ميخوام خوب باشم، اما....!
سلام دوستاي خوبم. از اينكه باز تاپيك دادم و شما رو به زحمت انداختم معذرت ميخوام.
نميدونم بايد از كجا شروع كنم... راستش من هميشه تو زندگيم عاشق چالش بودم. گفتنش واسم سخته اما تا چند سال پيش اصلا نميدونستم كيم و اشتباهات زيادي مرتكب شدم. آخه از يه خانواده غير مذهبي هستم كه خيلي از ارزش ها توش مرده . مثلا پدرم و داداشام ماترياليستن ! تو خانواده پدرم چيزي به نام دين اهميت نداره و خانواده مادرمو كه نيمه مذهبين سالي يه بار نميبينم. (البته مادرم و خواهرم مسلمانن و پايبند)
بگذريم. من اون موقع اشتباهاتي كردم و چوبشم خوردم! ولي وجود مذهب رو تو زندگيم ضروري ميدونستم و يه مدت هم به دين زرتشتي متمايل شدم، تا اينكه وقتي تو هجوم مشكلات زندگيم كاملا زمين خوردم ، نميدونم چي شد و چرا! ولي با دو نفر در مسير زندگيم برخورد كردم كه يكيشون اسلام رو اصولي بهم معرفي كرد و يكيشون راز هاي عرفاني رو بهم آموزش داد و همون موقع ها بود كه نشانه هاي معجزه بودن قرآن به دستم رسيد و ايمان آوردم و همه چيز با يه حكمت عوض شد و من اوج گرفتم و خيلي از گناهامو ترك كردم و چندين موفقيت و افتخار به لطف خدا واسم رقم خورد...
اما حالا 3 ، 2 سال از اون ماجرا ميگذره و من تلاش ميكنم خوب باشم، اما نميشم. نميتونم مشكلاتي كه از كودكي با ذاتم عجين شده از خودم دور كنم. يعني بعد از اون تحول ديگه نتونستم تغييري در خودم ايجاد كنم و اين مسئاله ذجرم ميده. نميخوام بد باشم! اما فراموش ميكنم...
همش احساس ميكنم گناهي كردم كه اين لطف از من برداشته شده، ديگه واسم معجزه نميشه، احساس ميكنم خدا رهام كرده. يا اينكه اميدي به خوب شدنم نداره. اين فكر خيلي اذيتم ميكنه. ميخوام اون حالت عرفاني و خوب بودن واسم بمونه. آخه اون دوتا راهنماي عزيز هم نيستن كه به پاهاي رخوت زدم توان حركت بدن.
بگين چيكار كنم تا بازم بتونم خوب باشم؟ ميخوام هميشه كنارم باشه. آخه تا ناخواسته گناهي مرتكب ميشم احساس ميكنم بينمون يه حجاب قرار ميگيره و من تحمل اين دوري رو ندارم. ديگه خجالت ميكشم ازش بخوام ببخشه! :302:
از همتون ممنونم.:72:
شبهاي دراز بي عبادت چه كنم؟
طبعم به گناه كرده عادت چه كنم؟
گويند كريم است و گنه ميبخشد،
گيريم ببخشد، زخجالت چه كنم؟
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
عزیزم چرا منتظر معجزه ای ؟
خودت این ححالت معنوی رو بوجود بیار خدا هم کمکت میکنه
.من هم از لحاظ دینی و اعتقادی خیلی ضعیف و سست بودم ولی در دوران دانشجوییم و آشنایی با دوستای خوب تازه فهمیدم چقدر از خدا دورم و اینکه چقدر براحتی گناه میکنم طوریکه هنوزم احساس میکنم خدا هنوز منو نبخشیده البته بزرگترین گناه اینکه که از رحمت خداوند ناامید بشی روزانه قرآن بخون مثلا آیه الکرسی. واسه ترک اعمال بدت هم نیت کن که اگه بازم مرتکب شدی یه جریمه واسه خودت قرار بدی . خلاقیت به خرج بده سعی کن دلتو به امامان مون نزدیک کنی مثلا من خودم حضرت فاطمه و امام علی رو خیلی دوست دارم و دوست دارم روضه حضرت زهرا رو گوش کنم و تازگیا هم چند تا سی دی ترتیل قرآن و روضه گرفتم تا با گوش دادنش سیاهی ها رو از دلم بشورم و......
عزیزم تو یه حرکت واسه دلت بردار خدا کمکت میکنه مطمئن باش
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
سرنوشتت مثل اونهايي مي مونه كه توي ماه رمضون ميارن توي تلوزيون تا براي مردم از اسلام آوردنشان بگن.:46:
ببين، خيلي سخته كه آدم بخواد توي زندگي تغيير مسير بده. ما آدما اگه بخواهيم يه عادت رو از سرمون دور كنيم، كلي دردسر داره و بايد انرژي صرف كنيم. حالا يكي مثل شما كه همه ي مسير زندگي را تغيير داده، كار خيلي بزرگي كرده.
صرف نظر از انتخاب شما و بحث در مورد درستي اسلام، تغيير كردن خيلي هم آسان نيست. يه عمر به چيزهايي عادت كردي و حالا بايد تغيير كني. خيلي مشكله. مطمئن باش خدا هواي تو رو بيشتر داره و بيشتر تحويلت ميگيره. ارزش يه نماز تو چند برابر كار ماست.
امثال من خيلي از كارهاي خوب را از روي عادت و بنا به تربيت اسلامي خانواده انجام ميديم اما تو بايد جور همه را خودت بكشي. يكي مثل من فلان گناه را نمي كنه چون از اول نميكرده و فلان كار خوب را انجام ميده چون از اول انجام ميداده. اگه فرض كنيم من از اول دبستان به مسجد ميرفتم و نماز مي خواندم، حداقل 15 سال از شما بيشتر مسلمان بودم. حالا طبيعيه كار شما سخت تر باشه.:305:
اما همه ي اين 15 سال عبادت من نظر خدا، به اندازه ي همون انتخاب شما ارزش نداره. :302:
پس تا حالا بدون كه كار سختي داري و خدا هم هواتو بيشتر از ما داره. (التماس دعا، برادر يا خواهر)
2) در مورد اين كه ميگي خدا ما را تنها ميزاره، كه اين كفر است. خدا اصلا كاري جز رسيدگي به امور ما نداره. از صبح تا شب بيچاره ميدوه دنبال كار ما. :227: حالا اگه ما كم كاريم اون طفلكي چه تقصيري داره.:316:
3) براي تغيير خيلي به خودت سخت نگير. كم كم شروع كن. امام علي: "گناه نكردن راحت تر از توبه است." حالا شما كه از اول بهش مبتلا بودي، كارت سخته. سعي نكن يك شبه عابد و زاهد شوي. زمان ميبره. دونه دونه صفات بد خود را بنويس و براي هر كدام مثلا يه زماني را در نظر بگير و حذفشون كن. همه را يك دفعه قطع نكن كه ميبري و دل زده مي شوي و بعد مياي اين جا آبغوره ميگيري كه من نمي تونم. :311:
4) صد بار اگر توبه شكستي باز آي. يه حديث هست كه ميگه خدا وقتي بنده اي توبه ميكنه، از مسافري كه در بيابان اسب و غذاي گم شده ي خود را پس از چند روز پيدا مي كنه، خوشحالتر مي شود.
5) اگه اون دوستان را از دست دادي، دوستان با ايمان ديگه اي پيدا كن. بودن با دوستان ديگه خيلي بهت كمك مي كنه. تاره هر كي بدونه تو تازه مسلماني، كلي با ذوق و شوق باهات دوست ميشه و از رفاقت با تو كلي كيف مي كنه.:227:
من هميشه دلم مي خواست كه دين را مثل تو داشته باشم و با تحليل به اون برسم، نه با ارث از والدين.:46:
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
سلام
مهم نيست که کي هستي و چي بودي مهم اينه که هميشه هرجا باشي مي تواني از پله هاي موفقيت
يه پله بالاتر بری.
سعي کن حداقل با مادر و خواهر به ديدن خانواده مادرتان برويد.صله ارحام در اسلام توصيه شده و فوايد بسياري دارد.مامانت را مي توني تحريک کني که مثلا بريم خونه بابابزرگ!.
.خيلي کلي نوشتي زياد نمي توانم موردي راهکار بدم
هر چي فکر کردم به ذهنم نرسيد که منظورت از اينکه گفتي بعضي چيزا با ذاتم عجين شده يعني چي!
فقط اينو ميدانم که خدا از روح خودش در گل ادم و حوا دميد و همه ما فرزندان همان ادميم.با يه فطرت خدا جو و پاک.
درسته وراثت روي يکسري خصوصيات انسان موثره ولي اين دليل بر صلب مسئوليت از انسان نميشه.
در عين حال بايد توجه داشت که عدالت خدا اقتضا مي کند که به هر کس به اندازه اي که به اش نعمت داده شده
ازش مسئوليت خواسته بشه.خدا به شما درک و فهمي داده که به قول خودتان همه دور و اطرافيان شما را عاقل تر از سنتان مي دانند
و لذا حداقل الان حجت بر شما تمام شده و بايد اگاهانه راهتان را انتخاب کنيد.
ببين در رابطه با خدا نميشه دو دوتا چهارتا عمل کرد.نميشه گفت خدايا يکي من يکي تو.مي خوام بگم شخص نيست که باش معامله کني.
هر کس جايگاه خودش را داره.ان خداست و تو مخلوق .يکسري چيز ها را در مقام خالق به بندش واجب کرده
و يکسري چيز ها را حرام.و معيارش براي جذا و پاداش در اخرت همين موارد است.
البته خيلي از اعمال انسان هم اثر دنيوي داره هم اثر اخروي.و مقداري از جزا و پاداش هاي اعمال بسته به
ظرفيت دنيا در اين دنيا به انسان داده ميشه.در کل انتظار معجزه نداشته باش
هر چند که اگر يک قدم خالصانه در راه خدا قدم برداري ده ها و صدها قدم کائنات خدا به سمت تو بر ميدارند
و امور را براي تو تسهيل مي سازند.ناگهان چشم باز مي کني ميبيني عجب!خدايا چي خواستم چي به ام دادي!
ياس از خدا خودش از گناهان کبيره است و بعد از شرک هيچ گناهي بزرگتر از ياس نيست.
چرا که فرد مايوس اميدي به امرزش و مغفرت خدا ندارد تا توبه کند.
در بيان رحمت خدا همين بس که در روايات اورده اند که در قيامت فردي هست که نامه اعمال او به دست چپش داده ميشود اما اين فرد در هنگام دريافت نامه بسم الله الرحمن الرحيم مي گويد
و نامه را مي گيرد و خدا از روي رحمت و فضل خود به برکت همين ذکر دستور مي دهد او را وارد بهشت
گردانند.
نماز خيلي در زندگي مهمه.در احاديث اورده شده نماز ستون دين است.بکار بردن واژه ستون در اينجا جاي تامل دارد.اگر ستون يک ساختمان نباشه کل ساختمان ميريزد.
حتما نماز بخون و در نماز دعا کن.
واجبات را بجا بياور و از محرمات پرهيز کن.
براي اينکه گناه نکني خصوصا گناهان کبيره بايد مرتب خود اگاه و خود هشيار باشي.
وقتي کسي روزه داره در خوداگاهي است.مرتب ميگه من نبايد چيزي بخورم-من نبايد گناهي بکنم و ....
بايد مرتب بگي و تکرار کني من انسان مومني هستم.من ثروت مندم-من عاشقم-و ....
حتي مي تواني يه گردنبندي-يه انگشتري مثلا عقيق انتخاب کني و به مدام همراهت باشه
که هر موقع انرا ديدي تو را در وادي خود اگاهي يا خود هشياري نگه داره
(حتما ميدوني که عقيق اولين کوهي است که اقرار کرده است به يگانگي خدا-و به پيامبري محمد (ص)-و به امامت حضرت علي (ع))
دوستان صميمي خوب انتخاب کن.ظاهرا شما در دوست يابي هم کمي مشکل داري.
اگر بتواني دوران دانشجويي در خابگاه داشته باشي براي زندگي ايندت خصوصا با شرايط شما خيلي خيلي مفيده.
مراسم و مجالس مذهبي را فراموش نکن.
اين بار صدم هست که مي گويم"vcd سمينار راز از دکتر ازمنديان را بگيريد و ببينيد"
صدقه مهمه هر چند کم.اگه 70 تومان هم داريد روزانه 10 تومان بندازيد مستحب تره تا اينکه اول هفته 70 تومان بدهید.
اگر سهوا يا به هر تر تيبي گناه کرديد سخت نگيريد.خدا بخشنده و غفار است.خجالت نکشيد.توبه کنيد و در جهت جبران بر اييد
و
......
مهم خواستنه و اگر بخواهي حتما موفق ميشوي و ادامه راه را براي فرزندانت هموارتر ميکني
موفق باشی.
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
ممنونم دوستان از راهنمايي هاتون. ولي من الان با انجام واجبات مشكلي ندارم، با دلم مشكل دارم. من هم نماز ميخونم ، هم قرآن. حتي تفسيري از قرآن رو خودم نوشتم و شب و روز به آيه هاش فكر كردم. روزه هامو هم با وجود اينكه نماز نميخوندم از كودكي كامل ميگرفتم. اما اوايل ايمان آوردنم مفهوم تمام اتفاقاتي كه اطرافم مي افتاد درك ميكردم و من اينو يه معجزه ميدونستم. يعني هر اتفاقي كه مي افتاد من ميدونستم كي پيش بيني شده و واسه چي اتفاق افتاده و بايد چه واكنشي بدم. ويه مطلب ديگه اينكه اطلا احساس تنهايي نمي كردم و هميشه احساسش ميكردم، طوري كه گاهي اطرافيان به عقلم شك ميكردن! مثلا يه اتفاق بد مي افتاد و من حكمتش رو درك ميكردم و به جاي اينكه از خبر ناراحت بشم، ذوق زده هم ميشدم و نا خود آگاه به خدا لبخند ميزدم! بعد همه فكر ميكردن ديوونه شدم كه جاي ناراحت شدن لبخند هم ميزنم.:311: ولي حالا ديگه اون حس نيست و مطمئنم يه جاي كارم ميلنگه. من اون احساس رو خيلي دوست داشتم، نميدونم ولي عجيبترين آرامشي بود كه تو زندگيم داشتم، حتي تو بدترين شرايط زندگيم. واقعا كلمه اي واسه توصيف احساسم به ذهنم نميرسه ولي هرچي بود ديگه تو زندگيم تكرار نشد . واسه همين خيلي احساس تنهايي ميكنم! من دوستان زيادي دارم و با ايمان هم هستند و خيلي دوستم دارند. ولي جواب تنهاييمو نميدن. اونا حتي نميدونن من كي بودم، نميخوام هم بدونن! ولي نميدونم ديگه چيكار كنم. من حتي به خودم رياضت ميدم ولي مثل اينكه منو قابل نميدونه خوب باشم و احساسم رو بهم برگردونه، چيكار كنم تا توجهش رو دوباره جلب كنم؟!:302:
دوست عزيزم جناب تسوكه! ممنونم از راهنمايي هاي ارزندتون. درسته من خيلي تغيير كردم ولي نميخوام دچار خود بزرگ بيني بشم و همينجا بمونم. حجت بر من تموم شده و من بازم گناه ميكنم! اين كه ديگه افتخار نداره. خيلي ها نميدونن و گناه ميكنن، خداوند هم راحت مي بخشتشون، اما من ميدونم و بازم انجام ميدم. اين يعني يه ضعف خيلي بزرگ!:302:
سبحه بر كف، توبه بر لب، دل پر از شوق گناه!
معصيت را خنده ميايد ز استغفار ما!
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
گفتي تفسير براي قرآن نوشتي. ببخشيد هان ولي معمولا اين كار را مراجع بزرگ پس از يه عمر مطالعه انجام ميدن. :311: (معلوم نيست، توي اون تفسير چه چيزهايي نوشته:163:) حالا بي خيال، ولش.
در مورد گناه هم بهتره دونه دونه حذفشون كني. همه را با هم نميشه. البته برخي گناهان را نميشه فقط ترك كرد و بايد راه كار ديگه اي براش پيدا كرد. مثلا براي چشم چراني و ... يك راهكار خوب، ازدواجه.:305:
در ضمن اگه هميشه ياد خدا همراهت نباشه، به معناي بي وفايي او نيست. فكر نكنم لازم باشه در همه چيز هم خدا را ببيني. مگه اين كه بخواهي عارف و صوفي و .... شوي كه من بلد نيستم. همين كه ترك محرمات كني و انجام واجبات، به قول يكي از عرفا، خودش تو را در بلند مدت خيلي بالا ميبره. يه شبه قرار نيست به آسمان هفتم برسي. يه ذره صبر كن تا ما هم برسيم.:311:
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
هاتفي از گوشه ميخانه دوش
گفت ببخشند گنه و مي بنوش
لطف الهي بيشتر از جرم ماست
نكته سربسته چه داني خموش
(حافظ)
در ادامه
رندي حافظ نه گناهي است صعب
با كرم پادشه عبيب پوش
سلام دوست عزيز
چرا تصور ميكني خدا بهت پشت كرده و يك موجود ترسناكي هست كه فقط منتظره بندههاش كار اشتباهي بكنند و اون سريعا عقوبت بكند
:43:
مباش در پي آزار و هر چه خواهي كن
كه در طريقت ما جز اين گناهي نيست
(حافظ ) قابل ذكر است كه حافظ حافظ كل قران است و انساني با خدا
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
گفتي تفسير براي قرآن نوشتي. ببخشيد هان ولي معمولا اين كار را مراجع بزرگ پس از يه عمر مطالعه انجام ميدن. :311: (معلوم نيست، توي اون تفسير چه چيزهايي نوشته:163:) حالا بي خيال، ولش.
سلام. دوست خوبم من كي باشم كه بخوام تفسير كنم. سوء تفاهم نشه، اگر اين كلمه رو انتخاب كردم چون واژه اي بهتر به ذهنم نرسيد. منظورم اين بود كه در هر آيه اي ساعت ها تفكر كردم كه چرا خداوند اين حرف رو زده يا اين كلمه رو به كار برده! چراكه خداوند دقيقا همون چيزي كه مد نظرشه در قرآن مطرح كرده. من هم در پي همين رفتم و خيلي هم نتيجه گرفتم. قرآن جوري با آدم صحبت ميكنه كه انگار همون موقع به تو ابلاغ شده و انگار براي تو نوشتنش. من هم رابطش رو با زندگيم پيدا ميكردم و جالب اين كه حتي زندگيم رو پيش بيني ميكرد. يعني امروز اگر آيه اي رو ميخوندم همين امروز استفادش رو درك ميكردم. ديروز اگر ميفهميدم زود بود و فردا دير و مطالبي هستند كه هر كس با درك حضوري كه نسبت به خودش و زندگيش داره درك ميكنه و من اينارو مينوشتم وگرنه من رو چه به تفسير قرآن. بگذريم...
دوستاي خوبم كه منو در اين مسير همراهي كردين، ممنوم از لطفتون. خوشحالم كه حمايت هاي شما رو دارم. شما كمك كردين تا يه بار ديگه عميق تر و منطقي تر به اين مسئله فكر كنم. درسته!! اشتباه و كوتاهي از منه. خداوند عادله و بين بنده هاش تبعيض قائل نميشه. اين منم كه واسه رفع اتهام از خودم دنبال بهانم... بزرگ ترين گناه من هم خواستنه! چون ميخواستم عاشق باشم اما اشتباه ميكردم. من بايد بي چشم داشت تلاش ميكردم نه اينكه منتظر پاداشي به اين بزرگي باشم.
همچنين فهميدم معجزه هميشه و هر لحظه هست، مهم اينه كه تو چقدر بصيرت داشته باشي تا اين معجزات رو درك كني!
دوستان خوبم حق با شماست من بايد ذره ذره از گناهام ، از منيتم، از زياده خواهيم و بي دانشيم فاصله بگيرم و به قول شما تدريجي ميشه اين كارو كرد.:104: پس يه مدت با خودم خلوت ميكنم تا به دور از فشار احساسات، يه راهكار منطقي واسه مشكلم پيدا كنم و سعي در خودسازي كنم. شما هم واسم دعا كنيد.
باز هم از لطفي كه بهم كردين سپاسگذارم . اميدوارم در خوشي هاتون بتونم جبران كنم. :72::72::72:
پيروز باشين دوستاي خوبم!
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
بهت تبریک میگم دختر گل...دغدغه های بزرگ مال آدمای بزرگه
"هر که او بیدارتر،پر درد تر هر که او هشیار تر رخ زرد تر"
بدون که خدا همیشه باهاته...نگاهت میکنه و هر وقت صداش کنی جوابتو میده:72:
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
hamishetanha عزیزم
تولد قشنگت رو تبریک میگم:72::72:
عزیزدلم
خدا تو رو خواسته و برای همین هم اسباب بیداری سر راحت قرار داده ، و تو هم انصافاً استفاده کردی ، این یعنی زمینه وجودی تو فعاله و فقط به خاطر بستر و شرایط در غفلت و ناآگاهی بودی .
نکته ای که میخوام بهت توصیه کنم ، چون علائمش رو درتو می بینم اینه که مراقب باشی دچار کمالگرایی نشی .
در کل چند نکته را توجه کن :
* نگذار احساس گناه متوقفت کنه یا به عقب برگردونه ، ( نتیجه احساس گناه یأس و افسردگیه ) به این توجه کن که چرا خدا توابین را دوست داره اونوقت می فهمی که چرا ماندن در احساس گناه بد هست ( از نظر روانشناختی )
* باید مهم برایت زمان حال باشه و این که مهم اینه که مراقب باشی به گذشته باز نگردی و اعمالت مطابق شرع باشه بعد اگر توانش را داشتی سطح را بالاتر ببری و به قرب فکر کنی و ....
* در تجربه حال و احوالات عرفانی ( که مشخصه تجربه کرده ای ) این نکته را در نظر داشته باش که گاهی احوالاتی سرخوشانه برای آدم پیش میاد ، توجه کن که گفتم " حال " ، یعنی ارتباط زیادی با احساسات داره ، وقتی معرفت عمیق پیش بیاد این حال نهادینه ( مقام = مقیم ) میشه و با عقلانیت بروز می یابد و به عبارتی رفتار را ملکه می کنه ، تصور نکن اون احوالات از بین رفته ، بلکه از هیجان تبدیل به رفتار شده ( همین که می گی با واجبات مشکل نداری اثر همون احوالاته ) ، اگر آگاه نباشیم در اثر وابستگی به اون هیجانات عرفانی ( بخوانید " وجد " ) هر وقت اون " وجد " را که به طور طبیعی همیشگی نیست در خود نبینیم تصور می کنیم دور شده ایم یا حالمون عوض شده در حالیکه این نیست . ( این بحث در مقوله قبض و بسط که از احوالات معنوی - عرفانیه قابل پی گیریه که جاش اینجا نیست )
* مهم اینه که به توصیه معصومین علیهم السلام ، به دانستههامون عمل کنیم و وظیفه اصلی ما همینه . بیش از حد شریعت ( انجام واجبات و ترک محرمات ) از ما انتظار نمیره ، اصل اینه ، و فراتر از این در صورت توان و امکان مطلوبه ، مواظب باشیم که کمال گرایی موجب احساس نا امیدی و عدم رضایت در نتیجه رکود و از بین رفتن نشاط میشه .
* گاه مراقبه ها و تهذیب نفس موجبات کراماتی را فراهم می کنه ( مثلاً رویاهای صادقه ، الهامات و .... ) ، این در عین حالیکه لطفه ، زمینه آسیب پذیری هم هست ، یعنی ممکنه موجب خودبینی و ... در سطح اعلاء شرک خفی بشه ، و ... یا حتی در جاهایی که اختلال روانی پیش میاد توهم قدیس بودن ، پیامبر بودن و ..... . بنا بر این حال احوالاتی که از آن گفتی در عین اینکه وجد میاره و انرژی میدهد ، اگر دائمی باشه برای ماها در سطح خودمون خطرناک هم هست ( بسط دلیلش در این مجال نمی گنجه ) بنابراین اگر گاهی سراغت میاد و همیشه نیست از لطف خدای مهربون بدون که مراقبته که وسعت هیجانات اون اختلالات شخصیتی و روانی برات ایجاد نکنه .( مثل ولتاژ زیاد و بیش از ظرفیت استاندارد برای یک وسیله است ، پس خدا مواظبه ما سوخت نریم یا فیوض نپرونیم )
( من خود شاهد بودم مشکل روانی پیدا کردن همسایه یکی از بستگان که مدتی در مراقبه بوده و اعمالی را انجام می داد که موجب شده بود مدتی چشم بصیرت پیدا کنه و افراد را با صورت برزخیشون ببینه ، اما فشار این وضعیت موجبات توهم و حتی حمله و فراموشی وی شد و بستری شدن اون را فراهم کرد و ..... یا موراد دیگر )
پس در پی این نباش که همیشه اون کرمات و حال و احوالات باشه .
* یک نکته ظریفه اینه که در بررسی و تلحلیها در خصوص رابطه انسان و ابلیس به این نتیجه رسیدم که ابلیس جوانان را با نامیدی از عفو خدا به سمت رخوت و رها کردن مسیر درست می کشونه و بزرگان را با امید به آینده و توبه به سستی و غفلت و درو شدن از خدا . پس ناامید نباش ، خوف و رجا را توأم کن ، یکی بدون دیگری آسیب رسانه .
موفق باشی عزیزم ، موقعیت خوبی داری قدرش رو بدون ،:310::310:
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
سلام فرشته ي مهربان .
بابت تاخير در پاسخ ازتون عذر خواهي ميكنم. لطف خيلي زيادي كردين. صحبت هاي زيباتون بهم خيلي انرژي داد. حق با شماست. من نبايد خيلي انتظار داشته باشم. گاهي اوقات تصور ميكنم اينم يه امتحانه. راستش كمالگرا نيستم اما ميترسم دير شه. در حال حاضر حالم خوبه اما گاهي از اين كه حالم خوب باشه دلگير ميشم.! من دوست ندارم از عرفان و علم و .... چيزي بدونم، چون هرچي علمت بيشتر بشه بيشتر فاصله ميگيري.... من ميخوام بي دليل دوست داشته باشم. اين محبت مثل باريه كه رو دوشم سنگيني ميكنه، ميخوام از رو دوشم برش دارم اما زندگي بهم ثابت كرده كه هيچكس لايقش نيست. واسه همين ميخوام اين احساس مال اون باشه. براي اون... چون ميدونم بهم خيانت نميكنه. هيچوقت. اما... نه دوست داشتن زوركي ميشه نه دوست داشته شدن. هيچكدوم.
من نميخوام يه احترام دروغين بين من و خدا باشه. نميخوام با ترس اطاعتش كنم. ميخوام همينطور كه هستم منو بخواد.
اما تا نيروهاي شيطاني هستن نميتونم خودم باشم. اين من نيستم. حتي تصويري كه از خودم تو آيينه ميبينم تصوير يه نقابه. گاهي مواقع به خودم ميگم كاش ميتونستم اين شخصي كه به جاي من زندگي ميكنه و جاي من فكر ميكنه رو نابود كنم، اما ميبينم اگه اون فكر نكنه، واسه خودم فكري ندارم.
كمي صحبت هام پيچيده شد، اما اميدوارم منظورمو رسونده باشم.
فرشته ي عزيز خيلي ازتون ممنونم. صحبت هاتون قلبمو تسكين داد. واسه چند روزي شارژم....:43:
موفق باشين...:72:
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
سلام بر همیشه تنها کسی که خدا را داره که هیچ وقت تنها نیست عزیز دل! ;)
اول یه چیز : قبل از این که شروع کنم باید صراحت کلام من را ببخشی من عادتمه تند برم!
ببین احساس معنویت چیز با ارزشی نیست که از دست دادنش اذیتت کنه! احساس معنویت معمولا در مراحلی برای بسیاری از جوانان پیش می آید حالت قشنگیه اما با ارزش نیست! اون چه با ارزشه علم و عمله و لا غیر! اما احساس معنویت که معمولا زائیده شرایط خاصه گاهی اوقات خودش یه مانع برای کماله حجاب نورانی تا الان نشنیدی ؟ احساس معنویت گاهی اوقات حجابی نورانیه که تو را از خودت راضی می کنه و جلوی پیشرفت معنویت را می گیره یه جور غرور بهت می ده و راهت را سد می کنه
در عین حال این احساس معنویت اون قدر لذت به افراد می ده که فرقه های منحرف درویشان و صوفیان با استفاده از آن به سوء استفاده از احساسات جوانان می پردازند .
در اسلام برخلاف این حالت شما باید همیشه خودت را در پیشگاه پروردگارت گناهکار و نادم ببینی و همیشه بدونی که اون چیزی نیستی که باید باشی این مساله از من گناهکار شروع می شه تا امام علی معصوم و ضجه های نیمه شب او!
بد برداشت نکن نگفتم از خدا بترس! این ترس از خدایی که می گن و شنیدی ترس از ظالم نیست که از روی ترس کاری را بکنی بلکه عظمتی است که ذره ایش تو را ذوب می کنه و در قبالش احساس کوچکی و خواری می کنی!
دیدی با آدم بزرگی برخورد می کنی ناخودآگاه بهش احترام می گذاری ؟ تا الان با یه عارف از نزدیک دیدار کردی؟ می بینی چه ترسی وجودت را می گیره؟ چرا؟ عظمت روح اون فرد تو را به احترام گذاشتن اون وا میداره ترس از خدا خضوع در برابر آفریدگار این عظمته
یه نفر بود که مسلمان نبود و می تونست بگه افراد به چی فکر میکنند یا چه چیزی در کجای دنیاست و ...
امام صادق با او مواجه شد و او را امتحان کرد و دید چنین قدرتی دارد از او پرسید چگونه به این جا رسیدی؟
گفت هر چیز را که به نفسم ارایه کردم و خوشش نیامد انجام دادم و هر چه را که به نفسم ارائه دادم و خوشش امد انجام ندادم. امام صادق به او گفت اسلام را به نفست عرضه کن او مکثی کرد و در خود رفت امام صادق به گفت نفست قبول کرد؟ گفت خیر! گفت پس طبق همان قانون مسلمان شو!
آن فرد مسلمان شد و از یاران نزدیک امام صادق شد روزی امام به او گفت می توانی بگویی در دست خود چه پنهان کرده ام ؟ او هر چقدر تامل کرد نتوانست بگوید با حیرت به امام گفت آن زمان که مسلمان نبودم هر چیزی را در هر جای عالم می دیدم و الان؟!
امام گفت آن زمان چون مسلمان نبودی پاداشی برای مبارزه با نفست در آخرت نداشتی و این قدرت را در دنیا به جزای مبارزه با نفست به تو داده بودند اما اکنون پاداش اخروی برای تو در نظر گرفته شده است
مگه نمی خوای خدا را دوست داشته باشی؟ اگه یه دختری را دوست داشتی بهت می گفت من دوست دارم لباس آبیه را بپوشی می گفتی چرا؟ از عاشق کسی بودی ازت چیزی خواست خودتو به آب و آتش نمی زنی انجامش بدی؟
اگه کسی بیاد بگه من واسه ت می میرم اما اگه می خوای بیشتر دوستت داشته باشم این جوری باش نمی میری تا اون جوری باشی؟
خدا خیلی دوستت داره خودش گفت نشنیدی مگه؟ گفت اگه بنده من می دونست چقدر دوستش دارم از شوق به من جان می سپرد
خدا اگه دوستت نداشت که راه نمی گذاشت جلوی پات که برگرد که من مشتاق دیدارتم؟ اگه دوستت نداشته که دلتو تنگ نمی کرد خوب دوستت داشته که می خواد غیر از خودش هیچ کی توی اون دل جا نشه !
اما همون خدا هم می گه بنده ی من ! من دوست دارم نمازت را اینجوری بخونی با من با این کلمات حرف بزنی من را اینجوری صدا کنی و تفقه در دینت بکنی تا من را و خودت را بهتر بشناسی و دوست داشتنی تر بشی
درس عشق بازی بهتر از این؟
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
سلام آشناي ديروز...خوشحالم از آشناييتون.
دوست خوبم همونطور كه اشاره كردم من نميخوام شخص مطرحي باشم كه همه بگن : "به به چه كمالاتي" يا اينكه عارفي بشم كه پرواز روح انجام بده و... اصلا علاقه اي به اين كارا ندارم. من فقط ميخوام روحم به آرامش برسه. همين. آرامشي كه وقتي خدارو بيشتر باور ميكنم، بيشتر احساسش ميكنم. منم اكثر تكاليفمو كه واسم قابل كنترله انجام ميدم. اما تكليف بزرگتري رو ميبينم به نام انسانيت! يعني ما اومديم اينجا فقط نماز بخونيم، روزه بگيريم، زكات بديم، بعد بريم؟! اگه خدا اين همه بشر خلق كرده واسه همين كه چه امتحان آسوني! اما منظور من اون بار مسئوليتيه كه كوه و آسمان و.... هيچكدوم جرات پذيرفتنشو نداشتند. مسئوليتي كه نمازمون، روزمون، كنترل نفسمون و تمام قواعد قرآن در راه به سرانجام رسوندنش براي ما در نظر گرفته شده.
در اينكه خدا گفته نماز بخون حرفي نيست، مسئله چطور خوندنشه. يا روزه گرفتن چيز سختي نيست، مسئله شوق و رغبت به اونه .
اين تكاليف ما نيستن كه مارو به خدا نزديك ميكنن. اين عشقه كه مارو به خدا پيوند ميزنه. اين نماز ما نيست كه واسه اون ارزشمنده، عشق به اطاعت و همصحبتيشه كه مارو واسه اون عزيز ميكنه. و من به دنبال اين عشقم. وگرنه انجام واجبات اونقدرها هم سخت نيست. اين انجام واجبات هم انسان رو تا يه جا پيش ميبرن، بقيش بدون عشق ممكن نيست. مهم نيست كه انسان چقدر خوب باشه، مهم اينه كه بتونه بد نباشه. و اين برخلاف نفس رفتن فقط از عشق بر مياد.
و همه ي ما دوري و نزديكي خدارو احساس ميكنيم. اين يه تلقين نيست. يه رابطه هست كه بين خالق و مخلوق برقراره و قابل انكار نيست.
البته همونطور كه گفتم، مشكل اصلي ما خواستنه. همين خواستن ميتونه بند تعلقي باشه كه مارو از اوج گرفتن باز داره. تا تعلق هست، عشق نيست و وقتي عشق هست ديگه تعلقي نيست.
و هدف من چطور خوب بودن نيست! فقط اداي مسئوليتمه. ميدونم كه نميتونم از پسش بر بيام، ولي همين كه تلاش كنم برام كافيه. حتي اگه نتيجه نگيرم. چون به نتيجش احتياجي ندارم.
پيروز باشين.:72:
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
آشنای دیروز خیلی قشنگ بود. داستان جالبی بود. نوشته هات هم تاثیر گذار بودن. مخصوصا پارگراف آخر. مرسی واقعا.:72:
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
سلام
همیشه تنها از اعضای خوب این سایت هست و اگر مجموع حرفاش و نظرات و موضوعاتی رو که ایجاد کرده رو بخوام در نظر بگیرم آدم مثبتی هست .
گیج شدم . ولی راجبش فکر میکنم . خوش به حالتون که اینقدر به فکر زندگی و آینده و دنیا و آخرت و عشق و عرفان و خدا و . . . هستید .
ز خواب جهل ، بس امسالها که پار شدند
خوش آنکه بیهده ، امسال خویش پار نکرد
همین که در این مورد فکر میکنید و بحث میکنید و زندگی میکنید و . . . به نظرم چیز کمی نیست .
امیدوارم قسمت بشه منم اینقدر حساس به این مسائل بشم . بحث خوبی هست . از همه دوستان ممنونم .
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
سلام جناب همیشه تنها
اگه می گی
نقل قول:
من فقط ميخوام روحم به آرامش برسه. همين. آرامشي كه وقتي خدارو بيشتر باور ميكنم، بيشتر احساسش ميكنم.
خوب این آرامش راهش چیزی جز "یاد خدا" نیست که گفته "الا بذکر الله تطمئن القلوب" اما این ذکر خدا این نیست که تسبیح توی دست بگیری دائم سبحان الله بگی هر کاری هم دلت خواست بکنی ها این ذکر خدا همون چیزیه که میگن اگه می خوای ببینی چقدر نمازت پذیرفته شده ببین چقدر نمازت تو را گناه دور کرده . این ذکر خدا یعنی این که هر وقت خواستی گناهی بکنی یادت بیاد که اون داره می بیندت ها! اون وقت این ذکر باعث میشه گناه نکنی گناه که نکردی قلبتم آرامش داره
نقل قول:
منم اكثر تكاليفمو كه واسم قابل كنترله انجام ميدم. اما تكليف بزرگتري رو ميبينم به نام انسانيت! يعني ما اومديم اينجا فقط نماز بخونيم، روزه بگيريم، زكات بديم، بعد بريم؟!
هر عبادتی یه ظاهر داره یه کمال داره نماز برای یه آدم بیخودی مثل من فقط واسه اینه که بگم خدایا گفتی بخون منم می خونم سمعا و طاعتا اما واسه اونی که عاشقه اوج عشق بازیه دیدن محبوبه صحبت با یاره
روزه برای منی که نمی فهمم فقط نخوردن و نیاشامیدنه واسه این که فقرا را درک کنم اما برای اونی که می فهمه نشستن سر سفره معرفت الهیه
زکات واسه چون منی رفع تکلیفه و برای اونی که می فهمه سرمایه گذاریه
خوش به حال تو که برات آسونه!
تکلیف بزرگتری به عنوان انسانیت را از کجا آوردی ؟ اصلا مگه می شه عبادت کنی و انسان نباشی ؟ محمد(ص) اول محمد بود (ستوده شده ) و امین بود(امانتدار ) و از شورای جوانمردان و سپس رسول شد. انسانیت مقدمه عبادت است و عبادت حرکت در راه انسانیت ! انسانیت در قامت دین است و دین راه انسانیت !
دینی که به راه رفتنت هم کار داشته و بهت اخطار می ده که مانند "مغرورها" راه مرو و در مقابل پدر و مادرت حتی آهی هم نکش و فقیر را از خود مران و با جاهلان ملایم صحبت کن و جواب حرف درشتشان را با سلام بده و با همسرت تندی نکن و ....
آیا این ها جز درس انسانیت است؟ نماز یعنی این که بشکنی از غرور و در برابر معبود به خاک بیافتی تا خشوع را در قلب خویش پرورش دهی
" من عمل بما علم علم الله ما لم یعلم"
کسی که به آن چه می داند عمل کند خدا آن را نمی داند به او یاد می دهد
مدل عبادت خدا مدلی نیست که مثل فیزیک و ریاضی بری از صفر تا صدش را بخونی بعد بیای تازه بخوای در عمل جمع و تفریق کنی بلکه معرفت خدا از طریق عبادت به دست میاد و این معرفته که شور و شوق می آفریند
خدای متعال می گه " من در نزد گمان بنده ام هستم "
یعنی هر چقدر خدات را شناختی خدا همون قدر برات بزرگه اگه اون را با مهربانیش شناختی با مهربانیش باهات رفتار می کنه و اگر اون را در قلبت با گناه کردن کوچک کردی خدا کوچکت می کنه
مدل معرفت و نزدیکی به پروردگار این جوریه که پله پله بهت می دنش نمی شه شما پله اولو نگذرونده باشی به پله دهم نگاه کنی!
مثلا می گه اگر شما عاق والدین شده باشی هر چی می خوای دعا کن دعات از سقف خونه ت بالاتر نمی ره! می گه اگه مشروب بخوری تا چهل شبانه روز دعا و نمازت قبول نیست ، می گه اگر این سوره را این مدلی بخونی ثواب ختم قرآن بهت می دم می گه اگر ...
چرا؟ با کدوم منطق ؟ خوب مدلشه! قانونیه که خدا وضع کرده :"فلن تجد لسنت الله تبدیلا و لن تجد لسنت الله تحویلا"
مگه می شه شما هنوز سواد نداشته باشی حساب دیفرانسیل بخونی؟ خوب نمی شه من گناهکار که هنوز توی الفبای عبادت موندم برم بگم چرا به آیت الله بهجت حال عبادت میدن به من نمی دن!
منظور اینه که شما می فرمائید انجام این عبادات انسان را تا یه جایی پیش می بره و از اون به بعد " عشق داند که در این دایره سرگردانند" خوب اون جایی که عبادات انسان را می بره تا در "منزلگه یار" است کلید اون در عشق است که خود صاحبخانه توی راه بهت می ده ! عشق هم از همین راهی که صاحب خانه می گه تحصیل می شه وگرنه شما که نمی خوای از دیوار خونه بالا بری!
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
سلام آشناي ديروز عزيز... جسارتا من خانومم، جناب نيستم. البته هرجور شما راحتين... :-)
آشناي عزيز ممنونم كه همراهيم ميكنيد و تواين شرايط تنهام نميذارين، مخصوصا اين روزها كه بدجوري مشكلات بهم هجوم آوردن. بازم سپاسگزارم....
RE: ميخوام خوب باشم، اما....!
اونی که همیشه همراهه و هیچ وقت کسی را تنها نمی گذاره خداست منم اگر چیزی می نویسم چیزیه که خدا به دلم می اندازه که بنویسم وگرنه خیلی اوقات تا قبل از تایپ کلمه خودمم نمی دونم چی می خوام بنویسم!
اگه واقعا کلافه اید و احساس تنهایی می کنید مناجات امام علی در مسجد کوفه را توی دل شب وقتی تنهائید از ته دل بخونید دیوونه تون می کنه!
مولای یا مولای انت المولا وانا العبد وهل یرحم العبد الا المولی
مولای یا مولای انت المالک وانا المملوک وهل یرحم مملوک الا المالک
مولای یا مولای انت العزیر وانا الذلیل وهل یرحم الذلیل الا العزیز
مولای یا مولای انت الخالق وانا مخلوق وهل یرحم المخلوق الا الخالق
مولای یا مولای انت العزیز وانا الحقیر وهل یرحم الحقیر الا العزیز
مولای یا مولای انت القوی وانا الضعیف وهل یرحم الضعیف الا القوی
مولای یا مولا انت الغنی وانا الفقیر وهل یرحم الفقیر الا الغنی
مولای یا مولای انت المعطی وانا السائل وهل یرحم السائل الا المعطی
مولای یا مولا انت الحی وانا المیت وهل یرحم المیت الا الحی
مولای یا مولا انت الباقی وانا الفانی وهل یرحم الفانی الا الباقی
مولای یا مولا انت الدائم وانا الزائل وهل یرحم الالزائل الا الدائم
مولای یا مولا انت الرزاق وانا المرزوق و هل یرحم المرزوق الا الرازق
مولای یا مولا انت الجواد وانا البخیل وهل یرحم البخیل الا الجواد
مولای یا مولای انت المعافی وانا المبتلی وهل یرحم المبتلی الا معافی
مولای یا مولا انت الکبیر وانا الصغیر وهل یرحم الصغیر الا الکبیر
مولای یا مولا ی انت الهادی وانا الضال وهل یرحم الضال الا الهادی
مولای یا مولای انت الرحمان وانا المرحوم وهل یرحم المرحوم الا الرحمن
مولای یا مولای انت السلطان وانا الممتهن وهل یرحم الممتهن الا السلطان
مولای یا مولای انت الدلیل وانا المتحیر وهل یرحم المتحیر الا الدلیل
مولای یا مولا انت انت المغفور و انا المذنب وهل یرحم المذنب الا الغفور
مولای یا مولا انت الغالب وانا المغلوب وهل یرحم المغلوب الا الغالب
مولای یا مولا انت الرب وانا المربوب وهل یرحم المربوب الا رب
مولای یا مولا انت المتکبر وانا الخاشع وهل یرحم الخاشع الا متکبر
مولای یا مولا ی ارحمنی برحمتک وارض عنی بجودک وکرمک وفضلک یا ذالجود والاحسان والطول والامتنانکنه...
دانلود فایل صوتی