم با هیچی راضی نشه و از هیچ چیز خوشحال نشه و با خودش هم درگیری پیدا کنه
من تجربه ش را دارم
آخه مردها هم نمیگن مشکلشون چیه؟؟؟
باید خودمونو بکشیم تا از زیر زبونشون بکشیم چه مشکلی هست؟؟چه انتظاری دارند؟چطوری حل میشه
مشکل اصلا ما هستیم یا عوامل دیگر
که صد البته از هر کدوم که باشه سر ما هست که خالی میشه
دیوار کوتاهیم دیگه:82:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
سلام خواهر عزيز
ببخشيد من در مورد عمل بيني شما سوال داشتم ، خواهش ميكنم صادقانه جواب بدين. خودتون چقدر مايل به انجامش بودين (منظورم از نظر مالي نيستا) منظورم از نظر فرم بينيتون و مسائل زيبايي...؟
مگه شمارو همينجوري انتخاب نكرده بودن؟
دليل اصرارشون واسه اين كار چي بود؟
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
سلام به شما دوست خوبم
بايد بگم من اصلا راضي به اينكار نبودم حتي يك ذره و مخصوصا اينكه همسرم مطرح كرده بود ، حالا اگه خودم ميگفتم كه ميخوام عمل كنم كه هيچي ولي چون همسرم مطرح كرده بود خيلي خيلي ناراحت بودم و حتي الان هم با وجوديكه ديگه عمل كردم و تموم شد ولي همچنان اين موضوع توي ذهنم هستش كه چرا اينقدر اصرار كرد براي عمل ؟ مگه منو همينطوري انتخاب نكرده بود ؟ مگه اصراري براي انتخاب داشته ؟ من صددرصد انتخاب خودش بودم پس چرا حالا كه اينقدر براش مهم بود اصلا منو انتخاب كرد و هزاران سوال ديگه و در آخر به اين فكر ميكنم كه اگه برام اتفاقي بيفته و قيافه ام بد بشه رفتار همسرم با من چگونه خواهد بود ؟
البته اينم بگم كه خواهراي همسرم زيبا هستن و بيني هاشون هم خيلي خوش فرم ، با خودم هميشه فكر ميكنم كه توي ذهنش منو با اونا هميشه مقايسه ميكرده بدون اينكه من متوجه بشم .
نميدونم خيلي سوال توي ذهنمه ولي ...
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
اين براي مني كه همه ي دين و دنيامه خيلي سخته ،
سلام خانم آيلارا
مشكل شما همينه! همين كه همه ي دين و دنيات به قول خودت شوهرته! آخه چرا بايد اينجوري باشه؟!
به خاطر همينه كه با كوچكترين اخم ايشون بهم ميريزي و با كوچكترين تشويق ايشون ميري اورانوس!!
يه قانون من درآوردي هست كه تسوكه از خودش اختراع كرده به اسم قانون فنر :311:
اين قانون ميگه زن و مرد مثل دوسر فنرن! اگر مردي از زنش كمي دور شد خودش طبق قانون فنر دوباره سرجاي خودش برميگرده. اما اگر زن هي بدوئه دنبال شوهرش هيچ وقت به اون نميرسه و تازه مرد رو از خودش دور ميكنه. بهترين كار اينه كه زن سر جاي خودش بشينه و تكون نخوره مرد خودش دوباره برميگرده (يعني اگر مردت باهات قهر كرد هي زنگ نزن از دلش دربياد و منت كشي كن و اون گوشي رو قطع كنه و ...)
شما با اين رفتارها همسرتون رو به گونه اي "تربيت" كردين كه ايشون فكر ميكنه شما بايد 60 بار بهش زنگ بزني و دفعه ي شصت و يكم آقا لطف فرموده، كرم نموده و تلفن ضعيفان و نوكران و چاكران و بندگان حضرتش را جواب بدهند ... :163::163:
از اين به بعد آيلارا خانم يكبار بهش زنگ بزن قطع كرد، هرگز و هرگز و هرگز دوباره بهش زنگ نزن و اگر ناراحت شد بگو گفتم حتما كار داري كه قطع ميكني مزاحمت نشم! و تازه مي توني اظهار ناراحتي هم بكني كه چرا قطع كرده و ...
