میخام برم خاستگاری

سلام دوستان، قبل از هرچیز به خاطر این تالار واقعا مفید سپاسگزارم.

من دختری 27 سالم و شخصی تقریبا منطقی. 1 ساله تو محیط کار با آقایی آشنا شدم که از لحاظ رفتاری و عقیدتی شباهت عجیبی به من داره و همچنین مسیری که برای آیندش در نظر گرفته عین رویاها منه. تازه متوجه شدم همون شخصیه که سالهاست دنبالش میگردم. همین باعث شده روز به روز علاقم بهش بیشتر شه. رفتار خیلی دوستانه ای با من داره اما اصلا نمیدونم آیا حس خاصی نسبت به من داره یا نه؟ الان چند خاستگار نسبتا مناسب هم دارم اما هرجور که بررسی میکنم همکارم از همه مناسبتره، نمیدونم چه کنم؟آیا بهتره مستقیم با همکارم صحبت کنم(با توجه به اینکه آدم معقولیه)؟ البته اینم بگم که همکارم 10 ماه از من کوچکتره.

لطفا راهنمایی کنید به نظرات همه دوستان نیاز دارم.

سلام نازنین

بنظر من بهتره اینکار رو انجام ندی چون؛

1- طبیعت مردها اینه که دوست دارن انتخاب کنن و نه اینکه انتخاب شوند و ناخودآگاه به سمت دخترانی کشیده می شوند که انتخابشان کرده باشند.

2- فرضا و در بهترین حالت با هم ازدواج کردید، اینرا به شما قول می دهم که در آینده بارها و بارها بابت این موضوع بر سر شما منت گذاشته و به رختان می کشد.

3- اگر مردی قصد ازدواج با شخصی را داشته باشد، مطمئن باش که خودش اقدام می کند.

به هرحال بنظرم شما بدون اینکه چیزی به زبان بیاورید، کمی روی خوش به ایشان نشان دهید و از طرفی هم بگونه ای از این موضوع که خواستگار دارید و به ازدواج فکر می کنید، مطلعش کنید. فکر می کنم در اینصورت اگر به شما بابت ازدواج فکر کرده باشد، خودش اقدام کند.

در ضمن خواستگارانتان را هم بررسی کنید و بیجهت از دستشان ندهید. چراکه ممکن است شخصیت همکارتان در قالب همکار بسیار متفاوت از شخصیت او در قالب همسر باشد.

این نظر من بود تا نظر سایر دوستان چه باشد.

نه کار درستی نیست که خودتون مستقیم بگین.:305: بهتره یکی را واسطه بفرستین تا مثلا شما را به او معرفی کند و نظرش را در مورد شما بپرسد. یه همکار خانم که بهش اطمینان دارین و بیشتر با شما دوسته تا با اون. یا یکی دیگه، هر کی به ذهنت میرسه را بگو تا بگیم خوبه یا نه.

راستش blue sky من با مادرم هم صحبت می کردم اونم پیشنهاد شما رو داد که درباره خاستگارام اونو در جریان بزارم اما اینکار برام سخته و اصلا نمیدونم چه جور که زشت نباشه این صحبتو پیش بکشم.
اینم میخاستم اضافه کنم ما باهم کلاس زبان میریم و بیرون محیط کار خیلی با هم صحبت می کنیم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tesoke

نه کار درستی نیست که خودتون مستقیم بگین.:305: بهتره یکی را واسطه بفرستین تا مثلا شما را به او معرفی کند و نظرش را در مورد شما بپرسد. یه همکار خانم که بهش اطمینان دارین و بیشتر با شما دوسته تا با اون. یا یکی دیگه، هر کی به ذهنت میرسه را بگو تا بگیم خوبه یا نه.

---

یه همکار خانم سراغ دارم که بهش اطمینان دارم اما چون تو محیط خیلی رسمی و آکادمیکی کار میکنم زیاد دوست ندارم همکارام در جریان این علاقه باشند، ترجیح میدم این آخرین راه حل باشه. آیا راه دیگه به نظرتون نمیرسه؟

سلام
دوستان (بلواسکای و تسوکه) جواب های خیلی خوبی دادن:104:
من با نظر آسمان آبی موافقم:305:

راستی در راستای تأیید جوابهای دوستان ، نتیجه‌گیری ِ این تاپیک رو هم مطالعه کنید:
خواستگاری دختر از پسر

دوست خوبم ؛ موفق باشین:72:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

بنظر من بهتره اینکار رو انجام ندی چون؛

1- طبیعت مردها اینه که دوست دارن انتخاب کنن و نه اینکه انتخاب شوند و ناخودآگاه به سمت دخترانی کشیده می شوند که انتخابشان کرده باشند.

2- فرضا و در بهترین حالت با هم ازدواج کردید، اینرا به شما قول می دهم که در آینده بارها و بارها بابت این موضوع بر سر شما منت گذاشته و به رختان می کشد.

3- اگر مردی قصد ازدواج با شخصی را داشته باشد، مطمئن باش که خودش اقدام می کند.

به هرحال بنظرم شما بدون اینکه چیزی به زبان بیاورید، کمی روی خوش به ایشان نشان دهید و از طرفی هم بگونه ای از این موضوع که خواستگار دارید و به ازدواج فکر می کنید، مطلعش کنید. فکر می کنم در اینصورت اگر به شما بابت ازدواج فکر کرده باشد، خودش اقدام کند.

در ضمن خواستگارانتان را هم بررسی کنید و بیجهت از دستشان ندهید. چراکه ممکن است شخصیت همکارتان در قالب همکار بسیار متفاوت از شخصیت او در قالب همسر باشد.

---

خانم نازنین
پس اگه شرایط کاری و محیطی تون اینطوریه ، به نظر من هم شما اصلاً پیش قدم نشین
ببینین ؛ اغلب توی این تالار به آقایون گفته میشه در مواجهه با خانوم ها فقط جواب رو بشنون و به دنبال تغییر جواب اون خانوم نباشن چون این حق مسلم اون خانومه و بالعکس به خانوم ها گفته میشه فقط به آقایونی فکر بکنن و جواب بدن که اقدام (مناسب ، رسمی و طبق اصول و...) کرده باشن
پس خواهر خوبم ، به نظرم ترجیحاً تنها راه حل شما مورد شماره‌ی 3 بلواسکای هست - ضمناً شما که خودتون گفتین الحمدلله خواستگارهای خوب و مناسبی دارین ، پس چرا به کسی فکر می کنین که اقدامی نکرده؟
به عنوان یه پسر ازتون میخوام این جمله رو همیشه در تصمیماتتون مدنظر داشته باشین: "اگر مردی قصد ازدواج با شخصی را داشته باشد، مطمئن باش که خودش اقدام می کند"

دقت کنین مورد شماره ی 2 بلواسکای به معضل خیلی خیلی مهمی توی جامعه ی ما اشاره میکنه که متأسفانه به فراوانی در جامعه مون وجود داره و ما نمی بینیمش(حتماً در تصمیماتتون اینو مدنظر داشته باشین تا خدای نکرده دچار مشکل نشین):305:

آرزوی هرآنچه به صلاحتونه رو براتون دارم | موفق باشین:72:

دوستان اگه او بنا به دلایلی به ازدواج فک نکنه (اختلاف سنی، بهتر بودن شرایط کاری من یا اصلا الان مشغولیات فکری داره و به ازدواج فکر نکرده) آیا این معقولانه است که من دست رو دست بزارم و شخص رویاهام رو از دست بدم؟ قبلا نسبت به مردا اطرافم بیتوجه بودم و همه منو سرزنش میکنن که به خاطر بیتوجهیم کیسا مناسبی رو از دست میدم، نمیخام در این مورد اشتباه کنم تازه خاستگارا دیگه هم منو مجبور میکنه زود تکلیف دلمو معلوم کنم.
چه راه غیرمستقیمی وجود داره تا از اینکه نسبت به من حسی داره یا نه خبردار شم؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

در مورد این نصیحتتون خیلی ممنونم "اگر مردی قصد ازدواج با شخصی را داشته باشد، مطمئن باش که خودش اقدام می کند"
اما بنا به تجربه شخصیم این مسئله همیشه حقیقت نداره؛ یکی از همکارام به من برا ازدواج فکر میکرد، با یه دوست مشترک در این باره درددل کرده بود اما اقدامی نکرد و مدتی بعد از صحبتش با دوست مشترک، خبر ازدواجش همه رو شکه کرد. با یه دختر خیلی باهوش(تو محیط کار) که 2 ماه بود میشناخت ازدواج کرد.

منم پیشنهاد تسوکه رو تایید میکنم. بهترین راهه . هم برای فهمیدن نظرش و هم برای حفظ موقعیت خودت.
:46:

نازنین گرامی

به تالار همدردی خوش آمدی

پیداست که احساساتی شده ای .

دختر خوب ، یک همکار یا همفکر اجتماعی خوب لزوماً نمیتونه مؤید این باشه که همسر همراهی هم میتونه باشه ، شناخت شما از این بابت ضعیفه ، و به نظر میرسه تفاوتهای دو جنس را هم خوب نشناخته ای .

از همکاری مثال زدی که شما را نزد دیگران مطرح کرده برای ازدواج ولی با دیگری ازدواج کرده ، یک پسر اونچه از ذهنش میگذره ولو تصمیم قطعی نگرفته باشه و فقط یه ذهنیت باشه را نزد دوستانش مطرح می کنه ، خیلی وقتها برای دریافت بازخورد برای شناخت و یا جستجوی نظر دیگران در مورد اونچه مد نظر قرار داده هست ، بنابراین واقعیت همینه که اگر پسری دختری را قطع و یقین انتخاب کرده باشه ، تعلل نخواهد کرد ، و اگر کرد نشونه ضعفهایی در اوست ، می گویی با دختری باهوش تر ازدواج کرد ، پس شما کیس قطعی او نبوده ای ، بنا براین این قیاس برای تصمیم به قرینه اشتباهه ،

اگر این آقا شما را انتخاب خود بداند و اقدام نکند ، نشونه اشکاله ( ضعف اعتماد به نفس ، خود کم بینی ، و ..... ) یا مهیا نبودن شرایطش برای ازدواج که در این صورت عقلانیت است ، ما اگر این ضعفها را ندارد پس شما انتخاب ا نیستی ، و در این صورت اقدام شما بخصوص به طور مستقیم عزت نفس شما را خدشه دار می کند .

مدتی به این شخص برای ازدواج فکر نکنید و کنترل احساس داشته باشید ، و به خواستگاران دیگر بیاندیشید ، بعد از آن از بیرون به ازدواج خودت با این فرد نظر کن .


.

دوستان واقعا ممنونم از راهنماییهاتون.
فرشته مهربان کاملا حرفتون رو قبول دارم و و به خواستگاران دیگه فکر میکنم. میدونم منتظر کسی بودن اونم کسی که اصلا معلوم نیست بیاد خاستگاری یا نه، تو این شرایط سنی من کاملا دیوانگیه.
اما مشکل اینه دوتا از خاستگارا من 80% با معیارا من جورند اماا ایده آل نیستند و من به خودم فرصت دادم بیشتر بشناسمشون اما داره وقتم تموم میشه و کار صحیح اینه که تکلیفشونو زود معلوم کنم،
این همکارم با توجه به اینکه بیرون از محیط کار خیلی باهم در تماسیم و رفت و آمد میکنیم من نسبتا خوب میشناسمش برا من ایده آله و شاید اغراق نباشه که بگم 95% به بالا با معیارا من جوره.
من فکر میکنم همه ایرادهایی دارن و ممکنه با ایده آل گرایی به خودم ضربه بزنم و شاید بهتره به 80% رضایت بدم اما گذشتن از 95% عاقلانه نیست و میترسم بعد پشیمون شم که چرا اقدامی نکردم.
راستش وقتی جزییات خاستگارها رو برا خانوادم مطرح کردم همه نظرشون این بود که به خاستگارهات جواب رد بده و تمرکزت رو رو همکارت بزار اما من خودم دودلم.
لطفا همچنان به راهنماییهاتون ادامه بدین به کمکتون نیاز دارم. همه راهها ممکنو لطفا پیشنهاد بدین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین:)

راستش blue sky من با مادرم هم صحبت می کردم اونم پیشنهاد شما رو داد که درباره خاستگارام اونو در جریان بزارم اما اینکار برام سخته و اصلا نمیدونم چه جور که زشت نباشه این صحبتو پیش بکشم.
اینم میخاستم اضافه کنم ما باهم کلاس زبان میریم و بیرون محیط کار خیلی با هم صحبت می کنیم.

---

چند راه به ذهنم می رسه که شاید کاربردی باشه:

- می تونید در محیط کارتون که ایشون هم حضور دارند، بدون اینکه خودشون رو مخاطب قرار بدهید با یکی از همکاران خانم در این مورد سر صحبت رو باز کنید طوری که ایشون هم بشنوند. و طوری وانمود کنید که فرضا خانواده بعلت مناسب بودن خواستگار اصرار به ازدواج شما دارند و شما نمی دانید که چه پاسخی بدهید.

- اگر همکاری پیدا نمی کنید که با او وارد بحث شوید، می توانید زمانیکه ایشون هم حضور دارند، وانمود کنید که تلفنتان زنگ خورده است و فرضا مادرتان نظرتان را راجع به خواستگاران جویا می شود و شما باز هم در جواب مطالبی بگویید تنها در این حد که همکارتان متوجه شود که خواستگار دارید و به ازدواج فکر می کنید.

من فکر می کنم همین قدر که او از این موضوع مطلع شود کافی است که در صورت داشتن چنین قصدی او هم به خواستگاری از شما اقدام کند.

سلام
اینطور که خانواده ی شما میگن به خواستگارهات جواب رد بده و به همکارت فکر کن ...آدم فکر میکنه ایشون هم به خواستگاری شما اومدن!!!
دوست عزیز... شاید الان چون ذهنت درگیره همکارت هست، درمورد خواستگارهات اینطور قضاوت میکنی... چون مشغول مقایسه ای.... اگه همکارت نبود و چنین کسی رو نمیشناختی به خواستگارهات جواب مثبت میدادی یا منفی؟ یعنی اینکه میگی خواستگارهات 80درصد معیارهات رو دارن و این آقا 95 درصد به بالا.. احتمالا به این خاطره که هم احساساتی شدی هم مجبوری زود تصمیم بگیری و این شرایط باعث شده اینطور فکر کنی و لزوما اینطور نباشه...:305:

ببین... الان خواستگاهات نقد هستند... اما همکارت نسیه است...حتی نمیدونی که علاقه مند هست باهات ازدواج کنه یا نه.... درسته معیارهات با اون بیشتر جوره اما دقت کن اگه مثلا یه روز با خبر بشی که با کس دیگه ای ازدواج کرده، اون وقت شاید پشیمون بشی که به خواستگارهات جواب منفی دادی... پس بیشتر فکر کن
تبصره: من بشدت مخالفم که دوتا همکار با هم صمیمی بشن!!!
به هرحال آرزو میکنم خوشبخت باشی و بتونی بهترین تصمیم رو بگیری...

سلام نازنين عزيز
همه ي دوستان علي الخصوص Blue sky نظرات خوبي رو دادند. به عقيده ي من 80 درصد هماهنگي خيلي خوبه و شما ميتوني خوب تصميمت رو بگيري.20 درصد باقيمانده هم طي زندگي ميشه باهاش كنار اومد و همچنين به قول معروف زن و مرد كه زير يك سقف رفتند كمي به طبع همديگر در مي آيند و اين اختلاف نظر ها كمتر ميشه.
نميگم حتما به اين دو پاسخ مثبت بده، شايد با گفتگوي بيشتر با اين دو بتوني بهتر تصميم بگيري و اون 80 درصد ارتقاء پيدا كنه.
ضمنا اينو هم در نظر داشته باش "آواز دهل شنيدن از دور خوش است!" ممكنه الان كه دورادور به همكارت فكر ميكني به نظرت عالي برسه ولي بحث ازدواج چيز ديگه اي هست و شايد اگه اون پا پيش بذاره، متوجه بشي اون چيزي كه فكر ميكني نبوده.
در هر صورت پيشنهاداي Blue sky رو انجام بده، اگه نشد ديگه تصميمتو زودتر بگير.
اميدوارم بهترين تصميمو بگيري-موفق باشي

پیشنهادهای آسمان آبی خیلی جالب بود مخصوصا صحبت تلفنی:311:... اینطوری حداقل تکلیف خودت رو مشخص میکنی

به هيچ عنوان پا پيش نذار چون عواقبه بدي داره و مطمئناً پشيمون ميشي...اگه احساسي که تو به اون داري اونم به تو داشته باشه شک نکن که خودش جلو مياد وگرنه بي خيالش شو اين که فکر ميکني اون مناسب ترينه کاملاً توهمه تو هست اونقدر که تو اونو مناسبه خودت ميدوني آيا اونم تورو مناسبه خودش ميدونه؟!! يه کوچولو نداي خواستگار داشتنت رو بهش برسون و مطمئن باش اگه قصدي توي دلش باشه هول ميشه و مياد جلو وگرنه ميفهمي که همش توهم بوده...:310: به خواستگاراي واقعيت فکر کن نه خيالي ها...:227:

ممنونم دوستان، همه جوابها عالی بود:104: طبق پیشنهاد شما عمل میکنم. blue sky ممنون از پیشنهاد جالبت امیدوارم موثر واقع بشه و من هم به خواستم برسم:46:

نازنین جان حتما بیا و بگو آخرش چی شد!!!!!!!!!:311::324:
ما منتظریما:72:

بنظر منم بهتره اجازه بدی خودش اقدام کنه.
در ضمن شما میتونی چون با هم کلاس میرید توی این رفت و آمدها یجوری حالیش . مثلا ازش مشورت بخوای

راستش من این 2روز پیش 2تا مشاور خانواده رفتم چون نمیخام بیگدار به آب بزنم و اشتباه کنم. اما هر دو آنها نظرشون مخالف دوستان اینجا بود. گفتند روزگار نسبت به چند سال پیش عوض شده و دختر میتونه نظرشو بگه البته اگه تواناییشو داشته باشه. گفتند یه جور از زیرزبونش بکشم ببینم این مساله که دختر بره خاستگاری رو اون آقا قبول داره یا نه اگه متعصب نبود حتما موضوع رو باش مطرح کنم.
منم فعلا تصمیم گرفتم تا پایان کلاس زبان که 2ماه دیگس صبر کنم بعد موضوع رو مطرح میکنم، شایدم تو این دو ماه اتفاقایی افتاد.
خوشحال میشم که نظرتونو میگید :310:

تو 1 کتابی خوندم که که تو این مواقع بهتره خانم فقط به اقا بفهمونه که ازش خوشش میاد و بهش علاقه منده که اگه اقا به این رفتار خانم جواب مثبت داد خب رابطه کم کم شکل میگیره...:43:

خب من بهش فهموندم ازش خوشم میاد (البته اگه خنگ نباشه حتما فهمیده:311:)به نظر من رفتار اون روز به روز صمیم تر میشه این یعنی جواب مثبت از طرف او؟
مساله اینه من وقتشو ندارم موشو گربه بازی کنم و منتظر بمونم، باید زودتر تکلیف دلمو معلوم کنم.

از طرفی از اینکه فکرم پیش یکی دیگس اما همچنان دارم با خاستگارام صحبت میکنم عذاب وجدان گرفتم (برا خاستگارم ناراحتم) برا این مشکل چه راهی هست؟

دوستان من همچنان به کمک و راهنماییتون نیازمندم. کممممممک.
کلا این روزا زندگیم و آرامش فکریم ریخته به هم. تصمیم گیری لحظه به لحظه سختتر میشه.
فکر کنم بهتره مساله رو بازتر کنم تا شاید بهتر بشه کمکم کنید.

مشکل جدید تو این چند روز از اینجا شروع شد که یکی از خاستگارهام (گفته بودم 70، 80% با من جوره)خواست که با خواهرش بیاد دیدنم، منم قبول کردم. من قبلا درباره خانواده ایشون تحقیق کرده بودم اما با دیدن خواهرش و رابطه صمیمانه که اینها باهم داشتن متوجه شدم درصد معیارها مشترک داره بالاتر میره و تا حدی به دلم نشست، ایشون ذکر کردن که دارن کم کم به من وابسته میشن و میخان سریعتر تکلیف معلوم شه و منم بهش حق میدم. تو این مدت جدیتر باهاش حرف زدم، واقعا کیس مناسبیه.

اما یه مشکل هست که من مرددم و همچنان دارم فکر میکنم همکارم می تونه برام مناسبتر باشه. مشکل هدف من و خود شخصیت منه.
ببینید مساله ای که تو زندگی من هست و براش خیلی تلاش کردم ادامه تحصیلم در خارج از کشوره. سالهاست دارم برا این مساله تلاش میکنم هم از لحاظ مالی سخت کار کردم که مشکلات مالیمو حل کنم و هم از لحاظ درس و زبان. راستش تو این مدت تعلل هم کردم که همراه زندگیمو پیدا کنم و با او قدم تو این راه سخت و غریب بزارم (از تنهایی تو کشور غریب میترسم). این مساله 1هدف بزرگ برا منه که نمیتونم ازش بگذرم و قبل اینکه خاستگاری قدم جلو بزاره این مساله رو مطرح میکنم. اما خب از یه طرف نمیخام به خاطر یه رویا 4-5 ساله تمام زندگیمو خراب کنم و در انتخاب همسرم اشتباه کنم.

اما خاستگارم: من باهاش جدی صحبت کردم او میگه با قضیه خارج رفتن مشکلی نداره و علاقه هم داره، البته بعضی وقتها میگه کار درستی نیست رفتن و برگشتن و از صفر شروع کردن. سر این مساله خیلی صحبت کردیم و بهش فهموندم من نمیتونم از این رویام بگذرم و او هم قبول کرد. اما متوجه شدم او داره کم کم احساسی برخورد میکنه و من براش خیلی مهم شدم. حالا من موندم سر دوراهی ها زیادی؟ میترسم این تصمیم او احساسی بوده و فردا تو زندگی زیر قولش بزنه(البته گفته وقت نداره دنبال کارها بره و میتونه همین الان مدارکشو بده من تا من کارها لازمو به جا او انجام بدم) حتما دوستایی که تو این مسیرن میدونن چقد کار سختیه و یک اراده قوی میخاد، میترسم وسط راه کم بیاره. از طرفی این مسیر منه نه او، او بیشتر به خاطر من میخاد قدم تو این راه بزاره، این راه ریسکش زیاده من میترسم راهم اشتباه باشه و زندگی اونو من خراب کنم.

اما همکارم: امسال داره کم کم کارهام جور میشه که بتونم ادامه تحصیل بدم و راستش تو این مسیر درخواست به دانشگاهها و زبان و غیره همکارم خیلی راهنمایی و کمکم کرد چون خودش و دوستاشم تو این مسیرند. کلا یه مشوق اصلی برا من بود حتی از لحاظ روحی کمکم میکرد سست نشم. راستش داریم قدم قدم با هم جلو میریم. خب همکارم مسیرشو انتخاب کرده و من بدون نگرانی میدونم این شخص میتونه همراه خوبی برا من باشه.

اما مساله همون نقد و نسیه است؟من با توجه به مشکلاتی که داره از لحاظ احساسی برا خاستگارم پیش میاد دو راه پیش رو دارم:
1- همین الان همکارم رو فراموش کنم و فقط به خاستگارم فکر کنم و اینم ذکر کنم در این صورت احتمال ازدواج خیلی بالاست اما مشکلات بعد از ازدواج هست که باید تلاشمو چند برابر کنم که راه بودن با همسرم و ادامه تحصیل در خارجو هموار کنم.
2- همین فردا(نه دیرتر) با همکارم صحبت کنم و نظرشو بدونم. که من احساس میکنم حتی اگه این مساله رو قبول کنه به خاطر اختلاف سنی که داریم ممکنه ازدواج به راحتی صورت نگیره. اما اگه ازدواج صورت بگیره به دلیل هم رشته بودن و نظرات مشترک در مسیر پیش روم مشکلاتم کمتر میشه و حامی خوبی برا من میشه.

به من بگید که چه کنم؟ کدوم راه بهتره؟ با توجه به اینکه از لحاظ احساسی الان خودمم گیج شدم و نمیدونم کدامیک برا من مهمتره، هرکدام مزیتها خاصی دارن .البته نه با فراموش کردن همکارم مشکلی دارم و نه با گفتن حرفام به او

به نظر من که همکارتون اصلا برای زندگی مشترک با شما فکر نمیکنه و دارین وقتتون رو هدر میدین.بهتره به بقیه فکر کنین.
مطمئن باشین یک پسر اگه از کسی خوشش بیاد و قصد ازدواج داشته بعد از یک مدت کوتاه این رو ابراز میکنه تا نظر طرف مقابلش رو بدونه!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین:)

دوستان من همچنان به کمک و راهنماییتون نیازمندم. کممممممک.
کلا این روزا زندگیم و آرامش فکریم ریخته به هم. تصمیم گیری لحظه به لحظه سختتر میشه.
فکر کنم بهتره مساله رو بازتر کنم تا شاید بهتر بشه کمکم کنید.

مشکل جدید تو این چند روز از اینجا شروع شد که یکی از خاستگارهام (گفته بودم 70، 80% با من جوره)خواست که با خواهرش بیاد دیدنم، منم قبول کردم. من قبلا درباره خانواده ایشون تحقیق کرده بودم اما با دیدن خواهرش و رابطه صمیمانه که اینها باهم داشتن متوجه شدم درصد معیارها مشترک داره بالاتر میره و تا حدی به دلم نشست، ایشون ذکر کردن که دارن کم کم به من وابسته میشن و میخان سریعتر تکلیف معلوم شه و منم بهش حق میدم. تو این مدت جدیتر باهاش حرف زدم، واقعا کیس مناسبیه.

اما یه مشکل هست که من مرددم و همچنان دارم فکر میکنم همکارم می تونه برام مناسبتر باشه. مشکل هدف من و خود شخصیت منه.
ببینید مساله ای که تو زندگی من هست و براش خیلی تلاش کردم ادامه تحصیلم در خارج از کشوره. سالهاست دارم برا این مساله تلاش میکنم هم از لحاظ مالی سخت کار کردم که مشکلات مالیمو حل کنم و هم از لحاظ درس و زبان. راستش تو این مدت تعلل هم کردم که همراه زندگیمو پیدا کنم و با او قدم تو این راه سخت و غریب بزارم (از تنهایی تو کشور غریب میترسم). این مساله 1هدف بزرگ برا منه که نمیتونم ازش بگذرم و قبل اینکه خاستگاری قدم جلو بزاره این مساله رو مطرح میکنم. اما خب از یه طرف نمیخام به خاطر یه رویا 4-5 ساله تمام زندگیمو خراب کنم و در انتخاب همسرم اشتباه کنم.

اما خاستگارم: من باهاش جدی صحبت کردم او میگه با قضیه خارج رفتن مشکلی نداره و علاقه هم داره، البته بعضی وقتها میگه کار درستی نیست رفتن و برگشتن و از صفر شروع کردن. سر این مساله خیلی صحبت کردیم و بهش فهموندم من نمیتونم از این رویام بگذرم و او هم قبول کرد. اما متوجه شدم او داره کم کم احساسی برخورد میکنه و من براش خیلی مهم شدم. حالا من موندم سر دوراهی ها زیادی؟ میترسم این تصمیم او احساسی بوده و فردا تو زندگی زیر قولش بزنه(البته گفته وقت نداره دنبال کارها بره و میتونه همین الان مدارکشو بده من تا من کارها لازمو به جا او انجام بدم) حتما دوستایی که تو این مسیرن میدونن چقد کار سختیه و یک اراده قوی میخاد، میترسم وسط راه کم بیاره. از طرفی این مسیر منه نه او، او بیشتر به خاطر من میخاد قدم تو این راه بزاره، این راه ریسکش زیاده من میترسم راهم اشتباه باشه و زندگی اونو من خراب کنم.

اما همکارم: امسال داره کم کم کارهام جور میشه که بتونم ادامه تحصیل بدم و راستش تو این مسیر درخواست به دانشگاهها و زبان و غیره همکارم خیلی راهنمایی و کمکم کرد چون خودش و دوستاشم تو این مسیرند. کلا یه مشوق اصلی برا من بود حتی از لحاظ روحی کمکم میکرد سست نشم. راستش داریم قدم قدم با هم جلو میریم. خب همکارم مسیرشو انتخاب کرده و من بدون نگرانی میدونم این شخص میتونه همراه خوبی برا من باشه.

اما مساله همون نقد و نسیه است؟من با توجه به مشکلاتی که داره از لحاظ احساسی برا خاستگارم پیش میاد دو راه پیش رو دارم:
1- همین الان همکارم رو فراموش کنم و فقط به خاستگارم فکر کنم و اینم ذکر کنم در این صورت احتمال ازدواج خیلی بالاست اما مشکلات بعد از ازدواج هست که باید تلاشمو چند برابر کنم که راه بودن با همسرم و ادامه تحصیل در خارجو هموار کنم.
2- همین فردا(نه دیرتر) با همکارم صحبت کنم و نظرشو بدونم. که من احساس میکنم حتی اگه این مساله رو قبول کنه به خاطر اختلاف سنی که داریم ممکنه ازدواج به راحتی صورت نگیره. اما اگه ازدواج صورت بگیره به دلیل هم رشته بودن و نظرات مشترک در مسیر پیش روم مشکلاتم کمتر میشه و حامی خوبی برا من میشه.

به من بگید که چه کنم؟ کدوم راه بهتره؟ با توجه به اینکه از لحاظ احساسی الان خودمم گیج شدم و نمیدونم کدامیک برا من مهمتره، هرکدام مزیتها خاصی دارن .البته نه با فراموش کردن همکارم مشکلی دارم و نه با گفتن حرفام به او

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین:)

خب من بهش فهموندم ازش خوشم میاد (البته اگه خنگ نباشه حتما فهمیده:311:)به نظر من رفتار اون روز به روز صمیم تر میشه این یعنی جواب مثبت از طرف او؟

---

شما خودت دختری...پسرا رو جون به جونشون کنی وقتی عاشق می شن تابلوئن...
به رفتارش دقت کن... ببین این ابراز عشقه یا فقط صمیمیت...
یه نکته هم می گم ولی قول بده از حرفم ناراحت نشی... ابراز دوستی..صمیمیت یا هر برخورد دیگه از طرف ایشون رو عشق در نظر نگیر...چون خودت بهش علاقه داری ممکنه این وسط اشتباهاتی بکنی...
در مورد پست اخیرت:
خارج رفتن،زندگی خوب،موقعیت مالی و تحصیلی خوب...اینا همه ش عالیه ولی چیزی که باعث پایداری رابطه تون می شه عشق و علاقه تون هم هست...
شما از طرفی می گی می خوای بری خواستگاری و از طرف دیگه می گی با فراموش کردن همکارت مشکلی نداری...
پس فکر نمی کنی با توجه به توضیحاتی که دادی خواستگارت گزینه مناسبت تریه...در صورتی که بهش علاقه داری.......

شیدا جان ممنون از صحبتات حق با توست احتمال اشتباه از طرف من خیلی زیاده.

منم فک کنم خاستگارم بهتر باشه آخه داره تموم سعیشو میکنه عشقشو به من ثابت کنه. اما من میترسم در زندگی آینده که عشق کمرنگ شه مشکلات زیاد شه.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

لطفا همه نظراتونو بگید هم جنبه ها مثبت قضیه رو بگید هم منفی هاشو.

در ادامه ی توضیحات شیدا ... شما فکر می کنی که همکارت برای رسیدنت به هدف ادامه تحصیل در خارج از کشور گزینه ی مناسبیه. حالا بقیه ی معیارهای لازم برای ازدواج را هم نداشت مهم نیست. مهم هدف شماست!!!

عزیز من داری واسه زندگیت تصمیم می گیری نه کلاس کنکور و رشته ی تحصیلی. اتفاقا فردای زندگی شما با همکارت خیلی سخت تر خواهد بود. وقتی هر دو رفتید کشور مورد نظر و زندگیتون را شروع کردید به نهایت اون چیزی که ازش می خواستی رسیدی. شما یکی را می خواستی که با کمکش از ایران بری که رفتی و تموم شده دیگه ...

بعد اختلاف سنی، خواستگاری شما از ایشون و ... همه تازه سرباز می کنند. ممکنه ایشون هم از روی سادگی و یا برای منافعشون ( در صورتی که شرایط شما برای ادامه تحصیل بهتر باشه مثلا بورس خوبی داشته باشید یا وضعیت مالی خوبی ) با ازدواج موافقت کنند اما وقتی کمی ثبات پیدا کردید و تکلیف تحصیل و مهاجرت روشن شد بعد ...

یه زندگی خوب و سالم و شاد مهمتر از مدرک تحصیلی و ... است. اگر خواستگارتون 80-70 درصد با معیارهاتون جوره، حتی اگر تمایلی به مهاجرت و ... ندارند به نظرم قبول کنید. ادامه تحصیل وسیله است، نه هدف. حواست را جمع کن.
مهمترین قسمت مساله این است که ایشون اگر شما را برای ازدواج پسندیده بود حتما به شما میگفت. کما اینکه رابطه ی کاری و دوستانه ی نزدیکی هم دارید. پس دلیلی برای نگفتن وجود ندارد.

درضمن اگر دوست داشتی در مورد رشته و میزان تحصیلاتت بنویس.

یه سوال هم از مدیر و مسئولین تالار داشتم. چرا بعضی دوستان به کرات یک متن طولانی را به عنوان نقل قول کپی می کنند؟ با این کار جستجو و پیگیری مطلب مشکل می شود. از خانم فرشته ی مهربان خواهش می کنم در صورت امکان عنایت کرده این نقل قولهای طولانی را پاک کنند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهشت

ادامه تحصیل وسیله است، نه هدف. حواست را جمع کن.

---

:104::104::104::104:
واقعا همفکری آدم رو آروم میکنه بعد چند روز سخت الان با راهنمایی ها دوستا یه کم احساس آرامش میکنم. هر نکته که میگید رو با دقت مطالعه میکنم واقعا ممنون.

من کارشناسی ارشد کامپیوتر هستم. همکارم همینطور و خاستگارم کارشناسی ارشد عمران.

کسی اینجا نیست که فکر کنه همکارم میتونه گزینه مناسبی باشه؟

ببخشین من تازه اومدم زیاد وارد نبودم دفعه ی دیگه همش رو کپی نمیکنم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهشت

یه سوال هم از مدیر و مسئولین تالار داشتم. چرا بعضی دوستان به کرات یک متن طولانی را به عنوان نقل قول کپی می کنند؟ با این کار جستجو و پیگیری مطلب مشکل می شود. از خانم فرشته ی مهربان خواهش می کنم در صورت امکان عنایت کرده این نقل قولهای طولانی را پاک کنند.

---

نازنین جان
نظر من هم اینه که اگه همکارت تو رو برای ازدواج میخواست تاحالا حتما اقدام میکرد خصوصا که گفتی رابطه خوبی با هم دارید و حتی در مورد خارج رفتن هم راهنماییت کرده!
من خودم تو تاپیکی که یکی از دوستان لینکش رو گذاشت این سوالو از آقایون پرسیدم فقط بعنوان یه سوال و برای یه مورد خیلی خاص نه برای اینکه قصد اقدام داشتم یا کلا این روش رو بپسندم.
در نهایت به این نتیجه رسیدم که بهتره از طرف دختر چنین اقدامی صورت نگیره چون ممکنه آقا تمام امتیازات و کمالات و حتی ایمان و اخلاق حسنه دختر رو به این خاطر نادیده بگیره و همه رو ببره زیر سوال!
هرچند از اول نظر خودمم همین بود اما مطمئن تر شدم
پس تو هم این کارو نکن در عوض به خواستگاری فکر کن که منتظر جواب توه!

نازنین خانم ، سلام
من هنوزم سر حرف هام هستم! :

نقل قول:

---

1)به آقایون میگم در مواجهه با خانوم ها فقط جواب رو بشنون و به دنبال تغییر جواب اون خانوم نباشن چون این حق مسلم اون خانومه و بالعکس به خانوم ها میگم فقط به آقایونی فکر بکنن و جواب بدن که اقدام (مناسب ، رسمی و طبق اصول و...) کرده باشن

2)اگه مردی کسی رو دوست داشته باشه (واقعاً دوست داشته باشه) به آب و آتش خواهد زد

---

همه میدونیم که شناخت خیلی ارزشمنده ، اما چرا شما چیزی که معلومه رو رها کردین و به چیزی می‌پردازین که نمی دونین؟
از نوشته ی شما برمیاد : هرجا که درمورد خواستگار ِ اقدام کرده صحبت می کنید خیلی دقیق و منطقی و با شناخت کامل صحبت می کنید. خیلی دقیق از خودش میگین ، از شرایطش ، حتی درصد میدین!(این یعنی شناخت تقریبی حاصل شده) ، خیلی دقیق از علاقه اش میگین ، از دلیل ِ کارهاش مطمئنین ، از دلش خبر دارین ، از میزان عشقش مطمئنین و . . .
اما هربار در مورد همکار ِ اقدام نکرده ، صحبت می کنین ، شک و دودلی و تردید به چشم میخوره
شما از دلش ، احساسش ، برنامه ی آینده اش ، عشقش ، مشکل اختلاف سنی اش و ... نامطمئن هستین

ناشناخته ها همیشه جالب و وسوسه انگیزند ؛ قبول
اما دقت کنید ، این بار فرق میکنه ، به قول ِ بهشت : "عزیز من داری واسه زندگیت تصمیم می گیری نه کلاس کنکور و رشته ی تحصیلی"
یه بار دیگه این بخش از نوشته تون رو بخونید:

نقل قول:

---

اما همکارم: امسال داره کم کم کارهام جور میشه که بتونم ادامه تحصیل بدم و راستش تو این مسیر درخواست به دانشگاهها و زبان و غیره همکارم خیلی راهنمایی و کمکم کرد چون خودش و دوستاشم تو این مسیرند. کلا یه مشوق اصلی برا من بود حتی از لحاظ روحی کمکم میکرد سست نشم. راستش داریم قدم قدم با هم جلو میریم. خب همکارم مسیرشو انتخاب کرده و من بدون نگرانی میدونم این شخص میتونه همراه خوبی برا من باشه.

---

همین؟
فقط و فقط همین؟! یعنی تمام معیارهاتون برای زندگی و همسر آینده همینه؟
خواهر خوبم ازتون میخوام در این باره بیشتر فکر کنید ؛ شما گفتین: "کلا این روزا زندگیم و آرامش فکریم ریخته به هم. تصمیم گیری لحظه به لحظه سختتر میشه" اشکال نداره ، بازم بیشتر فکر کنین ، تصمیم گیری سخته؟ بایدم باشه ، نگران نباشین چون تصمیم مهمیه

راستی ، یه چیز دیگه:

نقل قول:

---

اما متوجه شدم او داره کم کم احساسی برخورد میکنه و من براش خیلی مهم شدم. حالا من موندم سر دوراهی ها زیادی؟ میترسم این تصمیم او احساسی بوده و فردا تو زندگی زیر قولش بزنه

---

خواستم بگم: این دقیقاً چیزیه که خودم هم در رابطه ام بهش متهمم!!:300:
احساساتی باشه مگه احساساتی بودن چه مشکلی داره؟! مگه مهم بودن شما چه مشکلی داره؟!
(البته منظورم در حد نرمالش هست) واقعاً شما و بعضی خانوم ها دیگه زیادی مته به خشخاش میذارین! آخه اینم شد عیب و نقطه ضعف؟!:311: (آخه بالاخره آقایون با کدوم ساز شما حرکات موزون انجام بدن؟؟:311:)

آرزوی هر آنچه که به صلاحتونه رو براتون دارم | موفق باشید:72:

_______________________________________

یه درخواست از فرشته مهربان: من هم با نظر دوستمون (بهشت) موافقم ، چند مدتیه نقل قول های طولانی و پست های Spam زیادی توی تاپیک ها دیده میشه (اینقدر زیاد شده تاپیک زیر 3،4 صفحه ای نداریم!!!) و بعضاً اعضا به جای دکمه ی "تشکر" پست Spam میزنن و 10 تا دونه ایموشن ِ :104: هم میذارن واسه قشنگی:311:
فرشته مهربان ، ممنون | بابت زحماتی که میکشین ، خسته نباشین:72:
_______________________________________

من با مطالعه پست های شما تقریبا مطمئن هستم همکار شما در مورد شما به تنها چیزی که فکر نمی کنه ازدواجه!

شما با ارتباط زیادی که با همکارتون دارید به ایشون دلبسته شده اید ولیکن در زندگی مشترک همین چیزهای مثبت می تونه نکته های منفی باشه می خواین از بدبینی های آینده بگم ؟ سوالی که می تونه توی ذهن هر کدومتون مطرح بشه :
اون که با من اینقدر راحت بود چرا همین رفتار را با دیگری نداشته باشه ؟
همکار بودن خودش می تونه نکته منفی باشه مردی که همسرش را هم در محیط کارش و با دغدغه های کاریش داشته باشه هم در خونه و ... مسائل زندگی و کار قاطی می شه و شاید دلزدگی ایجاد بشه و ...

رشته چه تاثیری می تونه داشته باشه ؟ دو تا مهندس کامپیوتر نمی خوان با هم پروژه درسی انجام بدن که ؟ یا نمی خوان گیم بزنن ! می خوان زندگی کنند ! توی زندگی زبان برنامه نویسی یا لینوکس و ویندوز هیچ تاثیری نداره توی زندگی همدلی و همراه بودن موثره

از راهنمایی ها همه خیلی ممنونم. هر کدوم به یه نکته جدید اشاره میکنید که به من کمک میکنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خیلی تنها

احساساتی باشه مگه احساساتی بودن چه مشکلی داره؟! مگه مهم بودن شما چه مشکلی داره؟!
(البته منظورم در حد نرمالش هست) واقعاً شما و بعضی خانوم ها دیگه زیادی مته به خشخاش میذارین! آخه اینم شد عیب و نقطه ضعف؟!:311: (آخه بالاخره آقایون با کدوم ساز شما حرکات موزون انجام بدن؟؟:311:)

---

احساساتی بودن مشکلی نداره. راستش از احساسی شدن خودم بیشتر میترسم و اینکه اشتباه تصمیم بگیرم و روزی این احساسات از بین بره و من بمونم با مشکلات. در حقیقت اگه ایشون از احساساتش با من صحبت نمیکرد به احتمال زیاد من ایشون رو به عنوان یه آدم خشک که فقط ذهنش با دو دو تا چهارتا درگیره، رد میکردم.

دوستان فکر کنم بهترین کار اینه که لیست معایب و مزایا درست کنم و با نمره دادن بهترین تصمیم رو بگیرم. :303:

نازنین جان مطمئنم میدونی اما واسه یادآوری خدمتتون میخواستم بگم: از اینکه با بزرگترهات و به خصوص پدر و مادرت مشورت کنی و نظر اونا رو هم جویا شی یادت نره.
بعضی وقتا فکر میکنیم اونا دارن اشتباه میکنن اما بعد از یه مدتی متوجه میشیم حق با اونا بوده. هرچی باشه چند پیرهن از ما بیشتر پاره کردن.:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین:)

دوستان فکر کنم بهترین کار اینه که لیست معایب و مزایا درست کنم و با نمره دادن بهترین تصمیم رو بگیرم. :303:

---

ببین نازنین جان شما وقتی می تونی این لیست رو درست کنی که آقای همکارت هم خواستگارت باشه (یعنی خواهان ازدواج باهات باشه).
عزیز دلم مواظب باش فرصتها رو از دست ندی.
شاید مشاورهات بهت گفته باشن که الان عصر جدیده و دخترا می تونن برن خواستگاری ولی عزیزم همه می دونیم که این هنوز عرف نشده و کسیانیکه می خوان آغاز کننده یک تغییر باشن باید خیلی محکم باشن و عواقب و شکستهاشو به جون بخرن و به قولی جاده بازکن آینده ها باشن.
نازنین جان تازه بعد اینکه احیانا بوسیله درخواست خودت فهمیدی که این آقا خواهانت هست و تونستی وارد لیست امتیازدهی ات کنی، یادت نره یه آیتم هم برای نیش و کنایه ها و متلک ها و منت گذاری های همسر و خانواده اش بذاری و ضریب منفی براش درنظر بگیری.

در آخر باز هم بهت یادآوری می کنم که خواستگار الانت تا ابد نمی تونه خواستگارت باشه و مراقب دل اونم باش که بیخود اسیرت نشه.

دوستان از همه ممنونم که تو این مدت منو تنها نذاشتین. :46:
بالاخره بعد از سبک سنگین کردن و بررسی مزایا و معایب و صحبت بیشتر با خاستگارم، دیدم امتیازا خاستگارم خیلی زیاده. فعلا تمام فکرم پیش اونه و امیدوارم همه چیز خوب پیش بره. :43:

پس منتظر خبرهای خوب باشیم؟ :72:

راستش فعلا که همه چیز خوبه چه از لحاظ شخصیتش و چه ظاهر و خانوادش. امیدوارم خبرا خوب بدم :310: