درگیری با خودم

سلام بر همگی، راستش من با کسی 6 ساله که دوستم الانم ازم خواستگاری کرده بعضی وقتا دوسش دارم بعضی وقتا نه حتی بعضی وقتا حوصلشم ندارم این طبیعیعه؟؟؟؟؟؟
یا بخاطر اینکه 6 سال دوست بودیمه که تا حالا بلاتکلیف گذاشته
راستش از نظر اخلاقی که خیلی خوبه اما من دچاره تردید شدم
آخه 2 ماهه پیش یه خواستگار داشتم یهو خیلی جذبش شدم طوریکه دوستمو کلاً فراموش کرده بودم بعد فهمیدم که خواستگارم تعادل اخلاقی نداره ردش کردم اما همش تو خاطراتمه الان اخلاقای دوستمو تحسین میکنم اما کلا انگار جذبم نمیکنه
به نظر شما از کجا بفهمم دوستش دارم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط lady-aida

سلام بر همگی، راستش من با کسی 6 ساله که دوستم الانم ازم خواستگاری کرده بعضی وقتا دوسش دارم بعضی وقتا نه حتی بعضی وقتا حوصلشم ندارم این طبیعیعه؟؟؟؟؟؟
یا بخاطر اینکه 6 سال دوست بودیمه که تا حالا بلاتکلیف گذاشته
راستش از نظر اخلاقی که خیلی خوبه اما من دچاره تردید شدم
آخه 2 ماهه پیش یه خواستگار داشتم یهو خیلی جذبش شدم طوریکه دوستمو کلاً فراموش کرده بودم بعد فهمیدم که خواستگارم تعادل اخلاقی نداره ردش کردم اما همش تو خاطراتمه الان اخلاقای دوستمو تحسین میکنم اما کلا انگار جذبم نمیکنه
به نظر شما از کجا بفهمم دوستش دارم؟

---

شما خواستگارتون رو به خاطر اینکه تعادل اخلاقی نداره رد کردین ، حق هم داشتین.
<strike> اما خودتون تعادل رفتاری و احساسی ندارین! </strike>

(ويرايش مدير همدردي: montana گرامي لطفا با اين قطعيت سخن نگوييد. لطفا تاپيك آفتهاي احتمالي مشاوره را به دقت مطالعه فرماييد.)

سلام

به تالار خوش آمدید

:328:
به نظر من همین که 6 سال با آن پسر دوست بودید خودش نشانه ی این است که دوستش دارید.این ممکن نیست کسی با فردی 6 سال دوست باشد بدون اینکه دوستش داشته باشد

اما بحث چیز دیگری است.با توجه به عنوان تاپیکی که زده اید و توضیح شرایط ، اصولا وقتی کسی بعد 6 سال می آید خواستگاری نه تنها نباید ناراحت می شدید.بلکه باید خیلی هم خوشحال می شدید.این ناراحتیتون کمی عجیب به نظر می رسد و ممکنه دلایل زیادی داشته باشد که با توجه به توضیحات اندک شما فعلا نمی توان اظهار نظر کرد

ممکنه بیشتر توضیح دهید:

راجع به سن خودتان و شریکتان.این حس بد چه موقع به وجود آمد.آیا در باره اش با خود طرفتان هم صحبت کرده اید؟و ....

همچنین به خاطر داشته باشید که مشاوران ازدواج برای چنین شرایطی سال ها درس تخصصی خوانده اند.بنابراین با مراجعه به یک مشاور می توانید کاملا به پاسخ خود برسید.به نظرم برای چنین شرایطی ارزشش را دارد


شاد باشید


:72::72::72:

سلام
lady-aida گرامي
لطفا مقالات بخش مشاوره ازدواج را به دقت مطالعه فرماييد.
شما نياز به ارتقاء آگاهي خود درباره ازدواج داريد. تا هم معيارهاي اساسي انتخاب همسر را بشناسيد و هم نحوه ارزيابي اين معيارها را.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

سلام
lady-aida گرامي
لطفا مقالات بخش مشاوره ازدواج را به دقت مطالعه فرماييد.
شما نياز به ارتقاء آگاهي خود درباره ازدواج داريد. تا هم معيارهاي اساسي انتخاب همسر را بشناسيد و هم نحوه ارزيابي اين معيارها را.

---

مدیر گرامی! وقتی ایشون می فرمایند ، یک بار دوستش دارم ، یک بار دیگه نه! حالا ریشه اصلیش هر چی باشه ، اسمش میشه عدم تعادل احساسی ، غیر از اینه؟! به نظرم شما به عنوان مشاور و نفر اول سایت ، اگر هم سخنی به نظرتون اشتباه اومد ، می تونین توضیح بدین که بنا بر تجربیاتتون اینطور نیست..!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط montana

مدیر گرامی! وقتی ایشون می فرمایند ، یک بار دوستش دارم ، یک بار دیگه نه! حالا ریشه اصلیش هر چی باشه ، اسمش میشه عدم تعادل احساسی ، غیر از اینه؟!

---

بله! غير از اينه:303:
ترديد و تعارض در بسيار مواقع به هنگام انتخاب رخ نشان مي دهد.
انواع تعارض هم داريم
گرايش - گرايش
گرايش - اجتناب
اجتناب - اجتناب
lady-aida تعارضي از نوع دوم دارند. كه با كسب آگاهي بيشتر مي توانند به حل تعارض خود كمك كنند.(انتخاب صحيح، شيوه حال مسئله و تعارض هاي ما)



====================
پاورقي:
نكته مهم:
كساني كه با مراجعين ارتباط برقرار مي كنند و قصد كمك و راهنمايي به آنها را دارند، بايد از نظر تعاملي يك مقدمات و حداقلهايي را رعايت كنند تا رابطه حسنه با مراجع ايجاد كنند.

اگر ما نتوانيم با مراجع رابطه صحيح داشته باشيم، حتي اگر حرفهايمان صحيح باشد هيچ تاثير در مراجع ايجاد نكرده و اتفاقا باعث مقاومت در مراجع مي گردد.

البته در پست دوم قيد كرده ام : اطلاعات تكميلي در : آفت هاي احتمالي مشاوره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط montana

مدیر گرامی! وقتی ایشون می فرمایند ، یک بار دوستش دارم ، یک بار دیگه نه! حالا ریشه اصلیش هر چی باشه ، اسمش میشه عدم تعادل احساسی ، غیر از اینه؟!

---

بله! غير از اينه:303:
ترديد و تعارض در بسيار مواقع به هنگام انتخاب رخ نشان مي دهد.
انواع تعارض هم داريم
گرايش - گرايش
گرايش - اجتناب
اجتناب - اجتناب
lady-aida تعارضي از نوع دوم دارند. كه با كسب آگاهي بيشتر مي توانند به حل تعارض خود كمك كنند.(انتخاب صحيح، شيوه حال مسئله و تعارض هاي ما)



====================
پاورقي:
نكته مهم:
كساني كه با مراجعين ارتباط برقرار مي كنند و قصد كمك و راهنمايي به آنها را دارند، بايد از نظر تعاملي يك مقدمات و حداقلهايي را رعايت كنند تا رابطه حسنه با مراجع ايجاد كنند.

اگر ما نتوانيم با مراجع رابطه صحيح داشته باشيم، حتي اگر حرفهايمان صحيح باشد هيچ تاثير در مراجع ايجاد نكرده و اتفاقا باعث مقاومت در مراجع مي گردد.

البته در پست دوم قيد كرده ام : اطلاعات تكميلي در : آفت هاي احتمالي مشاوره

---

حالا تو علم روانشناسی اصلا چیزی به نام عدم تعادل احساسی یا رفتاری وجود داره؟ اگه وجود داره تعریف چه نوع رفتاریه؟

سلام

دلیل اینکه تو این 6 سال نتونستید باهم ازدواج کنید چی هست ؟ به نظرم مشکل از طرف مقابل شماست و هنوز تصمیم به ازدواج نگرفته و دو دل هست . این باعث شده شما هم دودل بشید . بهشون بگید چقدر وقت لازم دارن با شما ازدواج کنن . اگه بازم یه سال بعد رو پیشنهاد دادن دیگه خودتونو ناراحت نکنید و فکر نکنید خوددرگیری دارید . احتمالا ایشون خوددرگیری دارن . موفق باشید .

سلام دوست خوبم
این تردید و به قول خودتون خود درگیری ها در موارد انتخاب طبیعی اما هشدار هم هست این که شما به تنهایی قادر نیستید انتخاب کنید و باید با یک مشاور صحبتی داشته باشید ویا معلومات خود را در مورد اهداف ازدواج مشخص کنید شما تمرکز کافی روی مسئله ازدواج ندارید و یا 6 سال پیش معیارهاتون یه چیزی بوده الان یه چیز دیگه و یا شاید عواملی که آدم رو به آمادگی برای ازدواج میرسونه تکمیل نشده 6 سال برای شناخت و دوستی وقت خوبی هست و این پایبندی که شما 6 سال با یک نفر بوده اید نشونه این که براتون ارزش داشته با این شناخت تدریجی حتما حس عاطفی عمیقی بوده که تو با جمع و جور کردن خودت و معیارهات میتونی زندگی خوبی رو شروع کنی شاید هم کشدار شدن بلاتکلیفیتون یه جور خستگی و تکرار رو برای شما به وجود آورده که البته طبیعی و قابل حل شدن.حیف، 6 سال ارزش این رو داره که شرایط رو بهبود بدی و تکلیف خودت رو با خودت روشن کنی البته طرف مقابلت رو هم باید در نظر بگیری که به خواستگاری دختری آمده که 6 سال برای شناختش وقت گذاشته. برات آرزوهای خوب دارم.

montana عزیز شاید شرایطو درست توضیح ندادم اینکه میگم بعضی اوقات دوسش دارم بعضی اوقات نه چون یک سری نیازهامو ارضا نمیکنه و اینکه تا چند ماهه پیش من منتظرش بودم یعنی 6 سال منتظر خواستگاریش بودم پس دوسش داشتم اما وقتی دیگه ازش دلسرد شدم و کمتر باهم بودیم تا حس کرد داره از دستم میده ازم خواستگاری کرد اینکه حس خوبی به خواستگاریش ندارم میگم اگه خیلی دوسم داشت چرا زودتر اینکارو نکرد؟

تا حس کرد داره از دستم میده ازم خواستگاری کرد اینکه حس خوبی به خواستگاریش ندارم میگم اگه خیلی دوسم داشت چرا زودتر اینکارو نکرد؟

ماهی وقتی توی آبه درک آب براش مشکله.
خب شاید اینقدر با هم بودید که داشتنت را طبیعی و عادی می دونست. اون خواستګاری و اون موضوع یهو بهش یه تلنګر زد که ...
اګه فقط مشکلت اینه، به نظرم داری اشتباه می کنی.

سلام

شما فرمودید که یک سری از خواسته هاتون رو ارضا نمی کرد.اگر لطف کنید و بیشتر در مورد این خواسته هاتون صحبت کنید و همچنین اینکه درجه ی اهمیت این خواسته ها از نظر شما چیست خیلی بهتر می شود به نتیجه رسید

در مورد قضیه ی طولانی شدن هم.مسلما کوتاهی از آقا بوده که اینقدر طول کشیده.به هر حال خانوم که نباید بیاید خواستگاری کند یا التماس کند آقا بیا خواستگاری!

در حال حاضر من شما را درک می کنم و به شما حق می دهم بابت اینکه عزت نفستان در این مورد نادیده گرفته شده از آقا دلگیر باشید

ولی به هر حال هر کس نقاط ضعف و قوتی دارد.شاید آن آقا در خواستگاری آمدن بی خیال باشد ولی 1000 تا حسن دیگر داشته باشند که مثل چتری این ضعف را بپوشاند.شما در همین انجمن یک چرخی بزنید به نتیجه می رسید که همین که طرفتان فردی وفادار باشد و معتاد نباشد بهترین گزینه است:دی.

آدم های خوب و با وجدان نایابند و وقتی به دستشان می آورید درست نیست که به راحتی از دستشان بدهید

شما 6 سال این آقا را می شناسید.پس اگر مشکل خاصی باهاشون نداشته باشید ، به نظر من از این خطا بگذرید و به یک زندگی ایده آل فکر کنید.آن آقا هم حتما تا حال از کارشان پشیمان شده اند و احتمالا با اینکه در نظرشان نبوده حالا به خواستگاری بیایند ، به خاطر شما قبول کردند و این کار به خودی خود ارزشمند است

یادتان باشد : در زندگی مشترک گذشت یک نعمت بزرگ است


برایتان آرزوی موفقیت می کنم

:72::72::72: