رفتار همسرم با خانم برادرش!!

با سلام خدمت شما
من و شوهرم حدود 9 سال است که ازدواج کرده ایم و دو فرزند داریم ما از دوشهر دور از هم اما از دو فرهنگ نسبتا مشابهیم. تا مهر امسال ما ئر شهر پدری من زندگی می کردیم اما بنا به دلایلی از مهر امسال به شهر شوهرم رفتیم. (یعنی من دور از خانواده خودم هستم) اما مشکل من با رفتارهای شوهرمه هر چند شوهر من هم مانند من در یک شهر نسبتا کوچک و مذهبی بزرگ شده اما رفتارش با یکی از زن برادرهاش(یعنی جاری من) به گونه ای است که منو داره آزار می ده و منجر به بحث و جدل بین ما (منوشوهرم) شده. جاری من علاقه زیادی به خودنمایی داره و احساس می کنم شوهرم رو به سمت خودش می کشونه. البته مشکل اصلی من اینجاست که در خانواده شوهرم صحبت از مسایل جنسی خاوناده متداول است. شوهرم 3 برادر دیگر دارد و خواهر ندارد هر بار که با آنها در مهمانی هایشان هستم اکثرا در مورد مسایل جنسی شان بی پروا صحبت می کنند. ببخشید مجبورم مشکلمو اینجا بگم چون دارم دیوونه می شم.
چند روز پیش قرار بود با جاری مورد نظرم به مسافرت برویم دیشب جاری ام به شوهرم با صدای بلند گفت روشی که بهم گفتی کارساز بود من پرسیدم موضوع چیه ؟گفت شوهرت بهم گفت با همسرم .... کنم تا راضی بشه با هم به مسافرت برویم و بلند خندید و گفت: علی آقا به برادرت .... حالا راضی شده بریم. مرسی از راهکاری که بهم گفتی!!!!!!!!!
و اونموقع بود که خون من جوش اومد یا ببخشید وسط مهمانی نشستیم داریم بازی می کنیم توی چشم همسرم نگاه میکنه و با بی حیایی می گه بدجوری ......باید برم دستشویی!!!!!!!!
وای آخه من چی بگم؟ احساس می کنم داره با این کارهاش شوهرمو بطرف خودش می کشه بعد از این قضایا کلی باهاش دعوا کردم گفتم خوبیت نداره اینقدر باهاش در مورد مسایل خانوادگی وارد بحث می شی اما تنها جوابی که شنیدم این بود:
من داداش و زن داداشمو دوست دارم تو اگه نمی تونی تحمل کنی برو بلیط بگیر برو خانه بابات!!!!!!!!!!!!!!1
تو رو خدا کمکم کنید باید چکار کنم تا از این مشکلات رها بشم؟ برخوردم چطور باشه؟

من از این مدل افراد زیاد دیدم ، روز به روز هم به تعدادشون افزوده میشه و اسم اینکار رو هم روشن فکری و راحت بودن میذارن. به نظر من این رفتاری که داره از روی قصد نیست ، نه شوهرتون نه زن داداشش. این نوع فکر در طول سالهای گذشته شکل گرفته و یک شبه به هیچ عنوان تغییر نمیکنه. اگر هم بحث کنین ، نهایتا به شما میگن ، حسود هستی یا اینکه فکر بسته ای داری.
به نظرم شما تدریجا و زمانهایی که با شوهرت تنها هستی ، خیلی آروم و بدون بحث و جدل ، متوجش کنی که شوخی و آزاد بودن هم واسه خوش چهارچوب داره.

جل الخالق اينجوريشو ديگه نديده بوديم!!! تا اين حد راحت بودن عاقبت به فساد ميکشه بچه هاي شما که جلوشون از اين حرفا زده ميشه چجوري بار ميان؟؟!! فاجعه اس من جاي تو بودم رواني ميشدم

سلام سحر خانوم و خوش آمدی به جمع ما:72:

فکر می کنم نگرانیتون به جاست و این حرفها یه حد و جایی داره.

مخصوصا اون حرفی که در مورد مسافرت زده!!!!!!!
بنظرم باید دنبال راه حل باشی.

والا من تا حالا راحت بودن رو طور دیگه ای شنیده و دیده بودم اما اینجوریشو نــــــه:163:

حالا مرد هیچی،زن چرا باید تا این حد ...
بهشت جان هم حرفای تو درسته هم حرفای mantana !
متاسفانه امروزه بعضیها این رفتارها رو دلیل روشنفکری و متمدن بودن میونن در حالیکه رعایت نکردن حریم بین زن و مرد به قول ریحانه فاجعه به بار میاره:163:
اگه منظور بدی نمدارن شوهرت میتنونه بگه منظوری نداریم تو نگران نباش یا حداقل معذرت خواهی کنه نه اینکه برو خونه بابات!
به نظرم تا وقتی شوهر تو نخواد همینه اما اگه اون بی محلی کنه جاریت عقب میشینه!
خوب فکر کن ببین علت خاصی داره ؟ببین از چیزی دلخور نیست(یا شوهرت یا جاریت) که بخواد اینجوری تو رو اذیت کنه؟

وقتی آرومه و تنها هستید بهش بگو من اگه به دیگران اعتماد ندارم به تو که چند ساله همسرم هستی ایمان دارم اما عزیزم ما مجبوریم به خاطر بچه هامون یه جاهایی یه رفتارها و حرکان و صحبتهایی رو انجام ندیم چون در مقابل تربیت اونها مسئولیم...
خودت سعی کن اگه جاریت لباس یا آرایش خاصی میکنه تو بهترشو بکنی تا شوهرت بیشتر جذبت بشه .
هرحرفی دوست داره بزنه خودت باهاش حرف بزن تا نره سراغ اون

یه بزرگتر یا کسی که همه براش احترام قائل باشن نیست که اینجور موقعه ها تذکری بده ؟

چیز خاصی به فکرم نمیرسه. فقط دنبال یه راه حل درست باش و باهاش کل کل نکن که اصلا جواب نمیده. :305:

سلام
ابتدا یک سوال ؟ آیا بقیه برادر شوهر هایتون هم مثل همسرتون با زن برادرتون این طورین ؟
میدونی عزیزم من یاد این ضرب المثل افتادم که میگن : که در دیزی بازه حیا گربه کجا رفته!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ببین من میخوام متاهل شدن مهم نیست ! مهم متاهلی که متعهد باشه و بمونه!
میدونی تو هم یک زن متعهد هستی و این جای خوشبختی برای تو اما همسرت چی ؟ تا حالا بهش گفتی اگه منم این رفتار رو با برادرات داشتم عکس العملش چیه ؟ یه چیز دیگه که مهمه باید بگم که این موضوع دارای اهمیت هستش اما سعی کن به همسرت شکاک نباشی که در غیر این صورت عاقبت بدی در انتظاره خودتونه. بقیه بچه ها هم درست میگن . حتما یه جایی از کارات مشکل داشته که همسرت به قول خودت داره جذبش میشه. پس سعی کن حداقل تو موارد خاص اونی باشی که همسرت میخواد و همچنین اونم.
به نظر من اگه بتونی یکمی رابطه تون رو کمتر کنی با اون طرف اما نه اینکه یک دفعه قطع رابطه کنی.
امیرالمونین علی علیه السلام میفرماید : هیچ وقت گمان بد نداشته باشید حتی اگه دیدین زن و مردی در کنار در یک بستر خوابیدند ؛چون ممکن است بین آنها اندازه یک تار مو فاصله وجود داشته باشه
امیدوارم که از بین همه نطرات بچه ها و نظر خودت بهترین تصمیم رو بگیری

به نظر من این رفتاری که داره از روی قصد نیست ، نه شوهرتون نه زن داداشش.

یه بار دیگه به اون جمله ی مسافرت نگاه کن. شما این جمله را با همسرت هم با شرم شاید بتونی بگی!!
یه بار دیگه به نسبت این دوفرد نگاه کن. دو فرد کاملا نامحرم !!
یه بار دیگه به وقاحت و بی حیایی گوینده ی جمله فکر کن.
یه بار دیگه فکر کن به این که ایشون از برادر شوهرش پرسیده چیکار کنم که شوهرم راضی بشه با شما بیاییم مسافرت و برادر شوهرش هم جواب داده که ....
حتی اصرارش به این که در این سفر باشه ...
این که سحر خانم بعد از 9 سال زندگی به این مشکل رسیدند ( شاید قبلا نبوده یا این عروس در این خانواده جدید هستند یا ... ) که همه می تونه علایم خطر باشن. بهتره بجای اینکه بعدا به فکر درمان بیفتن، همین حالا پیشگیری کنند چون درمانش هیچوقت بهبودی کامل نمی ده.

اگر می گفت در جمع دوستان این جمله را شنیده اینقد برام عجیب نبود که گفت در جمع خانوادگی شنیده!!

به نظر من کاملا هم مغرضانه است و شوهر شما هم شاید فعلا قصد خاصی نداشته باشد و فقط در حد یک شوخی که ازش لذت می بره بشنوه، اما ادامه اش می تونه خیلی به ضرر زندگیتون تموم بشه.

از نظرات همه تون ممنونم. در مورد برادر شوهرهام هیچکدومشون مثل شوهر من برخورد نمی کنند شوهر این خانم حتی وقتی با من حرف می زند نیم نگاه مختصری به من می کند و سرش را پائین می اندازد اصلا اهل خوش و بش نیست البته من فکر می کنم از طرف همسرش اینطوری شده یعنی جرات نداره.
چند شب پیش با برادرهاش خانه مادرش بودیم اومده به همسر من میگه این برادر شما 1 هفته است کاری از دستش بر نمیاد!!!!!!!!!!!!!!!!بی عرضه شده بهش چای نبات بدید !!!!!شوهر منم میخنده و شروع به مسخره کرد نش می کنه!!!اجاری من به بهانه نشاندن بچه توی دامنش تا بالای پاهاش پیداست و شوهرم هم همه اش توجهش به اونه!!!

چند روز پیش جاری ام با شوهرش رفته بود آتلیه چند تا عکس با لباس خیلی ناجور گرفته بود اومد جلوی شوهرم عشوه گری کرد که رفتیم آتلیه و شوهرم رفت طرفش به حالت زور عکسهاشو گرفت و دید. البته اونهم همینو می خاست نه اینکه مخالف باشه!!!!
واقعا نمی دونم. چند بار تصمیم گرفتم به برادرش بگم یا به یکی از دوستان مشترکمون اما می ترسم کار از اینی که هست بدتر بشه. بنظرتون برم مشاوره؟تنهایی؟ با همسرم؟ اگه با هم بریم چطوری به مشاور حرفامو بزنم؟
بنظرتون اگه توی سفر حرفی ازشون شنیدم برخورد کنم یا ساکت بمونم؟راهنمایی ام کنید لطفا

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

در ضمن ما از نظر روابط زن و شوهری مشکلی نداریم منتها از چند روزه که بحالت قهر سر این مساله مکان خوابشو تغییر داده و باهام سر و سنگین برخورد می کنه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهشت

به نظر من این رفتاری که داره از روی قصد نیست ، نه شوهرتون نه زن داداشش.

یه بار دیگه به اون جمله ی مسافرت نگاه کن. شما این جمله را با همسرت هم با شرم شاید بتونی بگی!!
یه بار دیگه به نسبت این دوفرد نگاه کن. دو فرد کاملا نامحرم !!
یه بار دیگه به وقاحت و بی حیایی گوینده ی جمله فکر کن.
یه بار دیگه فکر کن به این که ایشون از برادر شوهرش پرسیده چیکار کنم که شوهرم راضی بشه با شما بیاییم مسافرت و برادر شوهرش هم جواب داده که ....
حتی اصرارش به این که در این سفر باشه ...
این که سحر خانم بعد از 9 سال زندگی به این مشکل رسیدند ( شاید قبلا نبوده یا این عروس در این خانواده جدید هستند یا ... ) که همه می تونه علایم خطر باشن. بهتره بجای اینکه بعدا به فکر درمان بیفتن، همین حالا پیشگیری کنند چون درمانش هیچوقت بهبودی کامل نمی ده.

اگر می گفت در جمع دوستان این جمله را شنیده اینقد برام عجیب نبود که گفت در جمع خانوادگی شنیده!!

به نظر من کاملا هم مغرضانه است و شوهر شما هم شاید فعلا قصد خاصی نداشته باشد و فقط در حد یک شوخی که ازش لذت می بره بشنوه، اما ادامه اش می تونه خیلی به ضرر زندگیتون تموم بشه.

---

صحبتهای شما خوب و قابل احترام هست. اما منظور از اینکه از قصد بود و یا نبود ، بی گناه جلوه دادن اونها نبود. حتما نباید کسی تو کاری قصدی داشته باشه تا بخوایم محکومش کنیم. حتی به نظر من اگه از قصد باشه ، خیلی راحت تر میشه حلش کرد تا اینکه ، صفتی تو گوشت و خون کسی باشه..

سلام
این مشکل رو جدی بگیر!!
به نظرم روابطتون کلا زیاده... لزومی نداره باهم به مسافرت برید یا اینکه همه باهم ورق بازی کنید!... روابطتون رو کم کنید... دعوا و جر و بحث نکن اما سعی کن یه جوری شرایط رو تنظیم کنی که تا جایی که ممکنه روابطتون کم بشه...تا یک مشاور خوب گیر بیارید و مشکل رو بشکل کامل حل کنید...

سلام عزيزم ميتونم حس كنم چه حالي داري ميدونم دلت شكسته .حس حسودي ومالكيت در ما زنها چيزي نيست كه جزو معايب ما باشه احساس تو كاملا طبيعي و خداداديه.به نظر من جلوي جاريت تا ميتوني براي شوهرت عشوه گري كن تا ميتوني بهش برس تا ميتوني كنار شوهرت بمون و نظرشو به خودت جلب كن وقتي تو مراسمشون ميريد لباساي ست همرنگ براي خودتو شوهرت انتخاب كن خلاصه جوري كه به همه حالي كني شما عاشق همديگه ايد برو پيش جاريت هي بگو شوهرم برام اين كارو كرده اون كارو كرده اگه دارن ورق بازي ميكنن تو نشين يه گوشه و با ديدن اونا حرص بخور تو هم برو تو بازي ميدونو خالي نكن.به نظرم ممكنه جاريت تو زندگي خصوصي با برادر شوهرت مشكلي داشته باشن كه داره عقدشو اينجور خالي ميكنه.زن پسر عمه منم همينطوريه حتي قضيه عكسو كه گفتي ديدم كه با يكي از مرداي فاميل اجرا كرد عكسارو حتي به دست شوهر منم داد كه شوهر من بدون اينكه نگاهي به عكسهاش بندازه با بي تفاوتي اونارو به پشت رو ميز گذاشت فقط بعدا به من گفت چه شوهر بيغيرتي داره.اتفاقا تو جمع پسر عمم اينام صحبت از مسايل جكها ..سكسي خيلي با بيحيايي مطرح ميشه منو شوهرم اگه تو جمعشون قرار بگيريم وقتي اين حرفارو ميشنويم يا سرمونو پايين ميندازيم يا شرمو ناراحتيو كاملا تو صورتمون مشهود ميكنيم اونام دو سه بار كه عدم همراهي مارو ميبينن بحثو جمع ميكنن بدون اينكه ما حرفي زده باشيم.سعي كن زودتر با شوهرت اشتي كني وگرنه طولاني شدن اين سردي وجدا خوابيدن همسرت اصلا به نفعت نيست.بانو به خودت برس

از راهنمایی های تون ممنونم اما هنوز نتونستم طریقه برخورد دقیق رو بدونم آیا باید به یک بزرگتر که شوهرم از شحرف شنوی داره بگم؟ یا برم مشاور؟ یا به برادر شوهرم بگم؟ خانم فرشته مهربان، بالهای صداقت و همه دوستان لطفا نظرات کارشناسی تونو بهم بدید بدجوری درمونده ام. الانم مسافرتیم توی راه همسرم همه اش با خانم برادرش توی ماشین صحبت و بگو بخند میکرد.(با یک ماشین رفته ایم) اصلا جوری برخورد میکرد که انگار من وجود ندارم!!!
تورو خدا بگید چکار کنم؟:302:

سحربارانی گرامی

به همدردی خوش آمــــدی

به یک مشاور مطمئن مراجعه کن و فضا را برای مراجعه همسرت نیز مساعد کن .

عجالتاً در موقعیتی مثلاً مهمانی ای که می تونی ترتیب بدهی ، شما و همسرت و برادرش و همسرش با هم سربحثی را در مورد خطوط قرمز در روابط را باز کنید و شما نظرات خودت را مطرح کن و نظرات همسرت و برادرش و همسرش را هم جویا شو ، می توانی بپرسی به نظر شما آقایون ، خانمی اگر با مردی غیر از همسر خودش حتی برادر خودش اگر در مورد روابط زناشوئیش با همسرش راحت صحبت و شوخی و ... داشته باشه پسندیده هست ؟؟ اگر کسی اینجوری عمل کنه چطوره و چه برخوردی باید با او بشه ؟ اگر مردی ببینه همسرش مثلاً با برادر شوهرش راحت مسائل جنسی فی مابینشون را مطرح می کنه چه دیدی پیدا می کنه به زنش که این کار رو می کنه ؟ بعد از جاری خود سئوال کن که اگر مردی با زنی غیر همسر خودش ولو خواهرش باشه ، از روابط خصوصی حرف زد یا با اون زن راجع به روابط زناشوئیش با شوهرش حرف زد یا سئوال کرد از نظر همسرش چه جور مردیه ؟؟ و همسرش چه برخوردی با این قضیه داشته باشه؟؟ ، و کلاً آیا درست هست که روابط زناشویی و خصوصی بین یک زن و مرد نزد مرد یا زن دیگری به وسیله طرفین بیان بشه ؟؟
و رفتار مطلوب برای یک زن نزد مردان دیگر مثلاً مردان فامیل مثل برادر شوهر ، و .... چه جوری باشه ، یا رفتار یک مرد نزد دیگر زنان بخصوص زنان فامیل به دلیل اینکه ارتباطات نزدیکتره .

با این سئوالات و ایجاد بحث غیر مستقیم قبح مسئله را بیان می کنید ، نشون می دهید معترضید و در عین حال خود اونها را به بحث و ابراز نظر می کشونی که سندی هست برای بعد اگر رعایت نشد ، و شاید همین حرکتحساب کار را دست اونها دهد .

فعلاً این عملیات را اجرایی کنید تا بعد .

موفق باشید

سحر جان جدای از مشکل خودت ، پس امر به معروف و نهی از منکر رو برای چی گذاشتن ؟
هرجا دیدی کسی (نه تنها شوهرت و جاریت) حرکت یا رفتار ناشایستی داره خصوصا موارد اینچنینی نه تنها خوبه بلکه وظیفه ماست که بهش تذکر بدیم البته نه با جبهه گیری و جنگ و جدل بلکه اول با زبان خوش و مثلا یه لبخند اگر نشد جدی تر
در مورد حودتون هم اگه تا حالا در موردش با شوهرت بحث کردی میتونی بگی اگه من با یه نامحرم همچین کاری بکنم تو خوشت میاد ؟ چه حسی داری ؟
بگو اگه از روابطمون به نامحرم بگم خداوکیلی خوشت میاد ؟

البته همه اینارو طوری بگو که نشون بدی به اون اعتماد داری اما به دیگران خیر!

اینطور که معلومه ابتدا شما قصد سفر داشتید و جاریت و ضوهرش به اصرار باهاتون هم سفر شدن...
خیلی حواست بهشون باشه اما سعی کن نامحسوس باشه و مشکوک نشن که ممکنه عمدا سعی میکنن لجتو در بیارن

ببینم نمیتونی به برادر شوهرت بگی حواسش به زنش باشه؟

بچه هاتون چند ساله هستن ؟

ببینید جاری من میل شدیدی به خودنمایی جلوی همه دارد منتها بقیه برادرشهرهام اصلا توجهی بهش نمی کنند منتها شوهر من خیلی سریع توجهش جلب می شه. البته چند روز پیش جاری ام مشغول آماده شدن برای یک مراسم عروسی بود و ما خانه مادر شوهرم بودیم. اونقدر از اتاق رفت بیرون و اومد که بالاخره همسرم هم چند بار اونو در حال آماده شدن و آرایش کردن دید می دونید بعدش چی می گه ؟ میگه این شوهر چشم دریده تو مرد از بس منو نگاه کرد به خود شوهرم هم همینو گفت!!!!!!!!!!!
بچه های من یکی دوم ابتدایی است و یکی هم مهد میره. برادر شوهرم اونقدر سرو سنگین با ما برخورد میکنه که نگو . سر قضیه سفر هم نمیخاست بیاد اما همسر من خیلی بهشون اصرار کرد که با هم بریم.البته همسر من از نظر مالی تا حدی از طرف این برادرش حمایت شده شاید برای همینه که اینقدر اصرار کرد باهامون بیاند اما رفتار ایندوتا منو دیوانه کرده.
من توی این شهر تنها هستم شوهرم منو درک نمی کنه که هیچ انگار تا حساسیت منو فهمیده لجباز بیشتری هم می کنه

ببخشید به نظرتون نمی شه با شوهرشون صحبت کنید؟ با برادر شوهرتون و مثلا در مورد اون جمله و سفر رفتن و غیره بهشون بګید که چه حرفهایی زده شده؟؟
شاید برادر شوهرتون بتونه خانمش را کنترل کنه.

این فقط یک سوال است. لطفا اقدام نکنید. بررسی کنید.

سلام و خوش اومدی:72:
واقعا سخته حتی در خانواده های باز و راحت هم سخته که همسر ادم با کس دیگری شوخی کنه. حدس من اینه که شوهر این خانم هم حریف کارای عجیب و غریب اون نمی شه.
به نظرم بد نیست شما با برادر شوهرتون صحبت کنید و بهش بگید رفتارهای خانم شما داره رو روابط ما تاثیر منفی می گذاره و ممکنه باعث از بین رفتن این زندگی با دو تا بچه بشه. بهتره به خانمت تذکر بدید.
رفتن پیش یک مشاور خوب و مذهبی هم در این زمینه کمکتون خواهد کرد البته سعی کنید همسرتون و راضی کنید که با هم برید.
اما جدای این مسیله که حلش شاید یه کم سخت باشه شما باید در خانه اون قدر جذابیت برای همسرتون داشته باشید که برای او هیچ کس به جز شما جذابیت نداشته باشه.
سعی کنید مشکل و با یک مشاور حل کنید و در بقیه ساعاتی که با هم هستید خیلی رو این موضوع مانور ندید.
کمک گرفتن از مادر شوهرتون هم خوبه بالاخره پسرشه و راه برخورد با اونو بهتر از شما می دونه و می تونه نصیحتش کنه.
موفق باشید:72:

مرسی از راهنماییهای خوبتون. برادر شوهرم اونقدر از خانمش حساب می بره که وقتی خانمش هست اصلا یک کلمه هم شوخی نمی کنه اما وقتی نیست خیلی برخورداش فرق می کنه. فکر نکنم بتونه با همسرش در این مورد صحبت کنه. مادر شوهرم خانم بسیار مهربان و خوبی است نمیدونم بهتره به اون بگم یا برم مشاور آخه می دونید احتمال میدم مادر شوهرم جرات برخورد با جاری ام را نداشته باشه. مشاوری که میخام برم توی یک شهر دیگه است که مجبورم برای رفتنش حتما با شوهرم برم. گفتم که من توی شهرشون تنها هستم. حالا نمی دونم چکار کنم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اینهم بگم من متولد روستا هستم به همین دلیل احساس می کنم جاری ام منو کم در نظر می گیره و احساس برتری می کنه از نظر ظاهری هم یه کم از من بهتره برا همین سعی می کنه حسابی خودنمایی کنه واقعا نمی دونم چه برخوردی بکنم در مورد کاهش رفت و آمد چون تازه اومدیم توی شهرشون همسرم اکثر اوقات می گه بیا بریم خونه مادرم یا برادرم اگه ما نریم هم اونها میاند.بعبارتی امکان کاهش رفت و آمد رو ندارم منم توی این شهر تنها هستم سر کار هم نمیرم که بهانه کار بیارم. کلافه شدم خسته شدم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

آخر هفته ها که میشه همه پسرها با خانم بچه هاشون میاند خونه مادر شوهرم شبم می مونند و همه اش بحثهای مسخره رو ادامه می دهند حتی موارد دیگه ای که نمی تونم در این سایت بگم فقط تا این حد بدونید که فقط حرف از این مسایل خانوادگی است:316:

عزیزم خودت مشکل رو حل کن.

وقتی جاریت بهت گفت شوهرتو مرد از بس منو نگاه کرد. با لحن تحقیر آمیزی می گفتی نوش جونش! تو خودتو جمع کن. زن اگه مواظب خودش نباشه می شه دستما کاغذی مردا حتی اگه اون مرد برادر شوهرش باشه!!!! یا بگو از قدیم گفتند : دختر همسایه هر چی خل تر به نفع پسر همسایه !!! یا می تونستی بگی ببخشید من به شوهر تو می گم که به شوهرم تذکر بده وقتی زنش بی حجاب شوهرم نگاهش نکنه !!! ( اونوقت عکس العملشو می دیدی و با توجه به اون بیشتر می تونستی بفهمی قضیه فقط شوخیه بینشون یا کم کم داره یک چیزایی جدی می شه!!!! )

به نظر من اصلا از جمعشون فاصله نگیر. خیلی هم خانم و ساکت نشین در برابر جاریت و جواب ندی که فکر کنه دختر روستایی چیزی نمی فهمی. دو سه دفعه در قالب حرف های خودتون غیر مستقیم بهش بگو حجب و حیا داشته باشه و رفتارش جلف نباشه! :160: یک جوری برخورد کن که هر کی می بینتت فکر کنه رابطه ات با شوهرت عالیه.

و اما مشکل اصلیت آقای شوهر. زود آشتی کن و اصلا معنی نداره زن و شوهر قهر کنند و جاشونو از هم جدا که این بئترین ضربه به زندگی زناشویی!

دوست عزيزم به نظر من با مادر شوهرت در ميون بزار بهش بگو كه يه مدت به رفتاراي ونا توجه كنه تا شايد خودش متوجه بشه و بهشون تذكر بده به هر حال بهت گفته باشم خيلي مواظب باش تا زندگيت را حفظ كني نگو زن برادرش است و نميشه يهو ديدي باهاش رابطه داره و.. شايد اين قضيه را كه ميگم باورتون نشه اما اتفاق افتاده يكي از فاميلهاي دور شوهرم دوتا خواهر بودند يكي متاهل و ديگري طلاق گرفته و مجرد
خواهر متاهل دو تا بچه داشت و ميخواست بچه سومي را بياره خواهر طلاق گرفته ميره پيش خواهرش كه ازش مراقبت كنه اما رابطش با شوهر خواهرش روز به روز ... تا سكس و.. و بعدشم خواهر اولي را با سه تا بچه طلاق داد و با خواهر دومي طلاق گرفته ازدواج كرد زمونه را ببين خواهر جايگزين خواهر خواهر زندگي خواهر را بهم ميزنه و شوهر و خونه و.. را ازش ميگيره چه برسه به جاري زمونه از اوني كه فك ميكنيم خرابه
موفق باشي

سلام

من هم با دوستان دیگه موافقم، این مساله رو با مادر شوهرتون در جریان بذارید. ایشون حتماً با شوهرتون و احتمالاً با برادر شوهرتون صحبت می کنند و مزیت دیگه اش اینه که اگه سر این موضوع با شوهرتون حرفتون بشه مادر شوهرتونم هستن که بهتون کمک کنن.


ضمن اینکه با توضیحاتی که گفتین فکر می کنم فعلاً بهتره خودتون به شوهرتون زیاد تو این زمینه گیر ندین، احتمالاً موجب لجبازی می شه.


شاید شوهرتون علاقه داره که در مورد این مسایل صحبت کنه، سعی کنید این نیازشو شما بر طرف کنید.

من فكر ميكنم كه مشكل اصلي شما همسرتونه نه زن برادرش
همه مردها بي نهايت زن دوروبرشون يا توي اجتماع ويا توي فيلم وتلويزيون كه خيليهاشون ممكنه از زنشون زيباتر وخوش اندامتر باشن.شما بايد از اين كه شوهرتون ذات خودش رو در اينجا ودر جو خانواده نشون داده خوشحال باشيد چه بسا ممكن بوددر محيط كارش با يه زن غريبه اينطور رفتار كنه و شما اصلا متوجه نشين.حالا اون همه چي رو ميدونه واگه مثل سابق عمل كنه
در رابطه با جاريتون من فكر ميكنم اون ميخواد لج شما رو با حرفاش در بياره اگه از حرفاش ناراحت بشين جري تر ميشه سعي كنين خودتون رو آدم سك سي با شوهرتون نشون بدين و مدام دربارش صحبت كنين وبعد ازش بپرسين كه ايا اون با شوهرش اينجوري نيست واون هم براي اين كه جلوي شما كم نياره ميگه اينجوري هست و سعي ميكنه جلوي شما بيشتر به شوهر خودش بچسبه و درنتيجه بيشتر به شوهر خودش توجه ميكنه وكمتر به شوهر شما توجه مي كنه.مثلا وقتي بهت گفت شوهرت گفته فلان كار رو بكن تا شوهرت قبول كنه برين مسافرت ميگفتي آخه من تو اين كارا استادم ميدونم با شوهرم چيكار كنم مگه شما اين چيزا رو بلد نيستي ؟؟وقتي اين جوري اون رو به چالش بكشوني اون هم براي اين كه كم نياره سعي ميكنه خودش رو نسبت به شوهرش عشقولانه نشون بده.
من برخلاف دوستان فكر ميكنم فعلا بهتره كسي رو درجريان قرار ندين چون در اين صورت ممكنه حرفها وحديث هايي پيش بياد كه شما رو ازشوهرتون دورتر كنه در ضمن اونها هم منكر همه چي ميشن وميگن كارهاشون بدون منظور بوده ومثلا مثل خواهر و برادرن!!!!!!!!
بهترين كار تخريب شخصيت جاريتون از طريق پرسيدن سوال از اون وقتي كه با تنها هستيد است.واين كه با زير سوال بردن اون كاري كنين كه اون سعي كنه جلوي شما خودش رو بخواد با شوهر خودش خوب نشون بده.

از همه راهنمایی های خوبتون ممنونم. فکر می کنم اگه به مادر شوهرم قضیه را بگم و با همسرم مطرح کنه موضوع بدتر بشه. چون مادر شوهرم هم در این شوخی بین پسرها و عروسهاش همش می خنده و خودشم ذوق میکنه. البته خیلی خانم مهربان و خوبی است و تا حالا ازش بدی ندیدم.
توی مسافرت سر یک مساله ناچیز با جاری ام برخورد مختصری کردم تا رسیدیم به شوهرم شروع کرد موضوع رو ادامه دادن و برخورد بدی کرد شوهر منم بجای حمایت از من از اون طرفداری می کرد. یکجا روی شوخی گفتم اینهمه ....خانم گفت زودباشید بریم بیرون نگاه کنید الان ایستاده داره نماز می خونه (با خنده) میدونید شوهرم چی گفت؟ جلوی همه گفت به تو چه ربطی داره بذار نمازشو بخونه اونهم می شنید البته من به شوخی گفتم اما شوهرم می تونست هیچی نگه چون با خنده گفته بودم اما جلوی همه منو خرد کرد. ببینید من تا دور از خانواده شوهرم بودم توی 7 سال مشکلی نداشتیم اما الان همه اش جلوی خانواده اش منو خرد می کنه حتی می دونه در موارد خیلی ناچیز حق با منه اما انکار میکنه و پشتیبانم نیست.
خسته شدم البته با رفتن پیش مشاور موافقه اما فعلا نرفتیم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

در مورد روابط جاری ام با شوهرش همش شاکیه در ظاهر که ما می بینیم خیلی شوهرش هواشو داره از نظر مالی بسیار عالیه شوهرش همش پشتیبانشه بر خلاف شوهر من اما خودش همش میگه شوهر من از نظر روابط زناشویی خیلی ضعیفه و کاری از دستش بر نمیاد البته فکر کنم الکی می گه. توی سایت نمیشه همه حرفی رو زد اما گاهی میاد جلوی ما جاری ها و مادر شوهرم میگه شوهرم دیشب تا 1 ساعت کاری از دستش بر نمی اومد و کامل شرح میده!!!!!!!!!!!![font=Times New Roman]

من تا حالا فکر میکردم موضوع به این حادی نیست و شاید شما خیلی حساس هستید و بزرگش کردید اما حالا داره باورم میشه! یعنی دارم از تعجب شاخ در میارم ..واقعا ممکنه تو یه خونواده تا این حد مرز بین محرم و نامحرم رعایت نشه و خصوصی ترین مسائل بین زن و شوهر با خنده در حضور جمع بیان بشه ؟؟؟!!!1

یه سوال دارم:
وقتی شهر شما بودید، احیانا رفتار شما با کسی از بستگانتون که نامحرم باشه راحت و صمیمی نبود که شوهرت ناراحت شده باشه (حالا یا به روت آورده یا نه)؟

نه اصلا هیچ رابطه اینگونه بین فامیل من رایج نیست. البته خیلی اهل روسری نیستیم اما لباس گشاد و در حد معمول می پوشیم همیشه هم احترام و ادب رو رعایت می کنیم

از مدیر محترم سایت، و سایر دوستان میخام بازهم راهنمایی ام کنند من هنوز تنونستم مشکلمو حل کنم.

سحر عزیز
از خوندن مشکلتون ناراحت شدم و حدس من اینه که این خانوم راست می گن و مشکل جنسی با همسرشون دارن که اینجوری چشمشون دنبال این و اونه
سر نخ ها رو دنبال کنید و ببینید که حرف من درسته یا نه ، شاید بخاطر همین ضعف برادرشوهرتون هواشو اینقدر داره
راستش عزیزم اینجور آدم ها عقده جلب توجه دارن و دوست دارن توجهی رو که از همسر نمی بینن اینجوری دریافت کنن
ولی درکل رفتارهاشون بد و غیر قابل تحمله
آیا این رفتارها رو در حضور شوهرش هم انجام می ده؟ ( مثلا شوهرش می دونه که شوهر شما به ایشون پیشنهادداده که برای رفتن به مسافرت ... )
اگر واهمه ای داشته باشه می شه این رفتارها رو غیر مستقیم به گوش شوهرش رسوند
آیا اگه شما هم همینطوری برخورد کنید شوهرتون راضی میشه؟ یعنی شوخی های رکیک کردن و ....
شما وقتی این خانوم میاد خونه تون طرز پوششتون چطوریه
دوست من واقعا اعصابم خورد شد از کارهای این خانوم وقتی بهتون گفت شوهر چشم دریده ت به من نگاه می کرد کاش یه عکس العملی نشون می دادی
دوست خوبم نمی دونم راهکارم درسته و جواب می ده یا نه ولی بهتره روش فکر کنی ببینی جواب میده در مورد مشکل تو:
دو تا جاری میشناختم همین مشکل رو داشتن
اونی که در شرایط مشابه شما قرار داشت یه دعوای حسابی الکی راه انداخت و کلا رفت و آمدشون قطع شد
ببین می تونی موذیانه رفت و آمدتو قطع کنی
و یا میتونی برادرشوهرتو غیر مستقیم متوجه کنی؟

از این اتفاقها زیاد افتاده که بین برادرشوهر و عروس خونواده رابطه غیر متعارف بوحود اومده

این جوری که شما حرف میزنین، ممکنه با شوهرش مشکل در رابطه جنسی داشته باشه. از رفتارهاش هم به نظر میرسه که اینو به شوهرش مستقیم میگه و این باعث شده شوهرش فکر کنه بی عرضه است. هیچ چی بدتر از اون نیست که یه زن به شوهرش بگه در مورد مسائل جنسی ناتوانی، شوهره را خرد کرده و به همین دلیل اون هم کنترلش را روی زنش از دست داده.
اما اگه میشد که زن برادرتون به همراه شوهرش به یه مشاوره برن، در این صورت شاید مشکلشون حل میشد.
مثلا بهش یه بار دوستانه می گفتی: این که مشکل بزرگی نیست، اگه با هم برین مشاور، حل میشه. در واقع توجه جاری ات را از روی شوهرت برداری و حواسش به رفع مشکلش با شوهرش معطوف کنی.
اگه این کار را با موفقیت انجام بدین، هم به خودت و هم به شوهرت و هم به اون زن و شوهر کمک کرده اید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tesoke

این جوری که شما حرف میزنین، ممکنه با شوهرش مشکل در رابطه جنسی داشته باشه. ز رفتارهاش هم به نظر میرسه که به شوهرش مستقیم میگه و این باعث شده شوهرش فکر کنه بی عرضه است. هیچ چی بدتر از اون نیست که یه زن به شوهرش بگه در مورد مسائل جنسی ناتوانی، شوهره را خرد کرده و به همین دلیل اون هم کنترلش را روی زنش از دست داده.
اما اگه میشد که زن برادرتون به همراه شوهرش به یه مشاوره برن، در این صورت شاید مشکلشون حل میشد.
مثلا بهش یه بار دوستانه می گفتی: این که مشکل بزرگی نیست، اگه با هم برین مشاور، حل میشه. در واقع توجه جاری ات را از روی شوهرت برداری و حواسش به رفع مشکلش با شوهرش معطوف کنی.
اگه این کار را با موفقیت انجام بدین، هم به خودت و هم به شوهرت و هم به اون زن و شوهر کمک کرده اید.

---

:104:
:104::104:
:104::104::104:
:104::104:
:104:

اینطور که من فکر می کنم اونها مشکل چندانی ندارند جاری من عادت داره این حرفها رو بزنه اتفاقا برادر شوهرم خیلی بهش توجه داره اما اون همش میخاد جلوی همه خودنمایی کنه توی مسافرت یک شلوار جین خیلی تنگ خرید و اومد جلوی همه با حالت خیلی زننده ای نشست و گفت ببینید شلوارم قشنگه!!!!
من اصلا لباسهای اینجوری جلوی نامحرم نمی پوشم. البته بعضی وقتها هم اونقدر خودشو مومن نشون میده که حتی ساق دست هم می پوشه. یکروز دیدم شوهرم داره موبایلشو میبینه(موبایل جاری) ازش سوال کردم به موبایل ....چکار داری گفت دارم مدلشو نگاه می کنم آخه موبایل که یک وسیله شخصیه و عکسهای خودشم توش هست چرا باید بده به شوهرم؟
مشکل دیگه من اینه که مثلا اگه همه یک موضوع را تائید کنند اما من مخالفت کنم شوهرم هم در حالیکه می دونه حق با منه از اونها و بخصوص جاری ام حمایت می کنه. طوری شده که دیگه بچه 8 ساله ام هم دیگه به حرف من نمیره هرچی بهش میگم فلان کار را نکن میگه به تو چه مربوطه دلم میخاد. وقتی همسر آدم همراهش نیست همین می شه دیگه. در مورد قطع رابطه اصلا امکانش نیست چون هم شوهرم خودشو مدیون داداشش می دونه (بخاطر مسایل مالی) و هم خیلی خیلی به هم علاقه دارند همچنین مادر شوهرم از اونهاییه که اگه دید قهریم حتما سریع آشتی مون میده قهری توی 4 تا پسرش بی معناست.(البته این یک حسن خانواده اونهاست )
جاری من توی مسافرت فهمید که منو همسرم با هم قهریم نمی دونید چه خودنمایی هایی که نکرد البته من نگذاشتم قهرمون طولانی بشه و با هر سختی بود با همسرم در نهایت آشتی کردم
در مورد مشاوره باشه این پیشنهاد رو بهش می دم البته ممکنه عکس العمل نشون بده و بهم بد و بیراه بگه

به نظر من که شوهر شما بیشتر از جاریت مقصره!
میل خودنمایی یکی از خصوصیات ذاتی زن هست که اگه شما جلوی نامحرم اینکارو نمیکنی به خاطر شخصیتته اما اون نمیتونه خودش رو کنترل کنه و بروز میده..در مقابل خودنمایی زن ، مرد چشم چران میشه و باید نگاهش رو کنترل کنه که تو چنین شرایطی سخته.
یعنی خداوند برای آزمایش زن و مرد چنین خصوصیاتی رو در ذاتشون قرار داده تا نجابت و میزان کنترلی رو که روی خودشون دارن رو متوجه بشن.
حالا جاری شما نمیتونه خودش رو کنترل کنه، شوهر شما چرا باید مراقب چشم و زبانش نباشه ؟
به قول یکی از دوستان بیرون خونه پره از زن و مردهای اینچنینی ، چرا مرد باید انقد ضعیف النفس باشه که با هر دلبری ای دل و دیده اش رو بده ؟
اینطور که معلومه جاری شما همه جور مردی رو میتونه از راه به در کنه ! از اونجایی که نماز هم میخونه و ساق دست هم می پوشه میشه فهمید تیپ دیگه ای از مردان رو هم میتونه تو مشتش گیر بندازه!
شوهرت چرا به فکر بچه هاش نیست؟؟؟

سلام:72:
با چیزایی که گفتید و خوندم حس می کنم شما با درگیر شدن با همسرت و گفتن به مادر شوهرت و ... نمی تونی کاری از پیش ببری.
البته مشاور رفتن با همسرت و در الویت قرار بده .اما اینم یه راهیه که به ذهن من رسید:
بهتره خودت و به شوهرت نزدیک کنی و وقتی تنها هستید دلبری کنی و خودنمایی. مهم چهره طرف نیست مهم اینه که شما بلد باشی چجوری دل مرد خودت و ببری. من فکر می کنم شما در خانوواده ای بزرگ شدی که نجابتت زیاده و حتی پیش همسرت خیلی متین رفتار می کنی و البته مرد شما و خیلی از مردای دیگه رفتارهای اتشین بعضی زنها رو می پسندن.:163:
شما بهتره پیش همسرت و در خلوت خودتون همون رفتارها رو داشته باشی البته سعی کن جذاب تر باشی و تقلید کارهای جاریت نباشه خلاقیت داشته باش.
تو خونه به همه اعضای خونه محبت کن بچه ها جذب محبت می شن و کم کم ازت حرف شنویشون بالا می ره و البته به مرور همسرتم متوجه خواهد شد که ابن نوع دلبریها در کانون خانواده چقدر بهتره.
موفق باشید:72:

من فکر می کنم راه حل دوستان که می ګن رابطه ات را با شوهرت تقویت کن راه چندان موثری نباشه. مثل اینکه شما به کسی که هوس باقالی پلو کرده، چلوکباب خوشمزه بدین. می خوره. کیف هم می کنه. اما هرچی هم خوشمزه باشه باز می ګه حالا کی باقالی پلو بخوریم؟ شام چی بخوریم؟
شوهرش باید بتونه خودش را در مقابل این هوس کنترل کنه که ګویا مایل نیست.
بعد هم دنبال مقصر نګردید. هر دو مقصرند. هم جاری و هم شوهر سحر خانم. هر دو دارند مسیر هوس را می رند و عاقبت خوشی هم نداره. اینجور که این خانم مثال می زنه و می ګه و این همه نګرانیش نشون می ده که مساله خیلی جدیه.
به نظر من به وضوح باید در این مورد با شوهرش صحبت کنه. حتی اګه لازم شد با شوهر اون خانوم (برادر شوهرش ).
یک جا ګفته بودی که من متولد روستا هستم. این حرف را حتی وقتی داری با شوهرت بحث می کنی هم نګو. چون فکر می کنند که نقطه ضعف شماست و ازش سواستفاده می شه. کلا این موضوع را فراموش کن. متولد شهر و روستا فرقی نداره. مهم شعوره، فرهنګه، شخصیته، تربیته.

من راه حل مطمعن و قاطعی به نظرم نمی رسه. اما دوستان یه راه حلی بدین که این خانم از این درد راحت بشه و خدای نکرده کار به جاهای باریک و آبروریزی و ... نکشه.

شما ګفتید که با شوهرتون مشکلی نداشتید. الان می ګید که اصلا به حرف شما نمی ره و بچه تون هم به شما بی احترامی می کنه و جواب می ده. می شه بګی به نظرت چرا اینطوری شده؟ مطمعنی مشکل خاصی با شوهرت نداشتی و نداری؟ چرا بچه اینطوری شد؟ چه مدته تو این جمع هستی ( اومدی شهر شوهرت ؟ )؟ اصلا امکانش نیست که برګردید؟ لازمه اینجا باشید؟ زندګیت خیلی مهم تر از این حرفهاست ها. مخصوصا اینکه اګه این آبروریزی درون خانواده باشه یه عمر جلو چشمتونه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سحربارانی

اینطور که من فکر می کنم اونها مشکل چندانی ندارند جاری من عادت داره این حرفها رو بزنه اتفاقا برادر شوهرم خیلی بهش توجه داره اما اون همش میخاد جلوی همه خودنمایی کنه.

---

مگه میشه، پس چرا میگه که شوهرم دیشب تا ساعت یک نتونست کاری بکنه. شاید از لحاظ توجه شوهرش کم نزاره، اما ممکنه که از لحاظ جنسی با هم مشکل داشته باشند. مطمئنین که مشکل جنسی با هم ندارند؟:303:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سحربارانی

مشکل دیگه من اینه که مثلا اگه همه یک موضوع را تائید کنند اما من مخالفت کنم شوهرم هم در حالیکه می دونه حق با منه از اونها و بخصوص جاری ام حمایت می کنه.

---

مطمئنی که موضوعی که همه تائید میکنند، حق با شماست. مگه میشه همه اشتباه کنند و شما نه. چند تا مثال از این نام ببرید. :303:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سحربارانی

طوری شده که دیگه بچه 8 ساله ام هم دیگه به حرف من نمیره. هرچی بهش میگم فلان کار را نکن میگه به تو چه مربوطه دلم میخاد. وقتی همسر آدم همراهش نیست همین می شه دیگه.

---

البته ربط داره، اما مسلما شما جاهایی را اشتباه کردین که بچه تون با شما این جوری رفتار میکنه. هر چی هم شوهر بد باشه، باز شما می تونین بچه را جوری تربیت کنین که هواتونو داشته باشه. :305:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سحربارانی

در مورد مشاوره باشه این پیشنهاد رو بهش می دم البته ممکنه عکس العمل نشون بده و بهم بد و بیراه بگه

---

چرا؟ دلیلش به نظرت می تونه چی باشه؟ :303:

در مورد نداشتن مشکل جنسی بین جاری و برادر شوهرم آخه بعد از صحبت در مورد اینکه 1 ساعت کاری از دستش برنیومد بهش گفتم یعنی تو هم ناراضی بودی گفت نه مشکلی نبود انگار میخاد فقط بگه که مثلا دیشب .. داشته اند. صرفا جهت خودنمایی!!1
ما تازه اومدیم توی اشهر همسرم آخه تنها شرط پدرشوهرم برای دادن خانه این بود که ما به شهرشون بریم که البته این شرط را عملی هم کرد.(دستش درد نکنه)پس به نفعمون بود که بیاییم و بخاطر کار شوهرم احتمالا حالا حالاها دیگه نتونیم دوباره از این شهر بریم.
در مورد مثال که همه یک مورد را تائید می کنند مثلا من ادعا میکردم فلان ساعت از مسافرت رسیدیم خانه دلیل منطقی هم برای ساعت داشتم اما شوهرم و انونها پافشاری می کردند که من اشتباه می گویم یعنی سر یک چیز پیش پا افتاده بود مورد مهمی نبود اما بازهم از من حمایت نمی کرد انگار جلوی اونها رودربایستی داره بگه خانمم درست می گه.
بچه ام امسال رفته کلاس اول شایدم تغییر محیط باعث شده اینطوری بشه .

سحر جان،
شوهرت چند تا خواهر و برادر داره؟
آیا این جاری با بقیه برادرشوهرها و دامادهای خانواده هم این رفتار را داره؟
شما کلی ګفتید که این حرفها تو خانواده شون عادیه.
موردی بګو که آیا دقیقا از همون رفتارهایی که با شوهر شما داره با بقیه شون هم داره؟ دامنش را بزنه بالا و موبایلش را بده بهشون و عکسهاش را بده ببینند و حرف از سکس بزنه و ... این رفتارها و حرفها را هم با بقیه داره یا با اونها در حد همون چیزی که در خانواده شون عادیه و در جمع عمومی ګفته می شه هست؟؟
نظر بقیه جاریها ( یا داماد احتمالی خانواده ) در مورد این مدل بحث های این خانواده چیه؟ به هر حال اونها هم از خانواده های متفاوتی هستند و به نظر من هم خانواده این مدلی نباید خیلی زیاد باشه. یعنی واسه اونها هم نباید طبیعی باشه. اونها همراهی می کنند؟ براشون عادیه؟؟
تو جمعهای یه کم غریبه تر هم این مدلی هستند؟ مثلا با پسرخاله ها یا مثلا عموزاده ها ... فامیلهای یه کم دورتر؟

بهشت عزیز:
شوهرم 3 تا برادر دیگه داره خواهرم نداره. رفتار جاری ام با اونها سرو سنگینتره چون اونها اصلا بهش توجهی نمیکنند این شوهر منه که اینقدر جلب توجه هاشو پاسخ مثبت می ده. مثلا در مورد عکسها همه نشسته بودند اما شوهر من بزور از دستش گرفت طوری که پسر برادرش که اول راهنمایی است با صدای بلند گفت عمو شما چقدر هیز هستید و همه زدند زیر خنده!!!!!!!!!
تو جمع غریبه ها اینطور نیستند جاری های دیگه ام هم می خندند یعنی خیلی حساس نیستند البته شوهر هاشون به این خانم توجهی ندارند که حساس بشوند

من که گفتم مشکل بیشتر از اینکه از جانب جاریت باشه از جانب شوهر خودته!

باید تا دیر نشده یه فکری براشون بکنی وگرنه خدای نکرده هیــــچ بعد نیست کار به جای خیلی خیلی باریک بکشه! البته از نظر عموم اون کار خطرناکه و اینطور که معلومه براشون زیاد سخت نباشه:305:

امیرالمونین علی علیه السلام میفرماید : هیچ وقت گمان بد نداشته باشید حتی اگه دیدین زن و مردی در کنار در یک بستر خوابیدند ؛چون ممکن است بین آنها اندازه یک تار مو فاصله وجود داشته باشه!واقعا این جمله از ایشون هست!!!!!!!!!!!!!!!

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

بنظر من بهتره بجای اینکه با جاریت لج کنی و دربیفتی باهاش از در دوستی وارد شو .ولی خامش نشو. خیلی با سیاست سعی کن یجوری که فکر کنه داری باهاش صمیمی میشی و چون دوسش داری میخای بیشتر باهم باشین اینطور که من فهمیدم زن با سیاستی نیست.شما با یه ترفند خیلی راحت میتونی از کاراش سر دربیاری.
در ضمن عزیزم شما باید تو خونه شوهرتو کاملا اشباع کنی بعضی نه بیشتر مردا دوست دارن زنشون در مقابلشون خیلی بی حیا باشه و فوق العاده سکسی.
امتحانش ضرر نداره با جاریت صمیمی شو فقط از رفتاراش تقلید نکن اما تایید کن
سعی کن با زبون چرب و نرم راضیش کنی بره مشاوره من مطمئنم شوهرش راضیش نمیکنه.
راستی چندسالشه ؟بچه داره؟شاغله؟ازش بیشتر توضیح بده