نمایش نسخه قابل چاپ
من الان 6 ماه با یه پسر دوست شدم از روز اول قول دادیم فقط دوست باشیم حرفی از ازدواج نزنیم ولی الان من دارم بهش علاقه مند میشم ولی اون میگه ما فقط دوست هستیم من با کسی ازدواج میکنم که خانوادم بگن منم نمیتونم ازش جدا بشم برای همین گفتم باشه دوست میمونیم تورو خدا بگید چکار کنم دارم دیوونه میشم
چه دلایلی داره که نمیخواد باهات ازدواج کنه
سلام
ببخشید رک میگم اما تو از اول یک رابطه بی سرانجام رو انتخاب کردی که چی بشه
الان که فهمیدی نمیتونی به ازدواج فکر نکنی بهتره تمومش کنی و به اون آقا هم بگی که دوست نداری که وابسته بشی و ضربه بخوری
مطمئن باش اگر الان تمومش کنی هیچ اتفاقی نمیافته وبعد از مدتی سختی کشیدن فراموش خواهی کرد اما هرچی بیشتر طول بکشه ضربه سنگین تری خواهی خورد .
فکر کن که بخوای تا زمانی که این آقا بگه خوب دیگه من دارم ازدواج میکنم و برو دنبال زندگیت باهاش بمونی ، در این صورت فقط تو ضربه خواهی خورد و اونم چندین برابر الان .
باخودت رو راست باش و به احساساتت اجازه نده جلوی عقلت رو بگیره .
سلام
به تالار همدردی خوش اومدی
لطفا یه عنوان مناسب و مربوط به تاپیکت انتخاب کن تا مدیران ترتیب اثر بدهند
لینک های زیر می تونه برات مفید باشه
1-رابطه دوستی دختر و پسر ... ما باهم فقط دوستیم!!!
2-آیا واقعا من را برای ازدواج دوست دارد؟
3-صحیح یا غلط بودن دوستی دختر و پسر و رابطه اون با ازدواج
امیدوارم بتونی جواب سئوالت رو پیدا کنی
سلام دوست گرامی:
به تالار همدردی خوش آمدید..
من به شما پیشنهاد می دم قبل از هر چیز با دقت انجمن روابط دختر و پسر را و سر انجام های اونها رو بخونید :
http://www.hamdardi.net/forum-21.html
واقعا تک به تک تاپیک های این انجمن می تونن برای شما راهگشا باشن..
من هم مثل باران عزیز به شما پیشنهاد می کنم که هرگز دل به ایجاد رابطه با یک همچین مردی نسپرید چون جز اثاز مخرب آن در آینده هیچ چیز عاید شما نخواهد شد....
حیف نیست آدم دوران جوانی و زیبایی خود را به پای کسانی خرج کند که ارزش وقت گذاری ندارند..وقتی ایشان آنقدر صریح به شما بیان می کند که تنها قصد دوستی دارد چرا شما گوهر ناب خود را حفظ نمی کنید...
الان می توانید انقدر از زندگی خود لذت ببرید که حتی یک صدم ان را در این رابطه تجربه نخواهید کرد..اینو مطمئن باش دوست من...
مطالب تالاری که برات لینکشو گذاشتم بخون و از تک تک پست های اون درس عبرت بگیر عزیزم و هرچه زودتر خودتو از دام این حوادث دور کن...
ما هم کنارت هستیم می تونی تنهایی و رنج جدایی رو با ما قسمت کنی..و می بینی چقدر زود رها می شی..
بسم الله...:72:
پست من با بالهای صداقت جونم همزمان شد....
خانومی یکیش من دوست بودیم به کجا کشید؟؟؟؟
اول از این که مثل خواهر برادر باشیم شروع میشه...بعد میشه دوتا دوست معمولی ته تهشم میگه چیزی بینه ما نبوده کهههههههههه من دیگه نمیخوام...
بارها و بارها از همه این حرفارو شنیدیم و من این رو هم قبول دارم که بعضی وقتا هم برعکس این جریاناست یعنی زمانی که میوای یه رابطه بی هدف رو ترک کنی میفهمی که طرف مقابلم بهت علاقه داره ولی اینه همش ریسکه که به نظر من یه تصمیم عاقلانه خیلی بهتر از یه ریسک و یه احتمال خیلی ضعیفه...
عزیز دلم اگه فکر میکنی ادامه رابطت بی نتیجست تا بیشتر از این وابسته نشدی تمومش کن اگه یک سال دیگه ازش بگذره و مجبور شی بری خیلی بد زمین میخوری و اثرات اون ضربه خوردنه خیلی طولانی میشه...
فکر کن و قاطعانه تصمیم بگیر...
مرسی بچه ها خودمم میگم باید ولش کنم به خودم قول دادم روز تولدم که یک ماه دیگست ازش جدا بشم ولی میدونم خورد میشم خیلی دوستش دارم
سلام دوست عزيزم
هر چه سريع تر ارتباطت را قطع كن اين ارتباط فايده اي به حالت ندارد و هرچه جلوتر بروي هم بيشتر وابسته مي شوي و هم فرصت هاي ديگرت را از دست مي دهي درك مي كنم كه خيلي سخته اما هر چه سريعتر قطع كن و عقب ننداز
موفق باشي:72:
muse عزیز
این چه حرفیه که فقط 2تا دوست بمونیم؟مگه همچین چیزی شدنیه؟اولش همه به هم این حرف و میزنن ولی بعد ...
ایشون و شما وقتی از اول بهم قول دادید که فقط دوست باشید و حرفی از ازدواج نزنید معلومه دنبال سرگرمیه و استفاده ابزاری از هم بودید که خوب همچین اتفاقی درنهایت متصوره.
در این نوع ارتباطی که شما انتخاب کردید یا از هم متنفر میشید یا یکی به اون یکی وابسته میشه که از طرف دیگه رد میشه.
بگذارش کنار اگر واقعا دوست داشته باشه برمیگرده و ازت علت رفتنت رو جویا میشه و اونوقت شما بهش بگو اگر تمایل داشت که با هات میونه و اگر هم نه همون بهتر که بره
دوست داری با کسی باشی که به عنوان یک ابزاری براش؟
این پسر چند سالشه که میگه فقط هر کی خانوادم انتخاب کنن !!! چرا می خوای با کسی باشی که انقدر ناپخته و وابسته به خانوادشه؟؟؟
مطالب زیادی در مورد اینکه چطوری رنج جدایی رو کم کنیم در سایت هست.
میتونی فراموشش کنی اولش برای همه سخته درکت می کنم و لی اینو بدون
یک پایان تلخ بهتر از یک تلخیه بی پایانه
میدونید یه خانواده سنتی داره بعضی وقتها فکر میکنم از کاراش اونم منو دوست داره ولی همیشه از اینکه جلوی خانوائش بایسته میترسه باورتون شاید نشه ولی وجودش خیلی به من آرامش میده بعد از سالها خوشحالم ولی هیچ فایده ای نداره
چرا میخوای یک ماه دیگه صبر کنی ؟ تا بیشتر خودتو عذاب بدی؟
یا روز جداییت رمانتیک تر باشه و در روز تولدت ازش جدا شده باشی و هرسال یاداوریش کنی؟
عزیز حقیقت رو بپذیر ایشون رک بهت گفته قصد ازدواج نداره
اگر اگر اگر در پس ذهنش یه تصمیمایی داشته باشه اما توان مقابله با خانواده رو در خودش نبینه بازهم شرایط فرقی نکرده . اون نمیتونه جلوی خانوادش بایسته .
اگر هم خانوادشون نخوان شما رو بپذیرن حتی اگر ایشون بخوان که مقابله کنن هم موفق نمیشن .
اینو بدون ایشون شناخت بهتری نسبت به خانوادش داره و گذشته از این حرفا با این افکار که منو میخاد اما نمیگه چون نمیتونه جلو خانوادش بایسته دلخودتو خوش نکن .
شاید ایشون واقعا قصد ازدواج نداره .این افکار رو بذار کنار و بهتره عاقلانه به قضیه نگاه کنی . مطمئنم به لینکهایی که دوستان گذاشتن هم سر نزدی .
سلام دوست عزیز. فقط میخوام بهت بگم یه لحظه فکرکن تو با اون پسر ازدواج کردی!اخه عزیزدلم اون پسر هیچ، تو میتونی با خانواده اون پسرکنار بیای که مدام بهش امرو نهی میکنن؟ اصلا کسی که ازدواجم میکنه باید با اراده باشه نه اینکه مثل یه ادم آهنی منتظر باشه که یکی کوکش کنه که راه بیوفته. به نظرمن(نظر شخصیه منه) تو بهترین موردها توی زندگیتو با وجود این دلبستگی از دست میدی[/align][/size].
تولدت مبارک :46:اما خواهشا روز به این قشنگی رو که میتونه به بهترین شکل باشه رو خراب نکن که خاطرش هرسال توی ذهنت بیاد.
تو بهترینی پس بهترین ها شایسته ی توست!