-
* پدرم رفت پیش خدا... *
انا لله و انا الیه راجعون
سلام بر دوستان عزیز
شنبه هفته پیش که از اینجا رفتم به ehtemalan عزیز گفتم که فقط 15 دقیقه دیگه اینترنت دارم و بعد شمیرم تا فردا ! چون فکر میکردم حتما فرداش میام و حرف میزنیم. اما نشد بیام چون پدرم عمرش رو داد به شما عزیزان و بار سفر عبدی بست و از پیشمون رفت ...
رفت پیش خدا
جایی که باید می رفت و باید بریم تا مرگ و زندگی معنا پیدا کنه.
جایی که جایگاه ابدی ماست و از اول هم از همونجا به این کره خاکی اومدیم.
بابام رفت پیش مهربون خدا، رفت و از این همه رنج و عذاب خلاص شد.
رفت و از درد و بیماری و غصه و رها شد...
بابام این یکی دو سال اخیر بیمار بود.ناراحتی عصبی داشت و انقدر دارو مصرف کرد که ناراحتی گوارشی هم پیدا کرد.قلبش یه کم کم کار بود نارسایی قلبی داشت و همین باعث شده بود خون رسانی به مغزش کم بشه و بیخواب و عصبی بشه.
اما طوری بود که همیشه حتی شب قبل از اینکه از دنیا بره خودش رختخوابشو پهن می کرد و میخوابید یعنی خودش کاراشو انجام میداد و اجازه نمیداد ما انجام بدیم.
هزار بار گفتیم بابا سیگار نکش یا لااقل کمتر بکش ، گفتیم ین سیگار لعنتی تو رو از بین میبره اما گوش نکرد .میگفت من الان تو سنی هستم که نمیتونم ترکش کنم و خود ترکش باعث مردنم میشه .
آخرشم به علت سکته قلبی از دنیا رفت...
از دنیا رفت و ما رو تنها و بی پدر گذاشت...
البته ما یه پدر داریم که از پدر شناسنامه ای مون خیلی خیلی بهتر و مهربونتر و عزیزتره ، بیشتر از بابای خودمونهم دوستمون داره و مواظبمونه،
اما زمان (ع) رو میگم، از این به بعد به ایشون میگیم بابا...
خدا رو شکر میکنم که نذاشت پدرم لحظات اخر عمرش عذاب بکشه و لحظه احتظارش طولانی و دردناک بشه ...خیلی راحت و آروم و در عرض حدود دو دقیقه تموم کرد و به آرزوش رسید..
این اواخر میترسید سکته کنه و بیوفته رو دستمون اما خدا نذاشت نه اون عذاب بکشه نه ما
خدایا شکرت که پدرم رو اون جوری که دوست داشت بردی پیش خودت.
خدا رفتگان همه شما عزیزان رو قرین رحمتش قرار بده و بیامرزه
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام
خیلی ناراحت شدم.ما رو هم در غم خود شریک بدانید.انشاالله غم آخرتان باشد.هر چه خاک اوست بقای عمر شما و بازماندگان آن مرحوم باشد
:72::72::72:
:72::72:
:72:
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام بر فرانك گرامي
ياد واقعيت هاي سخت زندگي افتادم.
به شما تسليت عرض مي كنم. از خدا مي خواهم كمكتون كنه، حس دوري از پدرتون را با حس نزديكي با خودش جايگزين كنيد
.
بايد دردناك و سخت باشد. از دست دادن عزيزان فقط و فقط وقتي به سر انسان بيايد عمقش را درك مي كند.
انشاء الله بتوانيد بر اين غم باصبري كه خدا بهتون هديه مي كند، تحمل كنيد.
ما را در غم خود شريك بدانيد.
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
فرانك جان
درك مي كنم كه در چه شرايطي هستي . روحشان شاد .
سفر روحاني بابا را خيلي خوب و قشنگ درك كرده اي و به فلم در آورده اي . ما را در كنار خودت بدان .
صميمانه در آغوش مي گيرمت نازنينم و.....
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانک جان
تسلیت صمیمانه مرا بپذیر
عزیزم درکت می کنم و می فهمم که فقدان پدر چقدر سخته ، اما از همه مهمتر می فهمم درک قشنگت رو . می دونم که انقدر مهربان و دلسوز هستی که با تصور اینکه پدرت در راحتی و آرامش نزد محبوبش هست تو هم آرام می گیری ، من که همین بهم آرامش می داد و با شناختی که ازت پیدا کردم می دونم تو هم همینگونه فکر می کنی و .......
و می دانی که او از سرایی به سرایی بهتر و جادانه وارد شده
می دانی که چقدر قشنگه وقتی این را حس کنی که اگر چه او رفت ، اما اصل کاری هست .
می دانی که عمرش با وجود فرزندانی چون شما ، بابرکت بوده .
می دانی که ایمان به خالق یکتا او را قرین رحمت واسعه می کنه و .....
همه آنچه می دانی از حقیقت مرگ ، ترا در اوج دلتنگی برای او آرام نگه می دارد .
عزیزم توی این موقعیت و بعد از این هوای مادر را خیلی داشته باشید که احساس تنهایی نکند .
صبور که هستی ، صبر بیشتر را برای خودت و دیگر اعضاء خانواده ات از درگاه خدای منان خواهانم
.
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
با سلام
انتقال موقت اين تاپيك
براي اينكه ساير اعضاء هم بتوانند ارسالشون را داشته باشند.
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانک عزیزم
از صمیم قلب بهت تسلیت می گویم و از خداوند مهربون می خوام که روح پدرت رو قرین رحمت کنه و درهای بهشتش رو به روش باز کنه.
همچنین برای خودت و خانواده عزیزت از خداوند آرزوی صبر می کنم که بتونید غم عزیزتون رو تحمل کنید.
آفرین به ایمان محکمت! انشاء ا... که خدا ایمانت رو هر روز بیشتر و بیشتر کنه.
فرانکم عزیز باور کن این چند روز که نبودی نگرانت شده بودم و همین امروز می خواستم در "حال و احوال یاران همدردی" جویای حالت باشم که این تاپیک رو دیدم.
عزیز دلم ما رو شریک غمت و در کنار خودت ببین.
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام
فرانک عزیز
خیلی متاثر و متاسف شدم.روحشان شاد و محشور با امام زمان (عج) باد
بهتون تسلیت میگم و امیدوارم بنده رو هم در غمتون شریک بدونید.غم اخرتون باشه انشاالله.
باقی عمر شما و خانوادتون باشه و همیشه و همیشه خدا پشت و پناهتون.
http://forum.iranblog.com/attachment...318-o908y1-jpg
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانک جان
واقعا متاسف شدم .امیدوارم خدا روح پدرتان را قرین رحمت کند و برای شما وخانوادتون از خدا صبر میخوام.تسلیت میگم خواهر خوبم.
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
چقدر آرامش پیدا کردم با ارسالهای شما عزیزانم، ممنــــــــــون دوستان خوبم و همدردم:72:
اینجا واقعا همدردی موج میزنه و آرامش هدیه میشه ، خدا شما رو برای من و برای همدیگه حفظ کنه
از آقای مدیر عزیز هم تشکر مکینم که با انتقال تاپیک به همه دوستان فرصت دادند با خواهر کوچیکشون همدردی کنند :72:
درسته که این محیط مجازیه و ما همدیگر از نزدیک ندیدیم اما باور کنید شما رو در کنار خودم می بینم و مثل همکاران ودوستانم که اومدن تشییع پیکر پدرم و اومدن خونه و زحمت کشیدن اومدن دنبالم که برم اداره ، تصور میکنم که شما هم بودید و هستید، همینجا کنارم
دوستان عزیزم
آقای مدیر، فرشته مهربان ، آنی ، tedday، بلو اسکای ، arix و بقیه
از همدردی تون سپاسگزارم و براتون آرزوی سعادت و سلامتی دارم.
از اینکه به فکرم بودید تشکر میکنم
tedday گرامی!
این کارت تسلیت که گذاشتید همونه که خودم رفتم واسه شب هفت پدرم گرفتم ، ممنون
این صبور بودنم باعث شده که همه سفارش بقیه رو به من بکنند و حتی داییم سفارش میکرد که مواظب برادرم باشم ! چون جوانه و تازه ازدواج کرده .چون همه میدونن من همیشه پشتش بودم و حالا باید بیشتر هواشو داشته باشم.
من هم مجبورم دلم رو سنگ کنم و جلو بقیه محکم باشم و دعوتشون کنم به صبر و دعا و نماز واسه آرامش روح پدر.
بابام خیلی خیلی راحت رفت...البته خیلی بیماری کشید اما لحظه احتضارش خیلی قشنگ و دیدنی بود و اگه میدونستم این بار دیگه حالش خوب نمیشه و بار آخره شاید یه عکس یا فیلم ازش میگرفتم البته فکر نمیکنم همچین جراتی داشتم!
هیچوقت جرات نکردم مستقیم تو چشماش نگاه کنم، انگار نامحرم بودیم اما اون شب چشماش باز بود و من سیر سیر نگاهشون کردم .:302:
نمیدونم چطوری خودمو رسوندم سر خیابون که آمبولانسو ببینم و راهنماییش کنم که زودتر بیاد...
حالا فقط میتونم براش دعا کنم و نماز بخونم و ذکر بگم و فاتحه بخونم و ...نماز هدیه فرزند به والدین رو سعی میکنم تا وقتی که بتونم هر روز بخونم
اگه شما توصیه ای در این زمنیه دارید بهم بگید که واسه پدرم چکار کنم بهتره ؟
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانک جان
تسلیت میگم و از خدا میخوام روح پدرت را قرین رحمت کنه .
و آرزوی صبر برای خودت و خانوادت میکنم .
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
من هم مجبورم دلم رو سنگ کنم و جلو بقیه محکم باشم
فرانك جان
ابدا چنين چيزي براي خودت طراحي نكن . واكنشهاي به موقع نسبت به اين غم داشته باش . هر جا و هر وقت دلت خواست گريه كن و.....
اجازه بده در اين دوران زماني ،كودك درونت با واقعيت اين درد به شكل درست رو به رو بشه و تحت فشار قرارش نده .
از خداوند براي تو و خانواده ات صبر و شكيبايي و آرامش درخواست مي كنم .
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
خواهر عزیزم
فرانک جان
درگذشت پدر بزرگوارتان را از صمیم قلب تسلیت عرض می نمایم. از خداوند منان برای ایشان طلب رحمت و مغفرت و برای شما و خانواده ارجمندتان صبر مسئلت دارم.
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
مرگ پایان زندگی نیست، تنها پلی است از این دنیا به سرای باقی.
جهت شادی روح مرحوم، فاتحه مع الصلوات.:103:
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام. تسليت ميگم.
« در سوگ پدر»
بابای عزیـزم نفست قـدرت مـــــا بــــود
چشمــان تـو منظـومۀ خورشید وفــا بـود
در عمق نگـــاهت پـــدرا، حس عمیقــی
دیـدم کــه بـه زیبــاییِ احســاس خدا بـود
در مکتب فــرهیختنت، عشــق و حقیقت
ارکـان درخشــان و قدمهـــایِ رسـا بـود
یـادم نـرود چهــرۀ پــاک تـو پدر جـــان
آنگــاه کـه دستــان نجیبت به دعــا بـــود
از مـرگ اَلمنــاک تـو بـابـــا چه بگــویم
در چشم من از رفتن تو، اشک عزا بـود
آن خــاطره و مهـر تـو از دل نـه بَرآیــد
فردوس مکانت، که دلت مهد سخـا بــود
تقدیم به روان پاک پدر بزرگوار دوست عزیزم فرانك جان
و تمام عزیزانی که پدران عزیز خود از دست داده اند.
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانك جان
از ته دل بهت تسليت مي گم انشاله كه خدا بهتون صبر بده
خيلي ناراحت شدم عزيزم ، من از روزي كه اومدم توي تالار ارادت خاصي به شما دارم ، اين چند روز كه نبودي نگرانت شدم ، خدا بيامرزتشون
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
باز هم ممنون خواهرا و برادرای عزیزم
از اینکه باهام همدردی میکنید از تک تک تون تشکر میکنم و دستتون رو می بوسم:72:
آنی جان!
من هم مثل بقیه گریه میکنم، اشک میریزم و ناراحت هستم بیشتر در خلوت و بعد از نمازهام
اما بیشتر سعی میکنم تو خونه و جلو بقیه محکم باشم و از خوبیهای اون دنیا و مهربونی و بخشندگی خداوند و سادگی و بی غل و غش بودن و بی آزاری و ...پدر بگم تا بقیه آروم بشن و به غفارالذنوب بودن خدا بیشتر مطمئن بشن.
خونوادم حتی اگه گریه و زاری نکنم تنها با دیدنم گاهی غمناک میشن میدونید چرا ؟
چون همیشه منو برادر کوچیکم می بردیمش دکتر ، گاهی چند روز یه بار!
حالا میگن " بابا رو نمیبری دکتر " ؟:302:
میگن " وقتی 5 دقیقه دیر برمیگشتی خونه بابا میرفت پشت پنجره و بیرون رو نگاه میکرد تا بیای ، حالا دیگه بابا منتظرت نیست"
با این حال و روزشون منم اگه به اندازه اونها دلتنگی کنم که ...
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
فرانک عزیز من رو هم در غمت شریک بدان .
از خداوند برایت صبر می خواهم .آمین
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
اشكالي نداره عزيزم گريه كن . هيچ اشكالي نداره كه خودت را با احساسات آنها تا زماني كه لازم است همسو كني و با هم احساس همدردي و همدلي كنيد .
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام
تسلیت عرض میکنم . خدا بهتون صبر بده .
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
چقدر حسودیم شد...... چقدر حسودیم شد..............
خوش به حال پدرت.........خوش به حالش................
خوش به حال هرکس که دیگه نفس نمی کشه............خوش به حال هرکس که می برن و میذارنش تو خاک، بی درد سر، بی سروصدا..................... به مرگ طبیعی..............
خوش به حال هرکس که طبیعت اونقدر دوستش داره که بهش مرگ می ده..................
من هربار سوزش قلبم رو حس می کنم منتظر می شم شاید تمومش کنه.................... اما تمومش نمی کنه..............شایدم امروز تصمیمش رو عوض کنه...............
=======
مدير همدردي: لينك مرتبط ايجاد شده در خصوص اين پست
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانک عزیزم:
واقعا از شنیدن این خبر متاثر شدم و امیدوارم غم آخر شما و خانواده محترمتان باشد...
از خداوند برای پدر محترمتان طلب امرزش دارم و برای شما و خانواده محترمتان صبوری خواستارم..
خیلی خوشحال باش که در زمان حیات پدر ان طور که باید برای او حق فرزندی را بجا آورده ای و او از شما رضایت داشته است ..به نظر من این بزرگترین موهبت برای یک فرزند است که بتواند زحمت های پدر و مادر را ارج بنهد..از داشتن دوستی چون شما که اکرام والدین سر لوحه زندگیش هست خشنودم..
مواظب خودت باش و بدون ما همیشه در غم و شادی هم شریکیم...
سارا:72:
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
فرانک جان
بهت تسلیت می گم و برای آمرزش روح پدرتون فاتحه می فرستم .
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانک جان.
تسلیت عرض میکنم.
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانک عزیز،
خواهر خوبم،
از صمیم قلب بهتون تسلیت میگم،
برای پدر گرامیتون از خداوند طلب آمرزش میکنم و انشاالله روح پدر همیشه غرق رحمت الهی باشه،
خداوند وقتی به انسان درد یا غمی رو میده، ظرفیت روحی آن رو هم میده تا پایدار و استوار باشیم،
شرایط سخت شما رو در حال حاضر میفهمم، اما فرانک عزیز، سعی کنین خودتون باشین، تا میتونین خودتون رو تخلیه کنین،
اینکه سعی میکنین مثل یک مرد خودتون رو محکم نشون بدین تا تکیه گاهی برای برادر کوچکتر باشین، خیلی عمل پسندیده و تحسین بر انگیزی هست، اما به شما آسیب میزنه!
اینکه در ظاهر خودتون رو محکم نشون بدین، جلوی برادر گریه نکنین و از داخل داغون باشین، شما رو دچار تعارض میکنه...
خواهر عزیزم، رابطه پدر و دختر خیلی نزدیک هست و خیلی از ما این رو میفهمیم و درک میکنیم، بنابرین سعی کنین در همین مدت تا میتونین خودتون رو از نظر روحی تخلیه کنین،
راستش برای شما و پدر خوشحالم،
برای پدر خوشحالم چون خداوند فرزند صالحی چون شما به او عطا کرد،
و برای شما خوشحالم چون فرصت درک حضور پدر و خدمت به او را داشتین، فرصتی که خیلیها ندارن،
پرسیده بودین برای آمرزش روح پدر چه کاری انجام بدین،
من فکر میکنم، بهترین کاری که میتونین انجام بدین این هست که سعی کنین، خوب، درست و پاک زندگی کنین، به مردم خدمت کنین...
سعی کنین برای پدر حکم باقیات صالحات رو پیدا کنین،
فکر میکنم وقتی خدمتی به کسی میکنیم و اون فرد دعا میکنه: خدا پدرش رو بیامرزه، این برای خداوند خیلی ارزشمند هست، خداوند واقعا صدای این بنده رو میشنوه و دعاش رو خیلی راحت استجابت میکنه.
از خداوند برای شما صبر میخواهم و برای پدر بهشت،:72:
برادرتون،
کامران
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
تا امروز همدردی تالار همدردی رو به این وضوح احساس نکرده بودم.
اما حالا با تمام وجودم معنیش رو میفهمم.
چقدر این همدردی ها به آدم آرامش میده ...حضورتون اینجا بهم آرامش خاصی میده:46:
از تک تک تون سپاسگزارم
سبکتکین و ehtemalan عزیزم!
حضور شما اینجا خیلی خیلی بهم آرامش داد چرا که با وجود دغدغه های ذهنی خودتون منو فراموش نکردید و اومدید بهم تسلیت گفتید.
ehtemalan عزیز(هنوز نمیدونم بگم برادر یا خواهر) به جان خودم این مدت که نبودم خیلی به فکرت بودم و با خودم گفتم : دیدی اخرش از همه عقب موندی؟!
باور کنید خوشحال شدم
اما از دست فیلوسارا ناراحتم ! :163:
از همدردیت ممنون و متشکرم عزیزم اما پستت نگرانم کرد...
چرا عزیزم ناسپاسی میکنی؟ دوست عزیز احتمالا ناراحتی قلبی داری.
از خدا میخوام به تو و بقیه بیماران شفای عاجل عطا کنه
زندگی در کنار خوشیها و شادیها و خنده ها و ... سختی و شدت و رنج و عذاب داره (بگذریم که خیلیهاش به خاطر خودمونه) اما همه اینها باید باشن تا بشه بهش گفت زندگی!
مگه خود خداوند تو قرآن نفرمودند: بعد از هر سختی آسودگی هست ؟
گلم ، ناراحتیها رو مقد مه ای برای شادیها بدون و به خدا اعتماد کن عزیزم
هر بیماری و رنجی کفاره گناهان ماست تو این دنیا.
دوست داری اینجا هرگز بیمار نشی در عوض اون دنیا عذاب سخت تری بچشی ؟
نه ، هیچکس یعنی هیچ آدم عاقلی دوست نداره ! تو هم تا جایی که ازت مطلب دیدم عاقلی، پس بگو خدایا شکرت و راضیم به اونچه که مورد رضای توست:323:
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
فرانك جان:72:
منم ميخواستم باهات همدردي كنم اما اينقدر بچه ها حرفاي قشنگ زده بودن من بلد نبودم حرف جديدي بزنم...http://www.hamdardi.net/imgup/25809/...ef5f45af59.gif
اما تاپيكت خيلي روم تاثير گذاشت يك شوك ناگهاني بود برام...
آخه باباي منم مشكل قلبي داره ... آخه منم تا حالا درست تو چشماش نگاه نكردم و براش مثل غريبه هام...آخه منم مثل نامحرما باايشون رفتار ميكنم... آخه منم يادم نمياد آخرين باري كه بابامو بوسيدم كي بود!:302:
ولي امروز سر سفره ي نهار من و بابامو مامانم نشسته بوديم يهو يه موضوع كه احساس كردم قبلا پدرمو ناراحت كرده رو پيش كشيدم و در موردش حرف زدم ...
البته پدر من آدم مغروريه و زياد به روي خودش نياورد اما من كاملا برق رضايت دروني رو از چشماش خوندم و بالاخره بعد از يه مدت سكوت با صداي آرومي گفت: من به هيچ چيز به جز خوشبختي و شادي تو فكر نمي كنم دخترم:54:
كاش قدر عزيزامونو بدونيم تا خداي نكرده يك روز احساس پشيموني نكنيم كه چرا...
تسليت صميمانه ي منو هم بپذير آبجي بزرگه:72::72::72:
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
آقای کامران!
صحبتهاتون واقعا بهم آرامش داد و خوشحالم کرد،از لطفتون بینهایت ممنونم.
حق با شماست، پدرم از داشتن من و دیگر فرزندانش راضی و خوشنود بود ما هم همینطور.چون پدرم خیلی بی آزار و ساده و آروم بود.
این اواخر میگفت دیگه نمیذارم هیچ کس تو کار هیچکدامتون دخالت کنه و با زندیگتون بازی کنه.
میگفت تا زنده هستم نمیذارم کسی اذیتتون کنه اما زنده بودنش تو این دنیا فقط چند روز بع از این حرفاش بود و ما نتونستیم طعم شیرین این حس رو زیاد بچشیم ...
چشم برادر عزیزم
به توصیه تون که این روزها توصیه خود من به خواهر و برادرهام بوده انشاء الله عمل میکنم و اتفاقا پدرم همیشه به این دلیل همیشه منو بیشتر دوست داشت:302:
بهشت عزیزم!
از شما هم متشکرم و برات آرزوی سلامتی میکنم:72:
یاسا جان!
ممنوم از همدردیت عزیز.از خدا میخوام به چدرت نازنینت شفای عاجل بده و دلتون رو شاد کنه
خواهر جان !
قدر پدرت رو بدون و تا دیر نشده بهش نزدیکتر شو، نزدیک نزدیک نزدیک:46:
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانک جان. تسلیت میگم عزیزم.:72:
من الان با یه دل پر از پدرم اومده بودم اینجا.
از اول صفحه اول تاپیکت همینجوری اشکام داره میاد.
.
.
.
خدا رحمتشون کنه:72:
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام،
خیلی متاسفم که پدرتان را از دست دادید.
از خدا می خواهم به شما و خانواده صبر بدهد و پدرتان را بیامرزد.
انا لله و انا الیه راجعون
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانک عزیزم
کاملا درکت می کنم. خدا پدرتان را رحمت کند و بیامرزد و به شما و تمام بازماندگانش صبر عنایت کند.
غم از دست دادن پدر و مادر خیلی سخته. و من که تازه چنین دردی و تحمل کردم بسیار شما رو درک می کنم .
در پست اولی که زدید خیلی زیبا و منطقی و با ارامش نوشتید. ارامشت را می ستایم. چون من در لحظه برخورد با چنین مصیبتی خیلی سخت بر خورد کردم.
خب البته انها رفتن جایی که ما هم باید یه روزی بریم. خداوند رحمتشان کند.
دوستت دارم :72:
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانك عزيز بهتون تسليت ميگم .:72:
فرانك عزيز يه تشكر ازت مي كنم به خاطر پست اولت
از يه طرف خيلي متاثر و ناراحت شدم :302: و از طرفي باعث شد توي فكر فرو برم ...خواهرگلم من به ايمانت غبطه مي خورم.
خدا به خودت و خونوادتون آرامش و صبر بدهد و پدرتون را مورد رحمت و مغفرت خود قرار دهد.:323:
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام به دوست عزیز فرانک خانم
خیلی متاثر شدم ..خدا رحمتشون کنه.. ایشاله خداوند صبر دل حضرت زینب را به شما و خانواده محترم عطا کنه....
داغ عزیز خیلی سخته خیلی :302:
هر موقع دلت واسه پدرت تنگ شد با خواندن قران و فرستادن صلوات روحشو شاد کن .
اللهم صل علی محمد و آله محمد
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانک عزیزم
باید اعتراف کنم که از دیدن نام این تاپیک واقعا شوکه شدم
راستش یه جورایی دلم گرفت که چرا انقدر دیر متوجه شدم که پدرتون فوت کرده ، اینجور وقتا به خودم میگم گل مریم قبول کن که بنده خوبی نیستی تا از درد دوستت زود آگاه بشی:302:
به هر جهت صمیمانه فوت پدر گرامیتون رو تسلیت می گم ، از ته دل معنی نداشتن پدر رو درک میکنم ، همین الان که اینا رو می نویسم اشکام جاریه ، ولی فرانک عزیزم ، مرگ حقه ، قدر مادرت رو که حضور فیزیکی داره پیشتون ، حتی اگر بیمار باشند رو بدون ، پدرت شاید نبینیش ولی حضور داره ، هم غمت رو میبینه و هم شادیت رو
پس با لبخندی زیبا که بر لبت میشینه ، شادش کن ،
امیدواریم بعد از این فقط خبر های خوب ازتون بشنویم
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام فرانک عزیز
واقعا از دیدن این تاپیک ناراحت شدم .از خدا برای پدرتون طلب آمرزش و مغفرت و برای شما طلب صبر دارم روحش شاد.:103:
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
ببخشید من دوباره خواستم بنویسم
چون اون یکی پستم هول هولی بود.
فرانک به ایمانت غبطه خوردم خیلی اروم نوشتی با وجودی که می دونم دلت غوغاییست
من همین امروز داشتم بهت فکر می کردم گفتم از تسوکه و فرانک چند وقتیه خبری نیست. که یک دفعه با دیدن نام تایپیکت دلم ریخت. باور کن چند بار نگاه کردم تا هضمش کردم. منتها جایی نوشته بودی که نتونستم برات پیام تسلیت بگم.
با پست اولت بهت و به ایمانت غبطه خوردم. چون الان قطعا ناراحتی به خاطر از دست دادن پدرت. اما همین که با ارامش نوشتی و همه چیز و از نگاه خدا می بینی محشره.
من واقعا 4 ماه پیش شوکه بودم خیلی خودم و اذیت کردم. خب البته پدر من سالم سالم بود ما شب قبلش ساعت 2 با هم بدمینتون بازی می کریدم و فردا ساعت 2 توی بهشت زهرا در حال تشییع پیکرش بودیم.
انشاءا.. خدا مادرتون و براتون نگه داره و همه گذشتگان و رحمت کنه. و به شما و تمام خانواده محترمون صبر عنایت کنه.
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
سلام
فرانک عزیزم تو بامن چه کردی با این تاپیکت.
عمق ناراحتیت رو درک میکنم عزیزم ولی برات خوشحالم
خوشحالم که تونستی حضور پدرت رو به خوبی درک کنی و مرگش رو هم به خوبی درک کنی و همینطور میتونی گریه کنی و براش اشک بریزی .
عزیزم منم با شما همدردم اما متاسفانه نتونستم حضور پدرم رو درک کنم و نتونستم مرگش رو درک کنم و حتی اون لحظه براش گریه کنم نه به خاطر غفلت یا هرچیز دیگه ای به خاطر اینکه خیلی کوچیک بودم .
حسرت اینکه کاش اون موقع می فهمیدم و براش گریه میکردم کاش یه خاطره ازش داشتم همیشه رو دلم مونده و همین باعث شده وقتی اسم پدر هم میاد اشکام سرازیر بشه .
نمیدونم چقدر از من راضی هست و چقدر براش دختر خوبی بودم اما اینو میدونم که خودش خیلی خوب بود خیلی و همه دوستش داشتند و من فقط از زبان اطرافیان شنیدم که چقدر به دیگران کمک کرده و سخت کوش و خانواده دوست بوده و همینطور چقدر مهربان بوده و یا اینکه من کوچیکترین بچه خانواده چقدر باهاش صمیمی بودم و......
فرانک عزیزم خیلی خوشحالم که شما کاملا پدرت رو درک کردی بودنش و حتی رفتنش رو .
مرگ هریک از عزیزان ما امتحانی است و اینطور که پیداست شما در این امتحان موفق بودی و تعلقات دنیایی شما رو وابسته خودش نکرده .
امیدوارم شما و خانوادتون و همینطور همه ما در لحظه های سخت بتونیم صبور باشیم و از یاد خدا غافل نشیم.
-
RE: * پدرم رفت پیش خدا... *
باز هنگام جدایی در رسید
سینه ها لرزان شد و دلها شکست
خنده ها در لرزش لب ها گریخت
اشکها بر روی رویاها نشست
چشم جان من به ناکامی گریست
برق اشکی در نگاه او دوید
نسترن ها سر به زیر انداختند
ماه را ابری به کام خود کشید
:302: