-
من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
با عرض سلام و خسته نباشید من پسری 20 ساله ودانشجوی سال 3 پزشکی در تهران و خوابگاه هستم.حدود یک سال پیش به طور تدریجی با یکی از همکلاسی های پسرم که او هم خوابگاهی بود رابطه ام زیاد شد وپس از مدتی ما دوست صمیمی همدیگر شدیم.ارتباط ما بسیار سازنده بود و من هم کاملا از این دوستی شادمان بودم ولی متاسفانه پس از مدتی من احساساتی را که کاملا تا حال برایم ناشنا بود را تجربه کردم.
من به او وابسته شده بودم مانند دیگر دوستانم نبود همیشه دوست دارم در کنار او باشم،در کلاس کنار او بنشینم واین باعث شده که همیشه باهم باشیم به طوری که دیده نشدن ما باهم موجب تعجب اطرافیان میشود تنها لحظاتی از زندگی احساس راحتی نسبی دارم که باهمیم از بودن با دیگر دوستان و خانواده ام نمیتوانم لذت ببرم شدیدا به کارهایش حساسم و از کوچکترین عمل او که شاید در نظر عموم عادی باشد رنجیده شده وشدیدا به هم میریزم.
از بودن او با دیگران مثل هم اتاقیانش احساس بدی به من دست میدهد طوری که از هم اتاقیانش احساس نفرت دارم.وقتی نشان یا اسمی از او برده میشود ویا اس ام اسی از طرف او میاید ضربان قلبم شدت میابد.گویی من عاشق مجنون وار او شده ام.آزادی ام در زندگی سلب شده وهیچ کاری را نمیتوانم درست انجام دهم و همیشه به فکر اویم.متاسفانه این وابستگی به جایی رسیده که من اخیرا احساس جنسی به او پیدا کرده ام ودوست دارم او را در آغوش گرفته وببوسم که این موضوع شدیدا موجب ناراحتی وی و اختلاف وحتی برخورد فیزیکی شده است.
من موضوع وابستگی وعشق دیوانه وارم را با او در میان نگذاشته ام چون میدانم که این قضیه را درک نخواهد کرد.اونسبت به من اینطور نیست و من برای او عادی ام وحالت یک طرفه دارد.اول این قضیه مرا آزرده میکرد و دوست داشتم که او هم مرا شدیدا دوست بدارد ولی الان متوجه شده ام که این حالت غیر عادی است.تلاش زیادی برای ازبین بردن این وضع بسیار فرساینده کرده ام حدود 5بار به مشاور مراجعه کرده ام و3بار هم به دکتر روانشناس ،ولی همه ی آنها با بد دانستن این عشق نابجا عبارتی همچون مرد باش یا قوی باش و...که خودم هم میدانم،گفته اند و راهبردی قوی برای من ارائه نداده اند.
خواهش میکنم کمکم کنید ومرا برای رهایی از این وضع اسف بار راهنمایی بفرمایید.با تشکر
[size=medium]
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام دوست من
پیشنهاد میکنم حتما با یه مشاور موضوعتون رو در جریان بگذارید تا بیشتر ریشه نگرفته
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
مشاور رو که میگن 5 بار رفتن
میتونید ازشون دور شید؟مثلا خابگاهتون رو عوض کنید؟
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام
درك مي كنم كه چه مي گويي و در گير چه احساسي شده اي .
هر چند اين رفتار و احساس و افكار نرمال و پذيرفته نيست . اما قابل درك هست كه چه مي گويي .
توجه داشته باش كه تنها طرح مشكل و مسئله براي از بين رفتن آن كار ساز نيست .
اين حرف يعني چه ؟
يعني خودت بايد كاملا بر خودت و احساسات و افكار و رفتارت آگاه باشي و مهارت و توانايي را چاشني آگاهي هايت بكني تا در طي زمان به نتيجه برسي و هدف براي تو رسيدن به نتيجه باشد هر چند سخت و زمان بر .
اما چه بايد كرد ؟
سعي كن ارتباط خودت را با او قطع كني . حتي لازم نيست به او و يا كسي توضيحي بدهي . راه حياتي ارتباط را مسدود كن . نگران نباش . راه حياتي كه مسدود شود طبيعي است كه احساس و افكار و اعمال تو هم در رابطه با وي خشكيده مي شود .
و حال از گذشته خود و محيط زندگي و خانواده قدري توضيح بده .
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
همونطور که دوستمون پرستو گفتند حتما و هر چه سریعتر خوابگاهتونو جدا کرده و سعی کنید تماستون رو با این آقا به حداقل برسونید حتی اگر شد می تونید یک ترم مرخصی بگیرید و یا انتقالی به دانشگاه دیگه
ولی برای حل ریشه ای موضوع با توجه به اینکه ممکنه اختلالات هورمونی هم در شما وجود داشته باشه که عشق به همجنس رو در شما تقویت می کنه فکر میکنم به یک روابپزشک و نه روانشناس مراجعه کنید و آزمایش های لازم رو بدید تا در صورت لزوم بتونید سریعتر درمان بشید
به علاوه نسبت به عواقب کارتون هشیار باشید که در صورت ادامه ممکنه کار به حراست و بی آبرویی در دانشگاه و انگ همجنسگرایی خوردن و حتی اطلاع خانواده بکشه که آینده شغلی و زندگی شخصیتون رو بسیار تحت تاثیر قرار خواهد داد.
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام.
تایید همه ی حرفای دوستان+یک نکته
من خیلی خوشحال شدم که دوستتون مثل شما فکر نمیکنن و همین باعث شده که شما به رفتار اشتباهتون پی ببرید. وگرنه خدا میدونه تا الان به کجاها کشیده شده بودید و اصلا هم در پی اصلاح این احساستون نبودید. خدا رو شکر کنید که یه راهی برای تلنگر خوردن براتون باز کرده.
به توصیه دوستان گوش کنید. هر چند براتون سخت باشه.
بعضی وقتا دارو تلخه. اما واقعا درمان میکنه.
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
از سایت فوق العاده همدردی و از همه دوستان خیلی متشکرم.
متاسفانه امکان تغییر خوابگاه برایم وجود ندارد .یواش یواش شروع کرده ام به کاهش رابطه مان مثلا رفتن به اتاقشان را کم کرده ام و دیگر با او به ورزش نمیروم.ولی هر از گاهی فشار انقدر زیاد است که مجبورم از قرصهای ارامبخش استفاده کنم.قبل از آمدن به تهران اصلا فکر نمیکردم که مشکلی اینچنین وجود داشته باشد وفردی مثل من که از رتبه های برتر کنکور بوده ام را به چنین اوضاعی بیاندازد.
از دوستان خواهشمندم اگر کیس ونمونه هایی این چنین را در خاطر دارند بفرمایند که معمولا اخر وفرجام این مشکلات چگونه است وامکان درمان وبازگشت به حالات عادی وجود دارد؟مرسی
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
دوست عزيز
شما نياز به مشاوره ي حضوري داريد
و دقت بفرمائيد كه گفتيم قطع رابطه نه كم كردن رابطه .
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام دوست عزیز
اول این که چند سالتونه و سال چندم دانشگاه هستید؟
آیا خودتان را فردی مذهبی توصیف می کنید؟
چه عواملی در دوستتان را باعث ایجاد صمیمیت با او می دانید؟
آیا دوستان صمیمی دیگری هم دارید؟ در کل دایره ی ارتباطاتت وسیعه یا محدود؟
آیا وقتی با دوستان دیگر خود هستید هم به ایشان فکر می کنید؟ و یادش هستید؟
من موردهایی دیده ام و با این مساله مقداری آشنا هستم حالا شما بیشتر از خودتان بگوئید شاید بتونم در حد وسع خودم راهنمائی کنم
موفق باشید
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
با تشکر از اشنای دیروز وانی
من روانشناس رفتم ولی اصلا خوب متوجه موضوع نشدند.اگر ممکن است یک روانشناس خوب معرفی نمایید
در پاسخ به اشنای دیروز:
0-من 20 ساله ام.
1-سال 3هستم و4 سال دیگر از درسم باقیمانده است.
2-مذهبی بودن را دوست دارم وقبلا مذهبی بودم ولی الان خودم را فرد مذهبی ای نمیدانم.
3-در اوایل نزدیکی اندیشه وسطح درسی ودغدغه های درسی مشترک واوضاع فرهنگی ونظر مشترک در اکثر موضوعات ولی متاسفانه همانطور که گفتم اخیرا جنبه های جسمی وجنسی هم افزوده شده(این حالت برایم بسیار عذاب اور است )
4-بله.3دوست صمیمی دیگر در تهران دارم ودایره ارتباطاتام وسیع است ولی شدت علاقه وصمیمیتم با این دوستم بسیار بیشتر است و اطرافیان اغلب ما را با لفظهایی چون برادراران افسانه ای صدامیزنند.رابطه با این دوستم رفته رفته رابطه با سایر دوستانم را کمرنگ کرده است.
5- بله-وقتی با دیگر دوستانم ویا در کنار خانواده ام هستم باز شدیدابه فکر دوستم هستم طوری که این مسئله مرا در نعطیلات نوروز که به شهرمان رفته بودم با مشکلات عدیده ای روبه رو کردواعتراض والدینم را در پی داشت.
اشنای نزدیک از شما متشکرم.ان نمونه هایی که سراغ داشتید بالاخره چه شدند؟
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
شما دنبال نمونه برای چی می گردید؟
خوابگاهها، پادگانها و ... از این نمونه ها دارند.
توی خوابگاه دختران من موردی را یادم هست که بود. یادم نیست آخرش چی شد؟ یعنی باید چی می شد؟ خب حتما از نظر روحی روانی خیلی ضربه خوردند دیگه.
می دونم که اکثر بچه ها فهمیدند و بعد هم به اداره سرپرستی خوابگاهها کشیده شد موضوع و بعد هم از خوابگاه مذکور هر دو را اخراج کردند و ... بعد از اون نفهمیدم چی شد.
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
yanar محترم
مسئله ي شما مسئله ي امروز نيست . يك جاي كار در درون شما دچار مشكل دارد . اگر تصميم داريد كه به خود كمك كنيد بايد با ريشه يابي آن نقطه و آن منطقه مسئله دار را پيدا كنيد و روي آن بخش كار كنيد تا انشالله به نتيجه برسيد .
در اينكه آنچه شما تجربه كرده و مي كنيد يك مسئله اسيب زا ست شكي نيست . در اينكه شما اذيت مي شويد و رنج مي كشيد شكي نيست . در اينكه آينده ي تحصيلي و اجتماعي و خانوادگي و...تحت تاثير اين مسئله مي تواند دچار مشكلات بزرگتر بشود شكي نيست . اينها دانسته هاي ما و شماست .
اما براي چه بايد كرد آن ؟!
بهتر است حتما جلسات مشاوره حضوري را ادامه بدهيد و به دكتر خود اعتماد كنيد . اينگونه مسائل مسائل زمان بري هستند و يك شبه نمي توان به نتيجه رسيد . پس صبوري و پشتكار لازمه ي آن است .
در اينجا هم اگر تمايل به كمك گرفتن داريد قدري به عقب برگرديد و ما را در دانستن اين گذشته شريك كنيد . محيط خانواده . افراد خانواده . محبتي كه بين اعضاي خانواده جريان داشته و دارد و ..........
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
پاسخ به ani
از بذل توجه شما متشکرم.از گذشته خود چه چیزی را اشاره کنم؟محیط خانواده 4نفره و در یک شهر کوچک ولی دارای روابط بسیار زیاد با سایر خانواده های فامیل مثل عمو و عمه و...تقریبا صمیمی
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
در اين فضاي 4 نفره چه احساسي داشتي . به تو توجه مي شد ؟ در چه مواردي توجه مثبت دريافت مي كردي و در چه مواردي توجه منفي دريافت مي كردي ؟
نسبت به خواهر و يا برادرت چه احساسي داشتي ؟( تعيين كن خواهر داري يا برادر )
رابطه ي پدر و مادرت را چگونه مي ديدي و چه احساسي نسبت به انها داشتي ؟
دوران بلوغت چگونه گذشت ؟
آيا رابطه ي احساسي را تجربه كرده بودي ؟
دامنه ي ارتباطات با پسر عموها و ....چگونه بود ؟
آن صميميتي كه ازش حرف زدي را با ذكر چند خاطره برايمان عنوان كن .
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
yanar عزيز. من يك تجربه واقعي رو در مورد دوستم ديدم.
آخرهاي ليسانس بوديم كه يكي از دوستام از حس هاي عجيبي بهم گفت. يك دفتر درست كرده بود و از احساساتش نسبت به دختر كه در اتاق بغلي مون بود مي گفت. به دختره داد كه بخونه. اونم مثل طرف مقابل شما زياد جدي نمي گرفت. خب تا وقتي كه خوابگاه بوديم طوري نبود. اينا رفتن با يكي دو تا ديگه از دوستان هم خونه اي شدن. دوستم روز به روز وابسته تر مي شد. حتي يادمه كه بهم ميگفت تمايل جنسي بهش داره. اينكه مثلا بغلش كنه و ... . من درجريان كاراشون بودم. يه روز همين دوستم بهم زنگ زد و كلي گريه و گريه كه فلاني رفته شهرشون چند روزه بهم زنگ نزده و محل سگ بهم نداده. حالا من حيرون و ويلون كه چي بهش بگم ؟!
يادمه كه باهاش توي مترو قرار مي ذاشت كه فقط يك لحظه ببينتش.
نكته ماجرا اين بود كه اين دوست ما از لحاظ ج ن س ي به طرز فجيعي گرم بود.
نكته دوم اون دختر مقابل هم از لحاظ اعتماد بنفس و مقبوليت پايين بود. ازم مي پرسيد حالا فلاني انقدر منو دست داره چرا يه پسر پيدا نمي شه انقدر منو دوست داشته باشه؟ يعني من خيلي پسرونه ام؟
ماجرا چي شد؟
از هم جدا شدند. هر كدوم پي زندگيشون رفتن و با آمدن افراد جديد به زندگيشون قضيه رو فراموش كردن. هنوزم نفهميدن چرا ولي خاطراتش آزرده كننده است. اون دختر كه مثلا معشوق بود جديدا با اين دوست من تماس گرفته و با هم رفت و آمد دارن اما همه اون حس هاي شيطاني ديگه از بين رفته. معشوق هم به تازگي ازدواج كرده.
نتيجه گيري؟ جدايي چاره درد شماست.
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
جناب یانار اون شخصی که من می شناختم مذهبی بود و با گرایش های مذهبی که داشت و با قوی کردن ارتباط خودش با خدا و قرائت قرآن مشکل خودش را حل کرد! و البته هم اکنون با دوستش رابطه ی صمیمی ای داره (بدون آسیب های مذکور)
حاج آقا محسن عباسی ولدی از مشاوران مذهبی ای است که گاهی اوقات در رادیو معارف هم سخنرانی هایی دارد ایشان در دوره ای با ما دوست بودند و مشکل این آقا هم به کمک ایشان حل شد. چند سخنرانی ایشان در همین رابطه را براتون می گذارم که اگر مایل بودید این راه را امتحان کنید اون ها را گوش کنید:
بحث علمي عشق؛ آثار عشق
رسانا بودن عشق مجازي به حقيقي
راه هاي محب يا محبوب خدا شدن 1
راه هاي محب يا محبوب خدا شدن 2
راه هاي محب يا محبوب خدا شدن3
راه هاي محب يا محبوب خدا شدن 4
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
به نظر من درمان مذهبی این قضیه درسته ممکنه راهگشا باشه ولی بهتره به درمان تخصصی اقدام بشه تا این مشکل ریشه یابی و برای همیشه حل بشه
درمان های موقت زمینه فراهم می کنن که این مسئله در آینده عود کنه
شما بهتره شهری که در اون سکونت دارید رو بفرمایید که دوستان اگر مشاور و روانشناس خوبی سراغ دارند بگن بهتون
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام
من هم با چنین مشکلی از نزدیک مواجه بودم. دو تا از بهترین دوستان من توی خوابگاه بشدت بهم علاقه مند بودن.طوریکه یکی از اونا که خوشگلتر بود و تمام حالتهای یه دختر و داشت دقیقا خودشو معشوقه اون یکی میدونست و متاسفانه اون یکی که تماما حالتهای پسرانه داشت شدیدا مراقب دوستش بود و مثل یه دوست پسر یا نامزد ساپورتش میکرد و حتی تمام خانواده دو طرف اطلاع داشتن.بطوریکه میرفت ترمینال دنبالش .براش از نظر مالی تا جایی که میتونست ساپورت میکرد.البته دختر (معشوقه) دختر فوق العاده خوبی بود و سواستفاده نمیکرد. همه چی خوب بود تا اینکه مثلا اون کسی که نقش معشوق داشت طی یکی از دعواهایی که داشتن با یه دختر دیگه ارتباط برقرار کرد. و عمق فاجعه اونجا نمود پیدا کرد.خانوم خیلی عصبی شده بود و مثل دخترهایی که مثلا بهشون خیانت شده برخورد میکرد...گریه و زاری و شیون شده بود کارش.بی اشتهاشده بود و توی درسش افت شدید کرده بود...
من بعد از اتمام دانشگاه فهمیدم هرکدوم رفتن سراغ زندگی خودشون و معشوقه ازدواج کرده..
اما تبعاتش واقعا بد بود فکر کنید ما همه بعنوان دختر بودیم اما بشدت احساس میکردیم یه پسر بینمون هست..
متاسفانه برای اینکه ثابت کنه پسره..سیگار هم میکشید اونم از نوع برگ..و بقیه مواردی که متاسفانه انجام میداد. لباسهای پسرونه. تیپهای پسرونه..جالبه که براش بشدت غیرتی میشد .و حتی یه بار توی دانشگاه با یه پسر سر این خانوم درگیر شد(دقیقا مثل پسرا دعوا میکرد!)
اما هر دو ضربه خوردن..حداقل دوران دانشجویی اذیت شدن:46:
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام دوست عزیز با راهنمایی هایی که سایر دوستان داشتند متوجه شدید که این موضوع تنها مشکل شما نیست این دوستی های افراطی با همجنسان در سنین دبیرستان و اوائل دانشگاه دیده میشه
مخصوصا اگر فرد جدا از خانواده زندگی کند یا کمبودی از نظر عاطفی داشته باشد
این شرایط جز از بین بردن آرامش نتیجه دیگری ندارد مخصوصا در مورد شما که میتواند بر عملکرد درسی و تحصیای شما تاثیر بگذارد
مثل هر وابستگی دیگه مقابله با آن زمانبر و سخت است
اما اگر اراده کنید شما هم میتوانید .تا آنجا که ممکن است رابطه خود را با ایشان کم و حتی قطع کنید
سرگرمی های جدید پیدا کنید و رابطه خود را با سایر دوستان بیشتر کنید حتی دوستان جدید پیدا کنید
موفق باشید
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
با سلام وتشکر از همه دوستان
پاسخ به جناب" انی":
1-در این فضای 4نفره شدیدا به من توجه میشد و به علت اوضاع درسی ممتاز وسایر کارهایم محبوب خانواده وسایر اعضای فامیل بودم(الان هم وقتی به شهرستان میروم این برخوردها ادامه دارد)اکثر توجهات را هنگام توفیقات درسی وکسب مقام در حیطه های مختلف مثل مسابقات قرانی و المپیاد و..کسب میکردم.برخوردهای منفی خاصی صورت نمیگرفت
2-یک خواهر کوچکتر از خود دارم که رابطه انچنانی با وی ندارم
3-پدر مادرم رابطه شان بسیار خوب است به طوری که خاطرات بسیار معدودی از اختالافاتشان بیاد دارم هر دوی انها را بسیار دوست دارم البته رابطه ام با مادرم بیشتر است
4-دوران بلوغم یکی از نقاط تلخ زندگی ام بوده به طوری که بدون هیچ پیش اگاهی و امادگی به این دوران وارد شدم
5-رابطه احساسی به این شدت تجربه نکرده بودم فقط دوسال پیش با یکی از دوستان دیگر کمی احساس وابستگی داشتم که درحد غیر مضر بود والان هم رابطه ام با او خوب منطقی وتعالی بخش است
6-رابطه ام با پسر عمو هایم بسیار زیاد است چه موقع سکونتم در شهرمان وچه الان که در تهرانم با پسرعموهای ساکن تهرانم صمیمی ام وانها سنگ صبور من در برابر این مشکل و سایر مسائلم هستند .
7-رابطه صمیمی ام منظورم راحت بودن وبیان مسائل مختلف است وحتی این موضوع را خواستم با ایشان مطرح کنم ولی چون برایشان قابل درک نبود دیگر پیگیری نکردند
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
یانار عزیز داخل پرانتز عرض کنم برای جلوگیری از هر گونه مشکل احتمالی به هیچ عنوان به جز مشاور و یا احیانا پدر و مادر و این تالار این مشکل رو با کسی درمیون نذار، چون ممکنه افزایش شایعات و انگ ها و برچسپ ها به مشکلت دامن بزنه و با توجه به حساسیت ویژه جامعه به این مسائل در آینده دامنگیرت بشه .
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yanar
5-رابطه احساسی به این شدت تجربه نکرده بودم فقط دوسال پیش با یکی از دوستان دیگر کمی احساس وابستگی داشتم که درحد غیر مضر بود والان هم رابطه ام با او خوب منطقی وتعالی بخش است
اين دوست هم مذكر بودند ؟
شما نسبت به جنس مخالف چه احساسي داريد ؟
رابطه شما با دختران هم كلاسي و دختران فاميل و ....چگونه است . تا به حال احساس كشش جنسي يا احساسي نسبت به آنها داشته ايد ؟
چرا رابطه شما با خواهر كوچكترتان صميمي نيست علي رغم اينكه مي فرمائيد محيط و خانواده صميمي هستند و....؟
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام به همه دوستان عزیزو سلام به دوست گرامی یانار
با اجازه دوستان عزیز واستادان روانشناسی:
یانار عزیز من شما رو کاملا درک میکنم ومیدونم شما چی میگی و چی میکشی وبه شما دوستم پیشنهاد میکنم جهت پی بردن و درمان مشکلتون به آقای دکتربهنام اوحدی یا دکترمهرابی در تهران مراجعه کنید این 2روانپزشکان تخصصشان در اینگونه موارد است مطمئنم جواب مشکلتو میگیری یکی از دوستان منم تقریبا چنین مشکلی داشت به دکتر اوحدی مراجعه کرد وایشون تشخیص داد که دوستم مبتلابه بیماری اختلال هویت جنسی است اگر آدرس این دو پزشک رو خواستی با کمال میل تقدیمت میکنم.متاسفانه جامعه ما از وجود این بیماری دچار فقر اطلاعات هستن و با شنیدن و دیدن این مسائل فورا بیمار رو به انحراف اخلاقی و جنسی متهم میکنن بدون اینکه بخودشون زحمت بدن کمی تحقیق و مطالعه کنن و خوشبختانه این بیماران تحت حمایت بهزیستی قرارگرفته وحتی 5 سالی است که انجمنی تحت نام انجمن حمایت از بیماران مبتلابه اختلال هویت جنسی با مجوز رسمی ازدولت برای کمک به این بیماران با سرپرستی بانو مریم ملک آرا تاسیس شده ازت خواهش میکنم حتما به یکی ازاین پزشکانی گه گفتم مراجعه کن وطبق فرمایش سابینارعزیز مشکلت رو باکسی جز دکترو خانواده ات با کسی دیگه در میون نذار؛شاید تو هم مثل دوستم یک نرانسکشوال (TS) باشی ازنوع M2F
موفق باشی دوست من
باعرض معذرت از همه دوستان
یاحق
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
yanar گرامی
به همدردی خوش آمدی
ضمن تاکید بر پست 23 ، توصیه می کنم یک چکآپ هورمونی هم بدهید ، که اگر اختلال هویت جنسی تشخیص داده نشد علت را در اختلالات هورمونی جویا شوی . البته خود اختلال هویت جنسی و تأثیرات روانی و جسمی آن می تواند بر هورمونها و پیدا شدن اختلال در آنها هم موثر باشد .
موفق باشید
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
با تشکر از همه دوستان
دوست بزرگوار انی:
1.بله ان دوستم هم پسر بو.
2.با دختران همکلاسی ام رابطه ام در حد سلام است ولی با دخترهای فامیل رابطه ام بیشتر است.به علت تابو های مذهبی تا حالا با دختران رابطه عاطفی ودوستانه برقرار نکرده ام.ولی اینکه احساس داشته باشم در دلم نسبت به برخی از دختران احساس داشته ام ولی بروز نداده وبیان نکرده ام
3.چون با خواهر کوچکم سر مسایل جریی جر وبحثمان میشد ودیگر اینکه 3سال است در کنار ایشان نیستم ووقت وفرصت زیادی برای با او بودن وصمیمی شدن با او نداشته ام.
دوست بزرگوار رفیق راه:
ضمن تشکر از شما خواهشمندم ادرس پزشکانی را که فرموده اید برایم ارسال بفرمایید.
دوست بزرگوار فرشته مهربان:
چگونه میتوانم check up هورمونی بدهم؟
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام:72:
بعد از چک اپ کامل و مطمئن شدن از اینکه اختلال خاصی ندارید بهتره زیر نظر یک رواشناس مجرب نیاز عاطفیتون و تو مسیر درست هدایت کنید تا به بیراهه کشیده نشده و اینده روشنی در انتظارتون باشه.
ضمن اینکه بعد از اینکه هدایت نیازهاتون و به دست گرفتید از اون طرف نیفتید و حالا بخواهید سراغ جنس مخالف رفته چون عواقب اون دوستی ها هم کم از این دوستیها نیست. فقط باید کنترل عواطف و نیازهاتون و پیدا کنید.
موفق باشید:72:
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
مشکلت چیز عجیبی نیست من خیلی ها رو دیدم که به علت تنهایی و دوری از خانواده به دوستشون وابسته میشن و روش حساس میشن و دلیل بر همجنس گرایی نیست...
سعی کن با آدم های جدید آشنا بشی اونوقت ببین همه چیز چه قدر راحت عوض میشه
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yanar
دوست بزرگوار فرشته مهربان:
چگونه میتوانم check up هورمونی بدهم؟
نزد یک پزشک متخصص غدد یا عمومی بروید و بگویید برایتان آزمایشات هورمونی برای چکآپ تجویز کنه و بعد ببرید یک آزمایشگاه مطمئن ( چون آزمایشات هورمونی خیلی دقیق باید باشد ) اگر تهران هستید آزمایشگاه مرکزی روبروی پارک وی خیابان آبشار را توصیه می کنم . و بعد از مدتی که جواب آمد نزد متخصص غدد ببرید تا نتیجه را به شما بگوید .
موفق باشید
.
دوستان عزیز
لطفاً دقت فرمایید در راهنمائیها ، تجویزهای آسیب رسان اگر چه ویرایش می شود اما تا زمان ویرایش ممکنه موجبات آسیب رسانی به مراجع یا ازدید کنندگان را فراهم کند .
نه در ریشه یابی و نه تجویز برای اینگونه موارد نمیشه غیر تخصصی حرف زد .
توصیه اکید ما بررسی از طریق چآپ پزشکی هورمونها و مراجعه به روانپزشک است .
بنده خود تشخیصهای هم در ریشه یابی هم راه درمان دارم که فعلاً صبر پیشه کرده ام و توصیه به مراجعه به متخصص در دنیای غیر مجازی نموده ام ، از این رو تأکید دارم که دیگر دوستان روی تحلیل های ریشه یابانه و تجویزهای خود دقت داشته باشند .
.
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام به همه یاران صمیمی خصوصا یانار عزیز
دوست خوبم یانار جان آدرس روانپزشکانی رو که بهت معرفی کردم به ایمیل آدرست ارسال کردم
با آرزوی موفقییت و سلامتی برای تو دوستم:43::72:
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
با این روانشناسان و روانپزشکانی که گفتید تماس گرفتم.همه تا 2 سه ماه بعد وقت نداشتند.روز به روز اوضاعم داره بدتر میشه.هر روز کلی تحقیر میشم.یه مدتی هم هست کابوسها امانمو بریدند.دیگه تحملم سر امده وخسته شدم.خدایا منو بکش و راحتم کن...
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
یانار دست و پاتو گم نکن عزیز
دوستان همدردی اینجا هستند تا کمکتون کنن
ناراحت نباش و بدون که مشکلت حل شدنیه
همین قدر که تونستی بفهمی این مشکله و باید حلش کنی و از راه راست منحرف نشدی نشون دهنده اراده و بیشن درست شماس
:72::72::72:
یک مقدار به خودت آرامش بده و صبر کن تا کارشناس ها سر برسند
درضمن تلفنی نمیشه به نظر من برو حضوری مراجعه کن و اگر دیدی شرایط مناسبه با یه هدیه ای چیزی یا یه مقدار
پول لای دفترچه سعی کن حتما ازشون وقت بگیری و مراجعه کنی
معمولا اینجور مواقع میگن بشین تو نوبت تا اگه کسی نیومد و یا آخر وقت بفرستیمت بری داخل
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام عزیزان
یانار جان این منشی ها تلفنی واسه خودشون کلاس میذارن
اتفاقا دوستم که به اوحدی مراجعه کرد صبح رسید تهران ظهر
ساعت اول باز شدن مطب رفت پیش منشی و گفت از شهرستان
اومدم وامکان موندن توی تهرون رو ندارم بقول سابینای عزیز
بهش گفت بشین اگه مراجعه کننده نیومد میفرستمت تو
ناامید نشو دوست عزیزم با کمی اراده و صبرو توکل به خدا
مطمئن باش مشکلت حل شدنیه واسه اینکه اطلاعاتی در باره
این مشکل داشته باشی دوتا سایت بهت معرفی میکنم اونجا
بچه هایی عضو هستن که همه دچار این بحران بیماری هستن
حتی اگه بتونن حتما بهت کمک میکنن یه سر بزن شاید با
خوندن مطالبش کمی آرومتر بشی وبدونی دقیقامشکلت چیه
قول میدم به دردت بخوره لینک سایت رو واست ایمیل میکنم
منو و دوستان همدردی واست دعا میکنیم وتنهات نمیذاریم
دوستت داریم :43::46::72:
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
با سلام دوباره خدمت همه دوستان عزیز همدردی
من با کلیا حرف زدم وهمونطور که اکثر دوستان تالار همدردی اشاره کردند چاره اصلی من جدا شدن از دوستمه بارها تصمیم گرفتم این کارو انجام بدم ولی نشد یعنی نتونستم.اصلا دست خودم نیست هر از گاهی مسلوب الاراده میشم و کارهایی میکنم که هم موجب رنجش دوستم وهم موجب رنجش خودم میشه
به نظرتون اگه به دوستم ماجرا رو بگم و ازش بخوام که از من دور بشه یعنی دیگه اتاقمون نیاد وبا هم بودنهامونو از بین ببره کاره خوبی کردم یا نه؟
از همتون متشکرم
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
یانار عزیز
لازم نیست ماجرا رو بگی که بعدا ایشون شاید عده بیشتری رو در جریان بذاره و اینطوری شما هم ناراحت بشی
فقط یه جورایی به یه بهونه دیگه ارتباطتو باهاش قطع کن، طوری که دیگه نیاد اتاقت
ولی خوب لازمه که شما تحت درمان تخصصی هم قرار بگیری که این مشکلت بعدا عود نکنه
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام
یانار جان منم با نظر سابینای عزیز کاملا موافقم
مطرح کردن این موضوع با دوستت باعث میشه
مشکلاتت بیشتربشه ویا خدایی نکرده موجب
سوءاستفاده دیگرون از شما بشه چون قطعا
هرکسی یه نفررو داره که همرازش باشه و
ذاتا و فطرتاآدما نمیتونن یه مسئله رو بعنوان یه
راز توی دلشون نگه دارن و با نزدیکترین کسی
که باهاش صمیمی هستن در میون میذارن.
بقول سابینا جان مشکلت احتیاج به درمان تخصصی داره
کوتاهی نکن ودنبال درمان برو
موفق باشی
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
دوست عزیز من خارج از کشور زندگی میکنم و این مساله ای که شما عنوان میکنید اینجا بسیار عادی هست و خیلیها به صورت زوج همجنس دارن با هم زندگی میکنن و زوج بودنشون حتما به معنی داشتن روابط جنسی نیست همدیگرو دوست دارن و از با هم بودن لذت میبرند.ولی به هر دو طرف ثابت شده که تمایلی به جنس مخالف ندارن و کلا اینجوری خلق شدند.
شما اول باید مرور کنی ببینی که آیا به جنس مخالف تمایل داری یا کلا خوشت نمیاد یعنی وقتی با یه خانم در تماس هستی (الزاما جنسی نه) کششی داری یا نه؟ اگر واقعا نداری پس بدون که شما مشکل هم جنسگرایی داری که البته نمیشه گفت مشکل.این از دید ایرانیها مشکل هست.
پس اگه اینطوره نه تنها شما به این دوستتون بلکه هر پسری به جای ایشون وابسته میشدی.پس اول باید تکلیف خودتو مشخص کنی که کلا چه تمایلاتی و به چه جنسی داری.بعد از اون هست که میتونی تصمیم بگیری چه کار کنی.خوب اگه به جنس مخالف تمایل داری مشخص میشه که این فقط یه حس زودگذر هست که بر اساس زیاد با هم بودن و اوقات زیادی در کنار هم گذروندن به وجود آمده که اگه این باشه شما با دور شدن و قطع کردن این رابطه میتونی رها بشی ولی اگه تمایل به جنس موافق داری و خودت هم به این نتیجه رسیدی اول بدون که ادامه این رابطه برات گرون میشه چون دوستت که همجنسگرا نیست و اون حسی که تو به اون داری اون نسبت به تو نداره و به محض اینکه به این موضوع اشاره کنی اول که شوکه میشه دوم اینکه از ترسش ازت فرار میکنه و شاید حتی مضحکه بشی.در نهایت شما چه هم جنسگرا باشی چه نباشی باید به این رابطه یک طرفه پایان بدی چون دوستت با تو در این مورد نه موافقه و نه موافق خواهد شد چه بسا که باعث تنفر هم بشه که اینم قابل درک هست . متاسفانه اگه این موضوع رو با خانواده در میون بگذاری بسیار ضربه بدی بهشون میخوره یعنی ایرانی جماعت این چیزا براشون تعریف نشده س.منظور من توهین نیست من از فرهنگ خودمون دارم حرف میزنم.
بعد از اینکه به این رابطه پایان دادی بعد میتونی به یه رابطه دو طرفه درست فکر کنی حالا چه با زن چه با مرد.فقط مهم اینه که اون شخص هم همون احساس رو نسبت به شما داشته باشه.
موفق باشید
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
با سلام
yanar عزیز
چنانچه هنوز موفق نشدید با یک روانپزشک ملاقات داشته بشید، میتونم ایمیل یکی از همکارانم رو بدم تا ضمن ابلاغ سلام و ارادت ما ، با ایمیل، موضوع رو مطرح کنی.میدونم که سرشون فوق العاده شلوغه ولی حتما زمانی رو به شما اختصاص خواهد داد.
بدرود
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
باسلام وتشکر
نه متاسفانه هنوز موفق نشده ام.اگر این لطف رو بکنید خیلی خوشحال میشم.
ایمیل من:yanar.ashiq@gmail.com
-
گرایش به همجنس ، راهی برای رهایی از گرایشات همجنس خواهانه
سلام yanar ،
شما تنها نیستید ،
گرایشات به همجنس را خیلی از افراد تجربه میکنند که این گرایشات به شکل ذاتی جنسی نمیباشند اما در بعضی مواقع حالت شهوانی به خود پیدا میکنند. نیازهایی که مورد بحث است همه نیازهای احساسی و اجتماعی معمولی است که هر فردی اون را تجربه میکند اما این نیازها سرگشته شده و به سمت همجنس به شکل جنسی درآمده است. گرایشات در واقع تلاشهایی برای برآورده ساختن نیازهای احساسی و هویتی است که در زندگی شما برآورده نشده است. به عنوان یک کودک ، بخشی از مرحله رشد عادی شما متوقف شده و جلوی توانایی شما برای ایجاد یک گرایش دگرجنسگرای طبیعی گرفته شده است. باید به طعنه گفت که ، صمیمت جنسی این نیازها را برآورده نمیکنه. آنها نباید امتناع بشوند (اشتباه محافظه کارانه) و نیز نباید حالت شهوانی پیدا کنند (اشتباه آزادیخواهانه) بلکه باید بوسیله ابزار غیر جنسی و مشروع اشباع بشوند. این شاید خنده دار به نظر بیاد که : گرایش به همجنس فی النفسه ربط کمی به مساله جنسی داره. نیازها جنسی نمیباشد بلکه احساسی است. http://www.nakhasteh.com/Introduction/SSA_Intro.htm
راهی برای رهایی از احساسات و گرایشات ناخواسته به همجنس
http://www.nakhasteh.com/Change/change.htm
هدف ما کمک به کسانی است که گرایش ناخواسته به همجنس خود دارند.
حبیب رهنما
www.nakhasteh.com
-
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
الان ساعت 3 شبه-قضیه خیی بغرنج شده هر کاری میکنم اوضاع بهتر نمیشه-هر روز چند بار دعوای اساسی میکنیم -بعد دوباره شدیدا خوب میشیم توان ول کردن ندارم-اخرین دعوا نیم ساعت پیش بود-مثل گاو پیشانی سفید شدیم-هم اتاقیامون و دوروبریا هم دیگه خسته شدن-مکانیزم این مشکل مثل سرطانه وقتی که متاستاز داد دیگه کار تمومه
عهد کردم که دگر می نخورم-----بجز از امشب وفردا شب و شبهای دگر:302: