همسرم از باجناقش بدش مياد
سلام دوستان اميدوارم سال خوبي داشته باشين
توي اين عيدي به مشكل برخوردم
راستش همسرم از باجناقش بدش مياد . امروز قرار بود با پدر و مادر و خونواده برادرم بريم خونه خواهرم . همسرم هم همش ميگفت من نميام تو ميخاي برو دخترمون هم نبر.
منم به مامان و بابام گفتم كه احمد خسته است و شب هم بايد بره سر كار اونها هم همش مي گفتند بذار خوب استراحت كنه. دير بياين
من موندم من و خواهرم چيكار كنيم اينها خوششون از هم نمياد ؟
حالا اين وسط به بقيه چي بگم مخصوصا خواهرم كه ميگه خيلي وقته خونه ما نيومدين ؟و تا حالا چند باره كه دعوتشونو رد كرديم ؟
بگم از دست شوهرت ناراحته ؟ ميترسم اون هم بهش برخوره ؟
نميخوام رفت و آمدهامون قطع بشه. مثل خواهر برادرهايي كه سالها با هم قهرند و كاري به كار هم ندارن
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
حالا چرا از باجناقش خوشش نمیاد؟ دلیل خاصی داره؟
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
خانم عزيز با سلام من خودم در ايام زندگي مشتركم از باجناقم بدم مياومد . اونم به علت اينكه آغا يه لوس بازيهايي جلو مادرزن و پدزنمون در ميآورد و يه ادا و اطواريي كه براي من قابل تحمل نبود و لذا همسرم به من كليدميكرد و اعصابم رو بهم ميريخت . خواهر گلم مبادا به مسرت كليد كني ها ولش كن همينكه بهت اجازه ميده تنهايي بري و با خانواده خواهرت در ارتباط باشي ازش ممنون باش و حتي تشكر كن بگو خوب باشه اشكالي عزيزم . ببين بعد از مدتي آرام آرام قضيه ختم به خير ميشه ولي اگه عجله و كليد كني يا بهت گفته باشم غرورش رو آره غرورش رو جريحه داركني از لج توهم شده قدمي واسه ارتباط با باجناق مذكور برنخواهد داشت . مردها رو بيشتر بشاسسسسسسسسسسس .
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
آقایون بسیار زیاد بدشون می آد که همسرشون مستقیم یا غیرمستقیم موفقیت های مرد دیگری را به رخشون بکشه یا اونها را با مرد دیگه ای مقایسه کنه.
اگر این مرد دیگر باجناق باشد قضیه بدتر می شود.
شما قبلا چنین کاری نکردید؟
اگر نکردید و همسرتون خودش این حس را دارد، شما باید مطمئنشون کنید که شما همچین فکری در سر ندارید و اون برای شما بهترین و موفق ترین مرد دنیاست.
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
سلام دوستان ممنون از راهنمايتون
آقاي رضا297 چه جوري حواسم به غرور باشه ميشه توضيح بدين؟ يعني اينكه ازش نخوام خونه خواهرم بريم؟ يااينكه حق رو به همسرم بدم و ازاون دفاع كنم ؟
بهشت جان خدارو شكر اصلا اهل مقايسه نيستم و هيچ وقت هسرمو با كسي مقايسه نميكنم چه برسه با باجناق :163:
همسرم ميگه كه باجناقش مغروره و خودشو ميگيره .
قضيه اينطوريه كه خيلي وقت پيش يكي دو بار خونه شون رفتيم و شوهر خواهرم خيلي سرد برخورد كرد ولي برعكس وقتي خونه ما مي اومدند همسرم حسابي تحويلشون ميگرفت و بيرون ميرفتند و گشت و گذار و ...واينها توي ذهنش مونده
حالا هم اخيرا خونه بابام اينها همديگه رو ملاقات كردند .ولي تا آخر شب يه كلمه هم با هم حرف نزدن
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط saint mary
سلام دوستان ممنون از راهنمايتون
آقاي رضا297 چه جوري حواسم به غرور باشه ميشه توضيح بدين؟ يعني اينكه ازش نخوام خونه خواهرم بريم؟ يااينكه حق رو به همسرم بدم و ازاون دفاع كنم ؟
بهشت جان خدارو شكر اصلا اهل مقايسه نيستم و هيچ وقت هسرمو با كسي مقايسه نميكنم چه برسه با باجناق :163:
همسرم ميگه كه باجناقش مغروره و خودشو ميگيره .
قضيه اينطوريه كه خيلي وقت پيش يكي دو بار خونه شون رفتيم و شوهر خواهرم خيلي سرد برخورد كرد ولي برعكس وقتي خونه ما مي اومدند همسرم حسابي تحويلشون ميگرفت و بيرون ميرفتند و گشت و گذار و ...واينها توي ذهنش مونده
حالا هم اخيرا خونه بابام اينها همديگه رو ملاقات كردند .ولي تا آخر شب يه كلمه هم با هم حرف نزدن
تا به حال با خواهرتون در این مورد صحبت کردین؟ چون اگه شوهرتون رو راضی هم کنین ، و اگه شوهر خواهرتون باز همینطور سرد باشه ، تو ذوق شوهرتون می خوره و وضع بد تر میشه.
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
نه صحبت نكردم نميخوام اين وسط تقصيرها بيفته گردن شوهرم
نميخوام كه همه بگن شوهرم ميخواد رابطه ها رو به هم بزنه يا اينكه اون الكي حساسه و از اين جور حرفا
خواهرم از همسرش دفاع ميكنه چون اون به سردي رفتارهاي شوهرش دقت نكرده
نميدونم چيكار كنم ؟
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
سلام دوست عزيز. اصلا بهشون اجازه ندين كه اين رفتار رو ادامه بدن. البته نه با اجبار و تهديد و...، بلكه با منطقي و محكم صحبت كردن. اونم به چند دليل:
1. اگر همسرتون در مقابل چنين مسئله ي بي اهميتي ضعف نشون دادند و ازش فرار كردند، اين كار در تمام امور ميشه عادتشون. يعني هرجا كم آوردند، شما رو ميفرستند جلو و خودشون از روبرو شدن اجتناب ميكنند.
2. اين مسئله كم كم باعث ميشه بين شما و خواهرتون هم كدورت پيش بياد و اين اصلا جالب نيست.
3. بهتره گربه رو دم حجله بكشيد كه چنين مطلبي رو در مورد ديگر اعضاي خانوادتون تكرار نكنند. اين مسئله به ظاهر بي اهميت، ممكنه با بي توجي شما به مسئله اي حاد و جدي تبديل شه. بنابراين ازش ساده نگذريد.
اما در مورد خواهرتون، بهتره بهشون بگيد كه همسرتون از اين رفتار همسرشون ناراحت شدند و اگر ممكنه باهاشون غير مستقيم صحبت كنند تا در ديدار پيش رو، روي بهتري نشون بدن. شايد شوهر خواهرتون عمدي در كارشون نباشه و اخلاقا اينچنين باشند. به هر حال شما بايد همسرتون رو متقاعد كنيد كه راه نخواستن، بي احترامي و فرار نيست.
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
سلام منظورماز حفظ غرور شوهرتان اين است كه مبادا بخواهي با زور و جر و بحث حرفت را به كرسي بنشاني اونوقت ميره تولاك خودش و ميگه اين همسرم به باجناق و خواهرش بيشتر از من اهميت ميدهد و لذا با تو راه نمي آيد . درضمن خواهر عزيزم تو كه خودت ميدوني و ميگي كه باجناقش بي محل كرده و سرد برخورد كرده ها ؟ جواب مشخصه خودتو عذاب نده اگر با خواهرت هماهنگ كني و بهش بگي كه شوهرم آزرده خاطر شده به خاطر اون رفتار در اون تاريخ خانم محترم اگر باجناقش آدم نرمال و خوبي باشه و به سلامت روابط اهميت بدهد كه قطعا عذرخواهي ميكند و مطمئنم براي هميشه حل خواهد شد . آخه با شوهر شما سرد برخورد كرده اند و انتظار داري شريكت زندگيات ،همدمات همينطططططططططططططططوري پاشه راه بيفته دنبال تو و بياد خدمت حضرت آقاي باجناق . خوبه والا .
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
سلام:72:
دوست عزیز، یه روزی یکی به من گفت: "وقتی می ری خونه کسی، برای تمام اعضای اون خانواده نمی ری، شاید فقط یک نفر رو توی اون خونه دوست داشته باشی".
من مشکل ام رو اینجوری حل کردم:
به همسرم گفتم وقتی میای خونه خواهرم بخاطر خواهرم بیا و نه بخاطر باجناقت، لازم نیست با باجناق صمیمی باشی، فقط یک رفتار محترمانه کافیه.
هر وقت هم می خوایم بریم خونه خواهرم، از خواهرم خواهش می کنم کسی از افراد فامیل رو که همسرم باهاش خوبه دعوت کنه که همسرم هم تنها نباشه.
-----------------------------------------
مشکلمان خیلی حل شد ولی با این وجود هر چند وقت یکبار همسرم دوباره از باجناق اش بدگویی و بهانه جویی می کنه. من هم ابتدا دوباره موارد بالا را برایش یادآوری می کنم، صبر و گذشت خودم را در مقابل این بهانه گیری های او یادآوری می کنم و از همکاری خانواده و به خصوص خواهرم که هر بار به خاطر او مهمان دیگری را نیز دعوت می کند یادآوری می کنم و در آخر وقتی همسرم خیلی فشار می آره با وجود اینکه کار درستی نیست، مجبور می شم بعضی رفتارهای بد جاری خودم رو براش بگم تا بدونه شرایط اون به بدی ای که فکر می کنه نیست. (اگه این قسمت آخر رو انجام ندی بهتره)
امیدوارم موفق باشی
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
سلام
نگار جان مشكل اينجاست كه همسر من ميگه اصلا نميخوام به خونه كسيكه به من بي محلي ميكنه برم . و دوست داره من هم ازش حمايت كنم
حالا من هي بگم حساس نباش يا اينكه از قديما گفتن ژيان ماشين نميشه و باجناق فاميل نميشه تاثيري نداره
فقط اين وسط رابطه من و خواهرم خراب شد . بيچاره چقدر هم واسه ناهار و شام زحمت كشيده بود مامانم ميگفت هرچي بهش گفتيم اونا نميان اينقدر غذا درست نكن گفته بود نه اونا حتما ميان خيلي وقته خونه ما نيومدن
بدتر اينكه نميدونه ما واسه چي نميخوايم بريم خونشون
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
سلام:72:
سال نو مبارک. امیدوارم سال خوبی رو شروع کرده باشید و تا آخر هم ادامه بدید.
saint mary عزیز اون قسمت اول رو هم بهش گفتی؟ گفتی آدم برای تمام اعضای یک خونه نمی ره خونشون؟ چی جواب داد؟
اگه می بینی باز هم لجبازی می کنه، تو هم چند وقت اصرار نکن بذار یه چند وقت بگذره بعدش بگو دلت واسه خواهرت تنگ شده و نمی خوای دل خواهرت رو بشکنی فکر کنم راضی بشه
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
سلام عزيزم ممنون ايشالا كه سال 90 پر از شادي و خبر خوش واست باشه
آره گفتم سكوت كرد و رفت توي فكر .انگاري كمي روي اون تاثير گذاشت چون كمي نرم تر شد البته منم بهش حق ميدم فقط چون تا حالا نخواستم رابطه ام با خواهرم كدر بشه چيزي نگفتم سعي كردم بي طرف باشم و بگم چون باجناق هستين اينجوري فكر ميكني و اينكه تا حالا به خواهرم هم گله و اعتراض نكردم
آره فكر كنم كمي زمان واسه آروم شدنش خوب باشه
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
سلام به همه
چند روزه که خواهرم همش میپرسه چرا با ما قهرین از بس فکر کردیم چرا اینجوری شده مغزمون داغ کرد میگفت به شوهرهش گفته چرا اینقدر شوخیهای چرت و پرت میکنی که دیگرانو ناراحت کنی اونم گفته که بابا الف هم خودش شوخه و شوهرش همش میگه ازشون بپرس آخه چرا با ما قهرین؟
در نتیجه منم علت کدورتو گفتم
اینکه شوهر ش چند بار به خونشون رفتیم با سردی برخورد کرده و . اون سر سالن نشسته تلویزیون نگاه میکرده و با پسرش حرف میزده .انگار نه انگار مهمون داره
حق داره صاحبخونه اونه شاید دوست نداشته باشه بریم خونش
خواهرم خیلی خیلی ناراحت شد
گفت حرفها رو به شوهرش گفته اونم خیلی ناراحت شده و گفته اصلا انتظار نداشتم .الف واسش مثه یه برادر می مونه و...
و اینکه اونها اونموقع یه مشکل واسشون پیش اومده که کسی نمیدونه و هنوز هم حل نشده و (مشکلشون هم گفت که یه بدهی 70 میلیونی داره و هنوز هم داغونه)
نمیدونم یه وقتایی میگم باشه قبول ولی حداقل ظاهر رو رعایت میکرد خوب شوهر من از کجا بدونه طرف مشکل داره
از یه طرف میگم همسرم هم مقصره چون اصولا اون همیشه همیشه اهل زود قضاوت کردنه واینکه بارها و بارها دیدم رابطه اش به دیگران اول به دعوا ختم میشه بعدا دوستی شروع میشه بارها این حالتو با همکاراش دیدم
حتی اوایل زندگیمون هم با من اینجوری بود همش انتقاد و ایراد و قهر بود ولی الان که اخلاق منو شناخته بهتر شده
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
[size=large]خب خدا رو شکر که مشکلتون بهتر شده:104:، مطمئنا همسر شما کمی حساسه و البته زمان کمک می کنه تا این حساسیتش درست بشه، البته رفتار صحیح شما هم شرطه.
سعی کنید وقتی همسرتون از کسی ناراحته از اون فرد دفاع نکنید و یا اینطور وانمود نکنید که اتفاقی نیافتاده، این کار بیشتر همسرتون رو ناراحت و عصبی می کنه:302:. شاید بهتر باشه در این مواقع جمله همسرتون و یا مفهوم جمله ایشون رو بلند تکرار کنید تا همسرتون بفهمه که متوجه منظورش شدید. مثلا اگر همسرتون گفت باجناق اش بهش بی محلی کرده، شما بگید اون موقع که بالای اتاق نشسته بود تلویزیون نگاه کرد رو می گی؟ خیلی به نظر خسته و داغون بود[/size]
RE: همسرم از باجناقش بدش مياد
نگار جان ممنونم
خواهرم با شوهرش صحبت کرد واونم گفته بود که اگه حرفی زده منظوری نداشته و اینکه مگه ما به جز زحمت چی واسشون داشتیم
خداروشکر رابطه ها دوباره شروع شد
و همسرم دیروز ازم خواست که دعوتشون کنم :104:
و این واسم خیلی مهم بود که همسرم خودش بخواد اونا رو دعوت کنم :104: