-
يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
با عرض سلام خدمت دوستان عزيزم
هميشه اين سوال ذهنم رو به خودش مشغول ميكرد كه آيا براي اينكه موردپسند جنس مخالف قرار بگيريم بايد تغيير هويت بديم؟
نه نه نه! خواهش ميكنم نگين چه سوال مزخرفي! اجازه بديد كمي مطلب رو باز كنم و دلايل خودمو مطرح كنم بعد نظر بديد تا اطلاعات خودم (و هركس مثل من ابهام دارد) افزايش پيداكند.:122:
يادم مياد وقتي دانشگاه مي رفتم سركلاس يكي از دوستانم كه رشته اش علوم انساني بود و ازاين جور بحثها ميكردند استاد از پسرها در مورد تحصيلات يا عقل وهوش همسرشون پرسيده بود دوستم مي گفت تقريبا همه ي پسرها بدون استثناء مي گفتند كه دوست دارند با دختري كه زياد باهوش نيست و تحصيلات زيرديپلم يا ديپلم داره ازدواج كنند.
حتما شماهم مثل من حرفهايي ازاين قبيل شنيديد كه :
"مردها زني رو دوست دارند كه :1- مغرور نباشه 2-تحسينشون كنه 3-ازشون عيب جويي نكنه 4-رو حرف مرد حرفي نزنه و..."
و يا "زنها مردي رو دوست دارند كه : 1-مدام ازشون تعريف كنه و بگه دوستت دارم 2-همه يا بيشتر كارهاي زنو داوطلبانه انجام بده 3- تو همه ي كارها نظر زنو جويا بشه و 4-وقتي ميخواد چيزي براي زنش بخره به قيمتش فكر نكنه و..."
اين حرفها در حاليه كه خيلي از اينها واقعيت هم دارند و فقط حرفهايي مبتني بر منطق صوري نيستند مثلا تو دانشگاه دخترهاي احمق كه مدام پسرها رو تاييد مي كردند با لودگي و لوندي رفتار مي كردند ناز ميكردند و كلاس بيخود مي گذاشتند و تقريبا هيچ "هويت مستقلي" نداشتند و كپي برابر اصل دوست پسرشون بودند و حتي به كارهاي زشت و شنيع بعضي پسرها هم مي خنديدند خيلي موردتوجه پسرها بودند( البته اين مورد در مورد دخترهاي مذهبي كه اهل لودگي نبودند اما به شدت آقايون رو تاييد مي كردند و تو هيچ مسئله اي بحث نمي كردند هم صادق بود ) اما در عوض دخترهايي كه از هويت مستقلي برخوردار بودند داراي "شخصيت موجهي" بودند بعضي حرفها رو تاييد مي كردند به بعضي حرفها و كارها مي خنديدند در مورد بعضي حرفها بحث ميكردند و در يك كلمه "انسانهاي عاقل و قابل قبولي" بودند(البته از نظر من) عملا مورد توجه آقايان قرار نمي گرفتند.
اين در حاليست كه هويت واقعي زنها و مردها اينطور نيست. يعني ما خانمهادوست نداريم مدام كنتري شويم، مدام تحت نظر باشيم، دوست داريم در مورد همه ي مسائل اظهارنظر كنيم و يا لااقل آقايان ما را آدم حساب كنند، دوست نداريم كسي نوكر ما باشد و تقريبا همه ي ما مغروريم.و آقايان هم (البته من پسر نيستم ولي فكر كنم كه) دوست ندارند مدام شخصيت و غرور مردانه شان را زير پا بگذارن و مدام از زنشان تعريف كنند و لوس بازي دربياورند، مسائل اقتصادي برايشان مهم است و دوست ندارن زنشان ولخرجي كند، دوست ندارند زنشان بيرون كار كند و....
به خاطر همين مسئله هست كه من مدام از خودم مي پرسم آيا براي اينكه موردپسند جنس مخالف باشي بايد هويت خودت رو تغيير بدي يا انكار كني؟ آيا بايد در درونت نسبت به چيزي يا عملي اكراه داشته باشي اما در ظاهر خودت رو راغب جلوه بدي؟
خواهش ميكنم در اين مورد نظرات خودتونو بنويسيد تا از كلام گهربارتان من و ديگران مستفيذ شويم. :325: اين نكته را هم اضافه كنم من كمي اهل كل كل هستم :301: اما اصلا كينه اي نيستم يا ناراحت نميشم بنابراين حتي اگر از اين سوال ناراحت شديد و خواستيد تلافي هم كنيد مانعي ندارد. :43::43::72:
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
yasa عزیز
به تالار همدردی خوش آمدی
از این که اهل بحث هستی خوشحالم و این میتونه برای تالار همدردی هم مفید باشه .
لازم می دونم توجه شما و دیگر دوستان را به نکات زیر جلب کنم :
1- لازم است موضوع مشخص و به عنوان یک مسئله قابل لمس مطرح بشه ( به گونه ای که در راستای اهداف مشاوره ای تالار همدردی و کمک به مراجعان باشه )
در این خصوص پست اول شما دچار کلی گویی و عدم طرح سئوالی واضح و مبتلابه است بهتره روشنتر و در یک یا دو سوال مسئله مورد نظر را بیان کنید تا ویرایش صورت گیرد .
2 - در طرح اینگونه موضوعات برای تبیین آن دقت کنید که به صورت قالبی بیان نشه مثلاً همه مردها فلان و همه زنها بهمان ، برای نمونه آنچه در اینجا مطرح شده غالب نیست و بسته به آدمها و شرایط و نوع تربیت است و قطعاً موارد نقض دارد .این نوع بحثها ( متأثر از تفکر قالبی ) تاپیک را به حاشیه و انحراف می برد .
برای این که تاپیک این وضعیت را نداشته باشد همانطور که در بند 1 گفتم نیاز به بیان یک مسئله مشخص هست که باز کنند تاپیک را درگیر کرده ( درگیری ذهنی یا واقعی )
3 - باز کنند تاپیک نیازه کنترل آنرا حول موضوع مطرح شده داشته و از به انحراف رفتنش جلوگیری کند چون در صورت به انحراف و حاشیه رفتن ، ناچاریم تاپیک را قفل و به انجمن آزاد منتقل کنیم .
4 - بحثهای چالشی که به طور مستقیم و غیر مستقیم با اهداف تالار چندان همخوان نیست و وقت و انرژی بر است به انجمن آزاد منتقل می شود تا دوستانی که مایلند با عضویت در این انجمن وارد بحث در آن شوند .
موفق باشید
با تشکر
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
بیشتر مردها جذب و جلب دخترای مغرور میشن نه سبکسر
مردا عاشق ظرافت زنانه اند
مورد توجه قرار گرفتن یک دختر با ادا و اصولو سنت شکنی،دلیل دیگه ای داره،مثل یک دلقک که با لوده بازیاش بقیه رو به هیجان میاره.
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
خطاب به
'فرشته مهربان' عزيزم
تذكرات شما كاملا متين و درسته اما اجازه بديد توضيحي بدم
در مورد (كلي گويي و ابهام سوال) بله قبول دارم متاسفانه اين قدر به حاشيه رفتم و مثال آوردم كه سوال اصلي درون حواشي گم شد در انتهاي اين پست سوالمو واضح تر بيان مي كنم.
در مورد اينكه (مسئله بايد مشكل مشخصي باشه) شايد اين مسئله مشكلي در ظاهر نباشه اما براي من تبديل به يك "دغدغه ي ذهني" شده كه ميتونه ازدواج رو تحت تاثير قرار بده ولي من نمي دونم آيا مطرح كردن دغدغه هاي ذهني در تالار ايراد داره يا نه لطفا مرا مطلع كنيد.
