تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
سلام من دختری هستم 23 ساله حدود 3 سال پیش تو یه شهرستان دانشگاه قبول شدم اونجا با پسری آشنا شدم اول رو هوا عاشق شدیم و به ازدواج فکر کردیم اومد خواستگاری خونوادم قبول نکردن چون هیچ شرایط مطلوبی نداشت ( تحصیلات زیر دیپلم - خانواده پرجمعیت - کار نداشت - خانه نداشت - سیگاری و قرصی بود البته اینو خونوادم نمیدونن ) نمیدونم چرا بهش وابسته شدم و تصمیم گرفتم درستش کنم و تا حدودی موفق شدم با راهنماییم الان مدرک دیپلمشو گرفت - کار مستقل از پدرش داره ولی پیمانکاریه و دائمی نیست که آدم خیالش راحت باشه - آداب اجتماعیش تغییر کرد همون روز اول سیگارو قرصو گذاشت کنار ولی خیلی غیرتیه و من با این رفتارش مشکل دارم زیاد به آدم آزادی اجتماعی نمیده عقاید خاص خودشو داره میگه 2سال باید بیای شهرما پیش خونوادم باشیم بعد هرجا تو گفتی میریم من و اون شدیدا بهم وابسته شدیم ولی مشکلاتش اذیتم میکنه ضمن اینکه خواستگارای عالی تر از اون دارم موندم چیکار کم دوست ندارم دلشو بشکنم میترسم آهش منو بگیره همه جورم با هم مچ بودیم ولی خونواده من تحصیل کرده و سطح بالان میترسم آینده همه اقوام تحقیرم کنن . تورو خدا راهنماییم کنید دارم دیوونه میشم نمیدونم درست و غلط چیه :( :( :( :(
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mona_joon
میگه 2سال باید بیای شهرما پیش خونوادم باشیم بعد هرجا تو گفتی میریم.
من كه شك دارم بعد از دو سال زندگي در شهرستان، بياد تهران. اگه بعد از دو سال بگه: منو ميخواي بمون. نمي خواي برو، چي كار ميكني؟ :47:
الان كه عاشقته ميگه اول بيا شهرستان، بعد از ازدواج كه تب عشق ميخوابه، بياد تهران، به نظرم جور درنمياد. :81: تازه از لحاظ قانوني هم تعيين محل سكونت با مرد است.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mona_joon
اومد خواستگاری خونوادم قبول نکردن چون هیچ شرایط مطلوبی نداشت.
خانواده ميدونه كه هنوز هم باهاش رابطه داري؟ :303:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mona_joon
دوست ندارم دلشو بشکنم میترسم آهش منو بگیره.
دلشو بشكنم چيه؟ :163: از اول قرار بر اين مگه نبوده كه شناخت پيدا كنين و اگه ديدين به درد هم نميخورين، جدا شين، خب حالا هر كدوم از طرفين كه به اين نتيجه رسيد، ميتونه به هم بزنه.
در ضمن، تا اونجايي كه من ميدونم از روي دل سوزي و آهش منو بگيره و ... اگه ازدواج كنيم، احتمال شكستش خيلي زياده.
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
يادمه چند سال پيش يكي از آشنايان نزديكم به خاطر اينكه پسره گناه داره... دلشو ميشكنم و ديگه كسي باهاش ازدواج نميكنه و از اين حرفا با يه نفر ازدواج كرد كه از نظر ما سطحش خيلي پايين بود حالا به تازگي دريافتيم طرف يه زن ديگه هم داره..:311:
نترس گلم:72: پسرا مهارتشون تو اين موارد زياده تو نشدي ميره با يكي ديگه اما...
اما اگه واقعا بهش علاقه داري و فقط از اينكه ديگران راجع به شوهر من چه فكري مي كنن و همسايه ي عمم اينا دخترش بهم گفت شوهرت داهاتيه و دخترخاله ي دوستم گفت چه شوهر بي كلاسي داري و از اين حرفاي خاله زنكي ناراحتي...بايد بگم عزيزم سخت در اشتباهي خواستگاراي بهتر دارم يعني از چه نظر بهتر؟ از نظر مردم يا خودت؟ هر كسي ايده آلش با ديگران متفاوته مهم اينه كه تو چه كسي رو مي خواي نه مردم بشين منطقي فكر كن وابستگي دليل درستي براي ازدواج نيست.بشين تو يه ليست مواردي از طرف كه ميپسندي و اونايي كه نمي پسندي رو بنويس تجزيه تحليل كن و در نهايت جمع بندي كن و تصميم بگير
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
یه دختر باید وارد خانواده ای بشه که از نظر سطوح هم سطح خانواده خودش یا بالاتر باشه تا بتونه در آرامش زندگی کنه.
سطح پسر که از شما خیلی پایین تره احتمالن سطح خانوادشم همینطور.حالا فکر کن اگر وارد اون خانواده بشی
می تونی این شیوه زندگی رو که الآن داری،داشته باشی.
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
دخترها هیچ وقت نمی تونن با خانواده ای پایین تر از خانواده خودشون سازگار باشن چون بیشتر با خانواده شوهرشون در ارتبطند . احساسی تصمیم نگیرید .
اگر میدونید که با جدا شدن از اون آقا هم شما با همسنگتون ازدواج میکنید هم ایشون ، نگران یه مدت افسردگی نباشید . تا حالا اشتباه کردید ؛ بیشتر از این ادامه ندید .
به خاطر همین مسائله که میگن این دوستی ها و آشناییها ایراد داره .
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
دوست عزيزم
خواهر منم كاري را كرد كه تو ميخواي بكني حتي پدرم گريه كرد اما خواهرم گفت تغييرش ميدم اما حالاست كه خواهرم پشيمونه حالا ميفهمه فاصله ها زياده
حالا ميفهمه شايد بشه يه كمي كسي را تغيير داد اما كلا نه
حالا فهميده با خيلي سر تر از شوهرش ميتونسته ازدواج كنه
اما پشيموني ديگه سودي نداره بايد بسازه و بسوزه
چرا وقتي ميتوني با سرتر از خودت ازدواج كني ميري پي كسي كه اول بايدتغييرش بدي بعد ازدواج كني
بعدشم تسوكه عزيز راس ميگن اگه بري شهرستون هرگز ديگه به تهرون نمياي اين را بدون
لطفا عاقلانه تصميم بگير
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
منم نظرم اینه تا بیشترازین وابسته نشدی بهتره رابطه رو تموم کنی...
اینهمه اختلاف طبقاتی دارین جالبه که خودتون هم به اونا توجه دارین ... بعد از ازدواج بجای ارامش باید دائم این کاستی هارو تحمل کنی متوجهی تحمل و تحملم حدی داره... ایندتو خراب نکن بیشترازین...واقعا همسانی خانواده ها یه فاکتور مهمه یا لااقل اختلاف کمی باید بینشون باشه.....
نه عزیزم اهش شمارو نمیگیره وقتی به صلاح جفتتون نیست چه آهی اخه!خدا که راضی به بدبخت شدن بنده هاش نیست...
بیشتر فکر کن و رابطه رو بجای تشویق به ادامه سعی کن بهش پایان بدی و کم کم سردش کنی....
شادباشی
دریا
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
سلام:72:
مردا وقتی عاشق می شن خیلی حرفا می زنن وقتی از تب و تاب عاشق افتادن حالا می شن یه مرد سخت گیر که باید حرف حرف اونا باشه مرد از نوع شهرستان و غیرتی هم که دیگه جای خودش و داره.
نمی خوام بگم چنین مردی بده اما به درد دخترای همون جا میخوره که با اون فرهنگ اشنا هستن.
به نظر من شما فقط به او عادت کردی ازش دل بکنی و برگردی بعد از چند وقتی عادی می شی.
فوقش می خوای چند وقتی ناراحت باشی و غصه بخوری و خاطرات و زیر و رو کنی بعدش خوب می شی و بهترین تصمیم و میگیری.
یادت باشه هیچ وقت هیچ کس نمیتونه کسی و تغییر بده.
شما فقط باعث شدی اون درس بخونه و سیگار و ترک کنه عادات رفتاریش و نتونستی و نمی تونی تغییر بدی.
از اهش نترس او بی زن نمی مونه. زندگی اینده خودت و تباه نکن.
موفق باشید:72:
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
دختر خوب؛ یادت باشه که زن و شوهر مثل یه قاب با دورش می مونن؛ تا حالا دیدی برای یه نقاشی کودکانه که با مداد رنگی کشیده شده باشه؛ بخوان یه قاب از طلا بگیرن؟ اینها حرفهای من نیست؛ این حرف حاج آقا رنجبره که میگه نقاشی توی قاب باید با دورش همخونی داشته باشه!
پس؛ به خودت نگاه کن و ببین به دور از وابستگی آیا این پسر؛ از لحاظ دیگه ای با شما همخونی داره؟
احساساتی تصمیم نگیر؛ عاقلانه فکر کن؛ غیرتی بودن به تهرانی و شهرستانی بودن هم مربوط نمیشه! هر مردی با یه فرهنگی بزرگ شده؛ درست مثل اینکه هر زنی با یه فرهنگ بزرگ شده؛ پس ببین اگر شما در خونه ی پدرتون آزادی اجتماعی داشتید آیا می تونید این قبیل موارد رو تحمل کنید؟
در ضمن شما هنوز که با هم در رابطه هستید خوب احساس می کنید با همون حس وابستگیتون که این پسر سطحش از شما پایین تره؛ حالا بعد از ازدواج اگر مشکلی بین تون پیش بیاد مطمئنا ده برابر این احساس خواهید کرد که این پس از هیچ لحاظی با من همخونی نداشت؟
و حتما برای خودت مشخص کن که چه چیزی از نظر شما مهمه؟ چه معیاری از نظر شما نسبت به مرد آیندتون مهمه؛ بدون اینکه به اون آقا پسر فکر کنی؟
در ضمن خودت رو به این جمله محدود نکن که چون باهاش رابطه داشتم مجبورم که انتخابش کنم؛ شما هیچ وقت مجبور به انتخاب نیستید و همیشه حق انتخاب دارید؟:72:
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
سلام
كبوتر با كبوتر
باز با باز
حتي فكرشم نكن
كارت از اولشم غلط بوده ,مخصوصا الان كه هيچ پشتوانه اي نداري و خانوادت اينو قبول ندارن
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
دوستای گلم مرسی از همه راهنمایی هاتون. راستش منم شدید وابستش شدو 4 سال کم نیست . اون خیلی با محبته و همیشه موقعی که من تصمیم به جدایی گرفتم با محبتش منو تشواق به برگشت کرده آره خانوادش سطحشون خیلی پایینه ولی اونو من از هر لحاظی تست کردم اهل خیانت کردن که مهمترین معیار منه واسه انتخاب نیست . اون یکی خواستگارام درسته سطخ بالا و خارج دیدن ولی میترسم نتونم حاشیه امنیت داشته باشم تو زندگیم میترسم وسط زندگی منو ترک کنن برن :( همین استرس ها و دودلی ها بیچارم کرده اصلا آرامش ندارم . اون خودشم میدونه که این مشکلاتو داره ولی همش مرددم با اینکه خیلی دوسش دارم و از هر لحاظ امتحانش کردم ولی بازم نمی تونم تصمیم صحیح بگیرم . مامانو از ارتباطم باهاش مطلعه ولی فکر میکنه در حد تلفنیه بیرون رفتنو ..... نمیدونه :(
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
سلام
من باز هم بهت ميگم
نه به خاطر اينكه سطحش پايينه يا كم سواده
و يا نه به خاطر اينكه كار نداره
بيشتر و بيشتر و بيشتر به خاطر اينكه اون اهل دوده
و خانوادت اونو قبول ندارن
اين تو آيندت ميتونه به يك مشكل حاد تبديل بشه
به هر حال تا پدرت هم راضي نباشه اين ازدواج سر نميگيره
پس خودتو بيشتر وابسته نكن
اگر اون ميتونه الان يا در اينده پدرتو راضي كنه و عادت هاي بد خودشو كنار بگذاره ميشه روش حساب باز كرد
در غير اين صورت تباه كردن خودت و آيندته
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
سلام . دوست خوبم علاقه شرط لازم ازدواج هست ولي كافي نيست. چون ازدواج فيلم سينمايي نيست كه هر جور كارگردان بخواد پيش بره! لب ساحل قدم زدن و دم به دقيقه قربون صدقه هم رفتن و هر شب شام بيرون بودن و فقط خودم و خودت هم نيست! گمان نكنيد اين احساسي كه الان داريد بعد از ازدواج هم هست. نميگم بعد از ازدواج احساسها ميميره، شايد هم بيشتر بشه! اما در خانواده اي كه تناسب طرفين زياد باشه و مشكلي با هم نداشته باشن. چون بعد از ازدواج شرايطه كه ميزان علاقه رو تعيين ميكنه! در خانواده اي كه تناسب سطح فرهنگي وجود نداشته باشه و خانواده ها توان پذيرش هم رو نداشته باشن، زود واژه اي به نام عشق رنگ ميبازه! شما ميخواين با خانواده اونها رفت و آمد كنيد، مثل اونها زندگي كنيد، ميتونيد اين همه تغيير رو در زندگيتون پذيرا شين؟ ضمن اينكه اگر بر خلاف رضايت خانواده ازدواج كنيد، اگر مشكلي پيش بياد حمايت خانواده رو از دست ميدين؟ يه گشت تو سايت بزنيد، ببينين چند نفر به اين وضع دچارن؟! كسايي كه با پافشاري و عشق ازدواج كردن و حالا با پافشاري و نفرت فكر جدايي هستن! شما در آينده ميخواين بچه دار بشين، مستقل بشين و.... كه هيچ كدوم از اينها علاقه رو نمي فهمه! فقط عقله كه ميتونه درست تصميم بگيره! پس منطقي باشين و دلتونم به حالش نشوزه، در واقع الان دلتون به حال اون بسوزه بهتره تا اينكه در آينده دلتون به حال خودتون بسوزه!
پيروز باشين.
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
سلام دوست عزیز ..
درست 4 سال کم نیست ... اما به این هم فکر کردین که اگر با هم ازدواج کنین قرار چند سال کنار هم باشین ؟ اون موقع حرف سال های زندگیتون که من فکر می کنم اون سالها ارزششون بیشتر از این 4 سال باشه ...
دوست گلم این موضوع را می فهمم مهمترین معیارتون خیانت نکردن ! بله . هیچ کس دوست نداره بهش خیانت شه ..
این که خواستگاراتون را فقط و فقط به دلیل مطمئن نبودن ازشون و فکر کردن به این که شاید یه روزی منو ترک کنن جواب منفی می دین اشتباه باشه . چرا زود قضاوت می کنین ؟؟؟ از کجا معلوم که ایشون فردا روزی خیانت نکنه ....
اصلا جرا به این موضوع فکر می کنین که قرار اون کسی که به خواستگاریتون می آد قرار یه روزی ترکتون کنه .... اگه همین طوری به این فکر کنین و بها بدین آخرش خودتون خواستین این بلا سرتون بیادو انتظارشو می کشیدین حتی از کسی که فکرشو نمی کردین ..
پس آرامش داشته باشین و خدا را یاد کنین و به این موضوع هم اعتقاد داشته باشین تا مادامی که شما وفادارین همسرتون هم هرگز بهتون خیانت نمی کنه ... و اعتماد به نفستون را بالا ببرین ... معذرت می خوام اما احساس می کنم اعتماد به نفستون پایین .. شاید به این دلیل هم هست که ترجیحا به کسی که پایین تر از شماست دل بستین ..
اعتماد به نفستونو بالا ببرین و این را هم بدونین هر انسانی ویژگی های خاص خودشو داره و شما هم برای خودتون یه فرد خاصی هستین ...
اینو چون تجربه کردم دارم بهتون می گم ... این که آدم اول احساسشو جلو بندازه بعد به خواسته هایی که داره تو آیندش یعنی اون اهدافی که دلش می خواد بعد از ازدواج هم دنبالش کنه توجهه کنه کار اشتباهییه و اینو الان درک نمی کنه .. زمانی می فهمه که ازدواج کرده ...
ببین گلم شما می تونی با این که همسرتون بهتون اجازه رفتن به سر کار نده یا ادامه تحصیل یا حتی شرکت تو کلاس هایی که دوست دارین را نده کنار بیاین بدون دخالت دادن احساستون ... خوب اون تصمیم شماست ...
این که گفتین 4 سال بله قبول دارم و درکتون می کنم مدت زیادی برای وابسته شدن بوده ... ولی الان که به این نتایج رسیدین چرا جلوشو نمی گیرین .. نگذارین وارد سال پنجم شین ... درست الان سخت ... شاید همین موضوع باعث به تاخیر افتادن ازدواجتون شه چون با یه دید دیگه به خواستگاراتون نگاه می کنین ... نمی دونم چطوری ایشون را از نظر خیانت امتحان کردین اما تو روابط دوستی با این که وارد زندگی شین و ازدواج کنین زمین تا آمون فاصله است ... شاید به خاطر همین که از ایشون تا حدی مطمئنین فکر می کنین دیگه هیچ کس عین ایشون پیدا نمی شه ..
مابقییه معیارها و حتی خواسته های خودتون از آینده و ازدواج را فدای یه معیار و یه ترس بی مورد نکنین....
قصد جسارت ندارم اما به این هم دقت کنین که شما تحصیل کرده این ... تا حدی هم تفاوت فرهنگی دارین ...
چرا مطابق با معیاراتون کسی را انتخاب نمی کنین .. چرا می خواین یه نفر را عوض کنین و اون مطابق معیاراتون انتخاب کنین ... همیشه سعی کنین کسی را که می خواین انتخاب کنین خودشو بپذیرین نه این که تغییر کردشو اونم تغییرش توسط خودتون ...........
به این فکر کردین اگه بعد ازدواج نگذارن شما سر کار برین چی ؟ اگر دوباره به شرایط قبل برگردن و رو به سیگار بیارن ؟ اگر خانوادتون بر خلاف میلشون حاضر شن قبول کنن نوع بر خوردشون با شما ...
به خیلی چیزای دیگه فکر کنین ...
عشقی ارزشمند که بعد از ازدواج هم از هیجناتش به خاطر مشکلات و تفاوت سلیقه ها کم نشه ...
به جای این که به فکر این 4 سال که گذشته باشین به فکر روز های آیندتون و روزهایی که قرار کسی را انتخاب کنین و باهاش زندگی کنین باشین ...
امیدوارم به حرفام فکر کنین ..
:72:
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
با حرفای شما تصمیم گرفتم باهاش رابطمو قطع کنم جوری که هر دو هانواده متوجه شدن فقط نمیدونم واقعا تصمیم درست بودخ یا نه یکم برام سخته :(
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
درست بوده. شک نکن. فقط رو تصمیمت محکم باش.
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
خواهر گلم اعتیاد مرخصی داره ولی بازنشستگی نداره فقط به همین دلیل کارت عاقلانه و درست بوده
حالاکه تصمیمتو گرفتی برات ارزوی صبر و سعادت میکنم
خواهرم وارد دوران سختی داری میشی مواظب خودت باش و حتما برو چند جلسه پیش مشاور حضوری تا کمکت کنه
خودتم با نماز اگه دوست داری اگرم نه با درد و دل با خدا و خانوادت مخصوصا پدر و مادرت هرکدوم که باهاشون راحت تری که فکر کنم پدرت باشه اروم کن ولی حتما برو چند جلسه مشاوره
تو خانه های سلاتم مشاوره های رایگان هست مادر من رفته راضی بوده دوست داشتی امتحان کن
خواهرم تصمیم درستی گرفتی حتما باعث افتخارت در اینده خواهد بود
حالا یک چیزم برادرانه بگم : بابا افرین حقا که اراده ای داری ،واقعا بهت تبریک میگم واقعا کار درست وخیلی خیلی سختی انجام دادی افرین:104::104::104:
نمی دونم چطور احساسمو بگم ولی واقعا شایسته تحسینی:72::72::72:
RE: تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
سلام موناجان
عزیزم مطمئن باش تصمیم درستی گرفتی میدونم فراموش کردن کسی که دوستش داری اونم بعد4سال خیلی سخته چون خودم هم این شرایط رو تحمل کردم ومیدونم واقعا سخته چون این احساس رو باهمه وجودم درک کردم ولی حالا که بعد10ماه به اون فکرمیکنم می بینم تصمیم درستی گرفتم بااین که هنوزم احساس میکنم که خیلی دوستش دارم ولی حالا اینم میدونم که مانمی تونستیم درکنارهم خوشبخت باشیم بااینکه اون اهل دود هم نبود ولی تو2 تاخانواده کاملا متفاوت از لحاظ تفکربزرگ شده بودیم
دوست عزیزم سیسیلی جان بایدبگم این طرز فکرت کاملا اشتباهه که پسرهای شهرستانی غیرتی تر هستن :305:چون این آقاکه من میگم با اینکه تهرانی بود بسیار غیرتی بودن اونم از نوع بسیار شدیدش که واقعا تحمل این حالت واقعاتوزندگی خیلی سخته:302: