بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
سلام
نمی دونم از کجا شروع کنم
28 سالمه 7 ماهه عقد کردم شوهرم مرد خوبیه ولی....
ولی اون کسی که می خواستم نیست دنیای اون یه شکله , دنیای من یه شکل دیگه...تفاوت زیادی با هم داریم.
اون خیلی منو دوست داره اما نمی دونم چرا نمی تونم زیاد دوسش داشته باشم اینو به روش نیاوردم هیچ وقت نذاشتم اینطوری حس کنه ولی از درون توی شک و تردیدم.
ازدواج ما کاملا سنتی بود موقع انتخاب اون فقط میتونم اینو بگم که خودمو نادیده گرفتم علایقمو...معیارامو.......
الان هم دارم رنج همین نادیده گرفتنامو میکشم..تاوان حماقتمو
چکار باید بکنم.لطفا راهنماییم کنید.
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
سلام mah.sa
:72::72: ورودت به جمع عزیزان همدردی را خیر مقدم می گویم :72::72:
دوست عزیز
کمی از این دو دنیای متفاوت برامون میگید ؟ تا بهتر بتونیم شما را درک و راهنمایی کنیم .
منتظریم
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
من یه متن جالبی دارم که برات میزارم شاید بتونه کمکت کنه با یه دید دیگه به زندگیت نگاه کنی:
در این راه طولانی كه ما بیخبریم
و چون باد میگذرد
بگذار خرده اختلافهایمان با هم باقی بماند
خواهش میكنم! مخواه كه یكی شویم، مطلقا
مخواه كه هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم
و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد
مخواه كه هر دو یك آواز را بپسندیم
یك ساز را، یك كتاب را، یك طعم را، یك رنگ را
و یك شیوه نگاه كردن را
مخواه كه انتخابمان یكی باشد، سلیقهمان یكی و رویاهامان یكی.
همسفر بودن و همهدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.
و شبیه شدن دال بر كمال نیست، بلكه دلیل توقف است
عزیز من!
دو نفر كه عاشقاند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست كه هر دو صدای كبك، درخت نارون، حجاب برفی قله علم كوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.
اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت كه یا عاشق زائد است یا معشوق و یكی كافی است.
عشق، از خودخواهیها و خودپرستیها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست .
من از عشق زمینی حرف میزنم كه ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یكی در دیگری.
عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یكی نیست، بگذار یكی نباشد .
بگذار در عین وحدت مستقل باشیم..
بخواه كه در عین یكی بودن، یكی نباشیم..
بخواه كه همدیگر را كامل كنیم نه ناپدید .
بگذار صبورانه و مهرمندانه درباب هر چیز كه مورد اختلاف ماست، بحث كنیم ،اما نخواهیم كه بحث، ما را به نقطه مطلقا واحدی برساند.
بحث، باید ما را به ادراك متقابل برساند نه فنای متقابل .
اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست .
سخن از ذره ذره واقعیتها و حقیقتهای عینی و جاری زندگی است.
بیا بحث كنیم.
بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم..
بیا كلنجار برویم .
اما سرانجام نخواهیم كه غلبه كنیم.
بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگیمان را، در بسیاری زمینهها، تا آنجا كه حس میكنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی میبخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ كنیم.
من و تو حق داریم در برابر هم قدعلم كنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم.
بیآنكه قصد تحقیر هم را داشته باشیم ..
عزیز من! بیا متفاوت باشیم.
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
سلام دوستان ممنون از توجهتون
فرشته مهربان عزیز باید بگم همسرم ساده به زندگی نگاه میکنه اما من به سادگی اون فکر نمیکنم
اون توقع زیادی از زندگی نداره اما من آرزوهای زیادی دارم
همسرم از لحاظ اجتماعی فردی آروم و کم حرفه ولی من کاملا اجتماعی,خوش برخورد,خنده رو و پر انرژی هستم
اون از این تفاوت ها ناراضی نیست چون خیلی منو دوس داره اما من............
دلم می خواست همونقدر که من به تیپ و سر و وضعم اهمیت میدم اون هم اهمیت بده ولی...........
همیشه دوس داشتم همسرم این خصوصیات رو داشته باشه ولی نمی دونم چرا خواسته هامو نادیده گرفتم توقع ندارم کاملا مثه من رفتار کنه اما دلمم نمی خواد متضادم باشه.....
اون زیاد اهل بیرون رفتن و تفریح کردن نیست اگه منم بگم مخالفت نمیکنه یعنی بدش نمیاد ولی دوس داشتم خودش پیشنهاد بده آخه چرا همه ی برنامه ریزی ها فعالیت هارو من باید بگم یعنی اصلا براش مهم نیست و فرقی براش نداره
ما یک ماهه دیگه عروسیمونه حتی ماه عسلم من باید بگم پیشنهاد بدم حتی اگه بگم ماه عسل نریم میگه باشه اصلا هیچ فرقی براش نمیکنه و این منو عذاب میده.و خیلی چیزای دیگه.........
pooarot عزیز متن واقعا قشنگیه باهاش موافقم اما خودتون نوشتین که دو نفر که عاشقن اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده ولی من که عاشقش نیستم در نتیجه کوچکترین چیزها هم به چشم میاد شاید اگه عاشقش بودم اینا اصلا برام مهم نبود.
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
سلام خانومی
معمولا اینجور مواقع یه عامل سوم هست که رابطه رو خراب می کنه
اون عامل سوم شاید این باشه که ما همسرمون رو با کسی که قبلا دوست داشتیم مقایسه می کنیم ( به عنوان مثال گفتم )
می تونه یک مشکل باشه که ما نمی خوایم بپذیریم و برای همین مسائل ریز رو به هم ربط می دیم و بزرگ می کنیم
شما مشکل اصلیتون رو در نظر بگیرید و با خودتون صادق باشید
ببینید واقعا کجای کار ایراد داره
تفاوت ها که بزرگ هم نیستن در همه زوج ها وجود دارن
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
عشق های ماندگار به تدریج به وجود میاد.
شما اگه به دنبال نکات مثبت باشی و اونا رو برای خودت تکرار کنی خیلی زود میبینی که داره علاقه در وجودت رشد می کنه.
هدف خیلی مهمه شما به هر حال ازدواج کردی؛ میتونی از همین اول انتخاب کنی که چه جور زندگی رو دوست داری؟
آیا می خوای ادامه بدی؟ شاد باشی؟ عاشق باشی؟ ...........زندگی کنی؟
........یا نه می خوای این مسائل رو روز به روز برای خودت بزرگ تر کنی؟ عصبی باشی؟ زندگی رو به کام خودت تلخ کنی؟ ولحظه های زندگیت رو با این فکرها پر کنی؟
اگه اولی رو انتخاب میکنی باید با همسرت صحبت کنی و خیلی رو راست بهش بگی که دوست داری اون تفکرات مستقل خودشو داشته باشه و تمام اون چیزایی رو که دوست دارین باهاش درمیون بزاری وبگی تداوم و استحکام زندگیتون به این بستگی داره بگین دوست دارین شخصیتش جوری باشه که بتونین بهش تکیه کنین.
البته شما هم باید کمکش کنی. بهش فرصت بدی. همراهیش کنی.
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
سلام دوستان خوب همدردي:72::72:
سابینای عزیز شاید واقعا همینطور باشه شاید من ناخودآگاه دارم اونو با رابطه های قبلیم مقایسه میکنم اما چه کنم این علایق توی وجود من شکل گرفته اگه هم کسی رو دوست داشتم بخاطر این بوده که به ایده آل های من نزدیکتر بوده......
pooarot عزیز خوشبختانه من آدم برونگرایی هستم سعی میکنم اگه چیزی خیلی عذابم میده اونو با همسرم درمیون بذارم و بگم که دوست دارم اینجوری رفتار کنه اون هم در بیشتر مواقع سعی خودشو میکنه اما بعضی وقتا احساس میکنم دارم همش ازش انتقاد میکنم نکنه این انتقادهای من باعث بشه احساس بدی بهش دست بده و فکر کنه که خوب نیست و همیشه محکومه! با این وجود من چکار باید بکنم؟
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
سلام عزیزم
بعضی وقت ها همه مون دچار رومانتیزم میشیم و خیالبافی می کنیم
دوست داریم تجسم کنیم اگه با فلانی ازدواج می کردم زندگیم چه شکلی بود، در اینموقعیت فلان جور برخورد می کرد در فلان موقعیت بهمان جور ...
ولی باور کن خیالات همیشه شیرین تر از واقعیت هستند و ما وقتی از کسی جدا شدیم بدیهاشو فراموش می کنیم و خوبیهاش یادمون میمونه
تا حالا شده بدیهای موارد قبلی یادت بیافته؟ به ندرت
اما خوبی هاش؟ زیاد و اغراق آمیز
این ها ویژگی دنیای خیاله عزیزم
یه کم به حرفهام فکر کن
اگه مشکل جدی داری و داری فرافکنی می کنی مشکل رو بکش بیرون تا حلش کنیم
اگه نه فقط دچار رکود توی رابطه شدید بسم الله، شروع کن و دوباره عشق رو به زندگیت بیار!
:43:
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
سابینای عزیز میشه بیشتر توضیح بدی؟ممنون میشم:72:
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
مهسای عزیزم از ایده آل های ذهنی که برای خودت ساختی کمی فاصله بگیر و به همسرت توجه کن خوبیهاش رو بیان کن و برای خودت لیست کن .
اینطور که پیداست همسرت داره سعی میکنه طوری باشه که شما دوست داری و میپسندی این نشانه علاقه ایشون هست هرچند که شما نباید توقع داشته باشی ایشون خودش رو به خاطر توقعات شما تغییر بده اما ایشون داره این کار رو از سرعشق انجام میده هرچقدر که براش سخت باشه .
اما شما بهتره کمی از این ایده آل هایی که برای خودتت ازش بت ساختی که اگر کسی اینجوری نباشه دوستش ندارم و... دست برداری و به خوبی های همسرت توجه کن و هر روز اونارو برای خودت مرور کن بعد از مدتی میبینی که نمیتونی از خوبیهاش چشم پوشی کنی و دوستش داری .
هیچ وقت نه در ذهنت نه در گفتارت همسرت رو با کسی مقایسه نکن و بدون تمام خوبی ها در یک آدم نمیتونه جمع بشه پس همسرت رو دوست بدار به خاطر چیزی که هست نه چیزی که میخوای باشه .
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mah.sa
شاید واقعا همینطور باشه شاید من ناخودآگاه دارم اونو با رابطه های قبلیم مقایسه میکنم اما چه کنم این علایق توی وجود من شکل گرفته اگه هم کسی رو دوست داشتم بخاطر این بوده که به ایده آل های من نزدیکتر بوده......
این دقیقاً پیامد روابط پیش از ازدواجه کهداکنگیر میشه و زندگیها رو به مخاطره میکشونه .
نقل قول:
بعضی وقتا احساس میکنم دارم همش ازش انتقاد میکنم نکنه این انتقادهای من باعث بشه احساس بدی بهش دست بده و فکر کنه که خوب نیست و همیشه محکومه! با این وجود من چکار باید بکنم؟
درست تشخیص دادی ، اگر ادامه پیدا کنه ، اعتماد به نفسش را خواهی گرفت ، یا اینکه از شما می بره ، لطفاً روی ویژگیهای مثبت زوم کنید . به این فکر کنید که شما هم از دید ایشون خیلی اشکالا ممکنه داشته باشید اما به روی شما نمیاره ، چون شما هم کامل نیستی . کمی هم از دریچه دید ایشون دنیا را بنگرید .
سعی کن انتظاراتت را به حداقل و تعادل برسونی .
.
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
عزیزم هنوز وارد زندگی نشدی خیلی از خانمها آرزو دارن شوهر آرومی داشته باشن.آخه شوهر شیطون میخوای چیکار؟:316:
در ضمن اون چون خودش آرومه از شیطنتهای شما خوشش اومده پس سعی کن بجای انتقاد دوسش داشته باشی
چرا ما آدما اینجوری هستیم وقتی هم هیچ مشکلی نیست خودمون مشکل تراشی میکنیم!!!!!!!!!!!!!!!!!1:324::316:
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
سلام خانومی
گفته بودی موضوع رو باز کنم
عزیزم تا حالا فکر کردی که چرا وقتی کسی میمیره همه از خوبیهاش می گن با اینکه تا زنده بود قدرشو نمی دونستن؟
می دونی چرا؟ چون وقتی میمیره انسان ها راجع بهش فکر می کنن و در افکارشون اونطوری که خودشون دوست دارن طرفو مجسم می کنن
وقتی شما به عنوان مثال قبلا یه دوست پسری داشتی که دوستش داشتی و الانم بهش فکر می کنی دو تا عامل مهم باعث می شن که شما نتونی واقع بین باشی:
1- اون دوست پسرت بوده و زیر یک سقف نرفته بودید، سعی می کردید همیشه چهره خوبی از خودتون به نمایش بذارید و مشکلات زندگی مشترک رو باهم لمس نکردید، پس دید شما نسبت به ایشون مثبت تر از واقعیت هست
2- الان چند سال از اون ماجرا میگذره و شما هم از رابطه تون با همسرتون راضی نیستین، وقتی بهش فکر می کنید نکات مثبتش بیشتر یادتون می افته و گاها دچار اخساسات میشید و در رابطه با نکات مثبت ایشون اغراق می کنید؛ مثلا به خودتون میگید من فلانی رو هیچوقت ناراحت و عصبانی ندیده بودم...خیلی دست و دلباز بود خیلی رومانتیک بود و ..
در عوص نکات منفی همسرتونو برجسته میکنید و میگید: اون همیشه اینطوریه و ...
در صورتیکه تا وقتی با کسی زیر یه سقف نرفتی گوشت نخریدی اجاره خونه ندادی و ... نمی تونی رفتارشو تو مشکلات ببینی و ارزیابی کنی
زندگی فقط روز ولنتاین نیست!
پس وقتی به گذشته فکر می کنی دقت کن که دچار این حالت نشی
موفق باشی خانومی بازم میام پیشت
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
نقل قول:
سلام
نمی دونم از کجا شروع کنم
28 سالمه 7 ماهه عقد کردم شوهرم مرد خوبیه ولی....
ولی اون کسی که می خواستم نیست دنیای اون یه شکله , دنیای من یه شکل دیگه...تفاوت زیادی با هم داریم.
اون خیلی منو دوست داره اما نمی دونم چرا نمی تونم زیاد دوسش داشته باشم اینو به روش نیاوردم هیچ وقت نذاشتم اینطوری حس کنه ولی از درون توی شک و تردیدم.
ازدواج ما کاملا سنتی بود موقع انتخاب اون فقط میتونم اینو بگم که خودمو نادیده گرفتم علایقمو...معیارامو.......
الان هم دارم رنج همین نادیده گرفتنامو میکشم..تاوان حماقتمو
چکار باید بکنم.لطفا راهنماییم کنید
سلام خانوم mah.sa
ازدواج های سنتی اکثرا در اوایل کار همچین پیامد هایی رو داره ، ولی به راحتی قابل حله البته به شرطی که طرفت جدای بحث معیار های شما خودش آدم خوبی باشه که خوشبختانه همونطور که گفتی آدم خوبیه و شما رو هم دوست داره ، پس تا اینجاش حله، در مورد اینکه دنیاتون متفاوته خوب خواهر من شما نباید انتظار داشته باشی با کسی که ازدواج میکنی دنیاش مثل دنیای تو باشه ، مشخصه که هر کس واسه خودش دنیایی داره، شما فقط باید دنبال نقاط مشترک توی دنیاهاتون باشی نه اینکه بشینی غصه بخوری، در مورد اینکه گفتی داری رنج نادیده گرفتناتو میکشی به هرحال اتفاقیه که افتاده و الان معیارهات هرچی بوده باید فراموش کنی ، الان دیگه شوهر داری ، اگه شوهرت معیارهاتو نداره پس اینا دیگه نباید واسه تو معیار باشه چون الان دیگه ازدواج کردی، حالا باید خصوصیات خوب طرف مقابلت رو کم کم درون خودت به عنوان معیار پرورش بدی، تا کم کم علاقه به شوهرت درونت به وجود بیاد، قوی باش و با دستای خودت زندگیتو بساز ول کن این فکر خیال های الکی رو
موفق باشی
RE: بد یا خوب؟هیچکدام....تفاوت!
به نام خدا
سلام
از اينكه خدا رو شكر حداقل كاسه كوزه رو سر همسر خودت نميشكوني جاي شكر داره و اينكه دنبال راه كاري هستي تا بدوني بايد چيكار كني بازم خدا رو شكر و انشالله كه آروم بگيري .
در مورد اينكه قبل از ازدواج اين اقدام رو كردي بازم خدا رو شكر چون روز عروسي حداقل تكليفت با خودت روشن هست و مطمئنا لذت خواهي برد .
اما در مورد زندگي :
خواهرزاده اي دارم (دختر خواهرم ) كه هم زمان با ازدواج بنده ازدواج كرد و البته به صورت سنتي اين ازدواج شكل گرفته بود و وقتي هم كه نظر خواهرزاده بنده رو پرسيده بودن گفته بود هر چي شما بگيد ؛ پس بزرگتر ها صحبت كردن و عقد كردن ، در دوره نامزدي خواهرزاده بنده به بدترين نوع ممكن اين آقا رو خورد كرد و از همه چيز اين بنده خدا ايراد گرفت ( البته من ميگم بدترين شايد از نگاه آدم پخته تر عادي باشه ) به هر حال ايراد بود كه ميگرفت و هر روز ميگذشت .
اين آقا هميشه كوتاه ميومد و من هم به چشم ميديدم كه مقصر خواهرزاده ام هست براي همين بيشتر و بيشتر ماجراها تعريف ميكردم براش .
تا اينكه يك ماه بعد از ما ازدواج كردند و اون آقا و خواهرزاده بنده رفتن سوريه و برگشتن . تقريبا ماجراهاي خود من براي خواهرزاده ام هم پيش اومد اما با توجه به عدم حمايت خانواده اش ( خواهر و شوهر خواهرم ) از خواهرزاده بنده حالا يك سال و نيم از ازدواجشون ميگذره و با خوشي دارن زندگي ميكنن اما من در نگاه هاي مردانه شوهرش ميخونم كه نسبت به گذشته خيلي تغيير كرده و گاهي حتي ميبينم كه سخت تر ميگيره بهش و البته خواهرزاده ام چندين بار گفته خودم كردم كه لعنت بر خودم ، اره او ميدونه كه خودش اشتباه كرده و باعث ايجاد اين برخورد شده و حالا افسوس ميخوره .
نقل قول:
درست تشخیص دادی ، اگر ادامه پیدا کنه ، اعتماد به نفسش را خواهی گرفت ، یا اینکه از شما می بره ، لطفاً روی ویژگیهای مثبت زوم کنید . به این فکر کنید که شما هم از دید ایشون خیلی اشکالا ممکنه داشته باشید اما به روی شما نمیاره ، چون شما هم کامل نیستی . کمی هم از دریچه دید ایشون دنیا را بنگرید .
اما اينجا اكثر بچه ها ديدگاه و نظرات مثبت رو به شما ميدن تا شما بتوني راه زندگيت رو انتخاب كني :
بعضي از افكار واقعا خطرناكه به نظر من و بايد دفن بشن مگر نه از بمب اتم هم خطرناك تر هستند و يكي از اون ها تفكري هست به نام حق انتخاب : اين ويژگي كه در افراد وجود داره و همه مايل هستند انتخاب كنند بايد درست برخورد بشه باهاش و بايد بدونيم كه گاهي فقط حق انتخاب يك راه رو داريم و چه خوب چه بد اصلا حق عوض كردنش رو نداريم و تا انتها بايد تمام تلاش رو بكنيم تا از انتخابمون دفاع كنيم حالا چه ميخواد همسر باشه و يا ميخواد لباس يا خانه يا هر چي كه ميخواد باشه ، پس دقت كنيد كه در هر مسئله اي كه حق انتخاب فقط يكبار هست نبايد همش مثل بازاري هاي كلك باز دائم زير حرفمون بزنيم و نظرمون عوض بشه . معامله معامله هست چه شراكتي باشه چه تنهايي به عهده گرفته باشيم .
در مورد اينكه كي اين حق انتخاب رو براي يكبار مشخص كرده بايد بگم كه خداوند متعال اين رو قرار داده به نظر من :
اگر بدون هيچ دليل موجهي در معامله اي ، اون معامله رو به هم بزنيم ، پيش خدا مسئول هستيم و بايد تاوان اين اشتباه خودمون رو در محضر حق تعالي بپردازيم .
زندگي هم در اين دنيا معامله هست و بايد به عنوان انسان (اشرف مخلوقات ) در روابطمون دقت كنيم . حتي اگر در دلتون جور ديگه اي باشيد و در ظاهر جور ديگه بازم اشكال داره .
به حقيقت برس و حقيقت رو انتخاب كن و اينكه در زندگي فقط تو تصميم گيرنده و انتخاب كننده نيستي بلكه اعمال و رفتار تو هم تاثير در انتخاب تو داره ، شايد روزي دعا كردي كه خدايا يه همسر خوب به من بده و تشخيص خدا هم ايشون بوده حالا چرا پس ميزني ؟ حتما بايد چيزي كه داري رو از دست بدي تا قدر و منزلتش رو بدوني ؟
از طرف برادر كوچكت
باتشكر