-
شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
سلام
خسته نباشید به همه
من پروین هستم 27 سالمه و 5 ساله که ازدواج کردم و یک دختر تقریبا 2ساله دارم
من در خراسان هستم ، ابتدا با پدر ، مادرم و برادرم در زابل زندگی میکردم اما بعد مدتی پسری را دیدم به نام حمید که عاشق همدیگه شدیم ( حمید الان 25 سالشه یعنی از من 2سال کوچیکتره )
من بخاطر حمید جلوی روی خانوادم ایستادم و به دنبال حمید به مشهد اومدم برای زندگی
یک مدت گذشت و من متوجه رابطه حمید با یک دختر دیگه شدم ولی هیچوقت توی خونه طوری رفتار نمیکرد که من متوجه این موضوع بشم
بعد که پیگیر شدم دیدم با چندین دختر رابطه داره و وقتی هم بهش گفتم ، گفت من از تو جونترم و میخوام وقتی پیر شدم بگم که کیف دنیارو بردم
من به یکی از اون دخترا زنگ زدم و بهش گفتم من زنشم
بعد اون دختره به حمید این قضیه رو گفته بود و حمید گفته من دارم دروغ میگم و وقتی اومد خونه ، منو کلی کتک زد!
من بخاطر همین تقاضای طلاق دادم
مهرم رو بخشیدم و بچم رو گرفتم
اما بعد مدتی دیدم بدون حمید نمیتونم زندگی کنم
و دوباره برگشتم باهاش و یک عقد غیر محضری کردیم و گفت من وقتی مطمئن بشم تو با این موضوع مشکلی نداری باهات دوباره ازدواج میکنم
من زندگیمو دوست دارم و نمیخوام حمید رو از دست بدم اما حمید مدام میگه دوست دارم و با دختر های دیگه هم رابطه داره و میگه چیز خاصی نیست بعد یه مدت میذارم کنار
الان اون هم سر کار نمیره و من از صبح ساعت 10 میرم سر کار تا 9 شب
نمیدونم چیکار کنم
خانوادم منو پس میزنن
حمید هم اینطوری میکنه
الان دیگه به فکر خودکشیم
کمکم کنید
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
سلام دوست عزیز
به تالار همدردی خوش آمدی
داستان زندگیت خیلی ناراحت کننده بود و بسیار متاثر شدم.
همدردی من رو بپذیر
فکر می کنم شما خیلی احساسی تصمیم می گیرین. سعی کن مقداری منطقی تر باشی. الان فکر کردن به خودکشی همون احساسیه که بهت گفت ازدواج کنی و بعدش پشیمون شدی. بهت گفت طلاق بگیری و مهرت رو ببخشی و بعد پشیمون شدی.
پس مطمئن باش بابت این یکی تصمیمت هم پشیمون خواهی شد!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ezdeham
اما بعد مدتی دیدم بدون حمید نمیتونم زندگی کنم
عزیزم می شه یه مقدار توضیح بدی که چرا نتونستی بدون حمید زندگی کنی؟
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
میدونم این موضوع چقدر آزارت میده.
دوست نداری برگردی پیش خانواده پدریت چون جلوشون ایستادی قبلن، درکت می کنم.
اما عزیزم بدبختانه این تنوع طلبی و بی وفایی موضوعی هست که خیلی رایج شده. به دید من شما چند تا راه حل داری:
1- طلاق بگیری و جدا زندگی کنی، که این دو تا نتیجه می تونه داشته باشه:
اول اینکه خودت کار می کنی و بالاخره می تونی از پس دخترت و خودت بر بیای
دوم اینکه تنهایی و مطلقه بودن رو نتونی تحمل کنی و دوباره برگردی پیش شوهرت.
2- اینکه تبدیل بشی به یم سیب زمینی کاری که اکثر زنهایی که دچار این مشکل هستند و بچه هم دارند انجام می دند، خودشون رو می زنند به نفهمی. و زندگی شو نو به صورت یک شو حفظ می کنند اگر اینکار رو کردی:
اول اینکه مواضب باش بیماری ج.نسی یا دیگه ای از همسرت بهت منتقل نشه چون معلوم نیست او با چه جور زنهایی دوست هست، آیا هنوز باش رابطه جنسی داری؟
دوم اینکه سعی کن کمک مالی بش نکنی؛ چون بیکار هست و دوست دختر داشتن هم خرج داره پس اگه بخواد کیف دنیا رو ببره بهتره بره خودش کار کنه مردک بی وفا
سوم اینکه تا جاییکه می تونی سعی کن پس انداز مالی داشته باشی و از او پنهونش کنی می تونی دفترچه حساب یا عابر کارتت رو پیش مادر یا خواهر یا حتا برادر و پدرت امانت بذاری تا برای سالهای بعدت پشتوانه مادی داشته باشی
چهارم اینکه سعی کن به همسرت محبت کنی و چیزی براش کم نذاری، سعی کن دیگه باش راجع به این موضوع بحث یا دعوا نکنی چون ایشون معلومه بد گرگی هست، پس سعی کن تمام تلاشتو بکنی تا رابطه خودتون حتا شده به ظاهر خوب باشه، هر چی باشه تو یه بچه داری و درمورد اون کوچولو مسئولیت داری، اما حواست باشه این کحبت مالی نباشه امیدوارم ازت درخواست پول نکنه.
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
سلام،
من هم به شما خوش آمد می گویم.
اول نمی خواستم چیزی بنویسم چون کم تجربه تر از آن هستم که بخواهم شما را راهنمایی کنم. ولی خیلی از این اتفاقی که برای شما افتاده متاثر شدم.
شما به دلیل اینکه دیدید نمی توانید با چنین مردی زندگی کنید (که به نظر من 100% حق هم داشتید) تصمیم به جدایی گرفتید. ولی اینکه شما می خواهید مجدداً با او ازدواج کنید به نظر من تصمیم عجولانه و اشتباهیست.
درست است، یک مرد وظیفه شناس و قدردان خیلی می تواند در ادامه زندگی کمک شما باشد. ولی یک مردی که با وجود داشتن زن و بچه دنبال دختربازی است و می خواهد کیف دنیا را بکند، و کار هم نمی کند آیا باری نیست روی دوش شما؟ چرا می خواهید دوباره برگردید؟ شما که خدا را شکر روی پای خود ایستاده اید و کار می کنید. به زندگی خودتان ادامه بدهید، خدا بزرگ است. شاید این بنده خدا هم یک روز سرش به سنگ خورد و آمد دنبال شما و دخترش. برای خودتان احترام قائل باشید. آخر چرا باید بسوزید و بسازید؟ چرا آدم باید به هر قیمتی فقط برای اینکه اسم یک شوهر رویش باشد زندگی کند؟
دختر شما البته که به وجود پدرش نیاز دارد. ولی این پدرش است که باید این را متوجه شود و به سراغش بیاید. درست است که وظیفه مادر خیلی سنگین است، ولی به نظر من یک مادر نباید برای اینکه بچه اش تا حدودی زندگی بهتری داشته باشد، خودش و زندگیش را فراموش کند. شما هم حق دارید. مطمئنم دختر شما هم وقتی بزرگ شد شما را درک خواهد کرد.
از آنجا که آقا حمید می گوید به شما هم علاقه دارد شاید یک روزی برگردد. البته واقعاً متاسفم که اینطور است. ولی اگر شما برگردید یعنی این اجازه را به او می دهید که هر کاری خواست بکند و شما هم حق هیچ اعتراضی ندارید، چون خودتان خواسته اید. آخر چرا؟ اگر واقعاً شما را دوست دارد، از همه بگذرد، بیاید و شما مطمئن شوید که واقعاً پشیمان است. اگر توانستید او را ببخشید.
متاسفانه خانواده به شما پشت کرده اند و کار برای شما خیلی سخت شده. من فکر می کنم اول از همه شما سعی کنید دوباره با خانواده آشتی کنید و دل آنها را به دست بیارید تا یک پشت و پناه داشته باشید. نگذارید دل پدر مادر از شما رنجیده باشد. هر طوری هست آنها باید شما را ببخشند، وگرنه این مسئله در زندگی شما خیلی تاثیر بدی خواهد گذاشت، همانطور که تا به حال گذاشته. وقتی با آنها آشتی کنید پشت شما گرم می شود و می توانید به زندگی ادامه بدهید. آن وقت می توانید خیلی منطقی تر تصمیم بگیرید.
خدا بزرگ است، به او توکل کنید.
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
خوب معلومه که زنی که صبح تا شب کار میکنه و شوهرش بیکار میگرده آخرش چه اتفاقی میافته!
نکته جالب قضیه اینجاست که شما به خاطر خیانت ایشان جدا شده اید. بعد ایشان الان برای شما شرط تعیین میکند که اگر با خیانتم کنار بیایی و دم نزنی برت میگردانم! و باید اجازه بدهی منهم کیف خودم را ببرم.
شما تا دیروز همسر این آقا بودید، حاضر شد شما را از دست بدهد اما دست از کارهاش بر ندارد. حالا شما همین طوری خودت را در اختیار این آقا گذاشته ای، خودت میگویی عقد همین جوری. منظور صیغه است دیگر؟
خانوم جان این آقا الان از هفت دولت آزاد است. برای چه باید خودش را به دردسر بیندازد. زنش را که مفت و مجانی دارد، خرجش را هم لابد شما میدهی. کیفش را هم که میکند، خوب مرگ میخواهی برو گیلان!
خانوم عزیز من هم یک زنم. شرایط شما را خوب میدانم. حتی عقبه شما را ( خانواده و جریان عروسی شما) را هم تجربه کرده ام و با تمام وجودم حس میکنم چه میکشی. اما این راهش نیست.
بد ترین کار ممکن همین است که شما داری انجام میدهی.
به نظر من هر چه سریعتر صیغه را تمام کن. و برو دنبال اون کاری که به ظاهر سخت تره: تحمل طلاق.
طلاق را باور کن. بهت قول میدم چشم رو هم بذاری مهر این مرد از دلت رفته و به وضع جدید عادت میکنی. منتها خوب باید روی خودت کار کنی.
نتیچه ای که از این کار عایدت میشه ممکنه یکی از این دو حالت باشه:
1. شوهرت جدیتت را باور کند. و آنقدر فرصت پیدا کند که بفهمد زن و زندگیش از دستش رفت. بیاید و با عزت و با عذر و بخشش شما را برگرداند. که در این صورت هم نیاز هست که به صداقت گفتار ایشان اطمینان پیدا کنی.
2. این آقا اهل زندگی نیست. دنبال شما هم نخواهد آمد.
که در این حالت دوم بعد از طی دوران بحرانی جدایی، انشا الله زندگی شما سر و سامان خواهد گرفت و چه بسا فرصت های بهتری برای ازدواج پیدا کنی. دیگه بدتر از یک مرد خیانتکار هوس باز بیکار که نداریم!
میمونه بچتون، به نظر من دختر را هم به ایشان بده! یا حد اقل نفقه دختر و مهریه و... را طلب کن.
و اما! شاید من هم اگر مرد بودم و کمی بی جنبه! همسرم از صبح تا شب نبود، خرجم رو هم میداد، خوب منم هوس کیف دنیا به سرم میزد.
احساس ضعف شما رو همسرتون به خوبی درک کرده و داره در نهایت زرنگی سو استفاده میکنه. لازمه که ضعف رو بذاری کنار و با اقتدار برای زندگیت تصمیم بگیری.
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
سلام ezdeham عزیز
ما منتظریم که بیشتر بشنویم تا بهتر بتوانیم کمک کنیم.اگر به سوال زیر پاسخ دهید ممنون می شوم :
چرا به نزد خانواده ی خود (یعنی پدر و مادرتان) باز نمی گردید؟آیا از این می ترسید که شما را قبول نکنند؟
به نظر من پدر و مادرتان که یک عمر زحمت شما را کشیده اند بیشتر از این حق به گردن شما دارند.متاسفانه همان طور که می بینید حق با خانواده ی شما بوده و این آقا مناسب ازدواج با شما نبوده اند.در حقیقت این وسط تنها کسانی که خیر شما را می خواستند و نظر درستی داده بودند همان خانواده ی شما بودند.تصور کنید که اگر همان موقع به صحبت های خانواده تان گوش می دادید و این ازدواج را نمی کردید ....
:82:
البته اینکه خانواده تان پشتتان را خالی کردند کار درستی نبوده.اما چرا از این منظر نگاه نمی کنید که همه در زندگیشان اشتباه می کنند.مثل من ، خود شما و ... .
خانواده تان پشتتان را خالی کردند ، همسرتان هم پشتتان را خالی کرده.ولی میان این دو تفاوتی عمیق وجود دارد.خانواده تان خیر خواه شما بوده اند و کاری را کردند که فکر می کردند درسته (پس زدن شما را به دلیل عدم علم کافی نسبت به موضوع انجام می دهند و به عبارت دیگر پیش خودشان تصور می کنند این گونه به شما فشار می آورند تا راه درست را انتخاب کنید) ، ولی همسرتان ابدا این چنین فکر نمی کند.
شما به دو جمله ای که خودتان نوشته اید و فاصله ی چندانی هم با هم ندارند دقت کنید :
نقل قول:
من زندگیمو دوست دارم و نمیخوام حمید رو از دست بدم
نقل قول:
حمید هم اینطوری میکنه
الان دیگه به فکر خودکشیم
اینکه نمی توانید بدون همسرتان زندگی کنید احتمالا به دلیل این است که فعلا در همه دنیا ، همسرتان تنها کسی است که شما دارید.انسان موجودی اجتماعی است و این نیاز طبیعی شماست که با یکنفر هم صحبت شوید و به او ابراز احساسات کنید و او نیز شما را دوست داشته باشد.منتها شخص مورد نظرتان را اشتباه انتخاب کرده اید.شما به جز همسرتان کسان دیگری را نیز در کنار خود دارید.مادرتان ! پدرتان و خویشاوندانتان.
حالا هم دیر نشده.شما قسمت اعظم زندگیتان باقی مانده و کلی وقت دارید تا دوباره به زندگی خود سر و سامان دهید.اگر تلاش کنید روزی خواهید دید که به یکی از موفق ترین افراد تبدیل خواهید شد.
کافی است به منزل برگردید و دست مادر و پدر خود را ببوسید.من مطمئنم هرگز خانواده تان شما را با یک دختر کوچک تنها نخواهند گذاشت.اگر این کار را به خاطر تمام زحماتی که خانواده تان در قبال شما انجام داده اند نمی کنید ، حداقل به خاطر خودتان و دخترتان این کار را انجام دهید.
بزرگترین اشتباه ، تجربه را تجربه کردن است
شما هنوز جوان هستید.انشاالله در آینده ای نه چندان دور همسری را خواهید یافت که قدر شما را بداند
برای شما و دخترتان آرزوی خوشبختی می کنم
ارادتمند
:72::72::72:
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خاموش
سلام دوست عزیز
به تالار همدردی خوش آمدی
داستان زندگیت خیلی ناراحت کننده بود و بسیار متاثر شدم.
همدردی من رو بپذیر
فکر می کنم شما خیلی احساسی تصمیم می گیرین. سعی کن مقداری منطقی تر باشی. الان فکر کردن به خودکشی همون احساسیه که بهت گفت ازدواج کنی و بعدش پشیمون شدی. بهت گفت طلاق بگیری و مهرت رو ببخشی و بعد پشیمون شدی.
پس مطمئن باش بابت این یکی تصمیمت هم پشیمون خواهی شد!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ezdeham
اما بعد مدتی دیدم بدون حمید نمیتونم زندگی کنم
عزیزم می شه یه مقدار توضیح بدی که چرا نتونستی بدون حمید زندگی کنی؟
نمیدونم چرا
ولی من عاشق حمیدم
با این که با دختر های دیگه دوسته ولی باز عاشقشم
یک جورایی اصلا نمیتونم ازش جدا بشم
سلام
من چند مورد را فراموش کردم بگم
پدر من بعد از اینکه من رفتم ، یک زن دیگر گرفت و مادرم را رها کرد
الان مادر من انقدر بدبختی دارد و غصه میخورد که اگر من هم بروم پیشش دیگر دق میکند
پدرم هم دیگر اصلا مرا نمیشناسد
برادرم هم مثل پدرم
----------------------------------
شوهرم میگه میره سر کار
اما از سر کار به قول خودش جیم میزنه میره سر قرار
و این میشه کار شوهرم
----------------------------------
من آنقدر قسط و بدهکاری دارم که هیچ چیز نمیتوانم پس انداز کنم
----------------------------------
من در نوشته هایم یک اشتباه کردم و نوشتم حمید هم همینطور مثل پدرم مرا پس میزند
نه
پس نمیزند
فقط من احساسم اینه
اگر میخواست پس بزند مرا از خانه بیرون میکرد و همین صیغه هم بهم میزد و نمیگفت تا بعد عید اگر تونستی با این موضوع دختر بازی من کنار بیای باهات دوباره ازدواج میکنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arix
سلام ezdeham عزیز
ما منتظریم که بیشتر بشنویم تا بهتر بتوانیم کمک کنیم.اگر به سوال زیر پاسخ دهید ممنون می شوم :
چرا به نزد خانواده ی خود (یعنی پدر و مادرتان) باز نمی گردید؟آیا از این می ترسید که شما را قبول نکنند؟
به نظر من پدر و مادرتان که یک عمر زحمت شما را کشیده اند بیشتر از این حق به گردن شما دارند.متاسفانه همان طور که می بینید حق با خانواده ی شما بوده و این آقا مناسب ازدواج با شما نبوده اند.در حقیقت این وسط تنها کسانی که خیر شما را می خواستند و نظر درستی داده بودند همان خانواده ی شما بودند.تصور کنید که اگر همان موقع به صحبت های خانواده تان گوش می دادید و این ازدواج را نمی کردید ....
:82:
البته اینکه خانواده تان پشتتان را خالی کردند کار درستی نبوده.اما چرا از این منظر نگاه نمی کنید که همه در زندگیشان اشتباه می کنند.مثل من ، خود شما و ... .
خانواده تان پشتتان را خالی کردند ، همسرتان هم پشتتان را خالی کرده.ولی میان این دو تفاوتی عمیق وجود دارد.خانواده تان خیر خواه شما بوده اند و کاری را کردند که فکر می کردند درسته (پس زدن شما را به دلیل عدم علم کافی نسبت به موضوع انجام می دهند و به عبارت دیگر پیش خودشان تصور می کنند این گونه به شما فشار می آورند تا راه درست را انتخاب کنید) ، ولی همسرتان ابدا این چنین فکر نمی کند.
شما به دو جمله ای که خودتان نوشته اید و فاصله ی چندانی هم با هم ندارند دقت کنید :
نقل قول:
من زندگیمو دوست دارم و نمیخوام حمید رو از دست بدم
نقل قول:
حمید هم اینطوری میکنه
الان دیگه به فکر خودکشیم
اینکه نمی توانید بدون همسرتان زندگی کنید احتمالا به دلیل این است که فعلا در همه دنیا ، همسرتان تنها کسی است که شما دارید.انسان موجودی اجتماعی است و این نیاز طبیعی شماست که با یکنفر هم صحبت شوید و به او ابراز احساسات کنید و او نیز شما را دوست داشته باشد.منتها شخص مورد نظرتان را اشتباه انتخاب کرده اید.شما به جز همسرتان کسان دیگری را نیز در کنار خود دارید.مادرتان ! پدرتان و خویشاوندانتان.
حالا هم دیر نشده.شما قسمت اعظم زندگیتان باقی مانده و کلی وقت دارید تا دوباره به زندگی خود سر و سامان دهید.اگر تلاش کنید روزی خواهید دید که به یکی از موفق ترین افراد تبدیل خواهید شد.
کافی است به منزل برگردید و دست مادر و پدر خود را ببوسید.من مطمئنم هرگز خانواده تان شما را با یک دختر کوچک تنها نخواهند گذاشت.اگر این کار را به خاطر تمام زحماتی که خانواده تان در قبال شما انجام داده اند نمی کنید ، حداقل به خاطر خودتان و دخترتان این کار را انجام دهید.
بزرگترین اشتباه ، تجربه را تجربه کردن است
شما هنوز جوان هستید.انشاالله در آینده ای نه چندان دور همسری را خواهید یافت که قدر شما را بداند
برای شما و دخترتان آرزوی خوشبختی می کنم
ارادتمند
:72::72::72:
ممنون که راهنمایی کردید
اما من یک چیزی رو یادم رفت بگم
پدر من بعد از اینکه من رفتم ، یک زن دیگر گرفت و مادرم را رها کرد
الان مادر من انقدر بدبختی دارد و غصه میخورد که اگر من هم بروم پیشش دیگر دق میکند
پدرم هم دیگر اصلا مرا نمیشناسد
برادرم هم مثل پدرم
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
خيلي متاسفم كه اين اتفاق براتون افتاده دوست خوبم .
مي دونم وقتي يكي رو دوست داشته باشي و نتوني تركش كني يعني چي . من خودمم خيلي تحقير شدم ولي متاسفانه به خاطر اينكه زندگيمو دوست دارم و همينطور شوهرم رو نمي تونم دل بكنم از زندگيم . شما سختي هات از من بيشتره يه بچه داري و خانوادت هم كنارت نيستن . ولي عزيزم من فكر نمي كنم مادرت دق كنه از ناراحتيت اتفاقن مي توني با رفتن پيش اون هم تو به اون كمك كني و دلداري و اميد بدي هم اون .
نمي دونم خودت فكر مي كني آيا شوهرت آدمي هست كه اگه تركش كني بعد يه مدت به اشتباهاتش پي ببره و به خاطر بچتون هم كه شده دست از كاراش برداره يا نه ؟
دوستان من لينك تاپيك چكامه رو ندارم ولي مي گم شايد بشه با راهنماييه كارشناساي اين تالار زندگي ايشون هم مثل چكامه جان سر و سامان پيدا كنه ؟
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
با توجه به پیشینه ی خانوادگیتان و مشکلاتی که از خانواده ی پدری داشتید و غیره ... شما ترسو و وابسته هستید ( ببخشید لغات رسمی و مودبانه ترش را نمی دانم ).
علیرغم اینکه مستقل هستید و بار زندگی همسرتان بر دوش شماست و از یک جنبه هایی بسیار توانا هستید اما خودتان این توانایی را باور ندارید.
خودتان را باور کنید. این همه خودت را تحقیر نکن. این همه آویزون یک مرد هوسران و بی ادب که برای زندگیش شرط هوسرانی می گذارد نشو.
به خودت بیا. اگر مادرت ازدواج نکرده برگرد و با ایشون زندگی کن. همین خرجی را که داری برای همسرت می کنی برای مادرت بکن. برای عشق بدون قید و شرط مادر .....
فکر می کنم مشاوره حضوری لازم دارید.
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
با سلام
هنوز هم نظر من این است که به نزد مادر خود بروید و با وی زندگی کنید.چرا فکر می کنید با این کار بر ناراحتی مادرتان می افزاید؟!
بلکه کاملا برعکس.مادرتان در حال حاضر هیچ کس را به جز شما در این دنیا ندارد.چه چیزی بهتر از آن که دختر و نوه اش پیش وی زندگی کنند و در خانه هم صحبتی داشته باشد.در حقیقت شما با این کار به مادرتان لطفی بزرگ خواهید کرد که اگر حتی شرایط زندگیتان این چنین نبود باز هم بهتر بود مدتی را به خانه ی وی می رفتید و او را با غم هایش تنها نمی گذاشتید.
هیچ چیز در این دنیا بدتر از تنهایی نیست.مخصوصا وقتی غم بزرگی در سینه داشته باشی
حال شرایطی پیش آمده که این کار به نفع خود شما و دخترتان هم هست.یعنی شما نیز تنها نخواهید بود و دخترتان که از فقدان عشق پدر غمگین است به زودی در خواهد یافت : مادربزرگ جایگزین مناسبی به جای پدر خواهد بود که هر چند نمی تواند جای پدرش را بگیرد ولی سهم به سزایی در آرامش فکری دخترتان ایفا می کند و در مواقعی که شما سر کار هستید مادربزرگ از دختر نگهداری می کند.توجه کنید که این نگهداری برای مادر شما نه تنها یک بار اضافی نیست بلکه فرصتی است که ذهن مادرتان از غم های گذشته آزاد شود و مادرتان احساس مفید بودن بکنند.
از زاویه ی دیگر اغلب روانشناسان طی تحقیقاتشان معتقدند تربیت اصلی کودک تا سن پنج سالگی شکل می گیرد و حتی متد هایی به کار می برند که طی آن ها علت مشکلات حال افراد را در این سنین جستجو می کنند.دختر شما در حال حاضر در این سن حساس قرار دارد و اگر این تنش ها ادامه یابد وی بسیار در این ماجرا ضرر خواهد کرد.حتی اگر بخواهید در آینده با همسرتان زندگی کنید باز هم در حال حاضر که زندگی زناشویی شما شرایط خوبی ندارد برای دخترتان بهتر است که به دور از این تنش ها بزرگ شود.پس باز هم رفتن به نزد مادرتان توصیه می شود.
در نتیجه این اقدام هم برای مادرتان ، هم شما و هم دخترتان سودمند است.
حتی این می تواند فرصتی باشد تا همسرتان به خود آید و شاید خود را اصلاح کند در حالی که اگر نزد وی بمانید و شرایطش را بپذیرید هیچ گاه تغییری در همسرتان نخواهید دید.
برای فراموشی احساساتتان می توانید از تکنیک های توقف فکر استفاده نمایید.
مدیر همدردی در توضیح این تکنیک می فرمایند :
نقل قول:
در روانشناسی و در رویکرد رفتار درمانی تکنیکی به عنوان «توقف فکر» داریم. که مانند طرح ترافیک باید عمل کرد. یعنی پیوسته مواظب باشیم که آزادنه هر میزان فکر و هر نوع فکر و خیال مخصوصا از نوع آزارنده در ذهن ما عبور و مرور نداشته باشند.
یک کار مفید و عملی در مورد کنترل فکر و عبور و مرورش در ذهنمان داشتن خاصیت ارتجاعی در پیگیری هایمان هست.
یعنی هر وقت فکر و خیالی در ذهنمان می آید، آزادانه اجازه ندهیم حرکت کند و ما فقط نظاره گر باشیم. به محض اینکه یادمان افتاد و این فکر را دیدیم، آنرا بگیریم و بازداشت کنیم و به جای آن با انتخاب خود فکر صحیحی را اجازه انتشار دهیم. اگر باز گریخت دوباره بازداشتش کنیم، اگر دوباره گریخت باز مجددا بازداشتش کنیم و اینقدر این کار را تکرار کنیم ، که چنین فکرهایی منفعل شوند، نه ما
دقت کنید در اینجا ما می توانیم از روشهای مختلفی استفاده کنیم.
بعضی ذهنی هست و با ممارست در حساس بودن به افکارمان،
و گاهی باید خود را از حجم انبوه محرکهای خارجی برای مدتی آزاد کنیم تا تمرکز بیشتری بر خود بیابیم.
موفق باشید
:72::72::72:
همچنین با اینکه من موافق ماندن شما در کنار همسرتان نیستم ، ولی برای اینکه تمام جنبه های قضیه روشن شود من لینک دو تاپیک زیر که توسط چکامه نوشته شده اند را در زیر قید می کنم.
توضیحات مختصر : چکامه در آستانه ی طلاق بود و کاملا از زندگی مشترک خود ناامید گشته بود.ولی با صبر و تلاش فراوان و توصیه های دوستان عزیز ، بالاخره توانست با همسرش یک زندگی مشترک موفق را پی ریزی نماید :
لینک تاپیک اول چکامه (قبل از به نتیجه رسیدن)
http://www.hamdardi.net/thread-3701.html
لینک تاپیک دوم چکامه (پس از به نتیجه رسیدن)
http://www.hamdardi.net/thread-6124.html
امیدوارم توانسته باشم کمکی بکنم
با احترام
:72::72::72:
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
عزیز دلم خیلی ناراحت شدم برای شرایطی که برات پیش آمده. اینطور که پیداست همسرت میدونه که شما پشتیبان خوبی نداری و داره سو استفاده می کنه. می تونم تصور کنم که نمی تونی بری و تنهایی زندگی کنی.
من اگه جای تو بودم سعی می کردم خودم رو سیب زمینی کنم و فقط به فکر خودم و دخترم باشم. تو چاره ای نداری جز اینکه با ایشون زندگی کنی چون کسی رو نداری که برگردی پیشش و بهتره که بار اضافی رو دوش مادرت نباشی. اما همونطور که دوستان گفتند سعی کن صبور باشی. من معتقدم که میشه خوش بین بود و به تغییر رفتار آدمها امید داشت. همونطور که گفتم سعی کن بهش محبت کنی و کاری کنی که در کنار تو و دخترت خوشحال باشه تا دوست داشته باشه وقتش رو با تو بگذرونه ولی خواهش می کنم ازت که از نظر مالی تا جاییکه می تونی برای خودت در بلند مدت پس انداز درست کنی. الان 27 ساله و جوون هستی و می تونی برای فردا روزیکه پیر میشی طوری کار کنی که اون موقع نیازمند مردایی مثل شوهر بیمارت نباشی. فقط کافیه یخوای اونوقت می تونی احساس رو کنار بذاری و خیلی منطقی بپذیری که شرایطی که توش هستی نیاز به درایت و مدیریت خوب خودت داره. نذار احساسات منفی ضعیفت کنند اینکه مردا به ما زنها خیانت می کنند دلیلش بد بودن ما ، نا زیبا بودن یا هر ضعف دیگه ای از جانب ما نیست، علتش اینه که بیمارند و هوسباز[b]. خودت رو نباز، تو می تونی بدون اینکه از طرف او حمایت عاطفی داشته باشی باش همخونه باشی و دخترت رو بزرگ کنی. سعی کن تا وقتیکه اونقدر قوی نشدی که یه خونه اجاره کنی و از پس مخارج اولیه زندگیت بربیای عاقلانه برای تغییرش امید داشته باشی و تلاش کنی اما یادت باشه که می تونی در بلند مدت روی پای خودت بایستی.
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
ممول جان چرا هیچ جایی نداره که بره؟ اون آقاست که بدون ایشون جایی نداره بره. چون ظاهرا مخارج زندگی را هم خانوم دارند تامین می کنند.
می تونه برگرده پیش مادرش. می تونه تنها زندگی کنه. چه لزومی داره هر روز و هرشب تحقیر بشه؟
نمی دونم می تونید تصور کنید که زندگی با مردی که بهت به چشم یک بدبخت محتاج و کلفتش نگاه می کنه چقد وحشتناکه. می دونی از نظر روحی چقد این زن داغون می شه؟ می دونی ممکنه بیماری جنسی و هزار درد بی درمون دیگه بگیره؟ چرا باید بمونه؟ که شاید این آقا در نود سالگی دست از هوسرانی برداشت؟
برای خودت و وجودت ارزش قایل باش. برای عشقت، برای جسمت، برای روحت. چرا باید زندگیت را پای همچین مردی حروم کنی؟ یعنی چی که با این شرط باهات ازدواج می کنم؟
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
سلام
من با arix موافقم. من ازدواج نکردم ولی بی اف اینطوری داشتم. البته شرایط من با شما زمین تا آسمون فرق داره ولی اینو فهمیدم که اینجور آدما هیچ وقت عوض نمیشن!
شما هم با کنار اون موندن داری شخصیت خودتو از بین می بری و خودتو تحقیر میکنی، داری خودتو میشکنی!
و همونطور که یکی از دوستان گفت بعید نیست که به زودی دچار بیماری های مقاربتی هم بشی!
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
سلام:72:
متاسفم بابت مشکلاتت.
اینی که شما ازش دم می زنی عشق نیست عزیزم فقط یک وابستگیس. وابسته ای چون حس می کنی جایی نداری.
ایا به این فکر کردی که وقتی دخترت بزرگ بشه و راه همین پدر و بره باید چجوری ابروت و جمع کنی؟ چجوری اون دختر و باید جمع کنی؟
به نظرم بهتره برگردی پیش مامانت . مامانت هر چی باشه از این مرد بهتره.
هر دو از تنهایی در میاین و می تونی ضمن کمک خرج مادر بودن پس اندازی هم داشته باشی.
بذار همسرت تنهایی قسطها رو بده و سر کار بره و دختر بازی هم بکنه یا کم کم سر عقل میاد و به خاطر دخترت و عشق به تو پشیمان و نادم بر می گرده. یا همین طور به هوسبازی ادامه می ده تا روزی که حس کنه داشتن یک خانواده خیلی بهتر از این کثافت کاریاس.
مطمئن باش روزی به سمتت بر می گرده.
پس فعلا برو
برو و بذار اون عاقل بشه.
می دونم الان می گی تو موقعیت من نیستید که اینقدر راحت می گی برو
می دونم میخوای بگی عشق و تجربه نکردین که به راحتی می گین برو.
اما دقیقا ما به خاطر همون عشقت می گیم برو
برو و بذار او یه روز نادم از کردهاش برگرده پیشت.
اگرم هیچ وقت نیومد بدون لیاقت تو رو نداشته.
موفق باشی:72:
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
دوستان عزیز من اگر گفتم نره پیش مادرش، به خاطر این بود که ایشون گقتند پدرشون هم مادرشون رو ترک کرده و فکر نمی کنم مادرشون شرایط مالی و روحی خوبی داشته باشه تا خرج و مخارج دختر یه مرد هوسباز دیگه رو بده.
البته اگر ایشون می تونست شک نکنید که خونه مادرش بار اول که طلاق گرفت می موند. راستش چون دیدم یکبار این کارو کرده و مجبور شده برگرده و در ضمن آقا هم پر رو تشریف دارند. گفتم بمونه و دست کم مخارج دخترش رو از پدرش بگیره.
راستش من زنی رو دیدم با شرایط اینطوری که دخترش برگشته بود پیشش و خودش می گفت که این بار سنگینی براش هست. ولی خب این خانم خودش باید شرایطش رو بسنجه. اگه برگشتنش از روی احساس به این آقا بوده و ترس از تنهایی که اشتباه کرده ولی اگه دیده کنار مادرش بودن معقول نیست اشتباه کرده و
البته که تحقیره ولی افسوس که هیچ جایی برای حمایت از زنهای اینطوری نیست و حتا قانون هم از این آقایون حمایت می کنه.
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
منم موافقم با پارمیدا
مردی که هوسبازه و عادت کرده به هوسبازی احتمالش خیلی ضعیفه که کاملا" عوض بشه تازه این احتمال ضعیف در مورد مرداییه که حداقل بصورت ظاهری هم شده ابراز ندامت میکنن و خودشونو شرمنده نشون میدن شوهر این خانم که ماشالا اینجوریم نیست و تازه افتخار میکنه به این کارش و هیچ شرمی از علنی کردن مسئله نداره خیلی خیلی بعیده که حداقل حالا حالا ها درست بشه .
اگرم قراره درست بشه زمانیه که دیگه سنی ازش گذشته باشه و انقدر دختر بازی کرده که دیگه دلشو زده و خسته شده از این کار..
بنابر این این خانم 2 راه بیشتر ندارن:
بموننو یه عمر تحقیر بشنو عذاب بکشن (و مطمئن باشید چون شوهرتونو دوست دارین همیشه این عذابو دارین و فکر نکننین کم کم میتونین با این مسئله کنار بیاین و بپذیرین) ولی ظاهرا" کنار عشقشون هستن.
یا اینکه جدا بشنو و یه مدت نسبتا" سخت رو تحمل کنن تا وابستگیشون به شوهرشون از بین بره و این آقا رو فراموش کنن و بعد شاید بتونن به شخص مناسبی علاقمند بشن و در آرامش زندگی کنن.
به هر حال من با نظر دوستانی که شاید درست بشه موافق نیستم و فکر میکنم هیچ امیدی به درست شدن ایشون نیست.
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
شما که حاضری همین جوری بپذیریش و رجوع کنی، خوب برای چی اینجا این مشکل را مطرح کردی؟
چون ظاهرا همسر شما به هیچ وجه به اشتباه بودن کارش معتقد نیست که هیچ، مثل این که اصلا این کار رو یک روتین برای خودش میدونه و فکر میکنه باید حتما انجام بده. اونم نه با یکی بلکه به گفته شما با چند نفر!
ضمنا ایشون عنوان نکرده که خانوم من! شما کم کاری کردی، یا منو تحویل نگرفتی، یا درست تمکین نمیکنی و ... بلکه بهانه ایشان که با وقاحت تمام به شما میگه تا جوونم باید کیف دنیا رو بکنم، دیگه آب پاکی رو ریخته روی سر تا پای وجود شما. منتها چرا شما همچین مردی را دوست داری اون بر میگرده به ضعف در شخصیت حضرتعالی. که تحمل سختی طلاق رو نداری، حاضری تن بدی به تحمل شرایطی که کمر هر زنی رو میشکنه.
و اما هیچکدام از ما نمیتوانیم به شما بگوییم چه تصمیمی بگیر. اما این را بدان که اگر یکبار دیگر اسم این آقا برود توی شناسنامه شما، یعنی شما پذیرفته ای که ایشان با خانمهای دیگر روابط داشته باشد و حق اعتراض نداری.
تا قبل از طلاقتون میتونستی اعتراض کنی و درخواست جدایی بکنی و... چون کار همسر شما اسمش خیانت بود.
اما حالا که برات شرط گذاشته اگر قبول کنی دیگه اسمش خیانت نیست، بلکه توافقی است که بین شما انجام شده و شما به هیچ وجه حق اعتراض نداری. اگر هم زیرش بزنی و بری برای طلاق و آقا هم اونقدر مرد باشه که راضی بشه بی دردسر طلاقت بده، دو بار مهر طلاق خورده تو شناسنامه ات، و تازه بعد از چند سال رسیدی به همین جای الان منتها معلوم نیست توی چه شرایطی و بچه ات رو اون موقع دیگه بهت بده! خوب فکر کن!
وضعیتی که الان داری، منظورم صیغه است، حداقل یه مرحله بهتر از عقد دائم با همین آقا است. چون هر وقت خیلی بهت فشار بیاد میتونی از این زندگی بزنی بیرون و تمامش کنی. ولی اگه دوباره عقد کنی با شرایطی که برات گذاشته واویلااااااااا!
عزیزم! قدر خودت و جوونیت و سلامتیت و بچه گل ات رو بدون. برای خودت ارزش قائل باش. فکر میکنی خود کشی کنی یا بگی خود کشی میکنم این آقا دلش میسوزه و دست از اعمال اش بر میداره؟
یه چیزی رو روشن کنم: در حال حاضر به جرأت میتونم بگم غریب به اتفاق آقایون یا بالقوه یا بالفعل خائنن به همسرانشون. یه چرخی توی همین سایت بزن متوجه میشی. اما کمتر مردی اونقدر وقیح میشه که مثل همسر شما برخورد کنه. اگر ایشان کمی خجالت حالیش میشد و مخفی میکرد و یا بعدش زیرش میزد و یا الکی به دروغ هم که شده میگفت دیگه تکرار نمیکنه، اونوقت قضیه فرق میکرد. تازه شما جدا شدی و برات شرط هم گذاشته.
در پایان، چکیده حرفم اینه:
طلاق یا زندگی تصمیم با خودته. اما برای هر کدامش حسابی به عواقبش و تواناییهای خودت فکر کن. و بی گدار به آب نزن. تاکیدم روی طلاق فقط به خاطر این بود که این یک راه حل را نادیده نگیری به خاطر ترس. وگرنه هر دو را خوب بررسی کن. شاید حتی بتوانی بین حرفها و رفتارهای همسرت روزنه امیدی برای اصلاح ایشان و بردنشون پیش یه مشاور پیدا کنی. این را هم بررسی کن.
اما بدون تفکر وفقط از ترس ناتوانی و وابستگی به هر وضعیتی خو نکن لطفا! که بعدش بگی خودکشی میکنم!
موفق باشی:323:
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
یه چیزی رو روشن کنم: در حال حاضر به جرأت میتونم بگم غریب به اتفاق آقایون یا بالقوه یا بالفعل خائنن به همسرانشون. یه چرخی توی همین سایت بزن متوجه میشی. اما کمتر مردی اونقدر وقیح میشه که مثل همسر شما برخورد کنه. اگر ایشان کمی خجالت حالیش میشد و مخفی میکرد و یا بعدش زیرش میزد و یا الکی به دروغ هم که شده میگفت دیگه تکرار نمیکنه، اونوقت قضیه فرق میکرد. تازه شما جدا شدی و برات شرط هم گذاشته.
با تشکر از "بی دل" گرامی و صحبتهای خوبتون،
فقط در رابطه با این قسمت از صحبت شما در رابطه با خیانت آقایون فکر نمی کنم اینطور باشه. شما کمی در حق آقایون کم لطفی کردید. درسته، متاسفانه تعداد مردهایی که خیانت می کنند شاید زیاد باشه، ولی نمی تونم باور کنم که تعدادشون بیشتر از مردهایی باشه که خیانت نمی کنند. شما که دیگه گفتین همه آقایون ...
با این حال با بقیه صحبت های شما موافق هستم.
:shy:
خانم ezdeham هم نباید این فکر رو بکنند که همه مردها که خیانتکار هستند، پس با همین کسی که دوست دارم هر طوری هست بسوزم و بسازم!
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
حامد خان بنده عرض نکردم که همه آقایون اینطورند! گفتم اکثریت: قریب به اتفاق. ضمنا گفتم بالقوه یا بالفعل. از بالقوه هم منظورم اون عده بودند که اگر چه انجام نمیدهند اما حد اقل آرزویش را دارند و شناگرهای خوبی هستند منتها استخر مناسب به هر دلیل گیر نمیاید.
و اما بنده از ایران و توران بگیر تا ممالک دور و نزدیک دیگه، که نگاه میکنم تجربه این عمر چندین و چند ساله ام چیزهایی با این دو چشمم از این بشر دو پا به من نشون داده که شما فعلا زوده براتون ببینید. انشا الله هیچوقت هم نبینید و دیدتون بد نشه.
به هر حال قصد جسارت به آقایون شریف و محترم تالار را نداشتم. اما مردی که فاقد خصوصیاتی که بنده عرض کردم باشد راستش بنده هنوز ندیده ام. ببخشید البته. انشالله شما را در سن چهل پنجاه سالگی با همین عقیده صافتون اگر دیدم، حرفم را پس میگیرم.
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
نقل قول:
حامد خان بنده عرض نکردم که همه آقایون اینطورند! گفتم اکثریت: قریب به اتفاق. ضمنا گفتم بالقوه یا بالفعل. از بالقوه هم منظورم اون عده بودند که اگر چه انجام نمیدهند اما حد اقل آرزویش را دارند و شناگرهای خوبی هستند منتها استخر مناسب به هر دلیل گیر نمیاید.
:82:
خیر این نتیجه گیری اشتباه است.دلیلش زود بودن و یا دیر بودن برای نتیجه گیری نیست.بلکه دلیل این است که این نتیجه گیری از هیچ راه علمی و ریاضیاتی حاصل نشده و صرفا حاصل مشاهدات شخصی است که محدودیت های خاص خود را دارد.
از نظر علمی اگر شما مشاهده کنید که مثلا اگر نور به خط مستقیم سیر کند ، دلیل نمی شود که نتیجه بگیرید که نور به خط مستقیم حرکت می کند.بلکه باید ماهیت نور را مورد مطالعه قرار دهید و از روی رفتار آن چنین نتیجه ای را بگیرید.
من می توانم نتیجه بگیرم که همه ی افراد یا بالقوه و یا بالفعل کافر هستند.خب آن هایی که کافر هستند ، به عینه مشاهده می شوند و می روند در دسته ی "بالفعل" و آن هایی که دین دار هستند می روند در دسته ی "بالقوه".در حقیقت می گویم : آب ندیده اند مگر نه شناگر ماهری هستند.
آیا این نتیجه گیری درست است؟شما می توانید در این نتیجه گیری جای کلمه ی "کافر" را با هر چه خواستید عوض کنید.
همچنین جمله ی "آن هایی که به همسرشان خیانت نمی کنند نیز آرزویش را دارند" هم اشتباه است. که "خیانت به همسر" نیازی به آرزو ندارد.در حال حاضر هر کس بخواهد خیلی راحت می تواند این کار را انجام دهد.پس دلیلی هم برای آرزو کردن باقی نمی ماند لذا دسته ی بالقوه ی شما در نتیجه گیری حذف می شود و مناسب تر است بگوییم آن هایی که "خیانت" نکرده اند نخواسته اند که خیانت کنند چه در عمل و چه در آرزو.
:180:(شکل تصادفی برای اینکه جو تغییر کند)
چند وقت پیش یکی از خانم ها آمده بودند و گفته بودند من از وقتی وارد این انجمن شدم به فلان دلیل از ازدواج می ترسم چون خیلی تاپیک های با این مضمون دیده ام.آن جا من خیلی تعجب کردم.چون تاپیک های با مضمون مورد نظر خانم شاید به دو تا در سال می رسید و این در حالی است که اینجا روزانه بیشتر از 10 تاپیک جدید باز می شود!
در حقیقت می خواهم بگویم ذهن انسان به دنبال نتیجه ای می رود که می خواهد و ناخود آگاه از دیدن دیگر حقایق که بر خلاف عقیده ی ذهنی است باز می ماند.این امر به روش های علمی ثابت شده است
بی دل عزیز من مطالعه ی تاپیک زیر را به شما پیشنهاد می کنم
http://www.hamdardi.net/thread-15326.html
با احترام
:72::72::72:
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arix
خیر این نتیجه گیری اشتباه است.دلیلش زود بودن و یا دیر بودن برای نتیجه گیری نیست.بلکه دلیل این است که این نتیجه گیری از هیچ راه علمی و ریاضیاتی حاصل نشده و صرفا حاصل مشاهدات شخصی است که محدودیت های خاص خود را دارد.
از نظر علمی اگر شما مشاهده کنید که مثلا اگر نور به خط مستقیم سیر کند ، دلیل نمی شود که نتیجه بگیرید که نور به خط مستقیم حرکت می کند.بلکه باید ماهیت نور را مورد مطالعه قرار دهید و از روی رفتار آن چنین نتیجه ای را بگیرید.
من می توانم نتیجه بگیرم که همه ی افراد یا بالقوه و یا بالفعل کافر هستند.خب آن هایی که کافر هستند ، به عینه مشاهده می شوند و می روند در دسته ی "بالفعل" و آن هایی که دین دار هستند می روند در دسته ی "بالقوه".در حقیقت می گویم : آب ندیده اند مگر نه شناگر ماهری هستند.
آیا این نتیجه گیری درست است؟شما می توانید در این نتیجه گیری جای کلمه ی "کافر" را با هر چه خواستید عوض کنید.
همچنین جمله ی "آن هایی که به همسرشان خیانت نمی کنند نیز آرزویش را دارند" هم اشتباه است. که "خیانت به همسر" نیازی به آرزو ندارد.در حال حاضر هر کس بخواهد خیلی راحت می تواند این کار را انجام دهد.پس دلیلی هم برای آرزو کردن باقی نمی ماند لذا دسته ی بالقوه ی شما در نتیجه گیری حذف می شود و مناسب تر است بگوییم آن هایی که "خیانت" نکرده اند نخواسته اند که خیانت کنند چه در عمل و چه در آرزو.
سلام
آمدم از پشت در عجله ای سرکی بکشم و برم (بدلیل مشغله زیاد) اما به هر حال لازم شد پاسخ بدم. به هر حال امیدوارم علیرغم عجله ای که برای رفتن دارم بازهم سو تفاهم ایجاد نکنم.
ببین آریکس گرامی،
علوم انسانی با اثبات نور و فیزیک و غیره فرق دارد. شما میفرمایید صحبتهای بنده بر اساس "مشاهده شخصی" است. اولا که "مشاهده" خودش یک راه علمی موثق در علوم انسانی برای اثبات و نتیجه گیری است. منتها در این مشاهده تعداد افراد وقتی زیاد باشند و دلایل دیگر هم کنارش باشند خوب تعمیم و نتیجه گیری راحت تر میشود. شما با بررسی دختر و پسرهای 5 تا مدرسه توی تهران میتونی نتیجه بگیری که کل دانش آموزان پسر تهرانی با کل دانش آموزان دختر تهرانی چه تفاوتهایی دارند: بر اساس داده های این 5 مدرسه. و لازم نیست که کل دانش آموزان تهران را بررسی کنید. البته خوب شروط خودش را دارد و یک خورده ژست الکی علمی هم میخواد. تازه همه اینها بر اساس 4 تا نمره است که میتونه تحت تاثیر یک عالمه دلیل دیگر هم باشد.
ثانیا بنده ادعای علمی بودن ادعایم را نکردم بلکه عرض کردم تجربی است. هر چند همین ادعا را میشود جنبه علمی بهش داد.
در قرآن کریم داریم مرد میتواند تا چهار زن بگیرد. یعنی خداوند همینطور بی حکمت این آیه را نازل کرده و جنس مرد را نمیشناسد؟ ( خواهشا خانمها تالار بنده را جوانمرگ نفرمایند)
در متون علمی غرب هم داریم که مرد موجودی polygamy است یعنی ذاتا چند همسره یا heterosexual است.
ثالثا جناب گاردنر خان و خیلی های دیگه میفرمایند: علوم انسانی مثل علومی همچون فیزیک نیست که 4 تا دانشمند دور یک میز جمع شوند و بر اساس نتایج یک آزمایش، یک تئوری را رد یا اثبات کنند. بلکه در علوم انسانی تاکنون هیچ تئوری نه صد در صد رد و نه صد در صد اثبات شده.
اینها را از این نظر عرض کردم که بدانید با اکسژن و هیدروژن یا با الکتریسیته سر و کار ندارید بلکه با موجود دو پایی به نام انسان طرف هستید که هیچ چیز مطلقی در مورد اون وجود نداره الان میتونه صد در صد مومن و معتقد به خانواده باشه و دو سال دیگه بکل کن فیکون بشه.
ضمنا این مباحث اصلا مختص به ایران و دین اسلام نیست. باز خدا پدر اسلام رو بیامرزه که جنبه اخلاقی و خانوادگی بهش داده و گرنه خارج از مرزهای ایران و در بلاد غیر مسلمان اوضاع بیریخت تر از این حرفهاست.
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
باز هم سلام بی دل عزیز
نگران سو تفاهم نباشید.من به این راحتی ها از کسی ناراحت نمی شوم
اتفاقا برعکس.از شما ممنونم که وقت گذاشتید و با اینکه زمانتان به شما اجازه نمی داد به من پاسخ داده اید
البته کمی نسبت به من کم لطفی کردید.در حقیقت تصور کنم پاسخ من را سه خط در میان خواندید.اگر یکبار دیگر پاسخ من را به دقت می خواندید و لینکی که نوشته ی سارا بانوی عزیز است را سر فرصت مطالعه می کردید مطمعنا متوجه منظورم می شدید
من از مدیران عزیز عذر خواهی می کنم که دارم در تاپیک مراجعه کننده بحث می کنم.ولی از آنجایی که ممکن است این نوشته ها ذهن مراجعه کننده را به خطا ببرد و برای استارتر تاپیک یعنی ezdeham عزیز تفکری را به وجود آورد که کل زندگی وی را تحت تاثیر قرار دهد ، خود را ملزم دیدم که باز هم این بحث را ادامه دهم
بی دل عزیز ، ابتدا من از شما تقاضا می کنم نوشته ی قبلی من را یکبار دیگر به دقت مطالعه بفرمایید
حال به پاسخ شما می پردازم.اصولا لفظ "علم" فقط به مباحثی تلقی می شود که از قوانین اثبات ریاضی پیروی می کنند و دیگر زمینه ها فاقد لفظ "علم" هستند.حال که ما می گوییم "علوم انسانی" یعنی این نیز دارای ارزش علمی است و به همین صورت به دست آمده است
بیشتر توضیح می دهم.
اثبات مرحله به مرحله و یا جبری فقط یکی از انواع اثبات علوم است که من بدان ها اشاره کردم.اثبات های دیگری نیز نظیر برهان خلف وجود دارد.یکی از این اثبات ها "استقرا" است.اگر می خواهید استقرا را درک کنید می توانید به همان مثال خود نگاه کنید که راحت ترین بخش آن همان علمی است که ما آن را به "آمار" می شناسیم.همان که فرمودید با نمونه گیری تصادفی "یا همان ژست الکی علمی " پنج مدرسه را انتخاب می کنند و پرسش نامه ای که کاملا طبق روش های علمی آماده شده است را به آن ها می دهند و ... تا برای کل مدارس نتیجه گیری کنند.امیدوارم به این نکته توجه کرده باشید که افرادی که این کار را می کنند سال ها تحصیلات آکادمیک را پشت سر گذاشته اند.
ولی آنچه شما از آن یاد کرده اید.یعنی "تجربه"
تجربه با استقرا تفاوت می کند
تفاوت این دو نیازمند بحث است که از حوصله ی مطلب خارج می باشد.ولی همین را بدانید که تجربه پایه ی علمی ندارد و نمی توان از آن نتیجه گیری علمی کرد
برای مطالعه در این زمینه به لینک های زیر مراجعه فرمایید
http://www.hawzah.net/per/magazine/ki/027/ki02704.asp
http://r87.blogfa.com/post-2.aspx
پاورقی : هر جا من گفتم استقرا منظورم استقرای "تام" بوده. حتی علم آمار نیز در بعضی جاها دست به استقرای ناقص می زند که این نیز علمی نیست و با درصدی اشتباه همراه است.منتها این اشتباه کنترل شده است.یعنی مثلا با احتمال بالای 90 درصد تایید شده است.همان مثال مطالعه ی 5 مدرسه نمونه ای از استقرای ناقص است.دلیل استقرای ناقص نیز بحث های اقتصادی است.چراکه همواره سرشماری عمومی هزینه های هنگفتی را طلب می کند
با تشکر از توجه شما
:72::72::72:
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
بی دل عزیز این تناقض را چه طور می شه حل کرد؟
مرد موجودی polygamy است و زن ګریزان از شریک شدن همسرش با دیګری.
زنی را می شناسید که از ته دل قبول کند که همسرش با دیګری ازدواج کند؟ ( همسر اول را می ګویم، نه همسر دوم که اولی را قبول می کند، هرچند او هم اګر امکانش را داشت نمی کرد).
مګه ممکنه خدا اینقد تو خلقت اشتباه کرده باشه؟؟ یکیمون ( زن یا مرد ) داریم بر خلاف فطرت و ذاتمون عمل می کنیم؟
**********
خانم بی دل heterosexual که کاملا متفاوت است.
آقای اریکس استارتر یعنی چی؟
چرا از لغات فارسی استفاده نمی کنید؟
**********
دقت کردید ازدحام یه سوال کرد و رفت؟ ما خودمون داریم با خودمون حرف می زنیم؟
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
سلام
بهشت جان من به بحث بی دل و اریکس کاری ندارم چون اطلاعاتی هم ندارم.
اما در این مورد که یکیمون داریم اشتباه می کنیم. :
در دین اسلام هر چند به مرد اجازه 4 تا زن عقدی و الا ماشاا.. صیغه ای داده شده اما در جایی حضرت علی فرمودن: من بر مردی که همسری در کنار خود دارد و همسر دومی اختیار می کند حد زنای محسنه را اجرا میکنم . و البته من این مطلب و در کتاب اقای مطهری خوندم.
در واقع این موضوع زنان متعدد برای مردانی گفته شده که از زنان خود دور هستن و از اون جایی که نمی توانن شهوت را کنترل کنن اجازه زن بعدی مطرح شده.
و البته بزرگان دین ما هم تا زمانی که همسر اول کنارشون بود زن دومی نگرفتن تا فوت همسرانشان.
و در جاهای متعدد هم گفته شده این مردان اجازه دارن زنان بی سرپرست و بیوه را بگیرن تا از به گناه افتادن اونا جلوگیری بشه.
اما ما داریم به خطا می ریم. مردان ما اتفاقا می رن دنبال یه زن زیبا می گردن که یا دختره و یا متاسفانه متاسفانه شوهر داره و به ندرت به خاطر ثواب و ... دنبال زنی دیگه می رن.
پس:
اشکال از خودمونه نه از دین اسلام
با این حال روز قیامت من به شخصه بعد از سوال و جوابای لازم قبل از اینکه وارد بهشت بشم از خدا می پرسم چطور زنان در صورت تنهایی از شوهرانشون باید شهوت و عفت و کنترل می کردن اما مردا می تونستن زن دیگری اختیار کنن.:163:
که البته خدا هم می فرماید تو اطلاعاتت کم بود و مطالعه نکردی به این دلیل و دلایل.:101:
با احترام
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
با این حال روز قیامت من به شخصه بعد از سوال و جوابای لازم قبل از اینکه وارد بهشت بشم :104::104::104:
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
بنظر من؛
از ماست که بر ماست.
تا وقتی زنانی هستند که حاضرند وارد زندگی مردی متاهل بشوند و دلشون برای همنوعشون نسوزه و کلی هم خودشون رو توجیه کنند، مرد جماعت به ریش همه مون می خنده و می ره دنبال شهوتش!
اگه هیچ زنی حاضر نشه همخواب و همصحبت مردی بشه که زن داره و همه زنها دست و به دست هم بدن و مدافع حقوق هم بشن، کدوم مردی می تونه خیانت کنه؟!
در ضمن من با اطلاعات اندکم فکر می کنم خدا گفته که ما شما را جفت آفریدم.
یعنی فکر کنم میشه یه زن برای یه مرد و یه مرد برای یه زن.
حالا چه جوری جفت رو معنی کنیم چند زن برای یه مرد، وا... سواد من نمی رسه!!!!!!!!!!!!!
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
سلام
شما یک انسانید و باید قدر و ارزش خودتون رو بشناسید
خودتون رو در برابر همچین آدمی خوار نکنید
وقتی اینچنین موضع ضعف میگیرید در برابرش خب مسسلمه اونم تشویق میشه به ادامه کارهاش
اون خودش خواسته با شما ازدواج کنه و باید با بزرگتر بودن شما کنار بیاد. دلیل نمیشه هرکاری خواست به این بهونه بکنه
به نظر من از خانوادتون کمک بگیرید و جریان رو بهشون بگید تا از مجاری قانونی وارد شن. رابطه نامشروع با دخترهای دیگه جرم محسوب میشه. تا حالا هیچ اقدامی نکردید در این رابطه؟؟
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهشت
دقت کردید ازدحام یه سوال کرد و رفت؟ ما خودمون داریم با خودمون حرف می زنیم؟
:104:
فکر کنم ezdeham بنده خدا اومد دید یک سوال پرسیده، بین خانم ها و آقایون بحث راه افتاده، ترسید و رفت
:shy:
فکر کنم بد نباشه یکی از مدیران این پستهای آخر که به سوال ezdeham مربوط نمی شوند رو به یک تاپیک جدید منتقل کند. بحثش جالب است، و جالب تر برای من اینه که ببینم به نتیجه می رسد یا نه!
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arix
color]
بی دل عزیز ، ابتدا من از شما تقاضا می کنم نوشته ی قبلی من را یکبار دیگر به دقت مطالعه بفرمایید
بنده معتقدم که پاسخم کاملا مربوط بود! هر چند خلاصه بود.
حال به پاسخ شما می پردازم.اصولا لفظ "علم" فقط به مباحثی تلقی می شود که از قوانین اثبات ریاضی پیروی می کنند و دیگر زمینه ها فاقد لفظ "علم" هستند.حال که ما می گوییم "علوم انسانی" یعنی این نیز دارای ارزش علمی است و به همین صورت به دست آمده است
اشکال کار شما برادر گرامی! اینجاست که شما به علوم انسانی اشراف ندارید! مطلقا اینگونه نیست که علوم انسانی باید لزوما از قوانین ریاضی پیروی کند تا لایق لفظ علم شود! در گذشته های نه خیلی دور یک عده به اشتباه فکر میکردند که علوم انسانی فقط باید از قوانین ریاضی و علوم طبیعی و فیزیک و اینا پیروی کنید. یعنی همان نوع تحقیق که به آن میگویند "تحقیق کمی" که یک دیدگاه پازیتیویستی (positivist) به دنیا و پدیده های آن داشت. یعنی فکر میکردند که پدیده های هستی فقط از راه عدد و رقم و حساب کتاب و آزمایش عینی و اینها قابل بحث و پیگیری است.
در حالیکه امروزه بحث "تحقیق کیفی" که از دیدگاه naturalist ای یا همان دیدگاه interpretivist هاست که بر عکس پازیتیویست ها، معتقدند که در علوم انسانی نمیشود ذره بین دست گرفت و رفت اون بیرون ایستاد و همه چیز را از بیرون دید و با دو ضرب در دو حل کرد. بلکه پدیده های انسانی از پیچیدگی خاص خود برخوردار است و آدمها با هم تفاوتهای بسیاری دارند و همه چیز هم همینطور دم دست نیست که قابل رویت و دیدن باشه از بیرون برای محقق. این است که اینجا دیگر قوانین ریاضی و فیزیک و اینها کاربرد ندارد و راههای دیگری برای آن باید لحاظ کرد. بانی این تفکر هم جورج هربرت مید، جامعه شناس آمریکایی بود. اینجا عینی بودن تام دیگر مد نظر نیست. بلکه ذهن و قضاوت و تجربیات و... خود محقق هم در نتیجه گیری و مشاهداتش دخیل میشود. یعنی subjective میشه.
کلا همه اینها میرن در زیر مجموعه دو نوع نگرش به دنیا یکی نگرش معرفت شناسانه (epistemological) و دیگری نگرش هستی شناسانه است که میشود: ontological
با عرض معذرت بنده فارسی برخی از این اصلاحات را نمیدانم چون همواره مطالعاتم در این زمینه ها به زبان انگلیسی بوده و اگر احیانا اشتباه ترجمه میکنم ببخشید.
بیشتر توضیح می دهم.
اثبات مرحله به مرحله و یا جبری فقط یکی از انواع اثبات علوم است که من بدان ها اشاره کردم.اثبات های دیگری نیز نظیر برهان خلف وجود دارد.یکی از این اثبات ها "استقرا" است.اگر می خواهید استقرا را درک کنید می توانید به همان مثال خود نگاه کنید که راحت ترین بخش آن همان علمی است که ما آن را به "آمار" می شناسیم.همان که فرمودید با نمونه گیری تصادفی "یا همان ژست الکی علمی " پنج مدرسه را انتخاب می کنند و پرسش نامه ای که کاملا طبق روش های علمی آماده شده است را به آن ها می دهند و ... تا برای کل مدارس نتیجه گیری کنند.امیدوارم به این نکته توجه کرده باشید که افرادی که این کار را می کنند سال ها تحصیلات آکادمیک را پشت سر گذاشته اند.
ببینید! استقرا و استنتاج یا همان induction and deduction وابسته به آمار نیستند. و ما آنها را به آمار نمیشناسیم. اولی به معنای نتیجه گیری کلی بر اساس یکسری جزییات است مثلا اینکه ما صدها خیار بخوریم که ته اش تلخه بعد به این نتیجه برسیم که هر چی خیاره تهش تلخه. یعنی بر اساس یکسری مشاهده است که به تعمیم میرسیم .
و دومی بر پایه استنتاج استوار میباشد. حالا این عمدتا بر اساس یکسری پیش فرض درست است که بر همون اساس صغرا کبری شکل میگیرد و یک نتیجه استنتاج میشود. مثل برهانهای علی و اینا. ( خدا کنه فارسیهاش رو درست نوشته باشم)
ولی آنچه شما از آن یاد کرده اید.یعنی "تجربه"
تجربه با استقرا تفاوت می کند
تفاوت این دو نیازمند بحث است که از حوصله ی مطلب خارج می باشد.ولی همین را بدانید که تجربه پایه ی علمی ندارد و نمی توان از آن نتیجه گیری علمی کرد
برای مطالعه در این زمینه به لینک های زیر مراجعه فرمایید
http://www.hawzah.net/per/magazine/ki/027/ki02704.asp
http://r87.blogfa.com/post-2.aspx
کلا با تعریف شما از علم مشکل دارم.در ضمن بنده به زبان سلیس فارسی عرض کردم بر اساس تجربه بوده اون صحبتم. و ادعای علمی بودنش را ندارم. اما میتوانم بحث کنم که همین تجربه یا مشاهده ای که بنده اتفاقا آگاهانه هم انجام داده ام چقدر به واقعیت نزدیک است.
پاورقی : هر جا من گفتم استقرا منظورم استقرای "تام" بوده. حتی علم آمار نیز در بعضی جاها دست به استقرای ناقص می زند که این نیز علمی نیست و با درصدی اشتباه همراه است.منتها این اشتباه کنترل شده است.یعنی مثلا با احتمال بالای 90 درصد تایید شده است.همان مثال مطالعه ی 5 مدرسه نمونه ای از استقرای ناقص است.دلیل استقرای ناقص نیز بحث های اقتصادی است.چراکه همواره سرشماری عمومی هزینه های هنگفتی را طلب می کند
این که شما بهش میگید استقرا تام و ناقص ، فکر میکنم منظورتون تحقیق روی کل جامعه آماری و یا تحقیق روی نمونه ای از جامع آماریست. در تحقیقاتی مثل سرشماری و غیره هرچند سخته اما بالاخره میشه کل جامعه را شمرد و چند تا اطلاعات دیگه مثل شغل و غیره را هم بدست آورد. که این در مقوله همان دیدگاه پازیتیویستی است. و این تحقیق اسمش میشود survey که نمیدونم فارسیش چی مشیه. حالا این survey میتواند روی نمونه از از جامعه که واجد تمام ویژگیهای جامعه آماری باشد هم انجام شود. همون که شما بهش میگید ناقص. اما شما اگر بری و بخواهی از طریق survey بفهمی که چند نفر از مردان ایرانی دو همسره یا خائن به همسر هستند، و یا چرا خیانت میکنند ( درونی تر) عمرا بتونی اطلاعات بدست بیاری. بلکه یا باید اعتماد تک تک مردان را بدست بیاری یا خبر از تو دل خانوادهشون داشته باشی که گاهی حتی خانواده هم خبر ندارند. یا بطور نفوذی بری توی جمع هایی که همین مردها راجع به موضوعاتشان حرف میزنند تازه اینطوری مگه کلش چقدر آدم را میتونی بهشون دسترسی پیدا کنی. پس می بینی که قضیه به همین راحتی ها هم نیست. چرا؟ چون با موجودی به نام انسان، و حوزه بسیار خصوصی از زندگی اون که اتفاقا انگ خیانت رو هم بدنبال خودش میکشه سرو کار داریم. حالا شما هی بیا و از فرمول های ریاضی صحبت کن.
با تشکر از توجه شما
خواهش میشود قابل شما را نداشت.
:72::72::72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهشت
بی دل عزیز این تناقض را چه طور می شه حل کرد؟
مرد موجودی polygamy است و زن ګریزان از شریک شدن همسرش با دیګری.
بهشت جان و الله بنده هم تو کار خدا موندم.
**********
خانم بی دل heterosexual که کاملا متفاوت است.
بله حق با شماست. این کلمه هتروسکشوال یعنی کسی که تمایل به جنس مخالف داره. میدانستم که هول هولکی نوشتن اشکال به وجود میاره. اما راستش همون موقع میخواستم بحث کنم که کیلا ما در مقوله ارتباط مرد با زن صحبت میکنیم و استثنائات و اینا رو کار نداریم که اینجوری غلط غلوط شد.
چرا از لغات فارسی استفاده نمی کنید؟
با عرض معذرت همانطور که در بالا عرض کردم بنده علیرغم عشق وافر به زبان فارسی و تسلط کامل، در بحث علمی همیشه کم میارم و مجبورم انگلیسی قاطیش کنم. چون زبان آکادمیک بنده همواره انگلیسی بوده.
**********
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsenazizi
به نظر من از خانوادتون کمک بگیرید و جریان رو بهشون بگید تا از مجاری قانونی وارد شن. رابطه نامشروع با دخترهای دیگه جرم محسوب میشه. تا حالا هیچ اقدامی نکردید در این رابطه؟؟
برادر گرامی! ایشان همسر اون آقا دیگه نیستش که بخواد بره شکایت کنه. اون آقا اگه بره دادگاه بگه دوتای دیگه هم صیغه دارم چیکارش میکنن؟ تازه چه بسا قاضی پرونده خودش سه تا عقد دائم و چند تا صیغه ای داشته باشه. بعد بهش میگه آقا خدا خیرت بده بیکاری برا خودت دردسر میخری؟ صیغه را فسخ کن بره! ( نمونه عینی این اتفاق را دیده ام).
...........................
مطالب بالا هیچکدام خطاب به ازدحام گرامی نیستند. ازدحام جان لطفا شما اینها را نخوانید.
مدیران گرامی و ازدحام عزیز از بحث هایی که بوجود اومد عذر میخوام. تعمدی در کار نبوده و چنانچه تمایل به حذف یا انتقال آنها داشته باشید اختیار باشماست بنده مشکلی نمی بینم.
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
:)
بی دل عزیز کاشکی پیام های خصوصی تان پر نبود تا می توانستم این بحث را در پیام با شما دنبال کنم تا تاپیک اینقدر منحرف نشود.به هر حال که نشد.
خب به نظر می رسد این طور نمی شود به نتیجه رسید.احتمالا دلیلش این باشد که مرجع واحد برای بحث نداریم.یعنی من از یک چیز هایی برای اثبات گفته هایم استفاده می کنم که شما آن ها را قبول ندارید و به عکس.
به نظر می آید که حتی خدا و کتابش را هم نمی توان مرجع قرار داد.چرا که فرمودید :
نقل قول:
بنده هم تو کار خدا موندم.
پس تنها راهی که می ماند گیر دادن به روش کسب تجربه ی شماست:) (شوخی)
برویم از اول :
شما فرمودید طبق تجربه ای که دارید اکثر آقایان بالقوه و یا بالفعل خیانت کارند.همان طور خودتان فرمودید که :
نقل قول:
اما شما اگر بری و بخواهی از طریق survey بفهمی که چند نفر از مردان ایرانی دو همسره یا خائن به همسر هستند، و یا چرا خیانت میکنند ( درونی تر) عمرا بتونی اطلاعات بدست بیاری. بلکه یا باید اعتماد تک تک مردان را بدست بیاری یا خبر از تو دل خانوادهشون داشته باشی که گاهی حتی خانواده هم خبر ندارند. یا بطور نفوذی بری توی جمع هایی که همین مردها راجع به موضوعاتشان حرف میزنند تازه اینطوری مگه کلش چقدر آدم را میتونی بهشون دسترسی پیدا کنی
خب شما چطور به درون فکر آقایان نفوذ کرده اید و به این تجربه دست یافته اید؟
یعنی دقیقا منظورم این است که چطور فهمیده اید که آقایانی که خیانت نمی کنند ، آرزوی خیانت را در سر می پرورانند؟
در حقیقت برای کسب این تجربه شما باید می توانستید آرزو های آقایان را بخوانید چون طبق گفته ی خودتان آقایان هیچ موقع نمی آیند و خودشان را لو دهند.پس شما چطور موفق شدید آرزو ها و ذهن آقایان را بخوانید؟
به هر حال در خیلی مواقع حتی همسر آقا هم تا سال ها از خیانت آقا مطلع نمی شود.شما چطور به این راحتی به ذهن آقایان نفوذ کرده اید؟
از زاویه ای دیگر :
اصلا دست آقای جورج هربرت مید و رفقاش درد نکند که اومدن و ما رو ضایع کردند و علم رو متحول کردند.خدا پدرشان را بیامرزد.صلوات:103::)
سوال اینجاست که حالا اگر خانم بی دل و مثلا خانم ایکس به این آقای جورجی مراجعه کنند و بی دل عزیز بفرمایند که : "آقایان اکثرا خیانت کار" و خانم ایکس هم بگوید "آقایان اکثرا پایبند به ارزش ها" هستند ، تکلیف این "علم انسانی" بدبخت اینجا چه می شود و باید کدامیک را در این زمینه درج کند؟بالاخره یا باید بنویسد آقایان خیانت کارند و یا بنویسد آقایان پایبندند؟
جفتش که نمی شود!
شاد باشید
:72::72::72:
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arix
:)
بی دل عزیز کاشکی پیام های خصوصی تان پر نبود تا می توانستم این بحث را در پیام با شما دنبال کنم تا تاپیک اینقدر منحرف نشود.به هر حال که نشد.
پیام خصوصی بنده پر نیست، بلکه از بیخ مسدوده برای اینکه بنده کمرنگم.
خب به نظر می رسد این طور نمی شود به نتیجه رسید.احتمالا دلیلش این باشد که مرجع واحد برای بحث نداریم.یعنی من از یک چیز هایی برای اثبات گفته هایم استفاده می کنم که شما آن ها را قبول ندارید و به عکس.
نخیر برادر من! علم تحقیق الان در دنیا یکی است. مرجع واحد داریم. اما حضرتعالی جسارتا اطلاعات کافی در این زمینه ندارید. بنده توصیه میکنم چند تا کتاب در مورد تحقیق در زمینه علوم انسانی مطالعه بقرمایید. رشته تون عمران بود نه؟
به نظر می آید که حتی خدا و کتابش را هم نمی توان مرجع قرار داد.چرا که فرمودید :
نقل قول:
بنده هم تو کار خدا موندم.
یک بنده خدایی دهانش را باز کرد گفت: "لا اله..." فورا بهش گیر دادند که ای بابا شما میگید: "خدا نیست!" شما کافری! گفت: بابا! بذارید "الا الله" اش رو هم بگم بعد! من کجا گفتم خدا و کتاب خدا را نمیتوان مبنا قرار داد؟ اتفاقا من بر اساس کتاب خدا به عنوان یکی از مهمترین رفرنس هام گفتم مردها پولی گامی هستند ماهیتا. منتها واقعا نمیدونم چرا اگر مردها این حق را دارند، زن نمیتواند به راحتی بپذیرد و تحمل کند.
آریکس خان! بنده علم لدنی ندارم. از روی معده بحث کنم که نخیر زنان هم باید بپذیرند به این دلیل به آن دلیل، بعد میایید بحثهای دیگر را پیش میکشید.
ما در این بحث های استقرا و استنتاج یک چیزی هم داریم به نام " سفسطه" و " مغلطه"! یعنی دقیقا همین نتیجه ای که شما از پاسخ بنده به بهشت گرفتید.
من هم برام سخته که بپذیرم مرد میتونه بایو گامی یا پولیگامی باشه ولی من هنوز نفهمیدم که اگه خدا این اختیار را به مرد داده چرا برخی زنان تحمل میکنند برخی اصلا تو کتشون هم نمیره. راستش من هم قلقلکم میاد که فکر کنم همسر من با زن دیگری رابطه داشته باشد. اما میدانم که به عنوان بنده خدا لطفا لفظ "بنده" را دقت کنید، حق دخالت در کار خدا رو ندارم.
ولی! به عنوان یک زن میتونم از همه تکنیک های خدادادی و اکتسابی ام استفاده کنم که نذارم همسرم غیر از من جذب زن دیگری بشه. اینو دیگه خدا جلوشو نگرفته.
پس تنها راهی که می ماند گیر دادن به روش کسب تجربه ی شماست:) (شوخی)
برویم از اول :
شما فرمودید طبق تجربه ای که دارید اکثر آقایان بالقوه و یا بالفعل خیانت کارند.همان طور خودتان فرمودید که :
نقل قول:
اما شما اگر بری و بخواهی از طریق survey بفهمی که چند نفر از مردان ایرانی دو همسره یا خائن به همسر هستند، و یا چرا خیانت میکنند ( درونی تر) عمرا بتونی اطلاعات بدست بیاری. بلکه یا باید اعتماد تک تک مردان را بدست بیاری یا خبر از تو دل خانوادهشون داشته باشی که گاهی حتی خانواده هم خبر ندارند. یا بطور نفوذی بری توی جمع هایی که همین مردها راجع به موضوعاتشان حرف میزنند تازه اینطوری مگه کلش چقدر آدم را میتونی بهشون دسترسی پیدا کنی
خب شما چطور به درون فکر آقایان نفوذ کرده اید و به این تجربه دست یافته اید؟
یعنی دقیقا منظورم این است که چطور فهمیده اید که آقایانی که خیانت نمی کنند ، آرزوی خیانت را در سر می پرورانند؟
در حقیقت برای کسب این تجربه شما باید می توانستید آرزو های آقایان را بخوانید چون طبق گفته ی خودتان آقایان هیچ موقع نمی آیند و خودشان را لو دهند.پس شما چطور موفق شدید آرزو ها و ذهن آقایان را بخوانید؟
شما ببینید در همین تالار اگر مردی بیاید بگوید من همسر دیگری اختیار کرده ام یا میخواهم اختیار کنم، همه میریزند روی سر این بنده خدا هر چی درشته نثارش میکنند. یا مثلا یک زنی بگه من میخوام همسر دوم مردی بشم یا همسر دوم مردی هستم، یهو غضب و نفرین و نصیحتهای کسانی که این خانوم را هووی بالقوه خود میبینند از در و دیوار بر سر این بنده خدا میریزه.
طوری که حتی در این محیط مجازی هم کسی جرات نداره از این شکر ها بخوره.
اما شما فکر کن اگر محیط امنی ایجاد بشه یا طوری شما رفتار کنی که دیگران به شما اطمینان کنند که به راحتی واقعیتهاشون یا افکارشون رو در اختیار شما بذارند، و یا دوستان نزدیکشون یا زنانشون به شما بگن. یک عده از اونها خبر بقیه رو هم بیارن بعد شما ته و توی قضیه را از خودشان یا نزدیکانشان در بیاوری و... این یه جورایی هم به مشاهده نزدیکه هم به Snow ball sampling یعنی یکی یکی این سوژه ها جمع میشن آخر سر می بینی یک عالمه آدم تحت مطالعه داری که میشه همون جامعه آماری!
حالا چطور بنده این کار را کردم، بنده شگردم را لو نمیدم.:311:
میدونی محققین زبلی که میخوان برن گانگسترهای خطرناک و باندهای تبه کار رو تحت مطالعه قرار بدن چیکار میکنن؟
میرن بصورت نفوذی داخلشون. یعنی اینها هم عین خودشون میشن و حتی ممکنه در گذشته از خودشون بوده باشن یا دوستی یا رابطی کسی بالاخره بینشون راه پیدا میکنن. و مجبورن مدتها با اینها عین تبه کارها زندگی کنن. چون اگر کوچکترین خطایی کنن، به قول اون دوستمون: لا قربطا!! :311:
این تحقیق یک نوعی از تحقیق به نام تحقیق اگر اشتباه نکنم فارسیش بشه: قوم شناسانه
یا ethnography و البته این فوق العاده وقت گیره گاهی ممکنه چند سال طول بکشه.
بنده هم چند سالیست که مردان محترم را گرفته ام زیر ذره بین مشاهدات خودم که بازهم میگم ادعای علمی بودن هم ندارم. چون من دنبال پیدا کردن نیستم بلکه خود اطلاعات هورتی تشریف میاورند برای بنده!
به هر حال در خیلی مواقع حتی همسر آقا هم تا سال ها از خیانت آقا مطلع نمی شود.شما چطور به این راحتی به ذهن آقایان نفوذ کرده اید؟
همسر آقا اطلاع نداشته باشه. شما اگر بری بیرون یه کار خلافی با دوستت انجام بدی بعد بری برای دو تا دوست دیگه ات هم تعریف کنی، بعدها با نامزدت هم در میون بذاری و شاید یه روز به روانشناست هم بگی، و... لزوما قرار نیست مادر پدرت هم بویی از جریان ببرند.
از زاویه ای دیگر :
اصلا دست آقای جورج هربرت مید و رفقاش درد نکند که اومدن و ما رو ضایع کردند و علم رو متحول کردند.خدا پدرشان را بیامرزد.صلوات:103::)
امروزه جرج هربرت خودش دیگه گمه اونقدر این تحقیق توسعه پیدا کرده و طرفدار داره. کجایی که ببینی میکسد متد اینروزها چه غوغایی به پا کرده.
سوال اینجاست که حالا اگر خانم بی دل و مثلا خانم ایکس به این آقای جورجی مراجعه کنند و بی دل عزیز بفرمایند که : "
آقایان اکثرا خیانت کار" و خانم ایکس هم بگوید "
آقایان اکثرا پایبند به ارزش ها" هستند ، تکلیف این "علم انسانی" بدبخت اینجا چه می شود و باید کدامیک را در این زمینه درج کند؟بالاخره یا باید بنویسد آقایان خیانت کارند و یا بنویسد آقایان پایبندند؟
نخیر! خیلی که علاقمند باشید و دلتان بخواهد ته و توی قضیه را در بیاورید، میروید از راه درستش تحقیق میکنید.
جفتش که نمی شود!
چرا نمیشود؟ برو یه سرچی توی گوگل اسکالر بکن ببین چقدر مقاله راجع به یه موضوع واحد میاد بیرون که یکی در مدحش گفته و دیگری در ضدش. همشون هم داعیه پژوهشی بودن دارند.
دنیا پر شده از چیزهایی که شاید برای من و شما هضمش راحت نباشد. چند سال پیش شبکه cnn طایفه ای را در هند نشان میداد که زنها دو شوهر یا بیشتر داشتند. و عمده این شوهران هم با هم برادر بودند. و همه در یک خانه زندگی میکردند. و میگفتند که خیلی هم راضی اند. شاید در اینترنت یا جایی بتوانید پیدا کنید. اونقدر چندشم شده بود که تا چند ساعتی به کل پرخاشگر شده بودم! بیخودی داد میزدم!
از هموسکشوال ها و ... هم که بی اطلاع نیستید. و خیلی عجایب و غرایب دیگه.
اون دوستمون میگفت حضرت علی چند همسری را محکوم کرده اند.
بنده فرمایشاتی از حضرتعلی خوانده ام در باب دفاع از آن!
حالاا آریکس تو را سر جدت نیای بگی بی دل شیعه و علم حدیث را کلا برد زیر سوال!
جای تسوکه خالیه با اون بحث نیم کره های مغز در مردان:311:
فکر کنم شما هم یکی از این نیمکره ها را عذرش رو خواستی!:311:
شاد باشید
:72:
شما بیشتر:323:
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
حق با شماست.هر کسی ممکنه اشتباه کند.شاید هم من اشتباه کنم
:72:
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
چند سال پیش شبکه cnn طایفه ای را در هند نشان میداد که زنها دو شوهر یا بیشتر داشتند. و عمده این شوهران هم با هم برادر بودند. و همه در یک خانه زندگی میکردند.
اونقدر چندشم شده بود که تا چند ساعتی به کل پرخاشگر شده بودم! بیخودی داد میزدم!
چرا چندشتون شده بود؟
زنها هم دوست دارند مثل مردها چند همسری باشند. شاید اصلا در ذاتمان است و از بس زدند تو سرمان یادمان رفته!!
چرا از چند همسری آقایون دفاع می کنید اما در مورد خانمها می شه چندش؟؟
من جامعه شناسی نخوندم و از این حرفها و استدلالهای شما هم سر درنمی آرم. اما این را می دونم که همانطور که یک زمانی در یک قبایلی چند زنی باب بوده، در مواردی هم چند شوهری باب بوده. این که نشد دلیل که آقایون مجوز چند همسری بگیرند.
اتفاقا برعکس من احساس می کنم شما دارید سفسطه و مغلطه می کنید نه آقای اریکس. حالا آقای اریکس محترمانه کشیدند کنار و من نشسته بودم ببینم چی می شه. اما طاقت نیاوردم که نگم.
ولی! به عنوان یک زن میتونم از همه تکنیک های خدادادی و اکتسابی ام استفاده کنم که نذارم همسرم غیر از من جذب زن دیگری بشه. اینو دیگه خدا جلوشو نگرفته.
چرا می خواهی جلوی استفاده از نعمت و توانایی و حقی که خدا بهش داده را بگیری؟
از همون مدل نمونه گیری و تحقیق خودتون، من هم انجام دادم و تا حالا زنی را ندیدم که بگه راضی است همسرش زن دیگری بگیره.
شما که از این رفتار در آقایون دفاع می کنید و دنبال تئوری و نظریه براش می گردید، حاضرید همسرتون با دو تا خانوم دیگه هم ازدواج کنه؟
تالار برعکس شده. آقایون باید از حقوق خانمها دفاع کنند، خانمها خودشون تبلیغ چند همسری می کنند!!!!!!!!
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
آقای آریکس واقعا من از ته دلم آرزو میکنم که اشتباه کرده باشم. و امیدوارم دنیا به همون زیبایی باشه که شما می بینید. حد اقل شما کمتر رنج می بینید چون دید بهتری نسبت به اطرافتون دارید.
موفق باشید.
............................................
و اما بهشت جان!
کاملا مشخصه که نخونده و صرفا از روی احساس جواب میدی! جمله دومی را که از بنده با رنگ بنفش نقل قول کردی یکبار دیگه تو کانتکست خودش بخون بعد ببین جبهه گیریت درسته یا نه!
جمله بنده کاملترش این بود:
راستش من هم قلقلکم میاد که فکر کنم همسر من با زن دیگری رابطه داشته باشد. ...
ولی! به عنوان یک زن میتونم از همه تکنیک های خدادادی و اکتسابی ام استفاده کنم که نذارم همسرم غیر از من جذب زن دیگری بشه. اینو دیگه خدا جلوشو نگرفته.
ضمنا همواره این طور بوده که کسی که یک درد جامعه را بولد میکنه و نشان میده، تمام تیرها بسوی همون شخص نشانه میره. بدون اینکه به اصل درد و علتش توجه بشه.
کجای حرفهای من در تمام این چند پست حاکی از این بود که بنده موافق چند همسری آقایون هستم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهشت
چند سال پیش شبکه cnn طایفه ای را در هند نشان میداد که زنها دو شوهر یا بیشتر داشتند. و عمده این شوهران هم با هم برادر بودند. و همه در یک خانه زندگی میکردند.
اونقدر چندشم شده بود که تا چند ساعتی به کل پرخاشگر شده بودم! بیخودی داد میزدم!
چرا چندشتون شده بود؟
زنها هم دوست دارند مثل مردها چند همسری باشند. شاید اصلا در ذاتمان است و از بس زدند تو سرمان یادمان رفته!!
چرا از چند همسری آقایون دفاع می کنید اما در مورد خانمها می شه چندش؟؟
چندشم شده بود چون تصور اینکه یک زن همواره بین چند تا مرد دست به دست بشود حالم را به شدت بهم میزد. و اینرا نه نشانه حق و حقوق زن و نه هیچ امتیازی برای خودم به عنوان یک زن میدانم که بخواهم برایش بجنگم.
به هر حال بهشت جان بنده علاقه ای به ادامه این بحث ندارم. و ترجیح میدهم این پست بیشتر از این به حاشیه نرود.
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
چندشم شده بود چون تصور اینکه یک زن همواره بین چند تا مرد دست به دست بشود حالم را به شدت بهم میزد. و اینرا نه نشانه حق و حقوق زن و نه هیچ امتیازی برای خودم به عنوان یک زن میدانم که بخواهم برایش بجنگم.
اما یک مرد می تونه بین چند زن دست به دست بشه!
این هم اگه درست بهش نگاه کنی به اندازه ی همون چندش آوره. فقط پذیرفتیش. اگر در مورد خانمها هم به خودت بقبولونی، می شه. اونوقت دیگه چندشت هم نمی شه. همانطور که خانمهای اون قبیله پذیرفته اند.
من نگفتم حق من این است که چند شوهر داشته باشم، گفتم حق من این است که شوهرم فقط یک زن داشته باشد.
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
نقل قول:
حد اقل شما کمتر رنج می بینید چون دید بهتری نسبت به اطرافتون دارید.
:104::104::104:
کاملا حق با شماست
-
RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!
تالار گفتگوی همدردی:کد قصار تصادفی برای نمایش در وبلاگ و سایت شما
بدترين و خطرناکترين کلمات اينست: همه اين جورند
-
سلام. بنظر من پیشه مادرت برو . شاغل هم هستی خرجی خودت و فرزندت و همینطور کمی هم به مادرت کمک میکنی.بهت قول میدم اینجورمردها هیچوقت تغییر نمیکنن.من ی دوست داشتم همسرش با اینکه یکبار جداشده بود و مشکلش همین رابطه با دخترها بود با ازدواج دومش که دوست من باشه ترک نکرد و بدوستم میگه من تورو فقط برای پول که نرم سر کار میخوام همین الان باز هم جدا شدند.یکبار شکست خوردی نذار بشه دوبار. برو پیشه مادرت توکلتم به خدا
-
ساینا م عزیز این تاپیک تاریخ گذشته است و خلاف مقررات تالار هست که در تاپیک های تاریخ گذشته پست بذارید.
قبل از پست گذاشتن به تاریخ تاپیک توجه کنید.