کمک از فرشته و اعضای تالار
سلام
نمی دونم آیا ذکر این مطلب اینجا عجیبه یا نه آیا وقت میرسه جواب بدید؟
ولی یه در خواستی داشتم
دوست دارم کمکم کنید شخصیتمو تحلیل کنم
اینکه آیا پیچیدم یا نه و ....
والا از روزی که اومدم اینجا فکر کنم با خانوم فرشته بیشتر تعامل داشتم یعنی استادم بودن و بقیه بچه ها البته خیلی وقته آقای نقابو بیبی و بالهای صداقت و .... خانوم آنی و بقیه مارو تحویل نمی گیرن
شاید نمی شناسن
اینم عرض کنم که قبلا اسم کاربریم یه چیز دیگه بوده و 2 بار عوض شد
نمی دونم آقای مدیر با این که اینهمه کاربر هست اینجا می تونه با استفاده از تاپیک هام نظرام و تشکر هایی که روی موضوع بخصوصی مثلا کردم یه نظری بده؟
من راستش روی این موضوع زیاد فکر کردم اینکه کیم و تو موقعیت های گوناگون چه کارایی می کنم
مثلا
صبورم
تو دلم بدی کسیو نخواستم
وقتی اشتباهی کردم حتی بد شهامتشو داشتم اعتراف کنم
امانتدارم
زود عصبی میشم (آستانه تحریکم بالاست البته دارم روش کار می کنم)
سر عقیدم وا می ایستم
زود اعتراف می کنم یعنی کسی نیستم که کار های اشتباهمو توجیه کنم یا .....
تا حدودی جسورم
می تونم از حقم دفاع کنم یعنی تو رو در واسی نمی مونم
به عدالت خودم شک ندارم (یعنی می تونم شریک منصفی باشم دوست خوبی باشم و همسر خوبی و .......)
احساساتی هستم البته خیلی دارم روش کار می کنم اوایل خیلیییییییی بودم حالا منطق داره جاشو می گیره یعنی تعادل
وقتی کسی احساس کنم اذیتم می کنه و .... ممکنه بد ترین بی احترامیارو بکنم
زود رنجم
کمالگرا هستم
متواضعم
اینجوری نیستم که نتونم یکیو بالاتر از خودم نتونم نبینم
وابسته میشم
زود نا امید میشم
شکاکم
البته الانو میگما که نسبت به بچه های تالار وابسته شدم
اونهایی که وقتی اولین بار اومدم کمکم کردن
مثل نقابو فرشته طاهره دیجیتال کیوان گل مریم آنی مدیر
آخه چرا باید اینجوری بشه؟
چرا وقتی می بینم مثلا آقای مدیر مثلا یه پستی واسم گذاشته اون روز رو شارژ میشم یا فرشته یا آنی یا ...........
البته اگه واقعا کمکی بخوام واقعا احتیاج دارم که جواب بدین ولی اینشو بدم میاد
آیا این بر می گرده به کودکیم؟
منم دلم می خواد بتونم مشکلاتمو حل کنم و آدم موفقی بشم
دوست دارم تمام خطاهای شناختیمو حل کنم
طوری که مثل ایت اعضای محترم رده بالا بتونم رضایت نسبیم از زندگی 90 الی 100 بشه
طوری که مثل اینها مثل فرشته مثل آقای مدیر بتونم مشکلات دیگران رو حل کنم بدون اینکه مشکل من یادم بیاد و ....
آیا کمک می کنین شخصیتمو تحلیل کنم؟
و .......
البته تست هایی رو هم دادم
که لینکش اینه
http://www.rahezendegi.com/test.asp
بقیه هم می تونن برن بزنن تا نسبت به خودشون آگاهی بدست بیارن
آیا اینها کافیه واسه یه آدم؟
کدومشون بده
کدومشون خوبه
رو چه چیز هایی کار کنم
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
کسی جواب نمیده؟
آیا اینها دلیل بر اینه که من خودمو شناختم؟
آیا اینها کافیه؟
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
سلام؛
من یه چندتا سوال از شما دارم؛
چرا از زندگیت ناراضی هستی؟ چه دلیلی داره که شما رضایتمندی نسبیت از زندگی10-0 باشه؟
چرا احساس میکنی که قدرتت تو زندگی کمه؟ آیا به خودت اعتماد و اطمینان نداری؟
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
با سلام
آنچه در مورد تحلیل شخصیتتون سئوال کردید در رویکرد روانکاوی انجام می پذیرد و حداقل چندین ساله و هفته ای حداقل دو جلسه وقت نیاز دارد. که امروزه کسی نه وقت آن را دارد و نه هزینه آن را و از همه مهمتر کمتر کسی به معنی واقعی کلمه روان تحلیل گر پیدا می شود. اگرچه که این رویکرد امروزه خیلی هم مثل قدیم تاپ نیست.
خلاصه:
به جای سئوال مبهم و کلی و ...،مبنی بر اینکه مرا تحلیل کنید، لطفا با توجه به توضیحات بالا دقیقا در مورد آنچه که کمک می خواهید سئوال بپرسید.
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
سلام
کیوان:
نقل قول:
سلام؛
من یه چندتا سوال از شما دارم؛
چرا از زندگیت ناراضی هستی؟ چه دلیلی داره که شما رضایتمندی نسبیت از زندگی10-0 باشه؟
چرا احساس میکنی که قدرتت تو زندگی کمه؟ آیا به خودت اعتماد و اطمینان نداری؟
--------------------------------------------------------------------------------
راستش من دیروز شب این پستتونو خوندم و موقع خواب فکر کردم بهش
یادمه تو اولین تاپیکم که اتفاقا مربوط به این چیز ها هم نبود خانوم گل مریم گفت
چون تو بیشتر تابع هستی تا تعیین کننده و عدم اعتماد بنفست از اینجا ناشی مبشه
من احساس می کنم بی کفایتم
حالا که بر می گردم به گذشته فکر می کنم به مواقعی که تو دوران نوجوانی شخصیتم در حال شکل گرفتن بود
من همیشه اون موقع یه شخصیت تاثیر پذیر و مخصوصا زود باور داشتم
چون تو محیط پاستوریزه ای بزرگ شدم آکبند بودم
الان می فهمم کی چیکار می کردو شخصیتش چگونه هست
تو دانشگاه هم با شکست مواجه شدم
الان درسته بنا به توصیه ی دوستان مخصوصا فرشته دارم خودمو تحلیل می کنم به خودم عشق می ورزم
ولی یاد گذشته عذابم میده
انگار یه بازه 10 ساله رو هی دارم مرور می کنم که چرا وابسته و دنباله رو و ذلیل کسایی شدم که فقط به خودشون فکر می کردن و منفعتشون
الان تقریبا هیچ دوستی رو ندارم
اصلا طوری شدم که درک نمی کنم دوست یعنی چی؟
اگه شما کیوان کسی رو دارین که تو مواقع سختی یارتونه و به موفقیت هاتون حسادت نمی کنه و ... ویژگی ها و معیار هاتونو از دوست خوب داره خوش به حالتون
من که درک نکردم
حالا موندم که شاید منم اشکالی داشتم که ترک شدم
الان تو مواقع سختی فقط خودمم که دارم به خودم کمک می کنم درسته نیازی هم ندارم بهشون
ولی احساس بی کفایتی می کنم مخصوصا اگه یکیشونو ببینم فکرم مشغول میشه و احساس بی کفایتی می کنم که چرا من باید به اونها فکر کنم ولی اونها .....
احساس می کنم طرد شدم
الان حس دارم که فقط من خوبمو بقیه بدن
I AM OK YOU ARE NOT OK
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
سلام
من سوالی که پرسیده بودینو جواب دادم
اگه سوالهای دیگه ای هست و هر حرف دیگه ای منتظرم
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
سلام
من جواب سوالتونو دادم
چرا جواب نمی دین آقای کیوان
ضمنا یه سوال داشتم
آیا اینکه شما ماهارو دعوت به خود شناسی می کردین شناخت تقریبا این ویژگی ها بود؟
یعنی آیا من الان خودمو شناختم؟
یعنی شناخت نسبی پیدا کردم؟
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
hektor عزیز
هیچ کس کامل نیست همه افراد دارای نقص ها و قوتهایی هستند حتی مدیر سایت هم گاها نیاز به مشاوره و کمک خواستن از دیگران میباشه شک نداشته باش.
اینکه سعی میکنید خودتون مشکلاتتون رو حل کنید و احتیاجی به دوستاتون ندارید چیز بدی نیست اما مشورت خواستن هم چیز بدی نیست.
اینکه شما میگید به دیگران وابسته اید شاید به خاطر اینه که میخواهید دیده بشید.که اگر اندازه داشته باشه اشکال نداره.و معمولا این وابستگیها مقطعیه.
در کل شناختن خود یعنی باور اینکه نیرویی برتر از جسم در ما وجود داره که به قدرت لایزال وصله و قادره هر چیزی رو تغییر بده.
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
[سلام :
ببینید شما در تحلیل شخصیتتان می گویید «« صبورم »»وچند سطر پایین تر گفته اید ««زود عصبی میشوم »» ویا می گویید ««بسیار عادل ومتواضع هستم »» ودر جای دیگر گفته اید
««شکاکم واگر کسی اذیتم کند بد ترین بی احترامی ها را میکنم و فکر می کنم فقط من خوبم وهمه بد »» .ببینید اینها همه باهم در تضاد هستند .اینها را برای شما بر نشمردم که بگویم حرفهایتان ضد ونقیض هستند .بلکه خواستم بگویم انسان ها جمع اضداد هستند .و مثلا در عین صبوری میتوانند به کوهی از آتشفشان تبدیل شوند .
شما هم مثل همه مردم وآدمها پر از خصوصیات مثبت ومنفی هستید .
خوب مطلق ویا بد مطلق نداریم .همه ادمها پر از خصوصیات خوب وبد ،زشت وزیبا و....وضد
ونقیض هستند.مطمئن باشید ( البته این نظر منه ) هیچ کس نمی تواند با اطمینان خاطر بگوید که به یک شناخت کامل از خود رسیده است . زندگی مثل یک نردبانی می ماند که از زمان تولد از اون بالا میرویم ، به اوج میرسیم وبالاخره روزی هم از آن پایین می آییم .در طی این دوران مراحل مختلفی رو میگذرونیم ،کودکی ،نوجوانی ، جوانی ، میانسالی وپیری
اینها مراحلی از رشد ما هستند با خصوصیت مختص به خودشون .
وارد هر مرحله که میشویم انگار پا به یک دنیای جدیدی گذاشته ایم ومثلا تا بیاییم ببینیم در جوانی چه کسی هستیم ،کجای این دنیا قرار داریم وبه کجا می خواهیم برسیم وچطور این مسیر را می خواهیم طی کنیم وهزاران سئوال مختلف که خیلی از انها هم ممکن است بی پا سخ بمانند . وتا بیاییم به این ها اشراف کامل پیدا کنیم ، می بینیم جوونی رفته وبه میان سالی رسیدیم .یعنی وارد مرحله جدیدی از زندگی شدیم با شرایط خاص خودش .واین دور همینطور ادامه دارد ..........
به نظر من اگر بخواهیم مدام در گذشته سیر کنیم و افسوس روز هایی را بخوریم که از دست رفته ویا حسرت کار هایی را داشته باشیم که می توانستیم در گذشته انجام بدهیم ونداده ایم ، از حال والان ، هم باز می مانیم . گذشته ها گذشته با تمام خوبی ها وبدی هایش وشیرینی ها وتلخی هایش .
به خوبی هایتان در گذشته افتخار کنید .واز بدی ها درس عبرتی برای آینده بگیرید .
چرا باید از اینکه دوست داریدمورد تایید دیگران قرار بگیرید ناراحتید ؟همه آدمها احتیاج به تایید ومحبت دیگران دارند ، از کودک 1 ساله گرفته تا خانم وآقای 80-90 ساله .از نظر من این طبیعی هست وهیچ اشکالی هم ندارد .ویا چرا باید احساس بی کفایتی کنید . شما می گویید جسورید ومی توانی از حق خودتان دفاع کنید .کسی که بتواند از حق خود دفاع کند ، مطمئنا آدم بی کفایتی نیست .چقدر آدم در اطرافمون سراغ داریم که حقشون در ساده ترین موارد خورده شده ونتوانستند که از خودشون دفاعی داشته باشند .
به نظرم شما اعتماد به نفستون کمی پایین هست شما در جمع دوستانتان همانی باشید که هستید ، خودتان باشید ، نه چیز دیگر وهر چه که دوست دارید دیگران در حق شما انجام بدهند ، در حقشان انجام دهید . ان وقت ببینید که چقدر دوست وآشنا پیدا می کنید که شما را همینجوری که هستید دوست دارن وبه وقت لزوم همپا وهمیارتون می شوند
زیاد زندگی را برای خودتان پبچیده نکنید
شما یک ثروت وگنج بی نظیر در دستانتان دارید که اون ««جوانیه »» که خیلی ها حاضرند هر چه دارند بدهند تا دوباره اون رو بدست بیاورند .خودتان را همینجور که هستید دوست
بدارید وسعی کنید از جوونیتون به نحو درست وصحیح لذت ببرید ودر عین حال در رفع
معایبتان بکوشید.البته آرام آرام ،پله پله وقدم به قدم .
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
نقل قول:
چرا باید از اینکه دوست داریدمورد تایید دیگران قرار بگیرید ناراحتید ؟
اینجا اکثز افراد رده بالا معتقدند که آدم نباید وابسته فردی بشه
مثلا فرشته همیشه نصیحت می کرد که نباید وابسته افراد تالار شد و .....
من هم حس کردم حالا که اینجوری شدم حتما یه اشکالاتی در من هست
نمی دونم
یه سوال دارم
اگه یه روز همه دوستان آدم از کنارش برن دلیل بر اینه که اون آدم بی کفایته یا یه کار بدی کرده؟
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
hektor عزیز
بنظرم شما عقاید دیگران بیش از حد برایتان مهم هست. یک دلیلش هم همین تاپیک که می خواهید دیگران شخصیتتون رو تحلیل کنند!!!
سعی کنید برای خودتون زندگی کنید و نه برای اینکه از دید دیگران موجه باشید.
اگر بدنبال راه و روش درست زندگی کردن باشید و برای خودتان هدف داشته باشید، اینقدر به نظر دیگران فکر نمی کنید.
کمی اعتماد به نفستان را بیشتر کنید.
انسانهای اطراف ما می توانند نظرهای کاملا متفاوتی در مورد ما داشته باشند که همه آنها هم می تواند درست نباشد و اینکه بخواهیم همه را از خود راضی کنیم غیر ممکن است. تازه ممکن است امروز یک نفر در مقام دوست یک رفتار با ما داشته باشد، فردا در مقام رقیب، همکار یا همسایه و ... رفتاری متفاوت. انسان که نباید بخاطر دیگران مدام خودش را تغییر دهد.
ما باید سعی کنیم حق الناس را رعایت کنیم و در حق خلق خدا بدی نکنیم.(حالا از دستمان آمد خوبی هم بکنیم). بیشتر از این به دیگران نباید فکر کرد. باید هدف داشته باشیم و راه درست رسیدن به آن را بیاموزیم و در این مسیر درست پشتکار نشان دهیم.
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
من الان دو شخصیتی شدم
خیلی وقته تنهام
توی 1 روز ممکنه چند بار شخصیتم عوض بشه
مثلا چند لحظه با خودم به آینده امیدوار میشمو رویای روز های خوش منو می بره تا اوج آسمونا
ولی 1 ساعت بعد دوباره نا امیدی و .....
خانوم بلو اسکای حتما شما هم شدید که نا گهان وقتی به کسی فکر می کنید یا یک نفر یا چند نفر خاص رو می بینید
ترس سراغ آدمها میاد که ممکنه واسه شما مثلا افراد اداره باشه
یعنی آدم همه جا قدرتمند میشه ولی وقتی به چند نفر خاص که شاید قبلا مسخرش کردن یا ظلمی کردن یا ..... میبینه اون قدرت همیشگیش فرو می کشه
و ترس از آینده سراغش میاد
چه جور میشه کنترل کرد
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hektor
سلام
من جواب سوالتونو دادم
چرا جواب نمی دین آقای کیوان
سلام
hektor عزیز
همانطور که مدیر همدردی در پست 4 اشاره کرده اند نوشته های شما برای من مبهم است , و با دید کلی نیمشود نظر داد, با وجود اینکه چند بار پست های شکا را خواندم,متأسفانه در راهنمایی شما ناتوانم,دلیل پرسش سوال هم این بود که بتوانم با استفاده از جواب شما بتوانم سرنخی پیدا کنم, اما یا من پیدا نکردم یا باز مبهم بود,
ببخشید
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
هکتور جان فکر می کنم این حالات شما طبیعی باشه. بالاخره آدم وقتی یه ضربه ای می خوره نمی تونه بطور کامل و سریع فراموشش کنه و یه مدت زمان می بره. البته باید سعی کنیم که اثرات بد اتفاقات اینچنینی رو تو روح و روانمون کم کنیم و نه اینکه کاملا فراموش کنیم چون باید ازشون درس بگیریم و لااقل اطرافیانمون رو بشناسیم.
حالا چطور اتفاقات بد یا افرادی که آزارمون دادند و بهمون ظلم کردند رو طوری فراموش کنیم که روی روحیه ام اثرات مخرب نگذاره؟
همونطور که تو پست قبلی ام گفتم باید برای خودمون هدف تعیین کنیم و برای رسیدن بهش برنامه ریزی کنیم و طبق برنامه تلاش کنیم. البته گاهی مجبوریم اونهایی رو که باعث آزارمون دادند کلا از زندگیمون حذف کنیم و هدفمون و مسیر رسیدن بهش مستقل از اون افراد باشه.
این دقیقا کاریه که من خودم کردم و الان تقریبا به آرامش نسبی رسیدم و اصلا فرصت ندارم به چیزایی که به واسطه نامردی عده ای از دست دادم، فکر کنم:
شاید مثال من بتونه شما رو هم کمک کنه. اولین کاری که من کردم مرخصی گرفتم و از اون محیط دور شدم. درسته از لحاظ مالی و سابقه کاری خیلی ضرر می کنم اما به خودم فرصت نمی دم به این موضوع فکر کنم. چجوری؟ دارم برای فوق می خونم اگه قبول شدم که نهایت استفاده رو از این مرخصی کردم و اگه نشدم به اطلاعاتم اضافه کردم. چون داشتن دانش تو این رشته جدید رو دوست دارم و لازم می بینم. از طرفی می خوام مادر بشم و دارم به این موضوع هم عمیقا فکر می کنم و برنامه ریزی می کنم برای مادر شدنم.
می بینی اصلا فرصت ندارم به ناکامی هام فکر کنم. (البته گاهی فکر و خیال به سراغم میاد ولی سریع فکرم رو به طرف هدفم می برم.)
شما هم می تونی با این روش هم خودت رو آروم کنی و هم از وضعیت کنونی ات ارتقا پیدا کنی.
بزرگی میگه:
برای انتقام از حسود و دشمن باید پیوسته به دانش خویش افزود.
RE: کمک از فرشته و اعضای تالار
سلام :
به نظرم شما اگر روی اعتمادبه نفستون کار کنید وسعی کنید کمی اون را بالا ببرید ، خیلی از مسائلتون خود به خود حل خواهد شد .