چطور بهش بفهمونم عاشقشم؟

سلام. خوشحالم از اينكه ميبينم انقدر در كمك به همنوعان تلاش ميكنيد. اميدوارم همدرديتون شامل حال من هم بشه. پيشاپيش بگم اطلاعات زيادي نميتونم بدم، چون فكر ميكنم طرفم به اين سايت سر ميزنه. راستش نام سايت رو يه بار ازش شنيدم و همين هم باعث شد تو گوگرد بگردم و سايت رو پيدا كنم.
من سردبير مجله ام. سال پيش مدير مسئول دختري رو استخدام كرد و گفت ميتونه به مجله كمك كنه. من اما مخالف بودم. با وجود مخالفت هام اون استخدام شد و منم ازش خوشم نميومد. اما مدير مسئول خيلي دوسش داشت و هر پيشنهادي واسه مجله داشت ازش قبول ميكرد، انگار كه ما هيچكاره ايم و اون سردبير.
طي مدت خيلي سعي كردم حالشو بگيرم. اما اون خيلي حريف بود. هر روز به بهانه اي باهاش لج ميكردم و الكي مقاله هاشو رد ميكردم.:163: اما نميدونم چي شد كه كم كم بهش علاقه مند شدم. اون يك دختر عجيب بود كه راحت ميتونست هر كسيو به خودش جذب كنه. حتي من. حالا من بهش علاقه مندم، اما اون اصلا تو اين فاز ها نيست. من كلي ازش سوال هاي شك بر انگيز ميپرسم، ولي اون حتي نميپرسه كه چرا اين سوال ها رو ميپرسم. تو عالم خودشه. واسش شعر اس ام اس ميكنم، جاي اينكه بگه چرا ميفرستي، ميگه شعر از كي بود؟!:302: همه فهميدن، جز خودش.
منم كه خجالت ميكشم صريحا بهش بگم. با اون كارايي هم كه باهاش كردم بعيد ميدونم از كارهام بفهمه. چيكار كنم؟ ميترسم مدير مسئول زودتر از من اقدام كنه، چون اونم خيلي سعي ميكنه خودشو بهش نزديك كنه.

قرار نیست با ایما و اشاره منظورتو بفهمه باید مستقیم بهش بگی.

اون يك دختر عجيب بود كه راحت ميتونست هر كسيو به خودش جذب كنه. حتي من. حالا من بهش علاقه مندم

دلیلت برای علاقت همینه؟

معلومه كه دليلم اين نيست. اون خصوصيات جالب زياد داره. مثلا اينكه شجاعه، مهربونه، با طنز خاصي انتقاد ميكنه. از اينكه زير بارون قدم بزنه لذت ميبره و پروايي نداره. به قانون پايبنده. مثل خيلي از دختر هاي دفتر خاله زنك نيست و سرش به كار خودشه. هميشه به فكر ساختنه و هيچ وقت نا اميد نيست. به همه احترام ميذاره و با جون و دل براي مسئوليت هاش تلاش ميكنه و... خب اينا واسه من خيلي مهمه كه فكر ميكنم براي دل دادنم كافي باشه.

راستش خجالت ميكشم مستقيم بگم. تا ميبينمش دست و پامو گم ميكنم. ميترسم بذاره بره. ميترسم خواستگاري كنم و نه بشنوم، واسه همين قبلش ميخوام بدونم نظرش چيه كه اگر مثبت بود ازش خواستگاري كنم، چون نميدونم دوستم داره يا نه.

همه دوست دارن طرفشون شجاع باشه مهربون باشه ... ولی خصوصیاتی هست که من دوست دارم یکی دوست نداره.

می خوام ماشین برای داخل شهر بخرم،یه سری ویژگی ها برای همه ماشین ها مشترکه مثل راحتی سهولت تعمیر

کم مصرف بودن ولی ویژگی هایی هست که منحصر به فرده مثلن برای داخل شهر جمع و جور بهتره،برای مسافرت

جادار بودن.شمام باید بدونی چی می خوای و آیا این دختر می تونه برآوردشون کنه؟

شما از هر راهی بفهمی نظرش چیه ینی ازش خاستگاری کردی.چه مستقیم بگی چه با واسطه.

سلام.
اقای محترم اولا که همان طور که فرهنگ گفت هیچ راهی به جز پیشنهاد مسقیم نداری چه نه بشنوی چه بله. با قایم موشک بازی و اس ام اس و ..... شانس خودت و پایین تر میاری.
مورد بعدی هم اینکه این ملاک هایی که گفتی برای سر دبیر بودن خوب و عالیه. برای یک همسر خوب بودن چه پوان های مثبتی داره؟
ایا اینا رو دقت کردید؟
صرفا اینکه با طنز خاص انتقاد می کنه و یا دوست داره زیر بارون قدم بزنه نمی تونید یک زندگی و بسازید.
بیشتر دقت کنید:72:

سلام. گفتم كه اطلاعات زيادي راجع بهش نميتونم بدم. چون فكر ميكنم به اينجا سر ميزنه. البته اگر همين سايت باشه. من هميشه دنبال يه دختر محجوب و با حيا بودم و اين برام كافيه. از نظر مالي همه جوره ميتونم نيازهاشو برآورده كنم و مشكل سن و مخالفت خانواده و... هم ندارم. پدر مادرم از خداشونه بشنون كه زن ميخوام و اينكه خودم انتخاب كردم. از نظر اعتقادي هم خيلي باهام همسو هستش. شايد يكي از دلايلي كه موجب شد نفرتم به عشق تبديل بشه، همسو بودن نظراتش با خودمه. منظورم از زير بارون قدم زدن و ... هم اينه كه شهامت اينو داره كه براي خودش زندگي كنه. نميگه مردم ميگن ديوونه است يا اينكه تو فيلما زير بارون قدم ميزنن. خوش ذوقه و كوچكترين چيز خوشحالش ميكنه و اين براي من خيلي مهمه كه همسرم قدر لحظه به لحظه زندگيشو بدونه و از طبيعت لذت ببره، نه از تحسين مردم. باور كنيد اين احساس كم كم داره ذجرم ميده. من خيلي در ارتباط با جنس مخالف مغرورم و به هيچ كس تو عمرم اس ام اس ندادم و به بهانه هاي الكي دعوت نكردم جايي. اما در مقابل اين دختر انگار هيچ غروري ندارم. دست خودم نيست. دوست دارم هر روز ببينمش. باور كنيد روزايي كه تعطيلم هم، به بهانه هاي الكي ميرم دفتر كه فقط ببينمش. به خدا نميدونم چرا اينجوري شدم. ازم توضيح نخواين، چون همين الان هم كه ازش مينويسم كلي دست هام ميلرزه. فقط ميدونم دوستش دارم.
رو در رو نميتونم بگم. به نظرتون اس ام اسي ازش خواستگاري كنم؟

به نظرم بايد خودتو بيشتر كنترل كني و يه خرده منطقي تر فكر كني.
نوشتي كه هميشه دنبال يه دختر محجوب و با حيا بودي، اما به نظرت مي توني با دختري كه انرژي زيادي داره و خيلي راحت با بقيه مي جوشه، زندگي كني؟ حس نمي كني بعدا بخواي اونو محدود كني طوري كه فقط مال خودت باشه و مثلا ديگه با مدير مسوول نگه و نخنده؟ به نظرم افراد فعال و پر انرژي، در صورت محدود شدن، خيلي افسرده و حتي غير قابل پيش بيني ميشن.
پيشنهاد مي كنم خيلي سريع راجع به يك خانم قضاوت نكني. ممكنه تو با خيال اينكه اون با بقيه فرق داره باهاش ازدواج كني و بعدا مسايلي رو ببيني كه دچار ترديد بشي. به هر حال اون يك خانمه، يه خانم ايراني! و خيلي چيزها (حتي ناخودآگاه) با تار و پودش عجين شده.

دوست عزيز ممنونم. اما در مورد خانوماي ايراني بد قضاوت نكنيد. من مدافع حقوقشونم. اون حجب و حياشو حفظ ميكنه و همه به خاطر مهربوني و فروتنيش دوسش دارن. نه اينكه با همه ميجوشه. تو دفتر هستن دخترهايي كه به هر بهانه اي خودشونو واسه من لوس ميكنن كه بجوشن!!! اما من نگاهشونم نميكنم. من نميخوام محدودش كنم. بر عكس. از اينكه به چيزهاي بي ارزش محدود نميشه لذت ميبرم. نميخوام بشينه خونه واسم آشپزي كنه. ميخوام در جمع باشه وبراي ساختن خودش، خانواده اش و جامعه اش تلاش كنه.لازم باشه واسه همسرم خدمتكار هم ميگيرم، تا وقتشو با چيزاي با ارزش تري پر كنه. با تحصيلات و كارش هم هيچ مشكلي نخواهم داشت. اينو امروز نميگم. قبل از اين كه بهش علاقه مند بشم هم همين نظر رو نسبت به همسرم داشتم. تعصب با غيرت فرق ميكنه. غيرت دارم و در مقابل هر مردي و هر زني، همسرمو ياري ميكنم و ازش در زندگي حمايت ميكنم. اما تعصب ندارم. هر چند خيلي دوستش دارم، اما اگر همين الان بين من و مدير مسئول، اونوانتخاب كنه، واسه انتخابش احترام قائلم و براش ارزوي خوشبختي ميكنم. چون معتقدم عشق رو بايد آزاد گذاشت.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kia2000

رو در رو نميتونم بگم. به نظرتون اس ام اسي ازش خواستگاري كنم؟

---

ازنظر یه دختر بهتون بگم این فکرو مطلقأ نکنید که از چشمش میفتین.
وقتی شما با sms همچین موضوعی رو عنوان میکنید یعنی::180:

1.نتونستید طور دیگه ای بیان کنید(به راحت ترین و کم استرس ترین روش پناه بردین)
2.ضعف داشتین در ابراز این موضوع(این مخالف اون اقتداری هست که خانمهادر وجود اقایون میپرستن)
3.اعتماد به نفستون کمه.:163:

خودمن اگه کسی اینطوری ازم خواستگاری کنه،حتی اگه ازطرف خوشم بیاد ممکنه بیخیالش شم:cool: ،چون باعث میشه دیگه اون جایگاه و مردونگیشو در نظر من ازدست بده و از ارزش اون شخص واسم کم بشه.

سلام. حق با شماست. اس ام اسي زشته. 30 دقيقه ديگه مياد دفتر. يك ساعت ميمونه و ميره. بايد هر جوري شده بهش بگم. بهش زنگ ميزنم. اگر نيم ساعت بيشتر وقت داشت ازش ميخوام اجازه بده با هم صحبت كنيم و سعي ميكنم يه جوري ازش خواستگاري كنم. ميرم خونه به خودم برسم. شما هم برام دعا كنيد.

برایتان آرزوی موفقیت می کنم

:72:

سلام عزيزان. راستش بهش زنگ زدم و ازش خواستم كه جايي با هم صحبت كنيم. مثل هميشه پرت بود و فكر ميكرد در مورد مجله است. خب قبل از اينكه من حرف بزنم گفت: شماره بعدي نيستم. ميخوام استعفا بدم. پرسيدم چرا؟ گفت: ميخواد از ايران بره!!! گفتم كي؟ گفت دو هفته ديگه.
سكوتي كردم و گفتم: به خاطر مسئله ديگه اي خواستم بياي. و بعد ادامه دادم: ميخواستم ازت خواستگاري كنم. چند دقيقه اي از خجالت قرمز شد و نگاهشو ازم دزديد. بعد با صدايي لرزان گفت: من به ازدواج فكر نميكنم. و منم گفتم: موفقيت هات مهم ترن. فراموش كن. بعدش ازش قول گرفتم كه خوشبخت باشه و رفت.
متاسفم كه ناراحتش كردم. كاش منو ببخشه. نميدونم حالم خوبه يا بد. فقط ميدونم مثل هميشه دير رسيدم.
احساس ميكنم زندگيم يكدفعه تهي شده.
دوستان از همراهيتون بي نهايت ممنونم. خوشحالم كه حداقل جايي رو بهم معرفي كرد كه بتونم توش با نوشتن خودمو خالي كنم. ممنونم ازتون. خدانگهدار.

قرمز شد با صدایی لرزان.فکر می کنی اگر نه اش قاطع بودی اینجوری می شد؟بازم تلاش کن.

ولی کاملن رسمی که بدونه تصمیمت جدیه.

جهت آرامش بیشتر کیا خان عزیز
مطمئنم این دختر خانوم می دونه شما دوستش دارید و اس ام اس ها رو چرا می فرستید و برای همین هیچی نمی پرسه ، از قدیم گفتن چو دانی و پرسی سوالت خطاست !