من محیط کاری خیلی بدی دارم و حالم از محیط کاریم بهم میخوره .
نمایش نسخه قابل چاپ
من محیط کاری خیلی بدی دارم و حالم از محیط کاریم بهم میخوره .
سلام آدم برفي
به تالار همدردي خوش آمديد
خواهش مي كنم در مورد مسئله اي كه باعث شده تا تاپيكي باز كنيد توضيح بيشتري بدهيد تا روشن شود كه دقيقا مشكل در كجاست و چگونه مي توان با شما وارد تعامل شد و...
از جمله چندسال داريد ؟
تحصيلات و شغل شما ؟
مشكل شما با همكاران بر سر چه موضوعاتي است و...
سلام
خیلی خوبه که همچین سایتی وجود داره و میتونم مشکلمو بنویسم . من پسر هستم و حدودا 30 سالمه . مشکل من مربوط به محل کارمه . من در یک اداره دولتی کار میکنم . چند سال هم سابقه دارم . اما چون بعضی رفتارهای رایج توی ادارات دولتی رو نتونستم یاد بگیرم ( مثل دروغ ، چاپلوسی ، زیرآب زنی و ... ) ، نتونستم توی محیط جابیوفتم و الان جایگاه خوبی ندارم . جدیدا هم مشکل بزرگی برام پیش اومده . با توجه به اینکه توی ادارات همه منتظر زدن زیرآب و درست کردن شایعه هستند . یکی از همکاران که ظاهرا با من مشکل داشته یک شایعه خیلی مسخره واسه من درست کرده که همین شایعه واسه من داره مشکل ساز میشه . این همکارم رفته و به دیگران گفته که خونشون رو که چند ماه پیش دزد زده کار من بوده !! و من در اداره کلید ایشون رو برداشتم و رفتم در خونشون و طلاهاشون رو برداشتم !! این خانوم متاهل هستند و متاسفانه مشکل اخلاقی هم دارند و یکبار من سربسته بهشون این موضوع رو گوشزد کردم و فکر کنم ترسیده من آبروش رو ببرم و پیش دستی کرده . حالا من موندم و این شایعه که پیچیده و باعث شده فضای کار واسه من غیر قابل تحمل بشه . من نیاز مالی هم ندارم و مجرد هم هستم و مدرک تحصیلیم هم از اکثر همکارانم بالاتره . با شناختی که دیگران از من دارند میدونند که اصلا به من نمیخوره که اینکارو کرده باشم ولی محیط یه جوریه که انگار منتظرن واسه یکی شایعه درست کنن و زیرآب بزنن بعد همه عقده هاشونو خالی میکنند . متاسفانه هیچ کس هم مستقیم اینو بهم نمیگه تا بتونم از خودم دفاع کنم . همش پشتم پچ پچ میکنند و یا با طعنه جلوی جمع بهم متلک میگن . یکی از خانومهای همکار جلوی بقیه دست بند طلاشو بهم نشون میده ( با این که کار زشتیه ) و بهم میگه ببین اقای ... اینو تازه خریدم و اینقدر قیمتشه . یا چند وقته همکارام کلیداشونو جایی که من هستم جا میذارن و وقتی میگم خانوم فلانی کلیداتون رو در جامونده میگه ایراد نداره شما هستی دیگه و یا حتی جلوی من بحث حروم و حلال رو میکنند و به هم میگن خیلی بده آدم دزدی کنه و حروم خور باشه .
نمیدونید واسه من که روی حلال و حروم حساس هستم و اصلا اینکارا ازم بر نمیاد چقدر این مساله سخته . واقعا موندم چطور مردم میتونند با آبروی یه نفر به این راحتی بازی کنند . من قبلا قصد داشتم از این اداره برم . اما بهم گفته بودند آسمان همه جا همین رنگه و الان هم با این قضیه اصلا نمیتونم منتقل بشم چون بدتر میشه و همه میگن حتما راست بوده که فرار کرده . واقعا نمیدونم چیکار کنم . در عرض چند روز زندگیم واسم جهنم شده ، اونم بدون اینکه گناهی کرده باشم . واقعا حالم از این محیط بهم میخوره . تورو خدا واسم دعا کنید و اگر میشه راهنمایی کنید . میدونم خدا جای حق نشسته و نمیذاره حقی از کسی خورده بشه و پناه مظلومان هست. ولی الان یکمی حالم بده و نیاز به راهنمایی دارم .
سلام دوست عزیز
به تالار همدردی خوش اومدی و سال نو هم مبارک :72:
با تمام وجود درکت می کنم. می دونم حساس شدی و البته که حساست کردند.
خیلی حرفی برای گفتن ندارم و صرفا خواستم همدردی کنم.
خواستی تاپیکهای من رو بخون:
احساس شکست می کنم!
چگونه بپرسیم "چرا"؟!
من الان خیلی وقته که خونه نشینم. حالا باز خوبه یه شایعه ای درست نکردن که به محل زندگیت هم برسه و بعد انگ توهم بهت بزنم. :163:
بگذریم. درددل من هم باز شد.
دوست عزیز فقط یه توصیه برات دارم:
و آن اینکه سعی کن هرچند ظاهری روابط دوستانه ای با همکارات داشته باشی. تنها راه حل دوام تو چنین ادارات و سازمانهایی همینه.
نمی گم زیرآب زن و چاپلوس و دروغگو شو ولی جوری رفتار کن که همکارات در کنارت احساس خطر نکن و تنها گیرت نیارن. باهاشون دوست باش ولی بهشون اعتماد نکن.
چون کنار کشیدن و خونه نشستن هم آدم رو آروم نمی کنه.
دوست عزیز
همانطور که گفتی خدا جای حق نشسته و نمیذاره حقی از کسی خورده بشه
به نظر من شما هیچ عکس العملی نشون نده و خیلی آروم و با خونسردی کامل کارت و به نحو احسن انجام بده
ودر قبال رفتار و گفتار همکارانت هم اصلا روی خودت نیار.
مطمئن باش این نیز می گذرد چون می گذرد باکی نیست
موفق باشی. :305:
مرسي از توضيحات شما
درك مي كنم كه در چه وضعيتي هستيد و متاسفانه گاهي مسائلي براي انسان پيش مي آيد كه خوش آيند نيست .
در مورد آنچه كه براي شما اتفاق افتاده . در درجه ي اول
اول اينكه آفتاب هرگز پشت ابر باقي نمي ماند و كاملا سيستم آگاهي كشور در خدمت ملت هستند تا به اين ماجراها رسيدگي كنند و اينگونه نيست كه هر كس ادعايي بكند سر بي گناهي بالاي دار برود و.... و زماني كه شما هر روز بر سر كار حاضر هستيد اين به اين معناست كه شما گناهكار نيستيد كه مشكلي برايتان پيش نيامده
و از قديم گفته اند و حتما شما هم شنيده ايد كه مالت را سفت بچسب مردم را دزد نكن و...
حال در مورد شايعه اي كه در اداره پيچيده
مطمئن باشيد برادر من كه مردم عقل دارند ممكن است يك شايعه يك جا پخش شود اما دليل بر اين نيست كه حتما پذيرفته هم مي شود و زمان روشنگر هر ماجرايي است .شگفتي گذر زمان را ناديده نگيريد .
و اما در مورد خودتان
به دليل اين شايعه خيلي حساس شده ايد و هر حركت و هر جرف همكاران را ربط مي دهيد به موضوع اين شايعه . واقعا در بسياري موارد طرف مقابل ما شايد ابدا در فضاي شايعه نباشد اما برداشت ما نسبت به ميزان آسيب حاصل شده مسائل را مرتبط با موضوع مي كند .
در حال حاضر بايد روي اعتماد به نفس خود متمركز باشيد كه با موضوع پيش امده دچار افت روحيه و اعتماد به نفس نشويد و بعد هم ذهنتان را از روي اين موضوع دور كنيد و حل مسائل را به زمان واگذار كنيد
سلام آدم برقی گرامی
به تالار همدردی خوش آمدی
میدونم که آزرده ای و موضوع آبرو و تهمتی که زده شده دلگیرت کرده .
اما میخواهم بگویم نگران نباش .
نه فقط در محیط کاری بلکه در زندگی و هرجایی ممکنه اینگونه مسائل برای آدمی پیش بیاد . پس باید به گونه ای اعتماد به نفس و قوت رفتار و حضور را بالا برد که مثل کوه در مقابل اینگونه فشارها ، مقاوم و استوار باشی ، آنوقت خواهی دید که هرچقدر هم جو متشنج بشه ، آرامش و اقتدار و قاطعیت خود آدمی مغرضین را ناامید و ناک اوت می کنه .
متلک ها و ... همه برای اینه که شما واکنش نشون بدی و قوت شما در اینه که خود را به تجاهل بزنی و واکنشی نشون ندی در عین حال با اطمینان به خود ( چون اذعان داری که چنین کاری نکردی ) استوار و محکم به وظایفت عمل کن . اگر هم کسی مستقیماً به شما گفت ، بگو هر کس مدعیه که من چنین کرده ام باید اثبات کنه و میتونه شکایت کنه ، این حق برای منم محفوظه ، و اگر ادامه پیدا کنه بنده شکایت خواهم کرد و در مقابل این تهمت دادخواست اعاده حیثیت ارائه میدم به حراست و مراجع قضایی .
همینکه مستقیم به شما چیزی نمی گویند یعنی جرأت ندارند ، لذا شما نباید احساس ضعف کنی .
شما احتمالاً در کارتون هم آدم موفقی هستید و در عین حال داخل باند بازیهایی که گاه بین کارمندان ادارات رواج داره نمی شوی و ..... باید بگم که وقتی آدمی مورد حملات اینگونه ای میشه ( که اغلب ریشه در حسادت یا احساس خطر از قوت طرفشون داره) نشونه مؤثر و کارا و مفید بودن و در عین حال نفوذ ناپذیر بودنه ( نفوذ منفی در راستای باند بازی ) لذا باید به خودتون ببالید و پیام مثبت مستتر در این حرکت را ببینید . همین به شما قوتی می دهد که جرأت آنها را بیشتر از پیش خواهد گرفت .
تا وقتی مستقیم نگفته اند ، گویی چیزی نشنیدید ( تجاهل بورزید ) و محکم باشید .
موفق باشید و در عافیت
.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط blue sky
نقل قول:
دوست عزیز
همانطور که گفتی خدا جای حق نشسته و نمیذاره حقی از کسی خورده بشه
به نظر من شما هیچ عکس العملی نشون نده و خیلی آروم و با خونسردی کامل کارت و به نحو احسن انجام بده
ودر قبال رفتار و گفتار همکارانت هم اصلا روی خودت نیار.
مطمئن باش این نیز می گذرد چون می گذرد باکی نیست
موفق باشی.
نقل قول:
اول اينكه آفتاب هرگز پشت ابر باقي نمي ماند و كاملا سيستم آگاهي كشور در خدمت ملت هستند تا به اين ماجراها رسيدگي كنند و اينگونه نيست كه هر كس ادعايي بكند سر بي گناهي بالاي دار برود و.... و زماني كه شما هر روز بر سر كار حاضر هستيد اين به اين معناست كه شما گناهكار نيستيد كه مشكلي برايتان پيش نيامده
و از قديم گفته اند و حتما شما هم شنيده ايد كه مالت را سفت بچسب مردم را دزد نكن و...
حال در مورد شايعه اي كه در اداره پيچيده
مطمئن باشيد برادر من كه مردم عقل دارند ممكن است يك شايعه يك جا پخش شود اما دليل بر اين نيست كه حتما پذيرفته هم مي شود و زمان روشنگر هر ماجرايي است .شگفتي گذر زمان را ناديده نگيريد .
و اما در مورد خودتان
به دليل اين شايعه خيلي حساس شده ايد و هر حركت و هر جرف همكاران را ربط مي دهيد به موضوع اين شايعه . واقعا در بسياري موارد طرف مقابل ما شايد ابدا در فضاي شايعه نباشد اما برداشت ما نسبت به ميزان آسيب حاصل شده مسائل را مرتبط با موضوع مي كند .
در حال حاضر بايد روي اعتماد به نفس خود متمركز باشيد كه با موضوع پيش امده دچار افت روحيه و اعتماد به نفس نشويد و بعد هم ذهنتان را از روي اين موضوع دور كنيد و حل مسائل را به زمان واگذار كنيد
ممنون از همه شما :72::72::72:. خیلی کمکم کردید . سعی میکنم اینارو رعایت کنم. گرچه الان توی اداره اوضاع خیلی بدی دارم ولی امیدوارم این مشکل حل بشه . توکل به خدا .نقل قول:
نه فقط در محیط کاری بلکه در زندگی و هرجایی ممکنه اینگونه مسائل برای آدمی پیش بیاد . پس باید به گونه ای اعتماد به نفس و قوت رفتار و حضور را بالا برد که مثل کوه در مقابل اینگونه فشارها ، مقاوم و استوار باشی ، آنوقت خواهی دید که هرچقدر هم جو متشنج بشه ، آرامش و اقتدار و قاطعیت خود آدمی مغرضین را ناامید و ناک اوت می کنه .
متلک ها و ... همه برای اینه که شما واکنش نشون بدی و قوت شما در اینه که خود را به تجاهل بزنی و واکنشی نشون ندی در عین حال با اطمینان به خود ( چون اذعان داری که چنین کاری نکردی ) استوار و محکم به وظایفت عمل کن . اگر هم کسی مستقیماً به شما گفت ، بگو هر کس مدعیه که من چنین کرده ام باید اثبات کنه و میتونه شکایت کنه ، این حق برای منم محفوظه ، و اگر ادامه پیدا کنه بنده شکایت خواهم کرد و در مقابل این تهمت دادخواست اعاده حیثیت ارائه میدم به حراست و مراجع قضایی .
همینکه مستقیم به شما چیزی نمی گویند یعنی جرأت ندارند ، لذا شما نباید احساس ضعف کنی .
شما احتمالاً در کارتون هم آدم موفقی هستید و در عین حال داخل باند بازیهایی که گاه بین کارمندان ادارات رواج داره نمی شوی و ..... باید بگم که وقتی آدمی مورد حملات اینگونه ای میشه ( که اغلب ریشه در حسادت یا احساس خطر از قوت طرفشون داره) نشونه مؤثر و کارا و مفید بودن و در عین حال نفوذ ناپذیر بودنه ( نفوذ منفی در راستای باند بازی ) لذا باید به خودتون ببالید و پیام مثبت مستتر در این حرکت را ببینید . همین به شما قوتی می دهد که جرأت آنها را بیشتر از پیش خواهد گرفت .
تا وقتی مستقیم نگفته اند ، گویی چیزی نشنیدید ( تجاهل بورزید ) و محکم باشید .
سلام
دوستان عزیز همدردی واقعا از شما متشکرم . راهنمایی های شما واقعا منو کمک کرد . اما وضعیت من توی اون اداره بدتر شد . من همونطوری که شما گفتید رفتار کردم و اونها هم دیدند اینطور نمیتونند به من ضربه بزنند دست برداشتند . البته اگر ادامه پیدا میکرد من از طریق دادگاه پیگیری میکردم . به خاطر تهمتی که زده بودند .
ولی اونها دست بردار نبودند و اینبار رفتند سراغ چیزهای دیگه . حتی نوشتنش هم اینجا برام سخته . اینبار دنبال ریختن آبروی من هستند ولی با یک بهانه دیگه . واقعا الان اصلا توان نوشتن این موضوع رو ندارم . گاهی توی اداره گریه ام میگیره و گاهی بدنم سست میشه و حتی یکبار دست راست و پای چپم بی حس شده بود . دیروز تصمیم گرفتم منم مقابله به مثل کنم چون امکانشو دارم ولی قبل از این کار سراغ قرآن رفتم آیه ای آمد که واقعا نتونستم اینکارو بکنم . الانم صبر پیشه کردم . توکلم به خداست . ولی هر ساعت توی اون اداره بودن برام زجر آوره . دعا کنید بتونم از این جهنم خلاص بشم .
آینم آیاتی که دیشب خوندم ( سوره کهف ) :
و سيصد سال در غارشان درنگ كردند و نه سال [نيز بر آن] افزودند (۲۵)
بگو خدا به آنچه درنگ كردند داناتر است نهان آسمانها و زمين به او اختصاص دارد وه چه بينا و شنواست براى آنان ياورى جز او نيست و هيچ كس را در فرمانروايى خود شريك نمىگيرد (۲۶)
و آنچه را كه از كتاب پروردگارت به تو وحى شده است بخوان كلمات او را تغييردهندهاى نيست و جز او هرگز پناهى نخواهى يافت (۲۷)
و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مىخوانند [و] خشنودى او را مىخواهند شكيبايى پيشه كن و دو ديدهات را از آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساختهايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زيادهروى است اطاعت مكن (۲۸)
http://www.parsquran.com/data/show.php?quantity=&lang=far&sura=18&ayat=25&user=f ar&tran=1
سلام
براتون متاسفم. و کاملا درکتون می کنم چون تجربه های مشابهی داشتم و دارم.
سعی کنید به خودتون و اعصابتون مسلط باشید. چون اگه سلامتی تون بخطر بیفته کسی نه دلش می سوزه و نه مسئولیتی قبول می کنه. پس فقط باید خودتون مراقب سلامت روح و جسمتون باشید.
بصبرانه منتظر شنیدن حرفاتون هستیم. اگه نتونیم کمکی کنیم، لااقل با همدلی دوستان سبک می شین.:72:
راستی امکانش هست حق شارژ بپردازید تا امکان ارسال پیام خصوصی برایتان باشد؟
سلام بر همدردیون
شب زمستانی شما به خیر و خوشی باشد
من آمده ام . اونم بعد از بیست ماه . یادش بخیر چه دوران سختی بود . بعد از اون قضایا فشار همکارام بر من زیاد شد . هرگز به فکرم هم نمیرسید که یک روز توی همچین جهنمی گیر بیوفتم . اما کم کم اتفاقات جالبی افتاد ...
اول فکر میکردم که توی این اداره که من هستم چند نفر یه باند راه انداختند و فشار ها هم به من از طرف همین باند بوده . بعدا متوجه شده خود اعضای این مثلا باند هم شدیدا با هم دشمنی دارند و دائما منتظرند تا یه جوری به هم ضربه بزنند ولی ظاهرا باهم دوستند و هوای همو دارند و حتی توی این دو سال اخیر چند باری هم دیدم که سردسته های اصلی باند هم به منافع همدیگه ضربه زدند و طرف اصلا نفهمیده از کجا خورده . جالبه ولی گاهی حتی اگر پای منفعتی هم در میون نباشه اینا به هم میپرن . انگار به اینکار عادت کردند .
اتفاق جالب دیگه در مورد خودم هست . بعد از چند وقت کم کم در مقابل طعنه ها و توطئه های همکارام کمتر احساس ناراحتی میکردم و همین باعث میشد اونها فشار را بیشتر کنند و دوباره منم طاقتم بیشتر میشد . حالا هم کار به جائی رسیده که از هیچ طعنه و آزار و اذیتی ناراحت نمیشم . واقعا نمیدونم سر شدم یا ظرفیتم رفته بالا و یا چی شده ؟ مثلا یه مدت گیر داده بودند به ظاهر من و یکی رو تحریک کرده بودند که به ظاهر من متلک بگه . و اون طرف هم جلوی یکی دیگه برگشت گفت که اقای ... خیلی داری چاق میشیا . منم با یه خنده و دست کشیدن روی شکمم ! جواب دادم که بله خیلی چاق شدم !
مسائل جالب دیگه هم هست که کم کم مینویسم .
اما الان دوست دارم کارشناسان بگن که این همه رشد ظرفیتی در من یک نکته مثبت هست یا اینکه مشکلی دارم که نسبت به اینگونه مسائل که یه زمانی آزرده ام می کرد اینهمه بیتفاوت شده ام !!!