اگه یک دختر بخواد با یک مرد متاهل ازدواج کنه اشکال داره؟

سلام من سمیه متولد سال 1362 هستم مشکلی دارم که می خواهم مرا راهنمایی کنید من تا این سن چند تایی خواستگار داشتم از اونجایی که میدونم خدا رو شکر هیچ مشکلی چه جسمی و... نداشتم ولی نمی دونم چرا زیاد قابل توجه و دلنشین به نظر نمییام پسر خاله ای دارم که 36 سالشه و 7 ماهه پیش همسرشو از دست داد و 2 تا هم بچه داره فوق لیسانس داره و دبیره زبان خارجه از من خواستگاری کرده ولی من نمیدونم چیکار کنم با هم صحبت کردیم میگه خوشبختم میکنه از اونجایی که اون یک بار زندگیو تجربه کرده و خوب و بدو میدونه من به خاطر همین تجربه میخوام باهاش ازدواج کنم ولی از حرف مردم میترسم میترسم پشت سرم بگن این همه نشست اخرش با این ازدواج کرد موندم چیکار کنم خواهش میکنم منو راهنمایی کنید میترسم اگه جواب رد بدم بعدن پشیمون بشم

سلام سوگند
خوش آمدی به تالار همدردی
اگرچه یک معیار اساسی شما را مردد کرده است که حق هم دارید. اما پاسخ به آن وقتی ساده تر می شود که شما معیارهای اساسی ازدواج را برای خود با مطالعه و مشورت مشخص کنی. بعد در نظر بگیری که این آقا در سایر معیارها چه نمره ای می آورد... آیا اصلا ارزش برسی کردن دارد یا نه؟
اگر همه معیارها را به کمک بزرگتر ها و کمک متخصص و مشاور در او بررسی کردی و دیدی با شما تناسب دارد، می توان ازدواج با او را در دستور کار قرار دهید. اما نیاز هست که زندگی قبلی او را دقیقا بشناسید، و همچنین مدتی از تحقیق خود را در تعامل با فرزندان این آقا سپری کنید. تا متوجه شوید شما می توانید چنین وضعیت و شرایط را بپذیرید یا خیر؟
به نظر من قبل از قبول یا رد، سعی کنید زمان را در این میان طولانی کنید. با توجه به اینکه فقط 7 ماه از فوت همسرش می گذرد ، شما به همین بهانه می توانید با عقب انداختن تصمیم گیری، شروع به بررسی شرایط ایشان و فرزندانش و زندگی گذشته اش بکنید.
اینکه شما چه موقعیتی از نظر ازدواج و خواستگاران قبلی دارید هم باید مد نظرتان قرار گیرد. و همین طور اینکه چقدر نیاز به ازدواج را ضروری می دانید.

به هر حال به خاطر مسئله چند بعدی که دارید توصیه می کنم ، به یک مشاور خانواده نیز مراجعه کنید و به کمک او شروع به بررسی معیارهاتون وهمچنین مشکلات احتمالی بکنید.
لطفا عجله نکیند... نه در رد نه در قبول....

سلام سوگند عزيزم....
نمودنم چرا احساس كردم كه همه اين ماجراها رو داري خيلي سريع پيش ميبري...شما فقط 25 سال داري......مطمئنا موقعيتهائي براي ازدواج خواهي داشت..دلچسب بودن هر كس بسته به خصوصيات اخلاقي و بعد ظاهر شكل ميگيره....پس خوب نيت در مورد خودت چنين قضاوتي بكني....سعي كن اين احساس رو از خودت دور بكني...ميدوني تا زماني كه خودت چنين احساسي نسبت به خودت داري نميتوني براي بقيه هم جذاب باشي..به قولي انرزي منفي از خودت ميدي.....بگذريم...در خصوص پيشنهاد ازدواج اين آقا با داشتن دو فرزند و اينكه فقط 6 ماه از زمان فوت همسرش ميگذره....خيلي سخته ..آدم وقتي ازدواج ميكنه بايد مسئوليتهايي رو بپذيره...و حالا در مورذ تو...با توجه به اينكه دختري مجرد بودي...1- پذيرش مسئوليت همسر خوب بودن 2- پذيرش قبول مسئوليت 2 بچه 3- قبول مسئوليت سختتري كه بتوني خودت رو جايگزين مادر بچه ها بكني 4- آشنائي با ننحوه زندگي پيشين اين خانواده/.///
عزيز من سوگند جان...لطفا تمام اين مسائل رو در نظز بگير و بعد خيلي عاقلانه و آگاهانه جواب بده.....البته منظور من اين نيست كه اين آقا فرد مناسبي نيست يا تو نميتوني از پس زندگي بر بياي..من فقط ميخوام آگاهانه تصميم بگيري كه خداي نكرده وسط اين زندگي خسته يا سرخورده نشي..و با اطمينان بيشتري گام برداري..
موفق و سعادتمند باشي...

سلام دختر خوب. چرا میگی بعد از این همه نشستن. هنوز 24 سالته. بیشتر دوستای من در مرز 30 سال هستن و هنوز مجردن و تازه خیلی هم فکر می کنن که هنوز زوده براشون و چسبیدن به پیشرفت و تحصیل و اسم خواستگار که میاد اینقده تاقچه بالا می ذارن و اصلاً فکر نمی کنن که داره دیر میشه و ممکنه دیگه موقعیت خوبی پیش نیاد . اونوقت تو با 24 سال سن داری تند میری و درا رو به روی خودت بسته می بینی. فکر کنم چون حساسیت خودت رو روی ازدواج کردن قرار دادی و خوب بودن و دلنشین بودنو هدف ، داری حس ارزشمند بودنو از خودت می گیری. اولاً تو مجبور نیستی اگر به ایشون علاقه ای نداری باهاش ازدواج کنی چون با شرایط ایشون و با توجه به اینکه تو هنوز تجربه ای در زمینه ازدواج نداری مشکلاتی خواهید داشت. فکرشو بکن که ایشون دیگه در سنی هستش که ممکنه دیگه اون تفریحاتی که تو به عنوان کسی که تازه ازدواج کرده دوست داری برای اون جذاب نباشه... نسبت به شما اون خیلی بزرگتره و ممکنه بعداً عذاب بکشی و نخواست هباشی باهاش بیرون بری. .. آیا حرف مردم برات مهم هست یا نیست؟ می تونی باهاش کنار بیای؟ چون خواسته و ناخواسته مردم و دوستات و همه خواهند گفت که «ایشون قبلاً زن داشته... وای دو تا بچه هم داره؟ ... طفلی حتماً دیگه خواستگار نداشته مجبور شده.... چقدر هوس ازدواج داشته که با اینطور کسی موافقت کرده....»
البته من نمیگم حتماً بلکه مردمو که می شناسی. در دروازه رو میشه بست اما در دهن مردمو نمیشه. باید میزان علاقه خودتو بسنجی . آیا می تونی بعداً با ایشون به عنوان همسرت بیرون بری و با افتخار به دوستات معرفیش کنی.؟ نباید احساساتی بشی. ایشون هرچی باشه سنی ازش گذشته و اگر ذاتاً اهل تفریح و گردش نباشه و اینکه به خودش برسه ممکنه بعد از مدتی از زندگی با او دلسرد بشی چون هرچی باشه تو هنوز خیلی جوونیو دارای شور و شعف و دوست داری به روز زندگی کنی و با همسرت سینما بری ، پارک بری، خرید بری...خلاصه همه اینا رو در موردش تحقیق کن و عجولانه تصمیم نگیر. در ثانی تو هنوز فرصتهای زیادی داری. می تونی با ادامه تحصیل و پیدا کردن یک کار خوب برای خودت موقعیتهای جدید رو خلق کنی و دامنه انتخاب خودتو بالا ببری. به نظر من خیلی فکر کن. هیچ اجباری تو کار نیست.
البته اینم بگم اگر تمام فکراتو کردی و ایشون رو مناسب تشخیص دادی دیگه کار به مردم نداشته باش. سعی کن خودتو با ایشون هماهنگ کنی. حتماً درس بخون و به پیشرفت خودت ادامه بده ...نکنه یه روزی بیاد که با خودت بگی اگه با این آقا ازدواج نکرده بودم الان مجبورنبودم بچه های یکی دیگه رو بزرگ کنم. نباید بگذاری این احساس تو دلت ایجاد بشه که ایشون فقط برای حل مشکل خودش و اینکه کسی را برای نگهداری بچه ها داشته باشه با شما ازدواج کرده. باهاش صحبت کن و همه چیز رو شفاف سازی کن. بگو تمام وقتی رو که تو برای او و اون بچه ها قرار میدی انتظار داری او هم برای تو صرف کنه ، نه اینکه فقط به دنبال کار خودش باشه و تو را با مسئولیت این زندگی تنها بگذاره. فقط یادت باشه باید مادر شدنو زودتر از بقیه یاد بگیری و برای ائون بچه ها حکم مادر از دست رفته شون وداشته باشی. مبادا به این فکر کنی که من مسئولیتی در قبال فرزندان کسی دیگه ندارم. این آقا اگر همسر تو شد پدر فرزندانیه که در قبال اونا مسئولیت داره و نمی تونه رهاشون کنه و تو باید در اداره اونا کمکش کنی.موفق باشی...
چقدر حرف زدم!!!

منم با نظر دوستان موافقم نبايد به اين مسئله فكر كني كه ديگه برات خواستگار نمي ياد يا شايد دلچسب نباشي به خاطر اينكه هنوز سني نداري ولي وفق پيدا كردن با اين شرايط هم خيلي سخته تو جوني و دوست داري نيروي جوني خودتو خيلي قشنگتر مصرف كني ولي الان بايد بري و دو تا بچه رو بزرگ كني و در ثاني ممكنه تجربه اين اقا در كنار نكات مثبتش نكات منفي هم داشته باشه مثلا ممكنه شما در موضوعاتي بر اثر خامي و بي تجربگي نتواني اونجور كه بايد عمل كني ولي ايشان نه خيلي راحت از پس مسائل بر ايند و توقع داشته باشند كه شما چرا نمي تواني
به نظر من خيلي خوب و ريز بررسي كن و فكر اينو نكن كه ديگه موقعيت شايد نداشته باشي فكر اين باش كه ايا با شرايط اين اقا مي توني كنار بياي يا نه ؟

سلام خدمت آقای مدیر کلیه دوستانی که به طریقی من را راهنمایی کردن ممنون از اطف همگی راستش از یک نظر که به قضه نگاه می کنم و شریط خودم رو می بینم نیاز شدید دارم به ازدواج و از اونجایی که در حال حاظر ایشون از بنده خواستگاری کردن البته قبلش از من خواسته بودند که خوب فکر کنم و همه جوانب و مد نظر قرار بدم و تا کید کردند که نمی خوان من از روی اجبار با ایشون ازدواج کنم و اینکه خودم تصمیم بگیرم و مایل به این کار باشم از اونجای که ایشون یک بار زندگی رو تجربه کردن به قول خودشون زمین خورده و بلند شدن و گفتن که مطمئن باش که در سختیها تنهات نمی ذارم و اینطور نیست که همه چیز روی دوش تو بیوفته از اونجایی که در بچگی پدرشون رو از دست دادن و با سختی بزرگ شدن و مادرشون تا الان هنوز مجرد و به پای بچه هاش سوخته و کلی موارد دیگه که من در مورد ایشون میدونم و می دونم که منو درک میکنه دوست دارم با ایشون ازدواج کنم ولی تنها چیزی که ازش می ترسم حرف مردمه

سلام
سعی کن با عقل انتخاب کنی و با دل ادامه بدی

سلام سوگند جان من مطلب شما رو خوندم و به عبارتی متاثر شدم ، شما نگفتی چقدر تحصیلات داری ؟
به نظر من هر زنی میتونه با هر مردی ازدواج کنه اما موضوع دوام و خوشبختی اونهاست که آیا بوجود خواهد آمد یا خیر !

ظاهراً برای ازدواج و سروسامان گرفتن عجله دارید ولی این دلیل نمیشود هرکسی دست به نقد از شما خواستگاری کرد حتی اگر دارای 2 فرزند بود این فرصت را یک فرصت طلایی بدانید .

موضوع حرف مردم نیست ! موضوع این است که پرستاری از فرزندان این مرد کار ساده ای نیست شما باید بیشتر روی این موضوع حواستان را جمع کنید .فکرش را بکنید اگر مادری حقیقی به طور اتفاقی دستش به صورت فرزندش بخورد چندان به خاطر این کار ماخذه نمیشود اما شما به عنوان یک مادر ناتنی همیشه متهم نفر اول هستید.

من هم فکر میکنم موقعیتهای بهتری برای شما وجود دارد کمی عجله میکنید.

سلام سوگند جان ...
اگه تصمیمت رو گرفتی که من هم دیگه نظر دوستان رو تکرار نمیکنم (با نظر دوستان موافقم )...
اما در مورد حرف مردم !! این خودت هستی که باید ببینی حرف مردم برات خیلی مهم هست ؟ اگه خودت قانع بشی و بتونی منطقی (منطقی) معیارهات رو کنار هم بچینی و انتخاب کنی فردای روزگار که کسی بهت حرفی میزنه میتونی محکم بایستی و از خودت دفاع کنی و بهشون ثابت کنی اگه انتخابی رو کردی درست بوده و تا آخرش هستی اما اگه از روی احساس باشه نمیتونی بهشون ثابت کنی که انتخابت درست بوده و این احساس کم رنگ میشه و شاید پشیمون بشی پس منطقی فکر کن و تصمیم بگیر و انتخاب کن ...
موفق و سربلند باشی

سلام سوگند خانم
شما سني نداريد كه بخواهيد تعجيل در ازدواج كنيد
تمام جوانب را در نظر بگيريد در مورد حرف مردم از قديم گفتن در دروازه رو ميشه بست در دهن مردم نميشه بست
اگر واقعا ميبيني كه تصميمت درسته پس به حرف مردم كاري نداشته باش

نبايد به حرف مردم اهميت بدي مردم چه خوب باشه چه بد مي گن هيچ وقت نمي توني كاري كني كه اونها چيزي نگن هر كاري كني و بالاخره يك چيزي براي گفتن پيدا مي كنند پس فقط به خودت فكر كن و تصميم عاقلانه بگير

سلام
به نظر من سميه خانم شما بايد كاملا منطقي رفتار كنيد و كاري به حرف مردم نداشته باشيد.
وضعيت پسرخاله‌اتان را هم در نظر بگيريد
و سنگها را وابكنيد در زندگي ديگر فرصت سنگ واكردن نداريد
بردارتان وم

سلام سوگند
تکرار می کنم، پست قبلی را مجددا بخوان...
حرف مردم همانطور که سایر دوستان گفتند، موضوع دیگری هست.
یعنی شما همیشه با حرف مردم سروکار دارید.... حالا هر کاری که بکنید...

با سلام خدمت شما
اولا : شما برای خودتان زندگی می کنید یا مردم ؟ مگر نشنیدی که می گند : "در دربازه رو میشه بست ولی دهن مردم رو نه"
دوما : مگر در خونه پدر مشکلی داری که باید زود ازدواج کنی ؟
سوما : ایشان را تا چه اندازه می شناسید ؟ توجه ایشان یک بار زندگی مشترک رو تجربه کرده ولی شما نه
چهارما : گفتید 2 عدد فرزند داره آیا می تونی به این زودی مادر بشی و به اونها برسی و یا اینکه هنگامیکه فرزند سومی به خانواده اضافه شد بین او 2 فرزند دیگر فرق نگذاری
.
.
.
و هزاران سوال دیگه
پس خوب فکر کن و دید خود وسیع کن و از یک سو ننگر, همانند آن افرادی نباش که تا حالا فیل ندیدن و در تاریکی وقتی به اون دست می زدن هرکدام فیل به گونه ای متفاوت تعریف میکردند
موفق و پیرو باشید