تنهام،دوست دارم ازدواج کنم ولی فقط یک شرطو ندارم

ایام به کام

خیلی وقت بود می خواستم این تاپیکو بزنم ولی هر دفعه به خودم امید می دادم.

چون نمی خوام حوصله سر بر باشه صریح و سریع به مشکلم اشاره می کنم.

شرایطم:

27 سال.سربازی معاف،لیسانس،تک بچه،پدر و مادرم بازنشسته،غیر از این یه آپارتمان اجارست،

دوتا مغازه.شاغل نیستم.

مشکلم:تنهایی،فشار جنسی.دوست دارم ازدواج کنم.چون سرکار نمی رم جرات نمی کنم به مامانم

چیزی بگم.چون می دونم جوابش چیه.دبگه نمی دونم چطوری خوشحال باشم.تا چندماه پیش به خودم

می گفتم تا سال دیگه ازدواج می کنم ولی الآن شرایطو که می سنجم می گم تا سال دیگه شاید،

مامانم راضی بشه،برام زن بگیره،تا دخترش پیدا بشه ما ازدواج کنیم تا دوسالم می تونه طول بکشه.

چطوری با این فشاری (ت.س) رومه کنار بیام؟به خاطر اتفاقی که 10سال بیشتر پیش افتاد برامون،

من با کسی دوستی خارج از محل تحصیل نکردم.پس دوست پیدا کردن منتفیه.

سلام فرهنگ جان،

اول دو سوال:

۱. چرا سر کار نمیری؟

۲. چه اتفاقی ۱۰ سال پیش افتاد؟

میشه موضوع رو روشن کنین، یعنی تنها شرطی که شما نداری کار هست؟

کامران

فرهنگ جان،
کار جوهر مرده، حتی اگه واسه ازدواج هم نباشه باید کار کنی.
شما یکی از مهم ترین شروط لازم برای ازدواج را نداری. اما به نظر من خیلی خیلی آسونه. با توجه به اینکه شما نیاز مالی آنچنانی نداری، درآمد کار مورد نظر خیلی برات مهم نیست. اینجوری کار پیدا کردن برات راحت تر می شه. بگرد و توی زمینه ای که دوست داری کار کنی، یه کار پیدا کن. سطحش خیلی مهم نیست. چون می تونی به تدریج ارتقا بگیری. فعلا وارد اون حیطه کاری بشو.
در ضمن می تونی توی یکی از مغازه هایی که گفتی یه کسب و کاری برای خودت راه بندازی.
اگرم بخوای تو رشته خودت کار کنی که یه کم باید بیشتر بگردی.
به هر حال فکر کنم شرط مهمی را نداری اما راه رفعش آسونه.
ببخشید من نفهمید ت س مخفف چی هست. اگر امکانش بود برایم بنویسید. اگر هم به خاطر رعایت ادب و ... در تالار ممنوع است، مهم نیست. ننویسید.

سلام فرهنگ
خوبی
با توجه به شناختی که ازت دارم
27 سالته
فکر کنم معیار هات و شخصیتت تثبیت شدست
اون دوتا مغازه هم مال شماست دیگه؟
اگه بله؟ خوب یه کار و کاسبی راه بنداز فکر کنم سر یه سال یا شایدم کمتر خوب بگیره
فکر استخدام و .. هم باش تا یه در آمد ثابت داشته باشی
ولی مشکل 10 سال پیشت چیه؟
لطفا توضیح بده

برای کار فقط دوجا هست،اونم باید اعلام کنن.خصوصی می شه ولی نه حقوقشون به درد مرد می خوره امنیت شغلیم

نداره.بگذریم که معرف می خواد.

الآنم دارم مدرک آیسی دی ال می گیرم.عکاسیم می خوام یاد بگیرم.می خوام بدونم تا زمانی که بتونم ازدواج کنم،چطوری

با تنهایی و نیاز جنسی کنار بیام؟خسته شدم از بس گفتم سال دیگه سال دیگه.می شه وقتی که دارم کلاسا رو می رم

با یکی نامزد یا عقد بشم،تا وقتی که مدرک گرفتم و کار راه انداختم ازدواج کنیم.البته فاصله عقد تا ازدواج اگر یک سال

کم تر باشه.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مغازه دومی رو تازه گرفتیم،یه سال باید اجاره بدیم تا سرمایه جور کنیم.الآن ابزار فروشی داریم.

خوب ، مگه شغل آزاد چه عیبی داره که نمی خواین ادامه بدین؟
درآمد کارمندی خیلی خیلی محدودتره تا شغل آزاد .
شما خیلی سخت میگیری مثل اینکه .
چرا سرکار نمی ری .( مغازه ابزار فروشی ) .مگه چه عیبی درش می بینی ؟

اقای فرهنگ
همه رو دچار ابهام کردین با این قضیه (ت.س) شما که مشکلتون رو مطرح کردین برادر من لااقل کاملتر توضیح بدید
به حمدالهی هم که زمینه ی شغلی مهیاست پس دیگه مشکل چیه؟
بعدشم چرا که نه خیلی ها باوجود نامزد و حتی ازدواج همچنان مشغول به تحصیل و گذروندن کلاسهای مختلف هستن!
اگه تنها مشکلتتون کاره خب بسم اله به نظر من مادرتون با درخواست شما برای ازدواج نه تنها ناراحت نمیشن بلکه خوشحال هم میشن! مطمئنن خانوادتون هم نیاز شما رو با توجه به سنتون حتما الان درک میکنن و اگه برای داشتن کار ثابت پافشاری میکنن برای صلاح خود شماست برای اینکه بتونید موقعیت بهتر ی تو زندگی ایندتون داشته باشید یا حتی موقعیت بهتری برای همسریابی!
شاد باشید
دریا

سلام فرهنگ 27
متاسفانه جو جامعه طوري شده كه حتي آقايون متاهل هم مجبورن دنبال كار بگردن و فشارهاي مالي و روجي شديدتري رو از اون فشار جنسي كه شما ميگي تجربه كنن.واقعيت اينجاست سايتها و فيلماي پرنو و حرفهائي كه به راحتي بين آقايون رد و بدل ميشه و نيازهاي سني اقتضاي هر شخص باعث ميشه نگاهش به واقعيت دوران مجردي وتمايل احساسي به ازدواج پيدا كردن در آقايون بيشتر بشه ولي برادر من حتي شما اگر هم شاغل بوديد تا تثبيت موقعيتتون خودتون دلتون نمي خواست مسوليت به عهده بگيريد . كسائي هستن كه با در آمداي بالا هم اينكارو نمي كنن.ولي من ميدونم اصل ازدواج به كار بستگي نداره و شما با يه مشاوره خوب يا خودتون قانع ميشيد از فكر ازدواج بيرون بيايد وراههاي كنترل خودتون را ياد بگيريد يا راهي پيدا ميكنيد تا خانواده را در جريان بگذاريد تا يه دختر خوب وصبور را به عقد شرعي شما در بيارن!:104:
در هر صورت موفق باشيد!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط darya1389

اقای فرهنگ
همه رو دچار ابهام کردین با این قضیه (ت.س) شما که مشکلتون رو مطرح کردین برادر من لااقل کاملتر توضیح بدید
به حمدالهی هم که زمینه ی شغلی مهیاست پس دیگه مشکل چیه؟
بعدشم چرا که نه خیلی ها باوجود نامزد و حتی ازدواج همچنان مشغول به تحصیل و گذروندن کلاسهای مختلف هستن!
منم از همین حرص می خورم.یکی نه سربازی رفته نه کار داره نه درسش تموم شده،براش

خاسگاری می رن اون وقت من ... .

اگه تنها مشکلتتون کاره خب بسم اله به نظر من مادرتون با درخواست شما برای ازدواج نه تنها ناراحت نمیشن بلکه خوشحال هم میشن! مطمئنن خانوادتون هم نیاز شما رو با توجه به
سنتون حتما الان درک میکنن
اگر الآن بگم زن می خوام،می دونم جوابش چیه.بدتر اعصابم خرد می شه.

و اگه برای داشتن کار ثابت پافشاری میکنن برای صلاح خود شماست برای اینکه بتونید موقعیت بهتر ی تو زندگی ایندتون داشته باشید یا حتی موقعیت بهتری برای همسریابی!
شاد باشید
دریا

---

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط niloofar 25

سلام فرهنگ 27
متاسفانه جو جامعه طوري شده كه حتي آقايون متاهل هم مجبورن دنبال كار بگردن و فشارهاي مالي و روجي شديدتري رو از اون فشار جنسي كه شما ميگي تجربه كنن.واقعيت اينجاست سايتها و فيلماي پرنو و حرفهائي كه به راحتي بين آقايون رد و بدل ميشه و نيازهاي سني اقتضاي هر شخص باعث ميشه نگاهش به واقعيت دوران مجردي وتمايل احساسي به ازدواج پيدا كردن در آقايون بيشتر بشه ولي برادر من حتي شما اگر هم شاغل بوديد تا تثبيت موقعيتتون خودتون دلتون نمي خواست مسوليت به عهده بگيريد . كسائي هستن كه با در آمداي بالا هم اينكارو نمي كنن.ولي من ميدونم اصل ازدواج به كار بستگي نداره و شما با يه مشاوره خوب يا خودتون قانع ميشيد از فكر ازدواج بيرون بيايد وراههاي كنترل خودتون را ياد بگيريد يا راهي پيدا ميكنيد تا خانواده را در جريان بگذاريد تا يه دختر خوب وصبور را به عقد شرعي شما در بيارن!:104:
در هر صورت موفق باشيد!

---

این از پرتوقع بودن بعضی از دخترها و زیر بار مسولیت نرفتن اون پسرهایه شاغله که ازدواج نمی کنن.

سلام جناب فرهنگ

من از صحبت هاتون تو این تاپیک و نظراتتون تو تاپیک های دیگه اینجوری برداشت کردم که بیشتر از اینکه خانوادتون نداشتن کارو دلیل خواستگاری نرفتن بدونن خودتون نمی تونید این مسئله رو قبول کنید. یعنی اینکه اگه حتی مادرتون هم براتون یه دختری رو پیدا کنن و بگن بیا بریم خواستگاری خودتون می گید الان شرایطشو ندارم.

در مورد نداشتن کار هم خوب متاسفانه الان وضعیت کشور اینجوریه، اما گفتی کار تو شرکت خصوصی نه حقوقش به درد می خوره و نه امنیت شغلی داره. قبول دارم، امنیت شغلی خیلی مهمه ولی کار با حقوق کم و بدون امنیت شغلی بهتر از بیکاری نیست؟ بالاخره باید از یه جا شروع کنی، هر وقت هم شروع کنی درآمدت خیلی زیاد نیست و به مرور زمان پیشرفت می کنی. مهم اینه که شروع کنی. پس سعی کن خودتو قانع کنی که از همین کارا شروع کنی.

مطلب دیگه که می خواستم بگم اینه که بقیه دلایلت برای ازدواج چیه؟
گفتی تنهایی و فشار جنسی. اگه منظورت از تنهایی احتیاج به یه همدم و جنس مخالفه که ان شا الله با یه ازدواج خوب برطرف می شه. اما اگه واقعا احساس تنهایی منظورت بوده، و به خاطر فرار از تنهایی بخوای ازدواج کنی بعد از ازدواج هم ممکنه بر طرف نشه. باید ببینی که چرا احساس تنهایی داری؟ آیا همون نیاز به ارتباط با جنس مخالفه؟
در مورد نیاز جنسی هم هر چند که راه درست ارضای این نیاز ازدواجه ولی به تنهایی نمی تونه هدف برای ازدواج باشه.

امیدوارم که هر چه زودتر کار مورد علاقت رو پیدا کنی و ازدواج کنی.

سلام فرهنگ جان با این تاپیکت داغ دل من رو تازه کردی

باز حالا خوبه شما امید به ازدواج داری

من که اصلا امید ندارم به ازدواج

من که سربازیم رو هم رفتم الان هم دانشجو هستم و فقط کار ندار . خونه دارم همه چیز محیا هستش فقط کار نیست

من که صبر می کنم و به غیر صبر کار دیگه نمیشه کرد . من شما رو هم دعوت به صبر می کنم

امیدوارم همه مجردها به خواسته هاشون برسن

[salam jalebe pas adame tanha ziade rastesh manam tanahm ama mese shomaham na man asan hich barnamei nadarmo hamin baese sardar gomio tanhaim shode omidvaram hameye adaamye tanha az tanhai daran

آدم برای اینکه کار انجام بده،باید احساس نیاز کنه.حتی برای آب خوردنم تا تشنه نشیم از جامون بلند نمی شیم.

برای من همه چی فراهمه،یه چیزی می خوام که مجبور بشم به خاطرش برم دنبال کار.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خودم و نئو و تنها،بیاید یه گروه بزنیم.زودتر به نتیجه می رسیم.:303:

حالا برعکس شما آقایون، من تو جمع دوستام که حرفش می شه، می بینم ما خانمها اکثرن حس ازدواج کردن نداریم. شما معمولا مشکلاتتون فیزیکیه ( خونه، کار، ... ) ما مشکلاتمون شیمیاییه ( حسش نیست، اعتماد نیست، ... ).
من هم کار دارم، هم خونه و هم سربازی ندارم :311:
اما حوصله ازدواج هم ندارم. از اینکه با هزار امید و آرزو دل به یکی ببندی و یه زندگی را شروع کنی و بعد یکی دو سال طرف تو زرد از آب در بیاد و کارت بشه دادگاه و وکیل و مشاوره و ... آدم میگه تنهایی یه درده و با شوهر معتاد، یا هوسران و خیانتکار، یا تنبل و بی عار، یا دیوونه و عصبی ... سرکردن هزار و یک درد. با اون یک درده می سازیم راحت تره.

الانه که مدیر همدردی بیاد به سراغم که ما برای وصل کردن آمدیم .... اینها چیه اینجا نوشتی.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستی ت س را هم فهمیدم. مخفف دو تا کلمه نامربوط به هم است. من فکر کردم مخفف یک کلمه یا عبارت است.
ت یعنی تنهایی و س هم که ...
بیکار که باشی می شینی معما حل می کنی دیگه:104:

خانم بهشت به من ثابت شده اكثر خانمهايي كه همه جا در مورد ازدواج ابراز بي علاقگي مي كنند اتفاقاً از درون خيلي هم مايلند اما خب يك تجربه ي منفي قبلي يا براي نشان دادن اعتماد به نفس بالا اين صحبت رو مي كنند. بعد اين رو هم بايد در نظر داشت كه بر اساس فرهنگ ما مرد تو هر سني شانس ازدواج وجود دارد( البته كيفيت اون با بالا رفتن سن پايين مي آيد) اما اين شانس ممكنه به همين ميزان براي همه ي خانم ها نباشه. البته نمي شه منكر اين شد كه بعضي ها واقعاً از لحاظ جسمي نياز به جنس مخالف در خود احساس نمي كنند به همين دليل واقعاً علاقه اي به ازدواج كردن ندارد كه تعداد اين جور افراد خيلي كمه. بعضي از خانم ها هم براي مخفي كردن نبود خواستگار دست پيش را مي گيرند و مي گويند همه ي پسرها فلانند، اعتماد نمي شه كرد و خلاصه حرفهايي از اين قبيل.

در مورد دوستمان آقاي فرهنگ هم من گمان مي كنم براي پيدا كردن كار فقط انگيزه ي مالي داشتن نياز نيست. كار كردن سودهاي فراواني براي يك شخص دارد از جمله بودن در جامعه، احساس مفيد بودن، پيدا كردن تجربيات در تمامي عرصه ها از رهگذر تعامل با ديگران و مهارت بيشتر در مديريت وقت و پول و مشكلات و...
كار كه همش براي پول نيست. شما يك چيز خاص (مثلاً ازدواج) را مي خواهيد اما بايد براي رسيدن به آن به خودتان تكاني دهيد. با حلوا حلوا كردن كه دهانتان شيرين نمي شود. برويد با حوصله دنبال كار مورد علاقه ي خود بگرديد. جوينده يابنده است. از كجا معلوم كه فرد مورد علاقه تان را در همان محل كار پيدا نكنيد.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ببخشيد از اشتباهات تايپي در متن بالا . نمي دانم چرا امكان ويرايش را برداشته اند.

یادتون باشه ها خوب گذاشتینمون توخماریا نگفتین اون (ت.س)چی بود:303:
فرهنگ جان پس شما دنبال انگیزه ای واسه کار! خب برادر من یعنی شما از بیکاری حوصلتون سر نمیره!خب یکاری رو که بهش علاقه دارید رو پایه ریزی کنید! واقعا دوس ندارید دستون توجیب خودتون باشه!
یکاری که ساده و جذاب باشه!یعنی هیچی نظرشماروجلب نمیکنه!

دریا جان،بهشت گفت ت س چیه.

شنبه می رم مغازه تا ببینم چی می شه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

آدم برای اینکه کار انجام بده،باید احساس نیاز کنه.حتی برای آب خوردنم تا تشنه نشیم از جامون بلند نمی شیم.

برای من همه چی فراهمه،یه چیزی می خوام که مجبور بشم به خاطرش برم دنبال کار.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خودم و نئو و تنها،بیاید یه گروه بزنیم.زودتر به نتیجه می رسیم.:303:

---

این پستت رو کاملا می پسندم

منم همیشه همین رو می گم ... همه انسان ها نیاز به مشوق دارن و همسر ادم می تونه بهترین مشوق باشه ... خانواده ها در بعضی مواقع اصلا مشوق نیستن هیچ . باعث میشه ادم بی حال تر از گذشته بشه و دنبال کار نره

به به جتاب فرهنگ .... همین جوری می نویسم جهت همدردی و البته کم کردن درد خودم!

من که مخ درد گرفتم از بس دور و برم یا آمار ازدواج دیگرانو بهم دادن یا گفتن چرا ازدواج نکردی، و بیشتر
ازهمه خسته از قرار گذشتن و دیدن آدم هایی که به طرز وحشتناکی دروغ می گن ، یا
کاملاً آس و پاسن ... بعضی هم از نظر مالی خوب ولی نه تعهدی دارن ، نه قید و بند و خودشونو تا خرخره توی
دود و مشروب غرق کردن. واقعاً مدتیه با تعجب و تحیر دارم نگاه می کنم که یعنی یه آدم متعادل پیدا
نمی شه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یا اگر ایرادی داره قابل اغماض باشه و بشه باهاش کنار اومد؟!

جدیداً به جبر دارم معتقد می شم و اینکه اختیار خیلی چیزا رو به ما ندادن، یکیش همین ازدواج ...
نه فعالیت مثبت و سازنده درش اثری داره ، نه قانون جذب و این حرفا ... به طرز زجر آوری مثل
آدمهای بی دست و بی پا باید بشینی و حق
حرف زدن و ابراز پیشنهاد به بنی بشری رو هم از طایفه آقایان ایرانی نداری تا اینکه ببینی خدا کیو برات در نظر گرفته و از آسمون نازلش می کنه و به زور به هم وصلتون می کنه!
خلاصه من که تقریباً ازدواج رو بی خیال شدم و دارم به این فکر می کنم که به جای به باد دادن عمرم
پای موضوعی که هیچ چیزش دست من نیست و فقط وقتم رو هدر می ده برم فکر رتبه بالاتری تو
شغلم باشم و حداقل وقتی به عمر رفته ام نگاه می کنم ببینم به یه مقامی رسیدم.

خوب اینا ربطی به موضوع شما نداشت :311: ولی خیالت راحت اوضاع هیچ کس جالب نیست !

شما چطور تا به امروز سر کار نرفتی؟؟؟؟؟؟ یه چیزی می تونه مجبورتون کنه سر کار برید ، اینکه
پدرتون دیگه پول تو جیبی به شما نده!!!

آقای آفتاب زمستانی 77،
حرفهای نادیا را بخونین. بیان دیگری از حرفهای من و خیلی از خانمهای مجرد دیگه است. آقایون در پست هاشون بیشتر به نیاز جنیسی اشاره دارند و خانمها به نیاز به همراه. نه اینکه خانمها نیاز جنیسی ندارند یا آقایون معنی همراهی را نمی فهمند، نه، هر دو نیاز را هر دو دارند اما اولویتش فرق داره.
نیاز جنسی راحت تر قابل رفع است تا نیاز همراهی و دوستی. آقایون می تونن عاشق نباشند و ارتباط جنسی برقرار کنند، اما متاسفانه خانمها نمی تونند. یه جایی خوندم که مهمترین اندام جنسی یک زن مغزشه. واقعا هم همینه.
به هر حال اگر دخترها گریزانند از ازدواج، بخاطر نداشتن نیاز جنسی تیست، بخاطر نداشتن خواستگار هم نیست ( بخاطر نداشتن خواستگاریه که سرش به تنش بیارزه ) ... فقط یکی از دلایلت درسته. بخاطر یک تجربه شکست برای خودشون یا نزدیکانشون است.
گفتید که برای نشان دادن اعتماد به نفس بالاست. ربط بین تجرد و اعتماد به نفس بالا چیست؟؟
من نگفتم ما دوست نداریم ازدواج کنیم. گفتم حوصله نداریم. خسته تر از این حرفهاییم که بخواییم یکی دیگه رو هم جمع کنیم. تا تقی به توقی می خوره می خوان بگن تقصیر زنش بود. اگه بهش می رسید، اگه فلان می کرد .... اما هیچی هیچوقت تقصیر مرد نیست. مرد فقط مسول امور مالی است که اون هم اگر نشد زیاد مهم نیست، زن باید قانع باشد. اما مسولیت بقیه زندگی با زن است. از تامین عشق و آرامش و کنترل هوی و هوس مرد و تربیت بچه و رفع و رجوع مسایل و مشکلات دو خانواده ( خانواده خودش و همسرش) و هزار و صد تا مسولیت دیگه ...
مسولیت سنگینی که در ازاش محبت و صداقت می خواد. چیزی که متاسفانه هر روز داره نایاب تر می شه.

فرهنگ 27 عزيز!
براي خودت بشين "برنامه ريزي" هدفمند كن و خودتو مجبور كن تا انجامش بدي و ان شاءالله هر چه زودتر ازدواج كني!
حرف بهشت و ... (بچه هاي بد :P) كه ميگن ازدواج چيه و... رو باور نكن! پسراي خوب كه ازدواج نميكنن در حق دخترها هم ظلم ميكنن چون دخترهاي بيچاره هي مجبورند بشينند ومنتظر بمونند. حيف اين همه عشق و پاكي :43: كه سالها تو وجود خودت نگه داشتي نيست كه باد كنه و نثار هيچ شخصي نشه! اگر ازدواج كني انگيزت هم بيشتر ميشه و تلاش بيشتري ميكني و...
حرفاي wintersun77 هم جالبه كلا من به پستهاي ايشون خيلي علاقه دارم :72: خيلي ركه :311: و من هم به عنوان يك دختر (ت.س) كه شما گفتيد رو كاملا درك ميكنم و هر دوشون هم به نظر من هم در پسرها هست و هم در دخترها و نميتوني انكار كني!

مرسی یاسا جان حسابی لوسم کردی این همه لایق تعریفت نبودم.تاپیک م آرشیوی بود.تا یک سال دیگه امیدی به ازدواج

ندارم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

مرسی یاسا جان حسابی لوسم کردی این همه لایق تعریفت نبودم.تاپیک م آرشیوی بود.تا یک سال دیگه امیدی به ازدواج ندارم.

---

سلام فرهنگ جان،

این جمله شما رو من نمیفهمم و راستش نمیدونم چند سال هست که دارین برای خودتون تکرارش می‌کنین،

به هر حال، خیلی‌ رک بگم،

چیزی که می‌خوام به شما بگم این هست که، هیچکس تو دنیا نیست که مسئول تغییر دادن زندگی‌ شما باشه، تنها فردی که میتونه تغییرش بده خود شما هستین،:300:

و متأسفانه با روالی که در پیش گرفتین من شخصاً امیدی به تغییرش نمی‌بینم و بعید نمیدونم این جمله رو سال‌های بعد هم تکرار کنین...

هرچقدر هم که نیاز مالی‌ نداشته باشین، از نظر من فردی مثل شما حتما باید بره سر کار، حتی اگر یک کار بدون درامد باشه!

چون کار کردن به شما مشخصه‌های شخصیتی مثل اعتماد به نفس، احساس مفید بودن و مسئولیت پذیری رو میده که یک مرد به عنوان ستون یک زندگی‌ باید داشته باشه و اینها پیش نیاز یک زندگی‌ مشترک هستند!

قدیمی‌‌ها میگفتند کار جوهر مرد هست دقیقا به همین دلایلی که اشاره کردم،

تا به حال به این فکر کردی چقدر خودت رو در قبال خودت مسئول میدونی‌؟ از فرهنگ واقعا راضی‌ هستی‌؟ چقدر فکر میکنی‌ فرد مفیدی هستی‌؟

حالا فکر میکنی‌ برداشت یک دختر خانومی که فردا می‌خواد به شما تکیه کنه، از شخصیت شما چی‌ باید باشه؟

آیا میشه به فرهنگی‌ که هیچوقت روی پای خودش نه ایستاده تکیه کرد؟ خود شما چنین شخصیتی رو قابل اعتماد و تکیه کردن میبینی‌؟

موفق باشین،:72:

کامران

پی‌‌نوشت: هدفم صرفاً کمک هست، امیدوارم سو برداشت نشه!:72:

با اجازه همه پیش کسوتا،
بنظر من شما که دنبال یه انگیزه خوب هستید، به این فکر کنید که هیج دختری حاضر نیس با یه پسر بیکار ازدواج کنه. واینکه اگه چند سال از عمرشو به بیکاری گذرونده باشه ،برای دختر احساس بدی به وجود میاد. مثلا فرض کنید شما سر کار رفتید و بلافاصله رفتید خواستگاری. توی این موقعیت با اینکه شاغل هستید، باز هم سالهای بیکاری شما دختر رو از این میترسونه که نکنه کارتون رو ول کنید و بدون پشتوانه بمونه. شما باید هر چه زودتر شروع کنید به سر کار رفتن. حتی 1 هفته قبل از خواستگاری هم دیره برای سر کار رفتن. چه برسه به اینکه شما بعد از نامزدی میخواید برید دنبالش. خانواده دختر باید شخصیت شما رو کاری و فعال ببینند. و این بدست نمیاد مگر با شاغل شدن و ثبات در کار کردن در سالهای قبل از آشنایی با اونها.
امیدوارم موفق باشید همیشه

سلام:72:
فرهنگ عزیز از متنهای کوتاهی که در جواب دیگران می نویسی برای کمک به نظر میاد یه ذره هم تنبل تشریف داری!
این طوره یا برداشت من اشتباهه؟؟:163:
اگه تنبلی مانع می شه که پس خودت بزرگترین مانع و برای خودت بوجود اوردی.
ممکن هم هست چون هم خونه و هم مغازه داری فکر می کنی خوب دارم دیگه برای چی تلاش کنم.
با توجه به سابقه ای که در تالار داری متوجه هستی که اکثر خانمها دنبال این هستن که مردشون کار کنه و رو پای خودش بایسته تا بتونن بهش تکیه کنن نه اینکه طرف پولدار باشه و از صبح تا شب بشینه خونه.
بجنب تا دیر نشده.:72:

سیسیلی کم گوی و گزیده گوی.وقتی آدم می تونه منظورشو با دو جمله برسونه دیگه نیازی نیست انشا بنویسه.کار نکردنم

ربطی به پست هام نداره.الآن دارم مدرک آی سی دی ال و گرافیک می گیرم.

اگر به خاطر مسائل جنسی خواستید ازدواج کنید خواهید دید که از 7 روز هفته 3 روزش قهرید 2 روزش سر لج بازی و ناز و ...1 روز مسافرت ...1 روز مریضی... و اصلا دلیل خوبی نیست واسه ازدواج و بهتره خویشتن داری کنید تا اینکه به این دلیل عجولانه انتخابی اشتباه کنید که بعد که به نیازتون رسیدید تازه متوجه اشتیاهتون بشید...و اگر بخاطر فرار از تنهایی ازدواج کردید اون شب هایی که پشت به هم خواهید خوابید می فهمید که یا یک انتخاب اشتیاه تنها تر از هر وقتی توی زندگیتون رها خواهید شد... اما لحظه ای به فکر ازدواج بیفتید که ی انسان خوشحال با درآمد خوب و با روحیه و شرایط خوب هستید...
و اگر فکر کردید بدون درآمد و شغل خوب میشه زندگی خوبی داشت فقط یک روز برید به یک فروشگاه زنجیره ای و خرید خونه رو انجام بدید و وقتی صورت حسابو گرفتید تازه ی چیزایی رو می فهمید...
اگر انتظار دارید خانمتون با حقوق خودش خرید کنه خوش خیالیه محضه چون موقع حساب کردن چشمش به دستای مبارک شماست...و حتی معمولی ترین دخترها از شوهرشون همون توقعاتی رو دارن که اون دختر با فلان شرایط داره...
ازدواج ممنوع! تا وقتی ممنوع های خودمونو بشناسیم و دیگران رو شریک حماقت خودمون نکنیم...

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اما من فکر می کنم شما پسر با انرژی و مهربونی باشی و ی زن در کنار ی مرد مهربون و وفادار می تونه از خیلی چیزا بگذره...انشااله یار زندگی شما هم زودتر پیدا یشه

دوست عزیز لطفا در هنگام ارسال پست به تاریخ آخرین پست تاپیک دقت فرمایید:72:

این تاپیک قدیمی هست

ولی صاحبش که هست.ممنون مریم،حرفاتو قبول دارم ولی وقتی یکی رو می بینم نه درسش تموم شده سربازی نرفته

کار نداره بچه سالم هست براش خاستگاری رفتن با شرایط خودم مقایسش می کنم زورم می گیره.

خوب تو که از بعد مرحله ی خواستگاری هاشون خبر نداری....تو که بعد از ازدواجشون زیر سقفشون نیستی که ببیتی چه مشکلاتی دارن یا اینکه شبایی که با گریه می خوابند در کنارشون نیستی...تو ی ظاهر می بینی از بیرون که فلانی زن گرفته...من خودم عاشق ازدواج کردن بودم هرکی دوستام ازدواج می کرد دیوونه می شدم همشونم می گفتند وای مریم اونقدرررررر خوبه ازدواج! تو پس چرا شوهر نمی کنی؟ بعد که خودم ازدواج مردم دیدم واییییییییی عجب رودستی خوردم ! همونایی که می گفتند ازدواج خیلی خوبه و راضی هستیم بعدا واسم رو کردن که صورنشونو با سیلی سرخ نگه می دارن! که ای کاش قبلنا اومده بودم همدردی و اونقدر خوش بین نبودم به ازدواج و سخت گیرانه تر می رفتم جلو... همه فکر می کنن این همه مشکلات ...خیانت سردی توهین جرو بحث مال دیگرانه...ومن فرق دارم...من خوشبخت می شم...اما ازدواجو دست کم نگیر و زورت نگیره ...هرچی شرایط شما یهتر بشه انتخاب بهتری هم می کنی و گزینه های روبروت بیشتر می شه...

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

در ضمن خانوم یاسا گفته بودن این (ت.س) رو درک می کنن چون هم در دخترا هست هم پسرا ...اما گمون می کنم اگه منظور از (ت.س)همون تستسترون یاشه در من یکی نیست ! و از نوع پروژسترون اش هست!

اقای فرهنگ عزیز

خیل خندیدم از جملتون:

[b]"ولی صاحبش که هست":

:311:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

با اجازه ی اقا فرهنگ:

این (ت-س) که فرهنگ عزیز گفتن:

تنهایی و س ک س میباشد که در همه ی ما وجود دارد:305:

گفتم به خاطر این که خیلی از دوستان منظورشون رو درست متوجه نشدن.