خسته شدم نه 1بار نه 2 بار همیشه ی خدا میگه طلاقم بده.
سلام
فریدم 2ساله ازدواج کردم اما تو این مدت اب خوش از گلوم بایین نرفته.لیلی همش قهر میکنه واز دستم فراریه.خستم بریدم.
نمایش نسخه قابل چاپ
خسته شدم نه 1بار نه 2 بار همیشه ی خدا میگه طلاقم بده.
سلام
فریدم 2ساله ازدواج کردم اما تو این مدت اب خوش از گلوم بایین نرفته.لیلی همش قهر میکنه واز دستم فراریه.خستم بریدم.
سلام دوست عزيز. آروم باشيد. ميشه بگين دلايلشون براي طلاق چيه؟
سلام اقا فرید
بابا یکم بیشتر توضیح میدادین دیگه!(مختصر مختصر گفتین اما مفید نه)
لیلی چرا میخاد ازتون طلاق بگیره؟دلیلش چیه؟
چه جوری با هم اشنا شدین؟
شورشو دروورده.میگه دوسم نداره.میگه 1نفر دیگه رو میخام.خسته شدم همش نازشوکشیدم.من دوس دارم باهاش همه جا برم مهمونی خرید خونشون خونمون گردشو...اما اون همش میخاد تنها بره یا با دوستاش.
ادم حسابم نمیکنه.ازم اجازه نمیگیره.خودسره.بادوستاش میگه میخنده به من که میرسه بداخلاقی میکنه.میگه دوس ندارم نگهبانم بشی.
اوایل دوسم داشت ابراز علاقه میکرد اما الان صب تا شب میگه توروخدا طلاقم بده با حالت گریه والتماس!!!شایدبا 1نفر دیگه در ارتباطه!!اگه باشه میکشمش.
خل شدم.میگه زود ازدواج کرده ووختش نبوده واز این دری وریا
ملت زنم از من فرارییییییییییییییییییییی یه.
ازدواج کاملا سنتی.
با تحصیلات خوب وعالی هردومون.1سری اتفاقات افتاد تودورانه نامزدی که بعد از اون عوض شد.بهش گفتم با کسی دوس بوده یا نه.اوایل انکار میکرد بعد گفت 1سال با کسی دوستی عادی داشته.دنیام داغون شد.عاشقش بودم تحمل اینکه با کسی بوده باشه نداشتم.شاید فقط اقای رامین زمانی توتابیک فریب یا دروغ زنم بتونه درکم کنه.
دایم سوال بیچش میکردم جندین ماه.خریت کردم نفهمیدم دارم داغونش میکنم.کم کم سرد شد.
دیگه بهم اعتماد نمیکردوجیزی نمیگف.
ا
اما اونم اشتباه کرد که بهم نگفته بود که باکسی بوده.دیشب باهم بودیم توخونه بهش گفتم کجا میری؟گف به توجه.گفتم موهاتو مرتب کن درست لباس ببوش.گف دیده بودیم بوششمو ارایشمو میخاستی اونموقع بگی من همینم که هستم.همونجور که هستم دوسم داشته باش.همش بهم گیر میدی دس از سرم وردار مگه من زندانیتم.
گفتم اینجوری بری نگات میکنن.
گف خب بکنن مگه جیه.
گفتم حق نداری بری.عصبانی شدو رف تواتاقو دروبست.صب رفته دادگاه بازم دادخاسته طلاق داده!!باره 4که میره.
جیکار کنم فک نکنه با ازدواج با من زندانی شده یا محدود شده؟
ببين دوست خوبم هيچكس دوست نداره آزاديش رو ازش دريغ كنند. اگه شما دوست نداريد همسرتون اين تيپي بگرده بايد توجيه اش كنيد. نه زنداني يا با زور. هر كسي باشه از سر لج و لجبازي هم كه شده به كارش ادامه ميده. به قولا :"بفرماييد" و عذر ميخوام، "بتمرگ!" دوتاشون يه مفهوم دارند. اما يكيش به شخص احترام ميده و يكيش شخصيت فرد مقابل رو مياره پايين. دوست خوبم اگر ميخواين همسرتون مطابق ميلتون رفتار كنن بايد با دليل و زبان خوش باهاشون صحبت كنيد و تصميم گيري رو به اختيار خودشون بذاريد.
اما مطلب ديگه اينكه شما از اعتماد همسرتون سؤ استفاده كردين. شما كه ظرفيتش رو ندارين يا همون اول بپرسين، يا اصلا نپرسين. ببينيد دوست خوبم، اين افراد نيستند كه دروغگو هستند يا راستگو. موقعيت ها انسان رو در موقعيت دروغ گويي يا راستگويي قرار ميدن. بله... حق با شماست. وقتي همسرتون نسبت به شما بي اعتماد باشه و از شما بترسه، هيچگاه به شما حقيقت رو نميگه. هر كي باشه پيش خودش ميگه: دليلي نداره وقتي با بي اعتمادي و عصبانيت همسرم مواجه ميشم، همه چيزو بگم.
شما همين الان بدون اينكه چيزي از همسرتون ديده باشين به خيانت متهمشون ميكنيد. اعتماد متقابل پايه ي زندگي مشتركه. معلومه وقتي اين پايه ها انقدر سست و لرزان باشه، هر لحظه امكان فروپاشي هست. البته همسر شما هم لجبازن و از اشتباه مبرا نيستند. توصيه ميكنم به اتفاق هم به مشاور خانواده مراجعه كنيد و مشكل رو حل كنيد. قبل از اينكه خيلي دير بشه.
سلام آقای فرید عزیز
به تالار همدردی خوش اومدید
آشفتگی و پریشانیتونو درک می کنم ولی سعی کنید در درجه اول آروم باشید
شما می تونید همین الان برید دست زنتونو بگیرید بیارید خونه ولی تا خودتون و زنتون تغییر نکردید بار 4 سهله خدایی نکرده به بار 10 می رسه
پس فعلا آروم هستیم و اقدامی نمی کنیم تا نظر دوستها و به ویژه کارشناسان همدردی رو بشنویم
نگران هم نباشید اینجا مشکلات بدتر از شما حل شده، زنی که یک سال بود زندگیشو ترک کرده بود به زندگیش برگشته و خوشبخت شده
پس مال شما هم حل میشه
خوب دوست عزیز:
می گید یه سری از مشکلات در دوره نامزدی بوجود اومد که بعدا همه چی عوض شد، دقیقا چه اتفاقی افتاد؟ آیا قبل اون احساسی داشتید مبنی بر اینکه خانومتون شخص دیگه ای رو دوست داره؟ چی باعث شد که سوال پیچش کنید با کس دیگه ای بوده یا نه؟
بعد فهمیدن دوستی خانومتون با کس دیگه قبل از ازدواج چطوری باهاش رفتار می کردید که الان پشیمونید و می گید باعث شد که سرد بشه؟
شاید زیادی تحت فشار گذاشتید برای همین ازتون فراریه !
سوال کردید جه اتفاقی افتاد که ازش برسیدم قبلا با کسی بوده یا نه.
راستش لیلی فوق العاده زیباوجذابه.اخلاقورفتارش ادمه جذب میکنه وتوهرجمعی سریعا طرفدار بیدا میکنه.باخودم گفتم مگه میشه دختری به این امتیازات باکسی نبوده باشه؟بس دایم سوال بیج کردم تا اینکه یه روز گفت اره با یه نفر 1سال بوده وعاشقه هم بودن اضافه کرد اگه طلاقم بدی هم اون طرف هم لی لی حاظرن باز باهم باشن.
قاطی کردموجند ماه سوال بیج کردمشو تحقیقوراجع به بسره کارش وخانوادش وخلاصه همه جیزشودرووردم.
دسته خودم نبود میخاستم بدونم اون کیه که عشقه من عاشقشه.اما لیلی داغون شد.اوایل میگف ولش کن بس کن بعدش سرد شدوگف ازم متنفره!!!
اسوال کردید جرا بشیمونم.
جون دستم روش بلندشد فحشش دادموبه تمامه خانوادش رابطه شو با اون طرف گفتم.رازدار خ وبی نبودم.البته به خدا قصدم اذیت نبود برزخ بودم داغون شدم.دسته خودم نبود نفهمیدم داره عذاب میکشه.به هرحال حقه من بود بدونم با کی دارم زندگی میکنم.
این بخشه اول مشکلاتم که میگه ازم متنفره وطلاق میخاد.باورکنید مطمعنم بازدنبال وکیلودادگاهه.لیلی که گم شد باید دادگاه بری دنبالش!!!!
بخشه دوم مشکلم مربوطه به اینکه منوتوجریانه هیجی نمیذاره.لباس وارایششودوس ندارم.
گفتم لی لی جان عزیزم اینو نبوش موهاتو بزار تو.
گف عروسکت نیسم مگه من به تو میگم جی ببوش جی نبوش.
به نظرتون حق با اونه؟میگه تو قبلا دیده بودیم حالا میخای زور بگی لباس وارایشم شخصیه به تو ربط نداره.
1سوال
میگه توعاشقم نیسی خودخاهی جون ااونجور که تو دوس داری باید ببوشموارایش کنمونظرخودم مهم نیس.من فقط عروسکه توام.حالا این خودخواهیه؟یا واقعا بوشش شخصیه؟
شاید باورتون نشه حاضر نیس با من بخابه!!
حاضرنیس با من باشه وهمش میگه طلاقم بده.1بار گفتم لی لی جونم تنهایی میترسیا شبا.اخه خیلی ترسو تشریف دارن.گف تو دنیا فقطو فقط از تو میترسم.میره تو اتاقو قفلش میکنه.شایدم من اشتباه میکنمو نباید زیاد واسش محدودیت بذارم.
یعنی یا خاسته های لی لی یا نفرت لی لی.اگه خاسته هایه لی لی باشه یعنی بوششو ارایشش که واقعا سخته باهاش کنار بیام.نفرته لی لی هم باعث میشه شبا هم دادگاه بخابه.
میگه عشقه 1طرفه فایده نداره.میگه بامن راحت نیس.
1بار بهم گف فرید کاش 1روز بشنوم که مردی یا تصادف کردی.اینو از زبونه عشقت بشنوی جه حسی بیدا میکنی؟گفتم لی لی من دوست دارم میخام خوشبختت کنم.گف بزار برم.طلاقم بده.
موندم این دختر جه مرگشه؟چی کم داره؟چی میخاد؟
خوب برادر من فحش، کتک، شک، سوال پیچی های بی مورد، انتقاد از وضع ظاهر و رفتار، این کارها رو کردی، خودتم خوب اشاره کردی که اشتباه کردی و بهت سرد شده، از همه مهمتر بی خود و بی جهت آبروشو بردی! تمام دلایلو دادی که یه دخترو از خودت زده کنی، بعد می گی قصدم اذیت نبود، پس قصدت چی بود؟!
این کارا رو کردی و میگی چرا از من فراریه! خیلی اشتباه کردی خیلی ...
شاید منم جای ایشون بودم سرد میشدم، شما مدرکی داری که در پست قبلیت گفتی که شاید الان با یکی رابطه داشته باشه؟ !
من فکر می کنم شما باید هر دو برید مشاور
به ویژه شما باید روی مهارت کنترل رفتار و کنترل خشمتون کار کنید
حتی از نحوه نوشتنون خشم و عصبانیت و اضطرابتو میتونم حس کنم
اگر می خوای لیلی برگرده و دوستت داشته باشه، برو پیش یه مشاور که کمکت کنه
شما باید رفتارهاتو خیلی عوض کنی خیلی..
از بس بهش گیر دادی دیگه تحمل یه حرف کوچیکتم نداره
تا دیر نشده بجنب و خودتو اصلاح کن
احساسم میگه با یه نفر رابطه داره.به خدا میکشم تیکه تیکش میکنم.زندش نمیذارم.فک کرده احمقم.میخاد طلاق بگیره بره ....قاطیم
هرکی بود شک میکرد.صب تا شب میگه طلاق.تنها میخابه.جواب نمیده.جی کم گذاشتم.بول خونه ماشین سفر دور دنیا طلا.....این زن چه مرگشه.
سارینای عزیز درکه موقعیته من سخته.وای اگه خیانت بکنه.وای به حالش.به جیش مینازه.
ایناروکه مینویسم دستام میلرزه.کاش اینجا بود تا بهش میگفتم
لی لی بس کن.لی لی من دوست دارم.بهم فرصت بده.اصلا هرجی تو بخای ترکم نکن.بگو بازم بگو دوسم داری.بازم بخند واسم بازم حرف بزن باهام.لی لی سرتو بزار روشونم گریه کن بگو ازم دلگیری.
وای خدا الان کجاس جرا جواب نمیده؟نکنه.....
دوست خوبم شما تا اشتباهاتتونو قبول نکنید و سعی نکنید خودتونو اصلاح کنید لی لی برگرده هم همون آش و همون کاسه همیشگیه
یعنی چی حس ششمم میگه؟ این حرفها چیه که می زنید؟ مگه به همین راحتیه؟ مگه هرکی بخواد طلاق بگیره حتما با یکی هست؟
من جای شما بودم درنگ نمی کردم همین فردا می رفتم پیش مشاور
من با امید این که به زودی مشکلتون حل بشه و با آرزوی موفقیت ادامه این تاپیکو به کارشناس های تالار می سپارم
:72:
اصلا نمیشه از حرفهات چیزی فهمید! " به خدا میکشم تیکه تیکش میکنم.زندش نمیذارم! ...اگه باشه میکشمش."
پیاده شو با هم بریم! مگه سوسک میخوای بکشی؟ می کشم می کشم راه انداختی؟
ملت زنم از من فرارییییییییییییییییییییی یه
میخوای فراری نباشه؟دستم روش بلندشد
گف تو دنیا فقطو فقط از تو میترسم.میره تو اتاقو قفلش میکنه
من هم بودم با این بکشم بکشم های شما دو تا پا داشتم چهار پنچ تا دیگه قرض میکردم در میرفتم!
یه سوال! اگه منو هم نمی کشی له نمیکنی نمیچسبونی به دیوار برای عبرت بقیه! :
این چه لیلی است که تو رو اینقدر مجنون کرده که متوجه اعمال و گفتارت نیستی؟ که خون جلوی چشمهاتو گرفته جایی رو نمی بینی برادر من! احساست چنان چشمهاتو بسته که فکر کنم الان خود لیلی جان هم کنارت بود نمی دیدیش. الان فقط و فقط خودت رو داری می بینی و خشمی که همه وجودتو تسخیر کرده.
چند سال داری؟
سارینای عزیز
قبول دارم اشتبهاتمو.حاضرم تغییر کنم به شرطی که مطمئن شم میخاد منو.به شرطی که مطمئن شم به کسی غیر من فک نمیکنه
ببین آقا فرید
خوبه که اشتباهاتو قبول داری
خوب ما فرض رو بر این میگیرم که لی لی خانوم از دست کارهای شما عاصی شده و رفته
خوب کدوم زنی می خواد زندگیش به هم بخوره؟
اگر شما اشتباهاتو اصلاح کنی برمیگرده دیگه!
سلام اقا فرید
به تالار خوش امدید
ببینید این طرز برخورد شما با لیلی خانوم درست نبوده ، بیشتر اعضای این تالار خانوم هستن و مطمین باشید هیچ کدوم و حتی اقایون این نوع رفتارو تایید نمیکنن.
به نظر من شما توی تالار بگردید و اگاهیتونو نسبت به نیاز خانوما و نوع رفتار باهاشون اطلاعات بیشتری کسب کنید مقاله های زیادی تو این تالار هست که شما رو تو این رابطه کمک میکنه .
طبیعیه که مرد نسبت به خانومش غیرت داشته باشه اما این دیگه تبدیل به شکاکی و بد بینی شده و همین لیلی رو از شما دور کرده خواهشا قبل از اینکه خون جلوی چشماتونو بگیره اطلاعاتتونو راجع به خانوم ها و نیازهای روحیشون بالا ببرید.
شما اگه تغییر کنید مطمین باشید لیلی هم دوستون خواهد داشت و برمیگرده مطمین باشید.
سارینای عزیز
قبول دارم اشتبهاتمو.حاضرم تغییر کنم به شرطی که مطمئن شم میخاد منو.به شرطی که مطمئن شم به کسی غیر من فک نمیکنه
[/quote]
اگر ایشان خانه را ترک کرده، و شما تهدیدش نکردی یا بیرونش نکردی، تازه این شما هستی که میتونی مدعی بشی که ایشون ترک منزل کرده و عدم تمکین و از این چیزها!
اینها قانونی هاش بود که همه و همش به نفع شماست.
اما برای درست کردن زندگی و برگردوندن لیلی جان آنطور که دوست داری و شایسته است که یک زن باشد، لازم است بدون هیچ شرط و شروطی از همین الان استارت تغییرات خودت را بزنی. لازم نیست این تغییر رو جار بزنی و بابتش منتی سر کسی یا لیلی بذاری و ...
لیلی لازم داره که تغییرات رو به عینه ببینه و لمس کنه اونهم در دراز مدت. لیلی در کنار شما میخواد به آرامش برسه، امنیت داشته باشه، احترام داشته باشه، و... خلاصه اینکه میخواد خانوم زندگیش باشه.
برادر خوبم! میدونی اگر همسرم به من بگه پاشو برو موهاتو درست کن و لباس این طوری بپوش چه حالی به من دست میده؟ حتما پیش خودم فکر میکنم که دلشو زدم یا اینکه میخواد بهم بگه تو همیییییییییییشه همینطوری بدرد نخور و شلخته ای و...
خونه محل امن و آسایشه، درسته که که زن و مرد باید برای هم اراسته باشند اما خوب یه وقتهایی هم آدم دوست داره خودش باشه.
میدونی؟ همین یکی دو هفته پیش یک روز که موهام عین جودی ابوت سیخ روی سرم وایساده بود، همسرم برگشت بهم گفت: قربون این موهات که اینطوری شده! باور کن احساس کردم بهترین شوهر دنیا رو دارم که حتی منو توی شلختگی ام هم دوست داره این بود که چند لحظه بعد که فرصتی دست داد رفتم سریع مرتبش کردم چون فک کردم همچین همسری شایسته بهترینهاست.
از قدیم گفتن زبان خوش مار رو از لونه میکشه بیرون. تا وقتی میتونی با زبون نرم اهدافت رو به خوبی پیش ببری و همسرت رو عاشق خودت کنی، دعوا و زور و داد و بیداد برای چیه؟
زنی که مردش روش دست بلند میکنه احساس بی عزتی میکنه، احساس تحقیر، و خیلی حس های بد دیگه. چطور میتونه مردش رو دوست داشته باشه.
تازه حتی اگر فرض محال شما هم درست باشه و ایشون یکی دیگه رو دوست داشته باشه، باید از خودت بپرسی چه معایبی و ضعف هایی در شما باعث شده که ایشون به دیگری رو بیاره. گفتم فرض محال! وگرنه بنده اصلا قبول ندارم که این فرض درسته و کاملا رد میکنم.
به اون موجود بد درونت: حالا اسمش کودک خودخواهه، والده، شیطان الرجیمه، نفس اماره است و... خلاصه هر تحفه ای هست یک مهار محکم بزن و اجازه نده که کنترلت دست این نفس لامروت بیافته!
سعی کن کنترل احساسات ات را بدست بگیری و فورا عصبانی نشی. اما حتی اگر هم عصبانیت اتفاق افتاد، سعی کن تا 24 ساعت هیچ تصمیمی نگیری و هر حرفی هم که خواستی بزنی موکول کن به بعد. قدری فکرت رو متوقف کن و به موضوعی که عصبانیت کرده فکر نکن. از جایگاه دوست داشتن خودت سعی کن قدری خودت را نوازش کنی و یا برنامه ای برای احیای آرامش از دست رفته مثل قدم زدن در بیرون از خونه، تماشای یک برنامه مورد علاقه یا فوتبال، و... هر کاری که میتونه بهت کمک کنه انجام بدی.
موقعی که قال خوابید و آرامش رفته دوباره برگشت بعضی وقتها می بینی که حتی خودت عصبانیت اون لحظه ات رو بی دلیل می بینی. اینطوری خیلی از فرصتهایی را که میتونه به تصمیم های غیر معقول و منطقی و تخریب خودت و زندگیت منجر بشه را جلوشو گرفتی.
فعلا تا همینجا بسه
ببخشید که طولانی شد.
راستی داشت یادم میرفت: سعی نکن به سرعت برش گردونی. یه فرصت کوتاه به هردوتون بدی برای فکر کردن بد نیست!
سلام فريد محترم
آرام باشيد .
در گذشته اشتباه كرده اي و خودت هم اين را مي داني و امروز مي خواهي جبران كني . كه خيلي هم عالي است پس بايد از يك جايي شروع كني و در مرحله ي اول آرام بودن است تا ارامش نداشته باشي نمي تواني رفتار و احساس و افكار بالغانه داشته باشي و افسار زندگي و رابطه را به دست بگيري .
نمي دانم چند سال داريد اما اين را درك مي كنم كه اجساسات ناشناخته و افكار ناپخته داري .
اين حرف يعني چه ؟
يعني با اين دل مهربون و توانايي فوق العاده در دوست داشتن ليلي - راه و روش فرهاد بودن را بلد نيستي .
دقت كن راه و روش فرهاد بودن - مرد زندگي بودن ، را بلد نيستي . تبر دست گرفته اي اما به جاي اينكه از تبرت براي حل مسائل و مشكلات زندگي استفاده كني با اين تبر به جان ليلي و رابطه ات و خودت افتاده اي .
راه هست براي ياد گيري و استفاده ي درست از تبر .
اولين گام
حفظ آرامش
يادگيري و استفاده از اين احساس و عشق . ايني كه عشق معرفي كردي عشق نيست . عشق امنيت و ارامش مياورد نه رنج و عذاب و حس خفگي دو جانبه دوست محترم . ( در اين رابطه هم تو در حال خفه شدن هستي و هم ليلي . مسير استفاده از اين احساسات درست نيست كه به اين حس و حال دچار شده اي پس بايد تغيير بدهي احساسات و افكار و اعمالت را و به سمت پختگي و بلوغ گام برداري .
زمان دادن به خودت و ليلي تا در طي زمان متوجه ي تغييرات بشويد و واكنش هايتان را كنترل كنيد . اما فعلا خودت و اول خودت بايد روي خودت كار كني .
سلام اقای فرید
متاسفانه باید بگم راهی که در پیش گرفتین به جای خوبی نمیرسه،شما گفتین اوایل دوستتون داشته،باید بگم شما مقصرید،از همون اول اشتباه کردید،و هنوزم دارید به اشتباهتون ادامه می دین،گفتین خانمتون زیبا و جذابن،ایشون با همه مزیت هایی که داشتن با شما ازدواج کردن چون شمارو برا اینکه شوهرش باشین مناسب دیده،اما حالا شما همه صلاحیت خودتون زیر سوال بردین،شما غرور اون شکستین،عزتش رو زیر سوال بردین،کتکش زدین،با محدود کردن های بیجا و بیش از حد شخصیتش زیر سوال بردین،الانم که دارین مثل لات های کوچه میدون داد و بیداد میکنین که میکشین و میزنین،فکر میکنین اینها در حد شخصیت شما و همسرتونه؟این رفتارهای اشتباه کنار بذارین، زندگیتون خراب کردین،نذارین بدتر از این بشه،برای خودتون راه برگشتی بذارین،اقای فرید رفتارتون و اخلاقتون خیلی بده و اگه لیلی میخواین به فکر عوض کردنش باشین
سلام
دیشبو نخابیدم.بیدل عزیز معدرت میخام تند رفتم.دارم سهی میکنم ارامشمو به دست بگیرم وکنترل شده رفتار کنم.بالاخره باهاش تماس گرفتم.گفتم بیا خونه هرجی توبگی.
گفت قضیه سره محدودیتاش نیس دوسم نداره.گفتم غلط کردم هرجور توبخای عوض میشم.مشاور میرم.
گفت ما باهم فرق داریم.من دوس داشتم دوستم باشی نه بابام!!!
گفتم این شهر بره گرگه بنمیخام اذیتت کنن.
گفت من اذیت نمیشم تو همش میگی اینو ببوش اونو ببوش.من میخام بهم احترام بزاری اصلا به توجه من جی میبوشم؟
گفتم باشه هرجند ته دلم اصلا راضی نبودم.
راستی قضیه ی توهینوکتک ماله 15 یا 16 ماه بیشه ودیگه حتا تو بدترین شرایط که اذیتم میکرد تکرارش نکردم.هیجوخ.
لیلی توشرایط حساس کنترل نداره.نمیدونه داره جیکار میکنه واسه همین دوس ندارم ازم دور باشه.
واقعا بوششو دوس ندارم اگه برگرده جیکارکنم؟اصلا برمیگرده
29 سال سنم ولیلی 20 سالش.ا
درسته اشتباه کردم(توهین وکتک)اما همون موقع گفتم تکرار نمیکنم ونکردم.
حالا نمیدونم عوارضه همون رفتاره غلطمه که ازم فراریه یا از اول تظاهربه علاقه میکرده؟
گفتم لی لی مرده ایده الت جه اخلاقی داره؟البته قبله دعوا.
گفت هر جی به غیره تو.البته باخنده گفت.
گفتم جدی بگو.
گفت گیر نده.مثله خودم باشه.بگه بخنده.مثله بیرمردا رفتار نکنه.
گفتم مثه خودت یعنی جی؟
گفت راحت باش دیگه.هی نگووای فلانی نگات میکنه وای موهات بیرونه.من قبلا هم موهام بیرون بود جرا چیزی نمیگفتی؟میخاستی خ...از بل بگذره؟
گفتم اونموقع مجرد بودی.الان باید همه جیزت با گذشتت فرق کنه.
گفت اگه قراره ادما بعده عروسی فرق کنن شاید دیگه همو نبسندن؟شاید من تورو به خاطر اینکه گیر نمیدادی انتخاب کردم؟ها؟
گفتم دوست دارم که میگم نکن اینکارو جنسه خودمو میشناسم گرگن.
گف تو خودتم نمیشناسی.من نمیخام زنه 50 ساله باشم.میخام بدوم بخندم ببرم لباسای شاد ببوشم.
گفتم اینجا جاش نیس.
گف اگه تو بخای وفکرتو باز کنی وبه جایه قر زدن با من باشی خوشبخت میشیم.
دیگه از بحث باهاش کلافه شدمورفتم بیرون.
راستش کم میارم.حاضرجوابم شده.
سلام فريد
كنترل گر هستي . ذهنت را آرام نگاه دار
تا نتواني به انسانها و عزيزانت اعتماد كني زندگي برات مثل برزخ خواهد بود و زندگي را براي عزيزانت جهنم خواهي كرد .
حاضر به اعتماد باش . اتفاق بدي نمي افتد اگر ياد بگيري كه به عزيزانت احترام بگذاري و آنها را هماهنگونه كه هستند بپذيري . تو بايد ياد بگيري كه ليلي را انتخاب كرده اي همين مدلي كه هست و تنها زيز سايه ي همدلي مي تواني شروع به ساختن زندگي ات بكني .
فعلا اينها را تمرين كن و ياد بگير تا بقيه اش .
شاید حق باشما باشه.
انی عزیز میشه بیشتر توضیح بدی؟دقیقا حرفه لیلیروزدید.میگه منو همونجور که هستم ببذیر.یعنی من حق ندارم تو ظاهرو بوشش نظر بدم؟ایشون نباید یه سری چیزارو رعایت کنه؟
اصلا حریم خصوصی افراد شامله چه چیزایی میشه؟
حریم خصوصی تو ازدواجوزندگی مشترک معنی داره؟
شاید بیشتر بحثوجدلای ما سر همین موضوعه.
میگم سنگین رنگین باش.میگه مگه عقد کردنی چش نداشتی!میگم محترمانه برخورد کن میگه همینم که هستم اگه بخای عوضم کنی افسرده میشم.همه ی دوستام قبلو بعده عروسی فرق نکردن اما تو کاری کردی همه مسخرم کنن!
بهم میگه تو ماله عهده قل قله میرزایی!!گفتم بیا 1 زندگیه اروم عادی که با عرفه جامعه هماهنگ باشه داشته باشیم.میگه من زندگیه عادی نمیخام.عرفو قبول ندارم.تو هیچوخ به خاطر افکاروعقایدت از زندگی لذت نمیبری جون دایم فکرت با منه که جی میبوشم جی نمیبوشم!
میگه مگه جند سال عمر داریم بزار همون که هستم باشم به خدا عاشقت میشم.
من خودخاه نیستم.اما این جامعه واسه طرز تفکر لیلی کمی خشنه.من دوس ندارم نطر فقط نظرمن باشه.اما بی منطقه.نمیخاد کوتاه بیاد.
بهم اس ام اس داده فرید خاهش میکنم نیا دنبالم بابا بزار تنها شم 1ماه فقط.نیاز به مسافرتو ارامش دارم.با دوستام میرم کیش.
باران و فريد محترم
اين نسخه ها شايد به نظر شما واحد بيايد . اما به واقع اينگونه نيست و ظرافتهايي دارد كه شايد نياز به يك نگاه تيزبين و....داشته باشد تا اين ظرافتها را از نظر دور نگاه ندارد .
بحث مهارت و آگاهي بحث من در بياري نيست . من و شما براي ارتباطات اجتماعي و خانوادگي و شغلي و ...نياز به يك سري آگاهي داريم و متعاقبابايد اين آگاهي ها را به فعل مهارت تبديل كنيم اما چقدرش مي شود بخث توانايي و توانايي شگفت انگيز انسان علي رغم تفاوتها تا بي نهايت جا دارد براي حركت و تلاش .
مسير رشد انسان حتي در روابط ساده زندگي نيازمند اين سه مقوله است .
حال شما يا هر فردي نسبت به اين سه مقوله مشكل دارد جاي بحث دارد .
در مدارس و دانشگاه ها نسخه ي واحد 2+2=4 بارها و بارها و سالها و سالها درس داده مي شود اما به واقع هر يك از ما در مسير زندگي به چه نوعي از اين مباحث استفاده مي كنيم و يا بر حسب نياز از آنها استفاده مي كنيم و يا مرتبط به شاخه هاي ديگر مي شويم و در مسيري همين دانسته ها را رشد مي دهيم و....كه در اين مراحل نسبت به اهداف و وسعت و گسترش و بزرگي ارمان و آرزوها نوع و ميزان و راه تلاش كردن و مسير با هم تفاوت پيدا مي كند و....
مگر يك رابطه ي خانوادگي و زناشويي نيازمند چندمبحث است ؟! وقتي من و شما ندانيم كه در ابتدا يك رابطه سالم نيازمند چه آگاهي ها و مهارت هايي هستيم در بكار گيري از توانايي و به همان نسبت واكنش هاي دريافتي دچار اختلال و مشكل مي شويم و بازتابش مي شود همين تنش ها و درگيري هاي ذهني و حتي گره هاي رابطه اي و....
دوست نازنين هر چند كه از مسير بحث و مشكل فريد قدري دور شديم اما اين توضيح لازم بود .
متاسفانه من هم مثل بی دل فکر میکنم یا تایپیک کلا" سر کاریه311
یا اگر واقعیته با توجه به مطالبی که این آقا نوشتند خانومشون با کسی در ارتباطه و کوچکترین علاقه ای به ایشون نداره و هدفش هم فقط فقط جداییه و فکر نمیکنم این مشکلی باشه که با کار کردن ایشون روی خودشون یا مشاوره درست بشو باشه ..البته خوشبینی هم خوبه ولی نه در این حد که تابلو هست مشغولیت های خودشو داره و یجورایی اصلا" ایشون رو به حساب نمیاره این مسئله رو میشه از تک تک حرفای این حرفای این آقا در مورد خانومشون متوجه شد.
باران جان چرا فكر مي كني اين تاپيك سركاريه ؟و چرا اين فكرا رو در مورد خانوم ايشون مي كني ؟
من خودم يكي بودم مثل خانم ايشون . همسرم هم عين همين آقا پوشش منو قبل از ازدواج ديده بود و اومد خواستگاريم . ولي بعد از ازدواج دقيقا حرفاي همين آقا فريمون رو مي زد . و منم حرفاي خانم اين آقا رو . ولي اين دليل مي شه كه من يا خانم ايشون با كسي رابطه داريم ؟ چه برداشتهايي مي كنين از حرفا .
خب خانم ايشون راست مي گه . شايد اين آريالا فريد قصدش خير باشه و نگران خانومشه و از روي محبت اين حرفا رو به خانومش مي زنه ولي بايد يه خورده به خانومشم حق بده . شايد اگه قبل از ازدواج خانومش مي دونست اين آقا به پوشش گير مي ده باهاش ازدواج نمي كرد . چرا به خانوم ايشون حق نمي دين .
آقا فريد به نظرم اين راه خوبي نيست براي اينكه خانومتونو راضي كنين به اينكه نحوه پوششو تغيير بده . نگران چي هستين ؟ مگه قبل از ازدواج مشكلي براي خانومتون به خاطر پوشششون بوجود اومده كه حالا شما نگرانين كه الان پيش بياد . مگه پسرا قبل از ازدواج ايشون گرگ نبودن ؟ حالا بعد از ازدواج يه دفعه همه گرگ شدن ؟ اينكه ani عزيز مي گن به نظرم كاملا درسته . ايشون شخصيت كنترل گر دارن و فكر كنم راه حل هاي خيلي زيادي تو اين سايت ارائه شده كه از اين حالت در بيان و انشا... مشكلاتشون هم حل بشه .
يه كم بيشتر تو تالارها بچرخ و مقالات سايتو بخون . خيلي مفيده و خودت راه حلو پيدا مي كني .
اقای فرید ، بنظر من شما باید به تفکرات خانمتون احترام بزارید و بزارید احساس نکنه استقلالش رو ازش گرفتید ...
هیچ انسانی دوست نداره کسی براش امر و نهی مستقیم کنه . بر عکس شما می تونید بصورت غیر مستقیم و دراز مدت نظراتتون رو براش قابل درک کنید.
من میدونم چه احساسی دارید و نگرانیتون به خاطر خود همسرتون هست ولی همیشه لازم نیست بصورت مستقیم دخالت کنید چون اثر تخریبی داره
سعی کنید با همسرتون در مورد کتاب های فلسفی و مذهبی صحبت کنید اونم هر از چند گاهی . کم کم متوجه واقعیت ها ی جامعه میشه و خودش می فهمه برای حفظ امنیتش چه پوششی داشته باشه
این تفکرات خود من هست و ممکنه اشتباه باشه
یا حق
اقا فريد عزيز
سن خانم شما كمه شايد بسياري از دوستاش ازدواج نكردن وقتي اون ميبينه دوستاش محدوديتي ندارندو ازادند اونم دوس داره مثل اونا باشه شايد هنوز حال و هواي دوران مجرديش تو سرشه
كاش از همون اول با مهربوني باهاش رفتار ميكردي و با زبون خوش بهش توضيح ميدادي خانم خانوما شما ديگه خانمم شدين كد بانوين و ... اون موقع شايد بيشتر تاثير داشت تا با تهديد و اين جور كارا
همه از محدوديت بدشون مياد نبايد زياد محدودش كني دل ادم بايد پاك باشه من خودم به شخصه ارايش ميكنم و مانتو كوتاه هم ميپوشم اما دلم پاكه پاكه فقط دلم با همسرمه و واسه زندگيم جون ميكنم
اما اگه شوهر منم منو محدود ميكرد و ميگفت بايد چادري باشي فلان جور باشي و.. شايد لج ميكردم
شما همه پلها را خراب كردين و بعد به مشاوره اومدين كاش زودتر از اينا به تالار سر ميزدين
به هر حال فقط ميتونم بگم باهاش مهربون باش و بهش فرصت بده و تو اين فرصت خودت را بساز مشكل از شماست نه از ايشون
با ارزوي خوشبختي
فريد محترم
بله من درك كردم كه مشكل شما و خانمتان از چه ناحيه اي است و هم شما را درك مي كنم و هم ايشان را
و اما پاسخ به سئوالات شما
ببين فريد جان
تو ليلي را انتخاب كرده اي . و اين انتخاب طي يك سري شناخت و باور اتفاق افتاده . اولين اشتباه تو در مورد ليلي و انتخابت شايد اين بوده كه حالا به دستش بياورم بعدا او را تغيير خواهم داد و ....
در حالي كه واقعيت اين است كه با روش تو ، تو نه تنها موفق نمي شوي بلكه كار بدتر گير پيدا مي كند و به از دست دادن ليلي منجر مي شود
ليلي هميني است كه هست و تو او را از روز اول ديده اي . پس اين زن را بدون قضاوت و نگاه اجتماع و نگاه افراد و ...انتخاب كرده اي چرا امروز به قضاوتش از نظر ديگران مي پردازي ؟!چرا مي خواهي او را با اين روش تغيير بدهي ؟! اينها مسائل و مشكلات ليلي نيست كه اينگونه است . مسئله و مشكل توست كه چرا به اين چهارچوبها و بايد و نبايد ها و ....بعد از ازدواج توجه مي كني تا اين حد كه زندگي ات را به خطر بيندازي .
من نه ليلي را تائيد مي كنم و نه تكذيب مي كنم . مي گويم ليلي اين است . و براي اينكه ليلي را بفهمي و درك كني و حتي ليلي هاي دور و برت را با هر جنسيتي بهتر درك كني بهتره كه كتاب " جاناتان مرغ دريايي" را بخواني .
و اما حريم شخصي انسان ها كاملا متعلق به خود افراد است اما اگر تو نسبت به طرف مقابلت نظري داري مي تواني آن را درست مطرح كني اما بدون اينكه ذهنت را متوجه ي پايان كار كني نوع و سبك و سياق لباس پوشيدن ليلي را بايد قبل از ازدواج به آن توجه مي كردي اما امروز اگر نظري داري نبايد با ايجاد حساسيت كار را به مشاجره و دعوا بكشاني .
مطمئن باش انسانها از حريم شخصي و باورهاي خود دفاع مي كنند . پس بهتر است وقتي همسرت لباسي كه باب سليقه شماست و مي پوشد او را تشويق و نوازش كني مثلا بگويي چقدر قيافه ات معصوم شده . چقدر اين سبك لباس پوشيدنت را دوست دارم و .....
و يا وقتي كه لباسي كه دوست نداري و لباسهايي را كه انتخاب مي كند و مي پوشد . بگويي به نظر من آن لباس قرمز ( يكي از همانهايي كه ذائقه مشترك سليقه اي هر دو شماست ) به تو خيلي مياد و....( قبول يا رد نظر تو دليل بر بد بودن تو و ليلي نيست اين آزادي را براي هر دو قائل باش كه "نه مسئولانه " شنيدن هم توانايي انسان را بالا مي برد )به ليلي ات فرصت بده تا به مرور با تو و تو واقعي آشنا بشه و بتواند خودش را به تو نزديك كنه . الان هر دو در مقابل هم مشغول نبرد هستيد و حفظ و شناخت شخصيت و باورهاي خود . از اشتباه كردن حذر كه كني و منطقي با ليلي رو به رو شوي خواهي ديد كه به تو نزديك خواهد شد . بگذار نفس بكشد و فضاي تازه زندگي زناشويي را درك كند و اين اتفاق با نقش مرد سالارانه و كنترل گر اتفاق نمي افتد .
سلام دوستان.
ممنونم به خاطره انتقادای سازنده.
نمیدونم شاید احساسه منه که فک میکنم که همه دارن نگاش میکننوحتما به خاطر بوششو ارایشش نیس.سبکتکین جان ایشون دین ومذهب رو قبول ندارن.میگه من خیار میبرستم به توجه!!!
دقیقاایدین جان .باید بهش استقلالو امنیت بدم.اما جه جوری نمیدونم..
باییز خزان مرسی که وخ گذاشتی.جادر که میگم شرو به دادوبیداد میکنه.
انی گرامی.متاسفانه روش شما قدیمی شده!امتحانش کردم جواب نگرفتم.بردم مانتوی مناسب اما گرون واسش بخرم.تا بوشید شرو کردم به تعریفو تمجید.خندید وگف خودتی......البته ببخشیدا.
باران :
در دین اسلام گفته شده برای اثبات خیانت یک زن دو شاهد لازم هست که با چشم دیده باشند
شما از روی حرفهای این آقا که معلومه خیلی احساسی هست و یه رگه هایی از شکاک بودن داره رای دادید که خانومشون با یکی هست؟ شما فکر نمی کنید این جور موارد حساسه و اینطوری بی باکانه میگید خانوم ایشون خائنه ، شما نمی دونید 30 درصد قتل های کشور قتل های ناموسیه؟
از مدیریت تالار خانوم فرشته مهربون خواهش می کنم پست بنده و ایشون حذف بشن و در این موارد دقت بیشتری داشته باشن
ببين و دقت كن فريد
آنقدر حساسيت ايجاد كرده اي و آنقدر تفاوت بين سليقه تو و او وجود دارد كه دست تو را خوانده .
دقت نكردي گفتم : به نظر من آن لباس قرمز ( يكي از همانهايي كه ذائقه مشترك سليقه اي هر دو شماست ) به تو خيلي مياد و....( قبول يا رد نظر تو دليل بر بد بودن تو و ليلي نيست اين آزادي را براي هر دو قائل باش كه "نه مسئولانه " شنيدن هم توانايي انسان را بالا مي برد )
دختر امروزي كه سليقه اش معلوم است تو او را بر مي داري و مي بري به يك مانتو فروشي كه لباسي مناسب يك زن 50 ساله دارد و برايش آن را مي خري و فكر مي كني كار بسيار مهمي هم انجام داده اي . در حالي كه اين تفاوت و انتظار تو از او معلوم است كه صدايش را در مياورد .
دقت و ظرافت كار را درك كن . دنبال حركت و تغيير يك باره نباش پسرم . تغيير به مرور اتفاق مي افتد . تو كار خودت را انجام بده . گفتم نظر بده . نگفتم برو بخر .
بعد هم رهايش كن . بگذار خودش باشد . پذيرش خودت را بالا ببر . فعلا همين يك ماهي كه خواسته از تو دور باشد را فرصتي بدان براي خودت و او كه روي خودتان و رابطه و ارزش ها و مهارت ها و آگاهي و ...كار كنيد .
دوست عزيز
همسر شما چيز زيادي از شما نميخواد فقط ميخواد به افكار و عقايدش احترام بذاريد همين...
جدا روز اول كه براي خواستگاري رفتين هم حجاب و پوشش همين طور بود؟اون موقع نظرتون راجع بهش چي بود؟
شايد شما با وجود مشاهده طرز پوشش و رفتار ايشون جذب چهره ايشون شديد و با خودتون گفتين فردا كه باهاش ازدواج كردم تغييرش ميدم و اون جور كه خودم ميخوام براش لباس ميخرم!!
همين طوره؟
متاسفانه اگه اين طور بوده سخت اشتباه كرديد و تيرتون به سنگ خورد چون هيچ ادمي به اين راحتي ها عوض نميشه...شما سعي كنيد يه مدت رهاش كنيد معلومه كه به شدت تحت فشار بوده ...
توي اين تالار از قديم گفتن:
مرد آويزون ...زن گريزون
و
زن آويزون ...مرد گريزون
راستي نظر خانوادش راجع به طلاق و ... چيه؟
ضمنا هر ادمي نياز به آزادي عمل و آزادي انديشه داره و ابراز اين نياز صرفا به اين معني نيست كه طرف با كس ديگه اي در ارتباط هست و ميخواد خيانت كنه!!!!!!
1مااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااه.
به مولا زیاده.ضمنا اگه مطمعن شم میره رو رفتارو کردارش فک میکنه وواسه زندگیه مشترکمون مفیده بره 3 ماه دیگه بیاد.البته منم میخام رو رفتار وعقایدم فک کنم.
میره خوش بگذرونه میره تا از من که واسش میمیرموفک میکنه نگهبانشم دور بشه.اون لذتهایه انی ولحظه ای رو به با من بودن ترجیح میده.
دسته خودم نیس همش فک میکنم با کسی میخاد بره وبرنگرده.شرایطه روحیش خوب نیس منو ادم بده میدونه بس اگه کسی بهش محبت کنه سریع میره طرفش.نگرانشم همین.
جواب فعلا بهش ندادم.اما دوباره اس داد که برم؟باید فک کنم نیاز به ارامش دارم.
نمیدونم با این دختر مدرن اما بیکله جیکار کنم.
راستش دوران خاستگاری به قدری شیفتش شدم که حجابشو مهم ندیدم اما نمیدونم جی شد که حساس شدم.
خانوادشم موندن طفلکا.اونا به طلاق راضی نیستن.اما لی لی دایم میگه طلاق.
1چیزرو باید اعتراف کنم.باخودم میگم چه اشکالی داره هرجور دوس داره بگرده مهم اینه که منو دوس داشته باشه اما نگاهه مردایه دیگه اینکه بهم بگن بی غیرت وهزارتا کنایه دیگه تحملش سخته.اصلا چه اشکالی داره همه بگن زنت زیباس(اما یه خورده که نه خیلی سخته)چی میشد خودشو فقط واسه فریدش قشنگ میکرد؟
آقا فرید فیلم آتش بس رو دیدی؟
نمی دونم چرا با خوندن زندگی شما به یاد اون فیلم افتادم ، اگر ندیدیش برو بگیر و ببین
ضمنا خیلی خوبه که این تالارو پیدا کردی، به حرفهای کارشناس ها خوب دقت کن، اگر بهشون عمل کنی خیر می بینی و لیلیت هم تا آخر عمر مال خود خودت میشه، اونم نه با زورو تهدید، با میل خودش
راستی چرا نمی ری مشاوره حضوری؟ اونطوری زودتر جواب می گیری ها!
[align=justify]فريد درك مي كنم كه چه حس و حالي داري و به چه چيزهايي فكر مي كني .[/align]
حقيقتا از اين همه شفافيت كودك درونت لذت مي برم .
نترس فريد . اتفاق بدي نمي افته . كافي است كه اعتماد كني . ليلي هم تو را دوست داره . به اين راحتي ها دست از سر ت بر نمي داره .
هر دو خسته هستيد . قرار نيست ليلي بره تا كسي بهش محبتي بكند و...او هم شرايطي مثل تو داره . خسته است . ازرده است . درست مثل خودت .
تو به ليلي اين ماه كار نداشته باش . تو روي خودت كار كن . مي بيني كه وقتي ليلي برگرده شرايط براي هر دو شما بهتر شده . بعد با هم روي بخش هاي مختلف رابطه كار كنيد تا درست بشه . اين يك ماه را براي خودت هدف گذاري كن كه به نتايج درست برسي و رشد و آگاهي ات را در بر داشته باشه .
من مطمئنم كه بهترين هاي هستي در انتظار تو و اين ليلي خانم نازنين است . صبر داشته باش . صبر و حاضر باش كه به ليلي اعتماد كني . قرار نيست اتفاق بدي بيفته . مطمئن باش .
در ضمن سابينا پيشنهاد فوق العاده اي بهت داد حتما اين فيلم را ببين و روي هر صحنه اي كه مي بيني و هر ديالوگي كه مي شنوي دقت داشته باش .
در ضمن دوست دارم بهت بگم كه شخصيت تو وليلي ات خيلي دوست داشتني است . احساس خيلي خوبي نسبت به هر دو شما دارم .
انگار شما کله زندگیه منو میدونین.فیلمه اتش بس قصه ی زندگیه ماست دقیقا.اطرافیان هم بارها گفتن که اتش بس یعنی فریدو لی لی.
بهش اس دادم که بره.بلافاصله اس داد ممنونم.(اولین باره تشکر میکنه!!)
ای گفتید.1کودکه 4 یا5 ساله ی لجباز دارم ماله اونم لجبازه.تمامیه صحنه های فیلم برامون اتفاق افتاده.
اما اخرش نفهمیدم چطور شد که همه چیزشون درست شد.
بس باید بزارم بره قدمه بعدی؟
سختم میاد.این 1ماه چیکار کنم؟بهم میریزم.از صب 50 بار لباس بوشیدم که برم دنبالش اما جولوخودمو گرفتم.
اگه بره تصادف کنه؟اگه بره برگرده بگه طلاق میخاد چی؟
اگه واقعا 1نفردیگه روبخاد چی؟
بارها فیلم 2زن و2 خاهرو باهم دیدیم البته به اصراره اون.منو خیلی خیلی بد میدونه.من ادم بده نیسم فقط نمیخام از دستش بدم همین
سابینا خدایی انگار تو خونه ی مایی!!!انی هم که انگار همه چیزو میدونه.وای خدا چقد خوشحالم شما هستید.فک نمیکردم کسی درکم کنه.
راستی دوستاش ادمایه خوبی نیستن اگه روش تاثیر بد بزارن؟من با شما مشورت کنم واون با 4 تا دختر بی کله تر از خودش.انصافه؟نه انصافه؟
اومدم یه چیز دیگه بگم اما دیدم کار از کار گذشته و بهش گفتی بره!نقل قول:
نوشته اصلی توسط farid.lili27
حالا که گفتی بره دیگه هیچی.
ولی من میخواستم بگم مثل یک آدم بالغ با خودش و با خانواده اش صحبت کنی و بگی که اگر خانوم مسافرت میخواد بره، نوکرشم هستم خودم می برمش اتفاقا ما به این مسافرت نیاز داریم و ازن جور حرفها
قطعا خانواده حق را به شما میدادند اما اگر لیلی میخواست اصرار به تنهایی رفتن بکنه شما میتونستی بهش بگی که شما الان متاهلی و همسر من هستی داخل شهر و یا حتی خارج از اون برای یکسری کارهای ضروری و درس و ... شاید لازم باشه که تنهای این ور و اونور بری اشکالی هم نداره. اما تفریحات مثل کیش و... را بنده ترجیح میدم یا با هم بریم که بیشتر هم خوش میگذره یا اینکه اگر من نتونم بیام در معیت خانواده خودت بری. و تنهایی رفتن شما پسندیده نیست.
و لزومی نداره که باج بدی آقا فرید! لزومی نداره برای این که لیلی دوستت داشته باشه و برگرده سر زندگیش روی اعتقادات درستت پا بذاری. ایشان یک زن بیست ساله است و اگر شما مدیریت درستی چه درگذشته و چه الان داشتی میتونستی خیلی با خودت همراهش کنی. سنی نداره بنده خدا! فقط شما زبون اش و مهارت گفتن و خواستن انتظاراتت رو باید یاد بگیری.
جایگاه مرد بودن و همسر بودنت را فراموش نکن. این با لجبازی و خواستهای بچکانه فرق میکنه. فعلا به حجابش خیلی گیر نده ( هرچند که نظر شما مبنی بر رعایت پوشش درسته) اما فعلا بنا را بر اصلاح شکل کلی زندگیتون بذار.
گفته بودم اصراری فعلا برای هر چه سریعتر برگردوندنش نداشته باش، اما قضیه مسافرت فرق میکنه.
اگه میتونستی باهاش بری یا اینکه فرصت بخواهی که در اولین فرصت با هم برید خوب بود. اما حالا که بهش گفتی بره دیگه نمیدونم عوض کردنت حرفت درست باشه یا نه!
گرچه میتونی اینبار با خانواده اش حرف بزنی و بگی من دلم نیومد بهش نه بگم اما دلم راضی نیست تنها بره و میدونم شما هم این را نمی پسندید و بقیه حرفهایی که در بالا آمد. بقیه اش را خانواده درست خواهند کرد.
داد و بیداد و لج و لجبازی هم ممنوع! بنا بر نرمش و استدلال منطقی و سیاست باشه.
..........................................
آقا فرید! بحثهای روانشناسانه ای که مطرح میشه یکطرف! که خوب همه اونها توصیه میشه و درسته
اما طرف دیگه قضیه اینه که: اینجا عده ای هستند که تعریفشون از آزادی و پوشش و غیره تناسبی با آموزه های دینی و اخلاقی یا حتی عرف جامعه ما نداره. شما باید برای خودت و زندگیت بر اساس اعتقاداتی که حتما حتما حتما برات مهمه و به درست بودنشون ایمان راسخ داری یک چهارچوب درست کنی و اصلاحات خودت رو طوری برنامه ریزی کنی که مهارتهایت را برای دستیابی به اونها افزایش بدی.
نه اینکه همه ایمان و اعتقادت رو بذاری کنار به هوای اصلاح زندگی!
..........................................
بعدها که زندگیتون ثبات لازم رو پیدا میکنه و از دوستانش هم مطمئن میشی اشکال نداره بذاری تنها هم مسافرت بره. و میشه این وعده رو بهش داد.
می دونی چی شد اون دو تا آشتی کردن ، فیلم آتش بس رو دیدم، دو ماه به خودشون فرصت دادن، دختره عین خانوم شما رفت مسافرت و آقاهه عین شما نشست تو خونه تا با کمک یک مشاور خوب با کودک درونش گفتگو کنه، هر دو خود سازی کردن و وقتی برگشتن سر زندگیشون دیدن زندگیشون درس شده، چون خودشون رفتارهاشونو اصلاح کرده بودن
شما چقدر نگرانی آقا فرید، تا حالا چیزی از زنت دیدی که اینقدر بهش شک داری؟ اگر موردی بوده بگو، اگر نه و فکر می کنی اینها فقط نگرانیه بریزشون دور و بهشون فکر نکن، بذار بره نفس بکشه، شما خودت هم اینجا یه نفسی تازه کن
ببین شما چند سال از خانومت بزرگتری، 20 سال که سنی نیست، 20 سالگی خودتو یادت بیار... بخشش از بزرگ هاست، شما خودت یاد می گیری به مرور و با حوصله به ایشون هم یاد میدی، آخه اون سنش کمتره ، خوب؟
اصلا چطوره شما تو این مدت که ایشون نیستن برید مشاوره حضوری، خیلی سریعتر از اینجا جواب میگیری ها، البته ما با شما هستیم ، ولی وقتی کسی مثل من که مشاور هم نیستم می دونم تا حدی شما چی می گی، مشاور که این کاره هست و علم و تجربه داره خیلی بهتر شما رو راهنمایی می کنه
سلام آقای فرید
شما بهتره فقط به سهم خودتون در مشکل به وجود آمده فکرکنید و کاری به همسرتون نداشته باشید.
آقای فرید شما و لیلی خانوم باهم تفاوت هایی دارید که بخشی برمیگرده به اعتقاداتتون و بخشیش به اختلاف سنی شما دونفر.
اولین قدم اینه که به خودتون بگید لج و لجبازی و خودخواهی ممنوع .
احتمالا شما در هنگام انتخاب محو جمال زیبای لیلی شدید و رفتار جذب کننده ی ایشون جذبتون کرده اما به خیلی چیزهای دیگه اصلا دقت نکردید . پس بپذیرید که در این امر اشتباه کردید اما حالا اگر میخواید زندگیتون حفظ بشه و حتی شیرین بشه باید متعادل بشید .
بعد از اینکه لیلی خانوم برگشتند برای مدتی باید رفتار قبلتون رو به کلی کنار بگذارید تا یک اعتماد دوطرفه و صمیمیت و محبت شکل بگیره . نگید نمیتونم ، سخته چون شما هدفتون حفظ زندگیتونه پس باید بگید میتونم و این کارو انجام میدم . بدونید که محبت در فضایی پر از اعتماد و احترام خیلی چیزارو حل میکنه .
شما اگر بتونید فضارو طوری کنید که محبت به وجود بیاد و لیلی بتونه شما رو دوست داشته باشه و حتی اشتباهات شما رو فراموش کنه مطمئن باشید تاحدی خواسته های شما رو اجرا میکنه البته از سر عشق نه اجبار یا دستور شما . اینو از خانومای تالار بپرسید که چه جاهایی از سرعشق برخلاف میل خودشون و طبق خواست همسرشون عمل کردن .
این وسط شما هم باید خواسته هاتون رو متعادل تر کنی و به شرایط سنی همسرت دقت کنی و بتونی درکش کنی و بپذیریش و همونجوری که هست بخوایش و دوستش داشته باشی . ایشون اعتقاداتشون باشما فرق داره از طرفی در سنی هستن که میخوان پرشور و هیجان باشن ، بیرون برن پارک و سینما و... تفریح و مسافرت و شاد بودن رو .بعد از چند سال این رفتارها متعادل تر خواهد شد و الان در اوج هیجان و احساسات هستن حتی این طلاق طلاقشون هم از سر احساسات و تصمیم های احساسی این سن هست .
بنابراین شما بعد از برگشتش اینا رو تعطیلش کن : بکن نکن ، اینو بپوش ، اونجا نرو ، حجابتو درست کن ، جلوی مردا اینجوری نباش .
در عوض محبت کن ، کنارش باش ، باهم بیرون برید ، با هم به تفریحات و سرگرمی های مورد علاقش بپردازید . باید لذتی رو که از بودن با دوستاش میبره از بودن با شما ببره .
آقا فرید اگر میخوای نتیجه بگیری باید این قدم ها رو برداری و خسته نشی و به خودت نگی که سخته و نمیتونی . باید بتونی چون میخوای زندگیت رو بسازی نه لیلیت رو از دست بدی .
بعد از 6 یا 7 ماه که به این صورت گذشت و اون اعتماد و صمیمیت شکل گرفت مطمئنا میتونید در زمینه های اعتقادی هم با محبت و صحبت و البته در عین آرامش و به دور از تنش مشکلات رو حل کنید
در یک کلام بشو مجنونِ لیلی تا لیلی دوباره عاشقت بشه .
=============================================
بی دل و سابینای عزیزم من بعد از ارسال پستم پست های شما رو دیدم و بخش هایی از حرفامون تکراری شد . ببخشید
مرا همینطور که هستم
دوستم داشته باش
اگر نمیتوانی
من می روم
تو هم برو مجسمه ساز شو ...
سلام فريد
واي كه من چقدراين كودك درون تو را دوست دارم هر چند كه خيلي لجباز و كله شق است ولي دوست داشتني است و هر بار كه پستي ازت مي خونم دلم نمي اد بهت نگم كه چقدر دوست داشتني هستي .
اولين قدم
تمرين براي ترك كنترل گري . اين يك ماه فرصت خوبي است براي اين تمرين و خواندن كتاب .
برو كتاب دوم را هم بخر .
كتا ب " وابستگي متقابل "
حالا با كتاب "جاناتان مرغ دريايي " دو تا كتاب داري كه بخوني
دومين قدم
آشتي با اين كودك آزرده و لجباز و يكه تاز و ياغي . بايد باهاش آشتي كني بايد ياد بگيري كه راه و روش حمايت درست چيست . بايد تمرين كني تا بخش هاي ديگر وجودت را " والد و بالغ " را تقويت كني .
بايد با ترس هاي دروني ات رو به رو بشي . درست همين كاري كه كردي و اجازه دادي تا ليلي بره مسافرت . نترس ليلي نه تصادف مي كنه و نه قرار بره و با چهارتا بچه ي بي كله تر از خودش كارهاي بيخودي بكنه اين ليلي كه تو ازش تعريف كردي شخصيت محكم و شكل يافته اي داره و اگر در مقابل تو اعتراض مي كنه و جلوي تو مي ايسته مال اينه كه بهت نشان بده خودش به اندازه ي كافي بزرگ شده و بلده از خودش مراقبت كنه . كافي است كه او را باور كني و توانايي هايش را به عنوان يك فرد بالغ درك كني .
بهت توصيه مي كنم اين لينك ها را بخوني و روي همه ي آنها به اندازه اي كه لازم است تمركز كني .
http://www.hamdardi.net/thread-9580.html
http://www.hamdardi.net/thread-9883.html
http://www.hamdardi.net/thread-8591.html
http://www.hamdardi.net/thread-15860.html
http://www.hamdardi.net/thread-7665.html
http://www.hamdardi.net/thread-13490.html
http://www.hamdardi.net/thread-12849.html
http://www.hamdardi.net/thread-12425.html
http://www.hamdardi.net/thread-12349.html
http://www.hamdardi.net/thread-11815.html
http://www.hamdardi.net/thread-11819.html
http://www.hamdardi.net/thread-11497.html
http://www.hamdardi.net/thread-11504.html
http://www.hamdardi.net/thread-11340.html
http://www.hamdardi.net/thread-10798.html
http://www.hamdardi.net/thread-7665.html
http://www.hamdardi.net/thread-7358.html
اگراجازه بدید فردا هم کتابارومیخرم هم لینکارو میخونم.الان اصلا وضعیته خوبی واسه یادگیری ندارم.
نگرانشم.انگار یه چیزم گم شده.حسه یه معتاد که ....البته ببخشید که تشبیه بدی کردم.
لی لی الان میگه میخنده من دارم اینجا دق میکنم.حس میکنم 1چیزمو ازم دزدیدن.یاده مسافرت بارسال افتادم.باهم بودیم.گفتم لی لی خدارو قبول داری؟گفت اره اما مخلفاتشو قبول ندارم!گفتم بیا بینه خودمو خدات قسم بخور ترکم نمیکنی تو بدترین شرایط.
از اون خنده های تیز کردوگفت فرید زرتوزورت نکن با کوجکترین بد رفتاریت رفتما قسم خسم هم نمیخورم.
گفتم اوردمت تا عهد ببندی.بابا زنایه مردمو ببین چقد مطیعوسنگینن.
گفت خوب من باید با اونا یه فرقی داشته باشم تا یه خلی مثه توروعاشقه خودم کنم.
گفتم لیلی عاشقتم.
گفت لیلیتم به شرطی که کلید نباشی.
گفتم بمیرم چیکار میکنی.
گفت 24 ساعت تریب مشکی ساعت مشکی عینک مارکدار مشکی خوشتیب میشم ولیا!بعدش فردا یه خلتر از توبیدا میکنم.
یه طوری حرف میزنه که همش حس میکنم اگه نگیرمش رفته.
گفتم دوسم داری.
گفت جمع کن باباباز داری نیمرو میشیا.
لی لی رفته.
1کاغذ اوردم.برنامه هامو نوشتم تا سرم گرم بشه ونبودشو حس نکنم.اسمشو گذاشتم برنامه ی لی لی عاشق کن!برنامه ی تغییر.برنامه ی جنگ جنگ تا بیروزی
نگران نباش فريد . خوب كاري كردي برنامه ريزي كن براي يك ماه خوب و پرمحتوا و سازنده . اين ليلي خانم ما هم خوب كارش را بلده و معلومه كه حسابي هم دوست داره اما نياز داره كه در كنار تو خودش باشه . همين .
وقتي تو بتوني در پذيرش ليلي باشه خيلي مسائل حل ميشه و بهتر مي شه و ليلي هم مي تونه راه عشق ورزي را از تو ياد بگيره و همينطور رفتارهاي سازنده را از رفتارهاي مخرب تشخيص بده
نگران نباش . برا ش دعا كن و از خدا بخواه كه عزيزت بتونه سفر خوبي داشته باشدو حسابي خستگي از تنش در بره كه بتونه با روحيه ي خوب برگرده سر خانه و زندگي و پيش تو .