من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
سلام-من حدود 4 ماه است كه با پسري نامزد كردم نامزدم دانشجو و ساكن خارج كشور است او هميشه خيلي مهربان است ولي ما همديگر زياد ندهده ايم و فقط از طريق اينترنت-البه او يكبار ايران آمده-او پدر و مادرش در بچگي از دست داده و داراي خانواده خوبي مي باشد و در بچگي خيلي سختي كشيده و با پدر بزرگ و مادربزرگش زندگي كرده-پسري است كه خودش از صفر به بالا كشانده-من توسط دوست مادر و پدرش كه مادر شوهر دوستم است به هم معرفي شديم او من خيلي دوست داره و داره سعي مي كند تا براي بهم رسيدن- ولي من جديدا دچار ترس شدم چون اولا شوهر آينده ام دانشجو دكترا است و هنوز كار نداره- اختلف سليقه داريم ولي نه خيلي- ترس ديگرم از اين است كه من يك خواهر دارم كه از من سه سال كوچكتر است و با پسري كه از همكلاسي هايش بوده ازدواج كرئ و براي ادامه تحصيل از ايران رفتند و در حل هر دو دانشجو دكترا هستند آنها 8 سال هم رو مي شناختند و تا حالا هم ما فكر مي كرديم كه خانواده خوبي دارند ولي الان بعد از 3 سال متوجه شديم در اين مدت خواهرم در ديار غربت مورد زجر قرار داده و يكبار هم داشته خفه اش مي كرده-پسري كه ما هيچوقت فكرشو نمي كرديم براي همين من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
من و نامزدم پيش مشاوره رفتيم و او هم گفته كه ازدواج حوبي خواهيم داشت و پيش وكيل هم رفتيم و قرار است حق طلاق به من داده شود(اين پيشنهاد همسرم بود) من فكر مي كنم پسري كه اين همه وقت مي شناحتيم اينقدر بد در آمده پس واي به حال نامزد من كه زياد همو نديدم.
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
سلام-من هنوز منتظر نظراتتان هستم-مدير همدردي و فرشته مهربان شما نظري نداريد-پيشاپيش ممنونم
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
سلام دوست خوبم. ترس و دودلي شما ناشي از تصوراتيه كه براي خودتون ايجاد كردين. اگر فكر ميكنيد از هم شناخت كافي نداريد خوب با هم بيشتر صحبت كنيد و سعي كنيد به روش هاي مختلف امتحانشون بكنيد. نظراتشون رو راجع به مطالب مختلف جويا شين و واكنش هاشونو در شرايط مختلف بررسي كنيد. اگر ضعفي از خود نشان ندادند ميشه 99% احتمال داد كه فرد ايده آل شما هستند.
پيروز باشين.
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
سلام-ممنونم از راهنمايتان-ما در بيشتر موارد مهم با هم تفاهم داريم البته اختلاف سليقه هم است . بيشتر جريان خواهرم من را ترسانده و نمي دانم با اين ترس چه كنم-همش فكر مي كنم مردها همه شون آدمهاي خشن و بي رحمي هستند هر چند نامزد خودم خيلي مهربانه ولي نمي توانم بهش اعتماد كنم و نگرانم چون او هم گناهي نداره.
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
سلام. دليل شما از ترس در مورد بيكار بودن يك دانشجوي دكترا از كجا ناشي مي شه؟ من هميشه دوست داشتم بدانم واقعاً سقف توقعات بعضي از خانم ها به كجا محدود مي شود. آيا فكر مي كنيد اگر با ايشان در حال حاضر زندگي كنيد مايحتاج اوليه زندگيتان مثل خوراك و پوشاك و مسكن تامين نمي شود؟ اگر اينطور بود كه ايشان به شما پيشنهاد ازدواج نمي دادند. اگر از تامين مسائلي كه ذكر كردم خيالتان راحت است از چه چيز ديگر نگراني داريد؟ يك سئوال ديگر ،آقاي قشري را در جامعه مي شناسيد كه از دانشجويان دكترا در آينده شانس بيشتري براي يافتن شغل هاي عالي و سطح بالا داشته باشند؟ عدم اطمينان شما از شاغل شدن او كه دانشجوي دكتراست آيا ناشي از پرتوقعيتان و عجول بودنتان است و يا نشانه و علائمي را مشاهده كرده ايد كه اين عدم اطمينان را به شما تزريق كرده؟ تحصيلات خودتان چقدر است؟
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
سلام مرسي از جوابتان-من خودم كارشناسي ارشد هستم و در زمينه پتروشيمي فعاليت دارم-مسئله اساسي اين است كه من بايد همه چي اينجا ازدست بدهم و دوباره از صفر شروع كنم و تا وقتي همسرم كار پيدا نكند وضعيت ثابتن خواهد بودو اين كه شوهر خواهر من هم الان دانشجو دكترااست و متاسفانه زندگي سختي دارند و من از همه اين ها مي ترسم با اين كه نامزدم دوست دارم ولي مي ترسم .
من هم بايد در خارج كشور كار كنم ولي مي دانم سابقه كاري اينجا و تخصيلات اينجا را قبول ندارند-نامزدم روي كاركردن من هم براي ادامه زندگي خساب مي كند تا وقتي درسش تمام شود و منهم نمي دانم اگر كار پيدا نكنم و اين كه اگراز لحاظ مالي در مضيق باشيم آن وقت شرايط عوض مي شودو او احلاقش فرق مي كند يا خير . از وقتي شوهرخواهرم كه اينقدر آرام بود عوض شده منم ديگر به كسي اعتماد ندارم.
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
سلام. دوست عزيزم در نظر داشته باشين كه مشت نمونه ي خروار نيست. شما تنها عبرتي كه بايد از زندگي خواهرتون بگيريد اينه كه چشمهاتونو بيشتر باز كنيد، نه اين كه به نامزدتون بي اعتماد شين. ترس، بي اعتمادي، نگراني بي مورد و... همه و همه ضعف هايي هستند كه شما بايد در صدد جبرانشون بربياين، نه اين كه با اهميت دادن به اونها زندگي رو به كام خودتون تلخ كنيد. دوست خوبم مشكلات هميشه هستند و ترس از اونها هم دردي رو درمان نمي كنه، مهم اينه كه شما چقدر مقاوم باشيد. شما بايد مانند كوه محكم باشيد . يك كوه شايد با زلزله بلرزه ولي متلاشي نميشه. پس به جاي اينكه نگران آينده باشين از خودتون فردي قوي بسازيد!
و اما راهكاري كه من به شما پيشنهاد ميكنم تا آرامشتون رو به دست بيارين اينه كه به خدا توكل كنيد! نمي دونم تا چه حد از توكل ميدونيد. توكل يعني اعتماد كردن به خدا! از اونجايي كه خداوند به تمام درخواست هاي انسان پاسخ ميده پس بايد اطمينان كامل داشته باشين كه نتيجه تصميمتون بهترين نتيجه ممكنه. يعني شما ميگي خدايا من مطمئنم تو نسبت به حرفهاي من شنوايي و همچنين اجابت گر تمام دعا هايي. پس از تو درخواستي ميكنم ، اگر درخواستم رو اجابت كردي تو رو شكر ميكنم چراكه منو شامل رحمت بي دريغت كردي و اگر اجابت نكردي باز هم تو شكر ميكنم چراكه در اين صورت منو شامل حكمت خودت كردي ، زيرا تنها تو نسبت به صلاح من آگاهي و در اعتماد هم خيانت نمي كني....
اونوقت ميتونيد با آرامش تصميم بگيرين و زندگي كنيد و مطمئن باشين خداوند بهترين سرنوشت رو براي شما رقم ميزنه . " خدا گر ببندد ز حكمت دري ز رحمت گشايد در ديگري" اين يعني توكل!
من خودم از اين فرمول خيلي نتيجه گرفتم، پيشنهاد ميكنم شما هم در زندگيتون به كار ببنديد.
پيروز باشيد.
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
مرسي از راهنمايتان-خودم هم از اول همه چي دست خدا سپردم و از او خواستم هر چه صلاح همان بشود- جالبش هم اين است كه همه راهها خودش هموار مي شد-شما درست مي گيدچون بايد خودم قووي كنم راستش اصلا دختر قوي نيستم و چون در خانواده خودم همش دعوا بودم براي همين هميشه از ازدواج مي ترسيدم خواهرم دختر قوي بود كه با اين وجود كلي در زندگيش مشكل پيش آمد-من هميشه اول رو خدا بعد به او خساب مي كردم براي همين حالا ترسيدم-
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
دوست خوبم نترسيد. مشكلات زندگي هم آزمايشهاي الهي اند. مطمئن باشيد هيچ كس بيشتر از حد توانش آزمايش نميشه! اگر آگاهي و استقامتتون زياد باشه، هيچوقت شكست نميخوريد...
هميشه در اين ساعت و اين ثانيه زندگي كنيد. ماه ديگه و سال ديگه رو خدا كريمه.... نذاريد نگراني سال ديگه اين لحظتون رو خراب كنه. همين لحظه اي كه ديروز نگرانش بودين!...
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
سلام به همه دوستان
اولا يك اعتراض به دوست خوبم هميشه تنها
چرا هميشه ما ميندازيم گردن خدا چرا خودمون درست انتخاب نكنيم و درست عمل نكنيم
به نظر من اين كه بسپار به خدا خودش درست ميكنه مال انسانهاي ضعيفه كه دنبال چاره برا اشتباهشون نيستند دنبال كسي هستند كه مشكلاتشون را بندازند گردن شخص دوم
بابا اون خدا ديگه چكار كنه براي ما
عقل داده فكر كنيم قلب داده تا عاشق بشيم چشم داده تا ببينيم گوش داده تا بشنويم و از بقيه عبرت بگيريم
اما as56 عزيز
چرا نفوس بد ميزني مشك كه نمونه خروار نيست و اگه اينجوري بود هيچكس ازدواج نميكرد.
اما پيشنهاد من اينه كه يك برنامه بزار با نامزدت برو مسافرت بريد يك جايي ديگه (شهر شما و شهر همسرتون نباشه) چون احساس من اينه كه انسان تو مسافرت يعني شب و روز با هم بودن و بعد از حدود 40 يا 50 ساعت يكخورده از واقعيات خودش و نشون ميده و اينطور نيست كه براي 4 يا 5 ساعت بودن خودشون را خوب نشان بدند
ولي اين را بدون سعي كن بهترين چيز را انتخاب كني تا اينكه در آينده دنبال مقصر سوم بگردي:72::104::104::104::104::104:
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hadi f2
سلام به همه دوستان
اولا يك اعتراض به دوست خوبم هميشه تنها
چرا هميشه ما ميندازيم گردن خدا چرا خودمون درست انتخاب نكنيم و درست عمل نكنيم
به نظر من اين كه بسپار به خدا خودش درست ميكنه مال انسانهاي ضعيفه كه دنبال چاره برا اشتباهشون نيستند دنبال كسي هستند كه مشكلاتشون را بندازند گردن شخص دوم
بابا اون خدا ديگه چكار كنه براي ما
عقل داده فكر كنيم قلب داده تا عاشق بشيم چشم داده تا ببينيم گوش داده تا بشنويم و از بقيه عبرت بگيريم
سلام. دوست خوبم اگر به خدا اعتماد كني كه مشكلي واست پيش نمياد. من نگفتم دست رو دست بذارن ببينن چي ميشه! گفتم بعد از بهترين تصميم توكل كنند، همين! گفتم ترس بي مورده وقتي خداوند رو در پناهت داري.... وگرنه حرف من نياز به عقل رو كتمان نمي كنه....
اين آيه هاي قرآن ميتونه جواب شما باشه"
" بسم الله الرحمن الرحیم "
"ای پیغمبر! همینکه عزم کردی و تصمیم گرفتی، به خدا اعتماد کن و کار خود را دنبال کن» (آل عمران/ 159 )،"
"پروردگار شما به [حال] شما داناتر است اگر بخواهد بر شما رحمت مىآورد یا اگر بخواهد شما را عذاب مىکند
و تو (محمد) را بر ایشان نگهبان نفرستادهایم (54 اسری)"
" و چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آن که ما را به راه هایمان رهبری کرده است؟ و ما بر آزاری که به ما رساندید البته صبر خواهیم کرد و اهل توکل باید تنها بر خدا توکل کنند» (ابراهیم/ 12)"
"ای کسانی که ایمان آورده اید، نعمتی را که خداوند به شما بخشید به یاد آورید، آن زمان که جمعی از دشمنان قصد داشتند دست به سوی شما دراز کنند - و شما را از میان بردارند - اما خدا دست آنان را از شما بازداشت از خدا بپرهیزید و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند (11 مائده)
موفق باشيد.
[quote=hadi f2]
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
بجای سفر رفتن (پیشنهاد یکی از دوستان ) بهتره برین مشاوره. درسته که آدمها در سفر و زندگی زیر یک سقف همدیگه رو بهتر می شناسن، اما دلیل نمی شه که شما برای آشنایی با همسر آینده تون با ایشون یه مدت زیر یک سقف زندگی کنید ( حداقل فرهنگ ما این را نمی پسنده ). ممکنه در سفر شرایطی پیش بیاد که بعدها قابل جبران نباشه، مخصوصا اگه به هر دلیلی نامزدی به هم بخوره.
اگر ترس شما از مشکلات اخلاقی و رفتاری همسرتان است، که خب بحث مشاوره و بررسی های کارشناسانه مطرح میشه که کلا این آدم را و تناسب شما برای زندگی با هم را می سنجه و یک مساله کاملا جداست از مشکل دومی که مطرح کردید. اینکه مردی تصمیم بگیره همسرش را خفه کنه خیلی طبیعی نیست و نمی شه گفت عصبانی بوده یا خسته بوده یا حواسش نبوده. مشکل فراتر از اینهاست و احتمالا با مشاوره قبل از ازدواج می تونست خودش را نشون بده.
اما مشکل دومی که مطرح کردید بیکاری فعلی همسرتون است و ترس از مشکلات مالی. به نظر من خیلی زود دارین در برابر مسایل معمول زندگی کم می آرید. ترس از مشکلات مالی اون هم برای زنی با تحصیلات کارشناسی ارشد فنی و همسر دکترا! یعنی می ترسید نتونید از پس یه زندگی معمولی بربیایین؟ خیلی خودتون را دست کم گرفتین.
در ضمن دانشجویان دکترا در اکثر دانشگاههای دنیا ( حتی در بیشتر دانشگاههای ایران ) شاغل محسوب می شن و حقوق می گیرند که حقوق خیلی زیادی نیست اماخب برای یک زندگی معمولی کافیه. مدرک دانشگاههای خوب ایران را هم در بهترین دانشگاههای دنیا هم قبول دارند، چه برسه به دانشگاههای معمولی. پس نگرانیتون از اعتبار مدرکتون و پیدا کردن کار هم بیهوده است. دارید به خودتون سخت می گیرید. نمی گم خیلی بی خیال باشید و بیگدار به آب بزنید. این که دارید به مساله فکر می کنید و می خواهید قبل از این که به مشکلی بربخورید راهش را ببندید خیلی خوبه. اما معنیش این نیست که اینقد بترسید و سخت بگیرید.
محکم باش. نترس.
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
سلام -من از همه دوستان ممنونم برای نظراتشان در یک انتخاب بهتر. اتفاقا نامزد من برای شهر دیگری است و من با خانواده ام رفتیم شهرشان و نامزد من با ما برگشت تهرات و او در قطار با خانواده من بود.
ﭘﺩﺭ من خیلی دوستش داره و نظرشون این است چون نامزد من در زندگی خیلی سختی کشیده قدر می داند-من گاهی می ترسم از این که این سختی ها باعث شود تا او هم مثل شوهرخواهرم شود البته تا حالا مشکلی نبوده غیر همان اختلافات سلیقه ای. شوهرخواهرم از خانواده خیلی خوبی است و همیشه اهل خانواده بود ولی حالا با اتفاقاتی که افتاده من دارم به نامزدم خیلی سخت می گیرم چون فکر می کنم خواهرم چون توقعی از شوهرش نداشت او هم این طور شد. می خواهم نامزدم قدر بداند البته خودش همیشه می گه که قدر می دانه با این که دوستش دارم ولی می ترسم چون از هم دوریم و چون تجربه سخت خواهرم داشتم.
RE: من براي ازدواج خودم خيلي مي ترسم لطفا راهنماييم كنيد
چرا سری که درد نمیکنه دستمال می بندین؟:305: