-
مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
با سلام و ضمن تبریک سال نو به همه دوستان
خواهش میکنم کمک کنید من تقریبا در یک خانواده معتقد و متوسط مذهبی بزرگ شدم
من و نامزدم 6 ماه با هم هستیم هر دو خانواده هم در جریان اند قرار بود بعد عید عقد کنیم ، اما الان سه روز یک مشکلی پیش اومده ؛ نامزد من در تهران زندگی میکنه البته تنها و خانواده اش در شهرستان هستند .اون چون خیلی ماموریت میره ما دیر به دیر همدیگرو میبینیم و اون روز طبق روال عادی که ما همیشه با هم بیرون میرفتیم هوا خیلی سرد شد و طوریکه واقعا بیرون موندن عذاب اور بود روز جمعه هم بود و دقیقا یادمه شهادت بود ما در اطراف محل زندگی نامزدم بودیم هر چی دنبال یک مکانی گشتیم که بریم اونجا هیچ کافی شاپی باز نبود انقدر خسته شدیم که نامزدم گفت بریم خونه من یک چایی بخوریم بعدش تو برو خونه . منم گفتم باشه چون ما خیلی به هم اطمینان داریم و بچه نیستیم اون 31 سالشه و درکمون میرسه که حد و حدود خودمون را بدونیم . ما رفتیم یک ساعتی اونجا بودیم بعدش هم منو رسوند خونه
من تمام حرفهام را در دفتر خاطراتم مینویسم و مادرم سه روز پیش دفتر منو خوند و متوجه شد من به خونه نامزدم رفتم از اون روز به بعد همش به من حرف زده .منو کوچیک کرده .میگه تو ابروی منو بردی .و مدام هم گریه میکنه . میگه اگر پدرت بفهمه نابود میشه. اون حتی به من گفت وقتی ازدواج کردی دیگه پاتو نباید اینجا بزاری . و حتی قراره روز خواستگاری شرایط جدیدتری را برای نامزدم بزاره .
من متوجه نیستم آخه مگه ما چیکار کردیم ؟ مگه بچه ایم ؟ درسته شاید این تو جامعه عرف نباشه اما خب مگه کار خلاف شرع . دو نفر آدم عاقل و با درکیم
من تو شرایط روحی بدی قرار دارم نمیدونم چیکار کنم؟ نمیدونم چطور مادرم را قانع کنم ؟ چون نمیزاره من حرف بزنم . میگه نمی خواهم ببینمت .اون حتی نمیزاره من نامزدم را ببینم . کلی هم به نامزدم حرف بد زد .
میترسم که نزارند با نامزدم ازدواج کنم ؟ میترسم برای همیشه منو ترد کنند ؟ تروخدااا بهم بگید چیکار کنم ؟ یعنی ممکنه زمان این موضوع را حل کنه ؟
از نظر شما ممکنه در آینده تاثیر بدی بزاره رو رفتار مادرم با نامزدم ؟؟؟
به نظرتون سعی کنم با مادرم صحبت کنم ؟ یا نه کلا بیخیال بشم ؟و بهشون توجه نکنم
ا
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
سلام دوست عزیز
مادرتون با توجه به اعتقادات و فرهنګ خودشون فکر می کنند و توضیحات شما هیچ مشکلی را برایشان حل نخواهد کرد.
پس فعلا از توضیح و توجیه بپرهیزید.
بهتره فعلا سکوت کنید و اجازه بدید ایشون یک چند روزی عصبانی باشند. بعد از چند روز که آرومتر شدند شاید بشه باهاشون صحبت کرد.
به نامزدتون هم پيغام بدهید که مبادا به مادرتان حرف ناپسندی بزند یا به ایشون توهین کند. بګویید که فعلا چیزی نګویند تا شما خودتان سعی کنید مشکل را حل کنید.
**************
ولی شما نباید کاری را که تا این حد خانواده تان با آن مخالف هستند انجام می دادید.
نحوه ی نوشتن شما نیز بیانګر این است که نامزدی شما رسمی نیست.
همان چای را می رفتید خانه خودتان می خوردید. به هر حال مادرتان حق دارد باور نکند.
حالا که انجام دادید و به خودتان اطمینان دارید و از طرفی می دانید مادرتان نوشته هایتان را می خواند خب چرا نوشتید؟؟
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
ببخشیدا نتونستم جلوی خندمو بگیرم.دخترجان مگه مجبوری همه اتفاقاتو تو دفتر خاطرات بنویسی؟
البته که باید ماجرا رو توضیح بدی.ولی بذار اعصاب مادرت آروم بشه بعد.بی خودی م خودتو محکوم نکن.از چی می ترسی؟
آنکه حساب پاکه از محاسبه چه باکه.
پست من و بهشت همزمان اومد.
باز دکمه ویرایش رفته غیبت.
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
من همیشه مواظب بودم که این دفتر را در جای مناسبی بزارم که کسی نتونه ببینه اما اون روز به کلی فراموش کردم و رفتم بیرون و وقتی امدم دیدم مادرم همه چی را خونده .
بعدم من همیشه از سن پایین دفتر خاطرات مینوشتم از نوشتنش و خوندنش لذت میبرم خاطرات مثل یک فیلم زنده میشه بعدها ......
نه نامزد من اصلا اینطوری نیست که بخواهد به خانواده ام توهین کنه ، اون فقط میگه که سکوت کنم .
من خودم با مادرم تفاوت فکری زیادی دارم ولی فکر میکنم انقدر درک دارم که خودم برای خودم تصمیم بگیرم ، ولی از حرفهایی که میزد احساس میکنم حرف زدن بی فایده است
حالا از نظر شما چقدر ممکنه این موضوع در اینده من تاثیر بزاره ؟ یا آیا واقعا خانواده ام و مادرم منو ترد میکنند ؟
آیا زمان این مشکل را حل خواهد کرد؟
گاهی اوقات واقعا دلم میگره اگر من می خواستم کار خلافی انجام بدم که هیچ وقت جایی ثبتش نمیکردم ؟ وقتی کامل همه چیز را نوشتم یعنی اینکه از نظر خودم این موضوع طبیعی بوده ، و فقط در حد یک چایی خوردن بوده ...................
من تا قبل نامزدم حتی یک دوست پسر هم نداشتم و مادرم این را میدونه اعتماد کامل به من داشتن نمیدونم چرا حالا اینجوری میکنه ؟
اینم بگم که مادرم خیلی روی من حساس حتی با اینکه نامزدم را میشناخت و قبول داشت اما گاهی یکسری ایرادات الکی میگرفت
بیشترین چیزی که اذیتم میکنه اینکه اینجوری درموردم فکر میکنه
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
در این حدی که شما برای ما نوشته اید اتفاق خاصی نیفتاده که خانواده تان بخواهند شما را طرد کنند.
مادرتان عصبانی است. فعلا صبر کنید.
تا حدی که می توانید نګذارید مادرتان کس دیګری را در جریان موضوع قرار دهد.
اګر با خودتان صحبت کرد اظهار پشیمانی کنید و عذرخواهی کنید. بګید که هیچ اتقاقی بینتان نیفتاده اما واقعا شرمنده هستید و ...
اګر بګید خودم می فهمم و مګه من بچه ام و حالا چیزی نشده و ... بدترش می کنید.
البته ممکن است این رفتار شما روی نظر خانواده تان در مورد همسر آینده تان تاثیر بګذارد یا حتی ایشون را رد کنند. مخصوصا اګر هنوز خواستګاری نیامده اند و نامزدی رسمی نیست.
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
به هرحال نباید با یه پسر نامحرم زیر یه سقف تنها می شدی.اگر شهوتش گل می کرد چه کار می خواستی بکنی؟
به مادرت بگو فهمیدی که کارت اشتباه بوده از این به بعدم بیشتر مواظب خودم هستم تا اتفاقی برام نیفته.
بهشت جان چرا پست من و شما همزمان می شه؟
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
مادرم گفته به کسی نمیگه فقط پیش خودش میمونه اما گفت من میکشم کنار و از این به بعد همه چیز را به پدرت واگذار میکنم .
یعنی ممکنه رد کنند ؟ اما من با این موضوع کنار نمیام یعنی نمیتونم کنار بیام چون اصلا چیزی نبوده که بخواهد همچنین اتفاقی بیفته ؟؟
ببینید من این موضوع را قبول ندارم ما انسان هستیم قدرت تفکر داریم و حتی قدرت کنترل .........نامزد من شخص بی فرهنگ و از پشت کوه آمده ای نیست که ؟
ایشان تحصیلکرده است و من مطمئنن کسی را انتخاب میکردم که چنین شرایطی را داشته باشه نه اینکه نتونه حتی احساسش را کنترل کنه .
نمیدونم اما احساس میکنم که حتی گفتن معذرت می خواهم هم فایده نداره ، مادرم خیلی عصبانی
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
خانم شیرین:
به احتمال زیاد مسؤلین تالار به عنوان تاپیکتون ایراد می ګیرند.
در مورد این موضوع هم من الان نګرانی شما را درک نمی کنم.
مادرتان عصبانی است که خب تا ابد که عصبانی نمی مونه. درست می شه.
قرار هست همه ی مسایل مربوط به ازدواج شما را بسپرند به پدر، که خب این هم مانعی ندارد.
قرار شده مادرتون به کسی نګن که شما رفتید خونه ی نامزدتون که خب دستشون درد نکنه. این هم که حل شد.
الان مشکل چیه؟
مادرتون قرار بود در پذیرفته شدن این آقا توسط پدر کمکتون کنند و حالا کشیدن کنار؟
حدس شما هم این است که پدرتون هم شرایط این آقا را نمی پسندند؟
راستی شما چند سالتونه؟
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
خیلی از دخترا به همین دلخوشی که ما انسان هستیم،درک داریم رفتن خونه دوست پسرشون پشیمون برگشتن.
یه بار دوبار جستی آخرش تو چنگی.اگر می خوای آسیب نبینی خودتو تو معرض آسیب قرار نده.اینو می گم چون از صحبتت
پیداست اگر بازم تو اون شرایط گیر کنی همون کارو انجام می دی.
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
ببخشید میتونم بپرسم چرا به عنوان تایپیک ایراد میگیرند ؟
نه راستش در خونه ما یکجورایی مادرم همه کاره است و وقتی در موضوعی دلچرکین باشه ، پدرم هم نظرش برمیگرده
من میترسم از اینکه شرایط سختی را دوباره برای نامزدم بزارند ؟!!
راستش خانواده من حق طلاق و حق کار و مسکن را از نامزدم گرفتن .......حالا می خواهند حق حضانت را هم بهش اضافه کنند و مهریه ..........من اصلاو ابدا از مهریه خوشم نمیومد و کلی با خانواده ام صحبت کردم و گفتم من فقط حق طلاق می خواهم نه چیز دیگه و اونها هم با هزار بدبختی وافقت کردند.
تازه نامزدم کلی با خانواده اش صحبت کرد تا اونها این موارد را قبول کردند حالا اگر باز دوباره خانواده من حرفشان را عوض کنند ممکنه ما به مشکل بر بخوریم
از طرفی من خیلی نگرانم که با رفتارهای مادرم همه بفهمند و اگر بفهمن کار من خیلی سخت تر میشه .
نمیدونم چرا حرفهای شما تا حدودی ارومم کرد اما خیلی نگرانم دلم می خواهد یکجوری خودم را اروم کنم
من 25 سالمه
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
در مورد عنوان تاپیک: معمولا می ګن کمکم کنید و خواهش میکنم فوری فوری و ... نباشد.
در مورد نامزدتان هم باید بګم خدا صبرشون بده. ماشالله مامانتون اینا دیګه هیچی واسه ایشون نذاشتن. از حق طلاق و حضانت و مسکن و کار و ... :311:
در مورد نظر پدرتون هم نګران نباشید. آقایون به این راحتی ها زیر قول و حرفشون نمی زنند. اګر قبول کرده اند احتمال پشیمون شدنشون کمه.
فکر کنم بیشتر از اون که باید به فکر عصبانیت مادرتون باشید، بهتره به فکر اضطراب خودتون باشید.
آروم باش. چیزی نشده که.
به آخرین پست فرهنګ بیشتر دقت کن. حواست را جمع کن. :72:
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
خیلی از لطفتون ممنونم راستش من به خدا توکل کردم همش دارم دعا میکنم از خدا می خواهم کمک کنه
در رابطه با پست دوستمون فرهنگ هم چشم .بله حتما حتما باور کنید ما با اینکه شرایطش را داشتیم که بغدش هم بریم خودمون نخواستیم همچین اتفاقی بیفته ، اون برای اولین و اخرین بار بود
ولی خیلی دلم می خواهد ذهنیت مادرم نسبت به من تغییر کنه و دوباره بشه مثل قبل این موضوع اذیتم میکنه چون حقم نیست
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shirin shahini
ولی خیلی دلم می خواهد ذهنیت مادرم نسبت به من تغییر کنه و دوباره بشه مثل قبل این موضوع اذیتم میکنه چون حقم نیست
سلام،
شما گناهی مرتکب نشدی. البته با توجه به فرهنگ خانواده و با توجه به اینکه هنوز محرم نیستید بهتر بود این کار را انجام نمی دادید. دیگر هم این کار را نکنید.
همونطور که دوستان گفتند خونسردی خودتون رو حفظ کنید. به خدا توکل کنید.
مادر مهربون تر از اونه که نتونه شما رو ببخشه. حدس من اینه که بیشتر می خواهد شما رو متوجه کنه که کارتون اشتباه بوده و نمی خواهد که دیگه تکرار بشه. خودش کم کم متوجه می شه که اتفاقی نیفتاده.
دعا کنید، خدا کمک می کنه.
ان شا الله هر چی صلاح شماست همون بشه.
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
سلام
وقتتون بخیر
1 - خب ببینید در درجه ی اول شما احساس پشیمانی نمی کنید چون به نظرتان کار اشتباهی انجام نداده اید
2 - در سمت دیگر مادرتان فکر می کنند که شما اشتباهی بزرگ مرتکب شده اید و تصمیم گرفته اند که شما را به این خاطر تنبیه کنند
3 - در درجه ی سوم شما در حال حاضر در حال به نتیجه رساندن مهمترین تصمیم زندگیتان هستید و شرایطتان حساس است
پس به نظر من شما باید برای رسیدن به هدف از ادامه ی این بحث بگذرید.
همانطور که بهشت عزیز فرمودند و من هم شدیدا تاکید می کنم : شما هر چقدر که روی اشتباه نبودن کارتان تاکید بیشتری کنید و سعی کنید با مادرتان در این زمینه صحبت کنید ، به همان اندازه از این ازدواج دور می شوید
شما باید کمی هوشمندانه عمل کنید.مادر شما بد شما را که نمی خواهند.ایشان فکر می کنند شما اگر این کار را تکرار کنید و از این کار خود پشیمان نباشید به نوعی آتش جهنم را برای خود خریده اید.پس از آنجا که خیر خواه شما هستند سعی می کنند با اعمال فشار شما را از کار خود پشیمان کنند
شما باید چه کار بکنید ؟!
پاسخ خیلی ساده است.کافی است چیزی که مادرتان می خواهند که به دست بیاورند ، را به او بدهید تا این مشکل حل شود.
- آن چیز چیست؟
احساس ندامت و پشیمانی شما!به حداکثر توانی که دارید و هر کاری را که بلدید ، به کار بگیرید تا مادر خود را قانع کنید که شدیدا از این موضوع احساس ندامت می کنید (به زبان خودمانی غلط کردم!:)) و هر کاری شده بکنید تا مادرتان باورشان شود که شما واقعا از این عمل نادمید و در طول عمر خود حتی اگر بمیرید هم دیگر این عمل زشت و خدا ناپسندانه را تکرار نخواهید کرد:)
من به شما اطمینان می دهم که وقتی مادرتان قانع شوند که شما پشیمانید و این کار را دیگر تکرار نمی کنید ایشان نیز نرم خواهند شد . البته احتمالا برای اینکه جدیت خود را حفظ کنند یواش یواش نرم خواهند شد
موفق باشید
:72::72::72:
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arix
احساس ندامت و پشیمانی شما![/color]به حداکثر توانی که دارید و هر کاری را که بلدید ، به کار بگیرید تا مادر خود را قانع کنید که شدیدا از این موضوع احساس ندامت می کنید (به زبان خودمانی غلط کردم!:)) و هر کاری شده بکنید تا مادرتان باورشان شود که شما واقعا از این عمل نادمید و در طول عمر خود حتی اگر بمیرید هم دیگر این عمل زشت و خدا ناپسندانه را تکرار نخواهید کرد:)
به نظر من هم با عذر خواهی دل مادر را به دست بیارید.
البته اظهار ندامت شما طوری نباشد که مادر فکر کند واقعاً اتفاقی هم بین شما افتاده. یعنی نه اینکه مادر فکر کند حدسش درست بوده و شما از مرزهایی که نباید می گذشتید گذشته اید. بلکه خیال او را راحت کنید که همه چیز فقط در حد چای خوردن بوده. و از خود همین قضیه هم پشیمان شدید و نباید بدون اجازه او این کار را می کردید. خیالش را راحت کنید که تکرار نمی شود.
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
shirin shahini عزیز
مادرتون کار اشتباهی کرده که به لوازم خصوصی شما دست زده.البته باید بهش حق بدید با اون نوع تفکرات که شما در موردش برمون حرف زدید قبول کن کنید که ادم شوکه می شه.
بنظر من با این نوع ارتباطی که شما برامون توضیح دادید اشکالی نداشته.
چرا فکر می کنید باید همه جیز بهم بخوره؟دلیلی نداره. فقط زمان می خواد.بنظرم بهتر یک مدت حساسیتی نشون ندید تا اب از اسیاب بیفته.
من فکر میکنم اگه نشان بدی پشیمونید یعنی کار اشتباهی انجام دادید که شاید خودش قبول مسائل دیگه ایی باشه که چنین عذاب وجدانی گرفتید.مثلا ممکنه متصور بشه شاید چیزهای دیگه ایی هم بوده که نمی دونه که البته بنظر من الانشم این فکرو می کنه فقط در صورت نادم بودن شما شاید نشان دهنده این باشه که عملی بوده که الان پشیمونید !
گاهی اوقات هیچ واکنشی ندادن بهتر از واکنش دادنه.اگه به نظرشون خوب بیاد این مسئله رو ندید می گیرن.
شاید اگه با پدرتون در مورد نامزدتون صحبت کنید و از محاسنش بگید بهتر باشه.
فعلا به نظرم هیچ کاری نکنید تا نزدیک اومدن نامزدتون به خواستگاری بشه
فقط نگران نباشید و کارهاتون رو با تفکر و سنجیده و با مشاوره انجام بدید اگر هم لازم می بینید حنما یک سر به مشاور بزنید.
الخیر و فی ما وقع
خیر در اون چیزیه که پیش میاد
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید
با سلام
با تشکر ویژه از دوستانی که راهنمایی ارزنده ای را داشتند همانطور که توضیح داده اند، شما باید نگرانی های مادرتون را بر طرف کنید.
و این از 2 طریق امکان دارد.
الف) هم حسی با او. یعنی به جای دفاع از خودتون به او بگویید از اینکه به فکرتون هست بسیار خوشحال هستید. و نگرانی او را درک می کنید. و مطالب بیشتر در این موضوع را می توانید در مقالات بخش مهارتهای ارتباطی مطالعه فرمایید.
ب ) دخالت دادن یک متخصص بی طرف در موضوع
به این منظور می توانید از طریق شماره تلفن 148 (صدای مشاوره) یا جلسه حضوری مشاوره اقدام کنید.
پس باید به مادرتون بگویید. به نظر من اشتباهی کردم(تقصیر را خودتون به عهده بگیرید.)، اما برای اینک برای خانواده ام و زندگیمون مشکلی پیش نیاید از این به بعد از مشورت یک متخصص استفاده کنیم.
شما لطفا زیاد روی این مسئله حساسیت نشان ندهید و در این باره با مادرتان بحث راه نیندازید تا آرام شود. همچنین مسئله را غیر مهم جلوه ندهید. چون از دیدگاه مادرتان تحمل و فهمش سنگین است.
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
خیلی ممنونم از همه دوستان و هم مدیر محترم سایت
راستش من تو این چند روز به جز یکبار دیگه حرفی نزدم و کارهای معمولی خودم را انجام دادم درواقع طوری وانمود کردم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده ( چون واقعا هم نیفتاده ولی فکرهایی می کنه که منو اذیت میکنه )،
اما من واقعا یک چیزی را متوجه نمیشم الان فهمیدم که مادرم شدیدا مخالف اینه که کسی از اعضای خانواده این موضوع را بفهمه اخه من قصد داشتم این موضوع را با برادرم درمیون بزارم چون میدونستم خیلی سخت نمیگیره اما مادرم شدیدا با من برخورد کرد یعنی قبل اینکه من چیزی بگم خودش گفت اگر اینکارو انجام بدی .............الان این سوال در ذهنم ایجاد شده که یعنی خودش فهمیده خیلی سخت گرفته و می خواهد این موضوع همین جا تموم بشه ؟ یا نه فکر میکنه با این کار من کلا آبرو ریزی شده ؟؟؟!!!
و اما مشکل دوم تا قبل این موضوع من خانواده ام را راضی کرده بودم تا برای نامزدم مهریه کمی تعیین کنند در حد 14 سکه اما حق طلاق و......داشته باشم و اینکار ماه ها زمان برد و بیشتر روی ذهنیت مادرم کار کردم اما امروز مادرم گفت تمام شرایط عوض میشه و ممکنه بگیم 1000 سکه !!! به علاوه اون 5 حق ...........حالا شما بگید به نظرتون خانواده نامزدم چی میگن ؟ نمیگن این درخواست آخر بی منطق حداقل یکیش یا مهریه یا حق ها
بعدم ما اگر الان این حرف را بزنیم یعنی روی حرف قبلیمون پا گذاشتیم و نظرمون را عوض کردیم اینطوری ذهنیت خانواده نامزدم نسبت به خانواده من خوب نمیشه .
و من کاملا سربسته این موضوع را به نامزدم گفتم که آمادگی داشته باشه بهش گفتم اگر خانواده من این درخواست را هم به درخواست هاشون اضافه کنند تو چیکار میکنی ؟
بعد از اینکه کلی جا خورد گفت قبول میکنم به خاطر تو ، اما تا آخر عمرم هیچ ارتباطی با خانواده ات برقرار نمیکنم
حالا بگید من چیکار کنم به خدا گیج شدم باید هر دو طرف را مدیریت کنم و طوری رفتار کنم که هیچ کدام نرنجند؟؟؟از طرفی نامزدم و از اون طرف خانواده ام ؟؟
نمیدونم من تا حالا هیچ وقت رو به روی خانواده ام ایستادگی نکردم همیشه گفتم چشم احساس میکنم اگر در مقابل این موضوع کوتاه بیام نامزدم را از دست میدم یا اگر ندم ارتباط گرم خانوادگی را از دست میدم ؟؟
نمیدونم چیکار کنم تا راه بیان ؟؟؟
یک موضوع دیگه هم هست مادرم شدیدا به من ابسته است در حدی که حتی پدرم این را به زبون به من گفت احساس میکنم این موضوع روی مادرم تاثیر گذاشته و اصلا دلش نمی خواهد من ازدواج کنم ؟
و نکته آخر نامزد من نسبت به مادرم احساس خوبی نداره میگه چرا مادرت به جای همکاری با ما مانع سر راه ما ایجاد میکنه اون خیلی سعی کرد خودش را به ماردم نزدیک کنه اما مادرم خیلی سرسختی میکنه و برعکس شروع میکنه به ایراد گرفتن های خیلی ریز به نامزدم مثلا: چرا برات دیر کادو تولد خرید؟ اصلا چرا الان این حرف را زد ؟
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
چرا تصمیم داشتید این موضوع را برای برادرتان تعریف کنید؟ دلیل خاصی داشت؟ برادرتان چند سال دارند؟ متاهلند؟
شاید تا زمان عقد نظر مادرتان عوض شد. منظورم این است که از شدت عصبانیتشان کم شود و انشالله سر قولشان بمانند. فعلا زود است که عقب بکشند.
شیرین جان، از نوشته هایت مشخص است که دختر عاقلی هستید و الحمدلله خانواده خوبی هم دارید. ولی یک کم در تالار بگردید مواردی که خانمها به علت مهریه کم به مشکل برخورده اند را می بینید. راجع به مهریه ات بیشتر فکر و مشورت کن.
نگذارید دید نامزدتان نسبت به خانواده تان بد شود. مادرتان هم مانع ایجاد نمیکنند. بلکه دارند نهایت دقت و هوشیاری را در ازدواج شما به کار می برند تا انشالله در آینده زندگی خوبی داشته باشید.
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
امیدوارم مشکلتون حل بشه ، چون آش نخورده و دهان سوخته شده این مسالتون! مشخص هست که شما دختر پاکی هستین و از روی پاکی خودتون به دوستتون اعتماد کردین. اما شما در جواب فرهنگ که گفته بود اگه شهوتش گل میکرد چی، فرمودین با پشت کوهی که قرار نذاشتین و تحصیل کرده هستن ، باید بگم فقط افرادی که پشت کوه هستن و یا سواد آنچنانی ندارن شهوتی نمیشن و کسانی هم که شهوتی میشن قیافشون طور خاصی نیست و خیلی هاشون هم با شخصیت جلوه میکنن. شاید بیشتر از نصف دانشجو های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه ما با دختر هم خواب شدن. این معنیش این نیست که دوست شما همچین آدمیه ، نه اصلا قصد جسارت ندارم ، اما واژه "تحصیل کرده" رو مساوی لغت " فرشته " ندونیم.
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
دوست عزیز بهشت ممنونم از پاسخت راستش من از یک موضوعی شدیدا بیزارم اینکه در جامعه ما از مهریه به عنوان سلاح استفاده میشه برای اینکه پسر را بترسونند که یک موقع نخواهد طلاق بگیره ، از نظر من زندگی که بخواهد بر این اساس شکل بگیره خیلی اشتباه همون بهتر که یک دختر از همسرش جدا بشه تا اینکه همسرش مجبور باشه به خاطر مهریه باهاش زندگی کنه
من این رسم و رسوم را درست نمیدونم اگر دو نفر همدیگر را دوست دارند و تفاهم دارند که خوب تا اخر عمر زندگی میکنند
اگر ندارند یا به خاطر هر مسئله ای ببینند نمیتونند همدیگرو تحمل کنند باید از هم جدا بشن نباید این موانع را بر سر را هم قرار بدن ما قرار نیست تو این دنیا با سختی زندگی کنیم فقط برای اینکه میدونیم دید جامعه به افرادی که طلاق میگیرند خوب نیست ،......
اما در مورد برادرم بله ایشان متاهلند و دو فرزند دارند ، راستش برادرم خیلی امروزی فکر میکنه طرز تفکرش را من می پسندم و میدونم که میتونه مادرم را راضی کنه که انقدر نسبت به این موضوع سخت نگیره
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
شیرین جان،
موارد زیادی را دیده ام که مثل شما فکر می کرده اند و بعد پشیمان شده اند.
واقعیتهای جامعه با ایده آلهای من و شما و مدینه ی فاضله ی ذهنیمون زمین تا آسمان فاصله دارد.
زندگی همیشه به یک شکل نیست. روی خوب و بد دارد. برای روزهای بدت باید از الان به فکر باشی. انشالله که همیشه زندگیتون خوب و خوش باشه و یک عمر در کنار همسرت خوشبخت زندگی کنید.
گاهی اوقات شرایطی پیش می آد که طرفین تحت تاثیر احساسات فکر می کنند که باید جدا شوند و سریع اقدام می کنند و ... در اینصورت اگر مهریه کم باشد آقا مهریه را هم می دهد و به سلامت!
اما اگر مهریه مبلغی باشد که قابل تهیه کردن در یکی دو ماه نباشد و نیاز به دادگاه و قسط بندی و غیره باشد همین فرصتی می شود تا شما به اتفاقی که افتاده و تصمیمی که دارید می گیرید فکر کنید.
هیچ دونفری دوست ندارند که به زور مهریه در کنار هم باشند.
شرایطی را تصور کنید که شما مایل به طلاق نباشید و همسرتان خیلی راحت مهریه تان را بدهد و خداحافظ!
ببینید چقد سخت است که زندگیتان را پای همچین کسی داده اید.
باز هم تکرار می کنم با شناخت درست و توکل به خدا انشالله که زندگی خوبی داشته باشید.:72: ولی نگید این آقا فرق می کنه. همه ی کسانی که ازدواج کردند فکر می کردند همسرشان خوب است که قبول کردند. کسی که به قصد جدایی و سختی و خیانت و کتک و اعتیاد و ... ازدواج نمی کند.
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
نه راستش من اینو نگفتم که ایشان فرق میکنه منظورم این بود که دوست ندارم مهریه چیزی باشه که ما را در کنار هم نگه میداره
راستش من طرز فکر شما را در این مورد قبول ندارم چون باز هم معتقدم این حرفی را که شما میزنید برمیگرده به حرف من اگر در زندگی من طرف مقابلم عجولانه و زود تصمیم گرفت در مورد زندگیمون و تصمیم به جدایی گرفت خب اصلا اهمیتی نداره که بخواهد بمونه همین که این فکر در ذهنش ایجاد شده و به چنین درجه ای رسیده که مطمئن شده نمیتونه در کنار من زندگی کنه پس همون بهتر که بره و من اصلا تمایل ندارم این وسط مهریه باعث بشه که بخواهد به این موضوع بیشتر فکر کنه .
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
سلام شیرین عزیز
با توجه به اینکه قبلا توافق کرده اید درست نیست نظرتان را عوض کنید.این کار موجب کدورت می شود و شیرینی دوران اول زندگی مشترکتان را کم می کند.همچنین طرز فکر جالب و خوبی دارید.منتها به این نکته دقت کنید که در هر صورت منطقی است که شما حق و ح
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
ممنون از راهنمایهای شما دوستان
نه من به هیچ وجه نظرم را عوض نمیکنم ، ولی ممکنه خانواده ام عوض کنند و من نگران این موضوع هستم دلم می خواهد هر چه زودتر خانواده ها با هم صحبت کنند تا بلکه نگرانی من کم بشه ، از طرفی سعی دارم خانواده ام را قانع کنم که شرایط را عوض نکنند و مهریه تعیین نکنند خیلی ذهنم درگیره
التماس دعا
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
البته اینکه شما زیر حرفتان بزنید درست نیست.
هر انسانی ممکن است اشتباه کند. شما می تونی این مهریه را داشته باشی و در شرایطی که احساس کردی باید جدا بشی، مهریه را ببخشی و بری. اما حداقل در شرایطی که نمی خوای جدا بشی و حس می کنی حقت داره ضایع می شه یا طرفت داره تصمیم عجولانه می گیره این امکان را داشته باشی که نذاری.
همین ماجرای شما و مادرتان... مگر نه اینکه الان عصبانی است و به هیچ طریقی با شما راه نمی آید. اگر همون شب ماجرا برنامه ی خواستگاری بود مادرتان آن آقا و خانواده اش را بیرون می کرد. ولی همه ی ما و خود شما داریم می گیم که انشالله تا اون زمان عصبانیتش فروکش می کند. بیشتر فکر می کند و تصمیم بهتری می گیرد.
در شرایط مشابهی در زندگی مشترک ممکن است همسرتان زمان عصبانیت یا عجله تصمیمی بگیرد که به صلاح زندگیتان نیست و کاری هم از دست شما برنمی آید. مهریه عاملی است برای کنترل این شرایط.
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
shirin shahini عزیز
سال نو مبارک
خانواده ی شما دارن با این موضوع غیر منطقی برخورد می کنن بنظرشون این اقا نباید حقی داشته باشن؟
فکر می کنم مادرتون یک جورایی دارن با ایشون لج می کنن و این مسئله هم به خاطر عصبانیتشونه.بنظر من تا به توافق با خانواده نرسیدید نیان خواستگاری چون با این موضع گیری ممکنه بحثهایی در بگیره و خانواده ها همین بدو امر ذهنیت خوبی نداشته باشن.
من فکر می کنم طرفین باید حقوق برابر داشته باشن همینطور که مرد حق طلاق داره زن هم باید داشته باشه.
مهریه هم که طبق فرهنگ ما یک هدیه مرد به زنه در این حد نه بیشتر و نه کمتر.نه عاملی برای نگه داشتن کسی الانم که دادگاه قسط بندی می کنه و فرصتی به اون صورت از نظر زمانی ایجاد نمی شه.به خانواده عرض کنید مهریه در حدی باشه که مرد هم احساس امنیت کنه که اگه مطالبه شد نخواد تا اخر عمرش گیر اشتباهش باشه.شما هم که ماشالله تحصیلکرده بنظر میاید و مشکلی برای درامد ندارید پس چرا انقدر دید مادی دارن خانواده شما؟در حدی باشه که اگه خدای نکرده اتفاقی افتاد و خواستید تنها زندگی کنید بتونید یک جایی رو باهاش رهن کنید
اگر برخلاف قول و قرار قبل شما باشه قبول کنید ذهنیت بدی در مورد شما خانوادتون پیدا می کنه از شما به خاطر اینکه نتونستید به خار اون خانوادتون رو راضی کنید.
دیگه چه حقوقی مد نظر خانواده شما هست که بگیرید؟
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
راستش خانواده حق طلاق را می خواهند و حق حضانت و مهریه هم در حد 200 یا 300 سکه ( البته این مهریه را رسوندم به این مقدار در این دو روز )
نامزدم با حق طلاق مشکل نداره و لی با حق حضانت مشکل داره من نمیدونم چطوری خانواده ام را راضی کنم تا از این موضوع منصرف بشند بیشتر از همه برادرم میگه این باید باشه و خانواده ام هم نود درصد موافقند :-(
در رابطه با مهریه هم میگه چاره ای نیست قبول میکنم اما میگه من اصلا مناسب فرهنگ خانواده شما نمیبینم که حرفی از حق حضانت بزنند ، راستش ذهنیت نامزدم نسبت به مادرم خیلی بد شده و من اصلا دلم نمی خواهد اینجوری بشه نمیدونم چیکار کنم ؟ تو زندگیم انقدر درمونده نشده بودم
من فکر میکردم عید تا حدودی این موضوع را اروم کنه اما فایده نداشت رفتار مادرم با من ذره ای تغییر نکرده حتی عید را به من تبریک نگفت .
از طرفی نامزدم هم می خواهد به مادرم زنگ بزنه و عید را تبریک بگه نمیدونم چیکار کنم؟ از نظر شما اینکار را انجام بده ؟ یا ممکنه تاثیر بدی بزاره ؟؟
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
خب من با موبایل مطلب فرستادم.مطلبم نصفه ماند.
البته با این بحث ها کلا شیرینی زندگیتان از بین خواهد رفت و به جای لذت بردن از حس وصال فقط اوقات به تلخی می گذرد.
:72:
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
دوست عزیز، تماس !
مهریه را می شه در صورت لزوم اګر طرفت مرد بود و ثابت کرد که می دونه انسانیت یعنی چی، بخشید. مردی که حتی موقع طلاق و جدایی هم انسانی رفتار کنه.
اما اګر طرفت نامرد از آب دراومد اونوقت نمی شه درخواست مهریه ی نداشته کرد.
مهریه ی کم ( 5 سکه و 14 سکه و ... ) در جامعه ای که اینقدر تعهد و وفاداری و مسؤلیت پذیری مردان کم شده، اشتباه محض است.
در ضمن در مورد این حقوق ( حق طلاق و حضانت فرزند و ... ) من شنیده ام ( مطمعن نیستم ) که ضمانت اجرایی ندارند و در عمل وقتی کار به آنجا بکشد قانونی نیست و اجرا نمی شود.
آقای اریکس وقتی می رید عروسی فقط بخش ګیلی ګیلی و به قول خودتون شیرینی وصال را می بینید. پشت پرده و قسمت اصلیش همین هاست. به هر حال ازدواج هم خواهی نخواهی یک قرارداد است که طرفین باید دقیق حق و حقوق و درخواست هاشون را بګن که در موقع لزوم مشخص باشه. این سکه یه روی دیګه هم داره که متاسفانه خیلی شیرین نیست.
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
shirin shahini عزیز
دوستمون بهشت تذکر به جایی دادن بهتره در این مورد که ایا ثبت حین عقد ضمانت اجرایی دارد یا نه با یک وکیل مشورت کنی،شاید واقعا ضمانت احرایی نداشته باشه،که اگه اینطوری باشه بی خودی روی این مو ضوع وقت و انرژی نگذاری.
به خاطر رقم مهریه تبریک می گم.
چرا به ایشون حق نمی دی؟هم مهریه هم حق طلاق هم حق حضانت، یعنی ایشون نباید به بچه اش حق و حسی داشته باشه؟
بهتره با مشورت وکیل چیزی رو اضافه کنی به این مظمون که مرد حقی نداره حضانت رو کاملا برعهده بگیره.یعنی 6 ماه بچه پیش شما 6ماه پیش اون.خلاصه فقط حق بیشتری از شما نداشته باشه نه اینکه حق شما بیشتر باشه.بنظر منطقی میاد چرا باید قبول نکنن؟
من نمی دونم نامزدی شما که هنوز رسمی نیست شاید این کلمه خیلی مناسب نباشه.بستگی داره از نظر خانواده ی شما چقدر این قضیه رسمیه و ایشون رو چقدر به رسمیت می شناسن؟ممکنه مادر شما با شرایط پیش اومده بگه چه همه چیز رو جدی گرفته و زود پسر خاله می شه!
دوست عزیز،بهشت
خوب شاید مرد واقعا مرد بود ولی زن ادم نبود و مهریه رو نبخشید اونوقت مرد بیچاره از کجا مهریه رو بیاره.همیشه هم مدها نیستن که اذیت می کنن بسیاری از اوقات خانومها هم این کارو می کنن.وقتی کار به دعوا و لج و لج بازی برسه دیگه هر طرف هر کاری که از دستش در جهت اذیت کردن طرف مقابلش بیاد انجام می ده.
منم مهریه ی کم رو اصلا به صلاح نمی دونم یک مقدار معقول مثلا همین مقداری که hirin shahini در نظر گرفتن مناسبه البته جا داره یکم بیشتر هم باشه
در این زمونه هم مرده بی وفا شدن هم زنها در همین دورو اطاف خودم بی وفایی هایی از دو جنس رو می بینم.مردهایی که به زنهاشون خیانت کردن و زنهایی که به شوهرانشون خیانت کردن!
بنظرم حق طالق رو دو طرف باید داشته باشن همینطور حضانت رو.
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
راستش در حال حاضر بزرگترین مشکل من اینکه مادرم به هیچ وجه حاضر نیست منو ببخشه..........نمیدونم تا کی این وضع ادامه دارد ، چون به خاطر همین موضوع لج کرده و این شرط ها را گذاشته من باید سعی کنم دلش را بدست بیارم اما هر چی حرف میزنم فایده نداره ، واقعا نمیدونم دیگه به مادرم چی بگم ؟ آخه چقدر دیگه بگم تا منو ببخشه ؟ یعنی تا این حد لازمه ؟ به نظرم خیلی داره این موضوع را بزرگ میکنه ؟
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
راستش من نظرات دیگران رو نخوندم، اگر تکراری می گم عذر می خوام.
من جای شما بودم برای مادرم یه دسته گل می خریدم و به همه کلمات قشنگی که بلد بودم از ش عذرخواهی می کردم و می گفتم که حق با او هست و این اشتنباهی هست که کردم. خلاصه خوشگل به غلط کردن مب افتادم تا از دلش دربیاد.
البته حق داره الان از دوست پسرت ترسیده. بزرگتره و چیزایی دیده و تجربه کرده که من و شما نکردیم عزیزم
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
ممنون از پاسختون ........تمام اینکارها را انجام دادم اما فایده نداره .........اصلا توجه نکرده برای همین میگم به نظرم مادرم خیلی داره اذیت میکنه و انگار مخصوصا می خواهد همه چی را بهم بزنه
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
دوست عزیز
چرا انقدر عجله داری خم رنگرزی که نیست هم خودت و هم مادرت احتیاج به زمان دارین !
شما که انقدر صبر کردی یکم هم به خاطر این موضوع صبر کن.
البته به نظر من هم مادرت بدش نمیاد این قضیه بهم بخوره
فکر می کنم خیلی به خانوادت وابسته ایی درسته؟
می تونم بپرسم تحصیلات مادرت چیه؟
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
شما مطمئن هستید مادرتون مشکل یا ایراد دیگه ای در نامزدتون نمی بینه؟
آخه این همه اصرارشون به قول شما برای به هم زدن ازدواج دخترشون طبیعی نیست. به هر حال هیچ مادری دوست نداره از دخترش دور بشه یا جدا بشه، اما از طرف دیگه این را هم می دونه که بالاخره دخترش روزی باید ازدواج کنه. فکر می کنید دلیل مادرتون برای این کار چی هست؟
در مورد پیشنهاد دوستمون تماس که می گن بچه شش ماه با مادر باشه، شش ماه با پدر ...
اصلا به اون بچه ی بینوا فکر کردید؟ گناهش چیه که باید این طوری اذیت بشه؟
حرفتون در مورد مهریه هم درسته. متاسفانه در هر دو جنس این موارد دیده می شه.
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
lدر پاسخ دوستمون تماس: نه اتفاقا مادرم همیشه میگه تو خیلی دوست داری مستقل بشی و واقعا هم همین طور بوده حتی خیلی دوست داشتم شهرستان درس بخونم که همین طور هم شد ..من همیشه از امستقل بودن خوشم میومد و شاید یکی از دلایلی که در این سن بر عکس خیلی از دختران همسن و سال خودم که ترس از تشکیل زندگی و یا اداره ی زندگی را دارن من اصلا از این موضوع واهمه ندارم و نداشتم ، همین مورد بود.
اما به خانواده اهمیت زیادی میدم و اینکه حتما حتما بهشون توجه کنم و اصلا ناراحتشون نکنم در واقع شاید این موضوع باعث شده که شما فکر کنید من به خانواده وابسته ام .
مادر من فرهنگی هستن بازنشست .
نه بهشت مادر من اگر ایرادی در نامزدم میدید که واقعا اساسی بود و مهم امکان نداشت اجازه بده تا با خانواده اش بیاد صحبت کنه ، به نظرم می خواهد این ازدواج را با گذاشتن شرط های مختلف بهم بزنه ولی نامزدم دیروز دوباره گفت من تمام شرط ها را قبول میکنم اما اینو بدون که پام را خونه خانواده ات نمیزارم . البته میدونم هیچ وقت اینکار را نمیکنه . ولی خب از طرفی به این فکر میکنم که چطور شرایطی را ایجاد کنم که خانواده ام از این شروط بگذرند .
اما مادرم به من میگه چون این اتفاق افتاده من دعا میکنم که این وصلت سر نگیره !!! من واقعا نمیفهمم مگه چی شده ؟ واقعا این موضوع منطقیه ؟ سر همچنین موضوع بیخودی بخواهد این اتفاق بیفته ؟؟
گاهی اوقات میگم چقدر ما خانواده های ایرانی تعصبات بیجا و بی خودی داریم . که فقط باعث اذیت کردن خودمون میشیم و دیگران.
در رابطه با حق حضانت بله من هم خواستم بگم وای به حال اون بچه ای که شش ماه شش ماه بخواهد بین پدر و مادرش بچرخه .
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
نقل قول:
در ضمن در مورد این حقوق ( حق طلاق و حضانت فرزند و ... ) من شنیده ام ( مطمعن نیستم ) که ضمانت اجرایی ندارند و در عمل وقتی کار به آنجا بکشد قانونی نیست و اجرا نمی شود.
آقای اریکس وقتی می رید عروسی فقط بخش ګیلی ګیلی و به قول خودتون شیرینی وصال را می بینید. پشت پرده و قسمت اصلیش همین هاست. به هر حال ازدواج هم خواهی نخواهی یک قرارداد است که طرفین باید دقیق حق و حقوق و درخواست هاشون را بګن که در موقع لزوم مشخص باشه. این سکه یه روی دیګه هم داره که متاسفانه خیلی شیرین نیست.
:) بهشت عزیز من که عرض کردم با موبایل ارسال کردم و ارسالم نصفه ماند.در ادامه گفته بودم که با اینکه ایشان حقوق معنوی را گرفته اند این درست نیست که از حقوق مادی خود بگذرند.البته مهریه در کنار حق طلاق کمی بی انصافی است که من یک راهکار طولانی برای این موضوع به خانم پیشنهاد داده بودم.منتها از بدشانسی موبایل قاطی کرد و ارسال رو نصفه فرستاد.الان شرایط نوشتن دوباره مطلب را ندارم.فقط همین که من هم موافقم ایشان حق مادی هم بگیرند ، حالا به صورت مهریه یا ...
ارادتمند
:72::72::72:
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
یعنی از نظر شما همین حق و حقوق ها امکان داره کلا قضیه را منتفی کنه ؟
ولی نامزد من قبول میکنه شاید در اینده تاثیر منفی در ذهنش بزاره اما من خودم فکر میکنم میتونم از این وقایع پیشگیری کنم .
-
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
علت این همه خوش بینی شما به نامزدتان و بدبینی مادرتان به ایشان چیست؟
یک جای کار غیرطبیعی است.
ګویا مادرتون قبل از این ماجرا هم دل خوشی از ایشان نداشتند و این ماجرا شد بهانه ای برایشان.