طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
[سلام
من تازه به تالار وارد شدم و هنوز کامل روال سوال و کمک و جواب و اینا رو نمی دونم .
اما تعریف این سایت و ادمایی که توش به کمک هم میان و زیاد شنیدم . امیدوارم شما بتونین با کمک هم یه دردی از من روا کنین که ...:316:
من یه پسرم ، یه پسر که عاشق بود . خیلی عاشق اینقدر که مجنون تو جیبش بود .اما حیف همه یه طرفه بود و هوا(نه هوس، این قضیه که میگم مال 6 سال پیش میشه و الان کلی ازش گذشته اما عواقبش هنوز تو وجود منه و ..
خلاه اون موقع سر نگفتن و این که روم نشد حرفم رو بزنم طرف پرید . اخرشم رفتم اما حیف که خیلی دیر بود و بی فایده .
اینا رو گفتم تا به اینجا برسم که من از اون موقع به بعد دور از جون شما مثل ادمای اخته نه دیگه حسی دارم و نه میلی .
هیچوقت دیگه عاشق نشدم و هیچوقت دیگه نتونستم کسی رو تو دلم جا کنم.
بااین که همیشه عاشق عاشقی بودم و ارزوم بود ادمی باشم با یه عشق ساده ی ساده . اونقد دور از هیا هو و اروم که فقط من باشم و اون .
اینو یادم رفت بگم که من الان 25 سالمه و الان دانشجوام. از خمون 18 سالگی کار کردم و کار اما اخرش هچنان جای خودم وایسادم و درجا می زنم .
الان دو سالیه که شدم فیلم بردار(چه شود).توی اتلیه ای که کار میکردم یه خانمی بود که کم کم به دوست خونوادگی هم تبدیل شدیم .پیشنهاد کار از طرف شوهرش به من شد و من مشغول کار شدم .
بعضی وقتا که اینو تعریف میکنم واقعا پیش خودم خجالت می کشم ، اما اون زن چنان کششی داشت که منو زود جذب خودش کرد . اینقدر صمیمانه و نزدیک بهم بودیم که از خواهرم به من نزدیک تر شد. من و اون توی دفتر شده بودیم سنگ صبور هم .من درم رو به اون می گفتم و اونم به من. من همین جور هر روز بیشتر جذبش می شدم و اون همونطور نزدیک به من.شوهر اون خانم زیاد دفتر اتلیه نبود و بیشتر موقع ها من و ون تو تالار تنها بودیم. ادمی زاده دیگه بعضی موقع ها یه جورایی مور مورش می شه و یه احساسایی بهش دست میده که ...
منم یه ادمم مثل بقیه. این ارتباط ادامه داشت با احساس من که هم هوس بود و هم عشق . اره من عاشقش شده بودم و باورم نمی شد که روزا شده بود فکرو خیالم و شبا هم تو خواب ولم نمی کرد.
اما من هیچوقت نتونستم بهش نزدیکتر شم . خجالت ، حیا ، شرم ، یا شایدم ترس ، نمی دونم .
خلاصه اونا دفتر و جمع کردن و من از اونا جدا شدم . اما ارتباطمون ادامه داره، کمتر شده اما قطع نشده . احساس منم سر جاش ، حتی یه ذره هم از یادم نمی رفت و نرفته.
اما درد من اینه که می خوام بدونم چرا اینجوری شد و من هیچکسی رو دیگه دوست ندارم؟:302:
چرا نمی تونم به اون بگم که دوستش دارم و دیوونش شدم ؟
اصلا باید بهش بگم یا نه؟
اونم بعضی موقع ها به قول بچه ها چراغ سبزایی نشون میده . اما من اینقدر اکبند و خنگم که هم میخوام چیزی بگم ، هم نمی تونم چیزی بگم.
اینم بگم که اشتباه نشه: احساس من به اون از 100 تا 10 تاش هوس بود و باقیش عشق و دلبستگی (شایدم نتونسته باشم کامل مطلب رو ادا کنم اما لپ مطلب همین بود . اگه که چیزی زیاد تر خواستید بگید تا بگم)
پیشاپیش مرسی از لطف همتون و ممنون از اینکه وقت میذارید و به داد امثال ما میرسید
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
دوست گرامی خوش آمدید
بنظر من اولین و سریعترین کاری که باید انجام بدید، قطع رابطه کامل کامل با این خانم است.
شما نیاز به عاشق شدن، دوست داشتن و دوست داشته شدن و مورد توجه بودن داشتید و این خانم جلوی راه شما قرار گرفت، حدس می زنم هرکس دیگری جای این خانم بود شما بعد از مدتی همصحبتی و هم حسی چنین حالتی نسبت به او پیدا می کردید.
لذا اول از این خانم بطور کامل جدا شوید چرا که او متاهل است و متعلق به زندگی دیگری است. (حتما نسبت به گناه آن نیز آگاهید و خداترس هم هستید، پس این مقوله را به خودتان و وجدانتان می سپارم.) بعد از اینکه این خانم را به شوهرش، فرزندانش و زندگیش بخشیدید و برای همیشه ارتباط با او را رها کردید، بیایید اینجا تا با کمک هم روشی بیابیم که بتوانی شریک خود را پیدا کنی و از این خلاء روحی بیرون بیایی تا احساسات زیبایت را خرج همسر و شریک زندگیت کنی و بیهوده آنها را در جای نادرست خرج نکنی.
یاعلی بگو و همین الان عمل کن.
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
با سلام
اصلا فکرتون رو به این موضوع مشغول نکنید که چطور از علاقتون مطلعش کنید
از این موقعیت جدایی استفاده کنید و سعی کنید ایشون رو بطور کامل فراموش کنید و سعی نکنید باهاشون تماس داشته باشید
انشااله به وقتش موردی که مناسب شما برای ازدواج باشه رو پیدا میکنید
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
اولا مرسی از نظراتتون
اما باید بگم که کار من جوریه که نمیشه دور همه چیز رو یه خط قرمز کشید و ولش کرد .هنوز همکاریم . باهم مراسم میریم . من فیلمبردار اقام و اون عکاس خانم.با شوهرش دوستیم اینقدر صمیمی شده که اصلا جا واسه این حرف نیست.مثلا خودشون میگن میخوایم بریم مسافرت اما با فامیلامون راحت نیستیم. گفتن یه جور برنامه ریزی کنم که وقت بشه باهاشون برم.
درضمن من مونتاژکار فیلما هم هستم و نمی تونم که یهویی از همه چیز بکنم.
یه چیزی بگم که امیدوارم بهتون برنخوره، مگه ادم میتونه همه چیزو با عقل و منطقش کنترل کنه.اگه قرار بود اینطور باشه که زندگی به کام همه بود. من نمی گم نمیشه اما خودتون احتمالا عاشق شدین و میدونید که دل کندن چقدر سخته و به همین راحتی که شما میگید نیست. تو کدوم قاون نوشته که دوست داشتن جرمه وباید بخاطر اینکه فقط یه نفر رو واسه وجود خودش دوستش داری مجازات شی.:302:
اما یه سوال : میخوام بدونم به نظر شما الان که من همچنان باهاشون در ارتباطم لازم نیست به خودش چیزی بگم تا خودشم بدونه (البته فهمیده ولی به روش نمیاره)شاید خودش یه راهی جلومون بذاره؟
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bi hami
تو کدوم قاون نوشته که دوست داشتن جرمه وباید بخاطر اینکه فقط یه نفر رو واسه وجود خودش دوستش داری مجازات شی.:302:
عجیبه هان، مثل این که شما تازه به این دنیا اومدین. :163:تو همه ی قانونا گفتن که یه مرد حق نداره یه زن شوهردار را دوست داشته باشه. توی قرآن. توی کتاب قانون. توی وجدان. حتی تو کشورهای نامسلمان هم این قانون هست. به نظر شما خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اید و دارین یه جورایی قانون ها را زیر پا میگذارید.:305:
اما کسی که به این قانونها نیاز داره شمایید. اگه الان این راه خطا را برین، بعدها ممکنه کار به جایی برسه که خودتون باور نکنی. یه وقت به خودت میای و میگی، ای وای این منم با این همه گناه. من که این قدر خوب بودم که فلان کار را میکردم، حالا شدم یه مرد ... . خودت را مجبور کن تا از اون زن روز به روز بیشتر فاصله بگیری. چه می دونم یه بهانه ای جور کن و مسافرت باهاشون نرو. با اون خانوم تنها توی اتاق کار نکن. درد دل نکن. خودت را ملزم کن که کم کم درد دل هاش را هم گوش نکنی. دلیل نداره باهاش خیلی راحت باشی. :163: دست شیطان را ببین. خیلی به خودت غره نشو، شیطان بی صفت دنبال خار کردن ما انسان هاست و بعد میشینه و اسم ما را توی دفتر بازنده ها مینویسه.
در ضمن به نظر من صلاح نیست به اون خانوم چیزی بگی و بهتره ازش بیشتر فاصله بگیری.:305:
همچنین به فکر یه ارتباط حلال و سالم هم باش. حدیث از پیامبر داریم که هرگاه حلال خدا را بر خود حرام کنید، به حرام گرفتار میشین. دنبال ازدواج با کسی باش که مال خودت باشه و تا آخر بخواد کنارت بمونه. صلاح نیست خیلی مجرد بمانی. :46:
شیطان خیلی بی صفته. خیلی استادانه روی حرام های خدا، ماله میکشه و به ما میگه، اصلا کی گفته تو نباید این کار را بکنی. همیشه ازش بدم میاد، بدبخت از خدا رونده.:311:
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
]چقدر زیباست این آداب شیدایی.............. تو شیدایی ولی افسوس تنهایی
کجایی ای دل تنها چرا بیهوده حیرانی ........ تو پرپر کرده ای خود را و دلبر با کسی دیگر
بگو تا نا کجا ها تو به دنبال چه میرانی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:302::302::302::302:
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
دوست عزيز اگر اين عشق عميق و دوطرفه هم باشه دو تا مشكل داره. اول اينكه پاك نيست. چون با شكستن يك تعهد مقدس آغاز مي شه و ديگه اينكه اميدي به وصال توش نيست. حتي اگر اين مسير رو ادامه بدي و با اون خانم هم دوستي كني و رابطه رو آغاز كني اولاً ممكنه لو بري و قرباني يك قتل ناموسي بشي. اگر چه تاييد نمي كنم ولي خوب ايران اينجوريه ديگه ممكنه اين مسائل هم پيش بياد. بعد هم بعد از مدتي كه بهش وابسته تر شدي بايد تركش كني چون ايشون متاهله. و راهي براي وصال نيست. پس از نگاه لذت جويانه هم حتي اگر به مسئله نگاه كني پايان خوش و مطلوبي برات نداره. اگر سعي كني با يك دختر مجرد و مورد علاقه ات آشنا بشي و از اين خانم دوري كني كم كم اين خانم از ذهنت محو مي شه و به زندگي عاديت بر مي گردي.
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
سلام دوست گرامي! اسم اين علاقه رو عشق نذارين، چون عشق مقدس تر از اين حرفاست. ناراحت ميشم وقتي به هر احساسي لغت عشق رو نسبت بدن.
اگر قرار باشه اينجا همه مثل شما از رو احساس تصميم بگيرن و مشاوره بدن كه ديگه.... مسلما شما كه اومدي اينجا و مشاور ميخواي، بايد نظرات منطقي ديگران رو بپذيري . خوشبختانه همه متحدانه ميگن از اين رابطه دست بكشين. پا روي ارزش ها گذاشتن كار درستي نيست. اينجا همه ميدونن كه احترام به مرز هاي الهي و فرمان خداوند واجب تر از احساس شماست. آيا اگر خدايي ناكرده اين رابطه برعكس بود و كسي خانوم شما رو دوست داشت بازم اسم اين رابطه رو ميذاشتين عشق؟؟ شوهر ايشون براي شما كار جور كرده و صميمانه به شما ياري رسونده، آيا اين اسمش نمك خوردن و نمكدون شكستن نيست؟ از هر دست دادي از همون دست ميگيري! نكنيد اين كار رو تا فردا كسي به روزتون نياره!
انتظار نداشته باشين كسي ازتون غير از اين بخواد. در ضمن اگر شوهر داره و به شما به قول خودتون چراغ سبز نشون ميده ، واسه انتخابتون متاسفم. من نميخوام سرزنشتون كنم. فقط ميخوام از اين احساس غلط انداز مطلعتون كنم. برگردين و منصرف شين. انشاءا... خداوند بهتر از ايشون نسيبتون ميكنه.
پيروز باشين!
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bi hami
]چقدر زیباست این آداب شیدایی.............. تو شیدایی ولی افسوس تنهایی
کجایی ای دل تنها چرا بیهوده حیرانی ........ تو پرپر کرده ای خود را و دلبر با کسی دیگر
بگو تا نا کجا ها تو به دنبال چه میرانی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:302::302::302::302:
هر چی ما تو را از این دام شیطان می ترسانیم، دستاتو گذاشتی تو گوش هاتو و نغمه ی شیدایی سر میدی. من وقتی به کار شما فکر میکنم، تنم میلرزه. :302: شیطان داره بد جوری درونت نفوذ میکنه، لعنتش کن و برو دنبال یه عشق پاک و حلال.:305:
من از خدا میخوام بیشتر کمکت کنه و از روی غفلت کاری نکنی که حتی خودت هم میدانی آخرش پشیمانی است.:323:
این شیدایی و عشقی که تو میگی، همه اش دام شیطان است که برای تو پهن کرده و هر چه ما تو را از آن می ترسانیم، او تو را به آن دعوت می کند. کاش که ما بتونیم کمکت کنیم. :323:
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
توی اینترنت چرخ میزدم که این داستان را دیدم، یه دفعه به یاد تو افتادم تا آن را برایت بفرستم:46:
راهكارهاي تسلط شيطان از زبان شیطان !
روزي ابليس با حضرت موسي(ع) ملاقات كرد و گفت: «تو برگزيده و همسخن خدا هستي، و خدا تو را رسول خود قرار داده است، من گناه كرده ام مي خواهم توبه كنم، تو به درگاه خدا شفيع و واسطه من باش، و از خدا بخواه توبه ام را بپذيرد.»
موسي(ع) پيشنهاد او را پذيرفت و واسطه شد.خداوند به حضرت موسي(ع) وحي كرد: «توبه ابليس را مي پذيرم، مشروط بر اينكه بر قبر آدم(ع) سجده كند.» موسي(ع) فرمان خدا را به ابليس ابلاغ كرد، ابليس تكبر نمود و خشمگين شد و گفت: «من آن هنگام كه آدم زنده بود او را سجده نكردم، اكنون كه مرده است او را سجده كنم؟»
سپس ابليس به موسي(ع) گفت: اكنون كه نزد خدا از من شفاعت كردي، بر گردن من حقي پيدا نمودي، براي اين كه حق تو را ادا كنم تو را سفارش و نصيحت مي كنم كه در سه مورد مرا ياد كن (يعني متوجه من باش كه بر تو مسلط نگردم) و در اين سه مورد تو را به هلاكت نيفكنم:
1-هنگامي كه خشمگين شدي، مرا ياد كن، كه در اين هنگام مانند جريان خون در رگهاي بدنت به تو نزديك شده ام.
2- هنگامي كه در جبهه جهاد؛ در برابر دشمن قرار گرفتي، مرا ياد كن، زيرا در اين هنگام من نزديك مي شوم و وسوسه مي كنم كه تو زن و بچه داري به فكر آنها باش، با همين وسوسه، سست مي گردي و پشت به جبهه مي كني.
3- بترس و دوري كن از خلوت كردن با زن نامحرم، زيرا در آن هنگام من بسيار نزديك هستم، و بين تو و آن زن واسطه و دلال مي گردم، تا شما را به هم نزديك كنم و به گناه بي عفتي وادار نمايم
دقت کردی که حتی موسی هم باید از این دام بترسد.
جایی خواندم که خدا گفته اگر ما به یوسف کمک نمی کردیم، او حتما گرفتار زلیخواه میشد.
اینان که پیامبرند، چنین باید بترسند. من و تو که به جای خود. :46:
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
سلام :72:
به تجربه بهم ثابت شده که این جور ادما که با زن شوهر دار رابطه بر قرار می کنن و یا زن شوهر داری که با مرد دیگری رابطه بر قرار می کنه به حرف هیچ کس گوش نمی ده مگر سرش به سنگ بخوره با این حال گفتنیها را می گوییم خواه گوش کن پند گیر خواه نه.
1- گناهش خیلی سنگینه شونه هات طاقتش و نمیاره و خم خواهی شد
2- تصور کن همسر اون خانم بفهمه هم زندگی او خراب شده هم زحمات کاری خودت
3- زندگی شیرین اینده رو روی ویرانه های زندگی دیگری نساز
4- گفتنش به اون خانم تنها او را از همسرش دور تر خواهد کرد.
5-فقط یک لحظه با خود خلوت کن و تصور کن که ازدواج کردی و بسیار خانمت و دوست داری و مردی تنها با اسم دروغین عشق او را از تو بگیرد چه حالی خواهی شد؟
6- شما عاشق عاشق شدنی لااقل واست فرق کنه که می خواهی عاشق کی بشی
7- اون موقع که باید می گفتی عاشقی نگفتی حالا که باید سکوت کنی و ندای این عشق دروغین و در خودت بکشی پس لب باز نکن و با زندگی دیگران بازی نکن.
8- یادت باشه دنیا دار مکافاته.
9- دنبال حلالش باش که فت و فراوون دختر خوب هست
10- خواهشا گوش کن و توجیه نکن و بهانه نیار همه صلاحت و می خوایم
ما عاشق نیستیم و چشمامون از تو بازتره و بهتر از تو داریم 3 متر اون ور تو رو می بینیم گوش کن پسر خوب
موفق باشی:72:
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
[size=x-large][size=large]اینو بدون نیت و صمیمانه میگم:
من واقعا از ان که اینجام و با شما ها دردو دل میکنم خیلی خوشحالم
شماها احتمالا فرشته ایی از سمت خدا هستید و خدا داره غیر مستقیم به من کمک میکنه.
جدی میگم ، حرفای شما روی ادم تاثیر میذاره و کمک میکنه تا بهترین تصمیمات رو بگیره.زیاد وقتتون رو نمی گیرم فردا قراره واسه تحویل دادن کارا برم خونشون ، من همیشه جوری برنامه ریزی میکردم که اون باشه تا برای لحظاتی هم شده ببینمش و بهش نزدیک تر باشم و اروم شم ، اما فردا جوری میرم که اون نباشه .
شاید به قول شما دور تر بودن باعث بشه کم کم از ذهن و روحم پاک بشه
واسم دعا کنین تا بتونم از اینبلا دور شم:316:
مرسی [size=large][/size][/size][/size]
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
آفرین:104::104:
خوشحالم که دارید درست عمل می کنید. قدر مسلم کار سختیه. اما با اومدن به اینجا و گفتن احساساتتون و کمک دوستان ، پس از مدتی بطور حتم نتیجه قابل قبولی می گیرید.
به خدا توکل کنید ، او برای شما کافی خواهد بود.
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
اینارو خودم گفتما::46:
چراغ خانه ی قلبم به رنگ خاموشی ..... من و دل دست به گردن از این فراموشی
تمام منطق عالم درون کار منند ..... بکنم از تو و برم نظرم را بسوی باهوشی
عاقبت من توی این قمار و بازی باختم ..... اشتبا بودش که بیخودی از اون من یه ستاره ساختم
هی ازش نوشتم و واسه ی خودم تا اوج دنیا رفتم ..... تازه فهمیدم بابا خودم رقیب خودمم تواین بازی که ساختم
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
شعرت خيلي تعريفي نداشت. اما بهتر از شعرهاي داغون منه.:311:
اين قضيه كه تمام شود و براي هميشه هم از اين دام فرار كني، اين موضوع به عنوان يه نقطه ي عطف در زندگي ات ميشه و تو هميشه از اين كه تونستي بر خودت غلبه كني از خودت خوشحال ميشي. در آينده كلي كيف خواهي كرد. :305:
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
مطمئنا خیلی سخته داستان دل کندن اما می تونی . هر وقتم دلت گرفت بیا و بنویس گوش شنوای ما خیلی شنواس:311:
موفق باشی در این نبرد:72:
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
سلام دوستان.....
bi hami دوست بسیار خوب وصمیمیه من و بهترین دوستمه .اومد مشکلشو به من گفت..خب منم یکی مثل اون.نتونستم راهنماییش کنم و گفتم اگه چیزی بگم ممکنه بدتر شه واسه همین گفتم بیاد اینجا عضو شه و از شما راهنمایی بخواد.الان که پست های شمارو دیدم واقعا خیلی خوب راهنماییش کردید.منم بهش گفته بودم چیزی به اون خانمه نگو و ازش دور بمون ولی شرایط کاریش ایجاب میکنه با اون خانم در ارتباط باشه و چون اینکارو اونا بهش یاد دادند و دارن بهش کار میدن ترک کار هم یه جور نمکدون شکستنه چون اونا بهش احتیاج دارن.حالا هم با توجه به شناختی که ازش دارم مطمئنم راه درست رو انتخاب میکنه.منم واسش آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم بتونه به راحتی با این موضوع کنار بیاد.:323:
:72::72::72::72::72:
RE: طبق معمول : بازم زن شوهر دار و ...
از همینجا به دوست خیلی خوبم BI HAMI عزیز به خاطر کارهایی که کرده و اخیرا نتونسته به سمع و نظرتون برسونه تبریک میگم.داره خوب پیش میره خدا کنه از این امتحان سخت اهی سربلند بیرون بیاد
:323::323::323:
شب خوش :72::72::72::72::72: