معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟+
سلام
بحث خودمانی،
اگر ازدواج نکرده اید از معیارهای خود برای یک ازدواج موفق برای ما بنویسید .
اگر هم ازدواج کرده اید لطفاً نسبت به معیارهایی که قبل از ازدواج داشته اید و آن چه الان به نظرتان میرسد که باید در نظر میگرفتید و نگرفته اید بنویسید ، ویا آنچه آن زمان به آن آگاه بوده اید و به آن عمل کرده اید و اکنون از در نظر گرفتن آن راضی هستید لطفاً برای ما بنویسید .
متشکرم :72:
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
راستی این آدرس را هم اینجا اضافه میکنم که آقای مدیر ناراحت نشوند و فکر نکنند من مطالب سایت همدردی را نمیخوانم ...البته هنوز کامل نخوندم دروغ چرا ؟! ولی همین الان میرم که کامل بخونم .
ازدواج و معيارهاي انتخاب همسر ( بخش اول)
ازدواج و معیارهای انتخاب همسر ( قسمت دوم)
ازدواج و معیارهای انتخاب همسر ( قسمت سوم)
http://www.hamdardi.com
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
راستش خیلی کلی بود و کاربردی هم نبود .
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
مطالب خوبی پیدا کردم نگاه کنید:
معیارهای یک ازدواج موفق چیست ؟
انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. جوان می بایستی بر اساس معیارهای اصولی، منطقی همسر آینده خود را شناسایی و انتخاب نماید و آنگاه به انجام پیوند زناشویی اقدام کند. بصورت کلی اصالت خانوادگی به عنوان اساسی ترین معیار انتخاب همسر شناخته می شود. ایمان، اخلاق نیکو و روان سالم، و تناسب زوجین در ویژگیهای ظاهری، سنی، تحصیلی، فرهنگی، تربیتی و اعتقادی از موارد اساسی در انتخاب همسر است
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
در چه سنی باید ازدواج کرد؟
برای ازدواج علاوه بر نیاز به رشد جسمی و جنسی ، رشد روانی و اجتماعی نیز مورد نیاز است. در اواخر دوره نوجوانی رشد جنسی تقریبا کامل می شود و فرد توانایی تولید مثل پیدا می کند. در اواخر سنین نوجوانی اغلب دختران به فکر ازدواج می افتند، در حالیکه پسران در این سنین خواهان ازدواج نیستند. گرچه ازدواج تنها راه مشروع و سالم تأمین نیازهای جسمی و روانی نوجوانان است، ولی برای یک ازدواج موفق، آمادگی زیستی، روانی، مادی و اجتماعی لازم است. به همین جهت، متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود.
در صورت داشتن ازدواج زودهنگام، بهتر است داشتن فرزند تا پس از ۲۰ سالگی به تعویق بیفتد. برای این منظور لازم است که زوجین با روش های صحیح تنظیم خانواده آشنا باشند.
سایت پزشکان بدون مرز
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
در زیر به چند عامل برای یک ازدواج موفق اشاره می شود:
سلامت جسمی و روانی
انسان سالم، خانواده سالم ایجاد می کند. برخی از بیماریها ممکن است تهدیدی جدی برای سلامت انسان و همسر آینده او باشد. در این زمینه مراجعه به مراکز درمانی برای تشخیص و درمان زودرس و مشاوره قبل از ازدواج در مراکز مشاوره وزارت بهداشت توصیه می گردد.
منبع درآمد و شغل مناسب
برای یک ازدواج موفق و زندگی سعادتمند، مسأله شغل می بایستی جدی گرفته شود. با داشتن کار و شغل، عشق و محبت زوجین در منزل رونق و تداوم می یابد.
با وجودیکه داشتن شغل و درآمد لازمه خوشبختی خانواده است، باید توجه داشت که امکانات مالی به تنهایی نمی تواند حل کننده همه مشکلات یک خانواده و متضمن خوشبختی باشد و اهمیت آن تنها بایستی در کنار سایر عوامل ارزیابی شود
داشتن نیت و اراده برای تشکیل خانواده
هر یک از زوجین باید با دید باز و با رضایت خود اقدام به تشکیل خانواده نمایند. ازدواج نباید به عنوان راه حلی برای دوری از مشکلات خانوادگی جوان در خانواده در نظر گرفته شود، بلکه ازدواج زمانی موفق خواهد بود که با هدف تشکیل خانواده و تعالی روحی زوجین درنظر گرفته شود. با وجودیکه والدین در راهنمایی جوانان در انتخاب همسر نقش تعیین کننده ای دارند، این نقش باید به صورت مشاوره ای باشد و نباید بصورت تحمیلی و سلب اختیار جوان در تعیین شریک زندگی آینده اش باشد
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
سلام آرزو
حالا که اینقدر خود انگیخته این موضوع را داری ادامه می دهی، پیشنهاد می دهم یه گلچین جالبی از معیارهایی که به نظرت منطقی ، علمی و جالب هست از سایت های روانشناسی و مشاوره انتخاب کن و در اینجا قرار بده....
باور کن یک منبع مفید برای همه دوستان میشه....
به قول خودت سعی کن کاربردی ها را انتخاب کنی.
اگر حالش را نداشتی، به دوستان خوشفکر و فعال دیگر چنین پیشنهادی می دهم....
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
آرزو جان تمام مطالبی که عنوان کردید بسیار مورد استفاده بود از شما واقعا تشکر می کنم .
هر کس معیارهای خاصی برای ازدواج داره و سعی می کنه بر اساس همون معیارها زندگیشو بنا کنه اما واقعا بعضی مواقع شرایطی پیش می یاد که خیلی از معیارهایی که داشتی فقط و فقط به خاطر عشق و علاقه به طرف مقابل زیر پا له می شه و خدا می دونه که بعدا چی پیش خواهد آمد. درسه باید عاقلانه تصمیم گرفت اما هیچ وقت فکرش رو نمی کردم که درون آدمها آنقدر پیچیده باشه که به خاطرش بشه از معیارهایی که داشتی بگذری.(منظورم از درون آدمها ارزشهای درونیشونه)
باز هم از شما تشکر می کنم.
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
سلام آقای مدیر و میشکا جان که دلم برات تنگ شده بود
آقای سنگتراشان من بقیه مطالب را پیدا میکنم و شما هم اگر مایل بودید به دوستان بگویید که این کار را بکنند بهر حال هر چه مطالب بیشتر باشد نتیجه بهتری هم دارد .
با تشکر
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
ازدواج و معیارهای انتخاب همسر 1
با چه كسي ازدواج كنيم ؟ چگونه همسرآينده امان را بشناسيم؟ چه شرايطي براي همسر در نظر بگيريم ؟ در چه سني بايد ازدواج كرد؟ چه شرايطي بايد داشته باشيم تا ازدواج كنيم ؟
و هزاران سئوال از اين دست را هر روزه جوانان در ذهن خود مرور مي كنند و به دنبال جواب هستند. در اين يادداشت و چندين يادداشت بعدي ، سعي ما بر اين است كه به اين مهم بپردازيم و سئوالاتي كه مبتلا به عموم هست را از منظر روانشناسي كاربردي پاسخ دهيم.
در مورد ازدواج بايد بگوئيم كه : اين رابطه تنها به منظور ارضاي تمايلات آني نيست . بلكه زندگي آينده و خوشبختي زن و مرد و كودكان آنها بر اساس اين پيوند قرار گرفته است و چنانكه در بحث تربيت كودك نيز شرح داديم يكي از علل عمده اختلالات رواني در كودكان ، گسسته شدن رابطه خانواده و يا اختلافات خانوادگي است.
ازدواج موفق بستگي به عوامل مختلفي دارد كه خيلي از آنها را بايد در دوران نامزدي ( قبل از ازدواج ) ارزيابي كرد. عوامل ديگري نيز در موفقيت زندگي زناشويي موثر است كه مي توان آنها را بعد از ازدواج شناخت.
در ازدواج ، سازش دائمي و از خودگذشتگي فراوان لازم است ، ولي اگر زن و مرد قبل از ازدواج با يكديگر توافق بيشتري داشته باشند ، امكان سازش بعدي بيشتر خواهد بود.
مهمترين عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :
1- رشد عاطفی و فکری
2 - تشابه علايق و طرز تفكر
3 - تشابه مذهبي ( مسائل عيني مذهبي مد نظر است نه كليات )
4 - تشابه تحصيلي و طبقاتي
5 - تشابه طرز فكر نسبت به امور جنسي
6 - تشابه علاقه به زندگي و سرعت عمل در كارها
7 - رابطه با خانواده زن و شوهر
سعي ما بر اين است كه در اين يادداشت و يادداشت هاي بعدي موارد هفتگانه فوق را شرح دهيم و در اين يادداشت معيار اول را بحث مي كنيم.
1 - رشد عاطفي و فكري
مهمترين عامل موفقيت در زندگي زناشويي ، رشد عاطفي و فكري است. البته واضح است كه درجه رشد عاطفي و فكري تنها بستگي به سن ندارد ، بلكه سن رواني ، اجتماعي و عاطفي و سن جسماني همه از عوامل موثر روشنفكري است. اگر اين عوامل فراهم باشد ، بهترين سن براي ازدواج 25 سالگي براي مرد و 22 سالگي براي زن است.
در اين سن يك فرد عادي به اندازه كافي رشد و ثبات فكري و عاطفي دارد و امكان تغيير ناگهاني در رفتار او كم است ، اگر چه در اين سن عادات مختلف در فرد به صورت محكمي در آمده ، ولي هنوز قابليت تطبيق و سازش در او موجود است. البته بايد اضافه كرد كه اين سن را تنها از لحاظ كلي انتخاب كرديم ، بدين معني كه خيلي ازدواجهاي مقرون به خوشبختي وجود دارد كه زن و مرد در موقع ازدواج بسيار مسن تر يا جوان تر از سن مذكور بوده اند.
رشد جسماني نيز عامل مهمي در آمادگي براي ازدواج است. اگر چه در اجتماع كنوني ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت مي گيرد ، معهذا بايد گفت كه روان شناسان ، زناشويي كودكان تازه بالغ را كه آمادگي وارد شدن به زندگي پر مسئوليت زناشويي را ندارد ، صلاح نمي بينند.
مسئله ديگري كه از لحاظ بهداشت رواني قابل ملاحظه است اينكه آيا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشويي خواهد شد يا خير ؟ تحقيقاتي كه در اين زمينه موجود است نشان مي دهد كه مردان تمايل دارند كه با زنان كم هوش تر از خود ازدواج كنند و اغلب زنهاي خيلي با هوش مجرد مي مانند. از لحاظ خوشبختي زناشويي ، صلاح است كه مرد از لحاظ هوش ، كمي برتر از زن باشد ، زيرا محيط ما چنين اقتضاء مي كند. ولي تفاوت زيادي در اين مورد نبايد وجود داشته باشد ، زيرا در غير اين صورت علايق و طرز تفكر آنان با يكديگر توافق نخواهد داشت. البته امكان دارد ازدواج موفقيت آميزي كه در آن زن با هوش و فعالي شريك است ، وجود داشته باشد ، ولي خطرات ناشي از آن زياد است . در واقع هوش يك معياري است كه علايق و طرز تفكر خاصي را توليد مي كند و درصورت اختلاف هوشي زياد انطباق و توافق طرفين به شدت كاهش مي يابد.
رشد اجتماعي رابطه نزديكي با رشد عاطفي و فكري دارد ، زيرا شخصي كه از لحاظ اجتماعي رشد كرده است ، روابط اجتماعي را بهتر درك مي كند . او مي داند چگونه با ديگران ، به خصوص خانواده و همكارانش سازش كند . او درك مي كند كه انتظارات اجتماع از او چيست و تا اندازه زيادي قادر است خود را با اين توقعات تطبيق دهد. همچنين او آماده قبول مسئوليت است و نسبت به محدوديتهاي خود آگاهي دارد.
يكي از مهمترين عوامل رشد ، مقدار و چگونگي رشد عاطفي است . مثلا شخص ممكن است سي يا چهل سال عمر كرده باشد ، ولي از لحاظ رشد عاطفي عقب مانده محسوب شود . چنين شخصي قدرت كنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتيجه زندگي زناشويي او مختل مي شود.
شخصي كه رشد عاطفي كرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشكلات زندگي نظريه واقع بينانه اي دارد. او داراي فلسفه زندگي معيني است كه بر اساس آن مي تواند از بحرانهاي دايمي زندگي جلوگيري كند . او به پيشرفت هاي فعلي خود متكي است و زياد به گذشته خود ، هر چند هم با شكوه بوده باشد ، اتكا ندارد. در ضمن به مطالبي از قبيل امور جنسي ، عشق ، ازدواج و تربيت كودك با روشنفكري مي نگرد
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
قبل از انتخاب همسر این مسائل را در نظر بگیرید...
معیارهای ازدواج ( قسمت دوم )
در قسمت قبل به تعدادی از معیارهای ازدواج یعنی تناسب سنی ، بنیه ی اقتصادی ، اصالت خانوادگی و مذهب پرداختیم . اینك در ادامه دیگر معیارهای ازدواج را عنوان می كنیم.
اصل كفویت
آنچه كه در اسلام با عنوان"كفو بودن"بدان اشاره شده در واقع شباهت و همشأن بودن زن و مرددر جنبه های متفاوت شخصیتی، روانی، فرهنگی، علمی، سن و ... است.
به عنوان مثال تحصیلات مشابه مسبب همگونی است. زیرا تحصیلات نزدیك به هم، گاه نتیجه تشابه درجه هوش افراد است. از طرفی تفاوت در سطح تحصیلات، تفاوت های عمده ای در جهان بینی و نگرش افراد ایجاد می كند. آیا فردی كه تحصیلات دانشگاهی مثلاً در مقطع لیسانس را تجربه كرده و افكار و عقایدش به طرز خاصی كه منطبق با محیط و فضای خاص تحقیقاتی دانشگاهی است شكل گرفته و آموخته است افكار انتزاعی خود را در برخوردها فعال نگهدارد و برای هر چیز دلیلی بطلبد، با فردی كه دارای بهره هوشی طبیعی و دارای تحصیلات مثلاً در مقطع ابتدایی است یكسان خواهد بود؟
آیا رفتارها، نحوه سخن گفتن، نشست و برخاست، معاشرت های اجتماعی، توانائی های متفاوت و مهارت های لازم برای یك زندگی مشترك موفق، تحت تأثیر مستقیم آموزش های ناشی از میزان تحصیلات نیست؟
تفاوت سنی،
همان طور كه اشاره شد از عوامل مهم اشتراك در زندگی است. اگر اختلاف سن خیلی زیاد باشد و جوانی با فردی میانسال ازدواج كند، اختلاف سن، از آن جهت كه مسبب اختلاط در جهان بینی و نحوه نگرش به زندگی، خویشتن و دیگران است، توقعات و انتظارات را به شیوه ای دیگر شكل می بخشد. پس كفو بودن در سن ، و تفاوت 3 تا 4 ساله ( یعنی مرد بزرگتر باشد) ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی خواهد بود.
طرز فكر یكسان
در بین دو طرف ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی ، طرز فكر یكسان است. طرز فكر و اندیشه افراد از نوع فرهنگ، سطح تحصیلات و سن افراد تأثیر می پذیرد. مشابه بودن در نوع تفكر، و به عبارتی كفو فكری، همسطح بودن و یكسانی در نوع جهان بینی و فهم و ادراك زن و مرد نسبت به مسائل مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است و كمك می كند تا شیوه تفكر افراد كه مسلماً در مراحل مختلف زمانی به صورت های گوناگونی می اندیشند، همگام و همسو تحول یابد. افكار یكسان و به یك جهت نگریستن كمك می كند تا طرفین بتوانند از دریچه چشم دیگری به دنیا بنگرند و مسائل گوناگون را تحلیل كنند.طبیعتاً دیدگاه مشترك و نسل مشترك، به همراه فرهنگ مشترك پایه های استواری برای كوچكترین و مستحكمترین نهاد اجتماعی بشر (خانواده) خواهد بود.
عوامل فرهنگی
بسیار مهم است تا در انتخاب همسر پایگاه اجتماعی او را در نظر داشته باشیم تا از جنبه موقعیت خانوادگی و تأثیرپذیری از مسائل فرهنگی، خصوصاً فرهنگ مشترك، یكسان باشیم. زیرا عوامل فرهنگی دارای ابعاد متفاوتی است كه ریشه در افكار انسان داشته و با رسوخ در تمام جوانب حیات، به زندگی جهت می بخشد. نحوه معاشرت، برخوردها، تربیت فرزندان، دیدگاه نسبت به پسر یا دختر و... متأثر از فرهنگ حاكم بر زیستگاه و ذهنیات ماست. تشابه یا تضاد فرهنگی در معاشرت ها و رفت و آمدهای خانوادگی طرفین دخیل بوده و مستقیماً در زندگی زوج جوان مؤثر خواهد بود. چرا كه زوج جوان ، خود از فرهنگ مسلط بر حیطه جغرافیایی كه در آن رشد یافته اند تأثیر پذیرفته اند و كنار گذاشتن فرهنگ یعنی نادیده گرفتن سیستم ارزشی، افكار، عقاید و به هم ریختن تمام ملاكهای اخلاقی و اجتماعی، بی هویت شدن و درهم ریختگی ارزش ها و سردرگمی فرد. پس نمی توان به دلیل علاقه به یك فرد بخصوص، تأثیر فرهنگ و آنچه باید باشد و آنچه هست را در زندگی نادیده گرفت.
حتی اگر فرض كنیم كه زوج جوان بتوانند در سایه علاقه و خصوصیات مشترك اخلاقی، تحصیلی و ... راه مسالمت آمیزی جهت پیوند فرهنگ های متضادشان بیابند، تكلیف خانواده ها چه خواهد شد؟ ازدواج نه تنها پیوند دو فرد بلكه اتصال دو خانواده به همدیگر است. چرا كه اختلاف در عقاید و سیستم ارزشی آنها تأثیر مستقیمی بر شرایط زندگی و تعادل و سلامت خانواده تازه تشكیل یافته خواهد داشت. می دانیم كه عوامل فرهنگی ریشه در ناخودآگاه ذهن انسان دارند. هر چقدر عقلانی فكر كنیم و تصمیم بگیریم، لحظاتی از زندگی پیش می آید كه عقل ، تسلیم ناخودآگاه شده و تنها ظاهری استدلالی و منطقی بر پیكر رفتاری می نشاند كه ریشه در عوامل فرهنگی رسوخ یافته در ناخودآگاه ما دارد. پس جوانان را دعوت می كنیم تا بخش ناخودآگاه ذهن خود را بشكافند و از واقعیت وجودی خویش اطلاع یابند. تجارب زندگی ما ریشه در فرهنگ و اعتقادات فرهنگی ما دارد. تجاربی كه خواه ناخواه در آینده رفتاری ما آگاهانه یا ناخودآگاه مؤثر خواهد بود. عوامل فرهنگی و تشابه در بین خانواده ها و افراد به علت تشابه در تجارب و دیدگاه ها ، مهم تلقی می شوند. اگر انتخاب همسر بر مبنای توجه به معیارهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی صورت گیرد، با درصد موفقیت قابل توجهی مواجه خواهد شد. ازدواج تركیب دو انسان و دو خانواده است. اگر تناسب بین افراد و خانواده ها كم باشد زندگی تازه تشكیل یافته، سست و تلخ و ناپایدار خواهد بود.
نكته ای دیگر
هر كس پیش از ازدواج می بایست تكلیف خود را با مسئله شاغل یا خانه دار بودن همسر روشن كند. برخی قبل از ازدواج ، شاغل بودن همسر را به صورت ملاكی آنچنان برجسته در ذهن خود حك می كنند كه بسیاری از موارد دیگر را به پای آن قربانی می كنند. در حالی كه اولاً اگر زنی را به خاطر درآمد اقتصادی و استقلال مالی انتخاب كنند هدف از ازدواج بهره كشی خواهد بود ، كه یكی از اهداف انحرافی ازدواج است. در این صورت، بیشتر به آن زن به صورت یك كالای اقتصادی و سودآور نگاه شده تا یك همسر، یك شریك، یك همراه ...
دوم طبق قوانین حقوقی، شرعی و عرفی ما، تأمین معاش به عهده مرد است و نفقه زن چه شاغل باشد (در آمدی داشته باشد) و چه نباشد، به عهده شوهر است و هیچ وظیفه قانونی، برای زن در مورد تأمین مخارج خانواده در نظر گرفته نشده است. تنها مسئولیتی اخلاقی است كه سبب می شود زنان شاغل همدل و همراه شوهر، پا به پای مرد خانه كار كنند و هر دو هر چه دارند با خلوص تمام به نفع اعضای خانواده خرج كنند. در این بین هستند زنانی كه درآمد اقتصادیشان را به صورت سرمایه و برای خود پس انداز می كنند و در مواردی كه هدف از انتخاب، ملاك اقتصادی بوده باشد طبیعی است كه انتظار مرد از ازدواج برآورده نشده، درگیری و اختلاف بین زوج پیش خواهد آمد. پس چه بهتر كه طرفین از ابتدا به دیدی كاملاً واقع بینانه به مسئله اشتغال زن بنگرند و اگر در كنار مسئولیت خارج از منزل، وظایف خانه داری كم رنگ شد جایی برای گله و شكایت باقی نماند. خصوصاً مسئله حقوق و درآمد زن مورد بررسی قرار گیرد و زنانی كه قصد دارند درآمد خود را نه در راستای امور مالی منزل بلكه برای خود ، هزینه و یا پس انداز كنند از ابتدا تصمیم خود را مبنی بر عدم مشاركت در امور اقتصادی خانواده بیان كنند تا مردانی كه یكی از پایه های انتخاب خود را درآمد همسر قرار داده اند، در انتخاب خود تجدید نظر به عمل آورند.
والدین و حق انتخاب
اشاره كردیم ازدواج شخصی ترین موضوع در زندگی است. خوب است والدین نیز حق انتخاب را به جوانان بدهند. حقی كه با نظارت بزرگسالان معنی پیدا می كند. جوانان نیز بد نیست بدانند تجربیات بزرگترها در امر ازدواج بسیار بیش از آنچه تصور می كنند می تواند راهگشا و راهنمای آنان باشد. تعدیل و تعادل ، رمز موفقیت هر كار است. همانطور كه ازدواجهای اجباری كه با زور و اعمال فشار والدین بر دختر یا پسر تحمیل می شود پیوند موفقی نیست، خودسری، یكجانبه تصمیم گرفتن جوانان و مقابله با تجربیات مفید و سودمند بزرگترها نیز برای اثبات خود، راه به جایی نخواهد برد.تا فرصت هست از تجربیات و توانایی های والدین استفاده كنید تا بعدها افسوس فرصت هایی كه برای سود جستن از نظریات آنها را داشتید و استفاده نكردید بر شما مستولی نشود. اگر عقاید بزرگترهای خود را نمی پذیرید خودتان دست به كار شده و تحقیق كنید. بیایید خانواده های موفق و ناموفق را شناسایی كنید. از آنها كه موفق بوده اند معیارها و شیوه ازدواج را جویا شوید و از خانواده های مُطـّلقه به عنوان زوجهای شكست خورده علت جدایی را جویا شوید. دسته سومی هم وجود دارد. می توان از مطلقه های عاطفی نیز (البته بدون وسواس) تحقیق كرد. زیرا خانواده های نابسامان و آشفته ای هم هستند كه به دلایل مختلف مجبورند تا آخر عمر با ناراحتی با هم زندگی كنند. بد نیست جوانان ببینند این گروه چه معیاری برای ازدواج داشته اند كه فعلاً مجبور به تحمل همدیگر هستند. سپس می توانند از تجربیات كسانی كه موفقیت یا شكست آنها را به چشم دیده اند استفاده كرده و در جهت سعادت خود بهره جویند، كه از قدیم الایام گفته اند: « انسان عاقل همه چیز را خود تجربه نمی كند، بلكه از تجربیات دیگران نیز استفاده می كند».
سخن پایانی
همسر مقاوم و هدفداری كه توانایی تطابق با شرایط جدید خود را داشته باشد یكی از موهبت های بزرگ الهی است. به هر حال برای انتخاب همسر می بایست بسیاری از نكات و معیارها را مد نظر داشت و رعایت كرد و با اطلاع كامل و كافی از وضعیت خانواده ها، و اخلاق و رفتار فرد مورد نظر دست به انتخاب زد.بلوغ فكری همسر، صداقت همراه با احترام، خصوصیات اخلاقی متناسب، تلاش جهت حل مشكلات همدیگر در سایه همفكری ، تناسب و تفاهم از نكات غیر قابل انكار در معیارهای اساسی انتخاب همسر شمرده می شود.
خانواده می تواند در انتخاب صحیح یاریگر شما باشد اما نهایتاً این شما هستید كه به عنوان عامل اصلی می بایست شناخت درستی از خصوصیات ، توانایی ها، خواست ها و انتظارات خود از زندگی داشته باشید تا بتوانید بر مبنای آن معیارها و خودشناسی كه در سایه خلوت با خویش و جستجوی لایه های ذهنی خود كه مسلماً در صداقت كامل به دست آمده مناسبترین فرد را برای شركت در تمام زندگی خود برگزینید. چنانكه گفته اند : « با فردی ازدواج كن كه اگر هم جنس تو بود بهترین دوستت بود.»
ازدواج رویدادی است كه انسانها را با اعتقادات، اولویت ها، مذهب، پول و عادات خانواده ها (كه بعضاً بسیار متفاوت است) رو به رو می سازد. پس خوب است اگر این انتخاب بر مبنای معیارهای منطقی و عقلانی باشد . پس از انتخاب عقلانی، عواطف نیز شكل می گیرند. اما بر عكس. اگر دوست داشتن از روی احساس باشد و تنها ملاك ، علاقه بدون پایه عقلی و منطق باشد ، به احتمال زیاد با شكست مواجه خواهد شد. در تمام فرهنگ ها ازدواج امری عادی است و عشق آسانترین قسمت ازدواج تلقی می شود. اما به یاد داشته باشیم كه زندگی قرار نیست آسان باشد . در سایه درك و تفاهم متقابل است كه می توان بسیاری از معیارهای پیش از ازدواج را پس از پیوند به تحقق رساند . به عبارت بسیار ساده عشق می تواند مكمل ازدواج باشد اما اگر تنها عامل پیوند، علاقه، محبت و شاید عادت دیداری طرفین باشد و آنها با علاقه شدید در اوج هیجان ، اقدام به تصمیم گیری كرده و دست به انتخاب بزنند مشكل بتوان ادعا كرد انتخاب درستی انجام شده باشد.
سایت تبیان
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
معیارهای ازدواج جوانان
بسم الله الرحمن الرحیم
هم اکنون معیارهایی که جوانان برای ازدواج خود در نظر می گیرند به علت شرایط نامناسب اقتصادی جامعه با گذشته تفاوت بسیاری کرده است. رئیس انجمن مددکاری ایران با اعلام این مطلب که معیارهای ازدواج بستگی به سن افراد دارد ، گفت: پسران و دختران در سنین 18 تا 22 سالگی معمولا افرادی را برای ازدواج در نظر می گیرند که تنها از آنها خوششان بیاید و به مفهوم ازدواج فکر نمی کنند و تنها چیزی که مهم است دوست داشتن است ...
دکتر مصطفی اقلیما با اشاره به اینکه معیار ازدواج 99 درصد پسران ثروت دختران است ، خاطر نشان کرد: بر اساس تحقیقات انجام شده زندگی زوجهایی که تنها بر مبنای دوست داشتن بوده و نه امکانات مالی ، چندسال بیشتر دوام نمی آورد و پس از گذشت 5 سال به دلیل مشکلات اقتصادی و عدم تفاهم از یکدیگر جدا می شوند.
وی گفت: همچنین معیار و فکر دختران و پسران برای ازدواج تا سن 24 سالگی مرتب در حال تغییر است و فکر ثابتی ندارد و در این سنین آمار طلاق بیش از سنین دیگر است اما بعد از این سن این دختران تنها کسی را برای زندگی خود انتخاب می کنند که بتوانند روی آن حساب کنند و دیگر به داشتن پول و مدرک پسر توجهی نمی کنند اما پسران دقیقا برعکس عمل می کنند و در حال حاضر فقط با توجه به پول ، مدرک ، تک فرزند بودن و شغل دختر با او ازدواج می کنند .
رئیس انجمن مددکاری تاکید کرد: دخترتان به دلیل فشار و اجبار خانواده برای ازدواج به آنها تحمیل می شود حاضر به ازدوج با پسرانی می شوند که از امکانات کافی برای زندگی برخوردار نیستند و مدرک تحصیلی بسیار پایین تر از خودشان دارند و کوچکتر نیز هستند.
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
مطلب بالا از سایت vojoud.blogfa.com بود
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
معیارهایی کاملاً کاربردی:
1- سعی کنید روز تولد شما با هسرتان اختلاف زیادی داشته باشد. نزدیک بودن روز تولد، جشن تولد دوم را بی مزه می کند. مثل خوردن دو کیلو بستنی به صورت یکجا.
2- سعی کنید دختری را به همسری برگزینید که اختلاف قد شما کم باشد تا هم شما حرفهای او را بهتر بشنوید و هم او زودتر((چشم)) شما را بشنود.
3- سعی کنید وزن دختری که به همسری انتخاب می کنید کم باشد تا وقتی در مورد خود از شما سوال می کند مجبور به دروغ گفتن نباشید. (لازم به ذکر است دروغگو دشمن خداست حتی اگر از ترس جان دروغ گفته باشد)
4- بهتر است پسری را به همسری برگزینید که رنگ چشم او به سرخی بگراید (چقدر ادبی شد!) تا وقتی وارد خانه می شوید نفهمید که گریه کرده است یا خیر، به عبارت بهتر کم گریه کرده است یا زیاد؟ توجه کنید که این نوع اطلاعات دل رحمی می آورد که اصلا برای یک خانم خوب نیست.
5- اگر مرد زندگی شما خواهران زیادی داشته باشد شما حتما به بهشت خواهید رفت. به هر حال به ازای هر غیبت گناهی از شما کم خواهد شد.
6- مطمئن باشید ویژگی های اخلاقی شوهر شما از همه چیز مهم تر است. سعی کنید به کسی افتخار همسری خود را بدهید که مهربان، دلسوز، پولدار، با شهامت، شجاع، پولدار، نکته دان، ظریف، احساساتی، پولدار، عاقل، انعطاف پذیر و معتقد باشد. این را بدانید که همه چیز مادیات نیست.
7- سعی کنید کسی را که به عنوان شوهر خود برمی گزینید هیکلی تنومند و ورزیده داشته باشد تا در زمان حمل وسایل منزل دچار مشکل نشوید.
8- داشتن عینک با نمره بیش از 3 از مزایای انکارناپذیر یک شوهر خوب است، با رعایت این اصل می توان خانه را ماهی یکبار جارو کرد.
9- تمام تلاش خود را بکار گیرید تا دختری که همسری شما نصیبش می شود از حافظه ای کمتر از 1.14 مگابایت برخوردار باشد . در این حالت 40 درصد احتمال دارد حوادث زیر را به خاطر نیاورد:
- یادته برخورد خواهرت شب عروسی با من چطور بود؟
- یادته اولین باری که رفتیم خونه مامانت اینا دو دقیقه و چهل ثانیه طول کشید تا بابات بیاد در رو وا کنه؟
- یادته داداش کوچیکت شب هجدهم زندگی مشترکمون ساعت 19 زد فنجون جهیزیم رو شکست؟
- یادته اون روز پسرعموی خالت وقتی نوه دایی ام رو دید سلام نکرد و رد شد
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
خصوصیت های لازم همسر آینده
همانطور که می دانیم انسان موجودی مختار و با اراده است و با اجبار و اکراه میانه ی خوبی ندارد و اگر این انسان مختار است – یعنی انتخاب گر است – برای این انتخاب ، یک سلسله معیارها ، - طبق علایق و سلیقه های خود – دارد و پر واضح است که این معیار ها ، در شروع کار بسیار مهم و سرنوشت ساز است و چون این ملاک ها برای او ، تا اندازه ای مهم هستند اگر خدای نا کرده ، تحقق پیدا نکنند همیشه به دنبال آن " معیارها " خواهد بود اگر چه بروز ندهد .
در این راستا ، بعضی از معیارها ، ممکن است در عالم خارج ، یا وجود نداشته باشد و یا اگر وجود دارند نشات گرفته از احساسات بوده و از نظر عرف و عام معقول نباشد مثلاً بگوید : " من زنی را به همسری بر می گزینم که مثل فرشتگان باشد و هیچ خظایی از او سر نزند . "
و یا خانمی بگوید : " من با مردی ازدواج می کنم که باید ده مدرک " دکترا " از رشته های مختلف داشته باشد . "
اینجا است که باید با صاحبنظران و بزرگان دلسوز و با تجربه ، مشورت کرد و معیارها را با آنها در میان گذاشت اگر چند نفر از آنها با این عقیده ، موافقت کردند و یا مخالفتی نشان ندادند به دنبال آن ملاک ها بروید و در غیر این صورت باید تجدید نظر کرده و معیار را به حد معقول تغییر داد .
اسلام نیز – که دین پویا و زنده ای است و در تمام مراحل زندگانی انسان ، احکام سازنده ای ، به ارمغان آورده – برای تعدیل و معقول کردن این خواسته ها و اینکه انسان با مشکلات بعد از ازدواج مواجه نشود پیشنهادهایی ، از ویژگی ها ، و اوصاف همسر خوب ، برای کسانی که می خواهند ازدواج کنند داده – چون خالق انسان بهتر از خود مخلوق از تمایلات او آگاه است و نیازهای روحی و معنوی او را می داند لذا خصوصیت های لازم را در مورد ازدواج توسط پیامبر گرامی و جانشینان آن حضرت گوشزد نموده است .
اما با پی گیری این خصوصیات – که بسیار منطقی و قابل قبول عاقلان و اندیشمندان است – می توانیم آغاز خوب و سرانجام خوبی ، از ازدواج داشته باشیم .
ede.parsiblog.com
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
معیار اصولی و متناسب برای ازدواج(کدام معیار برای انتخاب همسر مناسب تر است )
ضرورت چند نکته :
خانواده هر دو نفراز نظر فرهنگی و سنت های رایج نزدیك به هم باشند.
تا سر حد امكان، تمكن مالی دو خانواده متناسب با یكدیگر باشد.
اگر هر دو نفر اهل یك شهر نیستند حداقل در سایر زمینه ها و آداب و رسوم نزدیك به هم باشند.
دیدگاه های دو خانواده از نظر مذهبی – سیاسی – اجتماعی و معاشرت نزدیك به هم باشند.
در خانواده دو طرف پدرسالاری یا مادرسالاری به صورت مطلق وجود نداشته باشد.
تناسب جسمی – شكل – قیافه و اندام هر دو نفر به هم نزدیك باشد تا حدی كه تفاوت های موجود خیلی چشمگیر نباشد.
از نظر سن و سال متناسب باشند و به اصطلاع عامه «به هم بیایند».
از نظر میزان تحصیلات، اختلاف فاحش نداشته باشند.
در انتخاب محل سكونت یا محل كار اختلاف سلیقه نداشته باشند.
از نظر طرز تفكر و اندیشه اجتماعی به هم نزدیك باشند.
دیدگاهشان نسبت به زندگی یكسان باشد.
تفاوت های شخصیتی و خصوصیت های رفتاری فاحشی نداشته باشند.
تا آنجا كه مقدور است بهره هوشی آنها نزدیك به هم باشد.
دارای دیدگاه های سیاسی گرایش های اعتقادی و افق های فكری نزدیك به هم باشند.
هر دو نفر استقلال رأی داشته باشند؛ یعنی شخصاً در امور زندگی تصمیم بگیرند نه با دهن بینی و تقلید از دیگران.
از نظر تفكرات مذهبی در دو قطب مخالف هم نباشند كه این مورد بسیار مسئله ساز است.
داشتن اختلافاتی در موارد اشاره شده گرچه زندگی را سخت می كند و امكان تفاهم را به حداقل می رساند ولی به شرطی كه طرفین اهل تغییر، رشد، تكامل و پیشرفت باشند، همزیستی را غیر ممكن نمی سازد.
كسانی كه در زندگانی خویش درجا می زنند و به فكر پیشرفت نبوده و اهل تغییر و تحول نیستند باید سعی كنند گرد همسری كه با او اختلافات طبقاتی و فرهنگی زیادی دارند نگردند. آموخته های طول زندگی را می توان تغییر داد زیرا همه آنها اكتسابی هستند و كافی است غلط بودنش به فرد ثابت شود تا میل به تغییر آنها فزونی یابد ولی عوامل روان شناختی و ساختاری شخصیت افراد را به سختی می توان تغییر داد.
تغییر این گونه عوامل و مواردی كه در شخصیت آدمهاست در صورتی حاصل می شود كه هر دو طرف قبول كنند وجود تفاوت های فاحش مسئله ساز است، پس شخص باید تغییر كند.
این تغییرات نیاز به طول زمان، آموزش علمی، خواستن و به كاربردن تمرینات لازم دارد. تنها «خواستن» كافی نیست؛ گذشت آگاهانه در زندگی و پاكسازی ذهن از تعصبات، نقش اساسی در تفاهم و سازندگی دارد.
این همه تلاش زمانی ثمربخش است كه عشق و علاقه در میان باشد. عشق و علاقه زمینه ساز گذشت می شود و نقش مؤثری در میل به تغییر آدمی بازی می كنند. اگر اینها نباشند هیچ كس برای هدفی این چنین سخت تلاش نمی كند و اگر مهر و محبت باشد و سازندگی هم در پی آن بیاید، آن وقت زندگی معنای واقعی اش را پیدا می كند و این مهم نیز میسر نیست مگر به لطف فداكاری هر دو طرف؛ كه تغییر در یك طرف هرگز كافی نبوده و نیست .
tebyan.com
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
نمی شود.امکان ندارد!!زبانم مو درآورد که اینها حرفها با واقعیت همخوانی ندارد.
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
یهو بگید ازدواج نکنیم دیگه!!!!!
چون اینطوری سالها (شاید هم هیچوقت) طول می کشه تا کسی رو پیدا کنیم که با تمام این شرایط مطابقت داشته باشه. واقعاً که خسته کنندس . من که دیگه از خیر ازدواج گذشتم. برای شما هم آرزوی موفقیت می کنم. انشاء ا... بتونید همسرتون رو پیدا کنید.
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
چه ناامید !!خوب من که پرسیدم معیار شما چیه ؟ جواب ندادین دیگه !
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
چه خوب بود بجای اینکه این معیارهای کلیشه ای و روبر شده از مقالات رو اینجا بیاریم دوستان هرکدوم معیارهاشون رو می نوشتن تا معایب و محاسن اونا بررسی می شد. این جوری نفعش بیشتر بود. آخه معیار های ازدواج شخصیه نه اینکه کسی برای ما تعیین کنه...
RE: معیارهای شما برای ازدواج چه بود و یا چه هست ؟
آتنا جون من هم همین قصد رو داشتم اگر اولین موضوع منو ببینی نوشتم بحث خودمانی ولی متاسفانه کسی دلش نخواست درباره خودش حرف بزند و یا معیاری که از نظر خودش فکر میکرد درست است را بنویسد این میتوانست تمرینی باشد در هدف یابی و یا تمدید خواسته های که زمانی به آنها اعتقاد داشته ولی اکنون آنها را در آرشیو ذهنش به باد فراموشی سپرده است و یا اصلاح معیارهای غلط خود و دیگران بهر حال نشد دیگه!