سلام دوستان
نظرتون در مورد خواستگاری دختر از پسر چیه؟
منتظر جواباتون هستم
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان
نظرتون در مورد خواستگاری دختر از پسر چیه؟
منتظر جواباتون هستم
با درود؛گفتاری ناپسند نبوده و باید و تواند که باشد،هرچند که در این زمان و جایگاه و با این فرهنگ،این کار اکنون و تا آینده ای ناشناخته انجام پذیر نخواهد بود؛؛؛بدرود.
سلامnasrinshokohi
جواب شما بطور کلی مثبت است یعنی اشکالی نداره.
اما نکات ظریفی دارد که نباید از چشم دور بماند.
- خواستگاری با ایجاد ارتباط عاطفی فرق دارد. در فرهنگ ما خواستگاری یعنی به صورت رسمی خواستن خود را نسبت به همسر آینده چنان اعلام کنید که در پی آن هر دو طرف در صورت مثبت بودن نظرشان ، مراسم ازدواج صورت گیرد. ( پس اینکه یک طرفه به یکی اعلام دوست داشتن بکنیم ، خواستگاری یا ازدواج نیست و صرفا اطلاع رسانی است)
- از آنجا که معمولا روحیه آقایون چنین است که در صورت تمایل به فردی به او یا خانواده او اعلام کرده و پیگیری جهت ازدواج می کنند، باید اگر قصد دارید مثل آقایون خواستگاری کنید این مطالب را بدونید
الف) احتمالا آن آقا به شما میلی نداشته که آنقدر بی خیال بوده تا شما پا پیش بگذارید. ب) باید مثل آقایون تحمل نه شنیدن را داشته باشید و از این بابت با آن کنار بیایید و فکر نکنید شکسته شده اید.
ج) تصمیم شما پس از شناخت انجام پذیرفته باشد نه بعد از احساسی که رنگ شناخت به خود گرفته باشد.
د) اگر بتوانید از طریق رابطی نظر او را جویا شوید مثل خواهر، دوست یا ....، که ایشان اصلا چه نظری به شما دارد، بهتر است.
هـ ) به هر حال اگر کاری متفاوت از دیگران انجام می دهید باید شناختی متمایز از دیگران داشته باشید و قدرت تحمل احتمالی با بعضی مسائل را داشته باشی.
و) طرف مقابل بسیار مهم است. اینکه چه افکار، چه شخصیتی، چه احساسی و ... ، دارد. در غیر این صورت ممکن است اقدام شما نتیجه عکس دهد.
با سلام به نظر من خواستگاري دختر از پسر در جامعه ما مقدور نيست و از لحاظ عاطفي شمست اين خواستگاري براي دختران آسيب عاطفي دارد
با سلام
با پاسخ آقای سنگ تراشان بسیار موافقم.
آقای سنگتراشان با سلام اگر بطور خصوصی بخواهیم با شما ارتباط برقرار کنیم راه آن چیست
سلام نسرین جون
منم با نظر آقای سنگ تراشان و « گرد آفرید » موافقم.
البته اینکه همه ی آدم ها بتونن کسی رو که می پسندن انتخاب کنن بد نیست ولی مشکل اینجاست خیلی کم پیدا میشن انسانهایی که انتخابشون و سلیقه هاشون در این مورد به نزدیک باشه ولی به هر حال و به قول قدیمی ها « دو نفر که یه مدت کنار هم هستن خواه ناخواه شبیه هم میشن »
ولی بدی کار اینجاست مردای ایروونی بیشتر دوست دارن انتخاب کنن تا انتخاب بشن و اون عده ای هم که به انتخاب شدن علاقه نشون میدن گاهی دنبال چیزهای دیگری هم هستن.
و اینکه شما دخترها مورد انتخاب قرار می گیرید خیلی خوبه چون در واقع همین انتخاب شدن یه سلاح قوی در دستان شما هست « یه سلاح در کنار اشک ریختن - ناز کردن و ... »
سلام
نظرات خوبي ارائه شده
بنده به شخصه براي اين شهامت احترام بسياري قائلم
ولي بنا به فرمايش آقاي سنگ تراشان تبعات بعدي اين قضيه تا حدودي مي تواند پشيماني به بار آورد .
ولي ميتوان گفت در صورت وجود درك و شعور اجتماعي پسر اين امر امري معمكولي تلقي ميشود.
با سلام خدمت همه دوستان::72:
من مدتی است که کتاب های استاد مطهری رامیخوانم، این استاد گرامی حقیقتا که
دست به قلم خیلی خوبی دارندو به همین دلیل مرابه کتابهایش علاقه مندکرده من هم
تصمیم گرفته ام از نکات مهم وارزنده این فیلسوف عالیمقام در این تالار استفاده کنم.
من موضوعی درمورد« خواستگاری و نامزدی »میخواندم دیدم خالی ازلطف نیست ،
این مطلب را در اینجا بیاورم.(به صورت خلاصه)
فراز هایی از پیامهای امام خمینی(ره):
به مناسبت شهادت استاد مطهری:
« من فرزند عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیت هایی بود که
حاصل عمرم محسوب میشد .من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود،
مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند ، به اسلام بزرگ ، مربی
انسانها و به امت اسلامی تبریک میگویم . من اگرچه فرزند عزیزی راکه پاره تنم
بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزنان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.»
در سال1345تب تعویض قوانین مدنی در مورد حقوق خانوادگی ، در سطح مجلات،
خصوصا مجلات زنانه ،سخت بالا گرفت. و نظر به اینکه بسیاری از پیشنهادهائی
که می شد بر ضد نصوص مسلم قران بود، طبعا ناراحتیهائی در میان مسلمانان ایران
بوجود اورد.در این میان قاضی فقید ابراهیم مهدوی زنجانی،بیش از همه گرد و خاک
می کرد وحرات به خرج میداد.مشار الیه لایحه ای درچهل ماده به همین منظور تنظیم
کرد ودر مجله فوق الذکر چاپ نمود.
مقارن این ایام یکی از مقامات مشهور روحانی تهران از استاد مطهری در خواست
کرد: نظرات خود را در مورد این لایحه های 40 ماده ای بیان کنند وما قول می دهیم
که در همان مجلات عینا چاپ کنیم.
وایشان بیان کردند: من حاضرم طی سلسله مقالاتی درباره همان 40ماده در
همان مجله درصفحه مقابل بحث کنم، تا هر دو منطق درمعرض افکارعمومی قراربگیرد.
که یکی از ان ها ،همین موضوع است:
خواستگاری و نامزدی [/color]
نظر به اینکه قوانین مربوط به خواستگاری و نامزدی که در قانون مدنی امده است
قوانین مستقیم اسلامی نیست، یعنی نص و دستور صریحی ازخوداسلام دراغلب
اینها نرسیده است.
ایا خواستگاری مرد از زن اهانت به زن است؟
پیشنهاد کننده میگوید:"قانون گذار ما حتی دراین ماده کذائی(مربوط به خواستگاری و
نامزدی) هم این نکته ارتجاعی و غیر انسانی را فراموش نکرده است که مرد اصل
و زن فرع ، در تعقیب فکر مزبور ماده 1034 را که اولین ماده قانون درکتاب نکاح
وطلاق است به نحو زیر تنظیم نموده است:( ماده1034- از هر زنیکه خالی از موانع
نکاح باشد می توان خواستگاری نمود.) بطوریکه ملاحظه میشود به موجب این ماده
مزبور با اینکه هیچ گونه حکم و الزامی بیان نشده است ، ازدواج به معنی « زن
گرفتن»برای مرد مطرح شده و اوبعنوان مشتری و خریدار تلقی گردیده و در مقابل
زن نوعی کالا وانمود شده است.این قبیل تعبیرات در قوانین اجتماعی اثر روانی
بسیار بد و ناگوار ایجاد میکند و مخصوصا تعبیرات مزبور در قانون ازدواج بر روی
رابطه زن و مرد اثر میگذارد و بمرد ژست اقائی و مالکیت و بزن وضع مملوکی و
بندگی میبخشد."
بدنبال این ملاحظه دقیق روانی!موادی که خود پیشنهاد کننده تحت عنوان خواستگاری
ذکر میکند برای اینکه خواستگاری جنبه یکطزفه و حالت« زن گرفتن»بخود نگیرد
خواستگاری را هم وظیفه زنان و هم وظیفه مردان،با در ازدواج تنها« زن گرفتن»
صدق نکند،« مرد گرفتن»هم صدق کند،یا لااقل نه زن گرفتن و نه مرد گرفتن.اگر
بگوئیم زن گرفتن،یا اگرهمیشه مردان را موظف کنیم که به خواستگاری زنان بروند
حیثیت زن را پائین اورده و ان را بصورت کالای خریدنی در اورده ایم.
غریزه مرد طلب نیاز است و غریزه زن جلوه و ناز
اینکه از قدیم الایام ، مردان به عنوان خواستگاری نزد زنان میرفته اندو از انها
تقاضای همسری میکرده اند از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده
است.طبیعت ،مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا افریده است وزن را مظهر مطلوب
بودن و معشوق بودن. طبیعت زن راگل،مرد را بلبل،زنرا شمع و مرد را پروانه قرار
داده است.این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکار های خلقت است که در غریزه مرد
نیاز و طلب ودر غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است.ضعف جسمانی زنرا در
مقابل نیرومندی جسمانی مردبا اینوسیله جبران کرده است.
خلاف حیثیت و احترام زن است که بدنبال مرد بدود.برای مرد قابل تحمل است که از
زنی خواستگاری کند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنی رضایت خود را به همسری
با او اعلام کند،اما برای زن که میخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از
قلب مرد سر در اورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند ،قابل تحمل و موافق غریزه
نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیانا جواب رد بشنود وسراغ مرد
دیگری برود.
بعقیده «ویلیام جیمز» فیلسوف معروف امریکائی:حیا و خود داری ظریفانه زن
غریزه نیست،بلکه دختران حوا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترامشان باین
است که بدنبال مردان نروند ،خود را مبتذل نکنند واز دسترس مرد خود را دور
نگهدارند، زنان این درسها را در طول تاریخ یاد دریافته اند و به دختران خود یاد
داده ا ند.
اختصاص به جنس بشر ندارد،حیوانات دیگر نیز همینطورند ،همواره این ماموریت به
جنس نرداده شده است که خود رادلباخته و نیازمندبجنس ماده نشان بدهد.ماموریتی
که بجنس ماده داده شده این است که با پرداختن به زیبائی و لطف وبا خود داری و
استغنا ظریفانه ،دل جنس خشن را هر چه بیشتر شکار کند و او رااز مجرای حساس
قلب خودش و به اراده واختیار خودش در خدمت خود بگمارد.
[size=medium]مرد خریدار وصال زن است نه رقبه او
عجبا ،میگو یند چرا قانون مدنی لحنی بخود گرفته ایت که مرد را خریدار زن نشان
داده میدهد.اولا این مربوط بقانون مدنی نیست،مربوط به قانون افرینش است،ثانیا
مگرهرخریداری از نوع مالکیت ومملوکیت اشیااست. هنر جو،خریدار هنرمنداست.
متعلم ،خریدارمعلم است.هنرجو خریدارهنرمند است.ایا باید نام اینها را مالکیت
بگذاریم و منافی حیثیت علم وعالم وهنر وهنرمند بشمار اوریم؟ مرد خریدار وصال
زن است نه رقبه او.
منتهای هنر زن این بوده است که توانسته مرد را در هر مقامی و هر وضعی که بوده
است به آستان خود بکشاند. اکنون ببینید بنام دفاع از حقوق زن چگونه بزرگترین
امتیاز و شرف و حیثیت زن را لکه دار میکنند؟
رسم خواستگاری یک تدبیر ظریفانه و عاقلانه
برای حفظ حیثیت و احترام زن است[/size][b]
گفتیم ،اینکه در قانون خلقت،مرد را مظهرنیاز وطلب و خواستاری ،و زن را مطهر
مطلوبیت و پاسخگوئی افریده شده است ،بهترین ضامن حیثیت و احترام زن و
جبران کننده ضعف جسمانی او در مقابل نیرومندی جسمانی مرد است وهم بهترین
عامل حفظ تعادل و توازون زندگی مشترک انهاست.این ،نوعی امتیاز طبیعی است که
به زن داده شده است . نوعی تکلیف طبیعی است که بدوش مرد گذاشته شده است .
قوانینی که بشر وضع میکند ،و بعبارت دیگر تدابیر قانونی که بکار میبرد باید این
امتیاز را برای زن واین تکلیف را برای مرد حفظ کند.قوانین مبنی بر یکسان بودن
مرد و زن از لحاظ وظیفه و ادب خواستاری بر زیان زن و منافع و حیثیت و احترام
اوست،و تعادل را بظاهر بنفع مرد ،ودر واقع بزیان هر دو بهم میزند.
معذرت میخواهم،من چون به این فونتهای تالار وارد نبودم از مدیر سایت در خواست دارم پست قبلی بنده را پاک کنند.ومن پستی دیگر می گذارم.
متشکرم.
با سلام خدمت همه دوستان::72:
من مدتی است که کتاب های استاد مطهری را میخوانم، این استاد گرامی حقیقتا که
دست به قلم خیلی خوبی دارند و به همین دلیل مرا به کتابهایش علاقه مند کرده من هم
تصمیم گرفته ام از نکات مهم وارزنده این فیلسوف عالیمقام در این تالار استفاده کنم.
من موضوعی درمورد« خواستگاری و نامزدی »میخواندم دیدم خالی ازلطف نیست ،
این مطلب را در اینجا بیاورم.(به صورت خلاصه)
فراز هایی از پیامهای امام خمینی(ره):
به مناسبت شهادت استاد مطهری:
من فرزند عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیت هایی بود که
حاصل عمرم محسوب میشد .من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود،
مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند ، به اسلام بزرگ ، مربی
انسانها و به امت اسلامی تبریک میگویم . من اگرچه فرزند عزیزی راکه پاره تنم
بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزنان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
در سال1345تب تعویض قوانین مدنی در مورد حقوق خانوادگی ، در سطح مجلات،
خصوصا مجلات زنانه ،سخت بالا گرفت. و نظر به اینکه بسیاری از پیشنهادهائی
که می شد بر ضد نصوص مسلم قران بود، طبعا ناراحتیهائی در میان مسلمانان ایران
بوجود اورد.در این میان قاضی فقید ابراهیم مهدوی زنجانی،بیش از همه گرد و خاک
می کرد وحرات به خرج میداد.مشار الیه لایحه ای درچهل ماده به همین منظور تنظیم
کرد ودر مجله فوق الذکر چاپ نمود.
مقارن این ایام یکی از مقامات مشهور روحانی تهران از استاد مطهری در خواست
کرد: نظرات خود را در مورد این لایحه های 40 ماده ای بیان کنند وما قول می دهیم
که در همان مجلات عینا چاپ کنیم.
وایشان بیان کردند : من حاضرم طی سلسله مقالاتی در باره همان 40 ماده در همان
مجله د صفحه مقابل بحث کنم، تا هر دو منطق در معرض افکار عمومی قرار بگیرد.
که یکی از ان ها ،همین موضوع است:
خواستگاری و نامزدی
نظر به اینکه قوانین مربوط به خواستگاری و نامزدی که در قانون مدنی امده است
قوانین مستقیم اسلامی نیست، یعنی نص و دستور صریحی ازخوداسلام دراغلب
اینها نرسیده است.
ایا خواستگاری مرد از زن اهانت به زن است؟
پیشنهاد کننده میگوید:"قانون گذار ما حتی دراین ماده کذائی(مربوط به خواستگاری و
نامزدی) هم این نکته ارتجاعی و غیر انسانی را فراموش نکرده است که مرد اصل
و زن فرع ، در تعقیب فکر مزبور ماده 1034 را که اولین ماده قانون درکتاب نکاح
وطلاق است به نحو زیر تنظیم نموده است: ( ماده1034- از هر زنیکه خالی از موانع
نکاح باشد می توان خواستگاری نمود.) بطوریکه ملاحظه میشود به موجب این ماده
مزبور با اینکه هیچ گونه حکم و الزامی بیان نشده است ، ازدواج به معنی « زن
گرفتن»برای مرد مطرح شده و اوبعنوان مشتری و خریدار تلقی گردیده و در مقابل
زن نوعی کالا وانمود شده است.این قبیل تعبیرات در قوانین اجتماعی اثر روانی
بسیار بد و ناگوار ایجاد میکند و مخصوصا تعبیرات مزبور در قانون ازدواج بر روی
رابطه زن و مرد اثر میگذارد و بمرد ژست اقائی و مالکیت و بزن وضع مملوکی و
بندگی میبخشد."
بدنبال این ملاحظه دقیق روانی!موادی که خود پیشنهاد کننده تحت عنوان خواستگاری
ذکر میکند برای اینکه خواستگاری جنبه یکطزفه و حالت« زن گرفتن»بخود نگیرد
خواستگاری را هم وظیفه زنان و هم وظیفه مردان،با در ازدواج تنها« زن گرفتن»
صدق نکند،« مرد گرفتن»هم صدق کند،یا لااقل نه زن گرفتن و نه مرد گرفتن.اگر
بگوئیم زن گرفتن،یا اگرهمیشه مردان را موظف کنیم که به خواستگاری زنان بروند
حیثیت زن را پائین اورده و ان را بصورت کالای خریدنی در اورده ایم.
غریزه مرد طلب نیاز است و غریزه زن جلوه و ناز
اینکه از قدیم الایام ، مردان به عنوان خواستگاری نزد زنان میرفته اندو از انها
تقاضای همسری میکرده اند از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده
است.طبیعت ،مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا افریده است وزن را مظهر مطلوب
بودن و معشوق بودن. طبیعت زن راگل،مرد را بلبل،زنرا شمع و مرد را پروانه قرار
داده است.این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکار های خلقت است که در غریزه مرد
نیاز و طلب ودر غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است.ضعف جسمانی زنرا در
مقابل نیرومندی جسمانی مردبا اینوسیله جبران کرده است.
خلاف حیثیت و احترام زن است که بدنبال مرد بدود.برای مرد قابل تحمل است که از
زنی خواستگاری کند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنی رضایت خود را به همسری
با او اعلام کند،اما برای زن که میخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از
قلب مرد سر در اورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند ،قابل تحمل و موافق غریزه
نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیانا جواب رد بشنود وسراغ مرد
دیگری برود.
بعقیده «ویلیام جیمز» فیلسوف معروف امریکائی:حیا و خود داری ظریفانه زن
غریزه نیست،بلکه دختران حوا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترامشان باین
است که بدنبال مردان نروند ،خود را مبتذل نکنند واز دسترس مرد خود را دور
نگهدارند، زنان این درسها را در طول تاریخ یاد دریافته اند و به دختران خود یاد
داده ا ند.
اختصاص به جنس بشر ندارد،حیوانات دیگر نیز همینطورند ،همواره این ماموریت به
جنس نر داده شده است که خود را دلباخته و نیازمند بجنس ماده نشان بدهد.ماموریتی
که بجنس ماده داده شده این است که با پرداختن به زیبائی و لطف وبا خود داری و
استغنا ظریفانه ،دل جنس خشن را هر چه بیشتر شکار کند و او رااز مجرای حساس
قلب خودش و به اراده واختیار خودش در خدمت خود بگمارد
.
مرد خریدار وصال زن است نه رقبه او
عجبا میگو یند چرا قانون مدنی لحنی بخود گرفته ایت که مرد را خریدار زن نشان
داده میدهد.اولا این مربوط بقانون مدنی نیست،مربوط به قانون افرینش است،ثانیا
مگر هر خریداری از نوع مالکیت ومملوکیت اشیا است. هنر جو خریدار هنرمند
است.متعلم خریدارمعلم است.هنرجو خریدارهنرمند است.ایا باید نام اینها را مالکیت
بگذاریم و منافی حیثیت علم وعالم وهنر وهنرمند بشمار اوریم؟ مرد خریدار وصال
زن است نه رقبه او.
منتهای هنر زن این بوده است که توانسته مرد را در هر مقامی و هر وضعی که بوده
است به آستان خود بکشاند. اکنون ببینید بنام دفاع از حقوق زن چگونه بزرگترین
امتیاز و شرف و حیثیت زن را لکه دار میکنند؟
رسم خواستگاری یک تدبیر ظریفانه و عاقلانه
برای حفظ حیثیت و احترام زن است
گفتیم ،اینکه در قانون خلقت،مرد را مظهرنیاز وطلب و خواستاری ،و زن را مطهر
مطلوبیت و پاسخگوئی افریده شده است ،بهترین ضامن حیثیت و احترام زن و
جبران کننده ضعف جسمانی او در مقابل نیرومندی جسمانی مرد است وهم بهترین
عامل حفظ تعادل و توازون زندگی مشترک انهاست.این ،نوعی امتیاز طبیعی است که
به زن داده شده است . نوعی تکلیف طبیعی است که بدوش مرد گذاشته شده است .
قوانینی که بشر وضع میکند ،و بعبارت دیگر تدابیر قانونی که بکار میبرد باید این
امتیاز را برای زن واین تکلیف را برای مرد حفظ کند.قوانین مبنی بر یکسان بودن
مرد و زن از لحاظ وظیفه و ادب خواستاری بر زیان زن و منافع و حیثیت و احترام
اوست،و تعادل را بظاهر بنفع مرد ،ودر واقع بزیان هر دو بهم میزند.
سلام
این سوال ذهن منو هم مشغول کرده.
1-اگه یه خانم از یه آقا خوشش بیاد و بهش بگه اون آقا برداشت بدی از خانم پیدا میکنه یا نه؟
2- با توجه به اخلاقیات طرف می شه اینو فهمید؟
3- اگه آره چه طوری ؟
4-ممکنه یه آقا از خانمی خوشش بیاد اما نگه؟
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟
سلام1. بستگی به طرفش داره که براش این کارها جا افتاده باشد یا نه.2.شاید اگر فرد دقیقی باشدو نکته سنج3.منظورتونو نفهمیدم ولی اگر منظورتون اینه که اگر برداشت بدی بکنه میره و پیداش نمیشه.4-بله خیلی جاها دیدم مخصوصا تو این دوره زمونه
سلام ممنون
بالا خره یکی جواب داد
منظورم اینه که نکنه فکر کنه من دختر خوبی نیستم و از این حرفا...
آقایون جواب بدن
سلام « کسی مثل هیچکس»
پاسخ 1 با نظر خورشید خانم موافقم. یعنی در افراد مختلف فرق می کنه
پاسخ 2: اصلا به نظر مهم نیست که خوشش بیاید یا نه، چون شما یک روند درست را انجام می دهید، و اگر نگران خوش آمدن فرد مقابل باشید، باید بدانید که روشی را پیش گرفته اید که بعدا نخواهید توانست ادامه دهید. یعنی شما باید مخصوصا قبل از ازدواج سعی کنید خودتان باشید، نه اینکه طوری عمل کنید که طرف مقابل خوشش بیاید. تا اینطور شناسایی درست تری نسبت به هم داشته باشید.
پاسخ 3: با توجه به پاسخ سئوال 2 جواب این هم دیگر مهم نیست.
پاسخ 4: خیر
معمولا آقایی که از فردی خوشش می آید اگر سنتی یا مدرن باشد، درونگرا یا اجتماعی باشد، با واسطه یا بی واسطه یا از طریق خانواده، بالاخره راهی را پیدا می کند. چون می داند هنجارهای اجتماعی جامعه چنین هست که آقایون شروع کننده می شوند.
گرد آفرید این که گفتی به خاطر فرهنگ این کار انجام شدنی نیست .خیلی جمله ی درستی نیست .من به عنوان یک دختر با نظر مدیر بیشتر موافقم که بخاطر روحیه شکنندشون و نداشتن قدرت نه شنیدن بهتر است که دختر ها پا پیش نزارن
منم با نظر اقاي سنگ تراشان و سميرا19 موافقم.
توي دنيا اصولا اقايون از خانوما خواستگاري ميكنن نه صرفا به خاطر اينكه خواستگاري يك خانم از اقا محكوم باشه نه!!! يكي از دلايلش اينكه اقايون توانايي مقابله با نه شنيدن رو بيشتر از خانومها دارن. و اينكه بيشتر دوست دارن انتخاب كنن تا انتخاب بشن و خيلي مسائل ريز روانشناسي
سربلند و پيروز باشيد
دقيقانقل قول:
نوشته اصلی توسط masoud4444
اما فكر مي كنم اين مرد هستش كه بايد بايد بايد زن رو انتخاب كنه مي دوني چرا :303:طبق تحقيقات اين جانب:305: چون موقع خطبه عقد از زن سه بار سوال مي كنند مه مطمئن هست يا نه .. و براي همين بايد مرد انتخاب كنه تا زن جواب بده .. نميشه كه هم زن انتخاب كنه هم جواب بده كه مي خوام يا نه .. اولش كه اينجوري بشه .. واي به حال آيندش [b]سالي كه نكوست از بهارش پيداست البته بيشتر حالت طنز داشت اما خوب واقعيته ديگه :104::227::228:
این تاپیک قدیمیه ، اما چون من یه نظر جالب در این مورد دیدم گفتم تو این تاپیک بزارم تا همه استفاده کنند :
اینم بگم که بنظر من این مطلب جالب بود ولی نقل اون به این معنی تایید محتوی اون نیست .نقل قول:
--------------------------------------------------------------------------------
شما هر چی میخوای اسمشو بذار، قاعده 2، 2 تا 4 تا، منت کشی یا هرچیز دیگه.... الآن دیگه چندان مهم نیست.
قضیه اینه که خانواده های مذهبی که خدا و پیغمبر می شناسند، معتقدند دختر باید بشینه خانم وار، سر و سنگین تا یکی بیاد و پاشنه در را از جا بکنه و اگه دختر خانم پسندید بله بگه. تازه این خوب خوبشونه! اکثرا معتقدند به همون ضرب المثل قدیمی "دختر پُل و مردم رهگذر" و اساسا هیچ اشکالی هم در این حرف نمی بینند. یکی از رفقای ما میگفت: "وقتی میرم کفش بخرم، یه کفش را دوست دارم و یکی را نه. وضع ما هم حالا به همین جا رسیده. ما شدیم عین یه جفت کفش. طرف که میاد خواستگاری اگه خوشش بیاد و خونه و زندگی را بپسنده و از قیافه و قد و قواره ما خوشش بیاد با کلی ناز و ادا جواب ما را می پرسه!" نمی دونم این فکر درسته یا نه ولی متاسفانه شبیهش را توی جامعه امروزی زیاد می بینیم. من قبول دارم که مرد باید ناز دختر را بکشه، منتش را بکشه، خودش را جلوی دختر کوچک کنه تا شاید دختر جواب مثبت بهش بده اما یه سری مطالب دیگه را هم قبول دارم که یه جورایی با این مساله در تضاده.
اگه خواستگاری دختر از پسر عزت نفس دختر را پایین میاره و موجب حقارت دختر میشه پس چرا زمان پیامبر توی مسجد پیامبر ـــ همون پیامبری که برای احیای کرامت انسانی مبعوث شد و جلوی دخترش تمام قد می ایستاد و دست دخترش را می بوسید ـــ خانم بلند میشد و می گفت: یا رسول الله من یه دختر مجردم. دوست دارم ازدواج کنم؟؟؟ من میگم اگه پیامبر در این کار حقارتی برای خانم می دید، اجازه اش را نمی داد. توی قرآن گفته: و أنکحوا الأیامی منکم و الصالحین من عبادکم و إمائکم ببینید توی این آیه هیچ فرقی بین دختر و پسر نذاشته. نگفته فقط من عبادکم، اماء یعنی کنیز دختر عباد یعنی غلام و نوکر پسر، شرط ازدواج این جا فقط یه چیزه: صالح بودن. چرا از دین دور شدیم؟
قبل از اینکه شعیب به موسی بگه میخوام زنت بدم، دختر شعیب به باباش گفت بابایی! این پسره را به کارش بگیر. یعنی یه جورایی داشت به باباش میگفت بابا این پسره خوب پسریه من حاضرم زنش بشم!
یا أبت استأجره أن خیر من استأجرت القوي الأمین.
آقای قرائتی در تفسیر آیه بعد همین آیه یعنی همون که دکتر حمید مطرح کردن میگن: پیشنهاد ازدواج از جانب پدر دختر مانعی ندارد. ولی ما چی کار می کنیم؟؟؟ چرا از دین دور شدیم؟
اما حالا و در شرایط امروزی:
با وضعی که ما در جامعه امروزیمون به وجود آوردیم عملا هیچ کدوم از این کارها قابل قبول نیست! چون اگه دختر خودش پا پیش بذاره و به یه نفر بگه که من شما را پسندیدم. با من ازدواج می کنید؟ پسره یا بهش بی محلی میکنه و اگه خیلی پسر خوبی باشه سرش را زیر میندازه و میگه نه! اگه هم بخواد جنتلمن بازی دربیاره فقط از روی ترحم و دلسوزی جلو میاد. کلی هم بعدا منت میذاره. بابای دختره هم که اصلا حرفشو نزن. طرف اید بره کلی سرخ و سفید بشه تا بتونه مثلا به بابای پسره بگه دختر من آمادگی ازدواج داره! من میخوام پسر شما را بگیرم!!! پیغمبری هم دیگه نیست که بشه به دامنش متوسل شد و گفت یا رسول الله من شوهر میخوام! تا اون هم یکی را انتخاب کنه و بگه برو با این ازدواج کن! پس تکلیف چیه؟؟!!
من فقط یه پیشنهاد میتونم بدم که نه سیخ بسوزه نه کباب! تنها راهش در جامعه امروز که از دین راستین و اسلام ناب محمدی و دستور العملهای زیباش برای ازدواج کناره گرفتن اینه که دختر چشمش را ببنده تا عاشق نشه!! دندون رو جیگر بذاره و عفاف پیشه کنه و از خدا بخواد که مرد مورد نظرش را با ویژگی هایی که دوست داره براش بفرسته. از خدا بخواد که عاقبت بخیرش کنه! من همش توی دلم میگم ای کاش خدا که میدونست یه روزی ما به چنین جایی میرسیم، دخترا را اینقدر احساستی و دل نازک خلق نمی کرد. نمی دونم شاید هم اشکال از فکر منه. ولی به هر حال توی جامعه امروزی دختر جماعت نمی تونه بره خواستگاری، به نفعش هم هست که نره تا لا اقل توی دلش این قوت را داشته باشه که من براش نامه فدایت شوم نفرستادم، خودش منو می خواست، خودش اومد خواستگاری، خودش عاشق شد. (البته اگه مرد بتونه عاشق بشه!!!!!!!)
خدا عاقبتمون را به خیر کنه!
http://askquran.ir/showpost.php?p=155362&postcount=6
سلام من تازه عضو شدم میخواستم مشکلم را بگم تا اگه کسی می تونه منو راهنمایی کنه من از یه پسری که موقت همکار من بود خوشم اومد اون 3سالی از من کوچکتر بود خیلی پسر منطقی و با ادبی بود تصمیم گرفتم بهش بگم دوستش دارم و این کارو با ایمیل کردم همه چیزو راست و درست بهش گفتم میدونین چی گفت گفت من وضعیت شمارو درک می کنم ولی ما با هم اختلاف سنی داریم و من الان به این چیزها فکر نمی کنم من هم ماندم که چکار کنم می تونستم صبر کنم تا رابطه مون بیشتر بشه ولی نتونستم بازیش بدم خواستم نظر واقعی شو بگه از اون روز تا حالا خیلی داغونم من دوستش داشتم و حاظرم هر چیزی رو بپذیرم من می خام خودم انتخاب کنم نه قسمت و سرنوشت چرا باید اینطوری بشه چرا خدا حرف منو گوش نکرد مگه خودش نمیگه هرچی از من می خاین من بهتون میدم پس چرا به من نداد من اگه اونو بخام باید کیو ببینم چکار باید بکنم تا خدا راضی بشه اونو به من بده تورو خدا یکی به من بگه چرا
[align=justify]سلام،
به تالار خوش اومدی عزیزم:72: داغون چرا هانی؟! از خدا گله نکن، شرط می بندم همسر آینده ت بیشتر تو رو آرزو کرده،:203::203: خدا هم نخواسته سهم اونو به کس دیگه بده.:43::P
البته این تاپیک قدیمیه و اگه مسئله تون رو بصورت مجزا مطرح کنید خیلی بهتر جواب می گیرید.
اما تا اون زمان جونم براتون بگه که:
خانمها معمولا "خواستگاری" رو با "ابراز عشق" اشتباه می گیرند. خواستگاری یعنی پیشنهاد آشنایی بیشتر به قصد ازدواج. یعنی شما به کسی می گید به نظر من ما اونقدری انطباق (شخصیتی و اجتماعی و خانوادگی و ... ) داریم که بخوایم بیشتر با هم آشنا شیم و ببینیم برای ازدواج مناسب هستیم یا نه.
و از اون طرف باید این حق رو برای طرفت قائل باشی که بگه نه من با شما موافق نیستم. یا مثلا من شرایط ازدواج ندارم، یا کس دیگه ای رو دوست دارم، یا می خوام ادامه تحصیل بدم! و ...
منظورم اینه که عزیزم، انسان وقتی باید پیشنهادی رو به شخصی بده (حالا هر پیشنهادی) که توانایی نه شنیدن رو هم داشته باشه.
موافق نیستی؟:228:[/align]
آره ولی اون حتی این فرصت را نداد که با هم بیشتر آشنا بشیم من بهش گفتم که عجله ای نیست و تا وقتی که همدیگه رو نشناختیم نمی خاد اقدامی بکنه ولی فقط گفت نه نمیتونم کاش می گفت چرا علاقه نداره یا مشکل دیگه ای هست من از خدا گله دارم که چرا دلمو شکوند من نخواستم تو کارش دخالت کنم فقط گفتم من اینو میخام تو درستش کن این انتظار زیادیه این خیلیه که بخام همسرم را خودم انتخاب کنم چرا من حاضرم تبعاتشو بپذیرم ولی خدا اونو به من بده من پای همه چیش وای میسم خوب یا بد ولی خدا قبول کنه اگه بدبخت میشم اشکالی نداره حداقل خودم خواستم نه سرنوشت و قسمت خودم با دست خودم بدبخت بشم بهتره تااینکه سرنوشت تازه اگه قراره بدبخت بشیم اگه هم به قول بعضی ها خدا اینو از گرفته که یه بهتر بهت بده من نمی خام من به همین راضیم من بهتر نمیخام همین بسمه اینوباید به کی بگم به چه زبونی چه طوری
[align=justify]دوست خوبم:72:
شما دچار یک نوع شیفتگی شدی. باید به خودت کمک کنی که از این حالت در بیای.
البته قبلش باید تصمیم بگیری که می خوای به وضعیت نرمال برگردی یا می خوای در این حالت دلسوزی برای خودت باقی بمونی.
این لینک ها رو با دقت مطالعه کن عزیزم:
http://www.hamdardi.net/thread-154.html
http://www.hamdardi.net/thread-7083.html
سعی کن به خودت کمک کنی تا به زودی زندگی برات روشن و زیبا بشه.[/align]
:72: