آيا نامزدم منو دوست نداره ؟؟؟؟؟

سلام دوستان
خيلي خوشحالم كه با شماها آشنا شدم
امروز براي من يه مشكل پيش اومد كه به كمك همه نيازمندم
امروز منو نامزدم قرار بود باهم بريم بيرون واسه خريد و چندتا كار كوچولو اما وقتي به مركز خريد رسيديم بارندگي شد همسرم شروع به غر زدن كرد و همش منو دعوا ميكرد كه چرا چتر نياوردم خيلي دعوا كرد همش ميگفت منو مسخره خودت كردي و مثل پيره مردا از جلو من تند تند راه ميرفت و منم پشت سرش . اين موضوع براي چندمين بار تكرار شده يعني مسئله هاي ديگه اي هم بوده كه منو سرزنش ميكنه و اوقات هر دومون تلخ ميكنه (البته اين جور مواقع من اصلاً بحث نميكنم و فقط شنونده هستم)
امشب همون موقع كه دعوا ميكرد برگشتيم خونه ما منم از جلوي در باهاش خداحافظي كردم و اصلاً تعارف نكردم كه بياد داخل و تصميم گرفتم كه چند روز كم محلش كنم
به من كمك كنيد من نگران 2تا موضوعم
1- نكنه منو دوست نداره و به من به چشم يه آدم اضافه نگاه ميكنه
2-اگه الان كه نامزديم (مثلاً شيرين ترين دوران زندگي) اينجوري رفتار ميكنه فردا كه رفتيم زير يك سقف كتكم بزنه و.........:302:

كمك كمك راهنمايي كنيد كه چطور رفتارشو تغيير بدم
ممنون از همه دوستان

الآن تو چه مرحله ای هستید؟عقدید یا دوران شناخت (نامزدی) طی می کنید؟آیا خودتون همدیگه رو انتخاب کردید یا سنتی

آشنا شدید؟امکانش هست یه نفر دیگه رو می خواسته ...

همیشه اینطور رفتار می کنه یا ایندفه اینجوری بود؟از برنامه های کاریش خبر داری؟از مشکلاتش چیزی بهت می گه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

الآن تو چه مرحله ای هستید؟عقدید یا دوران شناخت (نامزدی) طی می کنید؟آیا خودتون همدیگه رو انتخاب کردید یا سنتی

آشنا شدید؟امکانش هست یه نفر دیگه رو می خواسته ...

همیشه اینطور رفتار می کنه یا ایندفه اینجوری بود؟از برنامه های کاریش خبر داری؟از مشکلاتش چیزی بهت می گه؟

---

ممنون از توجهتون دوستان
الان 5 ماهه كه عقديم
قبلاً هم باهم دوست بوديم ولي اينجوري دعوا نميكرد
تقريباً ميتونم بگم هميشه اينجور رفتار ميكنه
كارشم دولتيه ولي تا عصر كار ميكنه
جالبه كه ساعت كاريش با من يكيه اگه اون خسته است منم هستم
يه مسئله ديگه كه شايد لازم باشه بگم اينه :
يه شب كه خونشون دعوت بوديم من سر درد خيلي شديد داشتم تا حدي كه نميتونستم چيزي بخورم .
ولي بر خلاف انتظار من اون به جاي اينكه همدردي كنه با من دعوا ميكرد كه چرا از صبح سر درد نداشتي حالا كه اومدي مهموني سرت درد گرفته . لازم به ذكره كه مهمون هم داشتن.
خلاصه خيلي به من بد گذشت تا بالاخره سر شام كه ديد من چيزي نميخورم شام خودشم رها كرد و با اخم و قهر منو برد بيمارستان اونجا من 1 ساعتي زير سرم بودم ولي اصلاً به من محل نذاشت پايين تخت نشسته بود هيچ توجهي به من نميكرد .
اين رفتارش خيلي گرون واسن تموم شد
از اون شب به بعد احساسم هم نسبت بهش عوض شد .:302:

به نظر من تا هنوز اتفاقی نیفتاده باهاش خوب حرف بزنین
چون اینکارا تو زمان تامزدی خیلی طبیعی نیستش.
شما خودتون آدم خوش اخلاقی هستین؟
به مادرش احترام میذارین؟
حتی میتونی از یه نفر که اون قبولش داره بدون اینکه بفهمه شما ازش خاستین دلیل رفتاراشو بپرسه
یدوارم هر چی صلاحتونه اتفاق بیفته و خوشبخت بشین

سلام
چند سالتونه؟؟؟
چون جلو راه رفته یعنی دوستتون نداره!!!
رفتارش اشتباهه نه اینکه دوستتون نداره.از کاه کوه نسازید.یعنی فکر می کنید نامزدتتون چون جلو راه رفته شما اضافی هستید؟اگه به چشم ادم اضافی به شما نگاه می کرد که با شما نامزد نمی کرد!!!
بگذارید بعد از یک مدت که اوضاع اروم شد خیلی خونسرد رفتار اشتباهش رو تذکر بدید

سلام
ممنون از اينكه وقت گذاشتين
من 25 سالمه و اون 27 سالش
من هميشه سعي ميكنم از خيلي چيزا چشم پوشي كنم به نظرم آدم بد اخلاقي نيستم
ولي tamas عزيز اين از كاه كوه ساختن نيست اگه دوستم داره چرا باهام بداخلاقي ميكنه
ديشب دوباره دعوامون شد سر قضيه بارون و برف كه بالا توضيح دادم ديشب كه خونه خواهرش بوديم من يه كم كم محلي كردم و سنگين باهاش رفتار كردم .ديشب ميخواست به خواهرش عيدي بده به من گفت برو از جيب كتم بيار بده منم گفتم تو برادرشي ميخواي كادو بدي خودت بهش بده .
به خاطر اين حرف موقع برگشتن تو ماشينش يك ساعت با من دعوا ميكرد . و همه چيزايي رو كه از قبل پيش اومده رو دايره ريخت و حسابي منو كوبيد .

tamas عزيز اين طبيعيه ؟ يا از كاه كوه ساختنه ؟

اگه دوستم داشت كه واسه يه كادو دادن اينجوري نميكرد .:302:

نیکا امین عزیزم
فکر کنم از اینکه شما جلوی جمع ضایعش کردی بدش اومده و بهش برخورده واسه همین شاید اگه تنها بودین و این حرفو میزدی اینقدرها ناراحت نمیشد
از رفتارهای دیگه ش بگو
به شما چقدر چشم تو چشم نگاه میکنه؟
بغل کردن و ابراز علاقه های مستقیم ( زبانی ) یا غیر مستقیمش چه شکلیه؟
برا شما خرج میکنه؟
واسه زندگیتون تلاش میکنه؟
بچه دوست داره؟
از آینده حرف میزنه؟
اینها رو برامون فهرست کنید با یک مثال لطفا
ضمنا من حسم میگه شما با خانواده ش مشکل دارید و ایشون بخاطر همین با شما لج کرده ( رفتارشو تائید نمیکنم فقط دلیلشو می گم )
با خانواده ش رفتارتون چطوریه و ارتباط شوهرتون با خانواده ش چجوریه؟

نيكا.امين عزیز
فکر نمی کنی بهتر بود می رفتید و از تو کتش ماوردید؟
من رفتارش و تایید نمی کنم،اون خواهر داشته؟دانشگاه رفته؟دخترها رو چقدر می شناسه؟
می شه بیشتر در موردش و در مورد ارتباط تو با خانوادت و اون با خانوادت توضیح بدی؟
اینا که شما می گی نشانه ی دلخوری از یک موضوع یا نداشتن شناخت کافی از دخترهاست نه دوست نداشتن!
بیشتر ازش بگید تا شاید بیشتر بتونیم کمک کنیم ولی سعی کنید انقدر حساس نباشید.

سلام سابينا
1-ايراز علاقه شوهرم به من زياد نيست يعني خودش ميگه بلد نيستم كه بايد چيكار كنم هيچوقت هم عبارات عاشقانه تو صحبتاش به كار نميبره ولي من چون ميدونم كه واقعاً بلد نيست با اين موضوع كنا اومدم
2-خرج ميكنه نه زياد من چون خودم حقوق دارم بيشتر انتظار داره كه من پولمو به اشتراك بذارم
3- از آينده زياد صحبت نميكنه

با خانوادش مشكلي ندارم شايد بيشتر از خودش خانوادشو دوست دارم چون هيچ بي احترامي به من نكردن ضمناً تا به حال نشده كه من به اونا بي احترامي كرده باشم . اون اوايل كه ازشون پيش شوهرم گلايه ميكردم با هم بحثمون ميشد تصميم گرفتم هيچ وقت سخت نگيرم و فكر كنم اونا هم خانواده خودم هستن و اگه چيزي ميگن از روي دلسوزيه.

راستي ديشب گفت كه دليل برخوردش با سر درد و مريضيش چي بوده .
اين بوده كه چون اون شب مهمون داشتن و من اصلاً تو پذيرايي كمك نكردم با من قهر كرده و به بيماري من توجه نكرده .

يعني تا اين حد كه من اگر روبه قبله هم باشم بايد به خانوادش احترام بذارم .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

tamas عزيز
شوهر من دانشگاه رفته و تازه هم ارشد قبول شده
1 دونه خواهر داره . اون بيش از اندازه به خانواده ها(هم خانواده خودش و هم خانواده من) احترام ميذاره يعني يه چيزي بيشتر از حد معمول. و دوست داره پدر منم خيلي زياد بهش احترام بذاره اما پدر من اونو مثل پسر خودش ميدونه و خيلي رسمي باهاش رفتار نميكنه .
درضمن من احساس ميكنم دچار خود بزرگ بيني كاذب شده چون پدرش رئيس يكي از ارگانهاي دولتيه و خودشم مدير يك از بخش هاي يه ارگان ديگه است .
و همش با تكبر رفتار ميكنه نه اينكه جلوي ديگران مغرور باشه(اصلاً اصلاً) فقط براي من خودشو ميگيره
مثلاً اون شب بعد از بيمارستان منو رسوند خونمون ولي توي خونه با من خيلي خوب رفتار ميكرد ميخوام بگم خيلي ظاهر سازي ميكنه .

نیکا خانوم از حرفهایی که زدین من فکر نکنم شوهرتون شما رو دوست نداشته باشه درواقع برخورد صحیح رو بلد نیست و اینی که خودشو برای شما میگیره منو به شک انداخت که نکنه شما از اون موقعیت بهتری دارید مثلا زیباتر و باهوشتر و موفق تر هستید و این یک حالت دفاعی هست از طرف ایشون
در واقع شاید میخواد مردونگیشو اینجوری ثابت کنه که مثلا من زن زلیل نیستم و به زنم اهمیت نمیدم
یک مقداری هم حساس و زودرنج هستند و چون خودش به خونواده شما احترام زیادی قائل هست انتظار زیادی هم از شما داره و برخی رفتارهای شما رو به بی احترامی ربط میده
خوب نتیجه گیری کلی اینه که شناخت ایشون از شما نادرست هست
اینجا جاشه که شما وارد گود بشید و درواقع رفتارهای خودتون رو تغییر بدید
یعنی خلق و خوی همسرتون رو بشناسید و کاری نکنید به اصطلاح بهونه دستش بدید مثلا حتی اگه خونه مادرشوهرتون کار نکنید ( ایشون احساس میکنند اگه خونه اونها و جلوی مهمونها کار نکنید درواقع ایشون رو ضایع می کنید و پشت سرش می گن زن فلانی بهش اهمیتی نمیده ) سعی کنید تو آشپزخونه باشید یک مقداری کمک کنید و یک مقداری جلوی چشم باشید
بعضی ها رو دیدید کار نمی کنند ولی هی میرن و میان طوری که همه فکر می کنن همه کارهارو این انجام داده؟؟
از سیاست و تکنیک استفاده کنید تا اعتماد شوهرتون رو جلب کنید و از هرگونه دعوا و جدال بپرهیزید
وقتی شوهرتون سر هیچ و پوچ با شما قهر می کنه شما هم قهر نکنید ولی زیاد هم به پرو بالش نپیچید تا ایشون فکر نکنن شما واقعا مقصرید و حالا دارید عذر می خواید
با رفتار متعادل و درستتون بهش رفتار متعادل و درست رو یاد بدید
با صبر و حوصله و ثبات در رفتارهاتون من فکر می کنم تغییر چشم گیری در رفتارهای همسرتون مشاهده خواهید کرد
هر چی باشه شما اول کار هستید و رابطه تون هنوز جا برای تغییر داره و انعطافش بیشتر از روابط ده ساله و بیست ساله هست
سه ماه این رفتارها رو ادامه بدید تفاوت های زن و مرد و مهارت های زندگی رو مطالعه کنید و به کار ببرید
اگر مشکلتون به همان صورت حل نشده باقی ماند بعد سه ماه اونموقع شاید بشه گمان بد برد الان خیلی زوده
منتظر خبرهای خوب هستیم:72:

سلام سابينا گرامي
ممنون از راهنمايي هاي قشنگت
اتفاقاً آخرين باري كه با هم صحبت كرديم اعتراف كرد كه اشتباه كرده و تصميم گرفت ديگه به خاطر چيزاي كوچيك با من بحث نكنه يه كتاب هم به اسم زبان عشق خريد تا مطالعه كنه و ياد بگيره . از منم كمك خواست تا بتونه رفتاراي بدش رو ترك كنه .
منم دستورالعمل هاي شما و دوستان و مقالات خوب همدردي رو به كار ميگيرم به اميد خدا تا جايي كه بشه جلوي مشكلات رو ميگيرم .
چند وقت ديگه كه نتيجه گرفتم خبر ميدم و تجربه هايي رو هم كه كسب كردم به اطلاع ساير دوستان ميرسونم
شما هم برام دعا كنيد .
ممنون از همه :72:

دیدی نیکا چقدر همسرتون دوستون داره؟؟؟ این بهترین نشانه بود. داره روی خودش کار میکنه و از تو هم کمک خواسته. پس بدون خیلی براش مهمی. ایشالا درست میشه همه چی:72:

سلام سينا
ممنون از پاسخت
ولي از كجا معلوم كه اون منو دوست داره شايد ميخواد تو زندگيش اعصابش راحت باشه يا اينكه فقط با من خوب باشه .