به همسرم خیانت کردم و الان پشیمونم.

من 32 سال سن دارم. 7 ساله که ازدواج کردم. زندگیم رو دوس دارم. اما چند بار شیطنت کردم که همسرم متوجه شد. اول اینکه چند ماه پیش من با خانمی فقط با تلفن صحبت کردم و او پیامک خانم رو توی همراهم دید. خیلی ناراحت شد و من هم از کار خودم شرمنده شدم. اما پس از مدتی من به شهری دیگر بخاطر مسایل کاری رفتم و اونجا با خانمی آشنا شدم. یه خط هم خریدم. اما بر خلاف انتظار اون رو هم همسرم دید که الان با من قهر کرده. من همسرم را دوست دارم. هر چند او خیلی عصبی است و کمبودهای احساسی زیادی در زندگی با او دارم. مدام دعوا می کنه و من همیشه سکوت کردم. الان شرایط زندگیم خیلی سخته. من تبریز هستم و او اهواز. من خلبان هستم و او استاد دانشگاه. ضمن اینکه چند روزی هست که حامله شده. اونم پس از سالها انتظار. من خیلی دوس دارم به خودم و او و زندگیمان کمک کنم و از کار خودم پشیمانم. اما پاک خودم رو باختم. دفاعی از خودم نمی تونم کنم. لطفا راهنماییم کنید.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

دیشب که باهاش صحبت کردم گفت که دیکه بهش زنگ نزنم و منتظر طلاق باشم. گفت که نمیذاره بچه دار شه و خلاصه خیلی ناراحت بود. از طرفی کسی رو هم ندارم که واسطه ما بشه. از نظر مکانی هم از هم خیلی دوریم. خانواده اش تهران هستند و او تنها رفته اهواز. اصلا نمیدونم این موضوع حل میشه یا نه. واسم دعا کنید. که دیگه اشتباه نکنم. خیلی خسته ام.

لطفا به من جوابی بدهید

باید تمام تلاشت رو بکنی که اعتمادش رو جلب کنی.
اگه واقعا میخوای زندگیت رو نجات بدی چند وقت مرخصی بگیر
برو کنارش غرورتو بگذار زیر پات چون مقصری و دوباره باهاش همراه شو.

نمی دونم والا
اگه واقعا تصمیمت رو گرفتی و مطمینی دیگه این زن رو با این کارهات آزار نمی دی، آره برو پیشش
مطمین باش زن ها موجودات بخشنده ای هستند.
تو همسرش بودی و خودت خوب می دونی چطور باید دلش رو به دست بیاری
برو پیشش

راستش الان ه اینو مینویسم چشام پر اشکه. وقتی باهاشم اینقدر روحیات خشن و مردونه ای داره که علیرغم اینکه آدم منطقی هستم اما نمی تونم راحت باهاش حرف بزنم. یا انتقادی کنم. آدم زن ذلیلی نیستم اما از درگیری و تنش و بحث بدم میاد. دوس دارم برم پیشش اما مشکلم اینه که من قبلا کوپن هام رو مصرف کردم. واقعا ازش خجالت می کشم. روم نمیشه تو چشش نگاه کنم.

با رفتارهایی که داشتین، بهش حق بدین روحیه ی خشنی پیدا کرده باشه.

من مشاور خوبی نیستم و امیدوارم دوستان راهنماییتون کنن. اما به عنوان یه دختر می گم:

زن ها بخشنده تر از اونی هستن که فکرش رو بکنید.

سلام
اگه شما با اینکه می گید آدم منطقی هستم اما نمی تونم راحت باهاش صحبت کنم چطور انتظار دارین مشکلتون حل بشه ؟! شما خودتون باعث این قهر کردن ها و جریانات شدید پس خودتون باید حلش کنید .
با اینکه می گید روتون نمی شه تو چشاش نگاه کنید ولی باید برید و رودررو اظهار پشیمونی کنید و اعتمادشونو جلب کنید . نذارید این وسط یه بچه از بین بره ...
اول از خودتون مطمئن بشید و عهد ببندید که دیگه از اینجور شیطونی ها نمی کنید بعد در پی جلب رضایت همسرتون باشید ...
انشاالله مشکلتون حل بشه . :72:

نمیدونم چه راه دسترسی غیر از تلفن بهش دارین.مثلآ ایمیل یا نامه.چون اینطوری میتونین باهاش حرف بزنید.براش صادقانه بنویسید که چه حسی دارین.نسبت به خودتون.نسبت به رابطتون و نسبت به اشتباهی که مرتکب شدین.و ازش خواهش کنین که بهتون فرصت بده. البته اگه از خودتون اطمینان دارین که اینکارو انجام نمیدین.
اعتماد چیزیه که ذره ذره به دست میاد اما یکباره نابود میشه. خانمی که احساس امنیت نکنه از نظر احساسی و نتونه به همسرش اعتماد کنه.شادی و رمانتیک بودنشو از دست میده و مشکلات روحی زیادی براش پیش میا و شما با این کارتون چنین چیزی رو بهش تحمیل کردین. اونم در زمانی که بارداره و نیاز خیلی زیادی به آرامش و حمایت همسرش داره.نمیدونم شما چه کمبودی احساس میکردین که چنین اعمالی انجام دادین.اما اگه واقعآ کسی رو برای صحبت نیاز داشتین. باید برای همسرتون توضیح میدادین و از میخواستین که وقت بیشتری برای صحبت با شما بزاره.
فقط یک لحظه خودتون رو به جای اون بزارین.فکر کنین همسرتون چنین کاری انجام داده و با یه مرده دیگه تلفنی صحبت میکرده.چه احساسی پیدا میکنید؟امید وارم حالا درکش کنید و بدونید برای جبران نیاز داره چی بشنوه.
نکته ای که وجود داره اینه که شما واقعا میخواستین که چنین رابطه ای داشته باشین که یه خط دیگه گرفتین.برای زندگیتون تلاش کنید.چیزی که از بین بره به این راحتی بدست نمیاد.به نیاز هاتون فکر کنید و با همسرتون راجبش صحبت کنید.

وقتی یک زن متوجه خیانت همسرش میشه همه چیز در وجودش میشکنه و خورد میشه میبینه آنچه که در زندگی براش مهم بوده و براش زحمت میکشه و همسرش راحت تو صورتش میخنده ولی با کسی دیگر نیز هست واقعا شخصیتش و غروش له میشه
راستش و بخوای قلبش می شکنه و هر وقت که نگاهت کنه یا باهات بخنده یا غذا بخوره یا در هر جمع که باشه قلبش درد میگیره و دیگه اعتماد سابقو به شما نداره
برای بدست آوردن اعتمادش زمانی زیادی باید تلاش کنی با یک ببخشید و دسته گل یا هدیه گرانقیمت درست نمیشه هر زمان که از او دور باشی به شما شک میکنه و هر زمان که تلفنت زنگ بزنه و جوابشو ندی یا اینکه گوشیتو سایلنت کنی تمام مدت حتی اگر چیزی به شما هم نگه قلبش در وجودش میلرزه و درد میگیره
خیلی باید تلاش کنی البته اگر دیگه نمیخوای بعدها با کس تازه ای شروع کنی
نگه عصبانی و خشک و خشن - اینها رو تو در وجودش به وجود آوردی امیدوارم خدا تو را ببخشد که با زنت این انسان ظریف اینکار رو کردی و مطمئن باشد خدا حاکم خوبی است .

واقعا همینجور هست که می فرمایید. بهترین راه حل واسه خروج از این بحران چیه؟
آیا دوباره می تونم همسرم رو در کنار خودم داسته باشم؟
من و ایشون واسه زندگی مشترکمون خیلی تلاش کردیم. حقیقتا از محالاته که مرتکب اشتباه دوباره بشم. فقط کافیه دلش رو بدست بیارم و راهی برای نزدیک شدن بهش پیدا کنم. آیا الان برم اهواز یا کمی صبر کنم تا آرومتر شه؟
آیا زمان کار و سخت تر می کنه یا راحت تر؟ فکر می کنم احتیاج به یک واسطه دارم. کسی که من و اون رو خوب بشناسه. اما همچین کسی نیست.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

از همه کسایی که این مطلب رو می خونن می خوام که کمکم کنن. نظریات شما خیلی می تونه به من و مشکلم کمک کنه. خواهش می کنم نظر بدین.

