علاقه شدید همکلاسی سابق به من

با سلام

من 4 سال پیش در دانشگاه با دختری آشنا شدم و شدیدا بهش علاقه مند شدم ولی به جز چندی از دوستان کسی دیگری از این قضیه مطلع نبود خلاصه اینکه بعد از این همه خاطر خواهی متوجه شدم که این عشق من واقعی نبوده و من خیلی زود احساساتی شده بودم و عاقلانه عمل نکردم. تا اینکه اون دختره از این علاقه مطلع میشه ولی دیگه من اصلا به این موضوع فکر نمی کردم حتی متوجه شده بودم که حدود 2 سال هم از من بزرگتر هست و این مسله کار منو خیلی سخت تر می کرد و نمی تونستم تصور کنم همسر یندم از من بزرگتره .

چند وقت پیش بهم ایمیلی زده بود شدیدا به من ابراز علاقه کرده بود و می گفت فقط تو را می خوام از این جور حرفا البته این دختره از اون دخترای مورد دار نیست و از لحاظ اخلاقی مورد تایید منم هست ولی چه کنم که دیگه علاقه ای به او ندارم ...

حالا راهنمایی می خواستم از شما که چه جوری بهش بفهمونم من اونو نمی خوام ؟؟؟؟؟؟
در ضمن خیلی عاطفی و هنرمند و حساس هست و من نمی خوام مشکلی واسش بوجود بیاد (نه سیخ بسوزه نه کباب)

سلام

هر جوری بهشون بگید حتما ناراحت خواهد شد چون ایشون فکر میکنه شما همون حس و علاقه اولیه رو نسبت بهشون دارید و بخاطر همین مساله بهتون ایمیل زده و حرف دلش رو براتون گفته .
چند روش وجود داره که شاید به نظر عاقلانه هم نیاد و برای شرایط حاد هست .
به عنوان مثال کل روابط رو قطع کنید تا مدتی بگزره وایشون متوجه این مساله بشن و کم کم خودشونو به نبود شما عادت بدن .
یا باهاشون حرف بزنبد و کل واقعیت رو بگید و یه شبه همه چیز رو تموم کنید .
و و و . . . ( هیچکدوم به ظاهر عاقلانه نیست ) .
ولی اگه بخواهید ادامه بدید و بخواهید کم کم رابطه رو طوری قطع کنید که ایشون زیاد اذیت نشن باید بهتون بگم که این مساله بیشتر بهشون ضربه خواهد زد . چون اول احساس خواهد کرد که علاقه درتون وجود داره و این باعث شدیدتر شدن علاقه ایشون نسبت به شما خواهد شد و قضیه خیلی پیچیده تر و مشکل تر و غیر قابل حل تر خواهد شد .
شما نسبت به شناختی که ازشون دارید و میدونید که چه جور آدمی هستن ( احساساتی یا عاقل یا هر دو ) باید نسبت به این شرایط رفتار کنید و واقعیت رو بهشون بگید .
راه خاص دیگه ای وجود نداره و باید با یکی از این روشها هر چه سریعتر این مساله رو پایان بدید . موفق باشید

سلام دوست عزيز. به تالار همدردي خوش اومدي.
دوست عزيز همانطور كه خودت هم اشاره كردي احساس شما عشق نبوده و صرفا يه احساس زود گذر ، احتمالا ناشي از يه بحران عاطفي در اون موقعيت (4 سال پيش) بوده. اين احساسات طبيعيه و ممكنه براي هر كسي پيش بياد. اما حالا كه علاقه اي بهشون نداري، دليلي نداره تو رودرباستي مجبور به پذيرش عشقش بشي. احساسات اون دختر قابل احترامه. اما ازدواج نيازمند عشقي دوطرفه است. لذا توصيه ميكنم شما هم از طريق ايميل (واسه اينكه راحت تر حرف دلتونو بزنين) مطلعشون كنيدكه علاقه ی زود گذرتون مربوط به چهارسال پيشه و ضمن عذر خواهي كردن از ايشون شرايطتون را براش شرح بدين و ازش بخواين احساسي تصميم نگيره و منطقي تر عمل كنه. مطمئن باشين بعد از مدتي، هم شما اونو فراموش ميكنيد و هم ايشون شمارو . چراكه انسانها هر چقدر هم احساساتي باشن مجبورن با شرايط خودشونو سازگار كنن. توجه كنيد كه اگر در دلرحمي و رودرباستي بخواين ماجرا رو كش بدين، هم در آينده كدورت هاي بيشتري پيش مياد و هم شرايط رو بحراني تر ميكنيد. پس هرچه سريعتر بهشون اطلاع بدين و از ترديدو انتظار نجاتشون بدين.
براتون آرزوي موفقيت ميكنم.

به بنظرم
اگه میخواید طرف ناراحت نشه بهش بگین که شما هم بهش علاقه دارید ولی چون 2 سال از ایشون کوچکتر هستید و مثلا خانواده شما با این اختلاف سن شدیدا مشکل دارن و ... بهتره ادامش ندیم.یه چیزی تو مایه های همین.
موفق باشین

اگه الان ناراحت بشه بهتره یا بعد از یه رابطهی طولانی مدت و یا هم بعد از مثلا تشکیل زندگی.
چیز زیادی بین شما نبوده که او خیلی ناراحت بشه. خیلی نگرانش نباش. او الان شرایط خوبی نداره هر چی ازش بیشتر فاصله بگیری به نفع اونه.

ممنون از همتون یه جورایی سعی می کنم از تمام راهنمایی هاتون استفاده کنم .

مرد باش و حرف واقعیت رو بزن. آدم های ضعیف برای فرار کردن از موقعیت های سخت دست به دامن دروغ و بهانه جویی می شن.

اصلا بهش دروغ نگو و بهونه نیار. چه بسا اگه شما به دروغ بهش بگی مشکل سر تفاوت سنیه، کلییییییی تلاش بکنه که عقاید شما رو تغییر بده در این زمینه و .....

بازی نکن. راستش رو بگو.
و البته قبول هم بکن که اشتباه کردی. کسی رو علاقه مند کردی و بعد خودت رو کشیدی کنار....

من اونو به خودم علاقه مند نکردم ، یه عده ای از دوستان این مطلب را بهش رسوندند که من عاشقش شدم

سلام

به نظر من من هم راه درستش اینه که رک وراست واقعیت رو مستقیم خودش بهش بگی نه کس دیگه ای البته توام با احترام وادب....... وکلا از هر گونه ارتباط و توجه به ایشان برحذر باشی وهر چه زودتر این موضوع را تمام کنی به نفع هر دویتان خواهد بود

توصیه می کنم در آشنائیهای بعدی تان دیگر این اشتباه را تکرار نکنید تا معیارهیتان و طرف مقابلتتان را نشناخته اید :305:

اگه میترسی بهش بگی بخاطر اینه که ته دلت نمیتونی ازش دل بکنی ولی اگه قطعی نمیخواهیش بهتره بااحساساتش اصلا بازی نکنی و حقیقتو بهش بگی و با پذیرش اشتباه برای همیشه رها کنیش:310:

سلام آقای مستشار

ما مسئول فتارمون هستیم...مسئول کارامون...چی رو کی و به کی میگیم...شما در ایجاد علاقه در این خانوم مقصر بودی و به خاطر اطمینان بی جایی که کردید به دوستاتون این اتفاق افتاده

پس خیلی راحت پا پس نکشید.

اتفاقا شما با ابراز علاقه پیش دوستاتون ایشونو به این رابطه امیدوار کردید.اگر شما پیش دوستاتون ون حرفها رو نمیزدید همچین مشکلی پیش میومد؟؟؟؟

در اینجور موارد که بی گدار به آب میزنیم در نهایت نمیشه طوری برخورد کرد که نه سیخ بسوزه نه کباب

توجه کنید دارید در مورد احساسات یک انسان صحبت میکنید.خیلی فراتر از ماجرای سیخ و کبابه !

و قطعا در این رابطه یا سیخ میسوزه و از شدت حرارت قرمز میشه و یا کباب میسوزه و جزغاله میشه !

برای اینکه وضع بدتر ازین نشه لطفا به ایمیلش هیچ جوابی ندید...نمیدونم مثلا نگید دوستت ندارم و ...

بی محلی و بی توجهی کنید تا به مررو زمان فراموش کنه