خداجونم دلم واست تنگ شده چیکارکنم؟

سلام دوستای عزیز و مهربونم در تالار همدردی
هرزگاهی به تالار همدردی عزیزم سر میزن و مشغول خوندن مطالب زیبای دوستانم میشم امشب هم داشتم همین کارو میکردم که یهو جرقه ای تو ذهنم خورد .نمیدونم یه احساس غریبی بهم دست داد یه احساس گریه و خفقان یه احساس دوری از عزیزی که همه چیزمو از اون داشتم و دارم تمام وجود و زندگیم خدای مهربونم دلم برات تنگ شده:323:چقدر ما بی انصافیم چقدر از شوهر و خانواده شوهرو پسر و دخترمون و هرکی تو فامیل هست شاکی هستیم و میایم اینجا از اونا حرف میزن چرا یه بار نشده با خودمون بگیم در مورد یه عزیز حرف بزنیم نمیدونم ولی خودمو میدونم که خدایا خیلی دختر بدی شدم چرا دیگه مثل قبلا احساست نمیکنم چرا گناه تمام وجودمو گرفته و کارای اشتباه انجام میدم ولی تو باز لطفتو شامل حالم میکنی خدا جون دلم خیلی واست تنگ شده میخوام بهت نزدیک شم دوباره اره مثل اون قدیما که یه قدم میومدم به سمتت اما تو ده قدم میومدی به سمتم میخوام بشم مثل قبل چرا این همه گرفتاری و مشغله منو از تو دور کرد .نمیدونی وقتی بهت فکر مینم تمام وجودم اروم میشه خیلی ماهی خیلی مهربونی خیلی دوست دارم فقط پیشم باش تنهام نذار بذار به همه بگم من یه عشق حقیقی دارم یه عشق بی مثال .خداجونم منو بی خیال کن به دنیا به زندگی اینقدر دنیا واسم ارز شنداشته باشه کمکم کن دوست دارم عشق ازلی وقتی یاد مرگ میوفتم از خودم بدم میاد چه فرصت هایی رو از دست دادم دوستای گلم بیان یه گذری کنیم به کارهایی که داریم انجامش میدیم و عین خیالمون نیست باید تاوانشو بدم .من زیاد مذهبی نیستم اما بعضی چیزا واسم خیلی مقدسه بیان اینجا و بگین چیکار کنیم تا دوباره به سمت اون عشق بی پایان و بی منت بریم؟:72::72::72:[/poem]

من وقتي دلم خيلي براي خدا تنگ ميشه براش نامه مينويسم! تا حالا كلي براي خدا نامه نوشتم. اسمشون رو هم ميذارم "نامه ي بي جواب" :311: حيف كه عادت ندارم زياد نگهشون دارم چون ميترسم به دست كسي بيفته ولي بعضي وقتها وقتي بعد از مدتها ميخونمشون خندم ميگيره از اون حسي كه اون موقع نامه رو نوشتم.:311:
مثلا چند روز پيش (پنج شنبه شب) دلم بي نهايت گرفته بود و واسه خدا نامه نوشتم سه صفحه بود يه مقداريش كه ميشه نوشت رو اينجا مي نويسم (البته شايد يه جاهاييش هم يه كم كفرآميز صحبت كرده باشم ولي از دوستاي عزيزم ميخوام پستمو پاك نكنند قصد بي حرمتي نداشتم!)(خداروشكر هيچكي منو نميشناسه وگرنه نمي نوشتم:D)

نامه ي بي جواب

سلام خداي مهربونم. تو رو نميشناسم ولي تو منو ميشناسي. نمي دونم شايد تو اون "الله" اي كه از اول بچگي بهمون گفته بودند نيستي چون تازگيها فهميدم اون خدايي كه بهمون معرفي كردند خيلي خشنه خيلي ظالمه، دوست داره همه رو به يه بهونه اي بفرسته جهنم، خيلي رياكاره، خيلي فراموشكاره و اصلا منو به ياد نمياره.:302: هميشه اونو صدا كردم هميشه ازش كمك خواستم ولي دريغ...

فكر كنم مثل زليخا دارم راهو عوضي ميرم چون 50 سال با بتش حرف زد و ازش كمك خواست اما هيچ كمكي نديد ولي يكبار از تو كمك خواست و تو كمكش كردي به يوسفش برسه!!

خداجونم!دلم ميخواد ازم راضي باشي. مگه من به جز تو كيو دارم؟
چيكاركنم كه ازم راضي بشي؟ هرچي تو بگي! ولي فقط بگو!!
اين غريبه هاي دروغگو كه ديگه بهشون اعتماد ندارم حرفاي تو رو نميزنند. اونا خيلي بدجنسند، خيلي جنايتكارند، خيلي رياكارن، خيلي مردم فريبند.:54:
خداجونم! من ازشون ميترسم! چرا ولم كردي؟ مگه من بنده ات نيستم؟
ميخوام آرومم كني فقط يكبار! منو ول كردي پيش گرگها و سگها هرچي جيغ ميزنم ترس از وجودم نميره بيرون! ولي انگار اونانند كه ازم ميترسند و فرار ميكنند! يعني من اينقدر...

نكنه تو اينقدر بنده ي خوب داري ديگه منو دوست نداري؟؟!!:54: مگه همه ي بابا و مامانا نميگن بچه ي بازيگوش بيشتر تو دل صاحبش خودشو جا ميكنه؟
نكنه ازم متنفري؟ آخه چه طوري باهات ارتباط برقرار كنم؟...پس امام من كو؟....:54: چرا نمياد؟ بگو بياد لااقل به خوابم...

كاش منو بوجود نمياوردي! شما اشتباه بزرگي كردي كه منو خلق كردي! من از اول هم بچه ي معيوبي بودم! با بقيه فرق داشتم!
تو "كارخانه ي آدم سازي" اين نظاماي تربيتي مزخرف (كه همه ي محصولاتش بايد يه جور و يه شكل باشه) من متفاوت بودم! دست خودم نبود كه بود؟
خودت اشتباه كردي خودتم تاوانشو پس بده!
...
اگه جهنم تو از سر دلسوزي و محبت به من باشه قبوله ولي من بهشتي كه بهم دادي تا غرق لذت شم و تو رو فراموش كنم و تو هم منو ول كني به حال خودم نميخوام!

منو با همه ي خوبيها و بديها و عيبها و زشتيهام بپذير!

به عنوان بنده ات!...
منو بپذير! همين جوري كه هستم...

يعني ميشه؟؟؟!!!!

سلام دوستای خوبم... منم سعی میکنم گلچینی از فصل طومار حیرت (از زبان حلاج) از کتاب شعله طور دکتر زرین کوب واستون بنویسم. امیدوارم خوشتون بیاد.

... گه گاه با خود اندیشیده ام کاشکی مثل مار که از پوست خود بیرون میاید، من نیز از خودی خود بیرون آیم... اما این از پوست بر آمدن سهل است، از خود برون آمدن سهل نیست. مار به محض آنکه پوست کهنه اش را می اندازد پوست تازه ای که در مورد من یک خودی تازه است ، او را در درون حلقه ی خویش به حبس میاندازد و بدینسان از این پوست که چیزی جز فریب و مکر و آزار نیست بیرون نمی آید. من هم گه گاه با مجاهده سختی که با نفس خویش دارم احساس میکنم از خودی رهایی یافته ام ، اما بلا فاصله خودی ای تازه مرا در بر میگیرد... خودی های خویش که همواره به دنبال من بوده اند و یک لحظه هم مرا به من باز نگذاشنه اند.... یاد سالهای کودکی خوش باد ! از آن سالها تا به خود آمدم خودی در من پیچید... از همان وقت که من از مادر زادم و با فریاد کودکانه گریستم با من همراه بود! از روزگار پیشتر که او نقش خود را در من رقم زد... شاید قبل از تولد هم در پیچ و خم راه های دنیای فقدان احساس چیزی از مرده ریگ نیاکان مجوسم به من هدیه شده بود!!...
برای آنها که دوست ندارند حیاتشان در تنگنای عرصه ی خور و خواب و خشم و شهوت بماند، رهایی از بند و قید خودی یک خیزگاه جهش به معراج آفاق ماورا, انسانی است. تا تکیه بر خودی هست امکان این جهش نیست و لا جرم انسان هرگز به لذت هایی که از ترک لذت حاصل میشود دسترس ندارد...
جان جهان! اینک با تو وعده ی دیدار دارم... به من کمک کن تا از محدوده ی این دنیا که دوست ندارد ابلیس ها و فرعون هایش را از دست بدهد رخت بیرون برم. بگذار به تو برگردم، به تو که مرا از من گرفته ای و از زبان من سخن میگویی!

دوستای گلم ! خداوند همیشه در عشقش ثابت قدمه! این ما هستیم که با وابستگی ها یا همون خودی هامون گاهی ازش دور میشیم و یا با رهایی از اسارتشون بهش نزدیک. این یه نصیحت نیست، چون اینا نو فطرت ماست. این فقط یه یادآوری بود، چون ما ذاتا میدونیم ولی فراموش میکنیم!
پیروز باشین!

همون تاپیکی که بهش نیاز داشتم....
خیلی وقته دلم برا خدا تنگ شده.....همون موقع ها که درگیر یه امتحان به قول خودم وحشتناک سخت بودم و الانم درگیرشم......
تو دنیای واقعی مون خیلی ازش دور شدم حتی تو دنیای مجازی هم تاپیک نعمت شمار شاکرین رو که پایه ثابتش بودم رو فراموش کردم.....
- خدایا الان درس دارم،چند صفحه ش مونده...بخونم و بعد بیام نماز بخونم...وسط همون چند صفحه صدای اذان رو می شنیدم......خدایا شرمنده م جبران می کنم. ...نماز شبم رو سر وقت می خونم..بذار این چند صفحه رو تموم کنم.........
- خدایا مگه قرار نبود این اتفاق بیفته..مگه ازت نخواسته بودم؟حالا که این اتفاق نیفتاد نماز و شکر و امثالهم تعطیل.......!!!!
- خدایا چرا موقع درس خوندن تمر کز ندارم؟چرا کمکم نمی کنی؟ اصلا هیچ وقت کمکم نمی کنی...!!!
اونوقت موقع نداشته ها یادم می افتاد باید شکر کرد!!
حالا بعد این همه دوری و دلتنگی اومدم بگم بابای مهربون من... خدای من....... رفیق من...تو ببخش...منم قول می دم جبران کنم......
خیلیییییییییی دلم برات تنگ شده..انقدر بغض دارم که نگو..
خوبی ش می دونین چیه؟ وقتی شونه های کسی نیست که سرت رو بذاری روش و اشک بریزی و سبک شی...شونه های خدا هست....... خدا همیشه هست...
بابای مهربون من به خاطر تک تک نعمت هایی که بهم دادی.......خیلی هاشو ممکنه فراموش کنم...شکررررررررررر
بهترینم ممنونتم...........

ممنون از دوستای گلم به خاطره دلنوشته های قشنگشون اره دوست عزیز بعضی وقتا که سختی یه نموره بهمون رو میاره یاد خدا میفتیم لعنت برمن

خیلی بدم خیلی بد بعضی وقتا با خودم رمیگم روت میشه بری حرم امام رضا و چیزی به خوای یعنی به توی رو سیاه نگاهم میکنن چه برسه به اجابت دعا ولی

میدونم هرچی باشه دوستم داری

عشق بی پایان من مگه نه؟:323::321:

ممنون دوست عزیز از تاپیکت:72:

منم دلم تنگ شده برای خدای مهربونم
اونکه هه میشه و همه وقت کنارمه اما من فقط وقتی مشکل دارم و کمک میخوام میرم سمتش و خدا خدا میکنم
خدا میدونه دردم چیه؟درمانم چیه ؟ وقت درمانم کیه ؟چجوری درمانم کنه بهتره ؟آه و ناله هامو میبینه و منو ناز و نوازش هم میکنه اما من...اصلا حواسم به این محبتهای خدای مهربونم نیس و بازم میگم خدایا چی شد پس ؟!

مدتیه به خاطر مشکلات و گرفتاریهای جور واجوری که داشتم خودم میدون خدا رو کمتر یاد میکنم.البته نمازهام مثل همیشه اول وقته و نماز شب هم مد تیه هر شب میخونم خدا روشکر اما کلا نسبت به قبل خیلی کوتاهی میکنم اینو خودم خوب میفهمم:302:

خدای عزیزم
خودت که میدونی جز تو به کسی اعتماد ندارم
میدونی محرم اسرارم تنها تویی
تنها تویی که وقتی اسرارمو بهت میگم بعدش نگران فاش شدنشون نیستم
میدونم تنها تویی که با وجود این همه بیتوجهی باز بهم توجه میکنی
میدونم تو جز خیر و خوبی برام چیزی نمیخوای
میدونم دلت میخواد صدات کنم
عزیزم
من بدم، تو خوب
من زشتم تو زیبا
من عجولم تو صبور
من ، من ، من گنه کارم ، تو بخشنده
خداجونم
دوست دارم خیـــــــــــلی
اصلا میدونی چیه خدا جونم ؟
چون میدونم تو رو واسه همیشه دارم اینه که خیالم راحته ...

عزیزم
بعضی وقتا از رنجهایو سختیهایی که برامون پیش میاد ناراحت و عصبی میشم
اما میدونم تو ، خدای مهربونم قبلش ظرفیتش رو بهم دادی و منو آماده کردی برای این روزها
خداجونم میدونم این سختیها وسیله ای برای نزدیکتر شدن به تو باید باشه کمکم کن غافل نشم و شکایت نکنم
کمکم کن از اینکه میبینم خونوادم بهم نیاز دارن مغرور نشم--خودمو براشون نگیرم--منت نذارم سرشون--
کمکم کن مهربون باشم
کمکم کن تنها بنده تو باشم که تنها تویی شایسته بندگی و سجده و عبادت

خدای خوبم دوست دارم:72:

مرحبا فرانک 1389:104::104::104::104::72:

خداجون دوووووووووووووووووست دارم

سلام به همه این دوستانی که قلب هایی از طلا دارن
میدونید این خاصیت همه ما ادماست که وقتی مشکلی داریم میریم پیشش ولی خدایی واقعا برازندشه که من ناسپاسو تحویلم میگیره میدونید چند وقت پیش نامزدم یک برگه به من داد تا بخونم موضوش این بود نامه ای از خدای برای انسان
قسمت هاییشو مینویسم تا شما هم بخونید تا شاید مثل من از خوندش لذت ببرید

نامه ای از خدا:
سلام بنده عزیم چند وقته زیاد منو نمی بینی دلم برات واقعا تنگ شده فقط میخواستم بگم خیلی دوست دارم دیروز که از خواب بلندشدی منتظرت بودم شاید بهم صبح بخیر بگی ولی انگار حواست جایه دیگه ای بود از خواب که پاشدی رفتی مسواک زدی برای صبحانه خوردن داشتی اماده میشدی که که گفتم شاید تو دلت برام دردو دل کنی ولی بازم چیزی نشنیدم رفتی صبحونت خوردی گفتم الان دیگه صدات میشنوم که ازم تشکر میکنی ولی بازم چیزی نشنیدم حاضر شدی رفتی سر کار با مدیرت به شدت دعوا کردی بی دلیل تحقیرت کرد، من دلم واقعا به حالت سوخت خواست صدام کنی تا بهت بگم چقدر دوست دارم و به حالت نگرانم ولی بازم صدایی ازت نشنیدم تا بهت بگم عاشقتم
داشتی میرفتی خونه یک راننده ناشی کم مونده بود بهت بزنه، سریع نجاتت دادم تا صدمه نبینی تا بازم بهت بگم حواسم بهت هست و همیشه مراقبتم
گفتم الان دیگه صداتو میشنوم تاباهام درد و دل کنی ولی انقدر تو افکار خودت غرق بودی که اصلا حواست به من نبود
رفتی خونه تلوزیونو روشن کردی نشستی جلوش ساعت ها بدون اینکه به چیزی فکر کنی به تلویزیون نگاه کردی پیش خودم گفتم الان دیگه ذهنش ازاده حتما باهام حرف میزنه ولی بازم سکوت کردی به خودم گفتم خسته ای نیاز به استراحت داری حتما بعدا باهام حرف میزنی
بعد از تماشای تلویزیون خسته رفتی به رختخوابت بازم منتظر دردو دلت شدم تا بهت بگم عاشقتم ولی در سکوت بخواب رفتی فرشته هارو مامور کردم تا بالای سرت به ایستن تا خواب راحتی داشته باشی تا شاید فردا باهام صحبت کنی فقط بدون همیشه عاشقانه دوست دارم و به فکرتم حتی اگه بهم فکر نکنی

حالا سوای این نامه احساسی حتما برای همه ما پیش اومده که تو دلمون چیزی رو خواسته باشیم و بدون اینکه از خدا درخواستش کرده باشیم کنیم خدا بهمون داده باشه و مثل من حقیر این جمله ناسپاسانه رو گفته باشید ایکاش از خدا چیز دیگه خواسته بودم:72::72::72:

سلام
خدای خوبم بازم سلام
بازم منم، اومدم در خونه ات رو با پررویی تمام بزنم و بگم : صاحب خانه ی عزیز چیزی برای این
گدای هر روز داری ؟
میدونم داری خداجونم، چیزی که به درد من بخوره فقط پیش تو پیدا میشه

خداجون منو ببخش که چند روزه مثل بچه ها بهانه گیر شدم و دوست دارم گریه کنم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

یادت که هست چی ازت خواستم؟
خدای خوبم میدونم اگه چیزی که خواستم بهم ندادی یا بهترشو میدی یا باید صبر کنم
یا دوست داری بیشتر صدات کنم و تو خوشحال بشی یا اینکه از بدیمه که بهم توجه نمیکنی
در هر حال هنوز دعامو مستجاب نکردی عزیزم:316:
شاید به خاطر اینه که لایق چیزی که خواستم نیستم، در اون حد نیستم، به سرم زیاده و ...
شایدم اون چیزی که خواستم لایق من نیست و تو حیفت میاد بهم بدیش

خدایا من از کجا بدونم دلیل مستجاب نشدن دعام کدام از ایناست ؟
خدای خوب و مهربونم منتظرم
زودتر بهم بگو بدونم
که اگه به خاطر اینه که تو دوست داری من بیشتر صدات کنم و تو از شنیدن صدام لذت میبری ، خب منم همینو میخوام و از خیر خواسته ام میگذرم چون رضا و خوشنودی تو از هرچیزی بهتره:46:
اما اگه به خاطر اینه که خیلی خیلی بدم و دوستم نداری که وای به حال من، بدا به حال من
باید خودمو اصلاح کنم
خدجونم هرچی هست زودتر بهم بگو منتـــــــــــــــظرم:72:

بچه ها تو رو خدا واسم دعا کنین امتحانم رو خراب کردم

ای خدای مهربون کمکم کن هیچ بزرگی جز تو نیست
:323::323::323:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط nazi.juje

بچه ها تو رو خدا واسم دعا کنین امتحانم رو خراب کردم

ای خدای مهربون کمکم کن هیچ بزرگی جز تو نیست
:323::323::323:

---

nazi جان چه امتحانی؟ دانشگاه؟ اگه آره دانشجویی که امتحانشو خراب نکنه که دانشجو نیست..:311:
من که یکی یکی دارم همه امتحانا رو خراب می کنم....:311::311:
اینا که شوخی بود ولی..چشم دعا می کنیم که همه چی روبراه شه.........
نگران نباش...خدا هست......

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرانک1389

البته نمازهام مثل همیشه اول وقته و نماز شب هم مد تیه هر شب میخونم

---

مامانم اينا...:54: به فرانك1389 حسوديم شد! نماز شبش هم ترك نميشه من نمازاي معموليم هم به زور ميخونم و همش حواسم پرته...:54:
اگه گيرت بيارم خفت ميكنم! :161: همين شما بچه مثبت ها هستيد همش حواس خدا رو به خودتون معطوف ميكنيد خدا ديگه به ما هيچ توجهي نميكنه! :54:

يه جايي خونده بودم:
"خداوند تنها معشوقي است كه عاشقان او به هم حسادت نميكنند"

فكر كنم اين جمله هم مثل بقيه ي جملاتي كه به زور خواستند تو مغزمون فرو كنند همچين پروپايه ي درستي نداره! :D چون من به فرانك1389 حسوديم شد.

[size=large]پروردگارا به من كمك كن تا بتوانم همچون تو ستارالعيوب باشم.
پروردگارا به من كمك كن تا بتوانم همچون توبخشنده باشم.
پروردگارا به من كمك كن تا بتوانم همچون تو صبور باشم.
پروردگارا به من كمك كن تا بتوانم همچون تو رئوف باشم.


[size=medium] [size=xx-large]الهم عجل لوليك الفرج [/size]

[/size][/size]

يه جايي خونده بودم:
"خداوند تنها معشوقي است كه عاشقان او به هم حسادت نميكنند"

یاسا چه جمله قشنگی .فوق العاده است تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم::104::104::
خدای مهربون قربونت بشم که همه اینقدر دوست دارن .

[size=x-large]بچه ها دیروز که از امتحان اومده بودم خیلی گریه:302: کردم اینقدر گریه کردم که سرم داشت میترکید بعد یه دفعه به خودم اومدم گفتم واقعا ارزش داشت که گریه کنی اونوقت بود که یه احساس قشنگی اومد تو دلم و گفت

عزیزم گریه نگن خودم کمکت میکنم.:323: بچه ها شما هم واسم دعا کنین خدا به حرفای شما مهربونا گوش میده

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

یاسای عزیز چه بسا دوست عزیزمون فرانک در نامز شبش حواسش پرت بشه این حسادت نیست این توفیقیه که خدا بهش داده تو هم اگر تلاش کنی توففیق پیدا میکنی خدا هیچ وقت[color=#FF0000] بین بنده هاش فرق نمذاره

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستی بچه ها من دانشجویم ولی مثل بچه ها گریه کردم:163:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yasa

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرانک1389

البته نمازهام مثل همیشه اول وقته و نماز شب هم مد تیه هر شب میخونم

---

مامانم اينا...:54: به فرانك1389 حسوديم شد! نماز شبش هم ترك نميشه من نمازاي معموليم هم به زور ميخونم و همش حواسم پرته...:54:
اگه گيرت بيارم خفت ميكنم! :161: همين شما بچه مثبت ها هستيد همش حواس خدا رو به خودتون معطوف ميكنيد خدا ديگه به ما هيچ توجهي نميكنه! :54:

يه جايي خونده بودم:
"خداوند تنها معشوقي است كه عاشقان او به هم حسادت نميكنند"

فكر كنم اين جمله هم مثل بقيه ي جملاتي كه به زور خواستند تو مغزمون فرو كنند همچين پروپايه ي درستي نداره! :D چون من به فرانك1389 حسوديم شد.

---

سلام یاسا جونم :46:
چرا انقد ناراحتی عزیز؟ گلم به فرانک بدبخت حسودی نکن که اینا که گفتم تنها سرمایه هایی هستن که دارم :302:نگران نباش خواهر جون خدای عزیز حواسش به همه هست مخصوصا به تو که به خاطر یه خورده:P کاهلی تو عبادت انقد سرو صدا راه انداختی و فرانک بدبخت رو میخوای خفه کنی:163:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

یاسا جون حق با نازی جونه :46:
تنها ظاهر اعمال مهم نیستند بلکه باید در عمل به کار گرفته بشن و ما برای اینکه بدونیم تا چه حد اعمل خوبمون مورد رضای خدا قرار گرفته باید میزان دوری از گناه رو توسط خودمون دقت کنیم:316:

خداجونم سلام

بازم منم، فرانک!

وقت که داری دوست من، مگه نه ؟میخوام باهات حرف بزنم، دلم پره خدا جون، به حرفام گوش میدی ؟


یا مونِسَ کُلِّ وَحید...نذار تنها بمونم، من از تنهایی میترسم! تنهایی فقط شایسته توه خدای خوبم.

یا مَوضِعَ کُلِّ شَکوی...دردمو به کی بگم جز تو ؟از رنج و سختی به کی شکایت کنم جز تو ؟وقتی دلم میگیره و کسی یا چیزی آزارم میده جز خودت به کی میتونم شکایت کنم عزیزم ؟

یا غَفّارَ الذُّنوب...از سر تقصراتم بگذر خداجون ،هرچی ندارم این یکی رو خوب دارم، گناه رو میگم خدا.از این لحاظ بارم سنگینه و کمرمو خم کرده به دادم برس خدا.

یا حَبیبَ مَن لا حبیبَ لَه...خدا جونم دوستان زیادی دارم مثلا تو همین تالار همدردی ..اما بهترینشون خودتی خدای خوبم .میدونم دوستانم ناراحت نمیشن از این حرفم چون خودشون هم دوست دارن
.
یا عِمادَ مَن لا عِمادَ لَه...ای تنها تکیه گاهم،جز تو کسی رو ندارم که بهش تکیه کنم و مطمئن باشم که روزی پشتمو خالی نمیکنه.خدایا هموامو داشته باش.

یا مِفتاح...کلید حل مشکلاتم دست توه خدای عزیزم، قفل دست هرکی باشه مهم نیست مهم اینه که کلید دست توه.با کلیدی که دستته گره از کارم باز کن خدا

یا رزّاق ...به قدری که نیازم برطرف بشه بهم روزی بده، به قدر کفایت که نه محتاج غیر تو باشم ونه مغرور به مالم،به نامرد محتاجم نکن خدا

یا کافِی...تو برام کفایت میکنی، تورو داشته باشم کافیه خدا ..رهام کنم

یا کاشِفَ الکُروب...غم و اندوه رو از کل بنده هات بگیر از منم بگیر خدا،دل تمام بنده هاتو شاد کن دل منم شاد کن.از اندوه و غصه و پریشان حالی به خودت پناه میبرم، غمهامو ازم بگیر خدا

یا راحِمَ ا لمَساکین...مسکین و درمانده و فقیر و بی چیزم خدا، دستام خالیه ،گدای درگاهتم ، به دستای خالیم رحم کن خدای رحمان
.
یا عَلّام القُلُوب...پروردگارا! از دلم خبر داری،رازهامو میدونی،از آشوب دلم آگاهی ، خدایا دلمو آرام کن.

خداجونم مثل همیشه چاپلوسی کردم، همه اینا رو گفتم تا درد اصلی دلمو بهت بگم .میدونم که میدونی اما بگم سبک میشم .
خدای خوبم میدونم اینجا فقط باید از دلتنگیمون واسه خودت حرف بزنیم اما اخه من دلم واسهکی دیگه هم تنگ شده

دلم براش تنگ شده، خیـــــــــلی زیاد.چکار کنم ؟
عزیزم چرا تو این دنیای بزرگ تو این همه آدم من باید اونو دوست داشته باشم که نمیشه؟؟؟
یعنی واقعا نمیشه ؟هیچ راهی نداره ؟پارتی بازی هم نمیشه کرد ؟
اگه راه نداشت و نداره پس چرا ...چرا گذاشتی مهرش به دلم بشینه ؟
من تاحالا، این همه سال در قلبمو به روی کسی باز نکرده بودم .خیلی مواظب بودم کسی به قلبم راه پیدا نکنه اما حالا یکی موفق شده کلید قلبمو ازم بگیره...اما راهی نیست که مال من باشه.چرا خدا ؟ چرا ؟

[b]خدای خوبم بقیه اش بمونه بعداً انشاء الله البته اگه بهم فرصت بدی! آخه تالارهمدردی قوانینی داره که یکیش طولانی نشدن پستهاست هرچند من اکثرا رعایت نمیکنم همونطوری که خیلی از دستورات تو رو رعایت نکردم.
پس تا بعد میبینمت خدا...[/b]

مزاحم همیشگی : فرانک:72:

خدا جونم تو اگه نبودی من چیکار میکردم الهه عشق:323:

فرانک جون واسه عشق های زمینی التماس نکن ممکنه صلاحت نباشه به خدا توکل کن اگه صلاحه وگرنه اصرار نکن:72:

سلام دوستان
اگه میشه من رو هم توی دعاهاتون فراموش نکنین
نزدیک 9 روزه که کارم ناجور گیر کرده و ...

فقط التماس دعا دارم:323:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خیلی تنها

سلام دوستان
اگه میشه من رو هم توی دعاهاتون فراموش نکنین
نزدیک 9 روزه که کارم ناجور گیر کرده و ...

فقط التماس دعا دارم:323:

---

هیچ زمستانی ماندنی نیست....حتی اگر تمامی شب هایش یلدا باشد...نگران نباش...
خدا هست...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ...sheida

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خیلی تنها

سلام دوستان
اگه میشه من رو هم توی دعاهاتون فراموش نکنین
نزدیک 9 روزه که کارم ناجور گیر کرده و ...

فقط التماس دعا دارم:323:

---

هیچ زمستانی ماندنی نیست....حتی اگر تمامی شب هایش یلدا باشد...نگران نباش...
خدا هست...

---

خانم شیدا از دلگرمی‌تون ممنونم ؛ آره حق باشماست:
حتی اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست ، او جانشین همه ی نداشتن هاست . . .
اما خودم باعث این گرفتاری بودم ، خودم باعث این همه مشکل بودم ، مشکلی که باعث شده احساس گناه وجودم رو بگیره ، خیلی پشیمونم خیلی . . .
من خیلی کم چنین وضعیتی برام پیش اومده ، همیشه خدا دوستم داشته و آدم بافکری بودم ولی نمیدونم چرا این بار اینجوری شد؟ از خدا میخوام این قضیه رو هم باز با حکمت همیشگی اش جمع و جور کنه ، من دیگه از این اشتباها نمیکنم

خدایا خودت خوب میدونی خیلی پشیمونم:323:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط nazi.juje

سلام دوستای عزیز و مهربونم در تالار همدردی
هرزگاهی به تالار همدردی عزیزم سر میزن و مشغول خوندن مطالب زیبای دوستانم میشم امشب هم داشتم همین کارو میکردم که یهو جرقه ای تو ذهنم خورد .نمیدونم یه احساس غریبی بهم دست داد یه احساس گریه و خفقان یه احساس دوری از عزیزی که همه چیزمو از اون داشتم و دارم تمام وجود و زندگیم خدای مهربونم دلم برات تنگ شده:323:چقدر ما بی انصافیم چقدر از شوهر و خانواده شوهرو پسر و دخترمون و هرکی تو فامیل هست شاکی هستیم و میایم اینجا از اونا حرف میزن چرا یه بار نشده با خودمون بگیم در مورد یه عزیز حرف بزنیم نمیدونم ولی خودمو میدونم که خدایا خیلی دختر بدی شدم چرا دیگه مثل قبلا احساست نمیکنم چرا گناه تمام وجودمو گرفته و کارای اشتباه انجام میدم ولی تو باز لطفتو شامل حالم میکنی خدا جون دلم خیلی واست تنگ شده میخوام بهت نزدیک شم دوباره اره مثل اون قدیما که یه قدم میومدم به سمتت اما تو ده قدم میومدی به سمتم میخوام بشم مثل قبل چرا این همه گرفتاری و مشغله منو از تو دور کرد .نمیدونی وقتی بهت فکر مینم تمام وجودم اروم میشه خیلی ماهی خیلی مهربونی خیلی دوست دارم فقط پیشم باش تنهام نذار بذار به همه بگم من یه عشق حقیقی دارم یه عشق بی مثال .خداجونم منو بی خیال کن به دنیا به زندگی اینقدر دنیا واسم ارز شنداشته باشه کمکم کن دوست دارم عشق ازلی وقتی یاد مرگ میوفتم از خودم بدم میاد چه فرصت هایی رو از دست دادم دوستای گلم بیان یه گذری کنیم به کارهایی که داریم انجامش میدیم و عین خیالمون نیست باید تاوانشو بدم .من زیاد مذهبی نیستم اما بعضی چیزا واسم خیلی مقدسه بیان اینجا و بگین چیکار کنیم تا دوباره به سمت اون عشق بی پایان و بی منت بریم؟:72::72::72:[/poem]

---

سلام نوشته ات واقعا زیبا بود

ممنونم dilek عزیز وای خدایا صد هزار بار شکر هنوزم کایی هستن که تو رو توی همین نزدیکیا حس میکنن .:323:خدای مهربونم به همه دوستای خوبی که توی اینجاپیدا کردم کمک کن به حاجتاشون برسن بذار همه بدونن ما دوست داریم

خداجون کمکمون کن نمازهامونو رو از رو وظیفه نخونیم
بخونیم از برای تو برای نزدیک شدن به تو وشاید فرصتی برای راز و نیاز با تو
خدیا حس زیبای تقرب در نماز رو شامل حالمون کن
دوستای گلم بیان همگی برای هم دعا کنیم
امیدوارم در دنیایی به نام بهشت همدیگرو ملاقات کنیم شاید از دعای هم به عاقبت به خیری برسیم
[/size][/color][color=#9400D3][size=xx-large]

امین:323:

چه تایپیک عالی زدی
منم دلم خواست از خدا بنویسم اما باور کنیم دل خدا هم برامون تنگ می شه چجوری؟ این جوری:

اگه ديدي بغض كردي؛ ولي دليل گريه كردن پيدا نمي كني
اگه دنبال يه جايي مي گشتي كه داد بزني ...
بدون دل خدا برات تنگ شده و مي خواد صداش كني.

خدای همیشه قشنگم... تو رو میخوام ... تو رو... مهربونیتو... صدای گرمتو... یادته هر بار نگران بودم بهم میخندیدی؟ میگفتی من هستم برو... بی معرفت شدم نه؟ بیا... من منتظر شنیدن صداتم... منتظر حس کردن گرمی دستات رو شونه هامم... منتظر حس کردن آرامش حضورت در دلم هستم... بیا...
دوستت دارم خدای مهربونم

sisili مرحبا بر تو :104:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط nazi.juje

ممنونم dilek عزیز وای خدایا صد هزار بار شکر هنوزم کایی هستن که تو رو توی همین نزدیکیا حس میکنن .:323:خدای مهربونم به همه دوستای خوبی که توی اینجاپیدا کردم کمک کن به حاجتاشون برسن بذار همه بدونن ما دوست داریم

خداجون کمکمون کن نمازهامونو رو از رو وظیفه نخونیم
بخونیم از برای تو برای نزدیک شدن به تو وشاید فرصتی برای راز و نیاز با تو
خدیا حس زیبای تقرب در نماز رو شامل حالمون کن
دوستای گلم بیان همگی برای هم دعا کنیم
امیدوارم در دنیایی به نام بهشت همدیگرو ملاقات کنیم شاید از دعای هم به عاقبت به خیری برسیم
[/size][/color][color=#9400D3][size=xx-large]

امین:323:

---

نازی جون من هم چند ماهی می شه که خدا رو هر روز می بینم دلم خیلی شکسته است .هر روز هوای گریه دارم .از اینکه چرا ما ادمها انقدر خودخواهیم شرح ماجرای من رو توی وبلاگم می تونی ببینی www.sozdilek.blogfa.comبه اسم ترانه محبت برامون دعا کن به خصوص برای اون اونی که این وبلاگ رو براش نوشتم تنها گناهش اینه که بی کسه .

[/size][/color]مرحبا بر تو dilek قسمتی از وبلاگت رو خوندم و اونقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که دیگه سعی بر نخوندنش کردم ناراحت شدم .افرین بر تو افرین بر حس قشنگ مادر بودنت .برای من هم ارزو کن و از خدا بخواه که روززی طعم مادر شدن رو بچشم یعنی میشه خدا جون[


[size=x-large]یادت نشه عزیزم این توفیق ی از جانب خدا بوده خوش به سعادتت اون دنیا حداقل یه کار خوبی داری که جلوی خدا شرمنده نشی الان که دارم برات مینویسم چشام خیسه چرا اینقدر بد شدم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

چرا اینقد رقبح گناه واسم ریخته کمکم کن کمکم کن:323::323::323:

إِذَا مَسَّكُمُ الْضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الإِنْسَانُ كَفُورًا

__________________________________


و چون در دريا به شما صدمه‏اى برسد هر كه را جز او مى‏خوانيد ناپديد [و فراموش] مى‏گردد و چون [خدا] شما را به سوى خشكى رهانيد رويگردان مى‏شويد و انسان همواره ناسپاس است | آیه ی 67 سوره ی اسراء

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sisili

اگه ديدي بغض كردي؛ ولي دليل گريه كردن پيدا نمي كني
اگه دنبال يه جايي مي گشتي كه داد بزني ...
بدون دل خدا برات تنگ شده و مي خواد صداش كني.

---

پس خدا خيلي دلش براي من تنگه !!!!! چون من هميشه اين حالات رو دارم هرچند كه در كشاكش زندگي اونا رو به دست فراموشي مي سپارم....

سلام خدای خوبم

خداجون تو از روح خودت در ما دمیدی، از این همه صفات خوبت هم تو وجود ما قرار بده و صفات زشت و ناپسند رو از وجودمون دور کن به حق اسماء مبارکت

خدا جمیل *** خدا جلیل
خدا کریم *** خدا رحیم
خدا وهّاب *** خدا توّاب
خدا کافی *** خدا شافی
خدا خبیر *** خدا بصیر
خدا دیّان *** خدا حنّان
خدا مبین *** خدا معین
خدا جبّار *** خدا جابر
خدا رافع *** خدا دافع
خدا شاکر *** خدا غافر
خدا شکور *** خدا غفور
خدا ملک *** خدا مالک
خدا سریع *** خدا بدیع
خدا صابر *** خدا صبور


عجب صبــــــــــــــــری خدا دارد...

التماس دعا:72:

خدایا راست میگه فرانک تو در روح ما دمیدی میدونم اون صفات مخصوص خود خودت هست اما فقط یه ذره فقط یه ذره شو به ما بده یه کوچولو فقط


خدایا ممنونتم که به من کمک کردی که این تایپیک رو ایجاد کنم تا هرروز از تو بنویسم ای قادر

[/color][/size]خدارا شکرررر:323:

بار روی دوشش زیادی سنگین بود و سر بالایی زیادی سخت. دانه ی گندم روی شانه های نازکش سنگینی می کرد . نفس نفس می زد . اما کسی صدای نفس هایش را نمی شنید، کسی او را نمی دید. دانه از روی شانه های کوچکش سُر خورد و افتاد. خدا دانه ی گندم را فوت کرد. مورچه می دانست که نسیم، نَفَس خداست. مورچه دانه را دوباره بر دوشش گذاشت و به خدا گفت: «گاهی یادم می رود که هستی، کاشکی بیشتر می وزیدی.»


خدا گفت: «همیشه می وزم. نکند دیگر گمم کرده ای!»


مورچه گفت: «این منم که گم می شوم. بس که کوچکم. بس که ناچیز. بس که خُرد. نقطه ای که بود و نبودش را کسی نمی فهمد.»


خدا گفت: «اما نقطه سر آغاز هر خطی ست.»


مورچه زیر دانه ی گندمش گم شد و گفت: «من اما سر آغاز هیچم و ریزم و ندیدنی. من به هیچ چشمی نخواهم آمد.»


خدا گفت: «چشمی که سزاوار دیدن است می بیند. چشم های من همیشه بیناست.»


مورچه این را می دانست. اما شوق گفت و گو داشت. پس دوباره گفت: «زمینت بزرگ است و من ناچیزترینم. نبودنم را غمی نیست.»


خدا گفت: «اما اگر تو نباشی، پس چه کسی دانه ی کوچک گندم را بر دوش بکشد و راه رقصیدن نسیم را در سینه خاک باز کند؟ تو هستی و سهمی از بودن برای توست، در نبودنت کار این کارخانه ناتمام است.»


مورچه خندید و دانه ی گندم از دوشش دوباره افتاد. خدا دانه را به سمتش هل داد. هیچ کس اما نمی دانست که در گوشه ای از خاک، مورچه ای با خدا گرم گفت و گوست

ممنون baby عزیز فوق العاده بود

بچه ها کجایین .

نمرمو پاس کردم خداجونمخیلی دوست دارمممممممممم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط nazi.juje

بچه ها کجایین .

نمرمو پاس کردم

---

چقدر خوب ..nazi.jujeخیلی خوشحالم که پاس کردی...
من هنوز نمره هامو ندیدم:227: یعنی هم چنان دارم امتحان می دم...:302:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط nazi.juje

خداجونمخیلی دوست دارمممممممممم

---

منم دوستش دارممممممممممممم.

سلام دوستاي خوبم. nazi جان بهت تبريك ميگم. اميدوارم هميشه موفق باشي.... ولي من به خاطر شرايط خيلي بدي كه داشتم حذف ترم كردم.:302: تورو خدا براي منم دعا كنيد تا از اين وضعيت خارج شم و درس بخونم، به اين اميد كه ترم بعد جبران كنم...
خداي مهربونم! ميدنم كه اين پيروزي و شكست ها لازمه ي زندگيه. پس در روزهاي شكست بهم صبر عطا كن كه از لطفت نا اميد نشم و در پيروزي ها فروتني عطا كن تا به خودم مغرور نشم. من به تو اعتماد دارم و باور دارم اين شكست هاي پي در پي همه حكمت توست و همه ي اين ها به صلاح منه، چون به تو توكل كردم. اما خواهش ميكنم پيمانه ي صبرم رو لبريز نكن، چون تو از ضعف هاي من آگاهي....
در آخر، خدايا! همه ي افرادي كه تو اين تالار هستند، به نوبه ي خودشون گرفتاري هايي دارند. پس تنهاشون نذار و هميشه ياري شون كن. چرا كه خداي من! همه ي ما به تو محتاجيم...

تا كشف و شهود، رمز معنا شدن است
هر قطره پر از مجال دريا شدن است
درويش به خسله رفته ميداند و بس
هر گم شدني كليد پيدا شدن است.

پيروز باشين.

hamishetanha من چرا همیشه تنها .تو در کنار خودت یه معشوق داری که همیشه مواظبته مطمئن باش خدای مهربون کمکت می کنه.تو والاتر از اونی هستی که یادت بره یه مهربون پیشته:323:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

[color=#9400D3]بچه ها واسم دعا کنین یه حاجت دارم خداجون میدونم کمکم می کنی ولی به خدا صبرم کمه .ظرفیتم کمه خودت منو میشناسی کمکم کننننننننننننننننننن:323:

مشکل من هم اگه خدا بخواد تا حدودی داره حل میشه:323:
مشکل دیگه اینه که احتمالاً یه درسو میوفتم!!!!:302:

____________________________

ربنا ظلمنا أنفسنا و ان لم تغفر لنا لنکونن من الخاسرین

نازی جان می بینی چه تاپیکی ایجاد کردی..بســــــی مرسی...
خیلی دوستش دارم این تاپیک رو..
hamishetanha،nazi.juje انشاالله به هرچی می خواین برسین...رفیق ما بامعرفته..هیچ کس رو تنها نمی ذاره..عین آدمای این کره خاکی نیست که..آسمونیــــــه...
همیشه تنها چه دلی داری تو...چه چیزی از خدا خواستی......به منم یاد دادی فقط به فکر خودم نباشم..به دیگران هم فکر کنم و براشون بخوام.....
همین چیزی که همیشه تنها خواست..خدا جون منم ازت می خواما...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hamishetanha

در آخر، خدايا! همه ي افرادي كه تو اين تالار هستند، به نوبه ي خودشون گرفتاري هايي دارند. پس تنهاشون نذار و هميشه ياري شون كن. چرا كه خداي من! همه ي ما به تو محتاجيم...

---

خیلی تنها خیلی خوشحالم که مشکلتون داره حل می شه.....
در مورد نمره تون قانون پایستگی واحد رو شنیدین؟
عرضم به حضورتون که قانون پایستگی واحد می گه واحد ها نه از بین می روند و نه پاس می شوند بلکه از ترمی به ترم دیگر انتقال می یابند!!!!:311:
جدا از شوخی ترم بعد امیدوارم جبران کنید...
با آرزوی بهترین ها برا همتون...

نقل قول:

---

خیلی تنها خیلی خوشحالم که مشکلتون داره حل می شه.....
در مورد نمره تون قانون پایستگی واحد رو شنیدین؟
عرضم به حضورتون که قانون پایستگی واحد می گه واحد ها نه از بین می روند و نه پاس می شوند بلکه از ترمی به ترم دیگر انتقال می یابند!!!!
جدا از شوخی ترم بعد امیدوارم جبران کنید...

---

بله شنیدم :311: البته نگران نباشین ، 1واحده! و " احتمالاً " میوفتم :311:

ممنون:72: