آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
با سلام
لطفا كساني كه طلاق گرفته اند جواب دهند
چگونه بر مشكلات پس از طلاق پيروز شديد
آيا مشكلات مطلقه بودن شما را از طلاق گرفتن پشيمان نكرده
به نظر شما دليل رجوع زوجين پس از طلاق همين مشكلات نبوده
چقدر از زنگي پس از طلاق خشنوديد؟
اگر دوباره ازدواج كرده ايد آيا از همسرتان راضي هستيد؟
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
سلام به شما دوست خوبم
در مورد شما چيز زيادي نميدونم ولي تا جائيكه بتونم جواب سؤالهاتون رو ميدم البته اين نظر شخصي خودم هستش
در مورد كه برام پيش اومد نميتونم منكر اين بشم كه چقدر از نظر روحي ضربه خوردم ولي بعد از چندوقت كه تونستم منطقي تر از قبل به دور از احساسم فكر كنم به اين نتيجه رسيدم كه اون بوده كه لياقت منو و زندگي كردن باهام رو نداشته البته قصدم تعريف و تمجيد از خودم نيست ولي اين تجربه و حسي بود كه داشتم و هميشه ي هميشه با خودم حرف ميزدم باهاش دردودل ميكردم گريه ميكردم و خداي بزرگ رو شاهد تك تك لحظاتم ميگرفتم و ميگفتم فقط تو شاهد تمام لحظه هاي من بودي تو شاهد رفتاراي من و اون بودي خودت قضاوت كن اگه من مقصر بودم جوابش رو بهم بده و اگه اون فقط ازت ميخوام زوده زود بهش ثابت كني كه در مورد من اشتباه ميكردن و فقط به خدا توكل داشتم كه بعد از گذشت يه زمان نسبتا طولاني - 2 سال - بهم ثابت شد و بعد از اينكه طلاق غيابي گرفتم خودش و خانواده اش برگشتن و گفتن كه ما در حق تو خيلي ظلم كرديم ميخوايم تك تك اون لحظه ها رو برات جبران كنيم ولي من ديگه راضي به برگشت نبودم . چون اون نميتونست اون لحظه هايي رو كه تا صبح گريه ميكردم چون واقعا عاشقشق بودم نميتونست اون لحظه ها رو بهم برگردونه - تقريبا مراحل پاياني طلاقم بود خواستگار زياد داشتم ولي اصلا نميتونستم به اين موضوع دوباره فكر كنم - ولي بعد از چند وقت بالاخره يه تصميم درست و حسابي براي زندگيم گرفتم و به پسرعمه ي خودم بعد از چندين بار رفت و آمد و خواستگاري جواب مثبت دادم بعد از اينكه چند ماه بهش فرصت داديم خوب فكركنه بخاطر شرايطي كه داشتم - بالاخره عقد كرديم و روزي هزاران هزار بار خداروشكر ميكنم بخاطر اينكه خيلي كمكم كرد يادمه يكي از دوستام ميگفتش كه گاهي اوقات خدا چيزي رو ازت ميگيره و بهت ميه صبركن تا بهترين رو نصيبت كنم اون موقع ميگفتم اي بابا اصلا حوصله هيچ حرفي رو نداشتم ولي به اين نتيجه رسيدم كه واقعا درست بوده خدا بهترين رو بهم داد همسرم كاري كرد كه حتي يك لحظه به اون زندگي جهنمي كه داشتم فكر نميكنم هيچوقت نه همسرم و نه خانواده اش هيچ حرفي در مورد گذشته بهم نزدن ولي يه چيزي هميشه توي ذهنم هست
:323:خدايا آن كه در تنهاترين تنهائيم تنهاي تنهايم گذاشت ، خدايا در تنهاترين تنهائيش تنهاي تنهايش نذار :323:
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
منظورتون اینه که برای همسر سابقتون دعا می کنید؟
ببخشید که سوال کردم. معنی جمله ی آخر اینه. و من خیلی دوست دارم بدونم آدم می تونه به مرحله ای برسه که همچین چیزی را ببخشه؟ یعنی یه روزی اینقدر آروم می شی که فراموش کنی، ببخشی و حتی براش دعا کنی؟
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
سلام بهشت عزيزم
نه منظورم اين نيست منتها بايد توضيحم رو اضافه ميكردم روزي كه اين جمله رو شنيدم خيلي ناراحت و عصبي شدم خيلي زياد و هميشه دعام اين بود
:323:خدايا آن كه در تنهاترين تنهائيم تنهاي تنهايم گذاشت ، خداجونم در تنهاترين تنهائيش تنهاي تنهايش بذار :323:
هميشه اين جمله رو تكرار ميكنم يه روز به مامانم البته اون موقع كه تازه ازش جدا شده بودم دقيقا مثل همين جمله رو كه الآن نوشتم براي مامانم خوندم و گفتم تا آخر عمر همين دعامه ولي مامانم گفتش كه نه نبايد اين حرف رو بزني بايد به خدا واگذارش كني و از خدا بخواي كه انتقامت رو ازش بگيره ، ديگه هم بهش سعي كن فكر نكني و زندگي كن چون زندگي در جريانه و تو بايد زندگي كني به خدا بسپارش و رهاش كن و منتظر روزي نباش كه ببيني خدا نشونش داده و به رندگيه خودت ادامه بده و هيچوقت كسي رو نفرين نكن و براي خدا هم تعيين تكليف نكن خداي بزرگ خودش بهترين قاضيه و اينو مطمئن باش كه تو اگه وجدان راحت باشه كه هيچ كوتاهي نكردي پس خدا نميذاره حق تو پايمال بشه ، پس هيچوقت نفرين نكن
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
با سلام
خیلی تاپیک خوبیه این سوال من هم هست. لطفا دوستان پاسخ بدهند
ailara77 عزیز خیلی برات خوشحالم خدا رو شکر که از زندگیت راضی هستی.
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
ممنونم hrahimi عزيز
انشاءاله كه همه خوشبخت و راضي و سلامت باشن :316::323:
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
سلام دوستای گلم
من هم دو سال است که از همسرم بنا به تقاضای خودش جدا شدم منهم عاشق همسرم بودم و دلیل اصرار او برای جدایی رو نمی دونستم به همین دلیل خیلی بهم سخت گذشت حضانت دخترم رو با بخشیدن حق و حقوقم گرفتم اوائل خیلی برام سخت بود چون همسرم نخواست حتی بعد از جدائی دخترم رو ببینه و این ضربه خیلی سختی برای ما بود بارها مثل یک فیلم سینمائی زندگی 13 ساله ام جلوی چشمم بود و هرچقدر فکر می کردم میدیدم من هیچ بدی ای در حق اون نکرده بودم و جالب اینجا بود که حتی زمان جدائی و بعد از اون همسرم همه جا می گفت من یک زن کامل هستم اما اون نمی تونه با من زندگی کنه و اینکه ازدواج ما تحمیلی بوده ( یعنی من ایشون رو محبور به ازدواج کردم ) در حالیکه اصلا اینطور نبود و ازدواج ما سنتی بود و نه از نوع دوستی و یا رابطه عاشقانه انچنانی
در هر جال اوائل به دور از خانواده مدت یکسال با دخترم تنها زندگی کردم و چون نفقه دخترم بسیار بسیار ناچیز بود هیچ کمکی به زندگیمون نمی کرد اما من با روجیه داغون سعی می کردم لحظات خوبی برای دخترم رقم بزنم
خدا هیچوقت تنهام نذاشت من کلا ادمی بودم و هستم که هیچوقت نفرین نمی کنم اون موقع اما انقدر از دست شوهرم و علت نامعلوم جدائیم ناراحت و عصبی بودم که نفرینش کردم ( هرچند الان می فهمم کارم اشتباه بوده ) بعد از یکسال برگشتم پیش خانواده ام الان روزهای بهتری دارم و علت جدائیمون هم برام مشخص شد الان تازه فهمیدم علت اینکه همسرم مصر به جدائی بود اعتیادش بود و چون میدونست اگر من بفهمم غرورش خرد میشه به خاطر همین قبل از اینکه من متوجه اعتیادش بشم خودش از من جدا شد و بعد هم نخواست دخترم رو ببینه تا وابستگی براش ایجاد نشه و به قولی دو هوائه نشه
الان شکر خدا روزهای خوبی دارم اما اگر همسرم هم برگزده حاضر نیستم به زندگی با اون ادامه بدم
من و دخترم تا حدودی به این شرایط عادت کردیم خیلی سخت بود واقعا طاقت فرسا بود اما بالاخره اون دوران تموم شد
من فهمیدم اون لیاقت داشتن یک زن خوب و فرزند خوب و زندگی توام با ارامش رو نداشت به قول چارلی چاپلین :
دخترم اگر روزی تنهایت گذاشتند بدان با تو بودن لیاقت میخواهد .
من توکلم به خداست و خیلی خیلی خوشحالم که از اون زندگی بنا به خواست همسرم جدا شدم و به نسبت روزهائی که با اون زندگی می کردم خوشحالتر هستم
من توی اون زندگی هویت - شخصیت و عزت نفسم رو از دست داده بودم و الان به مرور دارم همه اون ها رو به دست میارم
من اصلا پیشمون نیستم و چه بسا که شاکرم و اصلا هم عذاب وجدان ندارم ولی میدونم شوهرم بنا به گفته خودش شبها از عذاب وجدان خواب نداره و بارها و بارها از خواب بیدار میشه و تا صبح حسرت یه خواب راحت رو می خوره
اما من موجودی عزیز دارم که همه تلاشم رو برای تربیت بهترش می کنم و همه امیدم برای ادامه زندگیست چه بسا که اگر دخترم نبود در اون شرایط دشوار شاید افکار مسمومی مثل خودکشی رو به مرجله انجام می رسوندم
خوشحالم که از اون زندگی جهنمی راحت شدم الان تنها مشکلم مسائل مالی است و این مسائل رو همه دارند نه فقط زن مطلقه ای مثل من
اما ارامش چیزیه که واقعا تازه الان دارم طعمش رو می چشم روزهائی که با دخترم میریم بیرون واقعا بهترین لحظات زندگی منه و خیلی خوشحال می شم و از ته قلبم از خدا تشکر میکنم چون اگر با همسرم زندگی می کردم مطمئنم که این لجظات رو نداشتم
برای همه دوستانی که در شرف طلاق هستند اول از همه می خوام خوب فکر کنند و ببینند ایا راهی بوده که دربهتر کردن زندگیشون امتحانش نکرده باشند و اگر جوابشون منفی بود بعد اقدام به طلاق کنند تا بعد از طلاق عذاب وجدانی مثل عذاب وجوان همسرم گریبانشون رو نگیره
:72:
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
ailara77 عزيز سلام
خيلي خوشحالم كه خوشبختي را تجربه كردي اميدوارم هميشه خوشحال در كنار همسرت باشي
ققنوس جان سلام
براي شما و دخترت آرزوي خوشبختي روزافزون دارم و اميدوارم مشكل ماليت هم برطرف بشه
البته مطمئنم كه از پس اين مشكل كوچك هم برميآي
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
zparعزیزسلام
ایاشمابچه داریدیانه؟
براچی میخواین جداشیدمشکلتون جدیه یا.........
چندسالتونه؟
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
deyvid سلام
شرح حال زندگي من در همين بخش آمده
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
سلام deivid
به تاپیک زیر مراجعه فرمایید
http://www.hamdardi.net/thread-14801.html
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
من از طلاقم پشیمان نیستم از انتخابی که داشتم از رفتاری که همسرم و خانواده همسرم با من داشتند ناراحتم و مطلقه بودن را بهتر از داشتن همسری که با من همدل نیست می پسندم و دارم سعی می کنم که از زندگی ام لذت ببرم و فراموش کنم اتفاقات و خاطراتی که داشتم ولی هنوز کاملاً موفق به فراموش کردن آنها نشدم
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
لطفا تجربيات خود را بنويسيد
RE: آيا از طلاق گرفتن پشيمانيد ؟
من وقتی می خواستم طلاق بگیرم خیلی گریه می کردم و حاضر بودم هر کاری بکنم ولی طلاق نگیرم.ولی الان که 2 سال از طلاقم میگذره هم همه چیز رو فراموش کردم و ارامش زیادی دارم و از زندگی فعلیم راضیم و با فراق بال برای کنکور کارشناسی ارشد درس می خونم و ایمان دارم که خدای منم بزرگه