لطفا خانمهای تالار جواب بدن .

باسلام .
از همه خواهر های عزیزم و خانمهای محترم تالار یه سوال داشتم و اون اینکه :
آیا اگه دختری منطقی،در مقطع سنی حدود 19 - 20 - 21 ساله ، پس از اینکه پسری بهش پیشنهاد ازدواج داد و از طریق خانواده هم پیگیر بود ، و خودش ( دختر ) و خانوادش هم پسره و خانوادشو تایید کردن ولی واسه ازدواج فعلا OK قطعی ندادن ، و فعلا موضوع رو کش دادن ( بخاطر کم سنی دختر )
و به دختره ثابت شده باشه که پسر اونو واقعا از ته جان و دل می خواد و دوستش داره و قصد و نیتش مثبته و باطبیعی فرض کردن سایر متغییر ها و شرایط و ( دختره تا حالا هیچ دوست پسری رو نداشته ) :
1- آیا در دختر کشش و گرایشی نسبت به پسره ایجاد میشه یا نه ؟
2- آیا امکان داره اگه این روال تا 2 - 3 سال دیگه ادامه پیدا کرد ( مثلا بدلیل ادامه تحصیل پسر در شهری دیگر یا دلیل های دیگه) ، روزی دختره موضوع رو فراموش کنه و بی خیال پسره شه ؟
3 - آیا این درسته که اگه دختری ایمان داشته باشه که پسری اونو واقعا می خواد و حاضره هر کاری رو براش بکنه ، نمی تونه ازش بگذره و ازش دل بکنه ؟
4 - آیا اصلا حس عاشق شدن و دوست داشتن می تونه در دختر بر انگیخته بشه ؟
5 - آ یا دختره واسه اولین خواستگار ش می تونه با سایر خواستگاراش حداقل تفاوتی رو قائل بشه ؟
6 - واسه جواب گرفتن از ایشون پسره چه کاری بکنه زودتر می تونه نظرشو جلب کنه ؟ ( کار های به هنجار و مثبت )
لازم به توضیحه که این دخترو پسر هیچ روابط مجازی ( تلفنی یا غیر ) نداشتن و آشنایی شون تو دانشگاه بوده و حدود 3 سال دورا دور خانواده هاشون از هم شناخت نسبی ( مثبت ) دارن .

سلام دوست عزیز

بله برادرم اگه هیچ قول قرار یا تعهدی(صحبتهای رسمی ) بین شما وخانواده هاتون مطرح نشده نمی توان
گفت در آینده اون دختر خانم چه تصمیمی میگیرن.. (البته حق هم دارن)اگه واقعا دوست دارید ومی خواهید باهاش ازدواج کنید اما شرایطشو فعلا ندارید واضح همه چی رو مطرح کنید ببینین نظر اونها چیه(دختره وخانوادش) در نهایت در بلاتکلیفی به سر نبرید

سلام .راستشو بخواي تا اين دختر نفهمه كه دوستش داري كه نميتونه منتظر بمونه بايد براش ثابت بشه:305:

سلام
با تشکر از جواب هاتون از اینکه موضوع رو شفاف نگفتم عذر می خوام :
من حدودا 26 ساله - شاغل - لیسانس - شرایطو دارم - فقط یه داداش مجرد بزرگتر از خودم دارم - خانواده دختر هم در جریان هستن - خودم 4 - 5- 6 مرتبه با دختره صحبت کردم و خواستم رو بهش گفتم - ایشون هم گفتن با خانوادش مطرح کنم - از طریق خانوادم هم موضوع مطرح شده ( با خانوادش ) - خانوادش گفتن فرصت بدین فکر کنیم - 2 هفته بعد که پیگیر شدن ( خانوادم ) گفتن که شما رو طرد نمی کنیم ولی واسه سن دخترمون فعلا ازدواج زوده - بعد از این مقطع خود دختر رو ملا قات کرده و با کمال ادب بهش گفتم که دوستش دارم و این عشق و علا قه رو ازم نگیر و ...... اون هم با رفتارش و غیر مستقیم بهم فهموند که به موضوع بی تفاوت نیست ( ولی صحبت مستقیم از علا قه نکرد و این برداشت منه که حرکات و نوع حرف زدنش حاکی از علا قه متقابله ) ( اینم مطمئنم که هیچ کسی تو زندگیش نبوده و نیست ) ولی واقعیت اینه که سنش کمه و احساس می کنم پیش پدر مادرش زیاد نمی تونه برش داشته باشه و حرفش دلش رو بزنه -
اگه اطلاعات غیر شفافه ، بگین تا توضیح بدم
کمک لطفا.

سلام دوست عزیز
با این توضیحاتی که گفتین فکر نمی کنم مشکلی باشه . نمی شه که خانواده دختر راضی هستن ولی میگن هنوز زوده برا ازدواج!!!! یعنی شما باید منتظر باشین تا دختر خانم بزرگ بشن بعد دوباره اقدام کنین؟!
الان شما رسما خواستگاری رفتین دیگه؟!
طی تحقیقات خانواده دختر باید حداقل یه جواب روشن و واضحی به شما بدن . یا بله یا خیر...
نمی شه که هم شما رو تو مشت نگه دارن هم بگن جوابمون منفی هم نیست !!!!!!!:163:
شما بار دیگه با خانواده تشریف ببرین و بگین جواب کامل و مشخصی به ما بدین :324:
می تونید با دختر خانم هم صحبت کنین بپرسین نظر کامل شما و خانوادتون درباره من چی هست؟!
انشاالله مشکلتون درست می شه و جواب مثبت بهتون می دن.:72:

وقتی رابطه شما رسمی نیست ابراز علاقه مستقیم نکردن از طرف ایشون کاملا طبیعی هست و درستش هم همینه .

شما نباید انتظار داشته باشین که ایشون مستقیما ابراز احساسات کنند و بگه که دوستت دارم .
رابطه شما با ایشون آیندش معلوم نیست . ممکنه خانواده ایشون نظرشون فعلا مثبت نباشه و این سن کم بهانه ای باشه و یا ممکنه اگر مثبت هست بعد از چند سال نظرشون عوض بشه و مخالفت کنند در این صورت که هیچی از آینده شما دونفر معلوم نیست این درست نیست که دخترخانم با ابراز احساسات برای خودش درگیری احساسی ایجاد کنه بنابراین شما هم چنین انتظاری از ایشون نداشته باشین .

فقط سعی کنید که نظر قطعی خانوادش رو راجع به خودتون متوجه بشین . و بگید که اگر از نظر اونها زوده میتونید حداکثر یک سال عقد بمونید و....

بهتره دلیل اصلی رو بفهمید .

شما 26 سالتونه و شرایط رو دارین . فکر نمیکنم برادر بزرگتر مانعی برای ازدواج شما باشه چون یک پسر خودش تصمیم میگیره که چه زمانی اقدام کنه برای ازدواج شما در این سن تصمیم دارین و برادرتون ممکنه با سن بیشتر از شما هنوز تصمیمش رو نداشته باشه .
دخترخانم چند سالشونه؟؟؟؟

با تشکر از نظرات دوستان
الهه خانم ، دقیقا حرف من هم همینه : درسته که دختر شون رو دوست دارم و واقعا کیس مناسبی هستن ولی خانوادش نه جواب مثبت می دن نه منفی . ولی رفتارشون حاکی از احترام کامل و متمایل به مثبته.
اینم بگم که خانوادم به خواستگاری نرفتن بلکه طی تماسی که مادرم با مامانش داشته واسه گرفتن وقت برا خواستگاری و آشنایی از نزدیک ، مادرش گفته که به عنوان مهمان هر وقت خواستید تشریف بیارین، خونه خودتونه ، ولی خواستگاری فعلا نه چون تا حالا کسی رو به عنوان خواستگار پذیرا نبوده ایم و ... ( سن دخترم کمه و تو دوران دبستان 2 سال جهشی خونده و ازدواج فعلا براش زوده و ..... ) .
این خانم هم متولد 1369 --

خوب شرایط شما دو نفر اینطوریه

شما : 26ساله _ لیسانس _ شاغل

دختر : 20 ساله _ دانشجو

ببینید 20 سال به نظرم سن خیلی پایینی هم نیست برای ازدواج به شرطی که فرد به بلوغ فکری لازم برای ازدواج رسیده باشه و پذیرش مسئولیت های زندگی مشترک داشته باشه .
بنابراین به نظر میرسه که سن بهانه ای از طرف خانواده ایشون باشه مگر اینکه خودشون هنوز توان شروع زندگی مشترک و پختگی لازم رو در دختر خودشون نبینند که این بحثش جداست .
اما اگر نه اینطور نباشه دوسال جهشی خونده و سنش کمه بهانست . درسته که پذیرش اولین خواستگار معمولا کمی برای خانواده سخت هست اما اینطور بهانه ها هم الکی است .

این دختر خانم آیا خواهر و برادری هم دارند ؟ چندتا ازدواج کرده و یا مجرد هستند ؟
طی این سه سال شما تا چه حد نسبت به خود این دختر شناخت پیدا کردین ؟ اخلاقیات و روحیاتش ؟
به نظر خودتون به بلوغ فکری لازم رسیدن و توانایی شروع یک زندگی مشترک رو دارند ؟

سلام
من دختر نیستم,ولی خوب نظر میدم.
به نظر من فکر نکنم ازدواج برای یه دختر 20 ساله زود باشه.بابا الان خیلی از دخترای 20 ساله هستن که دو سه تا بچه دارن!!!!!!
فکر نکنم بهونه سن و سال بهونه خوبی باشه.اگه شما الان آشنا بشین تا ازدواجتون هم یکی دوسال طول میکشه و خانومتون هم 22 ساله میشه و......مبارکه ان شا الله:104::104::104::104::104::104:

خب منم 69 هستم . ولی به نظرم به بلوغ فکری رسیده باشم که در مورد آیندم از الان تصمیم بگیرم ...
به نظر منم اینا بهانه هستن ... اگه واقعا جوابشون منفی نیست و مثبته باید اجازه 1جلسه خواستگاری رو بدن...
بزارین یه چیز بگم شاید به درد خورد. چند ماه پیش برای برادرم به خواستگاری دختر خانمی رفتیم ، 1جلسه رفتیم تا خانواده ها با هم آشنا بشن . مادر دختر خانم یه سفر خارج از کشور رفتن ، گفتیم تا ایشون برگشتن دختر و پسر برای آشنایی بیشتر با هم در ارتباط باشن تا بعدا مراسمی گرفته بشه... خانواده دختر خانم هم خیلی مودبانه جواب مثبت بهمون دادن الان چند باری خواستیم برای صحبتهای بعدی درباره خانواده ها و مهریه ، غیره و غیره ... صحبت کنیم که اصلا اجازه نمی دن . می گن هنوز زوده بذارین دختر و پسر بیشتر با هم آشنا بشن ... خب باید خانواده ها هم با هم بیشتر آشنا بشن... رفت و آمد... همون 1جلسه رفتیم همونه... الان برادرم میگه انتظاراتشون خیلیه مهریه بالا ...
الان دختر خانم هم خودشو بیشتر عزیزتر می کنه یعنی هم نظرش درباره برادرم مثبته مثبته و هم باید این شرایطو فراهم کنیم ... اصلا هم اجازه نمی دن خانواده ها بیشتر با هم آشنا بشن...
به قول معروف هم مارو تو مشتشون گرفتن هم باید این شرایط فراهم باشه . زوری که نمی شه !!

لارج عزیز شما هم مراقب باشین اگه خانواده خوب و با اصل و نصبی هستند و شرایط زیادی نذاشتند صحبت کنین به توافق برسین که حداقل 1جلسه خواستگاری برین ... نظرشونو جلب کنین ... اگر دختر خانم هم از همه لحاظ پاک و نجیب هستند . این خواستگار هستند که باید کمی سماجت به خرج بدن و بیشتر پیش قدم بشن ...
براتون آرزوی خوشبختی می کنم دوست عزیز :72:

با تشکر از خواهر های گلم و همچنین آقای پارسه
ایشون فرزند اول خانواده و تک دخترن و دو تا برادر حدودا 16 و 10ساله دارن .
اینکه شناخت من از ایشون تا چه حدی هستش : اینکه ایشون رو حدود 5/ 2 سال هستش که غیر مستقیم زیر نظر گرفته بودم و.... حدود 9 ماهه که مستقیما به خودش پیشنهاد ازدواج دادم و اون هم به خانوادش منعکس کرد و ....... و از طریق خودم و پدرم هم تحقیقات ابتدایی در مورد خانوادش انجام شد که نتیجه بطور کلی ( سر جمع ) مثبت بود . همچنین اینکه خودش و خانوادش در حالت کلی با خودم و خانوادم بالای هشتاد درصد سنخیت داریم و از یه طبقه اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی هستیم .
اخلاق و روحیاتش هم بنظرم معتدل و معمولیه و قابل قبول من هست .
بطور کلی قبولش دارم و اون اولویت ها و معیارهای اساسی من رو داره .
ولی تا حالا در مورد جزییات با هم وارد صحبت نشدیم که بتونم ریز نظراتش رو داشته باشم و به روحیاتش مسلط باشم .
در مورد بلوغ فکریش هم : بنظرم میاد تا 75% به بلوغ فکری رسیدن ولی با بلوغ کامل ( 100 % ) فکری بنظرم کمی فاصله دارن .

سلام دوستان .
آیا این که ایشون فرزند اول خونست و من هم خواستگار او لشون ، می تونه تو موضوع تاثیر بگذاره ؟

سلام دوست گرامی:
اول با دید خودم به سوالات پست اولتون پاسخ می دم:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط LARG.62

1- آیا در دختر کشش و گرایشی نسبت به پسره ایجاد میشه یا نه ؟

**بله...با توجه به مطالب که شما بیان کردید و معیار پاسخ دهی ما هم صحبت های یک طرفه شماست..بله ..خانم ها عموما البته بسته به سن و نوع شخصیتیشان معمولا وقتی کسی به آنها ابراز علاقه پاک و صمیمی آن هم از طریق خانواده می کند به اصطلاح احساساتشان کمی قلقلک !! داده میشه و احساس با ارزش بودن و مهم بودن می کنند و این موضوع می تونه در خانم ها نقش مهمی داشته باشه...چون مهر و محبت برای خانم ها جز معیارهای مهم است ....ولی همه آن نیست و اگر منطقا معیارهای پسر براشون قابل قبول نباشه جلو اون احساس می ایستند مگر دختری که بلوغ فکری کامل نرسیده باشد..

2- آیا امکان داره اگه این روال تا 2 - 3 سال دیگه ادامه پیدا کرد ( مثلا بدلیل ادامه تحصیل پسر در شهری دیگر یا دلیل های دیگه) ، روزی دختره موضوع رو فراموش کنه و بی خیال پسره شه ؟

**این حالت در مواردی پیش میاد که پسر اقدام رسمی انجام نداده باشه..بله..در این حالت چون دختر و خانواده اش هیچ تعهدی به پسر و خانواده اش نداده اند این موضوع ممکن هست ولی اگر جواب نهایی داده شده و مثلا نامزد باشند ..خیر امکان فراموشی در حالت عمومی نیست...

3 - آیا این درسته که اگه دختری ایمان داشته باشه که پسری اونو واقعا می خواد و حاضره هر کاری رو براش بکنه ، نمی تونه ازش بگذره و ازش دل بکنه ؟

**در مورد دختران احساساتی و بی منطق بله این امکان هست ..ولی دختری که با منطق باشه و معیارهای ازدواجش معلوم باشه از خانواده راهنمایی بگیره و...نه..این عشق و علاقه براش مهمه ولی همه اون نیست..جواب این سوال کاملا به معیارهای ازدواج دختر و خانوادش مربوطه که از زندگی مشترک چی مد نظرشه..اگر فردی منطقی باشه حتی با علم به این موضوع( علاقه) اگر پسر معیارهاشو نداشته باشه اونو نمی پذیره..

4 - آیا اصلا حس عاشق شدن و دوست داشتن می تونه در دختر بر انگیخته بشه ؟

**عجب سوالی آقای لارج..بله..پس این همه خانم که ازدواج کردند چطور بوده..ناشی از برانگیخت شدن همین حس بوده پا به پای منطق و عقل...

5 - آ یا دختره واسه اولین خواستگار ش می تونه با سایر خواستگاراش حداقل تفاوتی رو قائل بشه ؟

**خیر..هیچ تفاوتی به نظر من نداره..تازه خیلی ها فکر می کنند این تازه اولیه صبر کنیم ببینیم شاید بهتر از ایشون هم بیاد...و به خصوص اگر سن دختر کم هم باشه این حالت تقویت میشه ..البته باز به دختر و شرایط فرهنگی نظرات متفاوته....
6 - واسه جواب گرفتن از ایشون پسره چه کاری بکنه زودتر می تونه نظرشو جلب کنه ؟ ( کار های به هنجار و مثبت )

**بهترین کار با توجه به شرایط شما پیگیری مستمر با خانواده جهت نشان دادن پایبندی شما به این علاقه هست..اینکه حتما به هر طریقی مادر یا پدر شما از خانواده ایشان اجازه خواستگاری و تعیین تکلیف این موضوع را داشتهباشند بهترین راه هست....

---

دوست و برادر گرامی...
برای ازدواج شما تا کنون مسیر صحیحی رو جلو رفتید و به نظر من الان تنها باشد خانواده شما از خانواده ایشاناجازه خواستگاری را بگیرند و اذعان کنند که خواستگاری تنها برای آشناییست و به معنی تمام شدن همه چیز نیست...بالاخره روزی باید اولین خواستگار به خونشون قدم بذاره پس اجازه بدند که شما هم شانس خودتون رو امتحان کنیدو خانواده ایشان را به حفظ شخصیت راضی به یک نشست دوستانه کنند..حتی به عنوان مهمان به نظر من هیچ اشکالی نداره.من و همسرم هم نشست اول خانواده هامون به نام مهمان بود و جلسه بعدی نامش خواستگاری شد..
هیچ اشکالی نداره تازه بهترم هست به نظر من...
و تازه اون زمان اجازه شناخت بدون احساسات رو از پدر و مادرشون بگیرید تا تازه اقدام به شناخت دقیق هم کنید تا خواستگاری نهایی....

ان شا الله موفق باشید..
مارو هم بی خبر نذارید...:72:

با سلام به همه دوستان
خانم دکتر از پاسخ کاملتون ممنونم .
از سایر اعضاء هم تقاضا دارم اگه نظری دارن ، پاسخ سوالهای پست اولم رو بند بند بیان کنن ، تا بنده به یه جمع بندی کلی برسم و با هماهنگی خانواده ....... اقدامات رسمی انجام بدم و ......

با تشکر مجدد .

با سلام
ای کاش مدیر محترم هم نظرشون رو ارائه میکردن . :323::323:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط LARG.62

سلام دوستان .
آیا این که ایشون فرزند اول خونست و من هم خواستگار او لشون ، می تونه تو موضوع تاثیر بگذاره ؟

---

سلام
دقيقا اين تاثير داره ، خونواده من براي خواهر بزرگم خيلي سخت ميگرفتند، نه تنها خواستگار اول بلكه تا سن 25 سالگي به هيچ خواستگاري اجازه اومدن به منزل ما و صحبت رو ندادند . بهانه هاي مختلف ميگرفتند اما بعد از اينكه آبجي بزرگم ازدواج كرد واسه دومي زياد سخت نگرفتن.
شايد دليل اونها واسه اينجور جواب دادن اين باشه كه شما اولين خواستگارش هستيد و فكر ميكنند شايد بهتر از اين هم كسي پيدا بشه .

سلام
چند روز قبل ایشون رو ملاقات کردم ( تو دانشگاهش ) و نتیجه خواستم ازش ، که گفتن اجازه بدین مرور زمان موضوع رو حل کنه و .....
البته باز با روی گشاده و خیلی منطقی و محترمانه برخورد کردن و تقریبا با سکوت و لبخند و سر به زیر انداختنشون ، یه سیگنالهایی رو فرستادن .
منم با خانواده در میون گذاشتمو قراره یه اقداماتی بکنن .
فکر کنم طبق نظر baran.68 عزیز ، پدر و مادرش فعلا پختگی 100% رو در دخترشون نمی بینن .( به اقتضای سنش منم اینو قبول دارم . )
بنظرتون اینکه می گن مرور زمان موضوع رو حل کنه ، منظورش چیه ؟
آیا فعلا به احترام نظر قبلی شون منتظر باشم( حدود 2 هفته قبل گفته بودن اجازه بدین فکرامو بکنم و ..... ) ، یا سریعا اقدام کنم ؟

[align=justify][align=justify][align=justify][align=justify]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط LARG.62

سلام
چند روز قبل ایشون رو ملاقات کردم ( تو دانشگاهش ) و نتیجه خواستم ازش ، که گفتن اجازه بدین مرور زمان موضوع رو حل کنه و .....
البته باز با روی گشاده و خیلی منطقی و محترمانه برخورد کردن و تقریبا با سکوت و لبخند و سر به زیر انداختنشون ، یه سیگنالهایی رو فرستادن .
منم با خانواده در میون گذاشتمو قراره یه اقداماتی بکنن .
فکر کنم طبق نظر baran.68 عزیز ، پدر و مادرش فعلا پختگی 100% رو در دخترشون نمی بینن .( به اقتضای سنش منم اینو قبول دارم . )
بنظرتون اینکه می گن مرور زمان موضوع رو حل کنه ، منظورش چیه ؟
آیا فعلا به احترام نظر قبلی شون منتظر باشم( حدود 2 هفته قبل گفته بودن اجازه بدین فکرامو بکنم و ..... ) ، یا سریعا اقدام کنم ؟

---

سلام،
آقای لارج با اجازتون منم می خواستم نظرم رو بگم:
به نظر من اینکه ایشون همش دست دست می کنن و همه چیز رو به گذر زمان می سپارن، کمی مشکوکه. ببینید شما اولین خواستگار هستید. هر دختری تا زمان ازدواجش چندین خواستگار خواهد داشت که هر کدومشون شرایط، موقعیت و ویژگی های خاص خودشون رو دارن. بعضی از دختر خانمها و حتی خانواده هاشون فکر می کنن نباید عجله کرد و به خواستگار اول (هرچقدر هم که خوب و شایسته باشه) جواب مثبت داد، چرا که ممکنه خواستگاران بعدی مناسبتر و بهتر باشند (از نظر موقعیت اقتصادی، اجتماعی، ظاهری و...) به نظر من خانواده این دختر خانم نمی خوان شما رو از دست بدن چون از هر لحاظ ok هستین به خاطر همین جواب رد بهتون نمی دن. و از طرفی فکر می کنن شاید تا یکی دو سال دیگه دخترشون خواستگارهای بهتری داشته باشه. به خاطر همین نمی خوان با دادن جواب مثبت به شما، خودشون رو متعهد کنن.
البته این فقط یه نظر بود و ممکنه اصلا" اینطور که من فکر می کنم نباشه ولی در هر صورت بهترین کار اینه که از پدر و مادرتون بخواید با خانواده ایشون صحبت کنن و جواب قطعی رو بگیرن.
موفق باشید.[/align]

دقیقا"همینی که آیسان گفته.بهشون بگو من می دونم شما منتظر موارد بهتری هستید.اگر اینطوره یه جواب نه بهم بدید

که برم دنبال بخت خودم.در غیر اینصورت اجازه بدید وارد مراحل بعدی بشیم.

ایجور که بوش میاد اونا شما رو برای روز مبادا نگه داشتن.

باتشکر
من این ترم از کنکور ارشد هم قبول شدم و می خوام ادامه بدم .
آیا این بی انصافی نیستش که اونا منو تو حالت استند بای نگه دارن و بخوان موقعیت های دیگه رو هم بررسی کنن ؟
این سوء استفاده از عشق من نسبت به دخترشون نیست ؟
اینکه برم و بگم یا جواب قطعی مثبت بدین یا منفی ، اگه جواب منفی بود ، چی کار کنم ؟
دختر مورد علاقم تو این شرایط ، جه نقشی رو می تونه ایفا کنه ؟آیا اصلا برش ایفا نقش رو می تونه داشته باشه ؟
اون که غیر مستقیم با سکوتش رضایتشو اعلام کرده . و به گفته خودش پدرش هم هیچ مخالفتی نداره . ،نظر مادرش رو چه جوری میشه جلب کرد ؟
پس با این اوصاف من بهتر می دونم هر چه سرسعتر اقدام کنیم تا دیر نشده . حال توکل به خدا ، انشاالله که کمکم می کنه تا نتیجه بگیرم ، چون به نیتم آگاهه و ........

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

دقیقا"همینی که آیسان گفته.بهشون بگو من می دونم شما منتظر موارد بهتری هستید.اگر اینطوره یه جواب نه بهم بدید

که برم دنبال بخت خودم.در غیر اینصورت اجازه بدید وارد مراحل بعدی بشیم.

ایجور که بوش میاد اونا شما رو برای روز مبادا نگه داشتن.

---

آیا بقیه دوستان هم موافق هستن با نظر آقای فرهنگ 27 ؟

نظر من اینه که باید از طریق خانواده بیشتر پیگیر باشی. ولی اگه خیلی تند بگی که :
من می دونم شما منتظر موارد بهتری هستید.اگر اینطوره یه جواب نه بهم بدید.
خب معلومه میگه نه. چون داری بهش توهین می کنی، در حالی که او شاید داره با شماور حرف میزنه یا داره در مورد ازدواج تحقیق می کنه.
من نمیگم که شما را تو آب نمک نخوابوندن. اما میگم اگه این طوری نباشه و شما این جوری بهش بگی، حتما بهش بر می خوره.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tesoke

نظر من اینه که باید از طریق خانواده بیشتر پیگیر باشی. ولی اگه خیلی تند بگی که :
من می دونم شما منتظر موارد بهتری هستید.اگر اینطوره یه جواب نه بهم بدید.
خب معلومه میگه نه. چون داری بهش توهین می کنی، در حالی که او شاید داره با شماور حرف میزنه یا داره در مورد ازدواج تحقیق می کنه.
من نمیگم که شما را تو آب نمک نخوابوندن. اما میگم اگه این طوری نباشه و شما این جوری بهش بگی، حتما بهش بر می خوره.

---

با تشکر از همه دوستان ، با مادرم صحبت کردم تا در 10 - 15 روز آینده اقدام کنن .
تو تالار گشت می زدم که دیدم یکی از اعضا هم تقریبا هم شرایط خودمه . واقعا امان از دست این مادران دخترا . چرا اینقدر سخت گیری و نا انصافی می کنن ؟
باز یه سوالی که داشتم ، اینه که من ایده آل مطلقم اینه که : کسی که عاشقشم و دوستش دارم خودش منو با تمام وجود و از صمیم قلب انتخاب کنه ( دقیقا مثل خودم ) ، نه اینکه با هزاران مقایسه با سایر خواستگاران بالقوه آینده و ....... اینجوری انتخاب کردن ، حال آدمو به هم می زنه .
نظرتون در این مورد چیه ؟ موافقین باهام ؟
البته همو نطوری که گفتم ، از طرف خودش مشکلی احساس نمی کنم ، ولی مادرش مثل اینکه بش از حد گیر داده به موضوع .:316::316:

سلام:

اقای لارج خوشحالم که دارید سعی می کنید تصمیم منطقی بگیرید و از طریق مادر محترمتون اقدام می کنید و ان شا الله که نتیجه موضوع رو برای ما هم بیان کنید ...
در رابطه با سوال اخر که فرمودید...
ببینید خواه نا خواه مقایسه اتفاق می افته و این کاملا بستگی به نظر خانم داره و دیدگاهش به عشق و زندگی..
ببینید مثلا من خودم در میان همه خواستگارام با اینکه انواع متخصص قلب و اطفال و پوست و ..بودند و تا قبلش نه خودم نه خانوادم حتی نمی گذاشتند پزشک عمومی ببینم چه برسه به ازدواج ولی من خودم شخصا خیلی برام مهم نبود تو چه درجه هستند ولی پدر و مادرم و به خصوص خواهرم براشون مهم بود..حتی برخی از اینها متولد خارج ایران ..بسیار پولدار و پسرهای خوب و خانواده داری بودند ولی من اصلا نمی تونستم دوستشون داشته باشم و یادمه یکی از اونها که دیگه پدرشون 100 درصد دیدند علی رغم نکات مثبت پسرش من اصلا علاقه ای بهش ندارم پسرشون راضی کردند ..با اینکه خانواده من با اون موافق بودند..( اینا قبل ا»دن همسر کنونی منه ها!!)ولی من اصلا چون دوسش نداشتم نمی پذیرفتم..
ولی همسر الانم نه تنها پولدار به اون معنا که اون خواستگارام بودند نیست ...با اینکه عمومی هستش ولی من یک تار موشو با هزاران متخصص عوض نمی کنم نه تنها خودم حتی خانواده ام...چون قابلیت هایی داره که اگه همسر خوب داشته باشه تا عرش میره ..ببینید یک دختر خانم فهمیده بیشتر شرایط رو می سنجه با خودش و علایقش و اهل چشم و هم چشمی یا مقایسه نیست ..یا من که نبودم ولی متاسفانه خانواده ها گاهی دچار این خطا می شوند همون طور که من خواهر بزرگم مدام سر اون خواستگار اصرار می کرد دعوت شامشو قبول کن شاید فلان ..شاید بهمان ..من اصلا حاضر نشدم ....این کاملا اول به دیدگاه و فرهنگ دختر ارتباط داره و ثانیا میزان همدلی خانواده دختر..ولی شک نکن اون مادر زن محترم هم خواهان خوشبختی دخترشه و اگر بدونه دخترش با شما خوشبخت میشه مطمئن باش سنگ که نمی اندازه هیچ حمایت هم می کنه..
توکل کن به خدا...
افکار منفی دور کن....
مثبت فکر کن..
اعتماد به نفس داشته باش..
خودتو دست کم نگیر....
سرتو بگیر بالا و
بسم الله......

موفق باشی..........:72:

باسلام از نظر من هم سن دختر مورد علاقتون برای ازدواج کاملا مناسبه . اگه اونها جواب قطعی به شما نمیدن ،به احتمال قوی منتظر یه خواستگار بهتری هستن .اگر واقعا به این دختر علاقه دارین باید بصورت رسمی به همراه خانواده ،به خواستگاری اون دختر خانم بروید. وبهشون این اطمینان رو بدین که میتونید ،دخترشون رو خوشبخت کنید. انشاالله موفق باشید.: :43:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سارا بانو

سلام:

اقای لارج خوشحالم که دارید سعی می کنید تصمیم منطقی بگیرید و از طریق مادر محترمتون اقدام می کنید و ان شا الله که نتیجه موضوع رو برای ما هم بیان کنید ...
در رابطه با سوال اخر که فرمودید...
ببینید خواه نا خواه مقایسه اتفاق می افته و این کاملا بستگی به نظر خانم داره و دیدگاهش به عشق و زندگی..
ولی همسر الانم نه تنها پولدار به اون معنا که اون خواستگارام بودند نیست ...با اینکه عمومی هستش ولی من یک تار موشو با هزاران متخصص عوض نمی کنم :104::104::104::104::104:نه تنها خودم حتی خانواده ام...چون قابلیت هایی داره که اگه همسر خوب داشته باشه تا عرش میره .:310::310::310:.ببینید یک دختر خانم فهمیده بیشتر شرایط رو می سنجه با خودش و علایقش و اهل چشم و هم چشمی یا مقایسه نیست ..یا من که نبودم ولی متاسفانه خانواده ها گاهی دچار این خطا می شوند همون طور که من خواهر بزرگم مدام سر اون خواستگار اصرار می کرد دعوت شامشو قبول کن شاید فلان ..شاید بهمان ..من اصلا حاضر نشدم ....این کاملا اول به دیدگاه و فرهنگ دختر ارتباط داره و ثانیا میزان همدلی خانواده دختر..ولی شک نکن اون مادر زن محترم هم خواهان خوشبختی دخترشه و اگر بدونه دخترش با شما خوشبخت میشه مطمئن باش سنگ که نمی اندازه هیچ حمایت هم می کنه..
توکل کن به خدا...
افکار منفی دور کن....
مثبت فکر کن..
اعتماد به نفس داشته باش..
خودتو دست کم نگیر....
سرتو بگیر بالا و
بسم الله......موفق باشی..........:72:

---

چشم،چشم،چشم: بخدا توکل میکنم
افکار منفی رو دور می کنم
مثبت مثبت مثبت فکر میکنم
اعتماد به نفسم رو ارتقاء میدم
خودمو هم دست کم نمی گیرم ( ولی مغرور هم نمی شم . )
سرم رو هم بالا می گیرم و .......
با تو کل مطلق بخدا ، انشا الله به خواستم( عشق مطلقم ) هم می رسم ( اگه خدا صلاح بدونه ) .
راستی یادم افتاد : دیشب تو رختخواب به این فکر میکردم که من بنده که اینقدر از صمیم قلب به آفریدش( آفریده خدا ) عاشق شدم ، پس ببین خود خدا چه عظمت و جلالتی داره که در تصور و شعور و قوه ادراک بندش ،نمی گنجه و محو تفکر در این موضوع بودم:303: که یهو دیدم نا خود آگاه اشک از چشام مثل سیل سرازیر می شه .
واقعا اینو با تمام وجودم درک کردم که عشق پاک و خدایی ، آدمو به مظهر مطلقها ( الله ) رهنمون می شه .

شما هم قول بدین تو این مسیر ، دوستتون رو تنها نذارین .

سلام علیکم و رحمت الله
مژده، مژده ، مژده
دوستان خلاصه پدرم با پدر و مادر شیوا خانم طنازم صحبت کرد و جواب تلویحی ( نه صریح )مثبت رو ازشون گرفت و من الان خودم رو تو آسمونها می بینم .:310::310::310:
ولی قرار شده حدود 2 ماه دیگه پیگیر باشیم تا انشا الله اجازه خواستگاری داده بشه و به حضور انورشون بتونیم شرف یاب بشیم .!!!!!!

آیا بنظرتون بیش از حد خوشبین شدم ؟ یا واقعا باید دیگه دلم از بی قراری آروم بگیره واز دل شوره در بیام.....

بیا پاییییییییییییییییییییییی ییییییییییییین

/\
/\
/\
/\
/\
/\
/\
/\













































الآن که وقت پریدن نیست،فردا یه چیزی بگن با کله سقوط کنی.هر موقه همه چیز اوکی شد با هم بپرید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

بیا پاییییییییییییییییییییییی ییییییییییییین

/\
/


الآن که وقت پریدن نیست،فردا یه چیزی بگن با کله سقوط کنی.هر موقه همه چیز اوکی شد با هم بپرید.

---

OK چشم عزیزم . حتما .

سلام آقای LARG.

مبارکه انشاالله .

تا اینجا که خوب پیش رفتین ، انشاالله از این به بعدش هم خوب با شه ومبارک . :104:[/size]

سلام دوستان
از همه تان بابت اینکه در مسیر سرنوشت ساز و حساس زندگیم ، کمکم کردین و بنده رو راهنمایی فرمودین ،نهایت تقدیر و تشکر رادارم . و آرزوی بهترین دست آوردها رو برای متولیان سایت و تالار ، بخصوص مدیر همدردی دارم .
آیا بنظرتون در این مدت 2 ماه که قراره بعد از اون ،اجازه خواستگاری گرفته شه ، با دختر مورد علاقم ارتباط داشته باشم ؟ یا همین طوری به حالت خلاء این دو ماه رو هم بگذرونیم؟
تو این مدت 2 ماه آیا هیچ اقدامی واسه ایجاد ارتباط از طرف من صورت نگیره ، شیوا فکر نکنه که بهش علاقه ندارم یا علاقم کمه بهش یا .... ( تا حالا از 100% علاقه ای که بهش دارم، شاید فقط 30 % رو تو صحبت هایی که داشتیم بروز دادم - چون خجالت و حیا اجازه بیشتر از این ابراز علاقه رو بهم نداده ).

در این مورد بهتره خانوم ها جواب بدن

سلام دوست خوبم
من به عنوان یه دختر این سوالت رو جواب میدم
به نظر من ارتباط باید باشه اما خیلی کم
من پیشنهاد می کنم که شما با شیوا خانم صحبت کنید و یک روز در هفته و یک ساعت مشخص رو برای تماس در نظر بگیرید که اون هم راضی باشه
ایجوری شما هر هفته و در ساعت مشخصی باهاش تماس میگیرید و او هم در اون ساعت منتظر شماست و مزاحم هم نیستید
البته سعی کنید صحبت های شما فقط برای شناخت بیشتر باشه و کمتر ابراز علاقه کنید و اجازه بدید ازتون سوالاتی که در ذهن داره بپرسه
راستش من اگر کسی باهام تماس نداشته باشه فکر می کنم دوسم نداره

امیدوارم که تونسته باشم کمکت کنم

راستشو بگو کلک خلاصه طناز یا شیوا کدومش درسته.........؟

:46::72::46::72::46::72::46::72::46:

باور کنین راستشو گفتم . اسمش شیوا هستش ، من تو تاپیک قبلیم فقط پسوند طناز داده بودم به عشقم :43:.