يادته دفعه ي پيش كه در مورد قيمت آرايشگاه و .. بهت گفتم ، دعوام كردي؟
ديگه دعوام نكني ها! :302: من خيلي لوستم بهم بل ميخوله! :302:
جات خالي ديشب يه عروسي شمال شهر بودم دوستم كه عروس بود گفت ساعت12 ظهر آرايشش كامل پاك شد و دوباره خودش خودشو آرايش كرده (كلي هم پول داده بود!) :305:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
[/color] آيلارا عزيز ضمن تاييد صحبت هاي دوستان
به نظرمن همونطور كه توي يكي ديگه از تايپيك هاتون گفته بوديد مشكل اصلي خودتون
هستيد كه اعتماد به نفستون در مورد ظاهرتون فوق العاده پايينه و اگه اين مشكلتون را
حل كنيد مشكلاتتون با همسرتون هم حل ميشه .
عزيزم ظاهرمون كه دست خودمون نبوده ما هيچ نقشي نداشتيم همونطور كه خداوند
مي فرمايد :اوست كه شما را در رحم ها هرگونه كه بخواهد صورتگري مي كند ،
خدايي جز اونيست كه شكست ناپذير حكيم است (آل عمران آيه 6) .
پس اين كه هر كس ظاهرش چه شكليه حكمتي داره و نبايد نقطه ضعف از طرف خودت بدوني....
من مطمئنم شوهرت هم تو را خيلي دوست داره ظاهرت را هم خيلي دوست داره از مكالماتتون و واكنش هاي همسرتون مشخصه كه چقدر براش اهميت داريد.
من فكر مي كنم حتي همون مسئله بيني را هم مشكل از طرف شما بوده شايد خودتون ايشون را به اين مسئله حساس كرديد .....
موفق باشيد عزيزم:72:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
آیلارا خواهرم !
عمل بینی شما اصلا مشکل پیچیده ای نیست... خیلی از مردها برای زیباتر شدن، آراسته شدن، دلخواه شدن همسرانشون تلاش می کنند... پیشنهاد می دهند... دنبال جواب و دلیل نگردید... نگذارید که افکار منفی به شما هجوم بیاورند... ببین فکرهای منفی هجوم می آورند اما فکرهای مثبت رو دونه دونه باید جمع کرد...
من فکر می کنم شما دو نفر همدیگر رو دوست دارید... وقتی جریانات روز زن رو گفتی.. این موضوع برای من واضح بود.. خیلی زیبا بود!
من خیلی ها... خیلی ها رو می شناسم بعد از ازدواج رفتند و کلی کار روی بدن و صورتشون کردند... خیلی ها با ترغیب و اصرار شوهرشون! یعنی اینها رو شوهرشون دوست نداره؟!؟! اگر فردا به شما بگه مثلا به خودت برس! یعنی دوستت نداره؟ نه به هیچ وجه ذهنتون رو درگیر نکنید! زندگی اینطور نیست!! شما انتخاب شدید... شما انتخاب کردید! در جهت ارتقای یکدیگر تلاش کنید! بی منت... بدون اینکه ذهنیت خود رو خراب کنید و بدونید این افکار که دوست داره شکل فلانی شم و ... اصلا صحیح نیست! مخربه! داغون کننده است! ایشون فقط می خواد که شما زیبا تر بشی... همین!
به هزار دلیل! چون دوستت داره... چون دوستت داره!
از عشق و دوست داشتن سو تعبیر نکنید... رها کنید عشق رو تا بتونه شما رو به سمت هم بکشونه! نگذار زندگی شما با سو تفاهم های مکرر گره بخوره!
امیدوارم همواره خوش باشید...
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
جناب sci عزيز، بنده با نظر شما چندان موافق نيستم! ببينيد ، يه موقع هست مرد از زنش ميخواد كه فلان آرايش رو براش انجام بده ، يا مثلا فلان لباس رو بپوشه ، يا از خانمش ميخواد بره ورزش كنه و اندامش رو بهتر كنه...همه اينا خوبه و بحثي در موردش نيست...ولي...
ولي عمل جراحي خيلي فرق ميكنه!! چون
- يه جور تغيير دائمي محسوب ميشه!
-خطرات و ريسك هاي خاص خودش رو داره!
-هزينه زيادي داره! ( كه در اين مورد و ماجراهاي مربوط به هزينه عمل خود آيلارا جان توضيحاتي دادن!!)
-البته ميشه از تمام موارد بالا هم چشم پوشي كرد به شرطي كه خود شخص هم مايل به اين عمل باشه!!!! كه در مورد خانم آيلارا اين موضوع هم وجود نداشته!!
پس مشخص ميشه كه كار شوهر ايشون درست نبوده!
به نظرم چندان صحيح نيست كه ما يه نفر رو انتخاب كنيم و بعد از مدتي سعي در ايجاد تغييرات خاص(و مهمتر از همه ، بر خلاف ميل خود شخص !) داشته باشيم.
البته آيلارا خانم، اينارو نگفتم كه ناراحتت كنم و فكرت رو مشغول كنم.بالاخره شما عمل كردين و ديگه فكر كردن بهش فايده اي نداره پس ديگه اصلا به اين مسئله فكر نكن.انشااله كه عملت هم خوب شده باشه ، و مشكلاتت هم يكي يكي حل بشه.:72:
-
RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه
[
وقتي پيش هم هستيم اين مشكلاتمون خيلي خيلي كمرنگ ميشه ولي همينكه دور شد اصلا ظاهرش نشون نميده كه ناراحته از رفتن ولي همينكه رفت شهر خودشون و پاش رسيد به خونشون اين رفتاراش شروع ميشه و اينكارارو ميكنه :316:
[/quote]
#######
ایلار عزیزم
شما خودت یه مشکل اساسی الان تو نوشته هات گفتی اونم دوریش از شماست که سبب میشه بهانه بگیره و رفتارهای سینوسی انجام بده
البته هرکدوم از دوستان نظری دارن ولی من فکر می کنم نباید نه اینقدر ضعیف رفتار کنی که همسرت هر نیم ساعت بگه طلاق و عادت کنه با این کلمه جلوی دهن شما رو بگیره نه اینقدر مستبد که حس کنه شمام طلاق از خوداتون فکر میکنم رفتار بینابین بهترین
ولی در عین حال تصور میکنم همسرتون خیلی مهارت زندگی بلد نیستن و شما با هنر خودت میتونی یادش بدی
مثلا" وقتی حس میکنی داره بهانه می گیره جای پر و بال دادن به موضوع مورد بهانش خودت راجع به مساله ای که میدونی واقعا" عامل ناراحتیش توضیح بدی و خودتم همیشه شفاف حرف بزنی گله هات مطرح کنی بدون اینکه اونو مقصر گله هات جلوه بدی و ....
در عین حال البته نمیدونم نظرم صحیح یا غلط ولی من باور دارم وقتی ما بخاطر طرف مقابل
غیر معقول خودمون تغییر میدیم یا به نوعی خودمون فراموش میکنم (البته تاکید میکنم تو امور غیر منطقی یا کاملا" شخصی سلیقه ای) جای تاثیر مثبت تاثیر عکس داره یعنی اون احترام ارزش از دست میدیم یعنی اون جذابیت لازم از دست میدیم واسه همین گاهی بهتره یکمم خودمون باشیم