اول خودتون قدم جلو بزارید ، مدتی کنارش باشید ، مطمئنش کنید که دیگه بهش خیانت نخواهی کرد ، و از اینکه دارید پدر میشید اونم صاحب فرزندی که ایشون مادرشه ابراز خشنودی کنید . و ازش بخواهید بهتون فرصت بده تا در عمل نشون بدید وفادارید .

ضمناً ازش بخواهید در رابطه با روابطتتون یه تحول ایجاد کنید و با هم نزد مشاور بروید تا بهتر و بیشتر بفهمید که با هم چگونه رفتار کنید . کتابهای مناسب برای اصلاح رابطه ( کتابهای مهارتی ) را تهیه و با هم دور مطالعاتی داشته باشید .

اگر به هیچ وجه شما را نپذیرفت از خانواده اش کمک بگیرید اونهم از فردی از خانواده که همسرتون براش خیلی احترام قائله ، البته اصل مشکل را برای خانواده بازگو نکنید بگذارید مبهم باشه .


موفق باشید .

.

من خیلی فکر کردم. از بابت اینکه دیگه همچین مشکلی پیش نیاد مطمئنم. یکی از علتهای اصلی اختلافاتمون بچه دار نشدن ما بود. اما الان که همسرم حامله شده اگه من این خطا رو نمیکردم برام احساس خوشبختی 100% بود. یه مشکل اینه که در طول این هفت سال زندگی مشترک هیچوقت اون پیشقدم برای آشتی و حل اختلاف نبود. حتی در جایی که تقصیری نداشتم. واسه یه مسئله کوچک کلی منت کشی می کردم تا روابطمون عادی شه. کلا غرور بالایی داره. با علم بر این الان هم من مقصرم، هم خطای بزرگی مرتکب شدم، پس کارم خیلی سخته. خودم به این نتیجه رسیدم که با داداشش صحبت کنم. رابطه ام باهاش بد نیست. هر چند از چشمش می افتم. شاید اون هم از دستم ناراحت بشه. اما بهتر از اینه که همسرم رو از دست بدم. حتی اگه سطح روابطمون هم عادی بشه باز ریشه های مشکل وجود داره و ما احتیاج به هدایت و مشاوره داریم. در گفتن به داداشش هم عجله نمی کنم. باور بفرمایید راهنماییهای شما به من در حل اساسی مشکلم و حفظ زندگی ام کمک می کنه. پس کمکم کنید. راهنماییم کنید. ممنونم.

کار خوبیه .
فقط لزومی نداره از اصل مشکل به برادرش چیزی بگید ، چون ممکنه اوضاع را پیچیده تر کنه ، فقط بگید با هم حرفمون شده ، ایشون هم اگر خواهرش را به مغرور بودن و یکدندگی بشناسه پس همین حد که بگید حرفمون شده و اونم قهر کرده کافیه و ممکنه کنجکاوی نکنه ، اگر هم کنجکاوی کرد که چی بوده ، فقط بگید اشکال از من بوده و نیاز به کنجکاوی نیست .

از همسرتون هم خواهش کنید چیزی از این موضوع به کسی عنوان نکنه و خطای شما فقط بین خودتون باشه .


.

[color=#FF1493]سلام دوست عزیز
همین که تصمیم گرفتی که این کار نکنی عالیه که حتی بهتر. اما یه نکته ای رو می خوام بهت بگم که ربطی به نحوه اشتی کردنتون نداره.
معمولا وقتی انسانها به انجام یه خطایی عادت می کنن یه مقدار ترک این عادت براشون سخته. وقتی یه تحول بزرگ قراره تو زندگیشون اتفاق بیفته این افراد و منقلب می کنه و به طور موقت دست از خطاشون بر می دارن و قول مردونه هم می دن که دیگه تکرار نکنن. مطمئن باشید بعد از به دنیا اومدن فرزند دلبندتون مدتی زندیگتون دست خوش تغییراتی می شه زن خستس بی حوصلس کارش زیاد می شه و همه اینا باعث می شه یه کم از همسرش دور بشه. همه اینا رو گفتم که این قولی که اول از همه به خودت دادی که دیگه تکرار نکنی اون موقع که ممکنه یه کم از هم دور شدید زیرش نزنی.
ببخشید رک گفتم.:72:
در مورد اشتی کردن همان طور که سایر دوستان گفتن زنان رقیق القلب هستن قطعا ایشون شما رو خواهد بخشید منتها یه کم زمان می بره که او این مسایل رو فراموش کنه تو تمام این روزها که از هم دور بودید او غصه خورده پس به اندازه همین روزها هم زمان می بره او روزهای غمش و فراموش کنه.
صحبت با نفر سوم خوبه به شرطی که 1- به قول فرشته مهربان اصل موضوع رو بهش نگی
2- اول خودت بدون حضور نفر سوم باهاش حرف بزنی سعیت و بکنی اگه جواب نداد اون وقت موقع ورود نفر سومه.
امیدوارم زندگیتون به بهترین شکل ممکن قشنگ بشه.
موفق باشید:72:[/color]

به نظر من زنها خيلي نياز به توجه احترام ومحبت دارند شما بااين كارتون همه نيازها اون را بي پاسخ گذاشتيد به نظر من بهتره گذشتتونو جبران كنيد اعتمادشو جلب كنيد بارفتارتون ثابت كنيد كه تغيير كرديد و واقعا خودتونو تغيير بدين بهتره توي اين شرايط تنهاش نذارين بريد پيشش اگر زندگيتون را دوست داريد خودتونو تغيير بديد .كارهايي كه شما انجام داديد براي هر زني غير قابل تحمل وزجر آوره

مرسی از راهنماییهای شما خوبان. باید کمی صبر داشته باشم. امید وارم بهترین راه رو برای حل مسئله به کار گیرم. باز نظر بدین.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط parvaz_x2000

واقعا همینجور هست که می فرمایید. بهترین راه حل واسه خروج از این بحران چیه؟
آیا دوباره می تونم همسرم رو در کنار خودم داسته باشم؟
من و ایشون واسه زندگی مشترکمون خیلی تلاش کردیم. حقیقتا از محالاته که مرتکب اشتباه دوباره بشم. فقط کافیه دلش رو بدست بیارم و راهی برای نزدیک شدن بهش پیدا کنم. آیا الان برم اهواز یا کمی صبر کنم تا آرومتر شه؟
آیا زمان کار و سخت تر می کنه یا راحت تر؟ فکر می کنم احتیاج به یک واسطه دارم. کسی که من و اون رو خوب بشناسه. اما همچین کسی نیست.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

از همه کسایی که این مطلب رو می خونن می خوام که کمکم کنن. نظریات شما خیلی می تونه به من و مشکلم کمک کنه. خواهش می کنم نظر بدین.

---

پرواز عزیز
نمی دونم چندروزه که از هم دورید ؟ اما اگه زیر یه هفته اس شما حدود یه هفته دیگه صبر کنید ، موضوع رو با کس دیگه ای هم مطرح نکنید به صلاحتون نیست . شما باید شهامت اعتراف به اشتباه رو داشته باشید و اعتماد از دست رفته رو پیش همسرتون دوباره بدست بیارید ممکنه دفعه اول اون شما رو نپذیره ، اما صادقانه جلو برید شما اگه با خودتون صادق باشید قطعا او هم به شما اعتماد خواهد کرد.

سخن کز دل برون آید
نشیند لاجرم بر دل

تو این فاصله هم بهش اس ام اس عشقولانه بدید و احساستون رو بهش منتقل کنید ، حتی اگه جواب نداد شما روزی یه دونه بدید. بعد از 3-4 روز تماس تلفنی بگیرید و مقدمات صحبت رو در رو رو فراهم کنید.
به خدا توکل کنید و با یاد خدا وسوسه های شیطون رو نقش براب کن ،


صحبت راجع به مشکل اصلی تون (محبت نکردن همسرتون به شما و تحویل نگرفتنتون رو) به چند ماه دیگه محول کنید.

راستش فکر می کنم این بزرگترین بحران زندگیمه. بحرانی که بدون در نظز گرفتن علل و ریشه یابی آن مقصر 100% منم. انگاری که یه تکون شدید خورده باشم. اینقدر بهم ریختم که خودم رو هم دیگه نمیشناسم. خواب ندارم. غذا نمی خورم. من عاشق همسر و زندگیم هستم. فکر نمی کنم منو ببخشه. و تا آخر عمرم تاوان این اشتباه سنگین رو با تنهایی بپردازم. احساس می کنم بار سنگینی رو دوشمه. احساس می کنم کاری از دستم بر نمیاد. و باید منتظر بمونم که چی پیش میاد. من فقط الان میتونم به خدا توکل کنم. از خدا کمک بگیرم. نفس خودم رو قوی کنم. و این درد رو توی سینه نگه دارم. ای کاش مثل مسیحیها جایی بود که با اعتراف خودمون رو خالی می کردیم. از دست دادن همسرم بمعنای نابود شدن خودمه. مثل متهمین اعدامی هستم که منتظر اجرای حکم هستند. واقعا احساس تنهایی می کنم.

شما چند نکته مثبت را در خود ببینید و از ناامیدی پرهیز کنید :

1 - پشیمانی شما از کاری که کردید بدون هیچ توجیحی برای اشتباهتون

2 - تمایل و تلاش برای اصلاح

3 - نشون دادن علاقه به همسر و مصمم بودن در پای بندی به تعهدات از این زمان به بعد

اینها نکات مثبت و البته اساسی در وجود شماست ، که من به شخصه به خاطرش به شما تبریک میگم :104::104:.

وقتی پشیمانی شما قلبیه و بی بازگشت به اشتباه ، بدون که خدا هم توبه پذیره تا آنچا توابین را دوست می دارد و وعده تبدیل سیئه به حسنه را داده پس توکل شما هم نکته مثبت دیگریست که کمک خواهد کرد دل همسرتون بر شما نرم شود :

خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار

منفعل هم نباشید ، و فعال عمل کنید ، یعنی نزد همسرتان بروید جتی اگر شده بارها و بارها با در بسته مواجه شوید ، در درجه اول خودتون وارد شوید و تلاش کنید .

تو این راهی که در پیش دارید ناامیدی بد ترین چیزیه که ممکنه گریبان شما رو بگیره. اول از همه به خدا توکل کنید مدام عهدتون رو با خودتون تکرار کنید تا محکمتر روش بایستید. راهتون سخته ( بالاخره باید اون خوشیهای موقت رو یه جا جواب بدی دیگه;) ) شوخی کردم جدی نگیرید:72:
با روحیه ای شاد برید سراغ همسرتون بارها و بارها برید شاید اولش قبول نکنه اما بالاخره وقتی مصمم بودن شما رو ببینه کوتاه میاد.
من مطمئنم مردی که این همه زندگیش و دوست داره از پس مشکلات هم برمیاد و همه سختیها رو از سر راه بر می داره.

همیشه این یادتون باشه : فکر کردن در مورد حل یه مشکل بیشتر از اقدام برای حل اون مشکل انرزی مصرف می کنه. پس وقتی شروع به حل قضیه کنید می بینید کار راحتر از فکراش بود.:323:
موفق باشید:72:

مرسی از راهنماییهای خوب شما خوبان. راستش امروز گاوم زاییده. از فردا باید برا 15 روز به شرق ایران برم. و این کارم رو سخت تر می کنه. از طرفی به داداشش گفتم و تا حدودی جریان رو بهش توضیح دادم. اون هم پیشنهاد کرد که چند روزی صبر کنم تا اوضاع آرومتر شه. بهر حال هر کسی خربزه می خوره پای لرزش هم میشینه. با امید اینکه این روزهای سیاه رو پشت سر بذارم.

تو این فاصله از دادن اس ام اس و ابراز عشق و دلتنگی و پشیمونی غفلت نکنید .


.

راستش به نظرم اصلا جواب نمیده. اون نسبت به من خیلی بی اعتماد شده و من منتظر آینده هستم.

شما انتظار پاسخ از سوی ایشان را نداشته باش و این که جواب بده ، بلکه از دل و جان احساست را منتقل کن ( یک طرفه ) با شناختی که از روحیه خانمهای آسیب دیده اینچنینی پیدا کرده ام اگر شما ساکت بمانید بیشتر فاصله ایجاد می کنه و تصور این که واقعاً وی را دوست نداشته و هوای دیگری در سر داری را تقویت می کنه و این تصور که شاید بدت نیامده چنین قهری پیش آمده .

پس بدون نگرانی اسم ام اس را فراموش نکن ( تا وقتی شرایط برای حضوری نزدش رفتن فراهم میشه نباید ساکت بمانی ).


.

حتما این کار رو می کنم. اما فکر نمی کنم جواب بده. اون همش به جدایی و طلاق فکر می کنه. دیگه حاضر به ادامه زندگی با من نیست. من دلم براش تنگ شده. دوسش دارم. اما اگه دوسم نداشته باشه خیلی ادامه زندگی برام سخت می شه. واسم دعا کنید.

دوست عزیز به نظرم شما در نهایت ناامیدی فقط در انتظار فرداها هستی
[quote=فرشته مهربان]
ش[color=#006400] با شناختی که از روحیه خانمهای آسیب دیده اینچنینی پیدا کرده ام اگر شما ساکت بمانید بیشتر فاصله ایجاد می کنه و تصور این که واقعاً وی را دوست نداشته و هوای دیگری در سر داری را تقویت می کنه و این تصور که شاید بدت نیامده چنین قهری پیش آمده .:104
فرشته مهربون کاملا درست گفتن الان که همسرتون از شما بی خبره به مراتب حالش خیلی بدتر از موقعیه که شما بهش اس ام اس بدید. بالاخره شما کار بدی کردی و قبول هم داری که باید تاوان بدی و تاوانشم همینه که جواب اس ام اس و محبتتون رو اول کار دریافت نکنید
غرورتون رو زیر پا بگذارید و هر چه زودتر اقدام کنید ممکنه یه وقت دیر بشه و ایشون در تصمیمش جدی بشه.
موفق باشید:72:

همین الان به جای به فکر چه کنم چه کنم باشی حتی اگه شده یک بلیت رفت و بر گشت یک روزه بگیری بلند شو اول از همه دو رکعت نماز بخوان و اگه واقها از کردت پشیمانی از ته دل از خداوند طلب بخشش کن و به خدایت قول بده که هیچ گاه تحت هیچ شرایطی تا زمانی که سایه زنت بالا سرت و بهت اعتماد کرده و پشتش را به پشتت تکیه داده و...به همسرت خیانت نخواهی کرد حتی هرچند کوچک باشه و بعد ازش کمک بخواه چرا که فقط اون مشگل گشای هر گره ای(به شرطی که ما گامی برای رفعش برداریم)>بعد از این کار یک هدیه مناسب و دسته گل بگیر و برو پیش همسرت و رک و راست رو در رو دست هایش را بگیر دستت و ازش خالصانه معذرت بخواه:316: و بهش بگو تحت هیچ شرایطی حاضر نیستی از دستش بدی و ازش بخواه که ببخشتت و هر حرف دیگری که داری بهش بزن.
مطمئن باش وقتی از خدا کمک خواستی و عاجزانه در تلاشی او هم بهت کمک خواهد کرد.
امااااااااااااااااااااااا اگر خدا کمکتکرد و باز همه چی روبراه شد و اعتماد همسرت را جذب کردی به ما بگو چند درصد از خودت مطمئنی که خوشی نزنه زیر دلت و باز فیلت یاد هندستون کنه؟به قول یک دوست اگه با هرکسی روراست نیستی حداقل با خودت رو راست بااااااااااااااااش.:305:

راستی یه چیزی یادم رفت بگم
گفته بودی خانمت بارداره. پس الان شرایط روحیش هم حساسه و هم ممکنه با قبل فرق کرده باشه. مثلا دوست من در دوران بارداریش همسرش و که می بینه استرس و اضطراب می گیره و الان 7 ماهه که شوهر دوستم بدون اینکه متوجه بشه از دور خانمش و می بینه
خواستم بگم روحیه زن در این دوران حساس می شه زودتر به دادش برس و از تنهایی درش بیار. در ضمن به خاطر گذشته و همچنین بارداریش ممکنه تغیراتی هم کرده باشه مواظب باش و صبور. و از به در بسته خوردن خسته نشو.
منتظر خبرای خوش ازتون هستیم :72:

راستش من خیلی فکر کردم. به خودم و همسرم و زندگیمان و گذشته و حال و آینده مان. اینکه من جرا اینکار رو کردم و از این کارم چی می خواستم. من و همسرم مشکلانی داریم و اشکالاتی. همسرم علیرغم اینکه زندگی خوبی داریم اما همیشه معترض هست. روزی نیست که بخاطر هیچ و پوچ دعوام نکنه. این شده عادتش. کلا بسیاری از روحیاتش خشن هست و من نیاز به محبت دارم. نه اینکه دوستم نداشته باشه، من درسته که کار بدی انجام دادم اما به خدا حتی دست طرف رو هم نگرفتم. من فقط از احساسات عاشقونه شون خوشم میومد. از اینکه به من و احساسم احترام میذاشتند راضی میشدم. کاری که همسرم برام انجام نمیده. همسرم احساس میکنه نباید به مردا رو داد و از این دست افکار.... به خدا من مرد زندگی و اهل و عاشق خانواده بوده و هستم. اگر دوباره به هم رسیدیم حتما باید بریم مشاوره.

خدا رو شکر که این همه اهل خانواده هستید و متوجه اشتباهات هم هستید.
بهترین کار و انجام می دی اگه به مشاور برید از دید من یه زن یا مرد تحت هیچ شرایطی حق ندارن به هم خیانت کنن حتی در نهایت کمبود عشق و عاطفه. اما خب واقعیت اینه که هر ادمی به عشق نیاز داره و کمبودش ممکنه اونو به این جا که الان شما رسیدی برسونه. بازم جای شکرش باقیه که پشت پا به زندگی خودت نزدی و بری دنبال رفیق بازی.
کاش همسرتون قدردتون و بدونه و از خطاتون بگذره. این که این همه زندگیتون ودوست دارید عالیه راه برای جبران هست.:310:
حتی شما به راحتی می تونید همسرتون وادار به محبت کنید اون یه زنه و سرشار از این نیاز شاید اونم راه و بد رفته. یه مشاور خوب به راحتی می تونه شما رو در مسیر زندگی صحیح بیاره.
موفق باشید:72:

سلام . کارتون که خیلی بد بوده. ولی همین که اینقدر پشیمون هستی خوبه. من همسرم یک دفعه اشتباه کرد تا الان که حدود یکسال گذشته نتونستم از ته دل ببخششمش و هنوز هم بهش اعتماد کامل ندارم باید به همسرتون حق بدهید و تا جایی که می توانید غرورتان را زیر پا بگذارید. قبول کنید که زندگی شوخی بردار نیست . شاید شما به خودتون قول 100 درصد بدهید ولی خانمتان با چه انگیزه ای بخواهد برگردد. به خاطر همین هم می گم غرورتان را زیر پا بذارید. امیدوارم که خدا بهتان کمک کند .

جناب پرواز
اگه خانمتون چنین کاری مرتکب میشد شما چیکار میکردید.
کمترین کار این بود که ازش جدا میشدید
پس خیلی از خانمتون ممنون باشید که اینکارو با شما نکرد
فعلا توپ تو زمین شماست و باید هرطور شده از دلش در بیارید و وفاداریتون رو به خانواده که داره یه عضو جدید هم بهش اضافه میشه ثابت کنید

جناب parvaz_x2000

تاپیک شما با توجه به اقداماتتون . به نتیجه رسیده اعلام میشه .

اگر در موضوعی غیر از اصل این موضوع ( رفتن همسرتون از منزل به خاطر عملی که مطرح کردید و.... ) نیاز به راهنمایی دارید لطفاً تاپیکی دیگر باز بفرمایید .

این تاپیک قفل می شود

با تشکر