-
درد دل امشب من با خدا
باز هم دلم غمگین است. چقدر این حس و حال برایم آشناست. ای غم، ای میهمان ناخوانده، دیگر برایم غریب نیستی. مدتهاست که در دل من خود را جا کرده ای. گاهی که نیستی، دلتنگت می شوم! به خانه خودت خوش آمدی. ولی چرا امشب بی بهانه آمدی؟
در این دنیا کسی را ندیدم که تو را نشناسد. در همه خانه ها را می زنی تا از یادها نروی. و امشب میهمان منی. خوش آمدی ای غم. مرا یاد تنهاییم می اندازی. یاد دلتنگیها. مرا یاد لحظات شیرین از دست رفته می اندازی، و سختی ها. مرا یاد نگرانی هایم می اندازی، و دلهره ها. مرا یاد بی رحمی ها و خودخواهی ها می اندازی. به من می نگری و نگاهت به من می گوید تا آخر عمر با من خواهی ماند. آه که چه با وفایی!
گرچه از من تنها ناله و بی مهری شنیدی، ولی خوب می دانم که وجود تو نعمتی است از سوی خدا. وجود تو نشان می دهد من زنده ام. وجود تو کمکم می کند که قدر شادیها را هم بدانم. هر چند که دلم را خون می کنی، ولی دیگر می دانم که تو را هم دوست دارم.
کمی خسته شده ام. شاید از خودم. زود می رنجم. زود دلگیر می شوم. کاسه صبرم لبریز شده و من ضعیف تر از همیشه هستم.
بارها دلم پر از شوق و امید شد و آن چنان تپید که سینه ام برای او تنگ شد. و هر بار چقدر زود امید را از او گرفتند تا در آتش خود بسوزد. بسوزد تا خاکستر شود.
خدایا، مدتهاست که تلخی های زندگی به سوی من هجوم می آورند. این ناله ها ناشکری نیست که به مقداری نیستم که از تو شکایت کنم. اینها درد دل بنده توست. همه غمها به علت دور شدن از توست، وگرنه کسی که همه آرزویش تو باشی، شادی و غمی جز عشق تو ندارد. هرچقدر هم که دوستت دارم، لیاقت آن را ندارم که دلم را آنچنان از حضور تو پر کنم تا دیگری در او جا نشود. با این حال تنها و تنها به تو چشم امید دارم. هیچ وقت نتوانستم نعمتهای بی اندازه ای که به من داده ای را بشمارم. به تو توکل می کنم و از تو کمک می خواهم.
-
RE: درد دل امشب من با خدا
سلام دوستان،
من این تاپیک را باز کردم تا بخوانم شما چطور با خدای خود درد دل می کنید. البته کسی به غیر از خودم هنوز چیزی ننوشته. ولی امیدوارم شما هم بنویسید.
.................................................. ..
به نام خدایی که عشق را به من آموخت!
دوستی که لیاقت دوستی او را ندارم و کمتر از آن هستم که او بخواهد لحظه ای به من نظر کند. او که با وجود همه بدیها و گنهکاری هایم باز هم روی به من دارد و آغوشش به روی من باز است. او آن کسی است که همیشه به یاد من است و لحظه ای من را تنها نمی گذارد.
خدایا شکر می گویمت که هستی! از تو ممنونم که من را هیچ وقت تنها نمی گذاری و همیشه دل من را با حضورت گرم می کنی.
خدایا شکرت که به من تنی سالم هدیه دادی. ممنون که می توانم در پاییز روی برگها راه بروم. ممنون که می توانم سرخی آسمان لحظه غروب خورشید را ببینم. ممنون که می توانم موسیقی طبیعت را بشنوم. ممنون که می توانم بوی بهار و وزش نسیم صبحگاهی روی صورتم را حس کنم. خدایا ممنونم که گرسنه نیستم و می توانم مزه غذاهایی لذیذ را بچشم.
خدایا ممنونم که به من پدر و مادری دادی که تمام دغدغه آنها خوشبختی و موفقیت من است. به من خواهری دادی که از کودکی بهترین دوست من است. به خاطر تک تک لحظات خوشی و شادی و خاطرات زیبای زندگیم از تو ممنونم. خدایا به خاطر مشکلات و لحظات سختی که باعث شدند تا تجربه هایی گرانبها به دست بیاورم از تو ممنونم.
خدایا تو همیشه در درس و کار و زندگی برای من بهترین پشتوانه بودی و بدون کمک و اراده تو من هیچ نبودم و هیچ نداشتم.
خدایا هر چه دارم از توست و هر لحظه بخواهی می توانی همه را از من بگیری و من هیچ کار نمی توانم بکنم. پس شکرت می گویم و از تو می خواهم هیچ چیز به من ندهی که تو را از من بگیرد و هیچ چیز را برای من نگذاری که یاد تو را از ذهن من دور نگه دارد. من لیاقت ندارم بنده صالح تو باشم، تو خود مرا اصلاح کن.
خدایا برای همه اعضای این تالار آرزوی سلامتی می کنم و امیدوارم به همه کمک کنی تا همگی معنای واقعی زندگی را بفهمیم. چقدر مسائل سر راه خود می بینیم و از آنها گله می کنیم و خود غافلیم که وجود آنها نعمتی بزرگ بوده است. و چقدر با تضرع از تو چیزهایی می خواهیم که بلای جان ما هستند. تو خود آن کن که به صلاح ماست.
دوستت دارم و به تو توکل می کنم خدای مهربان!
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدای من،
نگاهم کن که بس دلگیر دلگیرم . . .
-
RE: درد دل امشب من با خدا
با اجازه دوستان....
========================================
خدای مهربان من غروب جمعه ها همیشه غمی عجیب دل من را فرا می گیرد...غمی که شاید
دل تمام افراد عالم را فرا بگیرد...غروب جمعه ها را دوست ندارم زیرا منجی نیز دلگیر است اما
می دانم لحظاتی پس از غروب هنگام اذان مغرب همه غم هایم با شنیدن صدای الله اکبر ........
از دلم رخت می بندند و گویا خدای مهربان منتطر است تا در گفتگوی با خودش تمام
غم ها را از دل بزدایم و دلتگی ها از دل کوچکم بروند و پر از احساس شادی و سبکی شوم...
خداوندا غم را از دل تمام دوستانمان ببر و شادی و نشاط را میهمان دلهای مهربانشان بفرما
الهی به امیدت و یاریت
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدای من! چه قدر حال این لحظات برایم غریبه. هر روز تجربه ی یه حس تازه برای اتفاقات تکراری!
اما این احساس با تجربه های دیگرم متفاوته. یه احساس عجیب. احساس نا امیدی در اوج امیدواری!
احساسی که بهم میگه میتونستم داشته باشمت، میتونستم به شوق تو نفس بکشم، اونی باشم که تو میخوای، معصیت نکنم، نرنجونمت، فراموشت نکنم، دلخور نشی ازم، لبخند رو از لب هات نگیرم اما....نمی تونم که بخوام. در توانم هست که انسان باشم. اما در توانم نیست که بخوام انسان باشم.
هر بار یه راه. میگم این بار خودشه، اما لحظه های حس قشنگ با تو بودن حتی چند دقیقه هم برام ماندگار نیست.
بذار اعتراف کنم خسته شدم از نداشتنت. وقتی میخوام میگی چرا میخوای، وقتی نمی خوام میگی چرا نمی خوای... آخه خودت بگو باید چی کار کنم.
من پرواز رو تجربه کردم، نمی تونم خفقان قفس رو تحمل کنم. ببین نداشتن تو منو به کجا کشونده. از وقتی معنای آرامش رو با تو شناختم، دیگه نتونستم با هیچ کس و هیچ چیز جز تو به آرامش برسم. منو به خودم وا گذاشتی، خب چه جوری از خودم محافظت کنم؟ من خوب نیستم، اما به خوبی های تو عادت کردم. به توجهت، به محبتت. تجربه ی توجهت این بی توجهی رو بر من سخت و دشوار کرده.
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
ببخش اگر کفر گفتم، بی احترامی کردم، بیشتر از حدم حرف زدم، میدونم تقصیر تو نیست، یعنی نمی تونه باشه، درک میکنم که نمی تونی عدالت رو زیر پا بذاری، به خاطر همه بنده هات. معصیت کردم، باید جورشو بکشم. بی راهه میرم، در بسته حقمه. غرور دارم، باید بشکنه، اما عطش آرامش دارم، میترسم اگر به چشمه ی زلال آرامش تو ره نیابم، به سراب ها دل ببندم. پیش از این هم گرفتار سراب ها بودم و .... شاید هنوز هم هستم!
از اینکه فردا هم مثل امروز باشه میترسم. میترسم این ناامیدی تردید آمیز، به جنون حقیقت تبدیل شه. جنون از دست دادنت برای همیشه.
-
RE: درد دل امشب من با خدا
سلام
سلام خدای مهربانم
میدونم این تاپیک برای درد دل شبانه ایجاد شده و حالا روزه که من دارم باهات درد دل میکنم.منو ببخش که شب امکانش نبود.خدای عزیزم! دیشب خیلی دلم گرفته بود خیلی.کسی منو ناراحت کرده بود و من هم تلافیش رو سر خواهرم درآوردم اما بعد پشیمان شدم و سعی کردم از دلش در بیارم.
یک لحظه غفلت کردم و گفتم خدایا قربانت برم این چه مسئولیت سنگینیه که به گردن من انداختی؟
اما خودت میدونی که فورا از این حرفم پشیمان شدم .منو ببخش خدای خوبم که با جان و دل مسئولیتهام رو قبول دارم و بهشون افتخار میکنم.به اینکه انقدر بهم توجه داری و رهام نکردی و منو وسیله قرار دادی
از اینکه منو انتخاب کردی که برای خانواده ام خصوصا بعد از پدر و مادرم یه امید باشم بینهایت ازت ممنونم.
من فقط میخوام تو بهم نگاه کنی حتی اگر صلاح بدونی و بهم سختی بدی منتت رو دارم چرا که نگاهت برام همه چیزه اما لحظه ای تحمل ندارم به حال خودم رهام کنی.
خدایا! لحظه ای رو بدون حضور تو و کاری که رضای تو توش نباشه رو نمیخوام...
پناهم باش که هر چقدر هم که محکم باشم و خودم رو کنترل کنم باز هم ضعیف ضعیفم و نیازمند عنایتت.
یا رَب ارحم ضعف بدنی و رقة جلدی و دقة عظمی...
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدای من :72:
امشب دوباره دلتنگم , دلم خلوتی می خواد برای اشک ریختن و پناهی برای درددل و چه کسی بهتر و مهربان تر از تو.
می شه باهات از هر دری حرف زد بدون اینکه نگران باشم راجع بهم چی فکر می کنی یا مجبور باشم اشکامو ازت پنهان کنم بغضمو فرو بدم و زورکی لبخند بزنم!
می دونم که این روزها بد شدم, فشار و استرس و اتفاقای ریز و درشت این مدت تلخم کرده, کم طاقت و بی حوصله ام , بیخود و الکی با بقیه دعوام می شه و تحملم برای خودم هم سخت شده.
این چند وقت احساس می کردم زندگی بهم سخت گرفته و مشکلات خارج از ظرفیت و توانمه ولی باور کن چند شب پیش اون 4-5 ساعتی که کنار بخش اورژانس بیمارستان ایستاده بودم برام یه دنیا حرف بود. مرسی تلنگر خوبی بود!
می دونم که این مدت آدم ناشکری بودم , می دونم اونجور که باید نبودم , می دونم از هدیه ای که دوست داری که دوست دارم فاصله گرفتم , ولی خدایی تو بهم اجازه می ده که برگردم که برای چندمین بار عذر بخوام که بگم منو به خاطر تمام کوتاهی ها , کم صبری ها , نا شکری ها و ... ببخش.
می دونم که همیشه جوری هوامو داشتی و کمکم کردی که خودم هم اون لحظه نفهمیدم. نعمت هایی بهم دادی که تا عمر دارم نمی تونم شکرگذارش باشم ولی حس می کنم امروز بیش از هر وقت دیگه ای محتاج نگاهتم این روزها گاهی احساس می کنم قدرت تشخیص درست وغلط رو از دست دادم , تردید به درستی چیزهایی که روزی باور داشتم اذیتم می کنه .
خدای من :72:
امشب شاید خسته و دلتنگ باشم ولی ناامید نیستم که خودت گفتی ناامیدی و یاس از رحمتت بزرگترین گناهه.
پس از تو به بزرگیت , به رحمتت , به محبتت , به خداییت می خوام که بهم (بهمون) صبر بده , درک بده , قدرت تشخیص بده تا پیدا کنم(کنیم) راهی رو که هم خیر و خواسته من (ما) درشه هم رضایت تو!
الهی , تو ماهی و روح من دریا و دائم جذر و مد دارد به سوی تو!
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدایا
یاریم کن که آزمونت را در پس مسئله اخیر درک کنم و تدبیرم کن که به هدایت خودت از این گذر عبور به خیر داشته باشم .
آمین یا رب العالمین
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدایا
مرابه کسی جزخودت وامگذار....
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدایا بصیرت ده تا حق رو از باطل تشخیص دهیم .
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدای مهربانم،
درهای رحمت تو همیشه به روی من باز بوده اند، هر چند که من نتوانسته ام شکر نعمتت به جای آورم.
از دست و زبان که برآید ... کز عهده شکرش بدر آید؟!
و باز هم رحمت تو شامل حالم شده و کم کم زحمات چندین ساله در حال به ثمر رسیدن هستند و یکی از آرزوهایم را برایم دست یافتنی کرده ای. خدایا نمی دانم چطور باید تو را شکر گویم!
و چقدر اگر بخواهی کارهای سخت و پیچیده، آسان و ساده می شوند!
خداوندا، گاه به داشته هایم مغرور می شوم و این مرا نگران می کند.
ولی خدایا، درک کرده ام که هیچ وقت و در هیچ حالتی آنقدر در اوج نیستم و آنقدر مقامم بالا نمی رود، که هر چه هستم و هر چه بدان مغرور شده ام را فراموش می کنم و جسم ناچیزم را در مقابل تو به زمین انداخته، پیشانی بر زمین می گذارم. سجده یکی از عرفانی ترین و زیباترین حالات است. سجده یعنی آرامش کامل! و بیش از هر چیز تو را به خاطر نعمت سجده شکر می گویم و عاجزانه ازت می خواهم که این را هیچ وقت از من نگیری.
جمال در نظر و شوق همچنان باقی ... گدا اگر همه عالم بدو دهند، گداست
مرا، به عشق تو، اندیشه از ملامت نیست ... و گر کنند ملامت، نه بر من ِ تنهاست
-
RE: درد دل امشب من با خدا
قماش هستی ما را به ناز خویش بسوز...که آن زکات لطیفت نصیب مسکینست
الهی
ظلمت شب بر آسمان دمید
ستاره ها یک به یک روشن شدند
و چشم ها به خواب رفتند
هر دلداده با دلبر خویش خلوت کرد
من هم حضور تو ایستاده ام
الهی
آب بر دوزخ بپاش
و آتش در بهشت بریز
حجاب خوف و طمع را از میان بردار
اشکی بده ، پرده غرض ورزی چشمان را بسوزان
تا تنها تورا بینـــم
آری، مقام حیات و ممات بلند است اما ...
الهی
آن در حضور تو همچون شکوفه سیبی است
دلم حاضر کن
الهی
نیکی های کوچک و ناچیزم را بپوشان
همانگونه که ستارالعیوبم هستی
یارب مبـــاد از یادت غافل باشم
ما را تو می باید
نه این و نه آن
الهی
من تورا خواهم
تو هر چه خواهی می کن
آنگاه که دوست داری کسی همواره بیادت باشد، بیاد من باش که همواره بیاد تو هستم (بقره/152)
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خداوندا!
به کدامین محراب بخوانمت؟ به کدامین قبله گاه سجده ات کنم؟ جهانی است قبله گاهت و لیک... مرا یک سر تعظیم بیشتر نیست.
به کدامین انزوا معتکف شوم، به کدامین خلوت بجویمت مادامی که مرا فکر و دلیست پر آشوب و بی قرار...
به کدامین قبله گاه بخوانمت... به قبله گاه چه بخوانمت؟ نه حرفی دارم در خور ستایشت و نه ستایشی در خور عشقت و نه عشقی درخور خدایی ات.
چون تو در مقام ناز به کمال برآمدی، سزاوار است ما را تماما نیاز باشد.
تو خود دریاب که این بیدار خفته دل را نه تاب حضورت است و نه تاب نبودت.
به محراب چه بخوانمت که مرا جز ندانم هایم ناگفته ای نمانده.
جرعه ای بنوشانم.... جرعه ای بنوشانم که ندانم هایم را جز به مستی ندانم و نخوانم.
جرعه ای ده این بیدار خفته دل را، که خفته ی بیدار دل به از آن باشد.
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدایا امشب حرف خاصی بات ندارم فقط خواستم یه تک بهت بزنم خوشحال بشم.
خوبی خدا؟اوضاع و احوال خدایی چطوره؟اوضاع و احوال بندگی که خودت میدونه افتضاحه.همش غر...یاس...ناامیدی...
وای چقدر خوبه که تو خدایی و همه اینا رو تحمل میکنی.خدایا یه چیزی رو در گوشی بهت میگم.پس اون چیزی که قرار بود بشه چی شد؟میدونی کدومو میگم که؟
چی؟صبر کنم؟
باشهههههههههههههههههه.فعل بای خدا جون:72::72:
-
RE: درد دل امشب من با خدا
سلام عشق بزرگ من
خدایا مرا دریاب ، زیرا می ترسم آنگونه باشم که سزاوار عشقت نباشم ، نه از آنکه دوستم نداشته باشی ، نه ، که از عشق خالص تو حتی با بزرگی گناهانم مطمئنم ، ترس من از آن است که آنگونه که سزاوارت است عاشقت نباشم
همیشه تصمیم گرفته ام که شکرگذارت باشم ، بپذیرم آنچه را که تو برایم می خواهی ، در راه خشنودی تو باشم فقط ، ولی.....
حرف کجا و عمل کجا
می ترسم حرف هایم خیلی بیشتر از عمل کردنهایم باشد ، می ترسم از منی که تو نخواهیش ، می ترسم از منی که راضیت نکند
خدایا قسم می خورم که اگر بهشتی است ، آن بهشت برای من خشنودی تو است ، حتی اگر آتش جهنم نصیبم شود
فقط کمکم کن که خوشنودی تو را بدست بیاورم که هزاران بهشت فدای یک لحظه رضایت تو باشد.
خدایا مرا آن ده که تو بخواهی
خدایا مرا حتی به اندازه چشم بر هم زدنی به حال خود وا مگذار
خدایا دوستت دارم:43:
-
RE: درد دل امشب من با خدا
من خدایی دارم که در این نزدیکی است
مهربان،
خوب،
قشنگ،
چهره اش نورانی ست
گاه گاهی سخنی می گوید با دل کوچک من
ساده تر از سخن ساده من،
او مرا می فهمد
او مرا می خواند
نام او ذکر من است
در غم و در شادی
چون به غم می نگرم
آن زمان رقص کنان می خندم، که خدا یار من است
که خدا در همه جا یاد من است
او خدایی ست
که مرا می خواهد
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدای بزرگ
نمیخام الان که انقدر ناامید و ناراحتم باهات حرف بزنم نمیدونم چه جوره که هر وقت از همه ناامید میشم یاد تو می افتم ولی میدونم که مشکلات و ناراحتی های عالم پیش قدرتت رام میشه پس خوداگاه و ناخوداگاه به تو پناه میبرم
ای خدای بزرگ
گناهای زیاد منو ببخش و طاعت اندک منو بپذیر که تنها دلخوشی و پناهم تو هستی
چقدر سوره توحید قشنگ وصفت کرده پس به حق این سوره به من مثه همیشه ارامش بده
ای خدای من
تو را میخانم با ناامیدی و ازت میخام که کار را بر من اسان کنی تو پادشاه بسیار با عظمتی هستی همه امورم را به تو میسپارم
ای خدا مرا این عزت بس که بنده ی تو باشم و این فخرم بس که پروردگارم تو باشی تو انچنانی که من دوست دارم پس مرا انسان که میخواهی بگردان:72::72:
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدا جون امشب بر خلاف دیشب خیلی درددل دارم.:302:
میخوام بگم خسته ام.من نمیتونم صبر کنم.من حوصله صبر کردن ندارم.دلم میخواد همه چیز زود انجام بشه.تو خدایی صبرت زیاده فوق فوقشم ایوب بندت هم صبرش زیاد اما من که نمیتونم.
دلم میخواد گریه کنم.یه کاری کن زود بشه.باشه؟باشه؟
امیدوارم بگی باشه
:72:این گلم اوردم خیال نکنی غر میزنم یعنی قهرم،من اشتی اشتیم.
باشه؟زود زود...:46:
بای
زوووووووووووووووووووووووو وووووووووووووووووووددد
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدای من ...
گفتی دستانم را به تو بسپارم
یک بغل عاطفه،مهر،عشق...کوله بارم باشد...
یک تنفس کافیست که به مقصد برسم.
یک تنفس که کم آمد هیچ ...
لحظه ها در خفقان اند هنوز...
کوله بارم همه مانده ست به دوش...
هیچ کس اینجا نیست
نه کسی مهر مرا می خواهد
نه کسی دست مرا می گیرد....
و نه مقصد پیداست!
نکند دست تو در دستم نیست!!!!!
:302:
:302:
:302:
:302:
-
RE: درد دل امشب من با خدا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گلنوش67
خداي من
تو را زماني خوب يافتم تمام فكر و ذكرم تو بودي
چرا گمت كردم چرا فراموشت كردم چرا ديگر تمام ذهنم را مشغول نميكني؟
خداي من تو كه توانايي پس دوباره مرا به آن روز هاي معنوي برگردان خدايا تنهايم نگذار
-
RE: درد دل امشب من با خدا
[size=medium]خدایا اومدم بهت بگم با التماس با گریه
که قربونت برم غلط کردم نفهمیدم بازم مثل همیشه با منی و تنهام نمی ذاری هر چند که گاهی پامو از حدم درازتر می کنم و ازت گله.
و میدونم که تو باز با این کار منو تنهام نمی ذاری
نمی دونی وقتی خودمو برات لوس میکنم چقدر کیف میکنم که نازمو می کشی
نمی دونی چقدر خوشحالم از اینکه یکی دارم مثل تو که تو نداری
اومدم که بهت بگم منو به حال خودم وا مگذار
منو به خودم برگردون
منو فقط محتاج خودت کن
دوست دارم قد تمام چیزایی که افریدی و نیافریدی و میدونم که دوسم داری خیلی زیاد
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدایا باز امشب آمده ام
خدایا خیلی وقت است که از اون شبهای عاشقی از اون شب هایی که فقط من بودم و تو ، و تو نزدیک ترین به من بودی نداشته ام ، می دانم تو از رگ گردن هم به من نزدیک تری ، ولی من چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی وقت هست که دوباره انقدر تعلقات مرا در خود برده است که تو یادم رفته ای ، یادم که نرفته ای ، مگر می شود یادم بروی؟ منظورم اینست که از اون حس های غریب که عاشقانه با همه وجودم حست می کنم ، خیلی وقت هست که حس نکرده ام.
می خواهم من باشم و تو و فقط تو ، چه حس خوبی است حس عاشقی اگر معشوق تو باشی ، چه حالی است فریادهای در سکوت شب من برای تو ، می خواهم امشب نشان دهم که عاشقی یعنی چه ، می خواهم امشب جرعه شب را یکسره برای تو بکشم ، می خواهم امشب عشقت را مزه مزه کنم ، چه باشکوه است شبهایی که تو سلطان قلب من باشی.
خدایا مرا ببخش اگر سخنان قاصر از تصنیف تو و عشق تو هست ، مرا ببخش آنگونه که باید نتوانم بستایمت ، به اندازه بزرگی خودت برایم عشقت را ببخش نه به اندازه کوچکیم در درگاهت
-
RE: درد دل امشب من با خدا
باز شب شد.باز اگر اسمون غبار گرفته اجازه بده ستاره های نقره ای تو دل سیاه شب پیدا هستن.و این ستاره ها همیشه منو یاد اون عکس میندازن.نمیدونم دیدینش یا نه.خیلی دلم میخواست داشتمش و اینجا براتون میذاشتم.که دیدن دوبارش هم خالی از لطف نیست.
همون عکسی که ازکهکشانها گرفته شده و کهکشان راه شیری رو بصورت یک نقطه کوچیک تو دل اون همه عظمت نشون میده.اون عکس منو منقلب کرد.فکر کنید.فقط برای یک لحظه زمین کجای اون عظمت قرار میگیره.ایا به اندازه سر سوزن هم پیدا میشه.همین زمینی که بخاطرش همدیگه رو حاضریم قربانی کنیم.
وای خدا ما چقد حقیریم.چه حقیرهای ساده ای که هر کدوم خودشون رو خدایی میدونن.غرورمون به پهنای همه کهکشانها میره.ما،همین موجوداتی که توی فقط یه عکس به حساب هم نمیایم به راحتی دل دیگران رو زیر پامون له میکنیم.
خدایا منو ببخش...خدایا دستمو بگیر...خدایا راهمو روشن کن.خدایا کمکم کن
ما کجای این معادله ایم که این چنین برای خودمون سروری میکنیم.اینقدر خودمون رو قدرتمند و محق میدونیم که دیگران رو ازار بدیم.
اون فقط یه عکس بود.واقعیت تا کجاست؟
-
RE: درد دل امشب من با خدا
از شیخ ابوسعید ابوالخیر پرسیدند خداوند چرا خلق را افرید؟
جواب داد
نعمتش زیاد بود نعمت خوار میخواست
رحمتش زیاد بود گنه کار میخواست
قدرتش زیاد بود نظاره گر میخواست
حالا خدای بزرگم با اون همه رحمت من گناهکار را ببخش که بی تو تنهاترینم
-
RE: درد دل امشب من با خدا
بازم اومدم فقط بخاطر اینکه با تو حرف بزنم و برم شاید که سبک بشم و درست تصمیم بگیرم
خداجون تو بهتر از هرکسی میدونی که من تو چه موقعیت و شرایطی هستم
تو بهتر از هرکسی میدونی که چقدر خسته ام من از زندگی تو هواش خسته ام ازش خسته ام و باز وابسته ام نگو من کجام که شک بین ماست خودم هم نمی دونم اینجا کجاست؟
بیا با هوای دلم سر بکن بهش راست میگم تو باور نکن از این فاصله سهم مو کم نکن بهش خیره می شم نگاهم نکن
خداجون یعنی حق من از زندگی انتظاره؟؟!!!!!!!!!!!
بازم انتظار یعنی هفت سال بس نبود؟؟
منکه فقط از تو ارامش میخوام خودت میدونی که این ارامشو به من چطور بدی پس نذار اینطور ذره ذره کوله بارمو خالی کنم و دست خالی و روسیاه بیام پیشت.
توکه تنها امید و پناهگاه منی تنهام نذار و کمکم کم خیلی زود
کمکم کن درست انتخاب کنم و با انتخاب هیچ وقت پشیمون نشم. ازت یه نشونه میخوام که بهم بگه ایا راهی که دارم انتخاب می کنم درسته یا نه؟
قربونت برم بازم باهام باش مثل همیشه. شادم کن و بذار حرف بعدیم خوشحالی انتخاب درستم باشه.
-
RE: درد دل امشب من با خدا
من و خدا هر صبح فراموش میکنیم
خدا خطاهای مرا و من لطف او را
چنین رابطه ای یه طرفه ای را فقط خدا تحمل میکند
چقدر بزرگی خدای من
-
RE: درد دل امشب من با خدا
نه تلخم ، نه شیرین ، مزه ی بی تفاوتی میدهم این روزا ، جنس حالم زیاد مرغوب نیست
نمیدانم چه میخواهم خدایا / به دنبال چه میگردم شب و روز
چه میجوید نگاه خسته من/ چرا افسرده است این قلب پر سوز
-
RE: درد دل امشب من با خدا
چقدر نوشته های اینجا بی ریا بود ( اگر باز هم اشتباه نکرده باشم و فریب نخورده باشم )
درد دلهای حامد65
خصوصا اونجایی که pk1365 نوشته بود :
آنگاه که دوست داری کسی همواره بیادت باشد، بیاد من باش که همواره بیاد تو هستم (بقره/152)
با خوندش دونه دونه اشک هایم جاری شد
دلم می خواست که اینجا آرام و بی دغدغه با خدای خودم درد و دل کنم اما افسوس و صد افسوس زخم عمیقی که روحم برداشته همواره به من هشدار می دهد که خاموش باش ، جایی که از پشت نقاب سخن می گویند ، اینقدر روحت را بی پروا به حراج نگذار
و چقدر این زخم بر روحم سنگینی می کند
-
RE: درد دل امشب من با خدا
فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
پس اگر روى برتافتند، بگو: «خدا مرا بس است. هيچ معبودى جز او نيست. بر او توكل كردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.» (۱۲۹ توبه)
:323:
خدای مهربون و قدرتمندم! چی بگم که می دونم تو خوب از حال دل من آگاهی...صبوری رو خوب یادم دادی ، هرچی که تو برام میخوای رو از صمیم قلبم میپذیرم...خدایا! من !...بنده ی سراسر نیازت چشم براه بخشندگیت هستم.خدای من، پناه من ! به امید رحمتت نفس می کشم و با امید به رحمت بی حد و حسابت روزهام رو زندگی می کنم.
-
RE: درد دل امشب من با خدا
توکل به تو کرده ام...میترسم...نه از این که به تو توکل کرده ام بلکه از این که طرحی که برای من ریخته ای بسیار بزرگتر باشد...
ترس از رشد...خدایا ...احساس دانه ای را دارم که در خاک جوانه میزند و در عوض این که سپاسگزار گرمای آفتاب و دستهای مهربان باغبان باشد بر سردی خاک لعنت می فرستد...
بر من فرود آر هر چه را که صلاح میدانی حتی اگر فرو ریختن دنیای خیالی ام باشد....
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدایا من حواسم به همه هست به جز تو
پس تو هم حق داری، حواست به همه باشه به جز من . .
-
RE: درد دل امشب من با خدا
گفتم: خستهام
گفت: لاتقنطوا من رحمة الله .:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.
گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!
گفت: فاذکرونی اذکرکم .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفت: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا .:: تو چه میدانی! شاید موعدش نزدیک
باشد (احزاب/63) ::.
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟
گفت: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله .:: کاراهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109) ::.
گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک اشاره کنی تمامه!
گفت: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.
گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟
گفت: ان الله بالناس لرئوف رحیم .:: خدا نسبت به همهی مردم - نسبت به همه – مهربان است (بقره/143) ::.
گفتم: دلم گرفته
گفت: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58) ::.
گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله
گفت: ان الله یحب المتوکلین .:: خدا آنهایی را که توکل میکنند دوست دارد (آل عمران/159) ::.
گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار
گفتی:حواست را خوب جمع کن! یادت باشد که: و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره .:: بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت میکنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا میکنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر میکنند (حج/11) ::
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم ؛
گفت: فانی قریب .:: من که نزدیکم (بقره/???) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد به تو نزدیک بشوم
گفت: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/???) ::.
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفت: ألا تحبون ان یغفرالله لکم .:: دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/??) ::.
گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی
گفت: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه .:: پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/??) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخر چه کاری میتوانم بکنم؟
گفت: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده .:: مگر نمیدانید خداست که توبه را از بندههایش قبول میکند؟! (توبه/???) ::.
گفتم: دیگر روی توبه ندارم
گفت: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب .:: (ولی) خدا عزیزو دانا است، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/?-?) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟
گفت: ان الله یغفر الذنوب جمیعا.:: خدا همهی گناهها را میبخشد (زمر/??) ::..گفتم: یعنی اگر بازهم بیابم؟ بازهم مرا میبخشی؟ گفت: و من یغفر الذنوب الا الله.:: به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/???) ::.
گفتم: نمیدانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم میزند؛ ذوبم میکند؛ عاشق میشوم! ... توبه میکنم.
گفت: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین .:: خدا هم توبهکنندهها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/???) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفت: الیس الله بکاف عبده .:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/??) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار میتوانم بکنم؟
گفت:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما .:: ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههایش بر شما درود و رحمت میفرستند تا شما را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. (احزاب/??-??) ::.
گفتم: هیچ کسی نمیداند تو دلم چه میگذرد
گفت: ان الله یحول بین المرء و قلبه .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.
گفتم: غیر از تو کسی را ندارم
گفت : نحن اقرب الیه من حبل الورید .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16) ::.
گفتم : ...
گفت : ...
امضای montazer خدایا با تمام کوچکی ام چیزی دارم که تو با آن عظمتت نداری و آن خدایی ست که من دارم و تو نداری.
]
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدا مرحم تمام دردهاست ، هر چه عمق خراشهای وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردنش بیشتر در وجودت جای میگیرد . .
خداوندا
تقدیر عزیزانم را زیبا بنویس تا من جز لبخند آنها چیزی نبینم . . .
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدایا! دلمان را از زنگار خطا بزداى.
خدایا! دیده دلمان را با نور معرفت خودت روشن فرما.
خدایا! تورابه خلوت نشینان دل شب سوگند، از دلمان كدورتها را دور ساز.
خدایا! دلمان را از پرتو ذاتت روشن گردان.
خدایا! دلمان را سرشار از تقوا كن.
خدایا! دلمان را جایگاه شیطان مساز.
خدایا! دلمان را از چنگال نفس ووسوسه هاى شیطان رها ساز
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدا جون داشتم میرفتم که این تاپیک اومد و گفتم بذار بازم حرف دلمو بگم
تو بهتر از هر کسی میدونی که من چقدر تنهام و فقط و فقط امیدم به توست
تو بهتر از هرکسی میدونی که چقدر دل شکسته ام و هیچ کس منو نفهمید
تو بهتر از هرکسی میدونی که چقدر دلتنگم و بعضی وقتا چقدر برای خودم دل میسوزونم و به تنهایی خودم گریه میکنم ولی نمیذارم کسی بفهمه
خداجون دیگه بریدم، خسته شدم
بازم تو بهتر از هرکسی میدونی که چی تو دلم سنگینی میکنه که گفتنش برام سخته
قربونت بسه دیگه
دیگه طاقتم طاق شده و صبرم تموم
فقط منتظر یه نشونم که بهم نشون بدی که مطمئنتر تصمیم بگیرم
بیا و مثل همیشه بزرگی کن و این انتظار سخت و طولانی منو همین امسال تمومش کن و بذار بندگیتو با ارامش و خیال راحت بکنم بذار اونی باشم که هستم و میخوام باشم و توهم میخوای
میدونم که باهام هستی و تنهام نمیذاری ولی حضورتو بیشتر میخوام حس کنم و زودتر نتیجه کارمو میخوام ببینم چرا احساس میکنم ظرفیتشو ندارم بخوای طولانیش کنی
-
RE: درد دل امشب من با خدا
چه همه رسمی و کتابی
من اصلا این طوری نیستم
خدایا ببین خیلی نامردیه از تو بعیده تو که انقدر رحیمی و رحمانی ببین فلانی که انقدر فلانه 1000 تا دوس پسر داره نمازم نمیخونه الان چقدر خوشه خوب البته منم خوشحالما خیلیم ازت ممنونم به خاطر آرامش و عشقی که بم دادی!!! آخه اینم شد نامزد؟ 100000 کیلومتر دورتره! اصلا هم رفتار عاشقانه بلد نیس منم جو گیر شدم بش جواب مثبت دادم البته عاشقش بودما و هستما اما خوب دیگه گاهی آدم خسته میشه چرا اصلا به من زنگ نمیزنه؟ چرا انقدر همش درس میخونه اصلا ولش کن من که زندگیمو سپردم به تو خیالم راحته
آره خوب قبول دارم اشتباه زیاد کردم حاضرم همه تاوانشم بدم اما لطفا نزار برای اون دنیام همین جا تمومش کن اونور فقط ازت توقع بهشت دارما منم که میشناسی حساس بی جنبه پس به بزرگی و مهربونی خودت ببخش و هر چقدر من مثل خودم و افکارو کوچیکیم رفتار میکنم تو هم مثل بزرگی و رحمت و مهربونیت رفتار کن حالا فعلا جباریت و اینا رو هم بزار کن شرمنده دیگه
خدایا نزار تو زندگیم جاهلانه رفتار کنم بزار همیشه عاقلانه باشم !!!
راستی مرسی بابت همه چیز میشه من امشب خواب فلان چیزو ببینم(همیشه هم میبینم) میشه لطفا کمک کنی فردا سر اذان صبح بیدار شم؟
خدایا خیلی خسته ام نمیدونم چرا بات حرف میزنم گریم میگیره یه لحظه احساس کردم دنیا رو نگه داشتی همه حواست به منه میدونی من خیلی چیزها میخوام ازت مهربونی عشق ایمان اما...
میدونی همه چیو نمیشه اینجا نوشت من حتی با خدا دعوا هم میکنم !!!
میشه بیای پایین بزاری امشب تو آغوشت بخوابم ... میشه دستامو همیشه تو دستت نگه داری
کلا من کاری که همیشه قب از خواب میکنم اینه که دستهامو بلند میکنم رو به آسمون و به خدا میگم میشه دستامو بگیری بعدم چشمامو میبندم و بعد دستامو مشت میکنم و میارم پایین و میخوابم
خدایا نزار گناهان و اشتباهام باعث تغییر سرنوشت خوب من و داشتههای قشنگ زندگیم بشه !
-
RE: درد دل امشب من با خدا
چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی...
چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور، تو رو که پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی از یاد بردم اما تو همیشه به یادم بودی ...
چه روزهایی که سرمو تُو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برام فرستادی دست و پا زدم ، اما تو همیشه کاری کردی که به صلاح من است ...
وقتی خسته از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی...
وقتی خسته از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی...
وقت از آدم های دور و برم دلم گرفت ...
و دنیا غم هاش و بهم ارزونی کرد تو به قلبم آرامش دادی...
تو با حضورت به خنده هام هدف دادی ، به گریه هام دلیل دادی ، به زندگیم ، به نفس کشیدنم رنگ دادی...
وقتی قلبم تپید تو همه عظمت و بزرگیت رو تو قلب کوچک و خسته ام جا دادی...
وقتی دوستام درددلاشون را برام گفتن و من خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم فهمیدم که غم و غصه های دیگرون بارش سنگین تر از از غصه های خودمه...
اون وقت تو وجودم شیرینیه به یاد دیگران بودن رو چشیدم ...
وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی فهمیدم این معادله زندگیه نه غصه خوردن واسه نداشته هاش ...
نه شاد بودن واسه داشته ها ...
و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیز های دیگه ای دادی اونوقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم ...
و فهمیدم بیشتر از اون چه که هستی باید مهربون باشی
خدا جونم خیلی دوست دارم خیلی زیاد و به خاطر همه چیز ممنون.....
خدایا به خاطر سه چیز سپاسگذارم
دادن هایت ندادن هایت گرفتن هایت.......
دادن هایت را نعمت ، ندادن هایت را رحمت ، گرفتن هایت را حکمت:72:
-
RE: درد دل امشب من با خدا
بازم اومدم که بگم ولی اینبار متفاوت تر از دفعه عای دیگه
جسمی شکسته و روحی پر از خراش
عاشق نمی شوم دلواپسم نباش
دستانی از تهی پاهایی از ورم
فکر مرا نکن امروز بهترم
حال مرا مپرس چیزی مهم که نیست
این دل شکستگی اقرار بی کسی است
درگیر من مشو همدم نمی شوم
حوا مرا ببخش ...ادم نمی شوم
از پشت این سکوت از این نقاب و نقش
حال مرا بفهم جرم مرا ببخش
امروز بهترم ...حوا بیا ببین
دل تنگ من مباش. من مرده ام....همین!
-
RE: درد دل امشب من با خدا
[size=large]بارخدایا:،به توپناه می برم ازبه خودبالیدن توانگران وخوارداشتن درویشان وبدرفتاری با زیردستان وناسپاسی درحق کسی که به مانیکی کرده است.[/size]
-
RE: درد دل امشب من با خدا
خدایا
خدایا من در کلبه فقیرانه خویش چیزی دارم
که تو در عرش کبریایی خود نداری
من چون تویی دارم و
تو چون خودی
نداری
خدایا دریاب مرا .....