درمورد اينكه فرموديد(كلي نگوييد مردها فلانن يا زنها فلانن...) اگر منظورتون جمله ي "مردها زني رو بيشتر دوست دارندكه... و يا زنها مردي..." هست من نظر شخصيمو نگفتم من نظر بعضي روان شناسان مشاوران و يا قاطبه ي مردم را گفتم كه اكثرا يك زن خوب و دوست داشتني و يا يك مرد خوب و دوست داشتني را از نظر جنس مخالف تعريف مي كنند و گرنه بله درسته استثناءهايي هم وجود دارد (خودم)
درمورد انجمن هاي آزاد من اطلاعاتي ندارم و نمي دانم چه موضوعاتي بايد در آن مطرح شود و نمي دانم آيا اشتباه كردم كه اين موضوع را در اينجا مطرح كردم يا نه اگر چنين است خواهش ميكنم مرا ببخشيد:46:
-
منظور ما همینه
yasa عزیز
دقیقامنظور ما هم اینه که شما دغدغه خود را مطرح کنید ، یعنی به طور مشخص و واضح بفرمایید از چی نگرانید و یا سئوال ذهن شماست و در پی پاسخ هستید .
موضوع شما اگر واضح و روشن و دقیقاً به عنوان دغدغه شما مطرح بشه همینجا قابل طرحه و نیاز نیست که به انجمن آزاد منتقل بشه .
منتظریم که دقیق مسئله ذهنی خود را در قالب سئوال یا مشکلی قابل طرح بیان فرمایی
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
واما ... سوال كه قراربود واضح تر بيان كنم...
همه ي ما افراد اعم از زن و مرد داراي هويتي هستيم هريك از ما اعتقادات ، ايده آلها، و انتظاراتي داريم. اما گاهي اوقات احساس مي شود كه زني مطلوب مرد است كه هويتش را از زن بودن قدري تغيير داده و به سمتي نزديك شود كه مرد مي پسندد و يا مردي مطلوب زن است كه هويتش را از مردبودن تغيير اندكي داده و به سمتي نزديك شود كه زن مي پسندد.
آيا اين احساس درست است؟ و يا محيط تجربيات نادرستي را به من منتقل كرده كه من چنين برداشت كرده ام؟
به عنوان مثال :
من به عنوان يك زن "ذاتا" داراي شرم و حيا هستم و از ناز و عشوه بدم مي آيد آيا براي يك "زن ايده آل" بودن بايد اين ويژگي ذاتي خود را ناديده بگيرم؟
و يا من به عنوان يك انسان "ذاتا" دوست دارم آزاد و مستقل باشم و اين را يك "ارزش" مي دانم اما احساس ميكنم براي يك زن محبوب بودن بايد در كارهايم از شوهر كسب اجازه كنم آيا بايد اين ارزش دروني خود را ناديده بگيرم؟
و يا مثلا من به عنوان يك مرد "ذاتا" دوست ندارم زنم در محيط هاي پرازمرد حضور داشته باشد آيا براي تبديل شدن به يك "مرد ايده آل" كه مطلوب زنم باشد بايد تن به اين قضيه بدهم تا او مرا بدبين و يا شكاك نپندارد (در حاليكه ممكن است از درون از اين كار ناراضي باشم :()
و يا به عنوان يك مرد "ذاتا" دوست دارم زنم قانع و بساز باشد چراكه قناعت از نظر من يك "ارزش" است اما اگر همه و هر امكاناتي كه زنم دوست دارد رامهيا نكنم خسيس تلقي مي شوم و يا فكر مي كند دوستش ندارم و... آيا بايد اين" ارزش دروني" خود را مخفي كنم؟
و در يك كلام...
با توجه به اين تضادهايي كه در مورد "مرد ايده آل" يا "زن ايده آل" از ديد جنس مخالف و "مرد واقعي" و "زن واقعي" در جامعه وجود دارد آيا من به عنوان يك "زن واقعي" اگر بخواهم علاوه بر همسر بودن معشوقه (يا به عبارت امروزيها داف) او هم باشم بايد تغيير هويت بدهم؟ و اگر شخصي بخواهد "خود واقعيش" (با همان ويژگيهاي ذاتي) باقي بماند آيا در ازدواج با مشكل مواجه ميشود؟با تشكر
فرشته ي مهربان عزيزم لطفا اگر ابهامي باقي مانده بفرمائيد:72::72:
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
به عنوان يك مرد يا زن و انسانهايي عاقل و شريف بگين "آيا به نظر شما اين كار درستيه كه براي اينكه يك مرد يا زن ايده آل 100% ماه ازنظر طرفمون به حساب بيايم بخشي از هويت يا ارزشهاي درونيمونو انكار كنيم؟ يعني اين سوال اينقدر پيچيده است؟:exclamation:" مامانم اينا!!!!!!:54:
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
با سلام
تغییراتی این چنینی (جهت مقبولیت نزد جنس مخالف)، نه ممکن است و نه مطلوب.
ممکن نیست چون :
سطحی و زودگذر هست. و انگیزه تغییر جهت کسب یک امتیاز می باشد (یعنی :انتخاب توسط جنس مخالف) ............ وقتی انتخاب صورت گرفت. انگیزه ساقط شده و تغییرات سطحی فرو می ریزند.
مطلوب نیست چون :
زمان انتخاب ما قدرت داریم که هم خود واقعی امان باشیم و هم انتخاب متناسب داشته باشیم. حالا اگر از خود واقعی امان خوشمان نمی آید. بد نیست که دست به اصلاح رفتار، اصلاح گفتار، اصلاح نگرش، اصلاح احساسات و اصلاح افکاریمان بزنیم. و اگر موفق شدیم آنگاه انتخاب مناسب را انجام دهیم. لیکن تغییری که برای جلب رضایت جنس مخالف انجام می گیرد لزوما اصلاح نیست و ممکن است خط تغییر نامطلوب باشد.
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
مدير محترم همدردي
اينكه فرموديد ( وقتی انتخاب صورت گرفت. انگیزه ساقط شده و تغییرات سطحی فرو می ریزند.
) نه اينطور نيست انگيزه كه فقط انتخاب شدن نيست! من منظورم درون زندگي هم بود يعني براي اينكه من به عنوان يك زن بخواهم رضايت صد در صد و اطمينان قلبي شوهرم رو جلب كنم در واقع كاري كنم كه اون حتي براي لحظه اي احساس نكنه كاش با شخص ديگه اي ازدواج كرده بود و واقعا من درون قلبش جاي داشته باشم:43:
حتما شما هم مثل من موافقيد كه هر چه قدر هم كه در انتخاب همسر دقت كنيم باز هم از نظر شخصيت و رفتار، عادات يا اعتقادات تفاوتهايي داريم. و شايد فقط بتونيم 70 يا نهايتا 80 درصد دقيقا همسرمون هموني باشه كه ما مي خواستيم اما بقيه اش چي؟
30% بقيه اش رو چيكار ميشه كرد من مي خواهم 100% هموني باشم كه همسرم دوست داره و ميپسنده اما از طرفي نگرانم كه نكنه به خاطر محبوب شدن و جلب رضايت همسر كم كم هويت واقعيمو از دست بدم و خودم رو درون شخصيتي ذوب كنم كه خودم نيستم و به همين علت پس از گذشت چند سال احساس پوچي كنم
اگرشما مي فرمائيد اين تغيير كردن مطلوب نيست پس چه طور ميشه 100% نيازهاي همسرم رو برآورده كنم و بهش ثابت كنم عاشقشم در حالي كه مي دونم اون ممكنه به صفتي علاقه مند باشه كه درمن نيست يا دوست داره من عملي رو انجام بدم كه براي انجامش نياز دارم برخي ارزشهاي درونيمو سركوب كنم
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
سلام:72:
بحث جالبی راه انداختی:72:
تغییر کردن برای مورد توجه قرار گرفتن اصلا راه مناسبی نیست و متاسفانه یکی از عوامل متعدد طلاق در این روزگار شده.
وقتی من نوعی خودم و تغییر بدم به خاطر اینکه فلان اقا از من خوشش بیان روزی می رسه که من دلم می خواد تبدیل بشم به همونی که بودم. می خوام خودم باشم.
مثلا تا کی فرد می تونه بله قربان گوی طرف باشه؟
به نظرم من ادم باید خودش باشه و فرد مورد نظر این ادم واقعی رو ببینه نه ادم ساختگی اون وقت یا می پذیره و یا نمی پذیره که اگه پذیرفت ازدواج موفقی خواهد بود چون از اول با دیدگاه هم اشنا بودن
متاسفانه خیلیا هویت اصلی و در میان انبوهی از رفتارهای متجدد پنهان می کنن و بعد از مدتی بهانه گیر می شن
مثال:
اقا دوست نداره همسرش با دوستاش بره بیرون دوست داره برای رفتن به هر جا به او گفته بشه دوست نداره ولخرجی کنه و زن هم رو می پیذیره و می گه منم همینم و بعد از ازدواج بعد از مدتی که تب عشقشون خوابید یاد این میفته که دلش میخواد با دوستاش بره بیرون و ... و تازه می شه اول مشکلات.
خلاصه نظر من:
100% مخالفم برای جلب توجه جنس مخالف تغییر رفتاری بدم.
اما
گاهی ما ایراد رفتار داریم مثلا زنی که بخواد مثل مرد در جامعه رفتار کنه یا مردی که رفتارهای زنانه داره اینا با اصل اون چیزی که در جامعه ماست تضاد داره زن باید زن باشه با همه ظرافتهای زنانه و مرد باید مرد باشه و یه تکیه گاه محکم برای زن.
امیدوارم خوب رسونده باشم در موردش بحث کنیم تا من بتونم باقی حرفام و دسته بندی کنم.
منتظریم:72:
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
اينكه فرموديد:"تغییر کردن برای مورد توجه قرار گرفتن اصلا راه مناسبی نیست "
بله كاملا درست و قبول اما تغييركردن براي معشوقه بودن و يا همسر ايده آل بودن چه طور؟ :72:
در ضمن انسان كه هميشه شخصيت ثابتي نداره گاهي اوقات ممكنه من قبل از ازدواج به همسرم به عنوان يك مرد قول بدم اجازه بدم اون هر وقت خواست با دوستانش بره مسافرت يا هر چيز ديگه و اين قولمم هم واقعي باشه نه ظاهري اما پس از ازدواج احساس كنم برام سخته و چيزي در درونم منو اذيت ميكنه حالا چيزي برام ارزش شده كه اون موقع نبوده آيا بايد رو قولم بايستم و همسرم رو شاد و خوشحال كنم يا به ارزش دروني خودم احترام بذارم؟
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
اين نكته را هم اضافه كنم من كمي اهل كل كل هستم :301:
قبلا اين ويژگي شما در تاپيك خجالت از ابراز عقيده را كاملا درك كرده ام. :311:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
تسوكه، sisili كجايين يه ذره تو سروكله ي هم بزنيم لااقل از بي توجهي كه بهتره!
آخه من باز يه چيزي ميگم و شما ميگي: براي همسر آينده نگراني و ... . :302:
حالا بي خيال، :325:
در مورد سوال شما، تغيير براي همسر به نظر من ممكن نيست. هميشه همسر در جايگاه دوم قرار داره و خودت در جايگاه اول هستي. اين كه بخواهي 100 درصد هم مطلوب شوهرت باشي، باز ممكن نيست. من، دنبال همسري هستم كه 80 درصد با افكار و خواسته هاي من مطابقت داره، به مرور، در زندگي، با افكار من آشنا ميشه و وقتي منو دوست داشته باشه، يه مقدار خودش را تغيير ميده تا جايگاه بالاتري در قلب من داشته باشه، اما هر چي هم تلاش كنه 95 ميرسه و به 100 درصد نميرسه. من همسرم را به خاطر همين 95 درصد دوست دارم.
همسرم مجبور نيست براي اين كه بالاترين جايگاه را در قلب من داشته باشه، خودش را كنار بگذاره. همين كه به 95 برسه براي من از همه ي دنيا، ارزشش بيشتره.
همه ي اينها كه گفتم، در مورد خود من هم صدق ميكنه و براي اين كه جايگاه اول قلب همسرم را بدست باورم به همين 95 بايد قانع باشه.
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
[size=medium]به نظرم کسایی از این جور قولا می دن که به زندگی خیلی سر سری و الکی نگاه می کنن عمیق نگاه نمی کنن موقع خواستگاری ارمانی نگاه می کنن.
ادم باید حرفی بزنه که بتونه پاش واسه.
حالا با فرض حرف شما موردی پیش بیاد که باید موفقت اول و به مخالفت تبدیل کرد اولا باید از راهش بره دوما بالاخره مخالفت کردن با حرف خودت عواقبی و تبعاتی داره که فرد باید بتونه از پسش بر بیاد منتها خیلی هنر داشته باشه موضوع به درگیری و کشمکش نرسه.
یادمه شما پست دیگه ای زده بودید به نام " خجالت از ابراز عقیده" به نظرم شما بد جور درگیر بازیهای سیاسی شدید و دنبال اینکه مانند مردان در جامعه مخالفت یا موافقت کنید و .... که البته به خاطر سن شماس. اما جایی بهت گفته بودم زندگی جای بازیهای سیاسی نیست.
بگذریم از بحث دور نشیم همون طور که قبلا گفتم بعضی رفتارها در درون خودت باید تغییر کنه نه به خاطر مورد توجه قرار گرفتن و معشوقه بودن اگه قرار باشه زنی مردانه فکر کنه و مردی زنانه اون زندگی دوام چندانی نداره.
دوست عزیز ما هر چقدرم بخوایم متجدد رفتار کنیم هنوز که هنوزس سنتی هستیم مردای ما و زنای ما بعد از ازدواج سنتی فکر می کنن به ندرت مردی پیدا بشه که با همسرش وارد سیاست بشن و با هم بعضی رفتارهای دوران مجردی رو داشته باشن.
نمی دونم چجوری باید بهت بگم چون پست قبلیت و خوندم می دونم مشکل شما از کجاس به همین دلیل من مشکل و در خود شما می بینم
اما در این پست که کلی پرسیدید تنها می تونم بگم رفتارهای درست و باید پیدا کرد و در وجود خودمون تثبیت کنیم و ادای یکی دیگه بودن و هم در نیاریم.
همین
موفق باشید:72:[/size]
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
باشه بعدا چيزاي ديگه هم مينويسم.
اما بحث خوبي راه انداختي. :104:
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
[size=small]پست تسوکه رو همین الان دیدم
تسوکه خوش اومدی کجا بودی بابا دلمون گرفته بود منتظر شوخیهای شما هستیم.
یه ذره توقع بالایی که 95 % افکارتون شبیه هم بشه چون نمی شه شما همیشه شما هستی و او همیشه او شاید کمی به هم نزدیک بشید اما این همه نه.
باید بتونیم اختلافها رو بپذیریم و باهاشون خوب رفتار کنیم نه اینکه طرف مثل ما بشه.
ببخشید مخالفت کردن و نه گفتن و خودت یادم دادی:311:[/size]
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
آخه من باز يه چيزي ميگم و شما ميگي: براي همسر آينده ام نگراني و ... . :302:
نه بگو. من چيزي نميگم! اميدوارم حرفهاي شما شوخي باشه و اين ناراحتي قلبي نباشه چون فكر نميكردم از اين حرفهاي من ناراحت شده باشيد:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
همسرم مجبور نيست براي اين كه بالاترين جايگاه را در قلب من داشته باشه، خودش را كنار بگذاره. همين كه به 95 برسه براي من از همه ي دنيا، ارزشش بيشتره.
حالا 95 يا 100 اينا كه عددهاي فرضيند نمي خواهيم با عدد بازي كنيم كه و گرنه خوب معلومه كه هيچ وقت 100 حاصل نميشه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
مرور، در زندگي، با افكار من آشنا ميشه و وقتي منو دوست داشته باشه، يه مقدار خودش را تغيير ميده تا جايگاه بالاتري در قلب من داشته باشه،
آهان دقيقا نكته همينه چه چيزي ارزش تغيير دادن داره و چه ميزان تغيير اصلا درسته و عمل پسنديده ايه و باعث ميشه من در آينده احساس "پوچي" و "بي هويتي" نكنم؟ اگه من به ارزشي پايبند باشم آيا اون ارزش (مثلا استقلال فكري) ارزشش بيشتره يا محبوب بودن؟
به عنوان مثال من مادرم رو ميبينم كه در جواني انساني جاه طلب بوده دوست داشته درس بخونه پدرم دوست نداشته دوست داشته خياطي كنه پدرم گفته آرتروز ميگيري خلاصه كه خودش ميگه براي اينكه بهترين همسر باشم پا روي خيلي ار خواسته هام گذاشتم و حالا...
حالا يك پدر دارم كه با تمام وجود عاشق مادرمه اما مادرم زياد اونو دوست نداره و در سن پيري به پوچي رسيده احساس ميكنه آدم ارزشمندي نيست
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
آره خب 95 هم شايد زياد باشه. بالاخره شما متاهل هستين و بيشتر در اين مورد ميتونين نظر بدين. :303:
اما مطمئنم كه 100 درصدي كه خانوم yasa گفتن، عمرا قابل دسترسي نيست. :72:
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sisili
[size=medium]
یادمه شما پست دیگه ای زده بودید به نام " خجالت از ابراز عقیده" به نظرم شما بد جور درگیر بازیهای سیاسی شدید و دنبال اینکه مانند مردان در جامعه مخالفت یا موافقت کنید و .... که البته به خاطر سن شماس. اما جایی بهت گفته بودم زندگی جای بازیهای سیاسی نیست.
:72:[/size]
مامان...:302::302: به خدا من سياسي نيستم! به چه زبوني بگم؟ :54::54::161::161::161: اين اطرافيان منند كه سياسين خدا جون نگاشون كن:47:
بازم كه شما نتيجه گيري كردين اين منم كه مشكل دارم چرا من اينقدر بدشانسم :47: آخه سوالي كه من پرسيدم مگه توش توهين بود يا چيزي بود كه شما بازم به ميگين مشكل از منه؟
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
ساده و بی ریا هستم...همین...............:305:
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
شبيه همين مورد مادر شما را من در يه مسئله ي روانشناسي خواندم. :303: مرده رفته بود پيش مشاور و ميگفت كه براي همسرش خيلي كارها ميكنه، اما اون بازم خوشحال نميشه. هر كاري ميكنه تا زنش شاد باشه، اما نميشه. :302: بعد از مشاوره، معلوم ميشه كه زن به خاطر شوهرش از خيلي از خواسته هاش دست كشيده و اين مسئله باعث شده تا اون احساس خوبي نداشته باشه. :302:
به نظر من مادرتون خيلي روي خواسته هاش پا گذاشته. :302: حالا هم حق داره ناراحت باشه. البته خب اونها ازدواجشون با ما فرق ميكنه و مال يه نسل ديگه اند. حالا ما بايد قبل از ازدواج، روي تمام اين ها با كسي قراره همسرمون بشه، حرف بزنيم. يعني اگه زن دلش ميخواد درس بخونه، بايد اينو از شوهرش بپرسه. اگه مي خواد كار كنه و مرد اگه مي خواد با دوستاش گردش بره و ... . روي تمام اين ها بايد بحث بشه. هيچ نقطه ي كوري نبايد باقي بمونه.
البته خب هميشه موارد كوچكي ميمونه كه اگه انتخاب درست باشه و توي موارد اصلي و زيربنايي مشكلي نداشته باشيم، اونها هم حل ميشه. اما مسائلي مثل ادامه تحصيل، خب چيز كوچكي نيست. بايد حل بشه، نه اين كه بمونه براي بعد از ازدواج و بين علاقه ي شخصي و عشق، كلي گير كنيم.
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
حرف شما متين و معقول اما..
اما اجازه بدين يه اعترافي بكنم چرا من تو پستهام مدام به ارزشهاي دروني تاكيد كردم و نگفتم "ارزش" خالي؟ چون بعضي چيزها از نظر شخص ارزشه نه از نظر همه ي آدمها.
مثلا ممكنه پسري به خواستگاري من بياد كه بسيار موجه و فهميدست اما جون به جونش هم كني ذاتا دوست نداره زنش بيرون كار كنه اين ممكنه از نظر خودش ارزش باشه ولي همه ي آدمهاي فهميده اونو ارزش ندونند (مخصوصا خانمها با اين رفتار مخالفن) حالا اون از يه طرفي دوست داره با يه آدم تحصيلكرده ازدواج كنه و از يه طرف دوست نداره اون كار بيرون داشته باشه و درنهايت مجبوره كه رضايت بده تا بتونه اون دختر تحصيلكرده هه رو بدست بياره درسته؟
ببينين اجازه بدين يه كمي اين پستو ربط بدم به پستاي اوليه چون احساس مي كنم يه كمي پرت شديم . من در اولين پست مثالي از دانشگاهمون آوردم و دخترايي كه احمق و ساده لوح بودند اما مورد توجه جنس مخالف قرار مي گرفتند نه فقط براي دوستي يا يه چيزي شبيه اين نه! اتفاقا خيلي هم پيشنهاد ازدواج دريافت مي كردند يا نظرسنجي كه تو دانشگاه صورت گرفته بود و پسرا گفته بودند "ما دوست نداريم همسرمون زياد باهوش باشه!" شايد شما الان بگين نه من به عنوان يك مرد چنين دخترايي رو نمي پسندم. باشه قبوله در كل نمي پسندين اما آيا اين دخترا بي دليل مورد توجه بودند؟ ابدا اين طور نيست. به هرحال اونا يه "چيزي" داشتند كه من نوعي نداشتم. اون "چيز"ه نمي دونم چيه اما به هرحال بخشي از نيازهاي يك مرده! كاش يك آدم رك و صادق مي گفت اون چيزه چيه اما به هرحال من تصور مي كنم اون چيزه اقتدار مرده يا مقبوليت داشتن يك مرد نزد همسرشه يا اينه كه زن مردو تاييد و تصديق فراوان كنه. درسته من قبول دارم كه يك مرد عاقل و فهميده هميشه دنبال زني ميگرده كه فضايل اخلاقي رو در خودش داشته باشه اما به هر حال گاهي هم نيازهايي داره كه با اون فضايل اخلاقيه زياد متناسب نيست:163:
حالا فرض كنيد اين مرد فهميده با يك زن فهميده ازدواج مي كنه اما بخشي از نيازهاشو مي دونه كه نمي تونه پاسخ بده مثلا شايد روش نشه كه گاهي اوقات از همسرش بخواد احمقانه رفتار كنه تا احساس خوبي بهش دست بده يا يه جوري كه اون "چيزه" كه بالا بهش اشاره كردم رو هم بتونه بدست بياره من چون نمي دونم اون "چيزه" دقيقا چيه بخوام خودمو شبيه اون شخصيت دختر مزخرفه كه ازش تو دانشگاه خوشم نيومد دربيارم تا اون "چيزه" رو براي همسرم تامين كنم آيا اين كار درسته؟
موارد اصلي و زيربنايي كه شما فرموديد ارزشهايي هست كه از نظر همه ي آدما ارزشه اما من منظورم اونا نيست مثلا من نميگم كه من به عنوان يك خداپرست بيام با يك شيطان پرست ازدواج كنم و بعد بگم خوب حالا واسه اين كه همسرم خوشحال شه بيام شيطانو پرستش كنم؟؟؟؟؟!!!! اين ازدواج كه از پايه و ريشه غلطه!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
شبيه همين مورد مادر شما را من در يه مسئله ي روانشناسي خواندم.
شما واقعا كتابهاي روانشناسي هم مي خونديد ؟ آفرين چه پسر خوبي:72:
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
آفرين چه پسر خوبي:72:
چه عجب، اين تعريف به اون "نگراني در مورد همسرم" با هم در. :311:
اما من سوال شما را كامل درك نكرده ام. شما الان به نظرم دو تا سوال مختلف دارين مي پرسين.
1) اين كه بعد از ازدواج به خاطر همسرتون از چه علايقي بگذرين.
2) اين كه الان به خاطر جلب توجه بيشتر پسرها از چه اعتقاداتي دست بردارين.
اين دو تا سوال به نظر من با هم متفاوتند. حالا شما روي كدام يكي مي خواهين اين جا بحث كنيم؟ :303: قبل از ازدواج يا بعد از ازدواج؟ :303:
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
تسوکه، یاسا و ...
اینحا جای بحث آزاد نیست.
مشکل دارین بگین حل کنیم.
بحث دارین بفرمایین اتاق بغلی :311:
آقای مدیر حالا که می خواین این پست را حذف کنید یه پیشنهاد بدم.
من از روز اول با این عبارت " ارسالهای امروز" در منوی اصلی ( اون بالا ) مشکل داشتم. عجیب هم روی اعصابمه. قاعدتا باید می نوشتین آخرین ارسالها. برای اینکه همیشه ارسالهای امروز نیست.
اگه امکانش هست و صلاح می دونید لطفا اصلاح بفرمایید.
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نه بهشت گلم بحث آزاد نيست خوب شما هم شركت كنيد!:72:
منظرو از آفرين چه پسر خوبي اين بود كه كاش بقيه ي آقايون هم به اين نكته توجه كنند چون متاسفانه بعضي آقايون اينقدر خودشونو قبول دارند كه خواندن كتابهاي روانشناسي و... خيلي براشون اف داره (نمونش برادر خودم)
من واقعا شرمندم :316: اگه بحث قدري ...
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
مدير محترم همدردي
اينكه فرموديد ( وقتی انتخاب صورت گرفت. انگیزه ساقط شده و تغییرات سطحی فرو می ریزند.
) نه اينطور نيست انگيزه كه فقط انتخاب شدن نيست! من منظورم درون زندگي هم بود يعني براي اينكه من به عنوان يك زن بخواهم رضايت صد در صد و اطمينان قلبي شوهرم رو جلب كنم در واقع كاري كنم كه اون حتي براي لحظه اي احساس نكنه كاش با شخص ديگه اي ازدواج كرده بود و واقعا من درون قلبش جاي داشته باشم:43:
حتما شما هم مثل من موافقيد كه هر چه قدر هم كه در انتخاب همسر دقت كنيم باز هم از نظر شخصيت و رفتار، عادات يا اعتقادات تفاوتهايي داريم. و شايد فقط بتونيم 70 يا نهايتا 80 درصد دقيقا همسرمون هموني باشه كه ما مي خواستيم اما بقيه اش چي؟
30% بقيه اش رو چيكار ميشه كرد من مي خواهم 100% هموني باشم كه همسرم دوست داره و ميپسنده اما از طرفي نگرانم كه نكنه به خاطر محبوب شدن و جلب رضايت همسر كم كم هويت واقعيمو از دست بدم و خودم رو درون شخصيتي ذوب كنم كه خودم نيستم و به همين علت پس از گذشت چند سال احساس پوچي كنم
اگرشما مي فرمائيد اين تغيير كردن مطلوب نيست پس چه طور ميشه 100% نيازهاي همسرم رو برآورده كنم و بهش ثابت كنم عاشقشم در حالي كه مي دونم اون ممكنه به صفتي علاقه مند باشه كه درمن نيست يا دوست داره من عملي رو انجام بدم كه براي انجامش نياز دارم برخي ارزشهاي درونيمو سركوب كنم
با سلام
ببخشيد تصور مي كنم كه سئوال شما را اشتباه برداشت كردم.
پاسخ من معطوف به مرحله انتخاب و هيجانات ناشي از كشش هاي بين دوجنس در قبل از ازدواج بود. (لذا انتخاب برتر در اولويت هست.)ولي ظاهرا سئوال شما مربوط به تغييرات در زندگي زناشويي هست.(كه مرحله حفظ ،نگهداري و ارتقاء انتخاب هست.) كه ما اينجا بيشتر به يك معادله نياز داريم كه مبتني بر مهارتها و آگاهي هاي زندگي هست. يعني تغييراتي كه شامل هر دو طرف مي شود. نه يكي براي ديگري.
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
و اما خطاب به تسوكه
نه نه من منظورم هيچكدام از دو سوالي كه پرسيديد نبود:311:
اولا كه منظورم قبل از ازدواج نبود چون اينو كه آقاي مدير پاسخ دارند و به نظرم همه پذيرفتند
چي باعث شد كه چنين تصوري بكنيد؟
شايد اون مثال آقا فهميده هه كه ميره سراغ خانم فهميده هه باعث شد تصور كنيد كه من قبل از ازدواج رو ميگم من اون مثالو زدم تا بگم زياد نميشه رو حرفاي قبل از ازدواج و قولهاش حساب باز كرد به چند دليل:
1-انسان از "نسيان" مياد يعني ذاتا فراموشكار
2-ممكنه آدم ناچار شه بعضي شرايطو بپذيره (مثل اون آقاهه كه هم ميخواد همسرم خيلي تحصيلكرده باشه هم زياد راضي به كاركردن اون نيست ولي ناچارا مي پذيره اما ممكنه اين اتفاق و نارضايتي در طول زمان مثل يك دمل چركين بيرون بزنه)
3-گاهي همانطر كه قبلا هم به sisili عزيز گفتم انسان داراي شخصيت و اعتقادات ثابتي نيست و ممكنه در طول زمان تغيير كنه
(اين كه بعد از ازدواج به خاطر همسرتون از چه علايقي بگذرين؟) هم دقيقا سوال من نيست من منظورم فقط علايق نيست بيشتر منظورم" ارزشها"ي درونييه نه "علايق" البته اين شامل علايقي كه واست خيلي مهمه هم ميشه
به عنوان مثال شايد شما خياطي كردن رو جزء علايق بدونيد اما تصور كنيد اگر مارد من خياطي رو ادامه ميداد و ماهر ميشد يك مزون ميزد (كه دخترهاشو مي ربودند :227:) اون وقت مادر من يك "هنرمند" بود كه اين ارزشمنده وگرنه اگر به عنوان مثال علايق من خوابيدن تا ساعت 12 ظهر باشه و همسرم اين كار منو دوست نداشته باشه و من به خاطر اون حاضر شم صبح زود بيدار شم بعد از گذشت چند سال نه تنها احساس پوچي نمي كنم بلكه راضي تر هم خواهم بود و با غرور ميگم همسرم منو سحرخيز كرد
منظور از گذشتن از علايق علايقي هست كه پرداختن به اونا انسان رو بالنده ميكنه نه علايق صرف
راستي يه نكته ديگه اينكه شما فرموديد (به نظر من مادرتون خيلي روي خواسته هاش پا گذاشته) "خيلي" بودنش رو از كجا ميشه فهميد چون يك عاشق ممكنه از همه ي خواسته هاشم بگذره ولي با خودش فكر كنه اينا كه چيزي نيست :43::43: در واقع حدش چه قدره
خطاب به مدير محترم همدردي:
بله دقيقا من منظورم دومي بود اما اينكه شما فرموديد "ما اينجا بيشتر به يك معادله نياز داريم كه مبتني بر مهارتها و آگاهي هاي زندگي هست. يعني تغييراتي كه شامل هر دو طرف مي شود. نه يكي براي ديگري. "
اگر همسر ما نخواد اين تغييرات رو در خودش ايجاد كنه آيا منم نبايد هيچ انعطافي داشته باشم؟ اينجوري زندگي صحنه ي جنگ نمي شه؟
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
"خيلي" بودنش رو از كجا ميشه فهميد؟
از اونجايي كه مادر شما مگه چند راه براي پيشرفت داشت. به قول شما اون دلش مي خواست پيشرفت كنه. خب، دو راه هم مد نظر داشت؛ درس و خياطي. چيز ديگه اي هم به ذهنش نمي رسيد. حالا هر دو را به خاطر شوهرش رها كرده و ناراحته. در قبال اين دو پدرتون براش چي كار كرده؟ حتما هيچي، وگرنه اين طوري ناراحت نبود. درسته كه زندگي زناشويي جاي حساب و كتاب نيست اما در قبال اين دو، اگه پدرتون يه كاري هم كه مادرتان دوست داشت ميكرد، اون وقت شايد اين مسئله براش ناراحت كننده نبود. چه ميدونم، مثلا يه ايرادي كه داشت و مادرتون از اون ايرادش ناراحت بود را ترك ميكرد. يا اگه به خاطر آرتروز مي خواست نره خياطي، مي فرستادتش كلاس نقاشي يا ... . يه جورايي همون حرف مدير كه ميگه: "ما اينجا بيشتر به يك معادله نياز داريم كه مبتني بر مهارتها و آگاهي هاي زندگي هست. يعني تغييراتي كه شامل هر دو طرف مي شود. نه يكي براي ديگري. "
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
انګار من اشتباه کردم و جای این بحث همین جاست.
الان که وقت ندارم. شب می شینم دقیق می خونمش و می آم تو بحث.
فعلا
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
دو راه هم مد نظر داشت؛ درس و خياطي. چيز ديگه اي هم به ذهنش نمي رسيد.
از كجا ميدوني چيز ديگه اي به ذهنش نمي رسيد؟!:199:
حالا شايد من نخوام برم نقاشي خوب !شايد من خياطي رو بخوام :310:
حالا اين حرفا رو ولش كنين. تسوكه ي عزيز پس شما فكر مي كنيد كه بايد از اون علايق در هر صورت گذشت تا آدم بتونه محبوب و معشوق همسرش باشه و راه ديگه اي نداره. باشه نظر شما محترم:72: خيلي ممنونم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sisili
گاهی ما ایراد رفتار داریم مثلا زنی که بخواد مثل مرد در جامعه رفتار کنه یا مردی که رفتارهای زنانه داره اینا با اصل اون چیزی که در جامعه ماست تضاد داره زن باید زن باشه با همه ظرافتهای زنانه و مرد باید مرد باشه و یه تکیه گاه محکم برای زن.
اما حالا ميخوام كمي روي نظر دوست عزيز sisili بحث كنم كه در بالا نوشته شده.بدون اينكه احساسي برخورد كنم به قول بعضيا:82: ميخوام بگم بله شايد من نوعي واقعا ايراد رفتاري داشته باشم شايد به قول شما به اقتضاي سنم چيزهايي واسم مهم شده كه در واقع بي ارزشه :162:
حالا اولا از كجا بفهمم كه ايراد رفتاري دارم؟
ثانيا خوب آخه چيكار كنم ؟ :54:مگه دست خودمه؟...:54: من اين جوريم ديگه چيكار كنم ؟....مي خواي خودمو ...:223:... اين جوري خوبه؟...به خاطر همين هم بود كه از فرشته مهربان پرسيدم اگه كسي بخواد "خود واقعيش" با همون ويژگيهاي ذاتي باقي بمونه آيا بعدا در ازدواج دچار مشكل ميشه يا نه؟
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
از كجا ميدوني چيز ديگه اي به ذهنش نمي رسيد؟!:199:
وا، مگه ذهن يه آدم چقدر خلاقه و چقدر علاقه داره. اگه علايق ديگه اي داشت، ميرفت دنبالشون و الان ناراحت نبود. :54:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
تسوكه ي عزيز پس شما فكر مي كنيد كه بايد از اون علايق در هر صورت گذشت تا آدم بتونه محبوب و معشوق همسرش باشه و راه ديگه اي نداره. باشه نظر شما محترم:72: خيلي ممنونم.
اين بار دومه كه دارين در مورد من نتيجه گيري غلط ميكنيد. :161:دفعه ي اول همون وقتي بود كه گفتين: تابلوئه كه شماهم فقط دنبال مچگيري هستين بميرم واسه زنت :311:.
اما حرف من دقيقا خلاف نتيجه گيري شما بود. :305: من گفتم كه زن و شوهر بايد دنبال تغييرات دو نفره باشند و نه يكي براي ديگري. در ضمن بايد اين كار دوستانه و از روي اختيار باشه. حالا از كجاي حرفاي من اين نتيجه را گرفتين من نفهميدم. :162:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
شايد من نوعي واقعا ايراد رفتاري داشته باشم شايد به قول شما به اقتضاي سنم چيزهايي واسم مهم شده كه در واقع بي ارزشه :162: حالا اولا از كجا بفهمم كه ايراد رفتاري دارم؟
خب در مورد چيزي كه در خودت شك داري كه آيا ايراد رفتاري هست يا نه، بهتره با ديگران مشورت كني. بالاخره شما توي همه ي جنبه هاي زندگي ات كه مشكل نداري. يكي دو جا شايد شك داري كه ايراد داري يا نه. خب مي توني در مورد اونها حرف بزني و نظر چند تا آدم باتجربه :18: را كه قبولشون داري بپرسي و بفهمي چي به چيه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
اگه كسي بخواد "خود واقعيش" با همون ويژگيهاي ذاتي باقي بمونه آيا بعدا در ازدواج دچار مشكل ميشه يا نه؟
خب بستگي داره كه اين ويژگي هاي ذاتي چي باشند. بايد عين اون ويژگي را مطرح كنيد تا در موردش بحث كنيم. :303: (البته من فكر ميكنم اين ويژگي منظور همون ديدگاه هاي سياسي تونه. درست حدس زدم يا چيز ديگه ايه؟)
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
سوال اینه که برای دوام زندگی زناشویی آیا باید از بعضی علایق خودمون چشم بپوشیم ( مثال مادرتون) یا بعضی ارزشهامون را نادیده بگیریم؟
در مورد چشم پوشی از علایق یا نادیده گرفتن خودمون من کاملا مخالفم. البته این به دیدگاه طرف مقابل هم بستگی داره. اگه همسرتون شما را به عنوان زنی که غذا درست می کنه و خانه را مرتب می کنه و به کارهای مدرسه ی بچه ها می رسه می بینه، مسلما براش هم مهم نیست که شما پیشرفت کنی، راکد نباشی، به روز باشی، اجتماعی باشی و ... اما اگر شما را همراه و دوست خودش در مسیر زندگی و مدیر خانواده بدونه می دونه که توجه شما به خودتون و نیازهاتون در بلند مدت و در اصل به نفع خانواده است.
مثال: مادر من تمام زندگیش را گذاشت برای بچه هاش. از وقتی که بچه دار شد کار، آموزش، دوستان، فعالیت های اجتماعی و ... همه را تعطیل کرد و فقط کارش شد غذا و لباس و بازی بچه ها، مدرسه شان، زندگیشان و ... وقتی من بزرگ شده بودم یکی از دغدغه هام این بود که دوست داشتم مادرم همپای من بود. اما نمی تونست. سالها بود که اصلا خودش وجود نداشت. شده بود یک ماشین ارایه خدمات به خانواده. مادر دوستم بخشی از وقتش را به خودش اختصاص داده بود. کارش، آموزشهای معمول ( مثلا کار با کامپیوتر )، شبکه دوستانش و ... خیلی چیزهای دیگه رو داشت که مادر من نداشت. به همون نسبت رابطه ی والدین دوستم، دوستانه تر و گرمتر بود تا رابطه ی والدین من. چون مادر من دیگه هیچی نداشت. همه چیز در 20 -30 سال پیش راکد شده بود. منظورم اینه که وقتی خودت را کنار بذاری یا فراموش کنی یا وقف دیگری کنی، به جایی می رسی که همون دیگری ( ما در مقابل مامان ) از این قضیه شاکی است.
خب البته من وقتی دیدم اینجوریه یه کم سعی کردم تغییر ایجاد کنم. مامان را به زور می فرستادم استخر که هم به خودش برسه، هم ورزش کنه، هم دوستای جدید پیدا کنه و ... شاید باورتون نشه اما من حاضر بودم نهار نداشته باشم و مامانم بره استخر. چون اخلاقش، نگاهش، زندگیش بعد از اون تغییر کرده بود. من مامان به روز و شاد و اجتماعی می خواستم. همه دوست دارن که همراهشون سالم باشه و توجه به خود یکی از الزامات سلامته.
بخش دیگه سوالتون در مورد ارزشهاست.
ارزشهای ما معمولا از کودکی با ما بزرگ شدن و در ما نهادینه شدن. به این راحتی ها قابل عوض شدن نیستند. شاید قابل پنهان کردن باشند، اما بالاخره رو می شن. مخصوصا وقتی فضا صمیمی می شود و بدون رو دربایسی.
این که شما ارزشهای خودتون را پنهان کنید، شاید در کوتاه مدت یا برای غریبه ها جواب بدهد. اما برای همسر و زندگی بلندمدت جواب نمی دهد. چون بالاخره آشکار می شه.
اما اگه این ارزشها سرکوب بشن، یعنی شما تلاش کنی که برای خوشایند دیگری ارزشهات را تغییر بدی یا نادیده بگیریشون، تبعاتش در زندگی مشترک دیده می شه. مردی که دوست نداره همسرش با پوشش خاصی در مهمانی باشه، ارزشهایی را که باهاش بزرگ شده نادیده می گیره و برای خوشایند همسرش اجازه می ده. اما وقتی از مهمانی برمی گرده بهانه می گیره. چیز دیگه ای را پیدا می کنه و بحث و دلخوری ایجاد می کنه. در بلند مدت از خودش و زندگیش زده می شه. فکر می کنه که غرورش یا مثلا غیرتش زیر سوال رفته.
مردی که قناعت براش ارزشه، اگه همسرش ولخرجی کنه مطمئنا یه جایی عکس العمل نشون می ده. شاید برای این که بهش نگن خسیس، مشکلش را مستقیم مطرح نمی کنه. اما این مشکل از یه جای دیگه زندگی می زنه بیرون و باعث سردی و ناراحتی می شه.
اما بحث دیگه ممکنه در مورد یک سری ارزشهای اشتباه باشه. یا آگاهیهایی که ما قبلا نداشتیم یا نمی دونستیم. یعنی اگر با دلیل و منطق و خودخواسته این ارزشها تغییر کند، با این که بعضا سخته، اما چون فرد خواسته و این کار را کرده نتیجه اش مثل حالت سرکوب ارزش نیست.
اگه كسي بخواد "خود واقعيش" با همون ويژگيهاي ذاتي باقي بمونه آيا بعدا در ازدواج دچار مشكل ميشه يا نه؟
فکر می کنم ویژگیهای مورد سوال شما صد در صد "ذاتی" نیستند، تا حدودی اکتسابیند.
خب اگر کسی شما را با این ویژگیها انتخاب کند قاعدتا خیر. چه مشکلی؟ ایشون شمای مثلا خجالتی یا با اعتماد به نفس یا اجتماعی یا ... را انتخاب کرده.
یک حرف جالبی هست که می گن معمولا آقایون مایلند خانمشون همونی باشه که اخلاق و رفتارش را پسندیدند و باهاش ازدواج کردند.
برعکس خانمها با این امید ازدواج می کنند که عوضش می کنم و مایلند که همسرشون را عوض کنند.
منظورم اینه که لزومی نداره خودتون را تغییر بدید.
من چقد نظر داشتم و تا حالا صدام در نیومده بود:311:
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
با اجازه همه دوستان
اونچه من مد نظر دارم بگم یک بخش محتوای و اصولی داره و یک بخش مبتنی بر واقعیات موجود . و چون طولانی هست طی چند پست عرضه می کنم ، و در این پست عنوانها را اشاره می کنم .
جایگاه خودشناسی
نوع نگاه به زندگی
تفاوتها لزوماً منشع ناسازگاری نیست
نتیجه ( برای موارد فوق )
راه زندگی ( با نظر به واقعیتهای موجود )
اگر دوستان بذل عنایت داشته باشند و تا ارسال پستهای بنده پستی نزنند که پستها پشت سر هم قرار بگیره و پیوستگی حفظ بشه ، یک دنیا ممنون خواهم بود .
موافقید ؟؟
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
سلام
بذارید نظرم و با مثال بگم:
اقایی می ره خواستگاری خانمی می رن که با هم صحبت کنن اقا یه لیست از خصوصیات اخلاقی خودش می گه و خانم هم یه لیست از خصوصیات خودش بعد عوض می شه اقا یه لیست از توقعاتش از همسرش می گه و خانم هم همین طور.
حالا این دو نفر می شینن فکر می کنن چند درصد به هم می خورن نه اینکه شبیه هم هستن. هیچ دو نفری شبیه هم در نمیان.
من معتقدم اگه یکی ولخرجه اون یکی باید قناعت داشته باشه تا بتونه جلوی کارای همسرش و بگیره. پس فقط دو نفر باید مکمل هم باشن نه شبیه هم.
حالا با هم به تفاهم می رسن که مکمل هم هستن می رسه سر مسایل بزرگی که برای دو نفر مهمه مثلا اقا دوست نداره خانم بیرون خونه کار کنه. یه موقعی هست این خانم شغلی داره و داره کار می کنه یه موقع هم هست که اصلا هنوز بیکاره می گه شاید اینده کاری جور شد. که این دو تا بحثشم فرق داره قعطا خانمی که داره سر کار می ره به رفتنش اصرار داره و نهایت جواب منفی و خدا حافظ . اما اگه هنوز بیکاره یه جور دیگه با هم بحث می کنن مخارج زندگی و کرایه خونه ها و مراسمات و کادوهای که باید برده بشه و ..... رو در نظر می گیرن حقوق اقا رو هم در نظر می گیرن اون وقت می شه تصمیم گرفت که کار زن بیرون خونه خوبه یا نه. اونم تفاهمه اگه به این نتیجه رسیدن که کار لازم نیست و پیوند زناشویی بستن حالا بعد از 2-3 سال دیگه این خانم نباید فیلش یا هندوستان کنه و بگه می خوام برم سر کار و دعوا و کشمکش.
ببینید دوست خوبم یه مسایلی تو جامعه ما تعریف شدس و جزء ارزشهای اخلاقی و یا مشکلات رفتاری شناخته شده همه طیفی هم تو جامعه قبولش داره حالا یکی بخواد خلاف این شنا کنه خب از دید همه متهمه. حالا من الان نمی خوام دونه دونه نام ببرم اما یه مثال بگم اقایونی که مثل زنان رفتار می کنن ( به قول عوام اوا ) رد شدس هیچ کسم نمی تونه بگه من این کار می کنم طرفم باید من و همین جوری بخواد خب این اصلا از دید همه رده.
من نظرم رو این مسایل بود که جزء مشکلات رفتاریست و باید قبل از خواستگاری و ازدواج و ... تصحیح بشه.
بحث خوشگلیه بازم میام
:46::72:
بله
ببخشید پست من و فرشته مهربون همزمان شد چشم چیزی نمی گیم و سراپا گوشیم
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهشت
من از روز اول با این عبارت " ارسالهای امروز" در منوی اصلی ( اون بالا ) مشکل داشتم. عجیب هم روی اعصابمه. قاعدتا باید می نوشتین آخرین ارسالها. برای اینکه همیشه ارسالهای امروز نیست.
اگه امکانش هست و صلاح می دونید لطفا اصلاح بفرمایید.
پست هاي ارسالي طي 24 ساعت آخر منتهي به كليك مراجع در اين گزينه (ارسالهاي امروز)قابل رويت هست. ممكن شما ساعت 1 بامداد كليك كنيد در آن صورت پست هاي يك ساعت آنروز و 23 ساعت روز قبل را مي توانيد مشاهده كنيد. بهتره اعصابتون را تقويت كنيد. چون واقعا توي اين دنيا خيلي كمك كننده هست.
==========
پاورقي :
لطفا دوستان سئوالات شكلي مربوط به تالار و مسائل حاشيه اي غير مرتبط به تاپيك ها را صرفا از طريق لينك ارتباط با ما كه در پايين صفحات تالار قرار دارد ، ارسال فرمايند.
با تشكر
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
متعاقب دغدغه ها و نظرات yasa عزیز و دیگر دوستان ، نکات زیر را به نظرم مناسبه که مورد توجه قرار بگیره . تا از همون ابتدای انتخاب همسر درست قدم برداشته بشه و در ادامه زندگی هم روند صحیح دنبال بشه .
خودشناسی :
بهتره همه ما تلاش کنیم تا خود را هر چه بهتر بشناسیم ، شناخت افکار ، روحیات ، عادات ، خواسته و تمایلات ، گرایشات در انتخابها و تعاملها ، سبک زندگی مد نظر ، نگرشها و ....... تا آنجا که راحت بتوان تعریفی واقع بینانه از خود ارائه داد که در آن قوتها و کاستیها به عبارتی آنچه هست ( وضع موجود ) و هدفها و ایده آلها ( مطلوب مد نظر به تعبیری آنچه می خواهی باشی ) معلوم باشد ، همینجاست که با رابطه بین این آیتمها فهم می شود کجای کاری و ایده آل مطلوبت چیست و برای رسیدن به این شخصیت مطلوب ( خود ) چه گامهایی باید برداشت یا چه تغییراتی لازم می آید .
توجه :
اگر خودشناسی مهم شود ، ذهن و فکر پیش از آنکه درگیر این شود که چگونه مطلوب دیگران باشم در پی این خواهد بود که بیابد مطلوب حقیقی ( که یک انسان بهتره به آن دست پیدا کنه ) چیست ، تا نسبت به آن موقعیت کنونی خود را درک و به سوی آن حرکت کند ( شاید بشه گفت تلاش برای رسیدن به کمال )
نوع نگاه به زندگی :
ادامه دارد ............
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
فرشته ي مهربان :72: تورو خدا ميدونم خيلي كار بدي كردم كه اين پستو زدم بعدا اگه خواستيد حذفش كنيد ولي مي خواستم جواب تسوكه رو بدم آخه داشت از لحاظ روحي رواني آزارم ميداد.
تو رو خدا ببخشيد:316::316:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
اما حرف من دقيقا خلاف نتيجه گيري شما بود. :305: من گفتم كه زن و شوهر بايد دنبال تغييرات دو نفره باشند و نه يكي براي ديگري. حالا از كجاي حرفاي من اين نتيجه را گرفتين من نفهميدم. :162:
من كه ادعا نكردم شما تغييرات يه نفر براي ديگري رو ميپسندي! كي من اين حرفو زدم؟ فقط گفتم شما با پاگذاشتن رو بعضي اهداف و آرمانهاي شخصي براي رضايت همسر موافقي!همين
نظر شما كه بد نيست مگه بده؟ فكر كنم آقاي مدير هم تا حدودي با حرف شما موافقن "ولي تغييرات دوطرفه"! من خودمم تا حدي اين نظر رو قبول دارم البته بين قبول داشتن و عمل كردن تفاوته! ما آدماي سست ايمان(خودم و امثال خودم) حاضر نيستيم حتي از "كوچكترين" خواسته هامون براي "رضايت خدا" هم بگذريم چه برسه به گذشتن از "بزرگترين" خواسته ها براي رضايت "همسر"!!!!!!!
فرشته ي مهربان :72: عزيز خواهش ميكنم ادامه بديد صحبتهاتون ارزنده بود :46:
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
فرشته ي مهربون جون :72::72:
چلا باهام قهر كردي؟ :302::47:
بقيه ي مطلبتو نمي نويسي؟:54:
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
فرصت نکردم تایپ کنم ، سعیمو می کنم هر چه زودتر ارسالش کنم .
عذر تقصیر عزیز جان
این رو هم روش تاخیری بگیر :311:.
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
سلام دوست مهربانم
ممنون از بحث خوبی که را انداختی
به نطر من اینکه انسان برای برطرف کردن رفتارهای منفی و ضعف خود دست به تغییر بزنه خیلی خوب و نه تنها از شخصیت واقعی خودش دور نمیشه بلکه روز به روز به شخصیتی که باید نزدیکتر هم میشه من همیشه مخالف ایده آلیستی فکر کردنم اگر لازمه های اصلی یک شناخت رو بدونی واسه شروع یه زندگی خوب و بودن و ماندن یک همسر خوب کافی ، هیچ کس تا حالا پیدا نشده که بتونه ادعا کنه 100%همونی هست که همسرش میخواد و این به دلیل تفاوتهای دنیای زنها و مردهاست اما میشه به مرحله ای از عشق رسید که به خاطر رضایت طرف مقابلت دست به تغییرات عمده بزنی که شاید اصلاً هم دوست نداشته باشی ولی من با این هم مخالفم چون دو نفر باید همدیگه رو همون جوری که هستن با همه ضعف های رفتاری بپذیرند و دوست داشته باشندو بعد یواش یواش بهم کمک کنند تا معایب همدیگر رو اصلاح کنند و بپوشونند اینها توی یه زندگی که با شناخت کافی نه کامل پی ریزی شده است به مرور زمان میسر هست پس نگران نباش که تو در نوع خود منحصر به فردی و همونی هستی که هر کسی آرزوشو داره ان شاءالله وقتی که به مرحله ی زندگی مشترک داشتن رسیدی خیلی چیزهای مهم دستگیرت میشه که الان حتی بهش فکرم نمیکنی.با آرزوی داشتن رضایت کامل از زندگی برای تو دوست گلم.
-
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
با عرض یک دنیا معذرت
من اصلاٌ متوجه قسمت آخر پست فرشته مهربان نشدم از چند روز پیش می خواستم تو بحث شرکت کنم و امروز بدون دقت به این پست فرشته مهربان که خواسته بودند پستی نباشه ارسالی داشتم ببخشید دیگه تازه واردم آخه
ولی قول میدم دیگه تاپیک ها رو تا آخر با دقت بخونم(البته همیشه این کارو میکنما ولی این دفعه خطای دید.........) :163::163::316: