باز هم دعوا بر سر پول

دوستای عزیز من تو یک تاپیک دیگه(انتظارات مالی خانواده همسرم از خانواده من )مشکلم رو شرح داده بودم، دوباره دیشب شوهرم این قضیه رو مطرح کرد و آخرش به دعوای بدی انجامید: شوهرم گفت: تو بیشتر درس خوندی یا من؟ گفتم تو، تو بیشتر کار از دستت بر میاد یا من؟ گفتم تو، گفت پس چرا تو دو برابر من حقوق میگیری؟ منم گفتم ایشالا ارشدت و بگیری همه چی درست میشه،ما که نیاز مالی نداریم، گفت چرا ما ماشین لازم داریم گفتم این قسط خونه رو که بدیم میریم دنبال خرید ماشین،گفت خوب میشه ماشین تو! (چون شوهرم تو خونه خرج میکنه و من حقوقم رو برای خرید خونه و ماشین سیو میکنم)،گفتم مگه من و تو داریم ماشین رو برای استفاده میخوایم دیگه بعد خودشم خندید. بعد گفت چرا نباید این خانواده ها(منظورش پدر من بود) یه وام 7 میلیونی به ما بدن تا ماهیانه 300 تومن پسشون بدیم،منم گفتم ما به هیچکس نیاز نداریم،بعد من شروع کردم به سخنرانی!که ما یه خانواده مستقلیم،ایشالا اجاره خونه رو هم کم کم به مامانت میدیم،هر کس اختیار اموال خودش و داره و ...، موضوع اینجا تموم شد و اون به حالت ناراحتی رفت سر درسش، منم بعد از چند دقیقه خوراکی براش بردم و گفتم بخور خوشمزست،جوابی نداد، اصلا بهشون نگاه نکرد منم رفتم سر کارام و بعدم رو تخت دراز کشیدم، حدود دو ساعت هیچ حرفی باهام نزد،بعد اومد پیشم و گفت چقدر کینه ای هستی و بغلم کرد منم گریه کردم گفتم چرا خوراکی رو نخوردی گفت نشنیدم بهم تعارف کنی، بعدشم گفت تو من و ناراحت کردی باید عذر میخواستی تا من بخورم! منم گفتم تو من و ناراحت کردی من دوست ندارم شوهرم از خودش ضعف نشون بده و دعوا و مشاجره اصلی از اینجا شروع شد و به جایی رسید که اول اون اومد منت کشی و من آروم شدم و با هم مختار دیدیم بعدش که من نرم شده بودم هر چی از دهنش رسید به من و خونوادم گفت، گفت با این حرفات من و خار و ذلیل کردی حالا من یه شکایتی کردم تو باید زیرچشمی رد میکردی نه اینکه اینقدر گندش کنی منم گفتم این موضوع برای تو کوچیکه ولی برای من خیلی مهمه،یه روز این حرفا باید از خونمون جمع بشه،خلاصه با قهر پشتش و کرد به من و خوابید منم دلم سوخت براش نوازشش کردم یهویی مثل دیوونه ها هولم داد عقب و شروع کرد به فحش دادن و هی میگفت قلبم درد میکنه، اصلا نمیذاشت بهش دست بزنم. تا اینکه بعد از چند دقیقه تونستم آرومش کنم و خوابش برد ولی من همچنان بیدار بودم وسطای شب اومدم روش و بکشم نگو بیدار شده بود دستم و پس زد و گفت به من کار نداشته باش، خلاصه بعد از این همه تحقیر که شدم صبح نه به هم سلام کردیم و نه از هم خداحافظی، ببخشید طولانی شد ولی ازتون خواهش میکنم بهم بگید(به خصوص آقایون) شوهر من چه چیزی رو دنبال میکنه؟ آیا به دنبال عزته یا ذلت؟ این رفتاراش چه معنی داره؟ من آرزوم بود شوهرم یه قرون از کسی پول نگیره و رو پای خودش وایسه ولی با این حرفاش من و از خودش منزجر میکنه و فکر میکنه مسئله خیلی بی ارزشه،من چی کار باید بکنم؟در ضمن یاد گرفته سر هر دعوایی میگه من طلاقت میدم:302:

حسابی کلافه ام، خواهش میکنم یکی باهام صحبت کنه،هیچی بدتر از این نیست که یه زن احساس کنه شوهرش ضعیفه، راستی اینم بگم من عامل اصلی رفتار شوهرم رو تربیت خانوادگیش میدونم چون پدربزرگش(پدر مادرش) خیلی بهشون کمک مالی کرده و اینا براشون کمک پدرزن یه وظیفه شده،مادرش هم اوایل ازدواج دائما این موضوع رو تو سر من میزد تا اینکه پدرم 4 میلیون برای قسط خونمون بهمون داد و مادرش یه ذره خیالش راحت شده،در ضمن دیشب تو دعوا بهم میگفت تا کی میخوای سرت و بکنی زیر برف! بابات به دو تا خواهرت کمک کرد به تو چی؟(بابام حدود 3 سال خونه سه خوابش رو به قیمت دو خوابه به داماد بزرگمون اجاره داد و 10 میلیون هم قرضی برای رهن خونه به داماد دوممون داد،الان هم نمیدونم 10 میلیون رو پس گرفته یا نه،شوهرم فکر میکنه سرش بی کلاه مونده! میگه اینا که بعد از مرگشون اموالشون به بچه هاشون میرسه چرا الان که بچه هاشون نیاز دارن کمکشون نمیکنن؟ از این رفتارش متنفرم

سلام همسفر 65 عزيز

با خواندن تاپيك شما فيلم " آتش بس " براي من تداعي شد و .....

توصيه مي كنم فيلم "آتش بس" تهمينه ميلاني را شما و همسرتان چندين بار تماشا كنيد .

ضمن اينكه متذكر مي شوم شما و همسرتان بازي هاي همديگر را خيلي خوب تكميل مي كنيد و لازم است از مشاور كمك بگيريد تا در زمينه ي كسب مهارت و....به شما كمك كند .

همسفر عزیز:72:
همه انسانها ، زن و مرد نداره به توجه و احترام نیاز دارن.
از نظر من در این شرایط یه ظرفیت خیلی بالا نیاز هست تا بتونیم بدون درخواست بازخورد مثبت ، تا یه مدت زمانی فقط به همسرمون توجه نشون بدیم و ناز و نوازش رو به جا استفاده کنیم . (چه عشقولانه میشه این لحظه ها :43:)

روزهای تعطیل که زوجها باهم هستن ،زمان مناسبیه برا بوجود اومدن این قبیل دلخوریها ، بهونه برا کدورت خیلی زود پیدا میشه . باید مراقب بود. او به توجه نیاز داشته ، یه مقدار احساس ناتوانی می کرده (چون ماشین رو شما می خری) ، تائید شما رو می خواسته . الان موقع نوازش بود.
اون موقع نشون ندادی .
بعد او دلخور میشه ، قهر میکنه . گاهی نوازش دراین شرایط اثر معکوس میذاره.
پیشنهاد: بذارید حس کن مالک ماشینه. می تونید پول ماشین رو بهش قرض بدید. یتا ماشین به نام او باشه.
و یا سند ماشین به نام شما باشه ، اما به سایرین نگید که شما اونو خریدید .

دوستای عزیزم ممنون، در واقع مسئله مهمتر از ماشین انتظارش از پدر منه با اون چه کنم؟
راستی الان اس ام اس داد: دوست دارم بابا خانوم خوشگله عشق من قلب من مهربونم من و ببخش خوب گلم؟
اگه الان منم ابراز محبت کنم و کوتاه بیام طبق معمول همیشه شب اون ناز میکنه و همش تیکه میپرونه که تو توی دعوا این حرفا رو به من زدی و ... انگار نه انگار که آشتی کردیم. تقریبا همیشه این طوریه. چه جوابی به پیامش بدم؟

به نظر من هیچی نگو. یک ذره محکم بگیر این دفعه بذار بفهمه رفتارش زشته. بهش بگو من از پدرم پول نمی گیرم. منو برای خودم می خوای یا پول بابام؟؟؟ بذار تکلیفش روشن بشه با خودش. کوتاه نیا

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

قهر و آشتی های مکرر که ریشه اصلی دعوا توش حل نشه آخرش فقط به بی حرمتی و عادی شدن دعوا می رسه. این دفعه تکلیفتو روشن کن

موضوع انتظار اون از پدر شما ، و کلا کارها و اعمالی که دیگران میکنن اصلا به شما مربوط نمیشه. حتی روابطی که ایشون با بستگان شما دارن به شما مربوط نمیشه.

اگه انتظار داره که پدرتون کمکش کنه ، خب با پدرتون مطرح کنه و ازش کمک بخواد. (با همین صراحت بهش بگید)
اما اگه انتظار داره که شما با پدرتون مطرح کنید ، خب بگید که به هیچ وجه این کار رو نمی کنید.

در خصوص اس ام اس ، واکنش شما کاملا به پیشینه ارتباطی تون برمی گرده. اما سعی کنید راههای جدیدی رو انتخاب کنید شاید واکنش متقابل و درو از انتظار + ، دریافت کنید.

این لینک رو هم ببینید
http://www.hamdardi.net/thread-10532.html

baby عزیز دیشب همین و بهش گفتم، گفت نه من هیچ وقت مطرح نمیکنم اونا خودشون باید عقلشون بکشه اصلا هر کسی لیاقت کمک به ما رو نداره، تازه گفت من این حرفا رو برای درد و دل به تو گفتم نه اقدام خاصی

با این حساب ، ضمن حفظ احترام برای خانواده ها (بیشتر از سوی او - نمونه بی احترامی : اونا خودشون باید عقلشون برسه ) درد و دل شو گوش کنید و باهاش همراهی کنید .

بنظر می رسه با اینکه از شما انتظار مطرح کردن داره و احیانا فشار آوردن به پدرتون ، اما در ظاهر وانمود می کنه که نیاز به اقدام خاصی از طرف شما نداره.

رفتار شما در زمینه یاد آوری مسئولیت پذیری و استقلال زندگی شما ، بجاست.

واقعا ممونم، پس شما نظرتون اینه که باهاش مقابله نکنم؟ یا به این موضوع زیاد گیر ندم درسته؟ جواب پیامش و هنوز ندادم چی بهش بگم؟ راستی لینکتون رو دوباره خوندم(قبلا هم خونده بودم) خیلی مفیده ممنون ولی برای مشکل من که شوهرم اول برای آشتی پا پیش میذاره و بعد طلبکار میشه و نحوه برخورد با اون مطلبی ندیدم لطفا راهنماییم کنید.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

الان دوباره پیام داد: چرا جواب اس ام اسم رو ندادی؟ کجایی زن؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

چند تا تک زنگ هم زد.
این و براش زدم: توی یه عالمه افکار منفی و مثبت غوطه ور بودم.
اونم زده: مثبتا چین؟

بگو :منم دوست دارم ، اما برخی از رفتارات رو نمی تونم هضم کنم .
حضوری با هم صحبت می کنیم.

ادامه پیام ها:
من گفتم: این که تو خوبی مهربونی زندگی شیرینی باهات داشتم به فکرم بودی مشوقم بودی غمخوارم بودی دوسم داشتی ولی افسوس که...
اون گفت: آره حیفش کردی...
حالم خیلی بده الان تو محل کارم ولی هیچ کاری ازم بر نمیاد فقط تو تالار این ور و اون ور میگردم:302:

تصمیم گرفتم از الان تا شب هیچ تماسی باهاش نداشته باشم ولی شب به خودم حسابی برسم تا وقتی میاد غافلگیر بشه و همه کدورتها از بین بره، نظرتون چیه؟

یه سوال:

چرا شما مخارج خونه رو نمی دید و پول ایشون را برای ماشین جمع نمی کنید تا حس کنه که ماشین واقعا مال خودشه؟

می دونم درآمد ایشون نصف شماست و دیرتر به ماشین می رسه. ولی خب عوضش مشکل مذکور حل می شه. منطقا حرف درستی نیست. ولی حسی که ایشون تو این ماجرا می ګیره مهمه. بذار فکر کنه ماشین مال خودشه. یا مثلا بګو از این به بعد نصف حقوق من و نصف حقوق شما را پس انداز می کنیم. در اصل ماجرا تفاوتی نکرده، اما ظاهر قضیه عوض شده. برای حفظ غرورش کمکش کن.

نمی دونی غرور مرد و این که حس کنه می تونه و تو بهش تکیه کردی چقد براش مهمه!!

الان حس می کنه اینطور نیست که بهانه می ګیره.

من هم با نظر بهشت عزیز؛ کاملا موافقم! این جوری شما با یه راه دیگه ای به عزت نفس همسرتون کمک می کنید!
در ضمن من فکر می کنم این اصلا درست نباشه که شما و همسرتون بخواید این قدر در مورد مسائل مالی با همدیگه بحث کنید؛ این جوری کم کم اون احساس عاشقانه و محبتی هاتون کمرنگ میشه و همه چیز شکل شراکت های مالی رو میگیره!
در ضمن؛ همسفر عزیز؛ من احساس می کنم هم شما و هم همسرتون یه مقدار زودرنج هستید و عجول و این یه جور آفت برای زندگی مشترک به حساب می یاد! بهتر نبود در اون جایی از بحث که فکر می کردید یه مقدار داره به رنجش کشیده میشه همه چیز رو موکول می کردید برای یه وقت دیگه؟
و یا وقتی شما تغذیه ای برده بودید با مهربونی تمام تقدیم همسرتون می کردید و اجازه می دادید که یه مقدار توی غار تنهایی خودش فکر کنه تا شاید به نتیجه ی درستی از بحث تون برسه؟
یا وقتی اشون اومد سمت شما؛ شما با خویشتن داری تمام محبتش رو می پذیرفتید و اجازه می دادید که بحث تمام شه و بعد با طرح مشکل به این شکل که ما بین مون دو تا مساله هست: 1. مساله ی به نام بودن ماشین که با لحن خوب خودتون متقاعدش کنید که حقوق مون رو نصف نصف پس انداز می کنیم و ماشین رو به نام شما می زنیم؟ یا شما راه حل بهتری سراغ دارید؟ 2. مساله ی درخواست کمک مالی از پدرم که من فکر می کنم ما خودمون می تونیم روی پای خودمون بایستیم و شنیدن صحبت های منطقی همدیگه بدون توهین یا بی احترامی به خانواده ها!:72:

بهشت و دل عزیز ازتون ممنونم. حق با شماست اون داره بهانه گیری میکنه،از اینکه من درآمدم از اون بیشتره حس بدی داره،که همه اینها برای من ارزشمنده ولی اینکه بخواد کمبودش رو با کمک پدر من جبران کنه برام عجیب و غیر قابل هضمه،در ضمن اگه من خرج خونه رو بدم احساس میکنم غرورش بیشتر جریحه دار بشه،البته مطمئن نیستم خواهش میکنم بیشتر راهنماییم کنید.

سلام
دیشب موفق شدی غافلگیرش کنی و کدورتها بر طرف بشه؟
حس همسرت یک حس کاملا طبیعیه حتی اینکه می خواد از پدرت کمک بگیره هم طبیعیه مرد ها همیشه دوست دارن یک قدم از زن جلو باشن و این موضوع در زندگی شما برعکسه پس طبیعیه که او بخواد به هر چیزی چنگ بزنه و بهانه گیزی کنه.
فقط به حرفاش گوش کن. مرد بودنش و تقویت کن و بهش حس غرور بده. اس ام اس دیروزت خوب بود اما اون ولی افسوس .... اخرش کار و خراب کرد.
می تونستی منفی ها رو از مثبت ها جدا کنی شما در افکار مثبتت یه بار منفی دادی که خرابش کرد.
به نظرم زندگیتون شیرینه خودتون با اشتباهات ریز و درشت خرابش نکنید
پیشنهاد دل و بهشت عزیزم خوبه منتها خودتون ببینید ازش بخواید پولش و کجا سرمایه گذاری کنه بهتره. اون وقت بگید تو پولت و اینجا سرمایه گذاری کن من موقت خرج خونه رو می دم تا تو به هدفت برسی .
موفق باشی:72:

من هم از لحاظ مالي وضعيتي شبيه شمارا دارم يعني در حال حاضر حقوقم خيلي از همسرم بيشتره اما از همون روز اول عقدمون(1.5 سال پيش) پولامونو يك كاسه كرديم چون خانمها حسابداراي بهتري هستند فعلا آمار تمامي حساب كتابا و كارتهاي بانكي و مخارج خونه و پرداخت اقساط با منه و تنها يك كارت جهت نياز هاي ضروري پيش شوهرمه البته اينم بگم ما هم فعلا بخاطر شرايطمون از كمكهاي خانواده خودم و بويژه خانواده همسرم در خريد خانه و ماشين بهره مند شديم اما سند خانه به اسم جفتمان و ماشين به اسم همسرمه(كه اين پيشنهاد من بود گرچه سهم بيشتري در پرداخت هزينه اون داشتم)
به نظر من بركت زندگي به همون مشترك بودن مسائل مالي لازم نيست اينقدر مال من و مال تو كنيد
مي تونيد با حسابگري صاحب همه چيز بشيد من به شخصه خودم يك فايل اكسل درست كردم كه همه درآمد هاو مخارج و پس انداز هر ماه رو به تفكيك هر ماه داريم حتي چشم انداز هاي مالي آينده رو هم توي اون ديدم و هر از چند گاهي به همسرم هم نشون ميدم البته با نمودار و تشكيلات اينجوري كنترل مسائل مالي خيلي راحت تره
پيشنهادم براي شما اينه كه از اونجايي كه همسرتون حساس ترند براي يك مدت حسابداري و مخارج خونه و پرداخت اقساطو به اون واگذار كنيد و بعد از اون مدت تصميم بگيريد كه اين مسئوليت با كي باشه مطمئنا بعد از اون مدت به شما واگذار مي كنه چون خانمها بهتر مي تونن روي چند تا مسئله تمركز كنند.

سیسیلی عزیز حق با شماست ممنونم از راهنمایی خوبت، آره دیشب شب آروم و خوبی داشتیم خدا رو شکر، دیروز تا اومد کلی بغلم کرد و گفت: بازم تو رو دارم؟ بازم اومدی پیشم؟ یعنی حتی انتظار داشت نیام خونه در صورتی که من تا به حال نشده قهر کنم و برم خونه مامانم، ولی بعدش تا شب چند بار بهم گفت تو ازم عذرخواهی نکردی،منم گفتم ببخشید گفت بابت چی درست حسابی بگو چه کار کردی،منم که نمیخواستم مسائل دیروز دوباره مطرح بشه گفتم:به خاطر اینکه عشقم و زیر پا گذاشتم،اونم راضی شد و هیچی نگفت،خدا کنه امروزم دوباره مطرح نکنه،منیشم عزیز پیشنهاد خوبی دادین امروز مطرحش میکنم با شوهرم.ممنونم ازتون.

سلام
به نظر من شما نسبت به چشمداشتی که ایشون به پدرتون دارن ( از لحاظ مالی ) دچار حساسیت شدین و تا موضوعی میاد که حتی این بحث پیش کشیده میشه شما شرطی شدید و فوری عکس العمل نشون میدین
سعی کنید نسبت به این خواهش ایشون نه واکنش تشویقی و نه تنبیهی داشته باشید و خنثی و بی تفاوت برخورد کنید
یعنی: هر دفعه اومد درمورد کمک گرفتن از خانواده شما صحبت کنه سعی کنید موضوع رو خیلی بی تفاوت و بدون عصبانیت عوض کنید، اینقدر این کار رو بکنید تا کلا این مسئله از ذهنش پاک بشه، یادتون نره گه عکس العمل منفی نشون ندید
این از این
از اس ام اس همسرتون پیداس که شما رو خیلی دوست داره و طاقت ناراحتیتونو نداره، فقط دوست داره شما هم ناز اونو بکشید و شما هم باید به جا این کار رو بکنید
عزیزم مشکل شما به نظر من خیلی راحت و بامدیریت درست اقتصادی قابل حله و اصلا بهتره پولها تونو یک کاسه کنید و اصلا پول من پول تویی مطرح نباشه
اینو هم مد نظر قرار بدید که شوهر شما به موقعیت شغلی شما حسادت می کنه و این براش یک مسئله شده و خیلی هم بر رفتارهاش تاثیر می گذاره
خلاصه خیلی راحت می شه راهی پیدا کرد که هم ماشین بخرید و هم همسرتون از اینکه درآمدش کمتر از شماس احساس حقارت نکنه