-
خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
سلام،نمى دانم از كجا شروع كنم،فقط ميتونم بگم بعد از ۱۰ سال زندگى با ۲ تا دسته گل،داره همه چيز از دستم ميره،من به همسرم خيانت كردم،خدا خودش كمكم كنه،ميخوام تمامش كنم،ولى نميتونم،خيلى سخته،كمكم كنيد ،۲ سال پيش من جاى بعضى از شما بودم كه اگر چنين متنى را ميخوندم،حالم از طرف موضوع بهم ميخورد،همسرم را عاشقانه دوست داشتم و به اصولِ زندگى و سالم زندگى كردن خودم افتخار ميكردم،اما حالا،دارم تباه ميشم،ميدونم درست نيست ،ولى دارم نخواسته تو اين گند آب خودم را فرو ميدم،بيشتر از همه دلم براى اين ۲ بچه ميسوزد ، تو رو به خدا بگين به من خاطى چه كنم :323:
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
سلام گرداب عزیز
میشه بیشتر توضیح بدین خانم هستین ویا آقا ???
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
گرداب عزیز،
همین که پشیمان هستید و تصمیم گرفتید که تمامش کنید جای شکر دارد. انشالله که با موفقیت از این گردابی که در آن افتاده اید خارج شوید.
البته فکر می کنم برای اینکه بتوانید ازنظرات و راهنمایی های دوستان استفاده کنید لازم است اطلاعات بیشتری بدهید.
زن هستید یا مرد؟ همسرتان متوجه شده یا نه؟ رابطه تان با نفر سوم در چه حد و مدلی بوده است؟ آیا ایشان به راحتی کنار می کشند و قصد اذیت کردن و سواستفاده و غیره نخواهند داشت؟ ایشان متاهل بودند یا مجرد؟
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
Gerdab عزیز
به سرای همدردی خوش آمدی
آرام باش و دقیقتر به ما بگو چی شده تا بتوانیم بهتر راهنمائیت کنیم. البته توجه داشته باش که نسبت به ابراز اسرار زندگیت حساس باشی و جزییات حریم زندگی را سعی کن باز گو نکنی ، چون این تاپیک بعداً حذف نخواهد شد .
منتظر توضیحات بیشترت برای راهنمائی مفیدتر هستیم
.
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
با تشكر از توجه شما
من يك زن هستم،يعنى بودم،الان اگر ميخواهيد ميتونيد بهم بگين شيطان،هرزه،يا ....؛؛
چون عين حقيقت هست
اون آقا كه همكارم بود(چون الان نيست)متأهل هست،همسرم هنوز چيزى نميدونه و اين موضوع داره منو نابود ميكنه،نگم بهش نابودم،بگم،نابودم.
اصلا صحبت از نا اميدى نيست،صحبت از اعتياد به اين رابطه ى نادرست هست كه بود و هست و من ميخوام تموم شه ولى توانایی اين كار را ندارم و روى لبيه تيغ هستم و هر لحظه در اين شرايط بودن تا اعماقِ وجودم رو میسوزاند.
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
من متاسفانه نمی تونم در این زمینه کمکی بکنم. چون تخصصی در زمینه روانشناسی و مشاوره ندارم.
بهتر میدونم سکوت کنم تا دوستان کارشناس نظر بدهند.
فقط چون دیدم ساعت دو و نیم صبح توی سایت هستین، گفتم حتما خیلی دلشوره و نگرانی دارین که نخوابیدین. خواستم بگم که اولین قدم اینه که آروم باشین و با آرامش تصمیم بگیرین. برای همین هم لازمه که الان برین بخوابین.نذارین همسرتون متوجه آشفتگی تون بشه.
قدم بعدی هم این که فعلا تا مشاوره ها و نظرات دوستان برسه، پیشنهادم اینه که هیچ مدلی با اون آقا ارتباط نداشته باشین. حتی لازم نیست بهشون خبر بدین که دیگه نمی خواین ادامه بدین. حتی همین جمله را هم نگید. اس ام اس، زنگ، ای میل ... هیچی. به غیر از مسایل مشاوره ای و اخلاقی حواستون به هر نوع مدرکی که می تونه دست ایشون باشه برای به هم ریختن زندگیتون باشه. پس از همین لحظه به بعد دیگه هیچی نگین تا انشالله فردا صبح نظرات و راههای کارشناسی دوستان را دریافت کنید.
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
حق با شماست،ديگه چشمام توانى ندارند،تا صبح هم چيزى نمانده،هر چند كه صبح واسه من به رنگ همين شب است ،
در هر حال،ممنون.
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
سلام.
خانم گرداب اگر واقعا به فکر رهایی از وضع موجود هستید
اولا توبه کنید(هم زبانی-هم عملی-و هم قلبی)-و رابطه خود را به هر شکلی که هست با شخص مذکور قطع کنید .این کار شما خصوصا با توجه به متاهل بودن شما نتایج بدی به همراه
دارد.در درجه اول برای خود شما و در درجه دوم برای هر دو خانواده درگیر.
ثانیا بهترین کار با توجه به اورژانسی بودن مطلب این است که هر چه سریع تر به یک روانشناس مراجعه کنید تا
از نظریات تخصصی ایشان بهره ببرید.شما فرصت ازمون و خطا ندارید و باید یک مشاوره تخصصی در همه ابعاد
دریافت کنید.
زمان را از دست ندهید
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
شما نیازه که ضربتی اقدام کنید ، یعنی محکم مهار خود را در دست گرفته و رابطه را یک سویه قطع کنید .
هر گونه راه ارتباطی ( فیزیکی ) ، حتی ذهنی را هم ببیندید .
