-
با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
من به دلیل مشکل قلبی که دارم نمیتونم ازدواج کنم(یعنی نمیخام سربار کسی بشم یا زندگی کسیو خراب کنم و کسی پاسوز من بشه) چند ماهی.ه با یه دختر مهربون تو نت آشنا شدم چند ماه اول فقط چت میکردیم ولی حدود یک ماهه که با هم تلفنی هم حرف میزنیم از اول هم من همه شرایطمو گفتم و گفتم که نمیتونم ازدواج کنم.از طرفی خیلی دوسش دارم و آرومم میکنه بهم انگیزه زندگی میده همدممه همراهمه..
اون میگه هیچ مشکلی نیس من حداقل تا 4 سال دیگه مجردم و تو رو دوست دارم و میخام با هم دوست باشیم.
ولی من علی رغم اینکه خیلی خاطرشو میخام نمیخام آسیب روحی ببینه نمیدونم چکار کنم.
اینم بگم که ما تو 2 تا شهریم و شاید هیچ وقت همدیگرو از نزدیک نبینیم.
لطفا راهنماییم کنید من دوسش دارم حتی اگه فقط دوستش باشم.راستی ما عکسای همو دیدیم.
هر روز به هم زنگ میزنیم و دایم به فکز همیم.حتی الان که واسش خاستگار امده به من گفت بیخیالش فکرشو نکن.من خیلی دوسش دارم.
جالب اینکه ما دعواهامونو کردیم تو این 6 ماه اخلاق هم تقریبا دسمون اومده
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
سلام دوست عزیز
بابت مشکل قلبیتون متاثر شدم.
مشکل شما چیه ؟
یعنی قابل درمان نیست که بتونید ازدواج کنید ؟
اما بدونید هم شما هم اون دختر چه بخواید چه نخواید بعد از جدایی آسیب میبیند!
اگه واقعا قصد ازدواج ندارید نباید با روحیه همدیگه بازی کنید.
اونم داره از الان خواستگارهاشو رد میکنه به خاطر اینکه با شما باشه با اینکه میدونه ازدواجی در کار نیست و این یعنی اشتباه محض!
اگه خودش نمیدونه شما بهش بگید که نمیخواید مانع ازدواجش بشید چون بعدها پشیمان میشه و شما هم دچار عذاب وجدان میشید.
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
من ی بیماری مزمن قلبی دارم که هیچ درمانی واسش نیس تازه هر لحظه ممکنه ایست قلبی کنمو خلاص.بجز اینکه برم تو لیست پیوند قلب و ریه که اونم 5-6 سال طول میکشه و نتیجشم مشخص نیس.
من آرزوم اینه که باهاش ازدواج میکردم اما نمیتونم و اینم منو عذاب میده.
چند وقت پیش گفت تمومش کنیم منم گفتم باشه سخته ولی دیگه بهت زنگ و اس ام اس نمیدم اما گریش گرفت منم گریم گرفت و گفتیم دیگه حرف جدایی نزنیم تا روزگار مارو از هم جدا کنه.
بهش گفتم اگه خاستگارت مناسبه نه نگو ولی میگه من اولا هنوز خیلی جونم(20سالشه)حالا برا ازدواج وقت دارم.
به نظرتون با اینکه ما جفتمون مطمینیم که ازدواجی در کار نیس بازم ادامه این رابطه اشتباهه؟؟؟؟؟
اینم بگم که من اولین بارمه که با ی دختر دوست شدم 27 سالمه ولی همیشه به همون دلیل که نمیخاستم کسیو وابسته کنم یا با احساساتش بازی کنم دوستی انتخاب نکردم.
من خییییییلی دوسش دارم.
چکار کنم
اگر جدا بشم تا چند وقت باید گریه کنم شاید تسکین پیدا کنیم.
نمیدنم چکار کنم.
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
با سلام
انشاء الله كه خدا شما را شفا دهد.
اگرچه به خاطر بيماري ممكن است ، انتخاب همسر براي شما با سختي همراه باشد. اما غير ممكن نيست.
شما بايد در هنگام انتخاب در بدو امر به اين مسئله كاملا اشاره كنيد.
در يه پستي در يك تاپيك ديگه اي مطلب زير را آورده بودي:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ekia
من تا حالا به 20 تا متخصص قلب مراجعه کردم اونها نظراتشون متفاوته اما اکثرشون میگن باید با این وضع قلبت بسازی چون کاریش نمیشه کرد یه بار از یکیشون پرسیدم من میتونم ازدواج کنم اون گفت مشکلی نیست.....
اين مطلب و همچنين بعضي نوشته هاي شما را كه در جاهاي مختلف خواندم اين فرضيه را تقويت مي كند كه شما بيشتر از مشكل قلبي ، مشكل ترس و هراستون هست كه بايد درمان شود.
لذا توصيه مي كنم با يك روانپزشك يا يك روانشناس باليني جلسه حضوري داشته باش و براي درمان ترس خود اقدامي بكنيد.
اما ارتباط دوستي فشار زيادي هم براي شما و هم براي طرف مقابل ايجاد مي كند.
لذا ادامه اينگونه رابطه ها روز به روز مشكل جسمي را براي شما بيشتر و وابستگي و مشكلات احتمالي آن را براي دختر خانم زياد مي كند.
اينگونه رابطه ها را قطع كن، و براي ازدواج برنامه ريزي كنيد. خيلي افراد با شرايط سخت تر از شما زمينه ازدواج برايشان پيش آمده و ازدواج كرده اند. پراكندگي نظرات و شرايط در بين دختران و پسران زياد هست. انشاء الله شما هم بتوانيد انتخابي داشته باشيد. اقدام كنيد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ekia
به نظرتون با اینکه ما جفتمون مطمئنیم که ازدواجی در کار نیس بازم ادامه این رابطه اشتباهه؟؟؟؟؟
بله هم اشتباهه و هم مخرب و آسيب رسون
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
دوست عزیز
من هم ممکنه هر لحظه ایست قلبی کنم و ... هیچ کس از یک لحظه ی دیگر خودش خبر نداره. امیدوار باش و قوی.
این رابطه را به این شکل ادامه دادن اشتباه است. حتی برای فشار به قلبتون.
تکلیفتون را با هم مشخص کنید. اگر واقعا دوستتون داره و مناسب هم هستید، ازدواج کنید. اگر نه، مشکلات ترک این دوستی خیلی خیلی برای هر دو زیاد خواهد بود. هر چه دیرتر، سخت تر.
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
سلام دوست عزیز
به خاطربیماریتون واقعا متاسفم ولی برادر گلم اینقدر ناامید نباش مرگ وزندگی دست خداست اگه دقت کنی می بینی که زیاد هستن آدمایی که با اینکه کاملا سالم بودند ایست قلبی کردن پس اینقدرناامیدنباش و به خداتوکل کن:323:
ولی در مورد مشکلتون اگه می بینید عاقبتی واسه این رابطه نیست هرجه زودترتموم کنید بهتره وقتی دراین مدت کم اینقدر به هم وابسته شدید وجدایی واستون اینقدرسخته پس مطمئن باشیدباگذشت زمان که وابستگیتون بیشترشد اونوقت سخترمیشه پس بهتره سعی کنید بهترین تصمیم روبگیرید و فقط از رو احساس تصمیم نگیرید.
دوست گلم بهتره با یه مشاور صحبت کنید وببیندآیاتصمیمی که گرفتیدهیچ وقت ازدواج نکنیدراه حل خوبی هست یانه.
موفق باشید:72:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
دکترم گفت میتونی ازدواج کنی
اما من اکسیزن استفاده میکنم از ته دلم میگم نمیخام سر بار و مایه بد بختیه کسی باشم.
امروز باز بهش گفتم میگه تا زمانی که عملت تموم نشده باهاتم چه بخای چه نخای
حالا تا اون موقع ادامه بدم طوریه اگه خوب بشم که حله باهاش ازدواج میکنم.اگرم نشم که میمیرم چون عملش یا مرگه یا سلامتی/
من خیلی دوسش دارم
خیلی بهم روحیه میده
چکار کنم؟
از همتون ممنونم که بهم جواب میدین منتظر راهنماییاتون هستم.
سیلدا بهشت مدیر و فرانک عزیز خیلی ممنون.بازم کمکم کنید.
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
اشناء الله خداوند شما رو شفا میده و به خواسته دلتون می رسید، ما هم براتون دعا میکنیم که در درجه اول سلامتی تون رو به دست بیارید:323:
وقتی دکتر گفته میتونی ازدواج کنی لابد یه چیزی میدونه دیگه.
توکلت به خدا باشه و خودتو بسپر دست خدا که هم از دلت خبر داره هم شفای بیماریت رو داره.
شما الان 27 سال داری و اون خانم 20 سال، خانمها کلا از آقایون احساساتی تر هستند و هرچی هم سنشون کمتر باشه بیشتر. حالا اون خانم از بیماری و وضعیت شما هم اطلاع داره و میدونه که شما بهش وابسته شدید اما نمیتونید برای ازدواج اقدام کنید، بیشتر احساساتی میشه و هم دوست داره هم میخواد بهت کمک کنه.
این مسائل اونو تحت فشار میذاره که چکار کنه ؟ درسته که گفته حالا برای ازدواجش زوده و فرصت داره به نظرم این حرفش دقیقا یعنی اینکه میخواد به خاطر شما و آرامشتون کنارتون بمونه.
شما باید قویتر از اینها باشید و میتونید باشید ، ازش بزرگتر هستید و مرد هستید .وقتی شما گریه میکنید هم خودتون رو هم اون دختر رو بیشتر اذیت میکنید.
هم دنبال درمان و نوبت برای پیوند قلبت باش هم سعی کن به خدا امیدوار باشی.
سوال :
میشه یه خورده در مورد خودت صحبت کنی؟
27 سال داری و ...
تحصیلاتت چقدره ؟
جایی مشغول کار هستی یا نه ؟
خانوادت چی ؟
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
امیدوارم که هرچه زودترشفاپیداکنید همه ما هم دعا می کنیم وازخدامیخوایم که کمکتون کنه:323:
دوست عزیز گفته های شمادرست ولی وابستگی هرچقدربیشترباشه فراموش کردن سخترمیشه چون اینو خودم تجربه کردم وسعی کردم بعد3/5 سال بخاطربعضی مسائل کسی رو که واقعادوستش دارم فراموش کنم هرچندبعدیکسال هم نشده کامل اینکارو کنم بخاطراین میدونم هرچه بیشتر ادامه بدید بیشتروابسته میشید
حالا شماکی قراره عمل کنید؟اقدامی کردید واسه عمل؟
تحت هیچ شرایطی حاضرنیستیدقبل ازعمل ازدواج کنید؟
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
سوال :
میشه یه خورده در مورد خودت صحبت کنی؟
27 سال داری و ...
تحصیلاتت چقدره ؟
جایی مشغول کار هستی یا نه ؟
خانوادت چی ؟
من 70 واحد از لیسانس کامپیوتر رو گذروندم ولی بدیل بیماری دیگه نشد که ادامه بدم.اینم یکی دیگه از ناراحتیامه چون من عاشق تحصیل و کامپیوتر هستم.
البته تو خونه خیلی چیزارو یاد گرفتم ولی مدرکی ندارم.
قبلا یه جایی آموزش میدادم که اونم دیگه نتونستم ادامه بدم.
من یه حمله قلبی داشتم که خیلی وحشتناک بود بعد از اون مجبور شدم همه چیو رها کنم.
خونوادم هر کدوم سرشون به کار خودشه.از لحاظ مالی متوسط.
من از این لحاظ که نمیخام مدیون کسی باشم حساسم یه همین دلیلم حتی اگه کسی حاظر به ازدواجم بشه من تو این شرایط اصلا نمیخام.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط silda
حالا شماکی قراره عمل کنید؟اقدامی کردید واسه عمل؟
تحت هیچ شرایطی حاضرنیستیدقبل ازعمل ازدواج کنید؟
من باید برای آنزیو و ... برم تهران اگه امکان عمل باشه میرم توی لیست پیوند حداقل 2-3 سال طول میکشه تا قلب و ریه پیدا بشه.
تازه ی چیز دیگم بگم من از این که یکی بمیره تا من زندگی کنم بدم میاد
مدیونش میشم
نمیتونم اون دنیا جوابشو بدم
نمیخام قلب و ریه کس دیگه تو بدنم بیاد
اون میگه منو تنها نذار میترسم دلشو بشکنم
اون منو خوب میشناسه میدونه که حتی اگه گریم نکنم چه حالیم
خودش میگه من آیندم برام مهمتر از توه تو غصه منو نخور
هر وقت ببینم که آیندم به خطر میوفته بهت میگم.
حالا چطوری بهش بگم؟؟؟.
حتی حرفای شمارو هم بهش زدم
قبول نمیکنه.
بعدشم من جز اون هیچ همدمی ندارم.
خیییییلییی دوسش دارم خیییلییی.
در مورد ازدواج قبل از عمل
نمیشه
هر کی باهام ازدواج کنه بد بخت میشه این چند سالشو که باید دردای منو تحمل کنه اگه زنده بمونم که بازم کار زیادی نمیتونم بکنم و همه سختیش رو دوش اون بیچارس.
اگرم بمیرم که یه آدمو بیخودو بی جهت بیوه کردم و بد بخت.
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
دوست عزیز، اصلا کار خوبی نیست که منتظر مرگ بنشینیم!
من هم تقریبا شرایطی مثل شرایط شما رو داشتم، قبل از ازدواجم تردیدهای شما رو داشتم، اما طی صحبتهایی که با دکترهاو همسرم داشتم تصمیم گرفتم زندگی کنم.
طرز فکر شما غلطه و شما رو به نابودی می کشونه، خیلی معذرت می خوام اما کاری که شما می کنید، کاری نیست که باید انجام بدید، من نمی گم که خیلی ها هستن که شرایط بدتری داشتن و به زندگی امیدوار بودن، نمی گم چون خودتون قطعا اینو می دونید، کسی که تشخیص می ده کی فرصت ما تموم شده خداست نه ما، چه بسا افرادی که در سلامت کامل بودن و در یک سانحه جونشون رو از دست دادن، حتی در سنین پایین تر از شما.
حرفی که میخوام بزنم اینه، چه 1 ثانیه، چه 1 روز، چه 100 سال، نبایدفرصت زندگی کردن رو از دست داد، باید از صمیم قلب زندگی کرد.
من هم می دونستم که ممکنه برای همسرم مشکل ایجاد کنم، من حتی تا یک قدمی مرگ هم رفتم، نمیخوام در مورد اون روزها صحبت کنم، اما ما نمی تونیم به جای دیگران تصمیم بگیریم، همسر من انتخاب کرد که با من و با شرایطی که دارم زندگی کنه، اون کاملا همه چیز رو می دونست و کنارم موند.
رابطه ای که الان شما دارید یک قضیه اس و طرز فکر و نگاهتون چیز دیگه، خیلی معذرت می خوام اما من احساس می کنم شما دارید تدریجا خودکشی می کنید، به جای این کار زندگی کنید و بابت هر لحظه ای که می گذره و هنوز نفس می کشید خدا رو شکر کنید و به آرزوهاتون فکر کنیدو اونها رو به دست بیارید.
:72:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
دوست عزیز، اصلا کار خوبی نیست که منتظر مرگ بنشینیم!
من هم تقریبا شرایطی مثل شرایط شما رو داشتم، قبل از ازدواجم تردیدهای شما رو داشتم، اما طی صحبتهایی که با دکترهاو همسرم داشتم تصمیم گرفتم زندگی کنم.
طرز فکر شما غلطه و شما رو به نابودی می کشونه، خیلی معذرت می خوام اما کاری که شما می کنید، کاری نیست که باید انجام بدید، من نمی گم که خیلی ها هستن که شرایط بدتری داشتن و به زندگی امیدوار بودن، نمی گم چون خودتون قطعا اینو می دونید، کسی که تشخیص می ده کی فرصت ما تموم شده خداست نه ما، چه بسا افرادی که در سلامت کامل بودن و در یک سانحه جونشون رو از دست دادن، حتی در سنین پایین تر از شما.
حرفی که میخوام بزنم اینه، چه 1 ثانیه، چه 1 روز، چه 100 سال، نبایدفرصت زندگی کردن رو از دست داد، باید از صمیم قلب زندگی کرد.
من هم می دونستم که ممکنه برای همسرم مشکل ایجاد کنم، من حتی تا یک قدمی مرگ هم رفتم، نمیخوام در مورد اون روزها صحبت کنم، اما ما نمی تونیم به جای دیگران تصمیم بگیریم، همسر من انتخاب کرد که با من و با شرایطی که دارم زندگی کنه، اون کاملا همه چیز رو می دونست و کنارم موند.
رابطه ای که الان شما دارید یک قضیه اس و طرز فکر و نگاهتون چیز دیگه، خیلی معذرت می خوام اما من احساس می کنم شما دارید تدریجا خودکشی می کنید، به جای این کار زندگی کنید و بابت هر لحظه ای که می گذره و هنوز نفس می کشید خدا رو شکر کنید و به آرزوهاتون فکر کنیدو اونها رو به دست بیارید.
:72:
تا حدودی حرفاتون درسته
ولی من به هر دری زدمو نشد برای درمان
پروندمو امریکا فرستادم و نشد
همش جواب رد دکترارو شنیدم بهم گفتن بسوزو بساز
بهم گفتن تو مثل ی لامپی یهو خاموش میشی...
یه بار عمل ناموفق و نفس تنگیو تپش قلبو ....
شما مثل من نیستین ولی من روم نمیشه از کسی درخواست شخصی کنم
وقتی مادر آدم گاهی خسته میشه بقیه چی؟
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
سلام ekia گرامي
چند ماهيه از اون تايپيكي كه قبلاً باز كرده بوديد مي گذره يادمه اون موقع از خونه بيرون نمي رفتيد و همه دوستان اصراار داشتند كه به روانشناس مراجعه كنيد و شما مراجعه نكرديد.
باز هم در اين تايپيك جناب مدير همدردي ازتون خواستند كه به روانشناس مراجعه كنيد پس خواهشاً اين بار ديگه حتماً حتماً مراجعه كنيد:305:، اگر فرض كنيم بيماري شما درمان نداشته باشه و صحبت هاي كه پزشكانتون كردند... درست باشه به نظر من يه روانشناس يا مشاور حداقل كاري كه مي كنه ديدتون را نسبت به بيماريتون و وضعيتتون عوض ميكنه و از نظر روحي خيلي بهتون كمك مي كنه.
برادر خوبم خودت هم خوب مي دوني كه همه چيز دست خداست شفا دادنت براي خدا هيچ كاري نداره
كافيه تنها توكلت به خدا باشه حتي اگه همه دكترهاي ايران و آمريكا و ... نااميدت كرده باشند او براي تو كافيست و به امام زمان متوسل شو و ازش بخواه شفيعت بشوند و دعايت كنند.:323:
و اين رابطه ها كه همش به خاطر نااميديه را كنار بذار كه هم در حق خودت ظلم مي كني و هم در حق اون دختر خانم .
موفق و سربلند باشيد:72:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parvaz2010
سلام ekia گرامي
چند ماهيه از اون تايپيكي كه قبلاً باز كرده بوديد مي گذره يادمه اون موقع از خونه بيرون نمي رفتيد و همه دوستان اصراار داشتند كه به روانشناس مراجعه كنيد و شما مراجعه نكرديد.
باز هم در اين تايپيك جناب مدير همدردي ازتون خواستند كه به روانشناس مراجعه كنيد پس خواهشاً اين بار ديگه حتماً حتماً مراجعه كنيد:305:، اگر فرض كنيم بيماري شما درمان نداشته باشه و صحبت هاي كه پزشكانتون كردند... درست باشه به نظر من يه روانشناس يا مشاور حداقل كاري كه مي كنه ديدتون را نسبت به بيماريتون و وضعيتتون عوض ميكنه و از نظر روحي خيلي بهتون كمك مي كنه.
برادر خوبم خودت هم خوب مي دوني كه همه چيز دست خداست شفا دادنت براي خدا هيچ كاري نداره
كافيه تنها توكلت به خدا باشه حتي اگه همه دكترهاي ايران و آمريكا و ... نااميدت كرده باشند او براي تو كافيست و به امام زمان متوسل شو و ازش بخواه شفيعت بشوند و دعايت كنند.:323:
و اين رابطه ها كه همش به خاطر نااميديه را كنار بذار كه هم در حق خودت ظلم مي كني و هم در حق اون دختر خانم .
موفق و سربلند باشيد:72:
سلام دوست عزیز
روانشناس گفت
امیدوار باش پسرم
کارایی که دوس داریو انجام بده
سعی کن تو جمع باشی
تا اونجایی که بهت فشار نمیاد از خونه برو بیرون
ببین دوست من چیزایی که اغلب این روانشناسا میگن از همون 200 واحد دانشگاهشونه تجربه های شخصی نیستش که
بالای گود وامیسن میگن خاکش کن.
همون مستر روانشناس میتونه ی روز جای من باشه؟قلبش اذیتش کنه؟ریش؟ و تنگی نفس؟
نه عزیز من اینا همش حرفه و رو کاغذ قشنگه.
اگر میبینی اینجا مشکلمو میگم واسه اینه که از تجربه شخصی استفاده کنم کسی که این چیزارو لمس کرده نه خونده باشه.
ببین عزیز من اینقدر دکتر و اینا رفتم که میدونم ی دکتر مریضشو واسه چی میبینه
وقتی دکتر جون به من میگه دیگه نیازی نیس بیای کاری نمیشه واسه شما کرد من باید بشکن بزنمو برقصم؟:227:
روانپزشک محترم واسم ی گونی داروی خاب آور تجویز کرد که همش حالت تهوع داشته باشم و خدارو شکر کنم که بابا من بدتر از اینم میتونم باشم و روانم توپ بشه.
من همه این راهارو رفتم
دکتری که خودشو خدا میدونه و گواهی فوت منو صادر میکنه دوباره برم پیشش که چی بشه؟
من اشتباه کردم که خاستم از تنهایی در بیام حالام نمیدونم چیکار کنم
اون بهم میگه اگه بدونی چقدر دوست دارم هیچ وقت حرف از جدایی نمیزنی
من چی بهش بگم؟بابا بخدا ما مردام دل داریم احساس داریم گریه میکنیم
از بچگی میگن مرد گریه نمیکنه وقتی ازدواج میکنه خانمش میگه تو دلت از سنگه هیچ احساسی نداری.واقعا خنده داره.:311:
حالا شما ی راهکاری بگو که بشه اینکارو کرد
جوابشو که نمیتونم ندم دلم نمیاد دختر به این ماهی و خوبی که از شانس بدش منو دوس داره.
چکار کنم؟
از توجهت ممنوونم:72:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
سلام ekia عزیز:72:
فکر می کنم شما خیلی از مدیون بودن می ترسی.
اقای محترم قلب یه ادم زنده رو که در نمیارن اونو و بکشن که قلبش و بدن به شما. که شما بخوای جواب اونو اون دنیا پس بدی.:316:
مطمئن باش وقتی کسی دیگه امیدی به زنده بودنش نیست اون وقت قلب و ... رو اهدا می کنن.
از این طرز فکرتون می شه فهمید که شما بیشتر از مشکل قلبی مشکل روحی داری که البته غیر طبیعی نیست.
شاید منم اگه یک مشکل جسمی داشتم اعتماد به نفسم و از دست می دادم.
بهتره شمابه جای غصه خوردن و در تب معشوق سوختن و منتظر مرگ بودن بلند شین بیاین تهران کاراتون و بکنید و برین در لیست اهدای قلب. حداقل اون موقع می شی 30-31 ساله و موقع ازدواجت دیر نشده ( با توجه به بالا رفتن سن ازدواج)
در مورد اون دختر خانم هم او داره احساسی برخورد می کنه و هم شما. قبول دارین فکر کردن به این موضوع که اخرش می شه اونم داره به پای من می سوزه منم دل دارم دوسش دارم چجوری ازش جدا شم و ...... این افکار هم روی سلامتی شما تاثیر منفی داره؟
بهتره فعلا همه فکرتون و روی کارای اهدا و سلامتی روحی و جسمیتون متمرکز کنید.
در ضمن با توجه به اینکه دکتر گفته شما می ونی ازدواج کنی پس کار و برای خودت سخت نکن. و سخت نگیر.
موفق باشی:72:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sisili
سلام ekia عزیز:72:
فکر می کنم شما خیلی از مدیون بودن می ترسی.
اقای محترم قلب یه ادم زنده رو که در نمیارن اونو و بکشن که قلبش و بدن به شما. که شما بخوای جواب اونو اون دنیا پس بدی.:316:
مطمئن باش وقتی کسی دیگه امیدی به زنده بودنش نیست اون وقت قلب و ... رو اهدا می کنن.
از این طرز فکرتون می شه فهمید که شما بیشتر از مشکل قلبی مشکل روحی داری که البته غیر طبیعی نیست.
شاید منم اگه یک مشکل جسمی داشتم اعتماد به نفسم و از دست می دادم.
بهتره شمابه جای غصه خوردن و در تب معشوق سوختن و منتظر مرگ بودن بلند شین بیاین تهران کاراتون و بکنید و برین در لیست اهدای قلب. حداقل اون موقع می شی 30-31 ساله و موقع ازدواجت دیر نشده ( با توجه به بالا رفتن سن ازدواج)
در مورد اون دختر خانم هم او داره احساسی برخورد می کنه و هم شما. قبول دارین فکر کردن به این موضوع که اخرش می شه اونم داره به پای من می سوزه منم دل دارم دوسش دارم چجوری ازش جدا شم و ...... این افکار هم روی سلامتی شما تاثیر منفی داره؟
بهتره فعلا همه فکرتون و روی کارای اهدا و سلامتی روحی و جسمیتون متمرکز کنید.
در ضمن با توجه به اینکه دکتر گفته شما می ونی ازدواج کنی پس کار و برای خودت سخت نکن. و سخت نگیر.
موفق باشی:72:
دوست خوبم 4 سال پیش ی روش جدیدی از آلمان امده بود که قرار شد منم از همون روش استفاده کنم و سوراخ قلبمو ببندم من همه مراحل آزمایشاتو رفتم
روز آنژیو خودم با تاکسی رفتم (از 16 سالگیم تنها میرفتم پیش دکتر)انقدر امیدوار بودم که نگو از دانشگاه مرخصی گرفتم که اینکارو به نتیجه برسونم.
ی هفته بعد آنژیو رفتم پیش دکتر گفت متاسفانه نمیشه با بستن اون سوراخ بطن راستت از کار میفته قول میدم تا 3 سال دیگه روشهای جدیدی بیان که 4 سال شده و خبری نیس.
اونروز از مطب تا خونرو نفهمیدم چطوری امدم.:302:
رفتم پیش یه دکتر معروف تو تهران گفت من اینکارو میکنم اما اول 10 میلیونو میگیرم هیچ تضمینیم برا زنده بودن نمیکنم و همه اینارو به خودم گفت.:311:
شما بودی چکار میکردی؟
الان دوباره برم آزمایشاتو انجام بدم زجرشو بکشم دوباره بگن نمیشه من ی فشار روحی دیگرو باید تحمل کنم.
نمیدونم کسی آنژیو کرده یا نه ی آمپول سادشو خیلیا میترسن
من آدم ترسویی نیستم 10 سالگیم خودم رفتم رو تخت خابیدم تا ببرن عملم کنن.
فقط ایرادم این بوده که همه چیو تو خودم ریختم
تنها رفتم دکترو همه چیو در مورد بیماریم میدونم از منابع فارسی و انگلیسیو ....
آخر و عاقبتشم میدونم
البته به خدا اطمینان دارم ولی حتما که خدا نباید همرو شفا بده شاید منم یکی از اونام نمیدونم.
اینو میدونم که خدا بیش از ظرفیت ما چیزی رو بهمون تحمیل نمیکنه.
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
قبل از اینکه بنویسم ازتون معذرت می خوام به خاطر اینکه ممکنه لحنم تند بشه.
نمی خوام مقایسه کنم اما برای اینکه بتونم راحت باهاتون حرف بزنم یه کم از خودم براتون می نویسم.
من الان هم سن شما هستم، 2 سال پیش به خاطر توموری که توی سرم بود رفتم کما، دقیقا وسط ترم 7 دانشگاه، من درس خوندن رو خیلی دوست داشتم و دارم، بعد از برگشتنم و بعد از طی مراحلی که به زندگی عادی برم گردونه به هر زحمتی بود ترم 7 رو پاس کردم، برای درمان به انگلیس رفتم و اونجا یه عمل روی سرم انجام دادم، یکی از تومورها برداشته شد اما یکی دیگه که در جای حساسی بود و توی انگلیس هم جرأت دست زدن به اون رو نداشتن سرجاش باقی موند، من این جمله دکتر ها رو نشنیدم که «کاری برای این یکی نمیشه کرد و هر آن ممکنه که رشدش سریع بشه که در این صورت مرگش حتمیه» حتی الان هم که به یادش می افتم خنده ام می گیره. همسرم به خاطر این قضیه خیلی ناراحت بود اما من ازش خواستم که اجازه بده به زندگیم ادامه بدم و دوست ندارم کسی از این قضیه با خبر بشه، من برگشتم با خبر سلامت کامل به دیگران (هر چند که دکترها چیز دیگه ای گفته بودن!)، الان جز من و همسرم از این قضیه کسی خبر نداره، البته حتی خودم هم بهش فکر نمی کنم، مگر مواقعی که درد شدید و سرگیجه به سراغم میاد که مجبور میشم چند روزی مهمون بیمارستان بشم، اما زندگیم تعطیل نیست، دارم به سمت آرزوهام پیش میرم و به تنها چیزی که فکر نمی کنم مرگه، شاید قبل از اینکه این تومور بخواد بهم آسیب برسونه در اثر یه حادثه دیگه از دنیا برم، اما چرا باید بهش فکر کنم؟
شما تنها کسی نیستید که مرگ تهدیدش می کنه، من حاضرم قسم بخورم که 100 درصد انسانهای روی زمین با همین تهدید رو به رو هستن. حالا من و شما یه شانسی اوردیم اونم اینه که یکی در گوشمون گفته مرگ نزدیکته، خوب این باید باعث بشه که تلاش بیشتری برای روزهایی که هستیم بکنیم نه اینکه یه جا بشینیم و منتظر مرگ بمونیم، این لحظه هایی که در اختیار من و شماست از هر چی گنجه پربهاتره، اما چرا باید با یه دلیل بیخود اونها رو از دست بدیم؟ خیلی ها هستن حسرت همین لحظه ها رو می خورن، خیلیا.
همیشه ما آدمها فکر می کنیم که شرایطمون از سایرین بدتره، نه عزیزم این طور نیست، این فکریه که ما بتونیم باهاش تمام کارهامون رو توجیه کنیم.
میخوام ازتون سه تا سوال بپرسم،
اگه شما توی این وضعیت تا 90 سالگیتون موندین میخواین باقی عمرتون رو چطوری بگذرونید؟
اگه 5 سال دیگه، با توجه به پیشرفت سریع علم، درمانی برای بیماری شما کشف شد، و شما به خواست خدا در سن 32 سالگی درمان شدید، میخواید چه کاری انجام بدین؟ غیر از اینه که مجبورید زندگی کنید؟ که هر جا برید ازتون رزومه میخوان؟ اون وقت میخواین پرونده های پزشکیتون رو نشونشون بدین؟
چرا نباید خودتون کسی باشید که درمان این بیماری رو کشف می کنه؟ (اینو برای مثال گفتم)
ببین من که با شما آشنایی ندارم، از این طرز فکرتون واقعا ناراحت میشم، دیگه وای به حال اطرافیانتون، شما اگه واقعا به فکر اونها هستید باید پرانرژی ادامه بدین، یه آدم سالم وقتی یه گوشه بشینه و ناامید بشه دیگران رو اذیت می کنه اما اگه یه فردی که بیماری سختی داشته باشه برای زندگیش تلاش کنه، موجب تحسین اطرافیانش میشه و باعث میشه اونها بهش افتخار کنن و از بودنش دلگرم بشن و انرژی بگیرن.
من هم همیشه تنهایی رفتم دکتر، همیشه هم دکترها تمام جمله ها رو به خودم گفتن، اما هر چقدر اونها بیشتر می گفتن من بیشتر برای رسیدن به اهدافم نقشه می کشیدم، دقیقا توی همون مطب، وقتی اولین بار قضیه رو فهمیدم تازه میخواستم کنکور کارشناسی شرکت کنم، با شنیدنش همونجا تصمیم گرفتم که همون سال رشته ای که دوست دارم قبول بشم چون احساس کردم شاید فرصتم کم باشه برای اینکه به آرزوهام برسم.
من این حرفهای شما رو فقط یه توجیه می دونم، برای اینکه دست از زندگی بکشید و روزهاتون رو همینطوری سپری کنید، باز هم معذرت می خوام اما شما دارید برای زندگی نکردن دنبال بهونه می گردید در صورتی که این می تونست بهونه ای باشه براتون برای بیشتر زندگی کردن.
به هر حال تنها چیزی که منو خیلی عذاب می ده اینه که یه نفر قدر چیزهایی که داره رو ندونه و فقط به نداشته هاش فکر کنه. فرصتها رو تهدید ببینه و از دستشون بده.
امیدوارم وقتی که به حرف من رسیدید روزهای زیادی رو از دست نداده باشید. باور کنید همه انسانها هر آن ممکنه که دیگه در این دنیا نباشن.
:72:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
سلام و درود [align=right]میفهم که تو شرایط سخت و دشواری هستی،ولی تو باید برای زندگی کردن بجنگی و ناامید نباشی و توکل کنی به خدای بزرگ،همه ما هر لحظه ممکنه که ایست قلبی کنیم یا به هر طریقی بمیریم حالا ماها که مشکل وبیماری نداریم از این مرگ غفلت میکنیم و فک میکنیم که مرگ فقط برا همسایه ست ماحالا حالاها زنده ایم وصد سال عمر میکنیم واز این حرفا،در صورتیکه ما مرگو فراموش کردیم مرگ که که مارو فراموش نکرده :305:حضرت علی در نهج البلاغه فرمودند :دنیا خانه نیست ، شدن است و رنج بردن و دگرگونی پذیرفتن، و عبرت گرفتن . نشان نابود شدن، اینک روزگار، کمان خود را به زه کرده است، تیرش به خطا نرود، و زخمش به نشود؛ بر زنده تیرمرگ ببارد، و تندرست را به بیماری از پا در آرد، و نجات یافته را درناتوانی وماندگی دارد. خورنده ای است که روی سیری نبیند، نوشنده ای است که تشنگی اش فرو ننشیند .پاک و منزه است خدا، چه نزدیک است زنده به مرده، به خاطر پیوستن بدان، و چه دور است مرده از زنده ، به خاطر بریدن وی از آن!
ودر جای دیگر میفرمایند:
حلال دنیا حساب دارد و حرام آن عذاب دارد.
فک کنم اگه خوب دقت کنی به این جملات زیبا جوابتو بگیری،یاد مرگ خوبه نه طوری که بشینی و روزاتو بشمری که کی دیگه تموم میشه،تو الان بهترین فرصته برات که با خدا حال کنی بهش نزدیکتر بشی باهاش رفیق شی اونوقت میبینی که چقدر اروم میگیری،خودتو و اون خانوم ازین بازی احساسی جدا کن امیدوارم که هر چی که خیرت در اون هست برات اتفاق بیافته و عاقبت بخیر بشی برادر عزیزم
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
میخوام ازتون سه تا سوال بپرسم،
اگه شما توی این وضعیت تا 90 سالگیتون موندین میخواین باقی عمرتون رو چطوری بگذرونید؟
اگه 5 سال دیگه، با توجه به پیشرفت سریع علم، درمانی برای بیماری شما کشف شد، و شما به خواست خدا در سن 32 سالگی درمان شدید، میخواید چه کاری انجام بدین؟ غیر از اینه که مجبورید زندگی کنید؟ که هر جا برید ازتون رزومه میخوان؟ اون وقت میخواین پرونده های پزشکیتون رو نشونشون بدین؟
چرا نباید خودتون کسی باشید که درمان این بیماری رو کشف می کنه؟ (اینو برای مثال گفتم)
ببین من که با شما آشنایی ندارم، از این طرز فکرتون واقعا ناراحت میشم، دیگه وای به حال اطرافیانتون، شما اگه واقعا به فکر اونها هستید باید پرانرژی ادامه بدین، یه آدم سالم وقتی یه گوشه بشینه و ناامید بشه دیگران رو اذیت می کنه اما اگه یه فردی که بیماری سختی داشته باشه برای زندگیش تلاش کنه، موجب تحسین اطرافیانش میشه و باعث میشه اونها بهش افتخار کنن و از بودنش دلگرم بشن و انرژی بگیرن.
من هم همیشه تنهایی رفتم دکتر، همیشه هم دکترها تمام جمله ها رو به خودم گفتن، اما هر چقدر اونها بیشتر می گفتن من بیشتر برای رسیدن به اهدافم نقشه می کشیدم، دقیقا توی همون مطب، وقتی اولین بار قضیه رو فهمیدم تازه میخواستم کنکور کارشناسی شرکت کنم، با شنیدنش همونجا تصمیم گرفتم که همون سال رشته ای که دوست دارم قبول بشم چون احساس کردم شاید فرصتم کم باشه برای اینکه به آرزوهام برسم.
من این حرفهای شما رو فقط یه توجیه می دونم، برای اینکه دست از زندگی بکشید و روزهاتون رو همینطوری سپری کنید، باز هم معذرت می خوام اما شما دارید برای زندگی نکردن دنبال بهونه می گردید در صورتی که این می تونست بهونه ای باشه براتون برای بیشتر زندگی کردن.
به هر حال تنها چیزی که منو خیلی عذاب می ده اینه که یه نفر قدر چیزهایی که داره رو ندونه و فقط به نداشته هاش فکر کنه. فرصتها رو تهدید ببینه و از دستشون بده.
امیدوارم وقتی که به حرف من رسیدید روزهای زیادی رو از دست نداده باشید. باور کنید همه انسانها هر آن ممکنه که دیگه در این دنیا نباشن.
:72:
دوست عزیزم حرفاتون بسیار درست و تاثیر گذاره
پس بذار از خودم بیشتر بگم
من زمانی انرژی فوق العاده ای برای ادامه زندگی داشتم 14 سال تحصیلم هیچ کس نمیدونست من مشکل دارم گاهی مسخره میشدم که نمیتونستم مثل اونا بدوم یا فوتبال کنم و یا ...
یادمه یه بار ضربان قلبم از صبح که پا شدم 140 بود دوبرابر حد طبیعی
فکر میکنی من چکار کردم؟
با دوستام وعده کردم با هم رفتیم شهر بازی توی شهر بازی حالم چن بار بد شد ولی به روی خودم نیاوردم سوار چرخ و فلک و اینا شدیم و
من 23 سال عمرمو همینطور گذروندم با انرژیو امید
شب قبل حمله حالم به شدت بد بود رفتم خونه دوستم شام خوردم که یادم بره.
اما الان من خودمم میدونم که ی زندگیه یکنواخت و بی روح دارم اما شما جای من چیکار میکنید
ساعتی ی بار باید بری دسشویی تو دسشویی در اثر فشار ضربان قلبت بالا میره
تو حموم بیش از 10 دقیقه نمیتونی بمونی
راه بری زود خسته میشی
ریه ها و قلبت و بدنت درد میگیره
ریتم قلبت بهم میخوره (وسطش نمیزنه وامیسه بهش میگن پی وی سی) تو اون لحظه احساس مرگ میکنی
روزی 6 قرص مزخرف میخوری که عوارضش دایم عذابت میده
دستات میلرزه
ضربان قلبتو تو تمام بدنت حس میکنی
شب تا صبح صدای قلبتو میشنوی
تکون خوردنه قلبت از روی لباس پیداس
و هزار تای دیگه
میدونم که میگید بی عرضم یا مشکل روحی دارم یا هر چیز دیگه
اما شاید خود شما یه لحظشم نتونی تحمل کنی
نمیدونم شاید اشتباه بزرگه من این بود که منتظر معجزه نشستم
معجزه ای که شاید هیچ وقت نیاد
الان بازم حالم بهتر از قبله ولی...
جواب سوالاتونو ندادم
هر شب بهش فک میکنم
من الان از لحاظ کامپیوتر تعریف از خودم نباشه بلدم
به حدی هستم که بتونم راحت آموزش بدم مثل قبل
تازه کار برام پیش داداشم هست
اگه 90 سال عمر کنم اسممو تو کتاب گینس مینویسن به دو دلیل
چون تا حالا کسی با شرایط من بیش از 37 عمر نداشته
بعدشم به خاطر اینکه 90 سال تو خونه مونده:311:
ممنون از توجهتون:72:
دلم دردی که دارد با که گوید؟ گنه خود کرده تاوان از که جوید؟
راستی ی چیزی یادم رفت من بعد از حمله خودمو کشتم تا یه ترم دیگرو بگذرونم
اما همشو سر جلسه خراب کردم کل ترمو افتادم:311:
منی که نمره زیر 16 نداشتم نمره 2 آوردم:311:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
ارتاوای عزیز، میدونم شرایط خیلی سختی داری، اما روحیه تو ازدست نده، من هم خیلی شبها با حالت تهوع و سرگیجه از خواب بیدارمیشم و فرصت نمی کنم که خودم رو به جایی برسونم و ... (البته ببخشید)
اما اینجا مسابقه بیماری نیست که منم بخوام مشکلاتم رو بگم، فقط خواهش می کنم روحیه تو حفظ کن، تا 37 سالگی هم 10 سال زمان داری، این 10 سال رو از دست نده، اصلا شاید قرار باشه فردا از دنیا بریم، بهتره امروز رو از دست ندیم.
هیچکس بی عرضه نیست، اجازه نده چیزی تو رو از حرکت بازداره، خواهش می کنم زندگی کن.
من سعی می کنم دیگه پستی برای شما نذارم چون نمی خوام ناراحتتون کنم، اما توی این آخرین پست ازتون می خوام که نا امید نباشی، کارهایی که می تونی انجام بدی رو انجام بده، تویی که معنای زندگیت هستی، خودت رو از زندگیت حذف نکن و ادامه بده.
امیدوارم سلامتیت رو به دست بیاری
از صمیم قلب برات آرزوی پیروزی دارم
:72:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نه اتفاقا حرفاتون خیلی خوب و دلنشینه دارم بهشون فکر میکنم اصلا اصلا ناراحت نشدم
واقعا ازتون متشکرم که اهمیت دادین
منم برای شما آرزوی سلامتی کامل و خوشبختی میکنم.:72::72:
حالا یه راهی بگین که به آرومی اون دختر معصومو راضیش کنم که من براش فایده ندارم.
اینو حل کنید.
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
گفتنی ها رو دوستان گفتند و من چیزی ندارم اضافه کنم جز یک نکته
بذارین قبلش اینو بگم که حالا دیگه شما تنها نیستید و دوستایی دارید در تالار همدردی
عین من که قبل اومدن به اینجا تنها بودم ولی الان تا یه پست جدید میزنم دوستام میان ببینن چه خبر شده
پس تنها نیستم!
نکته ای که میخواستم عرض کنم اینه که چه باور کنید چه نه خیلی وقته تصمیم گرفتم برم به انجمن اهدا عضو بپیوندم تا اگه روزی مرگ مغزی شدم به یک یا دونفر زندگی بدم! اینو به مادرم و نامزدم هم گفتم که اگر همچین اتفاقی برای من افتاد حتما رضایت بدید و خودم هم مراحل قانونیشو طی خواهم کرد!
پس من نوعی نمی میرم که شما زنده بمونید، بلکه من اگه مرگ مغزی شدم بسیار خوشحال خواهم شد که عضوی که دیگه به درد من نخواهد خورد بیاد توی بدن یکی دیگه بهش زندگی بده و خودش و خانواده شو خوشحال کنه!
شما که اعضای بدتو نمیبینی، میبینی؟ اینا رو گفتم که بدونی بعضی جاها داری با فکرهای بد خودتو اذیت می کنی
دوست خوبم درسته که مشاور خارج از گود نشسته و داره نگاه می کنه و حرف میزنه و شایدم بارها از دستش عصبانی بشیم که تو الان صحیح و سالم و شاد و شنگول میری خونه ت شام بخوری چه فرقی می کنه که من چی میکشم
اما امام علی یه سخنی داره می گه به حرفی که گفته میشه توجه کن ببین درسته یا نه ، نه به این که کی این حرفو میزنه
مشاور جای شما نیست و نمیتونه باشه اما آیا حرفهاش نمی تونه به شما کمک کنه؟
دوست عزیزم می فهمم سختی کشیدید و امیدوارم از ته دل روزی بیاید اینجا و از موفقیت عملتون بهش بگید
می فهمم سختی کشیدید و تلاشتون تا الان قابل تحسین هست پس ادامه بدید
چون شما زنده اید!
زنده نبودید میتونستید عاشق این دختر خانوم بشید؟
پس سعی کنید این زندگی رو بهتر کنید برای خودتون
چه بسا منی که این سطر ها رو تایپ می کنم تا یه هفته زنده نباشم!
اینم یه گل برای شما دوست عزیز:72:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
مردی که تنها یک روز زندگی کرد !
دو روز مانده به پایان جهان ، تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است . تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود .
پریشان شد . آشفته و عصبانی نزد فرشته ی مرگ رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد . داد زد و بد و بیراه گفت ، فرشته سکوت کرد ؛ آسمان و زمین را به ریخت ؛ جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت ، فرشته سکوت کرد ؛ به پر و بال فرشته پیچید ، فرشته سکوت کرد ؛ کفر گفت و سجاده دور انداخت ، باز هم فرشته سکوت کرد ؛ دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد ، این بار فرشته سکوتش راشکست و گفت : بدان که یک روز دیگر را هم از دست دادی ! تنها یک روز دیگر باقی ست . بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن .
لا به لای هق هقش گفت : اما با یک روز...... با یک روز چه کاری می توان کرد......؟
فرشته گفت : آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند ، گویی که هزار سال زیسته است و آن که امروزش را در نیابد ، هزار سال هم به کارش نمی آید ؛ و آن گاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت : حالا برو و زندگی کن .
او مات و مبهوت به زندگی نکاه کرد که در گودی دستانش می درخشید ، اما می ترسید حرکت کند ، می ترسید راه برود ، نکند قطره ای از زندگی از لای انگشتانش بریزد !
قدری ایستاد..... بعد با خود گفت : وقتی فردایی ندارم نگاه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد ، بگذار این یک مشت زندگی را خرج کنم .
آن وقت شروع به دویدن کرد . زندگی را به سر و رویش پاشید ، زندگی را نوشید و بویید و چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا بدود ، می تواند بال بزند ، می تواند پا روی خورشید بگذارد و می تواند...
او در آن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد ، زمینی را مالک نشد ، مقامی به دست نیاورد ، اما....اما در همان یک روز روی چمن ها خوابید ، کفش دوزکی را تماشا کرد ، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آن هایی که نمی شناختندش سلام کرد و برای آن ها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد . او همان یک روز آشتی کرد وخندید و سبک شد ، لذت برد و سرشار شد و بخشید ، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد !
او همان یک روز زندگی کرد اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند : او در گذشت ، کسی که هزار سال زیسته بود .
:72:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سابینا
گفتنی ها رو دوستان گفتند و من چیزی ندارم اضافه کنم جز یک نکته
بذارین قبلش اینو بگم که حالا دیگه شما تنها نیستید و دوستایی دارید در تالار همدردی
عین من که قبل اومدن به اینجا تنها بودم ولی الان تا یه پست جدید میزنم دوستام میان ببینن چه خبر شده
پس تنها نیستم!
نکته ای که میخواستم عرض کنم اینه که چه باور کنید چه نه خیلی وقته تصمیم گرفتم برم به انجمن اهدا عضو بپیوندم تا اگه روزی مرگ مغزی شدم به یک یا دونفر زندگی بدم! اینو به مادرم و نامزدم هم گفتم که اگر همچین اتفاقی برای من افتاد حتما رضایت بدید و خودم هم مراحل قانونیشو طی خواهم کرد!
پس من نوعی نمی میرم که شما زنده بمونید، بلکه من اگه مرگ مغزی شدم بسیار خوشحال خواهم شد که عضوی که دیگه به درد من نخواهد خورد بیاد توی بدن یکی دیگه بهش زندگی بده و خودش و خانواده شو خوشحال کنه!
شما که اعضای بدتو نمیبینی، میبینی؟ اینا رو گفتم که بدونی بعضی جاها داری با فکرهای بد خودتو اذیت می کنی
دوست خوبم درسته که مشاور خارج از گود نشسته و داره نگاه می کنه و حرف میزنه و شایدم بارها از دستش عصبانی بشیم که تو الان صحیح و سالم و شاد و شنگول میری خونه ت شام بخوری چه فرقی می کنه که من چی میکشم
اما امام علی یه سخنی داره می گه به حرفی که گفته میشه توجه کن ببین درسته یا نه ، نه به این که کی این حرفو میزنه
مشاور جای شما نیست و نمیتونه باشه اما آیا حرفهاش نمی تونه به شما کمک کنه؟
دوست عزیزم می فهمم سختی کشیدید و امیدوارم از ته دل روزی بیاید اینجا و از موفقیت عملتون بهش بگید
می فهمم سختی کشیدید و تلاشتون تا الان قابل تحسین هست پس ادامه بدید
چون شما زنده اید!
زنده نبودید میتونستید عاشق این دختر خانوم بشید؟
پس سعی کنید این زندگی رو بهتر کنید برای خودتون
چه بسا منی که این سطر ها رو تایپ می کنم تا یه هفته زنده نباشم!
اینم یه گل برای شما دوست عزیز:72:
دوست عزیزم برای اهدا عضو میتونید به سایت ehda.ir مراجعه کنید اونجا همه چیو نوشته.
من خودمم اگه خدا قبول کنه عضو شدم.
خدا نکنه که شما بمیرید انشاالله حالا حالا زنده ایدو زندگی میکنید.
مرسی از توجهتون.:72::72::72::72::72:
ولی کسی به من نمیگه با این عزیز دلم چیکار کنم که دلشو نشکنم؟
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
به نظر من تو باید همه چیزو برای عزیز دلت بگی هرچی که الان باورش داری هرچی که قانعت کرده تا از زندگی لذت ببری با صحبت کردنو توضیح دادن میتونی قصدتو براشون بیان کنی.
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شاپرک جون
به نظر من تو باید همه چیزو برای عزیز دلت بگی هرچی که الان باورش داری هرچی که قانعت کرده تا از زندگی لذت ببری با صحبت کردنو توضیح دادن میتونی قصدتو براشون بیان کنی.
دوست عزیز میشه واضحتر بگین؟
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
ارتاوای محترم اگه واقعا شما تصمیم بر این دارید که زندگی جدیدی داشته باشید که مالامال از عشق و امید باشه و بوی زندگی بده باید تصمیم خودتونو بگیرید اگه میخواهید از اون دختر خانوم جداشید وبتونید بهتر تصمیم بگیرید یا بیشتر فکر کنید باید اون خانوم رو درجریان تصمیماتون بزارید مطمئنا ایشون از این امیدتون خوشحال میشه و بهتون کمک میکنه.میشه بگید دقیقا نگران چی هستید؟نگران اینکه ایشون تو این رابطه ضربه ببیند یا برای شما سخته؟
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
سلام
درک وضعیتت خیلی سخته و هیچ کس و هیچ کس و هیچ کس به جز کسی که در شرایط تو باشه نمیتونه وضعیتت رو درک کنه .
اگر 40 - 50 سالم بود هیچوقت حرفی از بیماریم نمیزدم و تحمل میکردم . ولی من از سن پایین و بهتر بگم از وقتی که یادم میاد سر و کارم با دارو و دکتر و اورژانس و بیمارستان بوده .
جای عمر و بهتر بگم جوانی رو که داره پشت در مطب دکتر و اورژانس و بیمارستان و . . . به باد میره با چی میشه پر کرد ؟
امیدوارم حالتون بهتر بشه . منم 27 سالم هست و به دلیل بیماری هیچوقت به ازدواج فکر نکردم و نمیتونم فکر بکنم .
با اینکه کسایی بودن که احساس خوبی نسبت بهشون پیدا کردم و حتی کسایی هم بودن بهم محبت داشتن و ابراز علاقه کردن ولی هیچوقت ابراز علاقه به دختری نکردم و سعی کردم بسوزم و بسازم . راه دیگه ای برام وجود نداره .
مجبوریم بیخیال زندگی طبیعی بشیم . موفق باشید .
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شاپرک جون
ارتاوای محترم اگه واقعا شما تصمیم بر این دارید که زندگی جدیدی داشته باشید که مالامال از عشق و امید باشه و بوی زندگی بده باید تصمیم خودتونو بگیرید اگه میخواهید از اون دختر خانوم جداشید وبتونید بهتر تصمیم بگیرید یا بیشتر فکر کنید باید اون خانوم رو درجریان تصمیماتون بزارید مطمئنا ایشون از این امیدتون خوشحال میشه و بهتون کمک میکنه.میشه بگید دقیقا نگران چی هستید؟نگران اینکه ایشون تو این رابطه ضربه ببیند یا برای شما سخته؟
اینکه اون آسیب نبینه خیییییلی برام مهمه
خودم مهم نیس من به تنهایی عادت دارم.خییییییییلی سخته ولی می ارزه که اون آسیبی نبینه.
اون میگه نگران من نباش من شرایط تورو میدونم از جداییم اصلا حرف نزن بذار روزگار خودش جدامون کنه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط imans
سلام
درک وضعیتت خیلی سخته و هیچ کس و هیچ کس و هیچ کس به جز کسی که در شرایط تو باشه نمیتونه وضعیتت رو درک کنه .
اگر 40 - 50 سالم بود هیچوقت حرفی از بیماریم نمیزدم و تحمل میکردم . ولی من از سن پایین و بهتر بگم از وقتی که یادم میاد سر و کارم با دارو و دکتر و اورژانس و بیمارستان بوده .
جای عمر و بهتر بگم جوانی رو که داره پشت در مطب دکتر و اورژانس و بیمارستان و . . . به باد میره با چی میشه پر کرد ؟
امیدوارم حالتون بهتر بشه . منم 27 سالم هست و به دلیل بیماری هیچوقت به ازدواج فکر نکردم و نمیتونم فکر بکنم .
با اینکه کسایی بودن که احساس خوبی نسبت بهشون پیدا کردم و حتی کسایی هم بودن بهم محبت داشتن و ابراز علاقه کردن ولی هیچوقت ابراز علاقه به دختری نکردم و سعی کردم بسوزم و بسازم . راه دیگه ای برام وجود نداره .
مجبوریم بیخیال زندگی طبیعی بشیم . موفق باشید .
منم هیچ وقت فکر نکردم و نمیکنم
حتی در مورد ایشونم همینطور
من که نمیخام با احساسات پاک یه دختر معصوم بازی کنم که.
منم رفتار طبیعیم بود ولی اون روش تاثیر گذاشت و دل منم با خودش برد که برد.
منم واسه شما آرزوی تندرستی کامل دارم...
اگه کسی یه راهکار خوب جلوم میذاشت خوب بود
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نمیدونم تایپیک من خوندین یا نه؟
من میخوام تجربه خودم بگم,چند ماه بعد از اینکه باهاش اشنا شدم گفت رفته دکتر و دکتر گفته سرطان داره،اون موقع دوسش داشتم اما عاشق نبودم،توی تایپیکم گفتم که همش دروغ بود.
وقتی گفت سرطان داره،چون از قبل گفته بود تنهاس با خانوادش مشکل داره دلم نیومد تنهاش بذارم،یادمه گریه میکردم با خودم فک میکردم که تنهاش نمیذارم اگه خوب شد که باهم میمونیم،اما اگه نشد لاقل عشق محبتمو ازش دریغ نمیکنم هر چند خودمم که شاید زندگیم ببازم.
درسته همش از طرف اون دروغ بود اما برای من 1 زندگی واقعی بود.نمیدونی تو اون یکسالی که دروغ گفت چی کشیدم،چشمم همه جا دنبالش بود،نگرانش بودم،اینقد گریه میکردم که دیگه چشمام به گریه عادت کرده بود و باد نمیکرد.باید بگم تو اون یکسال بود که من دیوانه وار عاشقش شدم.در حالیکه اگه از همون اول ازش جدا میشدم میتونستم ازش دل بکنم.تنها تذکرم بهتون اینه که هر روز که بگذره هر دوتون عاشقتر میشین.اگه میخواین جدا شین زودتر اینکارو کنین چون دیگه نمیتونین.عشق مثل 1مرداب هر بیشتر در اون فرو برید سختتر بیرون میاید.
البته باید این بگم من تنها از دید 1دختر اینارو گفتم بدون در نظر گرفتن شما،شمام حق دارید عاشق باشید،اگه امید دارید خوب شید صادقانه با هم بمونید میتونین عشق فوق العده زیبایی رو خلق کنید،من گرچه با اون عشق تباه شدم اما هنوزم خاطره اون یکسال برام مقدسترین چیزی که دارم،با اینکه شاید دیگه نتونم مثل اون موقع با تمتم وجودم زندگی کنم
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sayeh44
نمیدونم تایپیک من خوندین یا نه؟
من میخوام تجربه خودم بگم,چند ماه بعد از اینکه باهاش اشنا شدم گفت رفته دکتر و دکتر گفته سرطان داره،اون موقع دوسش داشتم اما عاشق نبودم،توی تایپیکم گفتم که همش دروغ بود.
وقتی گفت سرطان داره،چون از قبل گفته بود تنهاس با خانوادش مشکل داره دلم نیومد تنهاش بذارم،یادمه گریه میکردم با خودم فک میکردم که تنهاش نمیذارم اگه خوب شد که باهم میمونیم،اما اگه نشد لاقل عشق محبتمو ازش دریغ نمیکنم هر چند خودمم که شاید زندگیم ببازم.
درسته همش از طرف اون دروغ بود اما برای من 1 زندگی واقعی بود.نمیدونی تو اون یکسالی که دروغ گفت چی کشیدم،چشمم همه جا دنبالش بود،نگرانش بودم،اینقد گریه میکردم که دیگه چشمام به گریه عادت کرده بود و باد نمیکرد.باید بگم تو اون یکسال بود که من دیوانه وار عاشقش شدم.در حالیکه اگه از همون اول ازش جدا میشدم میتونستم ازش دل بکنم.تنها تذکرم بهتون اینه که هر روز که بگذره هر دوتون عاشقتر میشین.اگه میخواین جدا شین زودتر اینکارو کنین چون دیگه نمیتونین.عشق مثل 1مرداب هر بیشتر در اون فرو برید سختتر بیرون میاید.
البته باید این بگم من تنها از دید 1دختر اینارو گفتم بدون در نظر گرفتن شما،شمام حق دارید عاشق باشید،اگه امید دارید خوب شید صادقانه با هم بمونید میتونین عشق فوق العده زیبایی رو خلق کنید،من گرچه با اون عشق تباه شدم اما هنوزم خاطره اون یکسال برام مقدسترین چیزی که دارم،با اینکه شاید دیگه نتونم مثل اون موقع با تمتم وجودم زندگی کنم
دوست خوبم امروز 4 ساعت با هم حرف زدیم و عذاب کشیدیم بهش گفتم بیا جدا بشیم و اون گفت من باهات میمونم تا عمل کنی
گفتم من شاید نتونم عمل کنم و شاید تا آخر عمرم همینی باشم که الانم شایدم بدتر
خدا شاهده من یه بارم بهش برای ازدواج پیشنهادی نداشتم.
اما گفت نه نمیخام از هم جدا بشیم
گفت بذار روزگار خودش اینقدر بیرحم هست که مارو جدا کنه
من دیگه بهش از جدایی حرف نمیزنم چقدر عذابش بدم؟
چقدر دلشو بشکنم؟
بهش گفتم آیندتو خراب میکنی
گفت تو منو دیونه کردی از بس از آینده من حرف میزنی
گفت هر وقت خاستم ازدواج کنم بهت خبر میدم تا جدا بشیم.
امروز روز بدی بود تا یک قدمیه جدایی رفتیم ولی نتونستیم و نمیتونیم جدا بشیم
قلبم امروز خیلی درد گرفته
دیگه بهش مریضیامو نمیگم
گریه هامم نمیگم
هر چند از صدام میفهمه ولی انکار میکنم
منم باید مرد باشم دیگه سنگدلو بیرحم و محبت یه دختر مهربونو نبینم
گفت من فقط تورو دوست خودم میدونم نترس زندگیم خراب نمیشه.
من دیگه جراتشو ندارم از جدایی حرف بزنم اون تنها کسیه که منو همینجور که هستم با همه دردام قبولم کرده
تنها کسیه که محبتو جایگزین ترحم کرده
تنها کسیه که دوباره منو به زندگی امیدوار کرده
حالا بازم جدا بشم؟
نه من نمیتونم.اونم نمیتونه.میذاریم پای روزگار تا وقتی زندم دوسش دارم حتی اگه جدا هم بشیم
یعنی این دنیا محبت کردن منو اونو نمیتونه ببینه؟
اصلا شاید خدا دعاهامو جواب داده و این دختر نازو وارد زندگیم کرده تا بهم بفهمونه تا زندم باید زندگی کنم
من میدونم اگه ولش کنم دق میکنم.
من ازش جدا نمیشم
برام دعا کنید
خدا این محبتمونو یه سرانجام خوبو خوش واسش بذاره
من اونو نعمت میدونم هیچ وقتم راضی نمیشم که اشک بریزه
یا بخام ناراحتیو غمشو ببینم.
اگه یه روزی گذرت به این سایت افتاد بدون که من دوست دارم.:72::72::72::43::
این دوستی حداقل 6 ماه شناخت توش هست
6ماه جرو بحث
فقط قهر توش نیس چون قرارمون این بوده که
چون ما آدمیم باید حرف بزنیم برا مشکلاتمون نه قهر:305:
تا الانم سرش واسادیم.
خدا کمکم کنه:323::323::323::323::323:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
اگه اخر اون عشقی که من داشتم اونجوری نبود تا اخر عمرم به پای این عشق با جون و دل میموندم،باورت نمیشه میپرستیدمش،بعضی اوقات احساس گناه میکردم چون کنار خدای خودم قرارش داده بودم،شما به اون درداتون و غصه هاتون نمیگید،اما اون با دردا و غصه های دروغش من میچزوند،با همه اون عذابا دوسش داشتم،هنوزم تمام وجودم لبریز اون عشق،اما دارم یادش از زنگیم دور میکنم،شما راه برای خوب شدن دارید،در حالیکه اون گفت نداره،اما من با تمام وجودم به پاش موندم.
میخوام 1توصیه بهت بکنم،اگه میدونی باید جدا شی حرفش نزن عمل کن با حرف فقط کشش میدی وعذاب میکشین من نمیدونم تو چی میکشی وقتی میگی جدا شین اما میدونم 1 دختر چی میکشه، اگرم نمیخواین جدا شین که بازم نباید حرفش بزنین.
در ضمن گفتین 6ماه شناخت،6ماه زمان طولانی نیس،در ضمن به اینم فکر کنین که اون دختر خیلی جوونه وبیش از شما تحت تاثیر احساسات شما عاقل ترین بشینید فقط و فقط یکبار تصمیم بگیرید و عمل کنید،براتون ارزوی بهترین هارو دارم
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sayeh44
اگه اخر اون عشقی که من داشتم اونجوری نبود تا اخر عمرم به پای این عشق با جون و دل میموندم،باورت نمیشه میپرستیدمش،بعضی اوقات احساس گناه میکردم چون کنار خدای خودم قرارش داده بودم،شما به اون درداتون و غصه هاتون نمیگید،اما اون با دردا و غصه های دروغش من میچزوند،با همه اون عذابا دوسش داشتم،هنوزم تمام وجودم لبریز اون عشق،اما دارم یادش از زنگیم دور میکنم،شما راه برای خوب شدن دارید،در حالیکه اون گفت نداره،اما من با تمام وجودم به پاش موندم.
میخوام 1توصیه بهت بکنم،اگه میدونی باید جدا شی حرفش نزن عمل کن با حرف فقط کشش میدی وعذاب میکشین من نمیدونم تو چی میکشی وقتی میگی جدا شین اما میدونم 1 دختر چی میکشه، اگرم نمیخواین جدا شین که بازم نباید حرفش بزنین.
در ضمن گفتین 6ماه شناخت،6ماه زمان طولانی نیس،در ضمن به اینم فکر کنین که اون دختر خیلی جوونه وبیش از شما تحت تاثیر احساسات شما عاقل ترین بشینید فقط و فقط یکبار تصمیم بگیرید و عمل کنید،براتون ارزوی بهترین هارو دارم
نمیدونم در مورد من چی فکر میکنی
ولی همینقدر بگم که من دارم باهاش زندگی میکنم دیروز چنان قلب دردی گرفتم که نگو
میدونم اونم همین حالو داره شایدم بدتر از منه
من واقعا نمیتونم ازش جدا بشم دیگم حرف جدایی رو نمیزنم چون دیروز حالش خیلی بد شد
دیروز پشت گوشی دوباره گریه کرد من خودمو خیلی کنترل کردم
من تا حالا دختری تو زندگیم نبوده نمیخواستم کسیم وارد بشه که نابود من بشه
نمیدونم چی بگم از دست این دلم....
ی ویژگی داره که خیلی با حیاس همیشه جوری باهام حرف میزنه که هیچ کس تا حالا باهام اینجور نبوده
فعلا قصد جدایی ندارم
ترجیح میدم که با فشار جدایی اون بمیرم اینجوری حداقل زندگیم یه ارزشی پیدا میکنه
فقط حالا تصمیم دارم یه کم راحتش بذارم ولی دلشو چیکار کنم اگه بشکنه من خودمو نمیبخشم.
تورو خدا برام دعا کنید:323::323::323::323::323:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
اگه خانواده دختر بفهمن که با شما در ارتباط هست چي ميشه؟به اينم فک کردين؟
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sayeh44
اگه خانواده دختر بفهمن که با شما در ارتباط هست چي ميشه؟به اينم فک کردين؟
فکر نمیکنم از طرفی دختر خاله و دختر داییش میدونن
یک سوال
اگر بفرض محال پدرش راضی بشه که نمیشه چون همین یه دخترو داره
دختره با زندگی با من بدبخت میشه؟اصلا چطور میشه که یه آدم بتونه دردای منو تحمل کنه؟و جونیشو نابود من کنه
من که فایده ای براش ندارم فقط بهش محبت میکنم همین
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
از حرف آقاي ايمان خيلي ناراحت شدم :302:
اين مطلبو هم به شما ميگم هم به ايشون
دوست عزيزم
درسته كه شما براي اون دختر خانم ارزش قائليد و دوست داريد از شما جداشه و زندگيشو بكنه و ميگين چرا بايد كسي با من ازدواج كنه تا بدبخت شه و ...
اين مهرباني شما قابل ستايش اما...
يادت باشه طرف مقابل ارتباط شما هم يك انسانه داراي حق تصميم گيري و داراي راي و مختار شما حق نداريد به جاي ايشون تصميم گيري كنيد.
اگر كسي قبول كرد كه با وجود شرايط شما با شما ازدواج كنه لطفا به نظر و اراده ي ايشون هم احترام بذارين
ضمن اينكه به سلامتي خودتون هم اهميت بدين و حتما براي پيوند و ... اقدام كنيد
تصميم شما براي ادامه ي زندگي و ... كه در دو پست قبل نوشتيد عالي بود :104:
از خداي مهربان شفاي زودهنگام هر دو بزرگوار تالار آقايان ايمان و ارتاوا رو مسئلت ميكنم:323:
هم تالاريها تو رو خدا شما هم آمين بگين. :46:
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
از حرف آقاي ايمان خيلي ناراحت شدم :302:
اين مطلبو هم به شما ميگم هم به ايشون
دوست عزيزم
درسته كه شما براي اون دختر خانم ارزش قائليد و دوست داريد از شما جداشه و زندگيشو بكنه و ميگين چرا بايد كسي با من ازدواج كنه تا بدبخت شه و ...
اين مهرباني شما قابل ستايش اما...
يادت باشه طرف مقابل ارتباط شما هم يك انسانه داراي حق تصميم گيري و داراي راي و مختار شما حق نداريد به جاي ايشون تصميم گيري كنيد.
اگر كسي قبول كرد كه با وجود شرايط شما با شما ازدواج كنه لطفا به نظر و اراده ي ايشون هم احترام بذارين
ضمن اينكه به سلامتي خودتون هم اهميت بدين و حتما براي پيوند و ... اقدام كنيد
تصميم شما براي ادامه ي زندگي و ... كه در دو پست قبل نوشتيد عالي بود :104:
از خداي مهربان شفاي زودهنگام هر دو بزرگوار تالار آقايان ايمان و ارتاوا رو مسئلت ميكنم:323:
هم تالاريها تو رو خدا شما هم آمين بگين. :46:
آمین واسه همه مریضا مخصوصا بچه ها و مخصوصا سرطانیاشون که زندگیه فوق العاده سختی دارن
برا دوست منم دعا کنید که مثل منه اون ی بچه داره ولی حالش خیلی بده از خدا بخایم که به خاطر بچشم بهش سلامتی بده و رحمش کنه آمیییین :323: :323: :323: :323: :323:
من که دوس ندارم ازم جدا بشه فقط گفتم با من بدبخت میشه
اما حرف بسیار خوبی زدید من نظر اونو نباید نادیده بگیرم
ولی من یه مشکلی دارم که قبلا هم گفتم از مدیون بودن عذاب میکشم
ولی من تا نتونم ی زندگیو بچرخونم بهش پیشنهاد نمیدم علی رغم میل باطنیم
حداقل الان شاید ی روزی ی اتفاق خاسی بیوفته و اونوقت ی تصمیم جدید بگیرم
راستش آره من حالا واقعا زندگیم داره عوض میشه انگار که تموم وجودم پر از انرژی شده و اینا اثرات همون محبتو دوست داشتنه
همیشه پیش خودم میگفتم هیچ چیز وجود نداره که بتونه منو خوشحال کنه اما حالا یه دختر مهربون همه زندگیه من شده و خیلی دوسش دارم
تازه میگم کاشکی زودتر باهاش آشنا شده بودم ولی حالام دیر نیس
فقط دعا کنید که آخر خوب و خوشی در انتظارمون باشه من دلم روشنه حالا تا خدا چی بخاد
تنها کاری که الان میکنم اولش دعاس آخرشم دعاس
و اینکه دیگه حرف جداییو نمیزنم تا ببینیم چی میشه گذاشتم پای خودش بارها هم بهم گفته که آینده برام مهمه تو غصه آینده منو نخور بذار الان تنها نباشیم تا بعد
راسم میگه هم الانمونو خراب کنیم هم بعدو که چی بشه اصلا تا اون موقع کی زنده و کی مرده
امروزم بهش گفتم اگه میتونی یه جوری به مامانو بابا بگو چون اونا حق دارن بدونن گفت نیازی نیس ما که کاری نمیکنیم فقط تنهاییمونو با هم پر میکنیم.
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟
کسی که عاشق حتی عذاب کشیدن برای معشوقش با همه سختیش براش قشنگه،من به پای 1سرطانی نشستم،گرچه مریضیش در واقع دروغ بود اما برای ما حقیقی بود،با گوشت و خونم حسش کردم،اما پشیمون نبودم که به پاش موندم،اگه فریبم نداده بود همین الانم پشیمون نبودم،اتفاقا تو این شرایط عشقای قشنگتری شکل میگیره.
اما باید 1چیزایی بهتون متذکر بشم.
1-اگه پدر مادرش بفهمن ممکن اوضاع زندگیش به هم بریزه.
2-اون تا شما تو زندگیش هستین به ازدواج فکر نمیکنه و فرصت ازدواج برا 1 دختر محدود هس
3-اگه میخواین ازدواج کنین زودتر اقدام کنید اگه کشش بدین وضع بدتر میشه.
4-من تجربه 1 عشق 3ساله دارم،که با شکست بود اما مطمین باشید 6ماه زمان چندان زیادی نیس الان این مشکل راحتر حل میشه تا چند ماه دیگه
قبلا هم گفته بودم عشق مثل 1مرداب،که شما هر لحظه بیشتر توش فرو میرین،به فکر چاره باشین،این که میگین با هم میمونین تا دست روزگار مارو از هم جدا کنن اشتباه بزرگیه که من مرتکب شدم شما اینکار نکنین،اگه میخواین ازدواج کنین اقدام کنین،اگرم نه فکری به حال این رابطه بکنین که بر اساس تجربه شخصی من ادامش به این صورت اشتباه اس
-
RE: با دوستی بدون ازدواج چکار کنم؟