در این شرایط ازدواج کنم یا نه

سلام، من اومدم تا از دوستان کمک فکری بگیرم. البته نمی دونم چقدر بشه توی این جمع کمک گرفت، آخه این جا بیشتر توی مسائل ازدواج مشاوره میدن، اما گفتم از دوستان بپرسم، شاید بتونم بهتر انتخاب کنم.
میدونید که من فوق آی تی می خونم و مصمم هستم که دکترا هم شرکت کنم. اما نمی دونم که امسال شرکت کنم یا سال دیگه. حالا چرا؟ به این دو دلیل:
1) اگه سال دیگه امتحان بدم، وقتی از شهریور 90 دفاع کردم و تا فروردین سال 91 که امتحان دکترا بدم، می تونم یه 4 ماه این وسط استراحت کنم و احیانا خواستگاری هم برم (آخ جون:227:) (به کسی نگین، ولی دو گزینه فعلا برام مطرح کردن.). یعنی نیمی از اون را قبل از دکترا و بقیه ی خواستگاری را به بعد از فروردین سال 91 موکول کنم. در ضمن تو این مدت کار هم می کنم و یکم پول درمیارم. شاید هم بتونم برم شهرستان و تو دانشگاه بیرجند بورس بگیرم. اون وقت خیلی راحت تر می تونم دکترا قبول شوم. (آخه به بورسیه ها راحت تر پذیرش میدن.)
2) اگه امسال شرکت کنم، اولا چون که تازه منابع کنکور عوض شده، شرایط همه یکسان است و رقیب های قوی تر هم از من جلوتر نیستند. مستقیم میرم دکترا. اما این وسط نمی تونم استراحت کنم. نمی تونم کار کنم. نمی تونم برم خواستگاری. اما در عوض، یک سال عقب نمی افتم و تازه با تحصیلات دکترا حق انتخابم بیشتر میشه و می تونم دخترهای بهتری را انتخاب کنم. (بهتر، منظورم از لحاظ خانواده و ... است، هر چند که تضمینی برای این وجود نداره.)
یعنی هر کدام از این دو راه یه خوبی ها و یه بدی هایی داره، نمی دونم کدام را انتخاب کنم.
حالا بپرسین تا بیشتر توضیح بدم. گزینه ی 1 در نظر خودم بهتره و دلم با اونه، این گزینه، از نظر من نمره اش 17 است. اما در گزینه ی 2، اگه همه چیز درست پیش بره، شرایطم بهتر میشه و نمره ی این گزینه 19 میشه. حالا 17 را بچسبم یا 19 را؟:325:

امسال کنکور خیلی هر کی هر کیه و می تونه خیلی شانسی باشه حتی ریاضیات عمومی و فیزیک دوره کارشناسی را هم گذاشتند جز منابع ! بنابراین سرمایه گذاری خیلی جدی روی امسال نباید خیلی منطقی باشه از طرف دیگر به همین علت و علت هایی که خودت گفتی می تونه هم خیلی جواب بده!
از طرف دیگه این که بعد از قبول شدن با خیال راحت می ری دنبال خواستگاری خیلی هم روش حساب نکن معمولا بعد از قبولی انتخاب استاد و جا افتادن توی شرایط دانشگاه و آزمون بسندگی و بعدش هم امتحان جامع این قدر وقت و فکر می گیره که معمولا چند سال میافته عقب

به نظرم قید استراحت و کار را بزن و بشین بخون اما خواستگاری را هم در کنارش داشته باش یعنی یه چیزی بین دو راه اگر خواستگاری ات به جاهای نفس گیری رسید و جدی شد می تونی بی خیال امسال بشی و برای سال دیگه برنامه بچینی

به به آقای تسوکه
می بینم قراره دکتر تسوکه بشی! :18:
حالا منم می خوام تو تاپیکت شلوغی کنم، تا دچار خشم مدیر بشی و تاپیکت رو قفل کنه! :R
شوخی کردم بابا...


ببین آقای تسوکه، اینکه توانایی علمی ات چقدره برای دکتری و احتمال قبولیت برای امسال یا سال آینده هرکدوم چند درصده رو خودت می دونی ولی من می گم هرکدوم که احتمالش بیشتره اون رو در نظر داشته باش.
یعنی اول قبولی تو دکتری مد نظرت باشه.

حالا از این مطلب که بگذریم و تشخیصش با خودته، می رسیم به موضوعی که زیاد روش تجربه نداری. ببین اگه بری خواستگاری و به نامزدی و نامزد بازی برسه، خیلی نمی تونی رو درس خوندن حساب کنی. اگه بخاطر مشغله درسی ات و کاریت (چون اگه متاهل بشی باید کار هم بکنی)، وقت برای نامزدت کم بذاری، دلخور می شه و می گه حتما دوسش نداری. یه چرخ تو تالار بزن، از این قبیل مشکلات و کدورتها زیاده. مخصوصا اوایل ازدواج و ممکنه شرایطت طوری بشه که برای سال بعد حسابی از آمادگیت کم بشه.

در مورد کار کردن هم، فکر نکنم با یه سال خیلی بتونی سرمایه جمع کنی. تازه بعد از تاهل خرجت بالاتر هم می ره و باید دائم کار کنی، یعنی هم درس و هم کار. پس بخاطر این آیتم فعلا درست رو کنار نذار.

خواستگاری هم اگه فکر می کنی دخترهای خوبی هستن و ممکنه تا سال دیگه بپرن، فعلا برای خواستگاری و صحبتهای اولیه پا پیش بذار ولی بقیه اش رو برای بعد موکول کن.

راستی یه سوال به آقایون مرخصی تحصیلی طولانی مدت می دن؟
اگر بدن که می تونی، بعد از قبولیت و هروقت نیاز پیدا کردی به استراحت یکساله، اونوقت تقاضا بدی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ashnayedirooz

به نظرم قید استراحت و کار را بزن و بشین بخون اما خواستگاری را هم در کنارش داشته باش یعنی یه چیزی بین دو راه اگر خواستگاری ات به جاهای نفس گیری رسید و جدی شد می تونی بی خیال امسال بشی و برای سال دیگه برنامه بچینی

---

ببینین، امتحان دکترا فروردین هستش و من تا اون موقع نمی خوام خواستگاری برم. بحث من اینه که اگه برم دکترا، به قول دانشجوهای دکترا که ازشون پرسیدم، تا یک سال اول نمیشه تکون خورد و همش باید درس پاس کنم.:302: از طرفی ارشد آی تی هم باید یا امیرکبیر و یا شریف و یا تهران بخونم و این دانشگاه ها هم پوست دانشجوی دکترا را می کنند.:302: یعنی باید همش در خدمت استاد و آزمایشگاهش باشم. نمیشه تکون خورد. در ضمن فرآیند زن گرفتن حداقل 6 ماه طول می کشه. من باید برم تحقیقات و یکی را ببینم و حالا ازش خوشم بیاد و خواستگاری و مشاوره و ... این ها کلی طول می کشه. از طرفی من تهران درس می خونم ولی می خوام زن همشهری خودم را بگیرم. یعنی 6 ماه باید توی شهر خودم باشم. اگه دکترا بخونم، نمی تونم 6 ماه وقت بگذارم تا برم خواستگاری و ... . مگه این که مرخصی بگیرم، حالا به این مرخصی فکر نکرده بودم، میرم و از دانشجو دکتراها در مورد مرخصی هم می پرسم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

ببین آقای تسوکه، اینکه توانایی علمی ات چقدره برای دکتری و احتمال قبولیت برای امسال یا سال آینده هرکدوم چند درصده رو خودت می دونی ولی من می گم هرکدوم که احتمالش بیشتره اون رو در نظر داشته باش. یعنی اول قبولی تو دکتری مد نظرت باشه.

---

هر دو تقریبا یکسانه، هر چند فکر می کنم که سال بعد می تونم رزومه ی بهتر به همراه مقاله و ... درست کنم و احتمالا راحت تر هم باشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

حالا از این مطلب که بگذریم و تشخیصش با خودته، می رسیم به موضوعی که زیاد روش تجربه نداری. ببین اگه بری خواستگاری و به نامزدی و نامزد بازی برسه، خیلی نمی تونی رو درس خوندن حساب کنی. اگه بخاطر مشغله درسی ات و کاریت (چون اگه متاهل بشی باید کار هم بکنی)، وقت برای نامزدت کم بذاری، دلخور می شه و می گه حتما دوسش نداری. یه چرخ تو تالار بزن، از این قبیل مشکلات و کدورتها زیاده. مخصوصا اوایل ازدواج و ممکنه شرایطت طوری بشه که برای سال بعد حسابی از آمادگیت کم بشه.

---

خب فرقی نمی کنه، من اگه دکترا قبول بشم، بعد ازدواج کنم باز هم باید درس بخونم و کار کنم و ... باز هم وقت کم میارم. من خیلی از دانشجوهای دکترا را می بینم که زن نمی گیرند و تا آخر دکترا به دلیل مشغله ی زیاد، مجرد می مونن. من نمی خوام 32 سالگی زن بگیرم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

در مورد کار کردن هم، فکر نکنم با یه سال خیلی بتونی سرمایه جمع کنی. تازه بعد از تاهل خرجت بالاتر هم می ره و باید دائم کار کنی، یعنی هم درس و هم کار. پس بخاطر این آیتم فعلا درست رو کنار نذار.

---

تقریبا 7 یا 8 میلیون می تونم توی یه سال بدست بیارم. البته برای خرج اولیه ی عقد، بابام کمکم می کنه. تازه، دختری هم که باهاش ازدواج کنم، احتمالا توی خرج آینده، کمک خواهد کرد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

خواستگاری هم اگه فکر می کنی دخترهای خوبی هستن و ممکنه تا سال دیگه بپرن، فعلا برای خواستگاری و صحبتهای اولیه پا پیش بذار ولی بقیه اش رو برای بعد موکول کن.

---

حالا در مورد کیس های خودم برای ازدواج یه تاپیک دیگه باز می کنم و از دوستان در مورد این دخترها مشورت می گیرم، اما فکر می کنین که اونها حاضر باشند تا مثلا یک سال دخترشون را برای من نگه دارند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

راستی یه سوال به آقایون مرخصی تحصیلی طولانی مدت می دن؟ اگر بدن که می تونی، بعد از قبولیت و هروقت نیاز پیدا کردی به استراحت یکساله، اونوقت تقاضا بدی.

---

حالا از دوستان دکترا می پرسم، و جواب میدم. اما منظور من از استراحت، خستگی نیست، می خوام کمی پول درآرم تا حداقل دستم تو جیب خودم باشه.

تسوکه جان ما که هرچی گفتیم، شما یه جواب شسته و رفته و آماده سریع تو آستین داشتی.
خوب قصد ما این بود که کمک کنیم ابعاد قضیه رو از جهات مختلف ببینی. و با بینش کامل نسبت به این مساله تصمیم بگیری.
ولی ظاهرا که همه چی رو سنجیدی، خوب برای چی از ما مشورت خواستی؟:162:

جناب تسوکه اجازه هست ما که دانشجوی کارشناسی هستیم نظر بدیم؟
من اگه چند سال دیگه موقعیت شما رو پیدا کنم ( بگید ایشالا...گفتین؟....جون من گفتین؟...بگید دیگه یه ایشالا گفتن که این حرفا رو نداره..ای بابااا:199:، هر کی از این جا رد می شه یه ایشالا بگه دیگه دکترا رو شاخمه):227: امسال رو می خوندم برا دکتراو اگه خواستگاری چیزی هم داشتم می گفتم برو بعداً بیا:199: بعد می اومدم همین جا یه تاپیک می زدم به اسم جامعه مجردین بالای 40 سال!:311:

خب اینا که شوخی بود حالا جدی..
اگر که دختر مورد علاقه تون رو پیدا کردی خواستگاری و ازدواج و .. ولی نوشتید که فعلا بهتون پیشنهاد کردن پس فکر می کنم این جا بهتره به این فکر کنی که امسال شانس قبولی براتون بیشتره یا سال دیگه...
اگه امسال قبول شید یه مزیت داره..می دونی چیه؟

موقعیت: جلسه خواستگاری زمان:بعد از ظهر
پدر دختر: شغل شریفتون؟
شما: بنده.... و دانشجوی دکترا هستم.
پدر دختر: دخترم چایی بیار بعد یواشکی طوری که شما متوجه نشی به دخترش چشمک می زنه و می گه: اگه اخلاقیاتتون جوره ردش نکنیااا:311:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

ولی ظاهرا که همه چی رو سنجیدی، خوب برای چی از ما مشورت خواستی؟:162:

---

خب هر چی بیشتر مشورت کنم بهتره، اما در خصوص زندگی زناشویی شناخت چندانی ندارم و شما خیلی می تونین کمک کنین. بنابراین دوستان راهنمایی کنید. سوال من اینه که من بالاخره باید زن و درس و کار را با هم یه جوری جمعشون کنم. (مثل این که جدی جدی بزرگ شدم و باید مثل یه مرد زندگی بچرخونم.:311:) البته میشه یه جوری با زندگی دانشجویی زندگی کرد. خوابگاه متاهلی و ... . اما این بستگی به صبر دختر خانوم هم داره. در ضمن این دختر از خانواده ی مرفهی هستش، نمی دونم میشه روی کمک مالی خانواده ی دختر هم حساب کرد یا نه؟ بابام که میگه باباش کمکت می کنه، نمی دونم چطوری باید این را فهمید؟ اصلا میشه این را در جلسات خواستگاری مطرح کرد که فکر نکنن من به خاطر پولشون رفتم سراغ دخترشون؟:325:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ...sheida

من اگه چند سال دیگه موقعیت شما رو پیدا کنم.

---

ان شاء الله که خوشبخت بشین.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ...sheida

اگر که دختر مورد علاقه تون رو پیدا کردی خواستگاری و ازدواج و .. ولی نوشتید که فعلا بهتون پیشنهاد کردن پس فکر می کنم این جا بهتره به این فکر کنی که امسال شانس قبولی براتون بیشتره یا سال دیگه...اگه امسال قبول شید یه مزیت داره..می دونی چیه؟
موقعیت: جلسه خواستگاری زمان:بعد از ظهر پدر دختر: شغل شریفتون؟
شما: بنده.... و دانشجوی دکترا هستم. پدر دختر: دخترم چایی بیار بعد یواشکی طوری که شما متوجه نشی به دخترش چشمک می زنه و می گه: اگه اخلاقیاتتون جوره ردش نکنیااا:311:

---

والا هنوز دختر مورد نظر فقط پیشنهاده و اصلا من ندیدمش.:311: باید برم از صفر شروع کنم. در مورد جلسه ی خواستگاری هم که میگین درسته، خودم هم به این فکر کرده ام، اما مشکل من اینه که نمی تونم توی دکترا همه چی را ول کنم و یه سال درگیر خواستگاری و تحقیق و ... باشم. در واقع، وقتی دکترا قبول شم، دوباره روز از نو و روزی از نو و باید مثل اسب بشینم درس بخونم.:302:

تسوکه جان من کارشناسی کامپیوترم اما چون با دانشجوهای دکترا زیاد مانوس بودم و هستم جسارت کردم جواب دادم همون جوری که خودت می دونی وقتی قبول می شی خیلی سرت شلوغ می شه و حداقل تا آزمون جامع باید قید ازدواج را بزنی البته گفته باشم که همکارم که دانشگاه تهرانه هم سر کار میاد هم درسشو می خونه اما این خیلی به سختی امکان پذیره بگذریم که دانشگاه تهران هم ازت تعهد می گیره که کار نکنی
اما بعد از آزمون جامع چون حضور در کلاس چندانی نداری سرت خلوت می شه و می تونی بدون مرخصی گرفتن هر از چند وقت بیای و دوباره بری

من شنبه میرمhttp://www.pic4ever.com/images/th_running1.gif و در مورد آزمون جامع و این که اگه دکترا بخونم کی می تونم وقت بگذارم و ازدواج کنم، با 2 تا از دانشجویان دکترا که دوستانم هستند مشورت می کنم و آخرین اطلاعات را این جا می نویسم تا شما بتونین روی اونها کمکم کنید. باهاشون مشورت می کنم تا ببینم که نظر کسی که خودش درگیر این قضیه است چیه.

من توی اون یکی تاپیکتون هم گفتم،
درس خوندن هیچ منافاتی با ازدواج کردن و زندگی کردن نداره. اگه بخواین برای درس خوندن زندگی را تعطیل کنید که هنر نکردید. همه می تونن بشینن توی یه اتاق و خودشون را محدود کنند به چهارتا کتاب و تز و ... دکترا بگیرند.
شما به دنیا نیومدی که دکترا بگیری. دکترا بخش کوچیکی از کارها و وظایفته. بقیه اش چی؟

اگه خوب برنامه ریزی کنی و وقتت و مسایل مالیت را مدیریت کنی راحت می تونی از پسش بربیایی. یعنی شما الان کار نمی کنی؟ این اصلا خوب نیست. من می دونم که بعضی از دانشگاهها از دانشجو تعهد می گیرند که نباید کار کند، اما راستش به نظرم در صورتی معقوله که تحصیل شما به نوعی قرارداد کاری هم محسوب بشه. پس حتی اگه بگن نباید کار کنی، به نظرم درست نیست که کار نکنید.

به نظرم دانشجوهای دکترا حقوق می گیرند. نه؟
در ضمن شما اگه قصدتون دکترا باشه بالطبع می خواهید وارد بخش تحقیق یا تدریس بشید. پس بهتره همین اولش یک موسسه تحقیقاتی یا دانشگاه پیدا کنید و بورس بشید. در اونصورت دیگه همزمان با تحصیل درآمد هم دارید.

تسوکه اگه توی رشته ت کار هم کردی و تخصص خوبی داشته باشی به راحتی می تونی کار پاره وقتی پیدا کنی که پول خوبی هم بدن. من شنیدم زیر مجموعه های ایز ایران تا ساعتی 12 هم می دن تدریس خصوصی هم که تا ساعتی 14 شنیدم اگه معمولش این قیمت ها نیست ها بستگی به تخصصت هم داره
اما خوب اوایلش خیلی سخت می شه هم به کارت برسی هم به درس هم به زن

آشنا جان تدریس خصوصی اینقد ارزونه؟؟ اشتباه نمی کنی؟

اتفاقا اوایلش آسون تره. هنوز نمی دونی چه خبره. خوش خوشان به همه می رسی. کار و درس و زندگی و ... اواخرش که فرصت دفاعت داره تموم می شه و کار هم هست و هزار تا مکافات دیگه و خسته هم شدی از درس و کار و ... بعد تازه می فهمی چیکار کردی. :227:

تدریس خوبه. اما یک کم کار سختیه.
بابا یه پروژه بردار. با استادات همکاری کن. این که دیگه کاری نداره.
اصلا تزت را برای یک سازمانی جایی تعریف کن.

من هم میگم درس خوندن و کار کردن و ازدواج منافاتی با هم ندارند البته در صورتی که از قبل خودت و همسر
آینده ات در این مورد خوب خوب با هم صحبت کنید و به توافق برسید.

اگه همسرت حاضر باشه به قول خودت دوسه سال سختی بکشه(که البته شاید نشه بهش سختی هم گفت!) چه اشکالی داره.

دکترا خوبه اما ازدواج خوبتره!
ازدواج به معنی دست کشیدن از ادامه تحصیل نیست ، با برنامه ریزی و مدیریت میتونی به هر سه تاش برسی .

هوش و ذکاوت تسوکه هم که دیگه گفتن نداره :104:

پسرها رو نمیدونم اما خیلی از دخترها رو دیدم که به خاطر ادامه تحصیل چه موقیعتهای خوبی رو که از دست ندادن و حالا پشیمان هستند اما پشیمانی سودی نداره:302:
باور کنید یکی از دوستام داره فوق مهندسی میخونه .به گفته خودش تو دوره کارشناسی یه خواستگار داشته که (از قضا من اون پسره رو میشناسم)تنها به خاطر اینکه ارشد بخون ردش کرده . مدت کوتاهی بعدش یه دختر کاردانی!!! با سیاست خاصی پسره رو سمت خودش میکشه و ازدواجح میکنن و حالا دو سالی میشه خوش و خرم هستند و هردو دانشجو و این دوست من سرش بیکلاه مونده و حسرت میخوره که این بهترین پسری بود که میشناختم . میگه حالا ارش به چه دردم میخوره ؟

به شما و بقیه دوشتان عزیزم یه توصیه خواهرانه میکنم که : هیچوقت به خاطر ادامه تحصیل ازدواجتون رو عقب نندازید:305: یا همزمان با ازدواج ادامه تحصیل بدید یا اگه باید یکی رو انتخاب کنید ازدواج رو انتخاب کنید

به نظر من ازنظر مالی هیچ مشکلی واستون پیش نمیاد به خصوص اگه انتخابتون درست باشه(یعنی طرفتون با درس خوندن شما موافق باشه و شمارو درک کنه) .
تازه خدا کمکتون میکنه ،اصلا نگران مخارج ازدواج و زندگی نباشید اینو تو خیلی جاها هم داریم.
من خودم به شوهرم اصرار میکردم : تو واسه دکترا بخون من حاضرم حتی تا نون خونه رو هم بگیرم. اصلا تو به هیچی کار نداشته باش. من تمام کارها رو انجام میدم. بابام هم خیلی کمکمون میکرد. بالاخره خدا ازیه جایی جور میکنه حالا یا خانوم یا پدره خانوم یا از یه جایی که حتی فکرشم نمیکنی.:311:
خودتم در کنار درست میتونی کار کنی. مثلاخدا واست یه کار در کنار درست جور میکنه.
ولی از این نظر که بتونی همراه بادرس خوندنت به خانوم و زندگیتم توجه کنی، خیلی باید فکر کنی ببینی میتونی یا نه. یعنی بستگی به خود شما و سطح توقعات خانومتون و اینکه چقد به این موضوع اهمیت میدن داره.
یه نفر اصلا اینو دوست نداره اما یکی مثله من میگه حاضرم گشنه بخوابم. (حالا شاید منم نظرم اشتباه بوده اما واقعا از ته دل این جوری فکر میکردم!!!!!!!)

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

یادم رفت بگم:311: به نظر من که هرچی فاصله بین ادامه دادن درستون بیشتر شه قبولیتون سخت تر میشه.
به قول دوستم تا هنوز فرشم باید ادامه بدم که فردا دیره.
بعد از چند وقت که میگذره شاید دیگه حس ادامه دادنو نداشته باشید و بیخیالش شین.

سلام آقای تسوکه

از نظر من اگه هدفت از خوندن دکترا مشخصه و تصمیمت رو گرفتی همین امسال برای دکترا اقدام کن. اگه دختر مناسبتو پیدا کنی ازدواج با ادامه تحصیل منافاتی نداره.

اصلاً روی این حساب نکن که می تونی با کارشناسی ارشد دانشگاهی بورس بگیری، یکی دوساله که وزارت علوم بخشنامه کرده که هیچ دانشگاهی حق گرفتن هیئت علمی با مدرک ارشدو نداره مگه با امضای خود وزیر، دیگه بورسو که حرفشو نزن. البته این در مورد دانشگاه های دولتیه، آزاد فکر می کنم بگیره ولی دانشگاه های آزاد دیگه سهمیه مربی برای پذیرش دکترا تو دانشگاه های دولتی ندارن.

در ضمن پذیرش دکترا برای دانشگاه های بزرگ خیلی با قبل فرقی نداره فقط یه مرحله آزمون سراسری اضافه شده. من دانشگاه الانم و کارشناسی ارشدم رو می دونم که می خوان بعد از آزمون سراسری سازمان سنجش دوباره همون روال قبلیشونو برای پذیرش دانشجوی دکترا تکرار کنن.

بعضیا هستن که ازدواجشونو تا بعد از آزمون جامع به تاخیر میندازن ولی کسایی رو هم دیدم که همون سال اول ازدواج می کنن. این بیشتر بستگی به خودت و دختر مقابلت و سخت گیری های استادت داره.

به نظرم که یک سال جلوتر بیفتی بهتره.

از همه ممنونم که برام وقت گذاشتین و کمک کردین. امروز با یکی از دانشجو دکتراها که دختره حرف زدم و یه سری راهنمایی گرفتم. اون گفت که ترم 1 و 2 باید واحد پاس کنم و نمیشه کار چندانی کرد. ترم 3 باید امتحان جامع بدم. ترم 4 هم باید پروژه را تعریف کنم. می گفت که از ترم 4 می تونی بری سر کار و پول هم راحت می تونی دربیاری. اما چون یه نفر دیگه توی اتاقش بود، نمی تونستم در مورد ازدواج و ... باهاش مشورت کنم و قرار شد که فردا با هم حرف بزنیم و ازش کمک بگیرم. در ضمن می خوام با اون دانشجوی دیگه که پسره هم حرف بزنم و نظرش را بپرسم.
راستی، دقت کنین که من همه ی سوالم کار و پول نیست، میدونم که میشه این ها را حل کنم.
سوال اصلی من اینه:
من می خوام یه دختر از شهر خودم بگیرم، (بدلیل این که زن از شهر دیگه مشکلات دیگه ای درست میکنه.) خب اون وقت هم برای شناخت اولیه و تحقیقات و خواستگاری و عقد و ... حداقل 6 ماه باید وقت بگذارم و باید توی این 6 ماه شهرستان باشم. اگه امسال دکترا قبول بشم، تا ترم 4 که نمی تونم 6 ماه برم شهرستان و همه چیز را تعطیل کنم. حالا اگه بشه، از ترم 5 می تونم برم. یعنی 28 سالگی و من دوست ندارم تا 28 سالگی مجرد بمونم. اما اگه امسال قید دکترا را بزنم، می تونم ازدواج کنم و اون وقت سال دیگه امتحان بدهم.
حالا موندم چی کار کنم.

حرف اون دختر دانشجوي دكتراهه رو گوش نكن :163: دخترها با پسرها فرق دارند بعضي دخترا به جز درس به هيچي ديگه فكر نميكنند (خودم خوابگاهي بودم و تو فاميلمون هم از اين دخترا داريم) نمي دونم ميخواهند با اين همه درس خوندن كجاي دنيا رو بگيرن آخرشم تو سن چهل سالگي خودشون ميمونند و يك دنيا تنهايي و يك عالمه افسردگي!
شما يك پسر باپشتكار و عاقلي. مطمئن باش هر كاري بخواي ميتوني بكني و به هر چيزي برسي من مطمئنم.
پس حالا به اين فكر نكن كه اگر امسال دكترا بخونم تا ترم 5 نبايد به هيچي به جز درس فكر كنم و نمي تونم ازدواج كنم و دختره ازم دوره و ...
از راه دور هم ميشه باهاش ارتباط داشته باشي تا بيشتر بشناسيش و حتي اگر هم قبل از پايان تحصيل خواستي ازدواج كني اگر دختره تو رو بخواد هر جايي با تو مياد حتي خارج. تهران كه تازه خيليم خوبه.:310:
اگر خواستي سال بعد هم دكترا بخوني و اين وسط براي ازدواج اقدام كني باز هم ميشه. لزومي نداره كه پاتو بذاري رو گاز و يك تخته بري. گاهي اوقات سرعتتو كم كن تا بتوني از مناظر اطرافت، از اون درياچه هه كه سمت راستته يا پروانه هايي كه بالا سرته لذت ببري. شما هم جاي برادرمي. ديگران تونستند شما هم ميتوني.
يه چيز ديگه هم اينكه زياد رو پول پدرخانمت حساب نكن اگر خانواده ي خودتون ميتونند از اونا كمك بگيري بهتره تا خانواده ي خانمت اين براي غرور خودتم بهتره.
موفق باشين:72:

خانم بهشت من تا الان تدریس خصوصی نکردم همکارم می گفت بهش با این قیمت پیشنهاد شده من تجربه ای ندارم
در مورد پروژه با استاد شدیدا مخالفم پروژه های اینجوری خرکاریش مال دانشجوه پولش مال استاد! البته به جز درصدی که دانشگاه بر میداره
یادمه یه پروژه بهم دادن گفتن قیمت بزن دو میلیون قیمت زدم قیمتی به اونور دادن 12 میلیون بود یعنی بنا بود ده میلیونشو خودشون بخورن! تازه این خوبشه پروژه دیدم استاد واسه ش 70 میلیون گرفته هفتصد تومان داده دانشجو
در ضمن زمینه کاری من و تسوکه تقریبا یکیه

در مورد ادامه تحصیل من به شخصه ازدواج را به ادامه تحصیل ترجیح می دهم و به هیچ وجه حاضر نیستم ازدواجو به خاطر ادامه تحصیل عقب بندازم اما به قول دوستان این بستگی به نظر خودت و شرایط داره

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ظاهرا تا من پست بزنم دو تا ارسال دیگه هم اومد! من خانواده ام معتقد بودند که حتما باید کار ثابت و درآمد ثابتی داشته باشم که برام خواستگاری برن به همین خاطر هم قید ادامه تحصیل را زدم و رفتم سر کار بنابراین تصمیم من در این مورد مشخصه! اما پس از ازدواج و ثبات زندگی اولین اقدامی که می کنم ادامه تحصیله ، یه انگیزه قوی هم دارم توی اتاقم توی شرکت همه یا فوق لیسانس هستند یا دانشجوی فوق لیسانس یا دانشجوی دکترا و من گرچه حقوقم در حد اونا و از برخی شون بیشتره و جایگاه کاریمون یکیه اما جو علمی ای که وجود داره باعث می شه برای ادامه تحصیل تحریک بشم ضمن این که شرکت هم در صورت قبول شدنم برای ادامه تحصیلم همکاری و کمک می کنه
این که تو این شانس را داری که دو تاش را با هم پیگیری کنی خیلی عالیه اما باید بدونی که آسان نیست با حساب کردن روی کمک پدر خانم یعنی هنوز خودت را آماده مسئولیت پذیری نکردی باید بتونی روی هیچ کس حساب نکنی و بار زندگی را خودت بر دوش بکشی اون موقع اگه کسی کمکت کرد لطف کرده و اگر تنهات گذاشت کم نمیاری

آشنا جان این روال کاره،
پروژه را دارن به اسم و اعتبار اون استاد می دن. مسول اون طرحه. سالها درس خونده و کار کرده و تجربه و دانش جمع کرده. مسلمه که حق اون بیشتره. مث اینکه شما بگی چرا درآمد صاحب کارخونه از کارگرها که صبح تا شب پاید دستگاهند بیشتره!!!!! من که خودم از این پروژه ها با استادام کار کردم و خیلی هم راضی بودم.

فرانک جان به نظرم حرفت بیشتر در مورد خانم ها صدق میکنه و واقعا نباید به خاطر ادامه تحصیل فرصت ها رو از دست بدن وگرنه آقایون انتخاب کننده هستند و در هر زمانی میتونند اقدام کنند هرچند که ازدواج در سنین بالا برای آقایون هم چندان مناسب نیست .

تسوکه خان این رو دیگه باید خودت تشخیص بدی که کدومش برات مهم تره و اولویت بیشتری داره ازدواج یا درس .

اگر تصمیمت قطعی است که تا قبل از 28 سالگی متاهل بشی و برات اهمیت بیشتری نسبت به دکترا داره . پس بهتره امسال رو بی خیال شی و اول به ازدواج فکر کنی و از اونجایی که باید شناختت از طرفت رو در رو باشه و در برخوردها خیلی چیزها دستت میاد پس باید زمان بگذاری . و بعد از ازدواج هم برو سراغ دکترات اما همه شرایط رو برای طرفت توضیح بده .

اما اگر نه دکترا برات مهمه و فکر میکنی قبولیت الان راحت تره و برات ارزش بیشتری داره بچسب به دکترات .

تا امتحان دکترای امسال یک ماه بیشتر باقی نمونده اگه بخوای منتظر بشی ببینی نتیجه این تاپیک چی می شه فکر کنم به هر حال امسال را از دست می دی! در مورد این که با اون دانشجوی دکترا که خانم بودند در مورد ازدواج مشورت کنی شدیدا توصیه می کنم این کار را نکنی مخصوصا اگر مجرد باشه!

آقای تسوکه
اگه مشکلت اینه که برای شناخت احتیاج به 6 ماه فرصت داری و دوری از شهرتون مشکل سازه شاید بد نباشه که دنبال دختری از شهر خودتون باشی که دانشجوی تهرانه. البته این کار باعث محدود شدن انتخابت می شه.

شما اگه بخوای از شهرتون همسر انتخاب کنی لازم نیست که شش ماه مداوم اونجا باشی. می تونی دو هفته یکبار آخر هفته بری. اتفاقا این جوری فرصتهای ارزیابی بهتر می شه.
شش ماه مداوم برای چی؟

تسوکه شهرت چقدر با تهران فاصله داره رفت و آمدش چقدر سخته ؟ یه چیزی را در نظر بگیر اگه برای خودت محدودیت زمانی در نظر بگیری ممکنه با عجله دچار اشتباه بشی سختش نکن بگذار به جاهای جدی برسه بعد بیشتر روش وقت بگذار

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yasa

حرف اون دختر دانشجوي دكتراهه رو گوش نكن :163: دخترها با پسرها فرق دارند بعضي دخترا به جز درس به هيچي ديگه فكر نميكنند (خودم خوابگاهي بودم و تو فاميلمون هم از اين دخترا داريم) نمي دونم ميخواهند با اين همه درس خوندن كجاي دنيا رو بگيرن آخرشم تو سن چهل سالگي خودشون ميمونند و يك دنيا تنهايي و يك عالمه افسردگي!

---

توی پسرها هم زیاد از این موجودات داریم. مثلا یکی از دانشجو دکتراها تو سن 32 سالگی، از صبح تا شب توی آزمایشگاهه، زن هم که نداره. موهاش هم که از درس سفید شده.:163: اون وقت میگه علاقه باعث شده که من این رن ها را تحمل کنم. تا 40 سالگی هم نمی خواد زن بگیره. خدا شفاش بده.:323:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط baran.68

تسوکه خان این رو دیگه باید خودت تشخیص بدی که کدومش برات مهم تره و اولویت بیشتری داره ازدواج یا درس.

---

خب ازدواج برام مهم تره. اما اگه من فوق بمونم، توی شهرستان، با 6 روز کار در هفته و روزی 8 ساعت، حقوقم میشه 800 تومن، ولی با دکترا، توی دانشگاه، با 5 روز کار و روزی 6 ساعت، حقوقم میشه 1.5 میلیون تومن. یعنی هم کار کمتر و هم حقوق بیشتر. حالا موقعیت اجتماعی و ... هم بماند. همه ی اینها به نفع خودم و خانومم و بچه های آینده ام میشه. بنابراین من نمی تونم دکترا را بی خیال بشم، البته زن را فدای اون نمی کنم. من می خوام یه جوری هر دو را با هم داشته باشم و یه جوری هر دو را جمع کنم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط baran.68

اگر تصمیمت قطعی است که تا قبل از 28 سالگی متاهل بشی و برات اهمیت بیشتری نسبت به دکترا داره . پس بهتره امسال رو بی خیال شی و اول به ازدواج فکر کنی و از اونجایی که باید شناختت از طرفت رو در رو باشه و در برخوردها خیلی چیزها دستت میاد پس باید زمان بگذاری . و بعد از ازدواج هم برو سراغ دکترات اما همه شرایط رو برای طرفت توضیح بده .

---

به نظر خودم هم این بهترین کاره. فقط یه چیزی هست و اون اینه که نمی دونم آیا ازدواج منو از درس نمی اندازه. آخه یکی از دوستان گفت که ممکنه درگیر خواستگاری و عقد و نامزدبازی:227:و... بشی و از درس بیافتی. نمی دونم این ها چقدر از وقتم را میگیره؟ به نظرتون میشه در حین مراسم خواستگاری و عقد و نامزدبازی، واسه دکترا هم خوند. چون که من تجربه ی این مسائل را نداشتم، نمی دونم چقدر ذهنم را درگیر می کنه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ashnayedirooz

تا امتحان دکترای امسال یک ماه بیشتر باقی نمونده اگه بخوای منتظر بشی ببینی نتیجه این تاپیک چی می شه فکر کنم به هر حال امسال را از دست می دی! در مورد این که با اون دانشجوی دکترا که خانم بودند در مورد ازدواج مشورت کنی شدیدا توصیه می کنم این کار را نکنی مخصوصا اگر مجرد باشه!

---

نه، دو ماه مونده و تا دو هفته دیگه هم که شروع کنم، مشکلی پیش نمیاد و تا دو هفته دیگه، ان شاء الله من تصمیمم را گرفته ام. اون خانوم مجرد است. اما چرا با اون خانوم مشورت نکنم؟:303:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط green

شاید بد نباشه که دنبال دختری از شهر خودتون باشی که دانشجوی تهرانه. البته این کار باعث محدود شدن انتخابت می شه.

---

نمیدونم. به نظرم کار یه ذره سخت تر میشه. یعنی چه طوری؟ اول تو شهرم یکی را پیدا کنند و من این جا برم باهاش حرف بزنم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ashnayedirooz

تسوکه شهرت چقدر با تهران فاصله داره رفت و آمدش چقدر سخته ؟ یه چیزی را در نظر بگیر اگه برای خودت محدودیت زمانی در نظر بگیری ممکنه با عجله دچار اشتباه بشی سختش نکن بگذار به جاهای جدی برسه بعد بیشتر روش وقت بگذار

---

1200 کیلومتر، که با اتوبوس تا اونجا 18 ساعت راهه.:302: در مورد محدودیت زمانی. خب اگه من تصمیم بگیرم که دکترای امسال را بی خیال بشم، اون وقت آبان ماه سال 90 دفاع می کنم و میرم شهرستان. فروردین سال 91 امتحان دکترا دارم و اگه قبول بشم، مهر سال 91 میام تهران. یعنی من از آبان سال 90 تا مهر سال 91 وقت دارم تا ازدواج کنم. (البته اگه بشه در حین خوندن برای دکترا، حواسم را روی خواستگاری هم بگذارم.) خب این میشه 10 ماه. به نظرتون نمیشه توی 10 ماه یکی را پیدا کرد و خواستگاری و عقد و ... ؟

آقای تسوکه من هم خیلی خوشحالم که شما می خواید با برنامه و منطقی در مورد مسائل آینده تون برنامه ریزی کنید!
این خیلی خوبه و از همین حالا به خانومتون تبریک میگم بخاطر داشتن همین مرد خوب و آینده نگری!:43:
اما در مورد اینکه ازدواج کنید یا دکترا بخونید می خواستم چند تا مساله رو براتون عنوان کنم!
به نظر من شما اگر توی این لحظه ی زمانی ازدواج رو در اولویت قرار بدید و کیس مناسبی رو با درایت و توکل به خداوند انتخاب کنید و حتما در مورد شرایط و تصمیمات آینده تون با ایشون صحبت کنید؛ و اگر بپذیرند؛ مطمئنا شما علاوه بر نکاتی که سطحی می بینید؛ یه انگیزه ی قوی پیدا می کنید برای ادامه تحصیل (تشویق ها و حمایت های همسرتون)؛ می تونید کار کنید با همون درآمد 800 هزار تومان که می تونم براتون اطمینان بدم که خداوند وعده داده که بعد از ازدواج برکت و روزی شما بیشتر میشه و این رو به عین در زندگی خودم و همسرم دیدم؛ پس اصلا بابت درآمدتون نگران نباشید!
یه آرامش درونی در صورت انتخاب درست پیدا می کنید و با خیال آسوده تری می تونید به دکترا فکر کنید!
به این فکر نکنید که با مدرک دکتری؛ کیس هاتون زیاد میشه؛ چون من معتقدم که درسته عقل و درایت در ازدواج فوق العاده اهمیت داره؛ اما از مساله ی قسمت هم نمیشه گذشت و تقدیری که خداوند برای هر انسان قرار داده!
شما می تونید در دوران نامزدی تون که می تونه توافقی؛ یک سال یا حتی بیشتر باشه؛ دکترا بخونید و قبول بشید و ادامه بدید! و بعد هم درآمد بیشتر و کار بهتره؛ و این جوری شما می تونید به هر سه نه ؛ فکر کنم خواسته هاتون بیشتر بود!:311:
به ؛ تسوکه می خواد دکترا داشته باشه! یه خانوم خوب هم داشته باشه! کار هم با درآمد بالای 800 هزار تومان هم داشته باشه! بعد وضع مالی بابای خانومش هم خوب باشه! خوب بذار فکر کنم ببینم تسوکه دیگه چی می خواستی!:311:
آها! یادم رفت تسوکه می خواست خانومش بهش بگه سرورم!:43:

ای شیطون ...حالا کسی مدنظرت هست!:300::311:

در مورد دانشجوی همشهری ای که این جا باشه بعید نیست سخته اما بعید نیست به مادرت اشاره کنی که بدت نمیاد اینجور کسی را پیدا کنه مطمئن باش به حداقل هفت هشت تا کیس پیدا می شه!

در مورد این که چرا با اون دختر خانم مشورت نکنی با عرض پوزش از تمام دخترهای تالار این چنین مشورتی می تونه به علت مجرد بودن خودشون مسائلی مثل حسادت و امثالهم را ایجاد کنه در ضمن معمولا دختری که تا دکترا مجرد می مونه ادامه تحصیل را به زندگی و ازدواج ترجیح داده و خیلی از موقعیت ها را رد کرده این چنین فردی فکر نکنم مشاور خوبی باشه و حداقل سیاه نمائی را می تونی انتظار داشته باشی

در مورد این که ذهنت درگیر می شه یا نمی شه به شخصیت خودت بستگی داره اگر مثل من باشی کاملا هم فکرت درگیر می شه اما خوب آدم هایی را هم می شناسم که تونستند تفکیک کنند، این که شما از الان یه برنامه شش ماهه بستی یعنی این که می خوای طولش بدی و با چند جلسه تموم نمی شه بنابراین باید بهت بگم اگر نتونی تفکیک کنی حتما مشکل زا می شه
به هر حال من اگر جای شما بودم اول خانواده تشکیل می دادم بعد به دکترا فکر می کردم توی این مدت هم به صورت موقت جایی مشغول به کار می شدم (البته من همین الانش یک سال از شما بزرگترم بنابراین شما هنوز از من جلویی! )

دوستان من از همه تون ممنونم به خاطر کمک هاتون. 2 روز پیش با اون دکترای دیگه هم مشورت کردم و اون اولش از من پرسید که چرا میخوای دکترا بخونی و ...؟ و وقتی دید تصمیمم منطقی و جدیه، گفت که همین امسال امتحان بده. گفتم خب اون وقت ازدواج و ... به تاخیر می افته. گفت: تو ترم اول و دوم باید 5 تا درس پاس کنی و ترم 3 امتحان جامع و ترم 4 هم باید پروژه را تعریف کنی و بقیه اش هم باید روی اون پروژه کار کنی. گفتم خب کی ازدواج کنم؟ گفت: از همون ترم اول که قبول بشی می تونی ازدواج کنی و مشکلی نیست. گفتم که وقت میشه. گفت آره اگه یادت باشه، ما همیشه وقت را هدر می دهیم وگرنه میشه. می تونی همون ترم اول و دوم هم ازدواج کنی؛ اگر نشد، ترم 3 به بعد که کاملا وقت برای ازدواج داری. از لحاظ پول هم گفت: چون که دکترای آی تی میگیری، هر دانشگاهی تو را از همون اول بورس میکنه و ماهی 500 هم بهت میدن. در ضمن می تونی ماهی 400 هم تدریس در دانشگاههای آزاد تهران بدست آری. خودم الان ماهی 400 درمیارم.
بنابراین بچه ها، مشکل مالی که حله. می مونه این که من توی دکترا واسه آشنایی و اومدن به شهرستان وقت داشته باشم که می گفت وقت می کنم.

خب با هر دو تا دکترا مشورت کردم و هر دو گفتند که اگه می خوای ادامه بدی، حتما همین امسال این کار را بکن. وگرنه سال دیگه، پشتت سرد میشه. وقت واسه ازدواج هم هر دو می گفتند که داری.

حالا نظر شما؟
راستی، من به دلیل یه مشکل آموزشی مجبور شدم بیام شهرستان. دیروز 17 ساعت تو راه بودم.:163: حالا خستگی راه بماند که، من دیگه اینترنت مجانی خوابگاه را ندارم و حالا تو کافی نتم و باید پول بدم. :302: این قدر اینترنت مجانی تو دانشگاه استفاده کرده ام که اصلا یادم رفته بود اینترنت پولیه.:302:

آقای تسوکه ی گرامی؛ اگه واقعا تصمیمتون رو گرفتید اصلا شک نکنید و به هدفی که انتخاب کردید با انگیزه و پشتکار ادامه بدید! حتما خداوند هم کمکتون میکنه!
در ضمن این خیلی خوبه که شما مشورت گرفتید با کسانی که خودشون دستی توی این کار دارن!
اما اگه الان نظرت روی وقت هست؛ به نظر من هم؛ هم میشه درس خوند و دکترا گرفت؛ هم برای ازدواج مقدماتش رو فراهم کرد! اصلا نگران نباشید؛ با درایت و مدیریت وقت و زمان شما حتما می تونید از پسش بربیاید!:43:

تسوکه جان برای وقتت ارزش قایل باش.

شما اگه دو ساعت ریاضی خصوصی تدریس کنی می تونی با پرواز بری شهرتون. هم خسته نمی شی و هم 15 ساعت صرفه جویی کردی ( البته اگه به سلامت برسی :311: ).

من هم موافقم که ازدواج کنی و درست را هم بخونی.
در ضمن دانشگاهها معمولا تابستون حدود 45 روز تا دو ماه تقریبا تعطیلند. این فرصت هم برای خواستگاری و مقدمات کار خوب است. البته می دونم که رسما تعطیل اعلام نمی شه ولی خب عملا کارها مثل قبل پیش نمی ره و شاید کارایی اون مدت به اندازه دو هفته کار در زمان عادی باشه.

با برنامه ریزی مخالف نیستم. اما یه کم انعطاف هم خوب است. شما چنان به دقت برنامه ریزی می کنی که الان کم مونده بنویسی من دوشنبه می رم خواستگاری، سه شنبه اولین تلفن را می زنم، تلفن دوم روز چهارشنبه بعد از مرور فصل اول فلان کتاب ...
اینقد سخت نگیر برادر من:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهشت

با برنامه ریزی مخالف نیستم. اما یه کم انعطاف هم خوب است. شما چنان به دقت برنامه ریزی می کنی که الان کم مونده بنویسی من دوشنبه می رم خواستگاری، سه شنبه اولین تلفن را می زنم، تلفن دوم روز چهارشنبه بعد از مرور فصل اول فلان کتاب ...

---

با نظر بهشت كاملا موافقم! (آشتي آشتي آشتي ...:228: خوب حالا ديگه زيادم ... :81: ) چقدر سخت ميگيري آقاي تسوكه! بابا يه كم سعي كن زندگيت پيش بيني نشده و هيجان انگيز باشه.
هر وقت عاشق شدي يا هر وقت احساس نياز كردي ازدواج كن. اگر دلت خواست و احساس نياز كردي درستو ادامه بده اگر دوست داشتي و دلت خواست برو درس بده. اين كه بايد اينكارو كنم ... بعدش بايد اينجوري... بعدش حتما اينجوري ميشه و ... انگار كه داري گزارش كار مي نويسي واسه آزمايشگاه فردا هم بايد به استادت تحويل بدي. يه كمي كليشه اي و بيمزه به زندگي نگاه نميكني؟

درسته، اما من همیشه از مشورت کردن کلی فایده دیده ا

من یه دخترم دانشجوی ارشد فیزیک هسته ای توی یکی از بهترین دانشگاه های تهران
این ها رو گفتم که بدونین بچه ی با استعدادی هستم درس خون بودم که رتبم توی کنکور خوب شده
تابستون پارسال بعد از قبولی عقد کردم
راستش توی این یه سال و خورده ای بیچاره شدم تنها کاری که نمی رسم انجام بدم درس خوندنه همه ی نمره هام خراب شده پایان نامه ام روی هواس و ...
فکر کنم امروز فردا اخراجم می کنن
تجربه ی من اینه که دوران نامزدی و عقد همه ی زندگی آدم رو مختل می کنه
من اگه جای شما بودم یکی از این سه راه رو انتخاب می کردم:
1.امسال کنکور می دادم دکترا رو می خوندم تموم می کردم بعد می رفتم خواستگاری
2.امسال کنکور می دادم بعد سریع ازدواج رو ردیف می کردم یه طوری که قبل از شروع درس ها رفته باشم سر خونه و زندگی ام
3. سر فرصت و حوصلهازدواج می کردم دوران عقد رو به اندازه ای که لازم بود طی می کردم بعد از رفتن به خانه ی بخت و شروع زندگی کنکور می دادم.
البته حتما آقایون خیلی با خانم ها تفاوت می کنند.شاید شما اصلا مثل من توی درس با مشکل مواجه نشین ولی حتما با این مورد موافق هستین که درس خوندن آسایش خاطر می حواد که با دوران نامزدی جور در نمیاد
یه چیز دیگه هم خیلی مهمه این که زود تر ازدواج کردن بهتره
در ضمن در کتاب های فقهی ازدواج اومده که دختر باید به دل پسر بنشینه
با کسی ازدواج کنید که خوب به دلتون نشسته باشه

خب این جوری شد که ما رفتیم و یه ماه خوندیدم و امتحان را هم دادیمhttp://dingo.care2.com/c2c/emoticons/whew.gif و حالا باید منتظر بمونم ببینم آخر اردیبهشت که نتایج میاد منم هستم یا نه. راستی یه چیزی، بازگشت خودم را به تالار بهتون تبریک میگم. شنیدم که از دوری من زجه ها میزدینhttp://www.kolobok.us/smiles/he_and_she/girl_cray2.gif و در فراغ من ناله ها سر میدادین.:311:
من اومدم با همان طراوت و شادابی.http://www.kolobok.us/smiles/artists/laie/Laie_54.gif

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tesoke

ازگشت خودم را به تالار بهتون تبریک میگم. شنیدم که از دوری من زجه ها میزدینhttp://www.kolobok.us/smiles/he_and_she/girl_cray2.gif و در فراغ من ناله ها سر میدادین.:311:
من اومدم با همان طراوت و شادابی.http://www.kolobok.us/smiles/artists/laie/Laie_54.gif

---

اول از همه كه خوش آمدي و انشالله كه نتيجه ي خوبي از تلاشهات دريافت مي كني

اما جان من از كجا فهميدي ما اينقدر حالمان از دوري تو خراب بود ؟! ما خيلي مواظب بوديم كه كسي چيزي نفهمه و تو هم متوجه نشي كه ما شب و روز نداشتيم و از خواب و خوراك افتاده بوديم و يه چشممون اشك بود و يه چشممون خون :311:

نكنه خيلي بلند ناله كرديم صداش گوش فلك را كر كرد و كلاغها خبرش رو براي تو آورده بودند ؟!!!:311::311:

خارج از فضاي شوخي خوشحالم كه برگشتي و خوشحال تر از اينكه با همان طروات و شادابي و روحيه ي خوبي كه ازت سراغ داريم .

سلام دکتر تسوکه :72:

اومدم یکم احساسات بروز بدم که دیدم دیگه خودتون جایی برای ابراز احساسات دیگران باقی نذاشتین!!!!!!!!!

موفق باشین و باشیم و باشند(!)

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستی دکتر تسوکه دیگه تو این شرایط باید ازدواج کنی :227:
حالا همگی آستینا بالا برای تسوکه زن بگیریم :104:

سلام دکتر تسوکه،
خیلی خواستم حقوق CBC ( کپی بی کپی) رو رعایت کنم ولی دیدم این حرف منم هست،
از كجا فهميدي ما اينقدر حالمان از دوري تو خراب بود ؟! ما خيلي مواظب بوديم كه كسي چيزي نفهمه و تو هم متوجه نشي كه ما شب و روز نداشتيم و از خواب و خوراك افتاده بوديم و يه چشممون اشك بود و يه چشممون خون:311:

نكنه خيلي بلند ناله كرديم صداش گوش فلك را كر كرد و كلاغها خبرش رو براي تو آورده بودند ؟!!!:311::311:
چرا اعتماد به نفس کاذب داری برادر؟!:311:
راستی در صورت قبولی شیرینی یادتون نره فقط چون خیلی ستمه به خاطر تعداد زیاد اعضاء یه بار شیرینی قبولی یه بار ازدواج، جفتش رو با هم می تونید بدید.
آخی، بنده خدا تسوکه بعد ازدواج http://www.hamdardi.net/imgup/24340/...1a33f08a6a.gif
:311:

سلام به دکتر خان
امیدوارم که نتیجه خوبی از امتحانتون بگیرید.
حالا شاید از همین جا، تهران هم زن بگیرید بد نباشه ها. روی این موضوع نمی خواهید فکر کنید. در وقت شما هم صرفه جویی می شه و در بهترین دانشگاه هم که می روید سرکار!! نه؟:324:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا

چرا اعتماد به نفس کاذب داری برادر؟!:311:

---

خب چی میشد حالا الکی میگفتین: آره، جات خالی بود، آخی، چرا دیر اومدی،... و از این جور حرفا، یه کم الکی خوشحالم میکردین به جایی برمی خورد. :311: دل بچه مردم رو خوش می کردین چی میشد.:311:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mamosh

[b]سلام به دکتر خان.
حالا شاید از همین جا، تهران هم زن بگیرید بد نباشه ها. روی این موضوع نمی خواهید فکر کنید. در وقت شما هم صرفه جویی می شه و در بهترین دانشگاه هم که می روید سرکار!! نه؟

---

دکتر کی بود، چی بود، کجا بود، از کی تا حالا امتحانشو بدیم میشیم دکتر. نگین دکتر مور مورم میشه.:311:
والا قصدم اینه شهر خودم و پیش خانواده ام بمونم. برام بهتره برم شهرستان. می خوام برم اونجا و با کایکو و میتی کمان و سگارو و زمبه (برادرهامو میگم) کلی فوتبال بازی کنیم و خوش بگذرونیم.:311: