مدیر همدردی آیا نیاز هست به مشاوره قبل ازدواج بریم؟

سلام.از اینکه وقت گذاشتین ممنونم
همونطوری که در تایپیک قبلی خودم گفته بودم حدود 10روزه واسم خواستگاری اومده که شرایط خوبی داره و با توجه به آشنایی و تحقیقات پدر و برادرم مورد تایید خانواده قرار گرفته و من و ایشون تابحال سه جلسه حضوری حدود 5 ساعت و همچنان با پیامک و تلفن در ارتباطیم .البته کاملا خانواده ها در جریانن. باتوجه به ماه محرم و صفر تصمیم بر این شد تا بعد ماه صفر صبرکینم و بعد عقد کنیم.و در این مدت شناخت خوبی از هم و از خانواده ها پیدا کنیم.سوال من اینجاست: آیا لازمه با خواستگارم دوتایی برریم مشاوره قبل ازدواج؟؟ من دیشب به ایشون گفتم و در جواب گفتند اگر لازمه با مشورت خانواده ها میریم مشاوره.البته خداروشکر با توجه به رفت و آمدهای این مدت و صحبتهایی که کردیم ایشون به دلم نشستند و نظر من هم مثبته.ولی دوست دارم باتوجه به فرصت 35 روزی که تا بعد ماه صفر داریم نهایت استفاده رو از این زمان ببریم. لطا راهنماییم کنین. باتشکر

سلام عزیزم
ببخشید که من صحبت میکنم
من که فکر میکنم خیلی هم خوبه،چون از رفتار و حرکات و صحبتهای افراد مشاور متوجه چیزهایی میشه که ما نمیشیم!

موفق باشید

دوستان عزیز من همچنان منتظر راهنماییتون هستم.فرشته مهربان منتظرتم

نه تنها نیاز هست ، بلکه بهتره ،

ببین عزیزم حتی اگر کسی خودش خیلی عاقل و دانا باشه ، مشورت کردنش با اهل فن هیچ ضرری نداره هیچ که به نفعش هم هست چون تخصصی پیش میره .

پس بهترین کار را می کنی اگر مشاوره قبل از ازدواج را حتماً برید .

موفق باشی

با سلام
حتما مي توانيد از مشاوره پيش از ازدواج بهره بگيريد.
سازمان دهي و شكل دهي معيارها و بررسي آنها و تناسب معيارهايتان در اين جلسات به صورت نظام مند صورت مي گيرد لذا ضريب خطا كه احتمالا تحت تاثير زمينه اداراكي (مانند تصوير خطاي ديدي كه دو خط موازي تحت زمينه خاصي موازي به نظر نمي رسند.) حاصل مي شود به حداقل مي رسد.

سلام
ببین من نظرمو با یک مثال میگم
شما و نامزدتون خودتون رو توی یک دایره ، یا فضلی بسته فرض کنید و اعمالتون و رفتارهایتون رو نسبت به هم فقط خودتنو میتونین بسنجین ولی حال اگه یکی خارج از اون دایره باشه خبلی خوب میتونه نکات منفی تون رو به اطلاعتون برسونه که شما ها باید به کمک هم به مثبت تبدیلش کنید و نکات مثبتتون رو هم تقویت کنید.
پس معطل چی هستی ؟ نیکی و پرسش!!!!!!!

سلام
امروز میخام اینجا یه کم درد دل کنم .راحت و صریح
همونطوری که قبلا گفته بودم من حدود دوسال با یه آقایی بودم که در این مدت خیلی خوب میشناختمش و همدیگه رو خیلی دوست داشتیم اما مشکل اینجا بود که ایشون 5ماه ازمن کوچیکتر بودن و هنوز درسشون تموم نشده بود و ازکار و سربازی هم خبری نبود .چند بار تمومش کرده بودیمو دوباره به یه بهونه ای شروع میکردیم.اما همیشه که منو میدی میگفت ما دوستای خوبی برای هم بودیم اما واسه ازدواج لیاقت تو رو ندارم .و بارها بخاطر همین موضوع تمومش کرده بودیم.مهر امسال بود که من یه سفر با خانواده رفتیم مشهد.جالب اینجاست که مدتی قبل سفر ما برای همیشه رابطه رو تموم کرده بودیم .من اونجا خیلی دعا کردم .خیلی گریه کردم .میدونستم تنها و تنها دلیل وابستگیم به اون شخص تنهایی خودمه وگرنه میدونستم ما بدرد ازدواج باهم نمیخوریم و حتی اگه اقدام میکرد 90درصد جواب خانوادم منفی بود.خیلی از خدا خواستم که یه شوهر خوب با شرایط مناسب نصیبم کنه و با آرامش کامل برم سر خونه و زندگیم.اما تنهایی واقعا اذیتم میکرد .اونجا خیلی دعا کردم و به خدا و امام رضا گفتم دیگه با اون طرف شروع نمیکنم .خیلی نذرو نیاز کردم و حدود 4-5ماهی گذشت اما روز به روز شرایط بدتر میشد و من هرروز تنها وتنهاتر میشدم.احساس بدی داشتم .انگار خدا اصلا منو نمیبینه .فکر میکردم خدا کامل منو فراموش کرده.سر یه بهونه الکی بعد 5ماه دوباره اونو دیدم و حدود 10روز دوباره رابطمونو شروع کردیم .فقط بخاطر احساس تنهایی که داشتم.همیشه میگفت من لیاقتتو ندارمو شرایطم واسه ازدواج الان اصلا جور نیس.در حالیکه این مدت کوچولو باهم دوباره شروع کرده بودیم اما ته دلم میدونستم بدرد هم نمیخوریم.تا اینکه امتحانات ترمش شروع شد و قرار شد حدود 20روز کامل رابطمونو تموم کنیم تا اون به درساش برسه.روزها گذشت تا اینکه بطور عجیبی بعد از 10 روز یه خاستگار خیلی خوب برام اومد و من واقعا باورم نمیشد خدا منو هنوز فراموش نکرده .وقتی با خاستگارم برای اولین بار صحبت کردیم خیلی حرفاش و برخوردش به دلم نشست .نه از روی احساسات بلکه واقعا پسر باتحصیلات و نجیبی بود.سعی کردم واقعا طرف قبلیمو فراموش کنم و تمام فکرمو گذاشتم روی خاستگارم و با مشورت خانوادم تصمیم نهایی رو گرفتم...در این مدت چندبار حضوری صحبت کردیم.و خداروشکر نتایج مثبت بود.ولی واقعا از خدا خجالت میکشیدم که اینقدر خوبه و منو هنوز فراموش نکرده که چنین فردخوبی رو وارد زندگیم کرده...کم کم کامل گذشته رو گذاشتم کنارو واقعا توبه کردم .و چندروز پیش از طریق چت موضوع خاستگارمو به طرف قبلی گفتم و اونم گفت که برام آرزوی خوشبختی میکنه و گفت ببخشمش ...روزها میگذره .منم دارم خاستگارمو بیشتر میشناسم.قراره بریم مشاوره قبل ازدواج.و دیروز رفتیم آزمایش خون که خداروشکر مشکلی نبود.فقط از خدا شرمنده ام....

هیچکی هیچی نمیگه؟

سلام
شکر خدا شما مشکلی ندارین و سوالی مطرح نکردین که کسی اظهار نظری بکنه .
من به سهم خودم ، بهتون تبریک میگم و واستون بهترین آینده و بهترین روزها و خوشبختی در کنار همسر و همراز و همپرواز آیندتون آرزو می کنم .:72:
امیدوارم با لطف و عنایت خداوند متعال ،همه جوونها خوشبخت و سربلند بشن و به خواست و آرزوی دلشون برسن .
در مورد اون آقایی هم که قبلا باهاش در ارتباط بودین ، به هیچ عنوان ناراحت نباشین چون ( بعنوان یه پسر میگم ) :
اگه یه پسری دختری رو از صمیم قلبش دوست داشته باشه ، حتی در صورت فقدان مطلق کلیه شرایط و امکانات ، بازهم خودشو به آب و آتیش می زنه تا بهش برسه .پس خواهش می کنم من بعد تمام وقت و تمرکز خودتونو در کسب شناخت از خواستگار محترمتون صرف کنین و واسه اینکه خدایی نکرده مشکل و حرف و حدیثی پیش نیاد ، ارتباط تون رو با اون آقای قبلی بطور کلی قطع کنین .
نکته قابل استفاده ای که واسه من نوعی از شرح حال شما عاید شد اینه که :
با توکل مطلق و صبر مطلق انسان می تونه به خواسته های منطقیش برسه .
مجددا تبریک میگم .:72:

سلام دوست عزیزم

بهت تبریک می گم امیدوارم که بهترین تصمیم وانتخاب رو داشته باشی برات آرزوی موفقیت وخوشبختی دارم :72::72:اماعزیزم به نظرم کارت درست نبوده که باز هم با اون اقا در ارتباطی منظورم اینه که دیگه باید هرگونه راه های ارتباطی با ایشون رو فراموش کنی ....به خاطر هردوتون تو این شرایطکه شما امادگی ازدواج رو داری اما ایشون نه ... درست نیست که ایشون هم به شما بیشتر از این وابسته بشن و عذاب بکشن........

باید از این به بعد گذشته ها رو فراموش کنی وبه آینده خودتون فکر کنی و کاری نکنی که موجب تردید وشکاکی طرف مقابلت بشی...

خوشحالم که خدا شما رو فراموش نکرده بود و صداتو شنید پس شما هم خوبیتو ثابت کن ....به امید خوشبختی همه جوونها:72::72::72::72::72:

با تشکر از دوستان گلم
ما قراره امشب بریم مشاوره قبل ازدواج.اما چون من پیشنهادشو دادم و یه کم هزینش شاید زیاد بشه و من روم نمیشه اون بده میخام خودم هزینشو بپردازم.و دیشب که در مورد هزینش پرسید من هیچی بهش نگفتم .به نظرتون اشکال داره من بپردازم؟
سوال دوم اینه که چه زمانی میشه در مورد تیپ و طرز لباس پوشیدن آقا باهاش صحبت کردکه ناراحتم نشه؟ البته من کلا از ظاهرش خوشم اومده و به قولی به دلم نشسته.تیپش هم خوبه اما یه کم میشه بهترم بشه.فقط نمیدونم چه زمانی و چطوری بهش بگم که بد نشه.

سلام دوستان اشتباه نکنید.
پریماه اتفاقا بهترین کاری که کرد این بود که دراولین فرصت جریان خواستاری رو به دوست قبلیش گفت و مهمتر اینکه اون آقا بهترین کار ممکن رو انجام دادیعنی :آرزوی خوشبختی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پریماه

با تشکر از دوستان گلم
ما قراره امشب بریم مشاوره قبل ازدواج.اما چون من پیشنهادشو دادم و یه کم هزینش شاید زیاد بشه و من روم نمیشه اون بده میخام خودم هزینشو بپردازم.و دیشب که در مورد هزینش پرسید من هیچی بهش نگفتم .به نظرتون اشکال داره من بپردازم؟

---

سلام
هر طور هستي و هر نوع فكر مي كني بايد به او انعكاس بدهي.
در مورد هزينه هم همينطور...
اصلا تا آقا هست، مسائل اقتصادي به خانمها نمي رسه..... بهتر هست اجازه بدهي خودش حساب كنه.
همين كه پيشنهاد و هماهنگي ها را انجام دادي كافيست.

در واقع از همين الان متوجه مي شويد فرد براي كارهاي اساسي تا چه ميزان هزينه مي كند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پریماه

سوال دوم اینه که چه زمانی میشه در مورد تیپ و طرز لباس پوشیدن آقا باهاش صحبت کردکه ناراحتم نشه؟ البته من کلا از ظاهرش خوشم اومده و به قولی به دلم نشسته.تیپش هم خوبه اما یه کم میشه بهترم بشه.فقط نمیدونم چه زمانی و چطوری بهش بگم که بد نشه.

---

سلام تقريبا در اكثر مواقع هيچ وقت.
به عكس خانمها كه ممكن است خيلي مشتاق شنيدن نظر همسران خود و ديگران در مورد لباسها و تيپ خود باشند، اما آقايون (اكثر مواقع)، خيلي از اظهار نظر خانمهايشان نسبت به لباسهايشان خوششان نمي آيد. مگر فقط تعريف از خوش لباسي و شيك پوشي آنها باشد.

نكته اي كه شما بايد در وضعيت كنوني دقت كنيد. اينست كه:
«شما به هيچ وجه فكر نكن چيزي را مي تواني در همسر آينده ات تغيير دهي. حتي براي ضريب اطمينان اين تصور را بكن كه تا حدودي از نقاط مثبتي كه اكنون مشاهده مي كني در آينده كاهش يابد. يعني الان اگر نمره اش 18 باشد شما برايش نمره 16 در نظر بگير. چون ممكن است بخشي از منفي هايش را رو نكند، يا شما نتوانيد تشخيص دهيد يا اينكه رودربايستي داشته باشد و بعضي مسائل را حفظ كند.»

خلاصه:
آدمها مثل ماشين نيستند كه وقتي خريدي يه دستي بهش بكشي درستش كني. يا تر و تميزش كني. معمولا در برابر تغيير بسيار مقاوم هستند و انرژي زيادي را مي طلبد و تغييرات كم هست. شما بايد پس از ازدواج بيشتر سازگاري حاصل كنيد و در تغييرات مقدار بسيار بسيار كمي به كمك شما خواهد آمد.
شاهد مثال ما مشكلاتي هست كه در بخش مشاوره خانواده افراد تعريف مي كنند. گاه آنقدر تغييراتِ جزئيِ همسر سخت هست كه همسران تصور مي كنند به كلي تغيير در همسرشان غير ممكن است.

خوشحالم که درست ترین راه اومد جلوی پات و تو اون رو انتخاب کردی.
حالا حالا ها مونده تا ما بنده ها خدای خودمون رو بشناسیم.
خوشبخت بشی عزیزم:46::72:

دوستان ممنون مخصوصا تشکر از مدیر محترم
دیشب که درمورد هزینه پرسید من چون روم نشد بگم گفتم من هماهنگیاشو کردم و وقت هم گرفتم شما کاری به اونش نداشته باش...
حالا چطوری بهش بگم که پول تا اون حد همراش باشه .؟؟؟؟
راستش یه جورایی نمیخام توی خرج بیفته و به نظرمن اشکال نداره واسه این مورد که به پیشنهاد خودم بودم من هزینشو بدم.نمیدونم چیکار کنم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پریماه

دوستان ممنون مخصوصا تشکر از مدیر محترم
دیشب که درمورد هزینه پرسید من چون روم نشد بگم گفتم من هماهنگیاشو کردم و وقت هم گرفتم شما کاری به اونش نداشته باش...
حالا چطوری بهش بگم که پول تا اون حد همراش باشه .؟؟؟؟
راستش یه جورایی نمیخام توی خرج بیفته و به نظرمن اشکال نداره واسه این مورد که به پیشنهاد خودم بودم من هزینشو بدم.نمیدونم چیکار کنم.

---

پریماه نازنین

همانطور که جناب مدیر فرمودند ، این فرصتیه تا شما ایشون رو محک بزنید ، و همچنین از همیجاست که بنای ساپورتهای غلط گذاشته میشه . خیلی راحت بگو در مورد هزینه سئوال کردی ، پرسیدم گفتند فلان قدر .....

احساس دلسوزیها و حمایتهای بیجا درماندگی می آموزد ، مواظب باش ( اینکه شما هزینه بیجا تحمیل نکنی فرق داره با اینکه هزینه بجا را بخواهی به عهده بگیری)

الان بهش پیامک زدم و دقیقا اینو نوشتم:
خسته نباشی.در مورد هزینه ی مشاوره پرسیده بودی زنگ زدم پرسیدم گفتن.....چیکار کنیم؟
جواب داد: به دیده منت .باید بیزم به حساب یا بیارم اونجا
جواب دادم: نیازی نیس بریزیم به حساب
جواب داد: خوب، همرام میارم
جواب دادم: خیلی ممنونم

بازم کار درست رو انجام دادی عزیزم. :72:

ساعت 9 شب وقت مشاورمون بود.هوا خیلی خیلی سرد بود بابا منو رسوندن و گفتن یک ساعت دیگه میام دنبالت.قلبم تند تند میزد .تا به محوطه حیاط وارد شدم دیدم همرام داره زنگ میخوره دیدم خودشه گفت سلام صبرکن من پشت سرتم.وقتی برگشتم دیدم داره تند تند میاد .وقتی رسید سلام و احوالپرسی کردیم وباهم رفتیم داخل .هردومون یکم استرس داشتیم.خلاصه بعد 15دقیقه رفتیم داخل.وای ......چه مشاور مهربونی بود.خیلی با احترام ازمون استقبال کردو نشستیم سه تایی و شروع کردیم به حرف زدن.......خداروشکر نامزد ما هم خیلی همراهی کردو با دقت به سوالها جواب میداد حدود یه ساعتی صمیمانه صحبتها انجام شدو در نهایت آقای دکتر یخورده حرف زدنو بعدم گفتن انشاا.. خوشبخت بشین.خلاصه خیلی شب خوبی بود خیلی خوش گذش و خیلی استفاده کردیم...مخصوصا خوشحالم از همراهی نامزدم که واقعا ازش سپاسگزارم...ممنون از دوستای گلم بخاطر راهنماییتون.........واسمون دعا کنین

پریماه جان
خوشحالم که خوشحالی عزیز دلم
خیلی حس خوبی بهم دست داد وقتی دو پست آخرتو خوندم:46:

انشاء الله خودت و نامزدت خوشبخت باشید :72:

عجب دورانیه این دوران نامزدی.از یه طرف چون به همدیگه محرم نیستیم یخورده معذب هستیم از یه طرف دیگه یه کم درگیر احساسات شدیمو .....خلاصه باید هنوز صبر کنیم.یه موردی ذهنمو درگیر کرده که میخوام مطرحش کنم.همونطوری که قبلا گفتم ما چندجلسه ای حضوری در خونه ما دوتایی صحبت کردیم و یه جلسه هم مشاوره رفتیم و تلفنی هم صحبت میکنیم ./امشب قراره با ایشون و دوتا آبجی های کوچیکش(21 و 17ساله) بریم بیرون.یه خورده استرس دارم ولی موضوع اینه که من نمیخام از همین اول اونو توی خرج بندازم و ترجیح میدم پولاشو پس انداز کنه اما تقریبا از رفتاراش بهم ثابت شده دست و دلبازه و خوب منم دوست دارم اما نمیدونم چرا وجدانم اجازه نمیده بخوام توی خرج بیوفته .مثلا میدونم امشب میخاد بریم یه رستوران خیلی خوب وگرون قیمت و شام بخوریم راستش منم دوست دارم اما نمیخام توی زحمت بیوفته.بنظرتون بهترین رفتار از طرف من چیه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پریماه

من نمیخام از همین اول اونو توی خرج بندازم و ترجیح میدم پولاشو پس انداز کنه اما تقریبا از رفتاراش بهم ثابت شده دست و دلبازه و خوب منم دوست دارم اما نمیدونم چرا وجدانم اجازه نمیده بخوام توی خرج بیوفته .مثلا میدونم امشب میخاد بریم یه رستوران خیلی خوب وگرون قیمت و شام بخوریم راستش منم دوست دارم اما نمیخام توی زحمت بیوفته.بنظرتون بهترین رفتار از طرف من چیه؟

---

سلام
از نظر جو هنجاري جامعه ما (چه قانوني، چه عرف چه شرعي) اكثر مواقع پذيرفته شده كه مسائل مالي و اقتصادي به عهده آقايون هست.

شما از اول زندگي بايد اين مرز را بشناسيد. اينكه خرج بكن يا نكن، بخر يا نخر، پس انداز بكن يا نكن يا .... مخصوصا در چند سال اول زندگي از طرف خانمها سم زندگي محسوب مي شود.
شما بايد نگرشتون را عوض كنيد. ممكن است همسر شما روش اقتصادي داشته باشد و اشتباه هم باشد و شما هم در فشار باشيد. اما اين تكليفي براي شما ايجاد نمي كند كه اين جو را با خواهش و دستور عوض كنيد.

نكات مهم:
يكم :
البته اگر شما جزء آن دسته هستيد كه چنين هنجارهايي را نمي پسنديد بايد در مورد آن دقيقا و عيني و رك و صريح با همسر آينده خود صحبت كنيد. و بگوييد كه نگاهتان به مسائل اقتصادي خانواده چيست. بگوييد كه نقش يكتايي شوهر را براي مسائل اقتصادي نمي پذيريد و به عنوان شريك زندگي در اين مسائل مداخله مي كنيد. اينطوري از اول زندگي نقش ها شفاف مي شود.

دوم:
دقت كنيد پيشنهاد دخالت نكردن در مسائل اقتصادي شوهر، در واقع به نفع خانمهاست
- از نظر كار و فعاليت فشار كمتري به دوش آنها مي افتد.
- از نظر كمك مالي و توقع همسرشان كوتاه مي آيند
-از بي مسئوليتي شوهران جلوگيري مي شود
- شوهران نمي توانند بهانه دخالت و گير دادن همسرشان را عنوان كنند.

سوم:
اما اگر شما به مرور (با ظرافتهاي زنانه در زندگي زناشويي و با احساس) همسرتان را شيفته خود كرديد. گاهي وقتي يك تك مضراب مي زنيد و با مهارت در رفتار و گفتار نكته اي اقتصادي را در جريان مي اندازيد تاثير شگرفي را در زندگيتان مي گذارد. مهم اين است كه با گفتار و توصيه و عجله در چند سال اول زندگي به نتيجه نخواهيم رسيد. حتي ممكن است موجب مقاومت همسر هم بشود.
مثال:
شوهر : دوست دارم به مناسبت روز تولدت ببرمت يكي از بهترين رستورانها
همسر: عزيز نازنينم، تو هميشه به من نهايت لطف رو داري. من مي بينم كه چقدر صبح تا شب زحمت مي كشي، پيشنهاد مي دهم به جاي اينكه دسترنج چند روزت را بريزيم توي جيب صاحب رستوران، يك شب رمانتيك را در خونه زير نور شمع و با دست پخت خانمت داشته باشي. و بتوانيم در حريم خصوصي خودمون راحت تر باشيم؟ موافقي گلم؟
(حتي با اين وجود اگر اصرار به رستوران داشت،‌نبايد ضد حال بزني:160:)

:104::104::104::104::104:
عالی بود جناب مدیر. شما که اینقدر قشنگ راهنمایی می کنید چرا در بعضی تایپیکها هیچی نمی نویسید تا دل اون بیچاره هم شاد بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
:43::72:

ممنون آقای مدیر.تشکر
راستش روی حرفاتون خیلی فکر کردم .من خودم هم شاغلم واسه همین فکر میکنم واسه همین باشه که میبینم پولی که با سختی بدست میادو حیفه به همین راحتی خرج کرد.البته ذاتا چون روحیه زنانه دارم خیلی دوست دارم همسرم دست به خرجش خوب باشه و واسم هدیه بخره اما خوب نمیخام بخاطر من توی خرجای نچندان مهم و ضروری بیوفته.البته دارم تمرین میکنم سعی کنم اصلا دیگه توی اینجور مواقع نظری ندم و وقتی میبینم با اشتیاق میگه شام بریم بیرون یا فلان چیزو بخریم همراهیش کنم.
حالا یه سوال: اشکال داره من چیزایی که خودم لازم دارمو با پول خودم بخرم؟ یا وقتی با ایشون میریم بازار و احیانا یه چیزی دیدم که خوشم اومده و واسه خودم میخام آیا اشکال داره خودم بخرم؟؟؟؟؟؟؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

شما از اول زندگي بايد اين مرز را بشناسيد. اينكه خرج بكن يا نكن، بخر يا نخر، پس انداز بكن يا نكن يا .... مخصوصا در چند سال اول زندگي از طرف خانمها سم زندگي محسوب مي شود.

---

[align=center]:104::104::104::104:

[/align]

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

سلام
قابل توجه خانم هایی که مسایل اقتصادی اولویت زندگیشان است !!!!
دریک زندگی اولویت های مهمتری برای یک خانم هست .اول به آنها رسیدگی شود بعدا اگر وقت و انرژی و حوصله باقی ماند با مهارت و ظرافت در مسائل اقتصادی شریک شوند .
اول واجبات (لبخند -محبت -رضایت -احترام -تشکر -آراستگی- دوستی و همراهی -تایید و ارج نهادن-صبوریو...... )بعدا مستحبات (دلسوزی - -خود جا کنی {البته بیشتر موارد برعکس جواب داده میشه }حاجی کردن شوهر.........)

اگه میشه منو در این مورد راهنمایی کنین(حقوقمو چطوری بعد از ازدواج خرج کنم؟ )(خریدهای لباسو کفشو....... که مربوط به شخص خودمه با حقوق خودم باشه؟)(از همسرآیندم بپرسم پس اندازش چقدره ؟)

پریماه جان سلام و تبریک :72:

هم توی این تاپیک و هم توی تاپیک جدیدت در مجموع سه بار راجع به مسایل اقتصادی و مالی سوال کردی.

این خیلی خوبه که از اول می خوای بدونی که باید چیکار کنی و راه درست را بری که بعد نګی ای کاش ...
از طرف دیګه حساسیت زیاد شما این را به ذهن من آورد که شاید شما زیادی به این مسایل اهمیت می دید و خدای نکرده ممکنه در آینده براتون مشکل ساز بشه. سعی کن این مساله را خیلی دقیق و خوب برای خودت حل کنی و مرز و چارچوب خودت را دقیقا تعیین کنی. مردها به مسایل مالیشون و قدرت مالیشون و غرورشون در این زمینه خیلی حساس هستند.

خداروشکر.شکر.شکر ...از اینکه بعد از گذشته ای که داشتم و اشتباهاتم وبعد از فاصله ای که بین منو خدا افتاد(که دلیلیش شخص خودم بودم) خدا مردی رو سر راهم گذاشته که واقعا هدیه ای از طرف خداست .بعضی وقتا که بهش فکر میکنم اشک توی چشمام جمع میشه از اینکه آیا واقعا من لیاقت این همه خوبی و مهربونی و خوشبختی رو دارم؟به خدا میگم که واقعا شرمندم و شکرت بخاطر همه چی........
راستش این روزا که دارم نامزدمو بیشتر میشناسم و بخاطر مقدمات عقد و مراسم با آبجیهاش میریم بیرون احساس خیلی خوبی دارم .هرچی بیشتر میشناسمش خدارو بیشتر شکر میکنم..از همه مهمتر اینکه صادقه و دلش پاکه .اینکه میگه واسه ازدواجش چه شبهایی به درگاه خدا گریه کرده -دعا کرده و ازخدا یه همسر خوب رو خواسته....وقتی اینارو میگه خیلی خودمو کنترل میکنم که گریه نکنم و ................خدایا شکرت....شکر..شکر..شکر..کمکم کن و تنهامون نذار

سلام
پریماه جان چقدر به خاطرت خوشحالم
خدا رو شکر میکنم که دلت رو شاد کرده و نتیجه دعا و پذیرش اشتباهت رو به این شکل زیبا بهت داده:323:
عزیزم این پند سطر آخر پست آخرت اشک منو درآورد ...خدا رو شکر میکنم که هوای بنده های دلشکسته شو داره و انقدر زیبا دلشونو شاد میکنه.

عزیزم اینطور که معلومه مسائل مالی برات خیلی اهمیت داره پس تا دیر نشده حتما در موردش خیلی واضح و درست و حسابی با نامزدت حرف بزن و رشنش کن که نظرت راجع به این مسائل و حقوقت و خرج و مخارج چیه ؟
نکنه بعدا بگی چون منم تو خرج خونه سهیم هستم پس هر خرجی باید با موافقت من یا زیر نظر من باشه ؟!
نکنه به خاطر هر هزینه ای ازش سوال کنی !
نکنه به فرض در مورد هدیه ای که براس خواهر یا ماردش بگیره بهت بربخوره و بگی این خرجها اضافیه یا بگی باید به زندگی خودتون برسه!

بهش بگو به فرض گاهی خوبه که برید بهترین رستوران اما میشه وقتی اولویت دیگه ای تو زندگی داشتید به اون برسید و به جای یه رستوران گران قیمت یه رستوران ساده تر یا طبق فرمایش آقای مدیر حتی تو خونه با دستپخت خودت خوش بگذرونین کاملا خصوصی و رمانتیک:46:
اگه الان این مسائلو حل نشده باقی بذاری بعدا به مشکل بر میخوری:305:
موفق باشید

فکر میکنم یکم من موضوعو شورش کردم و یخورده الکی دارم حساسیت بیمورد خرج میدم آخه اون بنده خدا که تاحالا یبارم نپرسیده مثلا حقوق من چنده و ..........

این بیرون رفتن برای تفریح و گردش که نیست؟وجود نفر سوم و چهارم باعث می شه هر دوتون توی حرف و عمل خود

واقعیتونو نشون ندید.

در مورد اینکه چطوری حقوتو خرج کنی.خرجی زن با مرده زنی که درآمد نداره.ولی شما که درآمد داری بهتره خرج خودتو

خودت بدی غیر اینصورت جای کسی رو که می تونست جای شما باشه و خرج یه خانواده رو بده گرفتی.به معنی م نیست

که شوهرت دیگه نباید چیزی برات بخره.می تونی یه مقدارشو از خودت بدی بقیه شو از شوهرت بگیری.

پریماه جان کجایی ؟
درسته که دوران نامزدی خوش میگذره امیدوارم همیشه دلتون شاد باشه اما قرار نشد دوستان همدردی رو فراموش کنی و از احوالت بیخبرمون بذاری :72:

سلام فرانک جان و همه ی دوستای گلم
هر روز به همدردی سرمیزنم اما آروم و بی سروصدا
فعلا که یخورده درگیر خرید و مسائل جشن هستیم.خداییش میتونم اعتراف کنم خیلی حس خوبی نسبت بهم پیدا کردیم.فقط یه کوچولو من از طرف خانوادم تحت فشارم یعنی نمیذارن دوتایی بریم بیرون و وقتی میریم بیرون یکی همرامون میاد ولی آخر کاراول آبجیشو میرسونه خونشون بعد منو. یعنی فقط فاصله خونه اونها تا خونه ما ، ما تنهاییم ..در همین حد ....که خانواده من هنوز متوجه نشدن .
خداروشکر فعلا همه چی آرومه ..ولی واقعا خرجهای عروسی خیلی سنگینه ..و این نامزد گرامی ما خودش باید پرداخت کنه .چون از چندسال پیش روی پای خودش ایستاده و معمولا باباشون کمکشون نمیکرده تا خودشون مستقل بشن.میدونم خیلی از این بابت سخته ولی منم سعی کردم هنگام خرید حلقه و سرویس حواسمو خوب جمع کنم که خیلی گرون نشه..
خدایا کمکمون کن اونجوری که تو دوست داری زندگی کنیم.

سلام دوستای گلم.اومدم اینجا تا بنویسم و بعدها که خوندم خاطره ی شیرینی از این روزها به یادگار بمونه
سه روز دیگه تا روز عقدمون مونده .هر دومون یه کم استرس داریم اما نامزدم از من آرومتره و بهم یادآوری میکنه که دعا کنیم و از خدا آرامش بخایم تا این چندروز هم به خوبی بگذره.خداجونم شکرت که اینقدر خوبی و نعمت بهمون دادی
مخصوصا پسری رو داری بهم میدی که خیلی دوستت داره و همیشه میگه فقط باید از خدا،خدا را بخواهیم نه غیرخدا..شکر.......شکر....شکر

مبارك باشه پريماه جان

اميدوارم بهترين هاي هستي زير سايه ي عقل و درايت و آگاهي و به كار گيري از توانايي و مهارت تقديم تو و همسر نازنينت بشه .

خوشبخت باشي نازنين :72:

:43:سلام دوستان گلم و تشکر بخاطر این مدت که بهم کمک کردین
راستش باید بگم من هم دوروزه به جمع متاهلین اضافه شدم.جمعه عقد کردیم .خیلی واسم جالبه....دوران جدید و تولدی دوباره.........خدایا به امید تو شروع میکنیم.

نقل قول:

---

سلام دوستان گلم و تشکر بخاطر این مدت که بهم کمک کردین
راستش باید بگم من هم دوروزه به جمع متاهلین اضافه شدم.جمعه عقد کردیم .خیلی واسم جالبه....دوران جدید و تولدی دوباره.........خدایا به امید تو شروع میکنیم.

---

مبارررررررررررررررررررررر ررررررررررکه

:72::72::72:
:72::72:
:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پریماه

:43:سلام دوستان گلم و تشکر بخاطر این مدت که بهم کمک کردین
راستش باید بگم من هم دوروزه به جمع متاهلین اضافه شدم.جمعه عقد کردیم .خیلی واسم جالبه....دوران جدید و تولدی دوباره.........خدایا به امید تو شروع میکنیم.

---

مبــــــــــارکــــــــــ ـه

:104:
:104::104:
:104: :104::104:
:104::104:
:104:

ان شاء الله به پای هم پیر شین

این تاپیک به نتیجه رسید