همین که عذاب وجدان دارید ارزشمنده ، اما موندن در عذاب وجدان و اقدام بر ترک عمل نگرفتن آسیب های دیگر وارد می کنه ، اراده به خرج دهید و قطع ارتباط کنید .
یکی از مواردی که می تونه به شما کمک کنه قاطعانه رابطه را قطع کنید ترسیم عواقب وخیم این رابطه در سینمای ذهنیتان است . وقتی دقیق مجسم کنید عواقب را ، همین خود یک منع روانی و ترس از ادامه رابطه ایجاد می کنه که در قطع رابطه به طور قاطع کمک می کند .
تمرکز زدایی و توقف فکر برای شما از ضروریات است ، با خود تصمیم بگیرید که به هیچ وجه به ایشان فکر نکنید مخصوصاً خاطرات لذت بخش با وی را مقابله کنی که یادآوری نشه و برعکس تمرکز و ذهنتان را معطوف به عواقب وخیم کنید .
از یاد و کمک خدا که با همین عذاب وجدان بیداری و رهایی شما را می خواهد غافل نشوید .
.
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
سلام
اگه واقعا دوست دارین ترکش کنید به یه مشاور مراجعه کنید
ولی علت این کارتون چی بود؟
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
چقدر از شما ممنون هستم؛
مشكل يعنى دليل اينكه در اينكار(فراموشی اين رابطه) ناتوان و عاجزم, خوبی بيش از حد اين آقا،دركِ شرايط من،شناخت من در حدى كه با نگاه هم ميفهمه كه من چه ميخوام بگم يا نگم،و در كل تمام اون خوصوصیاتی هست كه همسر من نداره و من تا حد دپرسيون پيش رفتم و وجود اين رابطه در يك محدودى زمانى من را واقعا نجات داد،و الان،فقط عذاب وجدان اين رابطه ى اساسا خارج از شَرع و عرف است كه من را ديوانه ميكند،در غير اين صورت وجود ايشان،مانع خيلى ضررهای احتمالى ديگه براى من شد،حالا با توجه به اينكه اين رابطه از بست و بن غلط هست و از طرفى،بدونِ اين آدم،من دوباره همان درمانده خواهم شد،من را در اين منگنه غير قابل تصور قرار داده.
ترستیم عواقبِ ادامه اين رابطِه همان ترسى را در من ايجاد ميكند كه فكر دادن ختم به ان،و اين همان جاست كه ميگويم خدا كسى را به اين درد مبتلا نكند.
ای باد شرطه برخیز..........
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
چرا میگین نمیتونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟:161::161:
به نظر من این با پشیمونی واقعی مغایره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
بهترين كار اينه كه با اون آقا قطع رابطه كنين و بياييد اين جا تا در مورد مشكلاتتون با شوهرتون بحث كرده و حلشون كنيم. :305: نترس، باهاش قطع رابطه كن. ما كنارتيم و تنهات نمي گذاريم.:104:
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Gerdab
ترستیم عواقبِ ادامه اين رابطِه همان ترسى را در من ايجاد ميكند كه فكر دادن ختم به ان،
ای باد شرطه برخیز..........
واقعا شما عواقب این قضیه را به همین سادگی می بینید؟ یا عواقب ترک کردن ایشان را تا این حد در ذهنتان بزرگ کرده اید؟
عزیز من شما اولین نفری نیستی که دل باختی و عاشق شدی (هرچند بی جا و به اشتباه )، آخریش هم نیستی. در صورتی که همسر شما یا همسر ایشان متوجه بشه:
زندگی دو خانواده و چند بچه از هم می پاشه.
فرزندان شما باید یک عمر با مشکلات ناشی از یک طلاق و جدایی ( نه به شکل معمولش که به شکل بسیار زشت و شرم آور) زندگی کنند و تاوان کار شما را پس بدهند، حتی در زندگی مشترک آتی شان.
شما و ایشان به جرم رابطه نامشروع ( که به راحتی قابل اثبات است، از پرینت تلفن همراه و اس ام اس و چک کردن ای میل شما و شهادت همکاران به مشکوک بودن روابط شما تا ..... همه می توانند سندی بر این ارتباط باشند ) باید مجازات آن را تحمل کنید. ( منظورم روابط جنسی نیست، که اثباتش مشکل است).
وضعیت کاری و اجتماعی هر دویتان مطمئنا زیز و رو خواهد شد.
خانواده شما و همسرتان به هیچ وجه شما را نخواهند پذیرفت. حتی فرزندانتان. آیا واقعا ارزش این آقا از مادر و خواهر و همسر و فرزندانتان برای شما بیشتر است؟؟
از همه مهمتر این که شما برای همیشه با یک زندگی آرام و سالم باید خداحافظی کنید.
درضمن زندگی با عذاب وجدان و رابطه ی یواشکی و ... چه لذتی برای شما دارد که فکر میکنید بدون آن بدتر خواهد شد؟
من فکر می کنم یه سفر برین با همسرتون. از تعطیلات این روزها استفاده کن و به بهانه ای برید با خانواده سفر. توی اون چند روز هیچ مدل ارتباطی با ایشون نداشته باشین. حالا که دیگه همکار هم نیستین. خط موبایلت را هم عوض کن. یک بهانه ای پیدا کن و یه خط دیگه بخر. نذار هیچ راه ارتباطی بمونه. بعد که از سفر برگشتی تازه اول کاره. باید شروع کنی به مبارزه با نفست.
از اون آقا برای خودت بت نساز. با روزهای نامزدیت مقایسه کن. آیا همسرت اینطوری نبود؟ این رفتارهای آقایون مال زمانیه که دور از دسترسشونی.
در ضمن ایشون اگر مرد خوبی بود با یک زن شوهر دار رابطه مخفیانه و خارج از حد عرف و شرع برقرار نمی کرد.
اگر دوست دارید که اینجا راجع بهش بیشتر صحبت کنیم و فکر می کنید که با هم صحبتی با دوستان ممکنه بتونید در قطع ارتباط موفق بشید بفرمایید.
آخرین باری که با ایشون تماس داشتید کی بود و در چه حد؟
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
سلام دوست عزیز:72: خوش اومدی:72:
کمی ارام باش تا با کمک هم حلش کنیم. این کارا رو بکن
1- این و کامل مطالعه کنhttp://www.hamdardi.net/thread-11541.html
2- عواقب این رابطه رو بنویس چه خوباش چه بداش البته از دید خودت چون از دید ما خوبی در کار نیست
3- توبه مرحله اخر کاره که شما 100% پشیمون بشی و لذت این قضیه از دل و ذهنت پاک بشه
4- به این فکر کن که ایا حاضری جاتون عوض بشه یعنی شوهر شما با خانم اون اقا ؟چه حالی بهت دست می ده
5-اینایی که گفتم کوتاه و کوچولو فکر نکن عمیق فکر کن و زمان بذار.
اگه خودت بخوای غیر قابل حل نیست. فقط باید کفه این طرف ترازوت ( ترک اون اقا سنگین تر باشه) حتی شده یه ذره.
امیدوارم کسی سرزنش نکنه خطایی بوده که نباید می شده و شده همین که می خوای حلش کنی عالیه.:104:
فقط خواهشا خواهشا این فکر و ذهنیت و از خودت دور کن که بدون اقا هیچ هستی و مشکلاتت بر می گرده و ....:324:
من معتقدم زنی که با مرد دیگه رابطه ای عاشقانه و خوب برقرار می کنه این زن با حلال خودش خیلی بهتر می تونه چنین رابطه ای رو داشته باشه فقط باید مهارتش و یاد بگیره.:310:
شاید شما از هیجانات عاشقانه خوشت میاد خب این و در رابطه خودت و همسرت ایجاد کن مطمئن باش می شه. فقط رابطتت و با اون اقا تمام کن اینجا بچه های خیلی خوبی هستن که کمکت می کنن .
ما منتظرتیم:72:
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
دوست عزیز شما اگه خودتون از ادامه این ارتباط کاملا و 100% راضی بودین هیچ وقت خوتون رو با الفاظ شیطان و...خطاب نمیکردین....پس یه جورایی به این نتیجه رسیدین که نباید این رابطه ادامه پیدا کنه...وجود و حضور این آقا توی زندگیتون بهتون کمک کرده درست اما فکرمیکنید تا کی ادامه این رابطه سودمنده؟؟؟....اگه خدای نکرده همسرتون از این قضیه مطلع بشه چی؟؟؟ فکر کردین سر زندگی زناشوییتونو اون دوتا فرشته کوچولو چه بلایی میاد؟؟؟حتی اگه شما بچه هم نداشتین یا بهتره بگم اصلا متاهل هم نبودین باز ادامه این رابطه غیر ممکن بود چرا که اون آقا متاهله و دیر یا زود خانمش یه بوهایی میبره...فکر کردین اگه خدای نکرده این اتفاق بیوفته چی میشه؟؟؟اصلا چی دارین برای گفتن!!!؟؟؟!!! به اون... به خونوادتون واز همه مهمتر به همسرتون وبچه هایی که اگرم الان متوجه نیستن اما یه روز میفهمن... و اونوقت چه احساسی نسبت به مادرشون پیدا میکنن
دوست عزیز بهتره به جای اینکه دنبال یه جایگزین برای همسرت بگردی مشکلاتتون رو با هم حل کنید...نگو نمیشه که کار نشد نداره...فقط بخواه...از خدا بخواه...ببین چه جوری خودش کارهارو اون طورکه باید پیش میبره...ببین چه کاری به آینده خودت و بچه ها بیشتر کمک میکنه...از هم پاشیدن زندگیت و رفتن با یه مرد دیگه(حالا همون آقا یا یکی دیگه) وافتادن توی مسیری که هیچ کدوم از اتفاقاتش برات قابل پیش بینی نیست وممکنه حتی خوشایند هم نباشه یا تلاش برای زندگی ای که مال توئه مال بچه هاته ولی خیلی راحت داری این حق رو از خودت و اونا میگیری....همسرشما اگه بدترین آدم روی کره زمین هم باشه این حق رو داره که بهش فرصت بدین تا خودش رو اصلاح کنه یا سعی در بهبود روابطتون کنه....این حق رو به بچه هاتون بدین که درکنارو زیر سایه هردوتاییتون بزرگ بشن رشد کنن و وارد دریای زندگی بشن....خلاء زندگیتون رو پرکنید اما نه بایه مرد دیگه بلکه با راهکارهایی که شما دوتا رو روز به روز بهم نزدیک تر کنه و چاره اینکار اینکه هردتون پیش مشاور برین و از خواسته ها و نخواسته های همدیگه مطلع بشین
دوست خوبم فراموش کردن اون اقا هرچه قدرم سخت باشه از فراموش کردن بچه هاتون سخت تر نیست
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
اون آقا یه سری مهارتایی داره که شوهرت نداره برای همین جدا شدن با تصور عواقب این رابطه مشکله چون لذت این
رابطه برات قابل لمسه.باید سعی کنی اون توجهی که بهت داره رو از شوهرت کسب کنی یا یه مدت به خودت عذاب
بدی رابطه رو قطع کنی فقط به فکر سرانجام تلخ این روابط باشی.خوندن حوادثی که از خیانت منشا گرفتن کمک می کنه.
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
دوست عزیز؛ به تالار همدردی خوش آمدید.
من فکر می کنم شاید ما در یه بازه ی زمانی که شما به کمک و همفکری و خلاصه در شرایط سختی بودی؛ نبودیم و نمی تونیم کامل بگیم که تو رو درک می کنیم؛ اما مطمئن باش که هر کسی در یه بازه ی زمانی از زندگیش مشکلات و سختیهایی رو تحمل میکنه و دوست داره کسی در کنارش باشه که درکش کنه و بتونه کمکش کنه!
اما فکر می کنی اگر در چنین شرایطی ما کسی رو پیدا نکردیم (در ظاهر امر) باید پشت به تمام اون چه که تا الان رشته ایم بکنیم و حدوحدود و خط قرمزها رو فراموش کنیم و اصلا بیاییم و صورت مساله رو پاک کنیم؟
من فکر می کنم تنها مرگه که هیچ راه حلی برای اون وجود نداره؛ وگرنه هر مساله ی دیگه ای توی این دنیا حتما یه راه حل معقول و منطقی برای اون وجود داره!
ما نمی تونیم شما رو سرزنش کنیم یا بگیم که چرا این کار رو انجام دادید؛ چون اون زمان دیگه گذشته و الان حال و آینده ی شماست که مهمه و ما باید با کمک هم راه حلی برای بهترشدن روزهای آینده ی شما پیدا کنیم.
و یه چیز دیگه رو هم هیچ وقت فراموش نکن؛ اینکه همسر شما 10 سال پیش اون چیزی که الان هست نبوده؛ همون جوری که شما الان اون چیزی که 10 سال پیش بودید؛ نیستید. و مطمئنا ما می تونیم به کمک هم راه حل بهتری هم برای آرامش شما و رهایی شما از این نگرانی و تشویش پیدا کنیم و هم یه سری مهارتهایی از سرگیری یه زندگی خوب رو یاد بگیریم.
پس نگران هیچی نباش و با توکل به خداوند بزرگ و اراده ی محکم برای رهایی از این استرس و آشوب؛ و تنها بخاطر خودت از این شر؛ که خیری در اون نیست بگذر!
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
قبل از گفتنِ كلمه اى بيشتر از خدا عزّت و سلامتى روز افزون براى تك به تك شما خواستارم كه من گناه كار را در اين جمع،پذيرفته و راهنمايى mifarmaid؛
هر كلمه از شما به من چنان nirooi داد كه توانستم به آخرين تماس اين آقا جواب ندم ،ديدم كه شد پس مابقى هم با كمك خدا و شما بزرگان خواهد شد،در مورد روابط من و همسرم،مشكل اينجاست كه ايشان به خاطره shoghleshan،بيش از نيمى از هر ماه را در mosaferathaye كارى و خارج از ايران به سر ميبرند و ما اكثرِ موارد tanhaim،در naboodesh كلى با خودم سر و كله ميزنم و راه هاى بهبود روابط را ياد گرفته ولى اين doorihaye peyapey چنان من را خسته و تنها ميكنند كه در برگشت،از من موجودى منزوى و بى حوصله بيشتر نمانده،
ولى در ابتدا،ميخواهم تكليف خودم و اين گناه رو كه على رغم اينكه neshati تازه به زندگيه من ميده ،را روشن كرده و مابقى توکلت علی الله
tanhayam nagozaid.
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
آفرین گرداب عزیز؛ :104::104:
من مطمئنم که شما میتونی به زندگیت یه نشاط و شادابی دوباره برگردونی؛ منتها؛ مهم تر از اون اینه که شادابی و نشاط و انگیزه رو اول باید به وجود خودتون برگردونید! شما مهم ترین اصل و رکن این زندگی هستید و مطمئنا می تونید بهترین همسر و مادر دنیا هم باشید؛ فقط کافیه که بخواید و اراده کنید!
تنهایی شما به نظر من حکمتش بالاتر از این حرفهاست؛ اینه که میتونید به خودتون و علایق شخصی تون برسید؛ اینکه می تونید در نبود همسرتون به ویژگی های خوبش فکر کنید و با آمدنش انرژی مثبتی که دارید رو به ایشون هم بدید و اینکه می تونید دلتنگ ایشون باشید!
شما به نظر من بهتره کلاً خط تون رو عوض کنید به جای اینکه غذای خوشمزه ی رو جلوی روتون قرار بدید و بعد سعی کنید که بهش دست نزنید! نبودنش خیلی بهتره و میتونه یه زمینه برای تغییرات مثبت در زندگی تون باشه! لطفا خود شما هم باید به خودتون کمک کنید تا بتونید از زمین بلند شید!
پس همت کنید و خودتون رو آزاد کنید!:72:
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
تبریک، خوشحالم که اولین قدم را برداشتین. :72:
من مشاور نیستم و در مسایل زندگیم خودم خیلی به کمک و راهنمایی احتیاج دارم. اینجا فقط به عنوان یک دوست باهاتون صحبت می کنم و کنارتون می مونم تا انشالله مشکل با راهنمایی دوستان عزیز و کارشناسان حل بشه.
باید برای خودتون در نبودن همسرتون سرگرمیها و برنامه های بیشتری بذارین. البته من فکر می کنم با توجه به شاغل بودنتون وداشتن دو فرزند وقت زیادی براتون نمی مونه. اما خب اگه اینطوره، می تونید این وقت را با ورزش و تفریحات سالم در کنار خانواده خودتون و خانواده همسرتون پر کنید. به پدر مادر ایشون سر بزنید. به پدر مادر خودتون. با دوستانتون دوره و مهمونی برگزار کنید و ... حتی اگه وقت دارید می تونید در یک فعالیت اجتماعی داوطلبانه شرکت کنید.
وقتی را که صرف صحبت با اون آقا می کنید با یک مشاور مجرب صحبت کنید تا یادتون بده که چطوری زندگی زناشوییتون را به جهتی که دوست دارید و براتون لذت بخشه سوق بدین ...
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
نگران نباش، ما تو را تنها نمی گذاریم. :122:همین که توی این 2 روز، 20 پیام برات اومده، یعنی این که تنها نیستی.
من که حداقل روزی یه بار توی این تالارم :322: و یه جورایی این جا شده دیگه خونه ی من. :311:
مشکل شما هم از اونهایی است که همه سعی برای حل کردنش داریم. :325:
باز هم میگم با اون مرد شیطان صفت کاملا قطع ارتباط کن. ما همه کنارتیم تا زندگی ات با همسرت اونی بشه که آرزوش را داری. :310:
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
خيلى زنگ زد،خيلى،طاقت نياوردم و جواب دادم ولى جواب نهايى كه ديگه نميخوام به اين گناه ادامه بدم،ديگه بايد تموم اش كرد و خواهش كردم باهام تماس nagireh،فقط گوش دادو گوش داد،خدايا خودت كمكم كن،فكر injasho و اينكه اون چه برخوردى خواهد كرد و رو نكردم.
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
خب اگه باز هم زنگ بزنه، باز می خوای بگی طافت نیاوردم؟
قرار شد که دیگه کاملا قطع بشه. کامل، قاطع، ضربتی.
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
بهشتِ عزيز،صحبت از طاقت آوردنِ دلم نيست،اين يك اصطلاحِ كلامى بود،يعنى ميخوام بگم آيا نبايد اون آدم رو كه حداقل گناه كار تر از من نيست،در جريان اين تصميم قرار ميدادم؟يعنى كارم اشتباه بود؟ولى حداقل دليلى نيست كه فردا فكر كنه،در نبود همسرم اتفاقى واسمون افتاده و بياد درِ خونه مون،اينجورى اون هم دليل جواب ندادن ها رو كامل مى دونه،شما mifarmaid نبايد؟
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
دوست خوبم
چه خوبه که متوجه کار اشتباهتون شدین
بهترین راه برای اجتناب از یه کار اشتباه اینه که عواقبشو تجسم کنید، لحظه ای رو تجسم کنید که همسرتون فهمید، به خانواده تو گفت... تا آخر عمر خانواده تونو متلاشی خواهید کرد و خودتونو بدنام
این اتفاق برای یکی از آشنایان من افتاد و خیانت خانوم برملا شد و عواقب خیلی بدی داشت، بچه هاش عصبی شدند، زندگیش به هم ریخت
هونطور که دوستان گفتن باید ضربطی با این آقا قطع رابطه کنید و نگین نمی خوام ادامه بدم چون ممکنه شما رو متقاعد کنه و شما هم که بهش وابسته اید نتونید باز قطع رابطه کنید
بهتره بگید شوهرم شک کرده یا داداشم دیده و همچین چیزی که ایشون هم دیگه اصلا نتونن به سمت شما بیان
از ریشه بزنین رابطه رو
یه مدت ناراحت می شین طبیعیه ولی چند سال بعد پی می برید که با قطع رابطه چه خوبی بزرگی در حق خودتون کردین
شما احساس می کنید این فرد کامله و شما رو درک می کنه، علت این امر در اینه که شما با ایشون زیر یک سقف زندگی نمی کنید، تو یه رابطه پنهانی اونهم از این نوعش چقدر مگه طرفین می تونن همدیگه رو بشناسن؟؟ همه این ها و این عامل که ایشون برای شما دست نیافتنیه باعث میشه شما نقاط ضعف ایشونو کمرنگ ببینید و نقاط قوتشو پر رنگ، بنابراین شناخت شما از ایشون یک شناخت مبتنی بر احساساته و مخدوشه ، انگار تو یه اینه شکسته و کج و کوله صورتشو ببینید!!
بعد از قطع ارتباط همیشگی با این فرد ( به نظر من حتما باید محل کارتون رو عوض کنید، حتی اگه کارتونو از دست بدین بهتر از اینه که با ایشون در یک محل باشید چون ممکنه دوباره وسوسه بشید ) دو تا مسئله رو باید حل کنید:
1- چرا و به چه علت شما اینجوری وابسته شدین که فکر می کنید بدون اون هیچ هستید؟ بهتره دنبال نقاط ضعف و خلا شخصیتیتون باشید و این خلا رو پر کنید و برای همیشه خودتونو در برابر این جور وسوسه ها بیمه کنید
2- مطمئنا ارتباط شما با شوهرتون خوب و ایده آل نیست که شما به اینجور رابطه ها کشیده شدید، وقت بذارید و این رابطه رو بهتر و بهتر کنید
حل شدن مشکل شما بستگی به اراده تون داره. بهتره تا دیر نشده اراده کنید
می بخشید طولانی شد
امیدوارم مشکلتون حل بشه:72:
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
خب شاید به دلیلی که گفتین بشه قبول کرد که لازم بوده بهشون اطلاع بدین. آخه من که حد و حدود رابطه شما را نمی دونم. چه می دونستم که خونه شما را بلده و ممکنه بیاد در خونه تون.
اما به هر حال امیدوارم که واقعا تموم شده باشه. در جواب شما چیز خاصی نگفتن؟
امیدوارم که فردا دوباره زنگ نزنن.
کار سختیه. اما باید بتونی.
به شوهرت زنگ بزن و سعی کن نیاز عاطفیت را با ایشون برطرف کنی.
فعلا تنها تمرکز و تلاشت این باشه که به هیچ وجه باهاش ارتباط برقرار نکنی و کلا بذاریش کنار. عواقب این کار وحشتناکه. من از فکر کردن بهش وحشت می کنم، شما را نمی دونم!
چرا از مشاور حضوری کمک نمیگیری؟
در ضمن میزان گناهکار تر بودن شما دو نفر را خدا مشخص میکنه. به هر حال مردی که از مشکلات روحی و نیاز عاطفی یک زن سواستفاده کرده و وارد زندگیش شده، کم گناهی نکرده. فکر نکن که اون کمتر از تو گناه کاره. اون که حالش خوب بود و مشکل روحی نداشت و ادعای کمک داشت، این بود کمکش؟؟ پس خیلی هم بی تقصیر نیست. دلت براش نسوزه.
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
[quote=بهشت]
خب شاید به دلیلی که گفتین بشه قبول کرد که لازم بوده بهشون اطلاع بدین. آخه من که حد و حدود رابطه شما را نمی دونم. چه می دونستم که خونه شما را بلده و ممکنه بیاد در خونه تون.
اما به هر حال امیدوارم که واقعا تموم شده باشه. در جواب شما چیز خاصی نگفتن؟
امیدوارم که فردا دوباره زنگ نزنن.
کار سختیه. اما باید بتونی.
به شوهرت زنگ بزن و سعی کن نیاز عاطفیت را با ایشون برطرف کنی.
فعلا تنها تمرکز و تلاشت این باشه که به هیچ وجه باهاش ارتباط برقرار نکنی و کلا بذاریش کنار. عواقب این کار وحشتناکه. من از فکر کردن بهش وحشت می کنم، شما را نمی دونم!
چرا از مشاور حضوری کمک نمیگیری؟
در ضمن میزان گناهکار تر بودن شما دو نفر را خدا مشخص میکنه. به هر حال مردی که از مشکلات روحی و نیاز عاطفی یک زن سواستفاده کرده و وارد زندگیش شده، کم گناهی نکرده. فکر نکن که اون کمتر از تو گناه کاره. اون که حالش خوب بود و مشکل روحی نداشت و ادعای کمک داشت، این بود کمکش؟؟ پس خیلی هم بی تقصیر نیست. دلت براش نسوزه.
[/quo
ممنون از توضیحات کاملت دوست عزیز
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
با سلام
ببخشید اگه پست من بر خلاف پست سایر دوستان امیدوارانه نیست
:72:
یعنی چی که نوشتید:
نقل قول:
فكر injasho و اينكه اون چه برخوردى خواهد كرد و رو نكردم.
به شما چه ربطی داره ایشون چه برخوردی از خودش نشون میده ؟
شما خیلی زرنگ و توانا باشید بتونید توبه کنید و از راه نادرستی که رفتید برگردید و امید داشته باشید که خدا شما رو ببخشه
ایشون هم اگه خیلی با منطق و فکر باشند راضی نمی شوند آشیانه زندگی دوتا بچه و یک زن و شوهر از هم بپاشه
و یه نکته خیلی مهم
امیدوارم قبح این قضیه برات نریزه
شما مدام دارید تشکر می کنید که دوستان در این تالار شما را پذیرفته اند و دارند بهتون کمک فکری می کنند و راه حل نشون میدهند ... به نظرم بعد از 28 پست فهمیده باشید بچه ها دارند با شما همدردی می کنند تا کمی بر اوضاع مسلط بشوید و همان طور که خودتون هم می دونید این ارتباط ولو به خاطر هر دلیلی مثل تنهایی و عدم رفتار صحیح شوهر ، خستگی ، عدم درک نشدن و خیلی دلایلی دیگه ای که خودمون رو باهاشون گول میزنیم از بیخ و بن اشتباه بوده
خدا را شاکر باش فقط به خاطر حس عذاب وجدانی که داری
اگر هم واقعا این اقا را دوست داری و مطئمنی که با از بین بردن زندگی زناشویی و دو فرزندت زندگی بهتری بدست می اوری به دنبال توجیه رابطه ات نباش
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
:104::104:
سلام
افرین اولین قدم و خیلی بلند و خوب برداشتی. به قول delعزیز ما شاید تو این شرایط نبودیم و خوب درک نمی کنیم اما این و همه می دونیم که دل کندن سخته. حالا تو هر مرحله ای و به هر شکلی که می خواد باشه. اما نشدنی نیست. شما دقیقا مثل معتادی می مونی که هم می دونه این مواد زندگیش و به خطر می اندازه و هم به قول خودشون با این مواد حال می کنه و می خواد به خاطر اینده ترک کنه.
خب این ترک کردن درد استخوان داره سختی داره و هوس برگشت داره به خاطر سختی زیاد نصفه راه بارها و بارها این فکر میاد که ولش کن بر می گردم و ... اما یه اراده راسخ و قوی می خواد که همین اول کار ما در شما دیدیم پس به امید خدا شما می تونی می ریم جلو.
فقط یه چیز دیگه: باتوجه به اینکه شوهر شما خارج از ایران می ره و نیمی از ماه و نیست این هم به نفع شماست و هم زنگ خطره.
به نفعتونه که انرژیتون و جمع کنید و وقتی میاد خونه کنار شما و فرزندانتون نثار هر سه تاشون کنید نه اینکه تازه خسته بشید و کم بیارید.
و زنگ خطره چون وقتی همسرتون تو خونه دلگرمی نداشته باشه و محبت لازم و نبینه از خونه فراری می شه و عواقب جالبی نداره.
تو همین تالار مطالب فراوونی در مورد مهارتهای ارتباطی زن وشوهر هست لطفا با دقت بخون و مو به مو انجام بده
نتایج کارات و به ما بگو ما کنارتیم:72::43:
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
اينجاس كه ميتونيد "بيش از اندازه خوب بودن اين مرد" رو محك بزنيد....اگه ايشون مرد خوبي باشند بايد خواسته ي شما رو بي چون و چرا قبول كنن و از زندگي شما بيرون برن...
در ضمن دوست عزيزم بهتره شما به جاي عواقب ترك مرد مورد علاقتون( تنهايي و افسردگي و ...)به عواقب ترك نكردن ايشون (ابروريزي و بي اعتمادي خانواده و فرزندانتون به شما و در نهايت كيفر قانوني كه براي روابط نامشروع در نظر گرفته شده)فكر كنيد و متمركز باشيد!!
با توكل به خدا و بالابردن عزت نفس ميتونيد اين مشكل رو حل كنيد...
موفق باشيد
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
با سلام خدمت شما
به نظر من هم باید خیلی زودتر به خاطر حرمت زندگی و شوهرتون این رابطه زشت رو قطع کنید و دنبال توجیه نباشید که اون در حریان قرار بگیره و راضی بشه و غیره . همین که یه بار تلفنش رو جواب دادید کافیه بعد از این باید خیلی جدی برخورد کنید . امیدوارم که موفق باشید. :82:
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
اول ارتباطت را با اون ترك كن و بگو ديگه نمي خواي به اين خيانت ادامه بدي.
بعد بيا در مورد گناهت و عذاب خدا و ... اين كه چطور ارتباطت را با همسرت درست كني حرف بزنيم. :104:
اون مرد هم هر چي مي خواد فكر كنه، همين كه برات مهمه كه اون چي فكر ميكنه يعني هنوز بهش علاقه داري و هنوز از زير سلطه ي شيطان بيرون نرفتي.
هر چي مي خواد فكر كنه، به درك كه چي فكر ميكنه. :324:
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
سلام دوستان،يك دنيا تشكر از هر لحظه كه براى من گذاشتيد،وقتى صداقت و پاكى و مخصوصا ترس از گناه و avaghebesh رو در شما مى بينم،بيشتر از خودم بدم مياد كه چطور اين كار و كردم،چطور از خدا natarsidam،معنى كه از اقوام باهام تماس migirano ميگن ما نذر تو يا پدرخدابیامرزت كرديم كه به فلان حاجت bersesim ومى خوان براشون دعا كنم
(دوستان ميگن ته chehram نور داره)،واى كه چقدر من بدبختم،ببينيد با خودم چه كردم كه از آينه هم gorizoonam،
اين آقا امروز با من و تا الان تماس نگرفت،ولى فقط يه چيز كه داره مثل خوره نابودم ميكنه،اگر يه روز خواست حتما ببينيم همديگر رو و من نه گفتم،آيا به نظرِ شما اون نخواهد خواست آبروى منو ببره،تا الان اون بنده خدا هيچ وقت اين طور رفتار نكرده،ولى ميگم اگر روزى،اينكار رو خواست بكنه؛من چه خاكى بر سر بريزم،تو رو به خدايى كه miparastin فقط sarzanesham نكنيد كه تا به الان با بزرگوارى اصلا اين کارو نکردین،ولى ميدونم كه ضربالمثلی هست كه ميگه:هر كس خربزه خرد بايد..؛؛؛
و اون موقع من چه بايد بكنم،فكر اينكه خودم به شوهرم بگم رو هم ميكنم،خدا shahedeh كه قلبم درد ميگيره،يعنى مطمئن من رو mikosheh،پس بايد چى كار كرد،يا حتى اگر همسر ايشون بویی ببرد و........;
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
گرداب به خدا پناه ببر
خدا ستارالعیوب هست
خالصانه به سوی خدا برو
از ته دلت ازش طلب آمرزش کن
به وسوسه های شیطان توجهی نکن
سوره ی ناس رو زیاد بخون " من شر الوسواس الخناس
مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ترجمه : از شر وسوسهگری كه واپس میرود ( اگر برای چیرهشدن بر او ، از خدا كمك بخواهی و خویشتن را در پناهش داری )
گرداب عزیز با اعماق وجودت به درگاه خدا برو
خدا آمرزنده است تصمیم بگیر به خدا نزدیک شو ازش بخواه و خودت رو به دستش بسپار
اون وقت ببین که چگونه هدایتت می کنه و نمی گذارد آبروی یک مومن بریزد
گرداب حس و حالت رو با نزدیکی به خدا تقویت کن
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
بالهای صداقت ِ عزيز،
چشم،آنقدر سورۀ ناس رو خوندم و ميخوانم كه گاهى جواب بچه ها مو كه ميخوام بدم،ادامه سوره رو ميخونم، .ولى با اين حال خيلى خيلى ميترسم.فقط خدا خودش بهم رحم كنه.
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
ګرداب جان،
ګفتی که اګر خواست آبروریزی کنه و ... چی؟
1- ادامه دادن این رابطه از ترس آبروریزی احتمالی ایشون اصلا اصلا اصلا درست نیست.
احتمال اینکه ایشون همچین کاری را بکنند خیلی خیلی کم است. به هر حال یک طرف این قضیه هم خود ایشون هستند که مجازات ( چه قانونی، چه عرفی ) کمی در انتظارشون نیست. عواقب رو شدن این قضیه برای هر دوتون وحشتناکه و احتمالا ایشون همچین کاری را نخواهند کرد.
2- اګر همسر ایشون تا حالا نفهمیده، بعد از قطع ارتباط که دیګه چیزی برای فهمیدن نمی مونه. اګر هم تا حالا فهمیده بود که حتما اقدامی می کرد.
3- به همسرتون اصلا چیزی نګید. این خطایی نیست که با اعتراف بهش بشه مجازاتش را کم کرد. چه خودش بفهمه، چه شما بهش بګید عواقب تقریبا یکسانی در پی داره. شما به همسرتون چیزی نګید و کاملا هم ارتباطتون را با اون آقا قطع کنید و توبه کنید و به خدا توکل کنید. انشالله که خدا کمکتون می کنه و همسرتون هم نخواهند فهمید.
به خدا توکل کن که من جاهایی دست خدا را دیدم که خودم بهش می ګم معجزه! من معجزه را تو زندګیم با چشمای خودم دیدم. جایی که دیګه هیچ امیدی به هیچ کس و هیچ چیز نبود. خیلی بزرګتر از اونه که در فکر من و تو بګنجه.
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Gerdab
و اون موقع من چه بايد بكنم،فكر اينكه خودم به شوهرم بگم رو هم ميكنم،خدا shahedeh كه قلبم درد ميگيره،يعنى مطمئن من رو mikosheh،پس بايد چى كار كرد،يا حتى اگر همسر ايشون بویی ببرد و........;
ببخشید، اگه ناراحت نمیشین، میشه بگین ارتباط شما فقط در حد کلمات عاشقانه بوده یا تماس بدنی هم بوده و یا ارتباط جنسی هم داشتین؟ حد و مرز ارتباط شما تا کجا بوده؟
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
سلام گرداب عزیز
اول ازهمه عذرخواهی میکنم اگه جوابم با جواب دوستان یکیه...چون فرصت نمیکنم همه نظرات دوستان رو بخونم و فقط نوشته های جدید شمارومیخونم...
گرداب جان باید بگم برات خیلی خوشحالم...راه درستی رو درپیش گرفتی اما دوست گلم باید بهت بگم تصمیمی که الان گرفتی و اینکه دیگه نمیخوای جواب این آقا رو بدی راحت ترین قسمتشه...روزهایی میاد که تو دلتنگ خاطرات قشنگ اون روزهات میشی...دلتنگ حرفای دلنشین و رفتارهای دلپسند اون آقا میشی...روزهایی میاد که یه لحظه پیش خودت فکری میکنی نکنه من اشتباه کردم! نکنه این تصمیم تصمیم غلطی بوده و من باید ادامه میدادم! نکنه یه روز چشمامو باز کنم و ببینم که پشیمونم!
دوست گلم خودت رو واسه همه این روزها و این فکرهایی که دیر یا زود به سراغت میاد آماده کن....از همین الان از خدا بخواه که توی روزهای سختی که درپیش داری بیش از پیش مراقبت باشه...هواتو داشته باشه و نذاره آینه قلبت دوباره تیره و کدر بشه
عزیز دلم تو همه چیز رو به خدا بسپار و بشین نگاه کن که چه طور کمکت میکنه تا آبرویی ازشما ریخته نشه...تو ازش بخواه و ببین که چه طور کمکت میکنه تا اون آقا یا همسرش نتونه به شما و خونوادتون لطمه ای وارد کنه...فقط قلبا بخواه
نگرانیت درمورد اون آقا هم کاملا طبیعیه...ولی باید با توجه به شناختی که توی این مدت نسبت به ایشون پیدا کردی سیاستی پیشه کنی تا نتونه شمارو حتی تهدید بکنه
فقط به هیچ عنوان هیچ نقطه ضعفی از خودت مبنی بر اینکه نگرانی و نمیخوای شوهرت چیزی بفهمه از خودت نشون نده...وانمود کن که اگه این تصمیم رو گرفتی واسه اینه که برای هردوتون بهتره و چیزیایی از این قبیل که خودت با شناختی که از ایشون داری بهتر میدونی...اگه فکر میکنی با جواب ندادن تلفنهای ایشون ...قانع نمیشه و سروکلش بالاخره توی زندگیت پیدا میشه تا حداقل بفهمه دلیل این رفتار وتصمیمت چیه...خب به نظر من بهتره یک بار برای اخرین بار باهاش صحبت کنی...فقط مواظب باش که احساساتی نشی و خودت رو مدیون اون ندونی...یه صحبت کوتاه که فقط بفهمه دیگه به هیچ نحوی مایل به ادامه نیستی...فقط در همین حد
سعی کن هرچیزی که ممکنه تو رو در آینده به یاد اون بندازه... همین الان ...همین الان ...ازبین ببری...چرا روی همین الان تاکید میکنم؟ چون ممکنه الان پیش خودت بگی" من دیگه فکرامو کردم و تصمیمم عوض نمیشه پس لزومی نیست که فلان چیزی که منو یاد اون میندازه رو دور بندازم ...حذف کنم یا به یه شکلی از بینش ببرم " ولی خب آدمیزاد به خاطراتش زندس پس ممکنه الان وسوست نکنه ولی بعدا که دلتنگ شدی ممکنه وسوسه بشی و به یاد اون روزها بیوفتی و....دیگه ادامش رو حتی دوست ندارم بگم
گرداب عزیزم نگران نباش که:
خدا گوید تو ای زیباتر از خورشید زیبایم
تو ای والاترین مهمان دنیایم
بدان آغوش من باز است
شروع کن
یک قدم باتو
تمام گامهای مانده اش با من
-
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
tesoke جان،نپرس ازم كه بيشتر از خودم حالم به هم ميخوره و شما اى meral عزيز،حرفهاتون مثل مرحمى روى قلب شكستم نشست،اجر همتون با خدا.