اگه جدایی بهترین راه برای منه کمک کنید جرأت پیدا کنم .
سلام. من 27 سالمه و شوهرم 30 سال و 7 ساله ازدواج کردم. یه دختر 20 ماه هم دارم. مشکلاتی که الان با همسرم دارم رو قبل از بچه دار شدن هم داشتم ولی خیلی کمرنگتر. ولی بعد از به دنیا اومدن دخترم همه چیز خراب شد. من بعد از زایمان سعی کردم توجه زیادی به همسر بکنم چون میدونستم که در این دوران مردها ممکنه کمبود توجه احساس کنند. ولی بر عکس شد اونی که نادیده گرفته میشد من بودم و همه عشق و توجه شوهرم به دخترم معطوف شد. و من موندم و دلی که هر روز شکسته میشد. من واقعا عاشق همسرم بودم (ما با عشق ازدواج کردیم و نسبت فامیلی داریم) ولی اون بدون اینکه اعتراف کنه دیگه منو نمی خواست کوچک ترین دلخوری من از اون تبدیل میشد به یه کابوس. من متهم به بهانه گیری و گیر دادن میشدم و حرفای دیگه ایی که دل منو میشکوند. شاید خیلی اوقات دلم میخواست فقط منو بفهمه و بهم محبت کنه که اون عاشق قلابی دریغ میکرد. این اتفاقات باعث قهر های طولانی و دو سه هفته ای مداوم شده. من غصه می خورم . اشک میریزم . داغون میشم ولی اون راحت داره زندگی شو میکنه. من تمام حرفام و خواسته هامو بهش گفتم هزاران بار. ولی باور نمیکنه که این نیازه منه. من توی این مدت هنوز نتونستم با ارامش از مادر شدنم لذت ببرم. دیگه به جایی رسیده که فکر میکنم اگه جلوی چشماش جون بدم هم براش مهم نیست. دیگه دوستم نداره .حتی اگر به قول خودش دوستم داشته باشه (که دیگه این هم بهم نمیگه)این عشق برام مسخره است. احساس شکست میکنم. اون یکی رو می خواست که دوست داشته باشه حالا که دخترم هست نیازی به من نداره. باید بگم که شوهرم از احاظ جنسی هم به من هیچ وابستگی نداره و کلا ادم سردیه. من دیگه فراموش شدم. ازم خواستم که توافقی جدا بشیم .میگه من هیچ کاری نمیکنم فقط دخترمون هیچ جایی نمیره. من هر روز دارم اب میشم واقعا بعضی اوقات حالی دارم که فکر میکنم دارم دیوونه میشم. عذاب وجدا هم دارم که ارامش لازم برای دخترم رو ندارم. فکر میکنم اگه جدا بشم شاید بتونم مادر بهتری و انسان اروم تری باشم. ولی مطمئن نیستم. فقط میدونم جونم به لبم رسیده. ایا اقدام کنم برای طلاق؟
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
انسان 90 عزیز سلام:72:
به تالار همدردی خوش اومدی.:72:
دوست عزیز موقتا فکر طلاق و از سرت بیرون کن. امثال شما در همین تالار خیلی بودن که بعد از پیشنهاد راهکار هایی که دوستان دادن و بعد از صبر و حوصله ای که خودشون به خرج دادن و زحمتی که چند ماهی کشیدن الان بهترین و ارامترین زندگی و دارن.
حالا دوست داری راهکارها رو انجام بدی یا نه؟ دوست داری زندگیت و داشته باشی یا جدایی و بیشتر دوست داری؟
شرطی برای سوالای من نذار ( اگه همسرم ال کنه و بل کنه دوست دارم زندگی کنم ) اینجوری نه!
ایا دوست داری زندگیت و بسازی؟ خودت به تنهایی؟ کمی زمان بره. ممکنه گاهی با شکست روربر بشی گاهی دلسرد بشی گاهی امیدوار بشی اما اخر اخرش روشناییست. اگه دوست داری بسم ا.. و شروع به راه حل می کنیم تا بهترین زندگی و داشته باشی و انشاءا.. جزء به نتیجه رسیده های عالی این تالار باشی. اگرم فقط به طلاق فکر می کنی و اصلا حاضر نیستی زندگیت و بسازی اونم مسیله ای نیست راهای اونم بلدیم :163: بهت راه می دیم تا جرات کنی و جدا شی.
پاسخ اینا رو بده تا من و سایر دوستان راه کارای لازم و بهت بدیم.
فقط یه چیز و موقت داشته باش تا دوباره برگردم:
همسرت نه تنها مرد زندگیه بلکه تو و دخترت و خیلی هم دوست داره در غیر این صورت به راهایی می رفت که سر از نا کجا اباد در میاورد. من این از همین چند سطری که نوشتی کاملا فهمیدم.
به دخترت به عنوان رقیب نگاه نکن اون جزءی از وجود هر دوتونه.
بازم میام
موفق باشی:72:
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
اینجوری قضاوت نکنید من عاشق دخترم هستم و اون رو رقیب نمی دونم. تنها چیزی که به من التیام میده دجود اونه. ممنون که به سوالم توجه کردید. من اصولا ادم امیدواری هستم و همین بیشتر اذیتم میکنه. امید واهییییییی. شاید دلم می خواست که سعیمو بکنم. ولی چیزی در وجود شوهرم نمیبینم که به من انگیزه بده. غرورم لگدمال شده .اگه دوباره بخوام تلاش کنم حالم از خودم بهم می خوره. من مشاوره هم رفتم بارها. ولی این باریه که من باید به تنهایی به دوش بکشم و توانشو دیگه ندارم. شوهرم مرد زندگیه اره درست میگی. ولی زندگی سردی که خودش میپسنده. الان دوباره دو هفته هست که با هم قهریم و هر روز رفتارش بدتر از دیروز میشه. بازهم اگه نظرتون رو بگید ممنون میشم
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
:72:سلام
من هیچ قضاوتی نکردم فقط خواستم بگم محبت به اون موجود کوچولو محبت به شماس اگه قشنگ نگاه کنید و البته باقی مسایل که یک زن نیاز داره رو درک می کنم.
شما به سوال من پاسخی ندادید.
من هنوزم منتظرم تا ببینم واقعا می خواین که زندگیتون تغییر کنه و خوب بشه (البته با تلاش شما)؟؟
در ضمن خوشحال می شیم اگه صحبتهای مشاورتون و هم اینجا بنویسید تا ما بیشتر در جریان قرار بگیریم.
منتظرم
موفق باشید:72:
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
شما فرض کنید که من بخوام زندگیمو درست کنم. اخه خواستن و نخواستن من چیزی رو عوض نمی کنه. همه چیز که یک طرفه نیست. من خیلی صبر کردم. خیلی باهاش حرف زدم حرف زدن اصولی که روانشناسا ها میگن. ولی منو نمی فهمه. اگه من بخوام دوباره شروع کنم خیلی چیزها میخواهد. صبر من . ارامش. تمایل شوهرم. حداقل اینکه قهر نباشیم. ولی هیچکدوم از این شرایط وجود نداره
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
همه ی خانمها گله دارند که همسرم به نوزاد توجهی نداره، شما گله تان برعکس است.
شما بعد از زایمان هم مشاوره رفتید یا مربوط به قبل از آن است؟
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
بعد از زایمان رفتم. هم حضوری هم بارها تلفنی
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
گفتم شاید افسردگی خفیف بعد از زایمان داشتید و متوجه نشدید و باعث شده حساسیتتون به رفتار همسرتون بیشتر بشه.
الان سر چی قهر هستید؟
معمولا چطور می شه که آشتی می کنید؟
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
بهشت عزیز ممنون که حضور داری. افسردگی داشتم ولی طبیعتا باید بهد از بیست ماه رفع شده باشه. ولی شوهرم به من این فرصت رو نداد که دوباره خودمو پیدا کنم. اخرین بار سر این بود که هر چیزی من جلوی خانوادش مطرح میکنم مخالفت میکنه. کلا ادمیه که همیشه مخالفه. ولی این بار چون به مسائل مالیه زندگیمون مربوط بود من خیلی ناراحت شدم. منو کوچیک میکنه.
در مورد اشتی هم که مدت هاست اون هیچ اقدامی نمیکنه. حتی اگه دو سه هفته قهر باشیم یا اینکه عید باشه و ........ . معمولا من میرم ازش خواهش میکنم که یه کم بیشتر درکم کنه و خواسته هامو بهش میگم ولی اون فقط گوش میکنه که من اروم بشم و بتونه بره بخوابه چون به خاطر بچمون فقط اخر شب میتونیم باهم حرف بزنیم. بعد از یه روز یا حداکثر یه هفته روز از نو روزی از نو. ولی این دفعه به خودم قول دادم نرم سمتش چون چند بار رفتم و منو پس زد به شدت غرورمو شکوند
توی اخرین مشاوره ای که داشتم بهم گفت سعی کن روابطتون رو عادی کنی تا بتونی یه اصلاحاتی بکنی . ولی شوهرم نمیزاره که شرایط عادی بشه. حالا داره راه هایی بهم میگه که اگه خواستم جدا بشم شریاط بهتری داشته باشم. مثل محک زدن خونواده ام برای حمایت از من و اینکه خانواده شوهرم رو در جریان مشکلات بزارم
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
مشاورتون بهتون گفته که افسردگی تون رفع شده یا خودتون همینجوری فکر می کنید؟
به نظر من مشکل شما و همسرتون نداشتن مهارتهای ارتباطی و همسرداری است. اونقدر مشکل جدی ای نیست. خیلی راحت می تونی با چند ماه وقت گذاشتن زندگیتون را اصلاح کنی.
حیف زندگیتون نیست. دختر کوچولوتون :46:
وقتی شوهرتون این همه به دخترتون محبت می کنه و دوستش داره، مطمئنا هم محبت کردن را بلده و هم شما را دوست داره. فقط نداشتن مهارت در ایجاد ارتباط سالم با همدیگه باعث شده از هم دور بشید.
شما چرا مسایل زندگیتون را جلوی خانواده اش مطرح می کنید؟ وقتی می دونید ایشون جلوی خانواده اش مخالفت می کنه و ناراحت می شه؟ بهتر نبود وقتی خودتون دو نفر هستید به ایشون بگید؟
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
خواستم در جهت تایید حرفهای بهشت عزیز عرض کنم که من تا حالا دو تا دوستم بعد زایمان افسردگی گرفتن و دقیقا حرفهای شما رو ازشون شنیدم، بعد یک مدت کوتاه مصرف دارو خوب خوب شدن ، ازتون خواهش می کنم به یک روانپزشک و یا روانشناس بالینی مجرب مراجعه کنید، من سعی نمی کنم بهتون بگم که شما خیالات می کنید ولی درهر صورت با توجه به سابقه افسردگی پس از زایمان شما وتاثیرات احتمالی این بر رابطه تون خیلی خیلی ضروریه که به یک متخصص مراجعه کنید بعد تصمیم بگیرید
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
بهشت عزیز. مسائلی که من مطرح میکنم چیزهایی که قبلا سرش به توافق رسیدیم. ولی یهو من با چیز دیگه ای روبرو میشم.شما فرض کنید که قراره پراید بخرید و قبلا درموردش باهم تصمیم گرفتید وقتی من مطرح کردم بیاد بگه می خواهیم پژو بخریم.
عزیزان من پیش مشاور رفتم ولی اعتفاد نداشت که من افسردگی دارم
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
سلام
شما دو مساله را عنوان می کنید که باید جداگانه بررسی شوند:
1- محبت افراطی شوهرتان به دخترتان و بی توجهی او به شما
2- عنوان علنی طلاق توافقی
فکر کنم این دو مساله از هم متمایز شوند و جداگانه بررسی شوند، بهتر به نتیجه برسید.
بیایید اول مورد دوم را که مهمتر است، بررسی کنیم و بعد به اولی بپردازیم.
شوهرتون چه مواقعی پیشنهاد طلاق توافقی را عنوان می کنند؟ در حین مشاجره و عصبانیت؟ یا در حین یک مکالمه عادی و فضای آرام؟
یکبار که هردو آرام هستید، شما با مهربانی بگویید که اگر فکر می کنی چاره ای جز جدایی نداریم، من هم موافقم. منتها مجبوریم که سر مسائلی به توافق برسیم. مثل مهریه، حضانت دخترمان که تا 7 سالگی بعهده مادر است، هزینه های او و ... . بگو هرچند من شوهرم و دخترم را دوست دارم و می خواهم با عشق در کنار هم زندگی کنیم ولی اگر تو جدایی بخواهی من هم پا روی احساسم می گذارم ولی برای شرایط جدایی اصلا به احساسم رجوع نمی کنم و کاملا منطقی باید فکر کنم.
شما در کمال صبر و آرامش و مهربانی این قضیه را باز کنید و پیرامونش با همسرتون صحبت کنید تا کلا متوجه شوید که ایا قصدش واقعا طلاق است یا تهدید یا ... .
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
پیشنهاد طلاق توافقی رو من مطرح کردم نه شوهرم.خوش حال میشم باز هم نظر بدبد
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
سلام:72:
ببخشید که من با تاخیر امدم.:72:
خواهش می کنم به حرفام دقت کن: من مشکلات شما رو می گم شما تایید یا رد کن:
مشکل شما نه افسردگیه و نه محبت زیاد به دخترتان. مشکل شما دقیقا محبت زیادی هست که نثار همسرتان می کنید و منتظر دریافت هستید که دریافت نمی کنید.
مشکل اینه که شما اونقدر به طرف همسرتون می رید و اونقدر بهش محبت می کنی که به او زمانی نمی دی که برای خودش باشه و وقتی که دعوایتان می شود شوهرتان به سمت شما نمیاد تا بالاخره دوباره شما بری و نازش و بکشی تا دوباره اشتی کنی. چون دقیقا در همون دوران قهر با شما او فرصت پیدا می کنه که زمانی و به خودش اختصاص بده.
خواهش می کنم تعصبی حرف نزن.
من میخوام شما این راه و یک بار امتحان کنی. نمیخوام بری و باهاش مثل روانشناسها حرف بزنی . نمیخوام مدام بهش خواسته هات و بگی. نمیخوام ازش سوال بپرسی و منتظر جواب باشی. نمی خوام بهش گیر بدی. نمی خوام حتی بهش محبت کنی.
شما مانند یک زن خوب کارای داخل منزل و انجام می دی به امور بچه داری و شوهر داری و .... می رسی. فقط همین.
اگر روزها هم طول کشید و او به سمتت نیومد طاقت بیار و به سمتش نرو. اصلا اصلا هم قهر نباش و قیافه نگیر بر عکس خیلی مهربان بدرقش کن یا ازش استقبال کن غذا بیار خنده رو لبت باشه نه قیافه بگیری با دخترت بازی کن و شادی کن. اما شوهرت و سوال پیچ نکن ابراز علاقه و دلتنگی هم نکن.
عزیزم مشکل تو اینه که فرصت ابراز علاقه رو از او گرفتی فرصت اینکه او دلتنگت بشه رو ازش گرفتی .
و فقط راه پیدا کردن زندگیت اینه که به همسرت فرصت بدی دلش برات تنگ بشه. بهش فرصت بدی زمانی و مال خودش باشه.
واسه همین گفتم باید تو این راه صبور باشی وسط راه جا نزن. یک سرگرمی خوب برای خودت پیدا کن مثل کتاب یا یک کلاس تا در مواقعی که دوست داری بری طرف همسرت اون کار و جایگزین کنی و نری تا بالاخره صبر مردانه همسرت تمام بشه و دلتنگت بشه.
باشه؟
نظرت و بگو تا مرحله به مرحله با کمک هم شروع کنیم.
منتظرتم
موفق باشی:72:
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
دوست گرامی
معلومه که نباید فعلا به جدایی فکر کنید
من فرصت نکردم پستهای دوستان رو بخونم.
توضیحاتتون خیلی ناقصه و از قدیم گفتن هر کی یکطرفه به قاضی بره حتما پیروز بر می گرده.
به عنوان یک برادر کوچکتر فقط می تونم بهتون توصیه کنم حتما به یک دکتر روانشناس،نه روانپزشک و نه مشاور مراحعه کنید.
کسانی که مشاور هستن یعنی لیسانس یا فوق لیسانس هستن بنظر من و خیلیها تجربه و تبحر لازم رو ندارن وگاها دیده شده راهنماییهای اشتباه این افراد موجب لطمه هایی شده.
اگه تنها راه شما جدایی باشه حتما بهتون می گن.حتی اگر همسرتون هم راضی به اومدن نشد رفتن خودتون به تنهایی بسیار موثره
من روانشانس زبده میشناسم،پس وقت رو از دست ندید
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
سیسسیلی عزیز حرف شما کاملا درسته. و من اگه بتونم یه زمان به خودم بدم تا دلخوری هام کمتر بشه و کمی ارو م بشم با کمال میل به راه حلات توجه میکنم. باز هم ممنون منتظر روش هاتون هستم
تماس عزیز با تشکر از اینکه وقتت رو گذاشتی. من به دکتر روانشناس مراجعه کرده ام. دکتر مرضیه مشتاقی.
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
انسان جان نتیجه کارت چی شد؟
منم همچین مشکلی دارم
میخوام بدونم تونستی کاری کنی؟
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
سلام انسان جان. آیا مشکلت حل شد؟
مشاورت با دکتر مشتاقی چطور بود؟
خیلی میخوام بدونم الان بعد از یکسال به کجا رسیدی و چه وضعیتی داری. وضعیت ما هم تقریبا مشابه وضعیت یکسال پیش توه
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
جناب ames
لطفا هنگام ارسال پست در یک تاپیک به تاریخ اخرین پست زده شده دقت کنید.
اگر بیش از 2 هفته گذشته باشد نباید در ان پستی زد.
دقت کنید اخرین پست 19 اردیبهشت 90 است
RE: اگه جدایی بهترین راه برای منه بهم جرات بدید
گلنوش خانم سلام.
اگر متن پیام من رو میخوندین متوجه میشدین که میدونم آخرین پست مال تقربیا یک سال پیش هست.
ضمنا من مدتها در فروم های دیگه عضو بودم و میدونم که اگر در یک تاپیک قدیمی پس بزنیم اونو بالا میاریم ولی بنظرم این دلیل نمیشه که این کار رو نکنیم. اتاقا به نظر من خیلی وقتها (بخصوص در مورد موضوع این سایت) آدم باید به مسائل گذشته بپردازه. اونها رو بخونه و ببینه نتیجه و وضعیتی که افراد گرفتن چیه.
من به طور اتفاقی در وب سرچ میکرم که به این تاپیک رسیدم. وقتی پست اولش رو خوندم دقیقا به شرایطی مشابه شرایط خودمون رسیدم. خواستم ببینیم آیا این دوست عزیز یا شخص دیگری از ایشان خبری داره؟ میخواستم ببینم بعد از یکسال وضعیت ایشون به چه صورته و آیا تونستن مشکلشون رو حل کنن یا نه؟ مسلما راهنماییهای مفیدی دارن برای راهی که ما هم باید بریم.