بيشتر صبر كنم؟ يا دارم فرصت هام از دست مي دم ؟

سلام به همه دوستان خوبه همدردي من تازه با سايت آشنا شدم و توي تاپيكهاي مختلف سر زدم از محيط اينجا استفاده كردم ولي حالا نيازه كه به منم مشورت بدين:43:
26 ساله ليسانس و شاغل هستم حدود يكسال پيش يكي از پسرهاي دور فاميل رو به طور اتفاقي ديدم (30 ساله دانشجو دكترا و شاغل ) در نظر اول توجه ام رو به خودش جلب كرد :46:
(ظاهر موجه و متيني داره) به دليل كاري كارشو آورد پيش منو همين باعث شد همديگه ببينيم و بيشتر آشنا شيم هر چه بيشتر برخورد داشتيم بهتر شخصيت و طرز فكرشو شناختم و بيشتر خوشم اومد :199:
ولي دختر كه پيش قدم نمي شه:311:
تو اين اثنا به گوشم خورده كه مثلا پدر شون به پدربزرگ من گفته اجازه مي خوان بيان خواستگاري :104: واونها هم گفتن ما تصميم گيرنده نيستيم با پدرش صحبت كنيد

تو چند باري هم كه با خونوادش برخورد داشتيم از كارها و رفتارشون مشخصه طوري كه تو جمع تابلو:311:
خودشون هم خيلي حساب شده صحبت و رفتار مي كنن كادو ميخرن :310: منم با روي باز استقبال كردم
ولي هيشكي مستقيم به من يا پدرم حرفي نزده:
حالا سوال و مشورت :122:
1_با توجه به شناخت خودم و ايشون كيس خوبيه و نميشه راحت از كنارش بگذرم :160:
2_درسته كه گفته توداره ولي اين دليل نميشه كه اقدام جدي نكنه
3-موردهاي ديگه كه خواستگاري مي كنن چشم بسته دارم رد مي كنم و موقعيتهام از دست مي دم
حتي داره رو كارام هم تاثير مي ذاره
چرا مستقيم حرفش رو نمي زنه ؟؟؟
من كه شنيدم و به تجربه ثابت شده پسرها كسي رو بخوان ميان جلو
بهش بيشتر از اين فرصت بدم بياد جلو يا برم دنبال بقيه زندگيم
خدايا مرا ان ده كه آن به :323:

سلام
نمي دونم كجايي هستين
اگه جنوبي بودين مي تونستم بگم چي كار بايد كرد، چون عرف جنوب رو ميدونم

در اين موارد به طور عموم فردي(ترجيحا خانم) كه آشناي هر دو خانواده هست و انسان مطمئني هم هست رو واسطه ميكنن تا با صحبت غير مستقيم با خانواده پسر يه طوري بفهمونه كه شما آماده ازدواج هستيد و اگه تونست نظر كلي اون خانواده رو در مورد ازدواج كردن اون پسر بپرسه

توي شهر ما و اطراف ما اگه پسري 26 سالش باشه و ازدواج نكرده باشه رو كسي مي بينن كه ديگه ازدواجش داره دير ميشه و 27 ساله رو ديگه دير شده مي بينن
پس من چيزي كه خواهم گفت از روي ديدن اطرافم نيست
برداشتم نسبت به شهر هاي بزرگ رو ميگم

شايد اينجور نباشه ولي برداشتم اينه كه سن شما هم يواش يواش داره دير ميشه ازدواجش
بهتره حساسيت و عاطفه رو كمتر كنيد و اگه تونستيد نظر پسر رو اون طوري كه گفتم بپرسيد و فهميديد كه نمي خواد فعلا ازدواج كنه ديگه اصلا بهش فكر نكنيد
اگه مي خواد ازدواج كنه هم شما خيلي براش صبر نكنيد و اشخاص مناسبي كه به خواستگاريتون ميان رو به راحتي رد نكنيد

يا حق

مرسي از نظرت آقاي احمد علي
چيزي كه اطرافم مي بينم دخترها و پسرهاي مجرد بالاي 30 ساله و كسي براي 26 ساله دير نمي دونه
ولي چيزي كه براي من مهمه انتخاب درسته
ايشون ابراز تمايل كرده اند ولي به طور غير مستقيم
منم وقتي ايشون با بقيه مقايسه مي كنم نمي تونم روي ديگران قضاوت صحيحي كنم

سلام گل گلدون عزیز

شما به خواستگارهای دیگه ات میدان بده که بیان جلو و بررسی کن ، همین خودش وقتی به گوش اونها برسه ، اگر خواهان شما باشه ، تلنگری خواهد بود که مبادا یکی از این خواستگارها را قبول کنی و بری ، اما اگر بی دلیل خواستگار رد کنی ، اگر به گوش ایبشون برسه ممکنه تصور کنه خواهان ایشون هستی و لذا خیالش راحت باشه و هر وقت شد اقدام کنه ، یا اگر اینو تصور نکنه ، ممکنه این ذهنیت را ایجاد کنه که شما خیلی سخت گیر هستی و ممکنه به ایشون هم جواب رد بدی و یا مته بر خشاش بگذاری و این بترسونش برای جلو اومدن و ..... .

یک واسطه مطمئن هم میتونه غیر مستقیم جویا بشه که ایشون خواهانه یا نه .

اگر خواهان باشه که این تازه شروعه ، چون نباید به شناخت تا کنونت که جدی و عمیق نبوده خیلی تکیه کنی و باید برای شناخت رسمی و جدی و کارشناسانه آماده شوی که آیا مناسب هستید برای هم یا نه .

شما دقت جدی داشته باش که احساسی و عاطفی نشده و تصمیم بر این مبنا نگیری ( چنانکه اکنون با رد کردن خواستگارهات چنین شده ای )

موفق باشی

سلام
بهتره سعی کنی از طریق دوست یا آشنای مشترکی به طور نا محسوس :311: بفهمی که قصد خودشون چیه؟ اگر نه صبر کن زمان همه چیز رو روشن می کنه
با فرشته مهربان موافقم

مرسي از نظرتون memul عزيز همه اطرافيان من روي اينكه ايشان چه نيتي دارند متفق القولند(طبق رفتار ايشان)
زمان هم فكر مي كنم به اندازه كافي دادم(حدود يكسال) بيشتر صحيحه ؟؟؟
فرشته مهربان حق با شماست :72:
ولي واسطه مناسب نمي شناسم يعني نداريم
خودشون همين چند روز پيش دوباره اومدن محل كارم فكر ميكنم اومدنشون هم ديگه درست نباشه :160:
با اينكه خانواده ام كاملا در جريان هستند
حالا كه ديگه عيده و ايشون رفتن شهرستان :82:
بايد يه فكري كنم كه بعد از عيد اگه مي خواد مستقيم جلو بياد وگرنه اين اومدن و رفتن ها كه هيچ
اما چه فكري و چه طوري نمي دونم :303:

سلام عزیزم

من هم بانظر دوستان موافقم ... دلیلی نداره شما موقعیتهایی که واستون به وجود امده با این حرفها رد کنین .... اگه نظر اونها وپسرشون واقعا جدی باشه اگه شرایطشون رو هم نداشتن باید یه صحبتی بین شما انجام میشد ..

برای اون اقا پسر دیر نمی شه ولی برای شما چرا....

بهتر بود کسی که زیاد با شما نزدیک نباشه و مطمئن باشه راجب این موضوع نظر اونها رو جویا بشه نه به طور مستقیم ( مثلا شما خواستگاری مناسبی دارید واحتمالا قضیه حل شدنی باشه ) اون موقع اگه اونها واقعا بخوان یه قدمی بر می دارن وگرنه ارزششو نداره وقتتون بیش تر از این هدر بدین ....

سلام
به نظر من هم صحیح نیست که آدم برای یک نفر که تکلیفش معلوم نیست صبر کنه.
از کجا معلوم شاید اون آدم در سراسر زندگیش آدم محکمی نیست و نمی تونه درست تصمیم بگیره.
از طرف دیگه هم این احتمال وجود داره که اون مشکلی داشته باشه برای پا پیش گذاشتن. مثلا گرفتاری چیزی.
ولی با توجه به چیز هایی که گفتی فکر می کنم تو لااقل رای خانواده اون رو داری در این شک نکن. می مونه خودش که فکر می کنم نیازمند یه برخورد قاطع از طرف توئه. یعنی می تونی این بار که به محل کارت سر زد بهش بگی که صلاح نمی دونی بی هیچ دلیلی با هم رفت آمد داشته باشید. این گمان می کنم تلنگر خوبیه.
راستش من موافق نیستم که تا تکلیفت با این آدم معلوم نشده به خواستگارای دیگه فکر کنی. ممکنه یک عمر ذهنتو به خودش مشغول کنه. به همین خاطر اگر خانه رو بکنی محل رفت و آمد خواستگارا فقط سر خودتو شلوغ کردی. زندگی که لج و لجبازی نیست!
نمی دونم دوستانی که در این زمینه نظر دادن تا چه حد خودشون درگیر این مساله بودن اما بنده جسارتا از روی تجربه حرف می زنم و تخصص روانشناسی هم ندارم. ببین بعضی پسرها مغرورن. اگه طرف شما از این دسته باشه نمی شه با راه دادن خواستگارا حسادتش رو بر انگیخت. بر عکس اون نشونه ای رو که از طرف شما منتظرش بوده رو دریافت نکرده. شاید اون منتظره ببینه نظر شما چیه. شاید تو عالم فامیلی می ترسه پا پیش بذاره شما بهش جواب رد بدی.من گمان می کنم طرف شما فرد باهوش و حسابگریه.از اون دسته که شطرنجی زندگی می کنه. اتفاقا اگر بتونی همچین آدمی رو به دست بیاری هم نشونه قدرت توئه و هم می تونی یه عمر روش حساب کنی.
بازم می گم نظر من از روی تجربه شخصیمه و هیچ تاکیدی هم روی درست بودنش ندارم. خودم یه همیچین تجربه ای داشتم. یه آقایی بود اتفاقا از اقوام دور که اتفاقا پیشنهاد خواستگاری هم از طرف پدر ایشون به پدربزرگه من مطرح شد ولی هیچ اقدامی صورت نگرفت. از طرف دیگه این آقا به طور اتفاقی هرجایی که من بودم حضور داشتن. یعنی یه هو شروع کردن توی فامیل رفت و آمد کردن. من از نگاهشون همه چیو می خوندم و منتظر بودم که اقدامی بکنه تا خیلی محترمانه بهش جواب رد بدم چون علی رغم این که خیلی پسر خوب و موجهی بود با معیارهای من همخوانی نداشت. دو سال این ماجرا ادامه داشت و من اینو فهمیده بودم که ایشون منتظره من یه حرکت کوچک بکنم و بفهمه که موافق هستم تا اقدام کنه و این نه به خاطر سستیش بلکه به خاطر غرورش بود. بعد در نهایت من یک روز از طریق یه عملیات عجیب فهموندم که تمایلی بهش ندارم. عزیزم اینم از عجایب روزگاره که این جوون بعد از یک ماه با یک نفر دیگه ازدواج کرد. این درست نیست که یه دختر به خاطر یه پسر غرورشو زیر پا بذاره ولی اگر واقعا پسندیدیش و می خوای باهاش وارد فاز آشنایی بشی اون نشونه رو بهش بده. ما زنیم و این خلاقیت رو داریم که بتونیم این کار رو طوری انجام بدیم که به غرورمون آسیبی نرسه.

خوشبخت باشی

سلام به همه دوستان
يه ذره دير شده ولي سال نو مبارك
به طور غير مستقيم به ايشون گفتم كه ديگه صلاح نمي بينم ملاقات داشته باشيم ولي باورش نشد
از يه طرف دوست دارم ايشون مستقيم خواستگاري كنن و وارد مرحله شناخت بشم
ولي به هيچ عنوان اين جور آمد و رفت ها رو نمي پسندم
حتي در حد اس ام اس
ولي تا اينجا كه آدم معقوليه و نمي تونم راحت از كنارش بگذرم
به نظرتون مستقيم بهش بگم اين كاراش چه معني داره ؟

شما کار خوبی کردید که گفتید نمی خواهید رابطه به این شکل داشته باشید.

می توانید بگویید که می خواهید رابطه شما با یک پسر فقط در چهارچوب خواستگاری رسمی و برای ازدواج باشه.
شاید حتی نیاز به گفتن این جمله هم نباشه. همین که گفتین اهل اینجور رابطه ها نیستید، خودش باید بفهمه که اگه شما رو می خواهد، باید بیاد خواستگاری.

اگه واقعاً قصد ایشون ازدواج باشه، خودش رسماً اقدام می کنه.

مرسي از نظرتون
تو اين هفته تماس گرفتن كه مي خوان بيان محل كارم من هم اين بار به طور مستقيم گفتم كه صلاح نمي بينم ايشون رو به اين صورت ببينم
ولي با اصرار ايشون ديدمشون و گفتن كه قصدشون ازدواجه و اگه دوست مي خواستن سراغ فاميل نمي امدن .... ولي به خاطر معذورات فاميلي نمي خوان رسمي قدمي بردارن تا از خودش و من مطمئن نشده
در نهايت تصميم گرفتم به مدت يك ماه به ايشان و خودم فرصت شناخت (در چهارچوب ضووابطي كه خودم تعيين كردم)بدهم هر چند كه اون نظرش اينه كه نبايد زمان تعيين كرد ولي اين ديگه به من ربطي نداره
در ضمن ايشون خودشون گفتن كه اولين بار نيست كه با يك خانم صحبت مي كنن و مثل اينكه بيشتر از دوستي رابطه داشته در حاليكه من حتي با يك پسر ارتباط تلفني نداشتم
من مي خوام يه تصميم درست بگيرم بچه ها با نظراتتون راهنمايم كنيد:43:

به نظر من فرصت شناخت رو به ایشون بده
ذهنتم مشغول این نکن ایا رابطه هاش دوستی بوده یا نه.
همین که بت گفته اولین بارش نیست با خانمی صحبت میکنه نشون میده،باهات صادقه و چیزی واسه پنهون کردن نداره چه بسا منظورش این بوده به قصد ازدواج صحبتهایی داشته،به هرحال رواین موضوع کلید نکن.

:305:سعی کن خودشو بشناسی واگر درحین شناخت موردی دیدی که با اعتقادات وارزشهات همخونی نداشت میتونی تمومش کنی.
موفق باشی دوست من :72:

به نظر من هم مشخص کردن زمان برای این ارتباط و شناخت نه تنها کمکی نمی کنه بلکه ممکنه باعث فشار و استرس روی ایشون بشه. برای شناخت فرصت بذارید و در عوض خودتون می تونید شرایط رو بسنجید که آیا با گذشت زمان شناخت ایشون کامل تر شده و آیا به هدفتون که ازدواج باشه نزدیک تر شدید یا نه. در صورتی که پیشرفت رو ببینید می تونید رابطه رو ادامه بدین و در غیر اینصورت می تونید قطع کنید.

موفق باشید.

دوست عزیز
شما چند وقته با هم اشنا شدید؟
در چه حدی با هم ارتباط داشتید؟
موقع دادن کادو ازش نپرسیدید چبه چه دلیل به شما داره کادو می ده؟
ابراز علاقه هم کرده؟
چرا نمیگید خواستگار دارید و ممکنه که بخواید جواب بدید؟
چطوری بهش گفتید دیگه نمی خواید به این شکل ارتباط داشته باشید؟اون چی گفت؟

ممنون از نظراتتون
در جواب tamas عزيز:
ما حدود يكساله كه همديگه مي شناسيم
ارتباطي هم به جز كاري و فاميلي هم تا عيد نداشتيم
ازش پرسيدم گفت فكر كن تولدته يا سوغات ..
بله ابراز علاقه هم كرده
اينم بهش گفتم گفت برو با خواستگارات صحبت كن اگه به نتيجه مثبت رسيدي خوشبخت شي اگه به نتيجه مثبت نرسيدي برگرد من هستم (اينو زباني گفت ولي ناراحت شد و طوري صحبت كرد كه من قانع شدم با ايشون وارد مرحله شناخت بشم نه كس ديگه )
تلفن كرد مي خواد بياد محل كارم منم اس ام اس دادم كه صلاح نمي دانم ببينمتون ولي اون اومد و حدود سه ساعت صحبت كرد
بچه ها چون ديگه من تقريبا هر روز مي بينمش لطفا راهنمايياتون دريغ نكنيد:72:

نقل قول:

---

ه نظر من فرصت شناخت رو به ایشون بده
ذهنتم مشغول این نکن ایا رابطه هاش دوستی بوده یا نه.
همین که بت گفته اولین بارش نیست با خانمی صحبت میکنه نشون میده،باهات صادقه و چیزی واسه پنهون کردن نداره چه بسا منظورش این بوده به قصد ازدواج صحبتهایی داشته،به هرحال رواین موضوع کلید نکن.

---

متاسفانه با شما موافق نیستم. به نظر من قبل از ازدواج در مورد همه موارد این چنینی( اگه البته واسه شخص مهم باشن) باید به قطعیت و روشنی رسید و بعد تصمیم گرفت.
باقی موندن ابهاماتی از این دست می تونه پایه های بی اعتمادی بین دو طرف رو شکل بده.

سلام دارم سعي مي كنم چشمام خوب باز كنم و بهتر بشناسمشون گفتن ايشون مطمئن هستند مي خوان از من مطمئن شن بعد رسما خواستگاري كنند
هنوز اعتماد ندارم
درسته قول ازدواج بدم بعد با خانواده در ميان بذارم؟
مقالات ازدواج خوندم
ميشه يكم راهنماييم كنيد تصميم درست بگيرم :72:

ما چند جلسه با هم صحبت كرديم اون موقع مي گفت مطمئنه و فقط اين جلسه ها براي شناخت من و تصميم گيري صحيح از طرف منه و هر چي من بگم همون اتفاق مي افته
ولي حالا كه من جواب بله از طرف خودم دادم و گفتم وارد صحبت با خانواده شو مي گه فشار درس و كارم خيلي زياده و پدرم مريضه و فرصت درستي براي خواستگاري نيست آمادگيش رو ندارم بهم فرصت بده
منم كه ديدم ديدارهامون زياد شده از طرفي ايشون توقعات ديگه ايي از من داره گفتم همديگه رو نبينيم فعلا كه قبول كرده ولي مي گه تو به من اعتماد نداري
اعتماد يعني چي ؟ مي خواد من براش چكار كنم؟ همين كه گفتم بله كافي نيست
نمي دونم منظورش چيه ؟
هرچي هم مي گم ميگه دوست دارم بهم اعتماد كن

عزیزم من نمیدونم چه توقعات دیگه ای دارن. اما بنظرم این رابطه رو کات کنید خیلی بهتره اگر اون واقعا شما رو بخواد از طریق خانواده اش اقدام میکنه. اصلا به صلاحتون نمیبینم با هاش بیشتر ازین صحبت کنید. باور کنید و باور کنیم اگر کسی دختری رو بخواد مثل یه جوون با شخصیت و خانواده دار میره خواستگاریش و این مسائل و به بوجود نمیاره
ارتباط با یک فامیا اونم به شکل مخفیانه اصلا صلاح نیست

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

بهش بگو من بهت اعتماد دارم ولی کات میکنم هروقت شرایطشو داشتی بیا خواستگاری اگر ازدواج نکرده باشم در مورد این قضیه فکر میکنم .همینطور رک و پوست کنده بگو

سلام گٔل گلدون عزیز

به نظر من این رابطه رو هر چی‌ زودتر کات کن

چون اینطور که معلوم هست این آقا قصد ازدواج ندارند

به نظر من قبل از اینکه وابسته تر شین تکلیف خودتون رو مشخص کنید چون در صورت وابستگی‌ نمی‌تونید به خواستگارهای دیگتون تمرکز کنید


موفق باشید

بچه ها مرسي از نظرتون
بهش گفتم من با يه پسر حتي ارتباط تلفني نداشتم مي دونه من اهل نمازم و... ولي مي گه تا هر جا كه تو اجازه بدي نزديك مي شم و اصلا حلال و حروم سرش نمي شه ..
بهش گفتم پيغامهاي خواستگاري كه از طرف خانوادت بوده چي ؟ مي گه از طرف خانواده به اون اصرار كردن ولي خودش راضي نشده بياد خواستگاري سنتي مي خواد خودش جلو بيادو....
در مورد رابطه هاي قبليش هم فقط مي گه دوست دارم ؟؟؟
پسر خوبيه به معيارهاي من هم نزديكه يعني براي ازدواج گزينه مناسبيه ولي فكرش رو نمي كردم تو خواستگاري كردن تعلل كنه گفته باشه ولي فرصت مي خواد
از بعده عيد دوبار بطور صريح گفتم كه نمي خوام به اين شكل ببينمتون ولي از اون اصرار...
پرناز جون ديشب همين كار را كردم و گفتم صلاح نمي دانم به رابطه با شما ادامه دهم و.. در جوابم فقط مي گه دوست دارم مي خوام ازدواج كنم اذيتم نكن بهم فرصت بده ...

دوستان عزيزم من به هم فكري شما نياز دارم
از يه آقاي سي ساله با موقعيت و تحصيلات اون كه بيشتر از 10 ساله مستقل زندگي مي كنه و كاملا قابل اعتماده(در فاميل و اجتماع ) اين كارها يعني چه ؟
به قول خودش دوست دختر براي اون زياده و چرا سراغ فاميل بياد اونم با مشخصات من كه اهلش نيستم؟
ميگه قصدش ازدواجه ولي زمان مي خواد، آخه گذشت زمان چي مي خواد درست كنه؟
وقتي هم مي گم نمي خوام ببينمت از در احساس وارد مي شه
اينقدر كه اون احساسي رفتار مي كنه و ابراز علاقه مي كنه والا من كه دخترم نيستم (در صورتيكه در جمع به عنوان يه آدم خشك شناخته مي شه )
از كجا بفهمم حرفاش راسته؟
نميدونم مي خواد با گذشت زمان چيكار كنه ؟
ميخواد من اول به خانوادم بگم؟
هدفش چيه ؟

گل گلدون جان! تو دختر ناپخته‌ای نیستی. به نظر من برای شناخت مدت زیادی لازم نیست خصوصا اینكه شما با هم فامیل هستید. به نظر من زیاد ذهنتو به اون مشغول نكن سعی كن منطقی باشی، نذار احساسات جلوی تصمیم گیری صحیحتو بگیره. اگه بخواد بیاد حتما میاد. اگه خواستگار دیگه‌ای غیر از اون داری كه نسبتا شخص مناسبی هست به اون آقای فامیل ضرب العجل تعیین كن، بگو اگه تا این زمان اومدی خواستگاری بهت جواب میدم در غیر این صورت میخوام به اون خواستگارم جواب بدم. مطمئن باش اگه هدفش ازدواج باشه میاد خواستگاریت اگه نیومد شك نكن كه هدفش خیر نبوده.

سلام به همه دوستان عزيز همدردي
ميخواستم آخر اين موضوعي كه مطرح كردم رو بگم\
دليل تاخيرشم اين بود كه با اين نام كاربري نمي تونستم وارد شم:316: دقيقا نمي دونم مشكل سايت بود يا چيز ديگه \ خيلي وقتها نياز به مشورت و همدردي با شما دوستان را داشتم كه به عنوان ميهمان سعي مي كردم با خواندن مقالات مشابه مشوررت بگيرم
خلاصه ما بعد از پيمودن راه طولاني و فراز و نشيب فراوان الان در مرحله نامزدي هستيم و اول راه .... و كلي مشورت و درد دل ......
ممنون از همه دوستان و مدير سايت :72: