با سلام خدمت دوستان
کسی بعد از آشنایی با یک نفر به مدت 1ماه صیغه بودند.و با هم ارتباط داشتند .حالا از هم جدا شدند .حالا دختر خانم باید به خواستگارهاش در این رابطه چیزی بگه؟حقی از شوهر آیندش ضایع میشه اگر نگه؟یا شاید عذاب وجدان بگیره؟
نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام خدمت دوستان
کسی بعد از آشنایی با یک نفر به مدت 1ماه صیغه بودند.و با هم ارتباط داشتند .حالا از هم جدا شدند .حالا دختر خانم باید به خواستگارهاش در این رابطه چیزی بگه؟حقی از شوهر آیندش ضایع میشه اگر نگه؟یا شاید عذاب وجدان بگیره؟
مرضیه خانم سلام و خوش آمد :72:
این محرمیت به چه منظوری انجام شد؟
تحت نظر بزرگترها و با موافقت آنها بود؟
حدود رابطه تا چه حد بود؟
چه کسانی ( دوست، فامیل، آشنا ) و تا چه حدودی در جریان این ماجرا بودند؟
بگو عزيزم هيچ چيز اول زندگي بهتر از صداقت نيست!
اگر بعدا بفهمه خيلي بدتره! بهش بگو و مطمئن باش اگر تو رو بخواد و لياقتتو داشته باشه با تمام وجود تو رو ميپذيره و حتي شايد صداقتتو تحسين كنه:46:
باید با توجه به شرایط تصمیم گرفت ؛ آخه:
جز راست نباید گفت ؛ هر راست نشاید گفت
اما نکتهی مهم: در تأیید حرفهای yasa ، بله هیچ چیز بهتر از صداقت نیست
سلام مرضیه
بنظرم لازم باشه یکم بیشتر توضیح بدی که این صیغه به چه علتی و تا چه حدی بوده است (البته برای ما) و بعبارت دیگه به سوالات بهشت پاسخ بدی تا بهتر و بیشتر بشه راهنمایی کرد.
اما در حالت کلی، بهتر است اصل قضیه را برای همسر یا خواستگارت بگویی چون معمولا این چیزها بین اقوام و دوستان هم درز می کند و احتمالا بعدها فاش می شود و این موجبات بی اعتمادی و کدورت می شود.
ولی جزئیات رابطه را هرگز نباید به همسرت بگویی. منظورم اینست که احیانا چنانچه با فرد مورد نظر تماس و رابطه ای در این دوران داشتی که تنها در خلوتتان بوده است، بگذار برای همیشه در همان خلوت بماند و هرگز حتی برای خودت هم تکرار نکن. بازگو کردن جزء به جزء چنین مسائلی هم جز بی اعتمادی و ناراحتی چیز بیشتری به دنبال ندارد.
و بعبارتی همان که "خیلی تنها" گفت:
جز راست نباید گفت ،؛، هر راست نشاید گفت
این محرمیت فقط بخاطر آشنایی بیشتر طرفین بوده.ولی خب تا حدودی پیشرفت کردند ولی دختر خانم همچنان دختر خانم هستند.این صیغه فقط خودشان دو نفر میدونند و خدا ومن.هیچ کس دیگه چیزی نمیدونند. فقط بخاطر عذاب وجدان در آینده .در حقیقت در خلوت خودشان بوده.آیا حقی از خواستگاران ضایع میشه؟
سلام،نقل قول:
نوشته اصلی توسط marziyehh
صیغه عقد دختر باکره که بدون اجازه پدر یا جدّ پدری باشد از نظر خیلی مراجع تقلید ، باطل هست و درست نیست،
حالا اینکه شما میفرمایید فقط خودشان و خدا مطلع هست واقعا نمیدونم چی بگم، این نکته اول!
بله از فرد مقابل حق ضایع میشود و حق دارد که در مورد این موضوع بداند،
اگرچه لزومی ندارد وارد جزئیات بشوید، اما حق دارد بداند،
این نظر شخصی من هست!
کامران
از قديم گفتند ديوار گوش داره گوشم موش داره!
مطمئن باشين كه بالاخره همسايه اي، دوستي، شخصي قضيه رو ديده و ...
به نظرم blue sky عزيز حرف بسيار درستي زدند شما اصل قضيه رو سربسته بگين ولي جزئياتشو نگين! دخترخانم ميتونه از همون اول بگه يه قضيه اي هست كه بعدها بايد بهتون بگم... اجازه بده كمي باهم آشنا بشن و وقتي مهرش به دل خواستگار نشست و نظرش مثبت بود اينو بگه كه خواستگار هم پشيمون نشه!
حقيقتو بگين و نتيجه شو به خدا واگذار كنيد و بهش توكل كنيد مطمئن باشيد كه هر چي خيره پيش مياد:72:
سلام
پاسخ کارشناس مسائل دینی : از لحاظ دینی لزومی ندارد همه گذشته گفته شود ولی اگر سوال کردند باید حقیقت رو بگید .
منم موافقم . موفق باشید
فعلن دست نگه داره.صبر کنه خود طرف بپرسه.اگر نبپرسید روز نزدیک به عقد یه اشاره بکنه.ولی باید خودشو برای هر
پیشامدی آماده کنه.این در صورتیه که احتمال بده کسی دیگه بعدها جریانو به خواسگارش می گه.وگرنه چیزی نگه بهتره.
احتمال اینکه کسی پیدا بشه که هیچ سوالی راجب گذشته شما نپرسه کمه و احتمالا صفر هست .نقل قول:
نوشته اصلی توسط imans
حتما میپرسن . چون شما هم به احتمال زیاد یا صد در صد راجب گذشته ایشون سوال خواهید کرد .
شما می خواین از نظر شرعی بدونید. یعنی دارید می پرسید حقی از طرف ضایع می شه یا نه و شرعا باید بگه یا نه. این را باید از یک روحانی یا مطلع امور دینی بپرسید.
من نمی گم قطعا باید بگه. چون به خیلی چیزها بستگی داره. اما می گم موارد زیر را هم در نظر بگیر.
اگر یک عقد رسمی بود راحت تر می شد عنوان کرد. اما یک عقد مخفی را اگر مطرح کنید، ممکنه باعث بدگمانی و شک در طرف مقابل بشه. ممکنه حتی فکر کنه که مساله خیلی فراتر از این حرفها بوده ( جمله ی شما که میگید هنوز باکره هستند، نشون می ده خیلی پیش رفتند ) و مساله را پیچیده تر از اونی که هست بکنه.
به میزان اعتماد به افرادی که از موضوع اطلاع دارند هم بستگی داره. دو نفر مذکور و شما. اینکه مرد مورد نظر بعدها به دلیلی به همسر این خانم نگه. از همین ماجراها که مشابهش را زیاد شنیدیم. مثلا بعدها از خانم درخواست رابطه ی پنهانی کنه و بعد تهدید کنه که اگه بگی نه به همسرت می گم و ... باید از اون فرد مطمئن باشه که نخواهد گفت و البته از شما هم باید مطمئن باشه که نمی گید. آدمی که یک ماه دختری را عقد کنه و تا اون حد هم پیش بره و بعد هم جدا بشه، خیلی فرد قابل اعتمادی نیست. باید از عکس العملها و فردای اون مرد ترسید. مخصوصا اگه با کینه ای چیزی جدا شده باشه و قصد انتقام گرفتن در کارش باشه. (ببخشید که اینقد بدبینانه می گم. اما منظورم اینه که همه چیز را درنظر بگیرید. چون اگر بعد از عروسی همچین چیزی به گوش شوهر برسه، سخت می شه اون زندگی را دوباره جمع کرد)
با این نظر که :
" صبر کنید تا مهرش به دل آقا بشینه و بعد بگه " مخالفم
یعنی چی؟ نباید طرف را بین احساس و عقلش گیر بندازین.
عزیز من بذاره چند روز قبل از عقد بگه که چی؟ که طرف را گیر بندازه و نذاره برگرده؟ ممکنه فرد اون زمان نتونه درست تصمیم بگیره و از به هم خوردن عقد و آبرو ریزی و جواب خانواده و ... بترسه، اما یه ماه بعد که سرش خلوت شد یادش بیفته که اشتباه کرده. بعد حالا هی دعوا کن، بهانه بگیر، مشاوره برو و ... بنظر من که اگر می خواد بگه باید قبل از اینکه هرگونه رابطه ی عاطفی ایجاد بشه و وابستگی شکل بگیره، باید بگن. زمانی که فرد داره با منطقش تصمیم می گیره و زمانی که دیر هم نشده باشه، یعنی همین اول کار.
این که میگین دختر هنوز دختره، یعنی چی؟ یعنی تا کجاها پیش رفتن؟ تا همه جا و فقط مونده شب زفاف؟ میشه بگین این محرمیت تا چه حد بوده و تماس بدنی یا جنسی یا ... تا چه حد بوده.
سلام،
من معتقدم که باید گفت چرا که با نگفتن به فرد مقابل حق انتخاب را از او میگیرید،
و این به معنای ضایع شدن حق طرف مقابل هست!
حقیقت این هست که ماه هیچگاه پشت ابر نمیمونه، جدا از این مساله که این خانوم فردا باید زندگی را با عذاب وجدان و استرس با این آقا ادامه دهد!
به همین دلیل فکر میکنم حتما باید گفت،
ضمنا، شخصاً دختری رو که به اسم شناخت برای ازدواج بدون اطلاع خانواده به ظاهر به عقد موقت پسری در آمده، نه لایق ازدواج میبینم نه لایق اعتماد!
در مورد شما خانوم بهشت و باقی دوستانی که توصیه به پنهان کاری میکنین، نمیدونم برادر دارین یا نه!؟
اما اگر خودتون برادری داشتین دوست داشتین که چنین برخوردی باهاش صورت بگیره؟
یا آقایان عزیزی که چنین توصیهای اینجا کردن، آیا این رو برای خودشون میپسندن که چنین برخوردی با شخص خودشون صورت بگیره؟
وقت بخیر،:72:
کامران
من توصیه به پنهان کاری نمی کنم. میگم تصمیم با خودشونه. اما اگه میخوان نگن باید حواسشون به دو مساله ای که عنوان کردم باشه. اگر می خوان بگن هم باید سریعتر بگن، در اولین مراحل.
برای همه نمی شه نسخه ی واحدی پیچید. چرا وقتی دکتر می خواد برای سردرد شما دارو بنویسه ازتون در مورد بیماریهای دیگه تون می پرسه؟ چون بسته به شرایط بدن شما باید دارو بده. شرایط اون خانم و آقا را ما نمی دونیم. کلیت قضیه درست. اما از جزییات که خبر نداریم. با این قاطعیت نباید بگیم، بگو یا نگو.
به همون دلیلی که اون آقا حق انتخاب داره، این خانم هم حق زندگی داره. مگه شما هیچ راز پنهانی در زندگیت نداری؟ هیچ چیزی که فقط خودت بدونی و خدات؟ مگه ازدواج فقط انتخاب جسمه که هر مساله ی جسمی را باید گفت؟ مگه پیوند دو روح نیست؟ یه چیزایی تو زندگی هست که مال خود آدمه. خود خود خودت. با هیشکی نمی شه شریکش شد.
شاید این انتخاب و این کار و این تصمیم هم برای این دختر در اون شرایط از این مسایل بوده است. حالا باید تصمیم بگیره که تا چه حد، چه جوری و کی بگه.
من نه میگم بگه و نه میگم نگه.
سلام،
دقیقا چون ازدواج پیوند دو روح هست باید از ابتدا با صداقت برخورد کرد،
شاید فکر میکنین از نظر من ازدواج تنها انتخاب یک جسم هست؟
من به داشتن اصول توی زندگی معتقدم، و با دختری ازدواج خواهم کرد که در زندگیش به اصولی پایبند باشد!
برای من بدون شک، یکی از این اصول، صداقت هست! شاید بشه گفت مهمترینش!
به نظر شما این مسالهای که این خانوم مطرح کرده تنها یک مساله جسمی هست؟
از نظر من خیر! چرا که گذشته هر فردی میزان پایبندی او به اصول را نشان میدهد!
این خانوم میتونه به همسرش دروغ بگه اما باید عواقب تصمیمش رو هم بپذیره!
در مورد زندگی شخصی خودم ،
من هیچ راز پنهانی در زندگیم ندارم چون همیشه طوری زندگی کردم و به اصولی پایبند بودم که نیازی به پنهان کاری نداشته باشم،
و البته، در مورد روحیاتم، شرایط زندگیم و خیلی مسائل دیگه، حتما با همسر آیندم صحبت و بحث میکنم،
چون میخوام باهاش یک عمر زندگی کنم و باید عقاید و روحیات من رو بدونه!
مثلاً من و مهسا، زیر نظر خانواده هامون شناخت منطقی رو آغاز کردیم، و منطق من تنها به دنبال پیدا کردن اصول در زندگی این فرد هست!
فرشته عزیز اتفاقا از من خواسته بودن، چگونگی طی کردن این روال منطقی رو از آغاز برای دوستان بنویسم، سر فرصت حتما این کار رو انجام میدم،
موفق باشین،:72:
کامران
براي حرفم دليل ميارمنقل قول:
صبر کنید تا مهرش به دل آقا بشینه و بعد بگه یعنی چی؟ نباید طرف را بین احساس و عقلش گیر بندازین.
اگر همين حالا به پسري بگن قراره برات بريم خواستگاري ولي دختره قبلا با كسي صيغه بوده شما چه جوابي رو انتظار داريد بشنويد؟
مسلما با ممانعت پسر مواجه ميشيد حتي اگر خودش در گذشته آدم پاكي نبوده باشه چون با خودش ميگه خوب وقتي ميشه با دختري كه قبلا با كسي نبوده ازدواج كنم چرا با كسي كه صيغه بوده ازدواج كنم؟ مگه خلم؟
ولي اگر بگن دختري هست با اين شرايط عالي خانواده ي فلان و بسار و... و بعد پسره دختره رو بدون هيچ ذهنيت منفي قبلي ببينه و با هم صحبت كنند و ايشون رو آدم ارزشمندي بدونه ديگه شايد اين قضيه براش مهم نباشه و منطقا بپذيره!
بحث من سر اين هست كه از همون ابتداي امر به پسر عيبها و ارتباطات قبليشو نگه! يكي از دوستان من وقتي براش خواستگار اومد حتي جزئي ترين اخلاقاي زشت خودش رو هم به همسرش گفته بود. وقتي با تعجب پرسيدم: همسرت چه طور قبول كرد با تو ازدواج كنه نترسيد؟ :311: گفت : از همون اول نگفتم! و زماني كه گفتم همسرم منو پذيرفته بود و گفت اشكالي نداره به هرحال هيچ كس بدون عيب نيست!
سلام
لطفاً لینکهای زیر را مطالعه کنید میتونه به شما کمک کنه :
http://www.hamdardi.net/thread-2414-post-21684.html#pid21684
http://www.hamdardi.net/thread-11130-post-103245.html#pid103245
سلام مرضیه خانم
ببین عزیزم مشابه این مسئله شما تو خانواده ما واسه دختر خالم پیش اومد اونها هم یه ماهی رو صیغه عقد موقت خوندن تواین مدت اخلاق و منش این آقا پسره واسه خانواده خالم روشن شد بگذریم که تواین مدت روابطی هم بین دختر خالم واون اقا هه به وجود اومده بود اما نه بیشتر .......... بعدها خانواده خالم اگه خواستگاری می اومد و کار به مرحله تحقیق واین جور حرفها می کشید خانواده خالم موضوع رو مطرح می کردند .... تا از دهن این واون که موجب سلب اعتماد وخیلی حرفها می شه جلوگیری کنن حالا هم به خیر خوشی ازدواج کردن و زندگی آرومی دارن ...
در کل منظور من اینه که اگه تو این مدت اتفاق خاصی نیفتاده وخودتون هم گفتین که ایشون دختر خانم هستن وکسی هم از این موضوع چیزی نمی دونه دلیلی نداره همعه چیزو بگی ..... (گفتن فقط در حد صیغه به علت آشنائی)دوستان یه خورده بیشتر مراعات کنن ........... نباید موضوع رو بزرگ زیاد بزرگ کرد.... ایشون (دختر خانم ) هم موضوع رو فراموش کنن(به نا به گفته یکی از دوستان تکرار این موضوع تو ذهن وعذاب وجدان مشکل رو دو چندان خواهد کرد) وشاید موجب شکاکی وکنجکاوی طرف مقابل بشه واز این به بعد یه خورده بیشتر محطاط باشند ......
من کاملا با صحبتهای آقا کامران موافقم :72:
خشت اول چو نهد معمار کج
تا ثریا می رود دیوار کج
پایه های صداقت و اعتماد از همین روزهای اول باید بین دوطرف بنا بشه نه از وسط یا آخر!!
این بی انصافیه که حق کسی رو ازش بگیریم و بذاریم وقتی بهمون وابسته شد بعد بهش بگیم که نه راه پس داشته باشه نه راه پیش!
من که نمیتونم همچین پنهان کاری رو از همسر آینده ام بپذیریم واسه همین تمام تلاشمو میکنم چیزی ازش پنهان نکنم چون بی اعتمادی آفت بزرگیه تو زندگی.
گیرم اون بنده خدا نفهمید خدا چی ؟عذاب وجدان چی؟ترس از مزاحمت اون آقا چی ؟
چرا باید از صیغه که زمانهای خاصی وطبق شرایط میتونه خیلی کارساز و گرهگشا باشه اینطوری سوء استفاده
بشه ؟
اگه واقعا قصد شناخت باشه برای ازدواجف که میشه بدون صیغه محرمیت هم به دست بیاد و اینو هم عقل میگه هم دین که نگاه کردن به قصد ازدواج منعی نداره مگه اینکه اهداف دیگه ای پشتش باشه!
صیغه بدون اجازه پدر برای دختر باکره باطله ودر صورت برقراری رابطه خارج از عرف و شرع فرقی با زنا نداره:305:
به نظر من که تا عروسی هم نباید رابطه ای برقرار بشه چه برسه همین اول کار !
چه محدود و چه کامل
توصیه من اینه که صادقانه بهش بگه حتی اگه اونو از دست داد چون اون آقا حق داره انتخاب کنه.
این درست اما در امور جزئی و کم اهمیت نه مسائل اساسی و مهم مثل داشتن رابطه جنسی حتی محدود!:305:نقل قول:
نوشته اصلی توسط imans
میشه نگیم :
قبلا خواستگاری داشتم که دوستش داشتم اما نشد!
تو زندگیم به کسی علاقه داشتم اما قسمت نشد.
فلانی خیلی به من علاقه داشت اما من نه
فلانی خواستگارم بود هنوزم مجرده
یا ...
اما باید بگیم :
میدونم اشتباه کردم و پشیمان هم هستم اما با کسی رابطه جنسی داشتم.
قبلا ازدواج کردم.
فلان مشکل جسمی یا جنسی رو دارم(البته در صورتی که از قبل اینو بدونیم)
قبلا نامزدی کردم اما به دلایلی بهم خورد
و ...
شما با گفتن این مطلب یکم کار را سخت کردید. ببین عزیزم نه من و نه شما و نه آقایان خواستگار هیچکدام انسانهای ناآگاهی نیستیم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط marziyehh
صیغه دختر خانم باکره بدون اجازه پدر جایز نیست و اینرا همه کس می داند.
حالا این موضوع که یک دختر خانم و یک آقا پسر خودشان برای خودشان صیغه بخوانند و محرم شوند و کار به آنجاها برسد که شما هم بعنوان یک مطلع بیایید بگویید که خانم همچنان باکره هستند، خودتان تصور کنید که چه ذهنیتی برای طرف شنونده (خواستگار) پیش می آید.
من که می گویم صد رحمت به دوست دختر و پسرهای خیابانی که فقط به صحبت و تفریح بسنده می کنند و هیچ رابطه فیزیکی ندارند.
اینها را گفتم که فقط ذهنیات احتمالی خواستگار یا همسر آینده این دخترخانم را با این نحوه گفتار و توضیح بسنجید.
با وجود این خداوند توبه پذیر است. بنظرم ایشان قلبا توبه کنند که هرگز چنین روابطی را زیر پرده صیغه و امثالهم نداشته باشند و بعد از آن مجددا پست قبلی ام را تاکید می کنم.
یک مطلب هم اینکه اگر یک خواستگار صفر کیلومتر از راه برسد و چنین مطلبی را بشنود، یک وقت دیدی او هم شیطنت کرد و خواست که آنها هم مدتی بی خبر از همه و بمنطور آشنایی با هم صیغه شوند و ...
نمی دانم آنوقت چه بر سر دوستتان خواهد آمد!
خلاصه که خواستم این قضیه را از دیدگاه دیگری هم مورد بررسی قرار دهم که این ابعاد را هم از نظر دور ندارید.
با این حرفهایی که شما دوستان زدید ته دل دوست من خالی شده.مگه اون جیکار کرده فقط برای آشنایی حاضر به این کار شده.از پسر هم مطمئن هست که بعدها مزاحمت ایجاد نمیکنه.حالا چیکار کنه هیچ کس با خبر نیست.
نازي عزيزم:46:
همه ي ما آدمها ممكنه دچار اشتباهاتي بشيم! اما بعضي اشتباهات به هر حال تاواني هم داره و همه ي ما بايد بپذيريم!
من شخصا اين نظر كه "اين دختر نه لايق ازدواج هست نه قابل اعتماد" رو نميپذيرم! اما لطفا توجه به اين نكته هم بكنيد كه حتي اگر هيچ كس ندونه خداوند هم نميدونه!؟
من بازهم ميگم بگيد اما نه با تعريف كامل جزئيات و نه از همون اول كه قبل از اينكه آقاپسر دخترو بشناسه ذهنيت منفي درش شكل بگيره!:72:
دوست گلم به دوستتون بگيد نترسه و نتيجه ي كار رو به خدا واگذار كنه! خدا هيچ وقت بنده هاشو فراموش نميكنه و مطمئن باشيد هرچي خيره پيش مياد.
یه جا میگی که فقط برای آشنایی و یه جا میگی که هنوز دختره که من شک می کنم. بالاخره تا کجا پیش رفتن؟ فقط حرف؟ اس ام اس؟ بوسه؟ تا کجا؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط marziyehh
سلام
به عنوان یه پسر نظر من اینه که این موضوع باید از همون برخوردهای اول گفته بشه، این یه جور بی انصافیه که بذارید یه پسر بهتون وابسته بشه بعد این مسائل رو بگید. حتی اگه هم وابسته نشده باشه و بتونه راحت از اون دختر دل بکنه تکلیف وقتی که الکی برای شناخت این دختر گذرونده چی می شه؟؟؟؟؟
اگه از من بپرسید که می گم حتماً همون اول بگن، از نظر من این دقیقاً تکلیف شرعیه، مگه تکلیف شرعی چیزی غیر از انسانیته؟
نکته ای که همه دوستان هم گفتن قابل توجه هست، اینکه عقد دختر باکره بدون اذن پدر باطله.
با این وجود فکر می کنم پسرهایی هم هستن که خودشونم از این مسائل دارن و شاید براشون خیلی مهم نباشه. بنابراین به دوستتون بگید که خیلی هم نگران نباشه!!
نقل قول:
اگه از من بپرسید که می گم حتماً همون اول بگن، از نظر من این دقیقاً تکلیف شرعیه، مگه تکلیف شرعی چیزی غیر از انسانیته؟
این نظر قابل احترامه ولي نه اينكه به طور قطعي نظر شرعيه! بله من خودم هم "صداقت" رو مهمترين چيز عنوان كردم اما "صداقت" لزوما با "سياست" در تضاد نيست! :305:
لطفا اين دو حالت رو با هم مقايسه كنيد!
1- براي دخترخانم ميان خواستگاري آقاپسر مياد با دخترخانم حرف بزنه. دخترخانم شروع ميكنه:
من ياسا هستم 22 -23 ساله! راستي من قبلا يكبار صيغه بودم باهم ارتباطاتي هم داشتيم...البته من هنوز دخترم ها!!!!... ولي خوب ديگه ارتباطاتي داشتيم و... خوب ان شاءالله كه نظرتون مثبته ديگه؟؟!!!:D
2-دخترخانم شروع ميكنه:
من ياسا هستم 22-23 ساله! يك مسئله ي مهم هست كه بايد بهتون بگم ولي اگر شما اجازه بفرمائيد بعدا اين قضيه رو بگم!
-بله خواهش ميكنم...
-بله عرض ميكردم! من تحصيلاتم اينه! خانوادم اينه! اهدافم در زندگي اينه! دوست دارم همسرم اين شرايطو داشته باشه و...
و بعدا طبق قولي كه داده بوده قضيه رو بگه. فكر نميكنم حتي اگر آقاپسر نظرش منفي باشه و خواستگاريشو پس بگيره حقي از كسي ضايع بشه! اگر تصور بشه كه وقت اون پسر گرفته ميشه پس اين كارحرامه. پس تمام دختراني كه به خواستگارهاشون جواب رد ميدند كار حرام مرتكب ميشن چون هم وقت پسر رو ميگيرن هم ممكنه دلش بشكنه:47:
در حالي كه اساسا خواستگاري براي "پسنديدن" و يا "نپسنديدن" هست و در صورت به ثمر ننشستن ازدواج حقي از كسي ضايع نميشه!
در نظر داشته باشیم که معمولاً طي چند جلسه گفتگو و آشنایی رسمی زیر نظر خانواده دختر و پسر به هم وابسته نمی شوند! به دل نشستن با وابستگي فرق داره! :305: به دل نشستن يعني شما شخصيت، كمالات و زيبايي طرف رو مطلوب بدوني!
فكر نكنم اينطور باشه باور كنيد اغلب پسرها هر چقدر هم كه ارتباطاتشان قبل از ازدواج زياد باشه باز هم بيشتر به دنبال دختراي پاك هستند!نقل قول:
با این وجود فکر می کنم پسرهایی هم هستن که خودشونم از این مسائل دارن و شاید براشون خیلی مهم نباشه.
پسر ميتونه يك جا، دو جا ، ده جا و... بره خواستگاري تا بالاخره جواب مثبت بگيره اما يك دخترخانم يكي يا دوتا يا نهايت سه خواستگار خوب و عالي در زندگي داره و واقعا شرايط يك دختر با يك پسر قابل قياس نيست! لطفا شرايط يك دخترخانم رو هم درك كنيد! :43: :43: :43:
یه ضرب المثلی هست که یه سنگ می افته تو یه چاه، هزار تا عاقل نمی تونن درش بیارن.
حکایت کار این خانمه. هرچی فکر می کنیم، نمی دونیم بالاخره باید بگه، نگه؟ کی بگه؟ چقد بگه؟ چه جوری بگه؟
مرضیه جان لطفا این جواب را به دوستتان منتقل نکنید. فقط خواستم بگم سوال سختیه. البته سوال آسونه، جوابش سخته!
یه ماه دوستی در حد حرف زدن که گفتن نداره. یا اونقد مهم نیست که بخواد بگه بعدا می گم. اگرم بگه یه ماه دوستی با این مساله همراهش بوده که مفهوم خیلی جالبی نداره. اگه بگه که خانواده در جریان نیستند که دیگه اصلا جالب نیست!! پنهانی بودن قضیه خرابش کرده. اگه خانواده در جریان بود خیلی راحت می شد مطرحش کرد.
به کدوم پسر بگی من بدون اطلاع خانواده ام عقد کردم بهت میگه چه خوب؟!!
سلام
۱. بهترین کاری که برای دوستتان می کنید اینه که خودتونم یادتون بره چنین چیزی بوده
۲. دوستانی که به درستی اشاره کردند که صیغه بدون اجازه پدر مجاز نیست باید بدونند که در صیغه موقت می شود حد رابطه را به عنوان شرط قرار داد و با توجه به این که حد رابطه به روابط جنسی نکشیده و دختر باکره است اجازه پدر در این مورد شرط نیست و صیغه محرمیت در این مورد درست است و ایشان کار غیر شرعی ای انجام نداده اند. بنده خدا را کافر نکنید!
۳. این که باید بگویند یا نگویند کاملا به شخصیت طرفین ربط داره و این که دوستتان تونسته مساله را برای خودش حل کنه یا نه و همه چیز فراموشش شده یا نه ؟
توجه
=====
بند 2 مورد تایید نیست ، صیغه محرمیت در هر محدوده ای برای دختر باکره نیاز به اذن پدر دارد ، مگر مواردی که بطور خاص شخص به مرجع تقلید خود مراجعه کرده و مرجع اذن داده باشد . ( فرشته مهربان )
خودمون رو جای اون پسر (خواستگار) قرار بدیم....
اگر بعد از ازدواج به هر طریقی متوجه بشن،فکر نمیکنید خیلی بدتره؟؟؟؟
:305:
بله ، صیغه یا خطبه عقد موقت میتونه مشروط باشه به نوع و میزان رابطه و لذت .
اما در هر صورت یه نوع عقده ازدواجه و باید با اذن پدر یا جد پدری دختر جاری بشه حتی اگه فقط برای صحبت کردن باشه.
اون خانم یه اشتباهی کرده( کافر نیست اما گناهی مرتکب شده که حالا قصد جبران هم داره)که همسر آینده اش بعنوان شریک زندگیش باید و حق داره بدونه وگرنه پنهان کردن مسائل مهم قبل از عقد طوری که بعدا باعث مشکلات بشه و دردسر ایجاد کنه از مصادیق کلاه برداریه ( تدلیس ) و عقد رو باطل میکنه:305:
نه روز اول بیانش کنه درسته و نه اینکه بذاره مدت زیادی بگذره!
به نظرم وقتی صحبتهای اولیه شد و دو طرف دیدن مشکل عمده ای نیست دختر خانم میتونه کم کم براش توضیح بده که قبلا کسی تو زندگیش بوده و ...... نشده ازدواج کنن .
اگه اون آقا خیلی رو این مسائل تعصب داشته باشه و براش مهم باشه که به اینم ایراد میگیره و ممکنه نظرش عوض بشه که در این صورت ادامه نده و هر کی بره دنبال زندگیش تا اون خواستگار بیشتر متوجه نشده ...تا مورد بعدی
یعنی دیگه تصمیم با اون آقاست اگه مهم نباشه براش ، می پذیره یا اصلا براش قابل هضم نیست و نمی پذیره .
حداقل تکلیفشون روشن میشه
سلام از کاری که کردی پیش خدا توبه کن به خواستگارها هم چیزی نگو اگر کسی پرسید درحد کلی جواب بده من 20 سال ازدواج کردم دراین خصوص نه پرسیدم نه کنجکاوی کردم خانم من هم نپرسیده . این سوالها بچگانست ومشکل درست کن.
سلام خدمت همه دوستان،:72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار خانوم
راستش به عنوان یک پسر، اگر این شرایط برای من اتفاق بیفته،
اگر در ابتدای مراحل شناخت اشاره کنن به این مساله، ممکن هست دختر خانوم را انتخاب بکنم یا نکنم!
اما اگر پس از ازدواج متوجه این مساله بشوم و دروغی که به من گفته شده بدون شک راه حلی جز جدایی و طلاق در نظر نخواهم گرفت!:163:
نه صرفاً به این علت که این دختر خانوم قبل از من با کسی بوده، بیشتر به این علت که این دختر خانوم با این کارش کاملا به من ثابت کرده قابل اعتماد نیست!:303:
خیلی راحت بگم، در مورد مشکلی که اینجا مطرح شده، تصمیم نهایی به عهده خود این دختر خانوم هست اما شدیدا توصیه میکنم تصمیمشون هرچه که هست، به عواقبش هم فکر کنن!
موفق باشین،:72:
کامران
پینوشت:
به نظر شما، تا زمانی که دختر خانومهایی در جامعه هستند که چه به صورت شرعی( با همین سیستم صیغههای جعلی) و غیر شرعی خدمات رایگان به پسرها ارائه میدهند، چه دلیل منطقی دارد که یک پسر بخواهد ازدواج کند؟!
به نظرم بد نیست، افرادی که این تاپیک رو میخونن به خصوص دختر خانمها به این مساله هم فکر کنن تا متوجه بشن جدا از مسائل اقتصادی، مسائل دیگری هم وجود دارند که تمایل پسرها به ازدواج را کاهش داده اند و نتیجه اش شده بالا رفتن سنّ دخترهایی که ازدواج نکرده اند!
بطور خلاصه میخوام بگم که: خانومهای محترم، از شماست که بر شماست!
با تشکر از همه دوستان
اول باید عنوان کنم که صیغه صحیح هست چون به سنی هستند که نیاز به اجازه پدر ندارند.بعد شرایط براشون طوری بوده که به همین راحتی موافق با صیغه نبودند که به قول دوستمون خدمات رایگان داده باشند.به نظر شما همه در زمان خواستگاری تمام گذشتشون رو میگن؟اینجا فقط عذاب وجدان مطرح هست.از نظر شرعی آیا حقی ضایع میشه؟از آقایون سوال دارم چند درصد گفتن این مسئله براشون مهمه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط marziyehh
سلام
اتفاقا صیغه کاملا باطل هست و ربطی به سن نداره . لطفا به دلخواه خودتون قوانین اسلام رو تغییر ندین .
فکر میکنم واسه همه ( هم اقایون و هم خانومها ) صداقت یک معیار مهم و اصلی باشه .
دوست عزیز اگر حکم شرعی این مساله را می خواهید بدانید که باید مستقیما به سایت مرجع تقلید دوستتان مراجعه کنید و سوالتان را آنجا مطرح کنید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط marziyehh
اما اگر از دید عرف عمومی می خواهید بدانید که بنظرم دوستان نقطه نظراتشان را راجع به این مساله گفتند. احتمالا نظر خواستگار ایشان هم به یکی از این نظرات شباهت خواهید داشت.
در کل خود دوستتان باید تصمیم نهایی را بگیرد. گفتنی ها را ما گفتیم.
اگه طرف من که قراره باهاش ازدواج کنم قبلا چنین رابطه ای داشته باشه (حالا صیغه یا هرچی) اگه بهم راستشو بگه و بهم قول بده که دیگه این قضایا در آینده (چه تا زمانی که رسما ازدواج میکنیم و چه بعدش) اتفاق نمیفته برای من قابل اغماضه! اما انتظارم اینه که بدونم رابطش تا کجاها بوده
برای من صداقت خیلی زیاد مهمه و اگه طرفم باهام صادق باشه و اینارو بهم بگه صداقتش برام خیلی مهمتر از گذشتشه چون اکثر ماها در گذشتمون چنین چیزایی رو ممکنه داشته باشیم!
حرفی که می زنم هیچ دلیلی بر صحت کار این خانم یا تشویقی برای سایرین نیست. فقط یک نظر است که از یک جنبه به مساله نګاه کرده. از سایر جنبه ها قبح این عمل و ناپسند بودن اون به جاست و هیچ کس چنین کاری را تایید نمی کند. فقط چون اکثر دوستان متفق القول معتقدند که کار ایشون نوعی رابطه ی نامشروع بوده، خواستم نظرم را در این زمینه بګم.
اګر دختری بخواد ازدواج کنه و پدرش اجازه ندهند و سن دختر هم مناسب باشه ( دقیقا نمی دونم چه سنی )، می تونه به قانون مراجعه کنه و اجازه ی ازدواج بګیره.
سوال من اینه. مګه قانون می تونه حکم خدا یا مراجع تقلید را عوض کنه؟ طبق فتوای مراجع تقلید ( به ګفته ی شما دوستان ) عقد باطل است و ګناه کرده اند. پس حتما در این موضوع همه ی فقها فتوای یکسانی ندارند و جایی برای بحث و تبصره و ... دارد.
من به بحث های شرعی و حقوقیش وارد نیستم و الان هم صدای مدیر درمی آد که اینجا سایت مشاوره خانوادګی است نه قانونی. ولی این نکته را برای این ګفتم که همه متفق القول به این خانم می ګید که ګناه کرده. در صورتی که من فکر می کنم جای بحث داره.
به قول دوستشون ته دل یه بنده ی خدا را اینجوری خالی کردن و حس ګناهکار بودن بهش دادن و تکرار و تکرار و تکرار این که کارشون بخاطر عدم اجازه ی پدر ګناه بوده .... خیلی کار خوبی نیست.
ضمن اینکه سوال ایشون این نیست که ګناه کرده ام یا نه؟ سوالشون در مورد رابطه ی بعدی است.
در ضمن نظر امریم و فرشته مهربان را در این پست بخوانید. در مورد اقرار به ګناه و بردن آبروی خود و توبه و غیره است.
http://www.hamdardi.net/thread-11130.html
سلام .
دوست خوبم من گمان میکنم باید پیشامد های احتمالی رو هم در نظر گرفت:
اولیش اینکه: اگر ایشون گفتن و خواستگار نپذیرفت چی؟ اونوقت ایشون یه مسئله شخصی رو پیش یه نا محرم افشا کردند. همچنین آیا اعتماد کامل دارن که اگر خواستگار نپذیرفت، آبروی دختر رو حفظ کنن و جایی بازگو نکنن؟
ثانیا: ممکنه خواستگار بپذیره و بعد از ازدواح شکاک و بدبین بشه!
از اونجایی که گذشته ی هر کس متعلق به خودشه، نظر شخصی من اینه که فرد در این مورد سکوت کنه اما به شرطی که برای خواستگار روشن کنه که گذشته اش خالی از اشتباه هم نبوده.
شاید خیلی ها با نظر من مخالفت کنند، اما از نظر شرعی هم اعتراف به هر چیز جایز نیست و تنها شاهد گرفتن خداوند و توبه کافیه.
موفق باشید.
سلام،نقل قول:
حرفی که می زنم هیچ دلیلی بر صحت کار این خانم یا تشویقی برای سایرین نیست. فقط یک نظر است که از یک جنبه به مساله نګاه کرده. از سایر جنبه ها قبح این عمل و ناپسند بودن اون به جاست و هیچ کس چنین کاری را تایید نمی کند. فقط چون اکثر دوستان متفق القول معتقدند که کار ایشون نوعی رابطه ی نامشروع بوده، خواستم نظرم را در این زمینه بګم.
اګر دختری بخواد ازدواج کنه و پدرش اجازه ندهند و سن دختر هم مناسب باشه ( دقیقا نمی دونم چه سنی )، می تونه به قانون مراجعه کنه و اجازه ی ازدواج بګیره.
سوال من اینه. مګه قانون می تونه حکم خدا یا مراجع تقلید را عوض کنه؟ طبق فتوای مراجع تقلید ( به ګفته ی شما دوستان ) عقد باطل است و ګناه کرده اند. پس حتما در این موضوع همه ی فقها فتوای یکسانی ندارند و جایی برای بحث و تبصره و ... دارد.
من به بحث های شرعی و حقوقیش وارد نیستم و الان هم صدای مدیر درمی آد که اینجا سایت مشاوره خانوادګی است نه قانونی. ولی این نکته را برای این ګفتم که همه متفق القول به این خانم می ګید که ګناه کرده. در صورتی که من فکر می کنم جای بحث داره.
به قول دوستشون ته دل یه بنده ی خدا را اینجوری خالی کردن و حس ګناهکار بودن بهش دادن و تکرار و تکرار و تکرار این که کارشون بخاطر عدم اجازه ی پدر ګناه بوده .... خیلی کار خوبی نیست.
ضمن اینکه سوال ایشون این نیست که ګناه کرده ام یا نه؟ سوالشون در مورد رابطه ی بعدی است.
در ضمن نظر امریم و فرشته مهربان را در این پست بخوانید. در مورد اقرار به ګناه و بردن آبروی خود و توبه و غیره است.
http://www.hamdardi.net/thread-11130.html
اگر ایشان اعتقاد ندارند که گناهی مرتکب شده اند و فکر میکنن کار درستی کردن،
به نظر من دیگه این پرسیدن نداره، خیلی راحت و با افتخار با خواستگارهاشون این مساله رو در میان بگذارن،
چیزی که اینجا روشن هست و همه تایید میکنن این هست که، این کار ایشون هیچ جای دفاع و توجیهی نداره، تنها کاری که میشه برای ایشون کرد ارائه راه حل هست که کمتر از این موضوع آسیب ببینن، نه توجیه کار اشتباهشون!:300:
ضمنا اگر دوستانی فکر میکنن، چنین روابطی جای بحث داره و گناه نیست، باید خدمتشون عرض کنم از این خواستگارها تو خیابون زیاد ریخته،
اتفاقا این خواستگارها در مورد روابط گذشته شما هم سؤالی نمیپرسند!:104:
بهتر هست، چنین دوستانی با چنین طرز فکری سربار پسرهایی که با نیت خیر و به صورت رسمی به خواستگاری میان نشن!
کامران
لازم نیست هر چیزی رو توجیه کنیم، خیلی جاها هم باید بپذیریم که اشتباه کردیم و مسئولیت اشتباهمون رو هم بر عهده بگیریم. اذن پدر دختر باکره ارتباطی به سن نداره.نقل قول:
نوشته اصلی توسط marziyehh
چون دوباره پرسیدین من هم دوباره می گم که به عنوان یه پسر این مسئله برام خیلی مهمه.
اگه این دختر خانم توبه کرده و پذیرفته که اشتباه کرده و مسائل قبلی براش اونقدر کمرنگ و محو شده که کاملاً نسبت به اون پسر قبلی و ارتباطاتشون بی تفاوت شده و همچنین مطمئن هست که بعد از ازدواج شوهر آیندش به هیچ عنوان متوجه نمی شه می تونه نگه.
ولی اگه هر کدوم از اون شرایط بالا نباشه برای اینکه حقی از پسر ضایع نشه و مشکلی براشون پیش نیاد باید بگه.
اگه همچین موردی برای من پیش بیاد و همون اول بهم بگه، احتمالش هست که در موردش فکر کنم (هر چند احتمالش خیلی خیلی کمه) ولی اگه بعد از ازدواج متوجه بشم به هیچ عنوان نمی تونم تحمل کنم.