همسرم و پیامک های مشکوکش

یکسال و نیم استکه ازدواج کرده ایم قبل از آن یکسال نامزد بودیم. من 26 سالمه و شوهرم 31 ساله. از نظر تحصیلی و درآمد و موقعیت شغلی و زیبایی و وضعیت خانوادگی ... از شوهرم بالاترم. همسرم و خانواده اش با دروغ وارد زندگی من شدند. برای مثال چون دیدند تمام اعضای خانواده ام تحصیل کرده اند ایشان تحصیلات دو خواهرشان را بیشتر از واقعیت به ما اعلام کردند یا میزان پس اندازشان برای شروع زندگی را بیشتر اعلام کردند که بعد از عقد متوجه دروغ ها شدم. همسرم قبل از من با دختری نامزد بوده و دلیل برهم خوردن نامزدی شان را فاصله دور محل زندگی نامزدش اعلام کرد(دختره شهرستان بوده و همسرم تهران و دختره خواهان زندگی در شهرستان بوده و همسرم در تهران پس نامزدی شان به هم خورده) ولی بعد از عقد متوجه شدم نامزدش بدلیل تلفن های مشکوک دختران به همسرم نامزدیش را به هم زده. من هم چندین بار اس ام اس های مشکوک از خانوم هایی به همسرم دیده بودم که هربار دلایلی می آورد مثلا دوست دختر دوران مجردی استکه اگر به او می گفتم ازدواج کرده ام دست بردار نبود و می خواسته آنقدر جواب ندهد تا خودش دست بردارد یا گوشی را به دوستم دادم و دوستم از گوشی من به این خانوم اس داده. هر از گاهی دور از چشم من سیم کارت دیگری میخرد و آن را پنهان میکند و هربار که اعتراض میکنم اظهار پشیمانی می کند و قسم میخورد ولی باز تکرار میشود. چندین بار خواستم ترکش کنم که او التماس میکردو تهدید میکرد خودش را میکشد حتی یکبار چاقو را روی شاهرگش گذاشت تا من بگویم بخشیدمش دست بردار نبود. تا اینکه یک ماه پیش با سیم کارت ناشناسی به او پیامک دادم و همسرم با بیشرمی خود را راغب به ادامه آشنایی نشان می داد و با خودم بعنوان زنی غریبه ارتباط داشت تا اینکه خسته شدم و ماجرا را به او گفتم و حسابی عصبانی شده بودم و کلی ناسزا نثارش کردم و به منزل پدرم رفتم. حدود یک ماه است که نه خود و نه خانواده اش هیچ سراغی از من نگرفته اند. انگار از خدا میخواسته که من بروم. نمی دانم چرا اینچنین شوهری نصیب من شده من در دوره مجردی اصلا دوست پسر نداشتم و فقط از خدا می خواستم شوهری چشم پاک نصیبم کند که قسمتم این نبود! در ضمن خانومی در اقوام ایشان است که متاهل و دارای دو فرزند 20 ساله که با شوهرش اختلاف داره که او به همسرم پیامک میداد وقتی به همسرم اعتراض کردم که دلیلی نداره به این خانوم اس ام اس رد و بدل کنیدو ... همسرم هم پذیرفت و گفت من آنقدر جواب نمی دهم تا خود بفهمد دیگر خودش بفهمد دیگر پیامک ندهد. بعد از این ماجرا همسرم سیم کارتش رافروخت ولی با کمال تعجب دیدم به شماره جدیدش هم پیامک داده و وقتی پرسیدم این خانوم چطور شماره جدیدت را داره و چرا دوباره شماره ات را به او دادی گفت یکبار با او کار داشتم و زنگ زدم (این خانوم عروس خاله شوهرم هست و از این تیپ خانوم هایی که با صدای بلند ریسه میره و دوست داره همه آقایون رو به خود جذب کنه)
گاهی بطور جدی به طلاق فکر میکنم و گاهی دلم برایش تنگ میشود! لطفا راهنمائیم کنید احتیاج به همفکری و راهنمایی شما دارم.

من معمولا در مورد خیانت می گم نبخشید. تمام. بیخود عمرت و زندگیت را پای همچین آدمی تلف نکن.

فقط برای اینکه راحت تر بتونی طلاق بگیری، اگر مدارک کافی از ارتباطاتش نداری، یه مدت برگرد و مدارک لازم را جمع کن که دادگاه کمتر اذیتت کنند و راحت تر جدا بشی. از پرینت اس ام اس ها تا ... وکیل بگیری بهتر می تونه بهت بگه چی کار کنی که راحت جدا شی.

در ضمن خیلی خیلی اشتباه کردی که قبل از ازدواج در مورد نامزدی قبلیشون درست تحقیق نکردی. واقعا به همین سادگی در امر به این مهمی تصمیم گرفتید؟؟؟

من دلم نمیاد به این صراحت راجع به طلاق حرف بزنم. خیلی خشانت بار گفتی بهشت جان:47:
اینو میگم برای بقیه که حتما توجه کنن. اگه خواستگارتون نامزد یا همسر داشته و جدا شدن، حتما حتما حتما آدرس اون خانم رو بگیرید و از طرف بخواین دلیل جداییشون رو توضیح بده. به حرفای خواستگارتون در مورد علت جدایی اصلا اکتفا نکنید.
نل جان، عزیزم پیش مشاور هم رفتید؟ اگه رفتید یه مختصر توضیح بدید.:72:

دلیل جدایی قبلیشون همین بوده.
هنوز هم ادامه می دهند.
خانم فهمیده و شاکی شده، ایشون اظهار ندامت کردند و ... ولی باز هم ادامه دادند.
این آدم خطا نکرده یا اشتباه نکرده یا حتی خیانت. این آدم بیماره. این بیماری به سختی قابل درمانه.

بله پیش مشاور رفتم. ایشان گفتن به همین راحتی نمی توان به کسی تهمت زد شاید وقتی خود را راغب به ادامه آشنایی نشان داد به دلیل این بوده که کنجکاو بوده ببینه کی هستی و فقط از روی کنجکاوی نه برای خیانت. گفتن اصلا تو نباید گوشی او را چک میکردی و درآخر گفتن هیچ کاری انجام نده و ببین خودش چه حرکتی میکنه بعد باهم بیایید پیش من. ولی همسرم بیش از یکماهه که اصلا ازش خبری نیست و انگار منتظره من برم بگم غلط کردم که بهت پیامک دادم و تو رو تو اشتباه انداختم. راستی یه سیم کارت برای من ولی به اسم خودش خریده بود.حالا که قهر کردم رفته اونو سوزونده تا نتونم ازش استفاده کنم!!!

سلام
تحقیق نکردن اولین اشتباهت بودن و قهر کردن و امدنت به منزل پدری اشتباه دومت..
شما خودت برای او زمینه را فراهم کردی که بره دنبال چنین کاری. نباید قهر می کردی و حالا که باهاش ازدواج کردی باید می ایستادی و از زندگیت دفاع می کردی.
حالا هم بهتره بزرگترها وارد عمل بشن. پدرت با پدر همسرت صحبت کنه و بپرسه یعنی چه یک ماهه اینا از هم دارن جدا زندگی می کنن.
لزومی نداره پدرها وارد بحث اس ام اس و .... بشه همین که باعث بشن شما با هم رودر رو بشین کافیه. اون موقع شما می تونید خیلی خوب با هم صحبت کنید.
ببینید دوست عزیز این روند اس ام اس بازی و چت و ... حالت اعتیاد داره و فرد و معتاد می کنه اگه شما جذابیت لازم و برای همسرت داشتی او بیشتر سعی در ترکش می کرد. اما شما هم فقط گیر دادی و همش چرا و چرا و...
الان که در منزل پدری بدون هیاهوی زندگی هستی به اشتباهات خودتم فکر کن.
اینم بگم: شما چه با همسرت بری زیر یک سقف دوباره و چه از ایشان طلاق بگیری و همسر مردی دیگه بشی شما همینی هستی که الان هستی با همه اشتباهاتی که تا حالا داشتی و تازه مشکل بد بینی هم بهشون اضافه شده.
پس سعی کن در این مدت به اشتباهات خودتم فکر کنی.
موضوع پدرها رو هم فراموش نکن.
نتیجش و به ما هم بگو.
منتظرتیم
موفق باشید:72:

سیسیلی عزیز از پیشنهادت مچکرم
در مورد جذابیت باید بگم همسرم جذابه و از نظر خانوم ها زیبا ولی من هم از نظر زیبایی کمبودی ندارم و از سایر لحاظ هم اونقدر از خودشو و خانوادش بالاترم که من رو باافتخار بعنوان عروسشون به همه نشان میدادند و در خانه و موقعی که با همسرم بیرون میرفتم خیلی به خودم میرسیدم چون احساس کرده بودم اگر این طور نباشم امکان خیانت داره.
درمورد صحبت رودررو چند بار این اتفاق افتاده بود و باهم صحبت کردیم او به من گفت غلط کردم و ... خوردم و دیگه تکرار نمیشه ولی احساس میکنم هروقت موقعیتش پیش بیاد خیانت میکنه!
درمورد صحت حرفم یه خاطره مینوسم. تابستان امسال رفتیم حج. قبل از رفتن همسرم میگفت یکی از همکاراش از مکه به شهر جده رفته و اونجا کلی دیسکو داشته و خلاصه در جده رفته پی الواتی. وقتی به مکه رسیدیم به بهانه خرید گفت میرم جده!(البته خریدهامونو کرده بودیم و هیچ چیز نیاز نداشتیم) هرکاری کردم که نرو اگه بری به این کعبه قسم راهمو ازت جدا میکنم و .. گوش نکرد. وقتی گفتم اشکالی نداره من هم میام گفت نه جده جای خانوم نیست!! و با چند نفر آقا که همسفرمون بودن رفت جده. در مکه که انسان در اوج معنویته و فقط و فقط به خدا فکر میکنه نمیدونم چی فکر کرد و تنها رفت.

راستی موضوعات دیگری هم هست که باعث ناراحتی من از همسرم شده. قبل از عقد به او و خانواده اش گفتیم درآمد من مال خودمه و نباید هیچ چشم داشتی از اون داشته باشه و او پذیرفت ولی بعد از عروسی هیچوقت خرجی خانه به من نداه و من تمام هزینه های خودم رو پرداخت میکنم و همیشه اعتراض داره که تو علاوه بر خرج خودت باید ماهانه مبلغی خرجی خانه کنار بگزاری. حقوق ایشون صرف مخارج خانه و مخارج خانه ماردش و تیپش میشود و انتظار داره من هم در کرایه خانه و .. مشارکت کنم تا راحتتر بتواند خرج منزل مادر و پدرش و لباس هایش کند! من درآمدم را پس انداز میکردم تا خانه ای بخرم و در آنجا زندگی کنیم و کرایه نپردازیم این را به شوهرم هم گفتم ولی او میگوید چرا من خرج کنم و تو پس انداز کنی و خانه برای خودت بخری؟
وقتی در مکه بودیم من هم مقداری پول با خودم بردم و آن را بدست شوهرم سپردم تا با پول خودم برای اقوامم خرید کندو منتی نگزارد یکبار من یه صندل 3 هزار تومانی برداشتم تا برای خودم بخرم و او اخم کرد که مرا با ولخرجیهات بدبخت میکنی و من را پشیمان کرد ولی برای مادرو پدرش مراسم ولیمه آنچنانی گرفت و یا مثلا مبل میخرد و غیره ولی برای خودمان من باید بخرم.
قابل ذکر استکه موقع خواستگاری به ما گفتن که پدرش در بازار تهران مغازه فرش فروشی داره در دوره عقد گفتن که مغازه رو باکسی شریکه و فقط فرش های دست دوم میفروشه و حالا انگار که اصلا خبری از مغازه نیست بلکه فقط در یه مغازه فرش کارگره و وضعیت مالی شان بده و پسرشان باید کمکشان باشد!

دوست عزيزم:72:
من هم با نظر مشاور موافقم كه نبايد گوشي همسرتون رو چك مي كرديد و اين تجسس كردن ها به خدا فقط روح و ذهن خودتون رو خراب ميكنه و تاثيري هم رو كار همسرتون نداره!
اما در مورد قضيه ي مالي زياد پولتون رو دور از دسترس ايشون نگه نداريد هرچند كه از لحاظ شرعي خانم ميتونه پول خودشو براي خودش نگه داره و اصلا خرج نكنه اما به نظر من اين رفتارها دو حالت رو ايجاد ميكنه:
1-زندگي رو از حالت عاشقانه و اعتماد به حالت قانوني و معامله اي پيش ميبره و باعث ميشه همسرتون احساس كنه شما هيچ احتياجي به همسر نداشتيد با اين وضعيت مالي مستقل و...
2- ممكنه همسرتون بزنه به سرش خداي نكرده و اصلا ديگه نذاره بريد سركار!

من ميگم اشكال نداره اگر اين يكبار بدون اينكه زياد خودتون رو بشكنيد از همسرتون عذرخواهي كنيد و برگرديد (به هر حال شما هم اشتباه كرديد كه قهر كرديد! هر چند همسرتون هم اشتباه كرد كه كنجكاوي كرد) يا اگر هم ميخواهيد بدون عذرخواهي برگرديد ولي به هر حال منتظر عذرخواهي ايشون نباشيد كه حتي اگر هم اين كارو بكنه و با عذرخواهي شما رو برگردونه اين زندگي ديگه زندگي نميشه و همسرتون مطمئنا با دل چركين شما رو به خونه برميگردونه! اين رو از من كه تا حالا چندين بار از نزديك اين چيزا رو ديدم داشته باشيد كه هرگز حاضر نشيد با التماس همسرتون به خونه برگرديد چنين زندگي به جهنم تبديل ميشه! پس تا دير نشده به خونه ي خودتون برگرديد.
پاشو عزيزم پاشو! همين حالا هم دير شده!

دوستان لطفا من رو از نظرات و راهنماییهایتون دریغ نکنید احتیاج به راهنمایی بیشتری دارم :305: و میدونم اشتباههاتی کردم :160: الان کمک می خوام به نظرتون مهریمو اجرا بزارم؟ آخه وقتی این همه از شوهرم بدی دیدم و هنوز سراغمو نگرفته چیکار کنم؟ مدیر همدردی، فرشته مهربان، بالهای صداقت، تسوکه، فرانک و دیگر دوستان کجایید؟ کمک:316:

نل عزیز:72:
الان در چه وضعیتی هستید؟
چند روزه قهر کردید؟ چند روزه که همسرتون تلفن، پیامک ، و... نداده؟
وضعیتتون تو مدت ازدواج در خصوص تمکین از همسرتون چه جوری بوده ؟ شبهائی بوده که شما قهر کنید و پشتتون رو به او بکنید و بخوابید؟؟

قطعا این کارو نکنید (مهریه تون رو اجرا نذارید) و اصلا حرفش رو هم نزنید. بدترین چیزی که به ادامه زندگی مشترک لطمه می زنه صحبت از جدائی و طلاقه! اینکه شناسنامه هامون رو بگیریم و بریم دادگاه!
اگه اونو دوست دارید مراقب باشید که برای تهدید و یا جلب محبت این مسیر رو انتخاب نکنید.

یک ماه و نیم هست که منزل پدرم هستم بله شبهائی بوده که با هم قهر بودیم و پشت به هم خوابیدیم. اولش دوری از خونه زندگیم سخت بود ولی الان دارم عادت میکنم و نبود شوهر برام عادت میشه.

تو این یه ماه ونیم ، کلا ارتباطتتون قطع بوده ، هیچ کدوم تماسی باهم نداشتید؟

هیچ ارتباطی. خانوادش هم انگار نه انگار. جالب اینجاس که محل کارمون یه شرکت خیلی بزرگه و سرویس داریم و ساعت کار شوهرم طوری استکه در ماه یک هفته باید با سرویسی که من سوار میشم بیاد ولی سوار سرویس هم نمیشه ترجیح میده خودش بیاد. من نمیدونم چرا شوهرم این کارا رو کرده. دو ساله که تو شرکت کارمند نمونه انتخاب میکنن و من کارمند زن نمونه شرکت شدم و این انتخاب بخاطر حسن رفتار با ارباب رجوع هست. توی خونه هم همیشه سعی کردم خوش اخلاق و جذاب باشم. با این همه امتیازات برتری از شوهرم بازم نمیدونم چرا دنبال اس ام اس بازی و... میره!!!!

نل عزیز:72:
خب ، ما که به او دسترسی نداریم. اگه می تونستم به او می گفتم که بیاد خونه پدر شما و شما رو راضی کنه که برگردید خونه.

ولی حالا با شما ، با یه اس ام اس و یا یه تماس الفنی سعی کنید این رابطه رو تجدید کنید.
اگر نشد می تونید برگردید خونه ، و انتظار هم نداشته باشید که اون قربون صدقه تون بره. حتما اون هم پیش خودش فکر می کنه عجب دختریه این نل ، او که اصلا اهل زندگی نبوده که یه ماه و نیمه خونه وزندگیش رو رها کرده و رفته.

یادتون باشه فعلا هم نمیخواد راجع به مشکلتون باهم حرفی بزنید ، بزارید یه کم این رابطه تخریب شده ترمیم بشه و زخمهاتون التیام بگیره بعد.

یادمه خود من چون از قهر متنفر بودم ،اوائل زندگی به همسرم گفتم اگه قهر کنی و از خونه بری ، نه تنها نمیام که برت گردونم اگه بخای برگردی هم اجازه نمیدم !!!!
الحمدلله هم در طول این سالها فقط یه مورد قهر داشتیم که قبلا براتون نوشتم.
البته خیلی سخت گیرانه بود ، اما خب چیکارکنم جوووونی و خامی !!!

نل عزیز،

نمی دونم تا چه حد تاپیک های تالار را می خونید. اما اگر خونده باشید اکثر خانمهایی که در شرایط شما درخواست طلاق دادند یا مهریه به اجرا گذاشتند مسیر خودشون را سخت تر کردند و بعد هم اعتراف کردند که بزرگترین اشتباهشون بوده.
اصلا حرف جدایی و مهریه به اجرا گذاشتن را نزنید.

کاش از خونه نرفته بودید. من برام جای سواله که خانمهای متاهل چطور اینقد راحت می ذارن از خونه شون می رن. دعوا کردین، قهرین ... هرچی که هست بمون تو خونه ات تا مشکل حل بشه. برو توی یه اتاق دیگه. باهاش حرف نزن. اما از خونه نرو.

دفعه بعد دیگه بیخودی از خونه ات نرو. مگر اینکه حس کنی جونت در خطره.

بهشت جان موقعی که من از خونه میرفتم حتی یه لحظه دیدن قیافش برام سخت بود چون من با نام یه خانوم که اشتباها بهش اس داده شروع به اس ام س بازی کردم .او یکبار یه جوک خیلی ناجور داد که کلی ناراحتم کرد تو اون موقعیت نمی تونستم تحملش کنم مردی که روزی برام جذاب بود اون وقت قیافش شبیه اسب آبی شده بود با تنفر نگاش میکردم بنظرم متعفن بود. الانم فقط از این میترسم که تو محل کار پر از مردای هیزه و من از حرف و حدیثای پشت سر مطلقه ها و .. آگاهم و از مردای هیز بیزار.

سلام نل عزیز

شما الان شوهرت رو تا حدودی شناختی ، ضد و نقیض های که قبلا گفته است ، الان برایت مسجل شده
اکنون هم که ازش دوری و در خانه ی پدرت هستی و مدتی است که ایشون رو ندیدی
خوب پس فرصت کافی داری که ببینی آیا واقعا شوهرت رو با همین خصوصیات می خواهی یا نه؟
یعنی آیا می تونی با همین ویژگیهایش با زندگی با او ادامه بدهی یا خیر؟
با دیده باز به قضیه نگاه کن چون راه های زیادی پیش رو داری
چرا میگی از ترس مردهای هیز و اینکه پشت سر زنهای مطلقه حرف های ناجور میزنند در فشارم؟
اینکه دیگران چگونه در مورد شما قضاوت کنند در درجه اول به عملکردتون بر میگرده و بعدش هم به طرز فکر اونها و مسلما ما برای دیگران زندگی نمی کنیم بلکه در کنار آنها زندگی می کنیم پس نقش دیگران و قضاوتهاشون در زندگی ما خیلی کمرنگ باید باشه
ببینید شخصی که بدکار هست با توجه به اینکه دیگران چه چیزی در موردش می گویند و چه ارزشی در اجتماع داره باز هم به کار نادرست خودش ادامه میده و چنانچه مورد اعتراض قرار بگیره یا پرخاش می کنه و حالت هجومی و دفاع از خودش می گیره یا میگه من بدم اون چرا اومد به سمت من یعنی یه جوری خودش رو برای خودش تبرئه می کنه
خوب حالا یه شخصی که به خودش مطمئن هست چرا باید دغدغه فکری در مورد نگاه ها و یا طرز فکر دیگران داشته باشه؟

خط قرمز زندگی مشترک شما کجاست؟
دروغ
اعتیاد
خیانت
دست بزن

چه وقتی زندگی مشترک از نظرتون دیگه امکانش نیست؟

باید ها و نبایدهای زندگیتون چی ها هستند؟

اگر الان نخواهی برای زندگی ات تصمیم بگیری پس کی می خواهی ؟

اگر با تمام اوصاف بالا و علم اینکه همسرت همین گونه هست و تغییر نمی کنه
می بینی که نمی تونی با این شرایط ادامه دهی منتظر نباش که از آسمون یه پری بیاد و چوبش رو بچرخونه و همه چیز بر گردونه به دو سال قبل دست به کار شو و خودت سکان زندگی ات رو به دستت بگیر

اما اگر می خواهی به زندگی ات ادامه دهی به توصیه های دوستان مبنی بر اینکه با ایشون تماسی بگیری و راه را برای ادامه زندگی باز کنی عمل کن
سعی کن راه رفته دیگران را تکرار نکنی
یعنی چی؟
این لینک رو بخون

بارها و بارها در تالار گفته شده که به حریم شخصی همسران احترام بگذارید و وارد نشوید
وقتی تجسس می کنیم عواقبی برایمون پیش میاد که گاهی جبرانش خیلی سخت میشه

من میفهمم چی می گید. اما می گم یه زن باید زمانی زندگیش و همسرش را ترک کنه که مطمئن باشه دیگه نمی خواد برگرده و راهی برای صلح و زندگی نیست.
آخه از حرفهای شما حس کردم مایلید که بیان و با هم صحبت کنید و مساله را حل کنید. احساس نکردم که می خواین جدا بشین.

با بالهای صداقت موافقم. ببین آیا واقعا برات تموم شده است؟؟
همه ی فکرهاتو کردی؟؟
اگر می خواهی تمومش کنی و دیگه تصمیم نداری که برگردی، به نظر من فعلا هیچ کاری نکن. بذار این زمان دوری طولانی تر بشه تا مطمئن بشی که تصمیمت قطعیه. فعلا که اونها عکس العملی نشون ندادند که ندونی چی کار کنی. مثلا نیومدن دنبالت که بگی نمی دونم برگردم یا نه. الان فعلا هر دو طرف سکوت و سکون پیشه کردید. پس اقدام بعدی را فعلا انجام نده و صبر کن.
مطمئنا نظر من و شما یکی نیست و این فقط به قول بالهای صداقت خط قرمز من است. من خیانت را نمی تونم ببخشم. حتی اگر به قول آقای مدیر همدردی خیانت نباشد و لغزش باشد. من لغزش این چنینی را نمی تونم نبینم.
مردی که شما توصیف کردی با قسم و تعهد و قول و اینها درست بشو نیست.

اما شما عواقبش را هم ببین. به قول خودتون مطلقه شدن و ...
فعلا فکر کن و به خودت زمان بده.
( البته ایشون ممکنه از شما به خاطر عدم تمکین و ترک منزل شکایت کنند )

دوست خوبم
همسر شما اشتباه کرده و شاید هم خطای خیلی بزرگ
دوستان حرف های لازم و توصیه های لازم را کردند و من فقط خواستم بگم بدترین کاری که می خواین بکنید به اجرا گذاشتن مهریه هست
واقعا کار بسیار زشتیه در این شرایط
می خوای چیکار کنید اینطوری می خواید برش گردونید سر زندگیش؟ کسی که یه ماهه سراغی از شما نمیگیره اگه این کار رو بکنید پیش بینی بکنید ببینید به کجا می رسه
احساس کردم شما می خواید از ایشون جدا شید ولی اگر هم می خواید این کار رو بکنید دقت کنید تصمیمتون از سر لج و لجبازی نباشه که در آینده پشیمونی سودی نداره

عزیزم،

الان چی؟
الان میتونی تحملش کنی؟ فرض کن اومده دنبالت، میتونی بری باهاش؟

فکر میکنم باید به توصیه دوستان به خودم فرصت بدم و این خیلی خوبه که مدتی بدون هیچ تماسی و ارتباطی بیشتر فکر کنم و تصمیم عاقلانه رو بگیرم اینجوری همسرم هم شاید بیشتر به رفتاراش فکر کنه شاید اومد و دلیلی برا این کار آخرش ( اس ام بازی با خودم با نام یه خانوم) آورد یا شاید گفت بیا طلاق بگیریم ولی هر اتفاقی بیافته مطمئنم به صلاح منه و خواست خداس. من توکلم بخداس چون موقع ازدواج هم توکلمو به خدا کردم و میدونم که خدا باهامه. راستی تو اوج این ناراحتی هام اتفاق خوبی هم برام افتاده (سالها
آرزوی بدست آوردن چیزی رو داشتم که خدارو شکر خدا بهم داد)که فهمیدم خدا خیلی خیلی هوامو داره پس منم سعی میکنم صبر کنم تا موقعش. خواهش میکنم شما هم دعام کنید که بهترین تصمیمو بگیرم ولی اینو میدونم که اگه از همسرم جدا شم کسی که زیان میکنه اونه و مطمئنم مطمئنم که هر روز به خودش میگه عین سگ پشیمونم که اینکارو کردم و از دستش دادم.
من تو اوج ناراحتی از دست شوهرم بودم که یکی فکر کرده بود من مجردم و ازم خواستگاری کرد که من گفتم متاهلم و یکی از همکارای آقایون که متاهل هم هست گیر داده که چه چشمای رنگی زیبایی دارین(چیزی که هرگز شوهرم بهم نگفته) و چند روز به بهانه احوالپرسی زنگ زد و منم حالشو گرفتم که وقتی کار اداری نداره نباید زنگ بزنه و او هم دیگه تکرار نکرد میدونم که خدا منو میبینه و تک تک کارامو زیر نظر داره پس سعی میکنم خوب باشم چون دنیا دار مکافته. دوستان تورو خدا دعام کنین که خدا کمکم که بهترین تصمیمو بگیرم :325::323:

دختر مهربون عزیز خودم هم هنوز نمیدونم چیکار میکنم ولی اگر کاری انجام دادم اگه طلاقم قطعی شده یا حتی اگر برگشتم میام و میگم. ولی ای کاش زودتر و قبل از اینکه این اتفاقات میافتاد با تالار آشنا میشدم و از تجربیات دوستان استفاده میکردم. همتونو دوست دارم. امیدوارم همه کسانی که مشکل دارن زودتر مشکلشون حل شه و کسانیکه زندگی خوبی دارن هر روزشون بهتر از روز قبل بشه و شادتر باشن.

برات آرزو میکنم بتونی بهترین تصمیم رو بگیری ولی داره نگرانم میکنه طولانی شدنش. . . :72::46:

سلام دوستان

الان تقریبا سه ماهه خونه پدرم هستم و هنوز خبری از شوهرم نیس. در این مدت چند اتفاق افتاده که خواستم براتون تعریف کنم:

1. همسرم سیم کارتی رو که برام خریده بود سوزونده و نمیدونم فروخته یا دست خواهرش داده( یا خانومی دیگه) چون وقتی دوستام اشتباها به اون شماره زنگ زده بودن یه خانوم جواب داده بود

2. ما برای کربلا به صورت اقساط خودمون و مادر و پدر من را ثبت نام کرده بودیم البته پدرم همون ابتدا پولش رو نقدی با ما حساب کرده بود و هزینه اش هر ماه از حقوق همسرم کم میشد تا نوبتمون بشه ولی همسرم رفته اون رو کنسل کرده و پولی که هر ماه کسر میشد رو پس گرفته و پولی که پدرم پرداخت کرده بود رو هم نیاورده پس بده

3. ما در شرکتمون صندوقی داریم که اعضا شرکت در این صندوق حساب پس انداز دارن و من به این حساب ها دسترسی دارم یعنی میدونم کی چقدر پول داره و مبالغی که میخوان اضافه کنن یا برداشت کنند باید نزد من یا چندتا از همکارام برن و همسرم نمیدونم بخاطر اینکه ترسیده من برداشت کنم یا چی فکر کرده و رفته پیش همکارم حسابشو خالی کرده هرچند این پول خیلی کمی بود و اصلا ارزش این کارا رو نداشت (500 هزار تومن داشت)

4. شماره هردو خواهرم رو به کسی یا کسانی داده تا مزاحمشون بشن و شاید دوست بشن. این رو هم من خودم حدس میزنم و احتمال خیلی بالایی هم میدم چون اولا شماره خواهرم رو هیچ کس نداشته چون این خطش رو تازه گرفته بود و حتی تو فامیل و آشنا فقط همسرم اون رو داشت و با توجه به سرو صداهایی که از اطراف مزاحم تلفنی میاد حدسم به محل کار همسرم هست که شماره رو به همکاراش داده و یا اینکه تا بحال دامادمون مزاحم تلفنی نداشت که او هم پیدا کرده و یکی با اس ام اس سایت همسریابی و صیغه یابی بهش معرفی کرده و حدسم اینه که کار همسرم باشه تا باصطلاح باجناقش رو هم منحرف کنه

4. هفته پیش نزد مشاور دیگه ای رفتم (روانشناس بالینی) و از ایشون خواستم تا برای تصمیم مهم زندگی ام کمکم کنه ایشون برای من جدولی طرح کرد و دلایل طلاق را در یک سو و دلایل ادامه زندگی یا نکات مثبتش رو در طرف دیگه نوشت و گفت با چند جلسه مشاوره میتونیم ببینیم کدوم طرف ترازو یا کدام طرف جدول سنگین تر میشه تا کمکت کنم ولی حتما باید شوهرت رو هم ببینم و صحبت کنم تا شخصیتش رو ارزیابی کنم و پیشنهاد داد تا بهش زنگ بزنم و بخوام که پیش مشاورم بریم ولی من زنگ نزدم و دوباره همان حالت سکوت

حالا خانواده ام میگن تا عید صبر کن اگه دنبالت اومد با هم پیش مشاور برید ولی اگه نیومد برای مهریه و طلاق اقدام کن.
امروز خواهر کوچکم به من گفت تو که این همه پاک و معصوم بودی حقش نبود اینچنین شوهری نصیبت بشه و به عدل خدا شک میورزید و میگفت خوب بودن هیچ فایده ای نداره و من اصلا دوست ندارم او بخاطر من به خدا کفر بورزه و تمام اعضای خانواده ام از این ماجرا ناراحت هستن . در ضمن کم کم دارم از همسرم میترسم که بلایی سر م بیاره چون من اصلا با او کاری ندارم ولی او به فکر ناراحتتر کردن منه!
دوستان منتظر نظراتتون هستم

سلام دوستان

من مدتی صبر کردم تا به همسرم فرصت داده باشم تا به کارها و خطاهاش فکر کنه و بعد
اقدام کنم.
بعد از اینکه قهرمون به 5 ماه رسید به او زنگ زدم تا ببینم چه تصمیمی داره که
خیلی عصبی بود و گفت تو دادگاه صحبت میکنیم و گویا احضاریه تمکین داده که به دست
من نرسیده بنابراین جلسه دادگاه تشکیل شده و رای به نفع او صادر شده و منم اعتراض
به رای دادگاه زدم و قراره جلسه دیگه ای تشکیل شه. نهایت اینکه تو دادگاه منم حرفامو
میزنم و او انکار خواهد کرد والبته اینو تلفونی بهم گفت که تو دادگاه اصلا نمیتونی ثابت کنی و مدرکی نداری منم گفتم تو محضر الهی چجور میخوای جواب بدی و او گفت فعلا تو زمینی رو ثابت کن تا اون وقت. حالا هم قفل درو عوض کرده تا من نتونم خونه برم در ضمن یکی از همسایه ها دیده که چند تیکه از وسایل خونه رو میبرده بیرون. من موندم این همه لج بازی رو از کجا اختراع میکنه و انجام میده!!!! حالا با خودم فکر میکنم بهتر نبود بجای واخواهی به حکم عدم تمکین فقط مهریه رو اجرا میزاشتم و منم تلافی میکردم؟

راستی او از یه موضوع خیلی ناراحت بود اینکه آخرین باری که همدیگرو دیدیم بهش گفتم من ازت طلاق میخوام اگه طلاقم ندی منم خیانتتو تلافی میکنم و این جوری بهت ضربه میزنم:163: و او هم میگفت من این حرفتو اصلا نمیتونم نادیده بگیرم و اینو به قاضی هم گفته که من گفتم اگه طلاقم ندی میرم فاسد میشم.

دوستان دیگه دوست ندارم به خونم برم و پیش او زندگی کنم اصلا هم حوصله دادگاهو احضاریه و ... ندارم فقط دوست دارم کنار خانوده ام همین جوری زندگی خودممو داشته باشم و بهش فکر نکنم چون اگه مهریه رو اجرا بزارم میدونم لج بازی هاش بیشتر میشه و اگه نزارم و همینجوری طلاق بگیرم خیلی خوش بحالش میشه و میره یه دختر دیگه رو میگیره و باز کارای قبلی و بدبختی یکی دیگه.

دوستان منتظر راهنماییها و نظراتتون هستم.

عزیزم بسیار بسیار متاسفم
همدردی ام رو پذیرا باش و خدا کنه توی این پنج ماه به چیزهایی دست پیدا کرده باشی که جبران همه از دست رفته هایت باشد

===
رای دادگاه بر علیه تو صادر شده فقط نفقه این مدت به شما تعلق نمی گیره
حرفهایی که همسرتون زده و افتراها دلیلی بر این نمیشه که ایشون حق و حقوق شما را نده

==
اگر واقعا مطمئنی که نمیشه زندگیت رو با همسرت بسازی و همه راه ها رو رفتی و نهایت به طلاق رسیده ای
باز هم طلاق و شرایطش رو برای خودت ترسیم کن و از تمام زوایا بهش نگاه کن
وقتی حس بدی از طلاق نداشتی و مصمم برای طلاق شدی
یک وکیل خوب بگیر و مابقی کارها و اقدامات رو بسپار دست وکیل
این فکر رو نکن که چه فایده ای داره و از همه چیز بگذری بهتر هست وقتی تمایل و احساس و علاقه ای نسبت به همسرت نداشته باشی دیگه فشار و ناراحتی برایت ایجاد نمیشه و وکیل خودش توی همه جلسات شرکت می کنه

دوست عزيز
با پوزش . بايد بگم راهت رو از الان ازش جدا كنه. اين احساس و علاقه و زندگيت رو به پاي كسي بريز كه ارزشش رو داشته باشه. اين ادم از اول پايه و اساسش همينجوري بوده و همينطور هم خواهد موند بعضي از اين ها تا سنين بالا هم همين اخلاق بد رو دارن.
به خودت فكر كن من 25 سال از جوونيم رو براي كسي مثل شوهر شما دادم كه الان هم در 48 سالگي همان كارهاي 23-24 سالگيش رو داره مي كنه با اين تفاوت كه ديگه من تحمل قديم را ندارم.