-
یه سوال از بالهای صداقت
سلام
من این تاپیکو با عنوان سوال خطاب به بالهای صداقت نوشتم اما اگر دوستان دیگر هم راهنمایی بدن خوشحال میشم و از نظراتشون استفاده میکنم:72:
راستش چون بالهای صداقت تو این زمینه تجربه داشت خواستم به طور خاص نظر ایشون را هم جویا شم.
خب بگذریم من یه مقدار پول پس انداز دارم و الان هم همسرم یه مقدار قرض داره و پول پیش خونه هم کاملا اماده نشده همسرم هم میدونه من یه مقدار پس انداز دارم اما نمیدونه چقدر . میخواستم بدونم کار درستیه من پولمو بدم همسرم برای اینکه پول پیش خونه تکمیل شه؟
شاید بهم بخندید و بگید سوالم خیلی بچگانه ست و معلومه که باید بدم چون ما دیگه شریک هستیم توی همه چی اما از یه چیزی نگرانم و اونم اینه نکنه انتظارشو بالا ببرم و یه جورایی متوقع بشه و دوم اینکه میخوام پس اندازی واسه خودم داشته باشم نمیدونم فکرم اشتباهه یانه؟
لطفا راهنماییم کنید:72:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سبزه
شاید بهم بخندید و بگید سوالم خیلی بچگانه ست و معلومه که باید بدم چون ما دیگه شریک هستیم توی همه چی اما از یه چیزی نگرانم و اونم اینه نکنه انتظارشو بالا ببرم و یه جورایی متوقع بشه و دوم اینکه میخوام پس اندازی واسه خودم داشته باشم نمیدونم فکرم اشتباهه یانه؟
سلام سبزه جان
مطمئن هستم که فردا بالهای صداقت عزیز به شما پاسخ خواهند داد .
اما برعکس چیزی که گفتی نباید این کار رو بکنی .
تو مسائلی که مربوط به شوهرت هست و از مسئولیت های او هست وارد نشو به هیچ وجه دخالت نکن و بگذار خودش حلش کنه .
ممکنه چون نیاز داره این پول رو از شما بپذیره اما شما در واقع عزت نفس و اقتدار و مردانگی و حس مسئولیت پذیری ایشون رو زیر سوال بردید و مبادا روزی برسه که اینها بشه حلقه مفقوده ی زندگیتون .
بگذار با مسائل و مشکلات بجنگه تا مرد زندگیت باشه .
دقیقا همونطور که خودت متوجه شدی چنین چیزی مرد رو بدعادت میکنه . فقط کافیه یک بار مزه ی همچین چیزی زیر زبونش بره و براش عادی بشه اونوقته که مسئولیت پذیریش روز به روز کمتر میشه و مسئولیت پذیری شما روز به روز براش امری عادی تر خواهد شد و ممکنه زمانی برسه که وظیفه تلقی بشه .
درسته که هر مردی ممکنه به همچین جایی برسه اما اولین آسیب متوجه خودش هست بعد خانوادش . چون از لذت تامین همسر و فرزند و احساس اقتدار و مردانگی محروم مونده و شاید خودش هم متوجه نباشه از چه چیزی داره ضربه میخوره اما نتیجش میشه گیر دادن ، عصبی بودن ، پرخاشگری ...... یعنی راه های نادرست برای بدست آوردن احساس مردانگی و اقتدار .
زن هم در دراز مدت از وظایفی که برعهده ی او نیست خسته و درمانده و عصبی خواهد شد و میخواد که به جایگاه خودش برگرده .
از همین الان جایگاه خودتون رو حفظ کنید و شما به هیچ وجه وارد جایگاه همسرت نشو و بگذار خودش مسائل رو حل کنه هرچقدر هم که سختی کشیدنش رو ببینی اما بذار مرد باشه ، تکیه گاهت باشه .
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام باران جان از راهنمایی خوبتون ممنونم :72:
گرچه دوست داشتم بالهای صداقت هم نظرشونو بدن اما مثل اینکه ایشون افتخار ندادن اینجا بیان:47:
اما یه سوال برام باقی مونده و اون اینکه اگه این کار عزت و اقتدار مردو زیر سوال میبره پس خانو م هایی که شاغلن و میخوان این مساله رو هم رعایت کنن درامدشونو کجا خرج میکنن؟چه جوری خرج میکنن؟
از طرف دیگه من توی یکی از صحبت های خانم فردوسی پور( روانشناس) خوندم که گفته بودن خانوم های شاغل نباید فکر کنن درامدشون فقط مال خودشونه چون مردی که خانومش شاغله نسبت به مردی که خانومش خانه داره یه سری کمبودهایی رو خواه ناخواه تحمل میکنه که اگر اون زن شاغل نبود مرد هم متحمل این کمبودها ( مثلا اینکه هروقت بیاد خونه خانومش خونه باشه و همه چی مرتب غذا اماده خانوم شاد و سرحال و...)نمیشد لذا این پول باید مشترک خرج بشه لطفا تو این زمینه هم منو راهنمایی کنید ممنونم:72:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سبزه عزیزم
تاپیکت رو دیدم
صحبت های باران عزیز کامل و جامع بود و دیگه حرفی واسه گفتن نمونده
.. اگر اجازه بدهی این قضیه رو که خودم هم داشتم یه جمع بندی بکنم تا بتونم پستی بزنم که برایت مفید باشه خانومی :43:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام
ببخشيد ميدونم كه از كس ديگه اي پرسيديد ولي من هم دوست دارم نظرم رو بگم
راستش من اگر جاي شما بودم اين پول رو ميدادم. ميدونيد چرا ؟
فرض كنيد شما پولتون رو پس انداز مي كنيد وباهاش اون چيزي كه دلتون مي خواد مي خريد.اما اون چيزي كه دلتون مي خواسته بخريد هم وظيفه شوهرتون بوده كه بخره درسته؟پس در اين صورت باز هم به نفع شوهرتونه چون اون چيزي كه شما دوست داشتيد بخريدهم ووظيفه اون بوده كه تامين كنه ولي باز شما خريديد.پس بازم اون برده .
فقط در چند صورت به نظر من يك زن نبايد در اين مورد به شوهرش كمك كنه:
1/شوهرش خسيس باشه
2/شوهرش بيكار و بي مسووليت ولاابالي باشه
3/شوهرش اونو مجبور كنه
خوشبختانه شوهر من هيچ كدوم از اين خصلتها رو نداره در ضمن چون من شاغل هستم توي كارهاي خونه بهم كمك ميكنه پس من هم هر وقت مشكل مالي داشته باشه سعي مي كنم بهش كمك كنم.در ضمن مثلا اگر براي كاري اون پول رو كنار گذاشته باشم بهش ميگم.اين جوري منتي هم روش ميذارم.من هم فكر ميكنم من به خاطر شاغل بودنم ممكنه خيلي كاستي توي كارهام (وظايف خانه داري)داشته باشم واون از اين چيزها گذشته پس نبايد فكر كنم كه پولم فقط مال خودمه.
البته من هيچ وقت به شوهرم نميگم كه چقدر حقو ق ميگيرم اونم هيچ وقت نمي پرسه اما اگه نياز داشته باشه منم ازش دريغ نميكنم.
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سیما جون
از پاسخت واقعا ممنونم :72:
من در پست اول گفتم با وجود اینکه این تاپیک رو خطاب به بالهای صداقت عزیز نوشتم اما نظرات دیگر دوستان هم به من کمک میکنه که یک جمع بندی درست داشته باشم و بتونم همون رو الگو توی زندگی خودم قرار بدم که بعدا به مشکل برنخورم و به قول باران جان اینها بعدا نشه حلقه ی مفقوده ی زندگیم:163:
بازهم ممنون و منتظر پاسخ دیگر دوستان وهمچنین جمع بندی بالهای صداقت عزیز نیز هستم:72::46:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سبزه
راستش چون بالهای صداقت تو این زمینه تجربه داشت خواستم به طور خاص نظر ایشون را هم جویا شم.
خواهش می کنم
سبزه عزیز همون طوری که خودتون هم اشاره کردید من تجربیاتم رو در اختیارت می گذارم
(در زمینه روانشناسی و مشاوره تخصصی ندارم)
خب بگذریم من یه مقدار پول پس انداز دارم و الان هم همسرم یه مقدار قرض داره و پول پیش خونه هم کاملا اماده نشده همسرم هم میدونه من یه مقدار پس انداز دارم اما نمیدونه چقدر . میخواستم بدونم کار درستیه من پولمو بدم همسرم برای اینکه پول پیش خونه تکمیل شه؟
=====
این که می خواهی در زندگی مشترکتون همراهی داشته باشی و به نوعی شما هم در پیشرفت زندگیتون سهیم باشی خیلی خوبه
اما نکته ای که جای تامل داره
نحوه بیان کردن و دادن این پول هست
که اگر از راه درست و در زمان درست نباشه بسیار آسیب زا هست
====
شاید بهم بخندید و بگید سوالم خیلی بچگانه ست و معلومه که باید بدم چون ما دیگه شریک هستیم توی همه چی اما از یه چیزی نگرانم و اونم اینه نکنه انتظارشو بالا ببرم و یه جورایی متوقع بشه و دوم اینکه میخوام پس اندازی واسه خودم داشته باشم نمیدونم فکرم اشتباهه یانه؟
====
عزیزم سئوالت بچگانه نیست
اتفاقا خیلی هم به جا و درست هست
شما از همین الان و قبل از تشکیل زندگی زیر یک سقف باید موضع خودت رو در این زمینه روشن کنی
همون طوری هم که خودت عنوان کردی
اگر این کار شما باعث بشه انتظار همسرت رو بالا ببره به سختی می تونی این انتظار رو تعدیل کنی
مهم:
مردها براي استقلال و تكيه روي پاي خود خيلي ارزش قائلند و پيشنهادهايي از اين دست كه شما داديد ، ممكن است به آنها احساس گماشته بودن و ذليل بودن بدهد.
ببین اونچه که به شما در زندگی مشترک مربوط هست
وظایفی است که در منزل بر عهده دارید ...
اگرچه ممکن هست همسرتون به خاطر شما پیشنهادتون رو قبول کنه اما بدون که عزت نفسش خدشه دار میشه
این کار شما از نظر خودتون میشه همراهی و همکاری در زندگی ولی پیامی که به شوهرتون میده یعنی
تو عرضه تامین این پول رو نداشتی و من با وجود اینکه یک زن هستم دارم
من 10 سال به طور نادرست همسرم رو از نظر مالی ساپورت کردم
شاید اوایلش شوهرم به خاطر من چیزی نمی گفت
بعدش با اکراه قبول می کرد
ولی کم کم برای من شد یه وظیفه
و عملا شوهرم تلاشی برای درآمد بیشتر انجام نمی داد
خیلی سخت بود تا تونستم این روال رو تغییر بدهم
خیلی خیلی ...
عزیزم وقتی همسرت رو قبول کردی یعنی همه چیزش رو قبول کردی .. یعنی به همه چیزش گفتی بله
شاید توی خونه 500 متری زندگی می کردی
و الان هم این پول رو داری که خونه ای در همون حد بگیری
اما شوهرت این امکان رو نداره
این کار شما باعث به وجود اومدن احساس حقارت در همسرت میشه
وقتی مرد برای تامین یک زندگی تلاش می کنه ...لذت زیادی می بره .. حتی زمانی که به زنش میگه الان دستم خالیه تا ماه بعد حتما تامینش می کنم
اینها میشه قدرت اون مرد
عزیزم متن زیر رو بخون
در مورد گفتگو بین زن و شوهری هست که اتفاقا با هم قرار گذاشتند که خانم خرج خانه را بدهد و آقا اقساط را پرداخت کنه
ببین حتی با اینکه مرد سر این موضع با همسرش به تفاهم رسیده ولی در وجودش از این قضیه رنج می بره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mamfred
وقتی به حرفای احسان فکر میکنم اشکام ناخودآگاه سرازیر میشه
چند وقته که خیلی درگیر مسائل کاریشه و به من گفت یه مدت به من کاری نداشته باش من خیلی این روزها درگیرم من گفتم باشه و واقعا کاری بهش نداشتم
کنارم خوابید بغلم کرد و گفت تو هنوزم منو مثل روزهای اول دوست داری؟؟؟ گفتم احسان این چه حرفیه من که همیشه روزی 10 بار بهت میگم دوست دارم بازم شک داری؟؟
گفت تو از من خسته شدی میدونم از بی حوصلگی هامو کلافه بودنم و عصبانیت هام خسته شدی
اصلا از حرفاش سر در نمی اوردم
گفتم من نمی خوام پرده احترام بینمون پاره بشه اصلا تو امشب چت شده
مگه من حرفی زدم ؟؟ کسی چیزی بهت گفته ؟؟
گفت نه نیاز نیست کسی چیزی بگه خودم دارم میبینم که داری زجر میکشی ؟؟؟
اولش فکر کردم اینا رو گفته که منو آروم کنه منم فقط گوش میکردم
بعد یهو گفت همه ی حقوق من میره پای قسط خونه و ماشین چیزی برای خرج کردن نمیمونه
منم گفتم خوب ما از اول باهم قرار گذاشتیم قسط رو تو بدی خرج خونه رو من بدم
گفت آره ولی من دلم میخواد گاهی برای خونه خودم خرج کنم میخوام اگه تو باران چیزی میخوایین خودم براتون بخرم
نه اینکه تو برایه منم خرید کنی
احساس میکنم همش داری مشکلات منو حل میکنی
.
.
.
روی قسمت هایی که برایت رنگی کردم خیلی دقت کن
خصوصا قرمز ها
با این توضیح که اون زوج بسیار رابطه ی حسنه ای با هم دارند
....
امیدوارم درک کرده باشی که منظورم چی بوده و بتونی درست تصمیم بگیری :72:
ببخش اگه دیر پاسخ دادم :46:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام
ببخشید منم دخالت می کنم. ولی منم دقیقا در اول ازدواجم به همین مشکل برخوردم.
همسرم برای رهن خونه مقداری پول کم داشت. من هم مقداری پول داشتم. ولی چیزی بهش نگفتم. بعد یک هفته چنان دعوای با من کرد که هنوز یادمه که چرا من با اینکه از مشکل مالی همسرم خبر داشتم خودم بهش پیشنهاد ندادم که این پول هم از طرف من. البته وقتی این اتفاق افتاد من گفتم فکر می کردم تو می خوای خودت این مساله رو حل کنی و آخرم پولو بهش دادم.
و همچنین در طول یک سال اول زندگیمون هم هر بار سر هر موضوعی این بحثو پیش می کشید که غریبه ها بیشتر از تو حواسشون به من هستو این حرفها.
آدما با هم فرق دارن. اگر همسرت مثل همسر من آدم حسابگری احتمالا روی پول شما حساب کرده. امیدوارم بتونی با سیاست این فکرو از سرش بندازی. بعدا یکی بهم گفت باید خودت اول می گفتی ولی باید قرض بهش می دادی. نمی دونم چی درست بوده.
راستی یادم رفت بگم این موضوع باعث شد تا الان نمام حقوق من یک راست بره تو حساب شوهرم. در واقع الان بعد از 5 سال فهمیدم اینکه شوهرم می حواست خونه ای با مقدار رهن بالاتر از توانش اجاره کنه برای این بود که یک مقدمه ای باشه تا حساب کناب تمام پولهای منو داشته باشه و اونها رو از من بگیره.
ببخشید بدبینانه حرف زدم ولی تجربه خودم رو توشتم تا خودت رو برای عکس العمل های مناسب اماده کنی. انشاءالله که همسر شما اینطور فکر نکرده.
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام بالهای صداقت جونم و deljoo-deltangعزیزم :72:
راهنماییتون خیلی ذهنمو باز کرد و راه درستو نشونم داد یه چیزی که هست اینه که همسرم الان داره 2شیفته کار میکنه اما احساس میکنم روی پول منم حساب کرده یعنی از لابلای حرفاش اینو فهمیدم متاسفانه یه جاهایی هم من سوتی دادم و به این پول امیدوارش کردم گرچه نگفتم چقدره ، حالا به نظرتون چه جوری میتونم این پولو بهش ندم ؟ چون یه بار قبل از این هم یه پولی رو بنابر شرایط از حسابم به حسابش واریز کردم و چندتا سوال در مورد نحوه ی خرج کردنش ازش پرسیدم که ناراحت شد و گفت من از این رفتارا که نشون میده یه جورایی بهم شک داری خوشم نمیاد حالا هم میدونم در موردش ازم خواهد پرسید به نظرتون اگه یه مقدارشو بدم و بگم بهت قرض میدم خوبه؟
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سبزه جان وقتی پولی را واسه کمک خرج دادی دیگه پی اون رو نگیر که چه جوری خرج شد
یا اصلا نده ( سو ء برداشت نشه یعنی اختیار خرج کردنش با خودت باشه ) یا وقتی دادی دیگه بازخواست نکن چه جوری شد
شاید اصلا شوهرت اون پول رو گرفته ریخته توی جوب آب
اینش دیگه جای اعتراض نداره
و خیلی حساس
یادت باشه هیچ وقت به خاطر خرج هایی که در خونه شوهرت می کنی منت سر شوهرت نذاری که بزرگترین آفت زندگی زناشویی
منت زن هست به سر شوهرش
بهش اطمینان بده که بهش شک نداری و خیلی ظریف و زنانه با ناز بهش بگو
عزیزم من دوست دارم به تو تکیه کنم
چون می دونم شوهرم مثل کوه استوار هست و شونه هایش یه جای امن برای من هست
یه مدت از این جور حرف های عاشقانه بزن
بسنج ببین عکس العمل شوهرت چه خواهد بود
گفته بودم یه اشتباه بزرگ کردم و به شوهرم گفتم یه پس انداز دارم و ازش سود می گیرم
و شوهرم می گفت پولت رو بده من ، من بهت سود می دهم
من این راه رو در پیش گرفتم
یه مدت بهش قدرت و اعتماد به نفس دادم
بعد یه موقع که توی لحظه های عاطفی بودیم
بهش گفتم
عزیزم یه نکته ای هست که مدتی هست ذهنم رو مشول کرده نمی دونم چی کار کنم
دیدم خیلی مهربون داره گوش میده و جو برای سخن گفتن مناسبه
بهش گفتم
من نمی خوام توی کارهای تو دخالت کنم خودت می دونی که کار آزاد بالا پایین زیاد داره البته کاملا ایمان دارم که تو روزی حلال میاری خونه
من خودم رو می شناسم که روحیه ام خیلی قوی نیست و نیاز به داشتن یه پس انداز بهم قوت قلب میده
البته با وجود تو و داشتن همسری مثل تو اصلا جای نگرانی نیست چون تو از پس همه مشکلات برمیایی ولی چی کار کنم که توی این زمینه من ضعیفم ولی دارم روی خودم کار می کنم
و دیگه ادامه ندادم
این قضیه گذشت
هر از گاهی شوهرم می گفت اون بیست میلیونت چی شد
و من می خندیدم و با شوخی می گفتم هست چه طور مگه؟
یه روز هم بهم زنگ زد و گفت چک دارم و داره برگشت می خوره یه خرده پول کم دارم
بهش گفتم الان سرم شلوغه 10 دقیقه دیگه بهت زنگ میزنم ( یه جوری می خواستم فکر کنم)
دیدم نمیشه کاری نکنم
به خاطر حفظ زندگی ام قید سپرده ام رو زدم و بهش زنگ زدم گفتم هر موقع تونستی بیا بریم که سپرده ام رو بردام و بریزیم توی حسابت تا چکت پاس بشه ولی حیف شد آخه
5/19 درصد سود می داد که من قسط ها رو باهاش م دادم ولی خوب چاره ای دیگه نیست
و واقعا با تمام وجودم قید اون پول رو زدم
ساعت 9 صبح بود که این گفتگو بین من و شوهرم رد و بدل شد
تا ظهر شوهرم زنگ نزد
من هم زنگ نزدم
تا ظهر که اومدم خونه
بعد از ناهار ( یه خرده صبر کردم اوضاع مساعد بشه ) بهش گفتم راستی چرا نیومدی؟ من منتظرت بودم
به من گفت هیچی از جای دیگه جورش کردم
من هم خندیدم و بغلش کردم و هیچی نگفتم
الان دیگه اصلا یادی از اون پول هم نمی کنه :72:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
وای که این تجربه های شخصی با مصداق چقدر به درد من و امثال من میخوره مرسی بالهای صداقت عزیزم:72:
فعلا که دور از همسرم هستم اما وقتی برگشتم همین روش رو در پیش میگیرم و نتیجه رو بهتون میگم البته شاید شرایط مناسب بود و از همین جا با تلفن و میل تونستم روی اعتماد به نفسش و تقویت اون با حرفای عشقولی کارکنم ( چون الان که دور از هم هستیم وقتی دلتنگی میکنم خیلی نازمو میخره و هرچی میگم نه نمیگه :311:)و بگم که دوست دارم یه حساب جداواسه خودم داشته باشم چون برام قوت قلبه نتیجه رو واستون میگم بازم ممنونم:46:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
یه اشتباه بزرگ کردم و به شوهرم گفتم یه پس انداز دارم و ازش سود می گیرم
و شوهرم می گفت پولت رو بده من ، من بهت سود می دهم
من این راه رو در پیش گرفتم
یه مدت بهش قدرت و اعتماد به نفس دادم
بعد یه موقع که توی لحظه های عاطفی بودیم
بهش گفتم
عزیزم یه نکته ای هست که مدتی هست ذهنم رو مشول کرده نمی دونم چی کار کنم
دیدم خیلی مهربون داره گوش میده و جو برای سخن گفتن مناسبه
بهش گفتم
من نمی خوام توی کارهای تو دخالت کنم خودت می دونی که کار آزاد بالا پایین زیاد داره البته کاملا ایمان دارم که تو روزی حلال میاری خونه
من خودم رو می شناسم که روحیه ام خیلی قوی نیست و نیاز به داشتن یه پس انداز بهم قوت قلب میده
البته با وجود تو و داشتن همسری مثل تو اصلا جای نگرانی نیست چون تو از پس همه مشکلات برمیایی ولی چی کار کنم که توی این زمینه من ضعیفم ولی دارم روی خودم کار می کنم
و دیگه ادامه ندادم
این قضیه گذشت
هر از گاهی شوهرم می گفت اون بیست میلیونت چی شد
و من می خندیدم و با شوخی می گفتم هست چه طور مگه؟
یه روز هم بهم زنگ زد و گفت چک دارم و داره برگشت می خوره یه خرده پول کم دارم
بهش گفتم الان سرم شلوغه 10 دقیقه دیگه بهت زنگ میزنم ( یه جوری می خواستم فکر کنم)
دیدم نمیشه کاری نکنم
به خاطر حفظ زندگی ام قید سپرده ام رو زدم و بهش زنگ زدم گفتم هر موقع تونستی بیا بریم که سپرده ام رو بردام و بریزیم توی حسابت تا چکت پاس بشه ولی حیف شد آخه
5/19 درصد سود می داد که من قسط ها رو باهاش م دادم ولی خوب چاره ای دیگه نیست
و واقعا با تمام وجودم قید اون پول رو زدم
ساعت 9 صبح بود که این گفتگو بین من و شوهرم رد و بدل شد
تا ظهر شوهرم زنگ نزد
من هم زنگ نزدم
تا ظهر که اومدم خونه
بعد از ناهار ( یه خرده صبر کردم اوضاع مساعد بشه ) بهش گفتم راستی چرا نیومدی؟ من منتظرت بودم
به من گفت هیچی از جای دیگه جورش کردم
من هم خندیدم و بغلش کردم و هیچی نگفتم
الان دیگه اصلا یادی از اون پول هم نمی کنه :72:
در کنار مسئولیت تامین اقتصادی خانواده و غرور مرد در این مورد و ... آیا این رفتار خانم بالهای صداقت در زمان نیاز همسرشون و در یک زندگی مشترک درست است؟
آیا این رفتار غرور مرد را جریحه دار نمی کند؟
آیا فاصله ی بین همسران ایجاد نمی کند؟
همین که هیچوقت در مورد اون پول و اون موضوع صحبت نکردند به معنی دور شدن و فاصله گرفتن از همسرشون نیست؟
آیا برداشت معمول یک مرد از این رفتار خانم، عدم اعتماد نیست؟
کاش یکی دو تا از آقایون در این تاپیک نظر بدهند تا برداشت آقایون در این گونه موارد و اون چیزی که مایلند اتفاق بیفته را بدونیم.
****************************
قصد جسارت به خانم بالهای صداقت را ندارم. فقط خواستم راه درست را بشناسم.
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
خانم ارام با سلام و حسن توجهتون
همون طور که در پست دومم عرض کردم من تجربیاتم را عنوان می کنم و نظر کارشناسی ارائه نمی دهم چرا که تخصصی در زمینه مشاوره ندارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
خواهش می کنم
سبزه عزیز همون طوری که خودتون هم اشاره کردید من تجربیاتم رو در اختیارت می گذارم
(در زمینه روانشناسی و مشاوره تخصصی ندارم)
=====
من 10 سال به طور نادرست همسرم رو از نظر مالی ساپورت کردم
....
امیدوارم درک کرده باشی که منظورم چی بوده و بتونی درست تصمیم بگیری :72:
ببخش اگه دیر پاسخ دادم :46:
نسخه هر زندگی مخصوص به اون زندگی هست
عنوان تاپیک خطاب به من بود و من از نظر شخص خودم با توجه و مشکلاتی که در زندگی داشته ام نظرم رو گفتم
راهم رو نه برای دیگری تایید می کنم نه تکذیب
دوستان گرامی توجه کنید که من از سال 88 علاوه بر این تالار به طور مستمر از مشاوره خصوصی جناب اقای سنگتراشان و خانم فرشته مهربان بهره می برم و گام هایی که بر داشته و بر می دارم با توجه به نظرات این دو بزرگوار بوده هست
همچنین از صحبت ها و نکات ارزنده ای که شاد عزیزم و سارابانو خوب ارائه داده و می دهند نیز استفاده می کنم
یه نکته ای رو هم از همین جا به تمام دوستان مهربانی که لطف می کنند و نظراتشون رو عنوان می کنند اعلام می کنم
" من قصد ندارم با عنوان کردن تجربیات و راهکارهایم ، اونها رو نقد کنم "
بلکه با توجه به مسائل اخیر صرفا چنانچه اگر مراجعه ای درخواست کرد برای اون مراجع بیان می کنم تا هرجور خودش مناسب دید ازشون استفاده کنه
دقت کنید
من زندگی مامفرد عزیز و دوست داشتنی رو 88/11/8 خوندم و اون زمان مشکل من هنوز حل نشده بود
ولی از این قسمت صحبتهای مامفرد نکات لازمی رو که به دردم می خورد را یاد گرفتم و بعدها در زندگی ام مد نظر قرار دارم چیزی که انتظار دارم دوستان پس از خوندن تجربیاتم بدست بیاوردند
یعنی مشکل مرا درک کنند
تجربه را بخونند
در زندگی خودشون بسنجند
و در نهایت اون چیزی رو که به نفع زندگیشون هست رو استفاده کنند
ممنون می شوم این بحث همین جا تمام بشه
( سبزه عزیزم ، خانم گل:72:
من اون دو پست رو صادقانه برایت نوشتم امیدوارم که تونسته باشی اون چه که به درد زندگی ات می خورد را بدست آورده باشی لذا بنابر دلایل شخصی ممکن است از مدیران تقاضا کنم پست هایم رو حذف کنند )
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام دوستان عزیز
من نظر بالهای صداقت رو قبول دارم
چون اون اشتباه رو من هم داشتم و همون نتیجه بد عایدم شد
من حقوقم رو میاوردم به همسرم میدادم و فکر میکردم با این کارم دارم نقش مثبتی در پیشرفت زندگیمون بازی می کنم و این امر همسرم رو متوقع کرده بود طوری که حتی اگر هزار تومان ازش میخواستم می گفت باید زودتر می گفتی تا من الان داشته باشم و بهت بدم ( باوجودی که این مبلغ فوق العاده ناچیزه)
فهمیدم همسرم من رو فقط و فقط بخاطر اینکه حقوقم رو بهش میدم و سرکار میرم دوست داره نتیجتا تصمیم گرفتم حقوقم رو بهش ندم و بعد از دوماه این کار من باعث شد ایشون بگن که نمیخوان با من زندگی کنن و ما از هم جدا شدیم ( و تمام ذهنیات من به واقعیت تبدیل شد ) و وقتی هم از ایشون جدا شدم هیچ حق و حقوقی به من نداد چون حضانت دخترم رو من گرفتم و همه حقوقم رو در قبالش بخشیدم
از انجائیکه من هم هیچ پس اندازی نداشتم و همیشه همه حقوقم رو به ایشون داده بودم و حتی همون دوماه که بهشون ندادم خرج مایحتاج خونه کرده بودم موقع جدائی هیچ پولی نداشتم به همین دلیل خیلی خیلی سختی کشیدم
به نظر من زن حتما حتما باید برای خودش پس اندازی داشته باشه
شاید دلش بخواد برای خواهرش یا دوستش و ... کادو بخره شاید دلش بخواد برای خودش اون چیزی رو که دوست داره بخره و ...
شما اگر الان همه پس اندازتون رو به همسرتون بگید و یا بهش بدین اون رو متوقع بار میارین و از این به بعد باید منتظر باشید هر وقت به بن بست رسید اول روی شما حساب کنه
اینها همه تجربیات من بوده نمیدونم اما من که واقعا ازشون درس گرفتم
امیدوارم به درد شما هم بخوره:72:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آراام
در کنار مسئولیت تامین اقتصادی خانواده و غرور مرد در این مورد و ... آیا این رفتار خانم بالهای صداقت در زمان نیاز همسرشون و در یک زندگی مشترک درست است؟
برای صرف زندگی من بله
آیا این رفتار غرور مرد را جریحه دار نمی کند؟
خیر ،نه تنها غرور شوهرم حفظ شد بلکه شوهرم جایگاه اصلی اش رو در زندگی پیدا کرد ، و وظایف مربوط به خودش رو بر عهده گرفت ( حمایت افراطی درماندگی میاموزد... مگر من درآمد رو چی کار می کنم؟ توی همون زندگی خرج می کنم ولی در جایی که صلاح می بینم ... و زمانی که همسرم از من درخواست پول کرد برای پاس شدن چکش من قبول کردم و پذیرفتم یعنی قلبا هم راضی بودم )
آیا فاصله ی بین همسران ایجاد نمی کند؟
نه برای من اینگونه نبود ... اوایل که با هم آشتی کردیم من کاملا با دیدی مثبت و انعطاف بالا وارد زندگی شدم ، شوهرم همون ابتدا تمام مسائل مالی و مدارکش رو از من پنهان می کرد
هرچند برای من سخت بود اما چیزی عنوان نکردم ( تاپیک خستگی شوهر از مسئولیت زندگی رو بخونید )
همین که هیچوقت در مورد اون پول و اون موضوع صحبت نکردند به معنی دور شدن و فاصله گرفتن از همسرشون نیست؟
من آپارتمانی داشتم که از طریق وام و پس اندازهایم در طول مدتی که کار مکیردم خریدداری کرده بودم و در رهن مستاجر بوده و اجاره اش و پول رهنش رو شوهرم دریافت می کنه و بالطبع اقساطش رو هم شوهرم پرداخت می کنه
اخیرا همسرم نیاز به 60 میلیون پول برای خرید ماشین آلات راه سازی داشت
و من آپارتمانم رو فروختم و بدون هیچ چشم داشتی ( بدون کوچکترین منت)
چند روز بعد از فروش خونه
یه روز که شوهرم خیلی خسته اومده بود خونه بهش گفتم : عزیزم ممنون که برای من و دخترمون داری تلاش می کنی ، کاش من هم می تونستم توی پیشرفت زندگیمون نقش داشته باشم (کاملا بدون غرض)
شوهرم بغلم کرد و بهم گفت : عزیز فروش آپارتمانت کمک تو بود دیگه ،من بهت قول می دهم در اولین فرصت یه آپارتمان اون جوری که دلت می خواد برات بخرم
خیلی از کارم و رفتار شوهرم خوشحال شدم
چون هم کمک مرا درک کرد و هم غرورش حفظ شد و هم من را در کنار خودش دید
آیا برداشت معمول یک مرد از این رفتار خانم، عدم اعتماد نیست؟
برای زندگی من اعتماد دوجانبه ای ایجاد کرد
گفتم در ابتدای آشنایی همسرم تمام مدارک و مسائل مالی اش رو از من پنهان می کرد و من واکنش و حساسیتی از خودم نشون ندادم
الان نصف پول فروش آپارتمانرا شوهرم به حساب بانکی من واریز کرد
علاوه بر اون شوهرم درآمدهای متفرقه اش رو هم به من میده و می گه اینها رو خودت یه جا سرمایه گذاری کن هر موقع خواستم ازت می گیرم
کاش یکی دو تا از آقایون در این تاپیک نظر بدهند تا برداشت آقایون در این گونه موارد و اون چیزی که مایلند اتفاق بیفته را بدونیم.
****************************
قصد جسارت به خانم بالهای صداقت را ندارم. فقط خواستم راه درست را بشناسم.
عزیزم
من هم قصدم همین بود
اینکه من اختیار درآمدم رو داشته باشم و هزینه کردن در زندگی وظیفه من نشه ، هرچند که در همه زندگی ها زن و شوهر پا به پای هم مشکلات رو حل می کنند
و این اتفاق در زندگی من هم میفته
ولی از راه درستش بدون اینکه جایگاه زن و شوهر با هم عوض بشه
من جوری برخورد کرده ام که اگر روزی بنابه دلیلی نخواستم برم سرکار ، شوهرم مجبورم نمی کنه که نه حتما باید بری و درآمد داشته باشی
چیزی که در اطرافیانم می بینم
به عینه دیدم اینکه یک زن تمام درآمدش در دست شوهرش هست و حتی اختیار نداره برای بچه خواهرش از حقوق خودش هدیه ای بخره و یا احیانا به پدر و مادرش از نظر مالی وقتی نیاز دارند حتی به عنوان قرض پولی بده
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام
ممنون از سبزه عزیز که لطف کردند و این بحث رو باز کردن.:72:
و همینطور بالهای صداقت عزیزم که با بزرگواری و آغوش باز، تجربیاتشون رو در اختیار بقیه می ذارن.:72:
به نظرم روند صحبت ها خیلی خوبه و ای کاش بالهای صداقت عزیز، پست هاشون رو حذف نکنن...
من هم در این مورد خیلی خیلی بی تجربه ام و این تاپیک رو با اشتیاق دنبال خواهم کرد.
جمع بندی من از صحبت هایی که تا الان شده اینه که :
1) آقایون لذت می برن که تامین کننده اقتصادی کامل یک زندگی باشن.
حتی اگه در برابر چیز هایی که نمی تونن فراهم کنن احساس شرمندگی کنن ( واقعا اینجوریه؟؟؟؟؟!!!! )
2) همیاری اقتصادی و استفاده از پس انداز یه خانوم می بایست بر حسب شرایط و منوط به مسئولیت پذیری یا ناپذیری آقای خونه باشه.
3) یک خانم، در صورت داشتن درآمد شخصی هم، می بایست حتی در مسائل کوچکی مثل هزینه فلان کلاس، به همسرش تکیه کنه.
اما اینجا یه مشکلی هست ...
من نمی تونم به همسرم بگم " پول می خوام" !!!!
چون عادت نکردم از کسی همچین تقاضایی بکنم و احساس می کنم عزت نفس و استقلالم زیر سوال می ره! :54:
زمان دانشجویی و سالهای دور از خانه هم هر وقت جیب بابا، ما رو شارژ می کرد خرج می کردم و هر وقت کم می اومد، درخواست نمی کردم ( به جز موارد معدود اورژانسی!)
حالا هم نمی تونم به همسرم بگم بهم پول بده! ( هر چند به گفته شما انگار خیلی هم خوشش میاد :162: )اصلا احساس عذاب وجدان می کنم!
حتی گاهی وقتا (آخریش، دیروز بود واسه هدیه تولد داداشم) اون بهم اصرار می کنه که بهم پول بده و من نمی تونم قبول کنم. هی میگم باشه بعدن! ...
الانم از اینکه بیکارم و هیچ دست آویز درآمد زایی ندارم خیلی تحت فشارم و اذیت می شم...
این چه طور قابل حله؟
من سعی کنم عادت هامو عوض کنم یا یه حساب مشترک بذاریم که من آزاد باشم توی برداشت؟ (این کار باعث رنج همسرم از این بابت که دیگه هیچ وقت از خودش مستقیم تقاضایی نمی کنم، نمی شه؟ )
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
آویژه جونم جمع بندی خوب و جامعی آوردی:104:
قسمت پایین پستت " من نمی تونم از شوهرم پول بخواهم"
رو اگه صلاح می دونی توی یک تاپیک جداگانه باز کن که
با بقیه دوستان بشینیم فکر کنیم راه پبدا کنیم تا واسه همه مفید بشه :46: و با موضوع سبزه قاطی نشه :72:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام دوستان عزیزم
از همه ی شما خصوصا خانم بالهای صداقت عزیز بی نهایت سپاسگزارم که راهکارهای خوبی ارائه ميدن:72:
قصد من از طرح این سوال این بود که :
1)بفهمم کمک مالی به مرد چه نتیجه ای رو در دراز مدت خواهد داشت؟ایا یک مرد از کمک مالی همسرش همون برداشتو میکنه که زن در نیت داره؟!
تصور من این بود عدم کمک به مرد در شرایطی که نیاز داره یعنی خودخواهی زن !!!اما نتیجه ای که اینجا از صحبت دوستان و شخص بالهای صداقت گرفتم این بود که این کار به ضرر خود مرد نیز تمام میشود چرا؟چون عزت نفس و اقتدارش خدشه دار میشود
2)نکته بعدی که واسم مهم بود این بود که اگه نخواهیم این پول رو در اختیار همسر قرار بدیم چه جوری باید رفتار کنیم که در عین اینکه ناراحت نشه متوجه بشه که نباید اینو وظیفه ی زن بدونه ، که با مثالی که خانوم بالهای صداقت از زندگیشون زدن فهمیدم این کار به تقویت مهارت کلامی نیاز داره.
3) نکته مهم بعدی این بود که خانوم های شاغل پولشونو کجا خرج میکنن که به این جواب هم رسیدم:
اختیار پولم رو داشته باشم طوری که هرکجا صلاح ببینم خرج کنم و حتی ممکنه جایی صلاح باشه به همسرم بدم که این کار رو هم با کمال میل و بدون منت انجام میدم
[color=#FFA500]بالهای صداقت عزیز به نظرم این مساله ای هست که خیلی از خانوم های امروزی که اکثرا هم شاغل هستن باهاش مواجه و درگیرن و اگه اجازه بدید پست های شما باقی بمونه تا دیگران هم استفاده ای رو که میخوان ببرن:72:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
با سلام مجدد
من به یه مشکل برخوردم
گفته بودم قراره برای عروسی بریم مکه که پول اونم با قرض بود ولی نصفشو تا الان صاف کرده و چون پول پیشمونم واسه خونه کامل نیست میگه نریم مکه پولشو بگیریم بزاریم رو پول خونه بعدا هم میشه رفت مکه فعلا تشکیل زندگیمون واجب تره به نظر شما چکارکنم بهتره؟
از طرفی دلم نمیاد بگم مکه نریم و کنسل کنیم از طرف دیگه احساس میکنم تحت فشاره .
البته منم اگه پولمو بدم بازم کم داریم واسه پیش خونه، ممنون میشم راهنماییم کنید:72:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام
نظر شخصیم رو میگم
سبزه جان به نظر من اگر بتونی در این شرایط از این سفر صرف نظر کنی خیلی خوب هست چون در حالی که همسرت تحت فشار مالی هست این درخواستو ازت کرده و اگر نپذیری یک خاطره ناخوشایند خواهد داشت و اینکه شما در این شرایط سخت حاضر نشدی از خواسته ات بگذری در ذهنش خواهد ماند .
اما بیانت مهمه . نشون بده که چقدر دوست داشتی به مکه بری و فقط به خاطر اون گذشتی . اینجوری همسرت متوجه این از خود گذشتگی تو خواهد شد و در ذهنش میمونه .
بگو حیف شد خیلی دوست داشتم این سفر رو اول زندگی مشترکمون بریم اما نمیتونم درخواست تو رو هم رد کنم چون دارم میبینم که چطور برای شروع زندگی مشترکمون تلاش میکنی و من ازت ممنون هستم . مطمئنم که در موقعیتی بهتر تو منو مکه خواهی برد و هردو از این سفر معنوی لذت خواهیم برد .
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سبزه جان
خیلی دو دل بودم که تجربه ام رو بنویسم یا نه. لطفا اگر فکر می کنی تاثیر بدی روت داره مخصوصا که تو غربتی (مثل خودم) اصلا نادیده بگیرش.
نمی دوتم چرا با خوندن نوشته هات یاد خودم می افتم. راستش ما هم قرار بود عروسی نگیریم و بریم مکه. ولی همسرم قضیه مالی رو بهونه کرد. و نه عروسی گرفنیم نه .... البته همسر من واقعا ادم زرنگی بود و منم مهارت کلامی خوبی نداشتم.
ببین اگر همسرت واقعا از نظر مالی در مضیقه هستش بهش فشار نیار و همونطور که باران جان گفتن بیخودی زندگی خودت و همسرت رو تلخ نکن و بلد باش زبون بریزی.
یه مساله ای که قبلا یادم رفت بگم این بود که من اگرچه همه پولام رو همسرم ازم گرفت ولی کم کم تو ذهنش اینو انداختم که هر چی می خریم شریکی باشه تا منم دلم به یه چیزی خوش باشه. و همینطور هم شد و قبول کرد.
راستی نمی شه یه خونه کوچیکتر اجاره کنید یا یه جای دیگه تا پول پیشش کمتر باشه؟ و بتونی مکه هم بری؟
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
باران جان و deljoo-deltangعزیز
به همسرم گفتم باید رو حرفت فکر کنم البته بعدش براش میل زدم که تو تا الان بهم ثابت کردی مدیریتت توی مسایل اقتصادی خیلی خوبه و بهت ایمان دارم این بار هم میتونی چون این مکه با مشکلات زیادی جور شده دلم نمیاد ازش بگذرم .
دیگه پاسخی ازش نگرفتم .
( بچه ها جون من احتمال میدم همسرم بیاد توی تالار چون خیلی توی سایت ها میگرده و میترسم بعضی چیزا رو بگم چون بعید نیست بیاد اینجا هم سری بزنه اما باید بگم)
از طرفی شوهرم همون مقدار پول پیشی که اماده بود رو گذاشت بانک برای 6ماه تا مادرشوهرم اینا باهاش وام بگیرن البته به من صریحا نگفت و من از این مساله ناراحتم که چرا باید مکه ما کنسل بشه اما به خونوادش کمک کنه؟
دوست خوبم deljoo-deltang این خونه ای که قراره رهن کنیم کوچیک وقدیمی هست و از این کمتر دیگه نمی شد پیداکرد!!
از تجربیات خوبت هم که در اختیارم میزاری ممنون هرچه میخواهد دل تنگت بگو عزیز بالاخره باید انقدر نظر و تجربه بشنوم تا بتونم به جمع بندی برسم.
باران جان
[color=#000000]دارم روی نظرتون فکر میکنم در واقع با خودم صحبت میکنم ببینم چطور میتونم با خودم کنار بیام چون مکه نباشه عروسی هم نیست یعنی فقط بریم یه سفر داخلی و بریم خونمون نتیجه رو بهتون اطلاع میدم:72:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
دوستای خوبم سلام
شوهرم بابت این قوت قلبی که بهش دادم میخواد دوباره تلاش کنه واسه اینکه پول خونه رو از یه طریق دیگه جور کنه دعا کنید که دوباره خسته نشه و بگه از مکه بگذریم:310:
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
چقدر خوب شد. باز هم غیر مستقیم بهش قوت قلب بده ولی بذار خودش یه مدت شرایطو بررسی کنه. انشاءالله همه کارها به خوبی درست می شه. اگرهم نشد دیگه لازم نیست نگران باشی. چون به بهترین نحو عمل کردی.
قدر شوهرتو بدون. مرد خوبیه.
راستی در مورد کمک به خانوادش سعی کن هیچ وقت عکس العمل تند نشون ندی، چون بعد از اون ممکنه یواشکی ادامه بده.
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
آویژه جونم جمع بندی خوب و جامعی آوردی:104:
قسمت پایین پستت رو اگه صلاح می دونی توی یک تاپیک جداگانه باز کن.
حق با شماست بانو و ممنون از تذکرت.:72:
نمی دونم چی شد اینجا رو کلن یه تاپیک "حل انواع مشکلات اقتصادی" دیدم :311:
به چشم. حتما همین کار رو می کنم.
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
من هم بعد از 1 سال و نيم زندگي و 1 سال عقد هنوز به يك تفاهم مالي نرسيديم. البته من هم خوشم نمياد كه به شوهرم بگم پول بده. خودم سركار ميرم و هر ماه نصف حقوقم رو در خونه خرج خونه ميكنيم و مابقي اش رو خرج كرايه و خريدهاي شخصي. شوهرم هم البته معتقده كه زن و مرد نداره و ميگه زن و مرد باهم يه آشيانه اي درست ميكنند و بايد به كمك هم زندگي رو پيش ببرن نه اينكه يكي بشينه تو خونه و يكي ديگه بره كار كنه و بياره زن بخوره. ميگه اگه قراره كاركردن و پول درآوردن وظيفه مرد باشه پس كل كارهاي خونه و حتي خريدهاي خونه هم بايد به عهده زن باشه و ضمن اينكه اصلا معتقد به وظيفه دونستن و تعيين كردن براي كسي نيست ميگه مشاركت بايد توي زندگي باشه. ميگه اگه حساب قانون و شرع باشه پس قانون يكسري مسائلي هم براي مرد داره كه من اهل اون كارا نيستم.
-
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام دوستان :72:
در مورد سفر مکه بازهم همسرم بعد از تلاش به این نتیجه رسید که بهترین راه صرف نظر کردن از این سفر هستش که من هم همون طور که خانم باران گفتن عمل کردم و همسرم گفت: میخوام از ته دلت راضی باشی و بعدا تاسف نخوری حتی گفت حاضرم تو رو تنها بفرستم که من گفتم بدون تو نمیرم و تو یه موقعیت بهتر باهم میریم که گفت حتما این کارو میکنم.
از همتون بابت روشنگری هاتون ممنونم خصوصا بالهای صداقت عزیز که تجربیاتشو صادقانه در اختیارم گذاشت و باران خوبم که از راهنمایی هاشون بهره بردم:72::46:
[color=#FF0000]فرشته مهربان من به جوابم رسیدم میتونیداین تاپیک رو قفل کنید:72: