-
رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
سلام دوستان
والا صحبت های دوستان رو میخوندم فکر کردم اینجا بهترین جا برای راهنمایی من باشه.
اما قضیه رو میخوام براتون شرح بدم.17 سالم بود که یه دختری که 2 سال از من کوچکتر بود رو میدیدم نمیدونم با اینکه چند سال جلوی چشمم بود چرا یه شب یه دفعه واقعا ازش خوشم اومد اول فکر کردم مقطعیه اما با گذشت زمان هم رابطه خانواده هامون که در حد سلام و علیک بود قوی تر شد و هم من علاقم نسبت بهش زیاد شد با اینکه کمتر میدیدمش به خاطر عوض کردن منزلشون اما خانواده هامون هنوز رابطه داشتن تا اینکه گذشت 1 -2 سال همینطوری من به خاطر سن کمم و اینکه روم نمیشد حسی که نسبت داشتمو بهش بگم قسمت نشد بهش برسم تا اینکه هر وقت میومدم فراموشش کنم یه جورایی دوباره سر راهم سبز میشد البته اینو هم بگم میدونستم اون از من خوشش میاد از رفتارش تابلو بود تا اینکه همینطوری گذشت هی سعی میکردم فراموشش کنم اما نمیشد یعنی همیشه انگار خدا یه جورایی ما رو سر راه هم میذاشت تا اینکه رفتم دانشگاه و دخترای دیگه و سعی کردم با دختر دیگه دوستی کنم تا فراموشش کنم اما دوستی هم جواب نداد اما 2 سال گذشت و نوبت دانشگاه اون شد از شانس ما زد و دانشگاه ما قبول شد یعنی بازم خدا اونو سر راه من قرار داده بود این بار به خودم قول دادم برم و حرف دلم رو بزنم بهش به هر حال تو دانشگاه دیدمش رو بعد از حرف زدن و فلان و اینا اون هم به احساس من جواب داد و میگفت سیامک منم از تو خیلی خوشم اومده اینطوری شد که من بالاخره به نیلوفر که 4 سال تو فکرش بودم رسیدم.
یه 2 ترم با هم دوست بودیم اخلاقمون به هم میخورد اما مثل همه ی ادما یه سری لبه های تیزمون به هم نمیخورد با هم دعوا میکردیم اما زود اشتی میکردیم تا اینکه این اواخر انگار ازم خسته شد به من میگفت سیا من تو رو اونقدر که تو منو دوست داری دوست ندارم یعنی کم میارم من هی بهش میگفتم نه به خدا فلان و اینا براش همه کاری کردم تا اینکه یه روز اومدو عصبانی با من برخورد کرد و دلمو شکوند ازش ناراحت شدم و باهاش برای بار اول بد صحبت کردم الان هم مثلا قهریم باهم یعنی انگار به بهونه ای که میخواست رسید که زودتر با من تموم کنه حالا نمیدونم منی که این قدر بهش خوبی کردم چه خطایی کردم که اینطوری شد شاید کس دیگه رو پیدا کرده شاید من اونی نبودم که میخواست به هر حال اینطور بگم که خیلی به من ظلم شد اما هنوزم که هنوزه عاشقشم به نظر شما برم معذرت خواهی یا بیخیالش بشم گرچه خیلی سخته یا شاید هم بهش بگم صبر کنه و رابطه نداشته باشیم تا موقع ازدواج بیام سراغت .بد گیر کردم اصلا عقلم کار نمیکنه لطفا کمک کنید فقط نمیدونم چرا خدا این سرنوشت رو گذاشت جلوی من که همیشه اونو سر راه من قرار میداد که انگار واقعا ما برای هم بودیم یا شاید هم نبودیم.
-
| خیلیتنها
سلام سیا جان - خوش آمدی:72:
نقل قول:
خیلی به من ظلم شد
اول از همه ازت میخوام ناراخت نباشی ، بهتره اینطوری به قضیه نگاه نکنی (حداقل اینجوری برای وجدان و ذهنت بهتره) ؛ باور کن توی دوستی هیچ تعهدی نیست ، هیچ تعهدی. (این موضوع رو به قدری توی موارد اطرافم دیده ام که مطمئنم)
پس با این حساب انتظار پایبندی تمام و کمال داشتن از دو طرف ، انتظار بجایی به نظر نمیرسه. فقط باعث میشه حال و روز دو طرف دوستی بعد از چنین مشکلاتی مثل الآن تو و خیلی از دوستام بشه
نقل قول:
به نظر شما برم معذرت خواهی یا بیخیالش بشم گرچه خیلی سخته یا شاید هم بهش بگم صبر کنه و رابطه نداشته باشیم تا موقع ازدواج بیام سراغت
من نظر خاصی ندارم ، تصمیم با خودته - فقط مواظب غرورت باش:305:
نقل قول:
نمیدونم چرا خدا این سرنوشت رو گذاشت جلوی من که همیشه اونو سر راه من قرار میداد که انگار واقعا ما برای هم بودیم یا شاید هم نبودیم.
خدا این سرنوشت رو جلوی شما گذاشت؟؟؟!!! بهتره فکر کنی این سرنوشتی است که شما از بین هزاران هزار سرنوشت انتخاب کردین و بهتره ناراحت نباشی چون اولیش نیستی ، آخریش هم نیستی (90%(!) پسرها چنین چیزی رو تجربه کردن و اتفاقاً همشون با افسوس میگن به ما ظلم شده ، این حق ما نبود ، اون جواب خوبی های ما رو با بدی داد و ... و... نمیدونم شاید سطح توقعات ما پسرها واقعاً بالاست:311:)
موفق باشی:72:
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
ممنون دوست عزیز مطمئنا این رابطه تموم بشه بهتره گرچه فراموش کردنش سخته اما زندگی با سختیهاشه که زندگی میشه به هر حال این دوستی هر چی هر چی نداشته باشه خوبیش اینه که ادم رو میسازه و ادم تجربه های زیادی کسب میکنه .
فقط حیف وقتی که پاش گذاشتم که برام خیلی گرون تموم شد اما مطمئنا اینطوری برای من بهتره چون خدا همیشه بهترین رو برای بنده اش میخواد اینطور که میگن
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
سلام
من هم این رفتار دخترها واقعا برام سواله!!!!!!!!!
اول روی خوش نشون میدن.... میری طرفشون......بعد از یه مدت بی محلی میکنن!!! نمی دونم باید یکی از خانم ها بیاد و توضیح بده یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
سلام آقا سیا، بهت خوش آمد میگم:72:
ببین برادر جان، اگه قصد ازدواج داری که فعلا زوده و حتی نباید به این قصد وارد رابطه ای بشی!
اگه میخوای با جنس متفاوت آشنا بشی راههای دیگه ای وجود داره که نه آسیب زاست و نه معصیت ، خیلی هم کم خرج و راحته! مثل مطالعه و کسب تجربه از زندگی اطرافیان !
این دوستیها اصلا نتیجه خوبی نداره و تنها تعداد محدودی از این دوستیها منجر به ازدواج میشه که از اون بین هم تعداد خیلی کمیشون ازدواج موفق میشن و مابقی نه ...اون تعدادی که بالاخره موفق از آب درمیان خیلی خیلی دوطرف با همدیگه هم صادق بودن هم واقعا هم کفو هم بودن هم خانواده هاشون موافق بودن و خلاصه اینکه زیر نظر بزرگترها و منطقی پیش رفتن.
تجربه ای که تو این دوستیها به دست میاد گاهی و معمولا خیلی گرون تمام میشه طوری که ارزشش رو نداره و متاسفانه اینو وقتی دوطرف متوجه میشن که کار از کار گذشته و به هیچ نتیجه ای نرسیدن جز ناراحتیهای روحی روانی و گاهی هم خطرناکتر :163:
فرصت خوبی که خدا بهت داده رو قدر بدون و دیگه سراغش نرو:305:
نه معذرت خواهی کن نه منتظر معذرت خواهی باش..
موفق باشی:72:
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
ای کاش موقعی که ادم سرش گرمه همش چشمش کور شده بیاد حرفای شما رو بخونه متاسفانه امروز همه چی تموم شد بد جور بغض گلوم رو گرفته دارم دق میکنم اصلا فکرایی به سرم میزنه که خنده داره دلم میخواد تنها باشم اما تنهایی دیوونه ام میکنه فقط حیف عمرم حیف احساسم حیف همه چی . از من به هر کی اینو میخونه نصیحت تو رو خدا جلوی این فرم دوستی رو بگیرید گرچه به من ظلم شد اما همش تقصیر خودم بود.الان همش خلاصه کلامم ای کاش گفتنه .
در کل که داغونم فقط دوستان بگید چی کار کنم که بد فرم دارم میمیرم
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
سلام بايد قبول كني كه تو حدود 4 سال با فكر يكي زندگي كرده ايي و يكسال هم از نزديك با خصوصيات هم آشنا شده ايد بنابراين فراموش كردنش خيلي سخته
بهتره كه منطقي فكر كني و يه فرصت فكر كردن (بدون احساسي شدن )دوباره به خودت و اون بدي اگه بازم به اين نتيجه رسيدي كه اون كيس مناسبي با تو برو و از دلش در بيار اگه اون دختر نسبت به تو شناخت پيدا كرده باشه و يك ذره از محبتش باقي مونده باشه و با يه عذر خواهي ساده تو دوباره مثل قبل ميشه در غير اينصورت اگه تمام دنيا هم دنبالش مال تو نيست: :303:
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل گلدون
سلام بايد قبول كني كه تو حدود 4 سال با فكر يكي زندگي كرده ايي و يكسال هم از نزديك با خصوصيات هم آشنا شده ايد بنابراين فراموش كردنش خيلي سخته
بهتره كه منطقي فكر كني و يه فرصت فكر كردن (بدون احساسي شدن )دوباره به خودت و اون بدي اگه بازم به اين نتيجه رسيدي كه اون كيس مناسبي با تو برو و از دلش در بيار اگه اون دختر نسبت به تو شناخت پيدا كرده باشه و يك ذره از محبتش باقي مونده باشه و با يه عذر خواهي ساده تو دوباره مثل قبل ميشه در غير اينصورت اگه تمام دنيا هم دنبالش مال تو نيست: :303:
اره دوست عزیز درست میگی واقعا فراموش کردنش سخته.
به نظر من تو این موقعیت هم اون گرمه هم من یعنی الان نمیفهمیم ما که انقدر همدیگرو دوست داشتیم چرا با یه چیز ساده کارمون به اینجا کشید و جدا شدیم به نظرم حداقل باید یه مدتی همو نبینیم تا فکر بکنیم .اما همین الان هم حال من واقعا داغونه اگر بنا به فراموش کردنش باشه دوست دارم یه بار باشه تموم بشه با همه سختی هاش اما من معذرت خواهی کردم اما انقدر رفتارش یه دنده و مغروره که هیچوقت به خودش بخشش رو راه نمیده به نظرم از من خسته شده بود یا شاید تکراری شده بودم یعنی احساس میکردم همش دنبال بهونس که جدا بشه فکر کنم به بهونش هم رسید در کل که میخوام یه چیز دیگه بپرسم ایا دخترا بر میگردن یا نه؟چون میخوام واقعا بدونم فراموشش کنم یا نه .
بعد یه چیز دیگه لطفا بهم بگید چی کار کنم برای فراموش کردنش
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
یه چیز ساده نبوده.1.نفر سوم در کاره 2.پی به آسیب این روابط برده.
باید فراموشش کنی و تا قبل از ازدواج با هیچکس دیگه رابطه عاطفی ایجاد نکنی.برای فراموشی احتیاج به زمان داری.
گذر زمان باعث می شه آدم غم مرگ نزدیکاشو فراموش کنه این دیگه جای خود داره.
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
تو رو خدا کمکم کنید غمباد گرفتم چه جوری اخه فراموشش کنم.:302:
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
آقا سیا
بگو لعنت خدا بر شیطان لعین رجیم!
بگو توکل بر خدا
بگو کارم از اول اشتباه بوده چون متوجه نبودم اما حالا بالغتر و عاقلتر شدم و به تبعات این دوستیها پی بردم بنابراین باید برای شخصیت و عقل و احساس و ... خودم ارزش قائل باشم و درست رفتار کنم تا در آینده پشیمان نشم که پشیمانی سودی نداره!
ببین الان از گذشته پشیمانی و گفتی ای کاش وقتی آدم سرش گرمه بیاد اینجا و ... حالا هم اگه جبران نکنی و ادامه بدی فردا روزی باز همینو میگی که دیگه خیلی خیلی دیر شده:305:
اگه چیزهایی که گفتم رو بگی و یه کوچولو در موردشون فکر کنی حتما میتونی فراموش کنی مطمئن باش:72:
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
سلام دوستم ميدونم دقيقا چي مي كشي منم با نظر فرهنگ 27 موافقم بهتره كه همين يكبار هر چقدر هم كه سخته از فكرش براي هميشه بيرون بياي و به اون به چشم يه تجربه نگاه كني خيلي چيزاي ديگه تو زندگيت هست كه اگه خوب دقت كني و همين انرژي كه واسه اون دختر صرف مي كني بزاري نتايج درخشاني خواهي گرفت غمباد كه نداره:exclamation::exclamation::exclamation:
غمباد گرفتن نداره :305: مرگ يه با شيون هم يه بار:160:سختيش رو يه بار تحمل كن و براي هميشه از ذهنت بيرونش كن به چشم يه تجربه بهش نگاه كن و انرژي كه صرف اون مي كني صرف چيزاي ديگه كن ببين چه نتيجه بهتري مي گيري
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
ممنون دوستان واقعا سخته واقعا.یعنی یه قضیه 4-5 ساله رو نمیشه 1 هفته ای فراموش کردم میدونم از این به بعد هر وقت اسمش بیاد یا ببینمش یا حتی موقعی که تو دانشگاه پا بزارم دلم هواشو میکنه اما تقصیر خودم بود با اینکه میدونم حتی الان هم برگرده اب از لب و لوچه راه می افته اما تو وجودم یه جور جدال عقل و احساسه یعنی حالتم یه بی برنامه اس گاهی اوقات عصبی ام گاهی اوقات هم دلسوز و حسرت خور اما لعنت برخودم.
دلم از این گرفته اخه چرا بدون دلیل ول کرد رو رفت اخه مگه دل نداشت؟شاید من خیلی خوبم بقیه رو مثل خودم میبینم یا شاید هم خیلی احمق و ساده ام.
میگن تو هر کار خدا یه حکمتی هست حداقل به من ثابت شده شاید تجربه و سودی که از قضیه عایدم بشه خیلی ارزشمنده باشه نمیدونم واقعا تا بحال تو زندگیم انقدر داغون و تنها نبودم
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
سلام به شما دوست عزيزم
يه سوال دارم
شما با هم دوست بودين ؟
اگه هستين جواب سؤالو رو بدين لطفا
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
سلام دوستان.
امار نیلوفر رو دراوردم رفتم دنبالش.بللللله خانم با یه پسر دیگه بودن تو 1 ماه اخیر خودم به چشم نمیدیدم باورم نمیشد.
میگم چه جوری بی مقدمه و هیچی یه دفعه از من دل کند انقدر التماس کردم دلش نسوخت و براش مهم نبود.
حالا وجدانان بگید این انصافه من هیچی براش کم نذاشتم که اینطور جواب منو داد.شما بگید من باید با این دختر چی کار کنم ؟ من که داغون شدم اما این نیلوفر خانم اگر با چند نفر دیگه اینکار رو بکنه سزای عملش چیه؟برم به پدر و مادرش بگم که انقدر راحت با احساسات و شخصیت یه ادم بازی میکنه
به خدا تو این 10 روز مرگ رو به چشمام دیدم انقدر ناراحت و غمگین و بی حوصله بودم .عدالت خدا که میگن همینه پس؟
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
کاملن واضح بوده که نفر سوم وسطه یه دختر تا زمانی که دلش به یه نفر دیگه خوش نباشه رابطه رو بهم نمی زنه.
خیلی برات ناراحت شدم ولی عاقبت این روابط همینه دیگه.
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
سلام
خب زندگی شکست هم دارد.واقعا متاسفم که این طور به مشکل خوردید.امیدوارم که خدا به شما صبر دهد.ببینید هر کس یک روز بابت کارهایی که کرده جواب می دهد.شما اگر قرار باشد هر کی رو که دیدید خلاف کرد و ... رو خودتون مجازات کنید هم خلاف قانون و مدنیت است و هم دیگر خود نمی توانید زندگی کنید.اگر عقد کرده باشید می توانید از خانوم شکایت کنید و مسیر قانونی طی شود.ولی اگر عقد نکرده اید قانونا حقی ندارید و شما هم نباید دیگر پاپی شوید.
مملکت درست یا غلط قانون دارد و هیچ کس درست یا غلط حق مجازات کسی را شخصا ندارد.اگر تصمیم به مجازات شخصی و تصویه حساب بگیرید شما هم دست کمی از او نخواهید داشت!
از آن گذشته.آنچه این وسط از همه مهمتر است الان شما هستید نه مجازات اون خانوم.این زندگی ارزشمند شماست که باید بازسازی شود.این خاطره ی بد باید برای همیشه از ذهن زیبای شما پاک شود تا بتوانید دوباره تشکیل خانواده دهید و یک ازدواج موفق داشته باشید.پس جای فکر کردن به هر چیزی به فکر روح و جسم خود باشید
هر چه به این موضوع بیشتر فکر کنید تنها کسی که این وسط صدمه می بیند خود شما هستید.پس هر طور شده مثلا با گوش دادن به موسیقی ، تماشا ی فیلم و ... نگذارید که ذهنتان به این موضوع فکر کند.
ورزش کردن و دوش گرفتن خیلی کمک کننده هستند.مسافرت کردن هم خالی از لطف نیست.قدم زدن در هوای آزاد خیلی لذت بخشه.با مردم درگیر نشوید.اعصاب خودتان را خورد نکنید.یکی دیگر اشتباه کرده شما برای چه اعصابتان را خرد کنید!
حتما به یک روانشناس (روانشناسان فقط با گفتار درمان می کنند و هیچ دارویی در کار نیست) مراجعه کنید تا این خاطره ی بد را از ذهنتان پاک کند
به این امید که دوباره طعم خوشبختی را بچشید
ارادتمند:72::72::72:
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
ممنون دوستان عزیز بابت کلام شیرینتون.
خیلی دوست دارم بقیه عزیزان هم نظر خودشون رو بگند.اما به قول یه بنده خدایی بهشت و جهنم تو همین دنیاس هر کاری که بکنی اخر یه روز نتیجه اش رو میبینی من مطمئنم این خانم حتی اگر من بیخیال مجازاتش به قول شما بشم جای دیگه ضربه ای خیلی بزرگتر از ضربه ای که به من زد میخوره اگر این دنیا نباشه یه قیامتی هست.ولی در کل که فعلا حالم از همه چی بهم میخوره اگر خود من با کسی اینکار رو کرده بودم میگفتم جزای کارم پس میدم اما من حداقل برای این دختر هیچی کم نذاشتم یعنی عقل ناقص من نمیفهمه که چرا این کارو کرد به خدا .
درسته حالا فهمیدم اخر این روابط هیچی نیست و اشتباه بوده اما یه اشتباه دو طرفه بوده و اون خانم هم دلش میخواسته اما اگر برگردی به کسی خیانت کنی خیلی نامردیه.حالا اونکه منو میشناخت به قول خودش برای ازدواج بودیم رابطه خانوادگی داشتیم جدا من مات و مبهوت موندم تو از روی هوس و بی رحمی و بی تعهدی رفتی عقلت چرا کار نکرد چرا اخر و عاقبت کارت رو ندیدی.من نمیدونم این دختر دل و رحم و مروت نداره.به اون خدا قسم ازش گذشته بودم اما نمیبخشمش.فقط امیدوارم همون خدایی که عبادتش میکنم یه قدرت به من بده که بتونم با بیخیالی از این حالت بیام بیرون نه ضربه ای به زندگی خودم وارد کنم نه اون.
در کل دوست دارم فقط داد بزنم
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
نقل قول:
برای این دختر هیچی کم نذاشتم یعنی عقل ناقص من نمیفهمه که چرا این کارو کرد به خدا .
درسته حالا فهمیدم اخر این روابط هیچی نیست و اشتباه بوده
خواهش می کنم دوست من.درکتون می کنم.شما الان در شرایط بدی هستید.سعی کنید به خودتان مسلط باشید.مثل یک کوه جلو مشکلات قرار گیرید.
اینکه این خانم چرا این کار رو کرده شاید دلیلش یک اشتباه بزرگ بوده.
ماهی ای که دریا را دیده هرگز دلش به یک حوض آب خوش نمی شود
اون خانم بدبخت تا آخر عمر با هر کس که آشنا شود او را با شما مقایسه می کند و حسرت می خورد.او به شما ضربه ی بزرگی زد.ولی خودش برای همیشه چوب این رفتار نسنجیده را خواهد خورد
شما به جنبه ی خوب قضیه نگاه کنید.بر فرض که شما با این خانم دوست نمی شدید و در عوض ازدواج می کردید.اون وقت چه؟
فکر می کنید چیزی تغییر می کرد؟!بله تغییر می کرد.همه چیز دوبرابر افتضاح تر می شد.آدم که همون آدمه.برای اون خانم ازدواج کرده یا دوست فرقی نمی کند.او آدمی پایبند هرگز نخواهد بود
این وسط اگر ازدواج می کردید فقط بیشتر خودتان را بدبخت کرده بودید .
شاد باشید
:72::72::72:
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
اینطور قضاوت کردن درست نیست.شاید اگر ازدواج می کردن خانم به تعهدش پابند می موند.الآن که با یکی دیگه رفته
چون تعهدی نداشته.
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
نقل قول:
اینطور قضاوت کردن درست نیست.شاید اگر ازدواج می کردن خانم به تعهدش پابند می موند.الآن که با یکی دیگه رفته
چون تعهدی نداشته.
بله.ممکنه حرف شما درست باشد.ممکنه خانم از ترس قصاص و ... خودش را کنترل کند.ولی :
آیا خوشبخت می شدند؟
یعنی حتی 1 درصد احتمال می دید که نگه داشتن یک خانم غیر متعهد با زور ترس از سنگسار و اعدام در زندگی خوشبختی بیاورد؟
من که فکر نمی کنم
ولی به هر حال نظرات در رابطه با دوست شدن و دوست نشدن قبل از ازدواج هر دو مطرحه و هر دو گروه دلایل محکم خودشان را دارند.گمان کنم کارشناس هم در اینجا معتقد باشند که دوستی قبل از ازدواج صحیح نیست.
ولی یک نکته خیلی مهم وجود دارد.در خیلی جاهای دنیا دوست می شوند و در خیلی جا ها دوست نمی شوند.اگر بخواهیم درست نگاه کنیم این به ایدئولوژی افراد بستگی دارد
از ابتدا تا حال ایدئولوژی های بسیاری در این موارد مطرح شده.از فروید گرفته تا ...
ولی این جمله چقدر زیباست
من هیچ نمی دانم!
این جمله مال تمام اون هاییست که به خود اجازه ی دادن ایدئولوژی برای تمام افراد دنیا را داده اند
گروهی برای پشتیبانی از ایدئولوژی خود را به دین خدا می چسبانند
حال یک سوال
اگر شخصی قبل از ازدواج به صورت موقت صیغه کند تا فرد مقابل را بشناسد و سپس ازدواج کند آن وقت چه؟
می بینید دین اسلام چقدر خوب انعطاف پذیری نشون می ده.چون دین کار خداست و بدون اشکال است
این ما آدم ها هستیم که اشتباه می کنیم نه خدا
خداوند این را واگذار کرده به ما تا انتخاب کنیم.یعنی همان امری که به خاطرش این جهان به وجود آمده
پس بهترین کاری که می توان کرد این است که به نظرات هم احترام بگذاریم.واقعیت هم این است که هیچ کدام از این دو روش کامل و بدون نقص نیستند.چراکه دین نیستند و صرفا ایدئولوژی هستند
گاهی بسته به شرایط این و گاهی آن یکی پاسخ بهتری می دهد که بسته به موقع سنجی افراد دارد
با تشکر از توجه شما:72:
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
حرفای arixدوستمون درسته .من قبلا هم گفتم یه بینش خاصی دارم اونم اینکه خدا تو هر کارش یه حکمتی هست و هیچوقت بد بنده اش رو نمیخواد.
تعریف از خود نباشه حداقل از نظر ظاهری بنده قیافه خوبی دارم و از نظر مالی وضعمون حداقل از خانواده اون دختر بهتر بود از نظر درسی هم دانشجوی رشته ی برق هستم.اینا هیچی یعنی این چیزای مادی کنار .حداقلش اینکه حاضر بودم براش هر کاری بکنم یعنی واقعا عاشقش بودم و براش همه کاری کردم که الان اون عشقه داره به نفرت تبدیل میشه.
دوستای مشترکمون که همدیگه رو میشناختن امتیاز این دختر رو روی سالم بودنش میدادن که نمیدونستن تا اون موقع که چکارس حداقل تا اون موقع کسی نمیدونست الان که امارش بد در اومده همه به من میگم سیا تو چیزی کم نداری .یعنی کسی که باید حسرت بخوره اونه.الان همه تو هنگن که اون خانم چطور منو ول کرد یعنی هیچکس باورش نمیشه.
اما میدونید بچه ها مشکل چیه مشکل اینه که واقعا ادم زورش میگیره یعنی یه حس مسخره انتقام جویی در انسان بیدار میشه.نمیدونم ایا برم این دختر رو به سزای عملش برسونم یا نه ؟ یا یه درسی بهش بدم که بعدا با یه بدبخت دیگه مثل من این کار رو نکنه.
حالا اینا به کنار من مطمئنم مثل گفته ی دوستمون این خانم حسرت میخوره و خواهان برگشتن در رابطه هست چون هنوز نمیدونه من از جریان خبر دارم اما الان من اون شناختم و از این رابطه ها اگاه شدم اون موقع اس که داستان زندگی من جالب تر میشه .در کل که حق من هر چی بود این نبود چون به قرانی که میخونم من تو زندگیم این چنین با کسی نکردم که اینطوری جوابم داده بشه.
در کل که من خیلی تنهام میام اینجا خودمو خالی میکنم خیلی بهتر میشم از همه ی شما عزیزان متشکرم.:43:
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
آیا به هم دیگه قول ازدواج داده بودید؟
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
بله دوست عزیز من اوایل با اینکه این خانم رو واقعا دوست داشتم روی ازدواج تاکید نکردم خود ایشون در 1 سال رابطمون از ماه دوم شروع کرد به ابراز علاقه و ازدواج .منم چون دیدم دختر خوبیه(البته خوبی بود)و به هم میخوریم روی این قضیه فکر کردیم هیچوقت ازش سو استفاده نکردم یعنی همیشه بهترین رو براش خواستم از هر نظری که فکر کنید من بیشتر برای این خانم کار انجام دادم و محبت کردم .با من بد صحبت میکرد من با روی خوش صحبت میکردم دلمو میشکست ناراحت نمیشدم.اما اگر با مقدمه این جدایی شروع میشد یه چیزی.گرچه الان فکر میکنم اون 1 ماه اخر هر کسی میفهمید که این خانم مشکوکه اما من از اونجا چنین فکری رو اون موقع به سرم راه نمیدادم اصلا چنین فکری نکردم الان که ذهنم باز شده میفهمم.
روز اخر که گفتید برو معذرت خواهی کن من حالم داغونه داغون بود اما ایشون عین خیالش هم نبود یعنی یزید هم بود حداقل دلش باسه من که انقد التماسش میکردم میسوخت همش با خنده و تمسخر جوابمو میداد اخه من دردم رو برم به کی بگم که به من ظلم شد.واقعا 1000 درجه با اون دختری که عاشقش شدم فرق میکرد
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
جوابمو ندادی.آیا بین خودتون قول و قراری برای ازدواج کردن گذاشته بودید یا نگذاشته بودید؟نه اینکه اون به این کار علاقه
نشون بده شما هم راجه بهش فکر کنی.
برای چی برای تخلفات رانندگی جریمه گذاشتن؟یه عامل بازدارنده باشه.اگر یه روز راهنمایی اعلام کنه امروز چراغ قرمز
جریمه نداره.هرج و مرجی که به پا می شه دیدنیه.برای خیانت هم مجازات گذاشتن تا یه عامل بازدارنده باشه.اینکه می گی
به خاطر ترس از مجازات خودشونو کنترل می کنن درسته ولی اگر یه عامل بازدارنده وجود داشته باشه که باعث بشه از 100
نفر 90 نفر به زندگیشون بچسبن بهتره یا نباشه و 10 نفر پابند بمونن؟
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
بله عزیز قول و قرار ازدواج برقرار بود.تا 1 ماه اخر رابطمون که یه دفعه گیر داده بود تو اخلاقت خوب نیست تو فلانی یعنی از همه چی من ایراد میگرفت که یه جوری فقط از من خلاص بشه
-
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
یه سوالی برام پیش اومده دوستان به نظر شما این خانم که انقدر به من میگفت دوست دارمو و چون میدونم خوبی باهات دوست میشم و طرح ازدواج این صحبت ها.بعد 1 سال این کار رو کرد.ایا این طرف که با ایشون که بدون شناخته رابطشون به سرانجام میرسه؟اگر به سرانجام نرسه ایا بعدش پشیمون میشه از کارش و خواستار برگشت و برقراری رابطه با من هست؟
چون مهمه میخوام اگر برگرده یه حرفایی بهش بزنم که بدونه که واقعا با زندگی من چکار کرد