شکستن عهد، خیانت.. کمکم کنید

سلام
حدود نه سال پیش در ابتدای جوانی و در محل کار با کسی آشنا شدم که بعد ها پاره تنم شد و نگار زیبایم.
یکی دو سال همکار بودیم که رفته رفته به هم علاقه مند شدیم. این روند ادامه داشت و دلبستگی مان بهم بیشتر شد. تصمیم به ازدواج گرفتیم. با اراده ای پولادی که عشقی قوی و غنی پشت آن بود همه موانع را پشت سر گذاشتیم و سرانجام نامزد شدیم وبعد از یک سال ازدواج کردیم. و هر دو به عشق و آرزوی دیرینه خود رسیدیم. 1 سال بعد از ازدواج متوجه رفتار مشکوک همسرم شدم. sms ها و email های او رو چک میکردم. و در نهایت بهت متوجه ارتباط اینترنتی او با یک غریبه ساکن در شهری دیگر شدم. حرف هایی که بین آنها رد و بدل شده بود به شدت آزارم میداد. وقتی همه مدارک رو جمع آوری کردم داستان رو به همسرم گفتم. اول انکار کرد و سپس اعتراف و گریه و فغان و درخواست بخشش. بعد از چند روز او را بخشیدم و مانند قبل او را دوست داشتم. 3 سال گذشت و الان دوباره متوجه شدم که ارتباط او هیچگاه قطع نشده بود. و از ارتباط اینترنتی به sms و تماس تلفنی زیاد (شاید هم ملاقات حضوری - مطمئن نیستم) تبدیل شده. تا جایی که همسر اون مرد هم متوجه داستان شده.
دوباره طلب بخشش میکنه و قول میده و قسم میخوره.. گریه های شب و روز او کلافه ام کرده. واقعا اون رو دوست دارم/داشتم.. نمیدونم.. الان 3 روز گذشته و همچنان قسم میخوره که کاری میکنه که همه خاطرات بد من پاک بشه.. جبران میکنه.. و ... نمیدونم میتونم اسم این کارشو خیانت بذارم یا نه؟ ولی در آخر من موندوم و سردرگمی و تنهایی و غم سنگینی که تحملش برام سخته و داره نابودم میکنه و عشقی که از دستم رفته..
از راهنمایی هاتون استفاده میکنم
ممنون.

فکر نکنم به رابطه مجازی خیانت بشه گفت.ولی می تونه زمینه ساز باشه.خوبه آدم اون وقت و انرژی که صرف پیام دادن

می کنه برای همسرش مصرف کنه.

اگه توی اون رابطه مجازی جملات عاشقانه و محبت آمیز و .. رد و بدل شه. دقیقا همون حرف هایی که به من میزنه.. آدم تا کسی رو دوست نداشته باشه نه میتونه عاشقانه باهاش صحبت کنه و تا بدون علاقه هیچ رابطه ای 3 سال ادامه پیدا نمی کنه. حتی اگه مجازی باشه. درسته؟

امير اقا به نظر من اولا علت كارش را بپرس و بدون چي واسش كم گذاشتي كه با ارتباط با اون از طريق ايميل و اس ام و.. لذت ميبره و تا اون قسمت را براش پر كني
ثانيا ايندفعه را ببخش چون تا جايي كه خودتون هم اطمينان ميديد هيچ رابطه اي باهاش نداشته اما بهش بگو اگه يه بار ديگه خلاف ببينه حتي اس ام اس ديگه هيچ انتظاري ازتون نداشته باشه
موفق باشي دوست من

همسرتون نمی خواد زندگیش از هم بپاشه، چون هیچ کس نمی خواد آرامشش به هم بخوره. به ازدواج با اون آقا هم امیدی نداره چون راه درازیه .... از طلاق گرفتن هر دو تا موافقت خانواده ها تا حرف مردم و ...

شاید هم ایشون فاکتورهایی را دارند که شما ندارید و بالعکس. مثلا شما از نظر مادی خوب تامینشون می کنید ولی اون آقا ثروت و درآمدشون از شما کمتر است. شما تامین مالی کنید و ایشون هم ...

به هر حال همسرتون داره با عقلش تصمیم می گیره و شما با احساستون!

اگر انسان عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده شد، و دیدید که باز هم گزیده میشود فکر نکنید عاقل نیست. احتمالا زهر گزیدگی یک ماده اعتیاد آور است و انسان عاقل دوست دارد گزیده شود.

هشت سال خیانت دیگه علت پرسیدن نداره. هر کس باشه بعد از یه مدت به خودش می آد و خودش سعی می کنه زندگیش را اصلاح کنه. انرژی و وقتی که واسه چت و دیدن اون آقا و ... پنهان کردن موضوع گذاشته می ذاشت زندگی خودش را اصلاح می کرد.

شما فرزندی دارید؟

نه فرزند نداریم. 3 ساله که رابطه داره نه 8 سال.

ببخشید چون گفته بودید نه ساله می شناسید و یکسال بعد از ازدواج متوجه خیانت شدید، فکر کردم نه ساله ازدواج کردید.

فک کنم شما باید به خودتون مراجعه کنید و ببینید توان بخشیدن دارید یا خیر، و جوانب کار و پیامدهاشو خوب بسنجید، و یک تعهد کتبی از ایشون بگیرید ( با توجه به تکرار این اشتباه ) که محضری و رسمی باشه و درصورت اشتباه مجدد ایشون بدون هیچ حق و حقوقی از زندگیتون خارج بشن.
به علاوه در صورت اینکه فرصتی دوباره به ایشون میدید لطفا حواستون باشه که فعلا فرزندی رو درگیر این رابطه نکنید
ضمنا موضوع خیانت رو سرچ کنید در تالار و تاپیک های مشابه زیادی رو که وجود دارن بخونید

سلام آقا امیر
خوش اومدید به تالارهمدردی.
اول ازهمه یه اطمینان خاطربهتون بدم که مطمئن باشیدمشکلتون همین جاحل میشه.میدونیداون روزجلوی چشممه که این تایپیک مثل تایپیک من به "تایپیکهای به نتیجه رسیده" منتقل میشه.این روبهتون قول میدم.
با اجازه بزرگواران تالار می خوام تجربه شخصی خودمو دراختیارتون بذارم.
آقا امیرشما بایدبیشتربه خودتون مسلط باشید،تابتونید این قضیه روبه سلامتی به پایان برسونید.
پس آروم باشید وبه حرفام گوش بدید.راستش من روانشناس نیستم وهیچ اطلاعاتی هم دراین زمینه ندارم وفقط دارم تجربیات خودمو به عنوان زن که تجربه کردم دراختیارتون میذارم.
نظرشخصی منم اینه که نمیشه باچندتا ایمیل وچت یکی رومتهم به ارتباط دونست ، ولی اگه این ارتباط تاتلفن وملاقات حضوری کشیده بشه جای بحث داره!
چندوقت پیش یه همچین اتفاقی برای خودمن افتاد.این درحالی بودکه به شوهرم عشق می ورزیدم وزندگیمودوست داشتم.من بایه مردنامحرم رابطه عاشقانه برقرارکرده بودم که به شدت داغونم میکرد.این احساس رفته رفته درونم اوج می گرفت ومنوبه سوی شکست هلم میداد تااینکه بااین تالارآشناشدم.دوستان اینقدر دلسوزانه راهنمایی کردند که من بایه اراده قوی ومحکم به جنگ بامشکلم پرداختم وباامیدبه خداتونستم این عشق غلط رااز زندگیم بیرون کنم.شوهرم هم درجریان این رابطه بودالبته من خودم گفته بودم نه اینکه کنکاش کنه وبفهمه.میدونید علکس العملش چی بود؟ساعتها می نشست ومنوبه حرف می کشید، من ازاحساساتم نسبت به اون مردمی گفتم و شوهرم نه به عنوان شوهربلکه به عنوان یه دوست گوش میداد ودرکم میکرد.بهم می گفت"می فهممت توداری روزای سختی رومی گذرونی ، میدونم که دوستم داری وهیچ وقت نمی خوای این زندگی روکه باهزارجورمکافات ساختیم بااین چیزا به بادبدی.پس عزیزم عاقلانه فکرکن.من به این احساس پاک توارزش قائلم ولی نمیشه که 2نفرتودلت باشه!"خلاصه هرچی بگم ازسکوت وآرامش شوهرم کم گفتم .اینقدرباهام حرف زد وگفت درکم می کنه که داشتم ازخجالت آب می شدم.آخرش این ماجرا ختم به خیرشدولی حتی اجازه ندادمعذرت خواهی کنم گفت"اتفاقی بوده که افتاده دست خودت هم نبوده"پس خودتوسرزنش نکن.
به نظرمن این رفتارشوهرمن تحسین برانگیزه ودرس بزرگی بهم داد.
الان شمابرادرمن اگه واقعا نگار زیباتون بازم براتون پاره تنه،اگه میتونید به این جمله که انسان جایزالخطاست ایمان بیارید،پس دیگه چه جای بحثیه؟! خانومتون هم که داره اصرارمی کنه که ببخشیدش این یعنی هنوزم دوستتون داره ونمی خوادزندگیشوازدست بده.ازتون میخوام یه فرصت دیگه بهش بدید اما ازته دل.نه ازروی اجبارودلسوزی.
موفق باشید.

سلام

من فکر می کنم بهتره سعی کنید علتش رو پیدا کنید.

شاید همسرتون به این کار معتاد شده و احتمالا چون اراده قوی ای نداره نمی تونه ترکش کنه. مطمئنا شما به عنوان یک همسر خوب ( که به دنبال حل مشکلش اینجا اونده) می تونید به همسرتون کمک کنید تا اراده و اعتماد به نفسش رو قوی کنه. برای اینکار شاید لازم باشه پیش مشاور برید.
من به عنوان یک زن باید بگم که یا همسرتون به اندازه کافی از شما محبت نمی بینه (که بعید به نظر می رسه) یا شما وقتی براتون زبون می ریزه یا درد دل می کنه شنونده خوبی براش نیستی (چون زنها به یک شنونده نیاز دارند)
یا در مسائلی تو زندگیش (درس خوندن ، ...)اونجور که می خواسته به هدفش نرسیده (شاید انسان کمال گرایی باشه) و این باعث شده اعتماد به نفسش به نحوی از دست رفته باشه.

نگران نباشید عشقتون از دستتون نرفته فقط راه رو داره اشتباه می ره . منظورم راه برای پیدا کردن خودش رو.
بهش اطمینان بدید که می تونه همه چیز رو جبران کنه و مطمئن باشه که روی کمک شما همه جوره می تونه حساب کنه.

موفق باشید.

سلام
خانم آریانا به نظر من شوهر شما خیلی بزرگواره و استثنایی.
البته من بار اول تنها بعد از چند روز همسرمو بخشیدم. و واقعا بخشیدم. وقتی صادقانه فکر میکنم میبینم که باز هم میتونم ببخشمش.چون عاشقشم. ولی همه ترسم از تکرار این موضوع هست، و اینکه نمیدونم واقعا میتونم مثل قبل دوستش داشته باشم یا نه. من همه چیز رو در حد اعلا و عالی میخوام. همیشه و توی همه مسائل. زندگی ، اجتماعی ، شغلی و .. این ذات منه و خودش هم میدونه. توی عشق و زندگی عاطفی هم همینطور. عشق و زندگی ما عالی و اعلا بود.. این رو همه دوستان و فامیل خیلی رک بهمون میگفتن.
خانم دلجو حرف شما درسته. همسرم دوست داشت که من ازش تعریف کنم و حسن هاشو بازگو کنم. من این کار رو میکردم ولی کم.
من ازش خواستم تا یه مدت کوتاه جدا از هم زندگی کنیم و الان 2 روز هست که به منزل پدرش رفته و به همه گفتیم که من ماموریت هستم.. تا بتونم خوب فکر کنم و نتیجه بگیرم. اما چه نتیجه ای باید بگیرم؟ نمیدونم..

سلام:72:
اقا امیر ضمن اینکه کاملا شما رو درک می کنم که قرار گرفتم تو این شرایط خیلی سخته اما بهتون خیلی دوستانه می گم گذشتن از عشقتون و از هم پاشیدن زندگیتون سخت تره.
پس همه فکرتون و رو این متمرکز کنید که باید چه کنید تا این اشتباه تکرار نشه. در واقع اگر شما هم زندگی و همسرت و دوست داشته باشی پس چاره ای نداری جز اینکه ببخشی.
حالا من همه دلایلی که ممکنه همسر شما رو به این سمت کشونده باشه مطرح می کنم خودتون قضاوت کنید که کدوم عامل باعث این رفتار همسرتون شده.
1- کم توجهی شما به او.
2- شنوده خوب نبودن شما
3- کم وقت گذاشتن شما برای همسرت
4- زیاد بودن اوقات فراقت و تنهایی ایشون که این تنهایی و با چت و اینترنت پر کرده.
5- احساساتی بودن همسرتون و نیاز بیش از حدش به شما
.
.
.
می بینید به جز مورد 4 بقیه رو خود شما هم بی تقصیر نبودید. بازم جای شکر داره که همسرتون در حد همین چت و اینترنت و دنیای مجازی بوده.
لطفا فکرتون و منحرف نکنید به اینکه شاید تل هم بوده شما قرار هم بوده و ..... به همین چیزی که دیدید و شنیدید اعتماد کنید.
همسرتون و ببخشید و علت کارش و از خودشم بپرسید کمی در رفتارتون تجدید نظر کنید و او را بیشتر مورد توجه قرار دهید و مطمئن باشید همسرتون دوستون داره و زندگیتون می تونه مثل قبل و حتی بهتر باشه
موفق باشید:72:

شاید فقط مورد 1 و 5 یه کم برام قابل فکر کردن باشه. اون هم بعد از این اتفاق. تا قبل از اون که حس میکردم رفتارم درست هست و شاید هم درست بوده.
ارتباط همسرم بیشتر تلفنی بوده و از محل کارش. شاید چند بار در روز..

همیشه ادمها فکر می کنن بهترینن و بهترین رفتار و دارن تا زمانی که به یک بن بستی می رسند و بر می گردن و پشت سر رو نگاه می کنن اون وقت می فهمند که جاهایی هم اشتباه کردن.
البته 100% نمی خوام شما رو زیر سوال ببرم و اینکه رفتار همسرتون اشتباه بوده و قبول دارم و درک می کنم منتها باید راهی پیدا کرد که دیگه همسر شما به سمت این کار نره.
با اطلاعاتی که شما دادی توجه بیشتر شما میتونه یک گزینه باشه برای جلوگیری خطا در اینده.
نظر من بیشتر رو مورد 4 هست. وقتی من وقتم زیاد باشه خب حوصلم سر می ره باید یه کاری بکنم. و خدا نکنه که ادم به نت و اینترنت معتاد بشه. فکر کنم اگه وقت همسرت و پر کنی و او کمتر مجال داشته باشه که بره سراغ اینترنت این اتفاق هم کمتر می فته.
مثلا تا سر کاره که خب نمی شه کاری کرد. بعدش برنامه بیرون و تفریح و مهمانی رفتن یا مهمانی دادن طوری که او فرصت چنین رفتارهایی و نداشته باشه.
در ضمن اگه اون و بخشیدی خیلی محکم تاکید کن که بار بعد بخششی در کار نیست و قطعا طلاقش خواهی داد و به همه خواهی گفت که او چه کرده.
باید همسرت ترسی هم داشته باشه تا دیگه سراغ این کار نره. البته این ترس ظاهر قضیس باطنش توجهی است که شما بعد این ماجرا باید بیشتر داشته باشی.
موفق باشی:72:

سلام

1. خیلی از دوستان روی موضوع بی توجهی مرد به نیازهای همسرش تاکید می کنند و البته از دیدگاه علت شناسی ، می توان چنین موردی را موثر شناسایی کرد ، اما این دوستان متقابلا یک نکته ی مهم را نیز نادیده می گیرند که از دید قضایی ، وجود زمینه ی ارتکاب جرم ، دلیل بر برائت مجرم نیست و حداکثر می تواند به عنوان یک علت تخفیف دهنده در نظر گرفته شود .

به بیان ساده تر ، درست است که بی توجهی مرد به همسرش او را در معرض شرایط نامناسب روحی و آمادگی احتمالی برای جذب به سوی محبت دیگران قرار می دهد ، اما انصافا این موضوع از هیچ کس به عنوان دلیل قابل قبول نیست و در پاسخ می توان گفت که چرا زنی که با این گونه رفتار های شوهرش مواجه بوده ، با همسرش به مشاور مراجعه نکرده است ؟ چرا به همسرش نگفته که این نوع رفتارها او را می آزارد و به سوی دیگران سوق می دهد ؟ آیا می توان به چنین بهانه هایی ، توسل به شیوه های نادرست و زشتی همچون برقراری ارتباط با دیگر مردان را توجیه کرد ؟

2. برقراری ارتباط مجازی ، پیش زمینه ی نزدیک تر شدن ارتباط هاست . بسیار دیده ایم ارتباطاتی را که از اس ام اس شروع شده و به مراحل جدی تر رسیده است . از این جهت ، درست است که گفت و گوی تلفنی را نمی توان خیانت جنسی ( با پوزش از استارتر تاپیک ) بر شمرد ، اما در حقوق جزا و جرم شناسی ، " اقدام به ارتکاب " نیز جرم است ، هر چند خفیف تر .

3. متاسفانه ضربه های روحی این چنینی ، چه در زنان و چه در مردان ، بسیار سنگین است و زمان کافی برای هضم کردن این ضربه ها مورد نیاز خواهد بود . به دوستی که این بحث را باز کرده اند توصیه می کنم اگر از اراده ی خود برای بخشیدن همسرتان مطمئن شدید ، به خود فرصت بدهید . شاید سال ها زمان مورد نیاز باشد تا شما این مسئله را از یاد ببرید . توصیه ی اکید می کنم فعلا داشتن فرزند را از برنامه ی زندگی تان خارج کنید چون این طرز فکر که بخواهید از بچه دار شدن به عنوان عاملی برای به هم چسباندن خودتان و همسرتان استفاده کنید ، یک رویه ی کاملا نادرست است.

4. نکته ای که خیلی از دوستان به آن توجه نکرده اند این است که ارتباط همسر شما فقط با یک شخص خاص بوده است . به احتمال بسیار زیاد این شخص با رفتارهای خود روی همسر شما تاثیر گذاشته بنابراین مواجهه با او ( عامل وسوسه و تمایل به گناه ) را هم باید در دستور کار خود قرار بدهید . با این شخص خیلی جدی و محکم صحبت کنید و به او بگویید عواقب قانونی کارش چه خواهد بود . حتی می توانید به صورتی خیلی رسمی تهدیدش کنید و به هر شکل ممکن باید او را از مسیر همسرتان دور کنید . هم زمان ، ببینید این شخص از نظر رفتاری چه برتری هایی نسبت به شما دارد و خود را از آن نواقص مبرا سازید.

5. توصیه ی دوست گرامی ( سابینا ) در باره ی تعهد کتبی هم راهکار خوبی است ، مشروط به این که بعدا توسط خود شما مورد سوء استفاده قرار نگیرد .

مگه هر کی با شوهرش مشکل داشت یا کمبود محبت داشت باید راه بیفته دور شهر دنبال محبت؟؟

دوست خوبم عشق و علاقه شما قابل تحسینه ولی تا کسی زمینه نداشته باشه عوامل نمیتونن اونو به این کار سوق بدن
با این حساب بنده خیلی خوددار بودم که تا حالا فکر این کار هم از مخیله ام عبور نکرده
دوستان همه نظراتشونوگفتن ولی از نظر من سهل گیری در این کار باعث میشه قبح عمل اصلا از دید بازدیدگنندگان این تاپیک هم بریزه
من رای به طلاق نمیدم ولی رای به سختگیری و قاطعیت چرا

amir tanha گرامی

به تالار همدردی خوش آمدید

همسر شما نیاز به کمک داره ، مطمئناً دروناً خودش از این مسئله ناراضی هست ، او دچار وابستگی عاطفی شده و نشونه احساس محور بودن وی هست .

بهتره با هم نزد یک مشاور مطمئن بروید و سعی کنید با مشاوره حضوری ریشه یابی داشته باشید و راهکارهای لازم را برای حل ریشه ای مسئله دریافت کنید .

تهدید ، بخششهای مکرر ، تجسس ، و .... هیچکدام درمان ریشه ای نیست بلکه مسکن های مقطعی هست و برای همین هم بازگشت دوباره مسئله پیش میاد .

پس در کمال آرامش و در عین قاطعیت (نه تندی و خشونت ) در پی حل مسئله به کمک مشاور و اینگونه یاری رساندن به همسرتون و زندگیتون باشید .


پاورقی

=====

به نظر میرسه که زندگی شما با نظر به رفاه و تامین خواسته ها و کمترین مخالفتها ( حتی در جایی که لازمه ) و .... دچار نوعی یکنواختی شده برای همسرتان اگر وی آدمی هیجان طلب و ماجرا جو باشه .


.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آراام

مگه هر کی با شوهرش مشکل داشت یا کمبود محبت داشت باید راه بیفته دور شهر دنبال محبت؟؟

---

واقعا حرف درستی زدید.اگر کمبود محبت علت درستی واسه اینکار بود نصف بیشتر زنها باید این کمبودو خارج از چارچوب زندگیشون تامین میکردند.وقتی دونفر باهم زندگی میکنن بایدبه یه سری مسائل واقعا پایبند باشند.ادما قبل از ازدواج به خودشون ووجدانشون متعهد هستن اما بعدش به طرف مقابلشون هم متعهد هستند.متاسفم که همسر شما خارج از چارچوب عمل میکنن.امیدوارم مشکلتون خیلی زود حل بشه

فعلا تنها کاری که کردم اینه که جدا از هم زندگی میکنیم.(یه مدت کوتاه و موقت) به تماسها و sms هاش هم جواب نمیدم. خودش عنوان میکنه که داره از این موضوع زجر میکشه و دائم میگه برای آخرین بار منو ببخش جبران میکنم..
قبلا تصمیم داشتم که خانوادشو در جریان موضوع قرار بدم، ولی بعد پشیمون شدم. دیدم خیلی براش گرون تموم میشه.
پس بذارم بعد از 1 هفته 10 روز با هم بریم پیش مشاور؟
اونم قول میده که تکرار نمیکنه.. منم خلاء های عاطفیشو پر کنم که راه تکرار رو ببندم!
نه.. راضیم نمیکنه.. یه چیزی کمه هنوز.

فعلا تنها کاری که کردم اینه که جدا از هم زندگی میکنیم.(یه مدت کوتاه و موقت) به تماسها و sms هاش هم جواب نمیدم. خودش عنوان میکنه که داره از این موضوع زجر میکشه و دائم میگه برای آخرین بار منو ببخش جبران میکنم..
قبلا تصمیم داشتم که خانوادشو در جریان موضوع قرار بدم، ولی بعد پشیمون شدم. دیدم خیلی براش گرون تموم میشه.
پس بذارم بعد از 1 هفته 10 روز با هم بریم پیش مشاور؟
اونم قول میده که تکرار نمیکنه.. منم خلاء های عاطفیشو پر کنم که راه تکرار رو ببندم!
نه.. راضیم نمیکنه.. یه چیزی کمه هنوز.

من فکر نمیکنم گفتن زبونی که من پشیمونم کافی باشه اون باید در عمل این مسئله رو اثبات کنه اصلا خانمتون چه دلیلی رو برای این کارشون عنوان میکنن؟

هیچ دلیل خاصی تا حالا عنوان نکرده. ازش که میپرسم سرشو میندازه زیر و میگه اشتباه کردم. اوایل که قسم میخورد که هیچ چیز خاصی نبوده، من هیچ احساسی نسبت به اون ندارم و اصلا نمیتونم کس دیگه ای رو دوست داشته باشم. یه ارتباط معمولی بوده..
ولی به نظر خودم یه وابستگی عاطفی هم این وسط بوده که این رابطه 3 سال طول کشیده.

با سلام

دوست عزیز بخاطر این مشکلی که براتون پیش اومده خیلی متاسفم امیدوارم زودتر ختم به خیر بشه

فقط میخواستم بگم وقتی که همسرتون برگشت (با فرض اینکه شما ببخشیدش که امیدوارم این طور باشه)
نسبت به اعمال همسرتون کمی سخت گیرانه تر عمل کنید و متوجهش کنید که این آخرین فرصته وحتما هم به توصیه فرشته مهربون درباره مشاور عمل کنید چون فکر میکنم یک رفتار نادرست از طرف شما باز هم زمینه رو برای تکرار این عمل از طرف خانمتون فراهم میکنه

به نظر من باید خانمتون متوجه زشتی کاری که کرده بشه این توجیه خوبی نیست که چون همسرش مثلا بهش گوش نمیکرده بره با مرد دیگه ای صحبت کنه با قاطعیت با هاش صحبت کنید و بعد هم دیگه سعی کنید فراموش کنید

فکر میکنم اگه تنهایی پیش مشاور برید و درباره طرز برخورد با خانمتون بعد از برگشتنشون صحبت کنید بد نباشه تا طوری رفتار کرده باشید که هم خانمتون متوجه قبح عملش بشه هم اینکه دوباره طرف این کار نره

کامیاب باشید

سلام
اقای امیر تنها راهی که در پیش گرفتید خوبه و چیزی کم نداره بیهوده خودتون و ازار ندید. همین تنهایی موقت و جواب ندادن به اس و تل براش کافیه. مشاور راه اخره. و در واقع راهیست برای ماله کشیدن به روی همه خطا ها و کم و کاستیها.
اینکه به خانوادش نگفتید خیلی خوب بود. بیشتر از این خودتون ازار ندید ودنبال تنبیه بیشتر نباشید. برای همسری که شما رو دوست داره همین یک هفته 10 روز عذاب زیادیست. اگر بیشتر موضوع رو کش بدید خدایی نکرده همسرتون هم سرد می شه.
بعد از برگشت همسرتون کمی قاطع رفتار کنید. البته قاطعیت با عصبانیت فرق داره لزومی نداره داد وبی داد راه بندازید بلکه اونقدر قاطعیت در شما ببینه که بدونه بار بعد نه تنها ابروش رفته بلکه اینده خیلی بدی خواهد داشت.
در عین قاطعیت و بعد از چند روز که این قاطعیت شما رو تثبیت کرد اروم اروم نرم بشین و باهاش مهربونی کنید و در واقع اون کم و کاستیها رو جبران کنید و همچنان زیر نظرش هم داشته باشید.
زندگی خوبی خواهید داشت مطمئنم.
موفق باشید:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sisili

سلام
برای همسری که شما رو دوست داره همین یک هفته 10 روز عذاب زیادیست.
موفق باشید:72:

---

کسی که در 4 سال دو بار خیانتش رو بشه به نظر شما خیلی همسرش را دوست داشته؟

ده روز عذاب واسه سه سال خیانت کافیه؟

ده روز عذاب واسه یه عمر بی اعتماد زندگی کردن کافیه؟

بی اعتماد زندگی کردن می دونید چه عذابیه؟

اراام عزیز شما پیشنهاد بهتری داری؟ مثلا طلاق یا کتک زدن یا ابروش و بردن؟
ها؟ همه این راهها رو هم می تونیم به اقای امیر بگیم دیگه نه؟
ولی عزیزم ما برای وصل کردن امدیم نه برای فصل.
البته اینم نمی خوایم که با زود بخشیدن و ....... راه رو برای اشتباهات بیشتر فراهم کنیم. واسه همین می گیم قاطعیت.
پس لطفا مراقب باشید اتش کسی که مورد ظلم قرار گرفته تند هست شما این اتیش و تند تر نکنید بلکه ابی باشید به روی اتش مراجعه کننده.
موفق باشید:72:

سیسیلی عزیز،

نه هر وصل کردنی.

همه ی دوستان مثبت های این موضوع را می گن و فقط می گن ببخش و کم محبت کردی و ...

من می گم مثبت ها را بگید، منفی ها را هم بگید. الان مغز این آقا را پر می کنید از مثبت و تلقین. خانم برمی گردن.

بعدش عذاب ها و خودخوری های این آقا شروع می شه. بعد ممکنه علیرغم اینکه قول دادن که دیگه تمام و خانم را بخشیدن، عملا نتونن ادامه بدن و مدتها عذاب بکشن تا یا بی خیال شن و یا بپذیرن. تاوان اشتباه و خوشگذرونی خانم را این آقا باید با عذاب کشیدن پس بده.

بذارید به منفی هاش هم فکر کنه و تصمیم بگیره. به زور بهش می گید ببخش و اشتباه کرده و ... اشتباه چی؟ زن سی ساله بعد از 4 سال زندگی، مگه مثلا به جای کلم کاهو خریده که می گید اشتباه شده. اشتباه داریم تا اشتباه.

بعد هم اگر این خانم برگردن و سه سال دیگه با یه بچه این زندگی به جدایی برسه، نقش کسانی که می گن برای وصل کردن آمدیم در زندگی اون بچه ی طلاق کم نیست. اگر در مقابل به هم نخوردن این زندگی حس انسان دوستی دارید، در مقابل وصل شدنش هم داشته باشید.

مردی که میخواد مدتها بی اعتماد زندگی کنه یا شاید برای همیشه. بچه ای که به هر حال به این زندگی خواهد اومد و مادری که دوبار خطا کرده شاید که ...

سیسیلی جان سال اول زندگی مشترک سالی نیست که زن بره دنبال یک مرد دیگه. اقلا می ذاشت یه 7-8 سال بگذره بعد بگید کم محبت کردی !

حتما به مشاور حضوری مراجعه کنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

amir tanha گرامی

به تالار همدردی خوش آمدید

همسر شما نیاز به کمک داره ، مطمئناً دروناً خودش از این مسئله ناراضی هست ، او دچار وابستگی عاطفی شده و نشونه احساس محور بودن وی هست .

بهتره با هم نزد یک مشاور مطمئن بروید و سعی کنید با مشاوره حضوری ریشه یابی داشته باشید و راهکارهای لازم را برای حل ریشه ای مسئله دریافت کنید .

تهدید ، بخششهای مکرر ، تجسس ، و .... هیچکدام درمان ریشه ای نیست بلکه مسکن های مقطعی هست و برای همین هم بازگشت دوباره مسئله پیش میاد .

پس در کمال آرامش و در عین قاطعیت (نه تندی و خشونت ) در پی حل مسئله به کمک مشاور و اینگونه یاری رساندن به همسرتون و زندگیتون باشید .


پاورقی

=====

به نظر میرسه که زندگی شما با نظر به رفاه و تامین خواسته ها و کمترین مخالفتها ( حتی در جایی که لازمه ) و .... دچار نوعی یکنواختی شده برای همسرتان اگر وی آدمی هیجان طلب و ماجرا جو باشه .


.

---

بیشتر به راهکارهای فرشته مهربان دقت کنید.
من هم با نظر دوستان برای بخشش و یا جدایی کامل مخالفم
بهتره ریشه یابی کنید ببینید مسئله از کجا ایجاد شده یه مدت تنها به این مسئله فکر کنید بعد به کمک مشاوری آگاه ، تمام مسائل رو از روز اول آشنایی تا ازدواج مو به مو عنوان کنید(گاها من میبینم که زوجها توی جلسات مشاوره بیشتر سعی میکنند فلسفی صحبت کنند تا اینکه واقعیتها رو شفاف عنوان کنند و مشاور هم فقط گیج میکنن....)تا انشاله به نتیجه ای راضی کننده برسید.که اگر روزی قرار شد با هم زندگی مجدد رو شروع کنید با اطمینان خاطر باشه و اگر طلاق هم گرفتین باز هم با اطمینان این کارو بکنید.
موفق باشید.

تصمیم اولیه و غیر قطعی من اینه: میبخشمش. اما اون قطعا میدونه که لغزش دوباره اش چه نتیجه ای داره( قطعا جدایی، شک ندارم)، تا یه مدت که نمیدونم چقدر طول میکشه نمیتونم مثل قبل از این داستان باهاش رفتار کنم. منظورم کم محلی، بد اخلاقی، پرخاشگری و .. نیستا. اون دوست داشتن خاصی که فقط خودش میدونه و براش آشناست فعلا ابرازش برای من مشکله. تعهد کتبی و محضری و .. هم اصلا فکرشو نمیکنم. چون تعهد اخلاقی و وفاداری این مدلی مورد تایید من نیست و برام ارزشی نداره.
نمی دونم تصمیمم تا آخر هفته عوض بشه یا نه..
چیزی که یه کم حلش برام مشکله ریشه یابی این موضوع هست. که چرا؟
این سوال بزرگی هست که بشدت ذهن منو مشغول کرده.
شاید من همسر خوبی نبودم.. ولی چرا بهم نگفت؟
آیا رابطه ای بین این موضوع و این نظرش که" آدم مگه دیونه است که بچه دار بشه و بچه برای چی میخوایم" هست؟
آیا اونو دوست داره؟ آیا میتونه بهش فکر نکنه؟
من تا کی باید کارآگاه بازی در بیارم که مبادا دوباره راه کج بره؟
اصلا این چند سال توی محل کار، اینور، اونور چکار میکرده؟ آیا مسئله ای هست که ازش بی خبر باشم؟
آیا دوباره میتونم بهش اعتماد کنم؟
آیا واقعا منو دوست داره؟ شاید منو هم دوست داره..
آیا عاشقمه؟
آیا تصمیمی که گرفتم درسته؟؟
شاید هم الان که من مشغول درد و دل کردن با شما هستم اونم داره با یکی دیگه درد دل میکنه، و این اجتناب ناپذیره.

شاید اون منو دوست داشته باشه ولی دیگه عاشقم نیست. عشق احساس بزرگ و نابی هست که مثل یه سد جلوی لغزش ها و انحراف ها و در نهایت خیانت رو می گیره.
خیلی از آدم ها فکر میکنن که عاشق هم هستند و غافلند که فقط به هم عادت کردن.
عشق حقیقی انسان رو سعادتمند میکنه. و فقط دو عاشق واقعی هستند که حتی در سختی ها هم احساس خوشبختی میکنند. من این رو تجربه کردم و بهش ایمان دارم.
و این احساس نابی بود که با یک رفیق نیمه راه تمام شد.

شما نتونستي تصميم بگيري كه چي كار كني و داري خودت را گول ميزني.:305: بهتره برين مشاوره.

آره. گفتم که تصمیمم قطعی نیست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amir tanha

آیا واقعا منو دوست داره؟ شاید منو هم دوست داره..

---

شاید منو هم ...

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ببینید آقای امیر،

اون تصورتون از عشق و زندگی رویایی و وفاداری و ... بذارید کنار. برید دستش را بگیرید بیارید و یه همزیستی مسالمت آمیز را در کنار هم شروع کنید. بی خیال وفاداری و عشق. همه ی زندگیها یه جاییش می لنگه. مال شما هم اینجاش ...

شاید هم حق با شماست..
مثل اینکه آدم نباید پیمان ابدی با کسی ببنده. باید از همون اول فکر کنه که موقته 2-3 سال 5 سال .. بعدش یکی دیگه.. مثل سریال های خارجی! بعد آروم آروم توی جامعه هم عادی میشه. دیگه همه راحتن..

سلام اقای امیر تنها:72:
من خواهش می کنم پست فرشته مهربان رو دقت کن. ببخشید کمی تند حرف می زنم اما شما با همفکری اراام محترم ذهنیتتون داره به این سمت می ره که همسرتون خیانت کرده عشقش از بین رفته عاشق کسی دیگر شده با کسی دیگر درد و دل می کنه به شما عادت کرده از ترس ابرو داره با شما زندگی می کنه و ......
پیاده شو با هم بریم اقا امیر...
این چه طرز فکر کردنه؟ همسر شما خطا کرده و در این هیچ شکی نیست اما مابقی افکار زایده ذهن شماس که به صورت ناخواداگاه داره پیش روی می کنه.
من خواهش میکنم به جای نشستن و بافتن افکار منفی به یک مشاور مراجعه کنید. اول خودتون و کم کم با حضور همسرتون.
چون اگه همین طوری ادامه بدید افکارتون بیمار می شه من مورد مثل شما رو خیلی دیدم خانم شاید در حد ایمیل و چت خیانت کرده اقا او را در اغوش طرف مقابل هم تجسم کرده و اخر سر به خاطر افکار مسموم خودش خانم و طلاق داده.
من خواهش می کنم شما نذارید افکارتون مسموم بشه.
اراام عزیز همه یک جای زندگیشون می لنگه شما هم این قسمتش یعنی چی؟
همسر امیر خطا کرده باید تاوانش و بده و زندگیشون مثل همه ادمهای دیگه ادامه خواهد داشت من خواهش می کنم شما به این افکار منفی که داره در امیر شکل می گیره دامن نزنید.
موفق باشید:72:

من فکر میکنم باید اول ریشه یابی کنید بعد اگر تونستین درستش کن و یه زندگی جدید با اگاهی رو شروع کنید .اون اگر شمارو دوست نداشت نباید اول جای دیگه پاشو سفت کنه بعد بیاد از شما جدا شه منطقی اش اینه که اول از شما جدا شه بعد این کارو بکنه اما من فکر نمیکنم به اون صورتی که شما فکر میکنید باشه احتمالا یه بازی کودکانه بوده ببخشید یه سوال دارم البته اگر نخواستین جواب ندین همسر شما قبل از ازدواج سابقه دوستی با کسی رو داشته؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خورشید تابان

من فکر میکنم باید اول ریشه یابی کنید بعد اگر تونستین درستش کن و یه زندگی جدید با اگاهی رو شروع کنید .اون اگر شمارو دوست نداشت نباید اول جای دیگه پاشو سفت کنه بعد بیاد از شما جدا شه منطقی اش اینه که اول از شما جدا شه بعد این کارو بکنه اما من فکر نمیکنم به اون صورتی که شما فکر میکنید باشه احتمالا یه بازی کودکانه بوده ببخشید یه سوال دارم البته اگر نخواستین جواب ندین همسر شما قبل از ازدواج سابقه دوستی با کسی رو داشته؟

---

نه. خیلی خیلی بعید میدونم. ما از 21 سالگی با هم آشنا شدیم و الان 29 سالمونه(هم سنیم) و تقریبا 3.5 ساله که ازدواج کردیم.

الان 4 روزه که گفتم بره. میخوام بگم بیاد با هم صحبت کنیم، راجع به خیلی چیزها.. نظرتون چیه؟ پیشنهادی ندارید؟