RE: لطفا منم راهنمایی کنین
سلام،
خیلی خوش آمدید. سال نو مبارک.
لطفاً یک اسم بهتر برای تاپیکتان بگویید تا مدیران اسمش را عوض کنند. اینطوری دوستان بهتر می توانند تشخیص دهند مشکل شما چیست.
درست متوجه شدم که شوهر شما می خواهد که از یک شهر به شهر دیگری مهاجرت کنید؟
آیا فقط برای اینکه حرف شوهرتان به کرسی ننشیند با او مخالفت می کنید؟ یا اینکه دلایل منطقی تری هم برای مخالفت خود دارید؟
RE: لطفا منم راهنمایی کنین
سلام دوست عزيز. ببينيد پذيرفتن و از خودگذشتگي بي اعتباري و بي ارزشي نيست. بلكه احترامه. البته اين احترام بايد به صورت متقابل و صحيح باشه. در زندگي مشترك، تصميم گيري يك جانبه و احساسي (دل بخواهي) به هيچ عنوان صحيح نيست و بايد دلايل طرف مقابل رو هم مد نظر داشت و بر اساس ارجعيت و اهميت دلايل تصميم گيري كرد. همچنين بهتره به ياد داشته باشيد كه صرفا "نه" گفتن هيچكس رو متقاعد نميكنه. زن و شوهر بايد ياد بگيرند كه هنگام تصميم گيري دلايلشون رو ارائه كنند و منطقي با هم صحبت كنند. در حقيقت براي هم تصميم نگيريد، بلكه با هم تصميم بگيريد.
:305: نكته 1: در تصميم گيري هم شهامت موافقت داشته باشين و هم مخالفت، اما همانطور كه گفتم ، يا با دليل متقاعد شين يا با دليل متقاعد كنيد و از جبر و دعوا و ... اجتناب كنيد.
:305: نكته 2: بهتره همانطور كه تصميمات مشتركتون رو مد نظر داريد، در همسرتون اين اعتماد به نفس رو به وجود بيارين كه مرد زندگيه و براي صحبت هاش و نظراتش احترام و ارزش قائليد و خودتون هم محكم پشتشون هستيد كه در تصميم گيري اشتباه نكنند. هيچگاه با مخالفت مستقيم همسرتون رو در تصميم گيري منزوي و ترسو نكنيد. وگرنه يا براي پيش برد اهدافشون مجبور به دروغ و پنهانكاري ميشن، يا در تصميمات مهم شانه خالي ميكنند.
RE: لطفا منم راهنمایی کنین
نقل قول:
احساس میکنم اگه به حرف شوهرم گوش کنم خودمو کوچیک کردم و این باعث اختلافمون شده مثلا همین اواخر اسرار داشت بریم شهر خودمون ما یه شهردیگه هستیم با پدرشم قهره واسه همین میریم خونه ی ما منم یکم خجالتیم مخالفت کردم الان احساس میکنم اگه بریم حرف اون به کرسی نشسته وحرف من رو زمین افتاده واسه همین اعصابم خراب شده. لطفا کمکم کنید دیگه داره زندگیمون به هم میریزه اکثرا این مشکلو داریم اونم میگه برا من ارزش قائل نیستی کمکم کنید باید چیکار کنم
خیر به هیچ عنوان این طور نیست.امکان ندارد کسی همیشه درست فکر کند.آدم ها اشتباه می کنند و آدمی بزرگ است که به اشتباه خود اعتراف کند.
نمونه های زیادی در این انجمن وجود دارد که زندگیشان به دلیل غرور از هم پاشیده است.
اگر می خواهید زندگی مشترک موفق داشته باشید باید از غرور خود بگذرید و اگر می خواهید غرور خود را داشته باشید باید از داشتن یک زندگی مشترک موفق بگذرید
توجه به این نکته الزامی است که "غرور" از "عزت نفس" جداست
همچنین ارزش زیباترین کار ها را دو مورد زیر از بین خواهند برد :
1 - منت گذاشتن به خاطر انجام کاری
2 - استفاده از جمله ی "دیدی گفتم!"
سال خوبی داشته باشید و شاد باشید
:72::72::72:
غرورو لجبازی داره زندگیمونو داغون میکنه
با سلام خیلی ممنون از راهنمایی هاتون نمیخوایم مهاجرت کنیم 7 روز مرخصی داره میگه هم بریم اقواموببینیم هم اینکه این چندروزو تنها نباشیم ما همیشه این مشکل لجبازی رو داشتیم تا الانم هر دفعه حل شده اینم بگم تقریبا هر دفعه همسرم کنار اومده ایندفعه هم حل شد امروز گفت باشه نمیریم شهر خودمون میریم یه شهر دیگه الان خوشحالم اما میدونم باز این مشکل پیش میاد
RE: لطفا منم راهنمایی کنین
bentolhoda عزیز
من متوجه مشکل شما نمی شم.
مگه میدون جنگه که حرف یکی به کرس بشینه حرف یکی دیگه رو زمین؟؟؟
ممکنه به چند سئوال من جواب بدید:
همسر شما همش می خواد حرف خودش باشه؟ و شما هم متقابلا لجبازی می کید؟یا برعکسه؟
یعنی چی که به خاطر یک مسافرت زندگیتون بهم میریزه؟یعنی دعواتون میشه؟
همسرتون راست می گه براش ارزش قائل نیستید؟اون چطور؟
شما و همسرتون چند سالتونه؟چند وقته ازدواج کردید؟ فرزند دارید؟تحصیلاتتون چیه؟علت اختلاف همسرتون با پدرش چیه؟
RE: لطفا منم راهنمای ی کنین
چهار ماهه عروسی کردیم قبلش یکسال عقد کرده بودیم هردومون دانشجوییم البته همسرم در کنار کارش درس میخونه نه نمیخواد حرف خودش باشه اما من میخوام یه جورایی اخر هر قضیه به حرف من گوش کنه اونم وقتی میبینه من همچین انتظای ازش دارم میگه برا من و نظرم ارزش قائل نیستی میخوای حرف حرف خودت باشه ادای مردا رو در میاری منم ناراحت میشم بحثمون میشه خداییش هربار تقریبا اخرش حرف منو قبول کرده اما اوایل هرچی میگفتم قبول میکرد اما دیگه کم کم باید بحث کنم یا یه قهر چند ساعته تا به حرفم گوش کنه من نمیخوام از الان مطیع حرفاش بشم و بد عاتش کنم چون سابقشم داره از اونجا که تک پسره تو خانوادشون تقریبا همیشه به حرفاش گوش دادنو عمل کردن با پدرشم سر همین قضیه حرفش شد میخواست هر چی خودش میگفت بشه اما پدرش این بار مخالفت کرد و کار به قهر کردن کشید منم میخوام بدونه دیگه خونشون نیست و منم بابا مامانش نیستم که مطیعش باشم میخوام این عادتشو ترک کنه اما میترسم نتیجه ی عکس بده واز خودم دورش کنم
RE: لطفا منم راهنمایی کنین
نقل قول:
تا الانم هر دفعه حل شده اینم بگم تقریبا هر دفعه همسرم کنار اومده ایندفعه هم حل شد
یک روزی کاسه ی صبر همسرتان لبریز خواهد شد (مثل پدرشان در رابطه با ایشان) .آن روز اگر بخواهید دوباره دل همسرتان را به دست بیاورید راهی بس مشکل را پیش رو خواهید داشت.
از امروز فکر آینده باشید.این را بدانید که در زندگی مشترک شما و همسرتان معنی ندارد."ما" معنی دارد.اگر همسرتان از زندگی خوشنود نباشند نمودش را در رفتارشان با شما ، احترامی که به شما می گذارند ، روابط جنسی و ... خواهید دید و به طبع آن شما نیز ناراضی خواهید شد.پس نارضایتی همسرتان = نارضایتی شما و به عکس
این بار نیز به خیر گذشت.ولی بدانید که یکجا "چوب خط" هایتان پر می شود.امیدوارم با درایت و انتخاب درست هیچ موقع آن روز را نبینید
با احترام
:72::72::72:
همچنین به عنوان راه حل من مطالعه ی پست دوم تاپیک زیر را به شما پیشنهاد می کنم
http://www.hamdardi.net/thread-15431.html
موفق باشید
RE: لطفا منم راهنمایی کنین
دوست گرامی
با تشکر از لینک دوست عزیز arix
مشکل اینجاست که شما هم می خواید حرف خودتون باشه!
چرا به نظریات همسرتون توجه نمی کنید؟مهم تصمیم درست و منطقیه حالا می خواد حرف هر کسی باشه.
اگه پیشنهاد خوبی نمی دادید و ایشون حرف شما رو قبول می کردن که کار اشتباهی می کردن
شما چند سالتونه؟
ایا فکر می کنید شما و همسرتون مهارتهای زندگی رو بلدید؟احتیاج به اموزش ندارید؟
RE: لطفا منم راهنمایی کنین
خیلی ممنون از راهناییهاتون من 21 سال وهمسرم 25 سال داره
RE: لطفا منم راهنمایی کنین
دوست عزیز
بنظرم یک چرخی در قسمت صفحه ی اصلی انجمن بزنید کمک زیدی بهتون میکنه
http://www.hamdardi.net/forum-149.html
http://www.hamdardi.net/forum-57.html
و مطالب دیگه که با یکم جستجو پیدا می کنید
همش رو بخونید،چون بنظرم هم شما هم همسرتون بهش احتیاج دارید