زمان مناسب ازدواج

سلام به همه دوستان عزیز
من پسری هستم ۱۹ ساله که از چند سال قبل به خانومی دقیقا هم سن خودم دل بستم
اون خانوم از دوستای خانوادگی ما هست
ایشان فردی مذهبی هستن و چادری من هیچ وقت نتوانستم این موضوع را با او یا خانواده ایشان یا خودم مطرح کنم
برای همین فکر می کنم اگر دیر به جنبم خیلی زود دیر میشه و یک نفر دیگر به خواستگاری ایشان میره

من ۱۹ سالمه از نظر مالی هیچ مشکلی ندارم خودم دانشجو هستم و خودم مغازه از خودم در یکی از بهترین نقاط شهر دارم و ماهی چند میلییون در امد از نظر خانواده خانواده ای روشن فکر دارم پدرم پزشک و مادرم استاد دانشگاه هست

ایشان هم دانشجو هستن و پدرشان از مهندسان معروف شهر و از نظر مالی مثل ما هستن


من تا به حال در باره این موضوع با کسی حرف نزدم راستش یک کم می ترسم ...

لطفا دقیقا بگید من چی کار کنم راستش از این بی تکلیفی و این فکر های منفی خسته شدم

تشکر

خب همه چیز که مهیا ست دیگه مشکل چیه یه بسم اله بگیدو این مسئله رو اول با خانواده خودتون در میون بزاریدو ببینید اونا نظرشون چیه! از دست رو دست گذاشتن که مسئله ای حل نمیشه!شما که ظاهرا هیچ مشکلی ندارید و شرایط برای یه ازدواج موفق مهیاست پس دیگه منتظر چی هستید...!
تنها مسئله ای که میتونه وجود داشته باشه سن شما ...که ظاهرا هم باشرایط موجود باید از تجربه و پختگی لازم هم برخوردار باشید....و نگرانیی برای سنتون هم وجود نداره پس ...گاهی گفته میشه ازدواج تو سن پایین باعث میشه شخص فرصتهای مناسبتری رو در اینده از دست بده اما شما انتخاب خودتون رو کردید و به نظر من نگرانیتون بی مورد هست بهتره باقی قضیه رو به بزرگترا بسپارید:72:
دریا

تشکر از darya1389 عزیز
گفتم من مشکل مادی ندارم ولی مشکل من این هست که اصلا این رو را ندارم که با خانوادم مطرح کنم
خودم فکر می کنم هنوز خیلی بچم ولی از طرفی فکر می کنم ممکنه دیر بشه

لطفا دوستان راهی بگن که من این موضوع رو با مادرم مطرح کنم
(خیلی می ترسم که با جواب منفی رو به رو بشم یا خیلی مشکل های دیگه / واقعا می ترسم )

اولا که شما اگه اون دختر رو دوست دارید باید این حرفارو بزارید کنار که روم نمیشه و میترسمو .............:324:
اگه واقعا بش علاقه دارید باید پای همه سختیاشم وایسید ...شاید خانواده تون از پیشنهاد شما استقبال کردن ...پس ترس رو بزارید کنار و حرف دلتون رو به مادرتون بزنید ....خلاف شرع که قرار نیست انجام بدید...حرفتون کاملا متین و منتطقیه.... بعدشم قرار نیست که همین الان برید ازدواج کنیدو برید زیر یه سقف...واسه رسیدن به این مرحله میتونید به نامزدی اکتفا کنید یا حتی همو بیشتر بشناسید البته با اطلاع خانواده ها....دست دست نکنید کسی قرار نیست که چیزی بفهمه بهترین راه در جریان گذاشتن خانوادتون هست ...خانوادتون هم اگه به قابلیت های شما اگاهی داشته باشن واستون بهترین تصمیم رو گرفت
کاش بفرمایید از کی این اشنایی صورت گرفته و چند وقته که به ایشون علاقمند هستید...
یه مسئله ای که تو این سن و سال هست عدم ثبات عاطفی هست ...باید ببینید چقد به ایشون علاقه دارید و ایا این علاقه واقعی هست یا نه!
دوستان شمارو راهنمایی خواهند کرد
به امید موفقیت
دریا:72:

تشکر از دوستان
من منتظر شنیدن نظرات دیگر دوستان عزیز هستم
:46:

سلام دوست عزیز
به نظرمن اول بهتره خودت حسابی درمورد توانایی هات فکرکنی وببینی اگه برفرض خانواده ها هم مخالفتی نکردن وشما باهم ازدواج کردید می تونی ازپس مشکلات ومسائل زندگی مشترک بربیای چون مشکل مادی نداشتن دلیل نیست که اصلا مشکلی در زندگی نخواهی داشت چون مادیات بخشی از زندگی هست نه همه ی زندگی :305:
با دقت وسعی کن تاحدامکان دور از احساس فکرکنی که آیابعدازچندسال باز انتخابت همون دخترخانم خواهدبودیانه؟:305:
اگه تونستی این مسائل رو باخودت حل کنی قضیه رو سعی کن بامامانت درمیون بذاری
موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط silda

سلام دوست عزیز
به نظرمن اول بهتره خودت حسابی درمورد توانایی هات فکرکنی وببینی اگه برفرض خانواده ها هم مخالفتی نکردن وشما باهم ازدواج کردید می تونی ازپس مشکلات ومسائل زندگی مشترک بربیای چون مشکل مادی نداشتن دلیل نیست که اصلا مشکلی در زندگی نخواهی داشت چون مادیات بخشی از زندگی هست نه همه ی زندگی :305:
با دقت وسعی کن تاحدامکان دور از احساس فکرکنی که آیابعدازچندسال باز انتخابت همون دخترخانم خواهدبودیانه؟:305:
اگه تونستی این مسائل رو باخودت حل کنی قضیه رو سعی کن بامامانت درمیون بذاری
موفق باشی

---

تشکر از جوابت
بخش عمده ترس من هست
ببینید من الان چند سال هست نسبت به این خانوم احساس علاقه می کنم شاید از دوره کودکی از ان زمان تا حالا هیچ دختری چشم منو نگرفته / همه دوستان من دوست دختر دارن ولی من نه / همه شب که میشه اس ام اس بازیشون گل می کنه ولی من نه / سعی کردم خودم رو تا می تونم پاک نگه دارم
خیلی از دختر ها بودن که به خاطر موقعیتم یا اصلا خودم خیلی تمایل داشتن با من دوست بشن ولی من خیلی رسمی به همشون جواب منفی دادم
فکر کنم اینا همه نشان دهنده این باشه که من از روی هوا و هوس همچین انتخوابی نکردم
من تمام اعتماد خانواده رو جلب کردم خانواده مثل چشم خودشون به من اعتماد دارن
نسبت به سنم هم خودم و فامیل میگن که جلو تری
من ۱۹ سالم هست ولی معلم کلاس های زبان / و فنی هستم و جدا از مغازه ای که دارم در اموزشگاه ها هم درس میدم
به علت مدارک و تخصص های که دارم با چند شرکت بزرگ که اگر نام ببرم همه میشناسید قرار داد دارم برای کار .
در چند مسابقه علمی مقام دارم و...
تعریف نمی کنم ولی گفتم شاید به درد بخوره و شما راهنمایی دقیق تری بکنید ...

تشکر از همه

از استادش پرسید، استاد عشق چیست؟ استاد در جوابش گفت: به گندم زار برو و پر پشت ترین خوشه گندم را بچین و بیاور. فقط این را بدان که هر چقدر در گندم زار جلو بروی و خوشه ای را نچیده باشی حق بازگشت را نداری. شاگرد قبول کرد و رفت. مدت طولانی سپری شد تا شاگرد بازگشت. او اما دست خالی آمده بود. استاد از او پرسید که چه کردی؟ شاگرد گفت: به گندم زار رفتم و یک خوشه بزرگ را دیدم اما همین که می خواستم آن را بچینم دیدم که خوشه ی بعدی پر پشت تر است و هر چه جلوتر می رفتم خوشه های بزرگ تری را می دیدم تا اینکه به انتهای گندم زار رسیدم و نتوانستم خوشه ای را بچینم. استاد گفت: عشق یعنی این. شاگرد گفت: پس ازدواج یعنی چه؟ استاد گفت: این بار به جنگل برو و بلندترین درختی را که دیدی بیاور. اما به یاد داشته باش که اینجا هم نمی توانی به عقب بازگردی. شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با یک درخت برگشت. استاد گفت: این بار چه کردی؟ شاگرد گفت: به جنگل رفتم و از ترس این که دوباره چیزی بدست نیاورم اولین درخت بلندی را که دیدم آوردم. استاد گفت: ازدواج

هم یعنی این...!

با توجه به سن شما این داستان رو مناسب دیدم !

فقط همینو میگم ادم تو 19 سالگی کمتر پیش میاد به بلوغ عقلی لازم واسه ازدواج رسیده باشه.ازدواج امادگی میخواد درک عقلی و اجتماعی میخواد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ♂ mani

از استادش پرسید، استاد عشق چیست؟ استاد در جوابش گفت: به گندم زار برو و پر پشت ترین خوشه گندم را بچین و بیاور. فقط این را بدان که هر چقدر در گندم زار جلو بروی و خوشه ای را نچیده باشی حق بازگشت را نداری. شاگرد قبول کرد و رفت. مدت طولانی سپری شد تا شاگرد بازگشت. او اما دست خالی آمده بود. استاد از او پرسید که چه کردی؟ شاگرد گفت: به گندم زار رفتم و یک خوشه بزرگ را دیدم اما همین که می خواستم آن را بچینم دیدم که خوشه ی بعدی پر پشت تر است و هر چه جلوتر می رفتم خوشه های بزرگ تری را می دیدم تا اینکه به انتهای گندم زار رسیدم و نتوانستم خوشه ای را بچینم. استاد گفت: عشق یعنی این. شاگرد گفت: پس ازدواج یعنی چه؟ استاد گفت: این بار به جنگل برو و بلندترین درختی را که دیدی بیاور. اما به یاد داشته باش که اینجا هم نمی توانی به عقب بازگردی. شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با یک درخت برگشت. استاد گفت: این بار چه کردی؟ شاگرد گفت: به جنگل رفتم و از ترس این که دوباره چیزی بدست نیاورم اولین درخت بلندی را که دیدم آوردم. استاد گفت: ازدواج

هم یعنی این...!

با توجه به سن شما این داستان رو مناسب دیدم !

---

تشکر که یاد اوری کردید
داستان پند اموزی هست یک نفر هم قبلا برام تعریف کرده بود

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط flag

فقط همینو میگم ادم تو 19 سالگی کمتر پیش میاد به بلوغ عقلی لازم واسه ازدواج رسیده باشه.ازدواج امادگی میخواد درک عقلی و اجتماعی میخواد.

---

راستش ما اخر نفهمیدم باید چی کار کنیم ‍۱ نفر میگه برو جلو یکی میگه نه زوده هنوز ...
پس یعنی همه این افراد که تو سن کم ازدواج می کنن همشون به شکست می کشه ..؟
همین الان ۲ تا از دوست های من ازدواج کردن دقیقا هم سن من هستن ولی با شرایط خیلی بد تر
با یکیشون که حرف می زدم می گفت قبل از ازدواج فکر می کنی تو توانایی نداری ولی بعد از ازدواج می بینی تمام مشکلات خود به خود حل میشه بدونه مشکل (خیلی منو تشویق کرد برم جلو)
والا گیج شدم دیگه داره خستم میشه
ببینید من الان با ۱۹ سال سن برای خودم مغازه دارم با چنتا پرسنل زیر دستم خدا رو شکر بازار هم خوب تو دستمه
این مغازه یعنی کلی سرمایه که اگر دست کسه دیگه باشه ۲ شبه همش رو به باد میده این موضوع نمی تونه دلیلی باشه بر بلوغ عقل من ..؟
به نظر شما صحبت با یک مشاور می تونه مفید باشه ..؟
به نظر شما اگر من برم جلو و جواب منفی بشنوم در حال حاضر بعد ۳ یا ۴ سال بعد دوباره امتحان کنم ممکنه جواب بده این طوری حداقل تو لیست خواستگاران این خانوم هم میرم.
پس قدیما که زود ازدواج می کردن چه طوری بود ..؟

(مشکل من فکر کنم جوری باشه که مجرد ها نمی توانند بهش جواب بدن ... بهتره افراد بزرگ تره این انجمن جواب بدن تشکر )

خودتون بهترین جواباوراهکارارو دادین

خودم قبول دارم سنم کمه و تو این دوره زمونه به این سن میگن بچه ولی دوست دارم بهترین انتخواب رو بکنم
اینجا هم اومدم چون جو خیلی صمیمی هست دوستش دارم :72:

باز نظر دیگه ای نیست ..؟

یک سوال دیگه هم هست : سن من و این دختر خانوم دقیقا شبیه به همه اشکال نداره ..؟

سلام دوست خوبم
به نظر من که عضو کوچیکی هستم ، این زندگی رو تو باید بسازی
درسته که سنت کمه اما با توجه به حرفات به نظرم باید بشینی و خوب فکر کنی و با خودت بسنجی ببینی می تونی این زندگی رو اداره کنی
می نوتی اون دختر رو به عنوان همسرت خوشبخت کنی و ففط جنبه مادی نیست
از همه نظر بسنح و بعد اگر متوجه شدی که می تونی با مادرت در میان بذار اگر موافق بودند که به امید خدا میرین جلو و اگر هم مخالف بودند به دلایل اون ها توجه کنید
شاید نکاتی بوده که شما اون رو در نظر نگرفتید
موفق باشید
ناز:72:

اقا من یک مشکل دیگه هم دارم اگر بتونید این رو یک جوابی براش بیارید دیگه تمومه

ببینید من اصلا دوست ندارم یک مهندس لیسانسه بمونم حداقل فوقم رو دوست دارم بگیرم و این توانایی هم دارم حالا چه در ایران چه در خارج از این مرز
و همچنین من هنوز مشکل سربازی دارم ..... :302:

به نظر شما ایا اون اولی (ارزو اول بهتره بگم) که تحصیل هست ممکنه با ازدواج به خطر بی افته ..؟
ایا برای دومی ممکنه باز زندگی منو به خطر بندازه باز سربازی برام خیلی مهمه چون فکر می کنم واقعا سخته اونم ۲ سال .... یعنی عملا ۲۴ ماه زندگی تعطیل بقول جنوبی ها خلاصصصص

خب من فکر می کنم در مورد سربازی شما که به هر حال باید بری و این رو نمیشه نادیده گرفت اما بهتره اینقدر بد در موردش حرف نزنی تا بهتر بتونی تحمل کنی و حتما با خانواده همسرت هم در این مورد صحبت کنی
اما در مورد درست در این شکی نیست که شما استعداد دارین بنابراین می تونی در کنار کار در بیرون درست رو هم ادامه بدی اما این رو هم در نظر بگیر که ممکنه خیلی بهت فشار بیاد و اذیت بشی ولی اگر بخواهی می تونی
و در این مورد هم حتما به همسرت بگو که قصد این کار رو داری در رابطه با تحصیل در خارج ار کشور هم با خانواده همسرت مطرج کن بعضی از خانواده ها مخالف این قضیه هستن
از اول بگی خیلی بهتره
موفق باشید
ناز:72:

سلام دوست عزیز

فکر می کنم شما بیشتر از اینکه تمایل و آمادگی ازدواج رو در خودتون ببینید، ترس از دست دادن فرد مورد علاقتون رو دارید.

به جملاتتون دقت کنید:
خودم فکر می کنم هنوز خیلی بچم ولی از طرفی فکر می کنم ممکنه دیر بشه
بخش عمده ترس من هست
به نظر شما ایا اون اولی (ارزو اول بهتره بگم) که تحصیل هست ممکنه با ازدواج به خطر بی افته ..

شما ممکنه از توانایی های زیادی برخوردار باشید، و با توجه به سنتون از بسیار جهات انسان موفق و پخته ای باشید ولی از گفته هاتون برمیاد که هنوز آمادگی ازدواج و قبول مسئولیت رو در خودتون نمی بینید.

تحصیل در کنار به دوش کشیدن مسئولیت یک زندگی غیر ممکن نیست ولی مستلزم تحمل سختی و انگیزه بالا برای هر دو مورد ( تحصیل و زندگی مشترک) است.

دوست عزیز من پیشنهاد می کنم این مساله رو حتماً با خانوادتون مطرح کنید، چون خانواده بیشترین شناخت رو نسبت به توانایی ها و نقاط قوت و ضعف شما دارند، شما می تونید مسآله علاقتون رو به این دختر خانم و عدم آمادگی فعلیتون رو با مادرتون در میون بگذارید، مطمئناً با توجه به این که گفتید خانواده روشنفکری دارید ، کمکتون می کنن.

ولی توصیه می کنم فعلاً برای ازدواج اصلاً عجله نکنید، حتی اگر اقدامی کردید در حد شناخت دو طرف باشه.

اولا سربازی 18 ماهه ..
دوما .. شما که وضعت خوبه .. به راحتی می تونی معافی بگیری .. ببخشید بخری !http://dingo.care2.com/c2c/emoticons/hanghead.gif

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ♂ mani

اولا سربازی 18 ماهه ..
دوما .. شما که وضعت خوبه .. به راحتی می تونی معافی بگیری .. ببخشید بخری !http://dingo.care2.com/c2c/emoticons/hanghead.gif

---

نه همون ۲۴ ماه هست دوباره برگشته به حالت قبل
چه ربطی داره الان چند سال هست خرید سربازی برداشته شده ...
معافی پزشکی هم می تونم جور کنم ولی دوست ندارم چون خدا رو شکر سالم هستم میرم سربازی باهاش مشکلی ندارم
ولی میگم ممکنه تو زندگیم مشکل به وجود بیاره بالاخر کاسب هستم
بد بختی مشکل یکی دو تا نیست .... :302:


پست بالا جهت روشن کردن دوستمون بود

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mayan

سلام دوست عزیز

فکر می کنم شما بیشتر از اینکه تمایل و آمادگی ازدواج رو در خودتون ببینید، ترس از دست دادن فرد مورد علاقتون رو دارید.

به جملاتتون دقت کنید:
خودم فکر می کنم هنوز خیلی بچم ولی از طرفی فکر می کنم ممکنه دیر بشه
بخش عمده ترس من هست
به نظر شما ایا اون اولی (ارزو اول بهتره بگم) که تحصیل هست ممکنه با ازدواج به خطر بی افته ..

شما ممکنه از توانایی های زیادی برخوردار باشید، و با توجه به سنتون از بسیار جهات انسان موفق و پخته ای باشید ولی از گفته هاتون برمیاد که هنوز آمادگی ازدواج و قبول مسئولیت رو در خودتون نمی بینید.

تحصیل در کنار به دوش کشیدن مسئولیت یک زندگی غیر ممکن نیست ولی مستلزم تحمل سختی و انگیزه بالا برای هر دو مورد ( تحصیل و زندگی مشترک) است.

دوست عزیز من پیشنهاد می کنم این مساله رو حتماً با خانوادتون مطرح کنید، چون خانواده بیشترین شناخت رو نسبت به توانایی ها و نقاط قوت و ضعف شما دارند، شما می تونید مسآله علاقتون رو به این دختر خانم و عدم آمادگی فعلیتون رو با مادرتون در میون بگذارید، مطمئناً با توجه به این که گفتید خانواده روشنفکری دارید ، کمکتون می کنن.

ولی توصیه می کنم فعلاً برای ازدواج اصلاً عجله نکنید، حتی اگر اقدامی کردید در حد شناخت دو طرف باشه.

---

راستی من ماه دیگه میرم تو ۲۰ سال .. :43:
ترسم برای از دست دادن این خانوم خودم فکر می کنم ۲ دلیل داره :
۱- من بد بختانه تو این شرایط بودم که چشم رو باز کردم دیدم کسی که علاقه دارم بهش حالا چه عاطفی چه هر چیز دیگری از پیشم رفته (ایشون فوت کردن)
۲-خودتون کاملا دارید جامعه امروزی رو می بینید شما همین الان چنتا دختر می تونید به من نشون بدید با این شرایط
تحصیل کرده باشه - مودب باشه - چادری باشه - روشن فکر باشه - خانواده واقعا عالی داشته باشه - از نظر سطح مالی و فرهنگی مثل خانواده ما باشه ....
نه دیگه شما که میگی ترس از دست دادن فرد مورد علاقتون رو دارید. چنتا این طوری دختر می تونی به من نشون بدی ..؟
من خودم پسری هستم که ۹۰٪ ادم های که باهاشون رفت امد دارم همه بقول معروف مدل بالا و بچه مایه دارن از اینا که دختراشون ۱۰۰ رقم ارایش دارم پسراشون هم داره شلوارشون می افته ...
از این می ترسم که چشمام رو واز کنم ببینم همین یکی هم که پیدا کردم پر شده رفته ...

ایا به نظر شما من قبلش با یک مشاور صحبت کنم بهتر نیست ..؟ یا حداقل با یکی از نزدیکان مثل خالم ..؟

اگه ترست به دست نیاوردن دختره خوب و پاکه،مطمعن باش هنوزم پیدا میشه:310:
باید امیدوار بود که اگه زندگی پاکی داشته باشه خدا یکی ازون بهتریناشو نصیبت میکنه،فقط صبوری میخواد،داری؟
اگه دخترای اجق وجق بیشتر تو ذهنت میاد علتش اینه که اوناخودشون عقده اینو دارن که تو چشم بیان،واسه این فکر میکنی دختر خوب کم پیدا شده

به نظر من بهترین راه مطرح کردن این موضوع با نزدیکترین کسی هست که بتونید باهاش راحت باشی و حرف بزنی نزدیکترین کسی که در درجه اول از خانوادت باشه دردرجه دوم کسی از اقوامت که خودت گفتی خالت هست!چرا که اونا بادید و شناختی که ازت دارن بهتر میتونن راهنماییت کنن یا بهت میگن اره یا نه اگه باز قانع نشدی حتما برو پیش مشاور .....
دوست عزیز خانواده و فامیل روت شناخت دارن به توانایی ها و قابلیت هات اگاهن میدونن چند مرده حلاجی بعدشم اگه اون دختر رو تایید کنن چه بسا از خداشونم باشه که شما به این زودی تصمیم به ازدواج داری اونم تو این زمونه ای که پسرا ازاین چیزا فرارین!
لطفا صحبت با نزدیکانت رو عملی کن و نظراونارو جویا شو تا بیش از این دیرنشده یا شما اذیت نشی از این افکار که مطمئنم درصد زیادی از وقتت رو صرف این افکار میکنی و مطمئنن تو روند کاروزندگیت مسئله ایجاد خواهد کرد به مرور پس سریعا ذهنت رو ازاد و روحت رو اروم کن با صحبت و مشورت سازنده
در ضمن به عقیده بنده ازدواج خللی تو ادامه تحصیل شما ایجاد نخواهد کرد خیلی ها بخاطر مشغله های مالی دست از تحصیل میکشن اما شما شکر خدا وضعت که خوبه همسرت هم که مشوقت باشه دیگه نورعلی نوره.
شاد باشی
دریا:72:

شاید به موضوع ربط نداشته باشه .. ولی در راه روشن سازی ..
با تحصیل مدت سربازی کاهش پیدا می کنه ..
زیر دیپلم 24 ماه
دیپلم 22 ماه
فوق دیپلم 20 ماه
لیسانس 18 ماه
فوق لیسانس 16 ماه
دکترا 14 ماه ( و یا کمتر)
اینو مطرح کردم چون می دونم یکی از که دغدغه بزرگ زندگیته ! (من خودم در حال حاضر سربازم)

a-del عزیز چرا با خانواده‌ت (مخصوصاً مادرت) مطرح نمی کنی؟ | دلیل خاصی داره؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خیلی تنها

a-del عزیز چرا با خانواده‌ت (مخصوصاً مادرت) مطرح نمی کنی؟ | دلیل خاصی داره؟

---

خوب خجالت می کشم فکر کنم طبیعی هم باشه...

حالا دنبال وقتی می گردم که به خالم بگم فعلا که وقت نشده

نقل قول:

---

خوب خجالت می کشم فکر کنم طبیعی هم باشه...

حالا دنبال وقتی می گردم که به خالم بگم فعلا که وقت نشده

---

اولاً خجالت نداره پسر:82:
دوماً همه میگن طبیعیه ، درست. اما بهتره شما پیش خودت فکر کنی شاید دلیل دیگه ای داشته باشه ؛ مثلاً به این خاطر خجالت میکشی که واقعاً سنت کمه (البته کم یا مناسب بودن سن رو شرایط و رسوم خانوادگی و فامیلی ِ هر فرد مشخص میکنه) (ضمناً ناراحت نشو که بهت گفتم شاید سنت کمه - میدونم که ناراحت میشی ، درکت میکنم!!!:72:)
سوماً این احتمال رو در نظر بگیر که بعضی مادرها دوست دارن حرف خانواده ی خودشون رو از زبون خانواده ی خودشون بشنون ؛ و شاید مثلاً حتی با خواهر خودشون هم رودر وایسی داشته باشن (این یه احتماله و باید در تصمیمت در نظر بگیری)

آرزوی هرآنچه به صلاحته رو برات دارم:72: | موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خیلی تنها

نقل قول:

---

خوب خجالت می کشم فکر کنم طبیعی هم باشه...

حالا دنبال وقتی می گردم که به خالم بگم فعلا که وقت نشده

---

اولاً خجالت نداره پسر:82:
دوماً همه میگن طبیعیه ، درست. اما بهتره شما پیش خودت فکر کنی شاید دلیل دیگه ای داشته باشه ؛ مثلاً به این خاطر خجالت میکشی که واقعاً سنت کمه (البته کم یا مناسب بودن سن رو شرایط و رسوم خانوادگی و فامیلی ِ هر فرد مشخص میکنه) (ضمناً ناراحت نشو که بهت گفتم شاید سنت کمه - میدونم که ناراحت میشی ، درکت میکنم!!!:72:)
سوماً این احتمال رو در نظر بگیر که بعضی مادرها دوست دارن حرف خانواده ی خودشون رو از زبون خانواده ی خودشون بشنون ؛ و شاید مثلاً حتی با خواهر خودشون هم رودر وایسی داشته باشن (این یه احتماله و باید در تصمیمت در نظر بگیری)

آرزوی هرآنچه به صلاحته رو برات دارم:72: | موفق باشی

---

تشکر از جوابت
نه دوست من ناراحت چرا من که خودم همون اول به سن خودم اشکال گرفتم
امید وارم هرچی درسته انجام بشه به امید خدا
(ولی اگر درست بشه یک شیرینی خوب به همه بچه های این انجمن می دم) :72: :46:

نقل قول:

---

نه دوست من ناراحت چرا من که خودم همون اول به سن خودم اشکال گرفتم

---

آفرین برادر خوبم:104:

نقل قول:

---

امید وارم هرچی درسته انجام بشه به امید خدا

---

باز هم آفرین:104:

سلام

برا سن ازدواج دو حالت وجود داره .
اول اینکه از لحاظ جسمی به بلوغ رسیده باشید .
دوم اینکه از لحاظ فکری و روحی و روانی و عاطفی و مسئولیت پذیری و . . . به بلوغ رسیده باشید .
پیشنهاد اینه که هر دو حالت در شما به وجود آمده باشه . مهم نیست سن عددی شما چند سال باشه . 19 یا 25 یا 30 و . . .
و حداقل امکانات لازم برای زندگی رو داشته باشید . کمترین امکانات رو هم داشته باشید مشکلی نیست .
اگر این شرایط رو داری هر چقدر زودتر اقدام کنی بهتره . موفق باشی

a-del گرامی

به تالار همدردی خوش آمـــــــــدی

توصیه می کنم نزد یک مشاور برو و با بررسی و واکاوی خود نزد وی ببین آیا آمادگی کافی را داری ، همچنین به کمک مشاور به شناخت کافی از خودت و دختر مورد نظر نیز برس .

به نظر میرسه فرد رشد یافته ای هستی ، و با اینکه 20 سال داری اما از موفقیتها و فعالیتهایت پیداست ، یکی از اساسی ترین نیازها که بلوغ اقتصادی و عاطفی هست را دارا هستی ، فاکتورهایی که برای انتخاب این دختر مطرح کردی ( شرایط وی ) نشون میده که عقلانیت را محور قرار داده ای ، پیشنهاد می کنم با همین روند در مورد ویژگیهای شخصیتی ، افکار و روحیات وی نیز اطلاعات کسب کن ، به کمک خانواده و مشاوره ، بنا برا این نیازه که خانواده را در کمال اعتماد به نفس در جریان بگذاری و بخواهی که یاریت کنند .

با درایتی که داری و تمایلی که در چند پستت دیدم به رفتن نزد مشاور نشان داده ای ، می دونم که می توانی بسیار خوب این موضوع را مدیریت کنی و عاقلانه به نتیجه برسی .

موفق باشی