RE: دارم طلاق می گیرم ......
چرا کسی به دادم نمیرسه دارم از غصه میترکم واقعا در عذاب هستم جواب نمی خواین بدین:302:
RE: دارم طلاق می گیرم ......
دوست عزیز
یه سوالی رو دوستمون بهشت از شما پرسیده بود :
- وجود این آقا مانع این است که شما به زندګیتان و امکان بهبودش فکر کنید. مطمئنا ایشون یکی از عوامل محرک شما برای طلاق هستند. ایشون را کنار بګذارید و یک مدت روی زندګیتان تمرکز کنید و بدون ایشون تصمیم بګیرید که آیا واقعا می خواهید طلاق بګیرید؟ حتی اګر با ایشون ازدواج نکنید؟؟
اگر این آقا با شما ازدواج نکنند و الان به شما بگویند قصد ازدواج با شما ندارند ، آیا از همسرتون طلاق می گیرید؟؟
چرا در طلاق گرفتن اینقدر عجله می کنید؟
به خودتون و او فرصت بیشتری بدهید. راستی برای بهبود زندگی تون چند جلسه مشاوره رفته اید؟
چقدر به توصیه مشاور عمل کرده اید؟ برداشت من از صحبتهاتون این بوده که زندگیتان به فرصت بیشتر برا بهبود نیاز داره. الان برای جدائی و طلاق زوده.
ضمنا قرار بود که هیچ ارتباطی با این آقای جدید نداشته باشید ، ظاهرا اینطور نیست و او در جریان تمام مراحل و اقدامات شما قرار داره . باید مراقب باشید.:305:
RE: دارم طلاق می گیرم ......
نه ایشون محرک من نبودن من خودم تصمیم گرفتم و چون دیدم بعد از طلاق من میتونم تکیه گاهی داشته باشم بشتر امیدوار شدم ولی بازم این آقا به من بگه قصد ازدواج نداره من باز این کار را میکنم چون از مرد بودن خسته شدم من که از پس مشکلات بزرگی برآمده ام بعد از این چرا نتونم فقط میخوام یه خونه داشته باشم و سرمو بندازم زندگی کنم کسی کاری به کارم نداشته باشه حتی خانواده ام و سرم تو لاک خودم باشه من شرح کامل زندگیم رو ندادم شاید این باعث میشه که این طور قضاوت کنین
RE: دارم طلاق می گیرم ......
حتی اگه طلاقتون طبق اون چیزهایی که گفتید از زندگیتون ما نمی دونیم، درست باشه. به نظر نمی رسه ارتباطتون و ازدواجتون با این آقا درست باشه.
در ضمن شما دایما روی دو نکته تاکید می کنید 1- مثل مرد در زندگیتون تلاش کردید و جنگیدید.
2- از تنهایی بعد از طلاق می ترسید. اون هم مشکلاتی مثل اجاره خونه و ...
قصدم مچ گیری نیست. می خوام بگم حرفهای شما با هم هماهنگ نیست. شما تحت فشار و احساسات دارید تصمیم می گیرید. وگرنه اگر مورد یک درست باشد و شما همه ی بار زندگی دونفره تان را کشیده باشید، خب از پس زندگی یک نفره هم حتما بر می آیید. شهر هم پر است از زنان مجردی که تنها زندگی می کنند. یک زمانی این کار مشکل بود. الان نصف خونه های شهر در اجاره ی مردان و زنان مجرد است.
باز هم می گم که وجود این آقا در تصمیم شما بی تاثیر نیست.
زندگیت را بساز. مردی که تنها مشکلش نه کار نکردن، که اشتباه کار کردن است، قابل اصلاح است. شما هیچوقت سعی نکردی زندگیت را درست کنی. کار کردن و پول درآوردن و به اصطلاح ماهی دادن به همسرت اسمش کمک نیست. شما مشکل را بیشتر کردی. به همسرت ماهیگیری یاد بده. برش گردون به زندگی. برگرد به زندگیت.
RE: دارم طلاق می گیرم ......
ببنید من الان که از خونه پدرم در اومدم (که به اونجا هم اجاره میدادم) یه خونه اجاره کردم رهن و اجاره این خونه رو من میدم کلا همه چیز به عهده منه حتی پول تو جیبی شوهرمم من میدم من از اجاره دادن نمی ترسم ولی اون جور که شنیدم کسی به زن مطلقه خونه نمیده و من هم بعد از طلاق نمیخوام به خونه پدرم برگردم چون من همیشه سربار بودم میخوام رو پای خودم واستم ترس منم از اینه که خانواده ام بیان با من درگیر بشن و صاحب خونه منو از اون خونه بنندازه بیرون من از صدا بلند شدن خیلی می ترسم و یه برادر دارم که خیلی عصبی هست و الان با خودم میگم الان اگه بشنوه میاد منو میکشه. من وقتی با شوهرم ازدواج کردم تنها شرطی که کردم این بود که فقط به درست ادامه بده و تموم کن و من هم از این بابت هرطور میتونم کمکت میکنم ولی اون به بهونه های واهی دانشگاه گذاشت کنار بعد اون نه به یاد گرفتن حرفه رفت نه به فکر سربازی رفتن و همیشه این ورد کلامش بود میرم سربازی میام میرم دانشگاه حتی قبل ازدواج یه شرکت باز کرده بود که ورشکسته شده و آخرین بردهی های اونم من دادم اخه چطور به فکر ساختن باشم وقتی اون تو رویا سیر میکنه و همیشه تو خیال خودش واسه خودش یه کارهایی میکنه که واسه من نامفهوم هست کدوم آدم عاقل بدون سرمایه مرغداری میزنه مادری که واسه عروسیه ما یه ریال هم خرج نکرد واسه این کار پسرش 5 میلیون پول داد ولی بهش نگفت اگه میخوای کاری کنی تو این شهر و پیش خانوادت این کارو بکن و زنتو که 3ماه هست اومده سر خونه زنگیش تنها نذار این انصاف که من بازم با این وضع بسازم؟
RE: دارم طلاق می گیرم ......
دوستان به نظر شما الان اگه خانواده ام بدونن من طلاق گرفتم چه برخوردی با من میکنن؟
RE: دارم طلاق می گیرم ......
نباید این کار را بکنی.
نباید بدون اجازه و اطلاع خانواده و تنهایی اقدام کنی.
نباید اینقد عجولانه و احساساتی تصمیم بگیری.
ازت دورتر می شن. باهات غریبه تر می شن. ناراحت می شن. حداقلش اینه.
زندگی بدون خانواده و دوستان و آشنایان و اقوام و ... معنی نداره. زندگی شما را مجموعه ی این افراد و ارتباطاتی که باهاشون داری انسانی می کنه. انسان محتاجه به این ارتباطات. خودت را ازشون جدا نکن.
RE: دارم طلاق می گیرم ......
من به خانوادم اطلاع دادم ولی اونا نمیخوان قبول کنن که این اقا به درد زندگی من نمیخوره فقط حرف اونا اینه که ما آبرو داریم تو خانواده ما کسی تا حالا طلاق نگرفته و میگن تحمل کن همه چی حل میشه چطور تحمل کنم الان اگه بخوام برگردم باید یه بدهی چند میلیونی رو پرداخت کنم بعد 2 سال بشینم اقا سربازیشو انجام بده بعد این ماجرا لیاقت داشته باشه یه کار پیدا کنه این چند مدت کی میخواد از پس این خرج زندگی بر بیاد مادر پدرم یا خواهر برادرم اونایی که تا حالا یه بار از حال من خبر نگرفتن چه برسه به کمک.
RE: دارم طلاق می گیرم ......
زمان ازدواجت باید این فکرها را می کردی. اون زمان می دونستی که دانشجوی فوق دیپلم است و سربازی نرفته اما به خانواده ات دروغ گفتی. این مشکلات ریشه در رفتارهای گذشته ی شما داره. قصدم سرزنش نیست. منظورم اینه که رفتارهای بعدیت را اصلاح کن. از گذشته ی خودت درس بگیر.
اگر از این آقا جدا شدی و همسر بعدیت هم مشکل دار شد و جدا شدی و ... می دونی چی می شه؟ یک زن که دوبار طلاق گرفته، خانواده اش ترکش کرده اند و ... مشکلات روحی و روانی و فشارهای جامعه کاری می کنه که از زندگیت هیچی نمی مونه. سرگردون و تنها و خسته. بدون هیچ خانواده ای. کدوم مردی می آد با زنی که خانواده نداره و دوبار هم طلاق گرفته ازدواج کنه؟
پس به خیال اون آقا طلاق نگیر. تمام سعیت را بکن تا این زندگی را بسازی. برو مشاوره. از دوستان تالار کمک بگیر.
------------------------------
شما بدهی همسرت را پرداخت نکن.
همین کار را کردی که هم بی مسئولیتش کردی و هم احساس غرور و قدرتش را ازش گرفتی. هر روز هم بدتر می شه.
بدهی ایشون را به هیچ وجه پرداخت نکن. حتی اگر برای بدهی رفتند زندان.
نگو نمی دم. بگو نمی تونم بدم. ندارم بدم. منظورم اینه که باهاشون بحث و دعوا نکن. با روی خوش و زبان خوش با ایشون ابراز همدردی کن. بگو که از مشکل پیش اومده ناراحتی. اما حرفی هم از پرداخت بدهی نزن. اگر هم درخواست کردند بگو که نمی تونی. پول نداری.
در مورد مسایل مالی بحث ها و راهنمایی های قشنگی توی تالار هست. پیدا کن بخونشون.
شما مسئولیت های خودت را درست انجام بده و در مسائل مالی اینقدر حمایتش نکن تا درست بشه. شما زن خونه هستید، نه مرد خونه.
RE: دارم طلاق می گیرم ......
زمان ازدواج همش وعده داد که درسم رو می خونم میرم سربازی بعدش یه کار من هم به این امید قبول کردم گفتم ادمی دانشجو هست بیخود درس رو کنار نمیذاره حتما این کارارو میکنه فقط به من میگه ان شاالله حل میشه مگه با انشالا ماشالا گفتن مشکل آدم حل میشه آدم باید تلاش کنه کار کنه خدا هم با دیدن تلاشش بهش کمک میکنه راه رو براش باز میکنه همه شما میگین صبر کن تحمل کن من این همه صبر کردم بس نیست با همه چیزش کنار اومدم وقتایی شده بود که تا نصف شب کار میکرم میگفتم ایراد نداره فعلا داره درس می خونه بعد تموم شدن جبران میکنه هیچ انتظاری ازش نداشتم خانوادش یه قدم واسه زندگی ما ورنداشتن گفتم ایرادی نداره همه اینا یه روز تموم میشه و منم مثل بقیه آدما زندگیم نرمال میشه ولی همه اون فکرها برام رویا شد بعد مثل خوره افتاد به جونم که چرا بعد اینهمه تلاش من باز این زندگی به جایی نرسید شما فکر میکنید دلم میخواد طلاق بگیرم و بعد همه مردم با یه دید دیگ به من نگاه کنن وقتی زندگی ادمایی که اطرافم هستن رو میبینم از غصه میخوام بمیرم من هم مثل بقیه آرزو داشتم و تلاش هم کردم ولی یه دست صدا نداره و نخواهد داشت.
RE: دارم طلاق می گیرم ......
سلام دوست عزیز
امیدوارم حرفهای امروز من فایده ای برای شما داشته باشه چون نوشته بودید که امروز قرار هست که اقدام کنید. میخواستم بگم که من با نظر دوستان موافقم که شما به دلیل اینکه این آقای دوم در زندگی شما وجود دارند حتی نمیتونید به بهبود و ترمیم زندگیتون با همسر اولتون فکر کنید.میدونم اگر بهتون بگم روابطتون رو با آقای دوم قطع کنید این کار رو نمیکنید.ولی من واقعا برام جای تعجب داره که خانمی که انقدر قوی هستند که کاملا توانایی این رو داشتند که زندگیشون رو هندل کنند الان چه اتفاقی افتاده که خودشون نمخواهند که برای از دست نرفتن زندگیشون قدمی بردارن.
عزیزم طلاق گرفتن خیلی آسون هست ولی آخرین راه هست مطمئن باش با اینکار زندگیت رو توی یک مرحله ای قرار میدی که برگشتی نیست توش.و تو دیگه اونی که قبلا بودی نیستی و دید مردم هم دید قبلی نیست این مسئله مسئله انکار ناپذیری هست و به تجربه ثابت شده.من اعتقاد دارم که شما میتونید به همسرتون فرصت بدین که بهتر بشه.وقتی که همسر شما آخرین تلاشهاشو هم کرده و برای اینکه بتونه کاری بکنه به شهر دیگه رفته و کاری رو شروع کرده مطمئنا برای سرگرمی نبوده که وگرنه همینجا میموند و هیچ اقدامی نمیکرد.مطمئنا الان اگر اون مخالفتی برای اینکه از هم جدا نشید نشون نمیده برای این هست که کاملا از خوشبخت کردن شما نا امید شده و شما با حرفهاتون این پیام رو براشون فرستادین که تو توانایی خوشبخت کردن و راضی نگه داشتن من رو نداری و این باعث شده که سر خورده بشه.به نظر من بهش فرصت بدین.
در مورد جلسات مشاوره ای که رفتین هم صحبت کنید لطفا.آیا ایشون هم همراه شما بودن؟آیا راهکارهای مشاور رو بکار گرفتید(هر دوی شما)
RE: دارم طلاق می گیرم ......
ترمیم این زندگی یعنی کوتاه اومدن و باز تلاش من وباز بی خیالی ایشون
تنها رفتم مشاور و ایشون گفتن من نیازی به مشاوره ندارم من خودم همه چیزرو میدونم
من یه مرد میخوام واسه زندگیم مردی که به خاطر من تلاش کنه نه که وعده بده و به جای تلاش بشینه مثل بچه ها تو خونه گیم بازی کنه یا از صبح تا شب بخوابه همین.
RE: دارم طلاق می گیرم ......
دوست خوب حالا دوستان نتونستن شما رو قانع کنن که یه فرصت دیگه به زندگیت بدی
ولی من ازت میشه خواهش کنم درصورت طلاق حداقل تا یه سال به ازدواج مجدد فکر نکنی؟!
RE: من تنهای بی کس ......
دوستان من دیروز طلاق گرفتم اصلا حال خوشی ندارم دارم از غصه میمیرم کسی نیست باهاش حرف بزنم خیلی تنهام اونقد میخوام حرف بزنم تا همه چیز از یادم بره ولی نه یه دوست دارم که دردل کنم ن خانواده ای که برم زیر پروبال اونا داغونم:302:
RE: دارم طلاق می گیرم ......
سلام
ای وای........
کاش کمی به حرف دوستان فکر می کردی. متاسفم که منم دیر اومدم. هر چند با چیزایی که از شما خوندم بعید م یدونم حرفام و گوش می کردی. شوهر شما حتی به همون شکل بیکار و ... برای شما حکم یک حامی داشت.
بگذریم. دیگه اتفاقی که نباید میفتاد افتاد
لطفا لااقل این کارا و رو انجام بده:
1- به خانوادت اطلاع بده برو پیششون و بالاخره یه جوری ازشون محبت و درخواست کن پشتوانه بودن اونا برات لازمه.
قطعا برخورد شما هم با اونا مطلوب نیست که اونا با شما راه نمیان. کمی باهاشون مهربون تر رفتار کن. ازشون بخواه که مشکلات شما رو درک کنن و باهات همدردی کنن.
بهشون بگو بهشون نیاز داری نه یک بار نه 10 بار بارها و بارها برو خونشون و بگو. بذار اونا حامی تو باشن.
2- فعلا حتی فکر اون اقا رو از سرت بیرون کن. ممکنه تنهاییت باعث بشه بیش از پیش به اون اقا رو بیاری و همین باعث مشکلات بعدیت بشه. اون اقا اگه خیلی تو رو بخواد تلاش لازم و انجام می ده. نخواه که تنهاییت و با اون اقا پر کنی.
3- کارت و جدی تر ادامه بده کنارش اگه می تونی درس بخون و ورزش کن . بذار روحیت بهتر بشه.
بازم تاکید می کنم حمایت خانوادت تو این شرایط از هر کس و ناکسی برات بهتره.
موفق باشی:72:
RE: دارم طلاق می گیرم ......
سلام دوست عزیز در مورد شوهرتم مثل همین اقا که میخوای ازدواج کنی تحقیق کرده بودی؟متاسفانه تو کشور ما ازدواج دوم روبد میدونن پس خوب تحقیق کن.در مورد خونوادتم میتونم اینو بگم که گاهی بزرگای ما هم اشتباه میکنن اما امیدوارم به اشتباهشون پی ببرن.خدا رو داری پس نگو تنهام که خودش هم پشت و پناهته هم خودش راه خوشبختیتو نشونت میده.به همون خدا می سپارمت عزیزم